مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

ایوب پایداری صاحب بستنی میهن و فرامرز ایوبی صاحب دومینو +عکس

همزمان با حضور هیات دولت در شهرستان اسلامشهر، وزیر صنعت، معدن و تجارت ضمن بازدید از طرح‌های توسعه شرکت میهن شامل کارخانجات پاندا و شهر لبنیات، فاز اول این طرح توسعه را افتتاح کرد.

وزیر صنعت در ابتدای ورود مورد استقبال حاج ایوب پایداری مدیر عامل، ابوالفضل پایداری قائم مقام و علی پایداری عضو هیات مدیره شرکت میهن قرار گرفت و گزارشی از تاریخچه، توانمندی‌ها، امکانات و برنامه های توسعه شرکت به وی ارائه شد.

در ادامه کارخانه پاندا میهن توسط نعمت زاده افتتاح و وی از این کارخانه و همچنین کارخانه بزرگ شهر لبنیات که در حال تکمیل است، بازدید کرد.

صاحب یکی از دفاتر خدمات بیمه در اسلامشهر تعریف می کرد که همه جوانانی که به دنبال کار در این منطقه می گردند فقط یک آروز دارند و آن شروع کار در «کارخانه میهن» است، او می گفت وقتی لیست های بیمه این شرکت رد می شود همه کارمندان  دفترشان باید بسیج شوند تا بتوانند کارهای این مجموعه صنعتی را با تعداد پرشمار کارگران و کارمند انجام دهند؛ کارخانه ای با بیش از ۹ هزار کارگر که باید از آن به عنوان بزرگ ترین واحد صنعتی حاشیه شهر تهران یاد کرد؛ کارخانه ای که اگر از جاده اسلامشهر به سمت ساوه حرکت کرده باشید عظمت آن را از کنار اتوبان به خوبی می بینید؛ کارخانه بستنی سازی که تصویر آن در ذهن بسیاری از مردم با آگهی های نوستالژیکش نقش بسته است.

واحد تولیدی که صاحب و مدیرعامل آن کسی نیست جز« ایوب پایداری» کارآفرینی که کارش را از بستنی فروشی شروع کرد و همچنان هم خود را «یک بستنی فروش» می داند. او در یکی از مصاحبه هایش گفته: «من از روز اول بستنی فروش بودم و یاد گرفتم به این دولت و آن دولت کاری نداشته باشم و تا به حال ۲۰ تا ۲۵ وزیر، مدیرکل، مسئول، استاندار و فرماندار و… را دیده ام. ما پول های بستنی را روزانه جمع می کنیم و به بانک می دهیم و دوباره همین سریال و برنامه را فردا و فرداهای بعد تکرار می کنیم

کارآفرینان برتر ایران شرکت بستنی میهن شرکت بستنی دومینو زندگینامه کارآفرینان ثروت فرامرز پایداری ثروت ایوب پایداری بیوگرافی فرامرز پایداری بیوگرافی ثروتمندان ایران بیوگرافی ایوب پایداری برادران پایداری اخبار اسلامشهر

کافی است سری به سایت کارخانه میهن و صفحه تاریخچه آن بزنید تا در یک تصویر قدیمی ایوب پایداری و برادرش را ببینید که کنار یک یخچال بستنی قدیمی سیار ایستاده اند و مشغول فروش بستنی هستند و یا در عکسی دیگری او را ببینید که چرخ بستنی را در میانه خیابان حل می دهد؛ عکس هایی که نماد روزهای نوجوانی برادران پایداری است که چند سال بعد به فکر راه اندازی کارخانه بستنی افتادند و نخستین سنگ بنای کاخانجات میهن را درسال ۱۳۵۳ در منطقه اسلامهشر و با تولید انواع بستنی های شیری و میوه ای پایه گذاشتند، دورانی که به جز یک کارخانه بستنی سازی در ایران کارخانه دیگری وجود نداشت و بخش مهمی از بستنی های کشور وارداتی بود. نکته که باعث شد برادران پایداری به خصوص ایوب به فکر راه اندازی کارخانه بستنی سازی بیفتند و تلاش کنند با نوآوری در تولید بستنی و تنوع در محصولات، بازار داخلی را متحول کنند؛ او گفته ماموریتش « شادی بخشیدن به مردم با ارائه محصولات نوآورانه و با کیفیتی بالاتر از محصولات مشابه » بوده است و شاید همین روحیه هم بود که باعث شد کارخانه مهین به یکی از بزرگ ترین برندهای تولید بستنی و لبنیات ایران تبدیل شود. محصولات این کارخانه هم اکنون در سراسر کشور و در بیش از ۲۰۰ هزار نقطه به فروش می رسد و براساس آمارهایی رسمی که از سوی مسئولان این کارخانه ارائه شده آن ها برای تولید محصولات مختلف خود روزانه ۱۱۰۰ تن شیر از دامداران دریافت می کنند.

درحال حاضر بیش از ۶۰ نوع بستنی و محصول در کارخانجات میهن تولید می شود و ایوب پایداری علاوه بر بازار داخلی نگاهی وسیعی نیز به صادرات دارد به شکلی که هم اکنون انواع بستنی های میهن به کشورهای حاشیه خلیج ‌فارس، کشورهای آسیای میانه، عراق، کشورهای آسیای جنوب ‌شرقی و چند کشور اروپایی صادر می شود البته او بارها در گفت و گوهایش اعلام کرده است که هدف اول او برای فروش محصولاتش ایران است و بازار داخل کشور.

میهن، کارخانجاتی با ۹۲۰۰ نیرو

کارآفرینان برتر ایران شرکت بستنی میهن شرکت بستنی دومینو زندگینامه کارآفرینان ثروت فرامرز پایداری ثروت ایوب پایداری بیوگرافی فرامرز پایداری بیوگرافی ثروتمندان ایران بیوگرافی ایوب پایداری برادران پایداری اخبار اسلامشهر

ایوب پایداری مدیرعامل و بنیانگذار شرکت صنایع لبنی و بستنی میهن از جمله چهره های شاخص و استثنایی صنعت، تولید و کارآفرینی کشور است که از هیچ شروع کرد و حالا بعد از گذشت ۴ دهه تلاش به بزرگ ترین تولید کننده بستنی و شیر استریلیزه در کشور تبدیل شده است با ۶۵ درصد سهم بازار بستنی و ۵۰ درصد سهم بازار تولید شیر استریلیزه؛ آماری که در سایت رسمی کارخانجات میهن به آن ها اشاره شده است. تعداد کارگران و کارمندان کارخانجات میهن هم اکنون بیش از ۹۲۰۰ نفر است؛ ایوب پایداری سال گذشته در یکی از مصاحبه هایش گفته بود ماهانه تنها یک میلیارد و چهارصد میلیون تومان حق بیمه برای کارگران و کارمندان پرداخت می کنند. نیروی انسانی که چرخ کارخانجات و مجموعه شرکت های وابسته به او را می چرخانند و البته او روی آن ها تعصب بسیاری دارد تاجایی که در طول این سال ها با وجود افت و خیزهای بسیار اقتصادی هیچگاه حاضر به اخراج و کاهش کارگرانش نشده است حتی در شرایط رکود کنونی که از سه سال پیش اقتصاد ایران به شدت درگیر آن شده است و کارخانجات میهن نیز از آسیب های آن در امان نبوده است. او با وجود همه این مشکلات چندی پیش در مصاحبه ای گفت:« حتی اگر تحت فشارهای بیشتر قرار گیرم، هیچ نیرو و پرسنلی را از شرکت حذف و یا تعدیل نخواهدم کرد و اشتغال بالا با این حجم ، برای شرکت در هر حال یک مزیت و افتخار است.»

شهر لبنیات

در حال حاضر میهن با دو کارخانه بزرگ تولید بستنی و لبنیات مشغول کار است و فاز اول سومین کارخانه این مجموعه که « پاندا میهن» نام دارد و بخشی از مجموعه « شهر لبنیات میهن » محسوب می شود که در مردادماه امسال توسط محمدرضا نعمت زاده وزیر صنعت، معدن و تجارت افتتاح شد؛ شهری که هم اکنون عملیات ساخت و ساز آن ادامه دارد و به گفته مسئولان شرکت میهن به زودی بخش های دیگر آن نیز افتتاح و به مجموعه میهن اضافه خواهد شد تا تنوع محصولات این شرکت را توسعه دهند؛ قرار است با افتتاح نهایی شهر لبنیات، میهن محصولات لبنی جدیدی همچون ماست، شیر پاستوریزه، دوغ و کره نیز تولید کند. براساس پیش بینی مدیران این کارخانه تا سه سال آینده و با توجه به افزایش تنوع محصولات میزان شیر خام دریافتی این مجموعه از دامداران در روز به ۳ هزار تن خواهد رسید.

در طول بیش از ۴۰ سال گذشته ایوب پایداری برای «تولید بهترین محصول در کارخانجات میهن» همیشه بر استفاده از تکنولوژی های مدرن و به روز و بهترین مواد اولیه از نظر کیفیت تاکید داشته است؛ نکاتی که با نگاهی به کارخانجات میهن و محصولات آن به خوبی روشن است؛ کلیه ماشین آلات این کارخانه از کمپانی تتراپک خریداری و نصب شده است، شیر مورد نیاز کارخانه از معتبرترین دامداری های کشور و زیر نظر بخش کنترل کیفیت کارخانه تامین می شود و همچنین کره کاکائو و پودر کاکائو مورد استفاده شرکت نیز از کارخانه‌ های معتبر هلندی، آلمانی و سوئیسی خریداری می ‌شوند و توجه به این نکات باعث شده است محصولات میهن دارای به روز ترین استاندارهای کیفی مانند ISO9001، HACCP و ISO22000 را داشته باشند.

چالش ها و جدایی دو برادر

در کنار موفقیت های بسیار در سال ها و دهه های گذشته کارخانجات میهن چالش های بسیاری را هم پشت سر گذاشته است که برخی از آن ها داخلی و برخی دیگر وابسته به شرایط اقتصادی کشور در سال های گذشته بوده است؛ برای مثال چالش های ارزی سال های گذشته به خصوص سال های ۹۰ و ۹۱ که به یکباره باعث گران شدن دلار شد، ایوب پایداری و واحدهای تولید او را با مشکل تامین مواد اولیه و … رو به رو کرد زیرا او بخشی از مواد اولیه مورد نیاز برای تولید بستنی و… را از خارج تامین می کرد و می کند؛ خود او در مصاحبه ای پیش از این درباره زمان گران شدن ناگهانی ارز، گفته  بود:« هر روز تمام وقت در بانک مرکزی برای ارز درحال دوندگی هستم، چرا که این سنگر را باید حفظ کنم تا از سهمیه ارزی غافل نشوم، به ویژه برای تهیه کره که خیلی سخت است.»

علاوه براین در یک سال گذشته کارخانجات میهن به گفته ایوب پایداری از کاهش قدرت خرید مردم هم آسیب دیده است. او چندی قبل در گفت و گوی کوتاهی گفت:« قدرت خرید مردم پایین آمده و به همین خاطر امسال ترجیح دادم باوجود افزایش ۱۵ درصدی قیمت ها همان مبلغ گذشته را برای محصولات حفظ کنم.» پایداری همچنین در این گفت و گو به چالش های صادرات بستنی به عراق در ماه های گذشته به دلیل حضور داعش و ناامنی در این کشور هم اشاره کرده و گفته بود:« تا شرایط امنیتی در داخل عراق عادی نشود، بازار صادارت کالاهای ایرانی به ویژه بازار بستنی صادراتی ایرانی که عمده آن را میهن ارسال می ‌کند، بهتر نخواهد شد، کما اینکه ، پیش بینی می ‌شود امسال با توجه به ادامه نا آرامی‌ های داخلی عراق، صادرات بستنی میهن، حداقل تا یک سوم کاهش یابد.»

با وجود همه این ها بزرگ ترین مشکل ایوب پایداری و کارخانه میهن در این سال ها نه گرانی ارز، تحریم ، رکود و حتی ناامنی در عراق که به دلیل جدایی برادرش از او و شرکت میهن به وجود آمد؛ یار دیرینی که از نوجوانی در بستنی فروشی همراهش بود و در سال های مدیریت کارخانه و راه اندازی، بزرگترین پشتیبان و قائم مقامش محسوب می شد؛ سه سال پیش میانه برادران پایداری شرک آب شد و نهایش به جدایی آن ها رسید؛ پس از این اتفاق برادر کارخانه جدید بستنی دومینو را راه اندازی کرد با لگویی تقریبا شبیه بستنی میهن. فاصله ای که به نظر می رسد ایوب پایداری نارحت از آن باشد؛ او در مصاحبه ای گفت است:« اگر میهن ۳ سال پیش دچار انشعاب نمی شد و خانواده پایداری ها به دو شرکت میهن و دومینو تقسیم نمی شدند، قطعا امروز میهن به سهم ۹۰ درصدی بازار بستنی دست می یافت.»

البته پس از این جدایی ایوب پایداری همه  تلاش و تمرکز خود را روی حفظ یکپارچگی کارخانه میهن و نیروهای انسانی گذاشت و توانست چالش ها را پشت سر بگذارد. خود او گفته است دانش، مهارت، تجربه و عشق کارکنان عوامل اصلی رشد کاخانه میهن در این سال ها بوده است، میهنی که شعار اصلی ایوب پایداری و مدیران اصلی برایش این است:« مصرف کننده ایرانی لایق بهترین محصولات جهان است.

بستنی فروش سیار

هسته اولیه شرکت فرآورده های لبنی میهن در سال ۱۳۵۵ توسط برادران پایداری در اسلامشهر شکل گرفت. ایوب پایداری که یکی از بنیانگذاران این برند است و این روزها سمت مدیرعاملی را بر عهده دارد، در نوجوانی فروشنده سیار بستنی بود. اولین تولیدات شرکت میهن هم کاملا دستی و محدود بود. تولیداتی با مقیاس کوچک، که اکنون مجموعه تولیدی آن در جاده تهران-ساوه مساحتی بالغ بر ۳۵۰ هزار متر مربع دارد و به ادعای این صنایع تولیدی، ۶۵ درصد سهم بازار بستنی در ایران از آن میهن است. البته این برند محصولات لبنی دیگری چون شیر، خامه، کره و پنیر را هم به فهرست تولیداتش اضافه کرده، اما باز هم بستنی هایش هستند که نام میهن را در تمام این سالها بر زبان ایرانی ها جاری کرده اند. براساس یک نظرسنجی در سال ۸۹ درباره بستنیهای محبوب ایرانی، از میان ۲۵ هزارنفری که به پرسش «از کدام برند بستنی میخرید؟» پاسخ داده اند، ۳۴ درصد برند میهن را به عنوان اولین انتخاب خود مطرح کرده اند و بستنی های رنگارنگ میهن اولین انتخاب خوردنی های تابستانه را از آن خود کرده است. حالا بیش از ۹ هزار و ۲۰۰ نیروی انسانی در بخشهای مختلف این شرکت مشغول به کار هستند و نه تنها دو سایت تولیدی میهن در اسلامشهر و فلاحت فعال است، که بخش توزیع و پخش محصولات هم بر عهده کارکنان شرکت است. میهن سهمی در صادرات خاورمیانه و کشورهای همسایه هم از آن خود کرده و پای محصولاتش به عراق، کویت و جمهوری آذربایجان رسیده است.

کارآفرینان برتر ایران شرکت بستنی میهن شرکت بستنی دومینو زندگینامه کارآفرینان ثروت فرامرز پایداری ثروت ایوب پایداری بیوگرافی فرامرز پایداری بیوگرافی ثروتمندان ایران بیوگرافی ایوب پایداری برادران پایداری اخبار اسلامشهر

شرکت لبنیات و بستنی دومینو در دهه مبارک فجر ۱۳۹۱ با حضور دکتر مرتضی تمدن استاندار تهران، مهندس رادمرد، معاون توسعه بازرگانی داخلی وزارت صنعت، معدن و تجارت و گروهی از مقامات استانی و شهرستان اسلام شهر به طور رسمی مورد بهره‌برداری قرار گرفت.

کارآفرینان برتر ایران شرکت بستنی میهن شرکت بستنی دومینو زندگینامه کارآفرینان ثروت فرامرز پایداری ثروت ایوب پایداری بیوگرافی فرامرز پایداری بیوگرافی ثروتمندان ایران بیوگرافی ایوب پایداری برادران پایداری اخبار اسلامشهرفرامرز پایداری، بزرگ خانواده پایداری و مدیرعامل شرکت دومینو طی سخنانی در این مراسم با اشاره به این که دومینو با سرمایه‌ای بالغ بر ۱۲۰ میلیاردتومان با سرلوحه قرار دادن شعار «دومینو، طعمی نو» طی سالجاری به طور مرحله‌ای مورد بهره‌برداری آزمایشی قرار گرفت از عزم این واحد برای تولید ومحصولاتی منطبق با خواست و نیاز مشتریان خبر داد.

دومینو جدا از القاء یک بازی قدیمی به معنی پیشرو و جلودار که در واقع از دل صنایع لبنی میهن برآمده با تامین پیشرفته‌ترین ماشین‌آلات از کشورهای صاحب فناوری در اروپا، به خدمت گرفتن نیروهای کارآمد و متخصص و استفاده از مرغوب‌ترین مواد اولیه سعی در تولید محصولاتی منطبق با ذائقه و سلیقه مصرف‌کنندگان دارد.
بررسی‌های آماری نشان می‌دهد دومینو از راه نرسیده با اتخاذ سیاست‌های متفاوت و ویژه در حوزه تولید و فروش توانسته به سهمی قابل توجه در بازار کشور دست پیدا کند و علاوه بر آن با توان رقابتی بالا، رقبای عمده خود را در این صنعت به بازسازی و نواندیشی و توسعه اهداف تبلیغی برای مقابله با این برند جدید وا داشته است.
این شرکت با تنوع بخشی فراوان در حال حاضر ۶۰ نوع محصول را روانه بازار می‌کند .
تاسیسات تولیدی این شرکت در زمینی به مساحت ۱۸ هکتار و فضای سرپوشیده‌ای حدود ۱۲ هکتار ایجاد شده که قرار است با آغاز اجرای طرح توسعه شرکت ۵/۱ هکتار دیگر آن ساخته شود.
این مجموعه برای ۱۵۰۰ نفر به طور مستقیم و برای ده هزار نفر به طور غیرمستقیم اشتغالزایی ایجاد کرده است.
بر اساس اظهارات پایداری این شرکت با ایجاد یک واحد تحقیق و توسعه (R&D) و یک آزمایشگاه مرجع تمام توان خود را معطوف تولید محصولاتی با کیفیت کرده است.
ایجاد شبکه فروش مستقیم با تامین ۲۵۰ دستگاه کامیونت در کنار راه‌اندازی ۱۰ شبکه صادراتی، ۱۰۰ نماینده انحصاری و ۲۰۰ نماینده فروش در مدتی کوتاه در زمره افتخارات «دومینو» است که توزیع فراگیر محصولات در داخل و رسیدن به صادرات ۷ میلیون‌دلاری از دستاوردهای آن بوده است.

کارآفرینان برتر ایران شرکت بستنی میهن شرکت بستنی دومینو زندگینامه کارآفرینان ثروت فرامرز پایداری ثروت ایوب پایداری بیوگرافی فرامرز پایداری بیوگرافی ثروتمندان ایران بیوگرافی ایوب پایداری برادران پایداری اخبار اسلامشهر
پایداری سابقه‌ای ۴۰ ساله در صنایع لبنی کشور دارد و به اتفاق برادرش ایوب پایداری بنیان تولید و عرضه محصولات لبنی خاص به ویژه بستنی را با راه اندازی مدرن ترین ماشین آلات روز جهان راه اندازی و امروز حاصل این تلاشها صنعت بستنی کشور را متحول نموده است. وی با اشاره به این که کارخانجات دومینو روزانه ۱۰۰ تن شیرخام را فرآوری می‌کنند چشم‌انداز تعریف شده برای این واحد را رسیدن به جایگاه برند برتر لبنی در شمال‌آفریقا و خاورمیانه توصیف می‌کند.
این مهم قرار است با تمرکز بر خواست و ذائقه مشتریان و حفظ نوآوری در تولید به دست آید که برای انجام این امر برنامه ریزی لازم صورت گرفته است.
عرضه ۴ محصول جدید به بازار که برای اولین بار در کشور تولید شده‌اند گواهی بر پافشاری دومینو برای رسیدن به این هدف‌گذاری است که دست بر قضا خیلی هم موفق بوده است.


ادامه مطلب ...

حضرت ایوب (علیه السلام)

[ad_1]

داستان حضرت ایوب (علیه السلام) از زیباترین و شگفت انگیزترین داستانها درباره‌ی شکیبایی هنگام مصیبت و گرفتاری اســت و لذا مشهور و فراگیر شده اســت تا آنجا که عبارت «صبر ایوب» از ضرب‌المثل‌های معروف و متداول میان عموم مردم اســت.
حضرت ایوب (علیه السلام) در سرزمین شام، در «حوران» نزیک حومه‌ی دمشق زندگی می‌کرد و اینک مسجدی به نام آن حضرت در سه کیلومتری دهکده‌ی «نوی» هست که پناهگاه او و همسرش در دوران شدت بیماری و گرفتاری بوده اســت.
حضرت ایوب (علیه السلام) در طول زندگانی نزدیک به نود سال خود، همواره بشارت دهنده، ترساننده، پرهیزگار و عابد بود. خداوند متعال هم، روزی و تعداد افراد خانواده‌اش را افزون عطا کرده بود، از این رو هیچ محروم و سائلی از در خانه‌اش بی‌بهره و دست خالی باز نمی‌گشت. گرسنگان را سیر و تشنه‌گان را سیراب می‌کرد و یتیمان را پناه، ستمدیدگان را نصرت و ضعیفان را یاری می‌داد.
مردم شاهد بودن که هر چه بهره‌مندی او از نعمتهای الهی افزایش می‌یافت، به همان اندازه عبادت و سپاسگزاری او بیشتر می‌شد و هر چه بر برکت اموال و نعمتهای او افزوده می شد، بر تقوا و پرهیزکاری‌اش اضافه می‌شد و هر چه خیرات بر او بیشتر سرازیر می‌شد، بندگی، عبادت و شب زنده‌داریهایش طولانی‌تر می‌شد. ثروت و دارایی به هر اندازه‌اش، او را فریفته نمی‌کرد،‌ هیچ یک از فرزندانش او را گمراه و از خداوند متعال دور نمی‌کرد. تمام تلاش و کوشش او تنها و تنها در جلب محبت و رضایت خدای جلّ و علا و مناجات با خالق یکتا بود.
بنابر عادت و روش همیشگی، انسانهایی هستند که در دل خود کژی و انحراف از راه حق و در نهان ناپاکی و شرّ نهفته دارند و توان دیدن بنده‌ای را که کاملاً فرمانبردار پروردگار باشد، ندارند. بنده‌ای که از نعمتهای فراوان و ثروتی کلان برخوردار اســت و با این حال، کمترین غرور و نخوتی در او راه نیافته اســت و با داشتن فرزندان متعدد و خانواده‌ای بزرگ، همیشه و در همه حال به ذکر و ستایش خداوند متعال مشغول اســت و به اطاعت از او فرمان می‌دهد و در سرپیچی از دستورهای او به مردم هشدار می‌دهد و آنها را می‌ترساند. با خانواده و کارگزارانش بسیار مهربان اســت، برهنگان را می‌پوشاند، اسیران را آزاد می‌کند و نیازمندان را با گشاده‌رویی می‌پذیرد. آن همه رفتار و اخلاق پسندیده در حضرت ایوب (علیه السلام)، موجب خشنودی همشهریان آن حضرت شد. آنان به فکر مقابله و مبارزه با آن حضرت افتادند و چاره‌ای نیافتند، جز آنکه به پخش شایعه‌های دروغ و مغرضانه اقدام کنند. با این هدف، در محافل و مجالس خود شایع کردند که بندگیهای حضرت ایوب (علیه السلام) نه از روی محبت و علاقه به خداوند متعال، بلکه به طبع بهره‌مندی از عنایتهای فراوان او از ثروت و فرزندان متعدد اســت، چون پروردگار ثروتی هنگفت و زمینهای وسیعی به او عطا کرده اســت و او در مقابل آن همه نعمت، به عبادت و سپاسگزاری وی روی آورده اســت تا مبادا آنها را از دست بدهد.
سپس آنها در آن یاوه گویی‌ها پا را فراتر نهادند و گفتند:‌ «چنانچه این ثروت و مقام از او گرفته شود، دیگر نه به یاد خدا و نه به فکر بندگی او خواهد بود.» این سخنان بیهوده پی در پی به گوش حضرت ایوب‌ (علیه السلام) می‌رسید، ولی او مانند همه‌ی پیامبران الهی راستین به ‌آنها کوچکترین توجهی نمی‌کرد و بدون پاسخگویی به آنها یا دچار شدن به لغزش و انحرافی به راه و روش الهی خود ادامه می‌داد.

اما از آنجا که خداوند متعال می‌خواهد او را نمونه و سرمشق انسانها در طول تاریخ بشری قرار دهد، او را به سخت‌ترین گرفتاری که به ذهن هیچ انسانی خطور نمی‌کند، دچار می‌کند تا او را همچون شعله‌ای پر فروغ در ایمان و زیباترین الگوی بردباری و مقاومت در برابر سختیها قرار دهد. بدین ترتیب خداوند سلامت و ثروت ایوب را از او می‌گیرد و به دنبال آن، همه‌ی افراد خانواده و دوستانش از او کناره‌گیری می کنند. خداوند سلامت جسمی را از ایوب می‌گیرد و او چنان نحیف و لاغر می‌شود که حتی توان برپا ایستادن را از دست می‌دهد و از حرکت و راه رفتن باز می‌ماند.

مردم که چنین دیدند، بار دیگر هر کدام بنا به خواستگاه و دیدگاه خود، به اظهار نظر پرداختند، لذا سخنان ضد و نقیض فراوانی بیان می‌شد. گروهی در اصل نبوت او شک می‌کردند و می‌گفتند: «تمام عبادتهایش برای برتری جویی و کسب افتخار و همه‌ی بذل و بخششهایش دروغ و فریبکاری بوده اســت.» دسته‌ای دیگر، زبان به کفر و الحاد می‌گشودند و می‌گفتند که اگر خدای ایوب توان زدودن بلا و زیان و رساندن خیر و برکتی را داشت، سزاوارترین کس به این امر پیامبر بود.
منافقان هم می‌گفتند: «خداوند ایوب را به چنین بلایی گرفتار کرده اســت تا همه چیز دوست خود را بگیرد و دشمنانش هم او را مورد شماتت قرار دهند و در هر صورت، او سزاوار این بلاهاست.»
در آن میان، تنها افراد انگشت‌ شماری که به او ایمان آورده بودند، از خداوند متعال برای خود طلب آمرزش و برای ایوب نیز درخواست تندرستی می‌کردند. ضمناً آنان بر بردباری و صبر بی‌پایان ایوب برآن بلاها غبطه می‌خورند و می‌گفتند:‌ «گوارا باد بر حضرت ایوب (علیه السلام)! انسان جز برای آزمایش و گرفتاری آفریده نشده اســت. دنیا، خانه بلاست و مردم در معرض مصیبت و آزمایش قرار می‌گیرند.» خداوند عزّوجلّ هم فرموده اســت:
(تا شما را بیازماید که کدام یک در کردار نیکوترید.) (1)
شیطان ملعون وسوسه‌گر نیز ‌آن مردم را تشویق می‌کرد که از روی حسد یا دلشاد شدن خود، هر چه بیشتر بر حضرت ایوب سخت بگیرند و از این رو پیروان و مریدان شیطان از دروغگویان بی‌دین، گمان بردند مصیبتهایی که بر حضرت ایوب (علیه السلام) وارد شده اســت، باعث ازدست رفتن ایمان او خواهد شد و آخرتش هم تباه می‌شود. ولی تمام مصیبتها تنها باعث تقویت و استواری بیشتر ایمان و سرسپردگی افزونتر آن بنده‌ی صالح و پیامبر راستین در برابر خداوند متعال شد.
مدت هفت سال حضرت ایوب (علیه السلام) بر همین منوال و با حال نزار زندگی کرد، همه‌ی دوستان، نزدیکان آشنا و مردم از گِردش پراکنده شدند و رهایش کردند و تنها همسر بسیار مهربان و وفادارش که بیش از اندازه و توان، کمر همت بر خدمت و پرستاری او بسته بود، باقی ماند. او با ناله حضرت ایوب (علیه السلام) می‌نالید و فقط از دردهای شوهر خود شکوه می‌کرد. او با سپاس از خداوند و با شکیبایی فوق العاده، بر پیمان خود استوار ماند و هیچ هراسی از ملامت و انتقاد دیگران، حتی نزدیکان، به خود راه نمی‌داد و در انجام دادن آنچه بر عهده گرفته بود، کمترین سستی و کوتاهی‌ای نمی کرد.
اما مردم نابکار و بدسیرت، بدون اینکه از بیهوده‌گویی خسته شوند، با شیطنت و زبردستی فراوان به دنبال فتنه انگیزی در سرزمینی پاک و کاشتن تخم بدبینی دردلهای بی‌آلایش بودند، لذا به پیروی از هواهای نفسانی خود، نزد همسر حضرت ایوب (علیه السلام) رفتند و با ترفندهای بسیار او را به رها کردن شوهر بلازده و گرفتارش تشویق کردند و روح بدبینی و خستگی از وضع و حال شوهر را در دل او دمیدند. بالاخره، آنان با تکرار آن سخنان موفق شدند که آن همسر نیکوکار را بر آن دارند که به حضرت ایوب (علیه السلام) بگوید:
«راستی! چرا خدایت تو را چنین عذاب و شکنجه می‌دهد؟ آن همه ثروتت کجاست؟ فرزندنت کجایند؟ دوستان و یارانت کجایند؟ جوانی و نیرومندی‌ات کجا رفته اســت؟ اراده و توانایی‌ات کجاست؟»
در مقابل، حضرت ایوب (علیه السلام) با خویشتنداری و مهربانی پاسخ می‌دهد:
«شیطان تو را گمراه کرده اســت. می‌بینم بر عزت و شوکت از دست رفته و فرزندانی که خداوند جانشان را گرفته اســت، گریه و زاری می‌کنی؟»
همسرش گفت:
«این همه بلا و مصیبت ما را بس اســت. از خدایت بخواه که این بدبختی و نکبت را از تو برطرف کند.»
حضرت ایوب (علیه السلام) با شگفتی فراوان به صورتش خیره شد و گفت:
- ای زن! چه مدت در فراخی نعمت و آسایش زندگی کردی؟
- چهل سال.
- چندسال اســت که به مصیبت و بلا گرفتار شده ای؟
- هفت سال.
حضرت ایوب (علیه السلام) با پاسخ خود، همه‌ی بافته‌های همسرش را رشته کرد و گفت: «بنابراین، من در برابر آن همه سال نعمت و فراخی، از خدایم خجالت می‌کشم که تقاضا کنم مصیبت و بلایم را برطرف کند.»
سپس آن حضرت اندکی تامل کرد و افزود: «با شنیدن سخنانت مرا ترس فرا گرفت و تو گمانم را نسبت به خودت از بین بردی و این نیست جز اینکه ایمانت به سستی و ضعف گراییده و سینه‌ات از قضا و خواست الهی به تنگ آمده اســت. از مقابل دیدگانم دور شو ای زن! اگر سلامت و نیروی خود را بازیافتم، به تو یکصد ضربه خواهم زد. از امروز، دیگر از دست تو غذایی نمی‌خورم و هیچ آشامیدنی‌ای نمی‌نوشم و دیگر فرمان و کار سختی را بر عهده‌ات نمی‌گذارم. از من دور شو تا خداوند خود فرمانی دهد.»
بدین گونه، توطئه‌گران موفق به جدایی انداختن میان شوهر بیمار و همسر وفادار و قانع او شدند و حضرت ایوب (علیه السلام) تنهای تنها شد. او ماند و دردهایش و او ماند و بیماری جانفرسایش.
حضرت ایوب (علیه السلام) در اوج شدت بیماری و مصیبت چنین به درگاه خداوندتبارک و تعالی عرض حال می‌کند:
(پروردگارا! به من آسیب و بیچارگی رسیده اســت و تو مهربانترین مهربانان هستی.) (2)
چه دعای زیبایی! آن بزرگوار جز به بیان شرح کوتاهی از حال خود نمی‌پردازد - از بیماری شدید و بلازدگی خویش سخن نمی‌گوید- و بعد از ‌‌آن صفتی از صفات باری تعالی را ذکر می‌کند و می‌گوید: «و تو مهربانترین مهربانان هستی.» آن حضرت برای تغییر وضع خود تقاضایی را مطرح نمی‌کند، بلکه بر تمام آن بلاها بردباری می‌کند و در برابر عظمت و بزرگی آفریدگار، کمال ادب و احترام را به جا می‌آورد و از خداوند هیچ درخواستی نمی‌کند. او نمونه و الگوی بر جسته‌ی بنده‌ی بردبار واقعی بود که از هیچ درد و رنجی به تنگ نیامد و از هیچ بلایی به خود نپیچید و لب به شکوه و شکایت باز نکرد، لذا در طول قرنها از بردباری او با بزرگی و احترام یاد می‌شود و صبر او ضرب المثل عالم و جاهل قرار می‌گیرد. او حتی در تقاضای رفع بلا از حالتش، تردید و دو دلی دارد و هرگونه تصمیمی را از ‌آن خداوند متعال می‌داند، چون بر این باور و یقین قطعی اســت که آگاهی خالق یکتا چنان فراگیر و همه جانبه اســت که نیازی به تقاضا و درخواست از او نیست.
درآن لحظاتی که حضرت ایوب (علیه السلام) با چنان اطمینان قلبی و احترام خاصی به درگاه خداوند متعال رو آورد، دعایش مستجابی و رحمت الهی شامل حالش شد و دوران بلا و مصیبت او به پایان رسید. در این مورد خداوند متعال می‌فرماید:
(پس [دعای] او را اجابت نمودیم و آسیب و بیچارگی او را برطرف کردیم و کسان او و نظیرشان را همراه با آنان [مجدداً] به او عطا کردیم [تا] رحمتی از سوی ما و عبرتی برای عبادت کنندگان [باشد]) (3)
با ریزش رحمت الهی به سوی ایوب، به او فرمان می‌رسد که پایش را به زمین بکوبد و در همان چشمه‌ی آبی جوشان و زلال نمودار می‌شود که برای شستشو و آشامیدن و بازیافت صحت و سلامت او مقدر شده بود.

آری به محض که حضرت ایوب (علیه السلام) از آن آب می نوشد و خود را با آن شستشو می‌دهد، سلامت و نیروی پیشین خود را، حتی افزونتر از آن، به دست می‌آورد. آن بنده صالح و بردبار خداوند به سجده می‌افتد و بر بازگشت همه‌ی نعمتهای گذشته، خدا را سپاس می‌گوید. خدای متعال او را مورد لطف و عنایت بیشتری قرار می‌دهد و به او وحی می‌فرستد که خانواده، فرزندان و روزی گسترده و وسیع پیشین و تمام ثروتی را که از دست داده اســت، به او باز می‌گرداند و حضرت ایوب (علیه السلام) نیز بندگی و اطاعت کاملتر و بیشتری ازخود نشان می‌دهد.

حضرت ایوب (علیه السلام) به آسایش کامل و خاطری آسوده می‌رسد، ولی همسرش از رفتار خویش شرمنده و نگران حال شوهر خود می‌شود. او لحظه‌ای به خویشتن خود باز می‌گردد و رفتار ناپسند و اغوا شده‌اش و کوتاهی‌هایی را که در ادای وظایف خود کرده اســت، به محاسبه می‌کشد. او درمی‌یابد که به سخنان مردمی دروغگو گوش داده و دلش را به تنگی و ناامیدی کشانده اســت. او صدای مغرضانی را شنیده بود که وادارش کردند تا شوهرش را ملامت کند و آزار دهد. پس صبر و بردباری‌اش کجا بود؟ خویشتنداری‌اش چه شد؟ اصالت و پاک نهادی‌اش کجا رفت؟‌ آیا سزاوار بود به خاطر مردمی منافق و از خدا بی‌خبر، خداوند متعال را به خشم کرد؟ خیر! او همسر حضرت ایوب (علیه السلام) بود و کافی بود که شوهرش را با آن بردباری شگفت انگیز و ایمان قوی و محکم ببیند، او را بزرگ دارد و تا رسیدن فرمان الهی کمر به خدمت و پرستاری او ببندد.
آن زن مهربان دیگر طاقت و توان دوری از شوهر بیمارش را نداشت. بنابراین، از بستر خواب برخاست، گویی آتشی درون او را می‌سوزاند، با نگرانی به خلوتگاه شوهر پا گذاشت. او که دلش اجازه نمی‌داد تا شوهرش را ترک و رها کند، بازگشته بود تا در کنار او بماند و خدمتش کند، ولی او را در جای خود و با آن حال نزار ندید، بلکه در مقابلش مردی کاملاً سالم با چهره و پوستی شاداب و نیرومند ایستاده بود. او لحظاتی حیرت زده با دقت به آن مرد نگریست، ‌ولی او را نشناخت. کم کم آن انتظار بی‌نتیجه به درازا کشید و او که در پی شوهرخود بود، جلو رفت و پرسید:
«اینجا جایگاه مردی مسن و بیمار بود که توان حرکت نداشت و من مدتی نه چندان طولانی از او جدا شدم، آیا تو او را دیده‌ای یا از او خبری داری؟»
حضرت ایوب با مهربانی پاسخ داد:
«مگر چشمهایت هم ضعیف شده و کسی را که روبه رویت ایستاده اســت، نمی‌بینی؟»
آهنگ صدا، زن را میخکوب کرد. صدای شوهرش را شنید که سلامت خود را بازیافته بود. زن در برابر شوهرش زانو زد و با چشمی گریان و سپاسگزار از این نعمت الهی، از او طلب بخشش کرد.
در آن هنگام، وحی الهی به حضرت ایوب (علیه السلام) رسید که یکصد شاخه‌ی خشک درخت انگور را به هم بپیچد و با آن یک ضربه به همسرش بزند تا مساوی یکصد ضربه باشد و سوگندش را زیر پا نگذاشته و آن را اجرا کرده باشد.
بدین ترتیب، همسر وفادار و مخلص حضرت ایوب به او بازگردانده شد، زنی که روزها و شبهای بسیار سخت بیماری را در کنار شوهرش گذرانده بود.
خداوند متعال در برابر بردباری عظیم حضرت ایوب و اظهار نکردن کوچکترین دلتنگی و روگردانی از بلاهای پیش آمده، پاداشی فراتر از همه‌ی هستی قبلی به او عطا فرمود، فرزندانش را به باز گرداند و بار دیگر به همان تعداد، فرزندش بخشید و دو برابر ثروت و دارایی پیشین به او داد. بخشش و هدیه‌ی بسیار مجلل و بزرگی از طرف خداوند نصیب حضرت ایوب (علیه السلام) شد که در میان پیامبران و همه‌ی افراد بشر، نمونه‌ی بارزی از شمول رحمت الهی و یادمانی برای خردمندان شد. خداوند متعال در این باره در قرآن کریم در سوره مبارکه ص، آیات 41 تا 44 می فرماید:
(و بنده‌ی ما ایوب را به یاد آور، آن‌گاه که پروردگارش را ندا داد که شیطان مرا به رنج و عذاب مبتلا کرد. [به او گفتیم:] «با پای خود [به زمین] بکوب، این آبی برای شستشو و سرد برای آشامیدن اســت.» و [مجدداً] کسانش را و نظایر آنها را همراه با آنها به او بخشیدیم تا رحمتی از جانب ما و عبرتی برای خردمندان باشد. [و به او گفتیم:] «یک بسته ترکه به دستت بگیر و [همسرت را] با آن بزن و سوگند خویش را مشکن.» ما او را شکیبا یافتیم، او چه نیکو بنده‌ای بود! به راستی او توبه کار بود.)
همچنین، در سوره‌ی مبارکه انبیا آیات 83 و 84 می‌فرماید:
(و ایوب را [یادکن] هنگامی که پروردگارش را ندا داد که به من آسیب رسیده اســت و تو مهربانترین و مهربانان هستی. پس [دعای] او را اجابت نمودیم و آسیب وارد شده بر او را برطرف کردیم و کسان او و نظیرشان را همراه با آنان [مجدداً] به وی عطا کردیم [تا] رحمتی از جانب ما و عبرتی برای عبادت کنندگان [باشد].)

پی‌نوشت‌ها:

1- قرآن، هود /7.
2- قرآن، انبیا / 83.
3- قرآن، انبیا /84.

منبع مقاله :
زین، سمیح عاطف؛(1393)، داستان پیامبران در قرآن، مترجمان: علی چراغی و [دیگران ...]، تهران: موسسه نشر و تحقیقات ذکر، چاپ سوم

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط



کلماتی برای این موضوع

متن زیارتنامه حضرت عباس علیه السلام به همراه …متن زیارت امام حسین علیه السلام به همراه صوت و ترجمه فارسی متن زیارت پیامبرصلی الله تصاویر چشمه‌ای که دور قبر اصلی حضرت عباس علیه‌السلام …تصاویری از چشمه آب زلالی که صدها سال است گرداگرد قبر اصلی حضرت ابوالفضل العباس علیه زندگینامه حضرت حمزه سید الشهداءعلیه السلام …ممنون عالی بود درخصوص جایگاه آن حضرت نزد پیامبر اکرم و اینکه چقدر مورد علاقه و احترام فضائل امیرالمؤمنین علیه السلامفضائل امیرالمؤمنین علیه السلام قطره ای از اقیانوس فضائل و دلائل خلافت بلافصل مولی یــا شُـــبِـیر علیه السلام شعر زیبای مولانا در …یــا شُـــبِـیر علیه السلام شعر زیبای مولانا در وصف امیرمؤمنان حضرت علی علیه سایت کرب و بلا سایت تخصصی امام حسین علیه السلامپایگاه تخصصی امام حسین علیه السلام به طور اختصاصی به موضوعات مرتبط با امام سوم شیعیان معرفی یاران شهید امام حسین علیه السلام پس امام علیه‏السلام به یارانش فرمود این تیرها فرستادگان این جماعت است بپا خیزید و موسسه خیریه امام جواد علیه السلامموسسه خیریه امام جواد علیه السلام نیکوکاری اساس اندیشه وامداد روش زندگی ماست مجتمع فرهنگی بنی فاطمه س … زندگینامه امام حسن مجتبی علیه السلامامام حسن هفت سال و خرده اى زمان جد بزرگوارش را درک نمود و در آغوش مهر آن حضرت بسر برد و


ادامه مطلب ...

تنبیه همسر حضرت ایوب ، حضرت ایوب چگونه همسرش را تنبیه کرد؟

[ad_1]
مفیدستان:

حضرت ایوب چگونه همسرش را تنبیه کرد؟

تنبیه همسر حضرت ایوب

تنبیه همسر حضرت ایوب ، حضرت ایوب چگونه همسرش را تنبیه کرد؟

در سوره ص آمده است که به حضرت ایوب امر شد تا همسر خود را با یک دسته شاخه نازک بزند.

حضرت ایوب، سوگندی خورده بود و نباید قسم خودش را می‌شکست.

در آیه 44 سوره ص داستان سوگند خوردن ایوب و زدن همسرش را با برگ ریحان ذکر می‌شود

و در این آیه امر میشود که همسرت را با چوب نازک، بزن. دلیل آن اینگونه عنوان شده است:

خداوند نقل می‌کند که به حضرت ایوب پیامبر (علیه السلام) دستور داده
که یک دسته چوب نازک و کوچک بگیرد و با آن، به همسرش بزند تا بدین وسیله، با قسم خودش، مخالفت نکرده باشد.

«وَخُذْ بِیَدِکَ ضِغْثًا فَاضْرِب بِّهِ وَلَا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ»

«ضغث» (بر وزن حرص) به معنى دسته‏اى از چوبهاى نازک
ساقه گندم و جو و یا رشته‏هاى خوشه خرما و یا دسته گل و مانند آن است.

تنبیه همسر حضرت ایوب

 

تنبیه همسر حضرت ایوب

در این که تخلف همسر ایوب که طبق روایتى نامش «لیا» دختر یعقوب بود، چه بوده است؟ باز در میان مفسران گفتگو است.

از ابن عباس مفسر معروف نقل شده که شیطان (یا شیطان‏ صفتى) به صورت طبیعى بر همسرش ظاهر شد گفت
من شوهر تو را معالجه مى‏کنم تنها به این شرط که وقتى بهبودى یافت به من بگوید تنها عامل بهبودیش من بوده ‏ام،
و هیچ مزد دیگرى نمیخواهم! همسرش که از ادامه بیمارى شوهر سخت ناراحت بود پذیرفت
و این پیشنهاد را به ایوب کرد، ایوب که متوجه دام شیطان بود سخت برآشفت و سوگندى یاد کرد همسرش را تنبیه کند.

بعضى دیگر گفته ‏اند ایوب او را دنبال انجام کارى فرستاد، و او دیر کرد،
او که از بیمارى رنج میبرد سخت ناراحت شد و چنان سوگندى یاد کرد.

ولى به هر حال اگر او از یک نظر مستحق چنین کیفرى بوده، از نظر وفاداریش
در طول خدمت و پرستارى استحقاق چنان عفوى را نیز داشته است. درست است
که زدن یک دسته ساقه گندم یا چوبهاى خوشه خرما مصداق واقعى سوگند او نبوده است،
ولى براى حفظ احترام نام خدا و عدم اشاعه قانون‏شکنى او این کار را انجام داد.

1. منبع: مکارم و همکاران، تفسیر نمونه، ج 19، ص 299 ـ 300

باشگاه خبرنگاران جوان

تنبیه همسر حضرت ایوب ، حضرت ایوب چگونه همسرش را تنبیه کرد؟


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط

حدید نیوز حضرت ایوب چگونه همسرش را تنبیه کرد؟ امروز حضرت ایوب چگونه همسرش را تنبیه کرد؟ به گزارش حدید نیوز؛ میشود که همسرت را با چوب نازک، بزن دلیل آن اینگونه عنوان شده است خداوند نقل می‌کند که به حضرت ایوب پیامبر بیشتر انجمن راسخون حضرت ایوب چگونه همسرش را تنبیه کرد؟سایت راسخون دیروز ظ حضرت ایوب چگونه همسرش را تنبیه کرد؟ در سوره ص آمده است که به حضرت ایوب امر شد تا همسر خود را با یک دسته شاخه نازک بزند به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه بیشتر چگونه با شکست عشقی خود کنار بیایم؟ فیدگاه آخرین اخبار ایران و جهان چگونهباشکستعشقیخودکناربیایم دیروز قلک الکترونیکی چگونه به سالمندان کمک خواهد کرد؟ ایسنا حضرت ایوب چگونه همسرش را تنبیه کرد؟ باشگاه خبرنگاران در سوره ص آمده است که به حضرت ایوب امر شد تا همسر خود را بیشتر چگونه حافظه خود را تقویت کنیم؟ فیدگاه آخرین اخبار ایران و جهان چگونهحافظهخودراتقویتکنیم دیروز حضرت ایوب چگونه همسرش را تنبیه کرد؟ فردا نیوز در سوره ص آمده است که به حضرت ایوب امر شد تا همسر خود را با یک دسته شاخه نازک بزند رویکرد بسیج دانشجویی سمنان تقویت بیشتر همه آنچه در افتتاحیه جشنواره فیلم فجر گذشت افتتاحیه‌ای با طعم تلخ همهآنچهدرافتتاحیهجشنوارهفیلمفجرگذش دیروز کاسبی و جهانگیر کوثری هم کلاس بودم و می‌خواهم از چند نفر تشکر و البته کمی گلایه کنم از محمد حیدری و حجت الله ایوبی تشکر می کنم که مرا به این افتخار نایل کردند و از همسرم بیشتر افتتاحیه ای با طعم تلخ پلاسکو حضور پرشور هنرمندان و اصحاب رسانه در افتتاحیهایباطعمتلخپلاسکوحضورپرشور دیروز پلاسکو حضور پرشور هنرمندان و اصحاب رسانه در مراسم افتتاحیه فیلم فجر آغاز ماراتن سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر امشب زنگ‌ فجر به صدا در می‌آید حضرت ایوب چگونه همسرش را بیشتر راز سوگند یک پیامبر برای تنبیه همسر چرا حضرت ایوبع سوگند یاد کرد رازسوگندپیامبربرایتنبیههمسرچراحض ۱۳۹۴۸۱۴ ایوب راز سوگند یک پیامبر برای تنبیه همسر چرا حضرت ایوبع سوگند یاد کرد که همسرش را تنبیه کند؟ آیا از همسرش، «لیا»، خطایی سر زده بود؟ اصل ماجرا را در این نوشتار جویا بیشتر هشت بهشت مطالب ابر تنبیه همسر ایوب تنبیه همسر ایوب ۱۳۹۴۱۰۲۳ موضوع داستان هایی از پیامبران، برچسب ها داستان هایی از پیامبران، داستان حضرت ایوب، ایوب و آزمایش عجیب الهی، ایوب اسوه صبر و سپاس، تنبیه همسر ایوب، سه شنبه بیشتر ● داستـــان حضـــرت ایّـــوب عانجمن معلولین اسپیشال مشاهده یک ۱۳۹۴۹۲۵ گفت چطورنشناسم ؟ حضرت ایّوبع تبسّم کرد، خندید و گفت من ایّوب هستم رحیمه همسرش را از خنده اش شناخت ● انگیزه تنبیه همسر حضرت ایّوبع شیطان وقتی ازفریفتن ایوبعناامید بیشتر ● داستـــان حضـــرت ایّـــوب ع انجمن معلولین اسپیشال ۱۳۹۴۹۲۵ رحیمه همسرش را از خنده اش شناخت ● انگیزه تنبیه همسر حضرت ایّوبع شیطان وقتی ازفریفتن ایوبعناامید شد، بر آن شد تا همسر ایوب را همانند حواء بفریبد تا از این راه بر بیشتر چگونه با شکست عشقی خود کنار بیایم؟ فیدگاه آخرین اخبار ایران و جهان چگونهباشکستعشقیخودکناربیایم دیروز قلک الکترونیکی چگونه به سالمندان کمک خواهد کرد؟ ایسنا حضرت ایوب چگونه همسرش را تنبیه کرد؟ باشگاه خبرنگاران در سوره ص آمده است که به حضرت ایوب امر شد تا همسر خود را بیشتر چگونه حافظه خود را تقویت کنیم؟ فیدگاه آخرین اخبار ایران و جهان چگونهحافظهخودراتقویتکنیم دیروز حضرت ایوب چگونه همسرش را تنبیه کرد؟ فردا نیوز در سوره ص آمده است که به حضرت ایوب امر شد تا همسر خود را با یک دسته شاخه نازک بزند رویکرد بسیج دانشجویی سمنان تقویت بیشتر افتتاحیه ای با طعم تلخ پلاسکو حضور پرشور هنرمندان و اصحاب رسانه در افتتاحیهایباطعمتلخپلاسکوحضورپرشور دیروز پلاسکو حضور پرشور هنرمندان و اصحاب رسانه در مراسم افتتاحیه فیلم فجر آغاز ماراتن سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر امشب زنگ‌ فجر به صدا در می‌آید حضرت ایوب چگونه همسرش را بیشتر همه آنچه در افتتاحیه جشنواره فیلم فجر گذشت افتتاحیه‌ای با طعم تلخ همهآنچهدرافتتاحیهجشنوارهفیلمفجرگذش دیروز کاسبی و جهانگیر کوثری هم کلاس بودم و می‌خواهم از چند نفر تشکر و البته کمی گلایه کنم از محمد حیدری و حجت الله ایوبی تشکر می کنم که مرا به این افتخار نایل کردند و از همسرم بیشتر راز سوگند یک پیامبر برای تنبیه همسر چرا حضرت ایوبع سوگند یاد کرد رازسوگندپیامبربرایتنبیههمسرچراحض ۱۳۹۴۸۱۴ ایوب راز سوگند یک پیامبر برای تنبیه همسر چرا حضرت ایوبع سوگند یاد کرد که همسرش را تنبیه کند؟ آیا از همسرش، «لیا»، خطایی سر زده بود؟ اصل ماجرا را در این نوشتار جویا بیشتر هشت بهشت مطالب ابر تنبیه همسر ایوب تنبیه همسر ایوب ۱۳۹۴۱۰۲۳ موضوع داستان هایی از پیامبران، برچسب ها داستان هایی از پیامبران، داستان حضرت ایوب، ایوب و آزمایش عجیب الهی، ایوب اسوه صبر و سپاس، تنبیه همسر ایوب، سه شنبه بیشتر ● داستـــان حضـــرت ایّـــوب عانجمن معلولین اسپیشال مشاهده یک ۱۳۹۴۹۲۵ گفت چطورنشناسم ؟ حضرت ایّوبع تبسّم کرد، خندید و گفت من ایّوب هستم رحیمه همسرش را از خنده اش شناخت ● انگیزه تنبیه همسر حضرت ایّوبع شیطان وقتی ازفریفتن ایوبعناامید بیشتر حضرت ایوب چگونه همسرش را تنبیه کرد؟فردا نیوز حضرتایوبچگونههمسرشراتنبیهکرد دیروز منبع مکارم و همکاران، تفسیر نمونه، ج ، ص ـ کلمات کلیدی حضرت ایوب ، سوره ص ، تنبیه همسر خبرهای مرتبط آیا ابتلا به مریضی‌ها به خاطر گناه است؟ وقتی صبرتان بیشتر ● داستـــان حضـــرت ایّـــوب ع انجمن معلولین اسپیشال ۱۳۹۴۹۲۵ رحیمه همسرش را از خنده اش شناخت ● انگیزه تنبیه همسر حضرت ایّوبع شیطان وقتی ازفریفتن ایوبعناامید شد، بر آن شد تا همسر ایوب را همانند حواء بفریبد تا از این راه بر بیشتر هشت بهشت مطالب ابر داستان حضرت ایوب داستان حضرت ایوب ۱۳۹۴۱۰۲۳ موضوع داستان هایی از پیامبران، برچسب ها داستان هایی از پیامبران، داستان حضرت ایوب، ایوب و آزمایش عجیب الهی، ایوب اسوه صبر و سپاس، تنبیه همسر ایوب، سه شنبه بیشتر


ادامه مطلب ...

حضرت ایوب (علیه السلام)

[ad_1]

داستان حضرت ایوب (علیه السلام) از زیباترین و شگفت انگیزترین داستانها درباره‌ی شکیبایی هنگام مصیبت و گرفتاری اســت و لذا مشهور و فراگیر شده اســت تا آنجا که عبارت «صبر ایوب» از ضرب‌المثل‌های معروف و متداول میان عموم مردم اســت.
حضرت ایوب (علیه السلام) در سرزمین شام، در «حوران» نزیک حومه‌ی دمشق زندگی می‌کرد و اینک مسجدی به نام آن حضرت در سه کیلومتری دهکده‌ی «نوی» هست که پناهگاه او و همسرش در دوران شدت بیماری و گرفتاری بوده اســت.
حضرت ایوب (علیه السلام) در طول زندگانی نزدیک به نود سال خود، همواره بشارت دهنده، ترساننده، پرهیزگار و عابد بود. خداوند متعال هم، روزی و تعداد افراد خانواده‌اش را افزون عطا کرده بود، از این رو هیچ محروم و سائلی از در خانه‌اش بی‌بهره و دست خالی باز نمی‌گشت. گرسنگان را سیر و تشنه‌گان را سیراب می‌کرد و یتیمان را پناه، ستمدیدگان را نصرت و ضعیفان را یاری می‌داد.
مردم شاهد بودن که هر چه بهره‌مندی او از نعمتهای الهی افزایش می‌یافت، به همان اندازه عبادت و سپاسگزاری او بیشتر می‌شد و هر چه بر برکت اموال و نعمتهای او افزوده می شد، بر تقوا و پرهیزکاری‌اش اضافه می‌شد و هر چه خیرات بر او بیشتر سرازیر می‌شد، بندگی، عبادت و شب زنده‌داریهایش طولانی‌تر می‌شد. ثروت و دارایی به هر اندازه‌اش، او را فریفته نمی‌کرد،‌ هیچ یک از فرزندانش او را گمراه و از خداوند متعال دور نمی‌کرد. تمام تلاش و کوشش او تنها و تنها در جلب محبت و رضایت خدای جلّ و علا و مناجات با خالق یکتا بود.
بنابر عادت و روش همیشگی، انسانهایی هستند که در دل خود کژی و انحراف از راه حق و در نهان ناپاکی و شرّ نهفته دارند و توان دیدن بنده‌ای را که کاملاً فرمانبردار پروردگار باشد، ندارند. بنده‌ای که از نعمتهای فراوان و ثروتی کلان برخوردار اســت و با این حال، کمترین غرور و نخوتی در او راه نیافته اســت و با داشتن فرزندان متعدد و خانواده‌ای بزرگ، همیشه و در همه حال به ذکر و ستایش خداوند متعال مشغول اســت و به اطاعت از او فرمان می‌دهد و در سرپیچی از دستورهای او به مردم هشدار می‌دهد و آنها را می‌ترساند. با خانواده و کارگزارانش بسیار مهربان اســت، برهنگان را می‌پوشاند، اسیران را آزاد می‌کند و نیازمندان را با گشاده‌رویی می‌پذیرد. آن همه رفتار و اخلاق پسندیده در حضرت ایوب (علیه السلام)، موجب خشنودی همشهریان آن حضرت شد. آنان به فکر مقابله و مبارزه با آن حضرت افتادند و چاره‌ای نیافتند، جز آنکه به پخش شایعه‌های دروغ و مغرضانه اقدام کنند. با این هدف، در محافل و مجالس خود شایع کردند که بندگیهای حضرت ایوب (علیه السلام) نه از روی محبت و علاقه به خداوند متعال، بلکه به طبع بهره‌مندی از عنایتهای فراوان او از ثروت و فرزندان متعدد اســت، چون پروردگار ثروتی هنگفت و زمینهای وسیعی به او عطا کرده اســت و او در مقابل آن همه نعمت، به عبادت و سپاسگزاری وی روی آورده اســت تا مبادا آنها را از دست بدهد.
سپس آنها در آن یاوه گویی‌ها پا را فراتر نهادند و گفتند:‌ «چنانچه این ثروت و مقام از او گرفته شود، دیگر نه به یاد خدا و نه به فکر بندگی او خواهد بود.» این سخنان بیهوده پی در پی به گوش حضرت ایوب‌ (علیه السلام) می‌رسید، ولی او مانند همه‌ی پیامبران الهی راستین به ‌آنها کوچکترین توجهی نمی‌کرد و بدون پاسخگویی به آنها یا دچار شدن به لغزش و انحرافی به راه و روش الهی خود ادامه می‌داد.

اما از آنجا که خداوند متعال می‌خواهد او را نمونه و سرمشق انسانها در طول تاریخ بشری قرار دهد، او را به سخت‌ترین گرفتاری که به ذهن هیچ انسانی خطور نمی‌کند، دچار می‌کند تا او را همچون شعله‌ای پر فروغ در ایمان و زیباترین الگوی بردباری و مقاومت در برابر سختیها قرار دهد. بدین ترتیب خداوند سلامت و ثروت ایوب را از او می‌گیرد و به دنبال آن، همه‌ی افراد خانواده و دوستانش از او کناره‌گیری می کنند. خداوند سلامت جسمی را از ایوب می‌گیرد و او چنان نحیف و لاغر می‌شود که حتی توان برپا ایستادن را از دست می‌دهد و از حرکت و راه رفتن باز می‌ماند.

مردم که چنین دیدند، بار دیگر هر کدام بنا به خواستگاه و دیدگاه خود، به اظهار نظر پرداختند، لذا سخنان ضد و نقیض فراوانی بیان می‌شد. گروهی در اصل نبوت او شک می‌کردند و می‌گفتند: «تمام عبادتهایش برای برتری جویی و کسب افتخار و همه‌ی بذل و بخششهایش دروغ و فریبکاری بوده اســت.» دسته‌ای دیگر، زبان به کفر و الحاد می‌گشودند و می‌گفتند که اگر خدای ایوب توان زدودن بلا و زیان و رساندن خیر و برکتی را داشت، سزاوارترین کس به این امر پیامبر بود.
منافقان هم می‌گفتند: «خداوند ایوب را به چنین بلایی گرفتار کرده اســت تا همه چیز دوست خود را بگیرد و دشمنانش هم او را مورد شماتت قرار دهند و در هر صورت، او سزاوار این بلاهاست.»
در آن میان، تنها افراد انگشت‌ شماری که به او ایمان آورده بودند، از خداوند متعال برای خود طلب آمرزش و برای ایوب نیز درخواست تندرستی می‌کردند. ضمناً آنان بر بردباری و صبر بی‌پایان ایوب برآن بلاها غبطه می‌خورند و می‌گفتند:‌ «گوارا باد بر حضرت ایوب (علیه السلام)! انسان جز برای آزمایش و گرفتاری آفریده نشده اســت. دنیا، خانه بلاست و مردم در معرض مصیبت و آزمایش قرار می‌گیرند.» خداوند عزّوجلّ هم فرموده اســت:
(تا شما را بیازماید که کدام یک در کردار نیکوترید.) (1)
شیطان ملعون وسوسه‌گر نیز ‌آن مردم را تشویق می‌کرد که از روی حسد یا دلشاد شدن خود، هر چه بیشتر بر حضرت ایوب سخت بگیرند و از این رو پیروان و مریدان شیطان از دروغگویان بی‌دین، گمان بردند مصیبتهایی که بر حضرت ایوب (علیه السلام) وارد شده اســت، باعث ازدست رفتن ایمان او خواهد شد و آخرتش هم تباه می‌شود. ولی تمام مصیبتها تنها باعث تقویت و استواری بیشتر ایمان و سرسپردگی افزونتر آن بنده‌ی صالح و پیامبر راستین در برابر خداوند متعال شد.
مدت هفت سال حضرت ایوب (علیه السلام) بر همین منوال و با حال نزار زندگی کرد، همه‌ی دوستان، نزدیکان آشنا و مردم از گِردش پراکنده شدند و رهایش کردند و تنها همسر بسیار مهربان و وفادارش که بیش از اندازه و توان، کمر همت بر خدمت و پرستاری او بسته بود، باقی ماند. او با ناله حضرت ایوب (علیه السلام) می‌نالید و فقط از دردهای شوهر خود شکوه می‌کرد. او با سپاس از خداوند و با شکیبایی فوق العاده، بر پیمان خود استوار ماند و هیچ هراسی از ملامت و انتقاد دیگران، حتی نزدیکان، به خود راه نمی‌داد و در انجام دادن آنچه بر عهده گرفته بود، کمترین سستی و کوتاهی‌ای نمی کرد.
اما مردم نابکار و بدسیرت، بدون اینکه از بیهوده‌گویی خسته شوند، با شیطنت و زبردستی فراوان به دنبال فتنه انگیزی در سرزمینی پاک و کاشتن تخم بدبینی دردلهای بی‌آلایش بودند، لذا به پیروی از هواهای نفسانی خود، نزد همسر حضرت ایوب (علیه السلام) رفتند و با ترفندهای بسیار او را به رها کردن شوهر بلازده و گرفتارش تشویق کردند و روح بدبینی و خستگی از وضع و حال شوهر را در دل او دمیدند. بالاخره، آنان با تکرار آن سخنان موفق شدند که آن همسر نیکوکار را بر آن دارند که به حضرت ایوب (علیه السلام) بگوید:
«راستی! چرا خدایت تو را چنین عذاب و شکنجه می‌دهد؟ آن همه ثروتت کجاست؟ فرزندنت کجایند؟ دوستان و یارانت کجایند؟ جوانی و نیرومندی‌ات کجا رفته اســت؟ اراده و توانایی‌ات کجاست؟»
در مقابل، حضرت ایوب (علیه السلام) با خویشتنداری و مهربانی پاسخ می‌دهد:
«شیطان تو را گمراه کرده اســت. می‌بینم بر عزت و شوکت از دست رفته و فرزندانی که خداوند جانشان را گرفته اســت، گریه و زاری می‌کنی؟»
همسرش گفت:
«این همه بلا و مصیبت ما را بس اســت. از خدایت بخواه که این بدبختی و نکبت را از تو برطرف کند.»
حضرت ایوب (علیه السلام) با شگفتی فراوان به صورتش خیره شد و گفت:
- ای زن! چه مدت در فراخی نعمت و آسایش زندگی کردی؟
- چهل سال.
- چندسال اســت که به مصیبت و بلا گرفتار شده ای؟
- هفت سال.
حضرت ایوب (علیه السلام) با پاسخ خود، همه‌ی بافته‌های همسرش را رشته کرد و گفت: «بنابراین، من در برابر آن همه سال نعمت و فراخی، از خدایم خجالت می‌کشم که تقاضا کنم مصیبت و بلایم را برطرف کند.»
سپس آن حضرت اندکی تامل کرد و افزود: «با شنیدن سخنانت مرا ترس فرا گرفت و تو گمانم را نسبت به خودت از بین بردی و این نیست جز اینکه ایمانت به سستی و ضعف گراییده و سینه‌ات از قضا و خواست الهی به تنگ آمده اســت. از مقابل دیدگانم دور شو ای زن! اگر سلامت و نیروی خود را بازیافتم، به تو یکصد ضربه خواهم زد. از امروز، دیگر از دست تو غذایی نمی‌خورم و هیچ آشامیدنی‌ای نمی‌نوشم و دیگر فرمان و کار سختی را بر عهده‌ات نمی‌گذارم. از من دور شو تا خداوند خود فرمانی دهد.»
بدین گونه، توطئه‌گران موفق به جدایی انداختن میان شوهر بیمار و همسر وفادار و قانع او شدند و حضرت ایوب (علیه السلام) تنهای تنها شد. او ماند و دردهایش و او ماند و بیماری جانفرسایش.
حضرت ایوب (علیه السلام) در اوج شدت بیماری و مصیبت چنین به درگاه خداوندتبارک و تعالی عرض حال می‌کند:
(پروردگارا! به من آسیب و بیچارگی رسیده اســت و تو مهربانترین مهربانان هستی.) (2)
چه دعای زیبایی! آن بزرگوار جز به بیان شرح کوتاهی از حال خود نمی‌پردازد - از بیماری شدید و بلازدگی خویش سخن نمی‌گوید- و بعد از ‌‌آن صفتی از صفات باری تعالی را ذکر می‌کند و می‌گوید: «و تو مهربانترین مهربانان هستی.» آن حضرت برای تغییر وضع خود تقاضایی را مطرح نمی‌کند، بلکه بر تمام آن بلاها بردباری می‌کند و در برابر عظمت و بزرگی آفریدگار، کمال ادب و احترام را به جا می‌آورد و از خداوند هیچ درخواستی نمی‌کند. او نمونه و الگوی بر جسته‌ی بنده‌ی بردبار واقعی بود که از هیچ درد و رنجی به تنگ نیامد و از هیچ بلایی به خود نپیچید و لب به شکوه و شکایت باز نکرد، لذا در طول قرنها از بردباری او با بزرگی و احترام یاد می‌شود و صبر او ضرب المثل عالم و جاهل قرار می‌گیرد. او حتی در تقاضای رفع بلا از حالتش، تردید و دو دلی دارد و هرگونه تصمیمی را از ‌آن خداوند متعال می‌داند، چون بر این باور و یقین قطعی اســت که آگاهی خالق یکتا چنان فراگیر و همه جانبه اســت که نیازی به تقاضا و درخواست از او نیست.
درآن لحظاتی که حضرت ایوب (علیه السلام) با چنان اطمینان قلبی و احترام خاصی به درگاه خداوند متعال رو آورد، دعایش مستجابی و رحمت الهی شامل حالش شد و دوران بلا و مصیبت او به پایان رسید. در این مورد خداوند متعال می‌فرماید:
(پس [دعای] او را اجابت نمودیم و آسیب و بیچارگی او را برطرف کردیم و کسان او و نظیرشان را همراه با آنان [مجدداً] به او عطا کردیم [تا] رحمتی از سوی ما و عبرتی برای عبادت کنندگان [باشد]) (3)
با ریزش رحمت الهی به سوی ایوب، به او فرمان می‌رسد که پایش را به زمین بکوبد و در همان چشمه‌ی آبی جوشان و زلال نمودار می‌شود که برای شستشو و آشامیدن و بازیافت صحت و سلامت او مقدر شده بود.

آری به محض که حضرت ایوب (علیه السلام) از آن آب می نوشد و خود را با آن شستشو می‌دهد، سلامت و نیروی پیشین خود را، حتی افزونتر از آن، به دست می‌آورد. آن بنده صالح و بردبار خداوند به سجده می‌افتد و بر بازگشت همه‌ی نعمتهای گذشته، خدا را سپاس می‌گوید. خدای متعال او را مورد لطف و عنایت بیشتری قرار می‌دهد و به او وحی می‌فرستد که خانواده، فرزندان و روزی گسترده و وسیع پیشین و تمام ثروتی را که از دست داده اســت، به او باز می‌گرداند و حضرت ایوب (علیه السلام) نیز بندگی و اطاعت کاملتر و بیشتری ازخود نشان می‌دهد.

حضرت ایوب (علیه السلام) به آسایش کامل و خاطری آسوده می‌رسد، ولی همسرش از رفتار خویش شرمنده و نگران حال شوهر خود می‌شود. او لحظه‌ای به خویشتن خود باز می‌گردد و رفتار ناپسند و اغوا شده‌اش و کوتاهی‌هایی را که در ادای وظایف خود کرده اســت، به محاسبه می‌کشد. او درمی‌یابد که به سخنان مردمی دروغگو گوش داده و دلش را به تنگی و ناامیدی کشانده اســت. او صدای مغرضانی را شنیده بود که وادارش کردند تا شوهرش را ملامت کند و آزار دهد. پس صبر و بردباری‌اش کجا بود؟ خویشتنداری‌اش چه شد؟ اصالت و پاک نهادی‌اش کجا رفت؟‌ آیا سزاوار بود به خاطر مردمی منافق و از خدا بی‌خبر، خداوند متعال را به خشم کرد؟ خیر! او همسر حضرت ایوب (علیه السلام) بود و کافی بود که شوهرش را با آن بردباری شگفت انگیز و ایمان قوی و محکم ببیند، او را بزرگ دارد و تا رسیدن فرمان الهی کمر به خدمت و پرستاری او ببندد.
آن زن مهربان دیگر طاقت و توان دوری از شوهر بیمارش را نداشت. بنابراین، از بستر خواب برخاست، گویی آتشی درون او را می‌سوزاند، با نگرانی به خلوتگاه شوهر پا گذاشت. او که دلش اجازه نمی‌داد تا شوهرش را ترک و رها کند، بازگشته بود تا در کنار او بماند و خدمتش کند، ولی او را در جای خود و با آن حال نزار ندید، بلکه در مقابلش مردی کاملاً سالم با چهره و پوستی شاداب و نیرومند ایستاده بود. او لحظاتی حیرت زده با دقت به آن مرد نگریست، ‌ولی او را نشناخت. کم کم آن انتظار بی‌نتیجه به درازا کشید و او که در پی شوهرخود بود، جلو رفت و پرسید:
«اینجا جایگاه مردی مسن و بیمار بود که توان حرکت نداشت و من مدتی نه چندان طولانی از او جدا شدم، آیا تو او را دیده‌ای یا از او خبری داری؟»
حضرت ایوب با مهربانی پاسخ داد:
«مگر چشمهایت هم ضعیف شده و کسی را که روبه رویت ایستاده اســت، نمی‌بینی؟»
آهنگ صدا، زن را میخکوب کرد. صدای شوهرش را شنید که سلامت خود را بازیافته بود. زن در برابر شوهرش زانو زد و با چشمی گریان و سپاسگزار از این نعمت الهی، از او طلب بخشش کرد.
در آن هنگام، وحی الهی به حضرت ایوب (علیه السلام) رسید که یکصد شاخه‌ی خشک درخت انگور را به هم بپیچد و با آن یک ضربه به همسرش بزند تا مساوی یکصد ضربه باشد و سوگندش را زیر پا نگذاشته و آن را اجرا کرده باشد.
بدین ترتیب، همسر وفادار و مخلص حضرت ایوب به او بازگردانده شد، زنی که روزها و شبهای بسیار سخت بیماری را در کنار شوهرش گذرانده بود.
خداوند متعال در برابر بردباری عظیم حضرت ایوب و اظهار نکردن کوچکترین دلتنگی و روگردانی از بلاهای پیش آمده، پاداشی فراتر از همه‌ی هستی قبلی به او عطا فرمود، فرزندانش را به باز گرداند و بار دیگر به همان تعداد، فرزندش بخشید و دو برابر ثروت و دارایی پیشین به او داد. بخشش و هدیه‌ی بسیار مجلل و بزرگی از طرف خداوند نصیب حضرت ایوب (علیه السلام) شد که در میان پیامبران و همه‌ی افراد بشر، نمونه‌ی بارزی از شمول رحمت الهی و یادمانی برای خردمندان شد. خداوند متعال در این باره در قرآن کریم در سوره مبارکه ص، آیات 41 تا 44 می فرماید:
(و بنده‌ی ما ایوب را به یاد آور، آن‌گاه که پروردگارش را ندا داد که شیطان مرا به رنج و عذاب مبتلا کرد. [به او گفتیم:] «با پای خود [به زمین] بکوب، این آبی برای شستشو و سرد برای آشامیدن اســت.» و [مجدداً] کسانش را و نظایر آنها را همراه با آنها به او بخشیدیم تا رحمتی از جانب ما و عبرتی برای خردمندان باشد. [و به او گفتیم:] «یک بسته ترکه به دستت بگیر و [همسرت را] با آن بزن و سوگند خویش را مشکن.» ما او را شکیبا یافتیم، او چه نیکو بنده‌ای بود! به راستی او توبه کار بود.)
همچنین، در سوره‌ی مبارکه انبیا آیات 83 و 84 می‌فرماید:
(و ایوب را [یادکن] هنگامی که پروردگارش را ندا داد که به من آسیب رسیده اســت و تو مهربانترین و مهربانان هستی. پس [دعای] او را اجابت نمودیم و آسیب وارد شده بر او را برطرف کردیم و کسان او و نظیرشان را همراه با آنان [مجدداً] به وی عطا کردیم [تا] رحمتی از جانب ما و عبرتی برای عبادت کنندگان [باشد].)

پی‌نوشت‌ها:

1- قرآن، هود /7.
2- قرآن، انبیا / 83.
3- قرآن، انبیا /84.

منبع مقاله :
زین، سمیح عاطف؛(1393)، داستان پیامبران در قرآن، مترجمان: علی چراغی و [دیگران ...]، تهران: موسسه نشر و تحقیقات ذکر، چاپ سوم

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط



کلماتی برای این موضوع

متن زیارتنامه حضرت عباس علیه السلام به همراه …متن زیارت امام حسین علیه السلام به همراه صوت و ترجمه فارسی متن زیارت پیامبرصلی الله تصاویر چشمه‌ای که دور قبر اصلی حضرت عباس علیه‌السلام …تصاویری از چشمه آب زلالی که صدها سال است گرداگرد قبر اصلی حضرت ابوالفضل العباس علیه زندگینامه حضرت حمزه سید الشهداءعلیه السلام …ممنون عالی بود درخصوص جایگاه آن حضرت نزد پیامبر اکرم و اینکه چقدر مورد علاقه و احترام فضائل امیرالمؤمنین علیه السلامفضائل امیرالمؤمنین علیه السلام قطره ای از اقیانوس فضائل و دلائل خلافت بلافصل مولی یــا شُـــبِـیر علیه السلام شعر زیبای مولانا در …یــا شُـــبِـیر علیه السلام شعر زیبای مولانا در وصف امیرمؤمنان حضرت علی علیه سایت کرب و بلا سایت تخصصی امام حسین علیه السلامپایگاه تخصصی امام حسین علیه السلام به طور اختصاصی به موضوعات مرتبط با امام سوم شیعیان معرفی یاران شهید امام حسین علیه السلام پس امام علیه‏السلام به یارانش فرمود این تیرها فرستادگان این جماعت است بپا خیزید و موسسه خیریه امام جواد علیه السلامموسسه خیریه امام جواد علیه السلام نیکوکاری اساس اندیشه وامداد روش زندگی ماست مجتمع فرهنگی بنی فاطمه س … زندگینامه امام حسن مجتبی علیه السلامامام حسن هفت سال و خرده اى زمان جد بزرگوارش را درک نمود و در آغوش مهر آن حضرت بسر برد و


ادامه مطلب ...