تبعات درمان بیماریهای حاد برای اغلب پزشکان هم کم نیست؛ بهگونهای که گاه درمان یک بیمار صعبالعلاج ممکن است به مرگ بیمار منجر شود. یعنی در شرایطی که اوضاع جسمی این بیمار حاد است و درمان آن ممکن است حتی به مرگ بیمار منجر شود، اما هم اکنون شاهد هستیم که گاه مرگ این بیماران به عنوان خطای پزشکی مطرح میشود که حتی ممکن است پزشک به دلیل مرگ یک بیمار در حال مرگ به مجازات حبس محکوم شود.
البته این حرفها به این معنی نیست که همه خطاهای پزشکی به این دلیل اتفاق میافتد و همه میدانیم که هرساله تعداد زیادی از پزشکان به دلیل خطای آشکار پزشکی، به سلامت بیمار لطمه میزنند ولی در این گزارش، صحبت از مواردی است که در آن بیمار با وضعی نزدیک به مرگ به پزشک مراجعه میکند، ولی به دلیل احتمال فوت بیمار، بسیاری از پزشکان از درمان اینگونه بیماران سر باز میزنند و ترجیح میدهند که با پذیرش نکردن بیمار، وارد فرآیند نفسگیر پروندههای قصور پزشکی نشوند.
بدترین ضربهای که این شرایط میتواند برای بیماران وخیم به بار بیاورد، پذیرش نشدن این بیماران از سوی پزشک است. درواقع، پزشک با یک حساب سرانگشتی به این نتیجه میرسد که بهتر است کلا چنین بیماری را نپذیرد تا مبادا به دلیل مرگ احتمالی بیمار بدخیم به زندان بیفتد.
اما در چند هفته گذشته، بازنگری قانون مجازات اسلامی درباره خطاهای پزشکی نهایی شد و با تصویب قانون جدید، در صورت صدمه دیدن بیماران در حین درمان، مجازاتهای دیگری مثل مجازات زندان جایگزین حبس پزشک میشود.
بسیاری از کارشناسان بر این باورند که با اصلاح قانون مجازات اسلامی درباره خطاهای پزشکی، دست پزشک برای درمان بیماران صعب العلاج بازتر میشود و در نتیجه پزشک با جسارت و اعتماد به نفس بیشتری به درمان بیمار اقدام میکند.
پیشتر نیز معاون انتظامی سازمان نظام پزشکی در حمایت از بازنگری در قانون مربوط به حبس پزشکان، عنوان کرده بود که برای رسیدگی به پروندههای پزشکی لازم است یکسری اصول رعایت شود. ابتدا آنکه باید با خاطی برخورد شود و البته برخوردها باید جنبه پیشگیرانه داشته باشد. همچنین در رسیدگی به پروندهها باید اعتماد متقابل میان مردم و کادر پزشکی درنظر گرفته شود.
به گفته این مقام مسئول، نباید اقداماتی صورت گیرد که پزشک در حالت دفاعی قرار گیرد، زیرا در این صورت پزشک در تصمیمگیریهایش محافظهکار خواهد شد. بررسیها نشان میدهد که 80 درصد پزشکان پس از تشکیل پرونده در دادگاهها اعتماد به نفس خود را از دست دادهاند و 60 درصد آنها بیماران پرخطر را پذیرش نمیکنند.
قانون جدید چه میگوید؟
در ماده 616 قانون مجازات اسلامی آمده است: «در صورتی که قتل غیرعمد به واسطه بیاحتیاطی یا بیمبالاتی یا اقدام به امری که مرتکب در آن مهارت نداشته است یا به سبب رعایت نکردن نظامات واقع شود، مسبب به حبس از یک تا سه سال و نیز به پرداخت دیه در صورت مطالبه از ناحیه اولیایدم محکوم خواهد شد، مگر اینکه خطای محض باشد.»
این قانون، مصوب سال 75 است و برپایه این ماده قانونی به خطای پزشکان رسیدگی میشود. در حقیقت، براساس این قانون، برای خطاهای پزشکی، جرایم نقدی یا یک تا سه سال حبس برای پزشک صادر میشود، ولی در بازنگری جدید این قانون، دیگر موارد حبس پزشکان به مجازاتهای دیگری تبدیل شده است.
رئیس قوه قضاییه نیز اردیبهشت امسال با صدور بخشنامهای از قضات سراسر کشور خواست درصورتی که جرم به دلیل بیاحتیاطی یا بیمبالاتی یا رعایت نکردن نظامات واقع شود، در تعیین کیفرخواست، حسب مورد از مجازات جایگزین حبس از نوع جزای نقدی یا دوره مراقبت استفاده کنند.
با این حساب، از این پس براساس بازنگری که در قانون مجازات اسلامی آمده است، دیگر هیچ پزشکی حبس نخواهد شد و در نتیجه، پزشک با آرامش بیشتر و بدون ترس از حبس میتواند از همه توان پزشکی خود برای درمان بیماران استفاده کند.
حفظ جایگاه و منزلت پزشکان
جامعه پزشکی نسبت به بازنگری قانون مجازات اسلامی روی خوش نشان داده است و اغلب پزشکان، این کار را موجب نفع بیمار و بهبود فرآیند درمان میدانند.
معاون حقوقی وزارت بهداشت درباره نارساییهای قانون قبلی عنوان میکند: آن قانون بعضا موجب خودداری پزشکان از انجام اعمال جراحی پرخطر میشد که این شرایط نیز به محرومیت مردم از خدمات این پزشکان منجر میشود. بنابراین نظم اجتماعی و امنیت شغلی پزشکان در ارائه خدمات مطلوب به بیماران ایجاب میکند که امکان تبدیل مجازات حبس به مجازات متناسب به نحوی وجود داشته باشد که مانع ارائه خدمات صادقانه نشود.
طاهر موهبتی خاطرنشان میکند که پزشک انسان دلسوز و باوجدانی است که قصدی جز رساندن خدمت و کمک به بیمار ندارد، ولی برای رسیدن به این هدف ممکن است گاهی با وجود کوششهای فراوان، اتفاقات ناگزیری هم رخ دهد و پزشک را با اتهام جرم غیرعمدی مواجه کند، در حالی که تخلف پزشک از تخلف دیگر افراد متمایز است.
دکتر حمید جمالالدینی، متخصص ژنتیک و کارشناس نظام سلامت نیز درباره فواید بازنگری این ماده قانونی به جامجم میگوید: همواره مردم ایران به دو گروه عالمان دینی و پزشکان اعتماد داشته و به این دو گروه اجازه دادهاند که به حریم خصوصی آنها وارد شوند. از سوی دیگر، حکیم در جامعه ایران فردی است که علاوه بر علم پزشکی، دارای فهم اجتماعی، فهم حقوقی و مزین به صفات اخلاقی است و با این تعاریف، بازنگری این ماده قانونی موجب حفظ و تکریم جایگاه حکیم در ایران خواهد شد.
به اعتقاد جمالالدینی، بازنگری در این قانون موجب شد که پزشکان از تمام توان بالفعل خود برای مداوای بیماران استفاده کنند و این کار موجب برقراری آرامش در فضای جامعه پزشکی کشور شده است.
البته این متخصص تاکید میکند: قانون جدید باید سبب شود که پزشکان نیز به حقوق بیماران بیشتر از پیش احترام بگذارند و ضمن دقت بیشتر در مداوای بیماران، ترس از عواقب درمان را به فرآیند درمان وارد نکنند.
پزشکان از هر خطایی مصون نیستند
پرسشی که شاید برای اغلب مخاطبان مطرح شود این که آیا با بازنگری قانون مجازات اسلامی، دیگر پزشک برای انجام هر کار درمانی مصونیت دارد یا اینکه پزشک با وجود این بازنگری باز هم موظف است که نسبت به اعمال خود در برابر مراجع قانونی پاسخگو باشد؟
دکتر جمالالدینی توضیح میدهد که در همه جای جهان، اعمالی درمانی وجود دارد که پزشک هرگز نباید آنها را انجام دهد و در صورت ارتکاب آنها باید پاسخگو باشد. این اعمال با آن چیزی که از آن به عنوان خطاهای پزشکی یاد میشود، تفاوت دارد.
مثلا اگر پزشک به جای پای چپ، پای راست بیمار را عمل کند، این کار با تعریف قصور پزشکی متفاوت است و در زمره کارهایی است که پزشک نباید به هیچوجه آن را انجام دهد؛ بنابراین این اعمال، غیرقابل بخشش است و پزشک باید در برابر این کار خود پاسخگو باشد.
جدای از آن، نباید فراموش کنیم که همچنان مجازاتهایی مثل مجازات نقدی برای خطاهای پزشکی پابرجاست و در صورتی که پزشک موجب صدمه زدن به بیمار شود، باید مجازات شود؛ مجازاتی که البته دیگر در آن حبسی وجود نخواهد داشت.
با رویه جدید، قوه قضاییه و جامعه پزشکی امیدوار است که بیماران بدحال صرفا به دلیل مسئولیت بالای درمان آنها از سوی پزشکان پس زده نشوند و شانس زنده ماندن آنها و استفاده از توان حداکثری پزشکان، بالاتر رود.
امین جلالوند / گروه جامعه
خبرگزاری آریا -
جسارت و جرات، توانایی ابراز خود و ابراز حقوق خود بدون تعدی به حقوق دیگران است
تعریف دقیق از جرات و ابراز وجود همیشه آسان نیست چون مرز باریکی بین جسارت و پرخاشگری وجود دارد.
تعریف دقیق از جرات و ابراز وجود همیشه آسان نیست چون مرز باریکی بین جسارت و پرخاشگری وجود دارد. شاید این دو تعریف تشخیص این دو واژه را آسان تر کند:
مبنای جسارت تعادل است - وقتی نیازی واقعی و برحق وجود داشته باشد، فرد از خود جسارت نشان میدهد و درخواست خود را بازگو میکند، اما این به این معنا نیست که لزوما آنچه مطالبه میکند، دریافت خواهد کرد.
مبنای پرخاشگری برنده شدن است- فرد در وضعیت پرخاشگری بدون در نظر گرفتن شرایط و ملاحظات و در نظر گرفتن حقوق دیگران، بیشترین منافع را برای خود میخواهد و به هر قیمتی آن را به دست میآورد.
گاهی دیده میشود که بعضی از افراد مطالبی در ذهن دارند؛ اما نمیتوانند آن را به طرف مقابل انتقال بدهند و خجالت میکشند. آنان برای این کار به جسارت نیاز دارند.
جرات داشتن، توانایی بیان کردن اعتقادات و خواستهها است که عامل مهمی در جریان برقراری ارتباط خوب و مطلوب به شمار می رود وبرای جوانان اهمیت زیادی دارد.
آیا مواردی را تجربه کردهاید که ببینید دیگران شما را مجبور میکنند مانند آنها بیندیشید و با آنها همرای شوید؟ آیا ابراز احساسات مثبت و منفی خود را به شکل آزادانه و صادقانه دشوار میبینید؟ آیا گاه کنترل خود را از دست میدهید و نسبت به دیگران که چندان هم مقصر نیستند، خشمگین میشوید؟ پاسخ مثبت به هر یک از پرسشهای فوق بر مشکل فقدان جرات و جسارت دلالت دارد...
- شما حق دارید
جسارت و جرات، توانایی ابراز خود و ابراز حقوق خود بدون تعدی به حقوق دیگران است. شما پیش از ابراز آزادانه نیازهای خود باید باور کنید که از حق مشروع داشتن این نیازها برخوردارید. لذا حقوق زیر را همیشه باید مد نظر داشته باشید:
شما حق دارید در مورد چگونگی هدایت زندگی خود تصمیم بگیرید. این حق، پیگیری اهداف و آرزوهای شخصی و تعیین اولویتهای خاص خود شما را شامل میشود. شما این حق را دارید که ارزشها، باورها؛ عقاید و عواطف خاص خودتان را داشته باشید و حق دارید در مورد این ارزشها، باورها، عقاید و عواطف به خودتان احترام بگذارید. مهم نیست دیگران چه عقیدهای دارند. شما حق دارید در مورد اعمال یا احساسات خود به دیگران توضیح ندهید، نیاز نیست اعمال و احساسات خود را توجیه کنید. شما حق دارید به دیگران بگویید مایلید چگونه با شما رفتار شود.شما حق دارید خودتان را ابراز کنید و حق دارید بگویید نه؛ من نمیدانم؛ من نمیفهمم یا حتی من اهمیت نمیدهم.شما حق دارید وقتی را به شکلدهی افکار خود پیش از ابراز آنها اختصاص دهید.
شما حق دارید از دیگران درخواست اطلاعات یا کمک کنید بدون اینکه از بابت نیازهای خود دستخوش احساسات منفی شوید.
شما حق دارید افکارتان را تغییر دهید. اشتباه کنید و گاه غیرمنطقی عمل کنید و پیامدهای آن عمل را کاملا بپذیرید.
شما حق دارید خودتان را دوست بدارید؛ هرچند میدانید کامل نیستید و گاهی کارها را پایینتر از حد توانایی کامل خود انجام دهید.
شما حق دارید روابط مثبت و رضایتبخش برقرار کنید. روابطی که در آن احساس آرامش کنید و آزاد هستید صادقانه خود را بیان کنید و حق دارید روابط خود را اگر نیازهای شما را برآورده نسازد، تغییر یا خاتمه دهید.
شما حق دارید زندگی خود را به هر شیوهای که خودتان تعیین میکنید؛ تغییر و تحول دهید.
وقتی شما باور نداشته باشید که صاحب این حقوق هستید، ممکن است در قبال شرایط و رویدادهای زندگی خود به صورت انفعالی واکنش نشان دهید. وقتی به نیازها؛ عقاید و داوریهای دیگران بیش از نیازها؛ عقاید و داوریهای خود اهمیت دهید، احتمالا احساس آسیب؛ تشویش و حتی خشم میکنید. این نوع رفتار انفعالی و بدون جرات، اغلب غیرمستقیم و از لحاظ هیجانی غیرصادقانه و خودانکارانه است.
نزد بسیاری از افراد؛ توجه به نیازهای مشروع خود و ابراز آن حقوق؛ خودخواهانه تعبیر میشود. در صورتی که خودخواهی؛ به معنی تنها به حقوق خویش توجه کردن و عدم توجه به حقوق دیگران است.
مبنای جسارت تعادل است
- تمرین؛ تمرین؛ تمرین
به صرف خواندن یک جزوه نمیتوانید جراتمند بودن را بیاموزید. شما میتوانید در ارتباطی که با دوستان و اعضای خانواده خود برقرار میکنید این مهارتها را تمرین کنید، اما ابتدا به آنها بگویید که مشغول چه کاری هستید! در آغاز کوشش نکنید رفتارتان را در مورد موقعیتهای دشوار و فشارآور تغییر دهید. ابتدا در موقعیتهایی که کمترین احتمال خطر را دارد؛ تمرین کنید. تا آنجا که ممکن است شما باید درباره آنچه میخواهید؛ آنچه فکر میکنید و آنچه احساس میکنید روشن و صریح صحبت کنید. مانند: من میخواهم؛ من نمیخواهم؛ من آن زمان را دوست دارم؛ من عقیده متفاوتی دارم؛ من فکر میکنم...
صریح باشید. پیام خود را به شخصی که طرف اصلی صحبت شماست بیان کنید.
پیام از آن خودشماست. شما میتوانید مالکیت خود را با عبارات شخصی یعنی گفتارهایی که با ضمیر اول شخص «من» آغاز میشود آشکار سازید، مانند من با شما موافق نیستم به جای گفتن شما در اشتباه هستید.
- تقاضای بازخورد
از عباراتی مثل آیا مقصود من روشن است؟ شما چه کار میخواهید انجام دهید؟ استفاده کنید. تقاضای بازخورد، دیگران را تشویق میکند تا سوءتفاهم شما تصحیح شود. همچنین به دیگران کمک میکند دریابند شما عقیده؛ احساس یا تمایلی را بیان کردهاید نه اینکه تحکمی در میان باشد.
گردآوری:بخش روانشناسی بیتوته
منابع:
akairan.com
forum.mui.ac.ir