جام جم سرا: تحقیقات ارائه شده در کنگره بینالمللی سردرد نشان میدهد مغز زنان و مردان مبتلا به میگرن متفاوت است. این تفاوت به قدری عمیق است که برخی از دانشمندان اصرار دارند میگرن در زنان و مردان دو اختلال جداگانه و مجزا است.
«نسیم ملکی» فیزیکدان پزشکی در بیمارستان اطفال بوستون و استاد دانشکده پزشکی هاروارد میگوید: باید به میگرن به عنوان یک بیماری متفاوت در زنان نسبت به مردان نگاه کرد. یافتههای دکتر ملکی و همکارانش به توسعه درمانهای خاص این بیماری جنسیتی اشاره دارد زیرا بهترین داروهای موجود در حال حاضر تنها روی نیمی از افراد مؤثر هستند و نیمی دیگر مجبور به تحمل دردهای مشقت بار هستند و هیچ امیدی برای از بین رفتن دردهای طولانی مدت ندارند.
به گفته دکتر ملکی، تفاوت جنسیتی در بیماری میگرن محققان را باید به فکر تولید داروهای خاص بیندازد. اغلب محققان معتقدند مظنون و مسئول اصلی شیوع بیشتر میگرن در زنان هورمونهای زنانه است اما آنها هیچ گونه شواهد قطعی برای پشتیبانی از این نظریه ندارند. نبودن تحقیقات جدی در این زمینه بسیار ناامیدکننده بود تا این که دکتر ملکی و همکارانش تصمیم گرفتند MRI از مغز زنان و مردان مبتلا به میگرن تهیه کنند. نتایج اسکنهای مغزی در زنان و مردان مبتلا به میگرن محققان را بسیار شگفتزده کرد. نتایج نشان میداد یکی از جنبههای مهم زندگی در ارتباط با میگرن توسط محققان نادیده گرفته شده است و اگر 40 سال پیش به این نتیجه دست مییافتند، شاید داروهای بهتری برای زنان مبتلا به میگرن کشف میشد. آنها دریافتند ساختارهای مغزی زنان مبتلا به میگرن به طور قابل توجهی نسبت به همتایان مرد یا افرادی که میگرن نداشتند، متفاوت است. به عنوان مثال ماده خاکستری مغز زنان در قسمت خلفی که در پردازش درد نقش دارد تفاوت اساسی با مردان دارد. همچنین زنانی که دچار میگرن بودند عملکرد مغزشان تفاوت معنیداری با مبتلایان مرد یا افراد بدون میگرن داشت. به عبارت دیگر اتصالات بین دو قسمت ماده خاکستری در زنان محکمتر از مردان است به همین خاطر آنها پاسخهای شدیدتری را در ارتباط با پردازش مسائل عاطفی نسبت به مردان نشان میدهند. در مردان مبتلا به میگرن پاسخ به درد در هسته اکومبنس یا منطقهای از مغز که مدار پاداش در آن گسترده است، دیده میشود. این امر نشان میدهد در مردان میگرنی مدار پاداش مغز در ابتلا به میگرن نقش دارد.
جالبترین بخش از این مطالعه ارتباط بین تفاوتهای ساختاری در مغز و پاسخهای کاربردی آن نسبت به درد بود. دکتر ملکی میگوید: به نظر میرسد شبکههای مختلفی در ساختار مغز زنان مبتلا به میگرن وجود دارد که در مردان مبتلا به میگرن دیده نمیشود. البته تحقیقات بیشتری برای علت این تفاوتها وجود دارد. اما شرکتهای دارویی باید آزمایش برای تولید داروهای میگرن را در جوندگان نر متوقف کنند و از موشهای ماده برای این منظور نیز بهره بگیرند زیرا میگرن بیماریای است که در دو جنس دارای دو شکل متفاوت است. این استاد دانشگاه و همکارانش اظهار امیدواری کردند در آینده نزدیک درمانهای جدیدی را بر اساس تفاوتهای مغز کشف کنند.(ایران)
جام جم سرا: «ایرج عبدی» افزود: در بحث مسائل جنسیتی آنچه موضوع اصلی محسوب میشود، رعایت حدود شرعی و اسلامی است و این گونه تفکیکها نمیتواند موفقیتی در این زمینه داشته باشد.
وی با بیان اینکه اجرای چنین طرحهایی در واقع کاری بیهوده است، اظهار داشت: به طور یقین در راستای اجرای این طرحها افرادی که اجرا کننده آن هستند، مقصود و مرادشان نیز برآورده نمیشود زیرا با طرح تفکیک جنسیتی در ادارات و نهادها، مشکلات موجود حل نمیشود بلکه تنها باید به سالمسازی محیط در سازمان و نهادها اقدام شود تا بتوانیم شاهد رعایت حدود شرعی و اسلامی نیز باشیم.
به گزارش جام جم سرا، عبدی با بیان اینکه باید فعالیتهایی که در ادارات و دستگاههای اجرایی صورت میگیرد، خارج از حدود شرعی نباشد، ادامه داد: همیشه مشاهده شده که سختگیری در هر کاری نتیجه بخش نیست و در این زمینه نیز تفکیک نمیتواند پاسخگوی مشکلات باشد. (ایرنا)
زن بودن یا مرد بودن، مساله این است
شما زن هستید یا مرد؟ شاید فکر کنید جواب این سوال یکی از بدیهیترین جوابهای زندگیتان است. اگر اینگونه است، پس اختلال هویت جنسی در شما وجود ندارد، اما همه اینگونه نیستند و گاهی یک فرد مدتها از خود میپرسد من زن هستم یا مرد؟ کسی که این سوال در زندگی اش خیلی تکرار شود و او را دچار مشکل کند در حقیقت یک بیمار است که از اختلال هویت جنسی رنج میبرد.
چقدر خانوادهها و جامعه این اختلال را میشناسند؟ وقتی پای درد دل چند بیمار مینشینید، متوجه میشوید خیلی کم و همین مساله باعث شده است افراد مبتلا به این اختلال روزهای سختی را بگذرانند، اما این اختلال چیست؟
برای آنکه تعریف صحیحی از اختلال هویت جنسی داشته باشیم به سراغ دکتر سحر انصاری ،روانپزشک رفتیم که برای مان تعریف دقیقی ازاین اختلال داشته باشد.
وی میگوید: در مرحله اول باید بدانیم دو اختلال نزدیک به هم وجود دارد.باید بین اختلال هویت جنسی و دو جنسه بودن تفاوت قائل شد که متاسفانه بیشتر مردم این دو را با یک چشم نگاه میکنند.
تراجنسی یا ترنس سکچوال (transsexual) به کسانی گفته میشود که به دلیل نارضایتی از جنس خود، خواستار تغییر جنسیتشان هستند، زیرا جنسیتی که در روانشان حس میکنند با جنسیت جسم شان متضاد است. این افراد از وقتی خود را میشناسند، احساس میکنند به جنس دیگر تعلق دارند. در واقع مبتلایان به اختلال هویت جنسی دچار نارضایتی از جنسیت خود هستند، بیآنکه هیچگونه ناسامانی یا مشکلی در جسم آنان مشاهده شود.
اما گروه دیگر یعنی افراد دوجنسی (hermafrodit)بحث شان متفاوت است و از همان ابتدا اندام جنسی فیمابین دارند و مشکلشان تنها روحی نیست.
هویت جنسی
هویت جنسی یک حالت روانشناختی است که بازتاب احساس درونی شخص از مرد یا زن بودن خویش است. وقتی شما خیلی قاطع و بدون هیچ شکی میگویید من مرد هستم یا زن هستم، در حقیقت به یک هویت جنسی رسیدهاید. بین این هویت و اندام جنسی فرد یک ارتباط مستقیم وجود دارد و اگر این ارتباط به هم بخورد، آن وقت سر و کله یک اختلال پیدا خواهد شد.
وقتی بین هویت جنسی و اندامهای جنسی هماهنگی وجود ندارد به آن اختلال هویت جنسی گفته میشود. به کسانی که دارای اختلال هویت جنسی هستند و به تغییر جنسیت خود تمایل دارند ترانس سکسوال گفته میشود. (کاپلان و سادوک،1927) یک ترانس سکسوال مرد به زن، مردی است که احساس میکند یک زن است که در بدن مردی گرفتار است. او میخواهد از شر اندامهای تناسلی خود رها شود و ویژگیهای جنسی زنانه داشته باشد و میخواهد همانند یک زن زندگی کند. یک ترانس سکسوال زن به مرد زنی است که احساس میکند یک مرد است که در قالب یک زن گرفتار است. او میخواهد ویژگیهای مردانه را کسب کند و بهعنوان یک مرد زندگی کند. (سلیگمن، والکر و روزنهان، 1389) اگر بخواهیم به یک زبان ساده از این مشکل صحبت کنیم باید بگوییم:
اختلال هویت جنسی به حالتی اطلاق میشود که بین جنسیت پذیرفته شده فرد با هویت جنسی وی، تضاد و مغایرت ایجاد میشود. افرادی که دارای اختلال هویت جنسی هستند نسبت به جنسیتی که دارند احساس ناراحتی و نارضایتی دارند و برای مثال تصور میکنند زنی در قالب مرد هستند یا مردی در قالب زن. همین احساسات باعث میشود افراد دوست داشته باشند مانند جنس مخالف رفتار کنند،مثل آنها لباس بپوشند و در فعالیتهای اجتماعی و... مشارکت داشته باشند. این قبیل احساسات حتی اگر فرد اندامهای جنسی مردانه یا زنانه داشته باشد، بازهم به قوت خود باقی میماند.
حال فکر کنید یک نفر در خانواده شما مثلا فرزندتان چنین احساسی دارد. اگر دختر است میگوید میخواهم پسر باشم و اگر پسر است در آرزوی دختر شدن به سر میبرد. شما چه واکنشی نشان میدهید؟
مامان! من نمیخوام پسر باشم
دکتر انصاری از برخوردهای مختلف با این اختلال میگوید. وی تاکید میکند نوع رفتار خانواده در آینده یک فرد مبتلا به این اختلال نقش تعیینکنندهای دارد.
این روانپزشک ادامه میدهد: ممکن است شروع این اختلال از کودکی باشد یا نوجوانی و حتی در بزرگسالی. کودکان به علت آسیبپذیر بودن و همچنین وابستگی بیشتر به خانواده، نیاز بیشتری به حمایت و درک شدن دارند. در کودکی روان درمانی و خانواده درمانی خیلی مهم است.
وی میافزاید: مثلا پسری که در کودکی مدام میخواهد یک دختر باشد و خانوادهاش به ما مراجعه میکند، اولین کاری که انجام میدهیم، مداخلات رفتاری است. از خانوادهاش میخواهیم در مقابل رفتارهای کودک که با جنس خودش همخوانی دارد، به او پاداش بدهند تا از این طریق رفتارهای جنس خودش در او تقویت شود.
بررسی اختلالهای روحی مختلف حتما توصیه میشود. ممکن است پسری از اضطراب جدایی رنج میبرد یا بالعکس بیش از حد به مادرش وابسته است. در این دو وضع هم ممکن است یک خروجی رفتاری داشته باشد که همان نبود رضایت از جنسیتش است.
به خانوادههای فرد مبتلا توصیه میکنیم ابتدا رفتارشان را اصلاح کنند. این موضوع در کودکان اهمیت زیادی دارد؛ برای مثال در خانوادهای که پدر حضور کمرنگی دارد و فرزند پسر تمام مراوداتش با مادرش است، ممکن است علاقه به دختر بودن در او دیده شود، ما از پدر میخواهیم برای پسرش وقت بگذارد و با او بازی کند. اگر بزرگتر است با او همراهی کند و با هم کارهای مردانه انجام دهند تا این نبود الگوی جنسیتی مشابه برطرف شود.پس ابتدا باید این مراحل را طی کنیم تا مطمئن شویم فرد واقعا اختلال هویت جنسی دارد.
زنگ خطرهای والدینی
کودکی که به اختلال هویت جنسی مبتلا میشود، علائم و نشانههایی دارد که باید تمام والدین نسبت به این رفتارها دقیق باشند.انصاری میگوید: کودکی که دچار اختلال هویت جنسی است، نقشهای جنس مقابل را بازی میکند. اسباب بازیهای جنس خود را دوست ندارد و اصولا در ارتباط برقرار کردن با همسالان همجنس دچار مشکل میشود. حتی گاهی بعضی کودکان به دلیل تمسخر دیگر بچهها و فشار مدرسه برای ملبس شدن به لباس کلیشهای جنس معین شده از رفتن به مدرسه خودداری میکنند.
در نوجوانی هم فرد مبتلا از نظر لباس پوشیدن، صحبت کردن، رفتار در جامعه و انتخاب دوستان، طبیعی و مانند همجنسان خود رفتار نمیکند. پای صحبت یکی از این نوجوانان نشستهایم:
مینا که قبل از عمل جراحی رامین بوده است،می گوید: همیشه از جنسیت و اندام جنسیام ناراضی بودم. فکر میکردم باید آنها را از بین برد. دوست داشتم اندام زنانه پیدا کنم و گاهی فکر میکردم وقتی بزرگ شوم، اندامم زنانه خواهد شد.
او میافزاید: مشکل اصلی من با والدینم بود که مرا درک نمیکردند و از احوال من بیخبر بودند و به دلیل ناآگاهی حتی برخوردهای تندی با من میکردند.
این اختلال در بزرگسالی هم ایجاد میشود که علائم آن مانند دو گروه قبل با بیزاری از جنس خود و اندام جنسی خود و همچنین در آرزوی زندگی و نقشهای جنس مقابل بودن، قابل بررسی است.
نگرانی بیش از حد ممنوع!
اگر یکبار سر زده وارد اتاق شدید و پسرتان را دیدید که به سراغ لوازم آرایش شما رفته است، نباید فکر کنید او دچار اختلال هویت جنسی شده و نگران شوید.
هر دختر و پسری ممکن است چندبار در زندگیشان بگویند که جنسیتشان را دوست ندارند یا دلشان میخواهد به شکل جنس مقابل در بیایند، اما این به معنی بیماری نیست. بخصوص در نوجوانی که بحرانهای مختلف هویتی ممکن است به سراغ فرد بیاید و چند باری ابراز علاقه کند که کاش دختر نبودم و پسر بودم. خانواده نباید برخورد شدید داشته باشد و نگران شود. این موضوعی است که در هر مشکلی باید خانوادهها آن را رعایت کنند.
دکتر انصاری در این باره تاکید میکند: باید فرزندان ما بدانند آنها را همانگونه که هستند، دختر یا پسر، پذیرفتهایم و دوست داریم.
اگر خانوادهای که چند پسر دارد و آرزوی دختر داشتن باعث میشود فرزند آخرشان را با اسامی دخترانه صدا کنند یا اسباب بازیهای دخترانه برای او بگیرند و رفتارهای دخترانهاش را تشویق کنند، باید بدانند فرزندشان را دچار مشکل میکنند.
اختلال هویت جنسی کم یا زیاد؟
هر چقدر هم بگوییم این مشکل یک اختلال روانشناختی است و فرد،بیمار است باز هم نمیتوان از تابو بودن آن جلوگیری کرد. هیچ خانوادهای بسادگی نمیپذیرد فرزندنش مبتلا به اختلال هویت جنسی است. به همین دلیل آمار دقیقی از این مشکل در کشور ما وجود ندارد، بلکه آمار نهایی متعلق به افرادی است که برای جراحی به پزشک قانونی مراجعه کردهاند. پس نمیتوانیم فکر کنیم تعداد مبتلایان همین تعدادی است که ثبت شده است. بسیاری از افراد مبتلا یک عمر را بدون بیان کردن این مشکل زندگی میکنند، زیرا از برخورد دیگران میترسند و ممکن است به کارهای نامناسب هم کشیده شوند، زیرا در خلوت شان میخواهند جنس دیگری باشند.
آمارهای سازمان پزشکی قانونی کشور نشان میدهد سالانه بیش از 270 ایرانی تغییر جنسیت میدهند.
خبرآنلاین در گزارشی بر مبنای آمارهای سازمان پزشکی قانونی اعلام کرد هر ساله به تعداد متقاضیان این عمل جراحی افزوده میشود. براساس آمارهای رسمی از سال 1385 تا 1389 بیش از 1366 نفر مجوز تغییر جنسیت در ایران را دریافت کردهاند که از میان آنها 56 درصد میخواهند زن شوند و 44 درصد قصد دارند با تغییر جنسیت مرد شوند.
در ایران آمار بیشتری نسبت به برخی کشورها در این خصوص وجود دارد که این به معنی بیشتر بودن این اختلال در کشورمان نیست، بلکه چون منع قانونی و شرعی برای دو همجنس بودن وجود دارد، کسی که این اختلال را دارد از مجرای قانونی و صحیح به دنبال رفع آن بر میآید.
همیشه تنها
مینا میگوید: تمام روزهای کودکیام بهتنهایی گذشت، زیرا به بازیهای جنس خودم هیچ علاقهای نداشتم و نمیتوانستم با همبازیهای مورد تائید خانواده بازی کنم. دوست داشتم به جمع دخترانه بروم و عاشق عروسک بازی بودم. وقتی دخترهای فامیل دور هم جمع میشدند و خاله بازی میکردند، آرزو داشتم با آنها بازی کنم. عروسکها را روی پایم بخوابانم و با قابلمههای پلاستیکی غذا درست کنم، اما همیشه آنها مسخرهام میکردند و شاید بیشتر از دخترهای فامیل، پسرهایی که میدیدند من به فوتبال بازی کردن با آنها هیچ علاقهای نشان نمیدهم، برخوردهای بدی با من داشتند.
او میافزاید: روزهای کودکی، روزهای خوبی نبود و در نگرانی این گذشت که نکند دیگران بفهمند در خلوت سراغ اسباب بازی خواهرم میروم. شاید هیچکس جز کسی که مانند من باشد، نتواند درک کند کودکی و خلوت یک بیمار با اختلال هویت جنسی چقدر غمگین است و تا چه حد میتواند در تنهایی بگذرد. میترسیدم اگر مادر و پدرم این موضوع را بفهمند مرا طرد کنند و این یک ترس و اضطراب همیشگی را در من ایجاد میکرد.
قدم قدم تا تغییر جنسیت
تغییر جنسیت اینطور نیست که امروز تصمیم بگیری و فردا به یک مرکز خصوصی مراجعه کرده و جنسیت خود را تغییردهی، بلکه باید مراحل قانونی آن طی شود تا مجوز شرعی و قانونی برای این عمل صادر شود.
اولین جراحی تغییر جنسیت در ایران وقتی انجام شد که فریدون ملک آرا بعد از چند مرحله پیگیری توانست مجوز این جراحی را از حضرت امام دریافت کند و به مریم ملک آرا تبدیل شود.
دکتر انصاری، روانپزشک میگوید: تغییر جنسیت کار سادهای نیست و در مدت زمان کوتاهی انجام نمیشود. وقتی یک بیمار با علائم اختلال هویت جنسی به پزشک قانونی برای عمل جراحی مراجعه میکند، باید مراحل مختلفی را طی کند تا مورد تائید قرار بگیرد.
وی اضافه میکند: وقتی یک فرد به اختلال هویت جنسی مبتلا میشود باید در قدم اول روان درمانی شود. در طول جلسات روان درمانی به او کمک میشود تا جنسیت خود و نقشهای وابسته به آن را بپذیرد. اگر بعد از جلسات روان درمانی باز هم فرد تاکید داشت که باید تغییر جنسیت دهد، باید مراحل بعد را طی کند. بررسیهای پزشک غدد و روانپزشک مشخص میکند که در نهایت این فرد نیاز به جراحی دارد یا خیر.
توصیه میشود فرد یک تا دو سال با هویت جنسی جنس مخالف زندگی کند که کار چندان سادهای نیست و اصولا خانوادهها مخالفت میکنند وما با آنها صحبت میکنیم که کمک کنند فرزندشان درمان شود. بگذارند اگر پسری دوست دارد دختر شود یکی دو سال با هویت دخترانه زندگی کند ولباس دخترانه بپوشد و کارهای دخترانه انجام دهد. در این مرحله، مشکلات خاص اجتماعی هم پیش میآید که هم خود بیمار و هم خانوادهاش آزار میبینند، اما این مرحله میتواند کمک کند تا فرد در موقعیت واقعی قرار بگیرد.البته این کار نباید بهصورت خودسرانه انجام شود. اگر پزشک او را یک ترانس تشخیص داد، میتواند با گرفتن مجوز به پوشیدن لباس های جنس مقابل اقدام کند.
اگر بعد از این مدت هنوز اصرار به تغییر جنسیت داشت، باید این کار انجام شود البته مدتی هم به دارو درمانی نیاز دارد. به مردان هورمون استروژن و به زنان هورمون تستسترون داده میشود که کمک میکند اندام آنها به جنس دیگر شباهت پیدا کند. وقتی این مراحل طی شد، یک بیمار اختلال هویت جنسی، مجوز تغییر جنسیتش را میگیرد و در نهایت به مراکز خاص برای جراحی معرفی میشود. خیلی مهم است بیمار تمام مراحل را طی کند زیرا بعد از عمل جراحی دیگر راه برگشتی وجود ندارد. هزینههای این عمل زیاد است که نیمی از آن را دولت میپردازد.
بعد از جراحی هم ازدواج این افراد مشکل خاصی ندارد، اما فرزند دار شدن شان کار چندان سادهای نیست. رحم پیوندی یا تولید اسپرم از مغز استخوان، راههای نوین و غیرمعمول هستند و هنوز در ایران پرهزینه و تقریبا دور از دسترسند.
هم خانوادهها و هم خود فرد باید بدانند بعد از جراحی همه چیز بیمشکل نخواهد بود اما مثل همیشه پذیرش درست خانواده و کمک به فرزند و درک او میتواند بسیار کارساز باشد. (ضمیمه چاردیواری)
ندا داوودی
جام جم سرا: جنسیت یکی از نخستین مولفههای برساخت هویت افراد است که از تولد و ابتدای زندگی به شکل زنانگی یا مردانگی به بخش مهمی از ساخت هویتی فرد در نزد خود و جامعه تبدیل میشود.
همین مساله سبب شده تا جنسیت با شکل دادن به نقشهای خصوصی و عمومی زن و مرد حتی منجر به ایجاد برخی ساختارهای اجتماعی شود. به عنوان مثال شکل گیری نظامهای ابتدایی حاکمیت و توزیع قدرت در قبایل، پیرامون مفهوم جنسیت به ایجاد سلسله مراتبهای پدرسالارانه و به باور برخی تاریخشناسان حتی مادرسالارانه منجر شد.
رسوب تاریخی تعاریف و کارکردهای جنسیتی سبب شده تا در سالهای نخستین هزارهٔ سوم میلادی نیز همچنان شاهد نقش پررنگ زنانگی و مردانگی در جایگاه اجتماعی و کسب موقعیتها و فرصتها در جوامع گوناگون باشیم.
در بسیاری از کشورهای عربی زنان همچنان از حقوق ابتدایی نظیر حق رای و رانندگی بیبهرهاند. در کشورهای شرق آسیا نظیر ژاپن و کرهٔ جنوبی زنان هنوز در تاروپود سنتهای کهن با نابرابریهایی نهادینه دست به گریبانند. حتی در کشوری چون ایالات متحدهٔ آمریکا انگارههای جنسیتی ناپیدا سبب شده تا زنی تاکنون نتواند در مقام رییس جمهوری به کاخ سفید راه یابد.
از دید بسیاری، وجود تفاوتهای ذاتی-به طور مشخص جسمی و عاطفی- بین زنان و مردان، دلیل بسیاری از انگارههای جنسیتی است. البته شماری از «فمینیستها» (طیفهای گوناگون طرفدار حقوق زنان و رفع نابرابریهای جنسیتی) بسیاری از ویژگیهای متمایز زنان و مردان همچون خصوصیتهای عاطفی را نه برآمده از جنس بلکه ناشی از هویت برساختهٔ ابتدایی میدانند و به طور کلی اعتقادی به تفاوت ظرفیت زنان و مردان در پذیرفتن نقشهای فردی و اجتماعی به واسطهٔ تفاوتهای جنسی ندارند.
با وجود چنین باورهایی، ناگفته پیدا است که زنان و مردان با هم تمایز دارند؛ مسالهای که افزون بر بازتولید نقشهای پذیرفته شدهٔ جنسیتی از سوی زنان و مردان، پیامدهایی چون سوگیریهای جنسیتی را نیز به بار آورده است.
سوگیری جنسیتی؛ مفهوم و چرایی
برای رسیدن به یک تعریف مشخص و دقیق از سوگیری جنسیتی، ابتدا باید شناخت دقیقی از جنس و تفاوت آن با جنسیت داشت.
«استفانی گِرت» جامعهشناس انگلیسی و نویسندهٔ کتاب «جامعهشناسی جنسیت» در این زمینه نوشته است: اصطلاح جنس بر تفاوتهای بیولوژیک میان زن و مرد دلالت دارد، حال آنکه جنسیت، ناظر بر ویژگیهای شخصی و روانی است که جامعه، آن ها را تعیین میکند.
یکی دیگر از تعریفهای دقیق واژهٔ جنسیت از سوی «سیمون دوبووار» فیلسوف و نویسندهٔ فرانسوی ارایه شده است.
وی در سال ۱۹۴۹ در کتاب مشهورش با نام «جنس دوم» در پاسخ به این پرسش که زن چیست، بیان کرد: زن چیزی جز نتیجه و محصول نیروهای اجتماعی و اقتصادی نیست.
به عقیدهٔ دوبووار، زن از شکم مادر متولد نمیشود، بلکه زیر شرایط اجتماعی و اقتصادی است که به یک زن تبدیل میشود.
با توجه به آنچه گفته شد و این نکته که هر جامعهای تعیین کنندهٔ انتظارات افراد آن از جنسهای مختلف است میتوان گفت، سوگیریهای جنسیتی مجموعهای از باورهای فرهنگی و اجتماعی شکل گرفته در ذهن افراد جامعه است؛ باورهایی که قابلیتها و ویژگیهای خاصی را به افراد، یعنی زن و مرد نسبت میدهند و خانواده، نهادهای آموزشی، گروههای همسالان، رسانهها و دیگر نهادهای فرهنگی و اجتماعی در شکل گیری و تشدید باورهای یاد شده موثرند.
«حسن بهرامنی»، روانشناس، سوگیری جنسیتی را تابعی از فرهنگ و وضعیت اجتماعی جامعه دانست و گفت: سوگیری جنسیتی به معنای برتری یک جنس بر جنس دیگر، تابعی از فرهنگ، سنت، اعتقادات و خرافات است.
وی رواج گزارههایی مانند «دختر متعلق به دیگران است»، «پسر نان آور خانه است»، «نام فامیلی خانواده تنها با پسر ادامه پیدا میکند» در جامعه را، محرکهایی برای سوگیری جنسیتی برشمرد.
یکی از مهمترین نظریههایی که به تبیین دلایل شکلگیری الگوها (یا الگووارههای) جنسیتی و به عبارتی سوگیری جنسیتی در جامعه پرداخته است نظریهٔ «یادگیری اجتماعی» است. در این نظریه، کودک موجودی پذیرای نیروهای محیط معرفی میشود که ساخته و پرداختهٔ جامعه، والدین، همسالان و رسانهها است.
در بیشتر مواقع، خانواده نقش مهمی در جامعه پذیری کودکان دارد. خانوادهها از ابتدا دختران را برای دستیابی به نقش خود به عنوان یک زن آموزش میدهند و پسران را برای قبول نقش مردانه به عنوان سرپرست خانواده آماده میسازند. به این ترتیب، تفکیک شغلها در همان اول زندگی از سوی خانواده به کودکان القا میشود و آنان برحسب دختر یا پسر بودن برای نقش پذیری اجتماعی در آینده تربیت میشوند. در چارچوب ذهنی یاد شده، این تفکر که وظیفهٔ زن خانه داری و پرورش فرزندان است و مردان نان آور خانه محسوب میشوند، یکی از سوگیریهای غالب در جامعهٔ ایرانی بوده است.
در چارچوب آموزشهای رسمی و ساختاری کشور، همهٔ شخصیتهای قهرمان مانند «دهقان فداکار» و «پتروس» مذکر هستند و در برابر، «کوکب خانم» به عنوان مادری فداکار و مهربان و دختری با نام «کبری» که فراموشکار است و نمیداند کتابش را کجا گذاشته به عنوان نماد زن در کتابهای درسی دوران دبستان ما معرفی شدهاند. به باور برخی ناظران، در سالهای گذشته سیاستهای آموزشی و برنامههای رسانهٔ ملی ما نیز به صورت مستقیم و غیرمستقیم موجب گسترش الگوهای جنسیتی شده است.
در کنار انگارههای جنسیتی سنتی، بازتولید الگوهای جنسیتی در چهرهها و قالبهای نو، مسالهای است که در سالهای اخیر در رسانهها نمود بسیاری داشته است. در بسیاری از کشورها از جمله ایران در تبلیغات بازرگانی رسانهها، از زنان برای تبلیغ لوازم خانگی و آشپزی و از مردان برای بازی نقشهای مدیریتی، تبلیغ تلفن همراه، رانندگی و... استفاده میشود.
یکی دیگر از نمودهای سوگیری جنسیتی، در نظر گرفتن شغلهای متفاوت برای زنان و مردان در بسیاری از جوامع است.
«عالیه شکربیگی»، جامعهشناس و مدرس دانشگاه آزاد، یکی از مهمترین دلایل شکل گیری الگوهای جنسیتی در کشور را مربوط به فعالیت و نقش رسانهها میداند که سوگیریهای جنسیتی را خواسته یا ناخواسته ترویج میدهند.
رویکرد دیگری که سعی دارد نگاه جنسیتی را از جنبهٔ سیر تاریخی آن مورد بررسی قرار دهد، رویکرد «مردمشناسانه» است. این رویکرد با تاکید بر ریشههای فرهنگی و تاثیر آن بر نوع رفتار مردانه و درنتیجه شکل گیری مردانگی، سعی دارد فرهنگ مردسالاری و نوع نگاه به زنان را در سیر تاریخی یک جامعه مورد بررسی قرار دهد.
از سالهای گذشته تاکنون، مردان سنگ زیرین آسیاب نهادهای اجتماعی و در وهلهٔ نخست، خانواده بودهاند. بر پایهٔ همین الگو، فرزند پسر میراثدار خانوادگی تلقی و خانواده در صورت نداشتن پسر مقطوعالنسل محسوب میشود و میراث وی به دیگران میرسد. این تفکر هنوز در برخی خرده فرهنگهای کشور ما قابل دیدن است.
شکربیگی با اشاره به تلقیهای نادرست از جنس کودک در برخی از مناطق کشور گفت: نگاهی که ما به فرزند خود داریم نباید بر اساس جنس بلکه باید نگاهی انسان گونه باشد زیرا فرزند در دامن خانواده با معنای جنس و الگوهای جنسیتی آشنا میشود. ما در جامعه شاهد یک نگاه تک فاعلی هستیم و باید این نگاه جای خود را به دو فاعلی و حضور گستردهٔ ۲ جنس دهد تا ما بتوانیم از تواناییهای زنان در جامعه استفاده کنیم.
او در پاسخ به پرسشی در زمینهٔ گسترهٔ نگاه جنسیتی در جوامع گفت: تبعیض جنسیتی تنها خاص کشور ما نیست و در همه جا وجود دارد ولی در برخی از کشورها سوگیری جنسیتی تعدیل شده است. با این حال، در جامعهٔ ما به خاطر برخی نگاهها به جنس مخالف، شاهد تداوم سوگیریهای جنسیتی در قبال زنان هستیم.
سوگیری جنسیتی و پیامدهای آن
نخستین پیامد تحکیم الگووارههای جنسیتی را میتوان برکنار ماندن زنان از امکان حضور در بسیاری از نقشهای سیاسی، اجتماعی-فرهنگی، اقتصادی و قدرت نمایی در این عرصههای گوناگون دانست. به عبارتی دیگر، تداوم و تحکیم سوگیریهای جنسیتی به آسیب بزرگی چون «تبعیض جنسیتی» انجامیده که خود متغیری واسطه در بروز دیگر آسیبها بوده است.
در این زمینه، بهرامنی یکی از مهمترین آسیبهای تبعیض جنسیتی را سرخوردگی میداند. وی با اشاره به مشکلاتی که برای انسانهای سرخورده در جامعه به وجود میآید، گفت: بیماریهای مختلف روانی مانند افسردگی یکی از مهمترین مشکلاتی است که گریبان افراد سرخورده را میگیرد و این خود موجب میشود آنان در بسیاری از مسایل زندگی خصوصی از جمله در مسایل زناشویی دچار مشکلاتی شوند؛ مشکلاتی که زمینههای طرد آنان از جامعه را فراهم میکند.
خشونت علیه زنان از دیگر آثار و نتایج تشدید سوگیریهای جنسیتی در جامعه است. زمانی که الگووارههای مسلط بر جامعه مرد را صاحب قدرت و زن را موجودی ترسو در کودکی بار میآورد، نباید انتظار داشت مردی که با تفکر زورسالاری بزرگ شده و خود را برتر از جنس مخالفش میپندارد در برخورد با زنان رویه ای دیگر را در پیش گیرد.
خشونتهای کلامی، جسمی و جنسی علیه زنان و طلاقهایی که امروزه به خاطر این خشونتها در جامعه رخ میدهد خود مصداق بارزی از پیامدهای منفی الگوهای جنسیتی بوده که در دوران مختلف در ذهن افراد شکل گرفته است.
فشارهای ناشی از این آسیبها و تلاش برای رهایی از سنگینی الگووارههایی که به لحاظ تاریخی سایهٔ خود را بر سر زنان انداخته است، در سالهای گذشته زمینه ساز بسیاری از جنبشهای اجتماعی شده است. در این ارتباط، ظهور جنبشهای فمینیستی را میتوان از پیامدهای آشکار تشدید سوگیریهای جنسیتی به شمار آورد.
گذشته از پیامدهای سوگیریهای جنسیتی که از آن یاد شد، بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران مهمترین و اصلیترین نتیجهٔ تحکیم الگووارههای غیرقابل انعطاف جنسیتی را بیبهرگی جامعه از توان و استعدادهایی میدانند که در ایفای نقش فعالانهٔ زنان در زمینههای گوناگون نهفته است.
در شرایطی که در جوامع غربیِ پس از دوران نوزایی، همچنان زنان به دلیل حاکمیت الگووارههای سنتی و جنسیتی از حضور موثر در عرصههای گوناگون سیاسی-اجتماعی و اقتصادی برکنار بودند، وقوع انقلاب صنعتی در اروپا (در اواسط قرن هجدهم) نقش آفرینی گستردهٔ زنان در پیشبرد اهداف این انقلاب را ناگزیر ساخت و بدین ترتیب زنان رفته رفته نقشهایی مشابه مردان بر عهده گرفتند.
تحولاتی چون وقوع جنگهای جهانی اول و دوم نیاز به گسترش حضور زنان در عرصههای گوناگون اعم از صنعتی، اقتصادی، تجاری و حتی نظامی-دفاعی را افزایش داد. همین موضوع سبب شد زنان برای برقراری توازن بین نقشهای تازهٔ خود و بایستههای فعالیتهای سیاسی و اجتماعی از حقوقی همچون حق رای نیز برخوردار شوند.
امروزه بسیاری از اندیشمندان حوزههای مختلف بر این موضوع اتفاق نظر دارند که مهمترین پیش نیاز توسعه در زمینههای مختلف، مشارکت بیشینهٔ اعضای جامعه یا به عبارتی شهروندان یک کشور است. هرچند کسی نمیتواند ادعا کند زن و مرد در شرایط مختلف برابر هستند ولی با پیشرفتهایی که در حوزههای مختلف صورت گرفته است، این باور تقویت شده که زنان به عنوان کسانی که نیمی از جمعیت جامعه را تشکیل میدهند و نیمی دیگر را نیز به دنیا میآورند، میتوانند نقش مهمی در فرایندهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی داشته باشند.
باید توجه داشت که پذیرش مسوولیت از سوی زنان در عرصهٔ کار و فعالیت اجتماعی نه تنها مانع اجرای وظایفی چون مادری نیست بلکه روحیه و کارایی آنان را در این زمینه تقویت میکند. در حقیقت، اشتغال زنان در خارج از خانه آنان را با واقعیتهای اجتماعی رو به رو میسازد که حاصل آن افزایش ظرفیت مسوولیت پذیری، مواجهه و کشمکش با مشکلات بیرون از خانه، هوشیاری و خلاقیت بیشتر است.
بایستههای تعدیل سوگیریهای جنسیتی
همچنان که گفته شد، سوگیری جنسیتی رفتاری است که میتواند آسیبهای فراوانی را به دنبال داشته باشد. از دید کارشناسانی چون بهرامنی تداوم نگاه مردسالارانه در خانوادهها حتی موجب شکل گیری یک پدیدهٔ جنسیتی با نام «تضاد جنسی» میشود که بنا به تعریف آن، دختر دوست دارد پسر باشد تا بتواند از امتیازاتی که خانوادهها برای پسران قایل هستند، بهره ببرد.
برخی دیگر چون شکربیگی بر این باورند به رغم تنگناهای برآمده از الگوهای جنسیتی امروزه زنان و دختران ایرانی در بیشتر زمینهها توانستهاند تواناییهای خود را اثبات کنند. به عنوان مثال، زنان بیش از ۶۰ درصد از ظرفیت دانشگاههای کشور را از آن خود کردهاند. البته به رغم این اثبات توانایی در علم آموزی، در کشور ما تنها چیزی نزدیک به ۱۳ یا ۱۴ درصد از فارغ التحصیلان زن دانشگاهها به استخدام دستگاههای دولتی در میآیند.
شکربیگی یکی از مهمترین راهکارها برای کمرنگ شدن سوگیریهای جنسیتی در جامعه را گسترش آگاهیها میداند و نیز تاکید میکند: این تفکر که میخواهند زن ایرانی را به محیط خانه برگردانند تفکر درستی نیست زیرا امروز زنان ما میتوانند در حوزههای مختلف فعالیتهای زیادی در جامعه داشته باشند و این به معنای نفی حس مادری یک زن نیست.
در این زمینه، بهرامنی نیز نظری نزدیک به شکربیگی دارد. وی با اشاره به تواناییهای مختلف زنان در جامعه بر این باور است که یکی از مهمترین راهکارها برای تعدیل نگاههای کلیشه یی به جنس مخالف، استفادهٔ برابر از تواناییهای زنان در جامعه است تا آنان نیز بتوانند استعدادهای نهفتهٔ خود را شکوفا کنند. وی یکی از لازمههای این راهکار را تقویت حس خودپنداری در فرزندان میداند که باید با آموزشهای صحیح از طرف خانواده در فرزندان ایجاد شود. (غفار میرزایی و سیدمحمد موسی کاظمی/ایرنا)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
مطالعه جدید نشان می دهد؛
اختلاف جنسیتی در سن امید به زندگی همچنان ادامه دارد
تاریخ انتشار : یکشنبه ۷ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۱۰
امید به زندگی
مطالعه جدید نشان می دهد عمر مردم جهان همچنان طولانی تر از قبل است و همچنان سن امید به زندگی در زنان بیش از مردان است.
به عنوان مثال، نرخ امید به زندگی در سوئد در طول ۲۰۰ سال گذشته از ۳۰ سال به بیش از ۸۰ سال رسیده است.
اما علیرغم افزایش کلی سن امید به زندگی که نتیجه پیشرفت در علم پزشکی و داروست، مردان هنوز عمر کوتاه تری از زنان دارند.
سوزان آلبرتز، سرپرست تیم تحقیق از دانشگاه دوک کارولینای شمالی، در این باره می گوید: «عمر کوتاه مردان نسبت به زنان ریشه تکاملی دارد. ولی از دلایل احتمالی آن می توان به ژنتیک و میزان بالای رفتارهای پرخطر در مردان اشاره کرد.»
روز پتر کبیر از پیرمردی پرسید که چرا موی سر او سفید و ریشش سیاه اســت؟ پیرمرد جواب داد: - چون که موهای ادامه ...
دو برادر که سرنوشتشان را با هم عوض کردنددو برادر بودند: برادر بزرگتر ثروتمند و خسیس بود و برادر کوچکتر سخاوتمند ولی فقیر. با این که بعد از ادامه ...
لایمای مهرباناربابی در جنگل برای یکی از روستاییان قطعه زمینی جهت کشت و زرع معلوم کرد. روستایی برای خودش در آن جا کلبهای ادامه ...
بهترین داروی لاغریمرد ثروتمندی بود که از بس خورده و خوابیده بود بینهایت چاق شده بود و بزحمت میتوانست چند قدم راه برود. ادامه ...
معمادر دوران پیشین، در ساحل دریا، ماهیگیر پیری با زنش زندگی میکرد. دار و ندار این زن و شوهر عبارت بود از ادامه ...
مادری که فالگیر شدمادری فرزند تنبلی داشت که در منزل کنار بخاری مینشست و ابداً کار نمیکرد. یک روز مادر به او گفت: - پسرم، ادامه ...
یک ملاقه آبمردی بود بسیار خسیس که عادت داشت قبل از غذا به هر یک از کارکنان منزلش ملاقهای آب بدهد؛ زیرا فکر میکرد ادامه ...
زن لجبازپدر و مادر ثروتمندی دختری داشتند که بسیار زیبا ولی لوس و ننر بود. با تمام زیبایی و ثروتش هیچ کس به خواستگاری ادامه ...
زن دانادر روزگار خیلی خیلی پیش، در یکی از روستاهای دورافتاده، یکی از روستاییان از دستور ارباب اطاعت نکرد و باعث ادامه ...
روز پتر کبیر از پیرمردی پرسید که چرا موی سر او سفید و ریشش سیاه اســت؟ پیرمرد جواب داد: - چون که موهای ادامه ...
دو برادر که سرنوشتشان را با هم عوض کردنددو برادر بودند: برادر بزرگتر ثروتمند و خسیس بود و برادر کوچکتر سخاوتمند ولی فقیر. با این که بعد از ادامه ...
لایمای مهرباناربابی در جنگل برای یکی از روستاییان قطعه زمینی جهت کشت و زرع معلوم کرد. روستایی برای خودش در آن جا کلبهای ادامه ...
بهترین داروی لاغریمرد ثروتمندی بود که از بس خورده و خوابیده بود بینهایت چاق شده بود و بزحمت میتوانست چند قدم راه برود. ادامه ...
معمادر دوران پیشین، در ساحل دریا، ماهیگیر پیری با زنش زندگی میکرد. دار و ندار این زن و شوهر عبارت بود از ادامه ...
مادری که فالگیر شدمادری فرزند تنبلی داشت که در منزل کنار بخاری مینشست و ابداً کار نمیکرد. یک روز مادر به او گفت: - پسرم، ادامه ...
یک ملاقه آبمردی بود بسیار خسیس که عادت داشت قبل از غذا به هر یک از کارکنان منزلش ملاقهای آب بدهد؛ زیرا فکر میکرد ادامه ...
زن لجبازپدر و مادر ثروتمندی دختری داشتند که بسیار زیبا ولی لوس و ننر بود. با تمام زیبایی و ثروتش هیچ کس به خواستگاری ادامه ...
زن دانادر روزگار خیلی خیلی پیش، در یکی از روستاهای دورافتاده، یکی از روستاییان از دستور ارباب اطاعت نکرد و باعث ادامه ...
مطالعه جدید نشان می دهد؛
اختلاف جنسیتی در سن امید به زندگی همچنان ادامه دارد
تاریخ انتشار : یکشنبه ۷ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۱۰
امید به زندگی
مطالعه جدید نشان می دهد عمر مردم جهان همچنان طولانی تر از قبل است و همچنان سن امید به زندگی در زنان بیش از مردان است.
به عنوان مثال، نرخ امید به زندگی در سوئد در طول ۲۰۰ سال گذشته از ۳۰ سال به بیش از ۸۰ سال رسیده است.
اما علیرغم افزایش کلی سن امید به زندگی که نتیجه پیشرفت در علم پزشکی و داروست، مردان هنوز عمر کوتاه تری از زنان دارند.
سوزان آلبرتز، سرپرست تیم تحقیق از دانشگاه دوک کارولینای شمالی، در این باره می گوید: «عمر کوتاه مردان نسبت به زنان ریشه تکاملی دارد. ولی از دلایل احتمالی آن می توان به ژنتیک و میزان بالای رفتارهای پرخطر در مردان اشاره کرد.»