قیمت : 14800 تومان
قیمت : 14800 تومان
چه چیزی باعث معامله درست یک سرمایه گذار در بورس می شود؟ آیا تیپ شخصیتی سرمایه گذار در سود و زیان او موثر است؟
به گزارش آلامتو به نقل از بورس پرس؛ بازار سرمایه در کشورهای دنیا از جمله ایران از جذابیت خاصی برخوردار است. گاهی برای پاسخ به کنجکاوی حتی شاید به تالار بورس هم سری بزنیم و وقت هایی هم پیش می آید بخواهیم بدانیم کسانی که وارد این بازار می شوند چگونه افرادی هستند.
در این باره رضا بافتی روانشناس و مشاور با معرفی 8 تیپ شخصیتی ، افراد موفق و ناموق در بازار سرمایه ایران را اعلام کرد و به به بورس پرس گفت: شناخت این 8 تیپ شخصیتی گویای این مسأله است که کدام یک از تیپ های شخصیتی بیشتر به بازار سهام روی می آورند و کدام ها موفق و یا ناموفق عمل می کنند.
وی به توصیه توماس بولکفسکی، روانشناس بازارهای جهانی اشاره کرد و گفت: بولکفسکی توصیه می کند از تحلیل خودتان برای معامله در بازارهای سهام استفاده و همیشه با اندیشه اینکه قرار است یکی از نزدیکان قرار است دست به معامله بزند و شما توصیه های لازم را به او بگویید، اقدام کنید.
بافتی افزود: آگاهی همیشه در لحظه اتفاق می افتد و کسانی که متوجه آگاهی می شوند موفق تر عمل می کنند و کمترین زیان را خواهند داشت.
درتمام جنبه های زندگی واقع گرا هستند. دانشمندان را می توان در این دسته جای داد. افرادی با این شخصیت زمانی که وارد بازار سرمایه می شوند به سود کم قانع و ترجیح می دهند با ریسک دست به انتخاب و یا خرید و فروش سهام نزنند.
این دسته از افراد به شدت هیجانی هستند و تحت تأثیر هیجانات دست به معامله می زنند، گاهی حالات این افراد از بیرون نیز کاملا قابل مشاهده است.
معمولا این افراد به دنبال تجربه و حس های جدید هستند و البته به شدت واقعیت مدار، افرادی با تیپ شخصیتی ادارکی برون گرا براساس واقعیت بیرون کار می کنند و همیشه سعی می کنند با افراد مختلف ارتباط برقرار کنند و خود را با سایرین تطبیق دهند؛ ادراکی های برون گرا بدلیل اینکه همیشه به دنبال تجربه حس های جدید هستند معمول نیز سرمایه گذاری های کوتاه مدتی انجام می دهند. برای مثال امکان دارد دست از یک معامله برداشته و به سراغ سهام دیگری بروند.
این افراد به دلیل توان زیاد، در بهره برداری از فرصت ها بیشترین توانایی را دارند و معمولا در سیاست و تجارت موفق خواهند بود. این نوع شخصیت می تواند سرمایه گذار بهتری باشد. بدلیل اینکه به موقع اقدام به خرید و فروش سهام خواهد کرد.
سازگاری خوبی با افراد در میان این تیپ شخصیتی وجود ندارد و بیشتر متمایل به درون هستند، این افراد حتی در بیان افکار خود مشکل دارند و به اندیشه ها و گفته های دیگری بی توجه و عموما بر اندیشه های خود متمرکز و قائل به مشورت نیستند، براساس تجربه های شخصی دست به تصمیم گیری می زنند و معمولا در معاملات زیان می کنند مگر اینکه کلان اندیش باشند که در این صورت احتمال سوددهی وجود دارد.
معمولا افرادی هستند آرام، متواضع و مؤدب، البته دچار خشم هم می شوند اما به دلیل اینکه خشم را بروز نمی دهند متوجه این حالت آنها نخواهیم شد. این افراد معمولا در تشویش، نگرانی و تردید به سر می برند. حتی گاهی حتی به دلیل همین مردد بودن و وسواس فکری و تحریکات باعث شده در معامله متضرر شوند البته در برخی مواقع این وضعیت به کمک آنها می آید اما این تیپ شخصیتی بیشترین استرس را متحمل می شوند.
این افراد بسیار غیرمنطقی هستند یا به قولی از دنیا بریده اند، این دسته از افراد اگر هم وارد بازار سرمایه شوند بیشتر به چشم سرگرمی به آن نگاه می کنند.
خیال پردازان حرفه ای که ارتباط کمی با واقعیت دارند، این افراد با تهدید جدی زیان دهی در معاملات به دلیل رویایی بودن روبرو هستند. آنها با فکر میلیارد شدن در مدت زمانی بسیار کوتاه وارد این بازار می شوند. بیش از 90 درصد این افراد به امید پولدار شدن قدم به بازار سهام می گذارند.
جام جم سرا: اگر مرکز مالی تهران، آن ساختمان نبش پل حافظ است و بورسبازها و واسطهها و کارگزارهایش از پشت دیوارهای شیشهای تالار بورس، سرمایه و اوراق بهادار معامله میکنند؛ کارگزارهای زباله در حلبیها و کانکسهایی که بوی زباله به جدار آنها چسبیده، در انتظار رسیدن آشغالها هستند.
کارگزارها، مدیران کارگاهها هستند که زبالهها را از واسطهها میخرند و بازیافت میکنند و میفروشند به کارخانهها، هرکدام شش، هفت کارگر دارند. برخی هم فقط صاحب کارگاه تفکیک هستند. از سطح شهر زباله جمع و تفکیک میکنند و به کارگزارها میفروشند و دیگران هم تنها کارگرند و بیشتر از اتباع افغان.
از خیابان اصلی تا بورس زباله تقیآباد دو کیلومتر جاده خاکی است. تل زبالهها در کنار جاده خاکی و راهآهن اهواز- تهران از رسیدن به بورس زباله تهران حکایت دارد. بوی زباله خیلی زودتر به استقبالت میآید. دو راه خاکی که تا انتها امتداد دارد و اطرافش غرفهها و کارگاههای تفکیک زباله جاخوش کردهاند، کارتن، آهن، بطری، کاغذ خشک و تر. مقصد ماشینها مشخص است. تندوتند میآیند و میروند و پر و خالی میشوند. کمترین بیاحتیاطی، مساوی است با صدای بوق مهیب خاور.
اولین کارگزاری و کارگاه، مربوط به بطریهای آب معدنی و نوشابه است. محوطه 400، 500 متری پر از بطری. کف خیس است. بوی زباله نفس را بند میآورد و حتی از دستمال و روسری هم عبور میکند. آن سوی انبوه بطریها، نقاله در حال حرکت است و تیغهها و کارگرهای افغان در حال کار. بطریها را میریزند روی نقاله، میرود داخل تیغهها و محوطه و از آن سویش خردههای پلاستیک میرود داخل کیسههای غولپیکر پلاستیکی که روی هم انبار شدهاند در انتظار ارسال به کارخانههای پلیاستر. برای رسیدن به نقالهها باید از روی انبوه بطریها بگذری که از شمارش خارجند. جوانی ایستاده به تماشا. در کنارش مردی میانسال، کوتاه و فربه ایستاده است. آن بالا به فاصله سه، چهار متری اتاقکی بنا شده برای مدیر کارگاه و نظارت. سخت اعتماد میکنند برای مصاحبه، اما بالاخره پای حرف میآیند:
دقیقا اینجا چه کار میکنید؟
اینجا مرکز بازیافت مواد پلاستیکیه. هرچه فکر میکنی.
شما برای خودت کار میکنی یا کارگری؟
ما برای خودمان کار میکنیم. کارگر خودمانیم.
چی میخرید؟ از چه کسانی میخرید؟
همان چیزهایی که مراکز بازیافت میخرن. همهچیز.
کیلویی چند؟
هرچیز قیمت خاص خودشو داره. یکسری هستند که جمع میکنن. منتها شهرداری از آنها کیلویی 200تومان میخره. ما کیلویی 500، 600تومان میخریم. کیلویی 100تومان سود میکنیم.
چندتا کارگر دارید؟
ما خودمان کارگر خودمانیم. اینجا کارگاه خوداشتغالیه. ما هفت صبح میآییم. از کسانیکه زباله جمع میکنن کیلویی 400، 500 تومان میخریم. کیلویی 100 تومان سود خودمونه. روزی 400، 500 کیلو، 700، 800 کیلو بار میخریم و تفکیک میکنیم. این کاری که مردم در خانه باید انجام بدن، کارگران انجام میدن.
از چند نفر میخرید؟
هرکس مشتری خاص خودش رو داره، دو نفر، سه نفر و چهار نفر.
فروشندههایی که به شما میفروشند واسطه هستند؟
تقریبا.
یعنی دورهگردها هم میآیند اینجا؟ این پسربچههایی که زباله جمع میکنند؟
تقریبا!
خانمها چطور؟
نه، نه اصلا. مرد میانسال کناری تهلهجه آذری دارد. میگوید: «ورود خانم ممنوعه. ضایعات کار خانم نیست. نه اینجا، جاهای دیگر هم.»
اما ما دیدیم که خانمها زباله جمع میکنند. شما نمیخرید؟
نه اصلا. خیلی ببخشید شما میتونی بری تو سطل آشغال، نمیتونی که، اینجا نمیان.
مشکلات کارتان چیست؟
شهرداریه. پشت اینهایی که میبینید صنایع بزرگی هست که چندین میلیارد سرمایهگذاری کردن و وابسته به این کارگاهها هستند. در نظر بگیر در این کارگاهی که پنجنفر کار میکنن، 50نفر غیرمستقیم شاغل شدن. اینجا کارگاهی است که کار تخصصی انجام میده. ما اینجا کار بطری نوشابه را انجام میدیم که اگر شما دور بریزی 400سال طول میکشه که برگرده به چرخه طبیعت. کاری که میکنیم لطف بزرگی به محیطزیست و خودمونه. اما شهرداری به ما امکانات نمیده. چندین ساله که مسیرهای اینجا خاکیه و آسفالت نمیکنن. ما اگر بخواهیم با آرامش کار کنیم میتوانیم 20تا ایرانی را بیاریم اینجا، استخدام کنیم. من خودم لیسانس مکانیکم. اینجا کارگاهیه که من و اخویها و پسرعموهایم براش سرمایهگذاری کردیم، ما 10تا کارگر افغان گرفتیم. اگر شهرداری حمایت کنه، اذیت نکنه 20تا کارگر ایرانی استخدام میکنیم.
هر کدام از این کیسهها را چقدر میفروشی؟
20 تا 25هزارتومن.
روزی چند تا کیسه تولید میشود؟
تقریبا 100 تا 150تا.
روزی چند کیلو بطری میخری؟
سهتن.
اگر بخواهند انتقالتان بدهند به کهریزک، میروید؟
هرجا به ما جا بدن میریم. فکر نکنید اینهایی که اینجا کار میکنن از نظر سواد و تحصیلات پایین هستند یا درکی از مسایل اجتماعی ندارن، نه. خیلی هم بچههای زرنگی هستند. خود همین دستگاهها و ماشینآلاتی که ما اینجا پیاده کردهایم، کلی هزینه، وقت، فکر و تخصص میخواد. منظور اینکه آدمهای ضعیفی نیستن. مشکلی که هست ما حمایت هم نمیخواهیم فقط اذیت نکنن. این کیسهها تبدیل به الیاف پلیاستر میشه، مثل موکت. اگه تو گوگل سرچ کنی: الیاف پلیاستر، بکگراند این داستان رو میتونی پیدا کنی.
هر طرف سر بچرخانی اشتغال کودکان را در میان زبالهها میبینی. اما خودشان میگویند که این کار بیماری پوستی ندارد و تاکنون کسی نگرفته. فقط یکبار «انگشتان دست یک کارگر افغان با تیغههای دستگاه رفت»؛ یعنی قطع شد و انگشتانش رفتند میان تیغهها و تکهتکه شدند. خودشان اینطور روایت میکنند.
کارکردن با این دستگاهها خطر ندارد؟
همهچیز خطر داره. باید مراقب دستها باشی چون چندتا تیغه داره. این کارگاه بغلی؛ نصیری کارگرش، دستش رفت.
یعنی چه؟
هیچی دیگه خداحافظی کرد با دستش. مرد کناری میگوید: «افغانی بود.»
بعد چیکار کرد؟
دوا درمان کرد.
خب بیکار شد؟
نمیدانیم دیگه، انگشتانش داغون شد. باید مراقب باشند دیگر.
هر دستگاه روزی چقدر بطری خرد میکند؟
شش، هفتتن، روزی هفتتا کامیون بار میاره و تبدیل میشه به دوکامیون خروجی بطری خردشده.
روبهروی کارگاه و کارگزاری بطریها، کارگاه پرس کارتن و کارگزاری آن واقع شده است. اینجا هم دوبرادر مدیرند و کارگران افغان مشغول کار. بستههای بزرگ چندمتری پرسشده و نواربندیشده کارتن روی هم قرار گرفتهاند. اینسوتر محفظه چندمتری مستطیلیشکلی است که کارتنها درونش چیده و پرس میشوند. روزی چندتن کارتن میفروشند به کارخانههای کارتنسازی و کاغذسازی. وزن هر بسته 400کیلوگرم است و کیلویی 30تومن، سود دارد البته که پول کارگر، اجاره و پول برق میدهند؛ اجاره ماهی یکمیلیون تومن، ماهی یکمیلیون تومن هم پول برق میدهند و سهکارگر، نفری یکمیلیون و 300هزارتومان در ماه حقوق میگیرند.
کامیونها بهسرعت میآیند و میروند. محوطهای 300، 400متری، این تنها کارگاه تفکیک زباله است. انبوه زبالهها آدم را احاطه میکند. کافی است سر بچرخانی تا همه چیز به چشمت بیاید؛ سامسونت، شیشه دلستر، کیف، دمپایی، کفش، جلد ماکارونی، پاکت سیگار، قوطی نوشابه و...
برادرها مشغول کارند. یکی در سایبان گونیهای پارهپوره نان خشکها را پخش میکند. آن یکی کیسه بزرگ زباله بلندتر از خودش را به زحمت گره میزند.
روبهروی کارگاه تفکیک، بازهم محوطهای 300، 400 متری دورچینشده تروتمیزی است که کارگزاری و کارگاه تفکیک و پرس آهن است. یکگوشه دستگاه پرس آهن و دو کارگر افغان مشغول کار هستند و اینسو قطعههای بزرگ دو a آهنآلات پرسشده، روی هم چیده شدهاند.
مردی میانسال دستمالی دور سرش بسته، با زیرپیراهنی و شلوار کردی، سبیل پهن و پرپشتی دارد، صورت استخوانی و موهای مشکی، لاغراندام است و میانسال به نظر میرسد. پسری جوان کنارش ایستاده با ظاهری همینشکلی که بیشباهت به خودش نیست. خودش را اینطور معرفی میکند: «حقدوست میرزایی» و میگوید: «این کار، 80درصدش آلودگیه اما چی؟ اینجا پنجهزار نفر مشغول کارن. 100تا هزارمتری مردم زمین دارن. کار میکنن. اگر اینها را بخوان از اینجا در بیارن این جوونها بدبخت میشن.»
او ادامه میدهد: «اینجا حداقل 500 تا کاسب هستن؛ هرکدام را چهارتا خانواده حساب کنی، میشود: 20هزارنفر اینجا نونخور داریم؛ اونایی که از ما میخرن و میفروشن. ما اینها را به جایی میرسانیم، میدیم ذوبآهن، این کار ماست. اصلا اگر از اینجا بیرونمان کنند، زمینهامان را به هیچ احدالناسی نمیدیم من اینجا خودم 100آمپر برق دارم، قانونی، همه چیزش را هم دارم. صبح ساعت هفت میآییم و شب ساعت 9، 10 میریم.»
آهنآلات اینجا به اصفهان، یزد، نیشابور، تبریز، بناب، اردبیل، مشهد، همه جا، هرجایی ذوب دارد، ارسال میشود. کافی است درباره مشکلاتشان بپرسی تا سر گلهشان باز شود که: «مشکلمان فقط با شهرداریه. نمیگم دعوا داریم نه، اتفاقا با هم دوستیم، کنار اومدیم. کمک نمیکنن، درست. کارمان کثیف است، آلودگی دارد. درست. فقط اذیت نکنند. این خیابان را اومدید، خودتان فهمیدید چی به چیست. هیچ خدماتی نیست.»
میپرسد: «نخالهها را دیدید؟» و بعد خودش جواب میدهد: «کار من که نخاله درنمیآید خدا رو شکر. کار من تفکیک زباله است. ما خودمان زباله را اینجا تفکیک میکنیم، تبدیل به پول میکنیم. ما اینجا دوتا جواز و پروانه کسب داریم، مال خودمان است. رفتیم، نه گاز دادند، نه برقمان را صنعتی کردند، ماهی دومیلیون پول برق میدهیم. پیمانکار گرفتیم اینجا را تیربرق درستوحسابی زدیم برای روشنایی، آمدند جمع کردند، تیرها را کندند و برق را کشیدند عقب. الان کنترهامون لب خط است. حمایت نمیکنند. ما تا به حال از خودمان دفاع کردیم. دعوا شد، دعوا کردیم، راه آمدند، راه آمدیم. ما اینجا حداقل 700خانواریم. همهمان شغلمان این است، حسینیه داریم. نگفتیم هم خود شهردار بلکه معاوناش بیایند درباره حسینیه ما حرف بزنیم، نیامدن.»
خیابان کناری جادهای خاکیست که یکطرفش کارگاههای تفکیک 50متری است و آنسویش واسطهها و کارگاههای بزرگ. بنر آزمایشگاه پونک بر سردر یکی از کارگاهها نصب شده، برخی کارگاهها کانکسهای کولردارند، برخی اتاقکهای بلوکی و برخی هیچ، جز سقفی پارهپوره.
روبهروی کارگاه تفکیک زباله، کارگاه تفکیک دیگری است، پیرمرد و دو پسر کودک و نوجوانش هشترودیاند. مشغول خالیکردن بار زباله از وانت هستند؛ باری که انگار امروز چندان دندانگیر نبوده است. کارگاه تقریبا 50متر است که با تکههای پارهپوره پارچه و پلاستیک مسقف شده است. باسکولی برای وزنکردن زبالهها در وسط کارگاه قرار گرفته است.
پسرک میگوید: «از پنج صبح تا دو، سه ظهر کار میکنیم. امروز بازیافتیها گرفتند و بارمان را خالی کردند.»
نشانم میدهد: ببین وانت خالی است. بازیافتیها میگیرند، بار را خالی میکنند و ما را هم جریمه میکنند. صبح ساعت پنج رفتهاند و دست خالی برگشتهاند.
پسرک میگوید: «مشکلمان با سازمان بازیافت است. پنجنفر سوار مزدا میکنند. ما کاری به مردم نداریم میرویم سر سطل زباله برمیداریم یکهو از پشت میرسند و ما را میگیرند.»
پیرمرد پیرهن پسرش را با وجود ممانعت پسر درمیآورد، کتفش را نشان میدهد: «ببین، کبود است ببین.»
پسر بزرگتر بهزاد است 21ساله. 11سال است که کار میکند، از 10سالگی. میگوید: «ما خودمان جمع و تفکیک میکنیم و به کارگاههای اینجا میفروشیم.»
چقدر درمیآورید؟
نون شبمان درمیآید، شکر. پنجنفرمان اینجا زحمت میکشیم.
در کارگاه تفکیک کناری کیسههای بزرگ زباله کنار هم چیده شدهاند. در کنارشان یک باسکول بزرگ است. پسرک در حال دستوپنجهنرمکردن با کیسه زباله است؛ کیسهای بزرگتر و بلندتر از جثه و قدش؛ مبارزهای طاقتفرسا. دانههای عرق از پیشانیاش جاری شده و در گردن بههم پیوستهاند. روزی 12ساعت میان زبالهها در گرما و سرما کار میکند. قبل از هرچیز چشمهای درشت و آبی سیرش به چشم میآیند. خارمحمد پسرک افغان از 11سالگی در این کار است. پنجسالی میشود که کارش تفکیک زباله است و چرخ زندگیاش جایی بسیار دورتر از خانه در میان زبالهها میچرخد.
روزی چندساعت کار میکنی؟
از ساعت پنج صبح تا شش غروب.
خانوادهات اینجان؟
نه. افغانستانند.
چقدر درمیآوری؟
یک و 200، یک و 300میلیونتومان.
روزی چندکیلو تفکیک میکنی؟
یک تن.
خارمحمد به دستوپنجهنرمکردنش با کیسه بزرگ زباله ادامه میدهد. کمی آنسوتر پسر جوان شیکپوشی ایستاده است که شبیه آدمهای اینجا نیست. دستمالگردن بسته. راحت صحبت میکند، سر صحبت که باز میشود عموها و عموزادهها همه جمع میشوند، همگی هشترودیاند. در جواب سوال «چه مشکلاتی دارید؟» همگی به حرف میآیند صدا به صدا نمیرسد جملهها درهم گم میشوند.
پسر جوان درباره کارشان میگوید: یکروز زباله کم میاد، یکروز زیاد، میانگین 400، 500 کیلو میفروشیم در هر روز. نانها واسه گاوداری، پلاستیکها میره واسه پلاستیکیهای شورآباد و الیافیها. قیمت خرید ما بستگی به بارش داره، درهم باشد، 600، 700، جدا باشد؛ نان، 500، آهن 600 و آلومینیوم 700 که آن را اکثرا میبرند ضایعاتی خلازیل، کاغذ 250 و کارتن 150. برای فروش هم سود میخوریم 100، 150. هرنفر ماهی یکمیلیونتومان و خردهای درمیاره.
اگر بخواهند شما را به کهریزک انتقال دهند، میروید؟
نه چون خانههایمان اینجاست. بار بخواد بیاد کهریزک ساعت پنج عصر میشه، پول بنزین و رفتوآمد تا بیابونهای کهریزکرو هم در نظر بگیری نمیصرفه.
ظهر شده است و برخیها میروند رستوران برای ناهار. رستوران پنج، شش تخت سنتی دارد که با گلیم فرش شدهاند. فستفود و غذاهای ایرانی و صبحانه سرو میکنند. قیمتهایش شبیه رستورانهای مرکز شهر است و مرد فروشنده میگوید میانگین روزی 50مشتری دارد. مردان از میان زبالهها میآیند دستورویشان را میشویند و مینشینند به غذاخوردن. از بورس زباله که خارج میشوی میتوانی باغچه آفتابگردانهای فنسپیچیشده را در کنار کارگاه تفکیک زباله ببینی و کاناپه رهاشده کنارش را. اینجا در میان زباله زندگی در جریان است و زندگی آدمهای بسیاری از زبالههایی که هر شب سرکوچه گذاشته میشود، جان میگیرد و چرخ زندگیشان بر مدار زبالهها میچرخد.(فاطمه جمالپور/شرق)
به گزارش ساتین : : روی سخن باشماست !!
بله با شما که بورس و بازار سرمایه را برای سرمایه گذاری انتخاب نموده ای.
شمایی که با آگاهی و یا بدون آگاهی به این بازار وارد شده ای .
شما سرمایه گذاری که با کاهش ارزش فعلی سرمایه گذاری خود همه چیز را برباد رفته می پنداری و خود را بدشانس ترین و بیچاره ترین فرد روی زمین می دانی !!
شمایی که اکنون خود – زمین و زمان و دیگران را نفرین کرده و بد و بیراه می گویی!!
شما سرمایه گذاری که بازار بورس به نظر شما نابود شده است!!
شمایی که قصد خروج دارید و یا با زیان از سرمایه گذاری خود خارج شده اید!!
شما سرمایه گذاری که می پنداری زمستان هیچگاه تمام نخواهد شد و بهاری از راه نخواهد رسید!!
شاید سوز بیش از حد سرما امید بهار را از یاد شما برده است؟!!
شمایی که بازدهی 200 تا 500 درصدی در بسیاری سهام را در طی سال 1392 در بازار سهام فراموش نموده اید!!
شما سرمایه گذاری که حتی با وجود تجربه چندین باره روند های نزول و اصلاح در طی دوره های مختلف حتی چندین بار در سال 1392 را تجربه نمودی و رونق پس از آن را نیز دیدی اما باز هم تردید دارید؟؟!!
شما سرمایه گذار و هموطن ایرانی که به مانند دیگر مردم اغلب حافظه تاریخی ضعیفی داشته اید!!
این بار ما نمیگوییم و بلکه یکی از ثروتمندترین مردان این کره خاکی که با سرمایه گذاری در بازار های مالی و بورس این موفقیت را به دست آورده است تجربیان ارزشمند خود را برای شما بازگو می کند…
شاید موجب تغییر تفکر و دیدگاه شما و دیگر سرمایه گذاران ناامید گردد …
انشاا…
از کاربران و سرمایه گذاران محترم تقاضا داریم که مطلب ذیل را با دقت و حتی چندین بار مطالعه نمایند …
ثروتمند ترین شخص جهان، كسی جز وارن ادوارد بافت نیست، كه جالب ترین سرگذشت را میان ثروتمندان دنیا از نظر نحوه زندگی، ثروتمند شدن و تفكرات اقتصادی دارد. او بسیار علاقمند است كه عموم مردم از منافعی كه ایجاد می كند، استفاده كنند و آنها را از تفكرات اقتصادی درست آگاه سازد. وارن ادوار بافت، مشهور به دانشمند اوما ها، در 30 آگوست 1930 در اوهامای ایالت نبراسكا در ایالت متحده ی آمریكا متولد شد. پدرش هاوارد ، در ابتدا دلال سهام شركت ها بود و بعد نماینده گنگره شد.
او تنها پسر خانواده و دومین فرزند از سه فرزند بود.او در كودكی در زمینه ی پول و تجارت استعداد شگفت انگیزی از خود نشان داد. سوابق او و توانایی هایش در محاسبه ی دقیق اعداد در ذهن خود، هنوز هم همكاران تجاری اش را متحیر می كند. بافت در 6 سالگی، شش جعبه ی كوكا كولا به قیمت 25 سنت از مغازه ی پدر بزرگش خرید و هر بطری را به ازای یك سكه ی پنج سنتی فروخت؛ در حالی كه كودكان هم سن و سال او بر روی چمن لی لی و بولینگ بازی می كردند.
در 11 سالگی بافت سه سهم شركت citesservice را به قیمت هر سهم 38 دلار، برای خود و خواهر بزرگش به نام دوریز خرید. در مدت كوتاهی بعد از خرید سهام، قیمت هر سهم به 27 دلار كاهش یافت. وارن ترسیده بود اما هیچ اقدامی نكرد تا اینكه هر سهم به 40 دلار رسید ، او خیلی سریع آنها را فروخت و بعد خیلی زود از این كار پشیمان شد، چون سهام citesservice پس از مدت كوتاهی به 200 دلار رسید.
این تجربه درس بزرگی به او داد؛ اینكه یكی از اصول مهم سرمایه گذاری، صبر و شكیبایی است .
در سال 1943 ،بافت به اداره مالیات به دلیل گرفتن مالیات 35 دلاری برای دوچرخه اش، اعتراض كرد و سرانجام موفق شد مالیات 35 دلاری دوچرخه اش را حذف كند.در سال 1947 در 17 سالگی از دبیرستان وودرو ویلسون در واشنگتن D.C فارغ التحصیل شد. در دوران دانش آموزی اش 500 دلار روزنامه توزیع كرد. ( این مقدار معادل 081/261/4 دلار در سال 2000 است ) پدرش تمایل زیادی داشت تا وارن برای ادامه تحصیل به دانشكده علوم اداری و بازرگانی دانشگاه پنسیلوانیا برود.
بافت دو سال به دانشگاه نرفت و عقیده داشت بیشتر از استادها می داند! وقتی پدرش هاوارد در مبارزات مجلس شكست خورد، وارن به خانه یشان در اوما ها برگشت و برای ادامه تحصیل به دانشگاه نبراسكا رفت. با وجود كار تمام وقت ، تنها در مدت سه سال موفق شد دوره لیسانس را در این دانشگاه بگذراند و فارغ التحصیل شود.
با وجود سرسختی و مقاومت زیاد، بالاخره راضی شد تا در سال 1951 وارد دانشكده علوم اداری و بازرگانی شود، ولی دانشگاه به دلیل سن كم بافت او را نپذیرفت و او مجبور شد برای دوره فوق لیسانس رشته اقتصاد، به دانشگاه كلمبیا برود.
آنجا سرمایه گذاران مشهوری همچون بن گراهام ، كه بافت زندگی و موقعیت های اقتصادی آینده خود را مدیون او می داند، و دیوید دود، تدریس می كردند؛ تجربه ای كه زندگی بافت را برای همیشه تغییر داد.
بن گراهام در طول دهه ی1920 به دلیل داشتن تفكرات نو در زمینه بازار سهام، خیلی زود به عنوان یك سرمایه گذار و تحلیل گر بزرگ معروف شد . او به دلیل بی خطر بودن سهام های ارزان، به دنبال آنها بود.
بافت در طول تحصیلاتش در كلمبیا، تنها دانشجویی بود كه در كلاس درس بن گراهام نمرهA + گرفت . بعد از دوره ی فارغ التحصیلی ، بافت تصمیم گرفت تا برای گراهام بطور رایگان كار كند، ولی بن نپذیرفت.
او بعد از رد شدن پیشنهاد كار توسط گراهام، در وال استریت به عنوان دلال سهام مشغول به كار شد. او با استفاده از در آمد كم این دوران ، پمپ بنزین سینكلایر را خرید؛ اما چنان كه انتظار می رفت، پمپ بنزین بازدهی نداشت . بافت به خانه در اوماها برگشت و در بنگاه پدرش مشغول به كار شد . در آنجا با دختری به نام سوزان تامپسون آشنا شد و در آوریل 1952 با هم ازدواج كردند.
آنها یك آپارتمان سه خوابه به مبلغ ماهیانه 65 دلار اجاره كردند. آن خانه، مخروبه و پر از موش بود.
در سال 1953 فرزند اول بافت ، به نام سوزی متولد شد. برای صرفه جویی از یك كشوی خراب لباس برای او تخت درست كردند.
در آن سالها سرمایه گذاری وارن به ایستگاه Texaco و چند مشاور املاك محدود بود كه هیچكدام برای وارن موفقیتی كسب نكرد . در این دوران او برای كسب در آمد ، در دانشگاه اوماها شروع به تدریس كرد.
قبل از شروع تدریس، بافت برای غلبه بر ترس حرف زدن در جمع و مكانهای عمومی ، یك دوره آموزش با دیل كارنگی گذراند. بافت در دانشگاه برای دانشجویانی كه میانگین سن آنها دو برابر سن خودش بود ؛ اصول سرمایه گذاری را تدریس می كرد.
همه چیز تغییر كرد. در سال 1954؛ بن گراهام ، استاد دانشگاه بافت و سرمایه گذار مشهور، از او دعوت كرد تا با حقوق سالانه 12000 دلار برای گراهام كار كند. وارن بافت بعد از مدتها انتظار به آنچه می خواست رسید.
بافت و همسرش در حومه ی شهر نیویورك خانه ای اجاره كردند . بافت روزها به تجزیه و تحلیل گزارشات و تحقیق در زمینه های موفقیت در سرمایه گذاری می پرداخت. در طول این دوران تفاوتهایی بین روند كار گراهام و بافت آشكار شد. بافت می خواست بداند كه چگونه یك شركت در بین رقبا به برتری دست می یابد و بن به دنبال اعداد و ارقام بود.
همچنین وارن مدیریت شركت را عاملی مهم در سرمایه گذاری می دانست ؛ اما گراهام صرفا به تراز نامه و صورت در آمدو سود و زیان شركت اهمیت می داد و به نوع رهبری و مدیریت شركت كمتر توجه می كرد. بین سالهای 1950تا 1956 وارن سرمایه ی شخصی خویش را از 800/9 دلار به 000/140 دلار رساند. در سال 1954 دومین فرزند بافت به هاوارد گراهام به دنیا آمد.
در سال 1956 بافت با داشتن تجربه ای مناسب و همچنین تجارب ارزنده ی گراهام و با تمام سرمایه ی خود به اوماها برگشت و موسسه ی سرمایه گذاری بافت را تاسیس كرد.
در اوایل می 1956 او با خواهرش دوریز و عمه آلیس به سرمایه ای به ارزش 000/ 105 دلار شریك شد. او 100 هزار دلار در Buffet Association Ltdسرمایه گذاری كرد. قبل از پایان سال سرمایه وی به 000/300 دلار رسی و یك خانه ی گچ كاری شده با 5 اتاق خواب به قیمت 500/31 دلار در خیابان فارنام خریداری كرد كه آن را حماقت بافت نامید. در همان سال سومین فرزند او به نام پیتربه دنیا آمد . بافت جلساتش را با شركای خود در آن خانه برگزار می كرد . در آن هنگام زندگی او شكل دیگری گرفت . بافت سه فرزند، یك زن زیبا و تجارت خیلی موفقی داشت. در سال 1957 او مالك سه شركت شد.در سال 1958 موسسه ی سرمایه گذاری بافت صاحب 7 شركت شد.
تمامی شركت ها را در یك شركت منسوجات به نام برك شایر هات ویتلفیق كرد در ژانویه 1966سرمایه شركت بافت به ارزش 500/178/7 دلار بودكه بیش از 00/025/1 دلار متعلق به او بود.
درسال 1966 شركای بافت، سهام برك شایرهایت وی را به ارزش هر سهم 86/14 دلار خریدند.او در اواخر سال 1966، پذیرش سهامدار جدید را در شركت ممنوع كرد.
بافت در سال 1967 برای برك شایر یك فروشگاه خرده فروشی خصوصی در بالتیمور خرید كه مسئولیت ریاست هیات مدیره آنرا برعهده گرفت. برك شایر در سال 1967 به ازای هر سهم ، 10 سنت سود داد.
او در سال 1970 برای اولین بار رئیس برك شایرهات وی شد و نامه ای با این عنوان به سهامداران نوشت.
در اواخر همان سال او فرصت پیدا كرد تا شركتی به نام seescandy به مبلغ 25 میلیون دلار بخرد.این خرید بزرگترین سرمایه گذاری برك شایرهات وی بود.
بعد از چندین سرمایه گذاری دارایی خالص او افزایش پیدا كرد در فاصله ی سالهای 1965 تا 1975 ارزش هر سهم برك شایر، از 20 دلار به 95 دلار رسید. در طول این دوره بافت كه صاحب 29 درصد از سهام برك شایر بود; توانست 14 درصد دیگر از سهام شركت را بخرد و سهام او و همسرش كه 3 درصد از سهام را داشت به 46 درصد رسید.درسال 1973 بافت سهام شركت واشنگتن پست را خرید.این كار او سبب شد تا كاترین گراهام سرپرست روزنامه و نشریات شركت و همچنین عضو هیئت مدیره شود.
با وجود اینكه اصول سرمایه گذاری بن گراهام ساده بود ; او در دوران 21 سالگی وارن بافت , به شكل یك اسطوره درآمد. بافت با خواندن كتاب گراهام به نام (( چه كسی می تواند مشاور خود را پیدا كند)) در تجارت خود تحولی ایجاد كرد. او قصد خرید و سرمایه گذاری در یك شركت بیمه را داشت. در یك صبح دلپذیر یكشنبه بافت سوار ترن شد و به دفتر مركزی شركت بیمه GEICO رفت. وقتی به آنجا رسید درها بسته بودند ولی او منصرف نشد و بی وقفه و محكم در را كوبید تا سرایدار آمد و در را باز كرد. از سرایدار پرسید: (( كسی در ساختمان نیست؟ )) شانس به بافت رو آورد. او به طبقه ششم رفت و در آنجا هنوز مردی كار می كرد.
او به سرعت در مورد شركت و فعالیتهای تجای اش از مرد سوالاتی پرسید. صحبت های آنها چهار ساعت طول كشید. آن شخص كسی نبود جز لوری دیوید سون, معاون مالی شركت. این تجربه بزرگ بافت در اصرار بر انجام فعالیت خود سبب شد تا برك شایرهات وی تمامی شركت GEICO را تصاحب كند.
درسال 1983, بافت از شركت GEICO و با ارائه بیمه ی بیماران, میلیون ها دلار سود بدست آورد. در سپتامبر همان سال بنجامین گراهام, اسطوره بافت درگذشت و او را با تمام خاطرات و نصایحش تنها گذاشت.
بافت شركت برك شایر هات وی را توسعه داد و همچنین در صنایع مختلف سرمایه گذاری كرد. در سال 1979 او با دارایی 140 میلیون دلار برك شایر در ABC سهام خرید. هر سهم به قیمت 290 دلار بود. برك شایر پس از مدت كوتاهی, فروش سهام در ABC را با قیمت هر سهم 775 دلار , شروع كرد و با 310 , 1 دلار پایان داد.ثروت خالص بافت , به 620 میلیون دلار رسید و برای اولین بار, نام او در مجله فوربس به عنوان یكی از 400 ثروتمند دنیا معرفی شد.
در سال 1998، بافت بیش از 7 درصد سهام شركت كوكاكولا را به قیمت 20/1 میلیارد دلار خرید. او در 1989، به مبلغ 7/9 میلیون دلار هواپیمای جتی برای شركت خرید اما به دلیل انتقادهایی كه خود او در گذشته از مدیر عاملان شركت های دیگر برای چنین خریدهایی كرده بود؛ این عمل را توجیه ناپذیر دانست.
در سال 1996 گروه كارسون، بافت را به عنوان پول دارترین مدیر قرن بیستم معرفی كردند.او همچنین در سال 2002 ؛ یازده میلیارد دلار برای قراردادهای سلف سرمایه گذاری كرد تا دلار آمریكا را در برابر دیگر پول های در گردش نجات دهد. سود بافت از این معامله ها 2 میلیارد دلار بود. او موفق شد با سرمایه گذاری در شركت هایی كه سهام آنها به ارزش واقعی خود نرسیده بودند، هر روز به ثروت خود بیفزاید و لقب یكی از ثروتمندترین مردان تاریخ را از آن خود كند. كه با اتكاء به توانایی های خود به اینجا رسیده است. در ژوئن 2006 بافت اعلام كرد كه بیش از 70 درصد ثروت خود، یعنی 37 میلیارد دلار از 52 میلیارد دارایی خویش ، را به صورت كمك های سالانه به بزرگترین مؤسسه ی خیریه ی جهان، مؤسسه ی بیل و ملینداگتس می بخشد تا در امور خیریه صرف شود.
در سال 2004 سوزان همسر بافت فوت كرد. او در سال 2006 با آستریدمنكس ازدواج كرد.
رستوران مورد علاقه ی بافت در اوماها، خانه ی استیك گورات است و غذای مورد علاقه ی بافت ، استیك استخوان دار ، خوراك گوشت و سبزی خرد شده است. او یك ماشین كادیلاك DTS دارد، در ضمن ایمیل و كامپیوتر شخصی روی میز كار خود ندارد.
او هنوز در خانه ای كه به مبلغ 31.500 دلار خریده بود و آن را حماقت بافت نامیده بود، زندگی می كند. این خانه در حال حاضر 700.000 دلار ارزش دارد.
فلسفه ی او برای سرمایه گذاری در تجارت، اصلاح روش ارزشمند سرمایه گذاری استاد خویش، یعنی بنجامین گراهام است. گراهام شركت هایی را می خرید كه در مقایسه با ارز ش ذاتی آنها، ارزان بودند. او بر این باور بود در مدتی كه بازار ، این شركت ها را كم ارزش بداند، می تواند سرمایه زیادی بدست آورد. او دلیل می آورد كه سرانجام بازار ، متوجه ارزش كم و غیر عادی این شركت ها می شود و بدون توجه به نوع كار آنها، جهت خویش را اصلاح می كند. به علاوه، گراهام عقیده داشت در كنار تجارت خوب باید یك اقتصاد قوی وجود داشته باشد.
بافت به زمان خرید هم توجه دارد. او نمی خواهد در كارهایی كه ارزش مشخصی ندارند، سرمایه گذاری كند.او منتظر كسادی و اصلاح بازار می ماند تا كالاهای مطمئن وهمچنین سهام شركت های مطمئن را با قیمت منطقی(پایین) خریداری كند زیرا كسادی و ركود بازار سهام ، فرصت خرید ایجاد می كند.
هر گاه در بازار، احتكار رایج باشد، بافت محافظه كار می شود و هر گاه سایرین نگران سرمایه ی خود باشند؛ بافت پر تكاپو می شود. این استراژی دوگانه و متضاد، سبب شده تا شركت بافت به پیشرفت جهانی برسد و خسارت مهم قابل توجهی به این شركت وارد نشود.البته انتقادهایی نیز وجود داردكه برك شایردر طول این دوران فرصت های خوبی را از دست داده است . بافت معتقد است كه سرمایه گذار در خرید سهام باید به گونه ای آن شركت را مورد بررسی قرار دهد كه گویی می خواهد تمامی شركت را بخرد.
او خود می گوید كه در سال 2006، تنها 18 درصد از درامدش را صرف پرداخت مالیات كرده است در حالیكه كارمندان او با وجود درآمدكمتر 32 درصد، مالیات پرداخت كردند. بافت همیشه سیستم و روند خود را تحسین می كند كه سبب شده تا او به نسبت كمتر از یك منشی مالیات پرداخت كند. وارن بافت بر این باور است كه دلار آمریكا، در یك دوره ی طولانی مدت بی ارزش می شود. او عقیده دارد كه روند رو به افزایش ركود و كمبود معامله در آمریكا ، هشداری است به این معنا كه داراییها و دلار آمریكا بی ارزش می شود، در نتیجه ی این عمل بخش بزرگی از دارایی های ایالات متحده در دستان خارجی ها قرار می گیرد. این موضوع او را وادار كرد تا برای نخستین بار در سال 2002 وارد بازار پول خارجی شود. بافت نسبت به دلار بدبین است. او می گوید كه در جستجوی شركت هایی است كه درآمد خویش را از خارج ایالات متحده بدست می آورند. بافت در شركت پتروچین سرمایه گذاری كرد و در وب سایت برك شایر هات وی موضوع را مورد بحث قرار داد كه چرا بر خلاف بحث های موجود درباره ی این شركت، از آن چشم پوشی نمی كند و هم اكنون سرمایه های كلانی در زمینه های مختلف از جمله بیمه، تولید انرژی، بازار قالی، جواهرات و مبلمان دارد. از جمله شركت های معروفی كه بافت سهامداران آن است علاوه بر كوكا كولا، آمریكن اسپرس و ژیلت است. به دلیل تركیب نظرات شوخی و جدی بافت در زمینه تجارت سخنان او معروف هستند.
وارن می داند که اگر با این نگرش درباره سرمایه گذاری تصمیم بگیرد که قادر به انصراف از آن نخواهد بود، باید پیش از اقدام فکر و مطالعه کند.آیا پیش از ازدواج پرس و جو نمی کنی و مسئله را با مشاوران در میان نمی گذاری، و درباره آن خوب فکر نمی کنی؟ در سرمایه گذاری هم همین طور است، باید به قدر کافی درباره شرکتی که می خواهی سهام آن را بخری پرس و جو کنی و مطمئن شوی که به خوبی آن را می شناسی. اما مشارکتی پول ساز است که ظرف زمان آن عمر باشد؛ به این مثال توجه کن : در 1973 وارن 11 میلیون دلار در واشینگتن پست کامپنی سرمایه گذاری کرد و تا امروز به آن ازدواج پابند مانده است و بیش از سی و سه سال با آن سر کرده است، نتیجه؟ ارزش امروزی آن سهام 1.5 میلیارد دلار است. اگر بتوانی پایداری کنی و راه ادامه دهی پاداش فراوان خواهی گرفت، به شرطی که انتخاب اولت درست بوده باشد.
حال با توجه به تجربیات گرانبها و موفقیت های وی و زندگی سراسرموفقیت این مرد بزرگ اقتصاد و تجارت دنیا به گوشه ای از نصایح اقتصادی و نظرات و اعتقادات بسیار جذاب و مفید وارن بافت كه در نامه ها و سخنرانیها و مقالات خود بیان كرده اشاره می كنیم:
– سالها پیش اسحاق نیوتن سه قانون حركت را كشف كرد كه بسیاری از پیشرفتهای دنیا در تكنولوژی و صنعت مدیون آن است و از بهترین كارهای او است اما هیچ كس روی هوش و استعداد نیوتن سرمایه گذاری نكرد! ما میتوانیم حركت ستاره ها را محاسبه كنیم اما دیوانگی انسانها را هرگز. اسحاق دچار سانحه شد و در كشف قانون چهارم ناكام ماند. به نظر سرمایه گذاران , افزایش حركت با كاهش سود همراه است.
– اگر تنها 1 درصد انسانها خوش شانس باشند, شما حتما خود را در 99 درصد باقیمانده قرار می دهید.
– همیشه می دانستم كه ثروتمند می شوم , حتی یك لحظه هم به آن شك نكردم
– اكثر مردم جذب سهام هایی می شوند كه دیگران آنرا می خواهند اما باید به دنبال سهامی باشید كه كسی آن را نمی خواهد. نمی توانید چیزی را كه همه به دنبال آن هستند , بخرید و بخواهید تا خوب عمل كند.
– بازار كوتاه مدت مانند زندان است و مكان امنی ندارد و كار در این بازار كودكانه است.
– همانطور كه سرمایه برك شایر به شدت رشد می كند , جهان سرمایه گذاری با همان سرعت می تواند برنتایج كار ما اثر گذارد پس بررسی بیشتری نیاز داریم و باید با استفاده از هوشمندی , برنامه و نقشه ای طرح كنیم , البته استفاده از هوش و تفكر زیاد , نه فقط چند لحظه تفكر , پس هر سال می توانیم یك طرح خوب اجرا كنیم. ( این تفاوت من است.)
– رایج ترین دلیل پایین بودن قیمت سهام شركت ها این است: بدبینی عام و خاص به شركت یا صنعت. قصد داریم تا تجارت را در چنین محیطی انجام دهیم; البته نه به خاطر طرفداری از بدبینی بلكه به دلیل علاقه به چنین قیمت هایی. بدبینی , یكی از دشمنان یك خریدار منطقی است.
– بدست آوردن موفقیت در سرمایه گذاری به ضریب هوش بستگی ندارد, پس برای بررسی مباحثی كه مردم در طول سرمایه گذاری با ان روبرو می شوند , با ضریب هوشی بالای 25 درصد یا متوسط هم تنها به یك روحیه عالی نیاز دارد.
– زمان,دشمن تجارت ضعیف و دوست تجارت قوی است.چنانچه شما 20 الی 25 درصد سود از سرمایه خویش بدست آورید; زمان دوست شماست اما اگر بازده تجارت شما پایین تر بود, زمان دشمن شماست.
– دنبال سرمایه گذاری در بزرگترین تجارت های جهان هستم.موفقیت ازآن من است.اگر موقعیت آن برسد,باید جای خود بایستید و منتظر پرتاب به نقطه ای باشید كه انرا دوست دارید.ممكن است كه بقیه ی رقبا در خواب باشند,در آن هنگام می توانید در راستای هدف خویش راحت گام بردارید.
– بازار سهام یك بازی بیسبال و بولینگ نیست; نبایدبر همه چیزی چیره شوید. می توانید منتظر پرتاب باشید.مشكل اساسی مربوط به زمانی است كه شما مدیر مالی هستید,یعنی زمانی كه طرفداران داد می زنند: ((پرتاب كن)) و شما در این هنگام باید محكم و استوار و بدون دخالت احساس,كار خود را انجام دهید.
– چنانچه تمامی تجارت و آینده ی تجاری را بشناسید , به ندرت به این روش روی می آورید. آسیب پذیرترین تجارت , آن است كه در آن سرمایه گذاران به امنیت زیادی نیاز مند باشند.
– اگر بازارها همیشه موثر باشند , پس من حالا می بایست یك ولگرد كاسه به دست باشم.
– قانون شماره 1 هرگز از سرمایه كم نكن. قانون شماره 2 قانون اول را هرگز فراموش نكن.
– خرید سهام یك شركت معمولی با قیمت نسبتا پایین بهتر از خرید یك شركت متوسط با قیمت بالا است.
– در صورت شناخته نشدن ارزش جواهرات , جواهرساز هم شناخته نمی شود .
– اگراینطور تصور می كنید كه در طول 10 سال به آسانی نمی توانید به یكسری از اهدافتان برسید پس حتی 10 دقیقه هم به این اهداف فكر نكنید.
– در انسان ویژگیهای فاسدی وجود دارد كه كارهای آسان را سخت جلوه می دهند. هدف فرد باید به گونه ای باشد كه بتواند آن كار را به درستی , تمام و كمال انجام دهد.مشكل شما با گذشت زمان حل نمی شود.
– نظرات عموم در اندیشه ما جایی ندارند
– باوجود بیمه هیچ محدودیتی برای حماقت و اشتباه وجود ندارد.
– اگر تجارت یك شركت خوب عمل كند. به دنبال آن سهام شركت نیز از آن پیروی می كند .
– مهم ترین ویژگی برای سرمایه گذاری , رفتارشخصی است نه هوش , شما به رفتار و كردار خوبی نیاز دارید كه در صورت بودن كنار مردم رویارویی آنان برای شما لذت بخش باشد.
– برای بدست آوردن شهرت به 20 سال زمان نیاز است و برای تخریب آن تنها 5 دقیقه زمان لازم است.
– هرگاه از بافت سوال شده است كه چگونه در زمینه سرمایه گذاری موفق شدی ؟ او پاسخ داده است : هر سال صدها و صدها گزارش سالانه شركت ها را خوانده ام.
– هر گز چیزی نمی خرم مگر اینكه بتوانم بر اساس استدلال و منطق خویش قیمت درست را پرداخت كنم.با وجود آگاهی از اشتباه خویش راه حل آن را می دانم . در حال حاضر 32 میلیارد دلار به شر كت كوكاكولا پرداخت كرده ام به این دلیل كه….. ؟ اگر نتوانید به این سوال پاسخ دهید پس قادر به خرید آن نیستید و اگر توانستید در طول چند دقیقه از عهده آن برآیید می توانید.
– باید بتوانید توضیح دهید كه چرا كار می كنید ؟ چرا سرمایه گذاری می كنید؟ هرچه است باید روی كاغذ آورید و در صورت عدم ارائه یك پاسخ درست و هوشمندانه نباید شغلی انتخاب كرده و سرمایه گذاری كنید.
– زندگی خویش را واقعا دوست دارم و آن را به گونه ای ترتیب داده ام تا آنچه را می خواهم , انجام داده و به آن برسم. به خاطر اینكه زمانی خاص عده ای از مردم درختانی با طول عمر زیاد كاشته اند; الان برخی در سایه آن می نشینند.
– من با هوش هستم و روش های را كه منطقی است و برروی آن شناخت دارم اگرچه سختی هایی داشته باشند, رها نمی كنم. اگر روشی آسان به من ارائه شود كه اصلا شناختی درباره آن نداشته باشم , در این مسیر موفق نمی شوم و سرمایه خود را از دست می دهم .
– به دنبال یك چیز واهی نیستم كه در من امید ایجاد كند ; مثل یك سال خوب و پر شانس و هرگز نمی خواهم با پول دیگران به شانس برسم ; با محیط بازار شارژ نمی شوم و نمی خواهم وارد بازی شوم كه در مورد آن شناخت ندارم تنها به دلیل اینكه یك قهرمان را شكست دهم.
– نوع جنگ من برنده شدن است و دیگر هیچ .
پس از خروج رسول تقی گنجی مرد ویژه بورس از ایران که عملکردش همواره مورد توجه و انتقاد فعالان بازار سرمایه بود، اکنون خانواده او – پسرش امیر محمد- که سالها مدیریت شرکت مهرام را بر عهده داشت از این شرکت می رود تا خروج این خانواده بسیار ثروتمند از بورس رنگ واقعی تر به خود بگیرد.
در پی تحولات اخیر در شرکت مهرام، محمدرضا و امیرمحمد تقی گنجی از ترکیب هیئت مدیره و مدیرعاملی این شرکت بورسی رفتند و جای خود را به دو نفر دیگر دادند.
در پی تصمیمات (دوم دی ۱۳۹۱) هیئت مدیره شرکت بورسی مهرام، دو عضو هئیت مدیره و مدیرعامل آن تغییر کردند و طی آن غلامحسین احمدی و نصرت اله منزوی از طرف دو شرکت دنیای علم پویا و سرمایه گذاری کامیار جانشین امیر محمد تقی گنجی و محمدرضا تقی گنجی در هئیت مدیره شدند . با این تغییر، منزوی به عنوان مدیرعامل جدید مهرام و به جای امیر محمد تقی گنجی معرفی شد.
براساس این گزارش، شرکت مهرام در اسفند ۱۳۴۹ توسط شاهرخ ظهیری بصورت شرکت سهامی خاص تاسیس و یک سال بعد راه اندازی و از سال ۷۵ وارد بورس اوراق بهادار شد،اما در پی تحولاتی ،ظهیری در سال ۷۵ اقدام به فروش مهرام به رسول تقی گنجی (پدر امیرمحمد تقی گنجی) کرد که با حرف و حدیث ها و حاشیه هایی همراه بود.در ادامه هم به دلیل تخلف های رسول تقی گنجی در سرمایه گذاری ملت، با شکایت سازمان بورس وی به تحمل چهار ماه حبس تعزیری محکوم ولی وی از کشور متواری شد.
گنجی درحال حاضر در ایران نیست و برخلاف آنچه گفته میشود که او بیمار است و به بدبختی افتاده، به شکل بیسابقهای در «بورلی هیلز» زندگی میکند. دولت بخش عمدهای از داراییهایش را ضبط کرده است. بطور مثال چیزی حدود ۱۵ میلیون دلار از داراییهای گنجی که به صورت وثیقه در گروی بانک توسعه اسلامی بود، با حکم محاکم قضایی ضبط شده و در اختیار این بانک بینالمللی قرار گرفته است حتی گفته میشود زمانی که در ایران بوده، با حکم قاضی، او را روی تخت بیمارستان مجبور به پرداخت حقوق کارگران یکی از شرکتهای زیرمجموعهاش کردهاند.
اما رسول تقی گنجی کیست؟
نام اصلی اش «رسول تقی گنجی » است. آن گونه که خود مدعی است در تهران و در خانواده یی «با نام و نشان» به دنیا آمده است. در ۱۷ سالگی موفق می شود مدرک دیپلم بگیرد و اندکی پس از آن، وارد دانشگاه می شود. ۱۷ سال بیشتر ندارد که وارد «دانشگاه پلی تکنیک» می شود و در رشته مهندسی شیمی با گرایش پتروشیمی تحصیل می کند. در ۲۱ سالگی موفق می شود درسش را تمام کند. بعد از درس و با توجه به اینکه معافیت اعزام به سربازی دارد، به صف مهندسان پتروشیمی کشور می پیوندد و کارش را در قسمت تجهیز نیروی انسانی سازمان پتروشیمی در شیراز آغاز می کند. یک سال و نیم در شیراز می ماند و پس از آن به نقاط جنوبی کشور منتقل می شود.
این بار «پتروشیمی ایران- ژاپن» میزبان جوانی است که رویاهای زیادی در سر دارد. در همین شرکت است که بنای اولیه الگوی مدیریتی رسول گنجی «در مکتب ژاپنی» شکل می گیرد. آقای «نی شی یو» که مدیر او در شرکت ایران- ژاپن است، در طول سه سالی که رسول تقی گنجی در جنوب کشور است چیزهای زیادی به او یاد می دهد. گنجی در مورد استادش گفته است: «آقای « نی شی یو» که بیشتر از ۶۰ سال سن داشت، خیلی به من علاقه پیدا کرده بود. نگران من بود و همه چیز را به من منتقل می کرد. روزی که خواستم از او جدا شوم، به من چیزی گفت که باعث شد من بیشتر خودم را بشناسم. او گفت من تو را کشف کرده ام. بنابراین اخبار رشد و ترقی ات را به من برسان. گنجی آن گونه که خود گفته است بعد از مدتی مجدداً به تهران برمی گردد و در رشته مهندسی صنایع در «دانشگاه صنعتی شریف» به ادامه تحصیل می پردازد. در همین روزها مدتی به امریکا سفر می کند و باز آن گونه که خودش گفته است در «هاروارد» موفق می شود مدرک فوق لیسانس مدیریت استراتژیک بگیرد و در ادامه تحصیل موفق می شود در «دانشگاه پنسیلوانیا» مدرک دکترای پلیمر بگیرد.
آغاز تجارت
کار اقتصادی خیلی از میلیاردرها با یک جرقه یا یک اتفاق کوچک آغاز شده است. بعضی ها با پیدا کردن یک سکه یا فروش ارث خانوادگی و بعضی ها با خوش شانسی در ازدواج اما رسول گنجی می گوید: «هیچ کدام. خیلی از موفقیت های من در بستر خانواده شکل گرفت. من آنقدرها که به برنامه ریزی و تلاش اعتقاد دارم، به شانس اعتقاد ندارم.»
با این حال وضع خانوادگی رسول گنجی چندان بد نبوده است چه آنکه خودش می گوید: «خانواده من خیلی ثروتمند نبود اما وضع آنها خوب بود. خانواده ما پیش از انقلاب جزء طبقه مالکین بود. جد من هم به «صمصام السلطنه بختیاری» برمی گردد.» فردی که رسول گنجی از او یاد می کند، زمانی رئیس ایل بختیار بوده و حتی بعد از «مشیر الدوله»، ۱۰۰ روزی بر کرسی نخست وزیر ایران تکیه زده است.
گنجی می گوید: «من با دست خالی کارم را شروع کردم. دست خالی نه به این دلیل که نداشتیم، به این دلیل که نمی خواستم. کار اقتصادی من با استقلال کامل آغاز شد.»
پرسش این است: چگونه؟ و گنجی در پاسخ می گوید: «برای نخستین بار کارت بازرگانی ام را در سال ۱۳۵۵ گرفتم. در همان روزها به محضر پدرم رفتم و گفتم اگر اجازه می فرمایید می خواهم کار تجارت ام را آغاز کنم. از پدرم خواهش کردم ۵۰ هزار تومان به من قرض بدهد. با توجه به اینکه حقوق و مزایای حضورم در شرکت «پتروشیمی ایران- ژاپن» قابل توجه بود، به پدرم قول دادم ۵۰ هزار تومان را چندماهه برگردانم. پدرم گفت، می خواهی با ۵۰ هزار تومان چه کار کنی؟ گفتم اگر اجازه بدهید می خواهم گشایش اعتبار کنم. ایشان هم قبول کردند و من معادل یک میلیون تومان گشایش اعتبار (LC) کردم. از این گشایش اعتبار یک میلیون تومان که با ۵۰ هزار تومان پول قرضی از پدرم صورت گرفت، چیزی حدود ۲۰۰ هزار تومان سود کردم.» و گنجی آن گونه که در گفت وگوی طولانی اش مدعی شده، این گونه تجارت را آغاز کرده است.
تداوم سودآوری
گنجی با یک میلیون تومان گشایش اعتبار، مواد شیمیایی وارد می کند. دو ماه بعد این کالای شیمیایی را می فروشد و حدود ۲۰۰ هزار تومان سود می کند. مدتی بعد بدهی اش را به پدرش پرداخت می کند و با سودی که به دست آورده، دفعه های بعد دو میلیون تومان، چهار میلیون تومان و بیشتر، کالاوارد می کند. کارش به همین شکل ادامه می یابد تا اینکه پدرش از دنیا می رود و ارثی که از او به جای می ماند، باعث می شود رسول با قدرت بیشتری به کارش ادامه دهد. در ۲۸ آبان سال ۱۳۵۵ ازدواج می کند و همزمان کار در شرکت «ایران- ژاپن» را ادامه می دهد تا اینکه به اتفاق برادرانش شرکتی را در سال ۱۳۵۶ تاسیس می کند. نام شرکت خانوادگی آنها «چیمیکو پریلننگ» است که بعدها به «شرکت شیمیایی رازی» تغییر نام می دهد.
چسب رازی
«چیمیکو پریلننگ» همان شرکت معروف تولیدکننده «چسب رازی» است. بنای اولیه این شرکت در قزوین گذاشته می شود. در این کارخانه قرار است چسب و صمغ و رزین تولید شود. این کارخانه در حال حاضر بزرگ ترین و معروف ترین کارخانه تولید چسب در ایران است. نزدیک به ۶۰ درصد مصرف چسب کشور را کارخانه رازی تولید می کند. گنجی در مورد راه اندازی این کارخانه گفته است: «یکی از دلایلی که فکر می کنم باعث شد بنای کارخانه رازی، استاندارد و محکم گذاشته شود، تخصص من و برادرانم بود.» آنها پنج برادر هستند. رسول دکترای شیمی دارد. برادر بعد از او هم دکترای شیمی دارد. برادر بعدی اش حقوق خوانده. برادر بعدی اش مدیریت صنعتی خوانده و در نهایت برادر کوچک آنها هم بازرگانی خوانده است. او و برادرانش شرکت «شیمیایی رازی» را با سرمایه ثبتی ۱۰ میلیون تومان ایجاد می کنند. گنجی می گوید: «همه ما به داشتن پسر خوبی مثل شرکت شیمیایی رازی افتخار می کنیم.» البته این شرکت حرف وحدیث های بسیاری دارد. می گویند یک بار آتش می گیرد و گنجی پس از آن شرکت بزرگ خود را تاسیس می کند.
گلدستون
گنجی و برادرانش بعد از شرکت شیمیایی رازی، «شرکت کیمیارزین» را راه اندازی می کنند و بعد بنای شرکت «کیان شیمی» گذاشته می شود. بعد به گفته خودش کار بسیار بزرگی را در قالب شرکت «آرتاویل تایر» شکل می گیرد که مردم محصولات آن را به نام «گلدستون» می شناسند. گنجی در مورد این شرکت گفته است: «بعد از انقلاب یکی از بزرگ ترین پروژه های بخش خصوصی، راه اندازی کارخانه «آرتا ویل تایر» یا «لاستیک اردبیل» بوده است. ما کارخانه «لاستیک سازی اردبیل» را ظرف مدت دو سال ساختیم و تحویل دادیم که هنوز هم یک رکورد محسوب می شود. بعدها قسمتی از سهام این شرکت در بورس عرضه شد اما نزدیک به ۹۰ درصد سهام این شرکت هنوز به خانواده گنجی تعلق دارد.»
مهرام
نام گنجی از ابتدای ورودش به بورس، همراه با حاشیه و حرف و حدیث می شود. او شرکت مهرام را در میانه های دهه ۷۰ از شاهرخ ظهیری بنیانگذار شرکت می خرد و بابت تسویه حساب، چند فقره چک بانکی با ارقام درشت به او می دهد.
لاستیک دنا
خیلی ها تبلیغات گسترده شرکت دنا را در تلویزیون به یاد دارند. نمونه آنچه در شرکت مهرام به وقوع پیوست، به شکلی دیگر در شرکت دنا تکرار می شود. با این تفاوت که لاستیک دنا هم زمان خرید برای رسول گنجی حاشیه ایجاد می کند و هم زمان فروش. برادران گنجی ۲۰ درصد سهام دنا را از «بنیاد فاطمی» در بورس تهران می خرند. گنجی مدعی است سهام دنا را در رقابت ماشینی و گران تر از تابلو خریده. یعنی مثلاً در تابلو هر سهم ۳۰۰ تومان بود، اما او ۸۰۰ تومان خریده است. گنجی گفته «باقیمانده سهام، تا ۶۳ درصد را هم در بورس از مردم خریدم. به عنوان یک سهامدار عمده قیمت این سهام را بسیار بالابردم همان طور که در مهرام این کار را انجام دادم. تا زمانی که از رفتارهای یک گروه در کارخانه خسته نشده بودم به فکر فروش آن نبودم. زمانی که آنجا را فروختم به ثمن بخس فروختم. نسیه هم فروختم. هنوز هم ۳۸ میلیارد تومان از آن پول را دریافت نکرده ام. من ۶۳ میلیارد تومان آن سهام را فروختم و هنوز ۳۸ میلیارد تومان از این مقدار را طلبکارم. به شما اطمینان می دهم هیچ اتفاق ناگواری برای سهامدار نیفتاده است. زمانی که آنجا بودم ۴۰ میلیون دلار ماشین آلات جدید وارد کردم، خط لاستیک سنگین را توسعه دادم که خوشبختانه الان فعال شده و یکی از بزرگ ترین کارخانه های لاستیک سازی کشور است. همین الان هم با من مذاکره می کنند که دوباره آنجا را بخرم. البته من تمایلی به این کار ندارم چون ساختار تغییر نکرده است. البته روایت فروشندگان لاستیک دنا با آنچه گنجی گفته متفاوت است. گنجی می گوید: «دنا جریان های عجیبی دارد. من در «لاستیک دنا» ترمز بریدم. فکرش را بکنید، من همیشه گاز می دادم اما در «دنا» متوجه شدم لاستیک هایم صاف شده است. ماشین را نگه داشتم و پیاده شدم. من سهم «دنا» را به این دلیل فروختم که از حاشیه خسته شده بودم. البته همین حالا، من سهامدار ۱۷درصد شرکت لاستیک دنا هستم. من هنوز «دنا» را دوست دارم.»
ماجرای مینو
شرکت مینو یکی از بزرگ ترین و معروف ترین شرکت های صنایع غذایی ایران است که اعتبار خوبی هم میان مردم دارد. گنجی مالک بخش عمده یی از سهام این شرکت است اما هرگز نتوانسته یا اجازه نداده اند این شرکت را هم به بلای دیگر شرکت هایش گرفتار کند. گنجی در مورد شرکت مینو گفته است: «ما ۴۹ درصد «گروه صنعتی مینو» را داریم. ۴۹ درصد «پارس مینو» را هم داریم. با وجود اینکه در اداره این شرکت، هیچ دخالتی نداریم، اما همچنان در آن مانده ایم. می دانید که ۵۰ درصد «مینو» به ستاد آزادگان عزیز تعلق دارد و ما فقط دو عضو هیات مدیره در این شرکت داریم. کار ما این است که در جلسه های این شرکت حضور پیدا کنیم، احوالی از دوستان بپرسیم و بعد هم خداحافظی کنیم. اگر افتخاری در اداره این شرکت سراغ دارید، آن را به نام هیات مدیره «مینو» ثبت کنید و اگر انتقادی دارید، به خانواده گنجی نسبت ندهید. ما در این شرکت نقش نداریم. اما با همه این مسائل، «مینو» را هم خیلی دوست دارم. البته یادآوری یک نکته هم اهمیت دارد که تا حالاما از شرکت مینو چیزی دریافت نکرده ایم. شاید منتظر سود ناشی از افزایش قیمت سهام آن هستیم، اما برای سود سهام شرکت، دندان تیز نکرده ایم.»
ملت پرحاشیه
گنجی زمانی که شرکت سرمایه گذاری ملت را در اوایل دهه ۸۰ می خرد، با حاشیه زیادی مواجه می شود. زمانی سر و صدا و هیاهوی زیادی راجع به «بنیاد …» برپا می شود. خرید شرکت سرمایه گذاری توسط رسول گنجی در سال ۱۳۸۱ حواشی زیادی برای او به دنبال دارد. گنجی این شرکت را ۴۲ میلیارد تومان می خرد که آن روزها رقم زیادی محسوب می شود. روزنامه اصلاح طلب بهار، نام گنجی را به بنیاد … پیوند می زند و در این میان اسمی از چند چهره سیاسی صاحب نفوذ برده می شود. چند روز بعد، روزنامه بهار توقیف می شود و این شائبه به وجود می آید که جریان قدرتمندی پشت بنیاد … بهار را توقیف کرده است. گنجی در مورد آن روزها گفته است: «اصلاً من چیزی به نام «بنیاد…» نمی شناسم. ما چنین چیزی نداریم. من هیچ وقت هیچ معامله یی با «بنیاد …» نداشتم. تمام اینها نشات گرفته از مصاحبه یک نفر با «رادیو…» در خارج از کشور است. آقایی که به «…» معروف است، پنج سال قبل، با رادیو … مصاحبه کرد و گفت یک «الیگارشی» پنج خانواده یی در ایران شکل گرفته است که خانواده گنجی هم در آن عضویت دارد. همچنین ایشان گفت در معامله یی که برای خرید«دنا» صورت گرفته است فساد وجود داشته است. تلویزیون های لس آنجلسی این موضوع را تعقیب کردند و من آن زمان به رادیو… زنگ زدم و از آنها سوال کردم چه کسی این سرنخ ها را به شما داده است؟ آنها هم اسم چند نفر را بردند و گفتند شما هم مصاحبه کنید و گفته های آنها را رد کنید. من گفتم حاضر به مصاحبه نیستم و مصاحبه نکردم. این قضیه باعث به وجود آمدن یک ذهنیت شد. سایت سیاسی «…» هم که توسط چپ های شکست خورده اداره می شود، این قضیه را تکرار کرد. یک بار هم به امریکا رفتم. شخصی به نام «ش.هـ» از یک کانال سیاسی بارها با هتل من تماس گرفت و گفت من راجع به شما حرف های غلط و نادرست به مردم می گویم. شما ۱۰هزار دلار به «تلویزیون کانال یک» کمک کنید، من تمام آنها را تکذیب و از شما در تلویزیون تعریف می کنم. من حتی حاضر به صحبت با او نشدم. ایشان در تلویزیون می گفت گنجی رفته و بانک ملت را خریده است. به مردم پیشنهاد می داد که بروید شیشه های بانک ملت را بشکنید چون گنجی آن را خریده است. خیلی خنده داراست.»
امپراتور بدهی
گنجی امپراتور بدهکاران بود. او با یک بار هزینه،۱۰بار سرمایهگذاری میکرد. اکنون به یاد جمله معروف رسول گنجی میافتم که گفته بود «ما نزدیک ۷۵درصد آن چیزی را که شما دارایی تصور میکنید، بدهی داریم.» رسول گنجی در گفتوگوی مفصلی که در اردیبهشت سال ۱۳۸۶ با روزنامه توقیف شده «هممیهن» داشت گفته بود که او و خانوادهاش سهام بیش از ۸۴ شرکت را در پرتفوی دارند. این پرتفوی، به گفته گنجی دو میلیارد دلار ارزش داشته است. رسول گنجی روزگاری قبله آمال خیلی از سهامدارن بورس تهران بود. رسیدن به دارایی افسانهای او،برای خیلیها آرزویی دستنیافتنی بشمار میرفت. اوآن روزها مالک شرکتهایی همچون «آرتاویل تایر»، «مهرام»، «شیمیایی رازی (تولیدکننده چسب رازی)»، «مینو» سرمایهگذاری ملت» و دهها شرکت کوچک و بزرگ دیگر بود.
گذار از کارآفرینی به سفته بازی
گنجی دراواخر دهه ۷۰ به صورت جدی وارد بورس میشود. خیلیها معتقدند در این دوره، جایگاه رسول گنجی از کارآفرینی به سفتهبازی و سهامبازی افول میکند. آن روزها همه شرکتهایی که رسول گنجی در پرتفوی خود داشته،به نوعی اسیرحاشیههای فراوان شدهاند. مهرام،دنا،مینو،ایرانیت و سرمایهگذاری ملت ازاین دست شرکتها بشمار میروند. خواندن سرگذشت این شرکتها برای همه میتواند عبرتآموز باشد. نام گنجی از ابتدای ورودش به بورس، همراه با حاشیه و حرف و حدیث میشود. او شرکت مهرام را در میانههای دهه ۷۰ از شاهرخ ظهیری بنیانگذار شرکت میخرد و بابت تسویه حساب،چندفقره چک بانکی با ارقام درشت به او میدهد اما آنگونه که گفته میشود با کمک دوستانی که در برخی نهادها دارد یا شاید فقط ادعا میکند که دارد، شاهرخ ظهیری را به زحمت میاندارد. ظهیری بنا به دلایلی که احتمالا نوعی پاپوش بوده است، چند روز گرفتار زندان میشود.
جریان ازاین قرار بوده که رسول گنجی،شاهرخ ظهیری مدیرقبلی شرکت را به دادن رشوه به مدیران بانکی متهم میکند و ظهیری با فشار برخی دوستان گنجی،مدتی را به زندان میافتد. بعدها رسول گنجی درحالی که مبلغی بابت فروش شرکت به ظهیری پرداخته است، از دادن بخش عمدهای از ثمن معامله سر باز میزند و چیزی حدود یک میلیارد تومان از بدهیاش را نمیپردازد. شاهرخ ظهیری، هنوز داغ مهرام را در سینه دارد.
لاستیکسایی گنجی درسرمایهگذاری ملت
«لاستیک دنا» یکی از شرکتهای پرحاشیه گنجی بود. خیلیها تبلیغات گسترده شرکت دنا را در تلویزیون به یاد دارند. برادران گنجی ۲۰درصد سهام دنا را از «بنیاد فاطمی» در بورس تهران خریدند اما این شرکت با حاشیههای فراوانی برای آنها مواجه بود. گنجی زمانی که این شرکت را فروخت به حسابسازی متهم شد و این که داراییهای این شرکت را به نام خود کرده است. شرکت مینو هم که یکی از بزرگترین و معروفترین شرکتهای صنایع غذایی ایران است برای گنجی به شکل دیگری حاشیه ایجاد کرده. گنجی مالک بخش عمدهای از سهام این شرکت است اما هرگز نتوانسته یا اجازه ندادهاند تا این شرکت را هم به بلای دیگر شرکتهایش گرفتار کند. گنجی و خانوادهاش ۴۹درصد «گروه صنعتی مینو» را دراختیار دارند.
آنها ۴۹درصد «پارس مینو» را هم در پرتفوی دارند. ۵۰درصد «مینو» به ستاد آزادگان تعلق دارد و خانواده گنجی فقط دو عضو هیاتمدیره در این شرکت دارند. به قول گنجی، کار آنها این است که در جلسههای این شرکت حضور پیدا کنند، احوالی از دوستان بپرسند و بعد هم خداحافظی کنند. اما سرمایهگذاری ملت بیشترین حاشیه را برای رسول گنجی داشته است. او زمانی که شرکت سرمایهگذاری ملت را در اوایل دهه ۸۰ خرید، با حاشیه زیادی مواجه شد. خرید این شرکت همزمان شد با ایجاد سر و صدا و هیاهوی زیادی در مورد «بنیاد الزهرا». گنجی این شرکت را ۴۲ میلیارد تومان میخرد که آن روزها رقم زیادی محسوب میشود. روزنامه اصلاحطلب بهار، نام گنجی را به بنیاد الزهرا پیوند میزند و در این میان اسمی از چند چهره سیاسی صاحب نفوذ برده میشود. چند روز بعد، روزنامه بهار توقیف میشود و این شائبه بوجود میآید که جریان قدرتمندی پشت بنیاد الزهرا بهار را توقیف کرده است.
ماجرای گنجی وخاموشی
علینقی خاموشی زمانی که مجبور به ترک کرسی اتاق بازرگانی شد،به اتفاق افرادی هم چون رسول گنجی یک شرکت سرمایه گذاری تاسیس کرد تا با اعتباری که دارد،هم چون تجربه کشورمالزی،بزرگ ترین شرکت واسطه گری بخش خصوصی را ایجاد کند.گفته می شود رسول گنجی مقدارزیادی از دارایی های این شرکت تازه تاسیس را بابت بدهی هایی که داشته به طلبکاران خود داده ودرمقابل،به علینقی خاموشی چک مدت دار داده است.گفته می شود خاموشی به شدت ازاین جریان برآشفته شده است.
آیا این پایان قصه گنجی هاست؟
اکنون و با خروج پسر رسول تقی گنجی -کسی که پدرش خیلی به او امید داشت- از مدیریت شرکت مهرام، این پرسش درمیان سهام داران و فعالان بازار سرمایه ایجاد شده که آیا خانوداه گنجی ها قصد خروج کامل از بورس ایران را دارند و می خواهند در کنار پدر در ینگه دنیا-بورلی هیلز – خوش باشند یا نه این اقدام صرفا حرکتی تاکتیکی برای تجدید قوا و کاهش حاشیه های این خانواده بورسی است؟
عده ای معتقدند با فرار رسول تقی گنجی عملا اعتبار این خانواده در بازار سرمایه ایران از دست رفته و یقینا این خانواده دیگر نمی تواند به سالهای رویایی خود بازگردد لذا ترجیح داده اند تا با خروج بی سرو صدا از بازار سرمایه بخت خود را در جای دیگری بیازمایند.
می گویند بورس تهران خوش استقبال و بدبدرقه است. مصداق این بی وفایی ظهور سهامداران زیادی در یک محدوده زمانی بلندمدت و سقوط آنها به فاصله ناچیز است. یکی از مصادیق بارز این ظهور و سقوط ها، رسول تقی گنجی است. رسول گنجی که زاییده و دست پرورده بورس بیمار ایران در سال های اخیر است، نمونه خوبی از سرمایه گذاران بدخیم ایرانی است که گاهی در سریال های تلویزیونی ایران می بینیم: مردی که در پایان فیلم اسیر کارهای بدش می شود و به دام قانون می افتد. با این تفاوت که در پایان سریال های ایرانی، پلیس متهم را به دام می اندازد اما در مورد رسول گنجی زمانی حکم صادر می شود که او در ایران نیست. سهامداران قدیمی بورس و افرادی که در سال های آغازین دهه ۸۰ اقدام به خرید و فروش سهام می کردند، به طور قطع با نام رسول تقی گنجی آشنا هستند: مردی که زمانی ادعا کرده بود «یک درصد GDP ایران» است. مردی که اعتراف کرده بود در بورس تهران دو میلیارد دلار دارایی دارد. گنجی روزگاری قبله آمال سهامداران بود. شخصی که خرید سهام یک شرکت وی صف های خرید و رشد قیمت باورنکردنی را برای سهام مزبور در پی داشت. این جو روانی به گونه یی بود که حتی شایعه خرید سهام توسط گنجی اثری مشابه خرید واقعی داشت و سهامداران را به ایجاد صف ترغیب می کرد. اما اکنون دادگستری تهران رسول گنجی را به زندان و پرداخت جریمه محکوم کرده است. این درحالی است که اکثر شرکت های گنجی یا مدت هاست به دلیل عدم شفافیت در اطلاع رسانی با توقف طولانی مدت نماد مواجه هستند یا دچار زیان عملیاتی شده اند که در نهایت متضرر اصلی سهامداران خرد هستند و در میان صاحبان صنایع ایران با هر کس صحبت کردیم به نوعی صابون گنجی به تن او خورده و دل خونی از او داشت. گنجی در حال حاضر در ایران نیست و در امریکا به سر می برد.رسول گنجی در گفت وگوی مفصلی که در اردیبهشت سال ۱۳۸۶ با روزنامه توقیف شده «هم میهن» داشت، گفته بود او و خانواده اش سهام بیش از۸۴ شرکت را در پرتفوی دارند. این پرتفوی به گفته گنجی دومیلیارد دلار ارزش داشته است. او آن روزها مالک شرکت هایی همچون«آرتاویل تایر»، «مهرام»، شیمیایی رازی (تولید کننده چسب رازی)، «مینو»، سرمایه گذاری ملت و ده ها شرکت کوچک و بزرگ دیگر بود. چند سال پیش، او با خرید سهام شرکت سرمایه گذاری بانک ملت، در میان رادیو و تلویزیون های لس آنجلسی شهرتی به هم زد. مدیر شبکه سیاسی کانال یک، چندین برنامه علیه گنجی پخش کرد و سعی کرد القا کند او (گنجی) یکی از میلیاردرهایی است که مشاور سرمایه گذاری چند چهره معروف سیاسی کشور است. یکی دو نام تجارتی نام او را به چند چهره معروف جمهوری اسلامی پیوند زد و باعث شد نام «رسول تقی گنجی» خیلی بیشتر از ارزش پرتفویی که داشت، درگیر حاشیه میلیاردرها شود.
بنیاد فاطمیه نه الزهرا
آن روزها تلویزیون های لس آنجلسی، گنجی و سرمایه گذاری ملت را به چهره های مطرحی از جمله … نسبت می دادند اما گنجی در گفت وگو با روزنامه هم میهن به شدت آن را تکذیب کرده و گفته است: «من صد درصد این حرف ها را تکذیب می کنم، گرچه کاری ندارم که جایی به نام «بنیاد …» وجود دارد یا نه. فعالیت دارد یا خیر. «بنیاد…» زمانی وجود داشت که بعد ورشکسته شد و از بین رفت. من با بنیاد … هم از طریق «…» که مشاور وزیر اقتصاد بود آشنا شدم. بعد به بورس رفتم و سهام آنجا را خریدم و بعد از آن هم ارتباطی با آنجا نداشتم. من صرفاً بخش خصوصی هستم. من همانی هستم که برای شما معرفی کردم. وامدار کسی هم نیستم. فقط مقداری به بانک ها بدهکارم، هر چه دارم متعلق به خودم و خانواده ام است. با کسی هم شریک نیستم. درصدهای ما در خانواده هم الان دیگر مساوی نیست.»
این صحبت ها مال سال ۱۳۸۵ است و مشخص نیست برادران و فرزندان رسول گنجی که سال ها پیش راه خود را از امپراتور جدا کرده اند اکنون که کار پدرخوانده گره خورده است، چه حسی دارند. نقل فقط حکم دادگاه و زندان و جریمه برای رسول گنجی نیست که او دارد آبرویش را نیز بر باد رفته می بیند. او اکنون در محله بورلی هیلز امریکا در ویلایی رویایی زندگی می کند. هیچ کس نمی داند گنجی از چه زمانی به پرتگاه نزدیک شد اما از میان نزدیکانش هستند کسانی که با ایما و اشاره می گویند «تاریخ مصرف پدرخوانده برای بعضی ها به پایان رسیده». واقعاً این گونه است؟ باید ایستاد و نظاره کرد.
بیمه رازی تا ۲۹ اسفند ماه ۱۳۹۲ تحت مدیریت برادران محمد رضا تقی گنجی، کریم مسعود تقی گنجی، مهدی سعید تقی گنجی و شرکتهای تحت مالکیت ایشان با نامهای لیزینگ رازی، شیمیایی رازی، کیمیا رزین و آرتاویل تایر بوده است
چگونه یک صندوق مطمئن برای سرمایه گذاری انتخاب کنیم؟
در تمام مقالات مرتبط با ترفندهای موفقیت جایگاه سرمایه گذاری ستایش شده است و همه افرادی که در زمینه مشاوره مالی خدمات میدهند شما را به سرمایه گذاری کردن تشویق میکنند اما برای کسی که تجربهای در زمینه سرمایه گذاری ندارد چه راهکارهایی وجود دارد؟
به گزارش آلامتو به نقل از دنیای اقتصاد؛ سرمایه گذاری در بورس به دو روش مستقیم و غیرمستقیم انجام میپذیرد. در سرمایهگذاری مستقیم، فرد بدون واسطه وارد بازار شده و اوراق بهادار موردنظر خود را خرید و فروش میکند. در این روش، سرمایهگذار به طور طبیعی باید تخصص و وقت کافی را برای بررسی وضعیت بازار و سهامی که میخواهد در آنها سرمایهگذاری کند، داشته باشد. اما در سرمایهگذاری غیرمستقیم، سرمایهگذاران از طریق واسطه در بازار سرمایه حضور مییابند و بهطور مستقیم درگیر فعالیت در بورس نمی شوند. این واسطهها متنوعاند اما معروفترین آنها «صندوقهای سرمایهگذاری مشترک» هستند. این نهادهای مالی با تشکیل سبد سهام میکوشند که ریسک را برای سرمایهگذاران کاهش دهند و بازدهی را حداکثر سازند؛ البته در قبال ارائه این خدمات کارمزد هم میگیرند. این کارمزد در حقیقت بهای تحلیل سهام گوناگون است که مدیر صندوق قاعدتا باید به دقت آن را انجام دهد تا از میان فرصتهای موجود، بهترینها را برای سرمایهگذاری انتخاب کند.
روش سرمایهگذاری غیر مستقیم به ویژه برای کسانی که از اطلاعات کافی در حوزه مالی برخوردار نیستند یا فرصت کافی برای جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات بازار و شرکتها را ندارند توصیه میشود. صندوقها از طریق انتشار «واحدهای سرمایهگذاری» (Unit) وجوه سرمایهگذاران حقیقی یا حقوقی را جمع کرده و به منظور کسب سود، آنها را در داراییهای مختلف سرمایهگذاری میکند. سرمایهگذاران میتوانند در هر زمان سرمایهگذاری خود را از طریق ابطال واحدهای سرمایهگذاری به وجه نقد تبدیل کنند. بدیهی است قیمت واحدهای صندوقهای مشترک میتواند روزانه تغییر کند. وقتی سرمایهگذار واحد خود را ابطال میکند پولش را به قیمت روز دریافت میکند که میتواند کمتر یا بیشتر از مقدار اولیه سرمایهگذاری باشد. کلیه صندوقهای مشترک سهام در ایران تحت نظر سازمان بورس بوده و تحت نظارت دقیق قانونی قرار دارند.
سه رکن اساسی در هر صندوق سرمایهگذاری عبارت است از:
مدیر صندوق که رکن اجرایی و متخصص در فعالیت اصلی صندوق است و تصمیمات سرمایهگذاری را راهبری میکند و نتایج عملکرد را از طرق مختلف مانند سایت و خبرنامه صندوق به اطلاع عموم سرمایهگذاران میرساند.
متولی صندوق، رکن نظارتی صندوق است که وظیفه نظارت مستمر بر عملکرد مدیر و ضامن صندوق در تطبیق با قوانین را بر عهده دارد.
ضامن صندوق، در واقع رکن تضمین نقدینگی صندوق بوده و در هر لحظه آمادگی دارد تا در صورت تمایل سرمایهگذاران به خروج از صندوق و عدم کفایت نقدینگی، آن را تامین کند. وجود ضامن در صندوقهای سرمایهگذاری، یکی از برجستهترین امتیازات صندوقها در ایران به شمار میرود زیرا عملا با پذیرش این ریسک فوقالعاده مهم، هر سرمایهگذار در هر زمان امکان مییابد که سرمایه خود را به ارزش روز به صورت وجه نقد دریافت کند؛ فارغ از آنکه امکان تامین نقدینگی از محل فروش داراییهای صندوق در آن زمان وجود داشته باشد. برای انتخاب صندوق مناسب برای سرمایهگذاری از یک منظر میتوانید هفت عامل زیر را مورد بررسی قرار دهید:
طبیعتا اولین تمرکز هر سرمایهگذار برای قرار دادن پول خود در یک صندوق «میزان بازدهی» یا همان «سودآوری» است. نگاه کردن به عملکرد یک، سه یا پنج ساله میتواند معیار خوبی برای ارزیابی وضعیت صندوق از این لحاظ باشد. بهتر است که عملکرد صندوق را هم در مواقع رونق و هم مقاطع رکود بازار مطالعه کنیم . همچنین باید وضعیت سودآوری صندوق را با سودآوری شاخص بازار (که نمایانگر وضعیت کلی بورس است) مقایسه کرد که تا یک معیار مناسب جهت مقایسه ایجاد شود. اما نکته مهم این است که بازدهی صندوق به تنهایی معیار کافی برای انتخاب یا عدم انتخاب یک صندوق نیست زیرا عملکرد قبلی صندوقها به هیچ وجه تضمینکننده عملکرد آینده آنها نیست به ویژه اگر عمر صندوق کمتر از پنج سال باشد. به همین دلیل، بررسی 6 عامل دیگر نیز اهمیت زیادی دارند. برای مقایسه بازدهی صندوقهای سرمایهگذاری در سهام میتوانید به لینک زیر مراجعه کنید که امکان مقایسه ماهانه، سه ماهه، 6 ماهه، سالانه و از ابتدای فعالیت صندوقهای سرمایهگذاری در سهام را فراهم میکند. در این خصوص بهتر است بازدهی از ابتدای فعالیت را مبنای مقایسه قرار دهید که نرخ سود سالانه صندوقها از زمان تاسیس را محاسبه میکند. البته این مقایسه در مورد صندوقهای با عمر طولانی تر (بیش از سه سال) معنادار است.
http://fipiran.com/MFComparing.aspx?lan=
قبل از سرمایهگذاری در صندوق وضعیت کلی آن را مطالعه کنید تا مشخص شود که چه مدتی است صندوق در حال اجرا است و اندازه داراییهای آن چقدر است. صندوقهایی که تازه تاسیس شدهاند و اندازه کوچکی دارند، برخی اوقات در کوتاهمدت عملکرد عالی دارند، چرا که این صندوقها بعضا با سرمایه کوچک خود در سهام کوچکتر که بازدهی بالایی دارند سرمایهگذاری میکنند و این باعث عملکرد مطلوب صندوق میشود که طبیعتا مستمر نخواهد بود. بنابراین اتکا بر عملکرد صندوقهایی که اندازه و عمر کمی دارند نمی تواند ملاک تصمیم گیری دقیقی باشد. برای ارزیابی توانایی مدیریت صندوق بهتر است که عملکرد طولانی مدت صندوق (سه تا پنج سال) را مد نظر قرار دهید و در عین حال به ارزش کل صندوق به عنوان یک معیار مهم در بررسی خود توجه کنید.
با اینکه عملکرد قبلی نمیتواند پیش بینیکننده شرایط آینده باشد اما میتواند به شما نشان بدهد که ارزش واحدهای صندوق چقدر نوسان داشته است. معمولا اگر نوسان بازدهی در دورههای مختلف زمانی بالا باشد، نشانه ای در جهت ریسک زیاد است؛ این ویژگی با مراجعه به سایت صندوقها و مشاهده نمودار عملکرد آنها به صورت سریع قابل مشاهده است. اگر شما احتیاج دارید که پولتان در یک سال بازده خاصی داشته باشد، بهتر است در صندوقهای با نوسان بالا سرمایهگذاری نکنید. صندوقهای پرریسک در فضای منفی و مثبت بازار تلاطم زیادی را تجربه میکنند و در شرایط منفی بازار میتوانند (هر چند به طور موقت) کل بازدهی شما را از بین ببرند.
روند نمودار عملکرد صندوق بیان میکند که سود صندوق از نوسانات مکرر در طول چند سال به دست آمده یا اینکه در بازده طولانی با شیب ثابت و پیوسته ای تحصیل شده است.به عنوان مثال، دو صندوق ممکن است در یک دوره پنج ساله هر سال 30درصد سود کرده باشند اما روش دسترسی به این سود میتواند کاملا متفاوت باشد. یکی ممکن است در یک سال عملکرد عالی و در سال بعد عملکرد ضعیف داشته باشد در حالی که صندوق دیگر رشد 30 درصدی را به صورت نسبتا یکنواختتر در هر سال محقق کند. در این حالت طبیعتا مطلوبیت صندوق دوم برای سرمایهگذار بیشتر خواهد بود.
این نسبت نشان میدهد که چند درصد از منابع یک صندوق در طول سال در بازار مورد داد و ستد قرار میگیرد. در حقیقت این نسبت به این پرسش میپردازد که یک صندوق چه میزان خرید و فروش انجام میدهد. صندوقی که خرید و فروش زیادی انجام میدهد احتمالا هزینههای معاملات و مالیات بیشتری را متقبل میشود و از این نظر به ضرر سرمایهگذاران عمل خواهد کرد. در حالی که متوسط نسبت گردش داراییها در صندوقهای مشترک آمریکایی در حدود 65 درصد است، این نسبت در ایران بر اساس برخی برآوردهای غیررسمی تا 500 درصد در سال (6 بار تعویض ترکیب سبد سهام در سال!) ثبت شده است. این در حالی است که میزان گردش کلی بازار سهام در ایران بسیار پایینتر از سایر کشورها است. به عنوان مثال، نسبت گردش کل سهام در بازار نیویورک در سال 2009 برابر 5/1 مرتبه و در بازار استانبول 3/1مرتبه بوده که این رقم برای بازار سهام ایران در همین سال 29/0 مرتبه بوده است. بدین ترتیب علت گردش بالای سهام در صندوقها را احتمالا باید در تضاد منافع موجود در شرکتهای کارگزاری به عنوان «مدیر» و «معامله گر» جستوجو کرد. کارگزاران طبیعتا از انجام خرید و فروش مکرر کارمزد دریافت میکنند اما حجم بالای دادو ستدها و هزینههای معاملاتی آن باعث تضعیف عملکرد صندوقها در مقایسه با شاخص بورس به عنوان سمبل استراتژی «خرید و نگهداری» می شود. از این رو با توجه به رابطه معکوس نسبت گردش سهام و بازدهی، سرمایهگذاران باید به دنبال صندوقهایی با میزان گردش پایین تر باشند که طبیعتا بازدهی بیشتری را در طول زمان کسب میکنند.
نظر به اینکه یکی از مهمترین ویژگیهای صندوقها، فراهم آوردن امکان تنوع بخشی به سبد داراییها برای سرمایهگذاران است مطالعه میزان تنوع سبد سرمایهگذاریها از اهمیت ویژهای برخوردار است. به عنوان مثال، صندوقهای سرمایهگذاری مشترک در آمریکا به طور متوسط 97 سهم مختلف در سبد سهام خود دارند؛ در ایران این رقم به طور متوسط 10 تا 12 سهم است. نگاهی به ترکیب کلی سبد سرمایهگذاری صندوقها در ایران نشان میدهد که به طور متوسط میزان سرمایهگذاری در پنج سهم با بیشترین وزن، بیش از نیمی از کل سبد صندوقها را تشکیل میدهد که رقم بالایی است. علاوه بر این، متوسط رقم سرمایهگذاری صندوقها در صنعت برتر (صنعتی که بیشترین داراییهای صندوق در آن متمرکز شده) حدود 25 درصد است که نشانگر تنوع بخشی پایین در انتخاب دارائیها است. بنابراین اگر قصد سرمایهگذاری در یک صندوق حرفه ای با ریسک قابل قبول را دارید حتما به دنبال بررسی تعداد صنایعی باشید که در گذشته در صندوق وجود داشتهاند و بین دو صندوق با بازدهی مشابه به سراغ صندوق متنوعتر (که طبیعتا ریسک کمتری را به شما تحمیل میکند) باشید.
وقتی شما اقدام به خرید واحدهای سرمایهگذاری در یک صندوق مشترک میکنید در حقیقت اختیار سرمایه خود را به دست «مدیر صندوق» میسپارید تا آن طور که او صلاح میداند پول شما را راهبری کند. بنابراین، بسیار مهم است که شناخت هر چه دقیق تر از فرد یا موسسه ای به دست آورید که قرار است امین سرمایهگذاریهای شما در بازار سهام باشد. بدین منظور توصیه میشود تا سوابق فعالیت مدیر مزبور را در بازار سهام بررسی کنید، از خوشنامی و اعتبار او در بازار مطمئن شوید و نیز ترکیب سرمایهگذارانی که حاضر به تفویض اختیار سرمایه خود به او شدهاند را نیز حتیالمقدور مطالعه کنید. علاوه بر این، از توان کارشناسی مدیر صندوق برای مطالعه و تحلیل دقیق اوضاع بازار و سهام اطلاع یابید و در نهایت اصل «تضاد منافع» را در انتخاب مدیر صندوق مد نظر قرار دهید. تضاد منافع بیان میکند که مدیریت صندوق نباید منافعی به جز دریافت کارمزد از صندوق داشته باشد؛ بدین ترتیب بر فرض مثال اگر مدیر صندوق از انجام معاملات سهام نیز منتفع شود (نظیر کارگزارانی که بخش مدیریت صندوق را از معاملات تفکیک نکردهاند) این یک نکته منفی برای سرمایهگذار خواهد بود زیرا مدیر در بین دو منفعت متضاد (کسب بازدهی برای صندوق از طریق نگهداری سهام یا انجام خرید و فروش هر چه بیشتر برای کسب کارمزد) درگیر خواهد شد که طبیعتا میتواند کسب حداکثر بازدهی برای سرمایهگذاران را در اولویت قرار ندهد.
صندوقها در قبال ارائه خدمات و تولید سود مناسب از سرمایهگذاران خود کارمزد میگیرند. صندوقی که هزینههای بالا دارد طبیعتا باید عملکرد بهتری از صندوقهایی داشته باشد که هزینههای کمتری دارد. در حال حاضر در سطح جهان رقابت شدید در صنعت صندوقهای مشترک باعث تلاش برای کاهش مستمر هزینهها شده است به گونه ای که میزان کل هزینههای دریافتی توسط صندوقهای مشترک در آمریکا از 98/1 درصد در سال 1990 به نصف آن در شرایط فعلی رسیده است. آمارها نشان میدهد سرمایهگذاران حساسیت روزافزونی درخصوص هزینهها داشته و گرایش زیادی به سرمایهگذاری در صندوقهای با هزینههای کمتر دارند. در حال حاضر میزان دریافت هزینه از کلیه صندوقهای سرمایهگذاری در ایران مشابه یکدیگر و برابر حدود چهار درصد درسال است که در قیمت ابطال واحدهای سرمایهگذاری به طور خودکار منعکس میشود. به نظر میرسد به منظور افزایش رقابت و جذابیت این ابزارهای مالی، رقابتی شدن کارمزدهای صندوقهای مشترک در آینده نزدیک در دستور کار قرار گیرد که به طور طبیعی یک عامل مهم در انتخاب صندوقهای برتر توسط سرمایهگذاران خواهد بود.
ماهنامه دنیای سرمایه گذاری - محمد شفیع پور، کارشناس و مشاور بورس: بورس (Bourse) یک واژه فرانسوی است که در اصطلاح به «کیف پول» گفته می شود. می گویند در اوایل قرن پانزدهم میلادی در شهر بروژ بلژیک مردی به نام «واندر بورس» زندگی می کرده که صرافان شهر در مقابل خانه او به داد و ستد کالا و اوراق بهادار می پرداختند.
همین موضوع باعث شد تا بعدها به مکان هایی که داد و ستد پول، کالا و اسناد مالی و تجاری که در آن صورت می گیرد، بورس بگویند. اکنون قریب به 500 سال از آن دوران گذشته و این سوال مطرح است که «چکونه می توان وارد بازار بورس ایران شد و در آن موفق شد؟»؛ در این مطلب محمد شفیع پور، کارشناس ارشد شرکت سرمایه گذاری سپهر در این باره نظر خود را مطرح کرده است. گفته های او را با هم می خوانیم.
اگر شما جزو کسانی هستید که به تازگی و در پی واکنش بازار سرمایه به توافق هسته ای و اجرایی شدن برجام و پس از اعلام رشدهای اخیر شاخص بورس از جراید و صدا و سیما به بازار سرمایه علاقه مند شدید و قصد سرمایه گذاری در بازار بورس را در سر می پرورانید باید ابتدا با گام های نخست این فعالیت جدید آشنا شوید.
این بازار، جوان و سرشار از هیجان و پتانسیل است، خصوصا پس از لغو تحریم ها و علاقه مندی کشورهای مختلف به گسترش همکاری های خود با ایران، پتانسیل های سودآوری و جهش اقتصادی صدچندان شده است و درواقع کشور آماده جهش اقتصادی است؛ بورس نیز آینه اقتصاد کشور است، پس قدم در راه درستی گذاشته اید! در بازار سرمایه، شما به ازای قبول ریسک بیشتر می توانید شانس کسب درآمدی بیشتر از بهره بانکی (Free risk) را داشته باشید اما باید بدانید که همیشه این ریسک با پاداش همراه نیست و ممکن است شما قسمتی یا حتی در مواردی، همه اصل سرمایه خود را از دست بدهید!
پس برای روشن تر شدن واقعیت های بازار بهتر است در کمال فروتنی و بی طرفی با دقت ادامه مطلب را مطالعه کنید. برای برداشتن اولین قدم، نیاز است که شما ساده ترین کار را که هیچ گونه هزینه ای هم ندارد، انجام دهید؛ این کار «اخذ کد معاملاتی» است.
شاید بپرسید کد معاملاتی چیست؟ در پاسخ باید بگویم کد معاملاتی، شناسه مختص به هر شخص است که ترکیبی از اعداد و حروف بوده و هر سرمایه گذار به وسیله کد اختصاصی خود معاملات را انجام می دهد. همه معاملات در بازار بورس از طریق کارگزاران انجام می شود، پس می توانید با مراجعه به دفاتر کارگزاری های مختلف اقدام به اخذ کد کنید.
ولی سوال بعدی که شاید در ذهن شما ایجاد شود این است که آیا تفاوت می کند به کدام کارگزاری مراجعه کنیم؟ در پاسخ باید بگویم که در ماهیت فعالیت و کارمزدهای معاملات بین کارگزاران تفاوتی وجود ندارد اما بهتر است که کارگزار شما از لحاظ مسافت به شما نزدیک باشد تا در مواقع لزوم برای مراجعه حضوری، دشواری پیش روی شما نباشد.
از دیگر مزایای کارگزار خوب ارایه خدمات مختلف شامل تخصیص عرضه های اولیه سهام تازه وارد بورس شده، ارایه خدمات برخط (آنلاین)، ارایه تحلیل های مختلف در سایت کارگزاری که مختص مشتریان کارگزاری است و پاسخ گویی سریع و به موقع به مشکلات یا ابهامات احتمالی ایجادشده در مسیر فعالیت شماست.
بعد از اخذ کد معاملاتی مانعی برای خرید و فروش سهام و اوراق های دیگر وجود ندارد اما توصیه می شود افرادی که در این خصوص تجربه مناسب ندارند هرگز براساس توصیه دیگران، شایعات و رفتارهای هیجانی مبادرت به خرید و فروش سهام نکنند!
این سرمایه گذاری و فعالیت اقتصادی مانند همه مشاغل دیگر به علم، تجربه و تخصص منحصر به خویش نیاز دارد. اگر قصد فعالیت حرفه ای و بلندمدت در بازار سرمایه داشته باشید بهترین کار مطالعه کتاب های آموزشی و استفاده از کلاس های آموزشی مقدماتی و پس از آن پیشرفته بورس است که به طور پیوسته برگزار می شود و در کنار آن می توان از طریق سایت های سرمایه گذاری مجازی و خرید و فروش های مجازی کم کم با بازار و نوسانات آن آشنا شد. ولی برای افرادی که شاید زمان کافی برای کسب تجربه و آموزش نداشته باشند بهترین کار چیست؟
در پاسخ باید گفت خرید یونیت های سرمایه گذاری (سهام صندوق های سرمایه گذاری) است. شما از این طریق می توانید ریسک خرید و فروش را به شدت کاهش دهید و درواقع سرمایه خود را به افرادی معتبر، دارای ضمانت های کافی و متخصص در زمینه سرمایه گذاری در بازار سرمایه بسپارید. صندوق های سرمایه گذاری با هزینه بسیار اندک با استفاده از نیروهای متخصص پول شما و افراد دیگر را تجمیع و در صنایع مختلف بورس سرمایه گذاری می کنند و به اصطلاح سبد سهام (پرتفوی) تشکیل می دهند، صندوق ها انواع مختلفی دارند که می توان برای مطالعه و مقایسه آن ها از سایت rasamfunds.ir یا fipiran.com استفاده کرد.
از انواع صندوق های سرمایه گذاری می توان به صندوق های با درآمد ثابت، مختلط، سهامی، بازار گردانی و... نام برد که بسته به نوع فعالیت درجه ریسک ها متفاوتی دارند.
در مرحله بعد استفاده از خدمات شرکت های مشاور سرمایه گذاری یا سبدگردانی که دارای مجوز رسمی از سازمان بورس و اوراق بهادار هستند نیز می تواند برای اشخاص جذاب باشد، این شرکت ها با استفاده از نیروهای متخصص و زبده در امر سرمایه گذاری در بازار سرمایه می توانند کمک خوبی برای سرمایه گذاران در امر مدیریت سرمایه خویش باشند از آنجا که تحت نظارت مستمر سازمان بورس هستند، امکان سوخت شدن سرمایه شما به حداقل می رسد.
ولی اگر با همه این تفاسیر باز علاقه مند به حضور مستقیم خود در بازار سرمایه باشید به شما توصیه می شود پس از کسب اطلاعات زمینه ای و آشنایی با ماهیت فعالیت شرکت ها و نیز شیوه خرید و فروش سهام در ساعت مجاز معاملاتی (9 تا 12:30) از طریق مراجعه حضوری به کارگزار یا ارسال درخواست اینترنتی اقدام به خرید مبلغ اندکی سهام از شرکت های صنایع مختلف کنید. قطعا تنوع در سبد سهام ریسک سرمایه گذاری شما را تا حد زیادی کاهش می دهد و می توان با آرامش بیشتر با محیط بازار آشنا شد و گام به گام تجربه را افزود.
از جمله سایت های معتبر tsetmc.com محسوب می شود که مرجع رسمی اعلام قیمت ها و آخرین تحولات سهام شرکت ها است. شما از طریق این درگاه می توانید تحولات قیمتی سهام مورد نظر خود را در لحظه مشاهده کنید.
از جمله نکات مهم که باید همواره به آن توجه کرد این است که بورس همیشه در اوج نیست و باید در این سرمایه گذاری صبور بود، پس توصیه اکید می شود که هرگز با پولی که در کوتاه مدت به آن نیاز دارید وارد بورس نشوید، چون امکان آن هست که در دوره رکود با بسته بودن نماد معاملاتی نتوانید به موقع فروش سهام را انجام دهید و ضررهای جبران ناپذیری متحمل شوید.
نکته مهم بعدی توجه به حفظ اصل سرمایه شماست، همیشه این نکته را در نظر داشته باشیم که حفظ سرمایه شرط اول در معاملات اوراق بهادار است.اگر این شرط را مدنظر داشته باشید، فرصت های کسب سود همواره ایجاد می شوند پس به هیچ وجه نباید بی گدار به آب زد و خریدهای احساسی انجام داد.
سرمایه گذاران در سهام شرکت ها به دو طریق کسب سود می کنند: نخست سودهای نقدی که در پایان سال مالی در مجامع عمومی شرکت ها تقسیم می شود و به حساب سهامداران واریز می شود و دوم از ما به التفاوت بهای خرید سهام و فروش آن.
بهترین خریدها خصوص برای افراد آماتور خرید از سهام شرکت های دارای سود نقدی مناسب (سهام با نسبتP بر E پایین) و از سهام شرکت های بزرگ با شفافیت بیشتر و ریسک کمتر است، اصولا این شرکت ها شاید سرعت رشد در کوتاه مدت بالایی نداشته باشند اما به سرمایه گذاران همواره سود معقولی می رسانند. اگر باز هم علاقه مند به کاهش بیشتر ریسک خود باشید، می توانید از اوراق مشارکت با درآمد ثابت یا اوراق خزانه اسلامی یا اوراق اجراه در سبد سهام خود استفاده کنید که دارای مبلغ مشخصی بهره ماهانه هستند که در پایان هر دوره به حساب دارندگان اوراق واریز می شود. این اوراق دارای ضامن معتبر هستند و ریسک عدم پرداخت به موقع بهره (نکول) نزدیک به صفر می شود.
ابزارهای نوین مالی نظیر اوراق فوق که برای تامین مالی شرکت های مختلف و مطابق با اصول اسلامی به صورت متنوعی طراحی شده اند از جمله تازه واردهای بازار سرمایه اند که عمر نسبتا کمی دارند اما جایگزین خوبی برای پول های سپرده شده در بانک ها هستند و می توانند باعث رونق اقتصادی و صنعتی کشور شوند.
به هر حال مطابق پیش بینی صندوق جهانی پول، ایران در سال 1395 توانایی رشد بالای اقتصادی را دارد و قطعا این رشد در گام نخست می تواند خود را در بازار بورس اوراق بهادار نشان دهد. همواره بورس به دلیل ارزش انتظاری که از وقایع آینده در خود می بیند، در رشدها و سقوط ها پیشگام است. پس می توان رشد اخیر را دنباله دار و امیدوارکننده دانست و با سرمایه گذاری به موقع از این پتانسیل نهایت بهره را برد.
در این گزارش سود خالص بانک ها و سود تحقق یافته برای هر سهم این بانک ها را در بورس بررسی می کنیم. گل بانک های بررسی شده در این گزارش خصوصی هستند. پس از بانک هایی نظیر ملی و پست بانک و سپه خبری نیست. غایب بزرگ این تحلیل، بانک صادرات است که بزرگ ترین بانک حاضر در بورس قلمداد می شود.
به هر روشی سود خالص این 18 بانک در سال 94 را بررسی و با سال های 93 و 92 مقایسه کنیم، ماحصل آن روند شدید نزولی سود خالص در شبکه بانکی است. سود خالص بانک های بورسی از شش هزار و 897 میلیارد تومان در سال 92 در خوشبینانه ترین حالت به دو هزار و 696 میلیارد تومان رسیده و به عبارت دیگر 61 درصد کاهش یافته است.
بانک انصار در مدار سودآوری
بانک انصار در شش ماهه اول امسال سود خالصی برابر 108 میلیارد و 337 میلیون تومان به دست آورده است اما این سود بهار و تابستان سال گذشته 198 میلیارد و 483 میلیون تومان بود. به این ترتیب شاهد هستیم که سود خالص شش ماهه اول امسال نسبت به شش ماهه اول سال گذشته 45 درصد کاهش یافته است. این در حالی است که سود خالص به دست آمده در سال گذشته نسبت به سال پیش از آن، یعنی سال 93 به میزان 7.9 درصد افزایش یافته بود.
در کل سال 94 سود خالص به دست آمده این بانک خصوصی 310 میلیارد و 934 میلیون تومان، در سال 93 به میزان 322 میلیارد و 333 میلیون و در سال 92 به میزان 260 میلیارد و 72 میلیون تومان رقم خورده بود. هر کدام از سهامداران بانک انصار در بورس اوراق بهادار تهران در شش ماهه اول امسال توانسته اند به 13.5 تومان سود پس از کسر مالیات دست یابند. این در حالی است که این مقدار سود در بهار و تابستان سال گذشته 24.8 تومان بود. سود هر سهم بانک انصار در کل سال 94 بالغ بر 38 تومان، در کل سال 93 بالغ بر 40 تومان و در کل سال 92 بالغ بر 65 تومان بود.
سود هر سهم بانک آینده 50 درصد آب رفت
بانک آینده در کل سال 94 به میزان 109 میلیارد و 937 میلیون سود خالص به دست آورده است. سود خالص این بانک در سال 93 بالغ بر 111 میلیارد و 896 میلیون و در سال 92 بالغ بر 120 میلیارد و 761 میلیون تومان بود. سود خالص به دست آمده در سال 94 به وضوح نشان دهنده کاهش 1.7 درصدی نسبت به سود خالص به دست آمده در سال 93 است.
محاسبات نشان می دهند که سود هر سهم پس از کسر مالیات در سال 94 بالغ بر 6.9 تومان بوده که نسبت به سود 14 تومانی هر سهم پس از کسر مالیات در سال 93 به میزان 50 درصد افت را نشان می دهد. علاوه بر این سود هر سهم پس از کسر مالیات در سال 93 نیز 7.2 درصد نسبت به سود هر سهم پس از کسر مالیات در سال 92 کاهش یافته است.
بانک سرمایه در شش ماهه اول 94 زیان خالصی برابر 237 میلیارد و 219 میلیون تومان ثبت کرده است اما این سود در شش ماهه اول 93 معادل 12 میلیارد و 75 میلیون تومان بود. به این ترتیب شاهد هستیم که سود خالص شش ماهه اول 94 نسبت به همین بازه زمانی در سال 92 معادل 2066 درصد کاهش یافته است.
این در حالی است که سود خالص به دست آمده در کل سال 1393نسبت به کل سال 1392 به میزان 96 درصد کاهش یافته بود. در کل سال 1393، پنج میلیارد و 692 میلیون تومان زیان، در سال 1392 به میزان 135 میلیارد و 51 میلیون تومان زیان و در سال 1391 به میزان 146 میلیارد و 565 میلیون تومان رقم خورده بود.
افت 23 درصدی سود هر سهم بانک پاسارگاد
بانک پاسارگاد در کل سال 94 به میزان 1163 میلیارد تومان سود خالص به دست آورده است. سود خالص این بانک در سال 93 معادل 1264 میلیارد تومان و در سال 92 بالغ بر 1566 میلیارد تومان بود. سود سال 94 نشان دهنده کاهش هشت درصدی نسبت به سود خالص به دست آمده در سال 93 بوده است.
محاسبات نشان می دهند که سود هر سهم پس از کسر مالیات در سال 94 بالغ بر 23 تومان بوده که نسبت به سود 30 تومانی هر سهم پس از کسر مالیات در سال 03 معادل 23 درصد افت را نشان می دهد. علاوه بر این سود هر سهم پس از کسر مالیات در سال 93 نیز 42 درصد نسبت به سود هر سهم پس از کسر مالیات در سال 92 کاهش یافته است.
بانک قوامین در کل سال 94 به میزان 44 میلیارد و 76 میلیون تومان سود خالص به دست آورده است. سود خالص این بانک در سال 93 بالغ بر 91 میلیارد و 278 میلیون تومان و در سال 92 بالغ بر 160 میلیارد و سه میلیون تومان بود. سود خالص به دست آمده در سال 94 به وضوح نشان دهنده کاهش 52 درصدی نسبت به سود خالص به دست آمده در سال 93 ماست.
محاسبات نشان می دهند که سود هر سهم پس از کسر مالیات در سال 94 معادل 11 تومان بوده که نسبت به سود 22 تومانی هر سهم پس از کسر مالیات در سال 93 بالغ بر 52 درصد افت را نشان می دهد. علاوه بر این سود هر سهم پس از کسر مالیات در سال 93 نیز 43 درصد نسبت به سود هر سهم پس از کسر مالیات در سال 92 کاهش یافته است.
بانک گردشگری در شش ماهه منتهی به خرداد امسال زیان خالصی برابر 478 میلیارد و 802 میلیون تومان ثبت کرده است اما این سود این بانک در زمستان سال گذشته 274 میلیارد تومان بود. به این ترتیب شاهد هستیم که سود خالص شش ماه منتهی به خرداد امسال نسبت به زمستان سال گذشته 9 درصد کاهش یافته است. این در حالی است که سود خالص به دست آمده در زمستان سال گذشته نسبت به زمستان سال پیش از آن یعنی سال 93 به میزان 212 درصد افزایش یافته بود.
در زمستان سال 94 سود خالص به دست آمده این بانک خصوصی هم 274 میلیارد تومان زیان در سال 93 به میزان 87 میلیارد و 851 میلیون تومان زیان و در سال 92 به میزان 26 میلیارد و 203 میلیون تومان رقم خورده بود. هر کدام از سهامداران بانک گردشگری در بورس اوراق بهادار تهران در شش ماهه منتهی به خرداد امسال 79 تومان ضرر پس از کسر مالیات داشته اند. این در حالی است که این مقدار سود در زمستان سال گذشته 45 تومان بود. سود هر سهم بانک گردشگری در زمستان سال 93 بالغ بر 14 تومان ضرر و در زمستان سال 92 معادل شش تومان بود.
بانک سامان 1.9 تومان سود به هر سهم داد
بانک سامان از جمله پر مشتری ترین بانک های خصوصی کشور است. این بانک در بهار امسال 15 میلیارد و 279 میلیون سود خالص به دست آورده است. این مقدار سود در حالی است که سود خالص کل سال 94 بالغ بر 50 میلیارد و 275 میلیون تومان بود.
عملکرد شگفت انگیز بانک کارآفرین
مقایسه عملکرد بانک کارآفرین در شش ماهه اول سال 95 با شش ماهه اول سال 94 نشان می دهد این بانک در بهار و تابستان امسال نسبت به همین بازه زمانی در سال گذشته 78 درصد سود خالص به دست آورد. از این لحاظ بانک کارآفرین جزو موفق ترین بانک ها در یک سال گذشته بوده است. سود خالص به دست آمده این بانک در بهار و تابستان امسال 94 میلیارد و 11 میلیون تومان بود. در کل سال 93 معادل 370 میلیارد و 199 میلیون تومان و در کل سال 92 نیز 338 میلیارد و 112 میلیون تومان سود خالص به دست آورده است.
سود هر سهم بانک کارآفرین در شش ماهه اول امسال 11 تومان بوده است که نسبت به سود 6.2 تومانی هر سهم این بانک در شش ماهه اول سال گذشته، 79 درصد رشد نشان می دهد. سود هر سهم این بانک در سال 94 بالغ بر 31 تومان، در سال 93 معادل 42 تومان و در سال 92 نیز 46 تومان بوده است.
سود هر سهم بانک پارسیان 76 درصد رشد کرد
سه ضلعی اقتصاد نوین، پاسارگاد و سامان، مثلث رقیبان اصلی بخش خصوصی در نظام بانکی کشور را تشکیل داده است. برای همین مقایسه عملکرد این سه بانک در کنار یکدیگر می تواند ما را در خرید سهام این بانک ها به خوبی راهنمایی کند.
سود بانک پارسیان بر اساس صورت های مالی سال 94 با 137 درصد افزایش نسبت به سال 93 به میزان 266 میلیارد و 524 میلیون تومان تعیین شده اما بانک مرکزی قبل از برگزاری مجمع بانک پارسیان در نامه ای اعلام کرد این بانک 70 میلیارد تومان کسری مطالبات غیر جاری دارد. بنابراین بانک پارسیان باید 70 میلیارد تومان از سود خالص خود را برای کسری مطالبات غیر جاری کسر کند؛ بنابراین سود خالص این بانک در سال گذشته 196 میلیارد و 527 میلیون تومان است.
سود هر سهم پارسیان در سال 94 بالغ بر 8.2 تومان، در سال 93 معادل 4.7 تومان و در سال 92 نیز 40 تومان بوده است. این بانک هم مثل کارآفرین، توانسته رشد خیره کننده 76 درصدی در سود تحقق یافته هر سهم را در سال 94 برای خود ثبت کند.
سود دو تومانی مهر اقتصاد در بهار 1395
سود خالص به دست آمده بانک مهر اقتصاد در فصل بهار سال جاری 34 میلیارد و 980 میلیون تومان بوده است. این مقدار سود خالص در سال 94 بالغ بر 140 میلیارد و 990 میلیون تومان و در سال 93 نیز 159 میلیارد تومان بوده است. سود هر سهم این بانک در بهار امسال 2.9 تومان بوده است، در سال 94 هر سهم مهر اقتصاد 11 تومان و در سال 93 هم 13 تومان بوده است.
بانک مرکزی و بانک تجارت هم مثل بانک مرکزی و بانک ملت بر سر صورت های مالی این بانک اختلاف نظر اساسی پیدا کرده اند. بانک مرکزی می گوید این بانک در سال 94 بالغ بر 2007 میلیارد و 800 میلیون تومان زیان خالص داشته است اما این بانک معتقداست 604 میلیارد تومان سود به دست آورده است. به اعتقاد تجارتی ها، این بانک در این سال 12 تومان سود به ازای هر سهم داشته است. در سال 93 معادل 399 میلیارد و 956میلیون تومان و در سال 92 هم 412 میلیارد تومان سود برای این بانک محاسبه شده است.
اختلاف عددها در مورد عملکرد بانک ملت
بانک ملت در کنار بانک صادرات، بزرگ ترین بانک های خصوصی کشور محسوب می شوند. با این حال این بانک در طول سال 94 بالغ بر 1844 میلیارد تومان زیان خالص را ثبت کرد. این محاسبه را بانک مرکزی انجام داده است اما حسابداران خود بانک ملت می گویند در سال 94 معادل 1238 میلیارد و 945 میلیون تومان سود کسب کرده اند.
سود خالص این بانک در سال 93 بالغ بر 1830 میلیارد تومان و در سال 92 معادل 1679 میلیارد تومان محاسبه شده است. از سوی دیگر بر اساس محاسبات بانک مرکزی سود هر سهم بانک ملت در سال 94 بالغ بر 46 تومان زیان خالص بوده است اما بانک ملت اعلام کرده که سود هر سهم این بانک در طول سال 94 معادل 31 تومان بوده است. این بانک در سال 93 بالغ بر 45 تومان و در سال 92 هم 42 تومان اعلام شده است.
روند رو به رشد بانک خاورمیانه
این بانک در بهار و تابستان امسال 79 میلیارد و 540 میلیون تومان سود خالص به دست آورده است. این در حالی است که در کل سال 94 سد خالص محاسبه شده این بانک 126 میلیارد و 80 میلیون تومان بود. این رقم برای سال 93 معادل 84 میلیارد و 851 میلیون تومان و برای سال 92 بالغ بر 82 میلیارد تومان بود.
سود منفی سهام بانک دی
این بانک در طول سه ماهه اول سال 95 بالغ بر 224 میلیارد تومان زیان قطعی را ثبت کرده است. این در حالی است که در کل سال 94 معادل 166 میلیارد تومان سود خالص برای این بانک خصوصی محاسبه شده بود. به این ترتیب سود خالص به دست آمده این بانک در بهار امسال نسبت به کل سال 94 بالغ بر 408 درصد کاهش یافته است.
سود خالص به دست آمده توسط این بانک در سال 94 معادل 231 میلیارد تومان و در سال 93 بالغ بر 135 میلیارد تومان بوده است. سود هر سهم این بانک در بهار امسال 35 تومان زیان بوده است. در سال 94 سود هر سهم این بانک 26 تومان، در سال 93 معادل 36 تومان و در سال 92 هم 37 تومان بوده است.
این بانک در بهار و تابستان امسال هشت میلیارد و 101 میلیون تومان سود خالص به دست آورده است. این در حالی است که در کل سال 94 سود خالص محاسبه شده این بانک 32 میلیارد و 471 میلیون تومان بود. این رقم برای سال 93 بالغ بر 20 میلیارد و 57 میلیون تومان و برای سال 92 معادل 44 میلیارد و 228 میلیون تومان بود. علاوه بر این درباره سود هر سهم این بانک باید گفت سود هر سهم حکمت ایرانیان در طی شش ماهه اول امسال دو تومان، در کل سال 94 معادل 8.1 تومان، در کل سال 93 بالغ بر 7.5 تومان و برای کل سال 92 هم 11 تومان بوده است.
بانک اقتصاد نوین
این بانک اولین بانک خصوصی ثبت شده کشور است. سود خالص محاسبه شده این بانک در سال 94 معادل 239 میلیارد و 954 میلیون تومان بوده است. این مقدار سود در سال 93 بالغ بر 367 میلیارد تومان بوده است. همین ردیف محاسباتی در سال 92 معادل 539 میلیارد تومان و در سال 91 هم 440 میلیارد تومان بود. سود هر سهم بانک اقتصاد نوین در سال گذشته 21 تومان بود. این رقم در سال 93 معادل 32 تومان در سال 92 بالغ بر 47 تومان و در سال 91 هم 55 تومان بود.
سود شش تومانی بانک سینا
این بانک در بهار و تابستان امسال 68 میلیارد و 254 میلیون تومان سود خالص به دست آورده است. این در حالی است که در کل سال 94 سود خالص محاسبه شده این بانک 226 میلیارد و 901 میلیون تومان بود. این رقم برای سال 93 بالغ بر 235 میلیارد و 147 میلیون تومان و برای سال 92 هم 483 میلیارد و 810 میلیون تومان بود. به این ترتیب، شاهد هستیم بانک سینا نیز مانند اغلب بانک های کشور اوضاع خوبی در سال های اخیر نداشته است.
بهترین محل قرار دادن سرمایه برای پیشرفت کشور؛
آیا میخواهید در پیشرفت کشورمان سهمی داشته باشید؟ اگر مقداری پول در اختیار شماست و نمیدانید آنرا در چه قسمتی سرمایه گذاری کنید بهتر اســت این مقاله را بخوانید:
به گزارش آلامتو و به نقل از بیزینس ترند؛ خیلی از ما در بین اقوام یا دوستان خود افرادی را می شناسیم که زمانی تصمیم به سرمایه گذاری در بورس گرفته اند و احیانا با تحمل ضرر هنگفتی از بورس خارج شده اند و به اصطلاح پشت دستشان را داغ کرده اند که دیگر دور و بر بورس نروند! برای خیلی از افراد این سوال مطرح اســت که چرا اجازه داده می شود بورسی در کشور باشد که احیانا باعث برباد رفتن پس انداز سالها کار و زحمت عده ای شود؟ مگر بورس چیزی جز محملی برای شرط بندی روی بالا و پایین رفتن قیمت سهام اســت؟ اگر چنین اســت چه فرقی با مثلا شرط بندی های رایج بر سر مسابقات اسب سواری دارد؟ اصلا چرا وقتی شاخص بورس رشد قابل توجهی می کند در اخبار و رسانه ها مرتبا روی آن مانور می کنند؟ چرا رئیس جمهور کشورمان در گزارش 100 روزه خود از بورس نام برد و از سوق دادن سرمایه ها به بورس حمایت کرد؟ اینها همه سوالاتی اســت که افراد ناآشنا با بورس در ذهن دارند.
شاید بتوان گفت بنیادی ترین سوالی که در علم اقتصاد و نیز فاینانس به عنوان شاخه ای از اقتصاد مطرح می شود این اســت که چگونه می توان از منابع محدودی که در اختیار بشر اســت به نحو بهینه استفاده کرد. مثلا در دل یک شرکت پروژهای مختلفی می تواند به اجرا درآید. از احداث یک کارخانه جدید و افزایش ظرفیت تولید تا خرید یک ساختمان مجلل در بالای شهر برای دفتر مدیر عامل و یا مثلا فرستادن تعدادی از مهندسان شرکت به خارج از کشور برای دوره آموزشی. فرض کنید این شرکت در دسترسی به منابع مالی هیچ محدودیتی نداشته باشد. مثلا فرض کنید به شرکت اجازه داده شود به هر میزان از منابع بانکی با نرخ بهره صفر درصد استفاده کند. طبیعتا مدیرعامل شرکت در چنین حالتی تمامی پروژه های ذکرشده در بالا را اجرا خواهد کرد زیرا هم افزایش ظرفیت تولید منجر به رشد سودآوری می شود، هم داشتن یک دفترکار شیک تر در افزایش کارایی مدیرعامل ممکن اســت تأثیرگذار باشد و هم سفر کارکنان به خارج از کشور می تواند منجر به افزایش دانش و مهارت آنها شود. حال فرض کنید بانک تنها حاضر باشد با نرخ بهره 10% به شرکت وام دهد. در اینصورت، مدیرعامل شرکت تنها پروژه هایی را به اجرا در خواهد آورد که حداقل بازدهی آنها 10% باشد. مثلا ممکن اســت فرستادن کارکنان به خارج تأثیر بسیار اندکی در افزایش بهره وری شرکت داشته و لذا دریافت وام با بهره 10% برای آن توجیه پذیر نباشد و بنابراین از انجام آن صرف نظر شود. حال اگر نرخ بهره به جای 10%، مثلا 30% باشد، ممکن اســت مدیرعامل از نو نوار کردن دفتر کاری خودش نیز صرفنظر کند و ترجیح دهد این وام گرانقیمت را تنها برای احداث خط تولید جدید و دوبرابر کردن ظرفیت تولید استفاده کند. بدین ترتیب، هزینه تأمین مالی به نوعی به شرکت این سیگنال را می دهد که چه پروژه هایی دارای توجیه اقتصادی بوده و باید اجرا شوند و چه پروژه هایی از اولویت برخوردار نبوده و باید کنار گذاشته شوند.
در سطح کلان نیز، اگر یک اقتصاد را درنظر بگیرید، منابع مالی محدودی را در اختیار دارد که شامل پس اندازهای ریز و درشتی اســت که افراد این جامعه اندوخته اند. از سوی دیگر تعداد زیادی پروژه های اقتصادی و تولیدی وجود دارند که برای اجرایی شدن نیاز به تأمین سرمایه دارند. مثلا به نظر شما از پس اندازهای محدودی که در اختیار کشورمان اســت بهتر اســت برای تکمیل آزادراه تهران-شمال استفاده شود یا اعطای وام های زودبازده به کسب و کارهای خرد یا تکمیل پروژه های پتروشیمی در عسلویه؟ یا شاید ساخت مسکن مهر برای خانه دار شدن مردم؟ به نظر شما کدامیک از این پروژه ها از اولویت بالاتری برای کشور برخوردارند؟ ناگفته پیداست که افراد مختلف ترجیحات متفاوتی دارند و لازم اســت یک مکانیزم منطقی در جامعه جهت اولویت بندی این پروژه ها وجود داشته باشد. بورس به عنوان جوابی مناسب به این مسأله قابل تعریف اســت. بهطوریکه انتخاب و اولویتبندی پروژهها بر اساس بیشترین تعداد تصمیمگیر بخش خصوصی که به طور مستقیم در سود و زیان حاصل شده از اجرای این پروژهها سهیم هستند، انجام میشود.
در این گزارش سود خالص بانک ها و سود تحقق یافته برای هر سهم این بانک ها را در بورس بررسی می کنیم. گل بانک های بررسی شده در این گزارش خصوصی هستند. پس از بانک هایی نظیر ملی و پست بانک و سپه خبری نیست. غایب بزرگ این تحلیل، بانک صادرات است که بزرگ ترین بانک حاضر در بورس قلمداد می شود.
به هر روشی سود خالص این 18 بانک در سال 94 را بررسی و با سال های 93 و 92 مقایسه کنیم، ماحصل آن روند شدید نزولی سود خالص در شبکه بانکی است. سود خالص بانک های بورسی از شش هزار و 897 میلیارد تومان در سال 92 در خوشبینانه ترین حالت به دو هزار و 696 میلیارد تومان رسیده و به عبارت دیگر 61 درصد کاهش یافته است.
بانک انصار در مدار سودآوری
بانک انصار در شش ماهه اول امسال سود خالصی برابر 108 میلیارد و 337 میلیون تومان به دست آورده است اما این سود بهار و تابستان سال گذشته 198 میلیارد و 483 میلیون تومان بود. به این ترتیب شاهد هستیم که سود خالص شش ماهه اول امسال نسبت به شش ماهه اول سال گذشته 45 درصد کاهش یافته است. این در حالی است که سود خالص به دست آمده در سال گذشته نسبت به سال پیش از آن، یعنی سال 93 به میزان 7.9 درصد افزایش یافته بود.
در کل سال 94 سود خالص به دست آمده این بانک خصوصی 310 میلیارد و 934 میلیون تومان، در سال 93 به میزان 322 میلیارد و 333 میلیون و در سال 92 به میزان 260 میلیارد و 72 میلیون تومان رقم خورده بود. هر کدام از سهامداران بانک انصار در بورس اوراق بهادار تهران در شش ماهه اول امسال توانسته اند به 13.5 تومان سود پس از کسر مالیات دست یابند. این در حالی است که این مقدار سود در بهار و تابستان سال گذشته 24.8 تومان بود. سود هر سهم بانک انصار در کل سال 94 بالغ بر 38 تومان، در کل سال 93 بالغ بر 40 تومان و در کل سال 92 بالغ بر 65 تومان بود.
سود هر سهم بانک آینده 50 درصد آب رفت
بانک آینده در کل سال 94 به میزان 109 میلیارد و 937 میلیون سود خالص به دست آورده است. سود خالص این بانک در سال 93 بالغ بر 111 میلیارد و 896 میلیون و در سال 92 بالغ بر 120 میلیارد و 761 میلیون تومان بود. سود خالص به دست آمده در سال 94 به وضوح نشان دهنده کاهش 1.7 درصدی نسبت به سود خالص به دست آمده در سال 93 است.
محاسبات نشان می دهند که سود هر سهم پس از کسر مالیات در سال 94 بالغ بر 6.9 تومان بوده که نسبت به سود 14 تومانی هر سهم پس از کسر مالیات در سال 93 به میزان 50 درصد افت را نشان می دهد. علاوه بر این سود هر سهم پس از کسر مالیات در سال 93 نیز 7.2 درصد نسبت به سود هر سهم پس از کسر مالیات در سال 92 کاهش یافته است.
بانک سرمایه در شش ماهه اول 94 زیان خالصی برابر 237 میلیارد و 219 میلیون تومان ثبت کرده است اما این سود در شش ماهه اول 93 معادل 12 میلیارد و 75 میلیون تومان بود. به این ترتیب شاهد هستیم که سود خالص شش ماهه اول 94 نسبت به همین بازه زمانی در سال 92 معادل 2066 درصد کاهش یافته است.
این در حالی است که سود خالص به دست آمده در کل سال 1393نسبت به کل سال 1392 به میزان 96 درصد کاهش یافته بود. در کل سال 1393، پنج میلیارد و 692 میلیون تومان زیان، در سال 1392 به میزان 135 میلیارد و 51 میلیون تومان زیان و در سال 1391 به میزان 146 میلیارد و 565 میلیون تومان رقم خورده بود.
افت 23 درصدی سود هر سهم بانک پاسارگاد
بانک پاسارگاد در کل سال 94 به میزان 1163 میلیارد تومان سود خالص به دست آورده است. سود خالص این بانک در سال 93 معادل 1264 میلیارد تومان و در سال 92 بالغ بر 1566 میلیارد تومان بود. سود سال 94 نشان دهنده کاهش هشت درصدی نسبت به سود خالص به دست آمده در سال 93 بوده است.
محاسبات نشان می دهند که سود هر سهم پس از کسر مالیات در سال 94 بالغ بر 23 تومان بوده که نسبت به سود 30 تومانی هر سهم پس از کسر مالیات در سال 03 معادل 23 درصد افت را نشان می دهد. علاوه بر این سود هر سهم پس از کسر مالیات در سال 93 نیز 42 درصد نسبت به سود هر سهم پس از کسر مالیات در سال 92 کاهش یافته است.
بانک قوامین در کل سال 94 به میزان 44 میلیارد و 76 میلیون تومان سود خالص به دست آورده است. سود خالص این بانک در سال 93 بالغ بر 91 میلیارد و 278 میلیون تومان و در سال 92 بالغ بر 160 میلیارد و سه میلیون تومان بود. سود خالص به دست آمده در سال 94 به وضوح نشان دهنده کاهش 52 درصدی نسبت به سود خالص به دست آمده در سال 93 ماست.
محاسبات نشان می دهند که سود هر سهم پس از کسر مالیات در سال 94 معادل 11 تومان بوده که نسبت به سود 22 تومانی هر سهم پس از کسر مالیات در سال 93 بالغ بر 52 درصد افت را نشان می دهد. علاوه بر این سود هر سهم پس از کسر مالیات در سال 93 نیز 43 درصد نسبت به سود هر سهم پس از کسر مالیات در سال 92 کاهش یافته است.
بانک گردشگری در شش ماهه منتهی به خرداد امسال زیان خالصی برابر 478 میلیارد و 802 میلیون تومان ثبت کرده است اما این سود این بانک در زمستان سال گذشته 274 میلیارد تومان بود. به این ترتیب شاهد هستیم که سود خالص شش ماه منتهی به خرداد امسال نسبت به زمستان سال گذشته 9 درصد کاهش یافته است. این در حالی است که سود خالص به دست آمده در زمستان سال گذشته نسبت به زمستان سال پیش از آن یعنی سال 93 به میزان 212 درصد افزایش یافته بود.
در زمستان سال 94 سود خالص به دست آمده این بانک خصوصی هم 274 میلیارد تومان زیان در سال 93 به میزان 87 میلیارد و 851 میلیون تومان زیان و در سال 92 به میزان 26 میلیارد و 203 میلیون تومان رقم خورده بود. هر کدام از سهامداران بانک گردشگری در بورس اوراق بهادار تهران در شش ماهه منتهی به خرداد امسال 79 تومان ضرر پس از کسر مالیات داشته اند. این در حالی است که این مقدار سود در زمستان سال گذشته 45 تومان بود. سود هر سهم بانک گردشگری در زمستان سال 93 بالغ بر 14 تومان ضرر و در زمستان سال 92 معادل شش تومان بود.
بانک سامان 1.9 تومان سود به هر سهم داد
بانک سامان از جمله پر مشتری ترین بانک های خصوصی کشور است. این بانک در بهار امسال 15 میلیارد و 279 میلیون سود خالص به دست آورده است. این مقدار سود در حالی است که سود خالص کل سال 94 بالغ بر 50 میلیارد و 275 میلیون تومان بود.
عملکرد شگفت انگیز بانک کارآفرین
مقایسه عملکرد بانک کارآفرین در شش ماهه اول سال 95 با شش ماهه اول سال 94 نشان می دهد این بانک در بهار و تابستان امسال نسبت به همین بازه زمانی در سال گذشته 78 درصد سود خالص به دست آورد. از این لحاظ بانک کارآفرین جزو موفق ترین بانک ها در یک سال گذشته بوده است. سود خالص به دست آمده این بانک در بهار و تابستان امسال 94 میلیارد و 11 میلیون تومان بود. در کل سال 93 معادل 370 میلیارد و 199 میلیون تومان و در کل سال 92 نیز 338 میلیارد و 112 میلیون تومان سود خالص به دست آورده است.
سود هر سهم بانک کارآفرین در شش ماهه اول امسال 11 تومان بوده است که نسبت به سود 6.2 تومانی هر سهم این بانک در شش ماهه اول سال گذشته، 79 درصد رشد نشان می دهد. سود هر سهم این بانک در سال 94 بالغ بر 31 تومان، در سال 93 معادل 42 تومان و در سال 92 نیز 46 تومان بوده است.
سود هر سهم بانک پارسیان 76 درصد رشد کرد
سه ضلعی اقتصاد نوین، پاسارگاد و سامان، مثلث رقیبان اصلی بخش خصوصی در نظام بانکی کشور را تشکیل داده است. برای همین مقایسه عملکرد این سه بانک در کنار یکدیگر می تواند ما را در خرید سهام این بانک ها به خوبی راهنمایی کند.
سود بانک پارسیان بر اساس صورت های مالی سال 94 با 137 درصد افزایش نسبت به سال 93 به میزان 266 میلیارد و 524 میلیون تومان تعیین شده اما بانک مرکزی قبل از برگزاری مجمع بانک پارسیان در نامه ای اعلام کرد این بانک 70 میلیارد تومان کسری مطالبات غیر جاری دارد. بنابراین بانک پارسیان باید 70 میلیارد تومان از سود خالص خود را برای کسری مطالبات غیر جاری کسر کند؛ بنابراین سود خالص این بانک در سال گذشته 196 میلیارد و 527 میلیون تومان است.
سود هر سهم پارسیان در سال 94 بالغ بر 8.2 تومان، در سال 93 معادل 4.7 تومان و در سال 92 نیز 40 تومان بوده است. این بانک هم مثل کارآفرین، توانسته رشد خیره کننده 76 درصدی در سود تحقق یافته هر سهم را در سال 94 برای خود ثبت کند.
سود دو تومانی مهر اقتصاد در بهار 1395
سود خالص به دست آمده بانک مهر اقتصاد در فصل بهار سال جاری 34 میلیارد و 980 میلیون تومان بوده است. این مقدار سود خالص در سال 94 بالغ بر 140 میلیارد و 990 میلیون تومان و در سال 93 نیز 159 میلیارد تومان بوده است. سود هر سهم این بانک در بهار امسال 2.9 تومان بوده است، در سال 94 هر سهم مهر اقتصاد 11 تومان و در سال 93 هم 13 تومان بوده است.
بانک مرکزی و بانک تجارت هم مثل بانک مرکزی و بانک ملت بر سر صورت های مالی این بانک اختلاف نظر اساسی پیدا کرده اند. بانک مرکزی می گوید این بانک در سال 94 بالغ بر 2007 میلیارد و 800 میلیون تومان زیان خالص داشته است اما این بانک معتقداست 604 میلیارد تومان سود به دست آورده است. به اعتقاد تجارتی ها، این بانک در این سال 12 تومان سود به ازای هر سهم داشته است. در سال 93 معادل 399 میلیارد و 956میلیون تومان و در سال 92 هم 412 میلیارد تومان سود برای این بانک محاسبه شده است.
اختلاف عددها در مورد عملکرد بانک ملت
بانک ملت در کنار بانک صادرات، بزرگ ترین بانک های خصوصی کشور محسوب می شوند. با این حال این بانک در طول سال 94 بالغ بر 1844 میلیارد تومان زیان خالص را ثبت کرد. این محاسبه را بانک مرکزی انجام داده است اما حسابداران خود بانک ملت می گویند در سال 94 معادل 1238 میلیارد و 945 میلیون تومان سود کسب کرده اند.
سود خالص این بانک در سال 93 بالغ بر 1830 میلیارد تومان و در سال 92 معادل 1679 میلیارد تومان محاسبه شده است. از سوی دیگر بر اساس محاسبات بانک مرکزی سود هر سهم بانک ملت در سال 94 بالغ بر 46 تومان زیان خالص بوده است اما بانک ملت اعلام کرده که سود هر سهم این بانک در طول سال 94 معادل 31 تومان بوده است. این بانک در سال 93 بالغ بر 45 تومان و در سال 92 هم 42 تومان اعلام شده است.
روند رو به رشد بانک خاورمیانه
این بانک در بهار و تابستان امسال 79 میلیارد و 540 میلیون تومان سود خالص به دست آورده است. این در حالی است که در کل سال 94 سد خالص محاسبه شده این بانک 126 میلیارد و 80 میلیون تومان بود. این رقم برای سال 93 معادل 84 میلیارد و 851 میلیون تومان و برای سال 92 بالغ بر 82 میلیارد تومان بود.
سود منفی سهام بانک دی
این بانک در طول سه ماهه اول سال 95 بالغ بر 224 میلیارد تومان زیان قطعی را ثبت کرده است. این در حالی است که در کل سال 94 معادل 166 میلیارد تومان سود خالص برای این بانک خصوصی محاسبه شده بود. به این ترتیب سود خالص به دست آمده این بانک در بهار امسال نسبت به کل سال 94 بالغ بر 408 درصد کاهش یافته است.
سود خالص به دست آمده توسط این بانک در سال 94 معادل 231 میلیارد تومان و در سال 93 بالغ بر 135 میلیارد تومان بوده است. سود هر سهم این بانک در بهار امسال 35 تومان زیان بوده است. در سال 94 سود هر سهم این بانک 26 تومان، در سال 93 معادل 36 تومان و در سال 92 هم 37 تومان بوده است.
این بانک در بهار و تابستان امسال هشت میلیارد و 101 میلیون تومان سود خالص به دست آورده است. این در حالی است که در کل سال 94 سود خالص محاسبه شده این بانک 32 میلیارد و 471 میلیون تومان بود. این رقم برای سال 93 بالغ بر 20 میلیارد و 57 میلیون تومان و برای سال 92 معادل 44 میلیارد و 228 میلیون تومان بود. علاوه بر این درباره سود هر سهم این بانک باید گفت سود هر سهم حکمت ایرانیان در طی شش ماهه اول امسال دو تومان، در کل سال 94 معادل 8.1 تومان، در کل سال 93 بالغ بر 7.5 تومان و برای کل سال 92 هم 11 تومان بوده است.
بانک اقتصاد نوین
این بانک اولین بانک خصوصی ثبت شده کشور است. سود خالص محاسبه شده این بانک در سال 94 معادل 239 میلیارد و 954 میلیون تومان بوده است. این مقدار سود در سال 93 بالغ بر 367 میلیارد تومان بوده است. همین ردیف محاسباتی در سال 92 معادل 539 میلیارد تومان و در سال 91 هم 440 میلیارد تومان بود. سود هر سهم بانک اقتصاد نوین در سال گذشته 21 تومان بود. این رقم در سال 93 معادل 32 تومان در سال 92 بالغ بر 47 تومان و در سال 91 هم 55 تومان بود.
سود شش تومانی بانک سینا
این بانک در بهار و تابستان امسال 68 میلیارد و 254 میلیون تومان سود خالص به دست آورده است. این در حالی است که در کل سال 94 سود خالص محاسبه شده این بانک 226 میلیارد و 901 میلیون تومان بود. این رقم برای سال 93 بالغ بر 235 میلیارد و 147 میلیون تومان و برای سال 92 هم 483 میلیارد و 810 میلیون تومان بود. به این ترتیب، شاهد هستیم بانک سینا نیز مانند اغلب بانک های کشور اوضاع خوبی در سال های اخیر نداشته است.