هفته نامه تجارت فردا - ابراهیم علیزاده: آیا تصویری که رسانهها از سرمایهگذاران و کارآفرینان نشان میدهند، تصویر محترمانهای اسـت؟ پاسخ این سوال از نگاه عمده اعضای هیات نمایندگان اتاق ایران (دوره هفتم) که در یک پژوهش دانشگاهی شرکت کرده بودند، «خیر» بود. آنها معتقدند تصویری واقعی از کارآفرینان برای عموم مردم به نمایش درنمیآید.
14 مهرماه سال 1388 در یکی از نشستهای هیات نمایندگان اتاق ایران هم علی شمساردکانی به عنوان یک عضو اتاق ایران با انتقاد نسبت به دیدگاهها درباره بخش خصوصی گفته بود: «از سال 1320 تا حالا ادبیات تودهای بر اقتصاد ما حاکم اسـت.
در برنامههای رادیو و تلویزیون هم که میبینیم همیشه میگویند سرمایهدار نه سرمایهگذار.» پس از او، محسن خلیلی، دیگر عضو اتاق بازرگانی ایران هم در همان نشست این طور گلایه کرده بود: «صد سال اسـت که بخش خصوصی را نابود کردند و در سالهایی هم که بر سر ما زدند و به ما زالوصفت گفتند. جهان سوم برای ایجاد سد مقابل بخش خصوصی ساخته شده اسـت. دست ما را از پشت بسته و میگویند شنا کنید.» پس از آن، فعالان بخش خصوصی باز هم در چندین نوبت دیگر از تصوراتی گلایه کردند که از نگاه آنها تلویزیون و سینما باعث به وجود آمدن آنها در اذهان عموم مردم شده اسـت.
شاید اوج این انتقاد را میتوان در یک نوشته تلگرامی رئیس اتاق بازرگانی ایران دید. ششم آبانماه سال گذشته محسن جلالپور در کانال تلگرامی خود خواستار حضور رئیس صداوسیما در نشست اتاقیها شده و نوشته بود: «از گذشته اینگونه بوده که در سریالها، همه آدمهای بد، کارخانهدار هستند یا دفتر تجاری دارند یا ساختوساز میکنند. جالب اسـت که وسط همین سریالها آگهی فروش محصول پخش میشود و سوال این اسـت که این محصول را چه کسی تولید کرده اسـت؟» مدتی بعد جلالپور از دیدار خود با رئیس سازمان صداوسیما خبر داد و اعلام کرد قرار اسـت وی در جمع نمایندههای بخش خصوصی کشور درچرا ادبیات و سینمای ایران با کارآفرین و ثروتمند بیگانه اسـت؟
آیا تصویری که رسانهها از سرمایهگذاران و کارآفرینان نشان میدهند، تصویر محترمانهای اسـت؟ پاسخ این سوال از نگاه عمده اعضای هیات نمایندگان اتاق ایران (دوره هفتم) که در یک پژوهش دانشگاهی شرکت کرده بودند، «خیر» بود. آنها معتقدند تصویری واقعی از کارآفرینان برای عموم مردم به نمایش درنمیآید. 14 مهرماه سال 1388 در یکی از نشستهای هیات نمایندگان اتاق ایران هم علی شمساردکانی به عنوان یک عضو اتاق ایران با انتقاد نسبت به دیدگاهها درباره بخش خصوصی گفته بود: «از سال 1320 تا حالا ادبیات تودهای بر اقتصاد ما حاکم اسـت.
در برنامههای رادیو و تلویزیون هم که میبینیم همیشه میگویند سرمایهدار نه سرمایهگذار.» پس از او، محسن خلیلی، دیگر عضو اتاق بازرگانی ایران هم در همان نشست این طور گلایه کرده بود: «صد سال اسـت که بخش خصوصی را نابود کردند و در سالهایی هم که بر سر ما زدند و به ما زالوصفت گفتند. جهان سوم برای ایجاد سد مقابل بخش خصوصی ساخته شده اسـت. دست ما را از پشت بسته و میگویند شنا کنید.» پس از آن، فعالان بخش خصوصی باز هم در چندین نوبت دیگر از تصوراتی گلایه کردند که از نگاه آنها تلویزیون و سینما باعث به وجود آمدن آنها در اذهان عموم مردم شده اسـت. شاید اوج این انتقاد را میتوان در یک نوشته تلگرامی رئیس اتاق بازرگانی ایران دید.
ششم آبانماه سال گذشته محسن جلالپور در کانال تلگرامی خود خواستار حضور رئیس صداوسیما در نشست اتاقیها شده و نوشته بود: «از گذشته اینگونه بوده که در سریالها، همه آدمهای بد، کارخانهدار هستند یا دفتر تجاری دارند یا ساختوساز میکنند. جالب اسـت که وسط همین سریالها آگهی فروش محصول پخش میشود و سوال این اسـت که این محصول را چه کسی تولید کرده اسـت؟» مدتی بعد جلالپور از دیدار خود با رئیس سازمان صداوسیما خبر داد و اعلام کرد قرار اسـت وی در جمع نمایندههای بخش خصوصی کشور در اتاق بازرگانی ایران حاضر شود. هرچند این وعده هرگز محقق نشد اما در برخی از استانها فعالان بخش خصوصی جلساتی را با نمایندههای صداوسیمای استان خود برگزار کردند.
25 بهمنماه سال گذشته جلسه مشترک هیات رئیسه و هیات نمایندگان اتاق ارومیه با مدیرکل و شورای معاونان صداوسیمای مرکز آذربایجان غربی در محل اتاق ارومیه برگزار شد. در این جلسه علی دیلمقانیان، نایب رئیس اول اتاق ارومیه گفت: انتظار اتاق از رسانههای استانی به ویژه صداوسیما این اسـت که اطلاعرسانیهایی از فضای کسب و کار و تولیدکنندهها و فعالان اقتصادی داشته باشد، در حالی که در فرهنگ اطلاعرسانی، سیمای منفی از تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی دیده میشود. اما این انتقاد تنها به تلویزیون محدود نمیشود.
حتی در سینمای ایران نیز فیلمهایی وجود داشته که نمایندههای بخش خصوصی صدمات آنها را نمیتوانند از یاد ببرند. 22 اسفندماه سال 1388 آن زمان که محمد نهاوندیان رئیس اتاق بازرگانی ایران بود، در گفتوگو با روزنامه پول چنین اظهار کرده بود: «گنج قارون جزو اولین فیلمهایی بود که زمینه نگاه منفی به ثروت را ایجاد کرد.» به نظر میرسد در بخش ادبیات هم چندان وضعیت متفاوت نباشد؛ اوضاعی که در مجموع نشان میدهد هنوز چندان کارآفرینان ایرانی در ادبیات، سینما و رسانههای دیگر جایگاه محترمانه و البته از نگاه خیلی واقعی پیدا نکردهاند.
اما آیا در این چرخه تنها این رسانهها مقصر بودهاند؟ آیا دسترسی به اسنادی از زندگی گذشته کارآفرینان به راحتی میسر بوده و افراد نتوانستهاند از آن بهرهبرداری کنند؟ و در ادامه چگونه میتوان این آشتی را میان دوربینها و کارآفرینان برقرار کرد؟ اتاق بازرگانی ایران حاضر شود. هرچند این وعده هرگز محقق نشد اما در برخی از استانها فعالان بخش خصوصی جلساتی را با نمایندههای صداوسیمای استان خود برگزار کردند.
25 بهمنماه سال گذشته جلسه مشترک هیات رئیسه و هیات نمایندگان اتاق ارومیه با مدیرکل و شورای معاونان صداوسیمای مرکز آذربایجان غربی در محل اتاق ارومیه برگزار شد. در این جلسه علی دیلمقانیان، نایب رئیس اول اتاق ارومیه گفت: انتظار اتاق از رسانههای استانی به ویژه صداوسیما این اسـت که اطلاعرسانیهایی از فضای کسب و کار و تولیدکنندهها و فعالان اقتصادی داشته باشد، در حالی که در فرهنگ اطلاعرسانی، سیمای منفی از تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی دیده میشود.
اما این انتقاد تنها به تلویزیون محدود نمیشود. حتی در سینمای ایران نیز فیلمهایی وجود داشته که نمایندههای بخش خصوصی صدمات آنها را نمیتوانند از یاد ببرند. 22 اسفندماه سال 1388 آن زمان که محمد نهاوندیان رئیس اتاق بازرگانی ایران بود، در گفتوگو با روزنامه پول چنین اظهار کرده بود: «گنج قارون جزو اولین فیلمهایی بود که زمینه نگاه منفی به ثروت را ایجاد کرد.» به نظر میرسد در بخش ادبیات هم چندان وضعیت متفاوت نباشد؛ اوضاعی که در مجموع نشان میدهد هنوز چندان کارآفرینان ایرانی در ادبیات، سینما و رسانههای دیگر جایگاه محترمانه و البته از نگاه خیلی واقعی پیدا نکردهاند.
اما آیا در این چرخه تنها این رسانهها مقصر بودهاند؟ آیا دسترسی به اسنادی از زندگی گذشته کارآفرینان به راحتی میسر بوده و افراد نتوانستهاند از آن بهرهبرداری کنند؟ و در ادامه چگونه میتوان این آشتی را میان دوربینها و کارآفرینان برقرار کرد؟
ریشهیابی غفلت از کارآفرینان
ایمان فرجامنیا: برای بررسی اینکه چرا جامعه ایرانی با کارآفرینان ما بیگانه اسـت، دو دلیل بنیادین و مهم وجود دارد که میتوان آنها را به صورت مبسوط شرح داد. یک دلیل ساخت و بافت فرهنگ کشور ماست که در این مورد باید اذعان کرد ساخت و بافت متناسب با کارآفرینی در کشور ما وجود ندارد. وقتی ما بررسی میکنیم و وضعیت ایران را با سایر کشورهای پیشرفته یا در حال توسعه در دنیا تطبیق میدهیم به این نکته میرسیم که در دیگر کشورها از همان بدو دورههای آموزشی افراد، مساله خلاقیت، نوآفرینی و کارآفرینی در بین افراد از یک اهمیت و جلوه به خصوصی برخوردار اسـت. در مقابل وقتی وضعیت ایران بررسی میشود یک سوال و پاسخ کوتاه گویای نگاه فرزندان ایرانزمین به مقوله کسب و کار اسـت. وقتی از یک دانشآموز ایرانی پرسیده میشود که در آینده چه شغلی میخواهید داشته باشید پاسخ آنها به سه عبارت ختم میشود: پزشکی، خلبانی و مهندسی.
هر سه این شغلها به شکلی اسـت که شاغلان در آن مناصب، در سازمانهایی باید شاغل شوند که ساخته و پرداخته دولت و دستگاههای دولتی اسـت. ما کمتر به این مفهوم میرسیم که یک فرزند ایرانزمین در پاسخ به آینده شغلیاش بگوید من میخواهم نوآفرینی و کسب و کاری را راهاندازی کنم. بنابراین یک مساله نوع نگاه و برداشتی اسـت که مردم ما نسبت به مقوله کسب و کار و کارآفرینی دارند.
نفت و غفلت از کارآفرینان
موضوع دوم که منجر به این شده کارآفرینان ما کمتر مورد توجه قرار بگیرند و جامعه ایرانی با کارآفرینان ما بیگانه باشد و شاید به نوعی زمینه دلیل اول این مساله هم باشد، جنس درآمدهایی اسـت که دولت دارد. عموم عایدیها و حجم قابل توجه درآمدهای دولت ایران، از درآمدهای نفتی و فروش منابع استحصال میشود و به دست میآید. چنین دولتی که نفت بنیان اسـت و با یک نگاه نفتی کشور را اداره میکند و کمتر نگاه به عوارض و مالیاتها دارد، کارآفرینان مغفول هستند. در این شیوه حکمرانی اقتصادی طبیعی اسـت که کارآفرینان مغفول بمانند و این قشر کمتر مورد توجه قرار بگیرند.
اگر دولت ما یک دولت با درآمدهای مبتنی بر تکیه بر درآمدهای مالیاتی، عوارض و عواید اینچنینی باشد خودش را در خدمت و اختیار کارآفرینان قرار میدهد و در این شرایط که در خدمت و اختیار کارآفرینان قرار بگیرد به یک دولت خدمتگزار به کارآفرینان تبدیل میشود و جایگاه فعالان اقتصادی هم در این شیوه حکمرانی اقتصادی، برجسته خواهد شد. چرا که آنوقت دولت میداند محل تامین درآمدهایش برای اداره کشور در راستای وظایف حکمرانیاش از محل فعالیت فعالان اقتصادی اسـت که دولت در سیاستگذاریهای خودش با رعایت قیود، حدود و ثغور مربوط به اقتصاد ملی، مساله محیط زیست و قیودی از این دست اقدام به این میکند که درآمد کارآفرینان و صاحبان کسب و کارش افزایش پیدا کند.
چون افزایش درآمدهای این قشر مورد اشاره منجر به افزایش درآمدهای دولت و منجر به گسترده شدن چتر رفاه و تامین اجتماعی از سوی دولت خواهد شد.
اما اقتصاد ما، از یک بنیاد نفتی طی حدود یک قرن اخیر برخوردار شده و به همین دلیل کمتر این نگاه در آن وجود داشته اسـت. با این حال مثلاً مالزی، ویتنام و کشورهای اینچنینی در حال توسعه را که ارزیابی کنیم، میبینیم کارآفرینان آنها از جایگاه ویژهای در این کشورها برخوردار هستند. این به دلیل آن اسـت که دولت آنها میداند روش درآمدش از محل ارزشآفرینی این کارآفرینان اسـت. همینطور کشور کره جنوبی هم وضعیتش اینچنینی اسـت. وقتی ما این شرایط را داشته باشیم شاهد خواهیم بود که روزبهروز جایگاه کسانی که کارآفرینی میکنند از ارزش بالاتری برخوردار خواهد شد.
این دو دلیل مهمی اسـت که در کشور ما باعث شده کسانی که کسب و کاری ایجاد کردند به آن جایگاه واقعی و ارزنده خود نرسند. با این حال در مقابل شاهد این بودیم وقتی که از همین طبقه کارآفرین و نوآور از ایران به کشورهای دیگری کوچ میکنند بلافاصله دولتها آنها را فارغ از هرگونه ملیتی به عنوان یک کارآفرین و کسی که سطح اشتغال و رفاه کشورش را بالا میبرد، جذب میکنند. این دو نکته باعث شده کارآفرینان ما به جایگاه خودشان نرسند.
تصورات غیرواقعی از کارآفرینان
از سوی دیگر ما شاهد گلایه کارآفرینان از واقعی نبودن تصورات عمده مردم از آنها هستیم. علت چه میتواند باشد و باید برای حل این مساله چه کرد؟ در قشر کارآفرینان ما هم مانند هر قشری از اقشار اجتماعی افراد خوب و بد وجود دارد. در هر صنف یا گروههای اجتماعی که بررسی شود یکسری انسانهای خوب و محترم و یک دسته هم انسانهای نادرست و فرصتطلب وجود دارد. در کشور ما بنا به همان دو دلیل مورد اشاره، آن بخش فرصتطلب و افرادی که تنها به منفعت خودشان فکر میکنند برجستهتر و بارزتر شده اسـت و شاید به همین دلیل تصور مناسبی از کارآفرینان ما وجود ندارد.
در همین حال کارآفرینان ما با همه محدودیتها و با وجود همه معضلاتی که پیش پای آنها وجود دارد برای اینکه اقتصاد ایران به جایگاه ملی و ارزنده خودش دست پیدا کند، باید در کنار کسب و کار اقتصادی خودشان، به اندازه وسع و توانشان به موضوع مسوولیتهای اجتماعی و تهیه ساز و کاری برای حمایت از اقشار مختلف متناسب با کسب و کار خود بپردازند، تا یک جلوه و وجهه مثبت، ارزنده و سازندهای در عرصه اجتماع از موضوع سرمایه و کسب و کار در ذهن مردم شکل بگیرد و از این طریق بتوانند برای شکلگیری دیدگاه کارآفرینان در جامعه نقش موثری داشته باشند.
مشکلات مستندسازی از زندگی کارآفرینان
در بخش دیگر این تحلیل، به موضوع مشکلات در مستندسازی از زندگی کارآفرینان اشاره خواهد شد. مشکلی که در عرصه مستندسازی از زندگی این کارآفرینان وجود دارد این اسـت که ما اساساً در جامعهای مشغول به زندگی هستیم که نگاه مستندسازی به فعالیتها کمتر وجود دارد. به مردم جامعه که نگاه شود خواهیم دید کمتر کسی دنبال مستندسازی از زندگی خود اسـت. کارآفرینان کشور ما هم یک بخشی از این اقشار اجتماعی ما هستند. یکی از معضلات جدی در گردآوری زندگی کارآفرینان فقدان همین فرهنگ مستندسازی در بین آنهاست که باعث میشود ما حداقل زندگی کارآفرینان را به روایت خودشان و مبتنی بر مستندات و مکتوبات خودشان نتوانیم گردآوری کنیم. متاسفانه ما از این بابت در فقر بزرگی به سر میبریم.
همچنین به دلیل اینکه اهمیت و جایگاه برجسته کارآفرینان در اقتصاد ملی شکل نگرفته، ما در سطوح مختلف شاهد این هستیم که نگاه مستندسازانه و مکتوبنگارانه نسبت به فعالیت کارآفرینان وجود ندارد. اما نسبت به سرگذشت یک شاعر یا یک نویسنده و اقشار مشابه آنها شاهد مستندانی از طرف نهادهای ذیربط و سازمان اسناد هستیم و این منجر به این میشود که اطلاعات درباره این اقشار با سرعت و سهولت بیشتری گردآوری شود.
اما نسبت به کارآفرینان ما به دلیل اینکه این نگاه فرهنگی در سطح جامعه شکل نگرفته و بنا به همان دلایل مورد اشاره، نهادهای اجتماعی مرتبط با مستندسازی هم کمتر نسبت به آن حساسیت داشتهاند.
اینها مسائل بزرگی در گردآوری سرگذشت کارآفرینان ماست که البته ما در سالهای اخیر به نوعی سعی کردهایم این نگاه حساس را در مجموعه نهادهایی مثل کتابخانه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی و سازمان اسناد ملی به وجود بیاوریم و اسناد کارآفرینان ما گردآوری و جمعآوری شود.
همچنین در نهاد متولی بخش خصوصی یعنی اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران اتفاقاتی رخ داده که این نگاه مستندسازانه نسبت به کارآفرینان ما با جدیت بیشتری پیگیری شود و اقداماتی شده که امید اسـت بتواند گذشته را به خوبی و به درستی به تصویر بکشد تا ما بتوانیم با شناخت گذشته و درک وضعیت حال، نقشه راه خوبی را برای آینده ترسیم کنیم.
خبرگزاری آریا - خیلی از مردم فکر می کنند که ثروتمندان هر روز در رستوران های لوکس غذا می خورند و به سفرهای پر هزینه می روند. البته درصد کمی از ثروتمندان این گونه زندگی می کنند، اما با توجه به گفته های Thomas Stanley و William Danko بخش قابل توجهی از ثروتمندان، ساده زیست هستند و ظاهراً فرقی با دیگران ندارند.
در زیر 5 عادتی که ثروتمندان را از افراد عادی جدا می کند برای شما آورده شده است و بعضی از موارد آن شما را شگفت زده خواهد کرد:
در حد نیاز پول خرج می کنند
ثروتمندان ماشین های دسته دوم می خرند که قیمت مناسبی دارند، و آنقدر از آن ماشین ها استفاده می کنند تا به تعمیرگاه برسد. آنها در خانه های ساده و محله های طبقه ی متوسط زندگی می کنند، در منزل غذا می پزند و می خورند، از مغازه هایی که حراج می زنند خرید می کنند. در یک کلام بیشتر از درآمدشان خرج نمی کنند و پول اضافی را برای اهداف طولانی مدت سرمایه گذاری می کنند.
خودنمایی نمی کنندهرگز برای تحت تاثیر قرار دادن دیگران کاری نمی کنند یا میزبان مهمانی های پر هزینه نمی شوند. آنها تنها زمانی در تیم یا انجمنی سرمایه گذاری می کنند که برایشان سود داشته باشد، زیرا به خوبی می دانند خرید خانه ها و ماشین های گران قیمت تهدیدی برای دارایی شان خواهد بود.
برای خود کار می کنندمعمولا تلاش ثروتمندان بر این است که در صنعت های کم ریسک اما پایدار سرمایه گذاری کنند. زمانی که بتوانید خدمت یا محصولی را برای نیاز ثابت مردم فراهم کنید، آنقدر پول در می آورید که نیازی به حقوق ثابت شخص دیگری نیست. از این رو آنها برای خود کار می کنند نه برای پر کردن حساب بانکی دیگران.
حمایت مالی زندگی دیگران را بر عهده نمی گیرندثروتمندان سرمایه ی خود را در بخت آزمایی برنده نشده یا آن را به ارث نبرده اند، بلکه برای پول شان زحمت زیادی کشیده اند. از آنجایی که این پول به راحتی به دست شان نرسیده نمی توانند آن را به راحتی به شخص دیگری بدهند. زمانی که عضوی از خانواده یا دوستان وامی را از آنها درخواست کند، در صورتی با آن موافقیت می کنند که شرایط خاصی را تعیین نمایند.
پول را به خوبی حساب می کنند
حساب پول هایی که خرج می شود و یا به دست می آید را در دست دارند و برای بازنشستگی شان برنامه می ریزند.
تلاش روزانه و مستمر و عادت های رفتاری مناسب باعث موفقیت و ثروتمند شدن مردم می شود. برای ایجاد عادت های درست مقاله ی 101 عادت موفقیت آمیز و نحوه ی ایجاد شان را مطالعه بفرمایید.
در این گزارش با ۷ نفر از بزرگترین میلیاردرهای ایرانی که در خارج از کشور زندگی میکنند آشنا می شوید.
هفت میلیاردر ایرانی که در خارج برای خود اسم و رسمی بهم زده اند عبارتند از :
ارزش دارایی خالص: ۸.۱ میلیارد دلار
پییر مراد امیدیار متولد ۲۱ ژوئن ۱۹۶۷ در فرانسه است. وی کارآفرین و خیر ایرانی – امریکایی و یکی از بزرگترین میلیاردرهای ایرانی است. پییر امیدیار رییس و موسس سایت ایبی (e-bay) نخستین و معروفترین وبگاه مخصوص حراج و خرید و فروش اینترنتی است. او در سال ۱۹۹۸ و در ۳۱ سالگی بهعنوان یک میلیاردر شناخته شده است.
از سال ۲۰۱۰ تاکنون امیدیار بهعنوان رییس گزارشهای تحقیقاتی و سرویس خبری حوزه مسائل اجتماعی در پایگاه خبری «هونولولو سیویل بیت» مشغول خبرنگاری آنلاین بوده است. او در سال ۲۰۱۳ اعلام کرد که پروژهای مشترک در حوزه خبرنگاری را با عنوان «نخستین نگاه رسانه» با حضور گلن گرینوالد، لارا پوترا و جرمی ساهیل آغار خواهد کرد. امیدیار در سال ۱۹۹۵، در ۲۸سالگی، برای فعال کردن فهرستی از حراج فرد به فرد مستقیم برای اقلام کلکسیونی، شروع به نوشتن یک کد کامپیوتری برای یک مکان آنلاین کرد.
ارزش دارایی: ۲.۱ میلیارد دلار
اردوان فرهاد مشیری متولد ۱۸ میسال ۱۹۵۵ در ایران، تاجر و سرمایهگذار ایرانی- انگلیسی، ساکن موناکو است. مشیری در انگلیس و روسیه صاحب سهامی در شرکتهای متعدد انرژی و فولاد است. او حسابدار خبرهای است که قبلا برای ارنستاند یانگ، PKF و Deloitte کار میکرد. مشیری و علیشیر عثمانوف، شریک کسبوکار طولانی مدت وی، صاحبان هلدینگ رداندوایت (Red & White) هستند. در آگوست سال ۲۰۰۷ این دو سرمایهگذار ۱۴.۶۵ درصد از سهام باشگاه فوتبال آرسنال را از دیوید دین، نایب رییس سابق این باشگاه، خریداری کردند. در ۱۸ سپتامبر ۲۰۰۷، هلدینگ رداندوایت سهام خود در آرسنال را به ۲۱ درصد افزایش داد و در ۲۸ سپتامبر ۲۰۰۷ به ۲۳ درصد رساند و یک هفته بعد ازآن مشیری حداقل ۲۵ درصد از هلدینگ این باشگاه فوتبال را مطالبه کرد.
ارزش دارایی: ۱.۹ میلیارد دلار
امید کردستانی، بزرگشده تهران، تاجر ایرانی – امریکایی است که هماکنون بهعنوان مدیر ارشد کسبوکار در گوگل مشغول بهکار است.
وی در گذشته، مشاور ارشد دفتر مدیرعامل و از بنیانگذاران گوگل و بهعنوان مدیر غیراجرایی در وودافون فعالیت میکرد. کردستانی تا ۱۶ آوریل ۲۰۰۹، معاون ارشد رییس فروش و عملیات گوگل بود. کردستانی یکی از بنیانگذاران بنیاد ارتباطات پارسا، جامعه میراث فارسی، جامعه کارآفرینی و بشردوستانه است.
ارزش دارایی: ۱.۸ میلیارد دلار
حسن خسروشاهی (متولد ۱۳۱۹ در تهران) کانادایی ایرانیتبار است. وی کارآفرین، خیرخواه و فردی با نفوذ در حوزه کسبوکار است. خسروشاهی دارای دو مدرک در رشتههای حقوق و اقتصاد از دانشگاه تهران است. او به همراه خانواده گروه «پرسیس» را تاسیس کرد. فعالیت این گروه در کسبوکار خردهفروشی، املاک و مستغلات و صنایع دارویی بوده است. در سال ۲۰۱۲، وی از دانشگاه بریتیش کلمبیا به واسطه کارآفرینی و اقدامات بشردوستانه جایزه دریافت کرد.
در سال ۱۹۸۲، فروشگاههای زنجیرهای الکترونیکی به نام «فیوچر شاپ» را تاسیس کرد. این زنجیره بعدا در اواخر دهه ۱۹۸۰ و اوایل دهه ۱۹۹۰ در سراسر غرب کانادا و انتاریو گسترش یافت. در مارس ۲۰۰۱، شرکت بست بای، مستقر در امریکا، فروشگاه فیوچرز خسروشاهی را به قیمت ۵۸۰ میلیون دلار (دلار کانادا) تصاحب کرد. در آوریل ۲۰۰۷، خسروشاهی رییس هیات امنای موسسه فریزر شد. خسروشاهی همچنین عضو کمیته اجرایی شورای کسبوکار بریتیش کلمبیا و از اعضای هیاتمدیره صندوق موقوفه اج لیدینگ است.
ارزش دارایی: ۱.۳ میلیارد دلار
مانی مشعوف، تاجر ایرانی-امریکایی در دوران نوجوانی به ایالات متحده امریکا رفت و برای نخستین بار در واشنگتن و سپس در سانفرانسیسکو مسکن گزید. در آنجا، او به دانشگاه ایالتی سانفرانسیسکو رفت و در سال ۱۹۶۶ با مدرک علوم سیاسی فارغالتحصیل شد.
او بنیانگذار و حال رییس فروشگاه زنجیرهای بیبی (bebe) بوده که درحالحاضر دارای ۲۹۷ شعبه در شمال امریکاست و یکی از بزرگترین میلیاردرهای ایرانی است.. او اخیرا به دانشگاه سابق خود در ایالت سانفرانسیسکو، قول ۱۰ میلیون دلار کمک داده است.
ارزش دارایی: ۱.۱ میلیارد دلار
اسحاق لاریان متولد ۱۳۲۲ در کاشان است. این میلیاردر ایرانی – امریکایی بنیانگذار و مدیر ارشد اجرایی MEGA Entertainment بزرگترین کارخانه عروسکسازی جهان است. لاریان در ۱۷ سالگی وارد امریکا شد و پس از فارغالتحصیلی از رشته مهندسی عمران، به صادرات کالاهای الکترونیکی مشغول شد.
چند سال بعد در سال ٢٠٠٠ وی تصمیم به ساخت عروسکهای «برتز» گرفت. وی در سال ۲۰۰۴، توسط ارنستاند یانگ، «کارآفرین سال» (در فهرست محصولات مصرفی) نام گذاری شد. سه سال بعد یعنی در سال ۲۰۰۷، توسط ارنستاند یانگ «کارآفرین سال» ملی نام گرفت. شعار او «آینده به نفع جسوران» است که در سراسر ساختمان MGA نمایش داده میشود.
ارزش دارایی: ۴۰۰ میلیون دلار
آرش فردوسی متولد هفتم اکتبر ۱۹۸۵، بهعنوان کارآفرین امریکایی ایرانی، از بنیانگذاران و رییس فناوری ارشد شرکت دراپ باکس (Dropbox) است. آرش در سال ۲۰۰۴ از دبیرستان دره آبی در کانزاس فارغالتحصیل شد.بعد از آن در موسسه فناوری ماساچوست حضور رساند و روی کسبوکار خود متمرکز شد. وی سپس در ژوئن سال ۲۰۰۷ با شریک کسب و کار خود، درو هوستون، در موسسه فناوری ماساچوست، دراپ باکس را راهاندازی کرد.
در سپتامبر ۲۰۰۷ نیز آرش شرکت خود را به سانفرانسیسکو منتقل کرد و سرمایه شرکت را از طریق شرکتهای کپیتال سکویا، همکاران آکس، وای کامبینیتور و تعدادی از سرمایهگذاران فردی انتقال داد.
عوامل زیادی در ثروتمند شدن موثرند. بخشی از آن مربوط به دست یابی به موقعیت های درست هستند؛ اما بخش عظیمی نیز تحت کنترل شماست.
در زیر با برخی از این عادات آشنا شوید:
کسب علم
Timothy Sykes (کارآفرین آمریکایی که برای معاملات روزانه ی 4 میلیون دلاریش معروف است)
Tom Corley در کتاب عادت های ثروتمندان می گوید، 85 % ثروتمندان ماهانه یک یا دو کتاب در زمینه های خودآموزی، رویدادهای جاری، سلامتی-بهداشتی، رهبری، روانشناسی و شغل ها می خوانند.
تعیین هدف
ثروتمندان ذاتا هدف گذار هستند. این اهداف می توانند کوچک، بزرگ، فوری، آینده نگرانه، دست یافتنی و گاه مضحک باشند. آن ها نقشی که تعیین اهداف در زندگی شان ایفا می کند، را به خوبی می دانند. تحقیق Corley نشان می دهد که 81% ثروتمندان در مقایسه با 9% کسانی که سالانه 30000$ در می آورند، یک لیست وظایف روزانه دارند. منظور این است که اگرچه یک هدف به تنهایی نمی تواند شما را ثروتمند کند اما حتما شما را به مسیری پر از موقعیت ها هدایت می کند.
بودجه بندی دقیق
بودجه بندی کار خیلی سختی نیست. اگر با قدم های کوچک در این مسیر گام بردارید و سرمایه تان را به درستی خرج کنید، تاثیر آن را در کم شدن فشار زندگی تان خواهید دید و در این صورت به جای این که نگران خرج فردا باشید، می توانید بر بیش تر پول درآوردن متمرکز شوید.
زود بیدار شوید
انسان های تنبل تا جایی که امکان داشته باشد و تا آخرین دقیقه در تخت خواب شان می مانند و سپس یک صبحانه ی ناسالم می خورند، با عجله سر کار می روند و فراموش می کنند کیف شان را با خود ببرند. انسان های موفق خیلی زود از خواب بیدار می شوند؛ نه به خاطر این که دوست ندارند بیش تر بخوابند بلکه از منافع صبح بهره می برند.
Peter Shankman:
«من هر روز ساعت 4:15 صبح بیدار می شوم. حقیقتا حجم کارهایی که می توان صبح به انجام رساند انسان را متعجب می کند.»
بهداشت فردی
می گویند در دوجا نمی توان درآمدی داشت: بیمارستان و قبر. اگر می خواهید ثروتمند شوید، باید سالم بمانید. اکثر ثروتمندان یک برنامه ی غذایی سالم برای خود دارند.
کلید سالم بودن در داشتن یک رژیم غذایی سالم و ورزش روزانه است. شما باید هر روز 30 دقیقه ورزش فیزیکی داشته باشید و تا می توانید از خوردن غذاهای فراوری شده اجتناب کنید.
نظم
برای این کار 10تا 20 دقیقه از انتهای ساعت کاری را به مرتب کردن میز کاری، دور انداختن زباله ها، دسته بندی کردن فایل های دسکتاپ کامپیوتر و پاسخ دادن به ایمیل ها اختصاص دهید و نهایتا اولین کاری که اول صبح باید انجام شود را به عنوان یادآوری بنویسید.
بهره وری هدفمند
بهره وری به خودی خود بوجود نمی آید. اگر می خواهید هر روزتان مفید باشد، باید قوانین و فرایندهایی تعیین کنید که شما را هر روز به سمت بیشینه بهره وری سوق دهد.
هرکس برای خود راه و شیوه ای دارد. اما استیو اسکات، کارآفرینی است که باور دارد:
برای کنترل کردن موقعیت تان هر روز دو چیز را حذف کنید: اگر جعبه ی خالی گوشه ی اتاق تان دارید، در سطل بازیافت بیاندازیدش. اگر در حال ترک نوشابه هستید، نیمی از آن چه که معمولا می نوشید را بنوشید. هرروز یک چیز را بیرون بیاندازید یا حدف کنید.
و به یاد داشته باشید که از دیگران بیاموزید
خوشبختانه مجبور نیستید همه ی این راه ها را به تنهایی طی و کشف کنید. ثروتمندان زیادی هستند که می توانید از تجربیات آن ها درس بگیرید.
مشکل اینجا اســت که خیلی از مردم این شیوه را دوست ندارند یا نمیپذیرند و سعی میکنند مانند دوران جوانی سایبولد به شیوهای متفاوت از آنچه ثروتمندان میگویند درآمدزایی کنند. وی در این زمینه میگوید:
"من ۲۵ سال اول جوانی خود را مانند دیگر جوانان به تفکر در مورد پول و ثروتمند شدن سپری کردم که باعث میشد همیشه محتاج به پول باشم. سپس همینکه شیوه تفکر خود را تغییر دادم باعث شد تا به قدرت و پول برسم."
با این حساب ثروتمند شدن نباید چندان سخت باشد و به تفکرات ما برمیگردد. برای اینکه بتوانید تفکرات خود را تغییر دهید ۷ واقعیتی که ثروتمندان پذیرفتهاند را با شما در میان میگذاریم.
پول بیشتر مشکلات را برطرف میکند
ثروتمندان به پول نگاه متفاوتی نسبت به مردم عادی دارند. آنها با توجه به شرایط و امکانات خوبی که میشود فراهم کرد به پول نگاه میکنند؛ مانند آزادی، رفاه، موقعیت و فراوانی. ثروتمندها از این موضوع که پول میتواند بسیاری از مشکلات را برطرف کند واهمه ندارند و آن را قبول کردهاند. سایبولد در کتاب خود نوشته اســت:
"میلیونرها میدانند که پول ابزار خوبی برای ایجاد شرایط و فرصتهای ایده آل اســت. آنها همچنین به این باور رسیدهاند که اگر شما بدون پول خوشحال نیستید با پول نیز خوشحال نخواهید بود. هرچند با اینکه پول در خوشحالی و لذت بردن از زندگی نقش کوچکی دارد؛ اما نباید فراموش کرد که پول یکی از ابزار مهم برای ادامه زندگی اســت.گ
در این بین افراد خاصی هستند که به پول به چشم یک دشمن و عامل بدبختی نگاه میکنند. سایبولد در مورد این افراد نوشته اســت: "بسیاری از مردم رابطهای خصمانه و ناکارآمد با پول دارند. اگر میخواهید پول زیادی به دست آورید بهتر اســت پول را به عنوان یک دشمن ندیده و آن را بهترین متحد و دوست خود بدانید."
موضوعی اســت که شاید بیشتر افراد عادی با آن مخالف باشند، اما سایبولد نظر جالبی دارد: "ثروتمندان خودساخته با این موضوع کاملا موافق هستند که رسیدن به درآمد بالا رابطه بسیار کمی با میزان تحصیلات فرد دارد و بیشتر به تمرکز و اصرار برای رسیدن به موفقیت برمیگردد."
وی میگوید ساخت یک آیندهی خوب لزوما به باهوشتر بودن بستگی ندارد: "رسیدن به موفقیت به این موضوع بستگی دارد که بدانید چه میخواهید و روی رسیدن به آن تمرکز کنید حال هرچه میخواهد زمان ببرد یا هرچه سخت باشد نباید مانعی برای رسیدن شما به هدفتان باشد. این روشی ساده اســت؛ اما باید در نظر داشته باشید که آسان نیست."
جالب اســت بدانید که شمار زیادی از افراد ثروتمند تحصیلات خود را رها کردهاند و دارای میزان تحصیلات کمی هستند. افراد ثروتمند دانش خود را نه از راه کسب علم در دانشگاه بلکه از طریق کسب تجربه به دست آوردهاند. در کتاب سایبولد نوشته شده اســت:
"کافی اســت که به خانهی فرد ثروتمندی بروید تا یکی از اولین چیزهایی که نظر شما را به خود جلب کند کتابخانه بزرگ و عظیم وی باشد که طبیعتا مطالعهی این کتابها به موفقیتاش کمک زیادی کرده اســت."
هرچه شما کاری را بیشتر دوست داشته باشید به آن اهمیت بیشتری میدهید و سعی میکنید که بهتر و باکیفیتتر، حتی متمایز از دیگران آن را انجام دهید و همین امر باعث میشود تا شناختهتر شده و درآمد بیشتری داشته باشید. در نوشتههای سایبولد میتوان خواند: "بیشتر افراد به این موضوع فکر میکنند که اگر کاری را انجام دهند چقدر پول به دست خواهند آورد و این در حالی اســت که افراد ثروتمند ابتدا کاری که به انجام آن علاقهمند هستند را پیدا کرده و بعد تلاش کردهاند تا از انجام آن کسب درآمد کنند."
اگر شما کاری را که انجام میدهید با علاقه و عشق باشد بیشک موارد مورد نیاز برای موفقیت آسانتر خواهند بود. سایبولد در این زمینه گفته اســت:
"به جای آنکه به دنبال کاری باشید که بیشترین درآمد را برای شما به همراه دارد به دنبال شغلی بگردید که انجام دادن آن را دوست داشته و میدانید که میتوانید در انجام آن موفق شوید. بعد از اینکه چنین شغلی را یافتید تمام تلاش و تمرکز خود را روی موفقیتتان در آن شغل قرار دهید تا بتوانید به یکی از توانمندترین و شناخته شدهترین فرد در زمینهی شغلی خود تبدیل شوید. سپس مشاهده خواهید کرد که با میزان زیادی از ثروت و درآمد رو به رو شدهاید."
برای کسب درآمد به داشتن سرمایه نیازی ندارید
برخلاف باور خیلی از مردم که پول، کسب درآمد را به همراه خواهد داشت ثروتمندان نظر متفاوتی دارند. سایبولد در کتاب خود نوشته اســت:
"باور کلیشهای که برای کسب درآمد نیاز به سرمایه دارید میتواند شما را به بهترین شکل محدود ساخته و همچنین به بدترین شکل، مخرب باشد. واقعیت این اســت که شما باید بهترین ایده برای حل مشکلات داشته باشید تا بتوانید پول به دست آورید. ایدههای خلاقانه میتوانند منابع کمیابی باشند؛ اما بیشتر مردم بر روی این موضوع تمرکز کردهاند که پول از کجا میآید و همین امر سبب میشود تا ایدهها را نادیده بگیرند."
افراد ثروتمند ابتدا روی یافتن و تکامل یک ایدهی خلاقانه تمرکز میکنند سپس به دنبال جیب افراد دیگری میروند تا بتوانند سرمایه لازم برای به تحقق نشاندن ایدههایشان را به دست آورند. سایبولد در این مورد میگوید:
"افراد مستعد همیشه میدانند که پول در هر شرایطی حاضر اســت زیرا افراد پولداری وجود دارند که به دنبال یک سرمایه گذاری ایده آل هستند تا بتوانند این ایدهها را تبدیل به مخازن درآمد کنند."
بسیاری از افراد بر این باورند که دیگران شرایط مناسب زندگی را برایشان فراهم خواهند کرد؛ اما کاملا اشتباه فکر میکنند. سایبولد میگوید:
"قرار نیست کسی شما را کشف کند، نجات دهد یا یک شبه ثروتمندتان کند. اگر میخواهید پول زیادی داشته باشید باید کسب و کار خود را راه انداخته و این را بدانید که کسی برای نجات یا کمک به شما نخواهد آمد."
این گفته کاملا صحت دارد و عوام مردم صبر میکنند تا شرایط و موقعیت خوبی برای آنها فراهم شود. این در حالی اســت که افراد مستعد برای موفقیت خود هدفی را مشخص کرده و سپس از تمام قدرت خود استفاده میکنند تا به هدفشان برسند.
از دیگر خصایص افراد ثروتمند این اســت که نه تنها برای رسیدن به موفقیت تلاش میکنند بلکه نسبت به شرایط نیز بسیار هوشیار هستند. در کتاب سایبولد میخوانیم:
"افراد ثروتمند از خود میپرسند: "چرا من موفق نباشم؟ من به اندازه دیگران خوب هستم و لیاقت ثروتمند شدن و موفقیت را دارم. اگر من به دیگران کمک کنم که مشکلاتشان را حل کنند چرا نباید در قبالش پاداشی بگیرم؟" و از آنجا که چنین باوری را در خود پرورش دادهاند همین امر سبب میشود تا بتوانند به موفقیت دست یابند."
سریعترین راه برای ثروتمند شدن خوداشتغالی اســت
متوسط مردم بر اساس میزان ساعات کاریشان حقوق میگیرند که به دو حالت کار بر اساس حقوق ثابت یا بر اساس ساعاتی که کار کردهاند تقسیم میشود. این در حالی اســت که ثروتمندان بر اساس نتیجهای که دریافت میکنند درآمد دارند. جدا از این مسائل، افراد ثروتمند اصولا صاحبان شغلشان هستند و تسلط کامل بر درآمدشان دارند. سایبولد در این مورد میگوید:
"درست اســت که افرادی در دنیا وجود دارند که بابت کاری که انجام میدهند حقوق بالایی دریافت میکنند؛ اما باید در نظر داشته باشید که این روش، طولانیترین و شاید امنترین راه رسیدن به ثروت باشد؛ اما ثروتمندان میدانند که خوداشتغالی سریعترین روش برای رسیدن به درآمد بالا اســت."
در حالی که ثروتمندان دنیا در حال رشد هستند متوسط افراد به حقوق ثابت خود دل خوش کردهاند و موقعیتهای زندگی خود را فدای درآمد ماهانهای که دارند میکنند. در کتاب سایبولد میخوانید:
"اکثریت مردم به دنبال این هستند که رفاه جزئی را در زندگیشان با بودن در یک شغل و کسب حقوقی مکفی تضمین کنند و اگر شانس خوبی نیز داشته باشند در کار خود ارتقا یافته و درصدی به حقوق اولیهای که دارند اضافه شود."
ثروتمندان همیشه محتاطانه برخورد میکنند. به همین دلیل فروش یا ارائه خدمات به آنها بسیار سخت است مگر اینکه روش برخورد با آنها را یاد بگیرید.
فرض کنید محصول یا خدماتی ارائه میدهید که مناسب برای ثروتمندان است. در این صورت با مشتریانی برخورد خواهید کرد که ثروت فراوانی دارند، مشغله کاری بسیاری داشته و بهسختی میتوان با آنها ملاقات کرد.
در بعضی از کسبوکارها، چالشهایی که با آنها رو به رو خواهید شد مانند یک دروازه هستند که با داشتن یک دید درست به کسبوکار و همچنین مدیریت صحیح میتوانید از این چالشها عبور کنید اما فروش یا ارائه خدمات به ثروتمندان مانند دژ مستحکمی است که گذر از آن نیازمند استراتژیهای موثر است.
با این حساب اگر بخواهید کسبوکاری داشته باشید که هدف آن ارائه خدمات یا فروش محصولاتی به ثروتمندان باشد چهکاری انجام خواهید داد تا بتوانید در این کسبوکار موفق باشید؟ یکی از گزینهها دنبال کردن پروتکلهای استاندارد است یعنی گذر از لایههای امنیتی مختلف برای نشان دادن کیفیت محصول یا خدماتتان و تایید آنها توسط کارکنان و مدیران مشتریان شما است تا در نهایت بتوانید به مشتریتان دسترسی پیدا کنید.
بزرگترین مشکلی که این روش دارد زمانبر بودن آن است و احتمال دارد سالها طول بکشد تا بتوانید مشتریانی پیدا کنید. اگرچه روش بهتری نیز وجود دارد. در این روش باید استراتژیهای موثری را دنبال کنید تا بتوانید به افرادی که میخواهید مشتریان شما شوند نفوذ کنید. قصد داریم ۴ استراتژی ساده را مورد بررسی قرار دهیم که توسط کارشناسان کسبوکار توصیه شده است.
مایکل کاروسی، متخصص فروش املاک لوکس در بوستون که تنها در فروش منازل گران قیمت فعالیت میکند در مصاحبهای گفته که راز موفقیت او در کسبوکارش و داشتن نفوذ بسیار روی مشتریانش این است که کارهایی بیشتر از فروش خانه برای آنها انجام میدهد.
در واقع مایکل بعد از فروش خانه به مشتریان خود رابطه را قطع نکرده و به ارائه خدمات به آنها میپردازد. مایکل میگوید به مشتریانش کمک کرده تا فرزندان آنها بتوانند در مدارس مطرح ثبتنام کنند. او حتی از طریق ارتباطات و نفوذ قوی که دارد به کسبوکار مشتریانش نیز کمک کرده است.
مایکل میگوید گاهی اوقات دسترسی به بعضی خواستهها یا بعضی افراد حتی برای ثروتمندان نیز بسیار سخت است. با دانستن این موضوع، مایکل با برطرف کردن خواستههای ثروتمندان توانسته برای خود اعتباری کسب کرده و مشتریان بسیاری به دست آورد.
باید قبول کرد که دسترسی به ثروتمندان بسیار سخت و زمانبر است؛ بنابراین اگر میخواهید به آنها دسترسی داشته باشید باید از استراتژیهای مناسبی استفاده کنید. یکی از این استراتژیها دسترسی به ثروتمندان از طریق مصاحبه با آنها است.
در نظر داشته باشید هدف اصلی در کسبوکار ایجاد و حفظ روابط قوی میان شما و افراد با نفوذ و مشتریان قدرتمند است. استیسی آلکرن، نویسنده و کارآفرین با استفاده از جامعه مجازی لینکدین توانسته بیش از ۳۰۰ مصاحبه داشته باشد. او هوشمندانه از مصاحبهای که با ورزشکاران، هنرمندان و صاحبان مطرح کسبوکارهای موفق داشته است استفاده کرده و توانسته یک شبکه ارتباطی قوی برای خود درست کند.
استیسی میگوید در مصاحبه با این افراد به جای اینکه از خدمات یا محصولات صحبت کند تلاش کرده تا یک ارتباط قوی بسازد که در نهایت به کسبوکارش نیز کمک کرده و فرد مصاحبهشونده به مشتری استیسی تبدیل شده است.
کارآفرین موفق، شانا دیکرسون توانسته یک شبکه ارتباطی قوی ایجاد کند. او برای مشتریان ثروتمند خود که در میان آنها ریچارد برانسون قرار دارد خدماتی مانند برنامهریزی رویدادها و معرفی محصولات ترتیب میدهد. سوال اینجا است که چه چیزی باعث شده تا شانا رشد قابل توجهی کرده و بتواند برانسون را نیز به جمع مشتریان خود اضافه کند؟
از نظر شانا جواب این سوال بسیار ساده است. او میگوید برای فردی خدمات ارائه میکرده که روی برانسون نفوذ بسیاری داشته است. به همین دلیل از وی میخواهد تا او را با برانسون آشنا کند. معرفی شدن توسط فردی که برانسون به او اعتماد داشت باعث شد تا شانا بتواند یک مشتری خوب پیدا کند.
شاید هزینههایی که ثروتمندان برای عضویت در مجموعهای میپردازند بسیار بالا باشد اما با یافتن باشگاههای ورزشی، رستورانها یا مکانهای دیگر که آنها علاقهمند به رفتن به این مجموعهها هستند میشود فرصتی ایجاد کرد تا بتوانید با مشتریان احتمالیتان بیشتر آشنا شوید.
خیلی از کارآفرینان و صاحبان کسبوکارهای مختلف از این روش استفاده میکنند تا بتوانند روابط قدرتمندی تشکیل دهند. در نظر داشته باشید مانند تکنیکی که در مصاحبه بیان کردیم بهتر است ابتدا به برقراری رابطه فکر کنید تا اینکه صراحتا به موضوع کسبوکارتان و خدمات یا محصولاتی که ارائه میدهید اشاره کنید، زیرا ثروتمندان برای کاهش استرس به مجموعههای تفریحی یا ورزشی میروند و نزدیک شدن شما با طرح موضوعاتی مربوط به کسبوکار ممکن است نتیجهای معکوسی داشته باشد.