غسل جبیره برای کاشت ناخن چگونه است؟ آیا می توان بعد از کاشت ناخن غسل جبیره کرد؟ غسل جبیره چیست و چه زمانی باید از غسل جبیره استفاده نمود؟
جبیره (بر وزن نبیره) در لغت از ریشه جبر (بر وزن صبر یعنی استخوان شکسته را بستن) به معنی تخته هایی است که روی عضو شکسته بسته می شود و در اصطلاح عبارت است از چیزی از قبیل پارچه، گچ، پلاستیک، باند یا چسب که با آن زخم ها و شکستگی ها را می بندند و نیز دوایی است که روی زخم و مانند آن می گذارند: باید به این نکته توجه داشت که منظور از "زخم" در اینجا فقط زخم هایی نیست که علت بیرونی دارند، مانند بریدگی ها بلکه شامل زخم هایی که علت درونی دارند مانند دمل ها نیز می شود. حال در این صورت چگونه باید غسل جبیره را انجام داد؟
جبیره به سه دسته تقسیم می شود
هر گاه یکی از اعضای وضو (صورت و دستها و جلوی سر و روی پاها) زخم یا شکستگی است؛ اگر روی آن باز است یا اگر بسته است ولی برداشتن جبیره بدون مشقت ممکن است یا اگر امکان برداشتن نیست به فرو بردن در آب و مانند آن می توان آب را از بالا به پائین به پوست رساند به شرطی که عضو یا جبیره نجس نباشد و یا اگر عضو یا جبیره نجس است می توان در هنگام وضو آن را آب کشید و آب را به پوست رساند و در هر چهار صورت آب هم ضرر ندارد ،باید آب را به پوست رساند و به طور معمول وضو گرفت.
اگر جبیره در صورت و دستها باشد باید اعضا و اجزای قبل از آن را طوری که در وضو گفته شده است از بالا به پائین بشوید تا جایی که وظیفه ی او جبیره است برسد که در این جا دو صورت دارد:
اگر روی زخم یا شکستگی باز است و آب ریختن روی زخم یا شکستگی ضرر دارد، در این صورت اگر دست تر کشیدن ضرر ندارد باید دست تر بر آن بکشد و در فرض شکستگی تیمم هم بکند. ولی اگر که دست تر کشیدن ضرر دارد یا زخم نجس است و نمی شود آب کشید، در این حالت باید اطراف زخم و شکستگی را به طوری که در وضو است از بالا به پائین بشوید و در فرض شکستگی تیمم هم بکند...
اگر روی زخم یا شکستگی بسته است ولی باز کردن و دست تر کشیدن ممکن است، در این حالت باید باز کند و روی آن دست تر بکشد و بعد دوباره روی جبیره را با دست تر مسح کند. ولی اگر باز کردن و دست تر کشیدن ممکن نیست، اگر آب برای زخم یا شکستگی ضرر دارد باید اطراف زخم یا شکستگی را بشوید و روی جبیره را مسح کند و اگر جبیره نجس است یا نمی توان روی آن دست تر کشید، مثلاً دوایی است که به دست می چسبد، باید پارچه پاکی را طوری که جزء جبیره حساب شود بر آن ببندد و دست تر روی آن بکشد و اگر این هم ممکن نیست با شستن اطراف آن وضو بگیرد ولی در هر دو وجه لازم نیست تیمم هم انجام دهد، گرچه موافق احتیاط است.
اگر آب برای زخم یا شکستگی ضرر ندارد ولی رساندن آب به روی آن ممکن نیست یا زخم نجس است و نمی توان آن را آب کشید، در این فرض باید مانند فرض قبلی عمل کند و تیمم هم بنماید.
اگر جبیره در جلوی سر و روی پاها باشد دو صورت دارد:
زمانی که روی زخم یا شکستگی باز است: در این صورت اگر کشیدن دست تر به عنوان مسح هم امکان ندارد باید پارچه پاکی روی آن بگذارد و روی پارچه را با تری آب وضو که در دست مانده مسح کند و اگر گذاشتن پارچه امکان ندارد باید وضوی بدون مسح بگیرد و در هر دو فرض (فرضی که گذاشتن پارچه ممکن است و فرضی که ممکن نیست) تیمم هم بکند.
تیمم جبیره مانند وضوی جبیره است یعنی کسی که وظیفه او تیمم است اگر در بعضی از اعضای تیمم، زخم یا شکستگی باشد باید به کیفیت وضوی جبیره، تیمم جبیره کند.
اگر روی زخم یا شکستگی بسته است این صورت دو حالت دارد:
زمانی که جای بدون جبیره به مقدار واجب مسح وجود دارد؛ در این حالت باید همان جا را مسح کند.
زمانی که جای بدون جبیره به مقدار واجب مسح وجود ندارد؛ این حالت دو فرض دارد؛ اگر باز کردن آن امکان دارد باید باز کند و به طور معمول مسح کند. اما اگر باز کردن آن امکان ندارد باید روی همان جبیره را مسح کند.
در غسل جبیره به جای شستن محل زخم و شکستگی بر روی آن مسح می کنند.
غسل جبیره مانند وضوی جبیره است یعنی کسی که وظیفه او غسل است اگر در بعضی از اعضای غسل زخم یا شکستگی باشد باید به کیفیت وضوی جبیره غسل جبیره کند. |
غسل جبیرهاى مثل وضوى جبیرهاى است، ولى بنا بر احتیاط واجب باید آن را ترتیبى به جا آورند نه ارتماسى.
به طور خلاصه در غسل جبیره ای آن قسمت هایی از بدن که باز است را طبق معمول غسل دهید و آب را به همه قسمت های محل غسل برسانید. وقتی به قسمتی که جبیره (یعنی پوششی که روی زخم و مثل آن است) رسیدید، روی همه قسمت های جبیره را با دست مرطوب مسح نمایید. همین کفایت می کند و غسل صحیح است.
لازم به یادآوری است که با غسل جبیرهای تمام کارهایی که با غسل معمولی انجام میدهندمیتوان انجام داد ودر احکام فرقی بین جبیره و غیر جبیره نیست.
سوال: بیمارانى که زخم آنان باز است مانند زخمهاى شکمى که مرتباً ترشح به خارج مى کند چگونه غسل کنندو نماز بخوانند؟
پاسخ: اگر آب براى آنان ضرر ندارد حکم سالم رادارند و باید بطور معمول غسل کنند و اگر ضرر دارد باید اطراف زخمها را به قصد غسلبشویند و چنانچه کشیدن دست تر بر زخمها ضرر ندارد احتیاط آن است که دست تر بر آنهابکشند و بعد پارچه پاکى روى آنها بگذارند و دست تر روى پارچه هم بکشند و اگر این مقدار هم ضرر دارد یا زخم نجس است و نمى شود آب کشید. باید اطراف زخمها را بطورمعمول و به ترتیب اول سر و گردن بعد طرف راست و بعد طرف چپ را بشویند و بنابراحتیاط تیمم بدل از غسل هم بکنند.
سؤال:اگر بیمار به جهت خوف از ضرر غسل جبیره اى انجام دهد و پس از نماز معلوم شود خوف او بى مورد بوده تکلیف او چیست؟
پاسخ: اعاده لازم نیست ولى اگر اعاده کند بهتر است
سوال: مدت طولانی است که قسمتی از پایم را گچ گرفتهام (از سر انگشتان تا نیمی از ساق پا) در این مدت با همسرم رابطه داشته ام و لازم است غسل جنابت انجام دهم. چگونه پاک شوم؟ در صورتی که در این زمان (زمانی که این قسمت در گچ است) حیض شوم تکلیف چیست؟
پاسخ: وظیفه شما برای نماز، وضو و غسل جبیره ای می باشد، این که اگر گچ در قسمت چپ شما باشد، همان قسمت را به صورت جبیره انجام می دهید . اگر در سمت راست باشد، بعد از شستن سر و گردن و طرف راست، آن قسمت را به صورت جبیره انجام می دهید و بعد سمت چپ را غسل می دهید. جبیره به این صورت است که اگر گچ پاک است، دست تر روی خود گچ و اگر نجس است، به جای شستن پا روی پارچه ای که روی گچ قرار گرفته، مسح نمایید، یعنی به جای مسح پا در وضو روی پارچه را مسح نمایید و به جای شستن پا در غسل روی پارچه را مسح نمایید.
اگر این کار برای شما در غسل مقدور نیست، یا آب برای شما ضرر دارد به جای غسل جنابت تیمم بدل از غسل جنابت و به جای غسل حیض تیمم بدل از غسل حیض نمایید، بعد از رفع شدن مانع غسل جنابت و حیض را به جا آورید.
سوال: نیت غسل برای کسی که ناخن کاشته است چیست؟
پاسخ: در صورت کاشتن ناخن فرقی بین وضو و غسل عادی و وضو و غسل جبیره ای نیست مگر در نیت.
کسی که ناخن کاشته در صورتی که قابل برداشتن نباشد موقع غسل و وضو چنین نیت می کند: غسل جبیره ای می کنم قربتا الی الله. وضوی جبیره ای می گیرم قربتا الی الله.
سوال: حکم کاشت ناخن به منظور زیبایی چیست و در ضورت کاشتن ناخن چگونه می توان وضو گرفت یا غسل کرد؟
آیت الله بهجت:
۱- شخصى که اصلاً ناخن ندارد و مى خواهد ناخن مصنوعى بکارد، آن ناخن جزو بدن او نمى شود، چون رشد و نموّ ندارد و از اوّل این کاشتن جایز نیست، چون اضطرار ندارد.
۲- در
وضو و غسل اشکال پیدا مى شود و در داخل وقت نماز، ضایع نمودن امر واجب محسوب مى شود
و قبل از وقت نماز هم خلاف احتیاط است؛ ولى اگر این کار را کرد و هنگام وضو یا غسل
امکان بیرون آوردنِ آن نبود، باید در مسح و غسل عمل به جبیره کند
آیت الله خامنه ای:
۱- کاشت ناخن فى نفسه اشکال ندارد و با فرض صدق زینت، باید از نامحرم پوشانده شود.
۲- در
صورت کاشت ناخن، براى وضو و غسل باید مانع ـ ولو با صرف هزینه ممکن ـ برطرف گردد و
چنانچه میداند امکان برطرفکردن آن نیست و یا رفع آن با مشقّت غیر قابل تحمّل همراه
بوده و یا ضرر قابل توجهى دارد، در وقت نماز باید وضو یا غسل را انجام دهد سپس مبادرت
به این کار (کاشت ناخن) کند و وضو و غسلهاى بعدى را باید به صورت جبیره انجام دهد
(یعنى با دست مرطوب مانع را مسح نماید)؛ اما در صورتى که امکان برطرف کردن آن ـ ولو
در روزهای بعد ـ باشد و برطرف نکند، وضو و غسل جبیره باطل خواهد بود
آیت الله سیستانی:
غسل و وضو با چیزی
که مانع از وصول آب می شود صحیح نیست و ناگزیر باید آنها را برای انجام غسل و وضوی
صحیح زایل و پاک کرد و قصد آرایش، مجوّز چنان کاری نمی شود
آیت الله صافی گلپایگانی:
کاشتن ناخن به
صورتی که برای وضو و غسل نتوانند آن را بردارند اشکال دارد ولی چنانچه شخصی مرتکب این
عمل شده باشد، در صورت امکان، ناخن مصنوعی را بردارد و وضو و غسل به نحو معمول انجام
شود و در صورت عدم امکان برداشتن ناخن، با همان حال وضو و غسل به عنوان جبیره انجام
شود و احتیاطاً تیمّم هم کند
آیت الله مکارم شیرازی:
کاشت ناخن مانع رسیدن آب به عضو می شود و وضو و غسل با آن باطل است.
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره
جنابت به معنی دوری است و در اصطلاح به نجاست باطنی جنابت گفته می شود. جنابت پس از نزدیکی و یا خروج منی حاصل می شود. غسل بعد از جنابت واجب است
جنابت در اصل، اسم مصدر از اجناب و به معنای دوری است و در اصطلاح، به حالت نجاست باطنی گفته میشود که پس از نزدیکی یا خروج منی حاصل میشود. انسان جنب، از آن جهت که بدون طهارت و غسل، از نزدیک شدن به نماز منع و نهی گردیده «جنب» نامیده شده است.
بعد از یکی از موارد زیر انسان جنب میشود:
۱) جماع (آمیزش جنسی): اگر انسان جماع کند و به اندازه ختنهگاه و یا بیشتر داخل شود، در زن باشد یا در مرد، در قُبل (جلو) باشد یا در دُبر (عقب)، بالغ باشند یا نابالغ، اگر چه منی بیرون نیاید، هر دو جنب میشوند.
۲) بیرون آمدن منی: بیرون آمدن منی چه در خواب باشد (احتلام)، یا بیداری، کم باشد یا زیاد، با شهوت باشد یا بی شهوت، با اختیار باشد یا بیاختیار، البته اینها در صورتی است که یقین دارد آبی که خارج شده منی باشد و اما رطوبت یا آبی که از انسان بیرون میآید، ولی نمیداند منی است یا رطوبت دیگر، اگر این شخص مرد و سالم است بایستی آن آبی که بیرون آمده دارای سه علامت باشد که حکم به منی بودن آن بشود (البته در صورت شک):
با شهوت بیرون آمده باشد. هنگام بیرون آمدن جهندگی داشته باشد. بعد از بیرون آمدن، بدن سست شده باشد. |
اما اگر شخص، مردی مریض و یا زن باشد، همین مقدار که آن آب با شهوت بیرون آمده باشد، در جنابت او کافی است و بودن آن دو علامت دیگر لازم نیست، اگر چه شایسته است که زن و مریض (به خصوص زن) علاوه بر غسل، وضو هم بگیرد (اگر قبلاً وضو نداشته) و بلکه به طور کلی اگر سه علامت جمع نبود، بهتر است علاوه بر غسل، وضو هم گرفته شود، اگر قبلاً وضو نداشته است و وظیفهاش هم وضو گرفتن بوده است، منتها در مواردی که گفته شد علاوه بر غسل، بهتر است وضو هم بگیرد. خوب است که اول طهارت غسلی خودش را از بین ببرد، بعد وضو بگیرد زیرا با غسل جنابت نباید وضو گرفت.
جنابت همان طور که در مردان اتفاق می افتد در مورد زنان نیز با حصول شرایط آن، محقق می شود و فرقی بین خانم مجرد با خانم متأهل وجود ندارد.
حصول جنابت در بانوان به دو طریق، صورت میپذیرد:
۱- دخول و آمیزش جنسی از طرف جلو و یا پشت (ولو این که منی هم خارج نشود).
۲- بیرون آمدن منی (از آلت تناسلی زن و مرد)، چه در خواب باشد یا بیداری، کم باشد یا زیاد، با شهوت باشد یا بیشهوت، با اختیار باشد یا بیاختیار.
هر یک از دو مشخصه یاد شده، به تنهایی باعث وجوب غسل جنابت میگردد. بنابراین، ممکن است مرد با همسر خود، نزدیکی کند و منی از او بیرون نیاید که در این صورت نیز بر هر دوی آنان غسل واجب شود.
منی
منی، به مایع غلیظی گفته می شود که از غدد تناسلی مرد، به وسیله نزدیکی یا احتلام و یا استمنا بیرون می آید. خروج منی در زن و مرد تفاوت دارد و در مرد، دارای سه نشانه زیر است:
1. همراه با شهوت است.
2. با جستن بیرون می آید.
3. بدن پس از آن سست می شود. اگر هیچ یک از این نشانه های سه گانه و یا یکی از آنها در آن نبود، حکم به منی نمی شود؛ مگر آن که از راه دیگری یقین به منی بودن آن پیدا شود.
در زن، اگر خروج ترشحات، همراه با شهوت (اوج لذت جنسی) باشد، حکم به جنابت می شود و لازم نیست با جستن بیرون آید و بدن سست شود و اگر بدون شهوت باشد، حکم به منی نمی شود؛ مگر آن که از راه دیگری یقین به منی بودن آن پیدا شود. هر رطوبت و ترشحی که از بانوان بیرون آید، لازم نیست برای آن غسل کنند؛ بلکه بسیاری از این ترشحات که با اندک تحریک جنسی از آنان بیرون می آید، منی نیست و پاک است.
احتلام
احتلام، از واژه حلم و به معنای خواب دیدن با لذت جنسی است؛ خواه این خواب، باعث انزال منی شود یا نشود؛ ولی در اصطلاح شرعی، احتلام، اخص از احتلام لغوی است؛ به این معنا که هرگاه در خواب، از شخص، منی خارج شود، شخص محتلم شده است و در این صورت، باید برای نماز، غسل جنابت انجام دهد.
استبرا
استبرا در لغت به معنای پاکی خواستن است و در اصطلاح، به عملی گفته می شود که مرد بعد از بیرون آمدن بول انجام می دهد و کیفیت آن به این ترتیب است که سه بار با انگشت میانه دست چپ از مخرج غائط تا بیخ آلت بکشد و بعد با شَست و انگشت ابهام، زیر آلت گذاشته، سه بار تا ختنه گاه بکشد و سپس سه بار سر آلت را فشار دهد. این عمل، برای مرد مستحب است و فایده اش آن است که اگر آب مشکوکی بعد از آن از شخص خارج شود، پاک است و وضو را هم باطل نمی کند؛ اما اگر استبرا نکند و چنین آبی از او خارج شود، باید وضو را اعاده کند و محل را بشوید.
یک نوع استبرای دیگر نیز به نام استبرای از منی بعد از جنابت وجود دارد که با بول کردن حاصل می شود و فایده اش آن است که اگر آب مشکوکی بعد از آن خارج شود و انسان نداند منی است یا یکی از آب های پاک، غسل ندارد و اگر استبرا نکند و احتمال دهد ذرات منی در مجرا باقی بوده، همراه بول یا رطوبت دیگری خارج شده، باید دوباره غسل کند. برای بانوان، استبرا وجود ندارد و اگر رطوبتی از آنان بیرون آید و در پاکی و نجاست آن شک کنند، پاک می باشد و وضو و غسل آنان را نیز باطل نمی کند.
استمنا
استمنا آن است که انسان با خود یا دیگری کاری کند که از او منی بیرون آید؛ لازم نیست این عمل با وسیله ای انجام گیرد؛ بلکه ممکن است با نگاه به عکس مبتذل یا فکر ملاعبه، معاشقه و نزدیکی با جنس مخالف نیز استمنا و خودارضایی صورت گیرد. این عمل، گناهی بزرگ و حرام است و در صورت خروج منی، روزه شخص باطل و غسل جنابت بر او واجب می شود و اگر با این عمل، منی بیرون نیاید، هر چند شخص مرتکب گناه شده است، ولی روزه اش باطل نیست و غسل هم ندارد.
استمنا، کفاره ندارد ولی باید توبه کند و از این کار دست بردارد. اگر شخصی که استمنا کرده، نزد قاضی اقرار کند یا دو نفر عادل، نزد قاضی شهادت بدهند، قاضی او را تعزیر می کند؛ یعنی به مقداری که مصلحت می داند، به او تازیانه می زند؛ البته در این گونه موارد لازم نیست شخص به گناه خود اقرار کند و بر دیگران نیز لازم نیست که نزد قاضی آبروی او را ببرند.
مَذْیْ
مذی، در اصل، به معنای آبی است که از روزنه حوض بیرون می رود و در اصطلاح، به آبی می گویند که بعد از ملاعبه و بازی کردن با همسر یا شخص دیگر، از شخص بیرون می آید. این رطوبت، در صورتی که مجرا آلوده به بول و منی نباشد، پاک است.
وَذْیْ
وذی، در اصل، از وذیه به معنای آب کم گرفته شده است و در اصطلاح، به آبی می گویند که بعد از منی بیرون می آید. این رطوبت، در صورتی که مجرا آلوده به بول و منی نباشد، پاک است.
وَدْیْ
ودی، در اصل، به معنای جاری شدن آب و غیر آن است و در اصطلاح، به آبی می گویند که بعد از بول بیرون می آید و کمی سفید و چسبنده است. این رطوبت، در صورتی که مجرا آلوده به بول و منی نباشد، پاک است.
عرق جنب از حرام
عرق کسی که از طریق حرام جنب شود، خواه به واسطه زنا باشد یا لواط و یا استمنا، نجس نیست؛ ولی بنا بر احتیاط، با بدن یا لباسی که به آن آلوده شده، نماز نخواند.
از آنجا که نظر مراجع، اندکی متفاوت است نظرات بزرگواران به طور جداگانه در زیر میآید؛
الف) همه مراجع (غیر از آیت الله بهجت و آیت الله تبریزی و آیت الله نوری): خروج ترشحات زن، اگر همراه با شهوت (اوج لذت جنسی) باشد، حکم به جنابت آنان میشود و لازم نیست با جستن بیرون آید و بدن، سست شود و اگر بدون شهوت باشد، حکم به منی نمیشود، مگر آن که از راه دیگری یقین کند منی است.
ب) آیت الله بهجت: خروج ترشحات زن اگر همراه با شهوت (اوج لذت جنسی) باشد و با جستن بیرون آید، حکم به منی میشود و اگر هیچ یک از دو علامت و یا یکی از آنها را نداشت، حکم به منی نمیشود؛ مگر آن که از راه دیگری یقین کند منی است.
ج) آیت الله تبریزی و آیت الله نوری: خروج
ترشحات زن اگر همراه با شهوت خاصی (اوج لذت جنسی) باشد و بدن، پس از آن سست شود، حکم
به منی میشود و اگر هیج یک از دو نشانه یا یکی از آنها را نداشت، حکم به منی نمی
شود؛ مگر آن که از راه دیگری یقین کند منی است.
بانوان مانند مردان، منی ندارند، ولی مایعی که همراه با اوج لذت جنسی است اگر از زن خارج شود حکم منی را دارد و موجب جنابت می شود. این مایع، در اوج شهوت (ارگاسم) خارج می شود و به دنبال آن، بدن سست می شود و انسان لذت می برد.
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره
عطارد، کوچکترین سیارهی منظومهی شمسی، با چرخش روی مداری در فاصلهی ۴۶ تا ۷۰ میلیون کیلومتری خورشید، آثار شدید پرتوهای خورشیدی را حس میکند. به گفتهی ناسا؛ این سیارهی کوچک، گستردهترین تغییرات دما را نسبت به تمام سیارههای دیگر منظومهی، تجربه میکند. دمای سمت روز این سیاره به ۴۲۷ درجهی سلسیوس میرسد. در مقابل، دمای سمت شب آن در سردترین حالت میتواند به ۱۸۰ درجهی سلسیوس زیر صفر برسد. دمای میانگین سیارهی عطارد معادل ۱۶۷ درجهی سلسیوس است.
این تغییرات دما از مدتها قبل وجود داشته است. دانشمندان زمانی تصور میکردند عطارد تحت شرایطی موسوم به قفل جزر و مدی، یک سمت از خود را همواره رو به خورشید نگه میدارد. با توجه به آنکه عطارد بسیار نزدیک به خورشید است؛ تنها در صورتی میتوان سیارهی مذکور را مطالعه کرد که همان سمت سنگی، در نقاط مختلفی از مدار آن، در برابر زمین قرار گیرد. با این حال مطالعات بیشتر نشان داد که این سیاره میچرخد؛ اما سرعت چرخش آن بسیار پایین و تنها سه بار در هر دو سال عطاردی یا یکبار در هر ۶۰ روز زمین است.
جرم کم عطارد و نزدیکی آن به خورشید باعث شده است این سیاره نازکترین اتمسفر را در بین تمام سیارههای منظومهی شمسی داشته باشد و این موضوع باعث میشود عطارد داغترین سیارهی منظومهی شمسی نباشد. اتمسفر بهعنوان پوششی است که از انتقال گرما به فضا جلوگیری میکند. بدون وجود اتمسفر، عطارد بهجای اشتراک گرما با سمت شب خود، حجم زیادی از آن را در اثر انتقال به فضا از دست میداد.
داغترین سیارهی منظومهی شمسی، زهره، دومین سیارهی نزدیک به خورشید است. زهره اتمسفر ضخیمی دارد که این سیاره را میپوشاند و دمای متوسط آن را در ۴۶۲ درجهی سلسیوس نگه میدارد.
موقعیت
در کره زمین، تغییرات فصلی دما در اثر انحراف محور این سیاره ایجاد میشود. اگر نیمکرهی جنوبی زمین نسبت به همتای شمالی خود، به خورشید نزدیکتر باشد؛ بهجای پاییز و زمستان، بهار و تابستان را تجربه میکند. اما عطارد، هیچ انحرافی را تجربه نمیکند؛ به این معنی که دمای نیمکرههای آن، تفاوت قابل توجهی با هم ندارند.
این موضوع سبب میشود عطارد، نزدیکترین سیاره به خورشید، سطحی یخزده داشته باشد. بخشهایی از قطبهای این سیاره هرگز نور خورشید را تجربه نمیکنند، بر همین اساس دانشمندان گمان میکنند که یخ میتواند در دنیا بقا پیدا کند. مشاهدات انجامشده از سطح زمین در سال ۱۹۹۱ منجر به شناسایی تکههایی روشن و غیرعادی شد که با دهانههایی که در دههی ۷۰ میلادی (در قالب برنامهی فضایی Mariner) نقشهبرداری شده بود؛ مطابقت داشتند. هنگامی که فضاپیمای مسنجر ناسا قطب شمال را در سال ۲۰۱۱ مورد مطالعه قرار داد، تائید کرد بخشهای روشن موجود در قطبها با مناطق دارای سایه همخوان بودهاند. در سال ۲۰۱۲ فضاپیمای مسنجر برای اندازهگیری غلظت متوسط هیدروژن در مناطق روشن، از تکنیکی موسوم به طیفسنجی نوترونی استفاده کرد؛ غلظت هیدروژن در این نواحی، احتمال وجود آب را در این سیاره تقویت میکرد.
دیوید لارنس، پژوهشگر لابراتوار فیزیک کاربردی دانشگاه جان هاپکینز که در برنامهی فضایی مسنجر شرکت داشت، میگوید:
دادههای نوترون نشان میدهد سپرده قطبی دهانههای روشن عطارد، بهطور متوسط، حاوی یک لایهی غنی هیدروژن با ضخامت بیش از چندین سانتیمتر است که زیر یک لایهی سطحی باضخامت ۱۰ تا ۲۰ سانتیمتر و دارای هیدروژن کمتر قرار دارد، غلظت هیدروژن لایهی مدفون، تقریبا معادل یخ خالص است.
پس از این اکتشاف، مسنجر همچنان به مطالعهی منابع یخهای قطبی ادامه داد. مسنجر با بهبود فرایند تصویربرداری، تصاویری را از منابع موجود در سطح، ثبت کرد.
نانسی شابو، متخصص سیستم تصویربرداری دوگانهی عطارد، معتقد است که اطلاعات زیادی را از این منابع میتوان به دست آورد.
با این حال، عطارد مختلفالمرکزترین مدار را در بین تمامی سیارههای منظومهی شمسی دارد. متغیر بودن چشمگیر فاصلهی عطارد از خورشید، بدان معنی است که این سیاره بر اساس موقعیت خود در جریان چرخش به دور خورشید که ۸۸ روز زمینی به طول میانجامد، تغییرات دمایی زیادی را تجربه میکند.
عده طلاق با توجه به شرایط زن متفاوت است. عده طلاق در زن یائسه و زن نابالغ وجود ندارد. مدت عده طلاق در قرآن چهار ماه و ده روز بیان شده است.
در قرآن کریم آمده: «والذین یتوفّون منکم و یذرون أزواجا بأنفسهّن أربعة أشهر و عشراً» (بقره، 234)؛ «کسانی از شما که فوت میکنند و همسرانی از آنها باقی میمانند باید چهار ماه و ده روز عده نگه دارند».
عده عبارت است از مدت زمانی که زن پس از جدایی یا مرگ شوهرش باید از ازدواج خودداری کند. |
این مدت با توجه به نوع پایان ازدواج (مرگ همسر یا طلاق یا فسخ نکاح)، نوع ازدواج (دائم یا موقت) و شرایط باروری زن یا بارداری او متغیر است. فلسفه قرار دادن عده برای زن، جلوگیری از اختلاط نسل و احترام به رابطه زناشویی سابق و تعبد است.
در صورتی که زن در هنگام عده با مردی ازدواج
کند ازدواج آنان باطل است و در صورت آگاهی از حکم عده، ازدواج آن مرد و زن با یکدیگر
برای همیشه حرام است.
شوهر در هنگام عده طلاق رجعی حق دارد از طلاق رجوع کند. به طور کلی در عده طلاق رجعی حقوق و تکالیف زن و شوهر نسبت به یکدیگر همچنان برقرار است؛ مثلاً شوهر باید به زن نفقه بدهد، در صورت مرگ یکی، دیگری از او ارث میبرد و اگر در زمان عده طلاق رجعی رابطه جنسی خارج از چارچوب ازدواج با شخصی از جنس مخالف برقرار کنند در صورت وجود شرایط احصان (امکان تمتع در هر زمان) به حد زنای محصنه یعنی سنگسار محکوم خواهند شد.
عده یا عدت در لغت به معنی شمار و جماعت
و گروه است و از العدة عربی گرفته شده که از رِیشه عَدَّ به معنی شمردن میآید. در
اصطلاح فقه عده به مدتی گفته میشود که زن باید برای ازدواج مجدد صبر کند.
عده مرگ شوهر بنا بر مشهور چهار ماه و ۱۰ روز است. نظر خلاف مشهور و نادر نصف این مدت یعنی دو ماه و ۵ روز است. اگر زن آبستن باشد عده او طولانیترین زمان بین مدت عده یا وضع حمل اوست. (یعنی حداقل رعایت مدت چهار ماه و 10 روز و گاهی بیشتر)
عده وفات عام است چه برای ازدواج دائم یا موقت، حتی زن یائسه یا زنی که بین او و شوهر نزدیکی واقع نشده، عده وفات دارند.
در طول مدت عده وفات، زینت برای زن ممنوع است.
عده طلاق در ازدواج دائم سه طهر (پاکشدن از حیض) است و در مورد زنی که قاعده نمیشود ولی به سن یائسگی نرسیده ۳ ماه می باشد.
عده طلاق در عقد موقت در صورت حیض نشدن در سن حیض یک ماه و نیم (۴۵ روز) است. در صورت حیض شدن عده بنا بر مشهور، دو حیض است. سه قول نادر نیز در این زمینه وجود دارد: یک حیض، یک حیض و نیم، دو طهر (پاکی از حیض). در قوانین ایران بر خلاف نظر مشهور، نظر دو طهر به عنوان قانون تعیین شده است.
زن یائسه، پا به سن گذاشته که عادات ماهیانه ندارد و زن نابالغ، حتی اگر با شوهرش آمیزش جنسی داشته باشد، پس از طلاق عده ندارند.
عده زن حامله چه در ازدواج دائم و چه در موقت و چه در طلاق یا فسخ یا مرگ همسر تا زمان زایمان است. تنها در مورد مرگ همسر اگر مدت زمان باقیمانده تا زایمان کمتر از ۴ ماه و ۱۰ روز باشد زن باید تا پایان ۴ ماه و ۱۰ روز عده را نگه دارد. در صورت سقط شدن بچه قبل از زایمان هم عده در هنگام مرگ فرزند به پایان میرسد.
مطابق ماده 1011 ق.م. غائب مفقودالاثر به کسی اطلاق میشود که از غیبت او مدت طولانی گذشته باشد و از وی به هیچوجه خبری نباشد. برای زوج غایب مفقودالاثر چند حالت قابل تصور است:
الف) اثبات مرگ زوج: در این حالت زوجه باید از زمانی که به موت زوج غائبش اطلاع پیدا میکند، عده وفات نگهدارد.
ب) اثبات حیات زوج: اگر خبر حیات شوهر به همسر واصل شود، ولی مکان زوج معلوم نباشد، در این صورت زوجه باید صبر کند تا زوج او را طلاق دهد یا بمیرد؛ هر چند که غیبت وی طولانی شود. در این حال هرگاه شوهر مالی داشته باشد، نفقه زن از آن اموال تأدیه میشود و اگر زوج مالی نداشته باشد، باید از بیتالمال نفقه زوجه پرداخت شود.
ج) عدم اثبات حیات یا مرگ زوج: در این حالت مشهور فقها معتقدند در صورتیکه به هیچ طریقی تأمین نفقه زوجه از اموال فرد غائب یا نزدیکان او ممکن نباشد، زن میتواند به حاکم شرع مراجعه کند و حاکم شرع به زن چهار سال مهلت میدهد، تا تفحص و جستجوی لازم صورت گیرد. اگر وضعیت حیات یا مرگ زوج معلوم نگردد، حاکم شرع، حکم به طلاق زن داده و همسر غائب پس از طلاق باید عده وفات نگاه دارد.
در ازدواج موقت عده زن باردار مثل نکاح دائم تا زایمان و عده مرگ همسر ۴ ماه و ۱۰ روز است. اما عده پایان فسخ یا بذل مدت کمتر از نکاح دائم یعنی دو بار قاعدگی و پاک شدن است. در زنانی که با وجود عدم یائسگی عادت نمیبینند هم این مدت ۴۵ روز است.
مبحث سوم در قانون مدنی مشتمل بر ۸ ماده، قوانین عده را بیان میکند:
ماده ۱۱۵۰- عده عبارت است از مدتی که تا انقضای آن زنی که عقد نکاح او منحل شده است نمیتواند شوهر دیگر اختیار کند.
ماده ۱۱۵۱- عده طلاق و عده فسخ نکاح سه طهر است مگر این که زن با اقتضای سن عادت زنانگی نبیند که در این صورت عده او سه ماه است.
ماده ۱۱۵۲- عده طلاق و فسخ نکاح و بذل مدت و انقضاء آن در مورد نکاح منقطع در غیر حامل دو طهر است مگر این که زن با اقتضای سن عادتزنانگی نبیند که در این صورت چهل و پنج روز است.
ماده ۱۱۵۳- عده طلاق و فسخ نکاح و بذل مدت و انقضاء آن در مورد زن حامله تا وضع حمل است.
ماده ۱۱۵۴- عده وفات چه در دائم و چه در منقطع در هر حال چهار ماه و ده روز است مگر این که زن حامل باشد که در این صورت عده وفات تاموقع وضع حمل است مشروط بر این که فاصله بین فوت شوهر و وضع حمل از چهار ماه و ده روز بیشتر باشد و الا مدت عده همان چهار ماه و ده روزخواهد بود.
ماده ۱۱۵۵- زنی که بین او و شوهر خود نزدیکی واقع نشده و همچنین زن یائسه نه عده طلاق دارد و نه عده فسخ نکاح ولی عده وفات در هر دومورد باید رعایت شود.
ماده ۱۱۵۶- زنی که شوهر او غایب مفقودالاثر بوده و حاکم او را طلاق داده باشد باید از تاریخ طلاق عده وفات نگاهدارد.
ماده ۱۱۵۷- زنی که به شبهه با کسی نزدیکی کند باید عده طلاق نگاه دارد.
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره
وی با تاکید براینکه انجام لیپوساکشن برای تمام افراد مبتلا به چاقی امکانپذیر نیست، عنوان کرد: تنها افرادی که دارای قد و وزن مناسب هستند و از طرفی نتوانستهاند به کمک ورزش و رژیم غذایی از شر چربی های موضعی خلاص شوند می توانند جراحی زیبایی لیپوساکشن انجام دهند و این در حالی است که درصد عوارض لیپوساکشن بسیار کمتر از سایر جراحی لاغری است.
این عضو هیات مؤسس انجمن جراحان عمومی با بیان اینکه انجمن لیپوساکشن توسط متخصصان جراحان عمومی دیرینه 20 ساله دارد، یادآور شد: امروزه با پیشرفت علم تکنیک لیپوساکشن پیشرفت کرده است و با استفاده از تکنولوژی لیزر، امواج التراسونیک و ویبراسیون این روش کامل تر شده و عوارض آن نیز کاهش یافته است.
هاشمی با تاکید براینکه مبدع این روش در دنیا جراحان عمومی بودند، گفت:لیپوساکشن در ابتدا توسط پروفسور ایلوز فرانسوی ابداع و به جراحان پلاستیک آموزش داده شد البته بعد از مدتی جراحان پلاستیک آمریکا تلاش کردند این علم را به انحصار خود درآورند اما موفق نشدند.
در کشورهای آمریکایی و اروپایی انجمن جراحان عمومی زیبایی از انجمن جراحان پلاستیک به صورت مجزا به فعالیت می پردازد به گونهای که جراحان عمومی هم به جراحی زیبایی می پردازند و جراحان پلاستیک به امور ترمیمی و زیبایی مشغول هستند اما متاسفانه این امر در کشور ما اجرایی نشده است و در نهایت مشکلاتی را برای جراحان عمومی ایجاد کند.
این متخصص جراحی عمومی با تاکید براینکه جراحان عمومی مبدع لیپوساکشن هستند، عنوان کرد: متاسفانه در کشور ما با توجه به افزایش حجم درخواستها برای خارج کردن چربی های موضعی بدن جراحان پلاستیک حملاتی را علیه جراحان عمومی آغاز کردند و مدعی انجام دهنده تخصصی لیپوساکشن شدهاند.
اکنون جراحان عمومی شاهد تخریب ها و محکومیتهای قضایی هستند که از سوی جراحان پلاستیک برای آنها آغاز شده است و از طرفی وزارت بهداشت نیز با صدور بخشنامههایی فعالیت جراحان عمومی را محدود کرده است .
هاشمی با توجه به آمار شکایت از جراحان عمومی و پلاستیک در مراجع قضایی، اظهار کرد: با توجه به آمار بالای مراجعه کنندگان به جراحان عمومی باید گفت میزان آمار شکایت از این متخصصان بسیار کم است که این امر می تواند نشان از تجربه و تبحر آنها باشد.
اما متاسفانه جراحان پلاستیک در تلاش هستند با بزرگنمایی خطاهای ناچیز جراحان عمومی «لیپوساکشن» را به انحصار خود در بیاورند.
این متخصص جراحی عمومی در ادامه تصریح کرد: متاسفانه این بزرگنمایی ها باعث صدور بخشنامههای محدود کننده فعالیت برای جراحان عمومی از سوی وزارت بهداشت شده است.
محدودیتهای وزارت بهداشت برای جراحان عمومی
هاشمی درباره عوارض محدودیت های ایجاد شده برای جراحان عمومی، افزود: با توجه به اینکه انجام خدمات زیبایی توسط جراحان پلاستیک بسیار گرانتر و پر عارضه تر از جراحان عمومی است بسیاری از بیماران دچار سردرگمی میشود.
وی در پایان خاطرنشان کرد: به نظر میرسد با تاسیس انجمن علمی جراحان عمومی که توسط عدهای از جراحان نسل جوان و با همکاری جامعه جراحان ایران در حال تاسیس است بتوان بسیاری از سوءتفاهم ها را برطرف کرد و برگزاری دوره های آموزشی ویژه جراحان عمومی این مساله به صورت کامل برطرف شود البته باید گفت ماه گذشته دانشگاه علوم پزشکی گیلان اولین دوره را با حضور 120 جراح عمومی برگزار کرده است که این اولین قدم انجمن جراحان عمومی در حال تاسیس برای ارتقا دانش پزشکان بوده است.
-
منبع: خبرگزاری فارس
صیغه عقد اخوت بین دو مسلمان منعقد می شود. صیغه عقد اخوت را نمی توان بین یک مرد و یک زن منعقد کرد. صیغه عقد اخوت به فارسی هم خوانده می شود.
یکی از ابتکارات اسلام، ایجاد استوارترین ارتباطات، بین کسانی است که بر حسب ظاهر هیچ گونه ارتباطی با هم ندارند؛ برادری نزدیکترین ارتباطی است که بین دو نفر وجود دارد و علقه برادری در بین تمام ملل علاقه ای مطمئن و محکم است.
دو مرد یا دو زن، دست راست خود را به هم میدهند و یکی از آنان صیغه عقد اخوت را میخواند و دیگری مفاد آن را قبول میکند.
متن عربی صیغه عقد اخوت به این شرح است:
«واخَیْتُکَ فِی اللَّهِ وَ صَافَیْتُکَ فِی اللَّهِ وَ صَافَحْتُکَ فِی اللَّهِ وَ عَاهَدْتُ اللَّهَ وَ مَلَائِکَتَهُ وَ کُتُبَهُ وَ رُسُلَهُ وَ أَنْبِیَاءَهُ وَ الْأَئِمَّه الْمَعْصُومِینَ (ع) عَلَى أَنِّی إِنْ کُنْتُ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّه وَ الشَّفَاعَه وَ أُذِنَ لِی بِأَنْ أَدْخُلَ الْجَنَّه لَا أَدْخُلُهَا إِلَّا وَ أَنْتَ مَعِی» |
ترجمه صیغه عقد اخوت: «به خاطر خدا با تو برادری و صفا (یکرنگی) میورزم و به خاطر خدا دستم را در دستت قرار میدهم و در پیشگاه خدا و فرشتگان و کتابها و فرستادگان او عهد میکنم که اگر از اهل بهشت و شفاعت باشم و اجازه ورود در بهشت را یابم، بدون تو وارد بهشت نشوم.»
سپس طرف دیگر در جواب او میگوید: «قَبِلْتُ»
باز نفر اول در ادامه صیغه عقد اخوت میگوید: «أَسْقَطْتُ عَنْکَ جَمِیعَ حُقُوقِ الْأُخُوَّه مَا خَلَا الشَّفَاعَه وَ الدُّعَاءَ وَ الزِّیَارَه»
ترجمه: «تمام حقوق برادری به جز حق شفاعت و دعا و دید و بازدید را از تو ساقط کردم.»
و نفر دوم میگوید: «قَبِلْتُ»
لازم نیست صیغه عقد اخوت حتماً به عربی خوانده شود، بلکه اگر آن را به فارسی یا زبان دیگری هم جاری کنند صحیح است؛ اما باید الفاظی را به کار برند که معنی این عقد را برساند.
اگر دو خانم، بخواهند با هم عقد خواهری برقرار کنند در صورت خواندن عقد به عربی، باید ضمیرهای مذکر را تبدیل به ضمیرهای مونث کنند.
اصلی که در اسلام با عنوان عقد اخوت و برادری تاسیس شده است، تنها یک امر اعتباری محض و بر اساس برنامه ظاهری نیست، بلکه حقیقتی است که آثاری واقعی و حقیقی در پی دارد امت واحده محمدی (ص) و خانواده بزرگ اهل ایمان تابع نظم خاصی است هر عضو این خانواده در قبال اعضای دیگر وظایفی دارد و متقابلا از حقوقی برخوردار است.
احادیث زیادی از ائمه معصومین (ع) به دست ما رسیده که وظایف و حقوق برادران ایمانی را پس از جاری شدن صیغه عقد اخوت تعیین می کند. جامع ترین دستورالعمل در این زمینه حدیثی است که از رسول مکرم اسلام رسیده است، و ما آن را از کتاب مکاسب محرمه شیخ انصاری نقل می کنیم.
شیخ انصاری از کتاب وسائل الشیعه از کنزالفوائد شیخ کراجکی از امیرالمؤمنین علی (ع) روایت کرده است که رسول مکرم اسلام (ص) فرمود: هر مسلمانی (بعد از اجرای صیغه عقد اخوت) بر برادر خود 30 حق دارد که ذمه او بری نمی شود مگر اینکه آن را ادا کند یا صاحب حق بر او ببخشد:
لغزش او را ببخشد.
بر اشکش رحمت آورد.
عیبهایش را بپوشد.
چون در افتد، دست او گیرد.
پوزش او را بپذیرد.
چون او را غیبت کنند, از او دفاع کند.
همیشه خیرخواه او باشد.
برادری و مودتش را حفظ کند.
امان او را مراعات کند.
در بیماری عیادتش کند.
چون درگذشت جنازه اش را تشییع کند.
دعوت او را بپذیرد.
هدیه او را قبول کند.
نیکی ها و هدایای او را جبران نماید.
نعمت های او را شکر گزارد.
به نیکی یاری اش کند.
در حفظ ناموسش بکوشد.
حاجت او را برآورد.
حاجت خود را از او بخواهد.
و چون عطسه کند, به او بگوید «یرحمک اللّه».
گمشده او را راهنمایی کند.
سلام او را پاسخ دهد.
با او به نیکی مکالمه کند.
عطای او را بپذیرد.
قسم های او را باور کند.
دوستانش را دوست بدارد.
و با آنها دشمنی نکند.
او را یاری کند، چه ظالم باشد چه مظلوم، یعنی اگر ظالم است، او را از ظلم باز دارد و اگر مظلوم است او را در گرفتن حقش یاری کند.
او را بی یاور و تنها رها نکند.
خوبی هایی را که برای خود می پسندد، برای او هم بپسندد و بدی هایی را که برای خود نمی پسندد، بر اوهم نپسندد.
آن گاه حضرت علی (ع) فرمود: شنیدم رسول خدا (ص) می فرمود: «ان احدکم لیدع من حقوق اخیه شیئا فیطالبه به یوم القیامه فیقضی له علیه»؛ یعنی: «گاهی یکی از شما بعضی از حقوق برادر خویش را (بعد از صیغه عقد اخوت) ادا نمی کند و او در روز قیامت حقوق ضایع شده خود را مطالبه می کند و او [ضایع کننده حق برادرش] در محضر عدل الهی محکوم می شود.»
اخوت در لغت عرب معادل مفهوم برادری نیست، بلکه معنایی گسترده تر دارد، که خواهری را نیز شامل می شود اهل لغت می گویند «اخ یعنی کسی که در یک صلب یا یک رحم با تو مشترک است» بنابراین اخوت، خواهر را نیز شامل می شود به همین دلیل معادل عربی خواهر، یعنی اخت، مؤنث اخ به حساب می آید از این رو تمام دستوراتی که درباره اخوت مؤمنان وارد شده به طور یکسان شامل زنان ومردان می شود حضرت رسول مکرم اسلام (ص) نیز به هنگام ایجاد اخوت بین مؤمنان در مدینه، دخترش فاطمه زهرا را با همسرش ام سلمه خواهر کرد. بنابراین عقد اخوت در روز غدیر اختصاصی به مردان نداشته زنان نیز می توانند با هم عقد خواهری بخوانند.
مراجع تقلید در درباره عقد اخوت بین زنان قایل به دو دیدگاه عمده هستند؛ برخی مانند حضرات آیات خامنهای، مظاهری، نوریهمدانی، محققکابلی و روحانی صیغه عقد اخوت را مختص مردان دانستهاند، اما در مقابل حضرات آیات سیستانی، هادویتهرانی، سید سعید حکیم، آن را در میان زنان نیز جایز دانستهاند. آیتالله مکارمشیرازی نیز در اینباره میفرماید: «زنها میتوانند به قصد رجاء عقد خواهری بخوانند.» تعبیر آیتالله سیستانی نیز آنست که: «عقد اخوت دعای محض بوده و موجب هیچ نسبتی نمیشود.»
آیت الله سیستانی:
بله، اما آثار برادری حقیقی بر آن جاری نمی شود.
آیت الله مکارم شیرازی:
عهد اخوت باطل شدنی نیست ولی تنها اثر آن همان طور که در مفاتیح آمده حق زیارت و دعا می باشد.
عقد اخوت را باید فقط روز عید غدیر خواند؟
منحصر به روز عید غدیر خم نیست و خواندن آن در ایام دیگر به امید ثواب مانعی ندارد.
عقد اخوت بین دو نفر خوانده می شود که آنها در مسائل مربوط به حقوق برادری با یکدیگر شریک می شوند و برادر معنوی یکدیگر می شوند و فرقی نمی کند که بین دو مرد باشد یا دو زن.
آری دو زن هم می توانند با هم عقد خواهری بخوانند.
این عقد قابل فسخ نیست و عمل به آن چندان زحمتی ندارد.
آنچه که فقها علیرغم اختلاف فتاوایشان، در مورد عقد اخوت قبول دارند، همجنسبودن دو طرف عقد اخوت است و البته تعبیری که ایشان از این موضوع دارند، چنانچه آیتالله هادوی میفرمایند آن ست که این عقد «موجب هیچ نسبتی نمیشود و حقی ایجاد نمیکند؛ چرا که صرفاً یک دعا، برای تقویت روابط عاطفی است و باید عبارات به تناسب ضمایر و محتوی تغییر کند.»
بر همین اساس حضرات آیات وحیدخراسانی، روحانی، مکارمشیرازی و... به صراحت میفرمایند: «صیغه خواهر و برادری که موجب محرمیت باشد، در اسلام نیست.» حتی آیتالله مکارم شیرازی در جایی میفرمایند که چنین عقدی حرام است.
آیتالله سیستانی نیز می فرمایند: «به مقدار خواهر برادرى بر آن شرعاً اثرى مترتب نیست و موجب محرمیت نمى شود.»؛ زیرا از نظر اسلام، چنانچه آیتالله صافیگلپایگانی میفرمایند، میان دو جنس متفاوت «آنچه موجب محرمیت میشود، انجام عقد ازدواج به صورت دایم یا موقت، با رعایت شرایط مربوطه است.»
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از فارس، دکتر مهدی هاشمی متخصص جراحی عمومی با بیان اینکه چاقی و اضافه وزن در جامعه رو به افزایش است، اظهار کرد: افزایش وزن و چاقی موجب بروز مشکلات روحی و روانی در افراد میشود به گونهای که بسیاری از این افراد تمایل دارند در کمترین زمان از شر چربی های اضافه خلاص شوند به همین دلیل «لیپوساکشن» را انتخاب میکنند.
وی با تاکید براینکه انجام لیپوساکشن برای تمام افراد مبتلا به چاقی امکانپذیر نیست، عنوان کرد: تنها افرادی که دارای قد و وزن مناسب هستند و از طرفی نتوانستهاند به کمک ورزش و رژیم غذایی از شر چربی های موضعی خلاص شوند می توانند جراحی زیبایی لیپوساکشن انجام دهند و این در حالی است که درصد عوارض لیپوساکشن بسیار کمتر از سایر جراحی لاغری است.
این عضو هیات مؤسس انجمن جراحان عمومی با بیان اینکه انجمن لیپوساکشن توسط متخصصان جراحان عمومی دیرینه 20 ساله دارد، یادآور شد: امروزه با پیشرفت علم تکنیک لیپوساکشن پیشرفت کرده است و با استفاده از تکنولوژی لیزر، امواج التراسونیک و ویبراسیون این روش کامل تر شده و عوارض آن نیز کاهش یافته است.
هاشمی با تاکید براینکه مبدع این روش در دنیا جراحان عمومی بودند، گفت:لیپوساکشن در ابتدا توسط پروفسور ایلوز فرانسوی ابداع و به جراحان پلاستیک آموزش داده شد البته بعد از مدتی جراحان پلاستیک آمریکا تلاش کردند این علم را به انحصار خود درآورند اما موفق نشدند.
وی در ادامه تصریح کرد: در کشورهای آمریکایی و اروپایی انجمن جراحان عمومی زیبایی از انجمن جراحان پلاستیک به صورت مجزا به فعالیت می پردازد به گونهای که جراحان عمومی هم به جراحی زیبایی می پردازند و جراحان پلاستیک به امور ترمیمی و زیبایی مشغول هستند اما متاسفانه این امر در کشور ما اجرایی نشده است و در نهایت مشکلاتی را برای جراحان عمومی ایجاد کند.
این متخصص جراحی عمومی با تاکید براینکه جراحان عمومی مبدع لیپوساکشن هستند، عنوان کرد: متاسفانه در کشور ما با توجه به افزایش حجم درخواستها برای خارج کردن چربی های موضعی بدن جراحان پلاستیک حملاتی را علیه جراحان عمومی آغاز کردند و مدعی انجام دهنده تخصصی لیپوساکشن شدهاند.
وی افزود: اکنون جراحان عمومی شاهد تخریب ها و محکومیتهای قضایی هستند که از سوی جراحان پلاستیک برای آنها آغاز شده است و از طرفی وزارت بهداشت نیز با صدور بخشنامههایی فعالیت جراحان عمومی را محدود کرده است .
هاشمی با توجه به آمار شکایت از جراحان عمومی و پلاستیک در مراجع قضایی، اظهار کرد: با توجه به آمار بالای مراجعه کنندگان به جراحان عمومی باید گفت میزان آمار شکایت از این متخصصان بسیار کم است که این امر می تواند نشان از تجربه و تبحر آنها باشد.
وی افزود: اما متاسفانه جراحان پلاستیک در تلاش هستند با بزرگنمایی خطاهای ناچیز جراحان عمومی «لیپوساکشن» را به انحصار خود در بیاورند.
این متخصص جراحی عمومی در ادامه تصریح کرد: متاسفانه این بزرگنمایی ها باعث صدور بخشنامههای محدود کننده فعالیت برای جراحان عمومی از سوی وزارت بهداشت شده است.
محدودیتهای وزارت بهداشت برای جراحان عمومی
هاشمی درباره عوارض محدودیت های ایجاد شده برای جراحان عمومی، افزود: با توجه به اینکه انجام خدمات زیبایی توسط جراحان پلاستیک بسیار گرانتر و پر عارضه تر از جراحان عمومی است بسیاری از بیماران دچار سردرگمی میشود.
وی در پایان خاطرنشان کرد: به نظر میرسد با تاسیس انجمن علمی جراحان عمومی که توسط عدهای از جراحان نسل جوان و با همکاری جامعه جراحان ایران در حال تاسیس است بتوان بسیاری از سوءتفاهم ها را برطرف کرد و برگزاری دوره های آموزشی ویژه جراحان عمومی این مساله به صورت کامل برطرف شود البته باید گفت ماه گذشته دانشگاه علوم پزشکی گیلان اولین دوره را با حضور 120 جراح عمومی برگزار کرده است که این اولین قدم انجمن جراحان عمومی در حال تاسیس برای ارتقا دانش پزشکان بوده است.
بامداد – عموم افراد در عصر ظهور در مراتب بالاى رشد و کمال قرار مى گیرند، اما اجر و پاداش انسانهایى که در دوران قبل از ظهور زندگى مى کنند و دین خود را نگه داشته اند و تسلیم وسوسه هاى شیطان نشده اند، از مردمانى که در دوران ظهور زندگى خواهند کرد و تحت حاکمیت عدل الهى روزگار سپرى می کنند، بیشتر و بالاتر است.
یکی از ره آوردهای دوران ظهور و حکومت عادلانه حضرت مهدی علیه السلام آزادی انسان ها از بردگی و ستمگری است، بشری که در طول تاریخ ستم ها و ظلم ها، آزادی واقعی او را سلب کرده و او را به بردگی و بندگی کشیده است در آن دوران به آزادی واقعی و مشروع و دلخواه خود خواهد رسید. حضرت علی علیه السلام در این باره فرمود: «لیحل فیها ربقاً و یعتق رقّاً» مهدی بر سیره صالحان رفتار می کند، تا گره ها را بگشاید، و بردگان [و ملّت های اسیر و رنج دیده و ستم کشیده] را آزاد سازد. (نهج البلاغه، خطبه ۱۵۰)
مهم ترین عامل صدور گناه از انسان طمع و حرص او به اندوختن مال دنیا و احساس نیاز انسان به متاع دنیا است. وقتى انسان به قدر کفایت از مال و ثروت بهره مند گشته و عزت و آبروى اجتماعى بیابد و بینش او الاهى شود و دنیا و متاع آن برایش بى ارزش گردد و به یقین برسد که تمامى وعده هاى الاهى حق اند و – گرچه دیگران نخواهند و نپسندند و در سر راه تحقق آن مانع بتراشند – بالاخره محقق خواهند شد؛ اگر انسان به یقین برسد که معاد و حساب و کتابى در کار است و بهشت و آنچه در آن است قابل مقایسه با عمر دنیا و آنچه در آن است نبوده، دیگر انگیزه اى براى ارتکاب گناه باقى نمى ماند.
به خصوص که بنابر برخى روایات و استدلالهای برخى محققان فرزانه، عمر ابلیس نیز با قیام حضرت مهدی علیه السلام تمام خواهد شد و به استناد برخی روایات آن ملعون به دست نبى اکرم صلی الله علیه و آله در بیت المقدس ذبح خواهد شد و تسویلات و وسوسه ها و تزیین هاى او هم منقطع مى گردد. (طباطبائی، المیزان [عربى] ج ۱۴، ذیل آی ۳۶، سوره ى حجر، ص ۱۶۰، ۱۶۱، ۱۷۵) از طرف دیگر، موانع بى شمارى مثل حکومت عدل فراگیر که رهایى از عدالت آن امکان ندارد، محیط امن و امان و سالم و عدم پذیرش فساد و تباهى و گناه از طرف عموم مردم، مانع صدور گناه خواهد بود، پس انگیزه، مفقود و مانع، موجود مى شود.
عموم افراد در عصر ظهور در مراتب بالاى رشد و کمال قرار مى گیرند و زندگى اخلاقى و معنوى پیشه مى کنند اما اجر و پاداش انسانهایى که در دوران قبل از ظهور زندگى مى کنند و دین خود را نگه داشته اند و تسلیم وسوسه هاى شیطان نشده اند ، از مردمانى که در دوران ظهور زندگى خواهند کرد و تحت حاکمیت عدل الهى روزگار سپرى می کنند، بیشتر و بالاتر است. در روایتى از امام صادق ( علیه السلام) نقل شده است که عبادت به همراه خوف و در دولت باطل ، مانند عبادت در حالت امن و دولت حق نیست . بدانید که هر یک از شما که نماز فریضه را فرادا و پنهان از دشمن و در وقت بخواند ( وقتى که علنى و با جماعت امکان ندارد ) خدا ، براى او ثواب بیست و پنج نماز واجب بنویسد و کسى که نماز مستحبى را در وقت اش به درستى بخواند ، خداوند براى او ثواب ده نماز مستحبى بنویسد و فردى که کار نیک و حسنهاى انجام دهد خداوند ثواب بیست عمل حسنه براى او بنویسد و هر کس نیکوتر انجام دهد ، خداوند ثواب را مضاعف میکند . سپس حضرت در علت این پاداش میگوید : شما ، صابر همراه با امام و منتظر دولت حق هستید ، بر امام و بر جانهاى خود از شر حاکمان ظلم در هراسید ، حق شما در دست ظالمان است و شما را از آن منع می کنند ، و شما را در تنگى و طلب معاش قرار داده اند ، در حالى که بر دین و عبادت و اطاعت از امام و ترس از دشمن خود صابر هستید . از این رو خداوند اعمال شما را چند برابر می کند. پس بر شما گوارا باد. سپس حضرت در پایان حدیث می فرمایند : به خدا سوگند ! هر یک از شما به این حال بمیرد ، نزد خداوند افضل است از بسیارى که در بدر و احد حضور داشتند . ( بحار ، ج ۵۲ ، ص ۱۲۷ ح ۲۰) و در روایات متعدد انسان منتظر مانند فردى شمرده شده است که در رکاب پیامبر به شهادت رسیده است. (بحار ج ۵۲ ، ص ۱۲۶ ، ح ۱۹)
از طرفى طبق روایتى ، شیطان کشته مى شود و مردم در زمان ظهور از شر وسوسه ها و فریبهاى او در امان خواهند ماند ، ولى باز هم انسان داراى حق انتخاب و اختیار است ، پس باز هم امکان خطا و اشتباه براى او هست . به عبارت دیگر ، نفس درونى و وسوسه هاى او ، آدمى را رها نمی کند .
همچنین چون دنیا محل ابتلا و امتحان است و مردم دوران ظهور نیز امتحان میشوند ، امتحان آنان در مقطعى دیگر و به صورت دیگر و شاید مشکلتر انجام شود . به عنوان مثال ، دانش آموزى که در مقطع دبستان امتحان می دهد، در حد و اندازه علمى و توان فکرى از او آزمون گرفته می شود و وقتى به مقطع راهنمایى و دبیرستان وارد می شود، با توجه به رشد علمى و فکرى امتحان سختترى را باید پشت سر بگذارد.
همین فرد، وقتى وارد دانشگاه شد ، باز باید امتحان بدهد و حتى ممکن است امتحان او به جاى ده سوال ، فقط یک سوال باشد و به او اجازه استفاده از کتب نیز داده شود ، ولى روشن است که امتحان او ، بسیار سخت تر است و بخشش و ارفاق استاد نسبت به او کمتر میشود . اگر دانش آموز ابتدایى بشنود در دانشگاه چنین امتحانى میگیرند ، آن را شاید نوعى ظلم بداند و بگوید : چگونه است من که مقدار علم کمترى دارم باید سوالات بیشترى را آن هم به صورت حفظى پاسخ دهم ، ولى دانشجو هم سوالات کمترى دارد و هم حق استفاده از کتاب براى او است . ولى فردى که به همه دوره هاى تحصیلى اشراف دارد ، در مییابد که کلام این دانش آموز صحیح نیست .
دوران ظهور نیز چنین است . هر چند امتیازاتى بى نظیر و بى بدیل دارد ، ولى امتحانات خاص خود را نیز دارد . قرآن کریم در مورد زنان پیامبر میگوید : اى همسران پیامبر ! هر کدام از شما گناه آشکارى مرتکب شد ، عذاب او دو چندان است ( احزاب / ۳۰ ) یعنى انتساب شما به پیامبر به شما ویژگى و امتیازى داده است که اگر تقوا پیشه کنید، مانند دیگر زنان نیستید ( بلکه ممتازتر هستید ) و اگر خطایى مرتکب شوید نیز از دیگران بیشتر در عذاب هستید. (احزاب / ۳۰ – ۳۲) با توجه به دو نکته فوق روشن میشود که خداوند در همه حال نسبت به بندگان عدالت را مراعات می کند .
خلاصه سخن: مهم ترین عامل صدور گناه از انسان طمع و حرص او به اندوختن مال دنیا و احساس نیاز انسان به متاع دنیا است. وقتى انسان به قدر کفایت از مال و ثروت بهره مند گشته و عزت و آبروى اجتماعى بیابد و بینش او الاهى شود و دنیا و متاع آن برایش بى ارزش گردد و به یقین برسد که تمامى وعده هاى الاهى حق اند، دیگر انگیزه اى براى ارتکاب گناه باقى نمى ماند.
منبع:
حرف آخر، ره آورد حکومت امام زمان (عج) از دیدگاه امام علی (ع) چیست؟
اسلام کوئست، آیا بعد از ظهور امام زمان (عج) مردم با وجود آزادی گناه انجام نمی دهند؟
جنبش سایبری
نوشته بعد از ظهور آزادی و گناه چگونه است؟ اولین بار در بامداد پدیدار شد.
نور گوشی هایمان چه تاثیری بر روی مغز و بدن ما می گذارند؟ این سوال، نگرانی بسیاری از ما به خصوص والدینی است که دوست دارند فرزندانشان را به استفاده کمتر از گوشی متقاعد کنند.
به همین دلیل است که نگاه کردن به گوشی در تاریکی شب، هرچقدر هم که کنار گذاشتن آن برایتان سخت باشد، اصلا فکر خوبی نیست!
بدن های ما از نوعی چرخه طبیعی پیروی می کنند که به ما کمک می کند تا در طول روز بیدار و هشیار باشیم و در شب استراحت کنیم. اما وقتی موقع آماده شدن برای خواب به صفحات دستگاه های الکترونیکی مان نگاه می کنیم، مغز ما گیج می شود؛ این نور برای مغز شبیه نور موقع صبح است و همان تاثیر را بر روی مغز ما می گذارد. در نتیجه این نور موجب می شود تا مغز تولید ملاتونین را متوقف کند. ملاتونین همان هورمونی است که به بدن شما اجازه می دهد تا رسیدن "زمان خواب” را حس کند.
همین که تولید ملاتونین در بدن متوقف می شود، یعنی این که نور صفحه مانیتور شما باعث ایجاد اختلال در زمان خوابتان شده است. این اثرگذاری گاهی می تواند به اندازه اختلالات خواب بعد از پروازهای طولانی مدت جدی باشد! خوابیدن دشوارتر شده و به مرور زمان حتی می تواند مشکلات سلامتی جدی و مهمی برای بدن ایجاد کند.
برای رفع این مشکل، طراحان اپلیکیشن توانسته اند نرم افزارهایی را مانند f.lux و حالت شیفت شبانه اپل Apple’s Night Shift mode تولید کنند. این اپلیکیشن ها که هر دو در آیفون وجود دارند، می توانند میزان نور گوشی را در شب به حدی کاهش دهند که برای چشم ما قابل تحمل باشد. در واقع این برنامه ها نور آبی رنگ را در ساعات مشخصی از شبانه روز از روی صفحه نمایش حذف می کنند. بسیاری از کاربرانی که از این نرم افزارها استفاده کرده اند معتقدند که این اپلکیشن ها واقعا کمک کننده هستند و دیگر مشکلات درد گرفتن و خارش چشم را ندارند.
البته مطالعات دیگری هم وجود دارند که در این مورد بحث می کنند که کار کردن با وسایل الکترونیکی می تواند حتی به خوابیدن بهتر کمک کند. اما هنوز مطالعات بیشتری باید بر روی این نظر انجام بگیرد تا درستی آن به طور کامل مشخص شود.
به هر حال به طور کلی، حتی اگر در بعضی جهات استفاده از وسایل الکترونیکی در طول شب بتواند به بهتر خوابیدن کمک کند، خیلی از کارهای دیگری که با گوشی هایمان انجام می دهیم، تاثثیر بدی روی زمان و کیفیت خواب ما دارند. برای مثال، فرض کنید که در حال آماده شدن برای خواب هستید و یک ایمیل کاری به طور ناگهانی روی صفحه نمایش تان ظاهر می شود.احتمالا این ایمیل می تواند حتی تاثیری خیلی بیشتر از توقف ترشح ملاتونین در بدنتان ایجاد کند؛ ممکن است تمام فکرتان را به خودش مشغول کند و از نظر ذهنی هم برای خواب شما مشکل ایجاد کند.
اگر بتوانید این لطف را در حق خودتان بکنید، احتمالا کنار گذاشتن گوشی های هوشمند درست قبل از خواب بهترین کاری است که می توانید برای داشتن یک خواب آرام و راحت انجام دهید. یا حداقل سعی کنید که در طول شب گوشی را از خودتان دور نگه دارید!
در دیواره و جدار تمام شریانهای بدن عضلاتی وجود دارد که با انقباض خود میتوانند قطر داخلی آنها را کم و زیاد کنند. این عضلات تحت کنترل سیستم عصبی سمپاتیک قرار دارند. بدن انسان با کنترل این عضلات میتواند مقدار خونی را که به هر اندام و هر عضو بدن میرساند، تنظیم کند، درست مانند شیر آبی که مقدار آب جریان یافته را در لولهها کنترل میکند. شریانهای دست هم از این قاعده مستثنی نیستند.
در بعضی بیماریها انقباض عضلاتی که در جدار شریانهای دست هستند یا بیش از حد است یا طولانیتر از حد لازم باقی میماند. به انقباض عضلات عروق وازوکنستریکشن Vasoconstrictio- میگویند. در افراد مبتلا به این بیماریها وقتی دست در مجاورت سرما قرار میگیرد سیستم سمپاتیک تحریک شده و موجب انقباض بیش از حد و طولانی شریانهای آن میشود.
وقتی خون به حد کافی به دست و انگشتان آن نرسید آنها سرد و رنگپریده و سفید میشوند. بعد از چند دقیقه اکسیژن موجود در عروق انگشت کم شده و در نتیجه رنگ خون به کبودی زده و رنگ انگشت کبود میشود. به این تغییر رنگ به کبودی سیانوز میگویند. وقتی جریان خون دوباره به این انگشتان میرسد رنگ آنها قرمز شده و دردناک میشوند. بعد از مدتی رنگ انگشت دوباره به حد طبیعی میرسد ولی انگشت ورم کرده و گزگز میکند.
وقتیکه این کاهش جریان خون شدیدتر میشود به علت کاهش شدید اکسیژن در بافتهای نوک انگشت، زخمهایی در آنها ایجاد میشود که خوب ترمیم نمییابند. بهتدریج این زخمها گسترش یافته و ممکن است نوک انگشت کاملا سیاه شده و فرد قسمتی از انگشت خود را از دست بدهد.
بیماریهای بسیاری وجود دارند که این مشکلات را ایجاد میکنند. معروفترین آنها بیماری رینود است.
گاهی اوقات انگشتان فرد حساسیت زیادی به سرما داشته ولی مشکل وی فقط همین بوده و بیماری عروقی دیگری ندارد. به این وضعیت بیماری رینود یا رینود اولیه میگویند. بیماری رینود بیشتر در دختران نوجوان و زنان جوان دیده میشود. این بیماری تا حدودی ارثی است.
وقتی که فرد به جز حساسیت زیاد به سرما بیماریهای عروقی دیگری هم مانند لوپوس یا اسکلرودرمی یا روماتیسم مفصلی دارد به این وضعیت پدیده رینود یا رینود ثانویه میگویند.
بیماریهایی که موجب رینود ثانویه میشوند، در واقع بیماریهای مستقلی هستند ولی در آنها حساسیت انگشتان به سرما هم وجود دارد. مهمترین این بیماریها عبارتند از:
لوپوس سیستمیک
اسکلرودرمی
روماتیسم مفصلی یا آرتریت روماتوئید
سندرم شوگرن
بیماری برگر یا بورگر.