چکیده
یکی از مهمترین عوامل فتنهگری در جهان اسلام، ظهور اندیشه سلفیگری تکفیری است. این جریان به عنوان یک نظام اعتقادی مذهبی مطلقگرا با کار ویژه و عقبهی ایدئولوژیکی - هویتی خاصی که دارد، با تعریف بخش قابل ملاحظهای از مسلمانان علی الخصوص شیعیان به عنوان «دگر» خود و تقویت تفکر دوگانه «ما در مقابل آنها»، از طریق دو قطبی کردن جهان اسلام بر مبنای تشدید «شکاف شیعه- سنی» میتواند ضمن مخدوش کردن وحدت اسلامی در جهان اسلام با ایجاد منازعه مذهبی، ثبات و تعادل جوامع اسلامی را بر هم زده و از این طریق، امنیت کشورهای اسلامی را با چالش مواجه کند. هدف این پژوهش، تدوین راهبردهای مقابله با تهدیدات نرم ناشی از فعالیت جریانهای سلفی تکفیری در جهان اسلام است. در این پژوهش ابتدا جهت برشمردن مهمترین تهدیدات نرم ناشی از فعالیت جریانهای سلفی تکفیری از بیانات مقام معظم رهبری استفاده گردیده و سپس با استفاده از روش پیمایش، مطالعات میدانی و تعیین نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدها به شیوه SWOT به ارائه راهبردهای مقابله با تهدیدات نرم ناشی از فعالیت جریانهای سلفی تکفیری در جهان اسلام توسط ج.ا.ا پرداخته است. سپس راهبردهای ارائه شده با استفاده از روش ماتریس کمی برنامهریزی استراتژیک (QSPM) اولویت بندی شده است. براساس نتایج به دست آمده وضعیت ج.ا.ا و جهان اسلام در مواجهه با جریانهای تکفیری در حالت تدافعی قرار دارد و باید راهبردهای مناسب در جهت کم کردن نقاط ضعف داخلی و مقابله با تهدیدات نرم ناشی از فعالیت جریانهای سلفی تکفیری تدوین و اجرا گردد.
1-کلیات
1-1. بیان مسئله
در طول اعصار و قرون متمادی، دین و مذهب همواره نیرومندترین عامل برای ایجاد نظم و ثبات در ابعاد گوناگون روابط اجتماعی و سیاسی بوده است و باورهای مذهبی، تداوم اجتماع را از طریق معنابخشی به حیات جمعی و قاعدهمند سازی مناسبات گروهی، تضمین کردهاند. لکن تفاسیر مختلف از دین موجب شکلگیری نحلهها، فرقهها و دستهها مختلف بوده است که پیامد آن شقاق اجتماعی، عدم ثبات و ناپایداری سیاسی است. دین اسلام نیز در عین استواری و مصونیت کتاب آسمانی آن و روشنی راه حقیقت از این قاعده مستثنا نشده است. تاریخ اندیشه اسلامی همراه فراز و فرودها و آکنده از تحولات و دگرگونیها و تنوع برداشتها و نظریههاست. در این تاریخ پر تحول، فرقهها و مذاهب گوناگون، با انگیزهها و مبانی مختلفی ظهور نموده و برخی از آنان پس از چندی به فراموشی سپرده شدهاند و بعضی نیز با سیر تحول، هم چنان در جوامع اسلامی نقش آفریدند.
از جمله جریانهای مهم و تأثیرگذار فکری و پرنفوذ در جهان اسلام که طی صد سال اخیر محرک و موجد جنبشهای سیاسی و اجتماعی فراوانی در کشورهای اسلامی بوده، جریان سلفیگری و تفکر بازگشت به سلف صالح است. البته باید دانست سلفیگری به معنای عام و به عنوان یک مکتب فکری، سابقهای دیرینه دارد، اما این گونه مطرح میشود که مختص جهان اسلام و فرقههای مذهبی خاصی نیست. بلکه در غالب مکاتب فکری و فرقههای دینی و مذهبی، گونهای از سلفیگری وجود دارد که میتوان آن را بازشناسی کرد؛ هر چند ممکن است قضاوت یکسانی در مورد نوع و شکل بروز آن وجود نداشته باشد. اگر در یک معنای عامتر، سلفیگری را نوعی نگاه واپسگرانه به گذشتهی ملت و یا پیروان یک اندیشه و مکتب بدانیم قابل تصور است که سلفیگری از تنوع قابل توجهی برخوردار باشد. در چنین نگاهی به سلفیگری میتوان گفت به لحاظ ذهنی و روانی ملتها در مقاطعی از حیات تاریخیشان کم و بیش دورههای درخشانی از قدرت تأثیرگذار بر سرنوشت خود و سرنوشت سایر ملتها را تجربه کردهاند. این گونه تجربههای تاریخی در ادوار بعدی که نوعی انحطاط گریبان این گونه ملتها را گرفته همواره بازگشت به موقعیت گذشته را به عنوان یک آرمان در اذهان زنده نگه داشته است.
در جهان اسلام، سلفیگری- به عنوان یک نظام اعتقادی مذهبی مطلقگرا با کار ویژه و عقبه ایدئولوژیکی- هویتی خاصی که دارد، با تعریف خیل کثیری از مسلمین علی الخصوص شیعیان به عنوان «دگر» خود و تقویت تفکر دوگانه «ما در مقابل آنها»، از طریق دو قطبی کردن جهان اسلام بر مبنای تشدید «شکاف شیعه- سنی» میتواند ضمن مخدوش کردن انسجام اسلامی در جهان اسلام با ایجاد منازعه مذهبی، ثبات و تعادل جوامع اسلامی را بر هم زده و از این طریق امنیت ملی کشورهای اسلامی را با چالش مواجه کند.
یکی از گونههای برآمده از جریان سلفیگری، سلفیگری تکفیری است.براساس آموزههای این جریان، انسانها به مؤمنین و کافران تقسیم میشوند. این طرز تفکر به نوبهی خود برای تغییر آیین، مطیع کردن، و یا حذف کسانی که کافر تلقی میشوند، یک منطق عقلانی ایجاد میکند. مفاهیم مذهبی از قبیل «لامذهبان»، «معصیت کاران»، و «بدعت گذاران»، که مؤمنین و کافرین را مقایسه میکنند، میتوانند هرگونه اقدامی از جمله حملات تروریستی به اعضای گروه بیگانه را توجیه کنند.
در میان شخصیتهای جهان اسلام تأکید بر بازگشت به گذشته و سلف صالح بدون شک سهم اصلی از آن «ابن تیمیه» است. وی بیش از سیصد جلد کتاب تألیف کرده و اندیشه و آرای خود را در آنها توضیح داده است. در این میان، گرایشهای فکری گوناگون در میان سلفیان به وجود آمد که میتوان از سلفیهی وهابی عربستان سلفیهی دیوبندی شبه قاره و سلفیهی اخوان المسلمین مصر یاد کرد که شاخههایی از هر کدام در ایران نیز فعالیت دارند.
از سوی دیگر، در دهههای اخیر، نگاه ابزاری قدرتهای استعماری به اقوام و موضوع فرق و مذاهب در حوزههای مورد علاقهی خارجی آنها پررنگتر شده است. جوامع دینی و مذهبی به تناسب برجستگی مسائل دینی و مذهبی در آنها که متضمن و موجد افتراق، اختلاف و رقابت و در نتیجه به صورت بالقوه، مستعد خشونت و درگیری هستند، همچون ابزاری ارزان در دست بیگانگان به منظور دستیابی به مطامع و نیات خویش نظیر تضعیف و تجزیه کشورها به بازی گرفته میشوند. در این راستا و در سالهای اخیر، قدرتهای فرا منطقهای، بالاخص آمریکا و انگلستان تلاش داشتند. نقشه سیاسی جدیدی در منطقه ترسیم کنند. بر طبق اقدامات آنها، این نقشه براساس وفاداری فرقهای ترسیم خواهد شد.
در مجموع، باید گفت با وجود تحرکات رو به رشد جریانهای تروریستی، در عرصه، تهدیدات نرم و سخت جمهوری اسلامی ایران، جریانهای سلفی تکفیری در این عرصه توان تهدید آفرینی بیشتری دارند. تمایل برخی از دولتهای منطقهای و فرا منطقهای و سرویسهای اطلاعاتی آنان به حمایت از جریانها و گروههای ضدشیعی، فضای مطلوبی را جهت ایجاد و تعمیق گسست مذهبی در میان مسلمانان جهان و گستراندن منازعات شیعه و سنی در کل جهان اسلام فراهم مینماید و عدم توجه به موقع و دقیق در این خصوص میتواند تهدیدات امنیتی جبران ناپذیری را برای کشور به دنبال داشته باشد؛ لذا شناخت جریانهای سلفی و گروههای منتسب به آن و نسبت سنجی آنها با منافع و ملاحظات امنیتی جمهوری اسلامی ایران و تدوین راهبردهای مواجهه با آنها بسیار مهم میباشد. در این پژوهش نگارنده با توجه به تهدیدهای نرم افزاری جریانهای تکفیری از دیدگاه مقام معظم رهبری به دنبال تدوین راهبردهای مواجهه با این توسط ج.ا.ا در جهان اسلام میباشد.
2-1. اهمیت و ضرورت تحقیق
تدوین راهبردهای مقابله با تهدیدات نرم ناشی از فعالیت جریانهای تکفیری در جهان اسلام توسط ج.ا.ا است. به دلایل متعدد از اهمیت خاصی برخوردار است؛ از جمله این دلایل میتوان به موارد ذیل اشاره نمود:
1-2-1. اهمیت تحقیق از حیث نظری
* ضرورت نظریهپردازی بومی در حوزه مسائل امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران با هدف شناخت بهتر و جامعتر آن.
* کمبود اطلاعات کافی در خصوص جایگاه و جریان شناسی گروههای سلفیگری تکفیری در جهان اسلام در بین مسئولان ذی ربط و عوامل تصمیمگیر.
2-2-1. اهمیت تحقیق از نظر کاربردی
* افزایش گروههای افراطگرا و تروریستی منتسب به سلفیت تکفیری در جهان اسلام که از مذهب برای توجیه اقدامات خود بهره میبرند.
* افزایش عملیاتهای تروریستی به ویژه بمبگذاری از نوع انتحاری با اهداف مذهبی علیه شیعیان.
* رشد گرایش به تفکرات و فرقههای ضد شیعی (به عنوان ایده حاکمیت جمهوری اسلامی ایران) در میان جریانهای سلفی.
* تلاش جریانهای سلفی برای دو قطبی کردن جهان اسلام بر مبنای تشدید اختلافات شیعه- سنی.
* تقلیل هویت اسلامی به هویت فرقهای باعث تضعیف انسجام اسلامی در جهان اسلام و آسیب پذیری در برابر هجمه بیگانگان علیه جهان اسلام.
* فقدان راهبرد کلان و هماهنگ برای مدیریت مسائل مرتبط با سلفیت تکفیری در جمهوری اسلامی ایران.
با عنایت به موارد فوق و با توجه به این که یکی از معضلات موجود در مدیریت امنیتی این موضوعات و یا پیشگیری از امنیتی شدن آنها فقدان یا کمبود منابع پژوهشی تبیینی و راهبردی در این مقولات است که بتوان با اتکا به یافتههای آنها یک برنامه مشخص و نسبتاً جامع، قابل انعطاف، راهبردی و آیندهنگر را برای مدیریت این مسائل طراحی نمود. پژوهش حاضر به دنبال آن است که بخشی از این کمبود را برطرف نماید.
3-1. هدف تحقیق
هدف تحقیق، دستیابی به راهبردهای مقابله با تهدیدات نرم ناشی از فعالیت جریانهای تکفیری در جهان اسلام توسط ج.ا.ا است.
4-1. سؤال تحقیق
راهبردهای بهینه جهت مقابله با تهدیدات نرم ناشی از فعالیت جریانهای تکفیری در جهان اسلام توسط ج.ا.ا چیست؟
5-1. نوع تحقیق
نوع تحقیق به کار رفته در این پژوهش کاربردی میباشد.
6-1. روش تحقیق
در این پژوهش با توجه به دو بخش نظری و کاربردی، از روش توصیفی- تحلیلی و موردی زمینهای استفاده خواهد شد.
7-1. جامعه آماری و حجم نمونه
متخصص بودن اعضا در روش دلفی یکی از شروط جامعه آماری در این نوع از پژوهشهاست. بررسیها نشان میدهد که تعداد اعضای به کار گرفته شده در پژوهشهایی که تاکنون با کاربرد این روش به انجام رسیدهاند. بین 10 تا 1685 نفر متغیر بوده است. با وجود این، هنگامی که میان اعضاء، تجانس وجود داشته باشد، حدود 20 تا 30 عضو توصیه شده است. (صالحی، 41:1389) با توجه به بهره گیری از تکنیکهای دلفای SWOT که در آنها از پرسشگر متخصص استفاده میشود، جامعه آماری در این پژوهش شامل کارشناسان شورای عالی امنیت ملی، فرماندهان ارشد نیروهای مسلح مرتبط با موضوع با جایگاه راهبردی، کارشناسان امنیتی و استادان (در رشتههای مرتبط) دانشگاهها میباشند که در زمینه تهدیدات سلفیگری تکفیری، صاحب نظر و متخصص هستند و در شناخت و بررسی موضوع پژوهش میتوانند محقق را یاری رسانند. این افراد به عنوان پانل دلفی شناخته میشوند؛ و حجم نمونه سی نفر از متخصصین امر انتخاب گردید.
8-1. ابزار تحقیق
در این پژوهش از مجموعهای از روشها (روش جمعآوری کتاب خانهای و اسنادی) بررسی مدارک و اسناد، مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته (1) محقق با کارشناسان و آگاهان موضوع و روش پرسش نامه برای گردآوری اطلاعات استفاده خواهیم نمود. البته محور ابزار گردآوری اطلاعات پرسش نامه خواهد بود.
2- چارچوب مفهومی- نظری
1-2. مبانی مفهومی
از آن جا که نظریهها بر ارکان مفهومی استوارند و تحدید معنایی واژگان، پیش شرط طراحی نظریهها و شناخت واقعیتها میباشد. لازم میآید تا ارکان مفهومی موضوع تبیین گردد. مهمترین مفاهیم مورد بحث عبارتند از:
1-1-2. سلفیگری تکفیری
الف. سلف:
«سلف» در لغت به معنای گذشته، قبل و پیشینه آمده است (عابدی، 51:1390)؛ و «سَلَفَ، یَسِلفُ، سَلفاً و سلوفاً» نیز صیغههای صرفی و مصدر «پیشی گرفتن» است. به گفته ابن فارس واژه سلف « س ل ف» را به معنای دلالت بر تقدم و ماسبق (قبل) دانسته و سلف را کسانی میداند که در گذشته بودهاند. (ابن فارس، معجم مقائیس اللغه، ص 95)
در معنای اصطلاحی اهل سنت، سلف را گروهی از مسلمانان، شامل صحابه، تابعین و تابعین تابعین میدانند. آنها از این سه نسل را به دلیل نزدیکی زمان و مکانی و در نتیجه، تلقی بهتر وحی، بهترین مردم (خبره) میدانند. از نگاه آنان این عصر شایستهترین عصر اسلامی و سزاوارترین آنها به اقتدا و پیروی از آن میباشد. (البوطی، 1389، 19) دلیل اهل سنت در این زمینه، حدیث خیریه است:
بهترین مردم (مردمان) قرن من هستند؛ سپس کسانی که در پی ایشان میآیند و سپس دیگرانی که در پی آنان میآیند. پس از ایشان، مردمانی میآیند که گواهی هر یک، سوگندشان و سوگند هر کدام گواهیشان را نقش میکند. (2)
به نظر آنها، مفاد این حدیث نشان دهنده برتر بودن این سه نسل از دیگر مسلمانان است؛ از سوی دیگر، هر قرن را معادل صد سال گرفتهاند و کلاً دوران سلف را معمولاً سیصد سال میپندارند. (3) البته اهل سنت درباره مفهوم این «برتری»، با یکدیگر اختلاف دارند (4) از سوی دیگر، اهل سنت در شیوه پیروی از سلف، بر این باورند که «پیروی از سلف در مقید شدن به ظاهر جزء جزء الفاظ و کلماتی که آنان ادا کرده، یا مقید شدن به موضعگیریهای خاص و موردی که آنان در پیش گرفتهاند نخواهد بود، چرا که آنان خود نیز چنین کاری را انجام ندادهاند؛ بلکه تنها رجوع به قواعدی است که آنان در تفسیر و تأویل متون دینی معیار و میزان قرار داده بودند، و نیز به اصولی است که آنان برای اجتهاد و تأمل و استدلال در اصول و احکام داشتند. » (5)
ب. سلفیگری (6) (السلفیه):
اصطلاح سلفیه، در آثار محققانِ مسلمان، عمدتاً در دو معنا به کار رفته است: (7) در معنای نخست، سلفیه بر کسانی اطلاق میشود که مدعی هستند در اعتقادات و احکام فقهی، به سلف صالح اقتدا میکنند و در معنای دوم، که کاربرد آن به دوران بیداری مسلمانان در عصر حاضر برمیگردد، سلفیه بر کسانی اطلاق گردیده است که برای بیداری مسلمانان و رهایی آنان از تقلید فکری غرب و اتکا و اعتماد آنان به فرهنگ و تمدن دیرینه خویش و رجوع به قرآن و سنت، با نگاهی تازه و اندیشهای نو برای حل معضلات و مسائل فکری جدید و استخدام فن و تکنیک و علوم تجربی بر مبنای فرهنگ اسلامی و تطهیر چهره نورانی اسلام از غبار بدعتها و خرافههایی که در طول چهارده قرن بر آن نشسته بود تلاش کردهاند. آنها عنوان «سلفیه» را نشانی برای خویش قرار دادند؛ به این معنا که:
میبایست همه رسوباتی که پاکی و صفای اسلام را به تیرگی مبدّل ساخته و همه بدعتها و خرافهها و ... را از اسلام دور کرد... تا دین اسلام به عنوان دین کار و تلاش و زندگی، مورد توجه قرار گیرد. (8)
سلفیگری از منظر پژوهش حاضر، نوعی «جریان سیاسی» از درون حوزه دین و مذهب در تاریخِ متأخر اسلامی به شمار میرود که در عین ارتزاق از سلفگرایی، مبتنی بر مناسبات خاصی از قدرت سیاسی با رویکرد منحصر به فرد است که در معنای کلان، بر تمامی رهیافتها و جریانهای ایدئولوژیک «دولتی» و «غیر دولتی» (9) قابل اطلاق است و درصدد تجدید خلافت تاریخی و بر ساختن جوامع سنی مذهب بر پایهی قرائت سلفی از اسلام میباشد. در تعریف عملیاتی از مفهوم سلفیگری میتوان آن را مقولهی مشکک و دارای مراتب دانست که در عالَمِ خارج، طیف وسیعی از سلفیگری «سنتی» و «معتدل» تا «سلفیگری افراطی» را در بر میگیرد. (10)
مفاهیم محوری سلفیگری در این پژوهش عبارتاند از:
اول:
سلفیگری، جریانی «فکری» و «ایدئولوژیک» است که برآیند تعاملات اجتماعیِ خاص در تاریخ اهل سنت برآورد میشود. ایدئولوژیک بودن آن به این دلیل است که سلفیها با تبدیل دین به ابزار قدرت سیاسی به دنبال یک برنامه و پروژهی سیاسی با راهبردها و مقاصد خاص هستند. ضمن این که با استفاده از سازوکارهای هویتی به مقولهی «هویت دگر» اهمیت ویژهای داده و از بسیج تودههای اهل سنت بهره میگیرند. از سوی دیگر از آن جا که عقبهی سلفیگری دارای یک منظومه و پشتوانهی فکریِ دیرپا است. میتوان آن را جریانی فکری در نظر گرفت که دارای مبانی خاص خود است و از مناسبات درونی سلفیگری به معنای عام تغذیه میکند. البته این معنا، مانع از آن نمیشود که اهمیت شرایط سیاسی را در ایدئولوژیکتر شدن و سیاسیتر شدن سلفیگری، دخیل ندانیم. بلکه به اعتقاد نگارنده شرایط سیاسی عامل تسهیل کننده در کنار متغیر تعیین کننده و ماهیت سیاسی آن است.
دوم:
«سلفیگری» از منظر پژوهش حاضر پیش از هر چیزی «یک جریان» در تاریخ متأخر اسلامی است. این به معنای نفی ماهیت پروژهای آن در مراحل اولیهی شکلگیری یا بعد از آن نیست، بلکه تأکید بر این است که سلفیگری دفعتاً به وجود نیامده بلکه طی یک فرایند طولانی در اثر فراهم شدن بسترها و شرایط اجتماعی و فکری حاصل شده است و اینک نگاه سلفیها به آن، شبیه نگاه به یک پدیدهی نوظهور و ساخته و پرداختهی افراد خاص نیست. از این رو تلقی «جریان محوری» از سلفیگری نیازمند مطالعه پیشینهی تاریخی، شرایط اجتماعی و عناصرِ مؤثر دیگر در این رهیافت ارزیابی میشود.
سوم:
سلفیگری یک «جریان سیاسی» به معنای عام است، چنان که نسبتی با «قدرت» دارد و به صورت سلبی یا ایجابی با آن مرتبط میشود. ضمناً این ارتباط فقط در حوزه سیاست تعریف نشده و میتواند نمودهای فرهنگی، اقتصادی، ارتباطی و ... داشته باشد.
چهارم:
تأکید بر «سیاسی» بودن سلفیگری، تصریح بر ماهیت اصلی جریانی است که در عین ابتنا بر پایههای عقیدتی، مناسبات خاصی از قدرت سیاسی را باز تولید میکند؛ لذا با این رویکرد به جای این که دین به سیاست جهت دهد با سیاست تعریف میشود و در حقیقت، رویکرد سیاسی آن، تأثیر عمیقی بر تفسیر دینی آن دارد. بدین رو ورود سلفیگری، به عرصههای سیاست، راه تفسیرهای مصلحت گرایانه و قدرتمندانه را به شریعت گشود و اکنون شاهد پیدایش یک شریعت سیال و بی تعین در این حوزه هستیم که عمدتاً تابعی از متغیر قدرت سیاسی است.
پنجم:
با تفسیری که این جریان از دین و تحولات تاریخ صدر اسلام ارائه میکند، میتوان استنباط کرد که خلافت تاریخی، منبع اقتدار و مشروعیت آن به شمار میآید و آرمانی است که هر جریان سلفی، احیای آن را در سر میپروراند. ادبیات سلفیگری به این آرمان کمک کرده و واژههای «کافر» و «مؤمن» و «مطیع» و «عاصی» و نیز «تکفیر»، جملگی در راستای الگوی خلافت تاریخی و برای رسیدن به غایت سیاسی و احیای مجدد آن به کار گرفته میشوند.
ششم:
عنصر سیاسی آن از بدو پیدایش تا دورهی معاصر جزء خصائص ذاتی و جدایی ناپذیر آن به شمار آمده و شالودهی اصلی آن را تشکیل میدهد. این معنا و مفهوم از رعایت اصل منظومه اندیشی در بررسی پدیدهی «سلفیگری» و تطورات تاریخی آن به دست میآید. به گونهای که امروزه اعتقاد به تقدیرگرایی در حیات سیاسی و به تبع آن اصل «امتثال یا فرمان برداری سیاسی»، بخش عمدهای از تجویزهای سیاسی آن را سامان میدهد. همچنان که سلفیهای وهابی با شعارِ «لا نکران و لا هجران و لا خروج» نافرمانی و تمرّد از حاکم و لو حاکم طاغی و ظالم مطلق را جایز ندانسته آن را مترتب بر مفاسد و خلاف مصلحت امت اسلامی میدانند. از سوی دیگر رابطهی جریان سلفیگری با قدرتها و حکومتها رابطهی مشکوک و قابل مطالعه است؛ چه این که این جریان فکری هم در زمان بنی امیه و هم در زمان بنی عباس و هم احیانا از طرف حکومتهای پس و پیش از آنها تقویت شده است. احتمالاً حکّام وقت با تقویت افکار ظاهری میتوانستند به حکومت خود مشروعیت بخشند. (11)
هفتم:
جریان سلفیگری از بدو تولید فکری تداوم یافته ولی از نظر تمرکز موضوعی، متغیر بوده و به دلیل این که منازعهی سیاسی، بخشی از ایدئولوژی آن است، طی دهههای اخیر عمدتاً نگاه امنیتی آن بر محور ضدیت با غرب، تشیع و انقلاب اسلامی ایران میچرخد. ژئوپلتیک جدید شیعه و ارتباط آن با ایران، وزن این چرخه را تا حدود قابل توجهی به سمت ایران متمرکز نموده است.
هشتم:
یکی از مختصات جریان سلفیگری و محیط ادراکیِ آن (12) «فرقهگرایی خود بنیاد (13) و مخرِّب است؛ «خود بنیاد» از آن رو که این جریان با تفسیر انحصارطلبانه از «فرقه ناجیه»، مبدع ارزشها و باورهای جدیدی، ذیل «سلفیگری» است که اکثریت مسلمانان، آن را خلاف کتاب و سنت میدانند. «مخرِّّب» به این دلیل که این جریان با تکفیر فرقههای اسلامی و حتی جوامع مسلمان (14) در قالب مأموریت خاص (15) به اقدام تخریبی علیه آنها مبادرت نموده و این اقدامات را آشکارا «مقدس» میشمرد. سلفیها در این زمینه با رد هرگونه تفسیر تجدید نظرطلبانه، اغلب همچون ایمن ظواهری چهرهی برجستهی القاعده معتقدند که بنا بر اقتضائات و الزامات روز (تنگناهای سلفیگری)، کاهش اختلاف میان مذاهب مختلفِ اهل سنت ضرورت پیدا کرده است. (16)
نهم:
از جمله ویژگیهای سلفیگری، ابزارگرایی ناشی از تقدم عمل بر اندیشه است. مسئله «اصالت ظواهر» (17) در بین سلفیها نوعی ابزارگرایی (18) ناشی از تقدم عمل بر نظر را در نظام فکری این جریان باز مینماید که با ایدههای ماکیاولیستی (19) هم خوانی دارد. به طوری که جریانهای افراطیِ سلفیگری، برای رسیدن به هدف، تمام راههای غیر مشروع را پیشنهاد میکنند (20) به عنوان مثال، آنها با استناد به اقوال اقطاب سلفی مانند ابن تیمیه، اعمال غیرشرعی، نظیر «دروغ» و «أخذ مال حرام در همهی اشکال آن» را جایز میشمارند. (21)
جریان سلفیگری با تکیه بر این میراث تاریخی و با الهام از انگاره پردازیهای سلفی، گستردهترین شبکه تروریستی در جهان را سازماندهی کرده که به دلیل بهرهگیری از اشکال مختلف خشونت ورزی، نظیر «تروریسم انتحار (22)، نمایندهی شاخصِ» تررویسم نوین (23) دوران معاصر به حساب میآید.
البته در بیان مفهوم سلفیگری باید به موارد ذیل نیز توجه داشت:
اول:
سلفیگری مفهومی عام، مطلق و منسجم نیست و میان جریانهای مختلف آن، کاملاً تضاد وجود دارد. بی شک این تضادها را باید به گونهای شفاف روشن کرد تا توهم وجود دشمنی منسجم در برابر جهان اسلام برطرف شود.
دوم:
هر چند جریانهایی مختلف به عنوان سلفیگری شناخته میشوند، اما همهی آنها از نظر اندیشهای، در ردیف سلفیگری مصطلح قرار نمیگیرند. بسیاری از آنها در سیر تاریخی خود، به جریانهای رادیکالی تبدیل شدهاند و سلفیگری وهابی، آنها را در مسیر رادیکالیسم مذهبی و سیاسی قرار داده است؛ در حالی که در گذشته دست کم در مقام عمل چنین نبودهاند. بنابراین هنگامی که عنوان سلفیگری به مکتبی داده میشود، بدین معنا نیست که الزاماً در ردیف سلفیگری وهابی قرار دارد؛ بلکه از نظر مبانی به مبانی عام سلفیگری نزدیک است.
سوم:
ممکن است حتی در یک گرایش سلفیگری، چند جریان وجود داشته باشد که در حوزههای مختلف به شدت با یکدیگر مخالف باشند؛ چنان که در سلفیگریهای وهابی، شبه قاره و مصر، چنین وضعیتی کاملاً دیده میشود از آن جا که هدف این نوشتار کوتاه، تمرکز بر مهمترین مصداق سلفیگری، یعنی وهابیت است، تنها به جریانهای داخلی این گونه پرداخته خواهد شد و به دیگر جریانهای سلفیگری، اشاره خواهد شد.
چهارم:
سلفیگری با وجود اختلافهای عمیق در مبانی اعتقادی و سیاسی جریانهای درونی خود، به دنبال ایجاد رهبری واحد در میان آنهاست و این وظیفه را سلفیگری وهابی بر عهده گرفته است. این جریان، امروزه خود را عهدهدار رهبری جریانهای سلفی معاصر میداند و با توجه به ظرفیتهای مختلف تبلیغی، مالی، رسانهای و موقعیتی (استیلا بر حرمین شریفین) و ... همه تلاش خود را برای ساماندهی دیگر جریانهای سلفی به کار گرفته است و در حقیقت، از آنها در راستای هدفهای خود بهره برداری میکند. این در حالی است که مبانی بسیاری از جریانهایی که به عنوان سلفیگری شناخته میشوند، با مبانی سلفیگری وهابی متضاد و مغایر است.
ج. کفر:
کفر در لغت به معنای ستر، نهان کردن و پوشاندن است. (24) و در اصطلاح علم فقه و کلام، تفاوتهایی دارد. کفر در علم فقه معمولاً در برابر اسلام قرار میگیرد. در علم فقه، حد نصاب مسلمان بودن و خروج از مرز کفر، جاری شدن شهادتین بر زبان است و کسی که شهادتین را نگوید کافر میشود. در این موارد، کفر بیشتر مربوط به امور ظاهری است و بیانگر نوع تعامل مسلمانان با کفار است. برای نمونه، در علم فقه بیشتر درباره احکام کفر، مانند شیوه تعامل مسلمانان در اموری همچون معاملات، ازدواج و ارث بردن کافر از مسلمانان بحث میشود. (25) در واقع حکم به کفر مسلمانی که ضروری دین را انکار کرده، موضوع بحث ارتداد و از دایره تکفیر بیرون است. فقیهان به تفصیل به مقوله ارتداد پرداختهاند و آن را «بیرون آمدن از دین» دانستهاند که با انکار ضروری دین تحقق مییابد که عبارت است از: «انکار الوهیت یا توحید یا رسالت یا یکی از ضروریات دین، با التفات به این که ضروری است، به طوری که انکارش به انکار رسالت منجر شود». (26) ارتداد فرد با وجود شرایطی چون بلوغ، عقل، اختیار و قصد و با اقرار خود او یا گواهی عادل اثبات میگردد و احکامی چون وجوب قتل و جدایی از همسر را برای وی به بار میآورد.
اما در علم کلام، کفر در برابر «ایمان» به کار میرود و مفهوم، مرزها و معیارهای کفر به دقت بررسی میشود. در علم کلام، کفر جدای از انکار لسانی، از افعال قلوب شمرده میشود. پس کفر در علم کلام، انکار چیزی است که شان آن، ایمان آوردن به آن است؛ به عبارت دیگر، انکار هر یک از متعلقات ایمان موجب کفر میشود. (27)
د. سلفیگری تکفیری:
مقصود از تکفیر اهل قبله، کافر خواندن و نسبت دادن کفر و کافر خواندن کسی است که اظهار اسلام نموده و به وحدانیت خداوند و رسالت پیامبر اقرار مینماید، که تکفیر او موجب میگردد آثار دنیوی خاص بر آن مترتب میگردد. (28)
سلفیگری تکفیری به گرایش گروهی از سلفیون گفته میشود که مخالفان خود را کافر میشمرد. براساس مبنای فکری آنان، میان ایمان و عمل تلازم وجود دارد؛ به این معنا که اگر کسی ایمان به خدا داشته باشد و مرتکب کبائر شود، از دین خارج شده و کافر شمرده میشود.
چنین دیدگاهی موجب شده است که مسلمانان را به علت انجام امور مذهبی خود، در ردیف مشرکان قرار دهند و در نتیجه آنان «مهدور الدم» شمارند.
2-1-2. تهدیدات امنیتی
تهدید، مفهومی انتزاعی است که درهم تنیدگی عمیقی با مفهوم امنیت دارد. (29) تا جایی که بسیاری از نظریهپردازان و متفکران این حوزه، امنیت را با تهدید معنا نمودهاند و حتی رویکرد « ناامنی به جای امنیت» خود به یکی از رویکردهای مسلط مطالعات امنیتی تبدیل شده و در این چارچوب آنچه در مباحث قرار دارد تهدید است. (30) تعریف دقیق تهدید به دلیل چند وجهی بودن آن و ارتباط آن با امنیت ملی، منافع ملی، (31) اهداف ملی(32) و راهبردهای ملی (33)، پیچیده و مشکل است؛ لذا صاحب نظران به تناسب نگرش به تهدید و ادراکشان از آن تعریفی ارائه نمودهاند. (34) تهدید که معادل آن در زبان انگلیسی Threat میباشد در لغت، معانی مختلف اما نزدیک به هم دارد. فرهنگ لغت معین آن را به ترسانیدن، بیم دادن و یا بیم کردن معنا کرده است. (35) فرهنگ آکسفورد تهدید را این گونه تعریف میکند: «امکان به وحشت انداختن، ترساندن یا ایجاد فاجعه برای یک فرد یا جامعه. آسیب زدن به کسی یا چیزی، نتایج ناخوشایند به بار آوردن.» (36)
تهدید از نظر اصطلاحاتی عبارت است از: «به هرگونه نیت، قصد و اقدامی که ثبات و امنیت یک سازمان یا کشور را به خطر اندازد تهدید میگویند.» (37) یا «به خطر انداختن کیان یک فرد، سازمان، جامعه، منطقه یا جهان را تهدید میگویند.» (38) و در جای دیگر گفته شده: «تهدید عبارت است از تواناییها، نیات و اقدامات دشمنان بالفعل و بالقوه (داخلی و خارجی) جهت ممانعت از دستیابی موفقیتآمیز خودی به علایق و مقاصد امنیت ملی یا مداخله به نحوی که نیل به این علایق و مقاصد به خطر بیفتد.» (39)
آنچه در مقام ارزیابی تعاریف پیشین میتوان اظهار کرد، آن است که دیدگاههای مذکور برای تعریف تهدید تنها به یک یا چند عنصر توجه داشتهاند. این در حالی است که در مقام تعریف- به دلیل تغییر و تحول عناصر مزبور- لازم است ویژگیهای کلانی مدنظر قرار گیرند که در صورت تغییر عناصر و مصادیق خاص، اعتبار تعریف مخدوش نشود؛ لذا از دیدگاه نگارنده تهدید عبارت است از:
نوعی مخاطره نسبت به منافع بازیگر که امکان مدیریت آن در چارچوب اصول و ضوابط قانونی، با هزینه قابل قبول و از طریق اصلاحی، به دیلی شیوع علائم نظری و کاربردی آن، وجود ندارد. (40)
الف. ماهیت تهدید: سخت، نیمه سخت یا نرم
طبقه بندی تهدیدات براساس نرم، [نیمه سخت] و سخت، در واقع با خلق مفهوم تهدیدات نرم ایجاد شد. (41) در مورد تهدیدات نرم و سخت، تلقی واحدی وجود ندارد؛ برخی تهدیدات نرم را تهدیداتی غیرنظامی مانند تهدیدات محیط زیست، جرایم، فساد، و .... دانستهاند.
دبیر کل سابق سازمان ملل (کوفی عنان) تهدیدات سخت سازمان را تروریسم و سلاحهای کشتار جمعی و تهدیدات نرم را فقر، ایدز، و محیط زیست معرفی کرده است. برخی از پژوهشها نیز تلقی دیگری از این تقسیم دارند. این تلقی از دو جهت قابل بحث است:
- از جهت ابزار و شیوههای تهدید:
در برخی از تهدیدات، ابزارها و شیوههای تهدید کننده، سخت و توأم با زور و اجبار است مانند تهدید نظامی یا تحریم اقتصادی؛ اما در مواردی ابزار یا شیوه مردم استفاده، نرم و غیرخشونت آمیز است مانند استفاده از رسانه، فیلم و روش اقناع.
- از جهت هدف و سوژه تهدید:
در برخی از موارد، هدف تهدید کننده موضوعات سخت و عینی است مانند تخریب اماکن و تأسیسات نظامی و سیاسی، کشتن انسانها و اما در موارد دیگر ممکن است هدف تهدید کننده تغییر نگرشها، افکار و علایق افراد یا جامعه باشد. اگرچه معمولاً ابزار و شیوه سخت با هدف سخت و برعکس ابزار و شیوه نرم با هدف نرم تناسب دارند، اما ممکن است در موارد خاص از ابزار سخت برای اهداف نرم نیز استفاده شود؛ بنابراین در تقسیم بندی فوق از هر دو معیار میتوان استفاده نمود. (42)
* اول) تهدیدات سخت
هرگاه استقلال و تمامیت ارضی کشور در خطر بالقوه یا بالفعل اقدامات نظامی یک کشور، اتحادیه کشورهای خارجی یا گروههای معارض مسلح داخلی قرار بگیرد، تهدید سخت واقع شده است. (43) در واقع اعمال قدرت نظامی برای تحمیل اراده و تأمین منافع همان تهدید سخت است. در این نوع تهدید، هدف، اشغال سرزمین است. تهدید سخت، متکی بر روشهای فیزیکی، عینی و سخت افزارانه است. رفتار خشونت آمیز، براندازی آشکار، حذف دفعی، اشغال، تجزیه و الحاق سرزمین، ویژگی این تهدید است. ظهور و پیشینه تاریخی این تهدید مربوط به دوره استعمال کهن بوده که نظامهای سلطه با استفاده از لشکرکشی، کشتار، تصرف سرزمین و الحاق آن (ایجاد مستملکات و مستعمرات)، اراده خود را تحمیل و مافع خویش را تأمین کردهاند. جنگ داخلی، اشغال نظامی محدود، بمباران مراکز راهبردی، اشغال نظامی گسترده، جنگ نیابتی، کنترل مسیر انرژی و ... اشکال تهدید سخت به شمار میآیند.
تهدیدات سخت متکی به روشهای فیزیکی، عینی، سختافزارانه و همراه با اعمال و رفتارهای خشونت آمیز، براندازی آشکار و با استفاده از شیوه زور و اجبار و حذف دفعی و اشغال سرزمین است. این تهدیدات عمدتاً محسوس، واقعی و عینی و با عکس العملهای فیزیکی همراه میباشد. در حقیقت خشونت آمیز بودن در روش اقدام و سخت افزاری بودن در پیامد اقدام دو معیار اصلی تهدیدات است. این تهدیدات اغلب با ابزارها و تجهیزات مرگبار انجام شده و نتیجه آن تخریب، انهدام، کشتار و وحشت آفرینی است. ظهور این نوع تهدیدات عمدتاً مربوط به دوره استعمار کهن است که قدرتهای استعماری با لشکرکشی، اعمال زور و کشتار و اشغال و الحاق سرزمین، اهداف خود را تأمین میکردند. (44) شکلهای مدرن تهدید سخت در عصر حاضر در لشگرکشی آمریکا و متحدان آن به عراق و افغانستان مشاهده میشود. (45)
* دوم) تهدیدات نیمه سخت (46)
تهدید نیمه سخت نیز عبارت از اعمال قدرت از راه نفوذ در نظام سیاسی- امنیتی یک کشور برای تحمیل اراده و تأمین منافع است. هدف این نوع تهدید، اشغال حکومت و نهادهای حاکمیت است. تهدیدهای نیمه سخت، متکی بر کاربرد نظام اطلاعاتی، امنیتی و نفوذ در دولتهاست که روشهای آن، بنا به شرایط، ترکیبی از ابزارهای سخت و نرم است. ظهور این تهدیدها مربوط به دوره استعمار نو بوده که نظام سلطه با استفاده از کاربرد قدرت امنیتی و بدون بهرهگیری از لشکرکشی و اشغال فیزیکی سرزمین، نظام حکومت و سیاست یک کشور را در اختیار خود قرار داده و از این طریق به تحمیل اراده پرداخته و منافع خود را تأمین کردهاند. کودتا، شورش، اعتراض، انقلاب مخملی، جرایم سازمان یافته، انقلاب رنگی و ... اشکال جنگ و تهدید نیمه سخت به شمار میآید. (47)
*) سوم) تهدیدات نرم
تهدیدات نرم را میتوان تحولاتی دانست که موجب دگرگونی در هویت فرهنگی و الگوهای رفتاری مورد قبول یک نظام سیاسی میشود. تهدید نرم، نوعی سلطه کامل در ابعاد سه گانه حکومت، اقتصاد و فرهنگ است که از طریق استحالهی الگوهای رفتاری ملی در این حوزهها و جایگزینی الگوهای نظام سلطهای تهدید محقق میشود. با این نگرش، تمامی اقداماتی که موجب شود تا اهداف و ارزشهای حیاتی یک نظام سیاسی (زیرساختهای فکری، باورها و الگوهای رفتاری در حوزه اقتصاد، فرهنگ و سیاست) به خطر افتد، یا موجب ایجاد تغییر و دگرگونی اساسی در عوامل تعیین کننده هویت ملی یک کشور شود، تهدید نرم به شمار میآید. در تهدید نرم، بدون منازعه و لشکرکشی فیزیکی، کشور مهاجم اراده خود را بر یک ملت تحمیل و آن را در ابعاد گوناگون با روشهای نرم افزارانه اشغال میکند. تردید در مبانی و زیرساختهای فکری یک نظام سیاسی، بحران در ارزشها و باورهای اساسی جامعه، بحران در الگوهای رفتاری جامعه و بحرانهای پنجگانه سیاسی (هویت، مقبولیت، مشارکت، نفوذ و توزیع) را میتوان از مؤلفههای این تهدید نام برد. تغییرات حاصل از تهدید نرم، ماهوی، آرام، ذهنی، تدریجی و نرم افزارانه است. این تهدید همراه با آرامش و خالی از روشهای فیزیکی و با استفاده از ابزارهای تبلیغات، رسانه، احزاب، تشکلهای صنفی و قشری و شیوه القاء و اقناع انجام میپذیرد. در حال حاضر جهانی سازی فرهنگی مترادف با مفهوم تهدید نرم تلقی میشود. (48)
هر دولت و جامعهای برای استحکام پیدا کردن فیزیک خود نیازمند یک ایده پیونددهنده و یک ایدئولوژی سازمان دهنده است. ایدئولوژی سیاسی- اقتصادی- مذهبی و اجتماعی میتواند در خدمت ایده دولت قرار گیرد و به طور تنگاتنگی با ساختارهای نهادینه دولت مرتبط گردد. در برخی از اوقات یک ایدئولوژی سازمان دهنده به گونهای به شکل عمیق در دولت جا افتاده است که تغییر آن عواقب شدید و ویران کنندهای دارد. (49) تهدید نرم تلاش میکند تا این بنیانهای اساسی و ارزشهای خاص را هر نظام را هدف بگیرد. قبلاًَ تهدید علیه منافع یک بازیگر به لحاظ جنس و ماهیت بیشتر از جنس تهدید سخت بود؛ به این معنا که وجه قالب تهدید، علیه منافع عینی و مشهود بازیگر مورد هجوم بوده است و برای تحقیق و شکل گرفتن این نوع تهدید از ابزارهای سخت و قدرت نظامی و فشارها اقتصادی استفاده میشده است.
تهدیدات نرم را میتوان با دو معیار اساسی از تهدیدات سخت باز شناخت: اولین معیار، غیرخشونت آمیز بودن روش تهدید و معیار دوم، نرم افزاری بوددن پیامد تهدید است. لحاظ کردن غیر خشونت آمیز بودن در روش و نرم افزاری بودن در پیامد تهدید در واقع خالص کردن و ناب کردن تهدیدات نرم و تمایز قطعی میان چنین تهدیداتی با تهدیدات سخت است. با توجه به معیار دوگانه تهدیدات نرم، این نوع تهدید را میتوان به سه دسته تقسیم کرد: دسته اول از تهدیدات نرم دارای روش خشونت آمیز، اما با پیامد نرم افزاری یا غیر خشونتآمیز است، مانند: استفاده از سلاحهای حاوی انرژی هدایت شده به منظور از کار انداختن شبکههای دیجیتالی یک شهر یا سازمان. در دسته دوم، آن تهدیداتی قرار دارد که روش آن غیر خشونت آمیز، اما پیامدهایش خشونت آمیز است؛ مانند استفاده از کرمها و بمبهای منطقی که سیستم کنترل و فرمان سدها یا ناوبری هواپیما را از کار انداخته، موجب سقوط یا تصادم هواپیماها، یا تخریب مناطق پایین دستی سدها بر اثر جاری شدن سیل میگردد. دسته سوم از تهدیدات نرم شامل آن دسته از تهدیداتی است که روش و پیامدهای آن غیرخشونت آمیز است. به این دسته از تهدیدات غیر کشنده نیز گفته میشود؛ مانند استفاده از روش عملیات روانی که پیامد آن امتناع و مجاب ساختن مخاطب به انجام کار یا اقدامی است که تهدیدگر به آن تمایل دارد. ضمن آن که خود روش نیز نرم افزاری است. (50)
4-1-2. راهبرد (51)
از نظر معناشناسی، واژه «استراتژی» ریشهی یونانی دارد و ابتدا به صورت «استراتگوس» و به مفهوم یک نقش (یک فرمانده در نقش فرماندهی یک ارتش) به کار میرفت. پس از آن به معنای «هنر یک فرمانده نظامی» تعبیر شد که به مهارتهای رفتاری و روان شناختی فرمانده اشاره داشت. در حدود 450 سال پیش از میلاد به معنای مهارت مدیریتی (اداره، رهبری، قدرت) به کار رفت. این واژه در زمان اسکندر (330 پیش از میلاد) به مهارت به کارگیری نیروها برای غلبه بر مقاومت و مخالفت و ایجاد یک نظام یکپارچه دولت جهانی اشاره داشت». (52)
گذشته از تعاریف سنتی از استراتژی، امروزه شاهد فراز و فرودهای بسیاری در مفهوم استراتژی هستیم که جای رویکرد سنتی که در آن استراتژی هنر راهبری نیروهای نظامی معنا گردیده بود استراتژی با رویکرد جامع و تحت عنوان استراتژی بزرگ به صورت زیر یاد میشود:
استراتژی عبارت است از: هدایت و مدیریت تمامی منابع یک ملت و یا گروهی از ملتها، جهت کسب اهداف سیاسی معین. (53)
در چارچوب فضای مبتنی بر وجود ملت- کشورها، میتوان استراتژی را چنین تعریف نمود:
برنامه بلند مدت طراحی شدهای که برای نحوه اربرد کلیه امکانات (بالفعل/ بالقوه) در راستای نیل به اهدف در سطح ملی، در دوره زمانی مشخص که با توجه به شرایط داخلی و خارجی هر بازیگر، توسط دولتها طراحی و به اجرا گذرانده میشود. در این تعریف جند نکته لحاظ شده است:
اولاً: ماهیت استراتژی فقط نظامی نیست؛
ثانیاً: سطح تحلیل ملی است؛ لذا ماهیت کلان نگر آن مورد تأکید قرار گرفته است.
ثالثاً: از حیث، ابعاد جامع بوده و حوزههای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و ... را به صورت همزمان مدنظر دارد؛
رابعاً: زمانمند و مکانمند است؛ بدین معنا که بازیگران حاضر در تحقق استراتژی و دوره زمانی تحقق اهداف باید مشخص باشند؛
وبالاخره آن که ماهیت جمعی آن مورد توجه قرار گرفته است؛ بدین معنا که طراحی استراتژی صرفاً امری دولتی ارزیابی نمیشود، بلکه در بستر شرایط داخلی و با مدیریت دولتها انجام میشود. (54)
همان طور که مشاهده میگردد از راهبرد، تلقیهای متفاوتی وجود دارد که به رغم اختلاف، از اصول مبنایی واحد و یکسانی برخوردارند. به همین علت میتوان آنها را تعابیری تکامل یافته از این مفهوم ارزیابی نمود. نگارنده پنج نسل از تعاریف را از یکدیگر تمییز داده که عبارتند از: هنر جنگیدن، مدیریت جنگ، برنامه ریزی سازمانی، مدیریت ملی و بالاخره مهندسی جهانی. در پژوهش حاضر «نسل چهارم» (یعنی مدیریت ملی) مدنظر است.
2-2 چارچوب نظری
چارچوب نظری تحقیق، قلمرو تئوریکی طرح است و اساساً نگرش و چشم اندازنظری است که برای بررسی موضوع تحقیق پذیرفته میشود.
انتخاب چارچوب نظری، به مسئله تحقیق و کیفیت اطلاعات علمی به دست آمده از مرحله مطالعات اکتشافی (55) بستگی دارد که محقق بعد از واکاوی ادبیات نظری موضوع تحقیق و طبقه بندی دادههای جمعآوری شده برحسب همگراییها و تضادهای موجود در رویکردها، در مرحله طراحی چهارچوب نظری پژوهش، تئوری یا تئوریهای مختلف را به عنوان بنیان کار علمی خود قرار میدهد که گمان میرود میتوانند پشتوانه تئوریکی موضوع مورد مطالعه قرار بگیرند.
1-2-2. بازشناسی چارچوبهای نظری تهدید نرم امنیتی
یکی از روشهای مناسب در فهم ماهیت پدیدهها، طبقه بندی آنها بر مبنای عوامل متفاوت است. طبقه بندی تهدیدها، ابعاد و زوایای گوناگون تهدید را نمایان میسازد. ضمن آن که با توجه به دسته بندیهای متفاوت مانند طراحی راهبرد، مقابله با تهدید، تحلیل تهدید یا تفسیر آن استفاده نمود. (56) عبدالله خانی با شش شاخص (57) و افتخاری با یازده شاخص، عمدهترین گونههای تهدید را بررسی نمودهاند. (58) نظریهپردازان غربی نیز دسته بندیهای مختلفی ارائه دادهاند. برای مثال، باری بوزان، تهدیدها را به تهدیدهای نظامی، اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و سیاسی تقسیم میکند. (59) رابرت ماندل، ابعاد اساسی تهدید و امنیت ملی را چهار بعد اصلی نظامی، اقتصادی، منابع/ محیطی و فرهنگی/ اجتماعی معرفی میکند. (60) برخی از صاحب نظران معتقدند تهدید و به کارگیری آن در حوزه امنیت ملی، تابع فرهنگ راهبردی و گفتمانهای مختلف امنیتی است. (61) بنابراین در مکاتب و رهیافتهای مختلف امنیتی، تهدید، نقش و جایگاه متفاوتی دارد. برای مثال در نظریههای واقعگرایی به ویژه نظریه «توازن تهدید» و «مکتب کپنهاگ»، تهدید، نقش محوری در امنیت ملی دارد، در حالی که در نظریههایی مانند سازه انگاری و نظریه قدرت نرم، تهدید در حاشیه قرار داشته و مسائل دیگر اهمیت مییابد. از سوی دیگر، هدفها، سطح، حوزههای تهدید و چگونگی اندازهگیری آن در رهیافتهای امنیتی متفاوت است؛ (62) لکن از آنجا که تهدید، مقولهای «زمینهوند» (63) به شمار میآید و شناخت مفهومی و مصداقی آن بدون توجه به ساخت اجتماعی جامعه مورد بحث اصولاً ممکن نیست، در این قسمت از پژوهش لازم میآید تا اسناد بالادستی حاکم بر جامعه ایران مورد بررسی و متناسب با موضوع «تهدید نرم» بازخوانی و تحلیل شود.
اسناد مرجعی که در این ارتباط لازم است مورد توجه قرار گیرند، عبارتند از: اندیشه و عمل رهبران جمهوری اسلامی ایران، قانونی اساسی و سند چشمانداز در افق 1404 که با توجه به کوتاهی مجال و جامعیت نظرات رهبر معظم انقلاب چارچوب نظری این تحقیق برای تبیین تهدیدات نرم ناشی از فعالیتهای جریانهای تکفیری سلفیگری در جهان اسلام بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران در قالب نظریه امنیت نرم و براساس گفتمان ایجابی از امنیت و با تکیه بر آرا و اندیشههای مقام معظم رهبری ساخته شده است.
2-2-2. مقام معظم رهبری و تحلیل ماهیت شناسانه تهدیدات نرم
آنچه در تحلیل اندیشه مقام معظم رهبری در موضوع حاضر باید مورد توجه قرار گیرد، دستگاه معرفت شناختهای است که به دلیل ماهیت فلسفی آن، جامع و فراگیر است و توان لازم برای تحلیل پدیدههای مختلف سیاسی و اجتماعی در اختیار دارد. اصولاً دستگاههای معرفت شناختی فلسفی از این مزیت برخوردارند که مستند به اصول کلان وضع شده، به پیروان خود توان تحلیل ماهیت و شناخت مصادیق را میدهند. بر این اساس، مؤلفهها و مصادیق تهدید نرم را از دید مقام معظم رهبری بررسی میکنیم:
الف.
عبارات مرتبط با این موضوع
راهبردهای مقابله با تهدیدات نرم ناشی از فعالیت جریانهای سلفی تکفیری در جهان اسلام راهبردهای مقابله با تهدیدات نرم ناشی از فعالیت جریانهای سلفی تکفیری در جهان اسلام