مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

هند سومین کشور صاحب انرژی خورشیدی

[ad_1]

هند سومین کشور صاحب انرژی خورشیدی

دانش > فناوری‌ - همشهری آنلاین:
بزرگ‌ترین نیروگاه خورشیدی جهان در جنوب هند افتتاح شد.

به گزارش ایرنا، این نیروگاه که 648 مگاوات ظرفیت دارد، با استفاده از 2.5 مولفه فتوولتاییک ساخته شده که در زمینی به مساحت 10 کیلومتر مربع نصب شده است.

این نیروگاه در طول 8 ماه با بودجه‌ای معادل 662 میلیون دلار در منطقه کاموتی واقع در استان تامیل نادو در جنوب هندوستان راه‌اندازی شده است. ظرفیت این نیروگاه رکورد قبلی را که 550 مگاوات بود و به یک نیروگاه با دو سایت مستقل در آمریکا اختصاص داشت، شکست.

این نیروگاه دولت هند را یک گام دیگر به اهداف آن در رابطه با استفاده از انرژی‌های تجدیدپذیر، نزدیک‌تر کرد. در ابتدا دولت این کشور با راه‌اندازی پروژه National Solar Mission هدف اصلی خود را تا سال 2022 میلادی، دستیابی به 20 گیگاوات توان الکتریکی با استفاده از نیروگاه‌های خورشیدی تعریف کرد. اما در سال 2015 آن را تغییر داد و مقرر شد تا آن زمان به 100 گیگاوات توان خورشیدی دست یابد.

در سال 2012 استان تامیل نادو با وجود این که نتوانست به اهداف تعریف شده برای آن دست یابد، نیروگاه‌هایی را راه‌اندازی کرد که 3 هزار مگاوات از توان الکتریکی مورد نیاز هندوستان را تامین کردند.

کشور هند با راه‌اندازی این نیروگاه جدید قصد دارد تا سال 2017 میلادی به سومین کشور فعال در بازار انرژی خورشیدی پس از چین و آمریکا تبدیل شود.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

هندوستان سومین کشور صاحب انرژی خورشیدی آفتاب سومین کشور صاحب انرژی خورشیدی بخش به عنوان سومین کشور صاحب انرژی هندوستان سومین کشور صاحب انرژی خورشیدی ایرنا سومین کشور صاحب انرژی خورشیدی بخش به عنوان سومین کشور صاحب انرژی هندوستان سومین کشور صاحب انرژی خورشیدی بزرگترین نیروگاه خورشیدی جهان در ماه سپتامبر در جنوب هندوستان افتتاح نفت و انرژیهندوستان سومین کشور صاحب انرژی خورشیدی خبرخونهندوستان سومین کشور صاحب انرژی خورشیدی هندوستان سومین کشور صاحب انرژی کشور هند هند سومین کشور صاحب انرژی خورشیدیهند سومین کشور صاحب خورشیدی جهان در جنوب هند با استفاده از انرژی ایرنا هندوستان سومین کشور صاحب انرژی خورشیدی سومین کشور صاحب انرژی خورشیدی بخش سومین کشور صاحب انرژی کشور هند با هندوستان سومین کشور صاحب انرژی خورشیدی … خورشیدی جهان در ماه سپتامبر در جنوب هندوستان افتتاح شد و در حال حاضر به عنوان سومین ایرنا هندوستان سومین کشور صاحب انرژی خورشیدی صاحب…هندوستانسومینکشورجستجوی پیشرفته دربارهٔ صاحب‌خبر ارتباط با ما عضویت در خبرنامه پنجشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۵ رونمایی هند از بزرگترین نیروگاه خورشیدی جهان سومین کشور صاحب انرژی کشور صاحب انرژی خورشیدی کشور هند با خبرگزاری جمهوری اسلامی هندوستان سومین کشور صاحب انرژی خورشیدی جهان در ماه سپتامبر در جنوب هندوستان افتتاح شد و در حال حاضر به عنوان سومین هند ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد هند هند، بخش بزرگ جنوب آسیا و شبه قاره هند را به خود اختصاص داده‌است این کشور با پاکستان پول نیوز دلار تومانی؛ زمینه‌ساز تصویب نرخ تسعیر بودجه بازده نیروگاهی در ایران؛ کمتر از ٣٦ درصد عصر ایران نان‌ها ویتامینی می‌شوند بزرگ ترین پیتزا تلفنی دنیا به ایران می آید علی لاریجانیحساب ها مشهد ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد مشهد معتدل خزری بسیار مرطوب معتدل خزری مدیترانه‌ای با باران بهاره مدیترانه‌ای کوهستانی سرد جغرافیای طبیعی اقلیم شناسی هسته هسته خورشید دما و فشار وحشتناکی دارد دما در هسته خورشید به میلیون درجه سانتی گراد می نیوزهاب نشریه روزانه گروه مپنا خبرگزاری شبستان – گروه سیاسی انرژی های تجدیدپذیر که امروزه مورد توجه قرار گرفته است نیوزهاب نشریه روزانه گروه مپنا رییس موسسه پژوهشی مپفن از اجرایی شدن طرح‌های دانشجویی به منظور توسعه پایدار کشور و ارتباط دیدنی های ایتالیا، مناطق دیدنی ایتالیا درمورد کشور ایتالیا اطلاعات کلی کشور ایتالیا پایتخت رم وسعت حدود هزار کیلومتر مربع دانشگاه صنعتی امیرکبیر امیرکبیر در جمع دانشگاه برتر آسیا در چهارمین دوره رتبه بندی دانشگاههای آسیایی که خبرگزاری ایسنا اخبار،آخرین خبرها،خبر فوری اعتیاد، جزو سه نگرانی اصلی شهروندان سلماسی حفاری بدون ترانشه در کشور ناشناخته است


ادامه مطلب ...

تمام فرهنگیان صاحب کارت بیمه جدید می‌شوند

جام جم سرا:
وحید کیارشی به افزایش ۲۶ درصدی اعتبارات وزارت آموزش و پرورش در سال جاری اشاره کرد و اظهار داشت: از مجموع کل بودجه کشور ۱۵ درصد آن به حوزه آموزش و پرورش تخصیص یافته است.
وی با بیان وضعیت بودجه این وزارتخانه افزود: در سال‌های ۹۱ و ۹۲ آموزش و پرورش با مشکلات مالی مواجه شد اما با تلاش‌های صورت گرفته خوشبختانه حقوق فرهنگیان افزایش یافته و بخشی از مطالبات فرهنگیان نیز پرداخت شده است.
به نقل از فارس، کیارشی همچنین از راه‌اندازی دفتر ویژه کاردانش در وزارت آموزش و پرورش خبر داد و افزود: این دفتر به عنوان تقویت کننده زمینه‌های کاردانش در سطح استان‌ها فعالیت می‌کند.
معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی آموزش و پرورش تأکید کرد: تا زمان صدور کارت بیمه جدید، تمامی بیمه شدگان تا پایان اردیبهشت ماه ۹۳ می‌توانند با کارت‌های بیمه طلایی سال گذشته از خدمات این قرارداد بیمه‌ای بهره‌مند شوند.
از اول خرداد ماه برای تمام فرهنگیان عضو و افراد تحت تکفل آنان کارت بیمه جدید صادر خواهد شد و هر یک از فرهنگیان که تاکنون عضو بیمه طلایی نبوده یا تغییراتی در افراد تحت تکفل آن‌ها به وجود آمده است تا ۱۵ اردیبهشت ماه فرصت دارند به ادارات آموزش و پرورش در سراسر کشور مراجعه کنند.


ادامه مطلب ...

وفاداری عجیب یک شتر به صاحب از دنیا رفته‌اش [+عکس]

به گزارش جام جم سرا به نقل از العالم فارسی، «عبدالکریم الدبیس» ساکن روستای الدبیس شهر السده استان اب می‌گوید: یکی از ساکنین روستای الدبیس به نام علی حسین النعنع سه شنبه قبل درگذشت و به خاک سپرده شد و شترش از آن روز تاکنون در کنار قبر صاحب خود نشسته، و قبر را ترک نمی‌کند.
عبدالکریم افزود: شتر‌گاه قبر صاحبش را بو می‌کند،‌گاه به گِرد قبر می‌چرخد و‌گاه در کنارش می‌نشیند و به این نحو اندوه خود را از درگذشت صاحبش ابراز می‌کند.
عبدالکریم گفت: النعنع از شتر خود به مدت چند سال در کارهای کشاورزی استفاده می‌کرد و شتر از زمان درگذشت صاحبش تاکنون بسیار کم خوراک شده است و خانواده النعنع به سختی می‌توانند غذا و آبی به این شتر بخورانند و ساکنین روستا از این شتر وفادار عکسبرداری و فیلمبرداری می‌کنند.

در همین حال و به نقل از واحد مرکزی خبر، در روایتی دیگر از این ماجرا، رائد بدوی، گزارشگر شبکه تلویزیونی الجزیره عربی گزارش داد روستای سُدّه استان اِب یمن شاهد ماجرای عجیبی بوده است. در یک پدیده نادر، شتری که صاحب خود را از دست داده است حاضر به دل کندن و جدا شدن از قبر صاحب خود نیست. این شتر این گونه وفاداری خود را به صاحبش نشان می‌دهد.
علی نعنع صاحب این شتر که در روستای خود به دوست داشتن حیوانات و توجه به آن‌ها معروف بود یک هفته پیش از دنیا رفت و بعد از آنکه شتر وی در تشییع جنازه صاحب خود شرکت کرد حتی بعد از آنکه تشییع کنندگان از اطراف قبر متوفا پراکنده شدن حاضر به دل کندن و جدا شدن از کنار قبر صاحب خود نبود.
یکی از فرزندان متوفی می‌گوید بار‌ها این شتر را از قبر دور کردیم اما روز بعد با تعجب می‌دیدیم بر سر قبر پدرمان بازگشته است.
اهالی روستای سره و روستاهای مجاور برای دیدن این شتر با وفا به سر قبر علی نعنع می‌آیند و از این ماجرا عکس می‌گیرند.


ادامه مطلب ...

صاحب خانه مجردی در آتش

برخی دیگر از این پرونده‌ها نیز حاوی هشدارهایی است که مخاطبان را با نحوه فعالیت و شگرد خلافکاران و تبهکاران آشنا می‌کند، ستوان‌یکم سمانه مهربانی، مسئول مرکز مشاوره و مددکاری پلیس آگاهی فاتب جزئیاتی از ماجرای زندگی مجردی یک جوان و عاقبت مرگبار آن را شرح داده است.

این مددکار پلیس در متنی نوشته است: پزشک بود و هیچ وقت فکرش را نمی‌کرد روزی شاهد جان دادن فرزندش از شدت جراحات ناشی از سوختگی در بیمارستان باشد. اول شهریور ماه که بیماری ۴۰ ساله به نام هومن به علت سوختگی در بیمارستان بستری شد و پنج روز بعد فوت کرد. پدرش در شکایتی اعلام کرد که دوستان پسرش در خانه مجردی‌اش او را به داخل حمام برده و با بنزین آتش زده‌اند.

طبق گزارش پلیس، هومن در خانه مجردی‌اش زندگی می‌کرده و تقریبا هر شب مهمانی می‌گرفته، نگهبان ساختمان ورود دوستان هومن را در دفتر ثبت کرده و گفته که در شب حادثه شاهد فرار آن‌ها از آسانسور و پله‌ها بوده است. در نتیجه اقدامات تعقیبی یکی از متهمان به هویت باربد ۱۹ ساله دستگیر شد، او در تشریح نحوه رابطه و آشنایی با هومن گفت: چند هفته‌ای بیشتر نیست که با هومن آشنا شدم و چون از همه کوچک‌تر بودم مرا داخل برنامه‌هایشان راه نمی‌دادند، همه در خانه هومن جمع می‌شدند و هومن مشروب و مواد مخدر در اختیارشان می‌گذاشت و من هم برای اولین بار در آنجا مشروب خوردم و مواد مصرف کردم. شب حادثه هم من به خانه هومن رفتم و برای اولین بار هومن شروع کرد به فحاشی به من و هر چه دم دستش بود سمت من پرتاب کرد، آنجا فهمیدم که با دو دوست دیگر به نام‌های امیر و مسعود دعوایش شده. چند دقیقه بعد با آمدن چند نفر دیگر از بچه‌ها هومن آرام شد و بعد هم امید و سعید آمدند و کلی بحث کردند و هومن به دستشویی رفت و مسعود به من اشاره کرد که می‌خواهی هومن را بترسانی؟ کمد را نشانم داد و من فکر کردم شاید چوبی داخل آن قرار داده اما دیدم بنزین است.

باربد ادامه داد: ‌ فکر نمی‌کردم هومن در حال کشیدن مواد است، فندک توی دستش بود که در دستشویی را باز کردیم و بنزینی را روی او ریختم، بار اول بنزین روی فندک نریخت، هومن بلند شد و مسعود دوباره دست مرا فشار داد و بقیه بنزین ریخت روی شعله فندک و آتش گرفت. امیر و مسعود که از من بزرگ‌تر بودند فرار کردند و من هم ترسیدم و فرار کردم و وقتی به نگهبانی رسیدم به نگهبان ساختمان گفتم به اورژانس زنگ بزنید هومن آتش گرفته است.

او درباره هومن این طور گفت: ‌ هومن کاسب بود و بار اول که به خانه‌اش می‌رفتی خیلی خوب برخورد می‌کرد و مشروب و مواد در اختیارت قرار می‌داد و بعد که معتاد شدی شرایط عوض می‌شد. من برای اولین بار با تعارف هومن شیشه مصرف کردم. خانواده هومن از او می‌ترسیدند و ماهیانه مبلغی را به حسابش واریز می‌کردند تا اصلا با خودش روبرو نشوند. علاوه بر پسر‌ها چند دختر هم بودند که وقتی از راه می‌رسیدند هومن همه ما را بیرون و خانه را برایشان خلوت می‌کرد.

باربد در پایان اظهاراتش گفت: ‌ ما قصد کشتن هومن را نداشتیم ولی آن روز هومن مواد مصرف کرده بود و حالت طبیعی نداشت و قصد آزار و اذیت مرا داشت که بچه‌ها رسیدند و باقی قضایا پیش آمد.

هشدار پلیس

زمان نسبتا زیادی است که زندگی مجردی و مستقل از خانواده در میان جوانان تهرانی طرفداران زیادی پیدا کرده است. فاصله گرفتن از کانون امن خانواده و کمرنگ شدن نظارت والدین بر اعمال و رفتار فرزندان و بی‌خبری از حلقه‌های آشنایی فرزند و جمع‌های دوستانه‌ای که در آن شرکت می‌کند از عوارض این سبک زندگی است.
متاسفانه در این میان افرادی سودجو چون هومن منازل خود را به مکانی امن برای استعمال مواد مخدر و مصرف مشروبات الکلی و اقدام به جرائم غیراخلاقی تبدیل کرده‌اند و با باز کردن پای افراد کم سن و سال به این مکان‌ها اقدام به آلوده کردن آنان و افزایش شمار مشتریان خود می‌کنند و به دلیل عدم نظارت جدی بر این گونه مراکز و بی‌توجهی شهروندان به وجود چنین مکانهایی در مجتمع‌های مسکونی زمانی زنگ خطر به صدا درمی آید که جرائم خطرناک و غیرقابل جبرانی به وقوع پیوسته باشد.
با توجه به شرح حادثه رخ داده ضرورت نظارت والدین بر دایره روابط اجتماعی فرزند و گروه همسالان وی و رفت و آمد به خانه‌های مجردی به خوبی حس می‌شود. باعث تاسف است که برخی والدین با مشاهده رفتارهای هنجارشکنانه و منحرف در فرزند خود به جای احساس تعهد و مسئولیت در اصلاح وی با هزینه مبلغی پول و تهیه خانه مجردی شر فرزند را از سر زندگی خود کم کرده و وی را برای آلوده کردن سایر جوانان در جامعه‌‌ رها می‌کنند.

لازم است تا ساکنان مجتمع‌های مسکونی به منظور حمایت و مراقبت از فرزندان و خانواده خود، نسبت به وجود محل‌های مورد استفاده برای جرائم اخلاقی و استعمال مواد مخدر و روابط نامتعارف بین جنس مخالف و مکان‌های برگزاری مهمانی‌های مختلط حساس بوده و مراتب را به مبادی ذیربط اطلاع دهند تا از بروز حوادث این چنینی جلوگیری شود. (ایسنا)


ادامه مطلب ...

گفت‌وگو با یک زن و شوهر ایرانی که صاحب موزه‌اند!

هشتیِ خانه می‌رسد به یک راهروِ باریک، سمت راستش اتاق عروسک‌هاست، ۳ درِ اتاق را که رد کنی و از ۳ پله که پایین بروی حیاط است با نوری از آسمان آبی و تغارهایی که کنار هم حوض شده‌اند با ماهی و قایق‌های پت پتی. آبی آسمان می‌افتد روی آینه‌های دیوار روبه‌رو و نقاشی‌ها، شمعدانی‌ها ردیف روی طاقچه‌ها نشسته‌اند. بوی بهار نارنج و بیدمشک و شربت خیار از کافه گوشه حیاط می‌آید.
صدای خنده بچه‌ها و خنده از سر ذوق پیرمرد‌ها و پیرزن‌ها هم هست. آسمان بالای سر آبی است، دیوار‌ها آبی است، حوض آبی است، آدم‌ها سرشان بالاست، دنبال شادی می‌گردند، دنبال خاطرات بچگی که توی اتاق‌های بالا پیدا کرده‌اند، پنجره‌ها باز است، ردیف اول عروسک‌ها پیداست. نشسته‌اند به تماشا. اینجا موزه است. موزه اسباب‌بازی. اسباب‌بازی‌های کودکیمان.

هر اسباب‌بازی برای خودش قصه‌ای دارد، دیگر چه برسد به موزه‌اش، جایی که جمعشان جمع است و دور هم نشسته‌اند به تماشا. هر بازی یک شروعی دارد، یک نقطه آغاز، یک هدف: «من پرستاری خوانده‌ام و پرستاری می‌کردم. امیر هم محقق است. درباره موسیقی و نمایش‌های محلی تحقیق و پژوهش می‌کرد. برای کارش خیلی سفر می‌رفت. من هم همیشه همراهش بودم. وقتی شوهرم درباره نمایش و موسیقی تحقیق می‌کرد، کم‌کم توجهش به عروسک و اسباب‌بازی جلب شد. من هم کنارش بودم. مثلاً وقتی کتاب بچه‌های اصفهان را می‌خواندیم، من می‌گفتم دست‌های بچه‌ها را ببینیم که چه اسباب‌بازی‌هایی دستشان است. یا وقتی کتاب خاطرات ناصرالدین شاه را می‌خواندم، حواسم بود که کجا درباره اسباب‌بازی صحبت می‌کند و...»


قصه از همین جا شروع می‌شود و فعالیت‌های اقتصادی اول زندگی که باید دست به کار شد: «اوایل ازدواجمان بود و اوضاع مالی خیلی مساعد نبود. من نقاشی هم می‌کنم. به همسرم پیشنهاد دادم که یک غرفه در پارکینگ پروانه بگیریم. کار را شروع کردیم. روی قاشق چوبی نقاشی می‌کردم. کیف درست می‌کردم. نقاشی می‌فروختم. یک کم که گذشت یک خانمی فرفره چوبی آورد. امیر فرفره‌ها را خرید و من هم روی آن‌ها نقاشی کردم و گذاشتیم برای فروش در خانه هنرمندان. خدا را شکر استقبال خوبی شد. گفتیم اسباب‌بازی تولید کنیم. روی فرفره‌ها طراحی می‌کردم اما وقت زیادی می‌خواست و به تولید انبوه نمی‌رسید، کم‌کم کار را بردیم در دل خانواده‌ها. دختر عموهای امیر، مادر و عمه و دختر عمه خودم. اول کار را آموزش می‌دادیم و بعد برایمان فرفره تولید می‌کردند. عمه و شوهر عمه امیر هم خیلی کمک کردند. شوهر عمه‌اش راهی پیدا کرد که توانستیم به تولید انبوه برسیم. ماهی هزار تا فرفره تولید می‌کردیم و می‌فروختیم. بعد کم‌کم یویو درست کردیم. در کتاب پوپک عظیمی که درباره عروسک‌های ایران است یک عروسک بود که با نخود درست می‌شد در شیراز و اهواز و تهران. نخود صورت یک پیرزن می‌شد و روسری سرش می‌کردند و می‌شد خاله پیرزن. خاله پیرزن هم درست کردیم. روی نخود عینک می‌کشیدم و صورت پیرزن را گلی می‌کردم و برایش لچک می‌دوختم و وصل می‌کردم به سنجاق و می‌شد گل سینه. قارقارک و طبلک هم درست کردیم.»


عروسک خیمه‌شب‌بازی

جنس آنتیک برای خودش جا و مکان می‌خواهد. ارج و قرب دارد. سال‌ها سر طاقچه عزت و احترام دیده باید برود یک جای امن. جایی که برایش ساخته شده باشد. قدر سن و سالش را بدانند، ببرند آن بالای مجلس برایش پشتی و مخده بگذارند درست مثل عروسک‌های خیمه‌شب‌بازی ۱۵۰ ساله.
«امیر در ادامه تحقیق‌هایش در اصفهان با دو پیرمرد خیمه‌شب باز آشنا شد که دو عروسک ۱۵۰ساله داشتند که قدیمی‌ترین عروسک‌های خیمه شب‌بازی در ایران است. آن‌ها این عروسک‌ها را به شوهرم هدیه کردند، این اتفاق همزمان بود با تصمیمی که درباره رفتن از تهران گرفته بودیم. دو تا از دوست‌های من و امیر در کاشان زندگی می‌کردند وقتی به کاشان رفتیم شوهرم گفت اینجا بمانیم. کوهستان و کویر نزدیک است تا تهران هم راهی نیست. امیر خانه‌اش را در تهران فروخت و یک خانه خیلی قدیمی در کاشان خریدیم. یک خانه ۴۰۰ متری که مال دوران قاجار است. من خیلی شک داشتم اما همیشه به همسرم ایمان دارم. مطمئنم کار اشتباه نمی‌کند. همیشه به او اعتماد داشته‌ام. تمام شد. خانه را خریدیم و شروع کردیم به مرمت. در کنار آن کار تولید اسباب‌بازی را در تهران انجام می‌دادیم تا خانه آماده شود. روزهای اول یک جای دیگر زندگی می‌کردیم. فقط می‌خواستیم آنجا موزه باشد. اما موزه خانه ما بود صبح تا شب آنجا بودیم و فقط برای خواب به خانه‌مان می‌رفتیم. به شوهرم پیشنهاد دادم در‌‌ همان موزه زندگی کنیم. شوهرم گفت می‌توانی در یک اتاق زندگی کنی گفتم می‌توانم و موزه ما خانه ما شد. شد خانه موزه.» حالا خانه آن‌ها کنار عروسک‌هاست، یک اتاق پذیرایی و یک آشپزخانه در طبقه پایین و دستشویی که در دور‌ترین و آخرین نقطه حیاط ساخته شده و ده تا پله می‌خورد.


عروسک‌های بومی و محلی

اینجا موزه است با همه قوانین و ضوابطی که یک موزه واقعی دارد. اینکه اسمش با اسباب‌بازی می‌آید اصلاً نباید تصور کرد همین طوری و سرسری و به خاطر علاقه شکل گرفته.
«برای موزه از میراث فرهنگی مجوز گرفتیم. خیلی هم همکاری کردند. اینجا صلاحیت موزه را دارد. ما دو عروسک ۱۵۰ ساله داریم که قدیمی‌ترین عروسک خیمه‌شب‌بازی هستند. عروسک‌هایی با هویت معلوم. یکسری هم عروسک و اسباب‌بازی در سفر‌ها جمع کردیم. مثلاً با پیرزن‌ها صحبت می‌کردیم و از آن‌ها می‌پرسیدیم که چه عروسک‌هایی در بچگی داشته‌اند. عروسک‌هایی بومی که ۱۰۰ سال پیش درست می‌کرده‌اند و اینکه چطوری درست می‌شدند. راه و روش درست کردن را یادمان می‌دادند یا خودشان برایمان درست می‌کردند. بیشتر عروسک‌ها را همین طوری جمع کردیم. مثلاً یک آقای ۸۰ ساله در میناب می‌گفت اسباب‌بازی که ما دوران بچگی داشتیم یک مرد بود که سوار شتر یا تمساح بود و ما با آن‌ها بازی می‌کردیم. این‌ها با گل درست می‌شد. ما هم از آن‌ها داریم. برایمان‌‌ همان شکلی را می‌سازند با گل و با‌‌ همان نقش و نگار‌ها.»


روز نمایش

بهترین روش تبلیغ دست گذاشتن روی احساس و خاطرات قدیمی آدم‌هاست. جایی که آدم‌ها یاد بچگی‌هایشان می‌افتند، یاد گذشته شیرین، خاطرات جالب بچگی. «برای معرفی موزه کار سختی داشتیم. برای همین امیر دست به کار شد. یک خیمه شب‌بازی راه انداخت. یک خیمه درست کردیم. مرشد تربیت کرد. متن داستان قدیمی خیمه‌شب‌بازی را با کمی تغییر اجرا کردیم. آدم‌ها از‌‌ همان جا توجه‌شان جلب شد. خیلی‌ها یاد کودکیشان افتادند. پیرمرد‌ها و پیرزن‌ها برای بچه‌هایشان تعریف کردند و دهن به دهن چرخید، خدا را شکر حالا استقبال خیلی خوب است. مردم بیشتر اینجا ذوق‌زده می‌شوند و البته همکاری هم می‌کنند. مثلاً یک خانمی از مشهد آمده بود وقتی دید عروسکی از مشهد نداریم گفت پس چرا از مشهد عروسک ندارید. فردا دیدیم با یک عروسک آمده. خودش درست کرده بود. گفت این عروسک بچگی‌های من است. این طوری درست می‌شود و... یا پدربزرگ‌ها وقتی اسباب‌بازی‌های قدیمی را می‌بینند خیلی ذوق‌زده می‌شوند و به نوه‌هایشان می‌گویند ما بچه که بودیم از این اسباب‌بازی‌ها داشتیم. توجه بچه‌ها جلب می‌شود و از پدربزرگ می‌خواهند برایشان درست کند.»


کارگاه عروسک‌سازی

این موزه فقط جای بازدید و ذوق‌زده شدن از دیدن اسباب‌بازی‌های قدیمی نیست، اینجا می‌توانید عروسک هم بسازید.
«ما در موزه ساخت خاله نخودی را آموزش می‌دهیم و مردم می‌توانند عروسک‌هایشان را با خودشان ببرند. یک شهر فرنگ هم داریم که شوهرم روی یکسری عکس درباره اینکه شهر فرهنگ چی بود و چطور وارد ایران شده، صحبت کرد. گوشه حیاط موزه هم کافه داریم که با میوه و شربت از مشتری‌ها پذیرایی می‌کنیم. یک فروشگاه دائمی هم هست که عروسک، فرفره، طبلک، یویو، قارقارک و قایق می‌فروشیم. روی هرکدام هم توضیح دارد که کجا ساخته شده و اسمش چی بود. چطور بازی می‌کردند و.... به غیر از عروسک‌ها یکسری ش‌تر هم داریم که با برگ درخت خرما درست می‌شود که خانمی در بلوچستان برایمان درست می‌کند. قدیمی‌ها داخل شکم این شتر‌ها خرما می‌گذاشتند و به همدیگر هدیه می‌دادند. آخر هفته‌ها هم خیمه‌شب‌بازی و نقالی داریم. یک پرده نقالی بزرگ داریم درباره زندگی امیرکبیر در حوض حیاط موزه هم قایق پت پتی گذاشته‌ایم که بیشتر مرد‌ها مشتری‌اش هستند و از پای حوض تکان نمی‌خورند.»


کافه‌داری با ظرف‌های خاطره‌انگیز

مگر می‌شود دیوار به دیوار اتاقت عروسک‌ها باشند و صبح تا شب آدم‌های ذوق‌زده و خوشحال ببینی و خودت آرام نباشی. مگر می‌شود آن همه آرامش و زیبایی و اصالت، اثری روی زندگی‌ات نداشته باشد، عوضت نکند، آدم دیگری نشوی.
«من آدم زندگی کردن هستم. دوست دارم از زندگی‌ام لذت ببرم. جریان کافه راه انداختن در موزه هم به خاطر این بود که من خیلی به میز چیدن و میز زیبا چیدن اهمیت می‌دادم. دوست دارم از لحظه‌های زندگی‌ام لذت ببرم. دوست دارم برای میهمان‌هایم در ظرف‌های قدیمی کاسه و بشقاب و لیوان‌های قدیمی غذا سرو کنم. سر میز نمکدان‌های قدیمی مادربزرگ باشد،‌‌ همان نمک‌پاش گربه ملوس قدیمی که وقتی بچه بودیم با آن صحبت می‌کردم. این دور بودن از تهران مرا آرام‌تر کرد. البته در تهران هم بودم خوشحال بودم. دوست دارم خوشحال باشم نمی‌خواهم در حال بد بمانم. تا حالم بد می‌شود می‌گویم باید این حال را عوض کنم. مثلاً پدرم در بیمارستان بستری بود. به جای غصه و گریه و زاری می‌رفتم بخش کودکان و آن‌ها را می‌دیدم. من آدم حل کردن مشکل هستم. اما این آرامش هم خیلی به من کمک کرده است. صبح از خواب بیدار می‌شوم بالای سرم یک آسمان بزرگ آبی است. در کاشان قانونی هست به نام خط آسمان. وقتی توی حیاط خانه‌ات هستی هیچ خانه‌ای به حیاط خانه تو دید ندارد. فقط آسمان آبی است. یک حیاط بزرگ دارم با حوض و ماهی و آینه‌های روی دیوار. رنگ دیوار‌ها آبی است. در این دو سال که در کاشان هستیم اصلاً با شوهرم مشکل نداشته‌ایم. هر اتفاقی با گفت‌وگو و در آرامش و در حضور اسباب‌بازی‌ها حل می‌شود. اسباب‌بازی‌های دوران کودکی‌ام هم اینجاست؛ قوری و سماوری که از مادرم به من رسید و آن نمکدان گربه مادربزرگ. من از بچگی اهل بازی و خاله‌بازی بودم. صبح تا شب در کوچه خاله‌بازی می‌کردیم و با چادر مادر‌هایمان خانه درست می‌کردیم. همه دار و ندارم اسباب‌بازی‌هایم بود. یک گونی اسباب‌بازی داشتم. حتی یک بار وقتی با مادرم قهر کردم گونی اسباب‌بازی‌هایم را انداختم روی دوشم و گفتم من از این خانه می‌روم. عزیز‌ترین دارایی‌هایم را انداختم روی دوشم و قهر کردم مثلاً. من از بچگی عاشق این اسباب‌بازی‌ها بودم. حالا باهم هم‌خانه هستیم. کنار هم زندگی می‌کنیم. صبح تا شب چشممان به همدیگر است.»


اتوبوس اسباب‌بازی

«موزه اسباب‌بازی پایان آرزوهای من و همسرم نیست. بزرگ‌ترین آرزوی من و امیر داشتن یک اتوبوس اسباب‌بازی است. یک اتوبوس مجهز که روستا به روستا و شهر به شهر می‌رود. از قبل در شهر اطلاع‌رسانی شودکه اتوبوس اسباب‌بازی در راه است. کوچه به کوچه با بچه‌ها باشیم. عروسک‌ها و اسباب‌بازی‌ها را معرفی کنیم درهای اتوبوس باز شود، نمایش باشد، خیمه‌شب‌بازی باشد. بازی‌های قدیمی را به بچه‌ها آموزش بدهیم. به بچه‌ها یاد بدهیم چطور عروسک درست کنند اسباب‌بازی درست کنیم و بفروشیم. این بزرگ‌ترین رؤیای ماست. رؤیایی که قرار نیست فقط در ذهنمان باشد و بماند برای رؤیابافی. شوهرم پیگیر کارهاست. ان‌شاءالله بزودی اتوبوس شادی و بازی و اسباب‌بازی را راه می‌اندازیم و دست همه بچه‌ها یک عروسک می‌دهیم. عروسک بومی و قدیمی خودمان را». (اکرم احمدی/ بانو)

642


ادامه مطلب ...

زن ۵۱ ساله برزیلی صاحب بیست و یکمین فرزندش شد

بر اساس خبری که رسانه‌های محلی برزیل منتشر کرده‌اند، این زن با وجود هشدارهای پزشکان در مورد خطرات بالای بارداری وی مخصوصا به دلیل سن بالای او به استقبال حاملگی رفت و برای بیست و یکمین بار صاحب فرزند شد.
اسپوتنیک نیوز از قول پزشکان نوشت: این زن پسری با وزن حدود ۳ کیلوگرم به دنیا آورده که از وضعیت جسمی خوبی نیز برخوردار است. وی اولین بار در سن ۱۳ سالگی باردار شده بود. (ایسنا)


ادامه مطلب ...

زنان ایران صاحب رتبه اول خودسوزی در خاورمیانه

این نشست با موضوع «خودسوزی زنان متاثر از نظام پدرسالار یا فرودستی جنسیتی» و توسط انجمن جامعه‌شناسی ایران برگزار شد و در آغاز آن با مطرح شدن این سوال که «چه شرایطی در جامعه ایران مهیا شده که استعداد خودکشی را- به خصوص در دانشجویان به عنوان نسل آگاه- افزایش داده است؟» شرکت‌کنندگان به وجود آنومی و ازهم‌گسیختگی فرهنگی در جامعه پرداختند. همچنین این سوالات مطرح شد که «در جامعه‌ای که به آنومی دچار می‌شود، افراد به نابودی حیات خود دست می‌زنند اما چرا در کشور ما خودسوزی به عنوان یکی از راه‌های خودکشی در بین زنان ما اتفاق می‌افتد؟ آیا آنها روش دیگری بلد نیستند یا اینکه از این راه دردناک تلاش می‌کنند اعتراض خود را به گوش جامعه برسانند؟»

دکتر زهرا حضرتی، استاد جامعه‌شناسی با ارایه تعاریفی از خودکشی، انواع خودکشی را از نگاه دورکیم بیان کرد و گفت: «یکی از عوامل وقوع خودکشی، تحت تاثیر قرار دادن جامعه است. فردی که دست به خودسوزی می‌زند، اگر موفق شود، از دنیا می‌رود و اگر نه، چندین بار در زندگی خود مرگ را تجربه خواهد کرد. او از جامعه و خانواده طرد خواهد شد، برچسب خواهد خورد و بدون وجود مراقبت‌های ویژه رها خواهد شد.»
به گفته وی، نگاه پدرسالاری و پدرسری تنها در خانه وجود ندارد بلکه درگاه‌های مختلفی برای پیاده کردن نظام مردسالاری وجود دارد و این نگاه، نظام گسترده‌ای است که بر تمام دوره‌های تاریخی سایه افکنده و ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دارد.

فرودستی جنسیتی


حضرتی فرودستی جنسیتی را نکته دیگر بروز خودسوزی دانست و گفت: «فرودستی جنسیتی به لحاظ سابقه تاریخی از نظام طبقاتی قدمت بیشتری دارد و ریشه‌دار‌تر است. در جامعه شکارگر مردان از موقعیت برتری برخوردارند. البته باید برای دو مفهوم تفکیک قائل شد؛ یکی جنس و دیگری جنسیت. جنس، تفاوت‌های بیولوژیکی مردان را از زنان متمایز می‌کند در حالی که در جنسیت انتظارات اجتماعی از زنان و مردان مطرح است؛ انتظاراتی که براساس آنها مرد و زن را در فرآیند جامعه‌پذیری تربیت می‌کند.»
وی خانواده، مدرسه، گروه‌های هم‌سن، رسانه‌های جمعی و محیط کار را به عنوان عوامل مهم و موثر در جامعه‌پذیری معرفی کرد و گفت: «دختر و پسر با قرار گرفتن در این فرآیند، نگاه خاص جنسیتی پیدا می‌کنند که می‌شود از این نگاه‌ها با عنوان کلیشه‌های جنسیتی یاد کرد. در واقع باورهای القاشده به افراد باعث می‌شود که اگر دختر باشند، بیاموزند که مهربان باشند، صدایشان را بلند نکنند و خشمگین نباشند و این تربیت درباره پسر‌ها به شکل دیگری اعمال می‌شود. این کلیشه‌ها بر ظاهر افراد، نقش‌ها و روابط اجتماعی افراد تاثیر می‌گذارد و آنها را به سمت مشاغل خاص سوق می‌دهد.»
به گفته وی، این کلیشه‌ها مدام در جامعه بازتولید می‌شود و فرد با نقش‌ها، جایگاه‌ها و نگاه‌های فرودستی جنسیتی مواجه می‌شود، مشاغل زنانه و مردانه می‌شود و در نهایت مردان احساس فرادستی و زنان احساس فرودستی جنسیتی می‌کنند.
حضرتی سپس عوامل منجر به خودسوزی در زنان را برشمرد و گفت: «عدم آگاهی یا پایین بودن سطح آگاهی زنان، ازدواج اجباری یا پیش از موعد، فقر، تجاوزات جنسی و مشکلات روانی منجر به خودسوزی می‌شود و در یک دسته‌بندی می‌توان این عوامل را سطح عوامل فردی، اجتماعی، اقتصادی و حتی مذهبی برشمرد.»

وی افزود: «خودسوزی از یکسری الگوهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تبعیت می‌کند. در واقع پدیده اجتماعی پیچیده‌ای است که نمی‌توان عامل مشخصی را برای آن نام برد. ممکن است در گروه‌های اجتماعی مختلف، نگاه‌های مختلفی به این پدیده وجود داشته باشد. برای نمونه زنان بیوه در یکی از فرقه‌های دینی هندوستان، همراه با جسد همسر خود سوزانده می‌شوند یا اینکه ممکن است نگاهی سیاسی وجود داشته باشد به طوری که جمعی از فعالان سیاسی برای اعتراض دست به خودسوزی بزنند یا حتی اعتراضی جنسیتی باشد و تعدادی از زنان با توجه به نگاه فرودستی جنسیتی این عمل را انجام دهند.»
حضرتی سپس یادآور شد: «بیشتر خودسوزی‌ها در آسیا و خاورمیانه اتفاق می‌افتد در حالی که در جوامع غربی به این شکل نیست و تنها در مواردی نادر رخ می‌دهد. یکی دیگر از دلایل وقوع این پدیده تغییرات اجتماعی بسیار سریع است که در آن، جامعه با پس‌افتادگی مواجه می‌شود. ما در بعد مادی فرهنگ رشد داشته‌ایم اما در بعد غیرمادی آن نه. در ظواهر زندگی رشد خوبی داشته‌ایم اما آیا تفکرات ما هم دچار تغییر شده یا اینکه هنوز تفکرات چند قرن پیش را با خود یدک می‌کشیم؟»


خودکشی در ایران

وی با بیان اینکه میزان خودکشی در خاورمیانه و شرق آسیا از مناطق دیگر بسیار بیشتر از بیان آماری است، گفت: «40 درصد از علل این خودکشی‌ها به خودسوزی تعلق دارد و این رقم نگران‌کننده است. اگرچه در کشورهای توسعه‌یافته میزان خودکشی بالاست و ایران در این میان رتبه 39 را به خود اختصاص داده اما خودکشی زنان ایران در خاورمیانه رتبه اول را دارد و همچنین ایران، سومین کشوری است که آمار خودکشی در آن به سرعت در حال افزایش است.»
این استاد جامعه‌شناسی خودسوزی‌هایی را یادآور شد که در استان‌های ایلام، کردستان، خوزستان و چهار‌محال‌وبختیاری رخ می‌داد و گفت: «خودکشی تا مدت‌ها در جوامع ایلیاتی رخ می‌داد یعنی جایی که ساختار آن مردسالاری بود اما امروز چه شده است که این پدیده در جوامع شهری و میان قشر تحصیلکرده رخ می‌دهد؟ افرادی که به خودسوزی دست می‌زنند، به طور معمول سطح تحصیلات پایینی دارند اما چرا حالا دانشجو این روش را برای حذف خود انتخاب می‌کند؟»


آمار دقیقی از خودسوزی زنان موجود نیست

حضرتی با بیان اینکه از نگاه دین خودکشی حرام عنوان شده و آیه 29 سوره نسا نیز به این مساله اشاره کرده است و فردی که دست به خودکشی می‌زند به گناه کبیره دست زده است، ادامه داد: «همه افراد در طول زندگی خود دچار ناکامی می‌شود و احساس تنهایی خواهند کرد. این ناکامی‌ها به عاملی نیاز دارد که فرد بتواند مهارت‌های لازم را برای مبارزه با این ناکامی‌ها کسب کند.»
به گفته وی، آمارهای سال 92 نسبت به سال 91 نشان می‌دهد که میزان خودکشی 11 درصد افزایش داشته است که البته درباره خودسوزی آمار خیلی دقیقی وجود ندارد چرا که خانواده‌ها میلی به اطلاع‌رسانی در این رابطه ندارند، مگر اینکه به مرگ منتهی شود.


تحقیقی درباره خودسوزی

وی به بیان بحث نظری خودکشی و نگاه نظریه‌پردازان مختلف به این پدیده پرداخت و یادآور شد: «نمونه تجربی این پدیده مطالعه تفسیری پدیده خودسوزی در بین زنان اقدام‌کننده به خودسوزی در شهر شیروان ایلام، یکی از دانشجویان است. در این تحقیق که از پاییز 89 تا خرداد 91 به طول انجامیده، روی 52 نفر مطالعه صورت گرفته است. در نمونه‌های این تحقیق از یک دختر 11 ساله تا یک پیرزن وجود داشته که دست به خودسوزی زده است. براساس این تحقیق 53 درصد افراد متاهل دست به خودکشی زده‌اند که از این میان 33 درصد مجرد و 14 درصد مطلقه هستند. همچنین 60 درصد از این افراد زیر دیپلم بوده‌اند. در نتیجه این تحقیق عنوان شده است که وابستگی زنان به مردان، ساختار مردسالاری حاکم در جامعه و غیرفعال بودن زنان در عرصه‌های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی از عوامل بروز خودکشی در افراد بوده است.»


ایلام بیشترین میزان خودکشی

حضرتی ادامه داد: «ایلام بیشترین میزان خودکشی را دارد اما چراخودکشی به شهرها کشیده می‌شود و افراد تحصیلکرده به این کار اقدام می‌کنند؟ آیا تاسیس خانه‌های سلامت، راه‌اندازی خط بحران، مراکز مشاوره خانوادگی و اورژانس اجتماعی توانست جلوی خودسوزی را بگیرد؟ مساله این است که خیلی از این برنامه‌ها در حد طرح یا کاری نمادین بوده در نتیجه کاری از پیش نبرده است.»


نیاز به پژوهش دقیق درباره خودسوزی

در ادامه دکتر عالیه شکربیگی، استاد دانشگاه و عضو انجمن جامعه‌شناسان ایران با بیان اینکه بررسی دقیق روی خودکشی دانشجوی شیرازی باعث شد آمارهای خودکشی در سال‌های پیشین نمایان شود، گفت: «ممکن است یک دلیل خودکشی، نداشتن توانمندی در مقابله با مشکلات باشد اما جامعه‌پذیری دختران و پسران ما چگونه باید باشد که بتواند کمک کند که این افراد با بحران‌های زندگی خود مقابله کنند؟»
شکربیگی ادامه داد: «بنا به دلایل زیاد در نظام مردسالاری زندگی می‌کنیم که آمار خودکشی هم در آن منتشر نمی‌شود و حتی رسانه‌ها به درستی به آن نمی‌پردازند و راهکاری ارایه نمی‌کنند. در این شرایط وظیفه جامعه‌شناسان این است که این مسایل را موشکافی کنند.»


برای ورود به دنیای مدرن آماده نبودیم

دکتر محمد‌باقر تاج‌الدین، عضو هیات علمی و استاد دانشگاه تهران مرکزی و عضو انجمن جامعه‌شناسان ایران در ادامه با بیان اینکه درباره موضوعی که پژوهش‌های عمیق و جدی درباره آن صورت گرفته، نمی‌توان اظهار نظر محکمی داشت، گفت: «یکی از گرفتاری‌های اصلی ما این است که با مدرنیته عجول و سریع مواجهیم که بی‌تدبیر وارد زندگی‌مان شده است. ریشه‌های مدرنیته که عقلانیت، خردورزی و دانش است، به زندگی ما وارد نشده و تنها از میوه‌های آن یعنی برق و تکنولوژی بهره برده‌ایم و این درست نیست.»
تاج‌الدین ادامه داد: «ما آمادگی ورود به این اجتماع را نداشتیم. بر اثر همین مدرنیته نارس با شهرنشینی ناقص‌الخلقه و ناهمگون مواجه شدیم. اما اتفاق دیگری نیز افتاد و ما با خلاء‌های اجتماعی مواجه شدیم. عنصر سومی که باید شکل می‌دادیم که نام آن قانون، جامعه مدنی و سازمان‌های حمایتی است در این میان کم است.»
وی گفت: «در اثر خلاء اجتماعی است که فرد دچار تنهایی اجتماعی شده و بی‌یاور و بی‌پناه می‌ماند در حالی که سیستم درست این حفره‌ها و خلا‌ءها را پر و تلاش می‌کند دو نسل و دو گروه صدای یکدیگر را بشنوند. در واقع گروه سوم مددکار اجتماعی، وزارت رفاه یا چیزی است که کمک می‌کند این خلاء پر شود. در این شرایط باید بتوانیم بخش سوم که جامعه مدنی و سازمان‌های حمایتی است را فعال کنیم.»
او به ارایه راهکار پرداخت و گفت: «در واقع راهکار چیزی نیست جز تقویت بخش سوم، در جایی که خانواده‌ها چه سنتی و چه مدرن و دولت هم به دلایل مختلف- از جمله نبودن ساختار لازم- توانمندی و پاسخگویی لازم را ندارد. باید دولت بخش مدنی را یاری کند یعنی به انجمن‌ها و سازمان‌های مردم‌نهاد و غیردولتی بودجه بدهد تا آنها این ساختار را درست کنند و با پر کردن این خلاءها از مشکلات بکاهند.» (سارا پناهی/ جهان صنعت)


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.


ادامه مطلب ...

عکس نوشته های میلاد حضرت مهدی صاحب الزمان برای پروفایل

عکس نوشته های تبریک ولادت حضرت مهدی صاحب الزمان (عج) برای تبریک نیمه شعبان

عکس نوشته یا صاحب الزمان برای پروفایلعکس نوشته یا صاحب الزمان برای پروفایل

خوش به حال “زمان” که “صاحبش” تویی …

عکس نوشته جمکرانعکس نوشته جمکران

آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد
شاید دعای مادرت زهرا بگیرد
آقا بیا تا با ظهور چشم هایت
این چشم های ما کمی تقوا بگیر

عکس نوشته حضرت مهدی برای پروفایلعکس نوشته حضرت مهدی برای پروفایل

ای دل شیدای ما، گرم تمنّای تو
کی شود آخر عیان طلعت زیبای تو
گر چه نهانی ز چشم، دل نبود ناامید
می رسد آخر به هم چشم من و پای تو
نیمه ی شعبان بود روز امید بشر
شادی امروز ما نهضت فردای تو

عکس نوشته یا ابا صالح المهدیعکس نوشته یا ابا صالح المهدی

گرفته مُلک حق/ ز مقدمش رونق
به گوش جان آید/ندای جاء الحق
ولادت آخرین ذخیره ی الهی، بهار دلها، یوسف زهرا، تبریک و تهنیت

عکس نوشته میلاد حضرت مهدیعکس نوشته میلاد حضرت مهدی

امشب بوی خدا نمودم حس / نرجس دارد به دامنش نرگس
سعید و مسعود است ،حجت معبود است/گل چمن آرا ، مهدی موعود است
عید شما مبارک

عکس نوشته پروفایل امام زمانعکس نوشته پروفایل امام زمان

ای مخزن سر کردگار ادرکنی
ای هم تو نهان هم آشکار ادرکنی
بگزیده برای خویش هرکس یاری
ای در دو جهان مرا تو یار ادرکنی . . .
میلاد امام زمان بر شما مبارک

عکس نوشته ولادت حضرت مهدیعکس نوشته ولادت حضرت مهدی

برخیز که حجت خدا می آید / رحمت زحریم کبریا می آید
از گلشن عسگری گذر کن که سحر / بوی گل نرگس از فضا می آید . . .
عید مهدی بر شما مبارک

عکس نوشته حضرت مهدی برای پروفایلعکس نوشته حضرت مهدی برای پروفایل


ادامه مطلب ...

خانواده ای پس از ۲۰۰ سال صاحب فرزند دختر شد + عکس

خانواده ای پس از ۲۰۰ سال صاحب فرزند دختر شد + عکس

خانواده‌ای که قرن‌ها از بدنیا آمدن نوزاد دختر در خانواده‌شان ناامید شده‌ بود به کمک امکانات پزشکی سرانجام دختری کوچک را در آغوش کشید.

یک خانواده انگلیسی که از ۲۰۰ سال پیش تاکنون تنها فرزند پسر در آن ها بدنیا می آمده است به تازگی صاحب یک فرزند دختر شده اند.

آخرین بار در زمان امپراتوری ناپلئون بناپارت فرانسوی در این خانواده یک دختر بدنیا آمده بود.

بررسی ها نشان می دهند، گاهی اوقات نوعی جهش ژنتیکی می تواند باعث تغییر کروموزوم ها و تولید کوروموزم بیشتر شود که در نتیجه تنها فرزند پسر بدنیا می آید.

سرانجام این خانواده صاحب یک نوزاد دختر شده اند و از بابت بدنیا آمدن او بسیار شاد هستند.

آخرین بار قبل از این نوزاد در سال ۱۸۰۹ یک دختر دیگر بدنیا آمده بود.

پدر ۳۳ ساله و مادر ۲۶ ساله این نوزاد صاحب سه فرزند پسر دیگر نیز هستند.


ادامه مطلب ...

صاحب عجیب‌ترین خانه ایران! + عکس

صاحب عجیب‌ترین خانه ایران! + عکس

محمد شافعی مردی است که برای فرار از فضای بسته خانه های آپارتمانی به کلبه چوبی پناه برده که می تواند آن را به هرجایی که دلتنگ شد ببرد.

خانه خریدن شاید یکی از بزرگترین اهداف اقتصادی خانواده هاست که برای رسیدن به این موضوع تمام تلاششان را انجام می دهند. سالها پس انداز می کنند وام می گیرند تا بتوانند خانه شان را در دل محله محبوبی که دوستش دارند بگیرند. اما محمد شافعی پیرمرد ۶۷ ساله تهرانی اینطور نیست. او دوست دارد خانه اش سبک باشد تا با خودش همراه شود. خانه ای که شاید روزی در شمالی ترین محله پایتخت باشد و روزی دیگر در یکی از جنوبی ترین محله های شهر. خانه ای که احتمالا کوچکترین خانه دنیاست اما آقای شافعی آسوده ترین شب هایش را در آنجا گذرانده است.

عکس محمد شافعی عکس خلاقیت خلاقیت ایرانی خانه عجیب خانه زیبا

از آپارتمان و خانه های سیمانی متنفرم

محمد شافعی زاده متولد تهران است. تا کلاس چهارم بیشتر درس نخوانده چون حس و حال درس خواندن نداشته و همین موضوع باعث شد از مدرسه اخراج شود. شافعی سالها در شغل دوزندگی و تودوزی خودروها فعالیت کرده است و حالا می خواهد فقط استراحت کند و به علاقه هایش برسد. «بخاطر فشار زندگی و خستگی روحی و روانی، بیمار شدم. پس از ترخیص از بیمارستان با کمک پسرم آپارتمان کوچکی در منطقه سبلان خریدم و چون عاشق طبیعت بودم آپارتمان را تبدیل به گلخانه کردم. صدها گلدان با تزئین سنگ‌های عتیقه و قیمتی و گلدان‌ها و گیاهان منحصر به‌فرد از بین رفت.
دیگر از آپارتمان و خانه های سیمانی متنفر شده بودم. یک سال بلاتکلیفی و سرگردان بودم که ایده ساخت کلبه سیار که برخاسته از داغ دل سوخته‌ام بود به سرم زد.»

عکس محمد شافعی عکس خلاقیت خلاقیت ایرانی خانه عجیب خانه زیبا

برای ساخت این کلبه ۴ سال زحمت کشیدم

شافعی یکهو به سرش می زند که یک وانت پیکان از ایران خودرو بخرد بعد از آن کمک فنرها و زیرسازی خودرو را حسابی تقویت می کند. اسکلت کلبه را نیز می سازد و در آن آشپزخانه، مکانی برای خواب و استراحت، کمد لباس و محلی برای نگهداری از گلدان تعبیه می کند. برای ساختن این کلبه از جنس چوب سراغ طبیعت می رود و هرچوبی که به نظرش به این کار می خورد را برمی دارد تا اینکه ۴ سال طول می کشد تا خانه آرزوهایش را بنا کند. اما آقای شافعی زاده تمام این ۴ سال را داخل ماشینش سپری کرده است به امید روزی که می تواند داخل کلبه اش بخوابد.

عکس محمد شافعی عکس خلاقیت خلاقیت ایرانی خانه عجیب خانه زیبا

ییلاق و قشلاق با کلبه چوبی

اولین سفر آقای شافعی با کلبه اش از مشهد شروع می شود و بعد از آن سفرهای یکی از پس از دیگری آغاز می شوند. «  در فصل بهار به استان‌های شمالی کشور می‌روم. تابستان‌ها آذربایجان، پائیز تهران و شهرستان‌های اطراف و زمستان‌ها، استان‌های گرمسیر.» صاحب این کلبه سیار عاشق طبیعت گردی است و به قول خودش پایش را روی گاز فشار نمی دهد بلکه هرجا دلش خواست نگه می دارد و یک استکان چای تازه دم می نوشد و به طبیعت زیبای آنجا خیره می شود. همین خصلت آقای شافعی باعث شده که جریمه نشود اما ظاهر عجیب و غریب ماشینش همیشه سوال بسیاری از مامورین انتظامی بوده است. «در طول مسافرت‌ها بارها مأموران راهنمایی و رانندگی جلوی من را گرفته‌اند و می‌گیرند اما وقتی ماشین و امکانات کلبه را از نزدیک می‌بینند، به من تذکر می‌دهند که خلاف آئین‌نامه راهنمایی و رانندگی عمل کرده‌ام اما تابه‌حال جریمه‌ام نکرده‌اند.»

عکس محمد شافعی عکس خلاقیت خلاقیت ایرانی خانه عجیب خانه زیبا

همه می خواهند با این کلبه عکس بندازند

تقریبا تمام کسانی که آقای شافعی و ماشین عجیب و غریبش را می بینند دلشان می خواهد چند دقیقه ای را با او و کلبه دست سازش بگذرانند و عکس یادگاری بگیرند. «بجز مأموران راهنمایی و رانندگی، ماشین‌های عروس مرا وادار به توقف می‌کنند و از بیرون و داخل کلبه عکس یادگاری می‌گیرند و می‌روند دنبال زندگیشان. مردم همه جا در محل توقف و در جاده، دستور ایست می‌دهند! دور ماشین جمع می‌شوند و درباره کلبه از من سؤال می‌کنند، داخل کلبه را می‌بینند و فیلمبرداری و عکسبرداری می‌کنند و چند تصویر به‌یادگار با من می‌‌گیرند و می‌روند.» البته دیگر این موضوع برای آقای شافعی عجیب نیست و او باید در این دو سال به این موضوع عادت کرده باشد.

عکس محمد شافعی عکس خلاقیت خلاقیت ایرانی خانه عجیب خانه زیبا

بعد از مرگم کلبه ام را خراب نکنید

بسیاری از کسانی که آقای شافعی را با کلبه سیارش دیده اند بارها سعی کردند این کلبه را از وی بخرند و قیمت گرفته اند. حتی برخی ها قیمت های نجومی داده اند و حتی خواسته اند کلبه اش را با یک واحد آپارتمان عوض کنند اما جواب آقای شافعی به همه درخواست ها منفی بوده است. آقای شافعی یک خانه ۳۱۰ متری بزرگ در محله نارمک دارد به گفته خودش اگر دلش آپارتمان می خواست می رفت و داخل همانجا زندگی می کرد چون دلش نمی خواهد به این ماشین و کلبه پناه برده است. آقای شافعی بیشتر از ۴ سال است که هیچ خانه ای نخوابیده است شاید دو سه ساعتی به خانه فرزندانش رفته و به آنها سرزده اما اصلا دوست نداشته که شب را آنجابگذراند. آقای شافعی تنها یک آرزو دارد آن هم این است که کسی مستندی درباره او کلبه چوبی اش بسازد وقتی هم درباره مرگ حرف می زند یک وصیت می کند که کسی کلبه آرزوهایش را خراب نکند. حداقل آن را برای دوستی با طبیعت و به منظور گردشگری در یکی از پارک ها قرار دهند اما نگذارند این کلبه که با سختی ساخته شده خراب شود.

خانه زیبا خانه عجیب خلاقیت ایرانی عکس خلاقیت عکس محمد شافعی


ادامه مطلب ...