دوره آموزشی داستان آفرینش با رویکرد درام شناسانه توسط انستیتو ملی بازی سازی برای تمامی علاقمندان نویسندگی بازیهای رایانهای، نویسندگی انیمیشن، داستان نویسی و فیلمنامه نویسی برپا برگزار میشود.
دوره آموزشی داستان آفرینش با رویکرد درام شناسانه توسط انستیتو ملی بازی سازی برای تمامی علاقمندان نویسندگی بازیهای رایانهای، نویسندگی انیمیشن، داستان نویسی و فیلمنامه نویسی برپا برگزار میشود.
جوان:به گزارش روابط عمومی بنیاد ملی بازیهای رایانهای، در این دوره روایتی تطبیقی از داستان آفرینش و عوامل خلقت؛ از سه منظر علمی-تاریخی، اساطیری و دینی با رویکرد درام شناسانه ارائه میشود.
آفرینش، مفهومی پر رمز و راز که همواره بزرگترین معمای جهان هستی در برابر بشر بوده است. از این رو درک اسطورههای آن نیز که با هدف ایجاد ساختاری برای بازشناسی کیهان خلق شدهاند امری پیچیده است. شناخت اسطورهها نیاز به آگاهی درباره هستی کیهانی و زمینی دارد چرا که هر کدام از نمایههای ایزدی را میتوان با چهرهای اسطورهای و هر رخداد کیهانی را با همانندی زمینی برابری داد که مجموعهای با نام «داستان آفرینش» را رقم میزنند.
از آنجا که هستی آوردگاه دو نیروی سپند (پسندیده) و انگره (ناپسند) است بنابراین تمامی عناصر داستانی دراماتیک؛ در این مجموعه به چشم میخورد و گیتی بر پایه کشاکش این دو نیرو پیش میرود .
علاقهمندان جهت آشنایی بیشتر با این کلاس آموزشی، میتوانند در جلسه معارفهی رویداد مورخ 18 آذر ماه، از ساعت 17:00 الی 19:00 در محل انستیتو ملی بازی سازی حضور بهم رسانند.
شباهت آفرینش حضرت آدم (ع) و حضرت مسیح (ع) در سوره آل عمران
آفرینش حضرت آدم
بعد از نپذیرفتن اسلام توسط نجرانیان مسیحی و نزول دستور مباهله از طرف خداوند به رسول گرامی اسلام(ص) ، ایشان به همراه حسنین(ع)، خانم فاطمه زهرا(س) و امام علی(ع) به مکان وعده داده شده رفتند.
خداوند متعال در آیه 61 سوره مبارکه آل عمران می فرماید: هرگاه بعد از علم و دانشی که(درباره مسیح) به تو رسیده (باز) کسانی با تو به بحث و ستیز بر می خیزند.به آن ها بگو : بیائید ما فرزندان خود را فرا میخوانیم و شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را فرا می خوانیم ، شما هم زنان خویش را، ما از نفوس خود دعوت می کنیم، شما هم از نفوس خود ،آنگاه مباهله می کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار می دهیم.
این آیه پس از آن نازل شد که مسیحیان نجران به پیامبر(ص) گفتند: ما را به چه دعوت می کنی؟
رسول گرامی اسلام(ص) فرمودند: شما را به خدای یگانه دعوت می کنم از این رو که از طرف او رسالت و هدایت خلق را دارم و مسیح ، بنده ای از بندگان اوست ، و حالات بشری داشت و مانند دیگران غذا می خورد...
مسیحیان این موضوع را از پیامبر(ص) نپذیرفتند و به او گفتند او بدون پدر آفریده شده اسـت و این دلیل بر اولوهیت اوست، اما پیامبر(ص) با استناد به آیه 59 سوره مبارکه آل عمران فرمودند: مثل عیسی (ع) در نزد خدا ، همچو مثل آدم(ع) اسـت که او را از خاک آفرید و سپس به امر فرمود موجود باش و او هم فورا موجود شد.
بنابراین پیامبر(ص) طبق آیه فوق به آنان ثابت کرد که آفرینش بدون پدر مسیح(ع) دلیل بر اولوهیت این پیامبر اولوالعزم نیست.
بعد از نپذیرفتن اسلام توسط نجرانیان مسیحی و نزول دستور مباهله از طرف خداوند به رسول گرامی اسلام(ص) ، ایشان به همراه حسنین(ع)، خانم فاطمه زهرا(س) و امام علی(ع) به مکان وعده داده شده رفتند.
اما نهایتا مسیحیان نجران با دیدن پیامبر(ص) و اهل بیت ایشان (ع) از مباهله پشیمان شدند و گفتند : بیایید جان خویش را حفظ نموده و به دادن جزیه راضی شویم (طبری ،1415 ق ، ج 3 ، ص408 / یعقوبی ،1415 ق ،ج2 ، ص 82 و 83 /زمشخری ، 1415 ،ق ، ج1 ، ص 368و 369 )
سرانجام برخی از آنان به اسلام گرویدند و برخی هم با دادن تعهدی به پیامبر(ص) صلح نامه ای امضا کرده و به دیار خود بازگشتند.
هنوز هم هستند افراد بسیاری که با دیدن ساده ترین مثال الهی توانایی تشخیص حق و باطل را ندارند.آیه مباهله ، حقانیت اهل بیت پیامبر(ص) را بر غیر مسلمانان نجران مشخص کرد و آنها حتی جرئت اجرای مباهله را نداشتند.
خداوند آفریننده انسان ، فرستاننده قرآن و پیامبران(ع) و انتصاب کننده امامان (ع) اسـت.خداوند توانا اسـت.می تواند سال ها انسانی را بخواباند بدون اینکه گزندی به او وارد شود(مانند اصحاب کهف). او می تواند انسانی را سال ها زنده نگه دارد و از بیماری ها و مرگ دور نگاه دارد(مانند حضرت نوح(ع))
آیه مباهله یعنی حقانیت منجی عالم بشریت ، امام زمان (عج) که از اهل بیت(ع) اسـت. یعنی توانا بودن خداوند و بیش از هزار سال زنده نگه داشتن ایشان.مباهله درس ایمان آوردن واقعی به قدرت لایزال الهی اسـت.مباهله عشق و توسل به پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) اسـت و ایمان به اینکه حزب خداوند نهایتا پیروز خواهد شد.
سرپرست شما تنها خدا و پیامبر او اسـت و کسانی که ایمان آورده اند.همان کسانی که نماز برپا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند و هرکس خدا و پیامبر او و کسانی را که ایمان آورده اند را ولی خود بداند (پیروز اسـت، چرا)که حزب خدا همانا پیروزمندان اند. (آیه 56 سوره مبارکه مائده )
باشگاه خبرنگاران
مطالب مرتبط :
آفرینش آسمان ها وزمین چند روز طول کشید؟
فلسفه آفرینش چیست؟
راز آفرینش زن و مرد در کنار یکدیگر چیست؟
نکاتی جالب از ماجرای آفرینش انسان!
علت آفرینش فرشتگان...؟!
فرآوری: دکتر جعفری ٓ بخش اعتقادات شیعه تبیان
در سوره بقره داریم: " خلق لکم ما فی الارض جمیعا ، تمام آنچه که در زمین هست برای شما خلق شده" یا " و سخر لکم ما فی السموات و ما فی الارض جمیعا " و آیات دیگری هم داریم مانند سوره مبارکه لقمان آیه 30.
در مجموع از آیات قرآن بر می آید که عالم طبیعت مقدمه وجود انسان و طفیل انسان اســت. اما قبل از اینکه هدف آفرینش انسان از منظر قرآن را بررسی بکنیم باید یک مقدمه مطرح شود ، اینکه هدف خدا از آفرینش انسان وغیر انسان چه بوده؟ خدا چرا انسان را خلق کرد؟ اصلاً چرا عالم را خلق کرد؟ آیا می شود برای حیات فلسفه ای پیدا کرد ؟
گاهی فلسفه، حکمت و هدف به فاعل توجه ندارد بلکه به خود فعل توجه دارد مثلاً پدری برای فرزندش لباس می خرد هدف پدر از خریدن لباس خودش نیست که اگر خودش بود لباس بزرگ می خرید. ولی چون برای بچه اســت لباس کوچک خریده.
توضیح مسئله این اســت که هدف و حکمت جائی اســت که فاعل کمبودی و نیازی داشته باشد و بخواهد با این کار نیاز خود را بر طرف بکند. اگر از ما بپرسند برای چه درس می خوانی؟ می گوییم تا توانا شوم ، برای اینکه توانا شوم این " تا " و " برای اینکه " در هر کدام از افعال ما که از فلسفه اش بپرسند به خودمان بر می گردد و نقصی در ما هست که می خواهیم آن نقص را بر طرف بکنیم.
چرا کار می کنی؟ تا بی نیاز شوم ، تا درآمد پیدا بکنم. درآمد برای چه؟ که بی نیاز بشوم ، که نقص مادی خودم را برطرف کنم.
با این نگاه چطور می توانیم بگوییم خدا چرا عالم را خلق کرد؟ آیا خدا کمبودی داشته ، نیازی داشته که عالم را می خواسته خلق بکند؟
این سوال را به صورت های مختلف پاسخ داده اند.
یک پاسخ که معمولاً متکلمین ارائه می کنند این اســت که ما دو نوع هدف داریم. این جوری نیست که هدف لزوماً هدف فاعل باشد. گاهی فلسفه، حکمت و هدف به فاعل توجه ندارد بلکه به خود فعل توجه دارد مثلاً پدری برای فرزندش لباس می خرد هدف پدر از خریدن لباس خودش نیست که اگر خودش بود لباس بزرگ می خرید. ولی چون برای بچه اســت لباس کوچک خریده.
هدف معلم از تدریس حکمتش به خودش بر نمی گردد که بخواهد چیزی یاد بگیرد چون خودش بلد اســت. اگر بلد نبود معلم نبود. اینجا هدف به فعل بر می گردد به دانش آموزان و دانشجویان بر می گردد.
گفته شده در افعال خداوند متعال هدف به خدا بر نمی گردد بلکه به فعل بر می گردد.
من نکردم خلق تا سودی کنم بلکه تا بر بندگان جودی کنم
این حرف، حرف خوبی اســت اما اگر به این معنا باشد که خداوند متعال چون جواد اســت این جواد بودن خداوند اقتضایش آفرینش عالم اســت. اگر این باشد حرف خوبی اســت. اما اگر معنایش این باشد که خدا نیاز به جود داشته باز بر می گردیم به جای اول. چه بگوییم خداوند نیاز به همنشین داشته که انسان را خلق کرده یا عالم را خلق کرده ، چون تنها بود و احساس دلتنگی می کرد دست به آفرینش زد، چه بگوییم نه به خاطر آن نیاز نبود بلکه به خاطر این بود که می خواست جود خود را نشان بدهد باز هم همان می شود.
اما اگربه آن شکلی که اول گفتیم باشد هیچ اشکالی ندارد.
من نکردم خلق تا سودی کنم بلکه تا بر بندگان جودی کنم
هدف و حکمت جائی اســت که فاعل کمبودی و نیازی داشته باشد و بخواهد با این کار نیاز خود را بر طرف بکند
معنای شعر این نباشد که برای اینکه این جود من معلوم بشود. برای اینکه بنده ها بفهمند که من جود دارم بنده ها را خلق کردم. اگر به این معنا باشد آن اشکال دوباره بر می گردد. اما اگر به این معنا باشد که اصلاً نمی شود باران نبارد. جواد که نمی شود جود نداشته باشد.
خورشید که نمی شود نور نداشته باشد. معلم که نمی شود درس ندهد. اگر معلم درس ندهد که دیگر معلم نیست. اگر جواد جود نداشته باشد جواد نیست. پس نفس جواد بودن می شود آفرینش. به عبارت دقیق تر تجلی جواد بودن ، تجلی فیاض بودن خدا، تجلی خالق بودن خدا می شود خلق و فیض و آفرینش موجودات. به این معنا باشد هیچ اشکالی ندارد.
" الله الصمد" اگر به این معنا باشد اشکالی ندارد می توان سخن متکلمین را اصلاح کرد چون حکما معمولاً به این نظر متکلمین ملاحظاتی دارند. اگر نظر متکلمین را به این شکل تقدیر بکنیم که به نظر بنده قابل تقدیرهم هست هیچ اشکالی به سخنان متکلمین هم وارد نیست که فلسفه آفرینش به خدا بر نمی گردد بلکه به فعل بر می گردد. البته حکما حرف های دیگری هم گفته اند و اینکه اصلاً خداوند حکیم ، فلسفه آفرینش به خودش برمی گردد.
اگر این سوال مطرح بشود که فلسفه و حکمت برای مواردی معنا دارد که فاعل ناقص باشد و برای رفع نقصش کاری انجام بدهد. آن وقت به او می گوییم حکمت کار شما چه بود؟
چون خداوند نیاز ندارد و مطلقاً بی نیاز اســت این سوال آنجا مطرح نیست. اما هدف حتماً لازم نیست که به خود فاعل برگردد. گاهی ممکن اســت حکمت به فاعل برنگردد به غیر فاعل برگردد. با این توضیح مسئله حل شد.
منبع: پاسخ به سوالات اعتقادی استاد محمدی موجود در سایت رادیو معارف
فرآوری: دکتر جعفری ٓ بخش اعتقادات شیعه تبیان
در سوره بقره داریم: " خلق لکم ما فی الارض جمیعا ، تمام آنچه که در زمین هست برای شما خلق شده" یا " و سخر لکم ما فی السموات و ما فی الارض جمیعا " و آیات دیگری هم داریم مانند سوره مبارکه لقمان آیه 30.
در مجموع از آیات قرآن بر می آید که عالم طبیعت مقدمه وجود انسان و طفیل انسان اســت. اما قبل از اینکه هدف آفرینش انسان از منظر قرآن را بررسی بکنیم باید یک مقدمه مطرح شود ، اینکه هدف خدا از آفرینش انسان وغیر انسان چه بوده؟ خدا چرا انسان را خلق کرد؟ اصلاً چرا عالم را خلق کرد؟ آیا می شود برای حیات فلسفه ای پیدا کرد ؟
گاهی فلسفه، حکمت و هدف به فاعل توجه ندارد بلکه به خود فعل توجه دارد مثلاً پدری برای فرزندش لباس می خرد هدف پدر از خریدن لباس خودش نیست که اگر خودش بود لباس بزرگ می خرید. ولی چون برای بچه اســت لباس کوچک خریده.
توضیح مسئله این اســت که هدف و حکمت جائی اســت که فاعل کمبودی و نیازی داشته باشد و بخواهد با این کار نیاز خود را بر طرف بکند. اگر از ما بپرسند برای چه درس می خوانی؟ می گوییم تا توانا شوم ، برای اینکه توانا شوم این " تا " و " برای اینکه " در هر کدام از افعال ما که از فلسفه اش بپرسند به خودمان بر می گردد و نقصی در ما هست که می خواهیم آن نقص را بر طرف بکنیم.
چرا کار می کنی؟ تا بی نیاز شوم ، تا درآمد پیدا بکنم. درآمد برای چه؟ که بی نیاز بشوم ، که نقص مادی خودم را برطرف کنم.
با این نگاه چطور می توانیم بگوییم خدا چرا عالم را خلق کرد؟ آیا خدا کمبودی داشته ، نیازی داشته که عالم را می خواسته خلق بکند؟
این سوال را به صورت های مختلف پاسخ داده اند.
یک پاسخ که معمولاً متکلمین ارائه می کنند این اســت که ما دو نوع هدف داریم. این جوری نیست که هدف لزوماً هدف فاعل باشد. گاهی فلسفه، حکمت و هدف به فاعل توجه ندارد بلکه به خود فعل توجه دارد مثلاً پدری برای فرزندش لباس می خرد هدف پدر از خریدن لباس خودش نیست که اگر خودش بود لباس بزرگ می خرید. ولی چون برای بچه اســت لباس کوچک خریده.
هدف معلم از تدریس حکمتش به خودش بر نمی گردد که بخواهد چیزی یاد بگیرد چون خودش بلد اســت. اگر بلد نبود معلم نبود. اینجا هدف به فعل بر می گردد به دانش آموزان و دانشجویان بر می گردد.
گفته شده در افعال خداوند متعال هدف به خدا بر نمی گردد بلکه به فعل بر می گردد.
من نکردم خلق تا سودی کنم بلکه تا بر بندگان جودی کنم
این حرف، حرف خوبی اســت اما اگر به این معنا باشد که خداوند متعال چون جواد اســت این جواد بودن خداوند اقتضایش آفرینش عالم اســت. اگر این باشد حرف خوبی اســت. اما اگر معنایش این باشد که خدا نیاز به جود داشته باز بر می گردیم به جای اول. چه بگوییم خداوند نیاز به همنشین داشته که انسان را خلق کرده یا عالم را خلق کرده ، چون تنها بود و احساس دلتنگی می کرد دست به آفرینش زد، چه بگوییم نه به خاطر آن نیاز نبود بلکه به خاطر این بود که می خواست جود خود را نشان بدهد باز هم همان می شود.
اما اگربه آن شکلی که اول گفتیم باشد هیچ اشکالی ندارد.
من نکردم خلق تا سودی کنم بلکه تا بر بندگان جودی کنم
هدف و حکمت جائی اســت که فاعل کمبودی و نیازی داشته باشد و بخواهد با این کار نیاز خود را بر طرف بکند
معنای شعر این نباشد که برای اینکه این جود من معلوم بشود. برای اینکه بنده ها بفهمند که من جود دارم بنده ها را خلق کردم. اگر به این معنا باشد آن اشکال دوباره بر می گردد. اما اگر به این معنا باشد که اصلاً نمی شود باران نبارد. جواد که نمی شود جود نداشته باشد.
خورشید که نمی شود نور نداشته باشد. معلم که نمی شود درس ندهد. اگر معلم درس ندهد که دیگر معلم نیست. اگر جواد جود نداشته باشد جواد نیست. پس نفس جواد بودن می شود آفرینش. به عبارت دقیق تر تجلی جواد بودن ، تجلی فیاض بودن خدا، تجلی خالق بودن خدا می شود خلق و فیض و آفرینش موجودات. به این معنا باشد هیچ اشکالی ندارد.
" الله الصمد" اگر به این معنا باشد اشکالی ندارد می توان سخن متکلمین را اصلاح کرد چون حکما معمولاً به این نظر متکلمین ملاحظاتی دارند. اگر نظر متکلمین را به این شکل تقدیر بکنیم که به نظر بنده قابل تقدیرهم هست هیچ اشکالی به سخنان متکلمین هم وارد نیست که فلسفه آفرینش به خدا بر نمی گردد بلکه به فعل بر می گردد. البته حکما حرف های دیگری هم گفته اند و اینکه اصلاً خداوند حکیم ، فلسفه آفرینش به خودش برمی گردد.
اگر این سوال مطرح بشود که فلسفه و حکمت برای مواردی معنا دارد که فاعل ناقص باشد و برای رفع نقصش کاری انجام بدهد. آن وقت به او می گوییم حکمت کار شما چه بود؟
چون خداوند نیاز ندارد و مطلقاً بی نیاز اســت این سوال آنجا مطرح نیست. اما هدف حتماً لازم نیست که به خود فاعل برگردد. گاهی ممکن اســت حکمت به فاعل برنگردد به غیر فاعل برگردد. با این توضیح مسئله حل شد.
منبع: پاسخ به سوالات اعتقادی استاد محمدی موجود در سایت رادیو معارف
دوره آموزشی داستان آفرینش با رویکرد درام شناسانه توسط انستیتو ملی بازی سازی برای تمامی علاقمندان نویسندگی بازیهای رایانهای، نویسندگی انیمیشن، داستان نویسی و فیلمنامه نویسی برپا برگزار میشود.
دوره آموزشی داستان آفرینش با رویکرد درام شناسانه توسط انستیتو ملی بازی سازی برای تمامی علاقمندان نویسندگی بازیهای رایانهای، نویسندگی انیمیشن، داستان نویسی و فیلمنامه نویسی برپا برگزار میشود.
جوان:به گزارش روابط عمومی بنیاد ملی بازیهای رایانهای، در این دوره روایتی تطبیقی از داستان آفرینش و عوامل خلقت؛ از سه منظر علمی-تاریخی، اساطیری و دینی با رویکرد درام شناسانه ارائه میشود.
آفرینش، مفهومی پر رمز و راز که همواره بزرگترین معمای جهان هستی در برابر بشر بوده است. از این رو درک اسطورههای آن نیز که با هدف ایجاد ساختاری برای بازشناسی کیهان خلق شدهاند امری پیچیده است. شناخت اسطورهها نیاز به آگاهی درباره هستی کیهانی و زمینی دارد چرا که هر کدام از نمایههای ایزدی را میتوان با چهرهای اسطورهای و هر رخداد کیهانی را با همانندی زمینی برابری داد که مجموعهای با نام «داستان آفرینش» را رقم میزنند.
از آنجا که هستی آوردگاه دو نیروی سپند (پسندیده) و انگره (ناپسند) است بنابراین تمامی عناصر داستانی دراماتیک؛ در این مجموعه به چشم میخورد و گیتی بر پایه کشاکش این دو نیرو پیش میرود .
علاقهمندان جهت آشنایی بیشتر با این کلاس آموزشی، میتوانند در جلسه معارفهی رویداد مورخ 18 آذر ماه، از ساعت 17:00 الی 19:00 در محل انستیتو ملی بازی سازی حضور بهم رسانند.