فرآوری: حامد رفیعی - بخش نهج البلاغه تبیان
بی تردید موضوع تأمین «عدالت» عمومی ترین و شورانگیزترین مسئله در بحث مهدویت است و چون واژه «عدالت» در فرهنگ و اصطلاح نهج البلاغه، بلکه در تمام کلمات علوی بیت الغزل سخنان امیرمومنان(علیه السلام) است، امام از آینده عدالت در جهان نوید می دهد که : «و سیأتی غدٌ بما لا تعرفونَ یأخذ الوالی من غیرِها عمّالها علی مساوی اعمالها... فیُریکم کیفَ عدلَ السیّرة»؛ فردایی که شما را از آن هیچ شناختی نیست خواهد آمد، زمام داری که غیر از خاندان حکومت های امروزی است، (مهدی) عمّال و کارگزاران حکومت ها را به اعمال بدشان کیفر خواهد داد... بدین روی، روشی عادلانه در حکومت حق به شما می نمایاند.
و در جای دیگر می فرماید: «الا و مَن ادرکَها منّا یسری فیها بسراج منیر، و یخذوفیها علی مثالِ الصالحین لیحلَّ فیها رِبقاً و یعتقَ رقاً و یصدعُ شُعباً و یشعب صدعاً»؛ بدانید آنکه از ما (مهدی) فتنه های آینده را دریابد، با چراغی روشنگر در آن گام می نهد و بر همان سیره و روش صالحان (پیامبر و امامان(علیهم السلام)) رفتار می کند تا گره ها را بگشاید، بردگان و ملت های اسیر را آزاد سازد، جمعیت های گم راه و ستمگر را پراکنده و حق جویان را جمع آوری می کند.
«در زمان برقراری دولت مهدی (علیه السلام)، آبها فراوان می گردند و نهرها کشیده می شوند و برکات زمین افزایش می یابند و گنج ها استخراج می گردند.»
ابن ابی الحدید، شارح نهج البلاغه، که از علمای بزرگ اهل سنّت است، در ذیل این کلام حضرت می گوید: امیرمومنان علی(علیه السلام) یادآوری نموده است که مهدی آل محمّد(علیهم السلام) در تاریکی فتنه ها با چراغ روشن ظهور می کند و مردم را از بردگی و اسارت رهایی داده و مظلومان ستم دیده را از دست ستمگران نجات می دهد.
حضرت مهدی(علیه السلام) وقتی در برابر فتنه ها و بی عدالتی های اجتماعی قرار می گیرد با چراغ پرفروغ حکمت و درایت الهی وارد عمل شده، در پرتو دستورات وحی آسمانی و قرآن کریم، به ایجاد عدالت و خاموش نمودن شعله های بی عدالتی می پردازد.
تمام ستم دیدگان عالم، توسط حضرت مهدی(علیه السلام) از قید اسارت های گوناگون و بی عدالتی رهایی یافته، زندگی همراه با سعادت و شادکامی برای آنان فراهم می گردد.
سیره عملی حضرت مهدی(علیه السلام) همان سیره صالحانی است که حضرت امیرمومنان در نهج البلاغه درباره آن ها فرموده: «اللّهمَّ انّک تَعلمُ انَّه لم یکن الّذی کانَ منّا منافسةً فی سلطان و لا التماس شیء مِن فضول الحطام و لیکن لنَرُدَّ المعالمَ من دینکَ و نُظهر الاصلاحَ فی بلادِکَ فیأمَن المظلومونَ مِن عبادِکَ و تُقام المعطَّلةُ مِن حدودِک»؛ خدایا تو می دانی آنچه از ناحیه ما (اهل بیت(علیهم السلام)) صورت می گیرد برای به دست آوردن قدرت و حکومت و ثروت دنیا نیست، بلکه می خواهیم نشانه های حق و دین تو را به جایگاه خودش بازگردانیم و در سرزمین تو اصلاح پدید آوریم تا بندگان ستم دیده ات از محرومیت نجات یافته، با امنیت زندگی کنند و قوانین فراموش شده ات بار دیگر اجرا گردند.
«بدانید! آنکه (مهدی علیه السلام) از ما فتنه های آینده را دریابد، با چراغی روشنگر در آن گام می نهد و بر همان سیره و روش صالحان رفتار می کند تا گره ها را بگشاید و بردگان و ملت های اسیر را آزاد کند.»
یکی از رهاوردهای دولت کریمه مهدی موعود(علیه السلام)، که در نهج البلاغه مورد اشاره قرار گرفته، تأمین رفاه و آسایش اقتصادی بشر در زمان حکومت آن حضرت است که از طریق وفور نعمت و برکت های زمینی و آسمانی تأمین می شود.
امیرمومنان(علیه السلام) درباره نعمت های زمین در عصر ظهور حضرت مهدی(علیه السلام) می فرماید: «تخرجُ له الارضُ افالیذَ کبدِها و تلقی الیه سلماً مقالیدَها»؛ در زمان ظهور حضرت مهدی، زمین میوه های دل خود (معادن طلا و نقره) را برای او بیرون می ریزد و کلیدهایش را به او می سپارد.
مسئله وفور نعمت و رفاه اقتصادی مردم در زمان حکومت حضرت مهدی(علیه السلام)، حقیقتی است که در روایات فراوان به آن اشاره شده است و از آن میان، پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) می فرماید: «و تزیدُ المیاهُ فی دولته و تمدُّ الانهارُ و تُضعّفُ الارضُ اُکُلَها و سَتُخرجُ الکنوزُ»؛ در زمان برقراری دولت مهدی، آب ها فراوان می گردند و نهرها کشیده می شوند، برکات زمین افزایش می یابند و گنج ها استخراج می گردند.
روزی حضرت امیرمومنان(علیه السلام) در اندیشه بود، شخصی از ایشان سبب تفکرش را جویا شد، حضرت در پاسخ فرمود: «تفکّرتُ فی مولود یکونُ من ظهری، الحادی عشر من وُلدی، و هو المهدی یَملأُها عدلا کما مُلئت جوراً و ظلماً»؛ درباره فرزند یازدهم خود مهدی (علیه السلام) می اندیشم که روزی ظهور خواهد کرد و زمین را از جور و ستم پاک نموده، لبریز عدالت خواهد کرد.
منابع:
-نهج البلاغه، خطبه 138. خطبه 150، خطبه 131.
-ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 2، ص 416.
-محمدبن على بابویه قمى، کمال الدین و تمام النعمه،ج 1، ص 286.
-لطف الله صافى گلپایگانى، منتخب الاثر،فصل 4، باب 3، ص 589.
سعی داشتند مزاحم ما نباشند
مصطفی کفاشزاده:
خانم امام میگفتند بنده تا یاد دارم و با ایشان زندگی میکنم هر شب (همیشه) به نماز شب میایستادند و سعی داشتند که مزاحم من یا بچهها نباشند. حتی یک شب هم ما به خاطر نماز شب آقا بیدار نشدیم، مگر اینکه مثلاً خودمان بیدار بودیم. مسافرت هم که میرفتیم آقا برای نماز شب که بیدار میشدند طوری حرکت میکردند و آهسته راه میرفتند و وضو میگرفتند که مزاحم دیگران نبودند.(1)تنها جلوی پایشان روشن بود
آقای دکتر محمود بروجردی (داماد امام):
در دل شب هنگامی که امام برای نماز شب برمیخاستند لامپ را روشن نمیکردند، بلکه از یک چراغ قوه بسیار کوچک استفاده میکردند که تنها جلوی پای ایشان رادیگر پیش من نخواب!
خانم زهرا مصطفوی:
من مدتها نزد امام میخوابیدم. مواقعی که مادرم سفر بود. ایشان میگفتند که تو نمیخواهد پیش من بخوابی، چون تو خوابت خیلی سبک اسـت و این برای من اشکال دارد. حتی ساعتی را که برای بیدار شدنشان بود یک وقتی لای یک چیزی پیچیدند و بردند دو اطاق آن طرفتر، که وقتی زنگ میزند من بیدار نشوم.کسانی را بیدار نمیکردند
خانم زهرا مصطفوی:
غیر از شبهای ماه رمضان که قرار نبود کسی دیگر روزه بگیرد، ایشان هیچ کس را بیدار نمیکردند. خودشان سماور را روشن میکردند و چای درست میکردند و معمولاً یک تخم مرغ، سحری ایشان بود.(4)مثل یک سایه بر میخاستند
حجت الاسلام والمسلمین حسن ثقفی:
یادم اسـت در پاریس، دو اتاق کوچک بود که من آنجا میخوابیدم، نیمه شب که میشد، میدیدم که آقای خیلی آهسته، واقعاً مثل یک سایه بر میخاستند بدون سروصدا وضو میگرفتند و نماز شب را برپا میداشتند. در پاریس هم مقید بودند که نماز شب را بخوانند.پینوشتها:
1- همان، ج 1، ص 15.
2- همان.
3- همان.
4- همان، ص 62.
5- همان، ج 3، ص 117.
لعب به معنای بازیچه و لعاب به معنای آبی که از دهان بریزد نزدیک هماند. همانطوری که لعاب دهان، هیچ تشنهای را سیراب نمیکند، بازیچههای دنیا، هیچ انسان تشنهی کمال را، به کمال نمیرساند. تنها چیزی که به عطش انسان خواهان کمال، پاسخ میدهد همان چشمههای جوشان حکمت است، که از درون او میجوشد. در جوامع روایی ما دستور کندوکاو درون دل داده شد که اگر مؤمنی چهل شبانهروز، به اصلاح خود بپردازد چشمههای حکمت از قلبش میجوشد «من أخلص لله أربعین یوماً فجر الله ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه». (3)
آنگاه درباره آنها که در شک و تردید بسر میبرند و به بازیچههای دنیا، انس گرفتهاند. میفرماید؛ تو منتظر باش که روز سیاه و پر دود و خطری را، اینها در پیش دارند «فَارْتَقِبْ یَوْمَ تَأْتِی السَّمَاءُ بِدُخَانٍ مُبِینٍ» روزی آسمان ابر سیاهی را به همراه میآورد، که راه نفس و دید اینها بسته میشود.استاد بزرگوار، رهبر کبیر انقلاب، امام خمینی - مدظلهالعالی - در آن رسالهی شریفشان به نام «مصباح الهدایة الی الخلافة والولایة» (که این رسالهی عمیق علمی را در حدود پنجاه سال قبل نوشتهاند که سن شریفشان آن وقت حدود بیست و نه یا سی سال بوده. و درک این کتاب عمیق برای اهلش بسیار دشوار است چه رسد به دیگران که دستی از دور بر این مطالب دارند) این حدیث شریف را نقل کردند، و تشریح کردند که نامهای از خدای متعال، برای مؤمنین در بهشت میآید که، در آن نامه نوشته است؛ از خدایی که نمیمیرد به مؤمنی که دیگر مرگ ندارد. در آن نامه نوشته است که من هر چه بخواهم محقق میشود، به تو هم اجازه دادم که هر چه بخواهی در بهشت برای تو حاصل باشد.
این همان مقام بلند است که مظهر ارادهی تامهی خدای سبحان میشود، حیف آن مقام بلند نیست، که انسان به متاع دنیا بفروشد؟ در همین «حوامیم سبعه» آمده به تبهکاران میگویند شما آن طیبات را در دنیا از دست دادید.پینوشتها
1. سورهی دخان، آیات 10 و 11.
2. سورهی دخان، آیهی 9.
3. بحار ج 70 ص 249.
4. سورهی طه، آیهی 78.
5. سورهی دخان، آیهی 12.
6. سورهی دخان، آیات 13 تا 15.
7. سورهی زخرف، آیهی 49.
8. سورهی بقره، آیهی 118.
9. سورهی زخرف، آیهی 50.
10. سورهی زخرف، آیهی 50.
11. سورهی انعام، آیهی 42.
12. سورهی انعام، آیهی 43.
13. سورهی بقره، آیهی 107.
14. سورهی زمر، آیهی 63.
15. سورهی هود، آیهی 123.
16. سورهی انعام، آیهی 59.
17. نهجالبلاغه فیضالاسلام، خطبه 214.
18. سورهی بقره، آیهی 255.
19. کافی ج 8 ص 90.
20. صد کلمه جاحظ.
21. سورهی فرقان، آیهی 24.
22. سورهی انشقاق، آیهی 6.
23. سورهی فرقان، آیهی 3.
24. سورهی انعام، آیهی 44.
25. سورهی انعام، آیهی 44.
26. سورهی انعام، آیهی 44.
27. سورهی انعام، آیهی 44.
28. سورهی انعام، آیهی 45.
29. سورهی اعراف، آیهی 94.
30. سورهی فتح، آیهی 4.
31. سورهی اعراف، آیهی 95.
32. سورهی اعراف، آیهی 95.
33. سورهی اعراف، آیهی 95.
34. سورهی اعراف، آیهی 95.
35. سورهی اعراف، آیهی 96.
36. سورهی اعراف، آیهی 96.
37. سورهی ابراهیم، آیهی 7.
38. سورهی اعراف، آیات 97 و 98.
39. سورهی دخان، آیهی 16.
40. سورهی دخان، آیات 17 تا 19.
لعب به معنای بازیچه و لعاب به معنای آبی که از دهان بریزد نزدیک هماند. همانطوری که لعاب دهان، هیچ تشنهای را سیراب نمیکند، بازیچههای دنیا، هیچ انسان تشنهی کمال را، به کمال نمیرساند. تنها چیزی که به عطش انسان خواهان کمال، پاسخ میدهد همان چشمههای جوشان حکمت است، که از درون او میجوشد. در جوامع روایی ما دستور کندوکاو درون دل داده شد که اگر مؤمنی چهل شبانهروز، به اصلاح خود بپردازد چشمههای حکمت از قلبش میجوشد «من أخلص لله أربعین یوماً فجر الله ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه». (3)
آنگاه درباره آنها که در شک و تردید بسر میبرند و به بازیچههای دنیا، انس گرفتهاند. میفرماید؛ تو منتظر باش که روز سیاه و پر دود و خطری را، اینها در پیش دارند «فَارْتَقِبْ یَوْمَ تَأْتِی السَّمَاءُ بِدُخَانٍ مُبِینٍ» روزی آسمان ابر سیاهی را به همراه میآورد، که راه نفس و دید اینها بسته میشود.استاد بزرگوار، رهبر کبیر انقلاب، امام خمینی - مدظلهالعالی - در آن رسالهی شریفشان به نام «مصباح الهدایة الی الخلافة والولایة» (که این رسالهی عمیق علمی را در حدود پنجاه سال قبل نوشتهاند که سن شریفشان آن وقت حدود بیست و نه یا سی سال بوده. و درک این کتاب عمیق برای اهلش بسیار دشوار است چه رسد به دیگران که دستی از دور بر این مطالب دارند) این حدیث شریف را نقل کردند، و تشریح کردند که نامهای از خدای متعال، برای مؤمنین در بهشت میآید که، در آن نامه نوشته است؛ از خدایی که نمیمیرد به مؤمنی که دیگر مرگ ندارد. در آن نامه نوشته است که من هر چه بخواهم محقق میشود، به تو هم اجازه دادم که هر چه بخواهی در بهشت برای تو حاصل باشد.
این همان مقام بلند است که مظهر ارادهی تامهی خدای سبحان میشود، حیف آن مقام بلند نیست، که انسان به متاع دنیا بفروشد؟ در همین «حوامیم سبعه» آمده به تبهکاران میگویند شما آن طیبات را در دنیا از دست دادید.پینوشتها
1. سورهی دخان، آیات 10 و 11.
2. سورهی دخان، آیهی 9.
3. بحار ج 70 ص 249.
4. سورهی طه، آیهی 78.
5. سورهی دخان، آیهی 12.
6. سورهی دخان، آیات 13 تا 15.
7. سورهی زخرف، آیهی 49.
8. سورهی بقره، آیهی 118.
9. سورهی زخرف، آیهی 50.
10. سورهی زخرف، آیهی 50.
11. سورهی انعام، آیهی 42.
12. سورهی انعام، آیهی 43.
13. سورهی بقره، آیهی 107.
14. سورهی زمر، آیهی 63.
15. سورهی هود، آیهی 123.
16. سورهی انعام، آیهی 59.
17. نهجالبلاغه فیضالاسلام، خطبه 214.
18. سورهی بقره، آیهی 255.
19. کافی ج 8 ص 90.
20. صد کلمه جاحظ.
21. سورهی فرقان، آیهی 24.
22. سورهی انشقاق، آیهی 6.
23. سورهی فرقان، آیهی 3.
24. سورهی انعام، آیهی 44.
25. سورهی انعام، آیهی 44.
26. سورهی انعام، آیهی 44.
27. سورهی انعام، آیهی 44.
28. سورهی انعام، آیهی 45.
29. سورهی اعراف، آیهی 94.
30. سورهی فتح، آیهی 4.
31. سورهی اعراف، آیهی 95.
32. سورهی اعراف، آیهی 95.
33. سورهی اعراف، آیهی 95.
34. سورهی اعراف، آیهی 95.
35. سورهی اعراف، آیهی 96.
36. سورهی اعراف، آیهی 96.
37. سورهی ابراهیم، آیهی 7.
38. سورهی اعراف، آیات 97 و 98.
39. سورهی دخان، آیهی 16.
40. سورهی دخان، آیات 17 تا 19.
خبرگزاری آریا -
داشتن یک سبک زندگی صحیح ،چیزی است که می تواند تضمین کننده ی خوشبختی و شادکامی ما باشد اما گاهی به بیراهه می رویم وانوقت نمی دانیم چرا دچار مشکلات می شویم.
اگر در زندگی فردی و خانوادگی مان نگاهی به دستورات دین مان داشته باشیم ، خیلی از مسائلی که این روزها به دنبال رفع و رجوع آن هستیم ،پیش نخواهد آمد.
در سبک زندگی اسلامی خویشان و خانواده جایگاه بالایی دارند. چیزی که از آن به عنوان صله رحم یاد می شود.
در فرهنگ ما از احترام و رسیدگی به والدین گرفته تا اقوام دورتر وجود داردو اینکه پدربزرگ و مادر بزرگی چشم شان به در خشک شود تا از آنها یادی شود اصلا پسندیده نیست.
اما در سبک زندگی غربی که در حال تحمیل به دیگر جامعه ها نیز از طریق ابزارهای رسانه ای است، رابطه با خویشان جایگاهی ندارد و تنها خود فرد است که اهمیت دارد و اینچنین است که بسیاری از بیماریهای روحی گریبانگیر این جوامع شده است و در این جوامع هر روز با تعداد زیادی از بیمارن افسرده مواجهیم که یکی از نتایج بریدن رابطه های خویشاوندی است.
آموزه های اسلامی و سبک زندگی اسلامی این روزها توسط تحقیقات علمی و روانشناسی هر روز بیشتر و بیشتر اثبات می شوند ، در زمینه صله رحم نیز این تحقیقات نشان داده است که ارتباط رضایتبخش و یادآوری دوستان و خویشاوندان علاوه بر فواید معنوی و روحانی،فواید روانی بسیاری دارد که از آن جمله میتوان دستیابی به منبع حمایت اجتماعی،یادگیری مهارتهای اجتماعی از طریق یادگیری مشاهدهای و پرداختن به ارتباطات مناسب،خودنظمدهی رفتارها در خلال ارتباط صحیح با دیگران را برشمرد. صله رحم موجب با رفتن مقاومت افراد در مقابل فشارهای روانی گشته و باعث کاهش بیماریهای قلبی-عروقی و روانی و بسیاری فواید و آثار دیگر است که می توان با عمل به این توصیه مۆکد اسلامی بهره هایی برای زندگی دنیوی و اخروی برد.
صله رحم و نیاز به وابستگى و تعلق به گروه
این نیاز از جمله نیازهایى است که در هر مرحله از رشد در انسان وجود دارد و به گونه اى در پى تأمین آن است. بستگى و ارتباط با گروه تنها براى تأمین احتیاجات مادى نیست، بلکه فرد خود را به وسیله گروه مى شناسد و از طریق گروه به خصوصیات اخلاقى و استعدادها و توانمندى هاى خویش پى مى برد. علاوه بر این، گروه سبب تحکیم شخصیت فرد مى گردد. پذیرفته شدن از طرف گروه، موقعیت اجتماعى فرد را در نظر خود او و دیگران مشخص و محرز مى سازد. فرد طرز برخورد با دیگران، رعایت مصالح دیگران، تحمل افکار و عقاید مختلف و اعتماد به نفس را در گروه مى آموزد و در نهایت موقعیت اجتماعى خویشتن را استوار مى سازد. رحم، اقوام و خویشاوندان یک فرد مى تواند در حکم یک گروه منسجم اجتماعى باشد که هر فردى در سایه متعلق دانستن خویش به آن، به تأمین این نیاز روانى بپردازد. حفظ پیوندهاى خانوادگى و فامیلى و معاشرت با آن ها مى تواند جلو احساس طردشدن و عدم تعلق به گروه خاصى را بگیرد.
شخص با تماس مداوم با اقوام و نزدیکان خویش مطمئن مى شود مورد تنفر و خصومت دیگران نیست، بلکه به گروهى خاص تعلق دارد و در نتیجه احساس تنهایى نخواهد داشت. در پرتو تأمین این نیاز از طریق ارتباط هاى خانوادگى و شناخت هویت جمعى و گروهى و تکیه بر توانمندى هاى خویش و گروه فامیلى است که انسان کم تر دچار بیمارى از خود بیگانگى خواهد شد. مزلو نیز یکى از نشانگان اصلى افراد ناایمن را احساس تنهایى معرفى کرده است که ما بر این باوریم صله رحم نقش مهمى در از بین بردن چنین احساسى ایفا مى کند.
صله رحم و رعایت هنجارها
پژوهشگران در زمینه روان شناسى اجتماعى بر این باورند که فرد وقتى در گروه قرار مى گیرد و احساس تعلق و وابستگى به گروه در او به وجود مى آید، از جهاتى چند دگرگون مى شود و تحت تأثیر گروه به رفتارهاى مورد قبول اقدام مى کند. این محققان اثر گروه را بر فرد در ابعاد گوناگون مورد بررسى قرار داده اند20 که در اینجا مى توان به تأثیرگذارى تلقینى، تقلید، تسهیل اجتماعى و همنوایى گروهى اشاره کرد:
تلقین، تأثیرى است عاطفى و بیواسطه که شخص بر شخص دیگر مى گذارد و چون انسان موجودى است اجتماعى، نمى تواند بدون مساعدت و موافقت اطرافیان خود آسوده زندگى کند.
بنابراین، نسبت به دیگران حساس است و مى کوشد تا توجه و موافقت آنان را به خود جلب کند، اینجاست که وقتى، جمعى به تحریک عامل یا عوامل مشترکى گرد مى آیند متقابلاً در یکدیگر تأثیر مى گذارند. حال اگر انگیزه و عامل دینى و انسانى صله رحم و دیدار اقوام موجب گردهم آمدن یک جمعى شود، تلقین، روش مناسبى براى رعایت هنجارهاى اجتماعى و مورد قبول جمع مى باشد.
شاید به دلیل کم شدن دید و بازدید های خانوادگی باشد که این روزها اینقدر بحث شکاف نسل ها و دور شدن فرزندان از ارزشهای خانواده مطرح می شود.
وقتی یک زنجیره ی قوی خانوادگی وجود داشته باشد ، زنجیره ای که از عشق و صمیمیت سرشار است و فرزندان چیزهایی رابه عنوان دستور العمل در یافت می کنند ،در زندگی عزیزانشان و در رفتار انهایی می بینند که پیوند عمیقی بین شان حاکم است ،خیلی بهتر و مشتاقانه تر ،قبول می کنند.
گاهی به دنبال راه حل می گردیم ،در حالی که راه حل همین جاست ،فقط باید کمی به سنت های مان و دستورات دین مان نگاه کنیم....
منابع : ماهنامه معرفت /قطره
سعی داشتند مزاحم ما نباشند
مصطفی کفاشزاده:
خانم امام میگفتند بنده تا یاد دارم و با ایشان زندگی میکنم هر شب (همیشه) به نماز شب میایستادند و سعی داشتند که مزاحم من یا بچهها نباشند. حتی یک شب هم ما به خاطر نماز شب آقا بیدار نشدیم، مگر اینکه مثلاً خودمان بیدار بودیم. مسافرت هم که میرفتیم آقا برای نماز شب که بیدار میشدند طوری حرکت میکردند و آهسته راه میرفتند و وضو میگرفتند که مزاحم دیگران نبودند.(1)تنها جلوی پایشان روشن بود
آقای دکتر محمود بروجردی (داماد امام):
در دل شب هنگامی که امام برای نماز شب برمیخاستند لامپ را روشن نمیکردند، بلکه از یک چراغ قوه بسیار کوچک استفاده میکردند که تنها جلوی پای ایشان رادیگر پیش من نخواب!
خانم زهرا مصطفوی:
من مدتها نزد امام میخوابیدم. مواقعی که مادرم سفر بود. ایشان میگفتند که تو نمیخواهد پیش من بخوابی، چون تو خوابت خیلی سبک اسـت و این برای من اشکال دارد. حتی ساعتی را که برای بیدار شدنشان بود یک وقتی لای یک چیزی پیچیدند و بردند دو اطاق آن طرفتر، که وقتی زنگ میزند من بیدار نشوم.کسانی را بیدار نمیکردند
خانم زهرا مصطفوی:
غیر از شبهای ماه رمضان که قرار نبود کسی دیگر روزه بگیرد، ایشان هیچ کس را بیدار نمیکردند. خودشان سماور را روشن میکردند و چای درست میکردند و معمولاً یک تخم مرغ، سحری ایشان بود.(4)مثل یک سایه بر میخاستند
حجت الاسلام والمسلمین حسن ثقفی:
یادم اسـت در پاریس، دو اتاق کوچک بود که من آنجا میخوابیدم، نیمه شب که میشد، میدیدم که آقای خیلی آهسته، واقعاً مثل یک سایه بر میخاستند بدون سروصدا وضو میگرفتند و نماز شب را برپا میداشتند. در پاریس هم مقید بودند که نماز شب را بخوانند.پینوشتها:
1- همان، ج 1، ص 15.
2- همان.
3- همان.
4- همان، ص 62.
5- همان، ج 3، ص 117.