اکالیپتوس
حتی می توانید تزیینات آماده درخت کریسمس خود را به سادگی معطر کنید، کافی است آن ها را به اسانس ها وروغن های معطر آغشته کنید و پس از خشک شدن درخت خود را با آن تزیین کنید با این روش به سادگی عطر و بوی زمستان را مهمان دکوراسیون کریسمس خود می کنید.
با ترکیب اسانس های محبوب فصل زمستان و کریسمس با رنگ ها می توانید همانند تصویر یک کاغذ کادو معطر بسازید، این ایده ی بسیار دوست داشتنی می تواند اوقات خوشی و را برای شما و فرزندانتان فراهم کند.
افزایش مالیات بر قیمت خرده فروشی سیگار صرف خدمات درمانی، پیشگیری و آموزش برای کاهش مصرف سیگار و اقدامات بهداشتی درمانی عوارض مصرف سیگار میشود.
وی گفت: اگرچه این افزایش عوارض بین 20 تا 30 و چند درصدی است اما تا نقطه مطلوب فاصله داریم و به سطح کشورهای دیگر نرسیده ایم.
حریرچی افزود: سالانه 10 هزار میلیارد تومان هزینه سیگار در کشور می شود و حدود 30 هزار میلیارد تومان هزینه اقدامات درمانی عوارضی که سیگار بر سلامت مردم می گذارد.
وی تاکید کرد: این افزایش مالیات به نوعی عامل بازدارنده است و منابع حاصل از آن صرف پیشگیری،آموزش، اقدامات بهداشتی - درمانی، گسترش ورزش همگانی، نظارت بر توزیع و قاچاق و درمان مبتلایان عوارض سیگار خواهد شد، هر چند ما از اول نیز به دنبال درآمد این افزایش مالیات نبوده ایم و همانگونه که دیگر کشورها از این راه برای کاهش مصرف دخانیات موفق بوده اند خواسته ایم تا با این افزایش به نوعی مصرف سیگار را کاهش دهیم.
حریرچی با تشکر از مجلس و دولت به منظور تصویب این مصوبه گفت: مصوبه اخیر ناشی از درایت و دوراندیشی نمایندگان و همراهی دولت در ارتقای سلامت مردم بوده است و از آن بسیار راضی هستیم.
چهارشنبه 26 شهریور 1393 ساعت 08:43
چینیها با عملی کردن طرح و ایدهای جدید، رستورانی شبیه به زندان افتتاح کردند. این رستوران در شهر تیانجین در شرق چین راه اندازی شده و مشتریان آن، غذاهای خود را درون سلول و پشت میلههای آهنی پوشیده از غل و زنجیر دریافت و میل میکنند.
اما استقبال از بهار این زیباترین فصل سال که زیباییاش نهتنها در رنگهای درختان و گلها، بلکه در معانی زیبایی است که برای ما انسانها به همراه دارد و در هفتههای بعد در مورد آن بیشتر صحبت میکنیم، باید خیلی آسانتر از این چیزی باشد که تعریف کردهایم.
با تمام احترام و علاقهای که به فرهنگ اصیل و دوستداشتنیمان داریم، نمیتوانیم منکر این واقعیت شویم که گاهی زیبایی لحظاتی خاص را به خاطر عرف و باید و نبایدهای فرهنگیمان از دست میدهیم. نگاهی به مراسم ازدواج در کشورمان بیندازید. زیباترین اتفاق زندگی هر کس، یافتن همراه زندگی است، اما آداب و رسوم دست و پاگیر که به بهانه فرهنگ ایرانی وارد این اتفاق زیبا میشود، گاهی بقدری سخت و طاقتفرساست که جوان قید یافتن شریک زندگی را میزند و عطایش را به لقایش میبخشد.
در حالی که میتوان خیلی زیباتر و سادهتر، ازدواج کرد و از مراحل آشنایی تا زیر یک سقف رفتن، به جای تحمل استرس، لذت برد. ازدواج که بیشتر مواقع یکبار در زندگی فرد اتفاق میافتد، اما آمدن بهار و استقبال از آن یک اتفاق هر ساله است پس لزوم بازنگری در باید و نبایدهای فرهنگی برای تشریففرمایی بهار، لازم و ضروری است در غیر این صورت خانوادهها هر سال به جای لذت مضاعف در این روزها، استرس و در نتیجه اختلافات مضاعف را تجربه میکنند.
چاردیواریها شباهت عجیبی به هم دارند، بعضیها چهل متر و بعضیها چهارصد متر هستند اما در نهایت، همهشان یک آشپزخانه، یک آیفون، یک گاز و... دارند. همانطور که خانههایمان شبیه هم است با کمی اختلاف سایز و قیمت اجناس چیده شده در آن، دغدغههای زندگیمان هم شبیه هم است. این روزها همه خانهها گرفتار حرفهای مشابهی هستند که باید به کمک هم کاری کنیم تا این حرفها کمرنگ شود تا بتوانیم رنگارنگی بهار را ببینیم. با هم نگاهی به حال و هوای این روزهای چاردیواریمان بیندازیم.
عید کجا بریم سفر؟
درست است که طبیعت زیباترین جلوهاش در فصل بهار است، اما سفرهای نوروزی باتوجه به هزینههای بالای این روزها و مشکلات اقتصادی برخی خانوادهها، یک دردسر جدی در اولین ماه سال است. سفر، روح را آرام میکند، درس زندگی به فرزندان میآموزد و فرصت یک نفسگیری برای روزهای آینده را میدهد، اما اگر قرار باشد به یک کار اجباری آن هم به دلیل حرف مردم یا اینکه چون همه میروند سفر ما هم باید برویم، تبدیل بشود، دیگر هیچکدام از خاصیتهایش را نخواهد داشت. چند سالی است که موج سفرهای خارجی هم به راه افتاده است و دیگر حتی خانوادههایی که سطح اقتصادی متوسط رو به بالایی دارند هم از نگرانی کجا برویم در امان نیستند، زیرا هزینه این سفرها حتی برای آنها هم مشکل است.
میشود به جای یک سفر پر هزینه و چند روزه چند سفر یکروزه و کمهزینه داشت. به طبیعت زیبای اطراف محل سکونت سرک کشید و زیباییهایی را دید که برای دیدنش به دلار و سفر خارجی نیازی نیست. باید از شرایط لذت برد و بهار بهترین زمان برای تمرین دیدن زیباییهاست.
خریدهای پر حاشیه به بهانه عید
یکی از قوانین فرهنگی ما برای استقبال از بهار، نونوار شدن و خرید لباس عید است، اما زندگی پدران ما به گونهای بود که در تمام طول سال خرید خاصی انجام نمیدادند و عید بهانهای میشد تا خودشان و خانواده را نونوار کنند، اما این روزها وضع فرق کرده است. تقریبا در تمام طول سال هر خانوادهای باتوجه به بودجه خود خریدهای لازم و حتی غیر لازمی دارد که واقعا نیازی به خرید در روزهای پایانی سال و در ازدحام مغازهها و خیابانها نیست.
البته نه اینکه خرید عید را به کل تعطیل کنیم، اما میتوانیم خیلی مختصرتر و در حد نیاز و قبل از رسیدن به روزهای آخر این کار را انجام دهیم. بخصوص برای بچهها که خرید عید حال و هوای دیگری دارد، اما آن را به یک تکلیف برای خودمان و خانوادهمان تبدیل نکنیم زیرا متضرر میشویم.
تکاندن خانه و خستگیهای به جا مانده
خانهتکانی یکی از قوانین زیبا و پر مفهوم شبهای عید در فرهنگ ماست. تمیزی باعث آرامش است و خانه جایی است که باید تمیز و مرتب باشد تا افراد بتوانند در آن به آرامش روحی برسند، اما اگر بخواهیم در دو روز تمام خانه را بتکانیم و مثل یک مشق اجباری که در آخر شب مینویسیم و کسل و خستهمان میکند، روزهای آخر سال را به شستوشوی در و دیوار مشغول باشیم، دیگر لذت این خانه بهاری را نخواهیم برد. زمستانهای سخت قدیم و خانههایی که با انواع وسایل دودزا گرم میشد، چارهای جز این نداشت که وقتی کرسیها را جمع میکردند و به بهار نزدیک میشدند، خانه را که چندان بزرگ و پر وسیله نبود، خیلی خوب تمیز کنند. آن زمان از پردههای چند لایه تشریفاتی در پشت پنجرههای خانه خبری نبود. این همه تیر و تخته و وسایل اضافی دردست و پا موج نمیزد و خانهتکانی هر چندسختی خودش را داشت، اما کاری بود که با قاعده و بخوبی انجام میشد. حال که بیشتر خانهها با شوفاژ و بخاریهای بدون دوده گرم میشوند و زمستانمان هم از زمستانی افتاده، خانهتکانی کمی متفاوت شده است. لزومی ندارد در چند روز و به صورت فشرده تمام در و دیوارها را بشوییم و خانه را بتکانیم. میشود در طول چند هفته و هر بار یک قسمت از خانه را تمیز کرد. بهتر و راحتتر این است که نظافت خانه در تمام طول سال انجام شود. برای مثال دیوارهای اطراف کلید و پریزها که جای دست در آن میماند، هر ماه تمیز شود. لوسترها سه ماه یکبار برق بیفتد، فرشها و مبلها چند وقت یکبار لکهگیری شود و خلاصه تمیزکردن شیشهها و شستن پردهها بماند برای ماه اسفند تا بهجای آنکه با ورود به این ماه، فریاد بزنیم: بازهم خانهتکانی! خیلی راحت و بیدردسر در چند روز بتوانیم خانهمان را تمیز و بهاری کنیم.
خلاصه در یک کلام، هر چیزی که در فرهنگ ما برای بهار و استقبال از آن وجود دارد، اگر بر لذت شما و خانوادهتان از این فصل هزار رنگ میافزاید، انجامش دهید و اگر برایتان دردسرساز است و آرامش خانهتان را بر هم میزند، تعدیلش کنید تا بهار یک خاطره زیبا برایتان باشد.
ندا داوودی / چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)
830
جمال کامیاب اظهار داشت: سازمان زیباسازی شهر تهران در راستای طرح استقبال از نوروز ۹۴، اقدامات گستردهای را در دستور کار دارد و بحث پیرایش شهری در مناطق ۲۲ گانه اجرایی میشود.
وی با بیان اینکه ۱۲۳ محور در ۱۲۳ ناحیه شهر تهران به طور ویژه پیرایش میشود، افزود: تمامی زواید بصری از جمله تابلوها، کانالهای کولر، برچسبها، بنرهایی که خارج از حیطه قانونی نصب شدهاند و سیما و منظر شهری را مخدوش میکنند، از این محورها حذف خواهد شد.
کامیاب با اشاره به اینکه دو محور ناصر خسرو و چهارراه جمالزاده تا ولیعصر (عج) نیز توسط سازمان زیباسازی به طور ویژه پیرایش میشود، تصریح کرد: جشنواره مبلمان خلاق تا ۲۰ اسفند ماه به کار خود پایان میدهد و ما بنا داریم ۲۲ نیمکت برتر این جشنواره را در یک محور خاص جانمایی کنیم. این نیمکتها با نگاهی خاص طراحی شده و نگاه هنری به این آثار بر نگاه کاربردی غلبه دارد.
مدیرعامل سازمان زیباسازی شهر تهران درخصوص نورپردازی بناهای شاخص شهر نیز گفت: سردر باغ ملی، تالار وحدت، عمارت ارباب هرمز، ساختمان گیو در خیابان انقلاب، ساختمانهای موزه نقاشی پشت شیشه، موزه صنعتی، میدان مشق چند نمای داخلی، پژوهشکده فرهنگ و هنر، سر در دانشگاه تهران و فاز دوم موزه موسیقی به طور کامل نورپردازی خواهد شد. نورپردازی پل سید خندان و بخشی از بزرگراه حکیم و چمران نیز در دستور کار است. (مهر)
90
خانم خانه میگوید: «تو داری کمک میکنی یا کاری به کارهای من اضافه میکنی، کی این مدلی کار میکند که تو انجام میدهی، اصلا نمیخواهم کمک کنی!» مرد هم عصبانی شده، میگوید: «خسته شدم، چند بار باید فرش را پارو بکشم، چقدر پنجرهها را بشویم و بسابم، عوض دستت درد نکنه است، اصلا منم از همین لحظه دست به سیاه و سفید نمیزنم تا دستت بیاد دنیا دست کیه.»
خانم خانه دستمال خیسی را که در دست داشت را با تمام قدرت به گوشهای پرت میکند و میگوید: «چه بهتر، خودم انجام میدم با سلیقه خودم، از شلختهکاریها و غرهای تو هم خلاص میشم»؛ مرد خشمگینتر میشود و میگوید: «اصلا تو نمکنشناسی، عوض دستت درد نکنه است؟! حالا ما رو باش که دلمون سوخت برات» و...
اینجاست که دعوا شروع میشود و ممکن است تا لحظه سال تحویل یا بعد از آن ادامه یابد، اما براستی در این روزهای پایانی سال، چه رازی در این دعواها نهفته استیا این که چه چیزی باعث میشود آرامش خانه بههم بریزد و زن و شوهرها در طول خانهتکانی، با هم دعوا کنند و قهر و آشتی راه بیندازند؟
یکضرب کار کردن
بسیاری از زوجها دوست دارند سریعتر و در کوتاهترین زمان ممکن، کار خانهتکانیشان را به پایان برسانند، به همین دلیل تصمیم میگیرند یکضرب و بدون هیچ استراحتی کار کنند. گرچه در ظاهر این روش بسیار عالی به نظر میرسد و باعث میشود این زوجها در مقایسه با آنهایی که آرامآرام پیش میروند و کار یکروزه را در چند روز انجام میدهند و در طول خانهتکانی نیز سعی میکنند به بدنشان احترام بگذارند و استراحت کردن را فدای عجله نکنند، پیش بیفتند، اما معمولا سرانجام داستان این مدل از خانهتکانی، به جر و بحث و مشاجره ختم میشود و اینچنین است که باز هم از بقیه عقبتر میمانند؛ درست مثل حکایت خرگوشی که با لاکپشت مسابقه داد، زمانی که در چند قدمی موفقیت و برنده شدن بود از فرط خستگی در گوشه جاده برای خواب ایستاد و لاکپشت از او جلو زد و برنده مسابقه شد.
گرچه میتوان با کار بیشتر، در روزهای کمتری به نتیجه رسید، اما نادیده گرفتن یا حذف استراحت و تفریح از برنامه روزانه، فقط به هوای زودتر به نتیجه رسیدن، هرگز مصلحت نیست. بیوقفه کار کردن باعث میشود شما از نظر روانی و جسمی خسته و فرسوده شوید و آستانه تحملتان کاهش یابد و به همین علت ساده، ممکن است با نخستین تحریک، هرچند مسالهای کوچک و جزئی، به جوش بیایید و عصبی شوید و با همسرتان درگیری و مشاجره داشته باشید. بله، درست متوجه شدهاید؛ خستگی مفرط از مهمترین دلایل دعوای زوجها در روزهای خانهتکانی است.
نکته اول:
اختصاص زمانهایی برای استراحت و خستگی رفع کردن، هرچند شاید، یکی دو ساعت یا چند روزی به زمان کاریتان اضافه کند، اما بسیار به نفعتان است. بهتر است متناسب با نوع و سختی کارتان، برای هر یکی دو ساعت کار کردن، استراحتی یک ربع تا نیم ساعتی در نظر بگیرید و این زمان را با خوردن چای و میوه، گفتوگو و خنده با همسرتان بگذرانید.
بدون برنامهریزی حرکت کردن
زن و شوهرها گاهی با هم دعوا و مشاجره میکنند، چون شیوه صحیح برنامهریزی را نمیدانند و نمیتوانند کارها را بین هم تقسیم کنند، به همین دلیل ناگهان احساس سردرگمی و حیرانی میکنند و ممکن است کار را به جر و بحث و دعوا بکشانند. شرایط زمانی بدتر میشود که آنها تصمیم میگیرند چند کار غیرمرتبط با هم را در یک زمان انجام دهند. برای مثال در حالی که پردهها را از میل پرده درمیآورند و گوشه اتاق قرار میدهند، چینیها و کریستالهای داخل ویترین را روی میز ناهارخوری و زمین پهن میکنند، همزمان با آن نیز سعی میکنند فرشها را لول کنند، چون باید آنها را به قالیشویی بفرستند، از سوی دیگر محتویات کابینت آشپرخانه را با هم بیرون میریزند، چون تصمیم دارند شیشهها را هم دستمال بکشند آب و کف حاضر میکنند، اما ناگهان به ذهنشان میرسد لوسترها فراموش شده است باید آنها را پایین بیاورند و گردگیریشان کنند...
در چنین آشفتهبازار بلبشو، حتی آرامترین و خونسردترین افراد هم احساس سردرگمی و نگرانی میکنند، چه برسد به کسانی که بالقوه عصبی هستند و مدام تلاش میکنند خودشان را کنترل کنند و... قطعا چنین شرایطی، دیر یا زود، بهانه دستشان میدهد تا روی اژدهاییشان را نشان دهند و صدا و فریادی بلند کنند!
نکته دوم:
پیش از شروع خانهتکانی، فهرستی از کارهای خانهتکانیتان تهیه کنید، از کلیترین تا جزئیترین کارها را یادداشت کنید. سعی کنید مکان به مکان خانه را در برنامهریزیتان مورد توجه کنید و کارهای مرتبط با آنجا را بنویسید. آشپزخانه، اتاقهای خواب، اتاق پذیرایی، سرویس بهداشتی و... در نهایت این که هر روز را فقط به انجام بخشی از برنامه تنظیمشدهتان بپردازید که صرفا آن روز را به تمیز کردن و انجام کارهای آن بخش اختصاص دادهاید.
امان از وسواس بیش از حد
وسواسی بودن یکی از همسران، بخصوص خانم خانه، از جمله دلایل دعوای زوجهاست. در چنین حالتی، یکی از دو طرف مدام مشغول شستن و سابیدن است و آن دیگری در نقش یک بازرس ریزبین و ایرادگیر به کارها سرک میکشد و اشکالات را کار میگیرد، گاه حتی دائم غر میزند که چرا خوب و به اندازه کافی تمیزکاری نشده و لازم است دوباره بیشتر اشیا گردگیری یا شسته شوند.
نکته سوم:
بر وسواستان غلبه کنید و سعی کنید بیش از حد، مته به خشخاش نگذارید. بپذیرید هر چقدر هم بشویید و بسابید و برق بیندازید ، با حساسیت بسیاری که دارید، هرگز دلتان گواهی نمیدهد که کارتان را بخوبی انجام داده و همه چیز را خوب تمیز کردهاید.
تلاش کنید شب عیدی، کمتر موجب آزار خود و همسرتان شوید و به یک یا حداکثر دو مرتبه انجام کاری، قناعت کرده تا بتوانید از بسیاری دلخوریها و ناراحتیها پیشگیری کنید.
وقتی همکاری معنایی ندارد
بسیاری از زوجها، فارغ از چند سال سابقه زندگی هنوز بلد نیستند و نمیدانند چگونه باید با مشارکت یکدیگر فعالیتی را انجام دهند، اما در عوض یاد گرفتهاند و جالبتر آن که بخوبی خبره این کار شدهاند؛ کاری را با تحمل تمام سختیهایش به تنهایی انجام دهند یا اینکه آن را به دوش دیگری بیندازند و بزن در رو ماجرا شوند؛ گویی هرگز نیاموختهاند که هر کدام میتوانند بخشی از مسئولیت را بپذیرند و در کنار هم آن را انجام دهند.
نکته چهارم:
با پذیرفتن مسئولیت بخشی از کارهای خانهتکانی، میتوانید در این رسم خوشایند نوروزی سهیم شوید، احساس خوش همبستگی و با هم بودن را به خود و همسرتان یا دیگر اعضای خانوادهتان القا کنید و در پرورش و تقویت حس زیبای همکاری و مشارکت، گامهای محکمتری را بردارید.
نادیده گرفتن کارهای مفید یکدیگر
زوجهایی هم وجود دارند که با یکدیگر در خانهتکانی مشارکت و همکاری میکنند، اما عاقبت کار آنها به دعوا و جر و بحث ختم میشود. این گروه معمولا افرادی هستند که کار یکدیگر را نادیده میگیرند یا ارزش آن را کم جلوه میدهند، اما در عوض کار خویش را بسیار بزرگ و ارزشمند قلمداد میکنند. برای مثال زن خانه، کابینتها را دستمال میکشد و کف آشپزخانه را میشوید و مرد خانه هم پاک کردن لوسترها را بهعهده میگیرد، اما همین که بر سر موضوعی حرف و نظرشان یکی نباشد، یکی از زوجین شروع به غرولند کردن میکند و میگوید: اصل همه کارها بهعهده من بوده است و کارهایی که دیگری انجام داده، نهتنها جدی و مهم نبوده، بلکه در پیشرفت کار، بیارزش و کماهمیت هم بوده است، همین چند جمله از سر عصبانیت کافی است که فرد احساس خشم و ناراحتی کند و برای تلافی هم شده در گوشه ذهنش پی جوابی باشد یا اوقات تلخی راه بیندازد و... .
نکته پنجم:
قبول کنید کار هر یک از شما هر چند کوچک و جزئی، باارزش و محترم است و هرکس متناسب با توان و شرایط خود وقتی باری از دوش این روزهای خانهتکانی برمیدارد، کار بسیار بزرگی انجام داده است.
تلاش کنید مسئولیتهای خود و دیگری را ارزشگذاری کنید و به دنبال برتریجویی و احیانا حقارت دیگری نباشید، چهبسا دود این کار اول از همه به چشم خودتان میرود.
یکی، زیادی بیخیال است
گاهی اوقات زوجها با هم بگو مگو میکنند، چون یکی از آنها به دلیل خونسردی و بیخیالی افراطی، تمایلی به کمک در کارها از خود نشان نمیدهد و حتی مانع انجام کارها هم میشود یا این که ممکن است به علت خوشخیالی و مثبتنگری بسیار تصور کند چون فرصت زیادی تا شروع لحظه تحویل سال نو مانده، بنابراین ضرورتی نیست که برای انجام همه کارها عجله کرد!
نکته ششم:
خونسردی و داشتن آرامش در انجام کارهای خانهتکانی مولفه بسیار مهمی است، اما زیادهروی در آن نه تنها خوب و مناسب نیست، بلکه ممکن است باعث نگرانی و تکدر خاطر دیگران شود.
اگر شما هم جزو آن همسران خونسرد هستید، توصیه میکنیم در این روزهای آخر سالی بر این خصیصهتان غلبه کنید و اندکی هم به فکر همسرتان باشید که مثل شما نیست و نگران انجام کارهاست.
تحملنکردن اشتباهات یکدیگر
ناتوانی در تحمل اشتباهات یکدیگر از مهمترین عوامل جرو بحث همسران در این روزهاست. مثلا اگر یکی از همسران در طول خانهتکانی مرتکب خطایی شود؛ مثلا چیزی را بشکند، آب کثیفی را روی زمین بریزد و... با حرفها و رفتارهایمان، دائم او را تنبیه و مواخذه کرده یا اشتباهش را گوشزد میکنیم؛ خلاصه این که آنچنان بد رفتار میکنیم که گویی او دست و پاچلفتی است و خرابکاریاش هرگز قابل جبران نیست.
نکته هفتم:
ارتکاب اشتباهات ممکن است کمی کارتان را به تعویق بیندازد، اما در کل تاثیری بر روند انجام کارهایتان نخواهد نداشت. گرچه عجله دارید و دوست دارید سریعتر از شر خانهتکانی خلاص شوید، اما بپذیرید این اشتباه، اتفاقی است که افتاده، حالا با گوشه و کنایه زدن، تحقیر کردن، بگو مگو کردن نه تنها مشکلی را حل نمیکنید، بلکه باعث میشوید اعصابتان به دلیل دعواهایتان که گاه ادامهدار هم میشود، بیش از ارتکاب آن اشتباه خرد شود، بنابراین عاقلانه است که به خود بقبولانید این اتفاقات در هر خانهتکانی امکان دارد پیش بیاید و نباید خودتان و دیگران را به علت وقوع آنها ناراحت و سرزنش کنید. (چاردیواری، ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)
چهارشنبه 27 اسفند 1393 ساعت 10:00
جام جم سرا: نوروزخوانی یا بهارخوانی یا نوروزی، گونهای آوازخوانی در استقبال از بهار و عید نوروز است که در گذشته میان برخی مردمان ایران زمین رواج داشته است. اکنون این آیین بیشتر در استانهای مازندران، گیلان و گلستان -اگرچه به صورتی بسیار محدود- همچنان برگزار میشود.
چرا به این فکر نمیکنیم که یک تغییر اساسی در رفتارمان، روابطمان، طرز تفکرمان، جنبههای معنوی زندگیمان، سلامتمان و دیگر جنبههای زندگیمان داشته باشیم. چرا به این امر مهم توجه نمیکنیم که باید حرکت جدید یا یک تغییر اساسی در زندگی داشته باشیم. در واقع لازم است که از تغییر نترسیم زیرا اگر تغییر حساب شده باشد، میتواند بسیار مثبت و کارآمد باشد. چه ایرادی دارد کمی هم خود را به دردسر بیندازیم، شجاعت از خود نشان دهیم و حرکت مثبتی داشته باشیم. مگر واقعیت غیر از این است که زندگی یعنی حرکت و حرکت هم یعنی تغییر. ترفند زندگی فرار از تغییر نیست بلکه آفریدن تغییر است و این ما هستیم که باید تغییر را بیافرینیم و آن را تا موفقیت کامل رها نکنیم. این تغییرات جنبههای مختلفی دارد که در ادامه به آنها اشاره میشود.
از تغییر نترسید
همیشه تغییر دشوار است شاید به همین دلیل مارک تواین رمان نویس گفته است: «تنها کسی که خواهان تغییر و تعویض است، بچهای است که خودش را خیس کرده است.» براستی چرا اینگونه است؟ این ترس از تغییر و مقاومت در برابر آن از کجا ناشی میشود ؟ مگر غیر از این است که رشد و پیشرفت نیازمند تغییر است؟ آیا میتوانیم هم سر جای خود بایستیم و هم به جلو برویم؟
معمولا ترس افراد از تغییر دلایل مختلفی دارد که برخی از مهمترین آنها به این شرح است:
ـ افراد برای اینکه چیزی را از دست ندهند از تغییر هراس دارند. اصولا هر جا تغییری در حال وقوع باشد اولین سوالی که به ذهن فرد خطور میکند، این است که این تغییر چه تاثیری بر زندگی او دارد؟ آیا موقعیتش به دلیل انجام این تغییر به خطر میافتد؟ در واقع این ماهیت انسان است که در زمانی که با تغییر روبهرو میشود ناگهان احساس میکند تنها و آسیبپذیر شده است. در این میان فقط اشخاص خوشبین هستند که با سرعت بیشتری به امتیازهای مثبت تغییرات توجه کرده و در دیگران هم انگیزه تغییر ایجاد میکنند.
ـ افراد از تغییر فرار میکنند، زیرا از ناشناختهها میترسند. آنها اغلب به این دلیل از تغییر میترسند که نگران ناشناختههای تغییرند. ترس، افراد را متوقف میکند و این در حالی است که تنها راه برخورد با ترس انجام کارهایی است که از آنها بیم داریم. ترس از ناشناختهها بزرگترین ترسی است که فرد برای انجام تغییر حس میکند. گاه تغییرات ما را به جایی میبرد که قبلا نبودیم و ما از همین میترسیم.
ـ معمولا کاری صورت نمیگیرد، مگر آنکه ما به این امر باور داشته باشیم که آن کار باید انجام شود و مطمئن شویم که حالا زمان مناسبی برای این کار است. بسیاری از افراد به دلیل اعتقاد به برخی سنتها و رسم و رسوم تمایلی به تغییر در زندگیشان ندارند و ترجیح میدهند به روال همیشگی ادامه دهند و فرضشان هم این است که اگر چیزی رسم و عادت شده، حتما بهترین است، در حالی که همیشه هم اینطور نیست. اگر رسم و سنتی مانع پیشرفت فرد در زندگیاش شود، زمان تغییردادن آن فرا رسیده است و باید دست به کار شد.ترس از تغییر طبیعی است، اما اگر این ترس آنقدر شدید باشد که از انجام هر تغییری واهمه داشته باشید باقی عمرتان از پذیرفتن هر تغییری شانه خالی کرده و همیشه در جا خواهید زد.
خوشفکر باشید
این واقعیت را بپذیرید که اغلب باورها و افکارتان شما را به جایی رسانده که امروز هستید و از این به بعد هم شما را به جایی میبرد که در آینده خواهید بود. بیشتر اوقات نتیجهای که در هر زمینهای از زندگیتان به دست میآورید، بازتاب افکاری است که درباره خودتان دارید، چه پای موقعیت مالی، روابط یا حرفه و شغل در میان باشد یا نه، این حقیقت همچنان باقی است که اگر افکارتان تغییر نکند نتایج شما هم تغییر نخواهد کرد. شاید قادر نباشید این واقعیت را که همه چیز در حال تغییر است عوض کنید، ولی میتوانید تفکرتان را درباره تغییرات تغییر دهید.
اهمیت این تغییر کار دشواری است، اما فکر خوب نتایج مثبت زیادی برایتان به ارمغان خواهد آورد و تقریبا در تمام زمینههای زندگی این توانایی را دارد که شما را به سطح کاملا جدیدی سوق دهد و زندگیتان را دگرگون کند. متاسفانه تغییر در طرز فکر به خودی خود صورت نمیگیرد و اندیشههای خوب بهندرت به سراغ افراد میرود. بنابراین این مساله را همیشه در نظر داشته باشید که اگر تمایل به شروع تغییراتی در زندگیتان دارید باید آدم خوشفکری شوید و طرز فکرتان را به سمت مثبت بودن تغییر دهید. زمانی که وقت صرف میکنید تا آدم خوشفکری شوید و طرز فکرتان را عوض کنید در حقیقت روی وجود خودتان سرمایهگذاری کردهاید. این را بدانید که بازار سهام سقوط میکند، وضع سرمایهگذاریها کساد میشود، معادن طلا مورد بهرهبرداری قرار میگیرد، اما ذهن فرد با توانایی تفکر مثبت و موثر مانند معدن الماسی است که هرگز تمامشدنی نیست و همیشه باارزش و قیمتی باقی میماند.
برای تغییر در طرز فکرتان باید مطالعه کنید، با افراد مثبت و با طرز فکر مطلوب نشست و برخاست کنید و بیشتر وقت خود را با این افراد بگذرانید، ضربالمثلی هست که میگوید همانطور که آهن آهن دیگر را تیز و بران میکند، فرد خوشفکر نیز افراد دیگر را، خوشفکر میکند، پس مراقب باشید با چه افرادی با چه طرز فکری همنشینی دارید. برای تغییرات خوب و داشتن افکار خوب باید مدام خود را در محیطهای مناسب قرار دهید. هرگز درباره تغییراتی که قصد انجام آن را دارید با افراد منفی و بیهدف صحبت نکنید. این افراد اغلب هیچ هدف یا رویایی در زندگیشان ندارند و خواستار این هم نیستند که دیگران را موفق ببینند تنها کاری که آنها در مشورت با شما انجام میدهند، جروبحث کردن با شماست و تمام دلایلی هم که برایتان میآورند مبنی بر این است که موفق نخواهید شد.
به منظور انجام تغییر در جنبههای مختلف زندگیتان نکات کلیدی زیر را بهخاطر بسپارید:
ـ بهترین تغییرات آنهایی است که از طرح خوبی برخوردار باشد، در جهت بهبود حال و زندگیتان برنامهریزی شده و با ارزشهای شما هماهنگی داشته باشد.
ـ برای تغییر، وضع کنونیتان را زیر سوال ببرید. بیشتر افراد خواستار این هستند که در زندگیشان تغییر داشته باشد و پیشرفت کنند، اما با وجود این تمایلی به حرکت کردن و برداشتن کوچکترین قدمی ندارند. تغییر یعنی وضعیت سابق را به چالش کشیدن.
ـ برای خود یک «دوست تغییر» پیدا کنید؛ دوستی که مثبت باشد، آرزوهای بزرگ داشته باشد، پشتیبان شما در تغییر باشد، در دسترس باشد و از همه مهمتر خواستار موفقیتتان باشد.
ـ به دنبال تغییراتی باشید که بیشترین کارایی را برایتان داشته باشد و زندگیتان را به جلو براند. مثلا یک شروع جدید در زمینههای مالی، ارتباطی، سلامت، اجتماعی، شغلی و... یا حتی انتخاب یک شیوه و سبک جدید رفتاری در زندگیتان.
ـ هر زمان که در تغییر موفق شدید و به هدف مورد نظرتان رسیدید، به خودتان پاداش بدهید، به عنوان مثال برای خود لباس مورد علاقهتان را بخرید، بیرون بروید و غذای دلخواهتان را میل کنید، با فرزند یا همسرتان یک جای تفریحی بروید یا این که حیوان گرفتاری را آزاد کنید.
تغییرات اخلاقی
* بخشش را یاد بگیرید تا تغییرات مثبت روانی آن را لمس کنید.
* همیشه در گفتار و رفتارتان صداقت داشته باشید شاید تغییر سختی به حساب آید، اما غیرممکن نیست.
* تلاش کنید خصلتهای پسندیده اخلاقی را در خود بپرورانید.
* تا جایی که از دستتان برمیآید به اطرافیان کمک کنید.
* تصمیم بگیرید برای افراد نیازمند دادرس باشید.
* همواره سعی کنید خداوند را از خود راضی نگه دارید.
تغییرات در روابط خانوادگی
* رفتار حسنه و ابراز مهربانی را با افراد خانوادهتان بیشتر کنید.
* برای فرزندتان الگوی به تمام معنا باشید.
* تلاش کنید ارتباط موثر و کارآمدتری با همسرتان داشته باشید.
* از رویاها و اهداف خوب اعضای خانواده بویژه همسرتان حمایت کنید.
* به تعهداتتان در قبال خانواده عمل کنید.
* کشمکشهای خانوادگیتان را حل و فصل کنید و آنان را حل نشده کنار نگذارید.
تغییرات در روابط با دوستان
* دوستانتان را با درایت انتخاب کنید و هر کسی را دوست خود ندانید.
* این را قبول کنید که قرار نیست دوستانتان به کمال مطلوب رسیده باشند و بیعیب و نقص باشند.
* وقت بیشتری را با دوستان خوبتان بگذرانید.
* دایره روابط اجتماعیتان را گستردهتر کنید.
* در روزهای سختی دوستانتان خود را محک بزنید.
* تمرین کنید که دوست خوب بودن را از خودتان شروع کنید.
* از امروز سعی کنید که قدردان دوستان خوبتان باشید.
تغییرات در رفتارهای اقتصادی
* سعی کنید یک شغل پردرآمدتر پیدا کنید.
* در صورت امکان برای خودتان کار کنید.
* در شغلتان پیشرفت و ترقی داشته باشید و یکنواخت عمل نکنید.
* تغییرات هر چند جزئی و خوشایند در حرفهتان بهوجود آورید.
* سعی کنید تمام بدهیهایتان را پرداخت کنید.
* در سرمایهگذاریهایتان از نظر مشاوران مالی استفاده کنید.
* به فکر پسانداز هم باشید.
معصومه اسدی / جامجم
کوتاهی و قصورم را نبین که من به حکم بنده بودنم خطا رفتهام، عهد شکستهام، راه گم کردهام و در گذر از فراز و نشیب این روزگار تلخ دوباره به آغاز رمضانت رسیدهام و تو به حکم رحمان بودنت به من رحم کردهای، درهای آسمانت را گشودهای و دوباره به من جراتِ خواستن دادهای.
حالا این منم در آغاز یک مهمانی بزرگ، بالهایم شکسته، زخم روزگاران قلبم را فشرده است اما به تو امید بستهام، ترس دوریات را با امید نزدیکیات همراه کردهام من در میانه این خوف و رجا به ماه رمضانت چنگ زدهام، به انتظار شب قدر نشستهام. من تو را وکیل خود کردهام، که رحم کنی و ببخشی و آزادم کنی از هوا و هوس و هر چه خصلتهای ناشایست است.
تفاوتهای بین نسلی در روزهداری را درک کنیم
روز اول ماه مبارک بود، همیشه در همین ماه وقتی صبحها سوار قطار مترو میشوم چند نفری از آن تعداد قلیلی که روی صندلی نشستهاند در حال قرآن خواندن هستند، من و دوستم هم کنار هم ایستاده بودیم، شیشه آبی درآورد و تعارف کرد: گفتم روزهام، مگر امسال روزه نمیگیری؟ گفت من امسال تحمل روزهداری ندارم روزهداری برای بدن سود که ندارد هیچ، کلی هم ضرر دارد. راستش تازگیها فکر میکنم مردم برای راضی کردن خودشان هم که شده به گفته این دکتر و آن دکتر، دلشان را خوش میکنند، اما من واقعبینم، خودآزاری هم نمیکنم!
گفتم: موضوع روزه که بحث سود و زیان نیست، بلکه پیشفرض مهم روزهداری بعد معنوی آن است، ضمن اینکه اگر بحث سلامتی و مراقبت از خود هم مطرح باشد با یک جستجوی اینترنتی ساده کلی تحقیقات معتبر و آزمایشهای دقیق وجود دارد که فواید روزهداری را ثابت میکند. هنوز حرفم تمام نشده بود که گفت من که صبح تا بعدازظهر باید جواب ارباب رجوع را بدهم حالا گیریم یک ساعت هم از ساعت کارمان کم شود، این گرسنگی و تشنگی در کیفیت کارمان که اثر دارد. خود خدا هم راضی نیست که من برای اینکه روزه بگیرم، در اداره کارِ مردم را دیرتر راه بیندازم، اصلا مگر این جزء حقالناس نیست من دوست ندارم حقالناس به گردنم بماند به همین خاطر هم روزه نمیگیرم!
گفتم: من با تو موافق نیستم خوب روزه هم جزء حقالله است، آدم روزهدار خدا را در سطح بالاتری میبیند خودش را مسئولتر حس میکند؛ روزهداری دلیل خوبی برای کمکاری نیست، مگر در صدر اسلام این همه امکانات و رفاه وجود داشت، با این حال مسلمانان در شرایط خیلی سختتر روزه میگرفتند و از کارشان هم نمیزدند.
در روزهای بلند تابستان، روزهداری کمی سختتر میشود، باید باوری در پس 17ـ16 ساعت نخوردن و ننوشیدن جا خوش کرده باشد که بتوانی گرسنگی و تشنگی را تنها به دلیل فرمان الهی تاب بیاوری. حالا به دلیل آفتاب داغ تابستان و بلندی روز است یا تغییر نگرش و دیدگاهها، روزهداری و روزهخواری یکی از بحثهای داغ این روزهاست. گاهی پدر و مادرها از بیاعتقاد شدن فرزندانشان گله میکنند، گاهی فرزندان از تعصب و سنتی بودن والدین شکایت دارند. تفاوت بین نسلها و به تبع آن تفاوت در دینداری هم یکی از مهمترین این تفاوتهاست که در ماههایی مثل ماه مبارک رمضان خودش را بیشتر نشان میدهد. برخی از والدین خود را مقصر این مساله میدانند و برخی دیگر فکر میکنند فرزندشان از مسیر هدایت دور افتاده است. این در حالی است که نسل حاضر، نسلی بیاعتقاد نیست، زیرا هنگام سخن گفتن در حوزه ایمان از واژههایی همچون دینداری سنتی و دینداری مدرن استفاده میکند. پس دین هنوز هم دغدغه آنهاست، فقط اشکال در رفتار ما بزرگترهاست که الگویی شایسته از دینداری خود نبودهایم.
حسین علیزاده، جوانی 24 ساله است که تحصیلاتش را در رشته فلسفه به اتمام رسانده است، درباره تجربه خودش میگوید: وقتی دانشگاه قبول شدم و از شهر کوچک پدریام به یک شهر بزرگ آمدم شرایط به گونهای پیش رفت که دین برایم معنای وسیعتری پیدا کرد، سوالات جدیتری در ذهنم شکل گرفت و سعی میکردم برای هر کار دینی مثل نماز و روزه یا مراسم مذهبی دلیل و برهان منطقی پیدا کنم؛ اما والدینم سوالات یا سخنان مرا به پای بیدینی میگذاشتند، کافی بود رنگ و شکل لباسم کمی تغییر کند یا نماز اول وقتم کمی دیرتر اقامه شود، آنوقت پدر و مادرم بسرعت قضاوتم میکردند، گاهی هم این تغییر را حاصل دانشجو شدنم میدانستند اما من آدم بی اعتقادی نیستم، برای روزه گرفتن هم دلایل خودم را دارم اما این را میدانم، که اگر روزی بر اثر زخم معده هم مجبور شوم روزه نگیرم آنها گمان میکنند دارم از وظیفهام شانه خالی میکنم.
محمد جوانی 32 ساله و متاهل است. او میگوید: ماه رمضان را خیلی دوست دارم نه به خاطر اینکه فقط روزه دارم و چیزی نمیخورم. در این ماه رابطهام با اطرافیان بویژه همسرم خیلی بهتر است. بیشتر کمکش میکنم، بهتر با او رفتار میکنم، صمیمیتمان دور سفره افطار بیشتر از روزهای عادی است و به پدر و مادرم هم بیشتر رسیدگی میکنم، به نظر من همه اینها از برکات ماه رمضان است.
وی میافزاید: وقتی یک ماه کمتر دروغ بگوییم، کمتر مردمآزاری کنیم، کمتر غیبت کنیم اینها برایمان عادت میشود و واقعا رمضان ماه خودسازی است.
گاه والدین فرزندشان را با نگاه به گذشته پرورش میدهند و تلاش میکنند فرزندان با همان تربیت و معیاری بزرگ شوند که خودشان رشد یافتهاند؛ بنابراین وقتی فرزند پا به عرصه اجتماع میگذارد فاصله زیادی بین خود و والدینش مییابد. رفتار مستبدانه یا قهرگونه والدین در این زمینه، آغاز ایجاد یک بیاعتمادی عمیق است. بهتر این است که نه فرزندان شتابزده عمل کنند و اعمال والدینشان را بیاعتبار جلوه دهند و نه والدین در برابر سوالات و شبهات فرزندان جبهه بگیرند و پرخاش کنند.
یکی دیگر از دلایل تفاوت در باورهای والدین و فرزندان این است که برخی از فرزندان نقصهای والدین در اختلافات زناشویی، مشکلات مالی، اشتباهات روزمره و... را به پای عملکرد دینی والدین میگذارند، جالب است که چنین تفکری از سوی والدین نیز دربرابر فرزندان وجود دارد، برخی والدین نیز اشتباهات یا لغزشهای فرزندانشان را فقط به نوع دینداری آنها ربط میدهند و به این ترتیب نقش خانواده بخصوص والدین، دوستان و... را نمیبینند، در حالی که برای هر نقص یا اشتباهی جریانی از علل در کار است و بسنده کردن به امری کلی، مثل دین خطاست.
زهرا ابراهیمی که 18 ساله است، میگوید: من و والدینم با هم خیلی فرق داریم، آنها مرا نمیپذیرند و من هم به رفتار آنها اعتراض دارم. آنها بسیار مومن و محترم هستند اما تا جایی که یاد دارم همیشه با هم اختلاف داشتهاند، تنش در خانه ما خیلی زیاد است. حتی وقتی درباره من با هم بحث میکنند هر کدام تقصیر را به گردن دیگری میاندازد پدرم، مادرم را بیکفایت میداند و مادرم پدرم را بیتوجه. وقتی دینداری آنها نمیتواند قبل از هرکس به خودشان کمک کند، چطور ممکن است به من کمک کند.
برخی دیگر از تفاوتهای بین نسلی، مخصوص یک دوره و زمان خاص نیست، بلکه در ادوار گذشته هم حاکم بوده، بهعنوان مثال جوانان معمولا در امور دینی هیجانمدار هستند و میانسالان مناسکگرا. این تفاوتها در زمانهای خاص مثل مراسم عزاداری تاسوعا و عاشورا یا مراسم شب قدر در ماه رمضان خود را بیشتر نشان میدهد. شور و اشتیاق جوانان در این روزها بهروشنی نشان میدهد که آنان گرایشی عمیق و درونی به دین و مذهب دارند.
با وجود تمام این تفاوتها نقش خانوادهها در شکل و میزان دینداری فرزندان امری اجتنابناپذیر است. خانوادههایی که مذهبیاند به تبع فرزندان مذهبی پرورش میدهند و فرزندان معمولا از آنچه که میبینند تاثیر میگیرند و الگوبرداری میکنند نه صرفا از چیزی که میشنوند؛ هیچ گروهی به اندازه خانواده در تکمیل و تکریم شخصیت فرزندان نقش ندارد. اگر شرایط گفتمان مناسب بین دو نسل برقرار باشد، تفاوت بین دو نسل هم کمرنگتر میشود، زیرا این تعامل دو طرفه میتواند به هر دو گروه کمک کند تا یک دینداری پویا و زنده را روشنیبخش راهشان کنند.
شیما نادری / چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)
کوتاهی و قصورم را نبین که من به حکم بنده بودنم خطا رفتهام، عهد شکستهام، راه گم کردهام و در گذر از فراز و نشیب این روزگار تلخ دوباره به آغاز رمضانت رسیدهام و تو به حکم رحمان بودنت به من رحم کردهای، درهای آسمانت را گشودهای و دوباره به من جراتِ خواستن دادهای.
حالا این منم در آغاز یک مهمانی بزرگ، بالهایم شکسته، زخم روزگاران قلبم را فشرده است اما به تو امید بستهام، ترس دوریات را با امید نزدیکیات همراه کردهام من در میانه این خوف و رجا به ماه رمضانت چنگ زدهام، به انتظار شب قدر نشستهام. من تو را وکیل خود کردهام، که رحم کنی و ببخشی و آزادم کنی از هوا و هوس و هر چه خصلتهای ناشایست است.
تفاوتهای بین نسلی در روزهداری را درک کنیم
روز اول ماه مبارک بود، همیشه در همین ماه وقتی صبحها سوار قطار مترو میشوم چند نفری از آن تعداد قلیلی که روی صندلی نشستهاند در حال قرآن خواندن هستند، من و دوستم هم کنار هم ایستاده بودیم، شیشه آبی درآورد و تعارف کرد: گفتم روزهام، مگر امسال روزه نمیگیری؟ گفت من امسال تحمل روزهداری ندارم روزهداری برای بدن سود که ندارد هیچ، کلی هم ضرر دارد. راستش تازگیها فکر میکنم مردم برای راضی کردن خودشان هم که شده به گفته این دکتر و آن دکتر، دلشان را خوش میکنند، اما من واقعبینم، خودآزاری هم نمیکنم!
گفتم: موضوع روزه که بحث سود و زیان نیست، بلکه پیشفرض مهم روزهداری بعد معنوی آن است، ضمن اینکه اگر بحث سلامتی و مراقبت از خود هم مطرح باشد با یک جستجوی اینترنتی ساده کلی تحقیقات معتبر و آزمایشهای دقیق وجود دارد که فواید روزهداری را ثابت میکند. هنوز حرفم تمام نشده بود که گفت من که صبح تا بعدازظهر باید جواب ارباب رجوع را بدهم حالا گیریم یک ساعت هم از ساعت کارمان کم شود، این گرسنگی و تشنگی در کیفیت کارمان که اثر دارد. خود خدا هم راضی نیست که من برای اینکه روزه بگیرم، در اداره کارِ مردم را دیرتر راه بیندازم، اصلا مگر این جزء حقالناس نیست من دوست ندارم حقالناس به گردنم بماند به همین خاطر هم روزه نمیگیرم!
گفتم: من با تو موافق نیستم خوب روزه هم جزء حقالله است، آدم روزهدار خدا را در سطح بالاتری میبیند خودش را مسئولتر حس میکند؛ روزهداری دلیل خوبی برای کمکاری نیست، مگر در صدر اسلام این همه امکانات و رفاه وجود داشت، با این حال مسلمانان در شرایط خیلی سختتر روزه میگرفتند و از کارشان هم نمیزدند.
در روزهای بلند تابستان، روزهداری کمی سختتر میشود، باید باوری در پس 17ـ16 ساعت نخوردن و ننوشیدن جا خوش کرده باشد که بتوانی گرسنگی و تشنگی را تنها به دلیل فرمان الهی تاب بیاوری. حالا به دلیل آفتاب داغ تابستان و بلندی روز است یا تغییر نگرش و دیدگاهها، روزهداری و روزهخواری یکی از بحثهای داغ این روزهاست. گاهی پدر و مادرها از بیاعتقاد شدن فرزندانشان گله میکنند، گاهی فرزندان از تعصب و سنتی بودن والدین شکایت دارند. تفاوت بین نسلها و به تبع آن تفاوت در دینداری هم یکی از مهمترین این تفاوتهاست که در ماههایی مثل ماه مبارک رمضان خودش را بیشتر نشان میدهد. برخی از والدین خود را مقصر این مساله میدانند و برخی دیگر فکر میکنند فرزندشان از مسیر هدایت دور افتاده است. این در حالی است که نسل حاضر، نسلی بیاعتقاد نیست، زیرا هنگام سخن گفتن در حوزه ایمان از واژههایی همچون دینداری سنتی و دینداری مدرن استفاده میکند. پس دین هنوز هم دغدغه آنهاست، فقط اشکال در رفتار ما بزرگترهاست که الگویی شایسته از دینداری خود نبودهایم.
حسین علیزاده، جوانی 24 ساله است که تحصیلاتش را در رشته فلسفه به اتمام رسانده است، درباره تجربه خودش میگوید: وقتی دانشگاه قبول شدم و از شهر کوچک پدریام به یک شهر بزرگ آمدم شرایط به گونهای پیش رفت که دین برایم معنای وسیعتری پیدا کرد، سوالات جدیتری در ذهنم شکل گرفت و سعی میکردم برای هر کار دینی مثل نماز و روزه یا مراسم مذهبی دلیل و برهان منطقی پیدا کنم؛ اما والدینم سوالات یا سخنان مرا به پای بیدینی میگذاشتند، کافی بود رنگ و شکل لباسم کمی تغییر کند یا نماز اول وقتم کمی دیرتر اقامه شود، آنوقت پدر و مادرم بسرعت قضاوتم میکردند، گاهی هم این تغییر را حاصل دانشجو شدنم میدانستند اما من آدم بی اعتقادی نیستم، برای روزه گرفتن هم دلایل خودم را دارم اما این را میدانم، که اگر روزی بر اثر زخم معده هم مجبور شوم روزه نگیرم آنها گمان میکنند دارم از وظیفهام شانه خالی میکنم.
محمد جوانی 32 ساله و متاهل است. او میگوید: ماه رمضان را خیلی دوست دارم نه به خاطر اینکه فقط روزه دارم و چیزی نمیخورم. در این ماه رابطهام با اطرافیان بویژه همسرم خیلی بهتر است. بیشتر کمکش میکنم، بهتر با او رفتار میکنم، صمیمیتمان دور سفره افطار بیشتر از روزهای عادی است و به پدر و مادرم هم بیشتر رسیدگی میکنم، به نظر من همه اینها از برکات ماه رمضان است.
وی میافزاید: وقتی یک ماه کمتر دروغ بگوییم، کمتر مردمآزاری کنیم، کمتر غیبت کنیم اینها برایمان عادت میشود و واقعا رمضان ماه خودسازی است.
گاه والدین فرزندشان را با نگاه به گذشته پرورش میدهند و تلاش میکنند فرزندان با همان تربیت و معیاری بزرگ شوند که خودشان رشد یافتهاند؛ بنابراین وقتی فرزند پا به عرصه اجتماع میگذارد فاصله زیادی بین خود و والدینش مییابد. رفتار مستبدانه یا قهرگونه والدین در این زمینه، آغاز ایجاد یک بیاعتمادی عمیق است. بهتر این است که نه فرزندان شتابزده عمل کنند و اعمال والدینشان را بیاعتبار جلوه دهند و نه والدین در برابر سوالات و شبهات فرزندان جبهه بگیرند و پرخاش کنند.
یکی دیگر از دلایل تفاوت در باورهای والدین و فرزندان این است که برخی از فرزندان نقصهای والدین در اختلافات زناشویی، مشکلات مالی، اشتباهات روزمره و... را به پای عملکرد دینی والدین میگذارند، جالب است که چنین تفکری از سوی والدین نیز دربرابر فرزندان وجود دارد، برخی والدین نیز اشتباهات یا لغزشهای فرزندانشان را فقط به نوع دینداری آنها ربط میدهند و به این ترتیب نقش خانواده بخصوص والدین، دوستان و... را نمیبینند، در حالی که برای هر نقص یا اشتباهی جریانی از علل در کار است و بسنده کردن به امری کلی، مثل دین خطاست.
زهرا ابراهیمی که 18 ساله است، میگوید: من و والدینم با هم خیلی فرق داریم، آنها مرا نمیپذیرند و من هم به رفتار آنها اعتراض دارم. آنها بسیار مومن و محترم هستند اما تا جایی که یاد دارم همیشه با هم اختلاف داشتهاند، تنش در خانه ما خیلی زیاد است. حتی وقتی درباره من با هم بحث میکنند هر کدام تقصیر را به گردن دیگری میاندازد پدرم، مادرم را بیکفایت میداند و مادرم پدرم را بیتوجه. وقتی دینداری آنها نمیتواند قبل از هرکس به خودشان کمک کند، چطور ممکن است به من کمک کند.
برخی دیگر از تفاوتهای بین نسلی، مخصوص یک دوره و زمان خاص نیست، بلکه در ادوار گذشته هم حاکم بوده، بهعنوان مثال جوانان معمولا در امور دینی هیجانمدار هستند و میانسالان مناسکگرا. این تفاوتها در زمانهای خاص مثل مراسم عزاداری تاسوعا و عاشورا یا مراسم شب قدر در ماه رمضان خود را بیشتر نشان میدهد. شور و اشتیاق جوانان در این روزها بهروشنی نشان میدهد که آنان گرایشی عمیق و درونی به دین و مذهب دارند.
با وجود تمام این تفاوتها نقش خانوادهها در شکل و میزان دینداری فرزندان امری اجتنابناپذیر است. خانوادههایی که مذهبیاند به تبع فرزندان مذهبی پرورش میدهند و فرزندان معمولا از آنچه که میبینند تاثیر میگیرند و الگوبرداری میکنند نه صرفا از چیزی که میشنوند؛ هیچ گروهی به اندازه خانواده در تکمیل و تکریم شخصیت فرزندان نقش ندارد. اگر شرایط گفتمان مناسب بین دو نسل برقرار باشد، تفاوت بین دو نسل هم کمرنگتر میشود، زیرا این تعامل دو طرفه میتواند به هر دو گروه کمک کند تا یک دینداری پویا و زنده را روشنیبخش راهشان کنند.
شیما نادری / چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)