پینوشتها:
1- مهدویراد، ۱۴۲۷، ص ۳۶.
2- رجوع کنید به سباعى، ص ۱۷۶ـ ۱۷۷.
3- رجوع کنید به حمزه، ص ۵۷؛ رفعت فوزى عبدالمطلب، ص ۴۳
ـ۵۴؛ ابوریه، ص ۱۹ـ۳۰.
4- رجوع کنید به ادامه مقاله.
5- ترجمه به عربى از عبدالحکیمبن ابراهیم مطرودى با عنوان اصول
الفقه الاسلامى للمستشرق شاخت: دراسة نقدیة.
6- ص ۲۲ـ۲۳.
7- ترجمه عربى از عبدالمعطى امین قَلعَجى، پاکستان ۱۹۹۰.
8- منالقرن الأوّل الى نهایة القرن التاسعالهجرى
9- نه نصّمحض، آنگونه که برخى پنداشتهاند.
10- حسنى، دراسات، ص ۱۲۴.
11- رجوع کنید به همان، ص ۱۳۰ـ۱۳۹
12- رجوع کنید به مهدویراد، ۱۴۲۷، ص ۳۷۷ به بعد.
13- درباره مصحف فاطمه، نیز رجوع کنید به محمدعلى مهدویراد، پژوهشگونهاى درباره مصحف فاطمه، تهران ۱۳۸۷ش.
14- در اینباره رجوع کنید به جفر و جامعه.
15- مثلاً منازعات کلامى محدّثان، وضع حدیث، حوادث سیاسى و اجتماعى مؤثر بر فعالیتهاى حدیثى.
16- از این قبیل است الحیاةالفکریة فى المدینة المنورة فى القرنین الأول و الثانى للهجرة، تألیف عدنان على فراجى، بغداد ۲۰۰۲؛ صناعة الکتاب و الکتابة فیالحجاز: عصرالنبوة و الخلافة الراشدة، تألیف ماجدبن عبّود بادحدح، ۱۴۲۷.
17- رجوع کنید به ابنسعد، ج ۵، ص ۱۸۸؛ خطیب بغدادى، ص ۵۲ـ۵۳؛ ابن عبدالبرّ، ج ۱، ص ۷۸.
18- مهدویراد، علوم حدیث، ش ۵، ص ۸ـ۲۹، ش ۶، ص ۲ـ ۲۸؛ همو، ۱۴۲۷، ص ۱۰۰ به بعد؛ شهرستانى، ص ۱۳ـ۸۲؛ حسینی جلالى، ص ۲۶۱ به بعد.
19- رجوع کنید به ابنحجرعسقلانى، ۱۴۰۴، ج ۷، ص ۳۹۶.
20- براى آگاهى از دیگر عناوین رجوع کنید به یوسف، ج ۱، ص ۲۷ـ ۴۱؛ عطیه و همکاران، ج۱، ص۲۷ـ۳۴؛احدب، ج۱، ص ۵۱ ـ۷۹.
شروع جعل حدیث
روایت امام علی (علیه السلام)
بر پایه حدیثی از امام علی علیهالسلام (۱) (۲) (۳) وضع و جعل در عهد پیامبر صلیاللّهعلیهوآله آغاز شد.برداشت اهلسنت از روایت
اما عالمان و محدثان اهلسنت از حدیث یاد شده آغاز و انجام را روایت نکرده و به نقل «مَن کَذَب علیَّ...» (هرکس بر من دروغ ببندد...» بسنده کردهاند.نظر شیخمحمد عبده
در میان عالمان اهلسنت، شیخمحمد عبده از کسانی است که آغاز جعل و وضع را روزگار رسولاللّه میدانست. (۶)نظر ابوزهو
ابوزهو نیز، گو اینکه جریان وضع و جعل را به شکل گسترده آن، پس از «فتنه» (واقعه قتل عثمان) میداند اما وجود آن را در زمان رسولاللّه نفی نمیکند. (۷) (۸)نظر دیگران
پژوهشیان دیگر غالباً وضع و جعل را در هنگام بروز «فتنه» و حتی بعد از آن میدانند، تا بهروزگار صحابیان جریان جعل و وضع و مآلاً کذب بر رسولاللّه نسبت داده نشود، چرا که لازمه این امر آلوده شدن س (()) احت برخی از صحابیان به کذب و مخدوش شدن آموزه «عدالت صحابه» است. (۹) (۱۰)اهمیت بحث وضع و جعل
باری، از جمله پژوهشهای مهم در روزگار معاصر، بررسی، جریان وضع و جعل است.آثار نوشته شده در وضع و جعل
اینک در این بخش، منابعی گزارش میشود که موضوع اصلی آنها وضع و جعل حدیث است، با توجه به شبهات و آرای جدید.الاخبار الدخیله
الاخبار الدخیلة، از شیخ محمدتقی شوشتری (تهران ۱۳۹۰)، محقق، محدّث و رجالی بزرگ شیعه در روزگار معاصر.معرفی مؤلف
وی بیشتر با کتاب بسیار محققانه قاموسالرجال شناخته شده، اما آثار دیگر وی نیز سرشار از تحقیقات رشیق و تأملات دقیق و نکتهیابیها و باریکنگریهای راهگشاست.ابواب کتاب
او کتاب را به سه باب تقسیم کرده است: احادیث تحریف شده، احادیث مجعول، و دعاهای محرّف و مجهول.موضوعات کتاب
کتاب الاخبار الدخیلة، برخلاف اسم آن، فقط درباره احادیث بر ساخته نیست و درباره احادیث تحریف شده یا روایاتی که کلماتی از آنها تصحیف شده نیز در آن سخن رفته است.مستدرک کتاب
بر این کتاب یک جلدی، پس از چاپ با کمک علیاکبر غفاری، یک مستدرک سه جلدی افزوده شد. (۱۳)الموضوعات فی الآثار و الأخبار
الموضوعات فی الآثار و الأخبار، تألیف هاشم معروف حسنی. (۱۴)معرفی کتاب
این کتاب از معدود آثار مستقلی است که به جریان وضع پرداخته و این پدیده را در میراث حدیثی اسلامی واقعبینانه و به دور از گرایشهای مسلکی و مذهبی گزارش کرده است.ابزار جعل دستگاه حکومت
مؤلف نشان داده که چگونه جریان وضع در گذر زمان گسترشیافته و گاه وسیلهای در دست حاکمان، و گاه ابزار سرخوشیها و شادخواریها و عیاشیهای دیگران شده است.جعل در عصر پیامبر
وی، نگرانی خود را از اینکه محققان و محدثان شیعه به جریان وضع نپرداخته و درباره آن پژوهش نکردهاند، ابراز داشته و در بررسیهای خود نشان داده که جریان وضع ریشه در روزگار رسولاللّه صلیاللّهعلیهوآله داشته است.جعل در عصر صحابه
به گفته وی، (۱۵) اگر واقع صادق تاریخ را نادیده بگیریم و دورانپیامبر اکرم را پیراسته از دروغسازی بدانیم، باز هم نمیتوانیم، بر پایه ادّله قوی، پیراستگی عصر صحابه را از دروغ و جعل حدیث اثبات کنیم.تازهمسلمانان یهودیتبار
او نقش تازه مسلمانان یهودیتبار را نیز در گسترش مجعولات نادیده نگرفته و نشان داده که فردی چون کعبالأحبار چه اندازه حدیث ساخته و در میان مسلمانان به عنوان کلام پیامبر پخش کرده است.انگیزههای جعل
او سپس به انگیزههای جعل و وضع، و ارزیابی دیدگاهها در اینباره پرداخته است.نمونههای عینی
پس از این مباحث، که جنبه مقدمه دارد، مؤلف نمونههای عینی احادیث مجعول را از منابع شیعی ارائه کرده و دلایل خود را بر مجعول بودن آنها آورده است، نمونههای برگزیده او غالباً از «مناقب» و «مطاعن» است، که در آن هم روش نقد سند و هم روش نقد متن به کار گرفته شده است.نقد کتاب
کتاب الموضوعات از کاستیها و گاه دوری از معیارها و ملاکها و نیز از تهافت و تناقض به دور نیست، با اینهمه در این موضوع، اثری است خواندنی.الوضع فی الحدیث
الوضع فی الحدیث، از عمر بن حسن عثمان فلّاته (دمشق ۱۴۰۱، ۳ج)، مفصّلترین کتاب در موضوع جعل و وضع در حدیث است.تعریف وضع و واضع
مؤلف، پس از بحثهای مقدماتی درباره حدیث و مترادفات و اقسام آن، به واژه وضع پرداخته، وجه تسمیه احادیث موضوعه را توضیح داده و سایر واژههای دالّ بر وضع را نیز برشمرده، سپس عُرف محدثان را درباره واضع مطرح کردهاست و اینکه محدّثان به چه کسی واضع میگویند.آغاز وضع
آغاز وضع و جریانهای حدیثساز، بحث مهم بعدی است که مؤلف در آن سخنان اسلاف خود را تکرار کرده و ضمن مطالب بسیار سودمند، نسبتهای نادرست و ناروا به شیعه را آورده است.راههای شناخت مجعولات
جلد دوم کتاب به بحث از احادیث موضوعه و راههای شناخت آنها اختصاص دارد.نسخههای موضوع
چگونگی نسخههای موضوع و اقسام این نسخهها، از دیگر مباحث کتاب است.راویان متهم
ادامه کتاب درباره راویان متهم به کذب و جعل، و بهطور خاص «راویان متهم به کذب و جعل در کتابهای ششگانه»، است.نقد کتاب
کتاب الوضع فی الحدیث، صرف نظر از کژاندیشیها و وارونهنویسیهایش، کتابی است تفصیلی و مستند به منابع بسیار.الرسائل العشر
الرسائل العشر فی الأحادیث الموضوعة فی کتب السنة، سیدعلی حسینی میلانی (قم ۱۴۲۸).حذف فضائل اهلبیت
از همان روزگار پس از رحلت پیامبر صلیاللّهعلیهوآله، و بهویژه در دوران امویان، جریانی شکل گرفت که بر پایه تکذیب و تردید و تشریک، در مقام انکارفضائل و مناقب اهلبیت پیامبر اکرم و بهویژه امام علی علیهالسلام برآمد.موضوع کتاب
کتاب الرسائل با این سمت و سو نگاشته شده و مشتمل است بر ده رساله درباره ده حدیث برساخته با همان آهنگِ یاد شده، مانند حدیث «اصحابی کالنجوم»، «الاقتداء بالشیخین»، «علیکم بسنتی و سنة الخلفاء الراشدین».رجال اسانید
این کتاب مطالب شایان توجهی نیز در «رجال اسانید» دارد.الوضّاعون و احادیثهم الموضوعة من کتاب الغدیر
الوضاعون و احادیثهم الموضوعة من کتاب الغدیر للشیخ الأمینی، فراهم آورده سیدرامی یوزبکی (۱۹۹۹).کتاب الوضاعون الغدیر
عبدالحسین امینی، نویسنده پرآوازه کتاب الغدیر، در مواردی از کتاب خود به موضوع «جعل وضع» در حدیث پرداخته است.موضوعات کتاب
فصل اول کتاب درباره شناخت حدیث موضوع است و آغاز و زمینههای شکلگیری آن و نیز مراحل جریان وضع و جعل.موسوعة الأحادیث
موسوعة الأحادیث و الآثار الضعیفة و الموضوعة، از علیحسن علی حلبی و همکاران (ریاض ۱۴۱۹، ۱۶ج).مقدمه کتاب
مؤلفان در مقدمهای مفصّل به موضوعات سودمندی پرداختهاند، مانند تأکید رسول اکرم صلیاللّهعلیهوآله بر کتابت و مذاکره و فهم حدیث، ارزیابی و نقد و تحلیل روایات منع کتابت حدیث، و جریان جعل و وضع حدیث.فهرستهای کتاب
دو فهرست سودمند و کارآمد نیز افزودهاند: یکی کتابشناسی احادیث موضوعه و اخبار ضعیف، دیگری فهرست مؤلفان مرتبط با احادیث موضوعه بر پایه زمان نگارش از آغاز تاکنون.نسخه نبیط بن شریط
از این فهرست دانسته میشود که کهنترین متنی که محدّثان، با توجه به سند آن، بر «موضوع» بودنش حکم کردهاند، نسخه نُبیط بن شُریط اَشجعی است.الاربعون الودعانیه
پس از آن کهنترین کتاب موجود در احادیث موضوعه، الأربعون الودعانیة، نوشته ابونصر محمد بن علی بن ودعان موصلی (متوفی ۴۹۴)، است که رجالیان و محققان او را به کذب و درهمآمیختن کلمات نبوی با سخنان حکما و دیگران متهم کردهاند (۱۹) در عین حال، با توجه به محتوای این رساله گفته شده است که سبب تشکیک در این رساله، شیعه بودن ابن ودعان و مخالفت او با جریان حاکم بوده است. (۲۰)پینوشتها:
۱. علی بن ابیطالب (علیه السلام)، امام اول، نهجالبلاغة، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/ ۱۹۶۷، چاپ افست قم (بیتا).
۲. ابن شاذان، مختصر اثبات الرجعة، ج۱، ص۲۰۲، از باسم موسوی، در تراثنا، سال ۴، ش ۲ (ربیعالآخر جمادیالآخره ۱۴۰۹).
۳. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۶۲.
۴. ابن جوزی، کتاب الموضوعات، ج۱، ص۵۶ـ۵۷، چاپ عبدالرحمان محمد عثمان، مدینه ۱۳۸۶ـ ۱۳۸۸/ ۱۹۶۶ـ ۱۹۶۸.
۵. محمد جمالالدین قاسمی، قواعد التحدیث من فنون مصطلح الحدیث، ج۱، ص۱۷۹، چاپ محمد بهجة بیطار، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷، چاپ افست ۱۴۱۴/ ۱۹۹۳.
۶. محمد حمزه، الحدیث النبوی و مکانته فی الفکر الاسلامی الحدیث، ج۱، ص۱۳۳، بیروت ۲۰۰۵.
۷. محمد محمد ابوزهو، الحدیث و المحدثون، ج۱، ص۴۸۰، او، عنایة الامة الاسلامیة بالسنة النبویة، قاهره ۱۳۷۸.
۸. محمدعلی مهدویراد، تدوین الحدیث عند الشیعة الامامیة: بدایته المبکّرفی عهدالرسول و مصیره حتی الکلینی، ج۱، ص۱۹۷ـ۱۹۸، بیروت ۱۴۲۷.
۹. مصطفی سباعی، السنة و مکانتها فی التشریع الاسلامی، ج۱، ص۹۳، بیروت ۱۴۱۹/ ۱۹۹۸.
۱۰. عمر فلّاته، الوضع فی الحدیث، ج۱، ص۱۷۵، دمشق ۱۴۰۱.
۱۱. مصطفی سباعی، السنة و مکانتها فی التشریع الاسلامی، ج۱، ص۹۲ به بعد، بیروت ۱۴۱۹/ ۱۹۹۸.
۱۲. اکرم عمری، بحوث فی تاریخ السنة المشرفة، ج۱، ص۱۰ به بعد، بغداد ۱۹۷۲.
۱۳. محمدتقی شوشتری، الاخبار الدخیلة، ج۱، ص۱۶۸ـ۱۶۹، علق علیه علی اکبر غفاری، تهران ۱۳۹۰.
۱۴. ابن سعد (بیروت).
۱۵. هاشم معروف حسنی، الموضوعات فی الآثار و الاخبار، ج۱، ص۹۶، بیروت ۱۹۷۳.
۱۶. ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغة، ج۱۱، ص۴۴۴۵، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵ ۱۳۸۷/ ۱۹۶۵۱۹۶۷، چاپ افست بیروت (بیتا).
۱۷. ابن اثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، ج۵، ص۱۴، تهران:انتشارات اسماعیلیان، (بیتا).
۱۸. علی حسن حلبی، ابراهیم طه قیسی، ج۱، ص۴۹، و حمدی محمد مراد، موسوعة الاحادیث و الآثار الضعیفة و الموضوعة، ریاض ۱۴۱۹.
۱۹. ذهبی، ج۱۹، ص۱۶۴ـ۱۶۷.
۲۰. ابن ودعان، الاربعون الودعانیة، ج۱، ص۱۹۰، چاپ محمدجواد حسینی جلالی، در میراث حدیث شیعه، دفتر ۱۷، به کوشش مهدی مهریزی و علی صدرایی خویی، قم:دارالحدیث، ۱۳۸۶ش.
منبع مقاله:
مجید معارف ... [و دیگران]، (1389) مجموعه کتابخانهی دانشنامهی جهان اسلام (10): حدیث و حدیث پژوهی، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اول.
انواع آثار تجدیدنظرطلب
آثار تجدیدنظرطلبی در حدیث، برخی در واکنش به شبههها و پرسشها و احیاناً اعتراضهای نسل جدید است؛ برخی حاصل تأملات انتقادیِ درباره بخش عظیمی از میراث حدیثی است و برخی صرفاً تأمل در این میراث و معطوف به درک ضرورتهاست.ریشه تجدیدنظرطلبی حدیثی
در سدههای گذشته، موضوع عدالت صحابه و اندکی بعد موضوع صحت روایات صحاح ششگانه، بهویژه صحیح بخاری و مسلم، در میان اهلسنت، تأملبرانگیز شد.عدالت صحابه
اساساً در روزگار صحابیان، بلکه در عهد تابعین نیز، موضوع عدالت تمام صحابه، به صورتی که بعدها پذیرفته شد مطرح نبود و فرایندی بدینسان نیز نداشت.صحت ادعا
درستی این ادعا روشنتر از آن است که نیازمند مستندات و مدارک فراوان باشد؛ نقد صحابیان بر آرا و رفتارها و نقلها و باورهای یکدیگر را میتوان ابتداییترین نشانه این موضوع دانست.کتاب زرکشی
اثر مهم بدرالدین زرکشی، یعنی الأجابةُ لایرادِ ما استَدْرَکَتْهُ عائشةُ علی الصحابة (قاهره ۱۴۲۱)، حاوی مصادیق بسیاری است.روایات کتب سته
همچنین در زمانهای معاصر و نزدیک به تدوین جوامع ششگانه، این کتابها حتی «صحیحین»، یکسر پذیرفته نشد و دستکم در منابع اولیه مرتبط با «موضوعات»، [۱] بر روایات این جوامع انگشت طعن و وضع نهاده شد.عدالت صحابه و صحت روایات صحاح
در روزگار معاصر بسیاری از عالمان اهلسنت به این نکته راه بردند که آموزه عدالت صحابه و نیز صحتِ روایاتِ جوامعِ حدیثی ششگانه با مشکل جدّی روبهروست.موافقان مطلق بودن این دو
برخی از آنها تلاش کردند بههر نحوی و با هر ترفندی بر درستی این دو نظر پافشاری کنند و تا آنجا پیش رفتند که حتی راه را بر عقل بستند و از ثقه بودن رجال اسانید این روایات سخن گفتند (برای نمونه تلاش حیرتآور ابوشهبه در دفاع عنالسنة و دفاع مصطفی سباعی در السنة و مکانتها فی التشریعالاسلامی).مخالفان مطلق بودن این دو
اما برخی دیگر کوشیدند واقع صادق «دیدگاهها» و حد و حدود استواری و نااستواری آنها و نیز چگونگی منابع و مصادر حدیثی را دریابند و در پرتو آگاهیهای دینشناسانه به نقد آنچه آمده است بپردازند.جریان معتدل نقد منابع حدیثی
نظرات عبده
گویا در روزگار معاصر، شیخمحمد عبده و شاگردان او نخستین اظهارنظرها را کردند.نظرات مودودی
ابوالاعلی مودودی، در سلسله مقالاتی در مجله خود، ترجمانالقرآن، رفتار و مواضع برخی از صحابیان را به نقد کشید، بهویژه رفتار عثمان را در روزگار حاکمتیش برخلاف نصوص قرآن و سنت پیامبر صلیاللّهعلیهوآله تلقی کرد و آن روزگار را دوران ملوکیت نامید نه خلافت.نظرات رشیدرضا
مجله المنار در شمارههای متعدد، زمینههای گفتگو درباره حجیت سنت را پدید آورد.نیاز به سنت
رشیدرضا در مقالهای [۱۰] تأکید کرد که سنت، در کنار قرآن، یکی از سرچشمههای شناخت دین است و ما با قرآن از سنّت بینیاز نیستیم.انواع اخبار
او [۱۱] احادیث پیامبر را از مقوله وحی میدانست، ولی برای «خبر واحد» قائل به حجیت مطلق نبود، [۱۲] ضمن آنکه خبر واحدی را که با قراین گوناگون، از جمله عقل بشری، تأیید میشود، پذیرفتنی میدانست.سنت عملی و قولی
از جنبهای دیگر، او سنّت پیامبر صلیاللّه علیهوآله را به سنت عملی و قولی تقسیم میکرد و معتقد بود سنّت عملی زمانْ شمول و مکانْ شمول است، اما سنّت قولی چنین نیست؛ از سنّت قولی میتوان بهره گرفت و هدایتهای آن را فراگفت، اما نمیشود بدان احتجاج کرد و از اینرو صحابیان به ضبط آن همت نکردند و حتی از نگارش و تدوین آن روی برتافتند. [۱۳]اسرائیلیات
رشیدرضا در برابر اسرائیلیات و روایات دخیل نیز موضعی تند داشت و تأکید میکرد که مراد از قاعده «عدالت صحابیان» اغلبِ صحابهاند نه همه آنها، زیرا در میان صحابیان، در همان روزگار پیامبراکرم، کسانی به نفاق شناخته میشدند، و شگفتا که محدثان نقلهای بیبنیاد کعبالأحبار و وهب بن منبّه و همّام بن منبّه را درج کرده و وثاقت آنها را باور کردهاند.دفاع از ابوهریره
گفتنی است که رشیدرضا با این همه اظهار احتیاط در نقل احادیث آحاد و طعن بر برخی ناقلان، ابوهریره را ستوده و از او دفاع کرده است. [۱۵]نظرات غزالی
شیخمحمد غزالی، یکی از چهرههای شاخص این جریان، در السنةالنبویة بر حجیت سنّت تأکید میورزد و به میراث مکتوب حدیثی ارج مینهد، اما بر آن است که سنت محکیه باید با اجتهاد فقیهان تحلیل و تفسیر شود و با جمود بر ظاهر، هر چه در کتابها آمده است، تلقی به قبول نگردد.نقد تفکر سلفیگری
غزالی با نقد تفکر سلفیگری معاصر کوشیده است فهم و دریافت محتوای متون حدیثی را روشمند کند و همگان را به تدبر و تفکر بر پایه معیارها و ملاکهایی فراخواند.نقد صحابه
او از نقد روایات صحابه ابا نداشته و هر روایت را به صرف اینکه در صحاح آمده نپذیرفته است. [۱۶] [۱۷]نقد روایات تاریخی
او در کتاب دیگرش، فقه السیرة (قاهره ۱۹۷۲)، نیز به نقد و تحلیلِ روایات تاریخی درباره سیره پیامبر پرداخته است، مانند قصه غرانیق، داستان شقالصدر و ملاقات رسولاللّه با بَحیرا در سفر تجاری شام.نقد غزالی توسط سلفیگرایان
کتاب دیگر غزالی، السنة النبویة بین اهلالفقه و اهلالحدیث (قاهره ۱۴۱۰)، بر شماری از حدیثگرایان سلفی گران آمد و افزون بر نقدهای ضمنی، آثار انتقادی مستقلی نیز درباره آن تدوین کردند، از آن جمله است: جنایة الشیخ محمدالغزالی علی الحدیث و اهله، از اشرف بن عبدالمقصود بن عبدالحلیم (مصر ۱۴۱۰)؛ برائة اهلالفقه و اهلالحدیث من اوهام محمدالغزالی، از ابوسلام مصطفی سلامه (مکه ۱۴۰۹)؛ و الغزالی و السنة النبویة بین اهلالفقه و اهلالحدیث : نظرات و ملاحظات، تألیف منذر ابوشقرا (دمشق ۱۴۲۴).نظرات جمال بنا
جریانِ نقدِ منابع حدیثی با نگاههای متفاوت، بیش از هر جایی از پژوهشهای مصریان سر برآورد و مهمترین عامل زمینهساز آن مباحثات مجله المنار بود.نظرات اسماعیل منصور
اسماعیل منصور، با پیشینه رسمی تحصیلات پزشکی و حقوق و فلسفه، به مطالعه و پژوهش درباره قرآن و حدیث پرداخته و پس از تألیف کتاب شفاء الصدر بنفی عذاب القبر (قاهره، بیتا)، اثر تفصیلی خود را با عنوان تبصیر الأمة بحقیقة السنة (قاهره، بیتا) نگاشت.نقد اسماعیل منصور
بر پایه گزارش جمال بنّا، [۱۸] اسماعیل منصور بخش عظیمی از کتابش را به نقادی روایاتِ منابع کهن حدیثی بر پایه معیارها و قواعد نقد متن اختصاص داده و احادیث بسیاری را، که بیشتر آنها در صحیحین نقل شده، رد کرده است؛ از آن جمله است روایات رؤیت، جمله بسیار مشهور أُمِرْتُ أَنْ اقاتِلَ الناسَ حتی یشهدوا أن لاالهالّااللّه و أنَّ محمداً رسولُ اللّه [۱۹] این حدیث هر چند در منابع روایی و به ویژه فقهی شیعه نقل شده، اما حتی یک سند و طریق شیعی ندارد).نظرات محمود ابوریه
محمود ابوریه، مؤلف معاصر مصری، نیز از اولین کسانی است که با صراحت و گاه با لحنی گزنده و تند، در دو کتاب خود، ا ضواء علی السنة المحمدیة (قاهره ۱۹۸۰) و ابوهُرَیرة شیخالمَضیرة (مصر ۱۹۶۹) مطالب کتابهایی حدیثی اهلسنّت را به نقد کشیده است.احادیث نبوی در امور دنیوی
ابوریه [۲۰] سخنان پیامبر را در امور دنیوی صرفآ ارشادی و غیردینی دانسته، که نه واجب است و نه مستحب.عصمت پیامبر
عصمت پیامبر نیز در نظر او منحصر به امر تبلیغ دین است. [۲۱]نهی از کتابت توسط پیامبر
بهعلاوه، نهی آن حضرت از کتابتِ سخنانش را قطعی شمرده و از اینروی بر آن است که حدیث در قرن اول نگاشته نشد و البته، مشکلات سیاسی در پیداشت. [۲۲]وجود جعل
جعل و وضع را نیز واقعیتی انکارپذیر دانسته و بر نقش حاکمان اموی و عباسی در این جریان و نیز در نشر اسرائیلیات تأکید ورزیده است. [۲۳] [۲۴]رد عدالت صحابه
صحابیان از نظر باور و عمل و نیز روایت حدیث از رسولاللّه، یکسان نبودند، [۲۶] آنها یکدیگر را نقد میکردند و روایات اقران خود را به سهولت نمیپذیرفتند. [۲۷]نتیجهگیری ابوریه
ابوریه سپس نتیجه میگیرد که ابتلای مهم عالم اسلام دو چیز است: باور به عدالت تمام صحابه، و پذیرش کورکورانه و غیرمنتقدانه کتابهای حدیثی که آکنده از غث و سمین است. [۲۹]واکنشها به ابوریه
از طرفی، چون راوی بخش عظیمی از روایات کتابهای حدیثی ابوهریره است و ابوریه به نقد گسترده وی پرداخته بود، کتابش با اعتراض شدید روبهرو شد و دست کم پانزده نقد و رد بر آن چاپ شد؛ هر چند کتاب او توجه بسیاری از عالمان و محققان را به خود جلب کرد و بسیاری او را ستودند (برای آگاهی از مجموعه این واکنشها و اظهارات ابوریه در اینباره مقدمه او بر چاپهای بعدی هر دو کتابش).نظرات اسماعیل کردی
اسماعیل کردی، از نویسندگان نواندیش و معاصر سوریه، نیز با تألیف کتاب روشمند و مستند نحو تفعیل قواعد نقد متن الحدیث : دراسة تطبیقیة علی بعض أحادیث الصحیحین (دمشق ۲۰۰۲) همین سمت و سو را برگزید.تحلیل کردی از صحاح
او در مقدمه کتابش از افراط و تفریط درباره سنت سخن گفته و تأکید کرده است که اظهارنظر پیشینیان درباره صحیحین، که آن دو صحیحترین کتاب بعد از قرآناند، به انگیزه تأیید تمام مطالب این دو کتاب نبوده است، ولی با گذشت زمان ــچنانکه در موارد دیگری از میراثهای مقدّس نیز روی داده هالهای از قداست برگرد این دو کتاب کشیده شد و هرگونه نقد و تحلیل درباره محتوای آنها را غیرممکن ساخت.لزوم نقد سازنده
تأکید دیگر کُردی این است که اگر ما به نقد سازنده و دقیق و برپایه معیارهای مقبول نپردازیم، دیگران چنین خواهند کرد، بیآنکه انگیزه حراست از جایگاه میراث ما را داشته باشند و یکسر بدان خط بطلان خواهند کشید.مواضع برخی درباره صحاح
او سپس از مواضع برخی عالمان گزارش بهدست میدهد که بهصحیح نبودن تمام احادیث کتابهای مسلم و بخاری تصریح کردهاند و در پی آن، برخی احادیث مختلف و متعارض دو کتاب یاد شده را همراه با نقد و ارزیابی آنها میآورد.معیارهای نقد و رد حدیث
مهمترین و کارآمدترین بخش کتاب کُردی فصل ششم آن است که بیش از دو سوم کتاب را فراگرفته و مشتمل است بر معیارهای نقد و رد احادیث که عالمان و بزرگان اهلسنت بر آن تأکید کردهاند ــاز جمله ابن قَیم جوزیه در المنارالمُنیف [۳۳] و نیز عرضه احادیث صحیحین بر آن قواعد.نظرات محمدسعید عشماوی
محمدسعید عشماوی از دیگر نمایندگان همین جریان است.نگاه عشماوی به سنت
نگاهی به آثار او نشان میدهد که از روایات نبوی بهره میگیرد و در پژوهشهای او مراجعه به سنت یک اصل است، اما در تعامل با خبر واحد به صراحت اظهار میدارد که بخش زیادی از احادیث، از گونه آحادند که ظنآفریناند نه یقینآور.لطمات منع کتابت
عشماوی [۳۸] [۳۹] عدم کتابت حدیث در سده اول را از جمله علل ناهنجاری نقل و آمیختگی سره با ناسره دانسته و بر آن است که این ماجرا مانع شکلگیری حدیث متواتر شده است و احادیث آحاد هم با این وضع، شایسته احتجاج نیستند.نظرات سامر اسلامبولی
سامر اسلامبولی، نویسنده ترکتبار مقیم دمشق، با نگاشتن کتاب شایان توجه تحریرالعقل من النقل و قراءة نقدیة لمجموعة من أحادیث البخاری و مسلم (دمشق ۲۰۰۰) به نقد بنیادی «صحیحین» پرداخته است.انتقاد به شیعه
از میان مباحث او، که نااستوار و ناپذیرفتنی است، ارزیابی باور شیعه به عصمت اهلبیت علیهمالسلام بر پایه آیه تطهیر است.رد مسحورشدن پیامبر (ص)
او در ضمن بحث، نقلهای مرتبط با «مسحور شدن» پیامبر صلیاللّهعلیهوآله را ــکه نصوص آن در صحاح اهلسنت آمده آورده و آنها را به شدت نقد و رد کرده، چرا که از نظر او اینهمه ساخته و پرداخته یهودیان است.نقد صحاح
آنگاه بحث اساسی او درباره صحیح بخاری و مسلم و ارزیابی انتقادی روایات دو کتاب یاد شده بر پایه آموزههای قرآن و داوری عقل است.کلیات نظرات جریات اعتدال
بدینترتیب، جریان تجدیدنظرطلبی اعتدالی، سنت را یکسر نفی نمیکند و بیشتر بر اصلاح میراث حدیثی تأکید میورزد.جریان افراطی نقد منابع حدیثی
جریان افراطی، به استناد شواهد تاریخیِ چگونگی شکلگیری سنت محکیه، یکسر به نفی آن راه برده و از «قرآن بسندگی» سخن به میان آورده است.نظرات توفیق صدقی
گفته شد که در روزگار معاصر، محمد توفیق صدقی اولین کسی بود که با مقاله «الاسلام هو القرآن وحده» [۴۰] چنین اظهار داشت که در فهم دین و دینی زیستن نیازی به سنّت نیست و قرآن برای مؤمنان بسنده است.قرآنیون
جریان دیگری نیز با همین دیدگاه به عنوان قرآنیون در شبه قاره هند شکل گرفت.وضع ابوریه و ابوشادی
در جهان عرب، افزون بر توفیق صدقی، از محمود ابوریه و احمدزکی ابوشادی نیز نام بردهاند [۴۱] هر چند مراجعه به آثار هر دو، این انتساب را رد میکند.اسماعیل ادهم
اسماعیل ادهم نیز از کسانی است که گفته میشود، در کتاب مصادر التاریخ الاسلامی به انکار حجیت سنت پرداخته، اما آنچه از محتوای آثار او گزارش کردهاند (گویا آن آثار باقی نمانده است) به تردید در محتوای صحاح مرتبط است نه خود سنت. [۴۲]احمد صبحی منصور
احمد صبحی منصور کتابی با عنوان القرآن و کفی مصدرآ للتشریع الاسلامی [۴۳] نوشته است.فصل اول کتاب
در فصل اول از جایگاه والای قرآن در زندگی انسان سخن گفته و تأکید کرده است که قرآن به استقلال، مبین خود بوده و هرچه را که بشر بدان نیازمند است ارائه کرده است.فصل دوم کتاب
در فصل دوم، با عنوان القرآن و النبی و الرسول، در مقام اثبات این ادعاست که آنچه را پیامبر، بیرون از چهارچوب وحی، بیان کرده ارشادات و هدایتهای غیرالزامی است و اساساً پیامبر در تشریع اجتهاد نمیکند و اجتهادات او فقط در حوزه تطبیق است.فصل سوم کتاب
فصل سوم، به نقد مهمترین مصدر حدیثی سنّت، یعنی صحیح بخاری، اختصاص دارد.تحلیل نظرات صبحی
تأمل در کتاب احمد صبحی حاکی از آن است که او به «میراث حدیثی» موجود اعتراض دارد، ولی برای حل مشکل، صورت مسئله را پاک کرده و یکسر به سراغ «نفی سنت» رفته و با برداشتهای نارسا و نادرست از آیات، برای اثبات دیدگاه خود تلاش کرده است.نیازی عزالدین
نیازی عزالدین، دیگر نویسنده معاصر اهلسنت است که به عدم حجیت سنّت گرایش پیدا کرده و در جهت استوارسازی دیدگاهش چندین کتاب نوشته است.نقش محدود پیامبر در قرآن
او در آغاز کتاب دینالسلطان، که با سنّت مرتبط است، [۴۴] اظهار کرده که بارها به قرآن مراجعه کرده و هرگز نصّی نیافته است که به تدوین احادیث نبوی، و به فراگرفتن سنّت، به عنوان عامل فهم دین و مرجع فهم و تفسیر قرآن، امر کند.نفوذ سلطه در سنت
نیازی به نقد سنّت موجود بر پایه جوامع حدیث ی، به ویژه کتابهای بخاری و مسلم، پرداخته و ابتدا بر این نکته تأکید کرده که سلطه همواره رجال دین را در اختیار داشته و میکوشیده است سیاست را با ثقافت همراه کند؛ از این رو، رجال دینی را به کار میگرفته است تا احادیثی در جهت اهداف آنها جعل کنند و چه باک از اینکه بدان احادیث ساختگی، اَسناد صحیحی هم بیفزایند.منشأ ورود اسرائیلیات
احادیثی هست که مؤمنان را به فراگرفتن دانش از کتابهای اهل کتاب فراخوانده، و این فرمان ساختگی، منشأ ورود اسرائیلیات به متون حدیثی شده است (فصل چهارم کتاب به ذکر نمونههای اقتباس شده از تورات در صحیحین اختصاص دارد).احادیث منافی با خلق پیامبر
احادیثی هست که چهرهای زشت از رسولاللّه رقم میزند، احادیثی که با خلق و خوی پیامبر (به تعبیر قرآن در آیه ۴ سوره قلم : «خُلُقٍ عظیم» [۴۵]) در تعارض است.علت ورود سلطه به سنت
به نظر نیازی عزالدین، [۴۶] [۴۷] سلاطین این همه را وضع کردهاند تا تکبر ورزیدنها، فخرفروشیها و حرمتشکنیهای خود را توجیه کنند.نقد نظرات نیازی
در عین حال باید گفت این نمونهها و اساسآ این واقعیت که بسیاری از احادیثِ جوامع حدیثی از استواری شایستهای برخوردار نیستند، ما را به این نتیجه نمیرساند که اولاً همه میراث حدیثی را غیرمستند تلقی کنیم و ثانیاً به بینیازی از سنت پیامبر فتوا دهیم.شخصیت فوقالعاده پیامبر
آخرین نمونه این گزارش، کتاب ابن قرناس به نام الحدیث و القرآن (بغداد ۲۰۰۸) است.نقد تند صحاح
ادعای مهم او این است که کتابهای حدیث مشتمل است بر مجموعهای از امثال و حِکَم جاهلی، اسرائیلیات، قصههای برگرفته از کتابهای پیشین و غیره.نقش صحابه در جعل
نیازی، در بابی دیگر، احادیثی را گزارش کرده که نقش صاحبان سلطه در جعل و وضع آنها نمایان است.ترسیم چهره پیامبر
در باب دیگر، احادیثی را گزارش کرده که شخصیت و چهره رسولاللّه را ترسیم میکند. [۴۸]قداست در گذر زمان
نویسنده بر آن است که حدیث در سالهای آغازین ظهور و بروز اسلام قداستی نداشته و اندک اندک، در گذر زمان، قداست یافته است.روایاتی از کافی
نمونههای گزیده او، به طور عمده از صحیح بخاری و بخشی نیز از کافی کلینی است.تحلیل نظرات نیازی
نتیجهگیری او از احادیث اهلسنت نیز بههیچروی درست نیست، گو اینکه نقد و رد او از احادیث بخاری، در موارد بسیاری پذیرفتنی است.منع پیامبر از کتابت
سخن نهایی وی نیز بر پایهای باطل (منع پیامبر از نوشتن سخنانش) بنیان نهاده شده است.تضاد روایات با قرآن
افزون بر این، او اظهار کرده که چون احادیث با متن قرآن در تضاد است نمیتواند جزئی از دین باشد.تحلیل نظرات نیازی
این در حالی است که، بر پایه اسناد انکارناپذیر، رسول خدا به نگاشتن سنت خود امر کرد، ولی پس از آن حضرت، جریانهایی رخ داد و متعاقب آن، حدیث در حوزه میراث اهلسنّت و حتی در میراث اهلبیت علیهمالسلام، دستخوش وضع و جعل شد؛ اما این امر نمیتواند دلیلی بر بطلان حجیت سنت باشد.تجدیدنظرطلبی حدیثی در شیعه
در جامعه علمی و فرهنگی شیعه نیز نشانههایی از تجدیدنظرطلبی بروز کرده و برپایه آن آثاری پدید آمده است، اما از لونی دیگر و با آهنگی دیگر و در زمینهای متفاوت.محمدباقر بهبودی
پیشتر از شیخمحمدتقی شوشتری و هاشم معروف حسنی در عرصه نقد حدیث یاد شد، اما در این جریان، محمدباقر بهبودی، دانشآموخته حوزه علمیه مشهد و سپس نجف، در خور ذکر است.رد بخشی از روایات کافی
او با این رویکرد که عالمان شیعه خود باید متون و منابع حدیثی شیعه را نقادی و تهذیب کنند، اقدام به پیرایش کتابهای چهارگانه حدیثی شیعه و نشر کتابی با عنوان صحیح الکافی کرد و با ذکر دلایل و توجیهاتی خاص، بخش عمدهای از روایات کافی کلینی را رد کرد.نقد اثر بهبودی
کتاب او، نقدهایی را در پی داشت و بهویژه از حیث مبانی و روش، اشکالات جدی بر آن وارد شد.کتاب معرفةالحدیث
بهبودی در کتاب دیگری با عنوان معرفةالحدیث نیز آرای خود را بیان کرده است (برای نمونهای از نقدهای منتشر شده درباره دیدگاه او مقالات جعفر سبحانی،محمدعلی جاودان، سیدمحمد جواد شبیری در کیهان فرهنگی، سال ۳، ش ۸، آبان ۱۳۶۵، ص ۳۴ـ۳۵، ش ۹، آذر ۱۳۶۵، ص ۳۴ـ ۳۶، ش ۱۰، دی۱۳۶۵، ص ۱۲ـ۱۷، ۳۶ـ ۳۹).محمدآصف محسنی
محمد آصف محسنی، دانشآموخته حوزه علمیه نجف و از عالمان شیعی افغانستان نیز به انگیزه بازنگری در احادیث، کتاب مشرعة بحارالانوار را تدوین کرده و شماری از روایات را در پرتو بررسیهای رجالی، سندی و گاه مضمونی به نقد کشیده است.نعمتالله صالحی
برخی نوشتههای نعمتالله صالحی نجفآبادی (متوفی ۱۳۸۵ش)، بهویژه نقادی او از روایاتی که آنها را از مقوله غلو میشناساند، در همین جریان قابل بررسی و ارزیابی است.تحلیل روایات شیعه
در هر صورت، برخورد نقادانه با میراث حدیثی شیعه، به دلیل تفاوت مبنا در تدوین، سیر تاریخی و بهویژه دیدگاه انتقادی عالمان در مواجهه با این میراث از همان آغاز تا دوره معاصر، نیازمند دقت نظر و همهجانبهنگری است.پینوشتها:
۱. کتاب الموضوعات، چاپ عبدالرحمان محمد عثمان، مدینه ۱۳۸۶ـ ۱۳۸۸/ ۱۹۶۶ـ ۱۹۶۸.
۲. ابن حجر عسقلانی، فتح الباری: شرح صحیح البخاری، ج۱۳، ص۳۳۶، بولاق ۱۳۰۰ـ۱۳۰۱، چاپ افست (بیتا).
۳. ابن حجر عسقلانی، فتح الباری: شرح صحیح البخاری، ج۱۳، ص۴۰۲ـ۴۰۳، بولاق ۱۳۰۰ـ۱۳۰۱، چاپ افست (بیتا).
۴. میرحامد حسین، استخراج المرام من استقصاء الافهام، ج۲، ص۳۵۵، قم ۱۳۸۳.
۵. میرحامد حسین، استخراج المرام من استقصاء الافهام، ج۱، ص۷ـ۱۶۵، قم ۱۳۸۳.
۶. محمد عبده، الاعمال الکاملة للامام محمد عبده، ج۱، ص۷۳۴، چاپ محمد عماره، بیروت ۱۹۷۲ـ۱۹۷۴.
۷. محمد عبده، الاعمال الکاملة للامام محمد عبده، ج۳، ص۱۹۴ـ۱۹۵، چاپ محمد عماره، بیروت ۱۹۷۲ـ۱۹۷۴.
۸. محمد عبده، الاعمال الکاملة للامام محمد عبده، ج۳، ص۱۹۸، چاپ محمد عماره، بیروت ۱۹۷۲ـ۱۹۷۴.
۹. ابوالاعلی مودودی، خلافت و ملوکیت، ج۱، ص۳۶۵ به بعد، ترجمه خلیل احمد حامدی، (تهران) ۱۴۰۵.
۱۰. محمد توفیق صدقی، «الاسلام هو القرآن وحده»، ج۹، ش ۱۲، ص۹۲۹، المنار، ج۹، ش ۷ (رجب ۱۳۲۴).
۱۱. محمد رشیدرضا، «حقیقة الجن و الشیاطین»، ج۱، ص۷۰۵، همان، ج۷، ش۱۸ (رمضان ۱۳۲۲).
۱۲. محمد رشیدرضا، «الاحتجاج باحادیث الآحاد فی العقائد و تحقیق معنی الظن و الیقین و التواتر»، ج۱، ص۳۴۲ـ ۳۴۸، المنار، ج۱۹، ش۶ (محرّم ۱۳۳۵).
۱۳. ج ۹، ش ۱۲، رشیدرضا، ۱۳۳۵، ص ۳۴۲ـ ۳۴۸، محمد توفیق صدقی، «الاسلام هو القرآن وحده»، المنار، ج۹، ش ۷ (رجب ۱۳۲۴).
۱۴. محمد رشیدرضا، «النسخ و اخبار الآحاد»، ج۱، ص۶۹۸ـ ۶۹۹، همان، ج۱۲، ش ۹ (رمضان ۱۳۲۷).
۱۵. محمد رشیدرضا، «السنة و صحتها و الشریعة و متانتها: ردّ علی دعاة النصرانیة بمصر»، ج۱، ص۹۷، همان، ج ۱۹، ش ۲ (رمضان ۱۳۳۴).
۱۶. محمد غزالی، السنة النبویة بین اهل الفقه و اهل الحدیث، ج۱، ص۱۵ـ۱۶، قاهره ۱۴۱۰.
۱۷. محمد غزالی، السنة النبویة بین اهل الفقه و اهل الحدیث، ج۱، ص۲۵ـ۲۶، قاهره ۱۴۱۰.
۱۸. جمال بنّا، نحو فقه جدید، ج۲، ص۳۷ـ۶۱، قاهره: دارالفکر الاسلامی، (بیتا).
۱۹. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۱، ص۱۱، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
۲۰. محمود ابوریه، اضواء علی السنة المحمدیة، ج۱، ص۱۵، قاهره (۱۹۸۰).
۲۱. محمود ابوریه، اضواء علی السنة المحمدیة، ج۱، ص۱۵، قاهره (۱۹۸۰).
۲۲. محمود ابوریه، اضواء علی السنة المحمدیة، ج۱، ص۱۹ـ۲۶، قاهره (۱۹۸۰).
۲۳. محمود ابوریه، اضواء علی السنة المحمدیة، ج۱، ص۹۱ـ۹۲، قاهره (۱۹۸۰).
۲۴. محمود ابوریه، اضواء علی السنة المحمدیة، ج۱، ص۱۱۸ـ۱۲۰، قاهره (۱۹۸۰).
۲۵. محمود ابوریه، اضواء علی السنة المحمدیة، ج۱، ص۳۸ـ۳۹، قاهره (۱۹۸۰).
۲۶. محمود ابوریه، اضواء علی السنة المحمدیة، ج۱، ص۴۱ـ۴۲، قاهره (۱۹۸۰).
۲۷. محمود ابوریه، اضواء علی السنة المحمدیة، ج۱، ص۴۶ـ ۴۸، قاهره (۱۹۸۰).
۲۸. محمود ابوریه، اضواء علی السنة المحمدیة، ج۱، ص۳۱۲ـ۳۱۴، قاهره (۱۹۸۰).
۲۹. محمود ابوریه، اضواء علی السنة المحمدیة، ج۱، ص۳۱۲، قاهره (۱۹۸۰).
۳۰. ابن سعد (بیروت).
۳۱. عبدالمنعم صالح العلی، دفاع عن ابیهریرة، ج۲، ص۱۷۱ـ۲۳۵، بغداد ۱۹۸۱.
۳۲. اسماعیل کردی، نحو تفعیل قواعد نقد متن الحدیث: دراسة تطبیقیة علی بعض احادیث الصحیحین، ج۱، ص۳۹، دمشق ۲۰۰۲.
۳۳. ابن سعد (بیروت).
۳۴. محمد سعید عشماوی، حجیة الحدیث، ج۱، ص۸۲ به بعد، قاهره ۱۴۱۵الف.
۳۵. محمد سعید عشماوی، حجیة الحدیث، ج۱، ص۹۲ به بعد، قاهره ۱۴۱۵الف.
۳۶. محمد سعید عشماوی، حقیقة الحجاب، ج۱، ص۴۱، قاهره ۱۴۱۵ب.
۳۷. محمد سعید عشماوی، حقیقة الحجاب، ج۱، ص۵۱، قاهره ۱۴۱۵ب.
۳۸. محمد سعید عشماوی، اصول الشریعة، ج۱، ص۳۹، قاهره ۱۴۱۶/ ۱۹۹۶.
۳۹. محمد سعید عشماوی، الربا و الفائدة فی الاسلام، ج۱، ص۸، بیروت.
۴۰. محمد توفیق صدقی، «الاسلام هو القرآن وحده»، ج۹، ش ۷، ص۵۱۵ـ ۵۲۴، المنار، ج۹، ش ۷ (رجب ۱۳۲۴).
۴۱. خادم حسین الهیبخش، القرآنیون و شُبَهاتهم حول السنة، ج۱، ص۱۶۵ـ ۱۷۹، طائف ۱۴۲۱/ ۲۰۰۰.
۴۲. خادم حسین الهیبخش، القرآنیون و شُبَهاتهم حول السنة، ج۱، ص۱۸۰، طائف ۱۴۲۱/ ۲۰۰۰.
۴۳. ابن سعد (بیروت).
۴۴. نیازی عزالدین، دین السلطان، ج۱، ص۸، دمشق ۱۹۹۷.
۴۵. قلم/سوره۶۸، آیه۴.
۴۶. نیازی عزالدین، دین السلطان، ج۱، ص۴۵۰، دمشق ۱۹۹۷.
۴۷. نیازی عزالدین، دین السلطان، ج۱، ص۴۶۵ به بعد، دمشق ۱۹۹۷.
۴۸. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
منبع مقاله:
مجید معارف ... [و دیگران]، (1389) مجموعه کتابخانهی دانشنامهی جهان اسلام (10): حدیث و حدیث پژوهی، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اول.
پینوشتها:
1- براى نمونه رجوع کنید به میور، ج 1، ص II.
2- براى نمونه رجوع کنید به میور، ج 1، ص XXXIX XXVIII-؛ نیز براى بحث مبسوط درباره این موضوع در میان اندیشمندان مسلمان رجوع کنید به بخش:12 پژوهشهاى حدیثى نزد مسلمانان؛ تدوین حدیث؛ روایت حدیث
3- براینمونه رجوع کنید به میور، ج1، صXXXIX-XXXV.
4- ج 1، ص XLIII .
5- ص 82.
6- ص 142.
7- رجوع کنید به میور، ج 1، ص LII؛ دزى، همانجا؛ کرمر، ص 136، 142.
8- ج 1، ص LXXVII.
9- رجوع کنید به همان، ج 1، ص LXXXVII.
10- 1971، ج 2، ص 18ـ19.
11- رجوع کنید به گولدتسیهر، 1981، ص 40.
12- 1971، ج 2، ص 38ـ 125.
13- رجوع کنید به همان، ج 2، ص 145ـ163.
14- براى نمونهاى از استفاده او از احادیث رجوع کنید به گولدتسیهر، 1971، ج 2، ص 29، 31ـ32، 39، 41؛ براى تفصیل بیشتر درباره آراى حدیثى گولدتسیهر رجوع کنید به گولدتسیهر.
15- براى فهرستى از دیگر آثار گولدتسیهر درباره اصالت و وثاقت تاریخى حدیث رجوع کنید به (حدیث: مبادى و تحولات)، مقدمه موتسکى، ص VIX، پانویس 27).
16- براى نمونه رجوع کنید به نولدکه، ص 16ـ33؛ بِکِر، ج 1، ص 521ـ522.
17- براى نمونه رجوع کنید به شوالى، ص 146.
18- ص 111ـ112.
19- 1949، ص 146ـ147.
20- 1967، ص 4.
21- 1967، ص 80.
22- همان، ص 138.
23- همان، ص 57.
24- همان، ص 138.
25- رجوع کنید به همان، ص 138ـ149.
26- همان، ص 149.
27- رجوع کنید به همان، ص 150، 176.
28- 1967، ص 176.
29- رجوع کنید به همان، ص 4، 138، 143ـ 151.
30- 1949، ص 148ـ151.
31- براى شرحى دقیق از این واکنشها رجوع کنید به موتسکى، 2002، ص 27ـ28.
32- رجوع کنید به براى فهرستى از منابع در این باره رجوع کنید به (حدیث: مبادى و تحولات)، همان مقدمه، صXXIV ؛ نیز براى جمعبندى این دیدگاهها رجوع کنید به موتسکى، 2002، ص 29ـ34، 38.
33- براى نمونه رجوع کنید به موتسکى، 2002، ص 29.
34- ج 1، ص 53ـ233.
35- مقدمه محمد حمیداللّه، ص 1ـ111.
36- ص 1ـ235.
37- ج 2، ص 1ـ83.
38- رجوع کنید به موتسکى، 2002، ص 35ـ45.
39- رجوع کنید به همان، ص 38ـ45؛ نیز براى انتقاد از دیدگاههاى این گروه رجوع کنید به همان، ص 37ـ38.
40- رجوع کنید به کرونه، 1987، ص 32ـ34؛ نوت، ص 40ـ41.
41- رجوع کنید به وانزبرو، 1978، ص X-IX، و جاهاى دیگر؛ کرونه و کوک، ص 3، 152؛ کرونه، 1980، ص14ـ15.
42- رجوع کنید به 1983، ص 9ـ76.
43- رجوع کنید به همان، ص 10ـ23.
44- رجوع کنید به همان، ص 71.
45- 1983، ص 72ـ73.
46- رجوع کنید به ص 1ـ30، 104.
47- براى فهرستى از مقالات موتسکى در اینباره رجوع کنید به (حدیث: مبادى و تحولات)، همان مقدمه، ص XXVIII، پانویس 69ـ70.
48- براى نمونه رجوع کنید به کالدر، ص 161ـ171.
49- 1971، ج 2، ص 189ـ 226.
50- همان، ج 2، ص 21ـ22.
51- همان، ج 2، ص 181ـ188.
52- رجوع کنید به عبّود، ج 2، ص 2؛ سزگین، ج1، ص 53 ـ84؛ اعظمى، 1978، بخش2، ص 5 ـ164.
53- براى فهرستى از اینگونه پژوهشها رجوع کنید به( حدیث: مبادى و تحولات، همان مقدمه، ص XXX، پانویس 79.
54- 2000، ص 175.
55- 1989، ص 213ـ251.
56- نیز رجوع کنید به موتسکى، 2002، ص 95ـ104؛ همچنین براى فهرستى از مقالات شوئلر رجوع کنید به (حدیث: مبادى و تحولات؛ همان مقدمه،ص IXXX، پانویس18 .
57- براى بحث مبسوط در این باره رجوع کنید به کوک، 1997، ص 437ـ530
58- براى نمونهاى از این آثار رجوع کنید به (حدیث: مبادى و تحولات)، همان مقدمه، ص XXXII، پانویس 83.
59- براى فهرستیاز مهمترین مقالات وى در باب منابع حدیث شیعه امامیه رجوع کنید به (حدیث: مبادى و تحولات)، همان مقدمه، صXXXII ، پانویس 85.
60- براى نمونه رجوع کنید به همان مقدمه، ص XXXII، پانویس 86.
61- براى نمونه رجوع کنید به ویلکینسون، ص 231ـ259؛ نیز (رجوع کنید به حدیث: مبادى و تحولات، همان مقدمه، ص XXXII، پانویس 87.
بررسی اصطلاح
تدوین حدیث اصطلاحی شایع در روایات تاریخی و کتب علوم حدیثی است. با توجه به موارد کاربرد آن از تدوین دو معنی فهمیده می شود: ثبت حدیث و تنظیم حدیث و تألیف رساله یا کتاب حدیثی.الف) ثبت حدیث:
ابن حَجَر عَسقَلانی (متوفی 852؛ 1407، ج1، ص208) ضمن اشاره به شفاهی بودن روایت در عهد صحابه و تابعین، گفته است که ترس بزرگان از نابودی دانش باعث شد که آنان به تدوین حدیث بپردازند. آغازگر تدوین ابن شهاب زُهْری (متوفی 124) بود و پس از آن تصنیف فراوان شد.(همانجا) در این سخن تدوین از طرفی در مقابل «حفظ» و از طرف دیگر در مقابل «تصنیف» بکار رفته است ولذا معنایی جز نگارش ندارد.ب) تنظیم حدیث و تألیف رساله یا کتاب حدیثی:
از کلام ذهبی که شروع تدوین حدیث را در 143 دانسته و نتیجه چنین تدوینی را ظهور تصانیف متعدد اعلام کرده است، (۵) می توان مراد او را از تدوین همان تنظیم و مرتب سازی دانست زیرا نگارش ابتدایی از دهها سال قبل از آن صورت می گرفته است.تدوین حدیث در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله
پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم کاتبان متعددی داشت که بعضی به فرمان آن حضرت وحی را می نوشتند و بعضی نیز معاهدات و نامه های پیامبر را ثبت می کردند. (۱۰) با توجه به این مطلب، در طول رسالت نبی اکرم اسناد بسیاری نوشته شد که علاوه بر مصادر تاریخی، قسمتی از آنها در دو کتاب مکاتیب الرسول و مجموعه الوثائق السیاسیة گردآوری شده است. بیش از پنجاه تن از صحابه نیز به سائقة شخصی و امکاناتی که در اختیار داشتند، احادیث رسول خدا صلی الله علیه و آله را ثبت می کردند. (۱۱)تدوین حدیث بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله
پس از درگذشت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، نسبت به نقل و نگارش حدیث موانعی از جانب خلفای سه گانه و برخی صحابه به وجود آمد. آنان با طرح دلایلی، مردم را به ترک نقل و تدوین حدیث دعوت کردند، دلایلی چون جلوگیری از اختلاف افتادن در بین مسلمانان، (۲۸) ترس از نسبت دادن خلاف به پیامبر، (۲۹) کافی بودن قرآن و در نتیجه عدم نیاز به حدیث، (۳۰) ترس از اختلاط قرآن با حدیث و نیز ترس از ترک قرآن و پرداختن به غیر آن (۳۱) آنان حتی بعضی صحابه را به سبب نقل حدیث تحت فشار قرار دادند، (۳۲) حتی ابوبکر به از بین بردن روایاتی که در اختیار داشت، مبادرت کرده بود. (۳۳)سیر تدوین حدیث در اهل سنت
در سیر تدوین حدیث اهل سنت ادوار مهمی وجود داشته که عبارت است از:الف) دوره مصنفات اولیه
در این دوره محدثان در کتابهای خود حدیث و غیرحدیث (آرای صحابه و تابعین) را در کنار هم ثبت می کردند، زیرا عده ای از متقدمان اطلاق «حدیث» را بر آثار صحابه و تابعین صادق می دانستند. (۶۹) در این دوره، نسبت به روایات از لحاظ صحت و سُقم یا مرسل و مسند بودن حساسیت چندانی وجود نداشت. بسیاری از مشاهیر حدیث در قرن دوم، از جمله ابن جریج، سعید بن ابی عروبه، حمّاد بن سلَمه، اَوْزاعی، سفیان ثوری و مالک بن انس، (۷۰) دارای تصنیف حدیثی بودند، هر چند از آثار این دوره جز کتاب موطّأ مالک بن انس اثر دیگری بر جای نمانده است. (۷۱)ب) دوره تدوین مسانید
مسند کتابی است که در آن احادیث ذیل نام راوی آنها که از یک صحابی است طبقه بندی شده است. تدوین مسانید در دهه های پایانی قرن دوم شروع شد و در قرن سوم به شکل گسترده (۷۲) و پس از قرن سوم نیز کم و بیش ادامه یافت. (همانجاها) ویژگی مهم و بارز مسانید، جدا شدن حدیث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از گفته های صحابه و تابعین و توضیحات فقها درباره آنها بود. (۷۳) همچنین از آنجا که هدف صاحب مسند، جمع آوری کلیه منقولات یک صحابی در کنار هم بود، طبعاً در این گونه کتب همه گونه روایت، از صحیح و ضعیف و حتی جعلی یکجا گرد می آمد، (۷۴) لذا مسانید از لحاظ اعتبار در شمار منابع درجه سوم، بعد از صحاح و سنن به شمار می روند (۷۵) و تنها مسند احمد بن حنبل از دیگر مسانید متمایز بوده و از نظر برخی، در ردیف سنن قرار گرفته است. (۷۶)ج) تدوین صحاح و سنن
محدودیت های مسانید سبب گردید که در قرن سوم شیوه دیگری در تدوین حدیث پیدا شود. در این شیوه از بین روایات، نوع صحیح آنها گزینش و در قالب ابواب موضوعی طبقه بندی می شد. (۷۷) همچنین تدوین نوع دیگری از کتب با عنوان سنن، مورد توجه محدثان قرار گرفت. سنن کتابی است که معمولاً مشتمل بر احادیث احکام است که بر پایة ابواب فقهی مدون شده است. (۷۸) در این کتب نیز روایات به صورت مسند و عاری از موقوفات (۷۹) است، زیرا از آنجا که موقوفات به صحابه منتسب اند (۸۰) در شمار حدیث قرار می گیرند ولی نمی توان آنها را سنن پیامبر دانست. (۸۱)د) استمرار تدوین پس از صحاح سته
در قرن چهارم و پنجم محدّثان، احادیثی را که محدّثان پیشین کمتر به آنها توجه کرده بودند، در قالب تألیفات جدید تدوین کردند. بعضی محدّثان نامدار این دو قرن این اشخاص بودند: یعقوب بن اسحاق معروف به ابوعوانه اسفراینی (متوفی 316) صاحب مسند یا صحیح؛ محمد بن حِبّان بن احمد معروف به ابن حبّان (متوفی 354) صاحب المسند الصحیح یا الانواع والتقاسیم؛ ابوالقاسم سلیمان بن احمد طبرانی (متوفی 360) صاحب معاجم سه گانه؛ ابوالحسن علی بن عمر معروف به دارقطنی صاحب الزامات که در واقع مستدرکی بر صحیحین است؛ ابوعبداللّه محمد بن عبداللّه معروف به حاکم نیشابوری (متوفی 405) صاحب کتابهای العلل، الامالی، فوائدالشیوخ، امالی العشیات، معرفة علوم الحدیث والمستدرک علی الصحیحین و ابوبکر احمد بن حسین خسروجردی مشهور به بیهقی (متوفی 458) صاحب دو کتاب السنن الکبری والسنن الصُغری (۸۵) حاکم نیشابوری کتاب المستدرک علی الصحیحین را به عنوان تکمله ای بر صحیح بخاری و صحیح مسلم بر اساس ضوابط آن دو تألیف نمود. قرن پنجم پایان دوره تدوین حدیث اهل سنت در دوره متقدمان به شمار می رود. به گفته بعضی محققان، در این قرن جمع کردن مصادری که مشخصه آن سندهای متصل از مؤلف تا رسول خدا باشد، متوقف گردید و پیشوایان حدیث از قبول حدیثی که محدّثان سابق روایت نکرده بودند، خودداری کردند به طوری که بعدها ابن صلاح (متوفی 624) گفت اگر امروز کسی حدیثی بیاورد که نزد محدّثان سابق نباشد، از او پذیرفته نمی شود. (۸۶)ر) تدوین جوامع حدیث در دورة متأخران
مقصود از جوامع، کتابهایی است که با استفاده از کتب اصلی حدیث از جمله صحاح سته، موطّأ مالک و مسند احمد بن حنبل تدوین شده است. این کتب به چند دسته تقسیم می شود:تدوین حدیث شیعه
مقصود از حدیث شیعه، احادیث پیامبر اسلام که از طرق مورد قبول شیعه وارد شده و نیز احادیث امامان علیهم السلام است. به اعتقاد شیعه امامان به عنوان جانشینان رسول خدا از دو ویژگی علم وَهْبی (موهوبی) و عصمت برخوردارند، لذا قول و فعلشان همانند قول و فعل پیامبر معتبر است. (۹۸) رسول خدا نیز در حدیث متواتر ثقلین، (۹۹) تمسّک به آنان را توصیه کرده آن را عامل رهایی از گمراهی دانستند و در نتیجه حجیت آنان را امضا فرمودند، از این رو شیعیان علاوه بر ثبت روایات پیامبر اکرم به نگارش حدیث امامان علیهم السلام نیز پرداختند.مراحل تدوین حدیث شیعه
حدیث شیعه از صدور تا تدوین نهایی این مراحل را داشت:الف) تدوین میراث علمی امامان علیهم السلام
نخستین کتابی که در اسلام تدوین گردید، کتابی به املای پیامبر و خط حضرت علی علیهم السلام بود که به آن «صحیفة جامعه» یا «جامعه» گفته اند. (۱۱۰) این کتاب یکی از پشتوانه های حدیث شیعه است (۱۱۱) که با استفاده از آن، انطباق حدیث شیعه با سنّت پیامبر و نیز شایستگی ائمه به عنوان وارثان علوم نبوی بدست می آید. (۱۱۲)ب) تدوین اصول حدیثی
اصول حدیثی، پایه های اولیه حدیث شیعه را تشکیل می دهد. در اصطلاح محدّثان شیعه، «اصل» یکی از اصناف کتب حدیث است که البته در تعریف آن اختلاف نظر وجود دارد، اما معمولاً در مقابل «کتاب» یا «تصنیف» قرار می گیرد، (۱۱۶) لذا شیخ طوسی به اسماعیل بن مهران کتاب هایی نسبت داده و جداگانه از آنها یاد کرده و در عین حال تصریح نموده که او یک «اصل» داشته است، (۱۱۷) چنانکه ابن غضائری را صاحب دو تألیف دانسته است، یکی درباره مصنَفات شیعه و دیگری درباره اصول. (۱۱۸)ج) تدوین حدیث در قرن سوم
با تثبیت خلافت بنی عباس به ویژه پس از رحلت امام صادق علیه السلام در 148، فشار خلفای عباسی بر شیعیان فزونی یافت. در این دوران با اجبار خلفا اکثر امامان علیهم السلام از مدینه به عراق جلب شدند و تحت نظر عوامل خلافت قرار گرفتند، در نتیجه ارتباط شیعیان با امامان محدود شد و آنان جهت حل مشکلات دینی خود به محدثان و حاملان اخبار روی آوردند. در این زمان صدها تن از شاگردان امام صادق علیه السلام در مراکز علمی به نقل و نشر حدیث می پرداختند (۱۲۶) و هزاران حدیث، غالباً به صورت غیرمبوّب در اختیار آنان بود. نخستین بار عده ای از شاگردان امام صادق و امام کاظم علیهاالسلام، مانند حَریز بن عبداللّه سجستانی (۱۲۷) و معاویة بن عمّار (۱۲۸) و معاویة بن وهْب (۱۲۹) توانستند با استفاده از روایات خود، کتابهایی درباره نماز و زکات و روزه و حج و فضایل حج تدوین کنند. از عهد امام رضا علیه السلام و به ویژه در قرن سوم دسته بندی روایات ذیل موضوعات مختلف فقهی و کلامی و اخلاقی و تدوین کتب بزرگتر سرعت بیشتری یافت. پیشگامان تدوین حدیث در این دوره سومین نسل از اصحاب اجماع بودند. (۱۳۰) در این دوره از بزرگان دیگری چون حسن بن سعید اهوازی و برادرش حسین و علی بن مهزیار اهوازی می توان یاد کرد که دو برادر به اشتراک سی کتاب تدوین کرده بودند و هر کتاب جامعی از روایات در موضوعی خاص بوده است. ابن مهزیار نیز سی کتاب تدوین کرد. (۱۳۱)د) تدوین کتب اربعه
از حقایق مسلّم درباره حدیث شیعه ورود جعل و تحریف در آن است. این امر به سبب وجود افراد «کذّاب»، «فاسدالمذهب» و «مجهول الحال» در بین راویان شیعه در ادوار گوناگون و نیز وضع سیاسی و اجتماعی خاص شیعیان و قطع یا دشواری ارتباط با امامان بوده است. (۱۴۵) هدف این راویان، تحریف حقایق دینی از طریق جعل حدیث بوده است. یکی از عوامل مؤثر در جعل حدیث، جریان غُلات بود. (۱۴۶) این جریان از زمان امام چهارم علیه السلام در میان شیعیان آغاز شد و تا پایان عصر ائمه کم و بیش ادامه یافت به طوری که در زمان هر یک از امامان علیهم السلام چند تن به عنوان غالیانِ شاخص شناخته شدند و مورد لعن و نفرین ائمه قرار گرفتند . (۱۴۷)ه) تدوین حدیث در دوره متأخران
با روی کارآمدن دولت شیعی صفوی در قرن دهم و فراهم آمدن فضایی نو برای ارائه و نشر تعالیم شیعی، بسیاری از علمای شیعه از نقاط مختلف به ایران آمدند، از جمله حسین بن عبدالصمد و فرزندش بهاءالدین محمد معروف به شیخ بهائی و محقق کرکی هر سه از جبل عامل، محقق میسی از عراق و سید ماجد بحرانی از بحرین. بدینسان، تألیف آثاری در زمینه فقه و حدیث شیعه که مدتی دچار وقفه و رکود شده بود، دوباره رونق گرفت. (۱۵۳)پینوشتها:
1. بیهقی، ج2، ص605.
2. رجوع کنید به جوهری، ذیل «صنف»؛ ابوریّه، ص258، پانویس 1.
3. رجوع کنید به ابن عبدالبر، ص121، 127ـ128.
4. رجوع کنید به ابوریّه، ص264؛ صالح، ص1؛ خطیب، 1411، ص293؛ همو، 1417، ص137؛ خولی، ص33.
5. رجوع کنید به سیوطی، 1370 ش، ص261.
6. رجوع کنید به جوهری، همانجا.
7. 1407، مقدمه: هدی الساری، ص8.
8. نیز رجوع کنید به اعظمی، ج1، ص71.
9. رجوع کنید به ابوریه، ص267؛ صالح، ص38ـ41.
10. رجوع کنید به رامیار، ص261ـ269.
11. رجوع کنید به اعظمی، ج1، ص92ـ142.
12. دارمی، ج1، مقدمه، ص125.
13. ذهبی، ج1، ص43.
14. ابن حجر عسقلانی، 1415، ج3، ص521ـ522.
15. خطیب، 1411، ص346.
16. ابن سعد، ج5، ص216.
17. دارمی ، همانجا؛ ترمذی، ج5، ص38؛ ابن عبدالبر، ص118؛ خطیب بغدادی، ص64ـ84؛ نیز رجوع کنید به ابن عبدالبر، ص117ـ128: «باب ذکرالرخصة فی کتاب العلم».
18. مجلسی، ج2، ص144.
19. بخاری جعفی، ج1، ص37؛ عسکری، 1412، ج1، ص97ـ100.
20. رجوع کنید به ترمذی، همانجا؛ خطیب بغدادی، ص29ـ35.
21. اعظمی، ج1، ص78؛ معلمی، ص35.
22. رجوع کنید به خطیب، 1411، ص306؛ اعظمی؛ معلمی، همانجاها.
23. جلالی حسینی، ص295ـ297؛ معارف، ص58ـ59.
24. رجوع کنید به ابوشهبه، ص57؛ اعظمی، ج1، ص77؛ خطیب، 1411، ص306، 308.
25. ابن قتیبه، ص266؛ ابن صلاح، ص119؛ صالح، ص8ـ11؛ ابوشهبه، همانجا؛ ابوزهو، ص124؛ خطیب، 1411، ص308.
26. رجوع کنید به جلالی حسینی، ص302؛ جعفریان، ص18؛ معارف، ص58ـ62.
27. ابوزهو، ص125.
28. ذهبی، ج1، ص2ـ3، به نقل از ابوبکر.
29. همان، ج1، ص5، به نقل از ابوبکر.
30. بخاری جعفی، ج1، ص37، به نقل از عمر: کِتابُ اللّه حَسْبُنا.
31. ابن عبدالبر، ص112، 115؛ ذهبی، ج1، ص4، هر دو به نقل از عمر.
32. ذهبی، ج1، ص7؛ ابوریّه، ص54.
33. خطیب بغدادی، ص51ـ53؛ ذهبی، ج1، ص5.
34. شهرستانی، ص17ـ39؛ جلالی حسینی، ص316ـ338؛ معارف، ص85ـ88.
35. عسکری، 1413، ج2، ص44ـ45؛ حسنی، ص2؛ جلالی حسینی، ص414ـ422.
36. رجوع کنید به ابن کثیر، ج4، جزء8، ص110، به نقل از عمر: اَقِلُّوا الروایةَ عَنْ رَسولِ اللّه صلی الله علیه و آله اِلاّ فیما یُعْمَلُ بِهِ.
37. دارمی، ج1، مقدمه، ص85؛ سیوطی، 1409، ج2، ص61.
38. رجوع کنید به ابن عبدالبر، ص107ـ112.
39. دارمی، ج1، مقدمه، ص128.
40. برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به جلالی حسینی، باب «آثار المنع من التدوین»، ص481ـ549؛ معارف، ص151ـ157.
41. رجوع کنید به مسلم بن حجاج، ج3، ص95، ج5، ص43ـ44؛ ذهبی، ج1، ص7.
42. رجوع کنید به ابن ابی الحدید، ج4، ص63ـ68، ج11، ص44ـ46.
43. مسعودی، ج4، ص16.
44. ابن حجر عسقلانی، 1407، ج1، ص235؛ صالح، ص37.
45. دارمی، ج1، مقدمه، ص126؛ کتانی، ص4.
46. ابن عبدالبر، ص127.
47. ابن حجر عسقلانی، 1407، ج1، ص237؛ کتانی، همانجا؛ ابوزهو، ص244.
48. 1407، ج1، ص235؛ سیوطی، 1409، ج1، ص67.
49. رجوع کنید به ابوشهبه، ص65؛ قاسمی، ص71؛ خولی، ص37؛ صالح، ص36.
50. 1411، ص373ـ374.
51. صدر، ص278.
52. ابن حجر عسقلانی، 1415، ج10، ص40ـ41.
53. رجوع کنید به صالح، ص24ـ25؛ عتر، ص49ـ50؛ خطیب، 1411، ص376؛ ابوزهو، ص302؛ نیز رجوع کنید به ادامه مقاله، آرای خاورشناسان.
54. 1407، مقدمه: هدی الساری، ص8.
55. همان، ج1، ص251.
56. ابن عبدالبر، ص127.
57. ابن حجر عسقلانی، 1415، ج10، ص40ـ41.
58. ابن حنبل، ج2، ص311.
59. رجوع کنید به ابن عبدالبر، ص123، 127؛ خطیب، 1411، ص494؛ صالح، ص38؛ ضاری، ص292، 295.
60. رجوع کنید به کتانی، همانجا.
61. سیوطی، 1409، ج1، ص66؛ ابوریّه، ص265؛ ابوزهو، ص244.
62. صالح، ص40؛ ابوریّه، ص262ـ263؛ ابوزهو، ص245.
63. ابوریّه، ص263.
64. ابوریّه، ص264؛ ابوزهو، همانجا.
65. معارف، ص118.
66. سیوطی، 1370 ش، ص261؛ ابوریّه، ص264ـ265.
67. ابن صلاح، ص154.
68. سیوطی، 1409، ج2، ص140.
69. ابوریّه، ص267؛ نیز رجوع کنید به طباطبائی، ص73.
70. سیوطی، 1370 ش، ص261.
71. ابوریّه، ص265؛ نیز رجوع کنید به الموطّأ.
72. کتانی، ص52ـ64؛ طباطبائی، ص97ـ161.
73. ابوریّه، ص267.
74. ابوریّه، ص268؛ طباطبائی، ص88.
75. صالح، ص298.
76. همان، ص297.
77. رجوع کنید به صحیح؛ صحاح سته؛ بخاری، ابوعبداللّه محمد؛ مسلم بن حجاج نیشابوری.
78. کتانی، ص25؛ عتر، ص199؛ طباطبائی، ص45.
79. رجوع کنید به حدیث.
80. عتر، ص326.
81. کتانی، ص25.
82. صحیح مسلم و صحیح بخاری.
83. سنن ابن ماجه، سنن ابی داود، سنن نسایی، سنن ترمذی؛ نیز رجوع کنید به سنن.
84. فاخوری، ص25.
85. رجوع کنید به معارف، ص159، 162؛ ابوزهو، ص407ـ409، 421ـ428.
86. ابن صلاح، ص108؛ مرعشی، ص17.
87. رجوع کنید به معارف، ص166ـ174؛ ابوزهو، ص430ـ447.
88. ابوزهو، ص430ـ433، 446ـ447؛ معارف، ص167.
89. ابوزهو، ص431.
90. کتانی، ص142.
91. ابوزهو، ص431؛ کتانی، ص132.
92. کتانی، ص131ـ132؛ معارف، ص169.
93. ابوزهو، ص446.
94. مدیر شانه چی، ص47.
95. طباطبائی، ص454ـ467.
96. ابوزهو، ص432ـ433، 446ـ447.
97. رجوع کنید به معارف، ص174ـ184.
98. رجوع کنید به سوره واقعه: 79؛ سوره احزاب: 31.
99. رجوع کنید به شرف الدین، ص72ـ75؛ خوئی، ص499: تواتر حدیث ثقلین.
100. صفار قمی، ص167.
101. کلینی، ج2، ص667.
102. طبری، ص65ـ66.
103. رامیار، ص266؛ قدّوری الحمد، ص96.
104. نجاشی، ص4ـ6؛ طوسی، 1380، ص7.
105. دارمی، ج1، مقدمه، ص130.
106. رجوع کنید به ابن صلاح، ص119؛ سیوطی، ج2، ص61.
107. کلینی، ج1، ص52.
108. کشّی، ص143ـ144؛ ابن طاووس، ص219ـ220.
109. بهبودی، ص23.
110. غفاری، ص227؛ عسکری، ص316ـ322.
111. رجوع کنید به جامعه.
112. رجوع کنید به کلینی، ج7، ص94ـ95؛ کشّی، ص376؛ نجاشی، ص360.
113. رجوع کنید به بخاری جعفی، ج1، ص36؛ ابن حنبل، ج1، ص79، 81، 100، 102، 110، ج2، ص35، 121؛ شافعی، ص221.
114. رجوع کنید به معارف، ص49ـ50.
115. مجلسی، ج26، ص37.
116. رجوع کنید به اصل.
117. لَهُ اَصْلٌ؛ 1351 ش، ص1.
118. همان، ص1ـ2.
119. شهید ثانی.
120. رجوع کنید به معارف، ص177ـ193.
121. یاقوت حموی، ج1، ص799؛ قس آقا بزرگ طهرانی، ج2، ص134: 448.
122. رجوع کنید به نجاشی، ص134ـ135.
123. همان، ص117.
124. رجوع کنید به نجاشی، ص116، 153.
125. رجوع کنید به نوادر.
126. نجاشی، ص40.
127. نجاشی، ص144ـ145؛ طوسی، 1351 ش، ص62ـ63.
128. نجاشی، ص411.
129. همان، ص412.
130. رجوع کنید به کشّی، ص556؛ اصحاب اجماع.
131. نجاشی، ص58ـ60، 253ـ254.
132. رجوع کنید به معارف، ص355ـ379.
133. زراری، ص160ـ167؛ ابن بابویه، 1401، ج1، ص4ـ5؛ بهبودی، ص28ـ33.
134. ابن بابویه، 1401، ج1، ص3ـ5.
135. نجاشی، ص76؛ المحاسن، چاپ مهدی رجایی در دو مجلد در 1413.
136. رجوع کنید به کلینی، ج5، ص566؛ نجاشی، ص283؛ کشّی، ص162؛ بهبودی، ص17.
137. شریف قریشی، ص73ـ88؛ معارف، ص343.
138. 1351 ش
عبارات مرتبط با این موضوع
بررسی و نقد دیدگاه و روش طبری در تاریخ نسبت به …مدیر سایت مرداد ۲۰ام ۱۳۹۳ موضوع ۳۳۱ قظ رشته تخصصی من تاریخ نیست و موارد ذیل را مدت دانشکده علوم قرآن و حدیث مقطع کارشناسی علوم قرآن علوم حدیث تاریخ اسلام مقطع کارشناسی ارشد علوم قرآن و رزومه دکترعلی نصیری دانشگاه علم و صنعت ایران …زندگی نامه دکتر علی نصیری مدارج علمی اجتهاد متجزی دکترا ، علوم قرآن و بررسی و تحلیل مبانی تفسیر قرآن به قرآن با …بررسی و تحلیل مبانی تفسیر قرآن به قرآن با تأکید بر تفسیر المیزانچند حدیث در مورد شوخی و گفتگوی غیر ضروری با نامحرمچند حدیث در مورد شوخی و گفتگوی غیر ضروری با نامحرم کتابهای خلیج فارس شناسی و مقاله ها خلیج فارسخلیج فارس نامی کهن تر از تاریخ مکتوب و میراث فرهنگی بشریت و راهکارهای دفاع از نام بررسی و نقد آراء گلدزیهر درباره منشأ اختلاف قراءاتعنوان مقاله بررسی و نقد آراء گلدزیهر درباره منشأ اختلاف قراءاتاخلاق اقتصادی از دیدگاه قرآن و حدیثتا قرن پانزدهم میلادی، تجزیه و تحلیلهای اقتصادی، بر پایه اخلاق صورت میگرفت از آن پس نمونه ای از تدوین خط مشی نمونه ای از تدوین خط مشی بخش اول خط مشی، در نوع خود دارای جنبه های مختلفی است و در شیوههای تحصیل و تدریس درآمد حوزههای شیعه آبشار پر برکت علم و معرفت است که بیش از هزار سال است ندای قرآنی بررسی و نقد دیدگاه و روش طبری در تاریخ نسبت به اهل بیت ع مدیر سایت مرداد ۲۰ام ۱۳۹۳ موضوع ۳۳۱ قظ رشته تخصصی من تاریخ نیست و موارد ذیل را مدت ها پیش دانشکده علوم قرآن و حدیث مقطع کارشناسی علوم قرآن علوم حدیث تاریخ اسلام مقطع کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث رزومه دکترعلی نصیری دانشگاه علم و صنعت ایران گروه معارف زندگی نامه دکتر علی نصیری مدارج علمی اجتهاد متجزی دکترا ، علوم قرآن و حدیث بررسی و تحلیل مبانی تفسیر قرآن به قرآن با تأکید بر تفسیر المیزان بررسی و تحلیل مبانی تفسیر قرآن به قرآن با تأکید بر تفسیر المیزان چند حدیث در مورد شوخی و گفتگوی غیر ضروری با نامحرم چند حدیث در مورد شوخی و گفتگوی غیر ضروری با نامحرم کتابهای خلیج فارس شناسی و مقاله ها خلیج فارس خلیج فارس نامی کهن تر از تاریخ مکتوب و میراث فرهنگی بشریت و راهکارهای دفاع از نام خلیج فارس بررسی و نقد آراء گلدزیهر درباره منشأ اختلاف قراءات عنوان مقاله بررسی و نقد آراء گلدزیهر درباره منشأ اختلاف قراءات اخلاق اقتصادی از دیدگاه قرآن و حدیث «اخلاق اقتصادی» بخشی از آموزههای اسلامی است که از یکسو، مؤلفههای رشد و توسعه اقتصادی و نمونه ای از تدوین خط مشی نمونه ای از تدوین خط مشی بخش اول خط مشی، در نوع خود دارای جنبه های مختلفی است و در همین بحارالانوار ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد بحارالانوار این مقاله نیازمند ویکیسازی است لطفاً با توجه به راهنمای ویرایش و شیوهنامه، محتوای آن را رسم عاشق کشی و شیوه شهر
اشتقاق حدیث
حدیث مشتق از «حدث» به معنای پدید آمدن چیزی است که قبلا نبوده است (۸) و سخن و کلام را از آنرو حدیث نامیدهاند که اجزای آن بهتدریج و پیدرپی پدیدار میشوند. (۹) (۱۰) (۱۱)کاربرد واژه حدیث در قرآن
واژه حدیث در قرآن ۲۸ بار، ۲۳ بار به صورت مفرد و ۵ بار به صورت جمع، در اشاره به قرآن، سرگذشت پیشینیان و در موارد متعددی به معنای مطلق کلام و خبر به کار رفته است. (۱۶) (۱۷) (۱۸) (۱۹) (۲۰) (۲۱)معنای حدیث در اصطلاح اهلسنت
حدیث در اصطلاح اهلسنت عبارت است از آنچه به پیامبر اکرم نسبت داده شود، (۲۲) از قول و فعل و تقریر (۲۳) (۲۴) (۲۵) (۲۶) و صفاتِ خَلقی و خُلقی (۲۷) و حتی حرکات و سکنات آن حضرت در خواب و بیداری . (۲۸)معنای حدیث در اصطلاح شیعه
حدیث در اصطلاح علمای شیعه عبارت است از کلامی که قول، فعل یا تقریر معصوم را گزارش کند (۳۵) (۳۶) (۳۷) و اطلاق آن بر آنچه از غیر معصوم رسیده از باب مَجاز است. (۳۸) (۳۹)وجه تسمیه حدیث
گاهی در بیان وجه تسمیه حدیث، به حدوث آن در قبال قرآن، که قدیم است، استدلال شده است (۴۰) اما این استدلال، با توجه به اطلاق لفظ حدیث بر قرآن در خود قرآن (۴۱) (۴۲) و نیز به کارگیری این اصطلاح از سوی معتقدان به حدوث قرآن، درست به نظر نمیرسد.اجزاء تشکیل دهنده حدیث
هر حدیثی از دو بخش تشکیل شده است: متن و سند .متن حدیث
متن در لغت به معنای پشت، قسمت آشکار هر چیز، رویه، و بخش مرتفع و سخت زمین (۴۳) (۴۴) (۴۵) است و در اصطلاح عبارت است از الفاظ حدیث که معنا را افاده میکند. (۴۶)سند حدیث
سند در لغت به معنای بخش مرتفع زمین که به کوه پیوسته و نیز نوعی لباس است، (۴۷) (۴۸) (۴۹) و در اصطلاح، طریق متن یا زنجیره راویان متن است. (۵۰)نظر عسقلانی
درباره ارتباط معنایی خبر و حدیث و نسبت این دو با یکدیگر، ابن حجر عسقلانی (۵۵) سه قول را مطرح کرده است:قول به ترادف حدیث و خبر
بنابر قولِ به ترادف حدیث و خبر، از یک دیدگاه، خبر بر حدیث مرفوع (قول منسوب به پیامبر صلیاللّهعلیهوآله) و حدیث موقوف (قول منسوب به صحابیان) و حدیث مقطوع (قول منسوب به تابعین) قابل اطلاق دانسته شده است. (۵۶)قول فقهای خراسان
اما بنابر قول منسوب به فقهای خراسان، حدیث مرفوع، خبر و حدیث موقوف اثر نامیده شده است. (۵۷) (۵۸)دیدگاه مورد پذیرش
دیدگاه اول مورد پذیرش بسیاری از محدثان قرار گرفته است. (۵۹) (۶۰)معنای اثر
در لغت
«اثر» در لغت به معنای نشانی که از هر چیز بر جا میماند، (۶۸) (۶۹) جای پا (۷۰) و بازمانده (۷۱) است.اطلاق مأثور به حدیث
حدیث را «مأثور» گفتهاند، زیرا عدهای آن را برای عده دیگر نقل کردهاند. (۷۲)تعاریف دیگر اثر
درباره تعریف اثر، اقوال دیگری وجود دارد؛ از قبیل اینکه اثر اعم از حدیث و خبر است، یا اثر مترادف خبر است، یا اثر بر آنچه از صحابه رسیده و حدیث بر آنچه از پیامبر اکرم رسیده اطلاق میشود، (۷۳) (۷۴) اما مشهورترین اقوال همان قول نخست است.ترادف اثر و حدیث
هر چند برخی، اصطلاح اثر را فقط برای اقوال صحابیان (حدیث موقوف) به کار بردهاند، (۷۵) (۷۶) (۷۷) اما شواهدی مبنی بر اینکه حدیث و اثر مترادف به کار رفتهاند ذکر شده، مثلا مسلم بن حجاج (۷۸) حدیث پیامبر را اثر نامیده است و طبری کتاب خود را که منحصر به احادیث مرفوع است تهذیب الآثار، و طحاوی کتاب خود را که مشتمل بر احادیث مرفوع و موقوف است شرح معانی الآثار نامیده است. (۷۹) (۸۰)ارتباط سنت و حدیث
درباره ارتباط معنایی حدیث و سنت گفتنی است که محدّثان، سنّت را مترادف با حدیث به معنای قول، فعل، تقریر، صفات خَلقی و خُلقی پیامبر اکرم، در پیش و پس از بعثت، دانستهاند. (۹۳) (۹۴)پینوشتها:
۱. ذیل «حدث»، خلیل بن احمد، ج۲، ص۱۷۷، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
۲. ابن جماعه، المنهل الروی فی مختصر علومالحدیث النبوی، ج۱، ص۳۰، چاپ محییالدین عبدالرحمان رمضان، دمشق ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
۳. عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، ج۱، ص۲۳، چاپ احمد عمر هاشم، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
۴. ذیل «حدث»، محمد بن احمد ازهری، ج۴، ص۴۰۵، تهذیباللغة، ج ۴، چاپ عبدالکریم عزباوی، قاهره (بیتا)، ج ۱۵، چاپ ابراهیم ابیاری، قاهره ۱۹۶۷.
۵. ابن جماعه، المنهل الروی فی مختصر علومالحدیث النبوی، ج۱، ص۳۰، چاپ محییالدین عبدالرحمان رمضان، دمشق ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
۶. عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، ج۱، ص۲۳، چاپ احمد عمر هاشم، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
۷. حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ذیل «حدث»، چاپ محمد سیدکیلانی، تهران (۱۳۳۲ش).
۸. ابن فارس، ذیل «حدث».
۹. حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ذیل «حدث»، چاپ محمد سیدکیلانی، تهران (۱۳۳۲ش).
۱۰. ابن جماعه، المنهل الروی فی مختصر علومالحدیث النبوی، ج۱، ص۳۰، چاپ محییالدین عبدالرحمان رمضان، دمشق ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
۱۱. عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، ج۱، ص۲۳، چاپ احمد عمر هاشم، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
۱۲. ذیل «حدث»، ابن منظور، لسان العرب.
۱۳. ابن جماعه، المنهل الروی فی مختصر علومالحدیث النبوی، ج۱، ص۳۰، چاپ محییالدین عبدالرحمان رمضان، دمشق ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
۱۴. ذیل «حدث»، محمد بن احمد ازهری، ج۴، ص۴۰۵، تهذیباللغة، ج ۴، چاپ عبدالکریم عزباوی، قاهره (بیتا)، ج ۱۵، چاپ ابراهیم ابیاری، قاهره ۱۹۶۷.
۱۵. ابن جماعه، المنهل الروی فی مختصر علومالحدیث النبوی، ج۱، ص۳۰، چاپ محییالدین عبدالرحمان رمضان، دمشق ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
۱۶. تحریم/سوره۶۶، آیه۳.
۱۷. طه/سوره۲۰، آیه۹.
۱۸. طور/سوره۵۲، آیه۳۴.
۱۹. نجم/سوره۵۳، آیه۵۹.
۲۰. نساء/سوره۴، آیه۷۸.
۲۱. نساء/سوره۴، آیه۱۴۰.
۲۲. ابن حجر عسقلانی، فتحالباری: شرح صحیح البخاری، ج۱، ص۱۷۳، بولاق ۱۳۰۰ـ۱۳۰۱، چاپ افست بیروت (بیتا).
۲۳. ابن تیمیه، علم الحدیث، ج۱، ص۵، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
۲۴. محمد بن عبدالرحمان سخاوی، فتح المغیث بشرح الفیه الحدیث للعراقی، ج۱، ص۲۱، چاپ علیحسین علی، قاهره ۱۴۱۵/ ۱۹۹۵.
۲۵. عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، ج۱، ص۲۳، چاپ احمد عمر هاشم، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
۲۶. زکریا بن محمد انصاری، فتحالباقی بشرح الفیه العراقی، ج۱، ص۴۱، چاپ حافظ ثناءاللّه زاهدی، بیروت ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
۲۷. محمد بن عبدالرحمان سخاوی، فتح المغیث بشرح الفیه الحدیث للعراقی، ج۱، ص۲۱، چاپ علیحسین علی، قاهره ۱۴۱۵/ ۱۹۹۵.
۲۸. محمد بن عبدالرحمان سخاوی، فتح المغیث بشرح الفیه الحدیث للعراقی، ج۱، ص۲۱، چاپ علیحسین علی، قاهره ۱۴۱۵/ ۱۹۹۵.
۲۹. ابن تیمیه، علم الحدیث، ج۱، ص۷ـ۸، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
۳۰. عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، ج۱، ص۲۳، چاپ احمد عمر هاشم، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
۳۱. زکریا بن محمد انصاری، فتحالباقی بشرح الفیه العراقی، ج۱، ص۴۱، چاپ حافظ ثناءاللّه زاهدی، بیروت ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
۳۲. زینالدین بن علی شهیدثانی، الرعایة لحال البدایة فی علم الدرایة و البدایة فی علم الدرایة، ج۱، ص۵۴، قم ۱۳۸۱ش.
۳۳. نورالدین عتر، منهج النقد فی علوم الحدیث و مصطلحه، ج۱، ص۲۷، دمشق ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۳۴. علی ستامونی اثری، المدخل الی علوم الحدیث، ج۱، ص۵۰ـ۵۶، منصوره، (مصر) ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
۳۵. محمد بن حسین شیخ بهائی، الوجیزة فی الدرایة، ج۱، ص۴۱۲، چاپ ماجد غرباوی، در تراثنا، سال ۸، ش ۳و۴ (رجب ذیالحجه ۱۴۱۳).
۳۶. ابوالقاسم بن محمدحسن میرزای قمی، قوانینالاصول، ج۱، ص۴۰۹، چاپ سنگی تهران ۱۳۰۸۱۳۰۹، چاپ افست ۱۳۷۸.
۳۷. عبداللّه مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایة، ج۱، ص۵۷، چاپ محمدرضا مامقانی، قم ۱۴۱۱ـ۱۴۱۳.
۳۸. محمد بن حسین شیخ بهائی، الوجیزة فی الدرایة، ج۱، ص۴۱۲، چاپ ماجد غرباوی، در تراثنا، سال ۸، ش ۳و۴ (رجب ذیالحجه ۱۴۱۳).
۳۹. حسن صدر، نهایةالدرایة فی شرح الرسالة الموسومة بالوجیزة للبهائی، ج۱، ص۸۱، چاپ ماجد غرباوی، (قم ۱۴۱۳).
۴۰. ابن حجر عسقلانی، فتحالباری: شرح صحیح البخاری، ج۱، ص۱۷۳، بولاق ۱۳۰۰ـ۱۳۰۱، چاپ افست بیروت (بیتا).
۴۱. کهف/سوره۱۸، آیه۶.
۴۲. زمر/سوره۳۹، آیه۲۳.
۴۳. خلیل بن احمد، کتاب العین، ذیل «متن»، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
۴۴. اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح:تاجاللغة و صحاحالعربیة، ذیل «متن»، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت (بیتا)، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ش.
۴۵. ذیل «متن»، ابن منظور، لسان العرب.
۴۶. عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، ج۱، ص۲۳، چاپ احمد عمر هاشم، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
۴۷. خلیل بن احمد، کتاب العین، ذیل «سند»، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
۴۸. اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح:تاجاللغة و صحاحالعربیة، ذیل «سند»، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت (بیتا)، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ش.
۴۹. ذیل «سند»، ابن منظور، لسان العرب.
۵۰. زینالدین بن علی شهیدثانی، الرعایة لحال البدایة فی علم الدرایة و البدایة فی علم الدرایة، ج۱، ص۵۵، قم ۱۳۸۱ش.
۵۱. ابن جماعه، المنهل الروی فی مختصر علومالحدیث النبوی، ج۱، ص۲۹، چاپ محییالدین عبدالرحمان رمضان، دمشق ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
۵۲. عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، ج۲، ص۲۲، چاپ احمد عمر هاشم، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
۵۳. زینالدین بن علی شهیدثانی، الرعایة لحال البدایة فی علم الدرایة و البدایة فی علم الدرایة، ج۱، ص۵۵، قم ۱۳۸۱ش.
۵۴. عبداللّه مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایة، ج۱، ص۵۱ـ۵۲، چاپ محمدرضا مامقانی، قم ۱۴۱۱ـ۱۴۱۳.
۵۵. ابن حجر عسقلانی، نزهةالنظر فی توضیح نخبةالفکر، ج۱، ص۹ـ۱۰، چاپ عبدالسلام مدنی، بن ارس ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۵۶. عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، ج۱، ص۲۳، چاپ احمد عمر هاشم، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
۵۷. ابن صلاح، مقدمة ابن الصّلاح فی علوم الحدیث، ج۱، ص۲۷، چاپ مصطفی دیبالبغا، دمشق ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴.
۵۸. عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، ج۱، ص۲۳، چاپ احمد عمر هاشم، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
۵۹. زکریا بن محمد انصاری، فتحالباقی بشرح الفیه العراقی، ج۱، ص۴۱، چاپ حافظ ثناءاللّه زاهدی، بیروت ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
۶۰. زینالدین بن علی شهیدثانی، الرعایة لحال البدایة فی علم الدرایة و البدایة فی علم الدرایة، ج۱، ص۵۴، قم ۱۳۸۱ش.
۶۱. صبحی صالح، علوم الحدیث و مصطلحه، ج۱، ص۱۲۲، دمشق ۱۳۷۹/ ۱۹۵۹، چاپ افست قم ۱۳۶۳ش.
۶۲. محمد عجاج خطیب، اصول الحدیث: علومه و مصطلحه، ج۱، ص۱۹، بیروت ۱۴۲۱/ ۲۰۰۱.
۶۳. نورالدین عتر، منهج النقد فی علوم الحدیث و مصطلحه، ج۱، ص۲۹، دمشق ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۶۴. زینالدین بن علی شهیدثانی، الرعایة لحال البدایة فی علم الدرایة و البدایة فی علم الدرایة، ج۱، ص۵۴، قم ۱۳۸۱ش.
۶۵. محمد بن حسین شیخ بهائی، الوجیزة فی الدرایة، ج۱، ص۴۱۳، چاپ ماجد غرباوی، در تراثنا، سال ۸، ش ۳و۴ (رجب ذیالحجه ۱۴۱۳).
۶۶. حسن صدر، نهایةالدرایة فی شرح الرسالة الموسومة بالوجیزة للبهائی، ج۱، ص۸۳، چاپ ماجد غرباوی، (قم ۱۴۱۳).
۶۷. محمدعلی مهدویراد، «تدوین حدیث (۱) : تعاریف»، ج۱، ص۴۰ـ۴۱، علوم حدیث، سال ۱، ش ۱ (پاییز ۱۳۷۵).
۶۸. ذیل «اثر»، خلیل بن احمد، ج۸، ص۲۳۶، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
۶۹. ذیل «اثر»، محمد بن احمد ازهری، ج۱۵، ص۱۱۹، تهذیباللغة، ج ۴، چاپ عبدالکریم عزباوی، قاهره (بیتا)، ج ۱۵، چاپ ابراهیم ابیاری، قاهره ۱۹۶۷.
۷۰. ذیل «اثر»، خلیل بن احمد، ج۸، ص۲۳۶، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
۷۱. احمد بن محمد فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی، ذیل «اثر»، (بیروت) : دارالفکر، (بیتا).
۷۲. ذیل «اثر»، محمد بن احمد ازهری، ج۱۵، ص۱۱۹، تهذیباللغة، ج ۴، چاپ عبدالکریم عزباوی، قاهره (بیتا)، ج ۱۵، چاپ ابراهیم ابیاری، قاهره ۱۹۶۷.
۷۳. زینالدین بن علی شهیدثانی، الرعایة لحال البدایة فی علم الدرایة و البدایة فی علم الدرایة، ج۱، ص۵۴، قم ۱۳۸۱ش.
۷۴. حسین حاجحسن، نقد الحدیث فی علم الروایة و علم الدرایة، ج۱، ص۱۸۴، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
۷۵. ابن صلاح، مقدمة ابن الصّلاح فی علوم الحدیث، ج۱، ص۲۶، چاپ مصطفی دیبالبغا، دمشق ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴.
۷۶. یحیی بن شرف نووی، التّقریب و التّیسیر لمعرفة سنن البشیر النذیر، ج۱، ص۲۳، چاپ صلاح محمد محمد عویضه، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
۷۷. عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، ج۱، ص۲۳، چاپ احمد عمر هاشم، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
۷۸. مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۱، ص۷، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۷۹. محمد بن عبدالرحمان سخاوی، فتح المغیث بشرح الفیه الحدیث للعراقی، ج۱، ص۱۲۲، چاپ علیحسین علی، قاهره ۱۴۱۵/ ۱۹۹۵.
۸۰. محمدعلی مهدویراد، «تدوین حدیث (۱) : تعاریف»، ج۱، ص۴۲ـ۴۳، علوم حدیث، سال ۱، ش ۱ (پاییز ۱۳۷۵).
۸۱. صبحی صالح، علوم الحدیث و مصطلحه، ج۱، ص۱۲۲، دمشق ۱۳۷۹/ ۱۹۵۹، چاپ افست قم ۱۳۶۳ش.
۸۲. محمد عجاج خطیب، اصول الحدیث: علومه و مصطلحه، ج۱، ص۲۰، بیروت ۱۴۲۱/ ۲۰۰۱.
۸۳. منهج النقد فی علوم الحدیث و مصطلحه، دمشق ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۸۴. حسین حاجحسن، نقد الحدیث فی علم الروایة و علم الدرایة، ج۱، ص۱۸۴، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
۸۵. زینالدین بن علی شهیدثانی، الرعایة لحال البدایة فی علم الدرایة و البدایة فی علم الدرایة، ج۱، ص۵۴، قم ۱۳۸۱ش.
۸۶. محمدباقر بن محمد میرداماد، الرواشح السماویة، ج۱، ص۶۷، چاپ غلامحسین قیصریهها و نعمتاللّه جلیلی، قم ۱۳۸۰ش.
۸۷. محمدباقر بن محمد میرداماد، الرواشح السماویة، ج۱، ص۶۷، چاپ غلامحسین قیصریهها و نعمتاللّه جلیلی، قم ۱۳۸۰ش.
۸۸. محمد بن حسین شیخ بهائی، الوجیزة فی الدرایة، ج۱، ص۴۱۲، چاپ ماجد غرباوی، در تراثنا، سال ۸، ش ۳و۴ (رجب ذیالحجه ۱۴۱۳).
۸۹. حسن صدر، نهایةالدرایة فی شرح الرسالة الموسومة بالوجیزة للبهائی، ج۱، ص۸۲، چاپ ماجد غرباوی، (قم ۱۴۱۳).
۹۰. حسن صدر، نهایةالدرایة فی شرح الرسالة الموسومة بالوجیزة للبهائی، ج۱، ص۸۲، چاپ ماجد غرباوی، (قم ۱۴۱۳).
۹۱. «الآثارالصحیحة عنالصادقین علیهمالسلام»، کلینی، ج۱، ص۸، الاصول من الکافی.
۹۲. محمدعلی مهدویراد، «تدوین حدیث (۱) : تعاریف»، ج۱، ص۴۳ـ۴۴، علوم حدیث، سال ۱، ش ۱ (پاییز ۱۳۷۵).
۹۳. ابن تیمیه، علم الحدیث، ج۱، ص۵ـ۹، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
۹۴. مصطفی سباعی، السنة و مکانتها فی التشریع الاسلامی، ج۱، ص۴۷، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
۹۵. حسین حاجحسن، نقد الحدیث فی علم الروایة و علم الدرایة، ج۱، ص۱۹۲، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
۹۶. صبحی صالح، علوم الحدیث و مصطلحه، ج۱، ص۱۱۶ـ ۱۱۷، دمشق ۱۳۷۹/ ۱۹۵۹، چاپ افست قم ۱۳۶۳ش.
۹۷. صبحی صالح، علوم الحدیث و مصطلحه، ج۱، ص۱۲۰ـ۱۲۱، دمشق ۱۳۷۹/ ۱۹۵۹، چاپ افست قم ۱۳۶۳ش.
۹۸. محمد بن حسین شیخ بهائی، الوجیزة فی الدرایة، ج۱، ص۴۱۴، چاپ ماجد غرباوی، در تراثنا، سال ۸، ش ۳و۴ (رجب ذیالحجه ۱۴۱۳).
۹۹. حسن صدر، نهایةالدرایة فی شرح الرسالة الموسومة بالوجیزة للبهائی، ج۱، ص۸۵، چاپ ماجد غرباوی، (قم ۱۴۱۳).
۱۰۰. عبداللّه مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایة، ج۱، ص۶۸، چاپ محمدرضا مامقانی، قم ۱۴۱۱ـ۱۴۱۳.
۱۰۱. عبداللّه مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایة، ج۱، ص۶۹، چاپ محمدرضا مامقانی، قم ۱۴۱۱ـ۱۴۱۳.
۱۰۲. محمد بن حسین شیخ بهائی، الوجیزة فی الدرایة، ج۱، ص۴۱۴، چاپ ماجد غرباوی، در تراثنا، سال ۸، ش ۳و۴ (رجب ذیالحجه ۱۴۱۳).
منبع مقاله:
مجید معارف ... [و دیگران]، (1389) مجموعه کتابخانهی دانشنامهی جهان اسلام (10): حدیث و حدیث پژوهی، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اول.
طرق مبین بودن حدیث
بر طبق یک تقسیمبندی ، حدیث به یکی از این طرق شارح و مبین قرآن است:بیان جزئیات
بیان جزئیات و تفصیل مطالب مجمل در قرآن، نظیر اوقات نماز و تعداد رکعات و کیفیت ادای آن.توضیح عبارات مبهم
توضیح الفاظ و عبارات مبهم در قرآن، نظیر بیان پیامبر درباره «خیط ابیض» و «خیط اسود» به عنوان روشنایی روز و تاریکی شب.تخصیص عام
تخصیص عام قرآن ، نظیر تفسیر پیامبر از ظلم به شرک در آیه ۸۲ سوره انعام. (4)تقیید مطلق قرآن
تقیید مطلق قرآن ، چنانکه لفظ مطلق «ید» در آیه ۳۸ سوره مائده (5) به یمین (دست راست) مقید شده است.بیان مصادیق الفاظ
بیان معنا یا مصادیق الفاظ، همچون بیان «مغضوب علیهم» به یهود و «ضالین» به نصاری.بیان احکام وارد نشده
بیان احکامی که در قرآن نیستند، همچون رجم زناکار مُحصَن و مُحصَنه.بیان موارد نسخ
بیان موارد نسخ در قرآن، نظیر سخن پیامبر درباره آیه وصیت؛ و تأکید مضامین آیات قرآن. (6) (7)مبنای تقسیمبندی بالا
اما ظاهراً این تقسیمبندی مبتنی بر نوعی نگاه فقهی بر قرآن است (8) و با بررسی دقیقتر احادیث میتوان موارد بسیاری یافت که در مقام بیان قرآن است ولی خارج از تقسیمبندی مذکور قرار میگیرد.تقسیمبندی احادیث مربوط به قرآن
در هر صورت، در یک تقسیمبندی کلی، احادیث مرتبط با قرآن را میتوان در دو گروه جای داد:اقسام احادیث درباره قرآن
احادیث درباره قرآن، خود برچند دستهاند:راجع به کیفیت نزول
احادیث راجع به کیفیت نزول قرآن، از جمله حدیث مشهور در منابع اهلسنت درباره آغاز وحی ، (9) احادیث ناظر به نزول یکباره قرآن درشب قدر در ماه رمضان (10) (11) و احادیثی که درباره آخرین سوره و آیه نازل شدهاند. (12) (13)چگونگی جمع و تدوین
پارهای از احادیث با بحث چگونگی جمع و تدوین قرآن مرتبطاند، از جمله برخی از آنها از مکتوب شدن آیات قرآن در طول حیات پیامبر اکرمحکایت دارند. (14) (15) (16) (17)قرائات قرآن
برخی احادیث ناظر به بحث قرائاتاند ، از جمله اینکه قرآن بر هفت وجه نازل شده و قرائت قرآن به هر یک از این وجوه جایز است. (18)(19)کیفیت تلاوت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
در پارهای از احادیث کیفیت تلاوت پیامبر و طریقه صحیح تلاوت قرآن وصف شده است. (22) (23)فضل اموزش و احکام قرآن
در احادیثی از فضل آموزش تلاوت قرآن به دیگران (24) (25) و در برخی احادیث از احکام مرتبط با قرآن مثل بحث سجدههای قرآن (26) (27)و مَسِّ قرآن (28) (29) سخن به میان آمده است.روایات اسباب نزول
درباره بسیاری از آیات، احادیثی درباره اوضاع و زمینههایی که آیات در آنها نازل شدهاند رسیده است.ثواب تلاوت
در برخی احادیث هم برای تلاوت برخی سورهها و آیات، ثواب بسیاری ذکر شده که در جوامع حدیثی بخشی به آن اختصاص یافته است.(32) (33)پینوشتها:
1. ابن عبدالبرّ، جامع بیان العلم و فضله و ما ینبغی فی روایته و حمله، ج۲، ص۱۹۱، بیروت: دارالکتب العلمیة، (بیتا).
2. محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۱، ص۳۷۳۹، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
3. محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۱، ص۳۷۳۹، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
4. انعام/سوره۶، آیه۸۲.
5. مائده/سوره۵، آیه۳۸.
6. ابن قیم جوزیه، اعلام الموقّعین عن رب العالمین، ج۲، ص۳۱۴ـ۳۱۶، چاپ طه عبدالرؤف سعد، بیروت ۱۹۷۳.
7. محمدحسین ذهبی، التفسیر و المفسّرون، ج۱، ص۵۵ـ۵۷، ج ۱، قاهره ۱۳۸۱/۱۹۶۱.
8. محمد سعید منصور، منزلة السنة من الکتاب و اثرها فی الفروع الفقهیة، ج۱، ص۱۲۵ـ ۴۶۶، قاهره ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
9. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیحالبخاری، ج۱، ص۳ـ۴، (چاپ محمد ذهنیافندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
10. احمد بن علی نسائی، کتاب السنن الکبری، ج۶، ص۵۱۹، چاپ عبدالغفار سلیمان بن داری و سیدکسروی حسن، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
11. کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۶۲۹.
12. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیحالبخاری، ج۵، ص۱۸۵، (چاپ محمد ذهنیافندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
13. مجلسی، بحارالانوار، ج۸۹، ص۳۹.
14. عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۰۲، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۶۷)، چاپ افست قم ۱۳۶۳ش.
15. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیحالبخاری، ج۵، ص۲۱۰ـ۲۱۱، (چاپ محمد ذهنیافندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
16. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیحالبخاری، ج۶، ص۹۹، (چاپ محمد ذهنیافندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
17. طباطبائی، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۱۱۸۱۲۴.
18. مالک بن انس، المُوَطَّأ، ج۱، ص۲۰۱، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
19. مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۱، ص۵۶۰، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
20. مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۱، ص۵۶۵ـ۵۶۶، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
21. سلیمان بن اشعث ابوداوود، سنن ابیداود، ج۴، ص۳۱ـ۳۸، چاپ محمد محییالدین عبدالحمید، (قاهره، بیتا).
22. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیحالبخاری، ج۶، ص۱۱۲، (چاپ محمد ذهنیافندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
23. مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۱، ص۵۳۶ـ ۵۳۷، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
24. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیحالبخاری، ج۶، ص۱۰۸، (چاپ محمد ذهنیافندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
25. مجلسی، بحارالانوار، ج۸۹، ص۱۸۵۱۹۰.
26. عبدالرزاق بن همام صنعانی، المصنَّف، ج۳، ص۳۳۵ـ ۳۵۸، چاپ حبیبالرحمان اعظمی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
27. مجلسی، بحارالانوار، ج۸۲، ص۱۶۸۱۸۰.
28. مالک بن انس، المُوَطَّأ، ج۱، ص۱۹۹، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
29. محمد بن حسن طوسی، الاستبصار، ج۱، ص۱۱۳۱۱۴، چاپ حسن موسوی خرسان، نجف ۱۳۷۵۱۳۷۶/ ۱۹۵۶ ۱۹۵۷، چاپ افست تهران ۱۳۶۳ش.
30. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیحالبخاری، ج۶، ص۹۰۵، (چاپ محمد ذهنیافندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
31. مجلسی، بحارالانوار، ج۷۷، ص۳۰۹ ۳۱۶.
32. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیحالبخاری، ج۶، ص۱۰۳ـ۱۰۶، (چاپ محمد ذهنیافندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
33. مجلسی، بحارالانوار، ج۸۹، ص۲۲۳۳۶۹.
34. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیحالبخاری، ج۶، ص۱۰۴، (چاپ محمد ذهنیافندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
35. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیحالبخاری، ج۶، ص۱۰۶، (چاپ محمد ذهنیافندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
36. مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۱، ص۵۵۶، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
37. مجلسی، بحارالانوار، ج۸۹، ص۲۶۲۲۶۴.
اولین نوع تفسیر
اولین نوع تفسیر، تفسیر مأثور بوده است و راویان و محدّثان نخستین کسانی بودند که به نقل احادیثی در تفسیر قرآن پرداختند، بدین ترتیب، شکلگیری علم تفسیر با تاریخ تدوین حدیث پیوند یافته است. (۱)نخستین مفسِر
پیامبر صلیاللّهعلیهوآلهوسلم نخستین مفسِر قرآن محسوب میشود.منابع دسترسی
پس از پیامبر، صحابه و تابعین (به اعتقاد اهل سنّت) و اهل بیت علیهمالسلام (در نظر شیعیان)، وظیفه تبیین آیات الهی را برای مردم بر عهده داشتهاند که همه این مطالب، در قالب احادیث، در جوامع حدیثی اهل سنّت و شیعه گرد آمده است.پیشینه تفسیر
ظاهراً عالمان مسلمان از دیرباز از اظهارنظر درباره قرآن خودداری میکردند و در این باره به احادیثی که در آنها از تفسیر قرآن بدون علم و مبتنی بر رأی نهی شده است، استناد میجستند و کسانی را که رأی خود را در تفسیر به کار میبردند، خطاکار میدانستند.نقش حدیث در انواع تفاسیر
تفاسیر عرفانی
احادیث تفسیری در تفاسیر عرفانی نیز به کار رفتهاند.تفاسیر فقهی
همین امر در تفاسیر با گرایش فقهی، نظیر احکام القرآن قرطبی، نیز دیده میشود. (۱۳)تفاسیر معاصر
در دوران معاصر، با اینکه بر عقلگرایی در تفاسیر تأکید شده و سختگیری بیشتری در پذیرش احادیث صورت گرفته است، ولی احادیث تفسیری یکسره نفی نشدهاند، چنانکه محمد عبده احادیثی را که از نظر متن و سند دلیلی بر صحت آنها وجود دارد، پذیرفته است. (۱۴)اقسام
در ذیل، با ذکر مثالهایی از احادیث تفسیری ــو نیز اقوال منقول از صحابه و تابعین زوایای گوناگونی که در بیان و تفسیر آیات مورد توجه قرار گرفته، فهرست شدهاند:اسباب نزول
در پارهای احادیث، فضا و سبب نزول آیه یا آیات بیان شده است.معانی واژگان قرآن
در مواردی احادیث پیامبر و ائمه علیهمالسلام معنای واژگان قرآن را تبیین میکنند (درباره مَنّ و سَلْوی به این منبع، (۴۰) (۴۱) درباره صمد به این منبع، (۴۲) درباره رَفَث و فُسوق به این منبع (۴۳) و درباره مُنخَنِقَة، مَوقوذَة، مُترَدّیة و نَطیحة به این منبع (۴۴) رجوع کنید).نقل صحابه و تابعین
گاهی نیز این توضیحات از صحابه و تابعین، بدون استناد به پیامبر، نقل شده است. (۴۵) (۴۶) (۴۷) (۴۸) (۴۹) (۵۰)وجوه نیاز
تفصیل آیات احکام
بسیاری از آیات قرآن، خصوصآ آیات احکام، معنایی مجمل دارند که تبیین و تفصیل آنها به سنّت واگذار شده است. (۵۱)قصص قرآن
همچنین آیات راجع به قصص نیز مجملاند و جزئیات آنها در احادیث به تفصیل بیان شده است.جزئیات معاد و قیامت
جزئیات مباحث مربوط به معاد و قیامت نیز از موضوعاتی است که نیازمند به حدیث است. (۵۹) (درباره اَشراط الساعه به این منابع (۶۰) و درباره روز رستاخیز به این منبع (۶۱) رجوع کنید).عام و مطلق
گاه آیهای معنایی عام یا مطلق را افاده کرده، ولی در حدیث معنایی خاص یا مقید برای آن بیان شده است. (۶۲) (۶۳) (۶۴) (۶۵)تمیز ناسخ و منسوخ
تمیز آیات ناسخ و منسوخ نیز از طریق مراجعه به احادیث ممکن است. (۶۶) (۶۷) (۶۸) (۶۹)بیان مصادیق آیات
آیات فراوانی در قرآن وجود دارد که به طور کلی، حکمی را درباره موضوعی بیان میکند.بیان بطون قرآن
معارف قرآن کریم به معانی ظاهری منحصر نیست و تنها راه دستیابی به این معانی پنهان، رجوع به راسخان در علم است. (۷۹)گستره
تبیین آیات قرآن تنها به معنای تفسیر نیست که صرفاً اقوال تفسیری معصومان را دربرگیرد، بلکه حقیقت آن است که تمامی اقوال و افعال و تقریرات معصومان مبین قرآن تلقی میشوند، حتی اگر به ظاهر ناظر به آیهای از قرآن نباشند، چنانکه درباره اخلاق پیامبر گفته شده است: «کان خُلقُهُ القرآن». (۹۱)پینوشتها:
۱. امین خولی، التفسیر: نشأته، ج۱، ص۲۴ـ۲۵، تدرّجه، تطوره، بیروت ۱۹۸۲.
۲. نحل/سوره۱۶، آیه۴۴.
۳. نحل/سوره۱۶، آیه۶۴.
۴. بقره/سوره۲، آیه۱۵۱.
۵. ابن تیمیه، مقدمة فی اصول التفسیر، ج۱، ص۹، بیروت: دارمکتبةالحیاة، (بی تا).
۶. عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج۴، ص۱۹۶ـ۱۹۷، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۶۷)، چاپ افست قم ۱۳۶۳ ش.
۷. عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج۴، ص۲۴۵ـ۲۹۸، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۶۷)، چاپ افست قم ۱۳۶۳ ش.
۸. امین خولی، التفسیر: نشأته، ج۱، ص۳۴ـ۳۵، تدرّجه، تطوره، بیروت ۱۹۸۲.
۹. طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۵.
۱۰. کاصد یاسر زیدی، منهج الشیخ ابی جعفر الطوسی فی تفسیرالقرآن الکریم: دراسة لغویة نحویة بلاغیة، ج۱، ص۱۰۱ـ۱۱۲، بغداد ۱۴۲۵/۲۰۰۴.
۱۱. محمدعلی مهدویراد، «پژوهشی در تفسیر الکشّاف: الکشّاف عن حقائق غوامضالتنزیل و عیونالأقاویل فی وجوهالتأویل، ج۱، ص۶۶، تنها تفسیر موجود معتزلی»، در مجموعه مقالههای کنفرانس بینالمللی جاراللّه زمخشری، ۱۹ـ۱۸ دی ماه ۱۳۸۲، عشقآباد: رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۸۲ ش.
۱۲. محسن قاسمپور، پژوهشی در جریان شناسی تفسیر عرفانی بانگاهی به پنج تفسیر مهم عرفانی از قرن چهارم تا پایان قرن هشتم، ج۱، ص۲۷۰ـ ۲۷۱، (تهران ۱۳۸۱ ش).
۱۳. قصبی محمود زلط، القرطبی و منهجه فی التفسیر، ج۱، ص۳۹۵ـ ۴۰۹، کویت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۱۴. عبداللّه محمود شحاته، منهج الامام محمد عبده فی تفسیرالقرآن الکریم، ج۱، ص۱۶۴ـ ۱۶۵، (قاهره ۱۹۶۳).
۱۵. محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۳، ص۸۳۸۶، بیروت ۱۳۹۰۱۳۹۴/۱۹۷۱۱۹۷۴.
۱۶. نحل/سوره۱۶، آیه۸۹.
۱۷. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۶۹.
۱۸. محمدحسین طباطبائی، قرآن در اسلام، ج۱، ص۲۷ـ۲۹، (تهران) ۱۳۶۱ ش.
۱۹. محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۳، ص۸۴، بیروت ۱۳۹۰۱۳۹۴/۱۹۷۱۱۹۷۴.
۲۰. محمدحسین طباطبائی، قرآن در اسلام، ج۱، ص۲۹ـ۳۰، (تهران) ۱۳۶۱ ش.
۲۱. محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۳، ص۸۵۸۶، بیروت ۱۳۹۰۱۳۹۴/۱۹۷۱۱۹۷۴.
۲۲. محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۳، ص۸۷، بیروت ۱۳۹۰۱۳۹۴/۱۹۷۱۱۹۷۴.
۲۳. محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۳، ص۸۷، بیروت ۱۳۹۰۱۳۹۴/۱۹۷۱۱۹۷۴.
۲۴. محمدحسین طباطبائی، قرآن در اسلام، ج۱، ص۸۰، (تهران) ۱۳۶۱ ش.
۲۵. شادی نفیسی، علامه طباطبایی و حدیث: روششناسی نقد و فهم حدیث از دیدگاه علامه طباطبایی در المیزان، ج۱، ص۱۰۸ـ۱۱۷، تهران ۱۳۸۴ ش.
۲۶. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج ۶، کتاب تفسیرالقرآن، تفسیر سوره ضحی، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۲۷. ضحی/سوره۹۳، آیه۱.
۲۸. کلینی، اصول کافی، ج۴، ص۴۳۵:تفسیر آیه ۱۵۸ سوره بقره.
۲۹. بقره/سوره۲، آیه۱۵۸.
۳۰. ابن تیمیه، مقدمة فی اصول التفسیر، ج۱، ص۱۶، بیروت: دارمکتبةالحیاة، (بی تا).
۳۱. محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۴، ص۷۴، بیروت ۱۳۹۰۱۳۹۴/۱۹۷۱۱۹۷۴.
۳۲. محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۵، ص۲۸۵، بیروت ۱۳۹۰۱۳۹۴/۱۹۷۱۱۹۷۴.
۳۳. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج ۵، کتاب تفسیرالقرآن، ذیل ابراهیم: ۲۷، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۳۴. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج ۵، کتاب تفسیرالقرآن، ذیل اسراء: ۸۱، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۳۵. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۲۷.
۳۶. اسراء/سوره۱۷، آیه۸۱.
۳۷. محمد بن بهادر زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۳۱ـ۳۲، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۳۸. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج ۵، کتاب تفسیرالقرآن، ذیل بقره: ۹۷، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۳۹. بقره/سوره۲، آیه۹۷.
۴۰. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج ۵، کتاب تفسیر القرآن، ذیل بقره: ۵۷، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۴۱. بقره/سوره۲، آیه۵۷.
۴۲. ابن بابویه، معانی الأخبار، ج۱، ص۶، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۱ ش.
۴۳. ابن بابویه، معانی الأخبار، ج۱، ص۲۹۴، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۱ ش.
۴۴. ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، ج۳، ص۳۴۴، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۴۱۴.
۴۵. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج ۵، کتاب تفسیرالقرآن، ذیل بقره: ۵۷، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۴۶. بقره/سوره۲، آیه۵۷.
۴۷. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج ۶، کتاب تفسیرالقرآن، تفسیر سوره کوثر، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۴۸. کوثر/سوره۱۰۸، آیه۱.
۴۹. طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل مریم:۵۹.
۵۰. مریم/سوره۱۹، آیه۵۹.
۵۱. کلینی، اصول کافی، ج۳، ص۲۷۱۲۷۲.
۵۲. طبری، جامع البیان، ذیل انبیاء: ۷۸.
۵۳. انبیاء/سوره۲۱، آیه۷۸.
۵۴. عبدالرزاق بن همام صنعانی، المصنَّف، ج۱۰، ص۸۰ـ۸۱، چاپ حبیب الرحمان اعظمی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۵۵. داستان داوریِ داود و سلیمان، کلینی، ج۵، ص۳۰۱ـ۳۰۲، اصول کافی.
۵۶. طبری، جامع البیان، ذیل بقره: ۱۰۲: داستان هاروت و ماروت.
۵۷. عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور، ذیل بقره: ۱۰۲: داستان هاروت و ماروت، چاپ نجدت نجیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۱.
۵۸. بقره/سوره۲، آیه۱۰۲.
۵۹. محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۸۴، بیروت ۱۳۹۰ـ۱۳۹۴/۱۹۷۱ـ۱۹۷۴.
۶۰. مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۳، ص۲۰۵۶، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۶۱. مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۳، ص۲۲۶۸ـ۲۲۶۹، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۶۲. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج ۵، کتاب تفسیرالقرآن، ذیل انعام: ۸۲، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۶۳. انعام/سوره۶، آیه۸۲.
۶۴. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۴۱۳.
۶۵. کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۳۹۹.
۶۶. طبری، جامع البیان، ذیل مجادله: ۱۲.
۶۷. طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل مجادله:۱۲.
۶۸. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ذیل مجادله:۱۲.
۶۹. مجادله/سوره۵۸، آیه۱۲.
۷۰. مائده/سوره۵، آیه۶۲.
۷۱. ابن بابویه، کتاب الخصال، ج۱، ص۳۲۹۳۳۰، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ ش.
۷۲. مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۴۲.
۷۳. حمد/سوره۱، آیه۷.
۷۴. مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰، ص۶۱.
۷۵. مجلسی، بحارالانوار، ج۲۵، ص۲۷۴.
۷۶. عبداللّه جوادی آملی، تسنیم: تفسیر قرآن کریم، ج۱، ص۱۶۸، قم ۱۳۸۳ ش.
۷۷. محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۵، ص۱۴۶، بیروت ۱۳۹۰۱۳۹۴/۱۹۷۱۱۹۷۴.
۷۸. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۴۱۲۴۳۶.
۷۹. محمد بن مسعود عیاشی، کتاب التفسیر، ج۱، ص۱۱، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم ۱۳۸۰ ۱۳۸۱، چاپ افست تهران (بی تا).
۸۰. عبس/سوره۸۰، آیه۲۴.
۸۱. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۵۰.
۸۲. مجلسی، بحارالانوار، ج۲، ص۹۶.
۸۳. اعراف/سوره۷، آیه۱۵۷.
۸۴. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۴۲۹.
۸۵. انعام/سوره۶، آیه۹۵.
۸۶. کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۵.
۸۷. حج/سوره۲۲، آیه۲۹.
۸۸. کلینی، اصول کافی، ج۴، ص۵۴۹.
۸۹. آل عمران/سوره۳، آیه۷.
۹۰. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۲۱۳.
۹۱. ابن حنبل، مسندالامام احمد بن حنبل، ج۶، ص۹۱، بیروت: دارصادر، (بی تا).
۹۲. اعراف/سوره۷، آیه۱۸۰.
۹۳. غافر/سوره۴۰، آیه۶۰.
۹۴. محمد بن مسعود عیاشی، کتاب التفسیر، ج۱، ص۲۳۰، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم ۱۳۸۰ ۱۳۸۱، چاپ افست تهران (بی تا).
۹۵. کلینی، اصول کافی، ج۳، ص۳۳.
۹۶. ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، ج۱، ص۴۳۴، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۴۱۴.
منبع مقاله:
مجید معارف ... [و دیگران]، (1389) مجموعه کتابخانهی دانشنامهی جهان اسلام (10): حدیث و حدیث پژوهی، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اول.
سرچشمه علم کلام
در واقع سرچشمه علم کلام، مباحث اعتقادی است که میان پیامبر صلیاللّهعلیهوآلهوسلم و صحابه و نیز پس از رحلت پیامبر اکرم حول آیات قرآن و احادیث نبوی در میان صحابه و تابعین مطرح بوده است.رشد علم کلام
بنابراین، بخش معتنابهی از احادیث پیامبر و امامان علیهمالسلام احادیث اعتقادی است و این احادیث در شکلگیری باورهای کلامی اولیه تأثیر انکارناپذیر داشتهاند و اختلافات متکلمان درباره تحلیل و تفسیر آن احادیث، به رشد علم کلام انجامیده است.استناد فرق به حدیث
ونسینک پس از تألیف المعجم المفهرس لالفاظ الحدیث النبوی (لیدن ۱۹۳۶ـ۱۹۶۹)، به این نتیجه رسید که احادیث در شکلگیری عقاید مسلمانان بسیار تأثیر داشتهاند و این بحث را در کتاب عقاید مسلمانان: مبادی و تحولات تاریخی (دهلی نو ۱۹۷۹) بررسی کرد.مقدار استناد
استناد و استشهاد به احادیث در مسائل کلامی و اعتقادی، با توجه به میزان و چگونگی اعتماد و اتکای فرقهها و نحلههای مختلف کلامی به احادیث، یکسان نبوده است.اهل حدیث و اشاعره
برخی، مانند اهل حدیث و پیروان احمد بن حنبل و اشاعره، عقاید دینی را منحصر به مضامین آیات قرآن و احادیث دانسته و در کتابهای خود به احادیث نبوی، اعم از احادیث متواتر و اخبار آحاد، استناد کردهاند، (۲۲) حتی ابن عبدالبرّ (۲۳) گفته است که اعتقاد به خدا و اسماء و صفات او جز بر مبنای آنچه در کتاب خدا و احادیث صحیح نبوی، اعم از متواتر و آحاد، آمده است صحیح نیست.معتزله
در مقابل، معتزلیان احادیثی را که موضوع آنها رؤیت خداست رد میکردند.خوارج
خوارج هم، به سبب تکفیر کردن برخی صحابه، بسیاری از احادیث منقول از آنان را نپذیرفتند و ملاک عقاید خویش قرار ندادند. (۵۵) (۵۶)آثار حدیثی کلامی
برخی محدّثان و متکلمان اهل سنّت پس از دوران اولیه شکلگیری علم کلام، در کتابهای مستقل به جمعآوری احادیث اعتقادی و کلامی در موضوعات مختلف پرداختهاند.کلی
مانند احمد بن حسین بیهقی (متوفی ۴۵۸) در کتاب الاعتقاد و الهدایة الی سبیل الرشاد علی مذهب السلف و اصحاب الحدیث (بیروت ۱۴۰۸) و کتاب شُعَب الایمان (بیروت ۱۴۱۰).موضوع خاص
برخی مؤلفان، احادیث راجع به یک موضوع را در کتابی با نام همان موضوع گرد آوردهاند، مانند ابوعبداللّه محمد بن اسماعیل بخاری (متوفی ۲۵۶) در خلق افعال العباد (ریاض ۱۳۹۸)؛ علی بن عمر دارقطنی (متوفی ۳۸۵) در کتاب رؤیة اللّه جلَّ و علا؛ ابومحمد ابن قدامه در اثبات صفة العُلُوّ (کویت ۱۴۰۶) و مختصر آن از شمس الدین ذهبی؛ احمد بن حسین بیهقی در اثبات عذاب القبر (عمان ۱۴۰۵)؛ ابوبکر جعفر بن محمد بن حسن فریابی در کتاب القَدَر (بیروت ۱۴۲۱)؛ عبداللّه بن وهْب بن مسلم قرشی در کتاب القدر و ماورد فی ذلک من الآثار (مکه ۱۴۰۶)؛ محمد بن جریر طبری در صریح السنة (کویت ۱۴۰۵)؛ و بَقی بن مَخْلد در الحوض و الکوثر (مدینه ۱۴۱۳).الایمان و السنة
کتابهایی نیز با عنوان الایمان از محمد بن اسحاق ابن منده (متوفی ۳۹۵؛ بیروت ۱۳۶۴ ش/۱۹۸۵)، ابوعبید قاسم بن سلام (متوفی ۲۲۴؛ بیروت ۱۴۰۳) و محمد بن یحیی بن ابی عمر عدنی (متوفی ۲۴۳؛ کویت ۱۴۰۷) و کتابهایی با عنوان السنة از ابن ابی عاصم شیبانی (متوفی ۲۸۷؛ بیروت ۱۴۰۰)، ابوعبداللّه محمد بن نصر مروزی (متوفی ۲۹۴؛ بیروت ۱۴۰۸)، عبداللّه بن احمد بن حنبل شیبانی (متوفی ۲۹۰؛ دمام ۱۴۰۶) و ابوبکر احمد بن محمد خلال (متوفی ۳۱۱؛ ریاض ۱۴۱۰) تألیف شد.احادیث دشوار
برخی نیز احادیث دشوار اعتقادی را تأویل و تبیین کردهاند، از جمله ابن قتیبه (متوفی ۲۷۶) در کتاب تأویل مختلف الحدیث (بیروت، بی تا.) و ابن فورَک (متوفی ۴۰۶) در کتاب مشکل الحدیث یا تأویل الاخبار المتشابهة (دمشق ۲۰۰۳).مناظرات ائمه و اصحاب
در کتاب الاحتجاج (نجف ۱۳۸۶) احمد بن علی طبرسی (متوفی ۵۶۰) نیز مناظرات اعتقادی امامان یا اصحاب آنان با مخالفان اعتقادیشان گزارش شده است.متکلمان شیعه
برخی اصحاب امامان، به سبب تبحر در دفاع از اعتقادات شیعه، متکلم شناخته شدهاند، مانند هشام بن حکم و محمد بن نعمان مؤمن الطاق (برای آگاهی بیشتر از متکلمان شیعه و آثار آنان به این منابع رجوع کنید (۷۶) (۷۷)).آثار کلامی شیعه
متکلمان شیعه گاه احادیث کلامی در یک موضوع (مثلاً توحید، امامت، نبوت و...) را یکجا جمع کردهاند یا در کتابهای کلامی خود به احادیث استناد کرده یا عقیده کلامی خویش را برگرفته از احادیث امامان قلمداد کردهاند، از جمله کلینی در «کتاب التوحید» و «کتاب الحجة» الکافی؛ ابن بابویه در التوحید (قم، بی تا.)؛ مفید (متوفی ۴۱۳) در اوائل المقالات (۷۸) (۷۹) (۸۰) (۸۱) ابن بابویه در کمال الدین و تمام النعمة (قم ۱۴۰۵)؛ علی بن حسین علم الهدی در الشافی فی الامامة (قم ۱۴۱۰)؛ ابوالصلاح حلبی (متوفی ۴۴۷) در تقریب المعارف (ص ۱۷۴ـ۱۸۲)؛ ابوالفتح کراجکی در دلیل النص بخبر الغدیر (قم، بی تا.)؛ نصیرالدین طوسی (متوفی ۶۷۲) در تجرید الاعتقاد؛ و علامه حلّی (متوفی ۷۳۶) در کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد. (۸۲) (۸۳) (۸۴)فرق کلامی در احادیث
از دیگر احادیثی که موضوع آنها کلامی است، احادیثی است که در آنها از برخی فِرَق و گرایشهای کلامی (مانند قدریه، مرجئه و جهمیه) نام برده شده است و گاه این فرق با عباراتی چون «القدریة مجوس هذه الامة» طرد، و مردم از پیروی از آنان نهی شدهاند (۸۵) (۸۶) (۸۷) (۸۸) (۸۹) (برای نقد برخی از این احادیث به این منبع رجوع کنید (۹۰)).پینوشتها:
۱. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۷، ص۴۳، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۲. مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، ج۱، ص۶۶، بیروت: دارالفکر، (بی تا).
۳. ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۴، ص۷، بیروت: دارصادر، (بی تا).
۴. مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، ج۸، ص۴۵ـ۴۶، بیروت: دارالفکر، (بی تا).
۵. ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۲، ص۵۳۴، بیروت: دارصادر، (بی تا).
۶. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۱، ص۱۹۵، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۷. محمد بن طیب باقلانی، کتاب التمهید، ج۱، ص۲۵۶، چاپ ریچارد جوزف مکارتی، بیروت ۱۹۵۷.
۸. قاضی عبدالجبار بن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۴، ص۲۲۴ـ۲۲۷، چاپ محمد مصطفی حلمی و ابوالوفا غنیمی تفتازانی، قاهره ۱۹۶۵، چاپ محمود خضیری و محمود محمد قاسم، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
۹. علی بن عمر دارقطنی، رؤیةاللّه جلَّوعَلا، ج۱، ص۲۲ـ۱۹۱، چاپ مبروک اسماعیل مبروک، قاهره (۱۹۹۱).
۱۰. نصراللّه پورجوادی، رؤیت ماه در آسمان: بررسی تاریخی مسئله لقاءاللّه در کلام و تصوف، ج۱، ص۴۳، تهران ۱۳۷۵ ش.
۱۱. علی بن اسماعیل اشعری، الابانة عن اصول الدیانة، ج۱، ص۱۶۴، چاپ بشیر محمد عیون، دمشق ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
۱۲. علی بن اسماعیل اشعری، الابانة عن اصول الدیانة، ج۱، ص۱۶۶، چاپ بشیر محمد عیون، دمشق ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
۱۳. ابن فورَک، مجرد مقالات الشیخ أبی الحسن الأشعری، ج۱، ص۱۷۰ـ۱۷۲، چاپ دانیل ژیماره، بیروت ۱۹۸۷.
۱۴. محمد بن محمد مفید، تصحیح اعتقادات الامامیة، ج۱، ص۵۹۶۰، چاپ حسین درگاهی، بیروت ۱۴۱۴ ب.
۱۵. محمد بن محمد مفید، تصحیح اعتقادات الامامیة، ج۱، ص۶۵، چاپ حسین درگاهی، بیروت ۱۴۱۴ ب.
۱۶. محمد بن محمد مفید، تصحیح اعتقادات الامامیة، ج۱، ص۷۰، چاپ حسین درگاهی، بیروت ۱۴۱۴ ب.
۱۷. عبدالملک بن عبداللّه جوینی، کتاب الارشاد الی قواطع الادلة فی اصول الاعتقاد، ج۱، ص۳۷۹، چاپ محمد یوسف موسی و علی عبدالمنعم عبدالحمید، مصر ۱۳۶۹/۱۹۵۰.
۱۸. محمد بن عبدالکریم شهرستانی، کتاب نهایة الاقدام فی علم الکلام، ج۱، ص۴۴۷، چاپ آلفرد گیوم، قاهره (بی تا).
۱۹. محمد بن عبدالکریم شهرستانی، کتاب نهایة الاقدام فی علم الکلام، ج۱، ص۴۶۹، چاپ آلفرد گیوم، قاهره (بی تا).
۲۰. علی بن اسماعیل اشعری، الابانة عن اصول الدیانة، ج۱، ص۱۵۵ـ۱۵۶، چاپ بشیر محمد عیون، دمشق ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
۲۱. علی بن اسماعیل اشعری، الابانة عن اصول الدیانة، ج۱، ص۱۵۵ـ۱۵۶، چاپ بشیر محمد عیون، دمشق ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
۲۲. سلیمان بن صالح غصن، موقف المتکلمین من الاستدلال بن صوص الکتاب و السنة، ج۱، ص۱۹۸ـ۲۰۲، ریاض ۱۴۱۶/۱۹۹۶.
۲۳. ابن عبدالبرّ، جامع بیان العلم و فضله و ماینبغی فی روایته و حمله، ج۲، ص۹۶، بیروت: دارالکتب العلمیة، (بی تا).
۲۴. محمد بن طیب باقلانی، کتاب التمهید، ج۱، ص۱۸۱، چاپ ریچارد جوزف مکارتی، بیروت ۱۹۵۷.
۲۵. محمد بن طیب باقلانی، کتاب التمهید، ج۱، ص۱۸۳، چاپ ریچارد جوزف مکارتی، بیروت ۱۹۵۷.
۲۶. محمد بن طیب باقلانی، کتاب التمهید، ج۱، ص۳۶۵، چاپ ریچارد جوزف مکارتی، بیروت ۱۹۵۷.
۲۷. محمد بن طیب باقلانی، کتاب التمهید، ج۱، ص۳۷۰، چاپ ریچارد جوزف مکارتی، بیروت ۱۹۵۷.
۲۸. محمد بن عمر فخررازی، البراهین در علم کلام، ج۲، ص۱۵۶، چاپ محمدباقر سبزواری، تهران ۱۳۴۱ـ۱۳۴۲ ش.
۲۹. محمد بن عمر فخررازی، البراهین در علم کلام، ج۲، ص۲۲۳، چاپ محمدباقر سبزواری، تهران ۱۳۴۱ـ۱۳۴۲ ش.
۳۰. عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، تخریج احادیث شرح المواقف فی علم الکلام، ج۱، ص۱۱۷ـ۱۵۴، چاپ یوسف عبدالرحمان مرعشلی، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
۳۱. قاضی عبدالجبار بن احمد، شرح الاصول الخمسة، ص ۲۶۸ـ۲۶۹، چاپ عبدالکریم عثمان، قاهره ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۳۲. عبدالقاهر بن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، ج۱، ص۱۴۳، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت: دارالکتب العلمیة، (بی تا).
۳۳. شهفور بن طاهر اسفراینی، التبصیر فی الدین و تمییز الفرقة الناجیة عن الفرق الهالکین، ج۱، ص۶۷، چاپ محمد زاهد کوثری، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۳۴. نجاح محسن، اندیشه سیاسی معتزله، ج۱، ص۱۰ـ ۱۳، ترجمه باقر صدری نیا، تهران ۱۳۸۵ ش.
۳۵. ابن قتیبه، کتاب تأویل مختلف الحدیث، ج۱، ص۳۲، بیروت: دارالکتاب العربی، (بی تا).
۳۶. عبدالقاهر بن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، ج۱، ص۱۲۹ـ۱۳۰، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت: دارالکتب العلمیة، (بی تا).
۳۷. محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، ج۱، ص۵۸، چاپ محمد سیدکیلانی، بیروت ۱۴۰۴.
۳۸. حسن شافعی، المدخل الی دراسة علم الکلام، ج۱، ص۱۴۹، قاهره ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۳۹. ابولبابه حسین، موقف المعتزلة من السنة النّبویة و مواطن انحرافهم عنها، ج۱، ص۹۰ـ۱۰۴، ریاض ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
۴۰. عبدالقاهر بن طاهر بغدادی، کتاب الملل و النحل، ج۱، ص۹۸، چاپ ألبیر نصری نادر، بیروت ۱۹۷۰.
۴۱. ابن قتیبه، کتاب تأویل مختلف الحدیث، ج۱، ص۲۹، بیروت: دارالکتاب العربی، (بی تا).
۴۲. قاضی عبدالجبار بن احمد، شرح الاصول الخمسة، ج۱، ص۸۸، چاپ عبدالکریم عثمان، قاهره ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۴۳. قاضی عبدالجبار بن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۱۵، ص۲۶ـ۲۹، چاپ محمد مصطفی حلمی و ابوالوفا غنیمی تفتازانی، قاهره ۱۹۶۵، چاپ محمود خضیری و محمود محمد قاسم، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
۴۴. قاضی عبدالجبار بن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۱۵، ص۳۹۲ـ۴۰۸، چاپ محمد مصطفی حلمی و ابوالوفا غنیمی تفتازانی، قاهره ۱۹۶۵، چاپ محمود خضیری و محمود محمد قاسم، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
۴۵. ابن مرتضی، کتاب طبقات المعتزلة، ج۱، ص۱۳۳، چاپ سوزانا دیوالد ویلتسر، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۸.
۴۶. ابن مرتضی، کتاب طبقات المعتزلة، ج۱، ص۱۳۵، چاپ سوزانا دیوالد ویلتسر، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۸.
۴۷. ابن مرتضی، کتاب طبقات المعتزلة، ج۱، ص۱۳۶، چاپ سوزانا دیوالد ویلتسر، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۸.
۴۸. قاضی عبدالجبار بن احمد، فرق و طبقات المعتزلة، ج۱، ص۸۷، چاپ علی سامی نشار و عصام الدین محمدعلی، (اسکندریه) ۱۹۷۲.
۴۹. نجاح محسن، اندیشه سیاسی معتزله، ج۱، ص۱۰ـ ۱۳، ترجمه باقر صدری نیا، تهران ۱۳۸۵ ش.
۵۰. قاضی عبدالجبار بن احمد، شرح الاصول الخمسة، ج۱، ص۲۶۹، چاپ عبدالکریم عثمان، قاهره ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۵۱. قاضی عبدالجبار بن احمد، شرح الاصول الخمسة، ج۱، ص۶۷۲، چاپ عبدالکریم عثمان، قاهره ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۵۲. قاضی عبدالجبار بن احمد، شرح الاصول الخمسة، ج۱، ص۶۹۰، چاپ عبدالکریم عثمان، قاهره ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۵۳. مطهر بن طاهر مقدسی، کتاب البدء و التاریخ، ج۱، ص۲۰۵ـ۲۰۶، چاپ کلمان هوار، پاریس ۱۸۹۹ـ۱۹۱۹، چاپ افست تهران ۱۹۶۲.
۵۴. محمد بن علی بصری، کتاب المعتمد فی اصول الفقه، ج۲، ص۸۸۶ـ۸۸۸، چاپ محمد حمیداللّه، دمشق ۱۳۸۴ـ۱۳۸۵/۱۹۶۴ـ۱۹۶۵.
۵۵. بغدادی، الفرق بین الفرق، ج۱، ص۷۴، ص ۳۲۲، عبدالقاهر بن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت: دارالکتب العلمیة، (بی تا).
۵۶. ابولبابه حسین، اصول علم الحدیث بین المنهج و المصطلح، ج۱، ص۱۶۱ـ۱۶۲، بیروت ۱۹۹۷.
۵۷. علی بن ابی طالب (علیه السلام)، امام اول، نهج البلاغة، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم (بی تا).
۵۸. علی بن ابی طالب (علیه السلام)، امام اول، نهج البلاغة، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم (بی تا).
۵۹. علی بن ابی طالب (علیه السلام)، امام اول، نهج البلاغة، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم (بی تا).
۶۰. علی بن ابی طالب (علیه السلام)، امام اول، نهج البلاغة، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم (بی تا).
۶۱. علی بن ابی طالب (علیه السلام)، امام اول، نهج البلاغة، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم (بی تا).
۶۲. علی بن ابی طالب (علیه السلام)، امام اول، نهج البلاغة، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم (بی تا).
۶۳. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۱۶۰.
۶۴. ابن بابویه، التوحید، ج۱، ص۲۰۶، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم (۱۳۵۷ ش).
۶۵. مجلسی، بحارالانوار، ج۵، ص۵۵۵۶.
۶۶. ابن شعبه، تحفالعقول عن آلالرسول صلیاللّهعلیهم، ج۱، ص۴۵۸۴۷۵، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ ش.
۶۷. مجلسی، بحارالانوار، ج۵، ص۶۸۷۱.
۶۸. علی بن ابی طالب (علیه السلام)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه ۱، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم (بی تا).
۶۹. علی بن ابی طالب (علیه السلام)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه ۹۱، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم (بی تا).
۷۰. علی بن ابی طالب (علیه السلام)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه ۱۷۹، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم (بی تا).
۷۱. ابن بابویه، التوحید، ج۱، ص۸۰۸۲، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم (۱۳۵۷ ش).
۷۲. ابن بابویه، التوحید، ج۱، ص۱۲۲، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم (۱۳۵۷ ش).
۷۳. ابن بابویه، التوحید، ج۱، ص۲۲۳۲۲۴، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم (۱۳۵۷ ش).
۷۴. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۱۷۱۱۷۳.
۷۵. مجلسی، بحارالانوار، ج۲۳، ص۹۱۴.
۷۶. ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۲۲۳ـ۲۲۶، (تهران).
۷۷. معجم طبقات المتکلّمین، تقدیم و اشراف جعفر سبحانی، ج۱، ص۲۴۱ـ۴۳۸، قم: مؤسسة الامام الصادق، ۱۴۲۴ـ۱۴۲۶.
۷۸. محمد بن محمد مفید، اوائل المقالات، ج۱، ص۴۶، چاپ ابراهیم انصاری، بیروت ۱۴۱۴ الف.
۷۹. محمد بن محمد مفید، اوائل المقالات، ج۱، ص۵۳، چاپ ابراهیم انصاری، بیروت ۱۴۱۴ الف.
۸۰. محمد بن محمد مفید، اوائل المقالات، ج۱، ص۷۷، چاپ ابراهیم انصاری، بیروت ۱۴۱۴ الف.
۸۱. محمد بن محمد مفید، اوائل المقالات، ج۱، ص۷۹۸۰، چاپ ابراهیم انصاری، بیروت ۱۴۱۴ الف.
۸۲. حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ج۱، ص۵۰۴ـ۵۰۶، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۰۷.
۸۳. حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ج۱، ص۵۳۹، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۰۷.
۸۴. حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ج۱، ص۵۶۶، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۰۷.
۸۵. سلیمان بن اشعث ابوداوود، سنن ابی داود، ج۲، ص۴۱۰، چاپ سعید محمد لحام، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
۸۶. ابن بابویه، التوحید، ج۱، ص۳۸۲، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم (۱۳۵۷ ش).
۸۷. علی بن ابوبکر هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج۷، ص۲۰۵، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۸۸. حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۶، ص۲۶۸.
۸۹. حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۷، ص۳۳۱.
۹۰. ابن حزم، الفصل فی الملل و الأهواء و النحل، ج۳، ص۲۹۲، چاپ محمدابراهیم نصر و عبدالرحمان عمیره، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
منبع مقاله:
مجید معارف ... [و دیگران]، (1389) مجموعه کتابخانهی دانشنامهی جهان اسلام (10): حدیث و حدیث پژوهی، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اول.
اهمیت اخلاق در احادیث
بسامد واژههایی مانند اخلاق، خُلق، تقوا، وَرَع و صدق در کتابهای حدیثی، نشاندهنده اهمیت مباحث اخلاقی در حدیث دانسته میشود.شکل اولیه اخلاق اسلامی
اصولا اخلاق اسلامی در شکل اولیهاش عبارت بود از احادیثی از پیامبر و اقوالی از صحابه (و در میان شیعیان، احادیث ائمه علیهمالسلام) که مانند دیگر احادیث از دو بخش سند و متن تشکیل شدهاند.تسامح در ادله سنن
بنابر حدیثی، اگر برای کسی از قول پیامبر سخنی نقل شود که در آن ثوابی برای عملی ذکر شده باشد و آن شخص به امید پاداش به آن عمل کند، به وی ثواب داده خواهد شد، حتی اگر آن حدیث از پیامبر نباشد (تسامح در ادله سنن).جایگاه احادیث اخلاقی در کتب
از نخستین دوران تدوین حدیث، بخشهایی از کتابهای مهم حدیثی، هم در میان شیعیان و هم در میان اهلسنّت، به مباحث عملی و احیانآ نظری اخلاقی اختصاص یافته و کتابهای خاص حدیثی زیادی در موضوعات اخلاقی به نگارش درآمده است.جایگاه احادیث اخلاقی در کتب روایی
محدثان در کتابهای خود به جمعآوری احادیثِ اخلاقی، در کنار دیگر موضوعات، اقدام کردهاند.کتب اهلسنت
شماری از این کتابها عبارتاند از: البر و الصلة از ابوعبداللّه بن مبارک مروزی (متوفی ۱۸۱؛ ریاض ۱۴۱۹)؛ کتابهایی با عنوان مشترک کتاب الزهد از همو (حیدرآباد، دکن ۱۳۸۶)، و وکیع بن جراح (متوفی ۱۹۷؛ مدینه ۱۴۰۴)، اسد بن موسی (متوفی ۲۱۲؛ ویسبادن ۱۳۵۵ش/۱۹۷۶)، احمد بن حنبل (متوفی ۲۴۱؛ بیروت ۱۳۶۰ش/۱۹۸۱)، هناد بن سری کوفی (متوفی ۲۴۳؛ کویت ۱۴۰۶)، و ابن ابیعاصم شیبانی (متوفی ۲۸۷؛ قاهره ۱۴۰۸)؛ کتاب فیه معنیالزهد و المقالات و صفة الزاهدین از ابوسعید اعرابی (متوفی ۳۴۰؛ قاهره ۱۳۷۷ش/ ۱۹۹۸)؛ ادب المفرد از ابوعبداللّه بخاری (متوفی ۲۵۶؛ بیروت ۱۴۰۹)؛ الکرم و الجود و سخاء النفوس، تألیف محمد بن حسین برجلانی (متوفی ۲۳۸؛ بیروت ۱۴۱۲)؛ کتاب الورع از احمد بن حنبل (بیروت ۱۴۰۹)؛ و مساوی الاخلاق و مذمومها، نوشته ابوبکر محمد بن جعفر خرائطی (متوفی ۳۲۷؛ قاهره ۱۳۶۸ش/ ۱۹۸۹).کتب شیعه
در بین شیعیان نیز راویان و اصحاب مشهور ائمه علیهمالسلام (همچون ابوحمزه ثمالی، حسین بن سعید اهوازی، علی بن مهزیار و علی بن فضال) کتابهایی با عنوان کتاب الزهد داشتهاند، (۱۴) (۱۵) (۱۶) (۱۷) (۱۸) که از این جمله کتاب الزهد (قم ۱۴۰۲) حسین بن سعید اهوازی، از اصحاب امام رضا و امام جواد و امام هادی علیهمالسلام، در دست است.کتب اسوه
نوع دیگری از کتابهای حدیثی اخلاقی، کتابهاییاند که مؤلفان در آنها احادیث راجع به اخلاق و رفتار و سیره پیامبر اکرم را، با این رهیافت که آن حضرت «اُسوه» است، جمعآوری کردهاند.کتب درباره احادیث اخلاقی
قرن چهارم و پنجم
در قرن چهارم و پنجم، ابوعبدالرحمان سلمی در آداب الصحبه (طنطا ۱۴۱۰)، ابوبکر بیهقی در کتاب الزهدالکبیر (بیروت ۱۳۷۵ش/۱۹۹۶) و الآداب (بیروت ۱۳۶۷ش/ ۱۹۸۸) و خطیب بغدادی در اقتضاء العلم العمل (بیروت و دمشق ۱۳۶۳ش/۱۹۸۴) احادیث اخلاقی را در موضوعات گوناگون جمعآوری کردند.قرن ششم
همچنین در قرن ششم، حسن بن فضل طبرسی یکی از کتابهای مهم حدیثی اخلاقی شیعه را با نام مکارمالاخلاق (تهران ۱۳۷۶) تألیف کرده و در آن بسیاری از احادیث راجع به اخلاق نیکو را در ذیل ابواب دوازده گانه کتاب آورده است.قرن هفتم
در قرن هفتم، خواجه نصیرالدین طوسی در اخلاق محتشمی، که آن را به سبک کتابهای حکمت عملی و احتمالاً برای تبلیغ و دعوت تألیف کرده، در چهل باب موضوعات اخلاقی را مدوّن و پس از ذکر آیات مربوط به هر موضوع، احادیث پیامبر و اهلبیت و سخنان بزرگان و اشعار مرتبط با موضوع را نیز گردآورده است. (۳۱) (۳۲) (۳۳)قرن هشتم
در قرن هشتم، حسن بن محمد دیلمی در ارشادالقلوب (قم ۱۴۰۹) به گردآوری مواعظ اخلاقی در احادیث و حسن بن حسین شیعی سبزواری در مصابیح القلوب (تهران ۱۳۷۴ش) به شرح ۵۳ حدیث اخلاقی پیامبر اکرم پرداخت.قرن نهم
در قرن نهم، کمالالدین حسین کاشفی سبزواری در ا لرسالة العلیة فی الاحادیث النبویة (تهران ۱۳۶۱ش)، که شرح چهل حدیث نبوی است، بخش زیادی از احادیث اخلاقی را ذکر کرد و در قرن دهم، یحیی بن حسین بحرانی در شهابالحکمه (تهران ۱۳۸۴ش) به شرح احادیث نبوی پرداخت.قرون بعد
این جریان در قرنهای سپسین تا روزگار معاصر نیز همچنان ادامه یافت.ویژگیهای کتب احادیث اخلاقی
در واقع اعتقاد گردآورندگان این متون به اینکه مهمترین منبع گزارههای اخلاقی، وحی است مهمترین عامل تدوین آثار حدیثی اخلاقی بوده است.پینوشتها:
۱. محمد بن عبداللّه حاکم نیشابوری، المستدرک علیالصحیحین، ج۲، ص۶۱۳، چاپ یوسف عبدالرحمان مرعشلی، بیروت ۱۴۰۶.
۲. احمد بن حسین بیهقی، السننالکبری، ج۱۰، ص۱۹۲، بیروت: دارالفکر، (بیتا).
۳. حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ج۱، ص۸، قم ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
۴. مجلسی، بحارالانوار، ج۶۸، ص۳۷۳.
۵. مجلسی، بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۱۰.
۶. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۱۰۷۱.
۷. اصول کافی، ج۲، ص۶۴۶۴.
۸. کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۶۳۵۶۷۴.
۹. کلینی، اصول کافی، ج۶، ص۲۵۲.
۱۰. کلینی، اصول کافی، ج۶، ص۴۳۸۵۳۴.
۱۱. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیحالبخاری، ج۷، ص۶۸ـ۱۴۴، (چاپ محمد ذهنیافندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۱۲. مسلم بن حجاج، الجامعالصحیح، ج۶، ص۱۶۹ـ۱۸۲، بیروت: دارالفکر، (بیتا).
۱۳. مسلم بن حجاج، الجامعالصحیح، ج۸، ص۲ـ۴۴، بیروت: دارالفکر، (بیتا).
۱۴. احمد بن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، ج۱، ص۵۸، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.
۱۵. احمد بن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، ج۱، ص۲۵۳، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.
۱۶. احمد بن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، ج۱، ص۲۵۸، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.
۱۷. محمد بن حسن طوسی، الفهرست، ج۱، ص۹۰، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۱۷.
۱۸. محمد بن حسن طوسی، الفهرست، ج۱، ص۱۱۲، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۱۷.
۱۹. احمد بن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، ج۱، ص۵۸، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.
۲۰. احمد بن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، ج۱، ص۲۵۳، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.
۲۱. احمد بن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، ج۱، ص۳۵۱، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.
۲۲. «حِلیةُ رسولاللّه صلیاللّهعلیهوآلهوسلم بروایة الحسن و الحسین علیهماالسلام» اعداد محمدرضا حسینی جلالی، علوم حدیث، ج۱، ص۱۷۶ـ۱۸۴، ش۲۰ (رجب ذیحجه ۱۴۲۷).
۲۳. کیکاوس بن اسکندر عنصرالمعالی، قابوسنامه، ج۱، ص۴۴، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۷۱ش.
۲۴. کیکاوس بن اسکندر عنصرالمعالی، قابوسنامه، ج۱، ص۱۸۷، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۷۱ش.
۲۵. کیکاوس بن اسکندر عنصرالمعالی، قابوسنامه، ج۱، ص۲۰۱، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۷۱ش.
۲۶. محمد زکی مبارک، الاخلاق عندالغزالی، ج۱، ص۹۱، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۲۷. ذهبی، ج۱۹، ص۳۲۸.
۲۸. ذهبی، ج۱۹، ص۳۳۰ـ۳۳۲.
۲۹. عبدالوهاب بن علی سبکی، طبقاتالشافعیة الکبری، ج۶، ص۲۰۰، چاپ محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
فهرست منابع:
۳۰. ابن تیمیه، کتاب شرح العقیدة الاصفهانیة، ج۱، ص۱۸۵، چاپ ابراهیم سعیدای، ریاض ۱۴۱۵.
۳۱. محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق محتشمی، ج۱، ص۱۵، با سه رساله دیگر منسوب به او، چاپ محمدتقی دانشپژوه، تهران ۱۳۶۱ش.
۳۲. محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق محتشمی، ج۱، ص۵۴ـ۶۴، با سه رساله دیگر منسوب به او، چاپ محمدتقی دانشپژوه، تهران ۱۳۶۱ش.
۳۳. محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق محتشمی، ج۱، ص۳۹۲ـ۴۰۳، با سه رساله دیگر منسوب به او، چاپ محمدتقی دانشپژوه، تهران ۱۳۶۱ش.
۳۴. کتاب شناخت اخلاق اسلامی: گزارش تحلیلی میراث مکاتب اخلاق اسلامی، پدیدآورندگان: مهدی احمدپور و دیگران، ج۱، ص۵۴ـ۵۶، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۵ش.
۳۵. احمد بن محمد مسکویه، تهذیب الأخلاق و تطهیر الأعراق، ج۱، ص۵۶، چاپ حسن تمیم، بیروت (۱۳۹۸ (، چاپ افست قم ۱۴۱۰.
۳۶. احمد بن محمد مسکویه، تهذیب الأخلاق و تطهیر الأعراق، ج۱، ص۷۶، چاپ حسن تمیم، بیروت (۱۳۹۸ (، چاپ افست قم ۱۴۱۰.
۳۷. احمد بن محمد مسکویه، تهذیب الأخلاق و تطهیر الأعراق، ج۱، ص۹۵، چاپ حسن تمیم، بیروت (۱۳۹۸ (، چاپ افست قم ۱۴۱۰.
۳۸. محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ج۱، ص۶۰، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۰ش.
۳۹. محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ج۱، ص۱۴۷، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۰ش.
۴۰. محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ج۱، ص۱۷۴، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۰ش.
۴۱. محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ج۱، ص۲۸۳، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۰ش.
۴۲. محمد بن اسعد دوانی، اخلاق جلالی، ج۱، ص۷۸، چاپ سنگی لکهنو ۱۳۷۷/۱۹۵۷.
۴۳. محمد بن اسعد دوانی، اخلاق جلالی، ج۱، ص۱۷۶، چاپ سنگی لکهنو ۱۳۷۷/۱۹۵۷.
۴۴. محمد بن اسعد دوانی، اخلاق جلالی، ج۱، ص۳۰۱، چاپ سنگی لکهنو ۱۳۷۷/۱۹۵۷.
فهرست منابع
ابن تیمیه، کتاب شرح العقیدة الاصفهانیة، چاپ ابراهیم سعیدای، ریاض ۱۴۱۵.
محمد بن اسماعیل بخاری، صحیحالبخاری، (چاپ محمد ذهنیافندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
احمد بن حسین بیهقی، السننالکبری، بیروت: دارالفکر، (بیتا).
محمد بن عبداللّه حاکم نیشابوری، المستدرک علیالصحیحین، چاپ یوسف عبدالرحمان مرعشلی، بیروت ۱۴۰۶.
«حِلیةُ رسولاللّه صلیاللّهعلیهوآلهوسلم بروایة الحسن و الحسین علیهماالسلام» اعداد محمدرضا حسینی جلالی، علوم حدیث، ش۲۰ (رجب ذیحجه ۱۴۲۷).
محمد بن اسعد دوانی، اخلاق جلالی، چاپ سنگی لکهنو ۱۳۷۷/۱۹۵۷.
ذهبی.
محمد زکی مبارک، الاخلاق عندالغزالی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
عبدالوهاب بن علی سبکی، طبقاتالشافعیة الکبری، چاپ محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، قم ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
محمد بن حسن طوسی، الفهرست، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۱۷.
کیکاوس بن اسکندر عنصرالمعالی، قابوسنامه، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۷۱ش.
کتاب شناخت اخلاق اسلامی: گزارش تحلیلی میراث مکاتب اخلاق اسلامی، پدیدآورندگان: مهدی احمدپور و دیگران، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۵ش.
کلینی، اصول کافی.
مجلسی، بحارالانوار.
احمد بن محمد مسکویه، تهذیب الأخلاق و تطهیر الأعراق، چاپ حسن تمیم، بیروت (۱۳۹۸ (، چاپ افست قم ۱۴۱۰.
مسلم بن حجاج، الجامعالصحیح، بیروت: دارالفکر، (بیتا).
احمد بن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.
محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق محتشمی، با سه رساله دیگر منسوب به او، چاپ محمدتقی دانشپژوه، تهران ۱۳۶۱ش.
محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۰ش.
منبع مقاله:
مجید معارف ... [و دیگران]، (1389) مجموعه کتابخانهی دانشنامهی جهان اسلام (10): حدیث و حدیث پژوهی، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اول.