تجربهی من!
کودک و نوجوان > آثار نوجوانان - بعضی لحظهها هستند که اگر توی آلبوم ذهنت مرورشان کنی، به طرز بدی حالت را دگرگون میکنند؛ مثل خواندن بدترین خاطرهی زندگی در آخرین صفحهی دفترخاطرات قدیمی.
در همین «بعضی لحظهها» با چشمهایی که رویشان یک عینک خیلی دودی زدهایم، وارد راههای اشتباهی شدهایم و یک کار اشتباهتر از اشتباه انجام دادهایم و ادامه دادیم و ادامه دادیم...
پشت مرور این لحظهها همیشه یک حرف هست: ای کاش.
همیشه قبل از این ای کاشها ته دلت قرص است که همهچیز مثل روز اول خوب میماند، اما نتیجه عکس است. نهتنها همهچیز بد از آب درمیآید، بلکه آخرش همان یک کلمه را در دست دارید.
پس اگر روزی خواسته یا ناخواسته وارد راهی اشتباه شدید که زمین و زمان به نادرست بودنش اطمینان داشت، پا روی حرف بزرگترهایتان نگذارید، شک نکنید، از اولین دوربرگردان دور بزنید و زندگی را در جهت دیگری ادامه بدهید.
دریااخلاقی، 16 ساله، خبرنگار افتخاری از تهران
عکس: سمانه سیاهوشی از تهران
خبرگزاری آریا-دلیل جذب پشه و گزیده شدن شیرین بودن خون این افراد اسـت. بدن صاحبان گروه خونی O آنتیبادی کمتری ضد میکروبها تولید میکند و باعث میشود سیستم ایمنی آنها در برابر بیماریهای عفونی ضعیف شود.
به گزارش خبرگزاری آریا،یک متخصص بیماریهای عفونی با بیان اینکه گروه خونی O آنتیبادی کمتری ضد میکروبها تولید میکند، گفت: این افراد بیشتر در معرض حشرهگزیدگی و عفونتهای اسهالی از جمله وبا قرار دارند.
محمدرضا ناظر ــ متخصص بیماریهای عفونی اظهار کرد که کسانی که دارای گروه خونی O هستند بیشتر در معرض حشرهگزیدگی و عفونتهای اسهالی از جمله وبا قرار دارند.
دلیل جذب پشه و گزیده شدن شیرین بودن خون این افراد اسـت. بدن صاحبان گروه خونی O آنتیبادی کمتری ضد میکروبها تولید میکند و باعث میشود سیستم ایمنی آنها در برابر بیماریهای عفونی ضعیف شود.
این موضوع در حال حاضر بهصورت تئوری و کلی مطرح شده اسـت. آنچه ثابت شده این اسـت که در مواقعی که فرد دارای نقص سلولار مولکولار در سیستم ایمنی باشد بیشتر در معرض این آسیبها قرار دارد در غیر این صورت خیلی مشکلساز نخواهد بود.
از طرف دیگر پوست بزرگترین سیستم ایمنی بدن انسان اسـت و در صورتی که شخصی در این قسمت دچار آسیب شود بیشتر از همه در معرض عفونتها قرار میگیرد.
این متخصص عفونی واکسیناسیون را یکی از راهکارهای مقابله با این ضعف دانست. در این حالت بستگی به نوع ارگانیسم برای شخص باید واکسیناسیون بهصورت مشخص شده انجام شود.
تجربهی من!
کودک و نوجوان > آثار نوجوانان - بعضی لحظهها هستند که اگر توی آلبوم ذهنت مرورشان کنی، به طرز بدی حالت را دگرگون میکنند؛ مثل خواندن بدترین خاطرهی زندگی در آخرین صفحهی دفترخاطرات قدیمی.
در همین «بعضی لحظهها» با چشمهایی که رویشان یک عینک خیلی دودی زدهایم، وارد راههای اشتباهی شدهایم و یک کار اشتباهتر از اشتباه انجام دادهایم و ادامه دادیم و ادامه دادیم...
پشت مرور این لحظهها همیشه یک حرف هست: ای کاش.
همیشه قبل از این ای کاشها ته دلت قرص است که همهچیز مثل روز اول خوب میماند، اما نتیجه عکس است. نهتنها همهچیز بد از آب درمیآید، بلکه آخرش همان یک کلمه را در دست دارید.
پس اگر روزی خواسته یا ناخواسته وارد راهی اشتباه شدید که زمین و زمان به نادرست بودنش اطمینان داشت، پا روی حرف بزرگترهایتان نگذارید، شک نکنید، از اولین دوربرگردان دور بزنید و زندگی را در جهت دیگری ادامه بدهید.
دریااخلاقی، 16 ساله، خبرنگار افتخاری از تهران
عکس: سمانه سیاهوشی از تهران
خبرگزاری آریا -
در نظر و عقیده مخالف به جای احساسات از واقعیت و منطق کمک بگیرید.
من سعی دارم آدم خوبی باشم اما این به آن معنا نیست که برای کنار آمدن با آدمها کورکورانه هر چه میگویند را میپذیرم. من احساس میکنم که هرکدام از ما دیدگاهی خاص نسبت به مسائل داریم و میتوانیم در عین حفظ احترام و دوستی، با نظرات همدیگر مخالفت کنیم.
اخیراً برای شکل دادن به افکارم، پیدا کردن منابع و ابراز عقیده، دو مقاله از یک نفر را مطالعه کردم. نظراتی که به این مقالات دادم محترمانه و مخالف بود. اگر هر چیزی که نوشتم محترمانه نباشد، روش ارتباطیام مشکل دارد. اما میدانم که این نمیتوانست غیرمحترمانه باشد.
با اینحال آن فرد هر دو نظر من را حذف کرد. چیزی که برایم جالب بود این بود که من برایش لایک هم زده بودم و آنها را نگه داشته بود. این باعث شد که فکر کنم واقعاً این آدم چه مشکلی دارد؟ من نیم ساعت از وقتم را صرف خواندن مقالاتش کردم، درمورد آن فکر کردم اما به محض ارسال نظراتم، آنها را حذف کرد.
این باعث شد فکر کنم که چه چیزی باعث بروز چنین رفتاری در افراد میشود؟ چرا بعضیها نمیتوانند نظر مخالف را بپذیرند؟ و چطور میتوانم با چنین شخصیتهایی کنار بیایم؟ واقعاً باعث ناامیدیام شده بود. به همین دلیل سعی کردم جواب این سوال را پیدا کنم.
یافتههای من:
بعد از جستجوهای مکرر و خستهکننده در اینترنت متوجه شدم که نمیتوان پاسخ قاطع و مشخصی برای روانشناسی این پدیده پیدا کرد. این یعنی تا وقتیکه نظرات علمیتری درمورد آن پیدا شود، همه چیز بر پایه حدس و گمان خواهد بود. تاآن زمان، من تلاشم را خواهم کرد تا با استدلال نشان دهم چه انگیزهای باعث میشود افرادیکه نظر مخالف دارند را ساکت کنیم.
ارتقای نفس ـ اتفاق بدی افتاده است و این فرد نیاز به ارتقای نفس دارد. و بااینکه میداند مردم با او مخالفند، همین که میداند میتواند به طریقی از شر نظرات مخالف خلاص شود، اعتمادبهنفسش را بالا میبرد.
ترس ـ ممکن است تصور کند که اگر بگذارد نظرات مخالف زیر مقالهاش بماند، دیگران او را یک احمق، کودن یا بدون معلومات تصور کنند.
خودخواهی ـ تنها نظری که مهم است نظر خود آنهاست، چه درست و چه غلط، چه با پشتوانه علمی چه بدون آن. و هر کسی که سعی کند نظری مخالف با آنها بیان کند، خیلی سریع به او نشان خواهد داد که مرکز جهان کیست!
تداخل ـ آنها هیچگونه مداخلهای نمیخواهند. آنها برای ابراز عقاید یا چاپ کارهایشان یک ماموریت دارند و اگر کسی سر راه رسیدن آنها به هدفشان قرار گیرد، کنارش خواهند زد.
عقده خودبزرگبینی ـ هر کسی که با نظرات آنها مخالفت میکند، چیزی جز یک احمق نیست و ارزش اینکه نظرش را در صفحهشان نگه دارند ندارد. اما ممکن است تصور کنید این باعث میشود باهوشتر به نظر برسند ازاینرو شاید در واقعیت احساس میکنند پایینتر و کمتر هستند.
عقده خودکمبینی ـ این هم مربوط به نفس آنها و نیاز به بالاتر بودن است. احساس میکنند هر کاری که انجام میدهند به اندازه کافی خوب نیست. اگر نظری مخالف با آنها ابراز کنم، آن را حمله شخصی برداشت خواهند کرد.
نداشتن دانش ـ ناگهان متوجه میشوند که درمورد موضوعی که 20 پاراگراف درمورد آن نوشتهاند اطلاعات کافی ندارند. نمیخواهند احمق به نظر برسند به همین دلیل نظراتی که اطلاعات آنها را زیر سوال ببرد را پاک میکنند. البته این کار هم باز از آنها یک احمق میسازد چون نشان میدهد نمیخواهند چیز جدیدی یاد بگیرند.
نداشتن منابع ـ برای دفاع از ادعاهایشان هیچ ندارند و قصد هم ندارند که ادعاهایشان را بعداً ثابت کنند. نمیخواهند هم که کسی از این مسئله باخبر شود.
ناتوانی برای قبول شکست ـ مغلوب نظرات خودشان شدهاند و چیزی جز افرادی شکستخورده نیستند اما نمیخواهند این را بپذیرند.
زیر سوال رفتن واقعیت ـ افکاری که در سر ماست و اعتقاداتمان درک ما را از جهان و واقعیت تشکیل میدهند. اگر نظر مخالفی داشته باشم، ممکن است این نظر «واقعیت» آن فرد را زیر سوال برده باشد. شاید این افراد نمیتوانند بپذیرند که در واقعیت اشتباه زندگی میکنند.
فرار از واقعیت ـ از اینها گذشته، آنها فقط میخواهند نظر خودشان را ابراز کنند بدون اینکه کسی با آنها مخالفتی کرده یا آن را زیر سوال ببرد. این فضای مخصوص خودشان است و باید در این دنیای خودشان زندگی کنند.
کنترل ـ آنها آن را دارند و شما ندارید. به آنها احساس قدرت داده و تصور میکنند بزرگتر از واقعیتشان هستند. به شما این احساس را میدهد که کوچکتر از واقعیتتان هستید. وقتی نظرات دیگران قابل تحمل نیست، بدیهی است که مشکلی وجود دارد.
چطور میتوان با نظرات مخالف برخورد کرد؟
1. یک نفس عمیق بکشید، درست است، ریلکس کنید. فکرتان را جمع کنید، آرام باشید و از دیدگاهتان یک قدم عقب روید. قبل از دادن پاسخ یا هر واکنشی، آرام شوید. دادن واکنش فوری و دفاعی جزء ذات انسان است. برای فکر کردن بیشتر به خودتان وقت بدهید.
2. سعی کنید درک کنید که این فرد هرچه که بگوید، قصد دارد با شما ارتباط برقرار کند. میخواهد چیزی به شما بگوید و اگر گوش کنید، ممکن است چیز جدیدی یاد بگیرید. هر علم و دانشی برایتان فایده خواهد داشت.
3. تصور نکنید که هر چیزی قصد تسلط بر شما، خراب کردن حستان از واقعیت و نابود کردن نفستان را دارد. احتمالاً موضوع این نیست چون مردم معمولاً نیت خوب دارند. حتی اگر هم نداشته باشند، از تواضع چیزهای زیادی یاد خواهید گرفت.
4. ارزیابی کنید و از دیدگاهی نامرتبط آن نظر و عقیده مخالف را در نظر گیرید و به جای احساسات از واقعیت و منطق کمک بگیرید. درک نظر آن فرد کمکتان میکند با دیگران ارتباط برقرار کنید و نظر جامعتری نسبت به دنیا پیدا کنید.
5. تشخیص دهید که آن فرد وجود دارد، نظری مخالف دارد و هر ذرهای از اطلاعات میتواند به شکل دادن نظر شخصی خود شما کمک کند. اگر نمیتوانید بازخورد منفی را تحمل کنید، فرصتهای زیادی برای یادگرفتن چیزهای جدید را از دست خواهید داد.
تفاوتها خوب است
اگر همه ما مثل هم بودیم، یک نظر داشتیم و همه میدانستند که دیگری چه فکر میکند. به نظرتان دنیا جای کسلکنندهای نمیشد؟
محیطی را در نظر بگیرید که نظرات مخالف در آن استقبال میشود، سوالات سخت پرسیده میشود و جوابهای سخت داده میشود. واقعبین و همدل باشید و درک کنید که شما، آنها، ما، همه بخشی از یک شبکه بزرگ آگاهی هستیم.
در تصویر بزرگتر زندگی، نظر درست و نظر غلط وجود ندارد. هر نظر نمایانگر یک دیدگاه خاص است - یک فرد خاص - یک موجود خاص. سعی کنید به استقبال چیزی که درک نمیکنید بروید و خیلی زود خواهید فهمید که این راهی ساده و سریع برای جذب بینش و اطلاعات جدید است.
منبع:مردمان
بچهها بسیار حساس و باهوشند و احساسات درونی مادر را درک میکنند. اینطور است که خیلی زود به محیطی که مادرشان به آن چندان اعتماد ندارد، اعتماد نمیکنند.
من مربی یک مهدکودک و موسسه
استعدادیابیام. پس از مدتها احساس اینکه مادران چندان از محیطهای
اجتماعی کودکانشان خبر ندارند، من را بر آن داشت که از مشاهداتم در
مهدکودک از فرزندانتان بنویسم تا بیشتر با روحیه آنها آشنا شوید. به نظر
گاهی مشت نمونه خروار است و گاهی مشکلات بچههای دیگران میتواند همان
مشکلی باشد که من با فرزندم دارم.
در این سالها، با کار در مهدکودک بسیار به بچههایی برخورد کردهام که رفتارهایشان در خانه متفاوت از رفتارهایشان در مهد و محیطهای اجتماعیتر بوده است. این است که با خودم قرار گذاشتم، مادران را در جریان آن رفتارهایی که کمتر با آن در ارتباطند قرار دهم و مشاهدات عینی خودم را درباره فرزندانتان با شما در میان بگذارم.
گاهی مشکلات از خود ما شروع میشود و گاهی ناخواسته وسط یک مشکل قرار داریم. اما آنچه مهم است ریشهیابی آن مشکل و حل آن است. برای شروع بد نیست از برخوردم با کودکی که تازه قرار است پا به موسسه بگذارد آغاز کنم. آن زمان که برای نخستینبار کودکانتان را به محل جدیدی چون مهدکودک یا موسسه میآورید و قصد دارید او را چند ساعت از خود دور کنید.
بچههایی
که پا به موسسه یا مهدکودک میگذارند، چند دستهاند؛ دستهای آنهایی هستند
که به مادرانشان چسبیدهاند و با آنها پا به این محیط جدید میگذارند.
گروهی از بچهها هم هستند که بیتوجه به پدر و مادر در اتاقها و محیط مهد
میچرخند و به همه جا سرک میکشند. دسته دیگر اما آنهایی هستند که اصلا
پایشان را به این محیط جدید نمیگذارند، گریه میکنند و از مادرانشان جدا
نمیشوند.
اما کودکان 3 تا 5 ساله کمتر از مادرانشان جدا میشوند و اگر روز اول بمانند، روز بعد نیز به سختی دوباره وارد میشوند و این قصه روزها ادامه دارد و تکرار میشود. حتی با شرط اینکه مادرانشان در محیط هستند، از کلاسهایشان بیرون میآیند و سرک میکشند تا از حضورشان مطمئن شوند. اما همه بچهها بالاخره به شرایط عادت میکنند. این عادت نیز از آن اعتماد سرچشمه میگیرد که مادرانشان به دنبالشان میآیند و آنها را میبرند. اما آنهایی که عادت نمیکنند چه کسانی هستند؟
خانم مطهری_ روانشناس کودکان در اینباره میگوید: «در ابتدا باید این را واکاوی کنیم که آیا این ناراحتی و گریه و اضطراب از ترسیدن کودکان ناشی میشود یا مسائل دیگری در این میان دخیل است. بد نیست در این موارد ابتدا به خودمان مراجعه کنیم. به اینکه چه احساسی داریم وقتی کودکمان را به مهدکودک، مدرسه و ... میفرستیم؟ به چهره نگران مادران در آن لحظه که توجه کنید، متوجه میشوید بسیاری از این نگرانی و وابستگیها از ما به عنوان والدین ناشی میشود و بچه به درستی آنها را میگیرد.»
مطهری معتقد است که بچهها بسیار حساس و باهوشند و احساسات درونی مادر را درک میکنند. اینطور است که خیلی زود به محیطی که مادرشان به آن چندان اعتماد ندارد، اعتماد نمیکنند و از ابزار خود برای اعتراض به این وضعیت استفاده میکنند؛ ابزاری چون جیغ، گریه و ... . این روانشناس کودکان به دسته دیگری از بچهها اشاره میکند و میگوید: «اما این درباره همه بچهها صادق نیست.
گاهی این بچهها به ترسهایی که والدین به آنها تزریق کردهاند واکنش نشان میدهند. مثلا بچههایی هستند که برای تنبیه به این تهدید میشوند که به دنبالشان نخواهند رفت و در مهدکودک میگذارندشان یا تهدید به این میشوند که دیگر دوستشان ندارند و به خانم مربی میگویند که تنبیهشان کنند.» همه این موارد به اضافه موارد دیگر میتواند انگیزه بچهها را نسبت به مهد و مدرسه رفتن کم کند و بر استرسهای پایدار بچهها از همین دوران کودکی دامن بزند.»
نی نی سایت
مجله پنجره خلاقیت: «هارو اکر» در 20 سالگی همه کتاب های موفقیت شخصی را خوانده و در بیشتر سمینارها شرکت کرده بود. او که در چند فعالیت تجاری با ناکامی رو به رو شده بود، در اوج ناامیدی به اندیشه هایی که درباره خودش داشت، نگاه عمیقی انداخت. اگر چه از صمیم دل می خواست ثروتمند شود، ولی به این نتیجه رسید که ترس از شکست خوردن در او بیشتر است.
او معتقد است هر نتیجه ای که در زندگی تان تجربه می کنید، خواه مثبت باشد یا منفی، چه پولدار باشید چه فقیر، بازتاب دنیای درون شما هستند. پس در یک کلام می توان گفت برای به دست آوردن نتایج مورد علاقه بیرونی اول باید به بازی درونی ثروت تسلط پیدا کنیم.
1. در آمد شما تنها به میزان عملکردتان افزایش می یابد.
2. آدم های ثروتمند معتقد به ثروتمند شدن هستند، ولی آدم های فقیر آرزومند ثروتمند شدن هستند.
3. ثروتمند شدن به تمرکز، شجاعت، دانش، تخصص، تلاش کامل، بینش مخالف با سکون و به ذهنی تنظیم شده برای پول نیاز دارد.
4. بر اساس وضعیت بازار نسبت به ارزشی که دارید به شما پول پرداخت خواهد شد.
5. تعریف کار آفرین از نگاه اکر عبارت است از شخصی که مشکلات را برای مردم با در نظر گرفتن سود حل می کند.
6. فکر کوچک و عمل کوچک منجر به ورشکستگی می شود. فکر بزرگ و عمل بزرگ منجر به پول و معنی دار شدن زندگی می شود.
7. آدم های ثروتمند فرصت ها را می بینند و آدم های فقیر موانع را.
8. آدم های ثروتمند با آدم های مثبت و موفق معاشرت می کنند و آدم های فقیر با آدم های منفی و شکست خورده معاشرت می کنند.
9. کار کردن سخت بالاخره به نتیجه می رسد.
11. آدم های ثروتمند از مشکلات خود بزرگ تر هستند و آدم های فقیر از مشکلات خود کوچک تر هستند.
12. آدم های ثروتمند ترجیح می دهند بر اساس دستاوردها به آنها پول پرداخت شود.
13. برای ثروتمند شدن باید راهی برای دو برابر کردن قدرت خودتان پیدا کنید.
14. باید روی درآمد، پس انداز تمرکز کنید و سرمایه گذاری خود را افزایش دهید و با ساده زیستی هزینه زندگی خود را کاهش دهید.
15. روش اداره کردن پول از مبلغ پول مهم تر است. تا نشان ندهید آنچه را که دارید می توانید حفظ کنید، مورد بیشتری را به دست نخواهید آورد.
16. آدم های ثروتمند بر خلاف ترسی که دارند دست به عمل می زنند و آدم های فقیر به ترس اجازه می دهند که متوقف شان کند.
17. اگر شما فقط آنچه را که آسان است بخواهید انجام دهید زندگی سخت خواهد شد. اما اگر کاری که سخت است بخواهید انجام دهید، زندگی آسان خواهد شد.
18. تنها وقتی که در سختی قرار دارید، زمانی است که در حال رشد کردن هستید.
19. آدم های ثروتمند همیشه در حال رشد کردن و یاد گرفتن هستند و آدم های فقیر فکر می کنند همه موارد را می دانند.
20. موفقیت یک مهارت یاد گرفتنی است. هر استادی زمانی ناشی بوده است.
21. سریع ترین راه برای ثروتمند شدن و ثروتمند ماندن کار کردن روی توسعه دادن خودتان است.
22. ده درصد از درآمد خود را در صندوق آموزش بگذارید. هر چه بیشتر یاد بگیرید، یشتر پول به دست می آورید.
فرآوری: زهرا اجلال- بخش قرآن تبیان
آیاتی در قرآن کریم وجود دارد که برخی از انسان ها را به حیواناتی نظیر سگ (أعراف / 176) یا الاغ (جمعه / 5) تشبیه می کند یا بعضی از افراد را مثل حیوانات و پست تر از آنها می شمارد (اعراف / 179) و حتی در جایی می فرماید: آنها از هر جنبنده ای پست تر هستند.( أنفال / 22)
با نگاهی به منافع حیوانات و عملکرد بعضی انسان ها، تشبیه «اولئک کالانعام بل هم اضلّ» (سوره اعراف، آیه 179). را حقّ و منطقی می یابیم؛
گران ترین لباس انسان، ابریشم، از حیوانات است.
مهم ترین غذای انسان، شیر و عسل و گوشت و ماست، از حیوانات است.
حیوانات وسیله بارکشی و شخم زدن و منبع درآمد و اشتغال هستند.
تمام کارخانه های پشم ریسی، چرم سازی، لبنیاتی و مرغداری و دامداری ها کارشان به حیوانات وابسته است.
حیوانات بعضی معلّم بشرند. کلاغ، دفن مرده را به فرزند آدم و نسل او آموخت.
بعضی گزارشگر انبیا می شوند؛ هدهد گزارش انحراف مردم سبأ را نزد حضرت سلیمان آورد.
بعضی محافظ انبیا می شوند؛ تار عنکبوت پیامبر اسلام را در غار حفظ کرد.
حیوانات قابل تربیت و آموزش هستند و لذا شکار سگی که آموزش دیده حلال است.
حتی حیوانات آزار دهنده مثل مار، تنها کسانی را می گزند که به آنها نزدیک شده باشند.
با توجّه به مطالب فوق، آیا انسان هایی که از دور مردم آزاری می کنند و مناطق دور دست را بمباران و موشک باران می کنند، از مار بدتر نیستند؟
افرادی که شبانه روز برای مردم حیله و خدعه می کنند و به خاطر رسیدن به هوس های بی انتهای خود نسل انسان را به تباهی می کشند، از حیوانات بدتر نیستند؟
آدم هایی که یک تنه صدها پرونده جرم و جنایت دارند، از درنده ترین حیوانات پست تر نیستند؟ (به نقل از حجت الاسلام قرائتی)
حضرت در خطبه 53 از نهج البلاغه مرحوم فیض الاسلام و در وصف بیعت مردم و هوادارانش با خود می فرماید: «مردم (برای بیعت نمودن) خود را به یکدیگر زده و ازدحام نمودند؛ مانند ازدحام شتر تشنه هنگام آشامیدن آب که عقال و ریسمانش باز شده و ساربان رهایش نموده باشد. به طوری که گمان کردم قصد دارند مرا بکشند.» چه کسی در طول تاریخ اسلام گمان کرده است که حضرت علی(علیه السلام) پیروانش را به حیوانی به نام شتر تشبیه کرده است و یا آن هنگام که در تقسیم بندی مردم می فرماید عموم مردم مانند پشه سرگردانند، آیا قصد توهین به مسلمانان را داشته است؟
از طرفی نیز در احادیث بسیاری به مسلمانان برای درس گرفتن از خصلت های برگزیده حیوانات و پرندگان که همه غریزی هستند و به الگو گرفتن از آن ها توصیه فرموده اند، آیا معصومان ما قصد سرزنش و توهین به مسلمانان را داشته اند؟
آیا وقتی پیامبر در حدیث «کُلکُم راع» مسلمانان و یا نوع انسان را مانند گله ای از گوسفند، گاو یا بز تشبیه می کند، قصد توهین به پیروانش را دارد؟
و یا وقتی خداوند هنگامی که سگ اصحاب کهف را همطراز اصحاب کهف قرار می دهد، یعنی بهترین بندگانش را کنار بهترین سگ دنیا قرار می دهد، آیا قصد توهین به انسان را دارد یا موضوع بر سر بیان صفت مشترک است بین سگ و انسان؟
نشان دیگری از شاهکار ادب عرب و اسلام، یعنی نهج البلاغه حضرت علی (علیه السلام) است که حضرت در خطبه 53 از نهج البلاغه مرحوم فیض الاسلام و در وصف بیعت مردم و هوادارانش با خود می فرماید: «مردم (برای بیعت نمودن) خود را به یکدیگر زده و ازدحام نمودند؛ مانند ازدحام شتر تشنه هنگام آشامیدن آب که عقال و ریسمانش باز شده و ساربان رهایش نموده باشد. به طوری که گمان کردم قصد دارند مرا بکشند.» چه کسی در طول تاریخ اسلام گمان کرده است که حضرت علی(علیه السلام) پیروانش را به حیوانی به نام شتر تشبیه کرده است و یا آن هنگام که در تقسیم بندی مردم می فرماید عموم مردم مانند پشه سرگردانند، آیا قصد توهین به مسلمانان را داشته است؟
خداوند در قرآن می فرماید که از انتخاب پشه به عنوان مثالی برای درک حقیقت حیا و ابا ندارد. حتی برای فهم معجزه خلقت، تفکر درباره شتر را توصیه می فرماید. حضرت علی (علیه السلام) را اسد یا شیر خداوند نامیده اند. آیا تشبیه امیر مومنان که تجلی نور اراده و عقل الهی بر زمین است به شیر که حیوان بی عقل و اراده ای است توهین به ایشان است؟
آثار حکمی و اخلاقی کلیله و دمنه، داستان مرغان و سیمرغ عطار و تشبیه انسان ها به حیوانات در پی توهین به نوع انسان است؟
آیا توصیف چشم معشوق به چشم آهو، ابروی او به مار، گیسویش به دام، نجابت یار به اسب، به معنای تشبیه معشوق به آهو و مار و اسب است یا تشبیه صفات معشوق به خصال برگزیده و ممدوح حیوانات است.
آیا گذاشتن نام هایی چون غزال، آهو، پرستو، شیرعلی، ببرعلی، شاهین و... به قصد تخفیف و خوار کردن فرزندان مان است؟
آیا انسان هایی که از دور مردم آزاری می کنند و مناطق دور دست را بمباران و موشک باران می کنند، از مار بدتر نیستند؟
افرادی که شبانه روز برای مردم حیله و خدعه می کنند و به خاطر رسیدن به هوس های بی انتهای خود نسل انسان را به تباهی می کشند، از حیوانات بدتر نیستند؟
آدم هایی که یک تنه صدها پرونده جرم و جنایت دارند، از درنده ترین حیوانات پست تر نیستند؟
وقتی که حکما می گویند «انسان حیوان ناطق است» آیا قصد تخفیف انسان را داشته اند؟
حکمت و معارف تمدن ایران اسلامی نیز به واسطه مثال ها و تشبیهات و بهره مندی از زبان اشارت و کنایات ماندگار و موثر و زیبا شده است. فرهنگ اسلامی نیز مشحون از تشبیه و مثال است. خمسه نظامی، مثنوی و قابوس نامه پر است از داستان هایی که حیوانات در نقش انسان ظاهر شده اند و هیچ کدام این ها در مقام توهین به کسی نبوده است.
گناهی که مقدمه ی گناهان دیگر است!
بچهی همسایه را میشناسید، همان که به نظر نمیرسد با هیچ چیزی آرام بگیرد؟ آیا پدر و مادرش چیزی را میدانند که شما نمیدانید؟
بچهی همسایه را میشناسید، همان که به
نظر نمیرسد با هیچ چیزی آرام بگیرد؟ آیا پدر و مادرش چیزی را میدانند که
شما نمیدانید؟ کارشناسان در پاسخ میگویند احتمالا نه، اما پیشنهاد
میکنیم شما برای دور ماندن از بیماریها، از 6 رفتار بچههای سالم استفاده
کنید.
1- دستتان را تمیز نگهدارید
شستن
دستها به طور منظم، گرفتگیهای تنفسی و بیماریهای معده و روده را به
طرز چشمگیری کاهش میدهند. بنابراین به بچههایتان عادت بدهید زمانی که
مهدکودک یا کلاسهایشان را ترک میکنند، بعد از هربار بازی کردن و قبل
از غذا خوردن دستانشان را بشویند (یا از ضدعفونیکنندههای دست استفاده
کنند). یک ترفند کلیدی این اسـت که به فرزندانتان یاد بدهید قبل از آغشته
کردن دستهایشان به مایع تا قبل از شستن آنها، به مدت 15 تا 20 ثانیه سرود
«تولدت مبارک» را بخوانند.
2- زیاد بخوابید
اطمینان
حاصل کنید که بچهها زود بخوابند. خیلی از نوزادان تقریبا به 14 ساعت خواب
در روز و پیشدبستانیها به 11 تا 13 ساعت خواب در روز نیاز دارند.
3- هر روز فعال باشید
مطالعات
نشان میدهد ورزش منظم و ملایم میتواند 25 تا 50 درصد از سرماخوردگیها و
آنفلوآنزاهایی را که در طول یکسال اتفاق میافتند را کاهش دهند. آن هم
احتمالا با تقویت گردش خونی که حاصل سلول های مبارزه کننده با عفونت هستند.
ورزش بهتر از هر درمان مطمئن یا معجزه اسـت.
4- مصرف یک رژیم غذایی متعادل و سالم
وعده
های غذایی با مقدار زیادی از میوه ها و سبزیجات رنگارنگ به تقویت سیستم
ایمنی بدن کودکتان کمک میکند. از جمله مواد غذایی سرشار از ویتامین C کلم
بروکلی، توت فرنگی و پرتقال هستند و موادغذایی سرشار از ویتامین D شامل
ماهی تن، شیر غنی شده،غلات و حبوبات میشوند. مصرف ماست پروبیوتیک هم
میتواند به محافظت از بدن کمک کند.
5-به صورتتان دست نزنید
ویروس
سرماخوردگی و آنفلوآنزا از طریق بینی، چشمها و دهان وارد بدن میشوند پس
نگذارید فرزندتان به این نواحی دست بزند. البته این کار در عمل میتواند
بسیار سخت باشد چون شستن دستها در لحظات حساس، از مهمترین کارها اسـت.
به فرزندتان یاد بدهید که هرگز نی، لیوان و مسواکش را بهطور مشترک با
دیگران استفاده نکند.
6- واکسن آنفلوآنزا بزنید
محققان و پزشکان میگویند که بهترین راه برای جلوگیری از ابتلا به آنفلوآنزا، تزریق واکسن آن اسـت.
بیتوته