خبرگزاری آریا -
در نظر و عقیده مخالف به جای احساسات از واقعیت و منطق کمک بگیرید.
من سعی دارم آدم خوبی باشم اما این به آن معنا نیست که برای کنار آمدن با آدمها کورکورانه هر چه میگویند را میپذیرم. من احساس میکنم که هرکدام از ما دیدگاهی خاص نسبت به مسائل داریم و میتوانیم در عین حفظ احترام و دوستی، با نظرات همدیگر مخالفت کنیم.
اخیراً برای شکل دادن به افکارم، پیدا کردن منابع و ابراز عقیده، دو مقاله از یک نفر را مطالعه کردم. نظراتی که به این مقالات دادم محترمانه و مخالف بود. اگر هر چیزی که نوشتم محترمانه نباشد، روش ارتباطیام مشکل دارد. اما میدانم که این نمیتوانست غیرمحترمانه باشد.
با اینحال آن فرد هر دو نظر من را حذف کرد. چیزی که برایم جالب بود این بود که من برایش لایک هم زده بودم و آنها را نگه داشته بود. این باعث شد که فکر کنم واقعاً این آدم چه مشکلی دارد؟ من نیم ساعت از وقتم را صرف خواندن مقالاتش کردم، درمورد آن فکر کردم اما به محض ارسال نظراتم، آنها را حذف کرد.
این باعث شد فکر کنم که چه چیزی باعث بروز چنین رفتاری در افراد میشود؟ چرا بعضیها نمیتوانند نظر مخالف را بپذیرند؟ و چطور میتوانم با چنین شخصیتهایی کنار بیایم؟ واقعاً باعث ناامیدیام شده بود. به همین دلیل سعی کردم جواب این سوال را پیدا کنم.
یافتههای من:
بعد از جستجوهای مکرر و خستهکننده در اینترنت متوجه شدم که نمیتوان پاسخ قاطع و مشخصی برای روانشناسی این پدیده پیدا کرد. این یعنی تا وقتیکه نظرات علمیتری درمورد آن پیدا شود، همه چیز بر پایه حدس و گمان خواهد بود. تاآن زمان، من تلاشم را خواهم کرد تا با استدلال نشان دهم چه انگیزهای باعث میشود افرادیکه نظر مخالف دارند را ساکت کنیم.
ارتقای نفس ـ اتفاق بدی افتاده است و این فرد نیاز به ارتقای نفس دارد. و بااینکه میداند مردم با او مخالفند، همین که میداند میتواند به طریقی از شر نظرات مخالف خلاص شود، اعتمادبهنفسش را بالا میبرد.
ترس ـ ممکن است تصور کند که اگر بگذارد نظرات مخالف زیر مقالهاش بماند، دیگران او را یک احمق، کودن یا بدون معلومات تصور کنند.
خودخواهی ـ تنها نظری که مهم است نظر خود آنهاست، چه درست و چه غلط، چه با پشتوانه علمی چه بدون آن. و هر کسی که سعی کند نظری مخالف با آنها بیان کند، خیلی سریع به او نشان خواهد داد که مرکز جهان کیست!
تداخل ـ آنها هیچگونه مداخلهای نمیخواهند. آنها برای ابراز عقاید یا چاپ کارهایشان یک ماموریت دارند و اگر کسی سر راه رسیدن آنها به هدفشان قرار گیرد، کنارش خواهند زد.
عقده خودبزرگبینی ـ هر کسی که با نظرات آنها مخالفت میکند، چیزی جز یک احمق نیست و ارزش اینکه نظرش را در صفحهشان نگه دارند ندارد. اما ممکن است تصور کنید این باعث میشود باهوشتر به نظر برسند ازاینرو شاید در واقعیت احساس میکنند پایینتر و کمتر هستند.
عقده خودکمبینی ـ این هم مربوط به نفس آنها و نیاز به بالاتر بودن است. احساس میکنند هر کاری که انجام میدهند به اندازه کافی خوب نیست. اگر نظری مخالف با آنها ابراز کنم، آن را حمله شخصی برداشت خواهند کرد.
نداشتن دانش ـ ناگهان متوجه میشوند که درمورد موضوعی که 20 پاراگراف درمورد آن نوشتهاند اطلاعات کافی ندارند. نمیخواهند احمق به نظر برسند به همین دلیل نظراتی که اطلاعات آنها را زیر سوال ببرد را پاک میکنند. البته این کار هم باز از آنها یک احمق میسازد چون نشان میدهد نمیخواهند چیز جدیدی یاد بگیرند.
نداشتن منابع ـ برای دفاع از ادعاهایشان هیچ ندارند و قصد هم ندارند که ادعاهایشان را بعداً ثابت کنند. نمیخواهند هم که کسی از این مسئله باخبر شود.
ناتوانی برای قبول شکست ـ مغلوب نظرات خودشان شدهاند و چیزی جز افرادی شکستخورده نیستند اما نمیخواهند این را بپذیرند.
زیر سوال رفتن واقعیت ـ افکاری که در سر ماست و اعتقاداتمان درک ما را از جهان و واقعیت تشکیل میدهند. اگر نظر مخالفی داشته باشم، ممکن است این نظر «واقعیت» آن فرد را زیر سوال برده باشد. شاید این افراد نمیتوانند بپذیرند که در واقعیت اشتباه زندگی میکنند.
فرار از واقعیت ـ از اینها گذشته، آنها فقط میخواهند نظر خودشان را ابراز کنند بدون اینکه کسی با آنها مخالفتی کرده یا آن را زیر سوال ببرد. این فضای مخصوص خودشان است و باید در این دنیای خودشان زندگی کنند.
کنترل ـ آنها آن را دارند و شما ندارید. به آنها احساس قدرت داده و تصور میکنند بزرگتر از واقعیتشان هستند. به شما این احساس را میدهد که کوچکتر از واقعیتتان هستید. وقتی نظرات دیگران قابل تحمل نیست، بدیهی است که مشکلی وجود دارد.
چطور میتوان با نظرات مخالف برخورد کرد؟
1. یک نفس عمیق بکشید، درست است، ریلکس کنید. فکرتان را جمع کنید، آرام باشید و از دیدگاهتان یک قدم عقب روید. قبل از دادن پاسخ یا هر واکنشی، آرام شوید. دادن واکنش فوری و دفاعی جزء ذات انسان است. برای فکر کردن بیشتر به خودتان وقت بدهید.
2. سعی کنید درک کنید که این فرد هرچه که بگوید، قصد دارد با شما ارتباط برقرار کند. میخواهد چیزی به شما بگوید و اگر گوش کنید، ممکن است چیز جدیدی یاد بگیرید. هر علم و دانشی برایتان فایده خواهد داشت.
3. تصور نکنید که هر چیزی قصد تسلط بر شما، خراب کردن حستان از واقعیت و نابود کردن نفستان را دارد. احتمالاً موضوع این نیست چون مردم معمولاً نیت خوب دارند. حتی اگر هم نداشته باشند، از تواضع چیزهای زیادی یاد خواهید گرفت.
4. ارزیابی کنید و از دیدگاهی نامرتبط آن نظر و عقیده مخالف را در نظر گیرید و به جای احساسات از واقعیت و منطق کمک بگیرید. درک نظر آن فرد کمکتان میکند با دیگران ارتباط برقرار کنید و نظر جامعتری نسبت به دنیا پیدا کنید.
5. تشخیص دهید که آن فرد وجود دارد، نظری مخالف دارد و هر ذرهای از اطلاعات میتواند به شکل دادن نظر شخصی خود شما کمک کند. اگر نمیتوانید بازخورد منفی را تحمل کنید، فرصتهای زیادی برای یادگرفتن چیزهای جدید را از دست خواهید داد.
تفاوتها خوب است
اگر همه ما مثل هم بودیم، یک نظر داشتیم و همه میدانستند که دیگری چه فکر میکند. به نظرتان دنیا جای کسلکنندهای نمیشد؟
محیطی را در نظر بگیرید که نظرات مخالف در آن استقبال میشود، سوالات سخت پرسیده میشود و جوابهای سخت داده میشود. واقعبین و همدل باشید و درک کنید که شما، آنها، ما، همه بخشی از یک شبکه بزرگ آگاهی هستیم.
در تصویر بزرگتر زندگی، نظر درست و نظر غلط وجود ندارد. هر نظر نمایانگر یک دیدگاه خاص است - یک فرد خاص - یک موجود خاص. سعی کنید به استقبال چیزی که درک نمیکنید بروید و خیلی زود خواهید فهمید که این راهی ساده و سریع برای جذب بینش و اطلاعات جدید است.
منبع:مردمان
میخواهید افراد از ایدههای شما حمایت کنند؟ بر ترس آنها غلبه کنید
داشتن ایده های فراوان تضمین کننده موفقیت شما نخواهد بود! ایده شما وقتی موثر اسـت که دیگران آنرا باور داشته باشند و از آن حمایت کنند البته به این معنی نیست که ایده آنقدر ابتدایی و تکراری باشد که همه آنرا بشناسند.
به گزارش آلامتو و به نقل از بیزینس ترند؛ «قدیمیترین و قویترین احساس بشری ترس اسـت و قدیمیترین و قویترین نوع ترس، ترس از ناشناختههاست.» اچ. پی. لاورکرفت
یکی از بزرگترین چالشهایی که هنگام نوآوری و تغییر با آن مواجه خواهید شد این اسـت که ایدههای خود را به شیوهای ارائه دهید که بتوانید بر نگرانیهای افراد و مقاومت آنها در برابر تغییر چیره شوید.
یک ایده خوب بهتنهایی کافی نیست. اگر میخواهید از تغییر، نوآوری، محصول، فرایند یا استراتژی تازهای حمایت شود، لازم اسـت نسبت به روانشناسی پشت پرده مقاومتها – ترسها، نگرانیها و دلواپسیهایی که افراد را از پذیرش تغییر بازمیدارد – شناخت داشته باشید.
در ادامه چهار مورد از دلایل کلیدی آمده اسـت که باعث میشود افراد (ازجمله کارکنان، اعضای هیئتمدیره و دیگران) در برابر ایدههای شما مقاومت کنند:
به این فکر کنید که از دیگران چه چیزی را تقاضا میکنید. شما از آنها میخواهید زمان، تلاش و شاید پول خود را صرف پروژهای کنند که عاقبت آن (هرچقدر هم که موفقیت ازنظر شما قطعی به نظر برسد) برای آنها غیرقطعی اسـت. با توجه به اینکه اغلب افراد ریسکگریز هستند، ترس از شکست یک دلیل بدیهی نگرانی و مقاومت اسـت.
بهصورت نظری بسیاری یک جهتگیری جدید را به چالش نخواهند کشید؛ اما زمانی که تغییر در واقعیت آغاز میشود – و رویهها، بودجهها و فرایندهای کاری معمول دستخوش تغییر قرار میگیرند – افراد بهسرعت سنتگرا میشوند. توجه داشته باشید در عین اینکه ممکن اسـت افراد بگویند به ایدههای جدید و نوآورانه تمایل دارند، اما زمانی که مجبور میشوند با پیامدها مواجه شوند ممکن اسـت آنگونه که انتظار داشتید پذیرای وضعیت جدید نباشند.
معرفی ایدههای جدید ممکن اسـت منجر به یک جابجایی در اولویتها و منابع شود و درنتیجه برخی احساس انزوا، دستکم گرفته شدن یا نگرانی کنند. تغییرات گسترده حفظ جایگاهها و شیوههای پیشین انجام دادن کارها را برای افراد دشوار میکند. ایدههای جدید ممکن اسـت منجر به افول جایگاه و قدرت پیشین برخی از افراد شود. شما باید این دغدغهها را جدی بگیرید و به دنبال شیوههایی بگردید تا در عین این که ایدههای جدید خود را پیادهسازی میکنید، جایگاه و منابع ذینفعان کلیدی را حفظ کنید.
ایدههای جدید اغلب پیچیده هستند و بهسادگی قابلدرک نیستند؛ در نتیجه ممکن اسـت ایدههای شما نیازمند صرف انرژی و توجهی فراتر از ظرفیت افرادی باشد که تلاش میکنید با خود همراه کنید.
بهمنظور غلبه بر این موانع و به جنبوجوش آوردن افراد درباره ایدهها، نوآوریها، تلاشهایتان برای تغییر، لازم اسـت هنگام ارائه خود این نگرانیها را تعدیل کنید. در ادامه پنج توصیه برای این کار آمده اسـت:
رهبران، وقتیکه ایده جدیدی را پیشنهاد میدهند اغلب فرض را بر این میگیرند که مزایای ایدههای آنها واضح و بدیهی اسـت. بر مزایا تأکید کنید، فرض نکنید که همه بلافاصله و عمیقاً درک خواهند کرد که شما قصد دارید به چیزی دست پیدا کنید. داستانی بگویید که تکتک مزایای ایده شما را به مخاطبتان نشان میدهد.
همیشه باید به مخاطبان و دنیای آنها فکر کنید. لازم اسـت ایدههای خود را بهگونهای به تصویر بکشید که نشان دهد چگونه ایدههای شما با زندگی آنها ارتباط دارد.
رهبران اغلب هنگام ارائه ایدههای خود به تیمها به ریسکهای ذاتی آنها اشارهای نمیکنند. وقتی را صرف شناسایی ریسکها و شیوههای تعدیل آنها کنید.
ایدهها ممکن اسـت به این دلیل که بیشازحد گسترده یا مبهم باشند، رد شوند. حدود ایده خود را مشخص کنید و بر روی هزینهها و زمانبندیهای واقعگرایانه متمرکز شوید. اجازه ندهید احساسات و قدرت ایدهتان شما را وسوسه کند بیش ازآنچه میتوانید وعده دهید.
با آگاهی از اینکه افراد اغلب به دلیل ترس از دست دادن جایگاه و موقعیت خود در برابر تغییر مقاومت میکنند، بر وجهه و استقبال اجتماعی تأکید داشته باشید که آنها احتمالاً با همراهی و پیوستن به شما به دست خواهند آورد.