به گزارش جام جم آنلاین ، با این حال بهتر است برای انتخاب برخی مواد غذایی کمی دست نگه داریم.
یک رژیم سالم
محققان تغذیه دانشگاه هاروارد، فهرستی از موادغذایی را که باید حداقل مصرف را داشته باشند، تهیه کردند. این محققان میگویند مصرف پیوسته مواد غذایی زیر میتواند تهدیدکننده سلامت باشد:
چربیهای لبنی: پنیر، شیرکامل و بستنی مملو از چربی اشباع هستند که خطر بیماریهای قلبی را افزایش میدهد. سالمترین شیر و فرآوردههای حاصل از آن، انواع شیر کم چربی (حاوی یک درصد چربی) و پنیر کم چرب هستند.
شیرینیهای پخته: بسیاری از افراد نمیتوانند خود را از مصرف کیکها، دوناتها و کلوچهها و انواع دیگر شیرینیها دور نگه دارند، اما نوع تجاری این مواد غذایی، مملو از قندهای اضافی، کربوهیدراتهای فرآ وری شده و چربیهای ناسالم بوده که اغلب حاوی نمک هستند.
کربوهیدراتهای سفید: در یک رژیم غذایی سالم، انواعی از نان، سیب زمینی، برنج، پنکیک، پاستا یا کیکهایی را انتخاب کنید که حاوی غلات کامل باشند. نان گندم سبوسدار را براحتی میتوان در بازار یافت. همچنین میتوانید با تهیه برخی از این مواد غذایی در منزل، نمک و چربی ناسالم آنها را به حداقل برسانید.
گوشتهای پرچرب و فرآوری شده: شواهد فراوانی وجود دارد که نشان میدهد، گوشتهای فرآوری شده مثل هاتداگ، ژامبون، پپرونی و بسیاری دیگر از انواع خوراکهای گوشت، پروتئینهایی دارند که سلامت آنها بسیار کمتر از سلامت پروتئینهای موجود در غلات کامل، لوبیاها، دانه ها، سویا، ماهی و مرغ بدون پوست است. گوشت قرمز را به ندرت در رژیم غذایی بگنجانید و کم چربیترین نوع آن را مصرف کنید.
قندهای اضافی: شکر سفید، شکر قهوهای، شکر ذرت، شربت ذرت و عسل کربوهیدرات خالص هستند و مواد مغذی دیگری ندارند. وقتی شما شکر زیادی مصرف میکنید، بدنتان را مملو از کالریهای خالی میسازید و باعث میشوید قند خونتان دچار افت و خیز شود. مصرف شکر در رژیم غذایی شما را از خوردن غذاهایی با فیبر کافی و مواد مغذی مهم بازمیدارد.
اینکه دائم به فرزندتان بگویید این کار را بکن و آن کار بد اسـت، نمیتواند راه مناسبی برای پرورش یک کودک شاد و سالم باشد. حتما دیدهاید کودکانی را که با هربار امر و نهی والدینشان، رفتار بد خود را تکرار میکنند یا رفتار درست را یاد نمیگیرند
میگویند کودکان دوربین فیلمبرداری هستند یعنی هرچه را «ببینند» انجام میدهند نه آنچه «بشنوند». پس بهترین روش برای اینکه راه و روش درست زندگی را به فرزندتان یاد دهید این اسـت که اول از همه خودتان به آنچه میگویید عمل کنید. مدلسازی از رفتارهایی که میخواهید فرزندتان در بزرگسالی داشته باشد، بهترین راه بزرگ کردن یک فرزند شاد و بالغ اسـت. بسیاری از حرکات و رفتارهای ما بهعنوان پدر و مادر، به درک کودک از پدیده نرمال بودن سمتوسو میدهد.
از این رو، متخصصان بر این باورند که والدین نه وظیفه بزرگ کردن یک کودک که وظیفه بزرگ کردن یک فرد بالغ را برعهده دارند. مواردی که در ادامه این مطلب مطرح میشوند، ازجمله اموری هستند که هر پدر و مادری باید جلوی چشم فرزندشان انجام دهند.
۱. گریه کنید لطفا!
بسیاری از کودکان فکر میکنند گریه کردن آنها را ضعیف و آسیبپذیر جلوه میدهد، از این رو احساسات منفی و غم و اندوه درونی خود را نادیده میگیرند و وقتی این احساسات بروز پیدا میکنند، به شیوههای ناسالمی با آن مقابله میکنند. درحالی که انسان یک ماشین احساسی اسـت. انسانها باید با انواع احساسات خود روبهرو شوند، آنها را بهعنوان بخشی از وجود خود بپذیرند و شیوههای سالمی برای بیان و بروز این احساسات پیدا کنند. مدتهاست روانشناسان به این نتیجه رسیدهاند که سرکوب احساسات و به اصطلاح خودخوری میتواند سببساز مشکلات زیاد دیگری ازجمله مشکلات ارتباطی و عاطفی شود.
این موضوع تا آنجا مهم و ضروری اسـت که راههای زیادی هم برای برونریزی و اصطلاحا تخلیه هیجانی پیشنهاد میشود، بنابراین باید از همین دوران کودکی به فرزندان خود بیاموزید که احساسات مختلف برای همه انسانها عادی و طبیعی محسوب میشود و لازم نیست اگر از چیزی ناراحت هستند یا نیاز دارند اشک بریزند، با آن مقابله کنند. به فرزند خود یاد بدهید که صرفنظر از اینکه دختر اسـت یا پسر، گاهی لازم اسـت برای تخلیه هیجانی خود اشک بریزد. یکی از بهترین راههای یاد دادن این مسئله هم رفتار والدین اسـت. اگر والدین جلوی فرزندان خود اشک بریزند و احساسات درونی خود را بروز دهند، به آنها کمک خواهد کرد که در آینده با غم و اندوه خود بهتر کنار بیایند و آن را بروز دهند.
۲. مبارزه کنید
شاید بارها کودکان اصطلاحا نازک نارنجی را دیده باشید که در برابر کوچکترین سختی و مشکلی، بیتابی میکنند، طاقت ندارند و زمین و زمان را بههم میریزند. کودکانی که زیاد نازپرورده بار میآیند در آینده قادر نخواهند بود از پس حل کردن مشکلات خود برآیند. اینها همان افرادی خواهند بود که در برابر کوچکترین مشکلات ضعیف هستند یا منفعل یا راههای غیرمنطقی برای رفع این مشکلات انتخاب میکنند. اما واقعیت این اسـت که زندگی سرشار از مشکلات مختلف اسـت و در زندگی همه ما اجتنابناپذیر اسـت.
کودکان باید از همان دوران کودکی بیاموزند که قوی و مقاوم باشند و مشکلات را شکست بدهند. کودکان با دیدن تلاش و کشمکشهای پدر و مادرشان یاد میگیرند که اینها جزء لاینفک زندگی هستند. در این شرایط، اگر با سختی و دشواری خاصی مواجه شوند، میدانند که باید در برابر آن ایستادگی کنند. توصیه میشود والدین حین کار کردن کمی منعطفتر باشند تا کودکان از آنها یاد بگیرند. بگذارید فرزندتان شما را حین تلاش و مبارزه با مشکلات ببیند و از واکنشهای شما درس بگیرد.
۳. به همسرتان محبت کنید
برخی ازدواجها پس از تولد فرزند به یک رابطه ساده تبدیل میشوند، اما اگر میخواهید مدل درستی از عشق و دوست داشتن را به فرزندتان بیاموزید، باید راه و روش دوست داشتن را به او نشان دهید. مشاهده رابطه عاشقانه والدین حین خوردن شام، وقت خواباندن بچهها و در طول سفر به کودکان نشان میدهد که عشق و دوست داشتن چیست و چطور باید دیگران را دوست داشته باشند. به فرزندتان بیاموزید که ابراز علاقه و محبت، زشت یا باعث شرمساری نیست. به آنها بیاموزید که ابراز محبت یکی از اصلیترین راههای تحکیم خانواده و روابط و جزء ضروری ارتباط سالم اسـت. فرزندتان باید بیاموزد که میتواند در محیط امن خانواده به همسر و فرزندان خود عشق بورزد و مطمئن باشد که این کار همه چیز را بهتر خواهد کرد.
۴. ورزش کنید
ورزش کردن نه تنها سلامت جسمانی شما را تضمین میکند، بلکه آرامش روحی و روانیتان را نیز تامین میکند. اینکه به فرزندتان بگویید ورزش کن، اما خودتان هر روز تا ظهر بخوابید یا همیشه روی مبل لم بدهید، نتیجهای نخواهید گرفت. از قدیم گفتهاند که کودکان از رفتار شما بیشتر میآموزند تا از صحبتهایتان. بنابراین باید ورزش کردن را در والدین ببینند تا نسبت به آن رغبت پیدا کنند. اگر به بچهها نشان دهیم که ورزش نکردن و عدم جنبوجوش یک امر غیرطبیعی اسـت، میتوانیم فعالیتهای بدنی آنها را به یک عادت همیشگی بدل کنیم.
بسیاری از والدین دوست دارند از فرزندان خود در برابر مسائل مالی محافظت کرده و هرچه میخواهند برایش فراهم کنند. مسلما همه ما دوست داریم فرزندانمان در رفاه بهسر ببرند اما توصیه میشود پدر و مادر به کودک اجازه دهند درگیر مسائل مالی شود تا یاد بگیرد چقدر پول دارد و چطور باید از آن استفاده کند. از همین الان به او برنامهریزی مالی و پسانداز را یاد بدهید.
گاهی اوقات به او پول کمتر از نیاز بدهید و بگویید تنها پولی اسـت که تا مدتی خاص دراختیار او میگذارید. با این کار اگرچه تاحدی به او فشار وارد میکنید اما برای آیندهاش مفید خواهد بود. به این روش او میتواند در همان حد کودکی خود، یاد بگیرد که چطور میتواند با همان میزان اندک پول خود چند روز را سپری کند یا چند کار را انجام دهد و در حقیقت اولویتبندی کند.
۶. به معنویات بپردازید
کودکان ذاتا معنوی هستند؛ آنها دوست دارند زندگی را درک کنند و بدانند برای چه زندگی میکنند. بسیاری از والدین از پاسخ دادن به سوالات کودکان طفره میروند، چون جواب مناسبی برای آنها ندارند. اما گاهی اوقات سادهترین پاسخ همان رفتار والدین اسـت. اجازه دهید کودک با رفتارهای شخصیتان در خلوت آشنا شود. این رفتارها میتوانند شامل نماز خواندن، مراقبه یا سایر فعالیتهای معنوی باشند.
در این صورت او میتواند متوجه شود که دین و معنویات چیست و چطور میتواند زندگی خود را بسازد. لازم اسـت گاهی او را با خود به مراسم مذهبی ببرید یا مثلا درراه سورهای از قرآن با لحنی جذاب برایش بخوانید. او را با داستانهای مذهبی آشنا کنید اما هیچوقت فشاری مبنی بر الزام رعایت اصول مذهبی وارد نکنید تا زمانی که کودکتان به سن بلوغ نرسیده اجازه دهید مشغول کشف ابعاد مختلف دینی باشد تا بعد بتواند از آن پیروی کند.
۷. در امور خیریه داوطلبانه شرکت کنید
کمک کردن به دیگران و مهربانی علاوه بر اینکه یک موضوع ذاتی محسوب میشود اما تا حد زیادی به یادگیریهای فرد نیز مربوط اسـت. باید به فرزندان خود بیاموزیم که دیگران را دوست بدارد، به عقاید و شخصیت دیگران احترام بگذارد و دیگران را آنطور که هستند، بپذیرد. یاد گرفتن مهربانی از همان دوران کودکی آغاز میشود. وقتی فرزندتان با کودک دیگری دعوا کرده و آن را برایتان تعریف میکند به او نگویید که کار خوبی کردی که او را کتک زدی یا تقصیر او بوده و... سعی کنید حقیقت را به او بگویید و اگر در یک مشاجره ناعادلانه رفتار کرده، این موضوع را بدون سرزنش کردن با او مطرح کنید و بخواهید برای رفتارش معذرتخواهی کند.
اگر حق با او بوده هم به او یاد دهید که روشی غیر از دعوا و جنجال و کتککاری برای مشکلش مطرح کند. در حقیقت آن جدل را تحلیل کرده و راههای مختلف برخورد با آن را بررسی کنید. به او بفهمانید که راههای بهتری از کتککاری برای حل مشکلات وجود دارد. بهعلاوه سعی کنید مهربانی را به او نشان دهید. مثلا در کارهای خیر همراه فرزندتان شرکت کنید. وقتی کودکان میبینند که پدر و مادرشان در یک کار داوطلبانه شرکت میکنند، از آن درس میگیرند. این لزوما به این معنی نیست که حتما برای کمکهای آنچنانی به خیریه داوطلب شوید. کمک کردن به پیرزن همسایه هم میتواند سودبخش باشد. مثلا، وقتی حال همسایه خوش نیست، میتوانید سر راه برایش از سوپرمارکت خرید کنید.
8. خلاق باشید
اینکه بچهها ببینند والدین در دنیای سهبعدی امروز چقدر شاد و سرخوش زندگی میکنند، از اهمیت بسیاری برخوردار اسـت. به این منظور، میتوانید از راهبردهایی استفاده کنید که هنرمندانهتر و خلاقانهتر باشند. پیانو زدن، نقاشی کشیدن، طرح زدن، نوشتن، آشپزی کردن و گوش دادن به موسیقی ازجمله رایجترین راهبردهای موجود اسـت. با این حال، لزومی ندارد در این امور استاد باشید.فقط کافی اسـت در این زمینه کارهای خلاقانه انجام دهید.
9. خشمتان را کنترل کنید
اگر کوکتان دائم و در برابر هر موضعی بهشدت خشمگین میشود احتمالا این رفتار را بهعنوان الگو آموخته اسـت. در چنین مواردی گفته میشود که یکی از والدین یا هر دو افراد عصبی و تند مزاج هستند و کودک بارها و بارها چنین رفتاری را مشاهده کرده اسـت. پس قدم اول این اسـت که ببینید چه کسی این رفتار را بروز داده و کودک از چه کسی این را آموخته اسـت. در مرحله بعدی والدی که خشمگین و عصبی اسـت باید تحت درمان قرار گرفته و رفتارهای خود را اصلاح کند. در مرحله بعد اسـت که باید رفتارهای درست را به کمک مشورت با متخصص در فرزندتان ایجاد کنید.
۱۰. با خودتان مهربان باشید
والدین بیشتر از همه به خود سخت میگیرند. آنها در پایان روز خود را مقصر اتفاقات بد میدانند. مثلا ممکن اسـت بگویند: «از اندامم بدم میآید» یا «نمیتوانم باور کنم که تا این حد چاق شدهام» یا اینکه «امروز احمقانهترین حرف ممکن را زدم!» کودکان در مواجهه با این رفتارها یاد میگیرند که چگونه با خود برخورد کنند. آنها به سرعت از این رفتارها تقلید کرده و فکر میکنند همه بزرگسالان با خود چنین برخوردی دارند. سعی کنید خود را برای آنچه هستید دوست داشته باشید، به خود و دیگران احترام بگذارید و این را به فرزندان خود منتقل کنید.
۱۱.منظم باشید
بارها وارد اتاق فرزند خود شده و با حجم زیادی از لباسها و وسایل روبهرو شدهاید که اینجا و آنجا ریختهاند، بارها به او تذکر دادهاید که منظم باشد و هر چیز را سر جای خود بگذارد و... اما به گوش او نمیرود که نمیرود. باید ببینید اشکال کار کجاست که فرزندتان با نظم و انضباط میانه خوبی ندارد. یکی از مسائلی که در این میان وجود دارد این اسـت که کودک منظم بودن را ندیده اسـت. وقتی والدین وسایل خود را منظم سر جای خود نمیگذارند، ساعت خواب و بیداری مشخصی ندارند، همه چیز درهم و برهم اسـت و... مسلما کودک نیاموخته که منظم و برنامهریزی شده زندگی کند. قبل از انواع و اقسام امر و نهی کردن، باید ابتدا خودتان منظم باشید.
کودکی که در یک محیط منظم رشد یافته، مسلما با همین شیوه بزرگ میشود و زندگی خود را هم بر همین منوال پایهریزی خواهد کرد. اگر فرزندتان ببیند که اتاق شما منظم و مرتب اسـت نسبت به این قضیه مشتاق خواهد شد. برای بهتر شدن اوضاع، کارهای خوب را تشویق کنید و قاطع و استوار باشید.
یاد بگیرید
آموزش یک هدف اصلی و ضروری در زندگی اسـت، بهخصوص اگر میخواهید به شیوهای عملی زندگی کنید. زمانی میرسد که بچهها میخواهند رشته درسی یا کارشان را عوض کنند، پس باید بدانند چطور با آن مواجه شوند و چگونه از پس آن بر بیایند. بهترین روش برای یاد دادن به آنها این اسـت که خودمان دست به کار شویم و عمل کنیم. چیزهای جدید یاد بگیرید و سعی کنید دانش خود را بیشتر کنید.
مجله سیب سبز
وبسایت آی بازاریابی - زهرا داوودی: کتاب هری پاتر شاید معروفترین کتابی باشد که در نسل فعلی نوشتهشده اســت. دلایل مختلفی مبنی بر خوب بودن این کتاب وجود دارد، اما در کل درسهای مختلف بازاریابی هم وجود دارد که میتوان از هری پاتر آموخت. پس اجازه دهید ببینیم این درسها کدام موارد هستند؟ در ادامه با ما همراه باشید:
فکر نمیکنم کسی وجود داشته باشد که توان زیر سؤال بردن این درس و نکته را داشته باشد. مجموعه کتابهای هری پاتر (همچنین کتابهای ارباب حلقهها) یکی از بهترین کتابهایی هستند که شاید تاکنون بر روی کاغذ قرا گرفتهاند و افراد بسیار زیادی تاکنون اقدام به خواندن آنها کردهاند. کیفیت عامل فراهم آمدن این اثر اســت و شاید این بهترین درسی باشد که بتوان از هری پاتر آموخت.
2- انبوه مخاطبین خود را مخاطب قرار دهید
بهترین محصولات همیشه محصولاتی هستند که مخاطب عام داشته باشند و به مخاطبین عام فروخته شوند. کتابهای هری پاتر باوجودآنکه برای بچهها تهیه و نگارش شده بود، یک کتاب و اثر قابلخواندن و دوست داشتن برای بزرگسالان و البته تمام ردههای سنی هم بود و این خودش یکی از کلیدیترین مزیتهای کتاب چگونگی نگارش آن بود. یعنی اگر کسی میتوانست آن را تهیهکرده و مطالعه کند.
3- همواره پیوستگی را مدنظر داشته باشید
همچنان که در چندین و چند فیلم مختلف از شرکت هالیوود مشاهدهشده اســت، اگر همواره پیوستگی خود را با محتوای قبلی خود حفظ نکنید، موفق به ایجاد شگفتی و کسب پیروزیهای بسیار بزرگ نمیشوید و خانم جِی. کِی. رولینگ رو هم بهخوبی از این موضوع اطلاع داشت و از آن استفاده کرد. منظورم این اســت که وی نهایتاً در جلد ششم این کتاب بود شخصیت اِسنِیپ را بهعنوان شاهزاده دورگه معرفی کرد، درحالیکه میتوانست این کار در جلدهای اول یا دوم هم انجام دهد.
4- همیشه چیزی را برای ارائه در مراحل بعدی نگاهدارید
هر یک از کتابهای مجموعه هری پاتر که منتشر میشدند، شگفتی جدید را با خود به همراه میآوردند. شاید شما بهعنوان یک نویسنده میتوانستید تمام این موارد را یک جلد کتاب پوشش دهید، اما شاید تنها موفق به فروش مثلاً 10 جلد از این کتاب میشدید ( و فقط خانواده و دوستان خانم رولینگ این نسخهها را میخریدند). اما از طریق طولانی کردن فرایند همواره نگاهداشتن چیزی برای ارائه در آینده، همیشه بزرگترین مزیت خودش را در آستین مخفی نگاه میداشت و آنهم مزیت ایجاد شگفتی برای مخاطب خودش بود.
5- بزرگ بی اندیشید
دامبلدور، والدرمورت، سایروس سیاه، دراکو مالفوی، سِوِروس اِسنِپ و شخصیتهایی از این قبیل هرگز زمانی که فکری کوتاه و کوچک داشته باشید و تنها در فکر نگارش یک کتاب باشید، خلق نمیشوند. این شخصیتها تنها زمانی خلق میشوند شما از ابتدا فکر و اندیشهای بزرگ در مورد آنها در سر داشته باشید. همواره یک طرح احتمالی و تصادفی در اختیار داشته باشید. همیشه بدانید که اگر جریان کار در اینجا به موفقیت دستیافت باید چهکاری بکنید، و اگر جریان در همین نقطه با شکستی بزرگ مواجه شد باید چهکاری انجام دهید؟ همیشه پاسخی برای این دو سؤال داشته باشید تا به شما در بزرگ اندیشیدن کمک کند.
6- بدانید در چه زمانی باید دست از ادامه کار بردارید
من بهشخصه اگر خانم جِی. کِی. رولینگ به نوشتن این کتاب ادامه میداد و تعداد آن را به جلد صدم هم میرساند، بازهم جلد صدم آن را خریده و میخواندم. اما او این کار را نکرد. او میدانست که چگونه باید دست از ادامه کار بکشد و چگونه با این کار در قله موفقیت باقی بماند، حتی زمانی که دیگر در ادامه بازی شرکت نمیکند. این دقیقاً همان چیزی اســت که یک برند قوی و معروف هم انجام میدهد. به عبارتی یک برند قوی هرگز با استفاده از یک کمپین به ادامه فعالیت خودش نمیپردازد، حتی اگر این کمپین بسیار خوب و موفقیتآمیز هم عمل کرده باشد. این برندها بهخوبی میدانند که در چه زمانی باید دست از ادامه کار بکشند و دوباره با یک کمپین دیگر ادامه دهند.
شاید اگر بخواهیم ادامه دهیم، دهها مورد درس دیگر هم درزمینهٔ بازاریابی بتوانیم از کتابهای هری پاتر بیاموزیم. بااینوجود، این شش درس مواردی هستند که بیشتر از موارد دیگر به چشم میآیند.
میگویند کودکان دوربین فیلمبرداری هستند یعنی هرچه را «ببینند» انجام میدهند نه آنچه را که «بشنوند.» پس بهترین روش برای اینکه راه و روش درست زندگی را به فرزندتان یاد دهید این اسـت که اول از همه خودتان به آنچه میگویید عمل کنید. مدلسازی از رفتارهایی که میخواهید فرزندتان در بزرگسالی داشته باشد، بهترین راه بزرگ کردن یک فرزند شاد و بالغ اسـت. بسیاری از حرکات و رفتارهای ما بهعنوان پدر و مادر، به درک کودک از پدیده نرمال بودن سمتوسو میدهد.
از این رو، متخصصان بر این باورند که والدین نه وظیفه بزرگ کردن یک کودک که وظیفه بزرگ کردن یک فرد بالغ را برعهده دارند. مواردی که در ادامه این مطلب مطرح میشوند، ازجمله اموری هستند که هر پدر و مادری باید جلوی چشم فرزندشان انجام دهند.
۱. گریه کنید لطفا!
بسیاری از کودکان فکر میکنند گریه کردن آنها را ضعیف و آسیبپذیر جلوه میدهد، از این رو احساسات منفی و غم و اندوه درونی خود را نادیده میگیرند و وقتی این احساسات بروز پیدا میکنند، به شیوههای ناسالمی با آن مقابله میکنند. درحالی که انسان یک ماشین احساسی اسـت. انسانها باید با انواع احساسات خود روبهرو شوند، آنها را بهعنوان بخشی از وجود خود بپذیرند و شیوههای سالمی برای بیان و بروز این احساسات پیدا کنند. مدتهاست روانشناسان به این نتیجه رسیدهاند که سرکوب احساسات و به اصطلاح خودخوری میتواند سببساز مشکلات زیاد دیگری ازجمله مشکلات ارتباطی و عاطفی شود.
کودکان باید از همان دوران کودکی بیاموزند که قوی و مقاوم باشند و مشکلات را شکست بدهند. کودکان با دیدن تلاش و کشمکشهای پدر و مادرشان یاد میگیرند که اینها جزء لاینفک زندگی هستند. در این شرایط، اگر با سختی و دشواری خاصی مواجه شوند، میدانند که باید در برابر آن ایستادگی کنند. توصیه میشود والدین حین کار کردن کمی منعطفتر باشند تا کودکان از آنها یاد بگیرند. بگذارید فرزندتان شما را حین تلاش و مبارزه با مشکلات ببیند و از واکنشهای شما درس بگیرد.
۳. به همسرتان محبت کنید
برخی ازدواجها پس از تولد فرزند به یک رابطه ساده تبدیل میشوند، اما اگر میخواهید مدل درستی از عشق و دوست داشتن را به فرزندتان بیاموزید، باید راه و روش دوست داشتن را به او نشان دهید. مشاهده رابطه عاشقانه والدین حین خوردن شام، وقت خواباندن بچهها و در طول سفر به کودکان نشان میدهد که عشق و دوست داشتن چیست و چطور باید دیگران را دوست داشته باشند. به فرزندتان بیاموزید که ابراز علاقه و محبت، زشت یا باعث شرمساری نیست. به آنها بیاموزید که ابراز محبت یکی از اصلیترین راههای تحکیم خانواده و روابط و جزء ضروری ارتباط سالم اسـت. فرزندتان باید بیاموزد که میتواند در محیط امن خانواده به همسر و فرزندان خود عشق بورزد و مطمئن باشد که این کار همه چیز را بهتر خواهد کرد.
۴. ورزش کنید
ورزش کردن نه تنها سلامت جسمانی شما را تضمین میکند، بلکه آرامش روحی و روانیتان را نیز تامین میکند. اینکه به فرزندتان بگویید ورزش کن، اما خودتان هر روز تا ظهر بخوابید یا همیشه روی مبل لم بدهید، نتیجهای نخواهید گرفت. از قدیم گفتهاند که کودکان از رفتار شما بیشتر میآموزند تا از صحبتهایتان. بنابراین باید ورزش کردن را در والدین ببینند تا نسبت به آن رغبت پیدا کنند. اگر به بچهها نشان دهیم که ورزش نکردن و عدم جنبوجوش یک امر غیرطبیعی اسـت، میتوانیم فعالیتهای بدنی آنها را به یک عادت همیشگی بدل کنیم.
۵. بدون برنامهریزی پول خرج نکنید
بسیاری از والدین دوست دارند از فرزندان خود در برابر مسائل مالی محافظت کرده و هرچه میخواهند برایش فراهم کنند. مسلما همه ما دوست داریم فرزندانمان در رفاه بهسر ببرند اما توصیه میشود پدر و مادر به کودک اجازه دهند درگیر مسائل مالی شود تا یاد بگیرد چقدر پول دارد و چطور باید از آن استفاده کند. از همین الان به او برنامهریزی مالی و پسانداز را یاد بدهید.
در این صورت او میتواند متوجه شود که دین و معنویات چیست و چطور میتواند زندگی خود را بسازد. لازم اسـت گاهی او را با خود به مراسم مذهبی ببرید یا مثلا درراه سورهای از قرآن با لحنی جذاب برایش بخوانید. او را با داستانهای مذهبی آشنا کنید اما هیچوقت فشاری مبنی بر الزام رعایت اصول مذهبی وارد نکنید تا زمانی که کودکتان به سن بلوغ نرسیده اجازه دهید مشغول کشف ابعاد مختلف دینی باشد تا بعد بتواند از آن پیروی کند.
۷. در امور خیریه داوطلبانه شرکت کنید
کمک کردن به دیگران و مهربانی علاوه بر اینکه یک موضوع ذاتی محسوب میشود اما تا حد زیادی به یادگیریهای فرد نیز مربوط اسـت. باید به فرزندان خود بیاموزیم که دیگران را دوست بدارد، به عقاید و شخصیت دیگران احترام بگذارد و دیگران را آنطور که هستند، بپذیرد. یاد گرفتن مهربانی از همان دوران کودکی آغاز میشود. وقتی فرزندتان با کودک دیگری دعوا کرده و آن را برایتان تعریف میکند به او نگویید که کار خوبی کردی که او را کتک زدی یا تقصیر او بوده و... سعی کنید حقیقت را به او بگویید و اگر در یک مشاجره ناعادلانه رفتار کرده، این موضوع را بدون سرزنش کردن با او مطرح کنید و بخواهید برای رفتارش معذرتخواهی کند.
اگر حق با او بوده هم به او یاد دهید که روشی غیر از دعوا و جنجال و کتککاری برای مشکلش مطرح کند. در حقیقت آن جدل را تحلیل کرده و راههای مختلف برخورد با آن را بررسی کنید. به او بفهمانید که راههای بهتری از کتککاری برای حل مشکلات وجود دارد. بهعلاوه سعی کنید مهربانی را به او نشان دهید. مثلا در کارهای خیر همراه فرزندتان شرکت کنید. وقتی کودکان میبینند که پدر و مادرشان در یک کار داوطلبانه شرکت میکنند، از آن درس میگیرند. این لزوما به این معنی نیست که حتما برای کمکهای آنچنانی به خیریه داوطلب شوید. کمک کردن به پیرزن همسایه هم میتواند سودبخش باشد. مثلا، وقتی حال همسایه خوش نیست، میتوانید سر راه برایش از سوپرمارکت خرید کنید.
8. خلاق باشید
اینکه بچهها ببینند والدین در دنیای سهبعدی امروز چقدر شاد و سرخوش زندگی میکنند، از اهمیت بسیاری برخوردار اسـت. به این منظور، میتوانید از راهبردهایی استفاده کنید که هنرمندانهتر و خلاقانهتر باشند. پیانو زدن، نقاشی کشیدن، طرح زدن، نوشتن، آشپزی کردن و گوش دادن به موسیقی ازجمله رایجترین راهبردهای موجود اسـت. با این حال، لزومی ندارد در این امور استاد باشید.فقط کافی اسـت در این زمینه کارهای خلاقانه انجام دهید.
۱۰. با خودتان مهربان باشید
والدین بیشتر از همه به خود سخت میگیرند. آنها در پایان روز خود را مقصر اتفاقات بد میدانند. مثلا ممکن اسـت بگویند: «از اندامم بدم میآید» یا «نمیتوانم باور کنم که تا این حد چاق شدهام» یا اینکه «امروز احمقانهترین حرف ممکن را زدم!» کودکان در مواجهه با این رفتارها یاد میگیرند که چگونه با خود برخورد کنند. آنها به سرعت از این رفتارها تقلید کرده و فکر میکنند همه بزرگسالان با خود چنین برخوردی دارند. سعی کنید خود را برای آنچه هستید دوست داشته باشید، به خود و دیگران احترام بگذارید و این را به فرزندان خود منتقل کنید.
۱۱.منظم باشید
بارها وارد اتاق فرزند خود شده و با حجم زیادی از لباسها و وسایل روبهرو شدهاید که اینجا و آنجا ریختهاند، بارها به او تذکر دادهاید که منظم باشد و هر چیز را سر جای خود بگذارد و... اما به گوش او نمیرود که نمیرود. باید ببینید اشکال کار کجاست که فرزندتان با نظم و انضباط میانه خوبی ندارد. یکی از مسائلی که در این میان وجود دارد این اسـت که کودک منظم بودن را ندیده اسـت. وقتی والدین وسایل خود را منظم سر جای خود نمیگذارند، ساعت خواب و بیداری مشخصی ندارند، همه چیز درهم و برهم اسـت و... مسلما کودک نیاموخته که منظم و برنامهریزی شده زندگی کند. قبل از انواع و اقسام امر و نهی کردن، باید ابتدا خودتان منظم باشید.
کودکی که در یک محیط منظم رشد یافته، مسلما با همین شیوه بزرگ میشود و زندگی خود را هم بر همین منوال پایهریزی خواهد کرد. اگر فرزندتان ببیند که اتاق شما منظم و مرتب اسـت نسبت به این قضیه مشتاق خواهد شد. برای بهتر شدن اوضاع، کارهای خوب را تشویق کنید و قاطع و استوار باشید.
یاد بگیرید
آموزش یک هدف اصلی و ضروری در زندگی اسـت، بهخصوص اگر میخواهید به شیوهای عملی زندگی کنید. زمانی میرسد که بچهها میخواهند رشته درسی یا کارشان را عوض کنند، پس باید بدانند چطور با آن مواجه شوند و چگونه از پس آن بر بیایند. بهترین روش برای یاد دادن به آنها این اسـت که خودمان دست به کار شویم و عمل کنیم. چیزهای جدید یاد بگیرید و سعی کنید دانش خود را بیشتر کنید.
این 25 مورد خلاصه آدابی است که کودک تا 9 سالگی باید یاد گرفته باشد:
1- هنگامی چیزی را میخواهی بگو: "لطفا".
2- هنگامی چیزی به تو میدهند، بگو: "متشکرم."
3- هنگامی که بزرگترها با یکدیگر حرف میزنند، میان حرف آنها نپر، مگه اینکه مسئلهای فوری مطرح باشد. آنها حواسشان به تو هست و وقتی حرفشان تمام شد به تو پاسخ خواهند داد.
4- اگر لازم است که توجه کسی را فورا جلب کنی، گفتن عبارت "ببخشید" مودبانهترین راه برای وارد شدن به مکالمه است.
5- اگر کوچکترین تردیدی درباره انجام کاری داری، اول از پدر و مادر اجازه بگیر تا بعد پشیمان نشوی.
6- دیگران علاقهای به دانستن اینکه تو از چه چیزهایی بدت میآید، ندارند. نظرات منفیات را برای خودت، یا بین خود و دوستانت نگهدار، و دائم به بزرگترها نق نزن.
7- در مورد خصوصیات جسمی دیگران اظهار نظر نکن، مگر اینکه بخواهی از آنها تعریف کنی که باعث میشود آنها خوششان بیاید.
8- هنگامی دیگران از تو میپرسند، حالت چطور است، به آنها پاسخ بده و بعد حال آنها را هم بپرس.
9- هنگامی در خانه دوستت هستی، به یاد داشته باش که از والدین دوستت به خاطر اجازه دادن به رفتن به خانه آنها تشکر کنی.
10- اگر دری بسته بود، پیش از وارد شدن، ابتدا به در ضربه بزن، و منتظر بمان تا ببین پاسخی داده میشود یا نه.
11- هنگامی که تلفن میزنی، اول خودت را معرفی کن و بعد بپرس آیا میتوانی با شخص مورد نظرت صحبت کنی یا نه.
12- به دیگران احترام بگذار و اگر به تو هدیهای دادند، بگو: "متشکرم." به جای ایمیل زدن، نوشتن یک نامه دستنویس تشکر بسیار موثر است.
13- در مقابل بزرگسالان از کلمات ناشایست استفاده نکن. آنها خودشان همه این کلمات را بلدند و استفاده تو از این کلمات باعث ملال و ناخشنودی آنها میشود.
14- افراد را با نامهای تحقیرآمیز صدا نزن.
15- دیگران را به هیچ دلیلی مسخره نکن. این کار باعث میشود در نظر دیگران آدم ضعیفی به نظر برسی، و دست انداختن دیگران کار نادرستی است.
16- حتی اگر یک بازی یا مراسم برایت خستهکننده است، آرام بنشین و خودت را علاقمند نشان بدهد. بازیکنان یا نمایشدهندگان دارند حداکثر تلاششان را میکنند.
17- اگر به کسی تنه زدی، فورا بگو "ببخشید."
18- هنگام سرفه یا عطسه کردن دهانت را بپوشان و در جلوی دیگران فین نکن.
19- اگر میخواهی از دری عبور کنی، ببین آیا میتوانی در را باز نگهداری تا کسی دیگری هم از آن رد شود.
20- اگر به پدر و مادر، معلم یا همسایهای برخوردی که دارد کاری را انجام میدهد، از او بپرس کمک میخواهد. اگر جواب مثبت بود، به او کمک کن- به این ترتیب ممکن است چیز جدیدی یاد بگیری.
21- هنگامی که بزرگسالی از تو تقاضای انجام کاری را کرد، با روی گشاده و بدون نق زدن به او کمک کن.
22- هنگامی که کسی به تو کمک کرد، بگو: "متشکرم." این شخص احتمالا بار دیگر هم به تو کمک خواهد کرد. این امر به خصوص در مورد معلمان مصداق دارد!
23- از وسائل غذا خوردن درست استفاده کن. اگر نمیدانی که چطور با این وسائل غذا بخوری، از پدر و مادر تقاضا کن به تو آموزش دهند، یا دقت کن آنها از این وسائل چطور استفاده میکنند.
24- هنگام غذا خوردن روی رانهایت دستمال سفره بگذار و از آن برای پاک کردن دهانت در هنگام لزوم استفاده کن.
25- برای برداشتن چیزها از روی میز غذا خم نشو؛ از دیگران تقاضا کن آن را به تو رد کنند.
توسعه دهندهی front-end هستید؟ آنچه باید در 2017 یاد بگیرید، اینجا است.
محیط اطراف ما با سرعت بسیار زیادی در حال تغییر است. ما نیز تمایل پیدا کردهایم که آخرین ابداعات را آزمایش کنیم و در اینترنت در مورد آنها بحث کنیم. بهتر است کمی سرعتمان را کم کنیم و به چیزهایی بپردازیم که خیلی تغییر نمیکنند. چیزهایی که به نحو مؤثری کیفیت و ارزش کار ما و درک ما از ابزارهای جدید را بهبود میبخشند.
در این نوشته ایدهها و تجربههای یک توسعه دهندهی front-end آمده است.
بیشتر کار ما نوشتن کدهای تازه نیست، بلکه ویرایش کدهای حاضر است. این بدین معنا است که شما بیشتر از آنکه کد بنویسید، آن را میخوانید. بنابراین نیاز دارید که کد خود را برای برنامه نویس بعدی بهینه کنید، نه برای کارفرما!
هر هفته یک چارچوب جاوا اسکریپت جدید عرضه میشود که از تمام چارچوبهای قدیمی بهتر است. بنابراین زمان بیشتری صرف یادگیری چارچوبها کنید تا آن که خود زبان را یاد بگیرید. اگر نمیدانید چارچوبی که از آن استفاده میکنید، چگونه کار میکند، کار خود را متوقف کنید و شروع به یادگیری بهتر زبان کنید تا زمانی که درک کنید ابزارهایی که استفاده میکنید، چگونه کار میکنند.
مدتها بود که در جاوا اسکریپت به دنبال کلاسها بودیم. حال که کلاسها را به دست آوردهایم، دیگر آنها را نمیخواهیم و به دنبال تابعها هستیم. ما حتی HTML را با استفاده از تابعها مینویسیم (JSX).
به عنوان توسعه دهندهی front-end ما از هر کس دیگری در تیم، به کاربران نزدیکتر هستیم. شاید حتی از طراحها نیز به آنها نزدیکتر باشیم. اگر طراحها مجبور باشند هر پیکسلی را که شما در صفحه قرار میدهید، ویرایش کنند، پس یک جای کار شما اشتباه است.
برخی از ما به سراغ برنامه نویسی آمدیم، زیرا تعامل با کامپیوترها را به تعامل با انسانها ترجیح میدهیم. متاسفانه این رویکرد نتیجهای در بر نخواهد داشت.
ما به ندرت در تنهایی کار میکنیم. ما باید با دیگر توسعه دهندگان، دیزاینرها، مدیران و حتی کاربران صحبت کنیم. ممکن است این کار برای شما مشکل باشد، اما اگر میخواهید چیستی و چرایی کاری را که انجام میدهید، بدانید؛ باید این کار را انجام دهید. زیرا اینجا است که ارزش کاری که ما انجام میدهیم، به دست خواهد آمد.
بخش زیادی از ارتباطات ما با همکاران و دیگر مردمان، متنی است: توصیفات متنی و نظرات، نظرات کدها، چتها، ایمیلها، توییتها، پست وبلاگها و غیره.
تصور کنید که مردم چه زمانی را صرف خواندن و فهمیدن این متنها میکنند. اگر بتوانید این زمان را با واضح و مشخص نوشتن کم کنید، دنیا جای بهتری برای کار کردن خواهد بود.
توسعهی front-end دیگر به منوهای متحرک محدود نیست. این کار نسبت به قبل خیلی پیچیدهتر شده است و بخشی از بدنامی «جاوا اسکریپت خسته کننده» از افزایش پیچیدگی وظایفی که باید به سرانجام برسانیم، ریشه میگیرد.
بنابراین زمان آن فرا رسیده است تا درایت توسعه دهندگان غیر front-end را که در طی دههها اندوخته شده است، فرا بگیرید. این لینک مربوط به یکی از دورههای آموزشی Coursera است که میتوانید از آن جهت افزایش اندوختههایتان استفاده کنید.
شما چه توصیهای میکنید؟ میخواهید در ۲۰۱۷ چه چیزهایی را فرا بگیرید؟
این 25 مورد خلاصه آدابی است که کودک تا 9 سالگی باید یاد گرفته باشد:
1- هنگامی چیزی را میخواهی بگو: "لطفا".
2- هنگامی چیزی به تو میدهند، بگو: "متشکرم."
3- هنگامی که بزرگترها با یکدیگر حرف میزنند، میان حرف آنها نپر، مگه اینکه مسئلهای فوری مطرح باشد. آنها حواسشان به تو هست و وقتی حرفشان تمام شد به تو پاسخ خواهند داد.
4- اگر لازم است که توجه کسی را فورا جلب کنی، گفتن عبارت "ببخشید" مودبانهترین راه برای وارد شدن به مکالمه است.
5- اگر کوچکترین تردیدی درباره انجام کاری داری، اول از پدر و مادر اجازه بگیر تا بعد پشیمان نشوی.
6- دیگران علاقهای به دانستن اینکه تو از چه چیزهایی بدت میآید، ندارند. نظرات منفیات را برای خودت، یا بین خود و دوستانت نگهدار، و دائم به بزرگترها نق نزن.
7- در مورد خصوصیات جسمی دیگران اظهار نظر نکن، مگر اینکه بخواهی از آنها تعریف کنی که باعث میشود آنها خوششان بیاید.
8- هنگامی دیگران از تو میپرسند، حالت چطور است، به آنها پاسخ بده و بعد حال آنها را هم بپرس.
9- هنگامی در خانه دوستت هستی، به یاد داشته باش که از والدین دوستت به خاطر اجازه دادن به رفتن به خانه آنها تشکر کنی.
10- اگر دری بسته بود، پیش از وارد شدن، ابتدا به در ضربه بزن، و منتظر بمان تا ببین پاسخی داده میشود یا نه.
11- هنگامی که تلفن میزنی، اول خودت را معرفی کن و بعد بپرس آیا میتوانی با شخص مورد نظرت صحبت کنی یا نه.
12- به دیگران احترام بگذار و اگر به تو هدیهای دادند، بگو: "متشکرم." به جای ایمیل زدن، نوشتن یک نامه دستنویس تشکر بسیار موثر است.
13- در مقابل بزرگسالان از کلمات ناشایست استفاده نکن. آنها خودشان همه این کلمات را بلدند و استفاده تو از این کلمات باعث ملال و ناخشنودی آنها میشود.
14- افراد را با نامهای تحقیرآمیز صدا نزن.
15- دیگران را به هیچ دلیلی مسخره نکن. این کار باعث میشود در نظر دیگران آدم ضعیفی به نظر برسی، و دست انداختن دیگران کار نادرستی است.
16- حتی اگر یک بازی یا مراسم برایت خستهکننده است، آرام بنشین و خودت را علاقمند نشان بدهد. بازیکنان یا نمایشدهندگان دارند حداکثر تلاششان را میکنند.
17- اگر به کسی تنه زدی، فورا بگو "ببخشید."
18- هنگام سرفه یا عطسه کردن دهانت را بپوشان و در جلوی دیگران فین نکن.
19- اگر میخواهی از دری عبور کنی، ببین آیا میتوانی در را باز نگهداری تا کسی دیگری هم از آن رد شود.
20- اگر به پدر و مادر، معلم یا همسایهای برخوردی که دارد کاری را انجام میدهد، از او بپرس کمک میخواهد. اگر جواب مثبت بود، به او کمک کن- به این ترتیب ممکن است چیز جدیدی یاد بگیری.
21- هنگامی که بزرگسالی از تو تقاضای انجام کاری را کرد، با روی گشاده و بدون نق زدن به او کمک کن.
22- هنگامی که کسی به تو کمک کرد، بگو: "متشکرم." این شخص احتمالا بار دیگر هم به تو کمک خواهد کرد. این امر به خصوص در مورد معلمان مصداق دارد!
23- از وسائل غذا خوردن درست استفاده کن. اگر نمیدانی که چطور با این وسائل غذا بخوری، از پدر و مادر تقاضا کن به تو آموزش دهند، یا دقت کن آنها از این وسائل چطور استفاده میکنند.
24- هنگام غذا خوردن روی رانهایت دستمال سفره بگذار و از آن برای پاک کردن دهانت در هنگام لزوم استفاده کن.
25- برای برداشتن چیزها از روی میز غذا خم نشو؛ از دیگران تقاضا کن آن را به تو رد کنند.
توسعه دهندهی front-end هستید؟ آنچه باید در 2017 یاد بگیرید، اینجا است.
محیط اطراف ما با سرعت بسیار زیادی در حال تغییر است. ما نیز تمایل پیدا کردهایم که آخرین ابداعات را آزمایش کنیم و در اینترنت در مورد آنها بحث کنیم. بهتر است کمی سرعتمان را کم کنیم و به چیزهایی بپردازیم که خیلی تغییر نمیکنند. چیزهایی که به نحو مؤثری کیفیت و ارزش کار ما و درک ما از ابزارهای جدید را بهبود میبخشند.
در این نوشته ایدهها و تجربههای یک توسعه دهندهی front-end آمده است.
بیشتر کار ما نوشتن کدهای تازه نیست، بلکه ویرایش کدهای حاضر است. این بدین معنا است که شما بیشتر از آنکه کد بنویسید، آن را میخوانید. بنابراین نیاز دارید که کد خود را برای برنامه نویس بعدی بهینه کنید، نه برای کارفرما!
هر هفته یک چارچوب جاوا اسکریپت جدید عرضه میشود که از تمام چارچوبهای قدیمی بهتر است. بنابراین زمان بیشتری صرف یادگیری چارچوبها کنید تا آن که خود زبان را یاد بگیرید. اگر نمیدانید چارچوبی که از آن استفاده میکنید، چگونه کار میکند، کار خود را متوقف کنید و شروع به یادگیری بهتر زبان کنید تا زمانی که درک کنید ابزارهایی که استفاده میکنید، چگونه کار میکنند.
مدتها بود که در جاوا اسکریپت به دنبال کلاسها بودیم. حال که کلاسها را به دست آوردهایم، دیگر آنها را نمیخواهیم و به دنبال تابعها هستیم. ما حتی HTML را با استفاده از تابعها مینویسیم (JSX).
به عنوان توسعه دهندهی front-end ما از هر کس دیگری در تیم، به کاربران نزدیکتر هستیم. شاید حتی از طراحها نیز به آنها نزدیکتر باشیم. اگر طراحها مجبور باشند هر پیکسلی را که شما در صفحه قرار میدهید، ویرایش کنند، پس یک جای کار شما اشتباه است.
برخی از ما به سراغ برنامه نویسی آمدیم، زیرا تعامل با کامپیوترها را به تعامل با انسانها ترجیح میدهیم. متاسفانه این رویکرد نتیجهای در بر نخواهد داشت.
ما به ندرت در تنهایی کار میکنیم. ما باید با دیگر توسعه دهندگان، دیزاینرها، مدیران و حتی کاربران صحبت کنیم. ممکن است این کار برای شما مشکل باشد، اما اگر میخواهید چیستی و چرایی کاری را که انجام میدهید، بدانید؛ باید این کار را انجام دهید. زیرا اینجا است که ارزش کاری که ما انجام میدهیم، به دست خواهد آمد.
بخش زیادی از ارتباطات ما با همکاران و دیگر مردمان، متنی است: توصیفات متنی و نظرات، نظرات کدها، چتها، ایمیلها، توییتها، پست وبلاگها و غیره.
تصور کنید که مردم چه زمانی را صرف خواندن و فهمیدن این متنها میکنند. اگر بتوانید این زمان را با واضح و مشخص نوشتن کم کنید، دنیا جای بهتری برای کار کردن خواهد بود.
توسعهی front-end دیگر به منوهای متحرک محدود نیست. این کار نسبت به قبل خیلی پیچیدهتر شده است و بخشی از بدنامی «جاوا اسکریپت خسته کننده» از افزایش پیچیدگی وظایفی که باید به سرانجام برسانیم، ریشه میگیرد.
بنابراین زمان آن فرا رسیده است تا درایت توسعه دهندگان غیر front-end را که در طی دههها اندوخته شده است، فرا بگیرید. این لینک مربوط به یکی از دورههای آموزشی Coursera است که میتوانید از آن جهت افزایش اندوختههایتان استفاده کنید.
شما چه توصیهای میکنید؟ میخواهید در ۲۰۱۷ چه چیزهایی را فرا بگیرید؟
اینکه دائم به فرزندتان بگویید این کار را بکن و آن کار بد اسـت، نمیتواند راه مناسبی برای پرورش یک کودک شاد و سالم باشد. حتما دیدهاید کودکانی را که با هربار امر و نهی والدینشان، رفتار بد خود را تکرار میکنند یا رفتار درست را یاد نمیگیرند
میگویند کودکان دوربین فیلمبرداری هستند یعنی هرچه را «ببینند» انجام میدهند نه آنچه «بشنوند». پس بهترین روش برای اینکه راه و روش درست زندگی را به فرزندتان یاد دهید این اسـت که اول از همه خودتان به آنچه میگویید عمل کنید. مدلسازی از رفتارهایی که میخواهید فرزندتان در بزرگسالی داشته باشد، بهترین راه بزرگ کردن یک فرزند شاد و بالغ اسـت. بسیاری از حرکات و رفتارهای ما بهعنوان پدر و مادر، به درک کودک از پدیده نرمال بودن سمتوسو میدهد.
از این رو، متخصصان بر این باورند که والدین نه وظیفه بزرگ کردن یک کودک که وظیفه بزرگ کردن یک فرد بالغ را برعهده دارند. مواردی که در ادامه این مطلب مطرح میشوند، ازجمله اموری هستند که هر پدر و مادری باید جلوی چشم فرزندشان انجام دهند.
۱. گریه کنید لطفا!
بسیاری از کودکان فکر میکنند گریه کردن آنها را ضعیف و آسیبپذیر جلوه میدهد، از این رو احساسات منفی و غم و اندوه درونی خود را نادیده میگیرند و وقتی این احساسات بروز پیدا میکنند، به شیوههای ناسالمی با آن مقابله میکنند. درحالی که انسان یک ماشین احساسی اسـت. انسانها باید با انواع احساسات خود روبهرو شوند، آنها را بهعنوان بخشی از وجود خود بپذیرند و شیوههای سالمی برای بیان و بروز این احساسات پیدا کنند. مدتهاست روانشناسان به این نتیجه رسیدهاند که سرکوب احساسات و به اصطلاح خودخوری میتواند سببساز مشکلات زیاد دیگری ازجمله مشکلات ارتباطی و عاطفی شود.
این موضوع تا آنجا مهم و ضروری اسـت که راههای زیادی هم برای برونریزی و اصطلاحا تخلیه هیجانی پیشنهاد میشود، بنابراین باید از همین دوران کودکی به فرزندان خود بیاموزید که احساسات مختلف برای همه انسانها عادی و طبیعی محسوب میشود و لازم نیست اگر از چیزی ناراحت هستند یا نیاز دارند اشک بریزند، با آن مقابله کنند. به فرزند خود یاد بدهید که صرفنظر از اینکه دختر اسـت یا پسر، گاهی لازم اسـت برای تخلیه هیجانی خود اشک بریزد. یکی از بهترین راههای یاد دادن این مسئله هم رفتار والدین اسـت. اگر والدین جلوی فرزندان خود اشک بریزند و احساسات درونی خود را بروز دهند، به آنها کمک خواهد کرد که در آینده با غم و اندوه خود بهتر کنار بیایند و آن را بروز دهند.
۲. مبارزه کنید
شاید بارها کودکان اصطلاحا نازک نارنجی را دیده باشید که در برابر کوچکترین سختی و مشکلی، بیتابی میکنند، طاقت ندارند و زمین و زمان را بههم میریزند. کودکانی که زیاد نازپرورده بار میآیند در آینده قادر نخواهند بود از پس حل کردن مشکلات خود برآیند. اینها همان افرادی خواهند بود که در برابر کوچکترین مشکلات ضعیف هستند یا منفعل یا راههای غیرمنطقی برای رفع این مشکلات انتخاب میکنند. اما واقعیت این اسـت که زندگی سرشار از مشکلات مختلف اسـت و در زندگی همه ما اجتنابناپذیر اسـت.
کودکان باید از همان دوران کودکی بیاموزند که قوی و مقاوم باشند و مشکلات را شکست بدهند. کودکان با دیدن تلاش و کشمکشهای پدر و مادرشان یاد میگیرند که اینها جزء لاینفک زندگی هستند. در این شرایط، اگر با سختی و دشواری خاصی مواجه شوند، میدانند که باید در برابر آن ایستادگی کنند. توصیه میشود والدین حین کار کردن کمی منعطفتر باشند تا کودکان از آنها یاد بگیرند. بگذارید فرزندتان شما را حین تلاش و مبارزه با مشکلات ببیند و از واکنشهای شما درس بگیرد.
۳. به همسرتان محبت کنید
برخی ازدواجها پس از تولد فرزند به یک رابطه ساده تبدیل میشوند، اما اگر میخواهید مدل درستی از عشق و دوست داشتن را به فرزندتان بیاموزید، باید راه و روش دوست داشتن را به او نشان دهید. مشاهده رابطه عاشقانه والدین حین خوردن شام، وقت خواباندن بچهها و در طول سفر به کودکان نشان میدهد که عشق و دوست داشتن چیست و چطور باید دیگران را دوست داشته باشند. به فرزندتان بیاموزید که ابراز علاقه و محبت، زشت یا باعث شرمساری نیست. به آنها بیاموزید که ابراز محبت یکی از اصلیترین راههای تحکیم خانواده و روابط و جزء ضروری ارتباط سالم اسـت. فرزندتان باید بیاموزد که میتواند در محیط امن خانواده به همسر و فرزندان خود عشق بورزد و مطمئن باشد که این کار همه چیز را بهتر خواهد کرد.
۴. ورزش کنید
ورزش کردن نه تنها سلامت جسمانی شما را تضمین میکند، بلکه آرامش روحی و روانیتان را نیز تامین میکند. اینکه به فرزندتان بگویید ورزش کن، اما خودتان هر روز تا ظهر بخوابید یا همیشه روی مبل لم بدهید، نتیجهای نخواهید گرفت. از قدیم گفتهاند که کودکان از رفتار شما بیشتر میآموزند تا از صحبتهایتان. بنابراین باید ورزش کردن را در والدین ببینند تا نسبت به آن رغبت پیدا کنند. اگر به بچهها نشان دهیم که ورزش نکردن و عدم جنبوجوش یک امر غیرطبیعی اسـت، میتوانیم فعالیتهای بدنی آنها را به یک عادت همیشگی بدل کنیم.
بسیاری از والدین دوست دارند از فرزندان خود در برابر مسائل مالی محافظت کرده و هرچه میخواهند برایش فراهم کنند. مسلما همه ما دوست داریم فرزندانمان در رفاه بهسر ببرند اما توصیه میشود پدر و مادر به کودک اجازه دهند درگیر مسائل مالی شود تا یاد بگیرد چقدر پول دارد و چطور باید از آن استفاده کند. از همین الان به او برنامهریزی مالی و پسانداز را یاد بدهید.
گاهی اوقات به او پول کمتر از نیاز بدهید و بگویید تنها پولی اسـت که تا مدتی خاص دراختیار او میگذارید. با این کار اگرچه تاحدی به او فشار وارد میکنید اما برای آیندهاش مفید خواهد بود. به این روش او میتواند در همان حد کودکی خود، یاد بگیرد که چطور میتواند با همان میزان اندک پول خود چند روز را سپری کند یا چند کار را انجام دهد و در حقیقت اولویتبندی کند.
۶. به معنویات بپردازید
کودکان ذاتا معنوی هستند؛ آنها دوست دارند زندگی را درک کنند و بدانند برای چه زندگی میکنند. بسیاری از والدین از پاسخ دادن به سوالات کودکان طفره میروند، چون جواب مناسبی برای آنها ندارند. اما گاهی اوقات سادهترین پاسخ همان رفتار والدین اسـت. اجازه دهید کودک با رفتارهای شخصیتان در خلوت آشنا شود. این رفتارها میتوانند شامل نماز خواندن، مراقبه یا سایر فعالیتهای معنوی باشند.
در این صورت او میتواند متوجه شود که دین و معنویات چیست و چطور میتواند زندگی خود را بسازد. لازم اسـت گاهی او را با خود به مراسم مذهبی ببرید یا مثلا درراه سورهای از قرآن با لحنی جذاب برایش بخوانید. او را با داستانهای مذهبی آشنا کنید اما هیچوقت فشاری مبنی بر الزام رعایت اصول مذهبی وارد نکنید تا زمانی که کودکتان به سن بلوغ نرسیده اجازه دهید مشغول کشف ابعاد مختلف دینی باشد تا بعد بتواند از آن پیروی کند.
۷. در امور خیریه داوطلبانه شرکت کنید
کمک کردن به دیگران و مهربانی علاوه بر اینکه یک موضوع ذاتی محسوب میشود اما تا حد زیادی به یادگیریهای فرد نیز مربوط اسـت. باید به فرزندان خود بیاموزیم که دیگران را دوست بدارد، به عقاید و شخصیت دیگران احترام بگذارد و دیگران را آنطور که هستند، بپذیرد. یاد گرفتن مهربانی از همان دوران کودکی آغاز میشود. وقتی فرزندتان با کودک دیگری دعوا کرده و آن را برایتان تعریف میکند به او نگویید که کار خوبی کردی که او را کتک زدی یا تقصیر او بوده و... سعی کنید حقیقت را به او بگویید و اگر در یک مشاجره ناعادلانه رفتار کرده، این موضوع را بدون سرزنش کردن با او مطرح کنید و بخواهید برای رفتارش معذرتخواهی کند.
اگر حق با او بوده هم به او یاد دهید که روشی غیر از دعوا و جنجال و کتککاری برای مشکلش مطرح کند. در حقیقت آن جدل را تحلیل کرده و راههای مختلف برخورد با آن را بررسی کنید. به او بفهمانید که راههای بهتری از کتککاری برای حل مشکلات وجود دارد. بهعلاوه سعی کنید مهربانی را به او نشان دهید. مثلا در کارهای خیر همراه فرزندتان شرکت کنید. وقتی کودکان میبینند که پدر و مادرشان در یک کار داوطلبانه شرکت میکنند، از آن درس میگیرند. این لزوما به این معنی نیست که حتما برای کمکهای آنچنانی به خیریه داوطلب شوید. کمک کردن به پیرزن همسایه هم میتواند سودبخش باشد. مثلا، وقتی حال همسایه خوش نیست، میتوانید سر راه برایش از سوپرمارکت خرید کنید.
8. خلاق باشید
اینکه بچهها ببینند والدین در دنیای سهبعدی امروز چقدر شاد و سرخوش زندگی میکنند، از اهمیت بسیاری برخوردار اسـت. به این منظور، میتوانید از راهبردهایی استفاده کنید که هنرمندانهتر و خلاقانهتر باشند. پیانو زدن، نقاشی کشیدن، طرح زدن، نوشتن، آشپزی کردن و گوش دادن به موسیقی ازجمله رایجترین راهبردهای موجود اسـت. با این حال، لزومی ندارد در این امور استاد باشید.فقط کافی اسـت در این زمینه کارهای خلاقانه انجام دهید.
9. خشمتان را کنترل کنید
اگر کوکتان دائم و در برابر هر موضعی بهشدت خشمگین میشود احتمالا این رفتار را بهعنوان الگو آموخته اسـت. در چنین مواردی گفته میشود که یکی از والدین یا هر دو افراد عصبی و تند مزاج هستند و کودک بارها و بارها چنین رفتاری را مشاهده کرده اسـت. پس قدم اول این اسـت که ببینید چه کسی این رفتار را بروز داده و کودک از چه کسی این را آموخته اسـت. در مرحله بعدی والدی که خشمگین و عصبی اسـت باید تحت درمان قرار گرفته و رفتارهای خود را اصلاح کند. در مرحله بعد اسـت که باید رفتارهای درست را به کمک مشورت با متخصص در فرزندتان ایجاد کنید.
۱۰. با خودتان مهربان باشید
والدین بیشتر از همه به خود سخت میگیرند. آنها در پایان روز خود را مقصر اتفاقات بد میدانند. مثلا ممکن اسـت بگویند: «از اندامم بدم میآید» یا «نمیتوانم باور کنم که تا این حد چاق شدهام» یا اینکه «امروز احمقانهترین حرف ممکن را زدم!» کودکان در مواجهه با این رفتارها یاد میگیرند که چگونه با خود برخورد کنند. آنها به سرعت از این رفتارها تقلید کرده و فکر میکنند همه بزرگسالان با خود چنین برخوردی دارند. سعی کنید خود را برای آنچه هستید دوست داشته باشید، به خود و دیگران احترام بگذارید و این را به فرزندان خود منتقل کنید.
۱۱.منظم باشید
بارها وارد اتاق فرزند خود شده و با حجم زیادی از لباسها و وسایل روبهرو شدهاید که اینجا و آنجا ریختهاند، بارها به او تذکر دادهاید که منظم باشد و هر چیز را سر جای خود بگذارد و... اما به گوش او نمیرود که نمیرود. باید ببینید اشکال کار کجاست که فرزندتان با نظم و انضباط میانه خوبی ندارد. یکی از مسائلی که در این میان وجود دارد این اسـت که کودک منظم بودن را ندیده اسـت. وقتی والدین وسایل خود را منظم سر جای خود نمیگذارند، ساعت خواب و بیداری مشخصی ندارند، همه چیز درهم و برهم اسـت و... مسلما کودک نیاموخته که منظم و برنامهریزی شده زندگی کند. قبل از انواع و اقسام امر و نهی کردن، باید ابتدا خودتان منظم باشید.
کودکی که در یک محیط منظم رشد یافته، مسلما با همین شیوه بزرگ میشود و زندگی خود را هم بر همین منوال پایهریزی خواهد کرد. اگر فرزندتان ببیند که اتاق شما منظم و مرتب اسـت نسبت به این قضیه مشتاق خواهد شد. برای بهتر شدن اوضاع، کارهای خوب را تشویق کنید و قاطع و استوار باشید.
یاد بگیرید
آموزش یک هدف اصلی و ضروری در زندگی اسـت، بهخصوص اگر میخواهید به شیوهای عملی زندگی کنید. زمانی میرسد که بچهها میخواهند رشته درسی یا کارشان را عوض کنند، پس باید بدانند چطور با آن مواجه شوند و چگونه از پس آن بر بیایند. بهترین روش برای یاد دادن به آنها این اسـت که خودمان دست به کار شویم و عمل کنیم. چیزهای جدید یاد بگیرید و سعی کنید دانش خود را بیشتر کنید.
مجله سیب سبز
وبسایت آی بازاریابی - زهرا داوودی: کتاب هری پاتر شاید معروفترین کتابی باشد که در نسل فعلی نوشتهشده اســت. دلایل مختلفی مبنی بر خوب بودن این کتاب وجود دارد، اما در کل درسهای مختلف بازاریابی هم وجود دارد که میتوان از هری پاتر آموخت. پس اجازه دهید ببینیم این درسها کدام موارد هستند؟ در ادامه با ما همراه باشید:
فکر نمیکنم کسی وجود داشته باشد که توان زیر سؤال بردن این درس و نکته را داشته باشد. مجموعه کتابهای هری پاتر (همچنین کتابهای ارباب حلقهها) یکی از بهترین کتابهایی هستند که شاید تاکنون بر روی کاغذ قرا گرفتهاند و افراد بسیار زیادی تاکنون اقدام به خواندن آنها کردهاند. کیفیت عامل فراهم آمدن این اثر اســت و شاید این بهترین درسی باشد که بتوان از هری پاتر آموخت.
2- انبوه مخاطبین خود را مخاطب قرار دهید
بهترین محصولات همیشه محصولاتی هستند که مخاطب عام داشته باشند و به مخاطبین عام فروخته شوند. کتابهای هری پاتر باوجودآنکه برای بچهها تهیه و نگارش شده بود، یک کتاب و اثر قابلخواندن و دوست داشتن برای بزرگسالان و البته تمام ردههای سنی هم بود و این خودش یکی از کلیدیترین مزیتهای کتاب چگونگی نگارش آن بود. یعنی اگر کسی میتوانست آن را تهیهکرده و مطالعه کند.
3- همواره پیوستگی را مدنظر داشته باشید
همچنان که در چندین و چند فیلم مختلف از شرکت هالیوود مشاهدهشده اســت، اگر همواره پیوستگی خود را با محتوای قبلی خود حفظ نکنید، موفق به ایجاد شگفتی و کسب پیروزیهای بسیار بزرگ نمیشوید و خانم جِی. کِی. رولینگ رو هم بهخوبی از این موضوع اطلاع داشت و از آن استفاده کرد. منظورم این اســت که وی نهایتاً در جلد ششم این کتاب بود شخصیت اِسنِیپ را بهعنوان شاهزاده دورگه معرفی کرد، درحالیکه میتوانست این کار در جلدهای اول یا دوم هم انجام دهد.
4- همیشه چیزی را برای ارائه در مراحل بعدی نگاهدارید
هر یک از کتابهای مجموعه هری پاتر که منتشر میشدند، شگفتی جدید را با خود به همراه میآوردند. شاید شما بهعنوان یک نویسنده میتوانستید تمام این موارد را یک جلد کتاب پوشش دهید، اما شاید تنها موفق به فروش مثلاً 10 جلد از این کتاب میشدید ( و فقط خانواده و دوستان خانم رولینگ این نسخهها را میخریدند). اما از طریق طولانی کردن فرایند همواره نگاهداشتن چیزی برای ارائه در آینده، همیشه بزرگترین مزیت خودش را در آستین مخفی نگاه میداشت و آنهم مزیت ایجاد شگفتی برای مخاطب خودش بود.
5- بزرگ بی اندیشید
دامبلدور، والدرمورت، سایروس سیاه، دراکو مالفوی، سِوِروس اِسنِپ و شخصیتهایی از این قبیل هرگز زمانی که فکری کوتاه و کوچک داشته باشید و تنها در فکر نگارش یک کتاب باشید، خلق نمیشوند. این شخصیتها تنها زمانی خلق میشوند شما از ابتدا فکر و اندیشهای بزرگ در مورد آنها در سر داشته باشید. همواره یک طرح احتمالی و تصادفی در اختیار داشته باشید. همیشه بدانید که اگر جریان کار در اینجا به موفقیت دستیافت باید چهکاری بکنید، و اگر جریان در همین نقطه با شکستی بزرگ مواجه شد باید چهکاری انجام دهید؟ همیشه پاسخی برای این دو سؤال داشته باشید تا به شما در بزرگ اندیشیدن کمک کند.
6- بدانید در چه زمانی باید دست از ادامه کار بردارید
من بهشخصه اگر خانم جِی. کِی. رولینگ به نوشتن این کتاب ادامه میداد و تعداد آن را به جلد صدم هم میرساند، بازهم جلد صدم آن را خریده و میخواندم. اما او این کار را نکرد. او میدانست که چگونه باید دست از ادامه کار بکشد و چگونه با این کار در قله موفقیت باقی بماند، حتی زمانی که دیگر در ادامه بازی شرکت نمیکند. این دقیقاً همان چیزی اســت که یک برند قوی و معروف هم انجام میدهد. به عبارتی یک برند قوی هرگز با استفاده از یک کمپین به ادامه فعالیت خودش نمیپردازد، حتی اگر این کمپین بسیار خوب و موفقیتآمیز هم عمل کرده باشد. این برندها بهخوبی میدانند که در چه زمانی باید دست از ادامه کار بکشند و دوباره با یک کمپین دیگر ادامه دهند.
شاید اگر بخواهیم ادامه دهیم، دهها مورد درس دیگر هم درزمینهٔ بازاریابی بتوانیم از کتابهای هری پاتر بیاموزیم. بااینوجود، این شش درس مواردی هستند که بیشتر از موارد دیگر به چشم میآیند.