پاسخ مشاور: در قدم اول خانوادههایتان را در جریان این موضوع قرار دهید و در جلسات رسمی خواستگاری از راهنماییهای آنها برای تصمیمگیری نهاییتان استفاده کنید.
شما ۱۸ سالهاید و قبل از ازدواج باید به بلوغ فکری برای تشکیل زندگی مشترک رسیده باشید و پیشنیازهای یک ازدواج موفق مانند استقلال اقتصادی، فکری و... را داشته باشید. داشتن این موارد را در خودتان بررسی کنید.
برای اینکه بدانید چه راهکارهایی برای پایدار ماندن ازدواج وجود دارد نیز، توجه شما را به نکاتی که در ادامه مطرح میشود جلب میکنم.
صداقت را هیچگاه فراموش نکنید
چنانچه فرد مورد نظر خود را فردی صادق و راستگو میدانید، پیشنهاد میشود به صداقت او اعتماد کنید. همچنین لازم است بدانید این صداقت تا زمانی پابرجا خواهد ماند که طرف مقابل شما هم پاسخهای صادقانهای از سمت شما دریافت کند. داشتن صداقت یکی از مهمترین راهکارها برای پایدار ماندن یک ازدواج است.
طرف مقابلتان را درک کنید
گفتهاید که از نظر اجتماعی و فرهنگی و اعتقادی خیلی به دختر مورد علاقهتان شبیه هستید. توجه داشته باشید که داشتن شباهت در این موارد بسیار مهم، ضروری و لازم است اما نکته مهمتر، درک تفاوتها با طرف مقابل است چراکه توانایی درک متقابل بیش از شباهتها و اشتراکات برای دو طرف ضروری است.
مسئولیت پذیر باشید
فراموش نکنید این شما هستید که با در نظر گرفتن همه جوانب، طرف مقابلتان را برای همسری انتخاب میکنید. احساس رضایت از زندگی فقط و فقط به این بستگی دارد که بپذیرید هر انتخابی داشتهاید انتخاب شما بوده است؛ انتخابی آزادانه بدون دخالت نظر اطرافیان؛ بنابراین در نهایت هر دو نفر شما هستید که با میزان مسئولیت پذیری خود احساس خوشبختی یا تیره بختی را در خود به وجود خواهید آورد. (پریسا غفوریان - دانشجوی دکترای روانشناسی/ خراسان)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
17
خانواده همسر هم جزیی از خانواده محسوب میشود
“رابطه بین عروس و خواهر شوهر” همیشه یکی از سخت ترین و تیره و تارترین روابط خانوادگی است. اگر شما هم رابطه خوبی با خواهر شوهرتان ندارید بهتر است روش های زیر را بدانید.
زن داداشی دوست داشتنی است که، بدون سوءاستفاده از جایگاه همسرش در خانواده او جا باز کند.این کار را به کمک اخلاق خوب خودش بکند نه این که سفارش شده باشد .
وسط قرار دادن همسر از سوءاخلاق به حساب می آید. اگر با خواهر شوهرتان مشکل دارید این مشکل را بین خودتان حل کنید.بلکه با خودش در میان بگذارید .خیلی صادقانه به او بگویید دوست دارید کدورتها را رفع کنید و به همین خاطر لازم است با هم گفتگو کنید.
اگر تازه ازدواج کرده اید و می خواهید از یک الگوی رفتاری مناسبی در “رابطه با خواهر شوهرتان” استفاده کنید،بهترین حالت این است که هیچ گونه افراط و تفریطی نکنید.کاملا طبیعی و منطقی رفتار کنید. اگر در نمایش دوستی و محبت خود ،عجله کنید، ممکن است نتیجه ی عکس بگیرید.شاید رفتارتان خود شیرینی جلوه کند. رعایت آداب معاشرت را جدی بگیرید و هیچگاه به جهت نشان دادن صمیمیت، اصول آداب معاشرت را زیر پا نگذارید.شاید با لودگی، مدتی محبوبیت پیدا کنید و دوستی های تند و شدیدی بین شما ایجاد شود اما دوام یک عمر را نخواهد داشت.ابتدا با رعایت آداب معاشرت و احترام ،محبتتان را در غالبهای کلی و عمومی نشان دهید .بعد از مدتی که صمیمیت بیشتری حاصل شد،می توانید به شکل خصوصی تری ابراز محبت و دوستی کنید .به هر حال از پرت کردن خودتان در جمع عاطفی خواهر شوهرها خودداری کنید و سیر تدریجی محبت را حفظ کنید.
چگونه با خواهر شوهرم رابطه خوبی داشته باشم؟
تقریبا بیشتر زوجها در اوایل ازدواج دوست دارند که رابطهشان با خانواده همسر یکی از بهترین رابطهها باشد اما در بسیاری از موارد همه چیز آنطور که آنها دوست دارند پیش نمیرود و داستان همیشگی عروس و مادرشوهر و عروس و خواهرشوهر برای آنها هم تکرار میشود. مشکل بعضی از افراد این است که در ارتباطاتشان انعطافپذیر نیستند و یک شیوه خاص را در ارتباط برقرار کردن با همه آدمهای زندگیشان به کار میبرند. اما همه افراد از نظر ویژگیهای شخصیتی تفاوتهای زیادی با هم دارند.
در واقع جایگاه و نقش آنها در زندگی ما متفاوت است و برای پیش بردن یک رابطه سالم باید حتما این دو مولفه را در نظر داشت. رابطه برقرار کردن یک مهارت است که میتوان آن را یاد گرفت و بهبود بخشید. سیدحسن تقوی، روانشناس و مشاور خانواده درباره روشهای برقراری رابطه صحیح بین عروس و خواهرشوهر به نکات مفیدی اشاره میکند که در ادامه میخوانید.
ارتباط سالم و موثر چیست؟
یک ارتباط سالم و موثر ارتباطی است که در آن، زمینه رشد برای هر دو طرف فراهم شده باشد، آرامش هر دو طرف در آن رابطه حفظ شده باشد، حق هیچیک از طرفین در آن ارتباط ضایع نشود و به حق و حقوق دیگران هم تجاوز نشده باشد.
در یک ارتباط سالم و موثر دو نفر هنگامی که در کنار یکدیگر هستند شرایط شان اینگونه است:
حس و حال خوبی دارند.
احساس شور و نشاط میکنند.
احساس میکنند به داشتههایشان افزوده میشود.
تعامل دارند.
احساس بدهکار بودن و طلبکار بودن ندارند بلکه احساس میکنند در رابطهشان یک بده- بستان عاطفی اتفاق میافتد.
لزوم داشتن یک ارتباط خوب و سالم با خانواده همسر
وقتی شما با فردی ازدواج میکنید در واقع با او و خانوادهاش وصلتی انجام دادهاید. خانواده همسر هم جزیی از خانواده شما محسوب میشود؛ بنابراین برای اینکه بتوانید ارتباط خوب و عاشقانه خود را با همسرتان حفظ کنید باید با خانواده او هم ارتباط خوب و سالمی داشته باشید. همچنین به عکس؛ برای داشتن یک ارتباط خوب با خانواده همسر باید ابتدا یک رابطه خوب با همسرتان داشته باشید؛ اما مادامی که با همسرتان مشکل دارید، نمیتوانید با خانواده او یک رابطه عاطفی برقرار کنید. وقتی شما با همسرتان یک رابطه خوب برقرار میکنید در آینده در زندگی مشترکتان از یک منبع قوی و خوب به نام حمایت اجتماعی خانواده برخوردار خواهید بود.
حمایت اجتماعی خانوادهها در موقعیتهای تنشزا، استرسزا و بحرانهای زندگی بهترین پناهگاه و مناسبترین عامل کمککننده است. هر چه شبکه ارتباطی ما پویاتر و غنیتر باشد و منابع حمایتی اجتماعیمان تقویتشدهتر باشد، در چالشهای زندگی و مواجهه با استرسها و تنشهای زندگی بهتر میتوانیم عمل کنیم.
نقش مهم خواهر شوهر
معمولا مادرها در همه موارد نظر دخترهایشان را جویا میشوند؛ بنابراین میتوان از خواهرشوهر به عنوان مشاور مادرشوهر یاد کرد؛پس وجود یک رابطه خوب بین عروس خانواده و خواهرشوهر در تحکیم پیوند عاطفیای که بین عروس و خانواده شوهر ایجاد میشود، میتواند تأثیرگذار باشد. اگر یک رابطه خوب، سالم و دوستانه با خواهرشوهرتان داشته باشید در ایجاد یک ارتباط خوب با سایر اعضای خانواده شوهر موفقتر خواهید بود و بالعکس. به عبارت دیگر خواهرشوهر بهعنوان یک عضو کلیدی در خانواده شوهر اگر بخواهد، میتواند تنشها را کاهش دهد، اسباب صلح را فراهم کند و برعکس میتواند فضای ارتباطی زوج جوان را تنشزا کند.
احترام مهمتر از صمیمیت است
عروس و خواهرشوهر باید مرز بین صمیمیت، اقتدار و احترام را از هم تفکیک و در روابطشان آن را رعایت کنند. احترام گذاشتن به یکدیگر در رابطه عروس و خواهرشوهر بیشتر از دوست داشتن و صمیمی شدن اهمیت دارد؛ بنابراین در درجه اول به عقاید، سلیقه ها و تفکرات همدیگر احترام بگذارید. درواقع به جای اینکه صمیمیت و احساسات را در رابطهتان تقویت کنید، ابتدا ستونهای احترام را در رابطهتان بنا کنید و بعد اگر توانستید و شرایط به شما اجازه داد با رعایت حد و حدود یکدیگر دوستیها و صمیمیتها را افزایش دهید.
عروس و خواهر شوهر باید بدون هیچ چشم داشتی به همدیگر محبت کنند تا صمیمیت بینشان ایجاد شود
مرز بین دخالت و حمایت را مشخص کنید
مرز بین دخالت و حمایت بسیار باریک است. برای اینکه رابطه بین خواهرشوهر و عروس شکرآب نشود، نباید صحبتها، پیشنهادها و رفتارهایی که به منظور حمایت ارائه میشود، دخالت تلقی شود. حمایت و نظارت جنبه مثبت دارد اما دخالت جنبه منفی دارد. هیچکس دوست ندارد دیگری در اموری که مربوط به اوست، دخالت کند اما مشکل زمانی شروع میشود که دیگری قصد حمایت از شما را داشته و شما حمایت و کمک او را دخالت تلقی میکنید.
بیشتر خانوادهها قصد حمایت کردن از زوجهای جوان را دارند اما متأسفانه در موارد بسیاری این پیشنهادات بهعنوان دخالت برداشت میشود و سوءتفاهمها و اختلافاتی را بین عروس و خانواده شوهر ایجاد میکند؛ مثلا خواهرشوهر برای حمایت از برادر و همسر جوانش پیشنهادی ارائه میدهد اما شما از آن برآشفته میشوید و گمان میکنید که او در کارهای شما دخالت میکند. حالا از کجا باید فهمید کدام دسته از پیشنهادها جنبه حمایتی دارد و کدامیک دخالت محسوب میشود؟
بهعنوان مثال شما خواهرشوهرتان را دعوت کردهاید منزلتان. صحبت از مشکلات اقتصادی و گرانی میشود و همسرتان میگوید که فلان روز برای خرید میوه فلان مقدار هزینه کردیم. خواهرشوهرتان پیشنهاد میدهد که از فلان میدان میوه و ترهبار اگر خرید کنید کیفیت میوههایش خوب و قیمتها مناسب است. ممکن است شما این پیشنهاد را دخالت برداشت کنید اما او با این پیشنهاد خواسته تجربهای را که در این زمینه دارد در اختیار شما بهعنوان یک زوج جوان قرار بدهد.
نظارت است یا کنترل؟
مرز بین نظارت و کنترل هم بسیار باریک است. در موارد زیادی هم دیده میشود که خانوادهها قصد نظارت بر امور زوجین جوان را دارند اما آنها به اشتباه برداشت میکنند که خانواده قصد دارد آنها را کنترل کند؛ بهعنوان مثال زوج جوانی قصد دارند برای ماه عسل به فلان شهر سفر کنند، شما هم بهعنوان خواهرشوهر بهتازگی به آنجا سفر کردهاید اما به این نتیجه رسیدهاید که سفر به آن شهر خیلی مناسب نیست و اگر به شهر دیگری بروند بیشتر به آنها خوش خواهد گذشت.
اگر شما پیشنهادتان را بدهید و دلایل خود را بیان کنید اما در نهایت تصمیمگیری را به خودشان بسپارید، پس شما نقش نظارتی دارید اما اگر تمام تلاشتان این باشد که با آنها مخالفت کنید، نظر آنها را برگردانید و حرف خودتان را به کرسی بنشانید، احتمال اینکه عروستان اینگونه برداشت کند که شما قصد کنترل کردن آنها را دارید، بسیار است. شما نظرتان را بگویید و پیشنهادتان را بدهید؛ اگر آنها بسته به عقاید و سلایقشان دوست داشته باشند آن را اعمال میکنند؛ اگر نه شما بهعنوان یکی از اعضای دلسوز خانواده وظیفه خود را انجام دادهاید.
تو نیکی میکن و در دجله انداز
شخصی که قصد نظارت و حمایت دارد نظر میدهد، توصیه میکند، پیشنهاد میدهد اما انتظار ندارد که حتما نظر او اعمال شود؛ بنابراین اگر شما به عنوان خواهرشوهر قصد حمایت از برادر جوان و همسرش را دارید و میخواهید تجربهتان را در اختیار آنها قرار دهید، باید به همین توصیه و پیشنهاد ساده اکتفا کنید؛ یعنی اگر آنها به پیشنهاد شما عمل نکردند و شما ناراحت و با آنها سرسنگین شدید و تصمیم گرفتید دیگر در هیچ موردی که مربوط به آنهاست هیچ نظری ندهید یا آنها را بازخواست کردید، پس شما قصد دخالت داشتید. اگر دوست دارید بهعنوان خواهرشوهر رابطهای دوستانه، محترمانه و صمیمانه با عروستان داشته باشید سعی کنید رفتارها و گفتارهای حمایتیتان بهگونهای باشد که دخالت برداشت نشود.
چند نکته کلیدی برای روابط عروس و خواهر شوهر
-خواهرشوهرها نباید بین عروسهای خانواده تبعیض قائل شوند.
– عروس و خواهرشوهر در ابتدای ارتباط باید بدون هیچ چشمداشتی به همدیگر محبت کنند تا دوستی و صمیمیت بینشان ایجاد شود.
-از همسر برادر پیش برادرتان گلایه نکنید.
-رازهای شخصی و خصوصیتان را ترجیحا با یکدیگر مطرح نکنید.
-هرگز بدگویی شوهرتان را پیش خواهرش نکنید.
-در مکالماتتان درباره مسائل کلی و روزمره و مسائلی که مربوط به خودتان است، صحبت کنید.
-در حضور جمع از یکدیگر انتقاد نکنید.
-در حضور جمع از یکدیگر تعریف و تمجید کنید.
-اگر با خواهرشوهرتان مشکلی دارید بدگویی او را پیش مادرش نکنید.
-همسر برادر شما در خانواده شما حکم میهمان دارد .چه در حضور و چه در غیابش به او خیانت نکنید .خیانت به همسر برادر، شامل هرگونه ضربه زدن به موقعیت او نزد برادرتان می شود. اگر بین برادرتان و همسرش اختلافی پیش آمد،و از شما کمک خواست،بی طرف بودن را حفظ کنید بلکه گمان کنید بین خواهر و شوهر خواهرتان به قضاوت نشسته اید.به برادرتان این فرصت را ندهید که از همسرش نزد شما بدگویی کند.حتما همین چیزها را برای خودتان نمی پسندید.پس خواهر مهربانی برای همسر برادرتان باشید.
منبع:زندگی ایده آل
اهداف شخصی خود را در زندگی شناسایی کنید
بسیاری از ما در زندگی احساس سرگردانی و سرگشتگی داریم. مدام و سخت کار می کنیم اما به جایی نمی رسیم که برایمان ارزش داشته باشد. شاید دلیل اصلی این اســت که برای فکر کردن به خودمان و اینکه از زندگی چه می خواهیم، وقت کافی صرف نکرده ایم. چگونه می شود گام در راه سفری گذاشت وقتی تصوری از مقصد وجود ندارد؟مراحل تعیین اهداف شخصی
فرآیند تعیین اهداف شخصی در زندگی شامل سه مراحل اصلی اســت:مرحله اول:
در این مرحله شما باید تصویر بزرگی از آنچه می خواهید در زندگی خود انجام دهید داشته باشید، مثلاً در 10 سال آینده. همچنین اهداف اصلی و بزرگ خود را که می خواهید طی این مدت به آنها برسید شناسایی کنید.مرحله دوم:
در مرحله دوم شما باید اهداف بزرگ و اصلی خود را آنقدر کوچک کنید که در نهایت اهداف کلان شما به اهداف کوچک تر در زندگی روزمره تبدیل شود.مرحله سوم:
در این مرحله شما دیگر می دانید باید با زندگی خود چه کنید و حالا باید برای رسیدن به هر کدام از اهداف خود، تلاش و مسیر درست رسیدن به هر کدام را تعیین کنید و دست از پیگیری برندارید. بنابراین فرآیند تعیین اهداف شخصی از نگاه کلی به زندگی و خواسته ها و آرزوها و در کل « آنچه می خواهیم باشیم » شروع می شود و در ادامه به صورت عینی به « آنچه می خواهیم در 10 سال آینده بشویم » تبدیل می شود. در ادامه این 10 سال به اجزای کوچک تر پنج ساله، دو ساله، یک ساله، شش ماهه و ... تقسیم می شود.تعیین اهداف بزرگ در زندگی
در این مرحله شما تعیین می کنید که می خواهید در طول زندگی یا لااقل بخش مهمی از سال های پیش رو چه کنید و این تصمیم گیری، نمایی کلی از زندگی را برای شما ترسیم می کند که خود می تواند مشخص کننده تمام وجوه دیگر تصمیم گیری های شما باشد. در این مرحله شما مفهوم کلی آنچه می خواهید باشید را در ابعاد مختلف زندگی خود پیش بینی می کنید و با ایجاد یک طبقه بندی به تعیین اهداف خود در هر کدام از این طبقه ها می پردازید. این طبقه بندی برای نمونه می تواند شامل مواردی مانند وضعیت شغلی، تحصیلات، وضعیت مالی، خانواده، افکار و اندیشه ها و... باشد.تعیین اهداف کوتاه مدت
در این مرحله زمان آن رسیده که اهداف زندگی خود را که قبلاً در یک چشم انداز 10 ساله تعیین کرده اید به برنامه های کوتاه مدت تر پنج ساله، یک ساله، شش ماهه و ... تبدیل کنید. این اهداف کاملاً بر مبنای اهداف کلان و به شکلی که قابلیت انجام داشته باشند تعیین می شوند.در راه بمانید
حالا وقت آن رسیده برنامه هایتان را به اجرا درآورید و به سوی مقصدی که در جنبه های مختلف زندگی تعیین کرده اید حرکت کنید شما برای « در راه ماندن » باید مدام اهداف خود را مرور در صورت لزوم به روز کنید.اهداف شخصی خود را بنویسید
حال که بامراحل تعیین اهداف شخصی آشنا شدید، بد نیست با نحوه نگارش این اهداف نیز آشنا شوید نگارش اهداف شخصی می تواند به عنوان روشی برای تعیین این اهداف هم در نظر گرفته شود چون شما مجبورید برای نگارش اهداف شخصی بر اساس یک فرآیند مرحله بندی شده پیش بروید که این فرآیند، مراحلی را در بر می گیرد که قبلاً به آنها اشاره کردیم.آغاز نگارش اهداف شخصی
مرحله اول- بخش یک: اهدافی را که همیشه در زندگی داشته اید مرور کنید.
به سال های گذشته خود بروید و ببینید کدام بخش های گذشته خود را می خواهید نگه دارید، بهتر کنید یا تغییر دهید؟ این نحوه تفکر می تواند پایه رسیدن به اهداف شخصی برای شما باشد. باید پس از مرور علایق و آرزوهایتان و از میان چیزهایی که به یاد می آورید، آنهایی را که عملی تر و مهم تر هستند بیابید و در فهرست اهداف شخصی خود قرار دهید. البته سه نکته را در این بخش به یاد داشته باشید: اول اینکه باید زندگی خود را در همه ابعاد شغلی، تحصیلی، عاطفی، فکری و... در نظر داشته باشید و در هر جنبه نقاط مقصد خود را مشخص کنید. دوم اینکه باید پرسش هایی را از خودتان بپرسید و سعی کنید به آنها پاسخ دهید؛ پرسش هایی مثل « آیا می خواهم تحصیلم را ادامه دهم؟ »، « می خواهم ازدواج کنم؟ »، « زمینه های اصلی مطالعاتی من کدام اســت؟ » و ... سوم اینکه اگر اهداف بسیار کلی در ذهن دارید، تلاش کنید این هدف کلی را به اهداف ریزتری که شما را به سوی آن هدف می کند تبدیل کنید.مرحله اول - بخش دو: اهداف شخصی خود را اولویت بندی کنید.
حالا که به فهرستی از اهداف مختلف خود دست پیدا کرده اید باید آنها را اولویت بندی کنید. به هر حال زمان و فرصت آنقدر نیست که بخواهید به همه آنها برسید یا همه را هم زمان با هم دنبال کنید، پس از میان این فهرست آنهایی را که برایتان مهم تر هستند انتخاب کنید. یکی از کارهایی که به شما در این مرحله کمک می کند این اســت که بتوانید اهداف اصلی و فرعی خود را از هم جدا کنید.مرحله اول- بخش سه: اهداف شخصی خود را عملیاتی کنید.
منظور این اســت که در برنامه های روزانه خود اقدامات عملی را در جهت اهداف اصلی شخصی تان برنامه ریزی کنید یا جنبه هایی از فعالیت های روزانه خود را که نزدیکی بیشتری با اهداف شخصی شما دارد تقویت کنید طبیعی اســت به این ترتیب برخی کارهای روزانه شما که متناسب با اهداف تان نیستند حذف یا کمرنگ خواهند شد.مرحله اول - بخش چهار: چارچوب زمانی را مشخص کنید.
تعیین اهداف بدون مشخص کردن زمان حدودی دستیابی به آنها شاید چندان مفید نباشد و باید زمان تقریبی رسیدن به هر کدام از اهداف شخصی خود را مشخص کنید. به فهرست اقدامات عملی که در بخش قبل برای هر کدام از اهداف اصلی خود تهیه کردید نگاه کنید و برای هر کدام جدول زمانی روزانه، هفتگی، ماهانه یا حتی سالانه درست کنید. شما باید به این جدول زمان بندی وفادار باشید اما انعطاف پذیری را نیز فراموش نکنید. گاهی لازم اســت تغییرات کوچکی در برنامه زمان بندی خود بدهید.نگهداری از اهداف شخصی
مرحله دو - بخش یک: تصویرسازی کنید.
یکی از راه های حفظ انگیزه برای دنبال کردن اهداف شخصی، تصور کردن خودتان در شرایطی اســت که در رسیدن به این اهداف موفق شده اید. جای آرامی را پیدا کنید، نگاهی به فهرست اهداف اصلی خود بیندازید و تصور کنید در صورت رسیدن به هر کدام از آنها چه احساسی دارید. حتی درباره برنامه های عملیاتی روزانه خود نیز می توانید از همین روش تصویرسازی برای حفظ انگیزه ها استفاده کنید.مرحله دو - بخش دو: با انگیزه بمانید
بدانید که حفظ میزان ثابتی از انگیزه برای دنبال کردن اهداف شخصی کار آسانی نیست و باید برای مقابله با مشکلات پیش رو خود را آماده کنید. اول اینکه با خودتان صادق باشید. می توانید یک دفتر یادداشت روزانه برای خود داشته باشید و درباره برنامه های روزانه تان در آن بنویسید. همچنین هر ماه برای خود جلسات ارزیابی تشکیل دهید و ببینید در جهت هر کدام از اهداف شخصی خود چه کرده اید. یادتان باشد همیشه راه حلی برای مشکلات پیش رو وجود دارد. البته گاهی هم ممکن اســت در برنامه ریزی هایتان واقع بینی را در توانایی ها و امکانات خود در نظر نگرفته باشید که در این شرایط باید برنامه های عملیاتی خود را مطابق با واقعیات تغییر دهید.مرحله دو - بخش سه: زمان استراحت را فراموش نکنید
زمان استراحتی برای ذهن خود در نظر بگیرید. لااقل هر ماه زمانی را برای « هیچ کاری نکردن » انتخاب کنید و یادتان باشد هرگز تفریح و سرگرمی نباید از برنامه روزانه شما حذف شود.مرحله دو - بخش چهار: از ترس هایتان عبور کنید
ترس از شکست، بزرگ ترین دشمن شماست.چند نکته مهم
* برنامه هایی که برای رسیدن به اهداف شخصی خود تعیین می کنید باید واقع بینانه و قابل ارزیابی باشند. در مرحله تدوین برنامه عملیاتی از کلی گویی پرهیز کنید؛ مثلاً اگر تقویت روابط خانوادگی را به عنوان یکی از اهداف خود انتخاب کرده اید برای آن برنامه عملیاتی زمان بندی شده مشخص داشته باشید که بتوانید در مرورهای ماهانه، انجام شدن یا نشدن آن را ارزیابی کنید.
خبرگزاری آریا -
تغییر در بیشتر اوقات هیجان را به شما برخواهد گرداند. اگر همیشه عادت کردهاید از یک مسیر خاص به محل کار یا خانهتان بروید، مسیر را تغییر دهید و راه متفاوتی را انتخاب کنید. اگر از یک رستوران همیشه یک نوع غذا سفارش میدادید، اینبار غذای متفاوتی که تا به حال خوردنش را تجربه نکرده اید، امتحان کنید.
راهکارهایی که به شما کمک میکند حس بهتری نسبت به زندگیتان پیدا کنید
با افراد جدید ارتباط برقرار کنید
وقتی با افراد جدیدی آشنا میشوید، درهای جدیدی را به سمت خودتان باز کردهاید. این افراد جدید تجربههای متفاوتی را در اختیارتان قرار خواهنددارد، از سرگرمیهای جدیدی صحبت خواهندکرد و اوقات مشترک خوبی را با آنها خواهیدداشت.
مهارت جدید یاد بگیرید
برای یادگیری مهارت جدید خیلی هم لازم نیست به یک کار سخت بپردازید. مثلا میتوانید یک بازی رایانهای بخرید و سعی کنید آن را به آخر برسانید، میتوانید با همسر یا دوست خود یک مسابقه راه بیندازید و به اتفاق بازی کنید.
مکانهای ناشناخته را کشف کن
علاوه بر شهرتان، کشورمان مکانهای جذابی دارد که با رفتن به آنجا میتوانید انرژی جدیدی را وارد زندگیتان کنید. سفر کردن همیشه میتواند روحیه کسالتبار شما را از بین ببرد و هیجان را وارد زندگیتان کند.
یک چهره جدید خلق کن
سعی کنید ظاهر خود را تا آنجا که میتوانید تغییر دهید البته تغییری معقول. سعی کنید در حالها و عاداتهایتان هم تغییری ایجاد کنید تا جایی که اطرافیانتان هم متوجه این تغییر شوند. باز هم تاکید میکنیم که این تغییر چهره و لباس قرار نیست خیلی نامعقول باشد بلکه شما با توجه به فرهنگ و عرف جامعهای که با آن زندگی میکنید، میتوانید تغییر خوب و مناسبی به سبک لباسها و چهرهتان بدهید اما فراموش نکنید که باید همیشه خودتان باشید و شخصیتتان را تغییر ندهید.
مهره گمشده
سعی کنید هدفی هرچند کوچک را در زندگیتان تعیین و برای رسیدن به آن مدت زمانی را مشخص کنید. مطمئن باشید که داشتن هدف، زندگی کسالتبار شما را بار دیگر پرشور و هیجان خواهدکرد و تاثیرات بسیار خوبی را در آینده به جا خواهد گذاشت.
منبع:زندگی مثبت
اهداف شخصی خود را در زندگی شناسایی کنید
بسیاری از ما در زندگی احساس سرگردانی و سرگشتگی داریم. مدام و سخت کار می کنیم اما به جایی نمی رسیم که برایمان ارزش داشته باشد. شاید دلیل اصلی این اســت که برای فکر کردن به خودمان و اینکه از زندگی چه می خواهیم، وقت کافی صرف نکرده ایم. چگونه می شود گام در راه سفری گذاشت وقتی تصوری از مقصد وجود ندارد؟مراحل تعیین اهداف شخصی
فرآیند تعیین اهداف شخصی در زندگی شامل سه مراحل اصلی اســت:مرحله اول:
در این مرحله شما باید تصویر بزرگی از آنچه می خواهید در زندگی خود انجام دهید داشته باشید، مثلاً در 10 سال آینده. همچنین اهداف اصلی و بزرگ خود را که می خواهید طی این مدت به آنها برسید شناسایی کنید.مرحله دوم:
در مرحله دوم شما باید اهداف بزرگ و اصلی خود را آنقدر کوچک کنید که در نهایت اهداف کلان شما به اهداف کوچک تر در زندگی روزمره تبدیل شود.مرحله سوم:
در این مرحله شما دیگر می دانید باید با زندگی خود چه کنید و حالا باید برای رسیدن به هر کدام از اهداف خود، تلاش و مسیر درست رسیدن به هر کدام را تعیین کنید و دست از پیگیری برندارید. بنابراین فرآیند تعیین اهداف شخصی از نگاه کلی به زندگی و خواسته ها و آرزوها و در کل « آنچه می خواهیم باشیم » شروع می شود و در ادامه به صورت عینی به « آنچه می خواهیم در 10 سال آینده بشویم » تبدیل می شود. در ادامه این 10 سال به اجزای کوچک تر پنج ساله، دو ساله، یک ساله، شش ماهه و ... تقسیم می شود.تعیین اهداف بزرگ در زندگی
در این مرحله شما تعیین می کنید که می خواهید در طول زندگی یا لااقل بخش مهمی از سال های پیش رو چه کنید و این تصمیم گیری، نمایی کلی از زندگی را برای شما ترسیم می کند که خود می تواند مشخص کننده تمام وجوه دیگر تصمیم گیری های شما باشد. در این مرحله شما مفهوم کلی آنچه می خواهید باشید را در ابعاد مختلف زندگی خود پیش بینی می کنید و با ایجاد یک طبقه بندی به تعیین اهداف خود در هر کدام از این طبقه ها می پردازید. این طبقه بندی برای نمونه می تواند شامل مواردی مانند وضعیت شغلی، تحصیلات، وضعیت مالی، خانواده، افکار و اندیشه ها و... باشد.تعیین اهداف کوتاه مدت
در این مرحله زمان آن رسیده که اهداف زندگی خود را که قبلاً در یک چشم انداز 10 ساله تعیین کرده اید به برنامه های کوتاه مدت تر پنج ساله، یک ساله، شش ماهه و ... تبدیل کنید. این اهداف کاملاً بر مبنای اهداف کلان و به شکلی که قابلیت انجام داشته باشند تعیین می شوند.در راه بمانید
حالا وقت آن رسیده برنامه هایتان را به اجرا درآورید و به سوی مقصدی که در جنبه های مختلف زندگی تعیین کرده اید حرکت کنید شما برای « در راه ماندن » باید مدام اهداف خود را مرور در صورت لزوم به روز کنید.اهداف شخصی خود را بنویسید
حال که بامراحل تعیین اهداف شخصی آشنا شدید، بد نیست با نحوه نگارش این اهداف نیز آشنا شوید نگارش اهداف شخصی می تواند به عنوان روشی برای تعیین این اهداف هم در نظر گرفته شود چون شما مجبورید برای نگارش اهداف شخصی بر اساس یک فرآیند مرحله بندی شده پیش بروید که این فرآیند، مراحلی را در بر می گیرد که قبلاً به آنها اشاره کردیم.آغاز نگارش اهداف شخصی
مرحله اول- بخش یک: اهدافی را که همیشه در زندگی داشته اید مرور کنید.
به سال های گذشته خود بروید و ببینید کدام بخش های گذشته خود را می خواهید نگه دارید، بهتر کنید یا تغییر دهید؟ این نحوه تفکر می تواند پایه رسیدن به اهداف شخصی برای شما باشد. باید پس از مرور علایق و آرزوهایتان و از میان چیزهایی که به یاد می آورید، آنهایی را که عملی تر و مهم تر هستند بیابید و در فهرست اهداف شخصی خود قرار دهید. البته سه نکته را در این بخش به یاد داشته باشید: اول اینکه باید زندگی خود را در همه ابعاد شغلی، تحصیلی، عاطفی، فکری و... در نظر داشته باشید و در هر جنبه نقاط مقصد خود را مشخص کنید. دوم اینکه باید پرسش هایی را از خودتان بپرسید و سعی کنید به آنها پاسخ دهید؛ پرسش هایی مثل « آیا می خواهم تحصیلم را ادامه دهم؟ »، « می خواهم ازدواج کنم؟ »، « زمینه های اصلی مطالعاتی من کدام اســت؟ » و ... سوم اینکه اگر اهداف بسیار کلی در ذهن دارید، تلاش کنید این هدف کلی را به اهداف ریزتری که شما را به سوی آن هدف می کند تبدیل کنید.مرحله اول - بخش دو: اهداف شخصی خود را اولویت بندی کنید.
حالا که به فهرستی از اهداف مختلف خود دست پیدا کرده اید باید آنها را اولویت بندی کنید. به هر حال زمان و فرصت آنقدر نیست که بخواهید به همه آنها برسید یا همه را هم زمان با هم دنبال کنید، پس از میان این فهرست آنهایی را که برایتان مهم تر هستند انتخاب کنید. یکی از کارهایی که به شما در این مرحله کمک می کند این اســت که بتوانید اهداف اصلی و فرعی خود را از هم جدا کنید.مرحله اول- بخش سه: اهداف شخصی خود را عملیاتی کنید.
منظور این اســت که در برنامه های روزانه خود اقدامات عملی را در جهت اهداف اصلی شخصی تان برنامه ریزی کنید یا جنبه هایی از فعالیت های روزانه خود را که نزدیکی بیشتری با اهداف شخصی شما دارد تقویت کنید طبیعی اســت به این ترتیب برخی کارهای روزانه شما که متناسب با اهداف تان نیستند حذف یا کمرنگ خواهند شد.مرحله اول - بخش چهار: چارچوب زمانی را مشخص کنید.
تعیین اهداف بدون مشخص کردن زمان حدودی دستیابی به آنها شاید چندان مفید نباشد و باید زمان تقریبی رسیدن به هر کدام از اهداف شخصی خود را مشخص کنید. به فهرست اقدامات عملی که در بخش قبل برای هر کدام از اهداف اصلی خود تهیه کردید نگاه کنید و برای هر کدام جدول زمانی روزانه، هفتگی، ماهانه یا حتی سالانه درست کنید. شما باید به این جدول زمان بندی وفادار باشید اما انعطاف پذیری را نیز فراموش نکنید. گاهی لازم اســت تغییرات کوچکی در برنامه زمان بندی خود بدهید.نگهداری از اهداف شخصی
مرحله دو - بخش یک: تصویرسازی کنید.
یکی از راه های حفظ انگیزه برای دنبال کردن اهداف شخصی، تصور کردن خودتان در شرایطی اســت که در رسیدن به این اهداف موفق شده اید. جای آرامی را پیدا کنید، نگاهی به فهرست اهداف اصلی خود بیندازید و تصور کنید در صورت رسیدن به هر کدام از آنها چه احساسی دارید. حتی درباره برنامه های عملیاتی روزانه خود نیز می توانید از همین روش تصویرسازی برای حفظ انگیزه ها استفاده کنید.مرحله دو - بخش دو: با انگیزه بمانید
بدانید که حفظ میزان ثابتی از انگیزه برای دنبال کردن اهداف شخصی کار آسانی نیست و باید برای مقابله با مشکلات پیش رو خود را آماده کنید. اول اینکه با خودتان صادق باشید. می توانید یک دفتر یادداشت روزانه برای خود داشته باشید و درباره برنامه های روزانه تان در آن بنویسید. همچنین هر ماه برای خود جلسات ارزیابی تشکیل دهید و ببینید در جهت هر کدام از اهداف شخصی خود چه کرده اید. یادتان باشد همیشه راه حلی برای مشکلات پیش رو وجود دارد. البته گاهی هم ممکن اســت در برنامه ریزی هایتان واقع بینی را در توانایی ها و امکانات خود در نظر نگرفته باشید که در این شرایط باید برنامه های عملیاتی خود را مطابق با واقعیات تغییر دهید.مرحله دو - بخش سه: زمان استراحت را فراموش نکنید
زمان استراحتی برای ذهن خود در نظر بگیرید. لااقل هر ماه زمانی را برای « هیچ کاری نکردن » انتخاب کنید و یادتان باشد هرگز تفریح و سرگرمی نباید از برنامه روزانه شما حذف شود.مرحله دو - بخش چهار: از ترس هایتان عبور کنید
ترس از شکست، بزرگ ترین دشمن شماست.چند نکته مهم
* برنامه هایی که برای رسیدن به اهداف شخصی خود تعیین می کنید باید واقع بینانه و قابل ارزیابی باشند. در مرحله تدوین برنامه عملیاتی از کلی گویی پرهیز کنید؛ مثلاً اگر تقویت روابط خانوادگی را به عنوان یکی از اهداف خود انتخاب کرده اید برای آن برنامه عملیاتی زمان بندی شده مشخص داشته باشید که بتوانید در مرورهای ماهانه، انجام شدن یا نشدن آن را ارزیابی کنید.
خبرگزاری آریا -
تغییر در بیشتر اوقات هیجان را به شما برخواهد گرداند. اگر همیشه عادت کردهاید از یک مسیر خاص به محل کار یا خانهتان بروید، مسیر را تغییر دهید و راه متفاوتی را انتخاب کنید. اگر از یک رستوران همیشه یک نوع غذا سفارش میدادید، اینبار غذای متفاوتی که تا به حال خوردنش را تجربه نکرده اید، امتحان کنید.
راهکارهایی که به شما کمک میکند حس بهتری نسبت به زندگیتان پیدا کنید
با افراد جدید ارتباط برقرار کنید
وقتی با افراد جدیدی آشنا میشوید، درهای جدیدی را به سمت خودتان باز کردهاید. این افراد جدید تجربههای متفاوتی را در اختیارتان قرار خواهنددارد، از سرگرمیهای جدیدی صحبت خواهندکرد و اوقات مشترک خوبی را با آنها خواهیدداشت.
مهارت جدید یاد بگیرید
برای یادگیری مهارت جدید خیلی هم لازم نیست به یک کار سخت بپردازید. مثلا میتوانید یک بازی رایانهای بخرید و سعی کنید آن را به آخر برسانید، میتوانید با همسر یا دوست خود یک مسابقه راه بیندازید و به اتفاق بازی کنید.
مکانهای ناشناخته را کشف کن
علاوه بر شهرتان، کشورمان مکانهای جذابی دارد که با رفتن به آنجا میتوانید انرژی جدیدی را وارد زندگیتان کنید. سفر کردن همیشه میتواند روحیه کسالتبار شما را از بین ببرد و هیجان را وارد زندگیتان کند.
یک چهره جدید خلق کن
سعی کنید ظاهر خود را تا آنجا که میتوانید تغییر دهید البته تغییری معقول. سعی کنید در حالها و عاداتهایتان هم تغییری ایجاد کنید تا جایی که اطرافیانتان هم متوجه این تغییر شوند. باز هم تاکید میکنیم که این تغییر چهره و لباس قرار نیست خیلی نامعقول باشد بلکه شما با توجه به فرهنگ و عرف جامعهای که با آن زندگی میکنید، میتوانید تغییر خوب و مناسبی به سبک لباسها و چهرهتان بدهید اما فراموش نکنید که باید همیشه خودتان باشید و شخصیتتان را تغییر ندهید.
مهره گمشده
سعی کنید هدفی هرچند کوچک را در زندگیتان تعیین و برای رسیدن به آن مدت زمانی را مشخص کنید. مطمئن باشید که داشتن هدف، زندگی کسالتبار شما را بار دیگر پرشور و هیجان خواهدکرد و تاثیرات بسیار خوبی را در آینده به جا خواهد گذاشت.
منبع:زندگی مثبت