مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

پیوند حدیث و فلسفه

[ad_1]

اگر چه خاست‌گاه و قالب و مسائل فلسفه اسلامی ، در اصل، همان فلسفه ارسطویی و نوافلاطونی و دیگر مکتب‌های فلسفی یونانی و یونانی‌مآب بوده است، اما به اعتقاد شماری از فلاسفه مسلمان و نیز تاریخ‌نگاران فلسفه اسلامی، بسیاری از مباحث فلسفه اسلامی ریشه در قرآن و حدیث دارد. (۱)

استناد فلسفه به قرآن و حدیث

درصد کم استناد

فلسفه اسلامی از دیگر علوم اسلامی ، مانند کلام و اخلاق و عرفان ، استناد کمتری به قرآن و حدیث داشته است و حتی برخی منتقدان فلسفه اسلامی، شماری از آموزه‌های فلسفی را متعارض یا منافی با مضامین صریح قرآن و حدیث دانسته‌اند. (۲) (۳)

علت استناد کم

در هر صورت، در کتاب‌های فلسفی به جهت عقلی بودن سرشت این علم و ابتنای آن بر داده‌های سایر علوم بشری ، توجه و استناد به حدیث به ندرت دیده می‌شود.

حدیث در فلسفه مشاء

این نکته در آثار فیلسوفان مشائی (مثلا فارابی ، ابن ‌سینا و ابن ‌رشد) بیشتر صادق است؛ هر چند ابن ‌رشد، در مقام اثبات هماهنگی دین و فلسفه ، در برخی کتاب‌های خود که صبغه فلسفی کمتری دارند، به چند حدیث استشهاد کرده است. (۴) (۵) (۶) (۷) (۸) (۹) (۱۰) (۱۱) (۱۲)

نظر ابن رشد درباره سخنان دین

به نظر ابن ‌رشد، (۱۳) در دین دوگونه سخن وجود دارد: ظاهر و باطن ، و سخنان باطن را، به سبب خفا ، جز با برهان عقلی نمی‌توان دریافت، چنان‌که جز اهل برهان آن‌ها را درنمی‌یابند.
وی برای نمونه به آیه اِستوا در قرآن (۱۴) و حدیث نزول خداوند در هر شب به آسمان دنیا ، اشاره کرده است.

استناد ابن سینا و عامری

از فیلسوفان متقدم، ابن ‌سینا در التنبیهات و الاشارات (۱۵) (۱۶) فقط یک حدیث نبوی (کُلٌّ مُیسَّرٌ لِما خُلِقَ له) در پایان دو بحث خود نقل کرده است که مستقیمآ مرتبط با بحث فلسفی نیست، (۱۷) اما فیلسوف هم‌عصر او، ابوالحسن عامری ، که آمیزه‌ای از گرایش مشائی و نوافلاطونی دارد، در السعادة و الاسعاد به احادیث بسیاری استناد کرده است. (۱۸) (۱۹) (۲۰) (۲۱) (۲۲) (۲۳)

حدیث در فلسفه اشراق

فیلسوفان اشراقی در کتاب‌های خود به احادیث بیش‌تر توجه کرده‌اند.

آثار سهروردی

چنان‌که شهاب‌الدین سهروردی به احادیثی استشهاد کرده و این احادیث در کتاب‌های فلسفی بعد از او نیز مورد توجه قرار گرفته است، مانند دو حدیث نبوی «اَوَّلُ ما خَلَق‌اللّه العقل» (۲۴) (۲۵) (۲۶) (۲۷) (۲۸) و «کَلِّموا النّاسَ علی قَدْرِ عُقولِهم» (۲۹) که برگرفته از این حدیث پیامبر است: «إنّا معاشرَ الأنبیاء اُمِرنا اَن نُکلِّم الناسَ علی قَدْر عقولهم» (۳۰) و دو حدیث از امام علی علیه‌السلام: «لو کُشِفَ الغِطاءُ ما ازدَدْتُ یقینا» (۳۱) (۳۲) (۳۳) و «إنَّ فی بَین جَنْبیَّ لَعلْمَآ جَمّآ لَوْ أَبذُلُه لَاُقتَل»، (۳۴) که صورت تغییر یافته این سخن امیرمؤمنان به کمیل‌ بن زیاد نخعی است: «إنّ ههُنا لَعِلماً جَمّاً لَوْ أَصَبْتُ لَه حَمَلة». (۳۵)

حدیث در فلسفه پس از قرن دهم

از قرن دهم به بعد، در میان فلاسفه شیعه چون میرداماد و صدرالدین شیرازی و فیض کاشانی ، که علاوه بر فلسفه در دیگر دانش‌های اسلامی، از جمله حدیث ، نیز متبحر بودندــ استناد به حدیث در آثار فلسفی و نیز شرح و حاشیه‌نویسی بر کتاب‌های حدیثی با روی‌کرد فلسفی رواج یافت.

آثار میرداماد

میرداماد در قَبَس چهارم از کتاب‌ القَبَسات ، (۳۶) در بحثِ فلسفی حدوثِ دَهری ، از آیات و احادیث شاهد آورده و در تفسیر و توضیح آیات و احادیث، مباحث فلسفی آورده است.
او در آثار دیگر خویش نیز در مباحثی چون جبر و تفویض ، (۳۷) خلق و بعث مخلوقات (۳۸) و وحدت واجب‌ بالذات (۳۹) نیز به احادیث استشهاد کرده است.

آثار ملاصدرا

صدرالدین شیرازی علوم منقول را نزد استادانی چون بهاءالدین عاملی خوانده بود. (۴۰) (۴۱) (۴۲)
او علاوه بر این‌که بر جامعِ حدیثی کافی شرح نوشته، در کتاب‌های فلسفی خویش نیز بارها به احادیث استشهاد کرده است.

الحکمةالمتعالیه

برخی از احادیثی که صدرالدین شیرازی در الحکمةالمتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة به شرح و تأویل آن‌ها پرداخته است عبارت‌اند از: «لَو دُلِّیتُم بِحَبْلٍ عَلَی الأَرْضِ لَهَبِطَ (لَهَبِطْتُم) علی‌اللّه» (۴۳) (۴۴) «و مَن قالَ فیمَ فَقَد ضَمِنه و مَن قالَ عَلامَ فَقَد أَخلی مِنه» (۴۵) «أرضُ الجَنّةِ الکرسیُّ و سَقفُها عَرشُ الرَّحمنِ» (۴۶) «لی مَعَ اللّهِ وَقتٌ لایسَعُنی فیهِ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ و لا نَبیٌّ مُرسَلٌ» (۴۷) «بُعِثْتُ لِاُتَمِّم مَکارِمَ الاخلاقِ» (۴۸) «أنا مَدینَة العِلم و عَلیٌّ بابُها» و احادیث دیگر در فضائل علی علیه‌السلام (۴۹) حدیث درباره فرمان پیامبر اکرم به علی علیه‌السلام و جبرئیل به نشستن بر صراط و اجازه ندادن به رد شدن کسی جز با داشتن ولایت علی (۵۰) و احادیثی از پیامبر و اهل‌بیت درباره پرونده اعمال انسان‌ها. (۵۱)
صدرالدین شیرازی (۵۲) همچنین جمله دعایی «رَبِّ أَرِنی الأشیاءَ کَما هِیَ» را مأثور ، و آن را مستجاب دانسته است.

الشواهدالربوبیه

او در الشواهدالربوبیة (۵۳) (۵۴) نیز به چندین حدیث استناد کرده است.

آثار فیض کاشانی

فیض کاشانی هم سعی داشته است بین طریقه حکمت و معرفت حاصل از آن و معارف منقول از پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله و اهل‌بیت علیهم‌السلام جمع کند و اثبات کند که بین آن‌دو منافاتی نیست. (۵۵)
او برای این منظور در کتاب فلسفی اصول‌المعارف (۵۶) (۵۷) (۵۸) (۵۹) به برخی احادیث استشهاد کرده است.
همچنین در برخی از شروح و تعلیقاتی که بر احادیث کتاب‌ الوافی خودش نوشته به مشرب ملاصدرا در حکمت و فلسفه پای‌بند بوده است. (۶۰)

تفسیر احادیث توسط فلاسفه

تأویل فلسفی احادیث در روزگار صدرالدین شیرازی به اوج خود رسید و پس از او نیز شاگردان و پیروان مکتب فلسفی او، مانند ملاهادی سبزواری و دیگر حکمای متأخر، در آثار خویش به شرح و تبیین و تأویل فلسفی احادیث پرداختند. (۶۱)

شرح توحید صدوق

از آن جمله محمد بن حیدر رفیعا (متوفی ۱۰۸۲) در الحاشیة علی اصول‌الکافی ، (۶۲) (۶۳) ملارجب علی تبریزی و قاضی سعید قمی (متوفی ۱۱۰۷) که با مشرب فلسفی کتاب التوحید ابن ‌بابویه را شرح کرده است. (۶۴) (۶۵) (۶۶) (۶۷) (۶۸)

شرح بحارالانوار

در دوره معاصر ، سید محمدحسین طباطبائی ، مفسر نامور و از استادان بنام فلسفه اسلامی ، بر شماری از احادیث مجلدات نخست بحارالانوار مجلسی توضیحات و تعلیقاتی با روی‌کرد فلسفی نوشته است. (۶۹) (۷۰) (۷۱) (۷۲) (۷۳) (۷۴) (۷۵) (۷۶) (۷۷) (۷۸)

استناد عصار به احادیث

سیدکاظم عصار ، استاد فلسفه اسلامی، نیز در مباحث فلسفی ، از جمله در بحث جبر و اختیار (۷۹) و بَداء، (۸۰) (۸۱) (۸۲) به احادیث استشهاد کرده است.

پی‌نوشت‌ها:

۱. نصر، ص ۲۷.
۲. محمد بن محمد غزالی، تهافت الفلاسفة، ج۱، ص۷۹ـ۸۱، چاپ سلیمان دنیا، قاهره (۱۹۸۷).
۳. مجلسی، بحارالانوار، ج۸، ص۳۲۸.
۴. ابن ‌رشد، فصل‌المقال فی تقریر مابین‌الشریعة و الحکمة من الاتصال، ج۱، ص۹۵، او، وجوب النظر العقلی و حدودالتأویل (الدین و المجتمع)، بیروت ۱۹۹۹.
۵. ابن ‌رشد، فصل‌المقال فی تقریر مابین‌الشریعة و الحکمة من الاتصال، ج۱، ص۱۰۷، او، وجوب النظر العقلی و حدودالتأویل (الدین و المجتمع)، بیروت ۱۹۹۹.
۶. ابن ‌رشد، فصل‌المقال فی تقریر مابین‌الشریعة و الحکمة من الاتصال، ج۱، ص۱۰۹، او، وجوب النظر العقلی و حدودالتأویل (الدین و المجتمع)، بیروت ۱۹۹۹.
۷. ابن ‌رشد، فصل‌المقال فی تقریر مابین‌الشریعة و الحکمة من الاتصال، ج۱، ص۱۱۱، او، وجوب النظر العقلی و حدودالتأویل (الدین و المجتمع)، بیروت ۱۹۹۹.
۸. ابن ‌رشد، الکشف عن مناهج الادلة فی عقائد الملة، ج۱، ص۱۴۲ـ۱۴۴، او، نقد علم الکلام ضداً علی‌الترسیم الأیدیولوجی للعقیدة و دفاعآ عن‌العلم و حریة الاختیار فی‌الفکر و الفعل، چاپ محمد عابد جابری، بیروت ۲۰۰۱.
۹. ابن ‌رشد، الکشف عن مناهج الادلة فی عقائد الملة، ج۱، ص۱۵۰، او، نقد علم الکلام ضداً علی‌الترسیم الأیدیولوجی للعقیدة و دفاعآ عن‌العلم و حریة الاختیار فی‌الفکر و الفعل، چاپ محمد عابد جابری، بیروت ۲۰۰۱.
۱۰. ابن ‌رشد، الکشف عن مناهج الادلة فی عقائد الملة، ج۱، ص۱۸۴، او، نقد علم الکلام ضداً علی‌الترسیم الأیدیولوجی للعقیدة و دفاعآ عن‌العلم و حریة الاختیار فی‌الفکر و الفعل، چاپ محمد عابد جابری، بیروت ۲۰۰۱.
۱۱. ابن ‌رشد، الکشف عن مناهج الادلة فی عقائد الملة، ج۱، ص۱۸۷، او، نقد علم الکلام ضداً علی‌الترسیم الأیدیولوجی للعقیدة و دفاعآ عن‌العلم و حریة الاختیار فی‌الفکر و الفعل، چاپ محمد عابد جابری، بیروت ۲۰۰۱.
۱۲. ابن ‌رشد، الکشف عن مناهج الادلة فی عقائد الملة، ج۱، ص۲۰۷، او، نقد علم الکلام ضداً علی‌الترسیم الأیدیولوجی للعقیدة و دفاعآ عن‌العلم و حریة الاختیار فی‌الفکر و الفعل، چاپ محمد عابد جابری، بیروت ۲۰۰۱.
۱۳. ابن ‌رشد، فصل‌المقال فی تقریر مابین‌الشریعة و الحکمة من الاتصال، ج۱، ص۱۰۹ـ۱۱۱، او، وجوب النظر العقلی و حدودالتأویل (الدین و المجتمع)، بیروت ۱۹۹۹.
۱۴. اعراف/سوره۷، آیه۵۴.
۱۵. ابن ‌سینا، التنبیهات و الاشارات، ج۱، ص۶۶، چاپ محمود شهابی، تهران ۱۳۳۹ش.
۱۶. ابن ‌سینا، التنبیهات و الاشارات، ج۱، ص۱۵۷، چاپ محمود شهابی، تهران ۱۳۳۹ش.
۱۷. ابن ‌بابویه، التوحید، ج۱، ص۳۵۶، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم ۱۳۸۷.
۱۸. محمد بن یوسف عامری، السعادة و الاسعاد فی السیرة الانسانیة، ج۱، ص۱۵۰، چاپ مجتبی مینوی، تهران ۱۳۳۶ش.
۱۹. محمد بن یوسف عامری، السعادة و الاسعاد فی السیرة الانسانیة، ج۱، ص۲۴۲ـ۲۴۶، چاپ مجتبی مینوی، تهران ۱۳۳۶ش.
۲۰. محمد بن یوسف عامری، السعادة و الاسعاد فی السیرة الانسانیة، ج۱، ص۳۱۰ـ۳۱۴، چاپ مجتبی مینوی، تهران ۱۳۳۶ش.
۲۱. محمد بن یوسف عامری، السعادة و الاسعاد فی السیرة الانسانیة، ج۱، ص۳۸۸ـ۳۹۲، چاپ مجتبی مینوی، تهران ۱۳۳۶ش.
۲۲. محمد بن یوسف عامری، السعادة و الاسعاد فی السیرة الانسانیة، ج۱، ص۴۲۳ـ۴۲۴، چاپ مجتبی مینوی، تهران ۱۳۳۶ش.
۲۳. محمد بن یوسف عامری، السعادة و الاسعاد فی السیرة الانسانیة، ج۱، ص۴۳۳ـ۴۳۵، چاپ مجتبی مینوی، تهران ۱۳۳۶ش.
۲۴. یحیی‌ بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج ۲، تهران ۱۳۸۰ش.
۲۵. یحیی‌ بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۱، ص۲۶۴، تهران ۱۳۸۰ش.
۲۶. یحیی‌ بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۳، ص۱۴۸، تهران ۱۳۸۰ش.
۲۷. یحیی‌ بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۳، ص۲۶۸، تهران ۱۳۸۰ش.
۲۸. یحیی‌ بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۳، ص۳۸۱، تهران ۱۳۸۰ش.
۲۹. یحیی‌ بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۳، ص۳۰۴، تهران ۱۳۸۰ش.
۳۰. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۲۳.
۳۱. یحیی‌ بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۳، ص۳۰۴، تهران ۱۳۸۰ش.
۳۲. یحیی‌ بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۳، ص۳۱۸، تهران ۱۳۸۰ش.
۳۳. مجلسی، بحارالانوار، ج۴۶، ص۱۳۵.
۳۴. یحیی‌ بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۳، ص۳۰۴، تهران ۱۳۸۰ش.
۳۵. علی‌ بن ابی‌طالب (علیه السلام)، امام اول، نهج‌البلاغة، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم (بی‌تا).
۳۶. محمدباقر بن محمد میرداماد، کتاب القبسات، ج۱، ص۱۲۸ـ۱۴۲، چاپ مهدی محقق و دیگران، تهران ۱۳۶۷ش.
۳۷. محمدباقر بن محمد میرداماد، مصنفات میرداماد: مشتمل بر ده عنوان از کتاب‌ها و رساله‌ها و اجازه‌ها و نامه‌ها، ج۱، الایقاظات، ص۲۲۲ـ ۲۵۵، ج ۱، چاپ عبداللّه نورانی، تهران ۱۳۸۱ش.
۳۸. محمدباقر بن محمد میرداماد، مصنفات میرداماد: مشتمل بر ده عنوان از کتاب‌ها و رساله‌ها و اجازه‌ها و نامه‌ها، ج۱، خلسة الملکوت، ص۳۰۲ـ۳۰۵، ج ۱، چاپ عبداللّه نورانی، تهران ۱۳۸۱ش.
۳۹. محمدباقر بن محمد میرداماد، تقویم الایمان، ج۱، ص۲۸۶ـ ۲۸۹، چاپ علی اوجبی، تهران ۱۳۷۶ش.
۴۰. محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، شرح الاصول الکافی، ج۱، ص۴۹، ج ۱، چاپ رضا استادی، تهران ۱۳۸۴ش.
۴۱. علی‌خان‌ بن احمد مدنی، سلافة العصر فی محاسن الشعراء بکل مصر، ج۱، ص۴۹۱، مصر ۱۳۲۴، چاپ افست تهران (بی‌تا).
۴۲. یوسف‌ بن احمد بحرانی، لؤلؤة البحرین، ج۱، ص۱۳۱ـ۱۳۲، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، قم (بی‌تا).
۴۳. سفر۱، ج ۱، ص ۱۱۴، محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی‌الاسفار العقلیة الاربعة، بیروت ۱۹۸۱.
۴۴. محمد بن عیسی ترمذی، سنن‌الترمذی، ج۵، ص۷۸، ج ۵، چاپ عبدالرحمان محمد عثمان، بیروت ۱۴۰۳.
۴۵. سفر۳، ج ۱، ص ۱۴۲، محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی‌الاسفار العقلیة الاربعة، بیروت ۱۹۸۱.
۴۶. سفر۳، ج ۱، ص ۳۰۴، محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی‌الاسفار العقلیة الاربعة، بیروت ۱۹۸۱.
۴۷. سفر۳، ج ۱، ص ۲۸۵، محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی‌الاسفار العقلیة الاربعة، بیروت ۱۹۸۱.
۴۸. سفر۴، ج ۱، ص ۸۸، محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی‌الاسفار العقلیة الاربعة، بیروت ۱۹۸۱.
۴۹. سفر۴، ج۱، ص۳۸۰، محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی‌الاسفار العقلیة الاربعة، بیروت ۱۹۸۱.
۵۰. سفر۲، ج ۲، ص ۲۹۰، محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی‌الاسفار العقلیة الاربعة، بیروت ۱۹۸۱.
۵۱. سفر۲، ج ۲، ص ۲۹۴، محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی‌الاسفار العقلیة الاربعة، بیروت ۱۹۸۱.
۵۲. سفر۴، ج ۱، ص ۳۰۶، محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی‌الاسفار العقلیة الاربعة، بیروت ۱۹۸۱.
۵۳. محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الشواهد الربوبیة، ج۱، ص۲۳۳، چاپ جلال‌الدین آشتیانی، مشهد ۱۳۴۶ش.
۵۴. محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الشواهد الربوبیة، ج۱، ص۲۹۱ـ ۲۹۲، چاپ جلال‌الدین آشتیانی، مشهد ۱۳۴۶ش.
۵۵. محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، اصول المعارف، ج۱، ص۴ـ۵، چاپ جلال‌الدین آشتیانی، قم ۱۳۶۲ش.
۵۶. محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، اصول المعارف، ج۱، ص۴، چاپ جلال‌الدین آشتیانی، قم ۱۳۶۲ش.
۵۷. محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، اصول المعارف، ج۱، ص۱۰، چاپ جلال‌الدین آشتیانی، قم ۱۳۶۲ش.
۵۸. محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، اصول المعارف، ج۱، ص۴۵ـ۴۶، چاپ جلال‌الدین آشتیانی، قم ۱۳۶۲ش.
۵۹. محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، اصول المعارف، ج۱، ص۱۹۱ـ۱۹۲، چاپ جلال‌الدین آشتیانی، قم ۱۳۶۲ش.
۶۰. محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، اصول المعارف، ج۱، ص۳۰ـ۳۱، چاپ جلال‌الدین آشتیانی، قم ۱۳۶۲ش.
۶۱. محمد بیدهندی، «بررسی و تحلیل برخی تأملات تأویلی ملاصدرا در کتاب و سنت»، ج۱، ص۴ـ۱۹، خردنامه صدرا، ش ۳۸ (زمستان ۱۳۸۳).
۶۲. محمد بن حیدر رفیعا، الحاشیة علی‌الاصول الکافی، ج۱، ص۲۴۴ـ۲۴۷، چاپ محمدحسین درایتی، قم ۱۳۸۲ش.
۶۳. محمد بن حیدر رفیعا، الحاشیة علی‌الاصول الکافی، ج۱، ص۳۵۹ـ۳۶۱، چاپ محمدحسین درایتی، قم ۱۳۸۲ش.
۶۴. محمدسعید بن محمد مفید قاضی سعید قمی، شرح توحید الصدوق، ج۱، مقدمه حبیبی، صه، چاپ نجفقلی حبیبی، تهران ۱۴۱۵ـ۱۴۱۹.
۶۵. محمدسعید بن محمد مفید قاضی سعید قمی، شرح توحید الصدوق، ج۱، ص۱۱۷ـ۱۲۲، چاپ نجفقلی حبیبی، تهران ۱۴۱۵ـ۱۴۱۹.
۶۶. ، محمدسعید بن محمد مفید قاضی سعید قمی، ج۱، ص۱۴۷، شرح توحید الصدوق، چاپ نجفقلی حبیبی، تهران ۱۴۱۵ـ۱۴۱۹.
۶۷. محمدسعید بن محمد مفید قاضی سعید قمی، شرح توحید الصدوق، ج۱، ص۱۵۲ـ۱۵۳، چاپ نجفقلی حبیبی، تهران ۱۴۱۵ـ۱۴۱۹.
۶۸. محمدسعید بن محمد مفید قاضی سعید قمی، شرح توحید الصدوق، ج۱، ص۱۶۱، چاپ نجفقلی حبیبی، تهران ۱۴۱۵ـ۱۴۱۹.
۶۹. مجلسی، بحارالانوار، ج۱، ص۱۰۰.
۷۰. مجلسی، بحارالانوار، ج۱، ص۱۰۴.
۷۱. مجلسی، بحارالانوار، ج۷، ص۳۵۳۶.
۷۲. مجلسی، بحارالانوار، ج۷، ص۳۹.
۷۳. محمدحسین حسینی طهرانی، مهرتابان: یادنامه و مصاحبات تلمیذ و علامه محمدحسین طباطبائی تبریزی، ج۱، ص۳۵ـ۳۹، (بی‌جا) : باقرالعلوم، (بی‌تا).
۷۴. ابراهیم سید علوی، «تعلیقات علامه طباطبایی بر بحارالانوار»، ج۱، ص۲۵ـ ۶۶، در شناختنامه علّامه طباطبایی، ج ۵، قم: دفتر تنظیم و نشر آثار علّامه طباطبائی، (بی‌تا).
۷۵. محسن کدیور، «عقل و دین از نگاه محدث و حکیم»، ج۱، ص۹۷ـ ۱۳۳، در شناختنامه علّامه طباطبایی، ج ۴.
۷۶. محسن کدیور، «عیار نقد در منزلت عقل»، ج۱، ص۱۵۹ـ۲۰۴، در شناختنامه علّامه طباطبایی.
۷۷. علی ملکی میانجی، «نقد عیار»، ج۱، ص۱۳۷ـ۱۵۶، در شناختنامه علّامه طباطبایی، ج ۴.
۷۸. علی ملکی میانجی، «نقد مقاله عقل و دین»، ج۱، ص۲۰۷ـ۲۶۲، در شناختنامه علّامه طباطبایی.
۷۹. محمدکاظم عصّار، مجموعه آثار عصّار، ج۱، ص۵۶۲، چاپ جلال‌الدین آشتیانی، تهران ۱۳۷۶ش.
۸۰. محمدکاظم عصّار، مجموعه آثار عصّار، ج۱، ص۴۰، چاپ جلال‌الدین آشتیانی، تهران ۱۳۷۶ش.
۸۱. محمدکاظم عصّار، مجموعه آثار عصّار، ج۱، ص۴۲، چاپ جلال‌الدین آشتیانی، تهران ۱۳۷۶ش.
۸۲. محمدکاظم عصّار، مجموعه آثار عصّار، ج۱، ص۶۱، چاپ جلال‌الدین آشتیانی، تهران ۱۳۷۶ش.

فهرست منابع:
ابن ‌بابویه، التوحید، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم ۱۳۸۷.
ابن ‌رشد، فصل‌المقال فی تقریر مابین‌الشریعة و الحکمة من الاتصال، او، وجوب النظر العقلی و حدودالتأویل (الدین و المجتمع)، بیروت ۱۹۹۹.
ابن ‌رشد، الکشف عن مناهج الادلة فی عقائد الملة، او، نقد علم الکلام ضداً علی‌الترسیم الأیدیولوجی للعقیدة و دفاعآ عن‌العلم و حریة الاختیار فی‌الفکر و الفعل، چاپ محمد عابد جابری، بیروت ۲۰۰۱.
ابن ‌سینا، التنبیهات و الاشارات، چاپ محمود شهابی، تهران ۱۳۳۹ش.
یوسف‌ بن احمد بحرانی، لؤلؤة البحرین، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، قم (بی‌تا).
محمد بیدهندی، «بررسی و تحلیل برخی تأملات تأویلی ملاصدرا در کتاب و سنت»، خردنامه صدرا، ش ۳۸ (زمستان ۱۳۸۳).
محمد بن عیسی ترمذی، سنن‌الترمذی، ج ۵، چاپ عبدالرحمان محمد عثمان، بیروت ۱۴۰۳.
محمدحسین حسینی طهرانی، مهرتابان: یادنامه و مصاحبات تلمیذ و علامه محمدحسین طباطبائی تبریزی، (بی‌جا) : باقرالعلوم، (بی‌تا).
محمد بن حیدر رفیعا، الحاشیة علی‌الاصول الکافی، چاپ محمدحسین درایتی، قم ۱۳۸۲ش.
یحیی‌ بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، تهران ۱۳۸۰ش.
ابراهیم سید علوی، «تعلیقات علامه طباطبایی بر بحارالانوار»، در شناختنامه علّامه طباطبایی، ج ۵، قم: دفتر تنظیم و نشر آثار علّامه طباطبائی، (بی‌تا).
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی‌الاسفار العقلیة الاربعة، بیروت ۱۹۸۱.
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، شرح الاصول الکافی، ج ۱، چاپ رضا استادی، تهران ۱۳۸۴ش.
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الشواهد الربوبیة، چاپ جلال‌الدین آشتیانی، مشهد ۱۳۴۶ش.
محمد بن یوسف عامری، السعادة و الاسعاد فی السیرة الانسانیة، چاپ مجتبی مینوی، تهران ۱۳۳۶ش.
محمدکاظم عصّار، مجموعه آثار عصّار، چاپ جلال‌الدین آشتیانی، تهران ۱۳۷۶ش.
علی‌ بن ابی‌طالب (علیه السلام)، امام اول، نهج‌البلاغة، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم (بی‌تا).
محمد بن محمد غزالی، تهافت الفلاسفة، چاپ سلیمان دنیا، قاهره (۱۹۸۷).
محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، اصول المعارف، چاپ جلال‌الدین آشتیانی، قم ۱۳۶۲ش.
محمدسعید بن محمد مفید قاضی سعید قمی، شرح توحید الصدوق، چاپ نجفقلی حبیبی، تهران ۱۴۱۵ـ۱۴۱۹.
محسن کدیور، «عقل و دین از نگاه محدث و حکیم»، در شناختنامه علّامه طباطبایی، ج ۴.
محسن کدیور، «عیار نقد در منزلت عقل»، در شناختنامه علّامه طباطبایی.
کلینی، اصول کافی.
مجلسی، بحارالانوار.
علی‌خان‌ بن احمد مدنی، سلافة العصر فی محاسن الشعراء بکل مصر، مصر ۱۳۲۴، چاپ افست تهران (بی‌تا).
علی ملکی میانجی، «نقد عیار»، در شناختنامه علّامه طباطبایی، ج ۴.
علی ملکی میانجی، «نقد مقاله عقل و دین»، در شناختنامه علّامه طباطبایی.
محمدباقر بن محمد میرداماد، تقویم الایمان، چاپ علی اوجبی، تهران ۱۳۷۶ش.
محمدباقر بن محمد میرداماد، کتاب القبسات، چاپ مهدی محقق و دیگران، تهران ۱۳۶۷ش.
محمدباقر بن محمد میرداماد، مصنفات میرداماد: مشتمل بر ده عنوان از کتاب‌ها و رساله‌ها و اجازه‌ها و نامه‌ها، ج ۱، چاپ عبداللّه نورانی، تهران ۱۳۸۱ش.

منبع مقاله:
مجید معارف ... [و دیگران]، (1389) مجموعه کتابخانه‌ی دانشنامه‌ی جهان اسلام (10): حدیث و حدیث پژوهی، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اول


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

دین و زندگی فلسفه و منطقدین و زندگی فلسفه و منطق تست دین و زندگی سوم دبیرستان ما زنده بر آنیم که آرام دانشکده کلام، فلسفه و ادیاندانشکده فقه و حقوق مذاهب اسلامی ـ واحد زاهدان مقطع کارشناسی فلسفه و عرفان اسلامی اخلاق اقتصادی از دیدگاه قرآن و حدیثتا قرن پانزدهم میلادی، تجزیه و تحلیلهای اقتصادی، بر پایه اخلاق صورت می‏گرفت از آن پس پیامک ؛ جملات زیبا، حدیث، داستانک پیامک حدیث …پیامک ؛ جملات زیبا، حدیث، داستانک پیامک حدیث امر به معروف و نهی از منکر انذار تذکر حدیث ثقلین ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادحدیثثقلینمعنای ثقل ثِقْل در لغت به معنای بار سنگین و گنج است منابع حدیث ثقلین در بسیاری از سند حدیث اگر علم در ثریا باشد مردانی از سرزمین …سند حدیث اگر علم در ثریا باشد مردانی از سرزمین پارس به آن دست پیدا خواهند کرد چگونه اطلاعات حکمت و معرفتماهنامه فلسفی حکمت و معرفت سخن دبیر دفتر ماه پیوندهای فرهنگی ایران و شبه قاره هنددینی و فلسفه سوالات درس به درس فلسفه سوم …دینی و فلسفه سوالات درس به درس فلسفه سوم دبیرستان رشته ادبیات علمی ، آموزشی ، مذهبیچهل حدیث گوهربار از حضرت امام حسن مجتبی علیه …چهل حدیث گوهربار از حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام چهل حدیث گهربار منتخب قالَ حج در قرآن و روایات مطالب پیشنهادی حج در کلام رهبری زائران بیت الله الحرام بخوانند فلسفه و اسرار عمیق حج دین و زندگی فلسفه و منطق دین و زندگی فلسفه و منطق تست دین و زندگی سوم دبیرستان ما زنده بر آنیم که آرام نگیریم پیامک ؛ جملات زیبا، حدیث، داستانک پیامک حدیث امر به معروف پیامک ؛ جملات زیبا، حدیث، داستانک پیامک حدیث امر به معروف و نهی از منکر انذار تذکر پیامک حدیث ثقلین ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد حدیثثقلین معنای ثقل ثِقْل در لغت به معنای بار سنگین و گنج است منابع حدیث ثقلین در بسیاری از کتاب‌های دانشکده کلام، فلسفه و ادیان دانشکده فقه و حقوق مذاهب اسلامی ـ واحد زاهدان مقطع کارشناسی فلسفه و عرفان اسلامی اخلاق اقتصادی از دیدگاه قرآن و حدیث «اخلاق اقتصادی» بخشی از آموزه‏های اسلامی است که از یکسو، مؤلفه‏های رشد و توسعه اقتصادی و دینی و فلسفه سوالات درس به درس فلسفه سوم دبیرستان رشته ادبیات دینی و فلسفه سوالات درس به درس فلسفه سوم دبیرستان رشته ادبیات علمی ، آموزشی ، مذهبی سند حدیث «اگر علم در ثریا باشد مردانی از سرزمین پارس به آن سند حدیث «اگر علم در ثریا باشد مردانی از سرزمین پارس به آن دست پیدا خواهند کرد» چگونه است؟ فلسفه اشراق ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد فلسفهاشراق مکتب فلسفی اشراق توسط شهاب‌الدین سهروردی یا شیخ‌الاشراق در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم نتایج جستجو برای جمله نرم افزار برنامه ای برای طراحی و ساخت طرح سه بعدی قطعات و ماشین آلات صنعتی می اطلاعات حکمت و معرفت ماهنامه فلسفی حکمت و معرفت سخن دبیر دفتر ماه پیوندهای فرهنگی ایران و شبه قاره هند حدیث و حکمة عن الهجرة حدیث و دعاء عن الام حدیث و مزاح کنزة و مینا حدیث و تفسیره حدیث و لیسعک بیتک حدیث و ایت حدیث و مغزل


ادامه مطلب ...

پیوند حدیث و تصوف و عرفان

[ad_1]

عرفان و تصوف اسلامی ، هم‌چون دیگر علوم اسلامی ، ریشه در قرآن و حدیث دارد، گرچه در ادامه حیات خود از فرهنگ‌ها و ادیان دیگر نیز استفاده کرده است.

ریشه تصوف در حدیث

تصوف که با زهد آغاز شد، طبعاً در سیره و سخنان حضرت رسول و ائمه علیهم‌السلام در این زمینه، حقایق و سرمشق‌های بسیاری برای اخذ و اقتباس و پیروی می‌یافت، اما در مراحل تکامل یافته‌تر خود، به دلایل مختلف و به صورت‌های گوناگون، از کتاب و سنت اخذ و اقتباس بیشتری کرد.
مطالعه مقایسه‌ایِ بسامد آیات و احادیث در نخستین رسالاتِ صوفیان تا واپسین مراحل تکامل تصوف در آثار کسانی چون جلال‌الدین بلخی و محیی‌الدین ابن ‌عربی ، شاهد این مدعاست.

دلائل استفاده حدیث در آثار صوفیه

دلیل ازدیاد استفاده از آیات و احادیث در آثار صوفیه از قرن چهارم به بعد، به‌جز سلایق شخصی مشایخ و نیاز همه علوم اسلامی به کتاب و سنّت به‌مثابه منبع اصلی این علوم، شاید روی‌کرد مشایخ صوفیه به مشروعیت بخشیدن به اعمال و آرای ا هل تصوف و عرفان بود؛ خصوصاً پس از ادعاها و اظهارات حلاج ، که از جهات گوناگون نظر نامساعد فقها و محدّثان و متکلمان و سپس حکومت‌ها را در پی داشت و به قتل او انجامید.
همین اوضاع، صوفیه را، خاصه در بغداد ، به سوی علم اهل ظاهر و زهد و ورع اهل حدیث معطوف کرد. (۱)

تألیف کتب جامع تصوف

مشایخ صوفیه در بغداد و خراسان و به‌ویژه نیشابور ، یعنی شخصیت‌هایی چون ابوطالب مکی ، ابونصر سرّاج ، کلاباذی ، ابوسعد خرگوشی ، ابوعبدالرحمان سُلَمی ، قشیری و غزالی ، با این هدف به تألیف کتاب‌های جامع و اصلی تصوف پرداختند و در آن‌ها کوشیدند آداب و اخلاق و آرا و آموزه‌های خود را با کتاب و سنّت تطبیق دهند.

نظر برخی صوفیان درباره حدیث

براساس برخی سخنانِ صوفیانِ نخستین، به نظر می‌رسد آن‌ها نظر مساعدی به اشتغال به حدیث نداشته و آن را از امور دنیوی می‌شمرده‌اند، چنان که بِشر بن حارث «حَدَّثَنا» و «اَخْبَرَنا» را از کارهای دنیا ، و اشتغال به حدیث را خارج از توشه آخرت دانسته، (۲) ابوسلیمان دارانی کتابت حدیث را در کنار تزویج و طلب معاش ، تن دادن به دنیا تلقی کرده، (۳) و حتی رابعه عَدَویه فتنه حدیث را شدیدتر از فتنه مال و فرزند شمرده است. (۴)
اما احتمالاً این دیدگاه، واکنشی در برابر نوع رفتار اصحاب حدیث بوده است.

رویکرد خاص صوفیان به حدیث

مشایخ صوفیه از قرن چهارم به بعد، با روی‌کرد خاصی به حدیث، که با روی‌کرد فقها و محدّثان تفاوت‌های عمده داشت، از حدیث بیشترین استفاده را کردند تا آداب و عقاید و معارف خود را توجیه کنند.

علل عدم غفلت صوفیان از حدیث

مبانی تصوف و اقتضای محیط

اصولاً پیروی از سنت چیزی نبود که مشایخ نخستین صوفیه، با توجه به مبانی تصوف و نیز محیطی که در آن می‌زیستند، از آن غفلت کرده باشند.

کلام جنید

چنان‌که جنید گفته همه راه‌ها برخلق بسته است مگر پیروی از حضرت رسول و سنّت وی. (۵) یا این‌که علم ما آمیخته با حدیث رسول خداست. (۶) (۷)

کلام سهل بن عبدالله

سهل‌ بن عبداللّه نیز گفته است هر وَجدی که شاهدی از کتاب و سنّت بر آن اقامه نشود باطل است. (۸) (۹)

کلام سرّاج

از همین‌روست که ابونصر سرّاج (۱۰) کسی را که موافق با قرآن ولی مخالف با سنّت‌های رسول خدا باشد در واقع مخالف قرآن دانسته است.

راوی بودن برخی صوفیان

به‌علاوه، به اقتضای محیط آموزشی و فرهنگی عصر ، بسیاری از مشایخ صوفیه ، خود راوی حدیث بودند و در طرق و سلسله‌های نقلِ حدیث از آن‌ها یاد شده است، از جمله بایزید بسطامی ، (۱۱) (۱۲) معروف کرخی (۱۳) (۱۴) و ابراهیم ادهم . (۱۵) (۱۶) (۱۷) (۱۸) (۱۹) (۲۰) (۲۱)
حتی برخی مشایخ صوفیه، هم‌چون ابوعبدالرحمان سلمی و ابوطاهر مقدسی ( ابن قَیسرانی )، در فن حدیث مهارت و در این حوزه تألیفات مهم داشته‌اند.

مخالفت فقها و محدثان با صوفیان

شیوه اخذ و اقتباس و رد و قبول احادیث و نیز نوع استنباطات صوفیه از احادیث در تولید و توجیه آداب و معارف خود، همواره مایه نقد و طعن فقها و محدّثان در حق ایشان بوده است.
اصولا صوفیه ، با گشاده‌دستی فراوان، آن‌چه را حدیث تلقی می‌کرده‌اند مورد استفاده قرار داده‌اند، اما این گشاده‌دستی لزوماً ناشی از بی‌دقتی و سهل‌انگاری در این زمینه نبوده و بر بعضی مبانی استوار بوده، هر چند که این مبانی در نزد همه مشایخ و در همه اعصار یکسان نبوده است.

روش‌شناسی حدیثی صوفیه

صوفیه در روش استفاده از حدیث روش خاصی داشته‌اند.
از اولین کسانی که درباره روش‌شناسی حدیثی صوفیه بحث کرده و مبانی آن را تنقیح نموده، ابوطالب مکی در کتاب قُوتُ القُلُوب است.
این مبانی در اعصار بعدی و در نزد صوفیه پس از او، کمابیش مقبول افتاده است.

نقل به معنای احادیث

وی (۲۲) درباره نحوه استفاده خود از احادیث ، در قیاس با شیوه مرسوم محدّثان و فقها، یادآور شده که ضبط الفاظ احادیث در این زمینه برایش اهمیتی نداشته و به همین سبب از روش نقل به معنی استفاده نموده و تأکید کرده است که برخی اصحاب ، نظیر علی علیه‌السلام و ابن ‌عباس و انس‌ بن مالک ، هم اجازه این کار را داده‌اند.
وی در تأیید شیوه خود، از سفیان ثوری ( محدث و زاهد قرن دوم) سخنی نقل کرده که در آن، سخت‌گیری در نقل الفاظ حدیث نشانه خودنمایی تلقی شده است. (۲۳)

تساهل در نقل و کتابت

ابوطالب مکی (۲۴) در همین مقام، اشتغال به کتابت حدیث و جستجوی طُرُق آن و بررسی غرائب و دقت در الفاظ آن را از زمره سخت‌گیری‌هایی دانسته است که متأخران باب کرده‌اند، در حالی که اسلاف در این زمینه اهل تساهل بوده‌اند، چنان‌که به گفته وی (۲۵) آنان در باب نحو و اعراب و حتی احکام طهارت و نجاست هم آسان می‌گرفته‌اند.

نوع برخورد با حدیث ضعیف

ابوطالب مکی درباره نحوه استشهاد خود به احادیث، از اصولی سخن گفته که هم مبین مبنای معرفتی و روش‌شناختیِ صوفیه در کاربرد احادیث است و هم وجه انتقادی روی‌کرد آنان را به روش‌شناسی فقها و محدّثان روشن می‌کند.
به گفته وی، (۲۶) چون در مورد احادیث مرسل و مقطوع و‌ به‌طور کلی احادیث ضعیفی که برای ما نقل شده است، یقین به بطلان آن‌ها نداریم، اگر در قبول آن‌ها مرتکب خطایی شویم، به این دلیل که حقیقت نزد خداست، خطاکار نخواهیم بود، زیرا اخبار ضعیفی را که مخالف کتاب و سنت نباشند نمی‌توانیم رد کنیم و از طرفی هم، طبق تعلیم دین باید حسن ظن داشته باشیم و از سوء ظن اجتناب کنیم (اشاره به آیه ۱۲ سوره حجرات (۲۷)).
وی سپس (۲۸) نظر خود را در این باب به صورت قاعده‌ای بیان می‌کند که براساس آن تداول و شهرت یک حدیث در دو یا حتی یک عصر و انکار نشدن آن از سوی علما ، صدور آن را مسجّل می‌دارد و بنابراین حجت است، هر چند در سند آن ایرادی وجود داشته باشد مگر این‌که مضمون آن مخالف کتاب و سنّتِ صحیح و اجماع باشد یا به گواهی افرادی صادق ، کذبِ ناقلان آن اثبات گردد.
وی در ادامه به قاعده « تسامح در ادله سنن » نیز اشاره می‌کند. (۲۹)
این قاعده، مبنای مهمی برای صوفیه در نقل وسیع احادیث در حوزه فضائل و اخلاق و آداب بوده است.

قبول احادیث اختلافی

ابوطالب مکی (۳۰) در نقد شیوه فقها و محدثان اهل‌سنت در رد و قبول احادیث، اظهار داشته همچنان که گاهی احادیثی با اِسناد صحیح و محتوای ضعیف ، روایت شده ممکن است احادیث صحیحی هم با اسانید ضعیف آمده باشد، زیرا ما بر همه احادیث احاطه نداریم.
همچنین ممکن است احادیثی را که عده‌ای از علما تضعیف کرده‌اند، عده دیگری تقویت کنند یا اشخاصی را که مورد جرح قرار گرفته‌اند، عده‌ای دیگر تعدیل نمایند.
در این صورت، چنین احادیث و افرادی را که درباره آن‌ها اختلاف‌نظر وجود دارد نمی‌توانیم کنار بگذاریم.

حدیث راوی مجهول

وی در مورد افراد مجهول هم که احادیث آن‌ها کنار گذاشته می‌شود یادآور می‌شود که مجهول بودن راوی نمی‌تواند باعث کنارگذاشتن حدیث منقول از او گردد، زیرا ممکن است این مجهول بودن دلایل موجهی داشته باشد.

روایات مشایخ صوفیه

به نوشته ابوطالب مکی، (۳۱) اختلاف مبنا و روش صوفیه با اصحاب حدیث نیز نمی‌تواند دلیل موجهی باشد برای این‌که اصحاب حدیث احادیث مشایخ صوفیه را کنار بگذارند.

تلقی صوفیه از حدیث

شیوه‌ای که ابوطالب مکی در استشهاد به احادیث پیش گرفت و مبانی آن را استوار کرد و دیگر مشایخ صوفیه هم آن را دنبال کردند، به‌جز این ملاحظات روش‌شناختی و انتقادی، ریشه در طرز تلقی صوفیه، به عنوان بخشی از جامعه علمی و خصوصآ اهل حدیث از «سنّت» پیش از ظهور شافعی ، داشت.

معنای وسیع سنت

سنّت از نظر اهل حدیث و از جمله صوفیه، تا ظهور شافعی، مفهوم وسیعی داشت که بیش‌تر مأثورات رسیده از گذشته، از جمله احادیث رسول خدا ، را در برمی‌گرفت. (۳۲)
بر این اساس، سنّت از نظر صوفیه نه تنها قرآن و حدیث پیامبر اکرم ، بلکه اقوال زهاد و مشایخ صوفیه و مأثورات یهودی و مسیحی ، خاصه آن‌چه را ایشان وحی می‌شناختند، در برمی‌گرفت (۳۳) بنابراین، به‌نظر می‌رسد طرز تلقی صوفیه از سنّت را باید از جمله دلایل استشهاد گسترده آنان به مأثورات مسیحی و یهودی و‌ به‌طور کلی اسرائیلیات دانست.

علم کشفی نه کسبی

طرز برداشت صوفیه از احادیث و معیارهای رد و قبول آن، مبنای مهم‌تری هم داشت که از نحوه تلقی ایشان از علم ناشی می‌شود.
علمی که صوفیه مدعی آن و خواهان دست‌یابی به آن‌اند، از طریق مکاشفه و تصفیه دل به دست می‌آید نه از قیل و قال مدرسه ، و طبعاً ابزارها و معیارهای دست‌یابی به این علم و ارزیابی آن هم باید از نوع خود آن باشد؛ از این‌رو، در زمینه حدیث و ارزیابی آن هم معیار صوفیه معیاری « کشفی » و ورای روش‌شناسی معمول محدّثان و فقها بوده است.

نظر ابن عربی

محیی‌الدین ابن ‌عربی ــکه از گسترده‌‌ترین مجموعه احادیث در آثار خود، خاصه در الفتوحات المکیة ، استفاده کرده است ضمن اذعان به روش‌شناسی محدثان ، (۳۴) معیار کشف را برای احراز صحت و سقم احادیث، کارآمدتر دانسته که خارج از دسترس محدّثان و فقهای ظاهر است و بر آن بیش‌تر می‌توان اعتماد کرد، زیرا « ولی » این امکان را دارد که در معراج « خیالی » خود، در عالم مکاشفه ، با روح پیامبر ارتباط برقرار کند و صحت و سقم احادیث را مستقیماً احراز کند. (۳۵)
بدین ترتیب، وی گاه احادیثی را که اهل نقل، به دلیل صحت سندشان، صحیح می‌شمارند به اعتبار نادرست بودن محتوایشان کنار می‌گذارد و برعکس احادیثی را که به دلیل وجود شخص جاعلی در سلسله سند آن‌ها، کنار گذاشته شده‌اند، به دلیل صحت محتوایشان، صحیح می‌شمارد و به آن‌ها عمل می‌کند؛ بنابراین، کار عارف تنها این نیست که حدیث صحیحی را تضعیف و حدیث ضعیفی را تصحیح کند، بلکه وی توانایی فهم یقینی محتوای آن را می‌یابد، فهمی که متکی بر کشف است.
عارف، از ره‌گذر پیوند برقرار کردن با حقیقت محمدیه ، عصر نبوی را به معاینه می‌بیند و همچون اصحاب ایشان، که فراتر از سلسله اسناد و نقل‌های تاریخی، احادیث را از دهان پیامبر می‌شنیدند، با آن حقیقت حشر و نشر می‌یابد و قدرت ارزیابی مستقیم صحت و سقم احادیث را پیدا می‌کند. (۳۶) (۳۷)
از همین‌روست که برخی عرفا در پاره‌ای موارد، با تعابیری، میان شیوه ارزیابی خود با شیوه ارزیابی محدثان و فقها مرزبندی کرده‌اند؛ تعابیری چون «فی‌الحدیثِ الصحیحِ کشفاً الغیرِ الثابتِ نقلاً»، (۳۸) «فی‌الخبرِ الصحیحِ کشفاً و الحسنِ نقلاً» (۳۹) و «این حدیث کشفاً صحیح است نه نقلاً و آن حدیث کشفاً صحیح نیست هرچند به لحاظ سند صحیح است». (۴۰)
محمود محمودالغراب مجموعه احادیث الفتوحات المکیة را با عنوان الحدیث فی شرح‌الحدیث من کلام‌الشیخ الاکبر محی‌الدین ابن ‌العربی (دمشق ۲۰۰۷) گردآورده است.

نحوه برداشت صوفیه از حدیث

اختلاف صوفیه با محدّثان و فقها در طرز تلقیشان از احادیث ، تنها به روش‌شناسی رد و قبول احادیث محدود نمی‌شد، بلکه مهم‌تر از آن به نحوه برداشت آن‌ها از احادیث برمی‌گشت.
صوفیه از همان آغاز حتی از احادیث مورد قبول محدّثان و فقها برداشت‌های ویژه‌ای داشته‌اند که مطابق جهان‌بینی و تفکر خاص آنان بوده و در کتاب‌های اصلی تصوف ، فصولی به این استنباطات ویژه اختصاص یافته است. (۴۱) (۴۲)

حدیث قرب نوافل

همین برداشت‌های خاص هم هست که در موارد زیادی سبب شده است که فقها و محدّثان آنان را طعن و حتی تکفیر کنند.

برداشت خاص

مثلاً حدیث معروف به « قُربِ نَوافل »، که در منابع فَریقَین هم آمده، (۴۳) (۴۴) در آثار صوفیه از آن برداشت‌های خاص شده (۴۵) (۴۶) (۴۷) (۴۸) (۴۹) و متشرعه همین برداشت‌ها را ادعای حلول و اتحاد تلقی کرده و از آن انتقاد نموده‌اند. (۵۰) (۵۱)

توضیح مجلسی

مجلسی (۵۲) ضمن توضیح یک نقل از این حدیث با تأکید بر این‌که آنچه مایه تقرب بنده به خدا می‌شود در درجه اول، انجام‌دادن تکالیف است، در توضیح دیگری برای همین حدیث (۵۳) ضمن نفی برداشت‌های « مبتدعان » چهار وجه بیان می‌کند، از جمله این‌که بنده از فرط تَخَلُق به اخلاق الهی ، جز به آن‌چه خدا دوست می‌دارد نمی‌نگرد، یا این‌که خدا در نظر بنده، محبوب‌تر از قوای شنوایی و بینایی‌اش می‌گردد، یا این‌که خدا نور چشم و نیروی دست و پا و زبان بنده می‌شود، و از همه مهم‌تر این‌که عبد بر اثر شکستن هوی و هوس خویش و ترجیح خواست‌های الهی بر خواست‌های شخصی‌اش، چنان می‌شود که سراسر وجود او تحت تصرف الهی درمی‌آید و خدا تدبیر نفس و بدن و قلب و عقل و جوارح او را به دست می‌گیرد.

خلقت انسان به صورت خدا

حدیث دیگری که در این زمینه معرکه آرا شده، حدیث نبوی معروفی است که با تعابیر مختلفی روایت شده و متضمن این معناست که خدا آدم را بر صورت خود (صورته) آفرید. (۵۴) (۵۵) (۵۶)
این حدیث - که اهل‌سنت آن را با همین صورت و لفظ پذیرفته‌اند (۵۷) مایه و پایه پاره‌ای از اساسی‌‌ترین معارف صوفیه در باب تجلی الهی و آفرینش و مسئله امانت الهی شده است. (۵۸) (۵۹) (۶۰)

رجوع ضمیر به خدا

صوفیه در تحلیل و تفسیر خود از این حدیث، ضمیر «ه» در «صورته» را به خدا برمی‌گردانند (۶۱) (۶۲) ولی برخی فقها و محدثان اهل‌سنت ، با برگرداندن ضمیر به خود آدم، به نقد این دیدگاه پرداخته‌اند. (۶۳) (۶۴) (۶۵)

حدیث در منابع شیعه

این حدیث در منابع شیعه ، (۶۶) (۶۷) (۶۸)به واسطه امام علی و امام باقر و امام رضا علیهم‌السلام، از پیامبر اکرم صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم نقل شده است.
امام باقر در توضیح آن گفته‌اند که انسان صورتی است مُحدَث و مخلوق و خدا این صورت را بر دیگر صورت‌ها برگزیده و از باب تشریف همچنان‌که در تعبیرِ «بیتی» و «روحی» آن را به خود نسبت داده است.
در این تفسیر ، ضمیر «ه» به خدا برگردانده شده، اما نوع اضافه آن اضافه تشریفی دانسته شده است.
اما در روایت امام علی و امام رضا علیهماالسلام، این حدیث آغازی دارد که در نقل منابع اهل‌سنت حذف شده و معنا و مراد کاملا تغییر کرده و منشأ تلقی صوفیه شده است. (۶۹)

حدیث من عرف نفسه

حدیث بحث‌انگیز دیگر در این باب، حدیث معروف «من عرف نفسه فقد عرف ربه» است که صوفیه آن را مبنای بسیاری از مباحث خود قرار داده‌اند. (۷۰) (۷۱) (۷۲) (۷۳) (۷۴) (۷۵) (۷۶) (۷۷) (۷۸)

نظر محدثان

شماری از محدّثان اهل‌سنّت این حدیث را مصحَّف و بلکه مجهول دانسته‌اند. (۷۹) (۸۰)
سیوطی (۸۱) آن را از سخنان یحیی‌ بن معاذ رازی دانسته و وجوهی در تفسیر آن آورده (۸۲) و حال آن‌که این حدیث در پاره‌ای منابع حدیثی شیعه به پیامبر اکرم منسوب شده است. (۸۳) (۸۴)
در عین‌حال، شماری از علمای شیعه ، تفسیر خاص صوفیه را از آن نادرست دانسته‌اند. (۸۵) (۸۶) (۸۷) (۸۸) (۸۹)

توجیهات صوفیه

با این‌حال، برخی مشایخ صوفیه که در علم حدیث هم مهارت داشته‌اند کوشیده‌اند با تفاسیر و توجیهات خاصی از برخی احادیث معتبر ، معارف و آداب و آیین‌های خانقاهی خویش را با آن‌ها تطبیق دهند.

ابوعبدالرحمان سلمی

یکی از این اشخاص ابوعبدالرحمان سلمی است که در آثار متعدد خود این کار را کرده است.
اگر چه وی به وضع حدیث متهم شده (۹۰) و ابن ‌تیمیه (۹۱) آثار او را مشحون از احادیث درست و نادرست دانسته، اما قِسْطِر که کتاب آدابُ الصُّحبةِ و حُسن ُالعِشرَة وی را چاپ کرده، در مقدمه‌اش بر کتاب (۹۲) نوشته که تمام احادیث و آثار موجود در این کتاب را در کتاب‌های حدیثی پیش از سلمی یا معاصر او پیدا کرده و به این ترتیب سُلَمی را از اتهام جعل حدیث تبرئه کرده است.

ابوطاهر مقدسی

ابوطاهر مقدسی ، صوفی و محدّث معروف، نیز در دو کتاب خود، صفوةالتصوف و السماع ، کوشیده است آداب و معارف صوفیه، خاصه آداب خانقاهی، را با احادیث تطبیق دهد.
مقدسی نیز به آوردن مطالب خلاف عقل (۹۳) و ذکر غث و سمین (۹۴) متهم شده، اما به دلیل مهارت داشتن در حدیث، در دو کتاب خود چنان از آداب و معارف صوفیه، از جمله سماع، دفاع کرده است که ابن ‌جوزی که به نظر می‌رسد در تلبیس‌ ابلیس روی سخنش با مقدسی است، (۹۵) از حیث اِسنادِ احادیث کمتر بر وی ایراد گرفته و بیش‌تر بر شیوه استدلال وی در دفاع از نظام خانقاه و طریقه استنباط وی از احکام اعتراض کرده است. (۹۶)
این شیوه دفاع حدیثی از تصوف و نظام خانقاه را در مناقب الصوفیه و التصفیة فی احوال‌المتصوفه ابن ‌عباد شیرازی هم می‌توان دید.
در هر حال شاید همین تساهل صوفیه در نقد سند و محتوای احادیث موجب شده است که در آثار آنان، احادیث با تعابیر مختلف و منسوب به افراد مختلف آورده شود.

احادیث صوفیه موجود در شیعه

نکته دیگر این‌که احادیثی هست که در آثار صوفیه به آن‌ها استناد شده ولی در متون اصلی حدیثی اهل‌سنّت نیامده، در عوض مشابه آن‌ها در متون معتبر شیعی از امامان شیعه روایت شده است، مثل حدیث معروفی درباره زهد (۹۷) از قول پیامبر اکرم که در منابع حدیثی اهل‌سنت نیامده ولی در منابع معتبر شیعی، (۹۸) (۹۹) با مضمونی مشابه، از امام صادق علیه‌السلام روایت شده است.

شطح خواندن برخی روایات

در مواردی هم پاره‌ای از اقوال پیامبر اکرم و برخی ائمه علیهم‌السلام، از دیدگاه برخی صوفیه شطح تلقی شده است، مانند «رأیتُ رَبّی فی‌اَحسنِ صُورة» از پیامبر و «لَوکُشِفَ الغِطاءُ مَاازْدَدْتُ یقیناً» از امام علی علیه‌السلام. (۱۰۰) (۱۰۱) (۱۰۲)

تلقی برخی تعابیر به عنوان حدیث

پاره‌ای از اقوالی که در برخی آثار صوفیه حدیث تلقی شده‌اند فاقد اِسناد صحیح‌اند و در کتاب‌های معتبر متقدم هم نیامده‌اند.

ارنا الاشیاء کماهی

از جمله حدیث معروف «اللّهُمَّ ارِنا الاشیاءَ کماهی» که در منابعی چون مرصادالعباد نجم رازی ، (۱۰۳) جامع‌الاسرار سیدحیدر آملی (۱۰۴) (۱۰۵) و انسان کامل عزیز نسفی (۱۰۶) از قول پیامبر اکرم نقل شده است، ولی در هیچ‌یک از منابع حدیثی معتبر شیعی و اهل‌سنّت دیده نمی‌شود و تنها عبارتی شبیه آن، یعنی «اللّهُمَّ ارنا الحقایق کماهی»، در عوالی اللئالی ابن ابی‌جمهور احسایی (۱۰۷) به عنوان حدیث نقل شده است.

موتوا قبل ان تموتوا

عبارت معروف دیگری که در پاره‌ای از منابع صوفیه (۱۰۸) (۱۰۹) حدیث تلقی شده، «مُوتُوا قَبلَ اَنْ تَموتوا» است که در منابع حدیثی کهن نیامده و در میان اهل‌سنّت، عجلونی (۱۱۰) آن را حدیث ندانسته است، هرچند در برخی متون متأخر شیعی ــنظیر شرح اصول الکافی محمدصالح مازندرانی (۱۱۱) و بحارالانوار مجلسی (۱۱۲) آن را حدیث تلقی کرده‌اند.
عبارت معروف دیگری که در برخی متون صوفیه ــنظیر روح‌الارواح سمعانی (۱۱۳) (۱۱۴)، کشف‌الاسرار میبدی (۱۱۵) (۱۱۶) و الفتوحات المکیه ابن ‌عربی (۱۱۷) (۱۱۸) حدیث تلقی شده، جز در اندکی از منابع متأخر حدیثی، نظیر فیض‌القدیر مُناوی ، (۱۱۹) به عنوان حدیث نقل نشده است.

العلم نقطة کثرها الجاهلون

عبارت معروف دیگری که در پاره‌ای متون صوفیه (۱۲۰) (۱۲۱) حدیث تلقی شده، «العلمُ نقطةٌ کَثَّرها الجاهلون» است که تنها در پاره‌ای متون متأخر قابل ردیابی است. (۱۲۲) (۱۲۳)

حدیث حقیقت

عبارت معروف دیگر، عبارتی است که در پاره‌ای آثار متأخر صوفیه، (۱۲۴) (۱۲۵) به عنوان حدیث کمیل از حضرت علی علیه‌السلام نقل شده و به « حدیث حقیقت » مشهور است.
این عبارت، هرچند در منابع حدیثی معتبر نیامده است، اما متأخران به عنوان حدیث بر آن شرح‌ها نوشته‌اند. (۱۲۶) (۱۲۷)

پی‌نوشت‌ها:

۱. عبدالحسین زرین‌کوب، جستجو در تصوف ایران، ج۱، ص۱۵۸، تهران ۱۳۵۷ش.
۲. ابوطالب مکی، قوت‌القلوب فی معاملة المحبوب و وصف طریق المرید الی مقام‌التوحید، ج۱، ص۴۳۳، چاپ محمود ابراهیم محمد رضوانی، قاهره ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
۳. ابوطالب مکی، قوت‌القلوب فی معاملة المحبوب و وصف طریق المرید الی مقام‌التوحید، ج۱، ص۴۳۴، چاپ محمود ابراهیم محمد رضوانی، قاهره ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
۴. ابوطالب مکی، قوت‌القلوب فی معاملة المحبوب و وصف طریق المرید الی مقام‌التوحید، ج۱، ص۴۳۴، چاپ محمود ابراهیم محمد رضوانی، قاهره ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
۵. محمد بن حسین سلمی، کتاب طبقات‌الصوفیة، ج۱، ص۱۴۵، چاپ یوهانس پدرسن، لیدن ۱۹۶۰.
۶. ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی‌التصوف، ج۱، ص۱۰۳، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران (بی‌تا).
۷. عمر بن محمد سهروردی، کتاب عوارف المعارف، ج۱، ص۵۰، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
۸. ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی‌التصوف، ج۱، ص۱۰۴، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران (بی‌تا).
۹. عمر بن محمد سهروردی، کتاب عوارف المعارف، ج۱، ص۵۱، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
۱۰. ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی‌التصوف، ج۱، ص۹۴، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران (بی‌تا).
۱۱. محمد بن حسین سلمی، کتاب طبقات‌الصوفیة، ج۱، ص۶۰، چاپ یوهانس پدرسن، لیدن ۱۹۶۰.
۱۲. ذهبی، ج۱۳، ص۸۶ـ۸۹.
۱۳. محمد بن حسین سلمی، کتاب طبقات‌الصوفیة، ج۱، ص۷۵ـ۷۶، چاپ یوهانس پدرسن، لیدن ۱۹۶۰.
۱۴. ذهبی، ج۹، ص۳۳۹ـ۳۴۵.
۱۵. محمد بن حسین سلمی، کتاب طبقات‌الصوفیة، ج۱، ص۱۳، چاپ یوهانس پدرسن، لیدن ۱۹۶۰.
۱۶. ذهبی، ج۷، ص۳۸۷ـ۳۹۶.
۱۷. محمد بن حسین سلمی، کتاب طبقات‌الصوفیة، ج۱، ص۶۸، چاپ یوهانس پدرسن، لیدن ۱۹۶۰.
۱۸. محمد بن حسین سلمی، کتاب طبقات‌الصوفیة، ج۱، ص۲۳۳، چاپ یوهانس پدرسن، لیدن ۱۹۶۰.
۱۹. محمد بن حسین سلمی، کتاب طبقات‌الصوفیة، ج۱، ص۲۴۷، چاپ یوهانس پدرسن، لیدن ۱۹۶۰.
۲۰. محمد بن حسین سلمی، کتاب طبقات‌الصوفیة، ج۱، ص۲۹۱، چاپ یوهانس پدرسن، لیدن ۱۹۶۰.
۲۱. محمد بن حسین سلمی، کتاب طبقات‌الصوفیة، ج۱، ص۴۵۵، چاپ یوهانس پدرسن، لیدن ۱۹۶۰.
۲۲. ابوطالب مکی، قوت‌القلوب فی معاملة المحبوب و وصف طریق المرید الی مقام‌التوحید، ج۱، ص۴۸۴، چاپ محمود ابراهیم محمد رضوانی، قاهره ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
۲۳. ابوطالب مکی، قوت‌القلوب فی معاملة المحبوب و وصف طریق المرید الی مقام‌التوحید، ج۱، ص۴۸۴ـ۴۸۵، چاپ محمود ابراهیم محمد رضوانی، قاهره ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
۲۴. ابوطالب مکی، قوت‌القلوب فی معاملة المحبوب و وصف طریق المرید الی مقام‌التوحید، ج۱، ص۴۵۷، چاپ محمود ابراهیم محمد رضوانی، قاهره ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
۲۵. ابوطالب مکی، قوت‌القلوب فی معاملة المحبوب و وصف طریق المرید الی مقام‌التوحید، ج۱، ص۴۵۷، چاپ محمود ابراهیم محمد رضوانی، قاهره ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
۲۶. ابوطالب مکی، قوت‌القلوب فی معاملة المحبوب و وصف طریق المرید الی مقام‌التوحید، ج۱، ص۴۸۵، چاپ محمود ابراهیم محمد رضوانی، قاهره ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
۲۷. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۲.
۲۸. ابوطالب مکی، قوت‌القلوب فی معاملة المحبوب و وصف طریق المرید الی مقام‌التوحید، ج۱، ص۴۸۷، چاپ محمود ابراهیم محمد رضوانی، قاهره ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
۲۹. ابوطالب مکی، قوت‌القلوب فی معاملة المحبوب و وصف طریق المرید الی مقام‌التوحید، ج۱، ص۴۸۸، چاپ محمود ابراهیم محمد رضوانی، قاهره ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
۳۰. ابوطالب مکی، قوت‌القلوب فی معاملة المحبوب و وصف طریق المرید الی مقام‌التوحید، ج۱، ص۴۸۵ـ۴۸۶، چاپ محمود ابراهیم محمد رضوانی، قاهره ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
۳۱. ابوطالب مکی، قوت‌القلوب فی معاملة المحبوب و وصف طریق المرید الی مقام‌التوحید، ج۱، ص۴۸۶، چاپ محمود ابراهیم محمد رضوانی، قاهره ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
۳۲. نصراللّه پورجوادی، رؤیت ماه در آسمان: بررسی تاریخی مسئله لقاءالله در کلام و تصوف، ج۱، ص۱۲۴ـ۱۲۵، تهران ۱۳۷۵ش.
۳۳. نصراللّه پورجوادی، رؤیت ماه در آسمان: بررسی تاریخی مسئله لقاءالله در کلام و تصوف، ج۱، ص۱۲۴، تهران ۱۳۷۵ش.
۳۴. ابن ‌عربی، الفتوحات المکیة، ج۲، ص۱۶۳ـ۱۶۴، بیروت: دارصادر، (بی‌تا).
۳۵. ابن ‌عربی، الفتوحات المکیة، ج۱، ص۱۵۰، بیروت: دارصادر، (بی‌تا).
۳۶. مؤیدالدین‌ بن محمود جندی، شرح فصوص‌الحکم، ج۱، ص۵۸۴، چاپ جلال‌الدین آشتیانی، قم ۱۳۸۱ش.
۳۷. نصر حامد ابوزید، فلسفة التأویل: دراسة فی تأویل القرآن عند محی‌الدین ابن ‌عربی، ج۱، ص۲۴۱، بیروت ۱۹۹۸.
۳۸. ابن ‌عربی، الفتوحات المکیة، ج۲، ص۳۹۹، بیروت: دارصادر، (بی‌تا).
۳۹. ابن ‌عربی، الفتوحات المکیة، ج۳، ص۴۳۴، بیروت: دارصادر، (بی‌تا).
۴۰. مؤیدالدین‌ بن محمود جندی، شرح فصوص‌الحکم، ج۱، ص۵۸۴، چاپ جلال‌الدین آشتیانی، قم ۱۳۸۱ش.
۴۱. ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی‌التصوف، ج۱، ص۱۱۳ـ۱۱۹، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران (بی‌تا).
۴۲. عبدالملک‌ بن محمد خرگوشی، کتاب تهذیب الأسرار، ج۱، ص۲۰۵ـ۲۰۷، چاپ بسام محمد بارود، ابوظبی ۱۹۹۹.
۴۳. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح‌البخاری، ج۷، ص۱۹۰، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۴۴. کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۳۵۲۳۵۳.
۴۵. محمد بن علی حکیم ترمذی، کتاب ختم‌الاولیاء، ج۱، ص۳۳۲، چاپ عثمان اسماعیل یحیی، بیروت (بی‌تا).
۴۶. عبدالکریم‌ بن هوازن قشیری، ج۱، ص۱۵۶، الرسالة القشیریة، چاپ عبدالحلیم محمود و محمود بن شریف، قاهره (بی‌تا)، چاپ افست قم ۱۳۷۴ش.
۴۷. عبدالکریم‌ بن هوازن قشیری، ج۱، ص۴۴۵، الرسالة القشیریة، چاپ عبدالحلیم محمود و محمود بن شریف، قاهره (بی‌تا)، چاپ افست قم ۱۳۷۴ش.
۴۸. روزبهان بقلی، کتاب عبهرالعاشقین، ج۱، ص۱۰۲ـ۱۰۳، چاپ هانری کور بن و محمد معین، تهران ۱۳۶۶ش.
۴۹. ابن ‌عربی، فصوص‌الحکم و التعلیقات علیه بقلم ابوالعلاء عفیفی، ج۱، ص۱۰۷، تهران ۱۳۷۰ش.
۵۰. محمد بن حسن حرّ عاملی، رسالة الاثنی عشریة فی‌الرد علی‌الصوفیة، ج۱، ص۷۹، چاپ مهدی لاجوردی حسینی و محمد درودی، قم ۱۴۰۰.
۵۱. محمد بن حسن حرّ عاملی، الفوائد الطوسیة، ج۱، ص۸۱ـ۸۲، چاپ مهدی لاجوردی حسینی و محمد درودی، قم ۱۴۰۳.
۵۲. مجلسی، بحارالانوار، ج۷۲، ص۱۵۵ ۱۵۶.
۵۳. مجلسی، بحارالانوار، ج۸۴، ص۳۱۳۲.
۵۴. ابن ‌حنبل، مسندالامام احمد بن حنبل، ج۲، ص۲۴۴، بیروت: دارصادر، (بی‌تا).
۵۵. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح‌البخاری، ج۷، ص۱۲۵، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۵۶. مسلم‌ بن حجاج، الجامع‌الصحیح، ج۸، ص۳۲، بیروت: دارالفکر، (بی‌تا).
۵۷. یحیی‌ بن شرف نووی، صحیح مسلم بشرح النووی، ج۱۶، ص۱۶۵، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
۵۸. ابن ‌عربی، الفتوحات المکیة، ج۲، ص۶۴۱ـ۶۴۲، بیروت: دارصادر، (بی‌تا).
۵۹. ابن ‌عربی، الفتوحات المکیة، ج۳، ص۱۰۷، بیروت: دارصادر، (بی‌تا).
۶۰. عبداللّه‌ بن محمد نجم رازی، مرصادالعباد، ج۱، ص۲ـ۳، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۵ش.
۶۱. ابن ‌عربی، الفتوحات المکیة، ج۱، ص۱۰۶، بیروت: دارصادر، (بی‌تا).
۶۲. ابن ‌عربی، الفتوحات المکیة، ج۱، ص۲۰۰، بیروت: دارصادر، (بی‌تا).
۶۳. یحیی‌ بن شرف نووی، صحیح مسلم بشرح النووی، ج۱۶، ص۱۶۵ـ۱۶۶، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
۶۴. یحیی‌ بن شرف نووی، صحیح مسلم بشرح النووی، ج۱۷، ص۱۷۸، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
۶۵. ابن ‌حجر عسقلانی، فتح‌الباری: شرح صحیح البخاری، ج۶، ص۲۶۰، بولاق ۱۳۰۰ـ ۱۳۰۱، چاپ افست بیروت (بی‌تا).
۶۶. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۱۳۴.
۶۷. ابن ‌بابویه، ج۱، ص۱۰۳، التوحید، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم (۱۳۵۷ش (.
۶۸. ابن ‌بابویه، ج۱، ص۱۵۲۱۵۳، التوحید، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم (۱۳۵۷ش (.
۶۹. ابن ‌بابویه، ج۱، ص۳۴۳۵، التوحید، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم (۱۳۵۷ش (.
۷۰. ابن ‌عربی، الفتوحات المکیة، ج۱، ص۱۰۵، بیروت: دارصادر، (بی‌تا).
۷۱. ابن ‌عربی، الفتوحات المکیة، ج۱، ص۱۰۹، بیروت: دارصادر، (بی‌تا).
۷۲. ابن ‌عربی، الفتوحات المکیة، ج۱، ص۱۱۲، بیروت: دارصادر، (بی‌تا).
۷۳. ابن ‌عربی، الفتوحات المکیة، ج۲، ص۱۷۶، بیروت: دارصادر، (بی‌تا).
۷۴. ابن ‌عربی، الفتوحات المکیة، ج۲، ص۲۲۵، بیروت: دارصادر، (بی‌تا).
۷۵. عبداللّه‌ بن محمد نجم رازی، مرصادالعباد، ج۱، ص۱۷۴، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۵ش.
۷۶. عبداللّه‌ بن محمد نجم رازی، مرصادالعباد، ج۱، ص۱۸۵، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۵ش.
۷۷. محمد بن اسحاق صدرالدین قونیوی، مفتاح‌الغیب، ج۱، ص۱۲۸، چاپ محمد خواجوی، تهران ۱۳۷۴ش.
۷۸. محمد بن حمزه فناری، مصباح‌الانس، ج۱، ص۱۳۲، در محمد بن اسحاق صدرالدین قونیوی، همان منبع.
۷۹. محمدطاهر بن علی فتنی، تذکرةالموضوعات، ج۱، ص۱۱، (قاهره ۱۳۴۳/ ۱۹۲۴).
۸۰. اسماعیل‌ بن محمد عجلونی، کشف‌ الخفاء و مزیل الالباس، ج۲، ص۲۶۲، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۸۱. عبدالرحمان‌ بن ابی‌بکر سیوطی، الحاوی للفتاوی، ج۲، ص۴۵۲، بیروت: دارالکتاب العربی، (بی‌تا).
۸۲. عبدالرحمان‌ بن ابی‌بکر سیوطی، الحاوی للفتاوی، ج۲، ص۴۵۱ـ ۴۵۵، بیروت: دارالکتاب العربی، (بی‌تا).
۸۳. مصباح ‌الشریعة، منسوب به امام جعفر صادق (ع)، ج۱، ص۱۳، بیروت:مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
۸۴. مجلسی، بحارالانوار، ج۲، ص۳۲.
۸۵. محمد بن حسن حرّ عاملی، رسالة الاثنی عشریة فی‌الرد علی‌الصوفیة، ج۱، ص۷۷ـ۷۸، چاپ مهدی لاجوردی حسینی و محمد درودی، قم ۱۴۰۰.
۸۶. محمدجعفر بن محمدعلی بهبهانی، فضایح‌الصوفیة، ج۱، ص۶۷ـ۶۸، قم ۱۴۱۳.
۸۷. محمدطاهر بن محمدحسین قمی، سفینة النجاة، ج۱، ص۶ـ۷، چاپ حسین درگاهی و حسن طارمی، تهران ۱۳۷۳ش.
۸۸. محمد بن حسن حرّ عاملی، الفوائد الطوسیة، ج۱، ص۷۹ـ۸۰، چاپ مهدی لاجوردی حسینی و محمد درودی، قم ۱۴۰۳.
۸۹. عبداللّه شبر، مصابیح الأنوار فی حل مشکلات الاخبار، ج۱، ص۲۰۴ـ۲۰۵، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
۹۰. ابن ‌جوزی، تلبیس‌ابلیس، ج۱، ص۲۲۶، چاپ خیرالدین علی، بیروت (بی‌تا).
۹۱. ابن ‌تیمیه، مجموع‌الفتاوی، ج۷، جزء۱۱، ص۲۶۶، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
۹۲. محمد بن حسین سلمی، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی: بخشهایی از حقائق التفسیر و رسائل دیگر، ج۲، ص۴۷، چاپ نصراللّه پورجوادی، ۷: کتاب آداب الصحبة و حسن‌العشرة، چاپ م ی قسطر، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ش.
۹۳. ابن ‌جوزی، تلبیس‌ابلیس، ج۱، ص۲۲۷، چاپ خیرالدین علی، بیروت (بی‌تا).
۹۴. ابن ‌تیمیه، مجموع‌الفتاوی، ج۷، جزء۱۱، ص۲۶۶، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
۹۵. محمدرضا شفیعی کدکنی، «نظام خانقاه در قرن پنجم به روایت ابن قیسرانی»، ج۱، ص۵۷۴، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد، سال ۲۶، ش ۳ و ۴ (پاییز و زمستان ۱۳۷۲).
۹۶. محمدرضا شفیعی کدکنی، «نظام خانقاه در قرن پنجم به روایت ابن قیسرانی»، ج۱، ص۶۰۹ـ۶۱۰، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد، سال ۲۶، ش ۳ و ۴ (پاییز و زمستان ۱۳۷۲).
۹۷. عبدالملک‌ بن محمد خرگوشی، کتاب تهذیب الأسرار، ج۱، ص۱۲۰، چاپ بسام محمد بارود، ابوظبی ۱۹۹۹.
۹۸. کلینی، اصول کافی، ج۵، ص۷۰۷۱.
۹۹. ابن ‌بابویه، معانی‌الأخبار، ج۱، ص۲۵۱۲۵۲، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۳۶۱ش.
۱۰۰. روزبهان بقلی، شرح شطحیات، ج۱، ص۶۲، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۴۴ش.
۱۰۱. روزبهان بقلی، شرح شطحیات، ج۱، ص۷۱ـ۷۳، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۴۴ش.
۱۰۲. داراشکوه بابری، حسنات‌العارفین، ج۱، ص۴۹ـ۵۰، چاپ سید مخدوم رهین، تهران ۱۳۵۲ش.
۱۰۳. عبداللّه‌ بن محمد نجم رازی، مرصادالعباد، ج۱، ص۳۰۹، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۵ش.
۱۰۴. ـــ ، حیدر بن علی آملی، ج۱، ص۸، جامع‌الاسرار و منبع‌الانوار، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۸ش.
۱۰۵. ـــ ، حیدر بن علی آملی، ج۱، ص۲۸۷، جامع‌الاسرار و منبع‌الانوار، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۸ش.
۱۰۶. عزیزالدین بن محمد نسفی، مجموعه رسائل مشهور به کتاب الانسان الکامل، ج۱، ص۱۶۱، چاپ ماریژان موله، تهران ۱۳۴۱ش.
۱۰۷. ابن ابی‌جمهور، عوالی اللئالی العزیزیة فی الاحادیث الدّینیة، ج۴، ص۱۳۲، چالپ مجتبی عراقی، قم ۱۴۰۳ـ۱۴۰۵/ ۱۹۸۳ـ۱۹۸۵.
۱۰۸. عبداللّه‌ بن محمد نجم رازی، مرصادالعباد، ج۱، ص۳۵۹، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۵ش.
۱۰۹. حیدر بن علی آملی، جامع‌الاسرار و منبع‌الانوار، ج۱، ص۳۷۸، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۸ش.
۱۱۰. اسماعیل‌ بن محمد عجلونی، کشف‌ الخفاء و مزیل الالباس، ج۲، ص۲۹۱، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۱۱۱. محمدصالح‌ بن احمد مازندرانی، شرح اصول‌الکافی، ج۱۱، ص۳۵۵، مع تعالیق ابوالحسن شعرانی، چاپ علی عاشور، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
۱۱۲. مجلسی، بحارالانوار، ج۶۹، ص۵۹.
۱۱۳. احمد بن منصور سمعانی، روح‌الارواح فی شرح الاسماء الملک الفتّاح، ج۱، ص۱۸۷، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۸ش.
۱۱۴. احمد بن منصور سمعانی، روح‌الارواح فی شرح الاسماء الملک الفتّاح، ج۱، ص۲۲۲، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۸ش.
۱۱۵. احمد بن محمد میبدی، کشف‌الاسرار وعدة الابرار، ج۱، ص۱۳۵، چاپ علی‌اصغر حکمت، تهران ۱۳۶۱ش.
۱۱۶. احمد بن محمد میبدی، کشف‌الاسرار وعدة الابرار، ج۱، ص۷۱۰، چاپ علی‌اصغر حکمت، تهران ۱۳۶۱ش.
۱۱۷. ابن ‌عربی، الفتوحات المکیة، ج۳، ص۴۸۱، بیروت: دارصادر، (بی‌تا).
۱۱۸. ابن ‌عربی، الفتوحات المکیة، ج۴، ص۱۰۳، بیروت: دارصادر، (بی‌تا).
۱۱۹. محمد عبدالرووف‌ بن تاج‌العارفین مُناوی، فیض‌القدیر: شرح‌الجامع الصغیر من احادیث البشیر النذیر، ج۱، ص۶۶۳، چاپ احمد عبدالسلام، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۴.
۱۲۰. حیدر بن علی آملی، جامع‌الاسرار و منبع‌الانوار، ج۱، ص۸، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۸ش.
۱۲۱. محمد بن حمزه فناری، مصباح‌الانس، ج۱، ص۵۴، در محمد بن اسحاق صدرالدین قونیوی، همان منبع.
۱۲۲. ابن ابی‌جمهور، عوالی اللئالی العزیزیة فی الاحادیث الدّینیة، ج۴، ص۱۲۹، چالپ مجتبی عراقی، قم ۱۴۰۳۱۴۰۵/ ۱۹۸۳۱۹۸۵.
۱۲۳. زین‌الدین‌ بن علی شهیدثانی، حقائق ‌الایمان، ج۱، ص۱۶۷، مع رسالتی الاقتصاد و العدالة، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۰۹.
۱۲۴. حیدر بن علی آملی، المقدمات من کتاب نص‌النصوص فی شرح فصوص الحکم لمحیی‌الدین ابن ‌العربی، ج۱، ص۴۴۰، ج ۱، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۷ش.
۱۲۵. حیدر بن علی آملی، جامع‌الاسرار و منبع‌الانوار، ج۱، ص۱۷۰، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۸ش.
۱۲۶. آقابزرگ طهرانی، الذریعة‌ الی تصانیف الشیعة، ج۱۳، ص۱۹۶ـ ۱۹۸.
۱۲۷. آقابزرگ طهرانی، الذریعة‌ الی تصانیف الشیعة، ج۱۸، ص۱۳۹ـ۱۴۰.

فهرست منابع:
آقابزرگ طهرانی، الذریعة‌ الی تصانیف الشیعة.
حیدر بن علی آملی، جامع‌الاسرار و منبع‌الانوار، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۸ش.
حیدر بن علی آملی، المقدمات من کتاب نص‌النصوص فی شرح فصوص الحکم لمحیی‌الدین ابن ‌العربی، ج ۱، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۷ش.
ابن ابی‌جمهور، عوالی اللئالی العزیزیة فی الاحادیث الدّینیة، چالپ مجتبی عراقی، قم ۱۴۰۳ـ۱۴۰۵/ ۱۹۸۳ـ۱۹۸۵.
ابن ‌بابویه، التوحید، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم (۱۳۵۷ش (.
ابن ‌بابویه، معانی‌الأخبار، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۳۶۱ش.
ابن ‌تیمیه، مجموع‌الفتاوی، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
ابن ‌جوزی، تلبیس‌ابلیس، چاپ خیرالدین علی، بیروت (بی‌تا).
ابن ‌حجر عسقلانی، فتح‌الباری: شرح صحیح البخاری، بولاق ۱۳۰۰ـ ۱۳۰۱، چاپ افست بیروت (بی‌تا).
ابن ‌حنبل، مسندالامام احمد بن حنبل، بیروت: دارصادر، (بی‌تا).
ابن ‌طاووس، سعدالسعود، قم: دارالذخائر للمطبوعات، (بی‌تا).
ابن ‌عربی، الفتوحات المکیة، بیروت: دارصادر، (بی‌تا).
ابن ‌عربی، فصوص‌الحکم و التعلیقات علیه بقلم ابوالعلاء عفیفی، تهران ۱۳۷۰ش.
نصر حامد ابوزید، فلسفة التأویل: دراسة فی تأویل القرآن عند محی‌الدین ابن ‌عربی، بیروت ۱۹۹۸.
ابوطالب مکی، قوت‌القلوب فی معاملة المحبوب و وصف طریق المرید الی مقام‌التوحید، چاپ محمود ابراهیم محمد رضوانی، قاهره ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی‌التصوف، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران (بی‌تا).
محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح‌البخاری، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
محمدجعفر بن محمدعلی بهبهانی، فضایح‌الصوفیة، قم ۱۴۱۳.
نصراللّه پورجوادی، رؤیت ماه در آسمان: بررسی تاریخی مسئله لقاءالله در کلام و تصوف، تهران ۱۳۷۵ش.
مؤیدالدین‌ بن محمود جندی، شرح فصوص‌الحکم، چاپ جلال‌الدین آشتیانی، قم ۱۳۸۱ش.
محمد بن حسن حرّ عاملی، رسالة الاثنی عشریة فی‌الرد علی‌الصوفیة، چاپ مهدی لاجوردی حسینی و محمد درودی، قم ۱۴۰۰.
محمد بن حسن حرّ عاملی، الفوائد الطوسیة، چاپ مهدی لاجوردی حسینی و محمد درودی، قم ۱۴۰۳.
محمد بن علی حکیم ترمذی، کتاب ختم‌الاولیاء، چاپ عثمان اسماعیل یحیی، بیروت (بی‌تا).
عبدالملک‌ بن محمد خرگوشی، کتاب تهذیب الأسرار، چاپ بسام محمد بارود، ابوظبی ۱۹۹۹.
داراشکوه بابری، حسنات‌العارفین، چاپ سید مخدوم رهین، تهران ۱۳۵۲ش.
ذهبی.
روزبهان بقلی، شرح شطحیات، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۴۴ش.
روزبهان بقلی، کتاب عبهرالعاشقین، چاپ هانری کور بن و محمد معین، تهران ۱۳۶۶ش.
عبدالحسین زرین‌کوب، جستجو در تصوف ایران، تهران ۱۳۵۷ش.
محمد بن حسین سلمی، کتاب طبقات‌الصوفیة، چاپ یوهانس پدرسن، لیدن ۱۹۶۰.
محمد بن حسین سلمی، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی: بخشهایی از حقائق التفسیر و رسائل دیگر، چاپ نصراللّه پورجوادی، ۷: کتاب آداب الصحبة و حسن‌العشرة، چاپ م ی قسطر، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ش.
احمد بن منصور سمعانی، روح‌الارواح فی شرح الاسماء الملک الفتّاح، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۸ش.
عمر بن محمد سهروردی، کتاب عوارف المعارف، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
عبدالرحمان‌ بن ابی‌بکر سیوطی، الحاوی للفتاوی، بیروت: دارالکتاب العربی، (بی‌تا).
عبداللّه شبر، مصابیح الأنوار فی حل مشکلات الاخبار، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
محمدرضا شفیعی کدکنی، «نظام خانقاه در قرن پنجم به روایت ابن قیسرانی»، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد، سال ۲۶، ش ۳ و ۴ (پاییز و زمستان ۱۳۷۲).
زین‌الدین‌ بن علی شهیدثانی، حقائق ‌الایمان، مع رسالتی الاقتصاد و العدالة، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۰۹.
محمد بن اسحاق صدرالدین قونیوی، مفتاح‌الغیب، چاپ محمد خواجوی، تهران ۱۳۷۴ش.
اسماعیل‌ بن محمد عجلونی، کشف‌ الخفاء و مزیل الالباس، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
محمدطاهر بن علی فتنی، تذکرةالموضوعات، (قاهره ۱۳۴۳/ ۱۹۲۴).
محمد بن حمزه فناری، مصباح‌الانس، در محمد بن اسحاق صدرالدین قونیوی، همان منبع.
عبدالکریم‌ بن هوازن قشیری، الرسالة القشیریة، چاپ عبدالحلیم محمود و محمود بن شریف، قاهره (بی‌تا)، چاپ افست قم ۱۳۷۴ش.
محمدطاهر بن محمدحسین قمی، سفینة النجاة، چاپ حسین درگاهی و حسن طارمی، تهران ۱۳۷۳ش.
کلینی، اصول کافی.
محمدصالح‌ بن احمد مازندرانی، شرح اصول‌الکافی، مع تعالیق ابوالحسن شعرانی، چاپ علی عاشور، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
مجلسی، بحارالانوار.
مسلم‌ بن حجاج، الجامع‌الصحیح، بیروت: دارالفکر، (بی‌تا).
مصباح ‌الشریعة، منسوب به امام جعفر صادق (ع)، بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
محمد عبدالرووف‌ بن تاج‌العارفین مُناوی، فیض‌القدیر: شرح‌الجامع الصغیر من احادیث البشیر النذیر، چاپ احمد عبدالسلام، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۴.
احمد بن محمد میبدی، کشف‌الاسرار وعدة الابرار، چاپ علی‌اصغر حکمت، تهران ۱۳۶۱ش.
عبداللّه‌ بن محمد نجم رازی، مرصادالعباد، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۵ش.
عزیزالدین بن محمد نسفی، مجموعه رسائل مشهور به کتاب الانسان الکامل، چاپ ماریژان موله، تهران ۱۳۴۱ش.
یحیی‌ بن شرف نووی، صحیح مسلم بشرح النووی، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.

منبع مقاله:
مجید معارف ... [و دیگران]، (1389) مجموعه کتابخانه‌ی دانشنامه‌ی جهان اسلام (10): حدیث و حدیث پژوهی، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اول.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

آیدین درمان در روان شناسی و عرفانآیدین درمان در روان شناسی و عرفان مشاوره و روان شناسی آیدینمقایسه عقد ازدواج باستانی، و خطبه عقد اسلامی …پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب مدتی است که در فضای مجازی، پیام‌هایی جهتدار از سوی دانشکده کلام، فلسفه و ادیانمقطع کارشناسی فلسفه و عرفان اسلامی ادیان و مذاهب اسلامی مقطع کارشناسی ارشد رشته رشته الهیات و معارف اسلامی ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادرشتهالهیاتومعارفرشته الهیات و معارف اسلامی از رشته‌های گروه آزمایشی علوم انسانی دانشگاهی در ایران حدیث ثقلین ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادحدیثثقلینمعنای ثقل ثِقْل در لغت به معنای بار سنگین و گنج است منابع حدیث ثقلین در بسیاری از تمرکز حواس در قرآن و احادیث چگونگی داشتن تمرکز از …تمرکز حواس در قرآن و احادیث چگونگی داشتن تمرکز از دیدگاه قـرآن و روایـاتتبدیل به و همه فرمتها به یکدیگرتبدیل به و همه فرمت ها به یکدیگر تبدیل کننده همه فرمت فایل های صوتی و تصویری به کورش هخامنشی و پرستش مردوک پایگاه جامع فرق، ادیان و …پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب در منشور منسوب به کورش هخامنشی، وی بارها از مردوک خدای همایش های ادبیات و فرهنگ و هنر همایش ها ، کنفرانس ها و همایش ملی هزار و یک شب و ادبیات ایران و جهان اردیبهشت ماه محورهای همایش نمونه سوالات جزوات دکتری دکترا جزوه ‎دکتری …نمونه سوالات آزمون ارشد و دکتری و منابع دکترا دکتری دانشگاه سراسری و آزاد اسلامی آیدین درمان در روان شناسی و عرفان آیدین درمان در روان شناسی و عرفان مشاوره و روان شناسی آیدین رشته الهیات و معارف اسلامی ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد رشتهالهیاتو رشته الهیات و معارف اسلامی از رشته‌های گروه آزمایشی علوم انسانی دانشگاهی در ایران، دانش حدیث ثقلین ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد حدیثثقلین معنای ثقل ثِقْل در لغت به معنای بار سنگین و گنج است منابع حدیث ثقلین در بسیاری از کتاب‌های مقایسه عقد ازدواج باستانی، و خطبه عقد اسلامی پایگاه جامع پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب مدتی است که در فضای مجازی، پیام‌هایی جهتدار از سوی جریانان دانشکده کلام، فلسفه و ادیان مقطع کارشناسی فلسفه و عرفان اسلامی ادیان و مذاهب اسلامی مقطع کارشناسی ارشد رشته فلسفه تمرکز حواس در قرآن و احادیث چگونگی داشتن تمرکز از دیدگاه تمرکز حواس در قرآن و احادیث چگونگی داشتن تمرکز از دیدگاه قـرآن و روایـات تبدیل به و همه فرمتها به یکدیگر تبدیل به و همه فرمت ها به یکدیگر تبدیل کننده همه فرمت فایل های صوتی و تصویری به همدیگر نمونه سوالات جزوات دکتری دکترا جزوه ‎دکتری الهیات ومعارف نمونه سوالات آزمون ارشد و دکتری و منابع دکترا دکتری دانشگاه سراسری و آزاد اسلامی کورش هخامنشی و پرستش مردوک پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب در منشور منسوب به کورش هخامنشی، وی بارها از مردوک خدای همایش های ادبیات و فرهنگ و هنر همایش ها ، کنفرانس ها و همایش ملی هزار و یک شب و ادبیات ایران و جهان اردیبهشت ماه محورهای همایش تصوف و عرفان فرق تصوف و عرفان تصوف و عرفان اهل سنت


ادامه مطلب ...

پیوند حدیث و تاریخ

[ad_1]

درباره پیوند حدیث و تاریخ‌نگاری در قلمرو تمدن اسلامی، دو محور اصلی وجود دارد: نخست تأثیر نحوه نقل و روایت حدیث و تدوین کتاب‌های حدیثی بر شیوه نقل و تدوین کتاب‌های تاریخی ؛ دوم، تلقی حدیث به‌مثابه منبعی تاریخی برای شناخت رخدادهای سیاسی و اجتماعی و گرایش‌های مختلف در جامعه صدر اسلام تا نیمه اول قرن سوم و حتی در دوران جاهلی .
پیوند حدیث و تاریخ در تدوین اخبار سیره و مغازی پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله نیز مشهود است.

شروع تاریخ روایی

به دنبال حجیت یافتن اقوال و افعال پیامبر اکرم (سنت)، به مثابه یکی از منابع تشریع، این پیوند پدید آمد و بدین‌گونه مطالعه مغازی پیامبر در مدینه، در ضمن مطالعه حدیث آغاز گردید و به‌تدریج مطالعات تاریخی یکی از شاخه‌های مطالعات حدیثی شد. (۱) (۲) (۳)

بررسی سند در احادیث تاریخی

برای تعیین ارزش مغازی منقول، بررسی اسناد و سلسله راویان اهمیت یافت و ارزش حدیث و روایت به قدر و اعتبار راویان آن ارتباط پیدا کرد و با همین روی‌کرد، دیدگاه نقادانه به راویان و منابع معلومات آن‌ها پدید آمد که در واقع مبنای مطالعه تاریخی است. (۴)

سیره‌نویسی

سیره از نخستین انواع تاریخ‌نگاری اسلامی است و مهم‌‌ترین سیره‌نویسان، محدثان مشهوری چون عروة بن زبیر و محمد بن مسلم بن شهاب زُهْری بودند. (۵) (۶) (۷)
از همین‌روست که بسیاری از آثار کهن راجع به سیره نبوی و تحریرهای گوناگون آن‌ها، تنها در متون حدیثی قرون چهارم تا هفتم یافت می‌شود. (۸)

تاریخ‌نگاری بصره و مدینه

مکتب تاریخ‌نگاریِ خبر محوری که در بصره شکل گرفته بود، در آغاز از تأثیرات علم حدیث نسبتآ دور بود، اما در نهایت، ناچار از اخذ اِسناد از علم حدیث گردید و سرانجام در مقابل مکتب تاریخ‌نگاری مدینه، که مبتنی بر حدیث بود، کنار گذاشته شد. (۹)
بعدها هم که ابن ‌اسحاق در تدوین سیره خویش، کمی از شیوه حدیث محورِ اهل مدینه عدول کرد متهم شد (۱۰) و همین امر سبب گردید که واقدی در تألیف المغازی به اسلوب محدثان مدینه بازگردد. (۱۱)

التزام به اسناد در تاریخ‌نگاری

نخستین تأثیر شیوه محدّثان بر اخباریان (مورخان) این بود که ذکر اسناد برای گزارش‌های تاریخی هم اهمیت یافت و مورخان نیز متعهد به ذکر سند شدند، چنان‌که طبری در مقدمه تاریخ خود، (۱۲) به شیوه محدّثان که تنها ملتزم به نقد اسناد بودند، مسئولیت صحت خبرهایی را که نقل کرده، بر عهده ناقلان گذاشته است.
تاریخ طبری بهترین نمونه از اثرپذیری مورخان از شیوه محدّثان (التزام به اسناد) است، (۱۳) البته اهتمام و سخت‌گیری مورخان درباره اِسناد به اندازه محدّثان نبود و در برخی موارد در باب راویان و اِسناد تساهل می‌ورزیدند، شاید ازاین‌رو که مسلمانان در مجموع به اندازه حدیث به تاریخ اهمیت نمی‌دادند. (۱۴)

طبقات‌نگاری

بعدها انواع دیگری از تألیف، از جمله کتاب‌های طبقات، تحت تأثیر علم حدیث پدید آمد تا محدّث بتواند صحت اسانید را، از طریق بررسی نام‌های رجال و احوال و درجه صدق و اعتبار و دقت آنان و دوره‌ای که در آن می‌زیستند، احراز کند. (۱۵)
طبقات‌نگاری، که گونه‌ای تألیف تاریخی محسوب می‌شود، بعدها تکامل پیدا کرد و به علوم دیگر، غیر از علم حدیث، نیز راه یافت.

کتب شرح حال راویان

کتاب‌های شرح حال راویان، از قبیل التاریخ الکبیر بخاری، الجرح و التعدیل ابوحاتِم رازی و التقیید لمعرفة السنن و المسانید ابن ‌نقطه، نیز منشعب از علم حدیث‌اند و متضمن فواید تاریخی بسیار. (۱۶)

کتب تاریخ محلی

در کنار این کتاب‌ها، باید از کتاب‌های تاریخ محلی نام برد (تاریخ/ تاریخ‌نگاری) که هرچند اساسآ برای رفع نیاز محدّثان تدوین شده‌اند، (۱۷) متضمن اطلاعات تاریخی فراوان‌اند.

وضع ابتدائی کتب

ابتدا در این‌گونه آثار، بیشتر به شرح‌حال صحابه و تابعین ساکن در محلی خاص توجه می‌شد، از جمله در کتاب‌های تاریخ واسط تألیف ابن ‌بهشل (متوفی ۲۹۳) و تاریخُ الرَقَّةِ و مَنْ نَزَلَها مِن اَصحابِ رسولِ اللّهِ صلی‌اللّه علیه وسلم و التابعین و الفقهاء و المحدثین، از ابوعلی محمد بن سعید قشیری حرانی (متوفی ۳۳۴).

تبدیل به تاریخ‌نگاری محلی

سپس این‌گونه کتاب‌ها صبغه تاریخ‌نگاری محلی بیشتری به خود گرفت، از جمله به هویت تاریخی شهر در روزگار پیش و پس از اسلام و چگونگی فتح آن توجه شد.

نمونه کتب تاریخ محلی

نمونه‌های برجسته این نوع آثار عبارت‌اند از: تاریخ مدینةالسلام (تاریخ بغداد) از خطیب بغدادی ؛ تاریخ نیسابور (تاریخ نیشابور) از حاکم نیشابوری و تکمله آن؛ السیاق، از عبدالغافر بن اسماعیل فارسی (متوفی ۵۲۹)؛ تاریخ جرجان، از سهمی (متوفی ۴۲۷)؛ تاریخ دمشق، از ابن ‌عساکر ؛ و القند فی ذکر علماء سمرقند، از نجم‌الدین عمر بن محمد نَسَفی (متوفی ۵۳۷).
آثار رجالی کهن شیعه ــیعنی کتاب معرفةالناقلین عن الائمة الصادقین از محمد بن عمر کَشّی، کتاب فهرست اسماء مصنفی الشیعة از ابوالعباس احمد بن علی نجاشی (متوفی ۴۵۰) و کتاب الرجال و الفهرست شیخ‌ طوسی نیز در این زمره‌اند و متضمن فواید تاریخی بسیار درباره تاریخ شیعه امامیه در چهار پنج قرن اول هجری .

کتب المؤتلف و المختلف

کتاب‌هایی که با عنوان‌هایی نظیر «المؤتَلف و المختَلَف»، «المفترق و المتفَق» نوشته شده‌اند هم نوعی تراجم‌اند و فواید تاریخی و تمدنی بسیار دارند. (۱۸)

کتب تاریخ جهانی و عمومی

شیوه محدّثان و کتاب‌های رجال‌ الحدیث، افزون بر کتاب‌های تراجم و طبقات، بر شیوه کتابت تاریخ‌های جهانی و عمومی هم اثر گذاشته‌اند، خاصه از قرن ششم به بعد.
نمونه این‌گونه تاریخ‌ها، المنتظم از ابن ‌جوزی، البدایة و النهایة از ابن ‌کثیر، و تاریخ‌الاسلام از ذهبی هستند.
در این کتاب‌ها، تراجم پس از حوادث می‌آیند و اهتمام به تراجم بیش از حوادث است. (۱۹)

حذف سند اخبار از کتب تاریخ

هرچند تاریخ‌نگاری اسلام از آغاز و در روند تکاملی‌اش تحت تأثیر شیوه محدثان بود، اما از اوایل قرن چهارم اندک‌اندک از تأثیر تاریخ‌نگاری بر حدیث کاسته و روش ذکر سند در اخبار حذف شد.
علی‌ بن حسین مسعودی را می‌توان نماینده تاریخ‌نگاری بدون سند تلقی کرد. (۲۰)

جای‌گاه احادیث در تاریخ‌نگاری

احادیث پیامبر و ائمه علیهم‌السلام نیز به‌مثابه منبع و سند تاریخی، متضمن فواید تاریخی مهمی‌اند که در تاریخ‌های رسمی در دسترس نیستند.

بررسی وضعیت عرب جاهلی

احادیث از منابع و اسنادی‌اند که برای پژوهش در تاریخ عرب جاهلی و بررسی اوضاع و احوال اجتماعی و دینی آن‌ها نیز به کار می‌آیند، چنان‌که جوادعلی در بازسازی تاریخ عرب جاهلی در کتاب المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، در کنار دیگر منابع، به احادیث رجوع و ادعا کرده است که در احادیث در این باب چیزهایی وجود دارد که در دیگر منابع نیست. (۲۱)

بررسی رخدادهای قرون اول

اما مهم‌‌ترین استفاده احادیث، در باب تاریخ و سیره پیامبر اکرم و اصحاب و ائمه و کلاً رخدادهای دینی و سیاسی و اجتماعی سه قرن اول اسلامی است.

صحیح بخاری

مثلا در کتاب الجهاد و السیر صحیح بخاری، مطالب بسیاری درباره غزوات پیامبر اکرم آمده است که فواید تاریخی فراوانی دارد، از قبیل واقعه پرچم دادن پیامبر اکرم به علی علیه‌السلام در غزوه خیبر، (۲۲) غزوه تبوک، (۲۳) و چگونگیِ گرفتن خمس (۲۴) و جزیه در زمان پیامبر و پس از آن. (۲۵)
در کتاب الاصحاب (۲۶) هم مطالبی درباره صحابیان پیامبر و مناسبات ایشان با پیامبر و شأن و منزلت آنان آمده است.
کتاب مناقب‌الانصار (۲۷) نیز اطلاعات ارزشمندی درباره انصار دارد.

سنن دارمی

کتاب السِّیر در سنن دارمی، (۲۸) در ابواب السیر سنن ترمذی (۲۹) و ابواب فضائل‌الجهاد (۳۰) نیز درباره غزوات صدراسلام اطلاعات سودمندی دارند.

کتب صنعانی

کتاب بسیار کهن حدیثی المصنَّف، اثر عبدالرزاق‌ بن همام صنعانی (متوفی ۲۱۱)، نیز از حیث اخبار و فواید تاریخی فراوان درباره سیره نبوی و صدر اسلام، منحصر به فرد است.
صنعانی علاوه بر آوردن اخبار تاریخی فراوان در ابواب گوناگون المصنَّف، در کتاب المغازی (۳۱) و باب ازواج النبی (۳۲) و باب‌القبائل (۳۳) نیز مطالب بسیاری راجع به سیره نبوی و قریش و انصار ذکر کرده است.

تاریخ در منابع حدیثی شیعه

در کتاب‌های حدیثی کهن شیعه نیز درباره سیره پیامبر و ائمه علیهم‌السلام و رخدادهای زمانه ایشان مطالب ارزشمندی آمده است.
هرچند در کتاب‌های حدیث شیعه، درباره سیره و مغازی پیامبر باب مستقلی گشوده نشده، اما به‌طور پراکنده در ابواب گوناگون، مطالب درخور توجهی آورده شده است.

آثار کلینی و ابن بابویه

مثلا کلینی و ابن ‌بابویه در آثار خود، اخبار فراوانی از کتاب المبتدأ و المبعث و المغازی و الوفاة والسقیفة و الردة از ابان‌ بن عثمان بجلی، راوی مشهور امامی قرن دوم و از اصحاب اجماع، نقل کرده‌اند. (۳۴)
یکی از متون تاریخی متعددی که کلینی در تألیف کافی از آن‌ها بهره گرفته، کتاب خروج محمد بن عبداللّه و مقتله تألیف ابومحمد عبداللّه‌ بن ابراهیم‌ بن محمد جعفرى است.

اصول کافی

در کافی، همچنین احادیث بسیاری از قول ائمه علیهم‌السلام درباره تاریخ صدر اسلام آمده است، از جمله سیره رسول خدا، (۳۵) زندگی عبدالمطلب و ماجرای حمله ابرهه به مکه، (۳۶) زندگی فاطمه بنت‌اسد و رابطه او با پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله و علی علیه‌السلام، (۳۷) محل دفن حضرت علی (۳۸) و توصیف امام حسن از حضرت علی، (۳۹) تاریخ تولد حضرت علی علیه‌السلام و مدت عمر وی، (۴۰) و سیره امام حسن و امام حسین علیهماالسلام. (۴۱)

المحاسن و معانی‌الاخبار

در دیگر کتاب‌های حدیثی شیعه نیز از این دست مطالب تاریخی می‌یابیم؛ مطالبی چون سیره حضرت رسول از قول امام صادق علیهم‌السلام (۴۲) (۴۳) و توصیف سیما و اندام حضرت رسول از زبان هند بن ابی‌هاله به نقل از امام حسن علیه‌السلام. (۴۴)

نهج‌البلاغه

در نهج‌البلاغه (۴۵) نیز مطالبی از قول حضرت علی علیه‌السلام در توصیف جامعه عرب پیش از ظهور اسلام آمده است.

آثار طوسی

طوسی در کتاب الجهاد در الاستبصار (۴۶) و تهذیب الاحکام (۴۷) نیز مطالبی راجع به سیره حضرت رسول و ائمه علیهم‌السلام ذکر کرده است.
وی در الامالی (۴۸) نیز رساله صلح‌الحسن اثر محدّث امامی، عبدالرحمان‌ بن کثیر هاشمی (متوفی ۱۸۶)، را نقل کرده است.

عیون اخبارالرضا

عیون اخبارالرضا از ابن ‌بابویه نیز، افزون بر اشتمال بر سخنان و شرح‌حال امام رضا علیه‌السلام و حوادث زمان حضرت، مبتنی بر منابع تاریخی ارزشمندی چون کتاب الاوراق فی اخبار خلفاء بنی‌العباس و اشعارهم تألیف ابوبکر محمد بن یحیی صَولی (متوفی ۳۳۵) است. (۴۹)

تاریخ اهل‌البیت نقلا عن‌الائمه

تاریخ اهل‌البیت نقلا عن‌الائمه نیز یکی از معدود متون باقی‌مانده درباره تاریخ زندگی ائمه علیهم‌السلام است که به کوشش محمدرضا جلالی حسینی به چاپ رسیده است.

پی‌نوشت‌ها:

۱. عبدالعزیز دوری، بحث فی نشأة علم التاریخ عندالعرب، ج۱، ص۲۰، بیروت ۱۹۸۳.
۲. عبدالعزیز دوری، بحث فی نشأة علم التاریخ عندالعرب، ج۱، ص۷۶، بیروت ۱۹۸۳.
۳. بشار عواد معروف، «اثر الحدیث فی نشأة التاریخ عند المسلمین»، ج۱، ص۱۲۳ـ۱۳۰، الاقلام، سال ۲، ش ۹ (محرّم ۱۳۸۶).
۴. عبدالعزیز دوری، بحث فی نشأة علم التاریخ عندالعرب، ج۱، ص۷۶، بیروت ۱۹۸۳.
۵. محمد بن عبدالرحمان سخاوی، الأعلان بالتوبیخ لمن ذمّ التّاریخ، ج۱، ص۱۵۷ـ۱۷۱، چاپ فرانتس روزنتال، بغداد ۱۳۸۲/۱۹۶۳.
۶. عبدالعزیز دوری، بحث فی نشأة علم التاریخ عندالعرب، ج۱، ص۲۰ـ۳۲، بیروت ۱۹۸۳.
۷. عبدالعزیز دوری، بحث فی نشأة علم التاریخ عندالعرب، ج۱، ص۶۱ـ۱۰۲، بیروت ۱۹۸۳.
۸. ابن ‌هشام، سیرت رسول‌اللّه، ج۱، مقدمه مهدوی، ص۱۵۱ـ ۱۶۳، ترجمه و انشای رفیع‌الدین اسحاق‌ بن محمد همدانی، چاپ اصغر مهدوی، تهران ۱۳۶۱ش.
۹. بشار عواد معروف، «اثر الحدیث فی نشأة التاریخ عند المسلمین»، ج۱، ص۱۲۲، الاقلام، سال ۲، ش ۹ (محرّم ۱۳۸۶).
۱۰. بشار عواد معروف، «اثر الحدیث فی نشأة التاریخ عند المسلمین»، ج۱، ص۱۲۲، الاقلام، سال ۲، ش ۹ (محرّم ۱۳۸۶).
۱۱. بشار عواد معروف، «اثر الحدیث فی نشأة التاریخ عند المسلمین»، ج۱، ص۱۲۹، الاقلام، سال ۲، ش ۹ (محرّم ۱۳۸۶).
۱۲. طبری، تاریخ (بیروت)، ج۱، ص۷۸.
۱۳. عبدالعزیز دوری، بحث فی نشأة علم التاریخ عندالعرب، ج۱، ص۵۵ ـ۵۶، بیروت ۱۹۸۳.
۱۴. بشار عواد معروف، «مظاهر تأثیر علم الحدیث فی علم التاریخ عند المسلمین»، ج۱، ص۲۷، همان، سال ۱، ش ۵ (شعبان ۱۳۸۴).
۱۵. بشار عواد معروف، «مظاهر تأثیر علم الحدیث فی علم التاریخ عند المسلمین»، ج۱، ص۲۷، همان، سال ۱، ش ۵ (شعبان ۱۳۸۴).
۱۶. بشار عواد معروف، «مظاهر تأثیر علم الحدیث فی علم التاریخ عند المسلمین»، ج۱، ص۳۱ـ۳۲، همان، سال ۱، ش ۵ (شعبان ۱۳۸۴).
۱۷. عبدالعزیز دوری، بحث فی نشأة علم التاریخ عندالعرب، ج۱، ص۵۶، بیروت ۱۹۸۳.
۱۸. بشار عواد معروف، «مظاهر تأثیر علم الحدیث فی علم التاریخ عند المسلمین»، ج۱، ص۳۴ـ۳۵، همان، سال ۱، ش ۵ (شعبان ۱۳۸۴).
۱۹. بشار عواد معروف، «مظاهر تأثیر علم الحدیث فی علم التاریخ عند المسلمین»، ج۱، ص۳۳ـ۳۴، همان، سال ۱، ش ۵ (شعبان ۱۳۸۴).
۲۰. شاکر مصطفی، التاریخ العربی و المورّخون، ج۱، ص۳۷۸، ج ۱، بیروت ۱۹۸۳.
۲۱. جوادعلی، المفَصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۶۷، بغداد ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
۲۲. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۴، ص۵، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
۲۳. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۴، ص۶، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
۲۴. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۴، ص۴۱ـ۶۲، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
۲۵. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۴، ص۶۲، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
۲۶. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۴، ص۱۸۸ـ۲۲۱، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
۲۷. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۴، ص۲۲۱ـ۲۷۰، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
۲۸. عبداللّه‌ بن عبدالرحمان دارمی، سنن الدارمی، ج۲، ص۲۱۴ـ۲۴۴، چاپ محمد احمد دهمان، دمشق: مکتبةالاعتدال، (بی‌تا).
۲۹. محمد بن عیسی ترمذی، الجامع الصحیح، ج۳، ص۵۲ـ۸۷، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳.
۳۰. محمد بن عیسی ترمذی، الجامع الصحیح، ج۳، ص۸۸ـ۱۳۱، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳.
۳۱. عبدالرزاق‌ بن همام صنعانی، المصنَّف، ج۵، ص۳۱۳ـ۴۳۹، چاپ حبیب‌الرحمان اعظمی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۳۲. عبدالرزاق‌ بن همام صنعانی، المصنَّف، ج۱۱، ص۴۲۹ـ۴۳۳، چاپ حبیب‌الرحمان اعظمی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۳۳. عبدالرزاق‌ بن همام صنعانی، المصنَّف، ج۱۱، ص۴۷ـ۶۶، چاپ حبیب‌الرحمان اعظمی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۳۴. محمدکاظم رحمتی، «بازمانده‌هایی از کتابی کهن در سیره نبوی از عالمی امامی: المبتدا و المبعث و المغازی (و) الوفاة و السقیفة و الردة ابان‌ بن عثمان بجلی»، ج۱، ص۶۳ـ۶۴، کتاب ماه دین، سال ۸، ش ۱ـ ۲ (آبان و آذر ۱۳۸۳).
۳۵. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۴۴۲ ۴۴۶.
۳۶. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۴۴۷ ۴۴۸.
۳۷. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۴۵۲ ۴۵۴.
۳۸. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۴۵۶.
۳۹. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۴۵۷.
۴۰. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۴۵۸.
۴۱. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۴۶۱ ۴۶۶.
۴۲. احمد بن محمد برقی، کتاب المحاسن، ج۲، ص۳۵۴، چاپ جلال‌الدین محدث ارموی، تهران ۱۳۳۰ش.
۴۳. احمد بن محمد برقی، کتاب المحاسن، ج۲، ص۳۹۰۳۹۱، چاپ جلال‌الدین محدث ارموی، تهران ۱۳۳۰ش.
۴۴. ابن ‌بابویه، معانی‌الأخبار، ج۱، ص۷۹۸۱، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۳۶۱ش.
۴۵. علی‌ بن ابی‌طالب (علیه السلام)، امام اول، نهج‌البلاغة، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/ ۱۹۶۷، چاپ افست قم (بی‌تا).
۴۶. محمد بن حسن طوسی، الاستبصار، ج۳، ص۲۶، چاپ حسن موسوی خرسان، نجف ۱۳۷۵۱۳۷۶/ ۱۹۵۶۱۹۵۷، چاپ افست تهران ۱۳۶۳ش.
۴۷. محمد بن حسن طوسی، تهذیب‌الاحکام، ج۶، ص۱۲۱۱۸۲، چاپ حسن موسوی خرسان، تهران ۱۳۶۴ش.
۴۸. محمد بن حسن طوسی، الامالی، ج۱، ص۵۶۱ـ۵۶۷، قم ۱۴۱۴.
۴۹. محمدکاظم رحمتی، «دو کتاب به روایت شیخ‌صدوق»، ج۱، ص۶۱ـ۶۳، همان، سال ۶، ش ۶ـ۷ (فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۲).

فهرست منابع:
ابن ‌بابویه، معانی‌الأخبار، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۳۶۱ش.
ابن ‌هشام، سیرت رسول‌اللّه، ترجمه و انشای رفیع‌الدین اسحاق‌ بن محمد همدانی، چاپ اصغر مهدوی، تهران ۱۳۶۱ش.
محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
احمد بن محمد برقی، کتاب المحاسن، چاپ جلال‌الدین محدث ارموی، تهران ۱۳۳۰ش.
بشار عواد معروف، «اثر الحدیث فی نشأة التاریخ عند المسلمین»، الاقلام، سال ۲، ش ۹ (محرّم ۱۳۸۶).
بشار عواد معروف، «مظاهر تأثیر علم الحدیث فی علم التاریخ عند المسلمین»، همان، سال ۱، ش ۵ (شعبان ۱۳۸۴).
محمد بن عیسی ترمذی، الجامع الصحیح، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳.
جوادعلی، المفَصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بغداد ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
عبداللّه‌ بن عبدالرحمان دارمی، سنن الدارمی، چاپ محمد احمد دهمان، دمشق: مکتبةالاعتدال، (بی‌تا).
عبدالعزیز دوری، بحث فی نشأة علم التاریخ عندالعرب، بیروت ۱۹۸۳.
محمدکاظم رحمتی، «بازمانده‌هایی از کتابی کهن در سیره نبوی از عالمی امامی: المبتدا و المبعث و المغازی (و) الوفاة و السقیفة و الردة ابان‌ بن عثمان بجلی»، کتاب ماه دین، سال ۸، ش ۱ـ ۲ (آبان و آذر ۱۳۸۳).
محمدکاظم رحمتی، «دو کتاب به روایت شیخ‌صدوق»، همان، سال ۶، ش ۶ـ۷ (فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۲).
محمد بن عبدالرحمان سخاوی، الأعلان بالتوبیخ لمن ذمّ التّاریخ، چاپ فرانتس روزنتال، بغداد ۱۳۸۲/۱۹۶۳.
عبدالرزاق‌ بن همام صنعانی، المصنَّف، چاپ حبیب‌الرحمان اعظمی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
طبری، تاریخ (بیروت).
محمد بن حسن طوسی، الاستبصار، چاپ حسن موسوی خرسان، نجف ۱۳۷۵ـ۱۳۷۶/ ۱۹۵۶ـ۱۹۵۷، چاپ افست تهران ۱۳۶۳ش.
محمد بن حسن طوسی، الامالی، قم ۱۴۱۴.
محمد بن حسن طوسی، تهذیب‌الاحکام، چاپ حسن موسوی خرسان، تهران ۱۳۶۴ش.
علی‌ بن ابی‌طالب (علیه السلام)، امام اول، نهج‌البلاغة، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/ ۱۹۶۷، چاپ افست قم (بی‌تا).
کلینی، اصول کافی.
شاکر مصطفی، التاریخ العربی و المورّخون، ج ۱، بیروت ۱۹۸۳؛

منبع مقاله:
مجید معارف ... [و دیگران]، (1389) مجموعه کتابخانه‌ی دانشنامه‌ی جهان اسلام (10): حدیث و حدیث پژوهی، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اول.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

حدیث نت مرحله نهایی هفتمین جشنواره حدیث کارکنان و خانواده‌های ارتش برگزار می‌شوداولین اثار تاریخ تمدن بشریت کی؟ و در کدام منطقه …اولین اثار تاریخ تمدن بشریت کی؟ و در کدام منطقه پیداشده است؟بررسی و نقد دیدگاه و روش طبری در تاریخ نسبت به …مقدمه مدیر پایگاه استفاده از منابع تاریخی به ویژه تاریخ نویسی ای به سبک طبری خاستگاه مدارا و عفو از دیدگاه قرآن و حدیثمدارا و عفو از مهم‌ترین عناصر استوارسازی ارتباطات میان‌فردی، آرامش فردی و اخلاق اقتصادی از دیدگاه قرآن و حدیثتا قرن پانزدهم میلادی، تجزیه و تحلیلهای اقتصادی، بر پایه اخلاق صورت می‏گرفت از آن پس حدیث ثقلین ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادحدیثثقلینمعنای ثقل ثِقْل در لغت به معنای بار سنگین و گنج است منابع حدیث ثقلین در بسیاری از پیامک ؛ جملات زیبا، حدیث، داستانک پیامک حدیث …پیامک ؛ جملات زیبا، حدیث، داستانک پیامک حدیث امر به معروف و نهی از منکر انذار تذکر حدیث مهم و اخلاقی از امام رضا عاشیای باستانی و قدیمی مرموز و ترسناک تصاویر سوژه خنده دار جدید و طنز بهترین و چهل حدیث در مورد محرم و عزاداری امام رضا ع در روایتی به ریان بن شبیب فرموده است که در شادی ما، شاد باش و در اندوه ما ایران نقش صفحه نخست ایران نقش طراحی قالب میهن بلاگ ، بلاگ اسکای و رزبلاگ – کد قالب مذهبی ، کودک و خانواده چهل حدیث در مورد محرم و عزاداری امام رضا ع در روایتی به «ریان بن شبیب» فرموده است که در شادی ما، شاد باش و در اندوه ما القرآن الکریم حدیث نت مرحله نهایی هفتمین جشنواره حدیث کارکنان و خانواده‌های ارتش برگزار می‌شود حدیث ثقلین ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد حدیثثقلین معنای ثقل ثِقْل در لغت به معنای بار سنگین و گنج است منابع حدیث ثقلین در بسیاری از کتاب‌های رشته الهیات و معارف اسلامی ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد رشتهالهیاتو رشته الهیات و معارف اسلامی از رشته‌های گروه آزمایشی علوم انسانی دانشگاهی در ایران، دانش پیامک ؛ جملات زیبا، حدیث، داستانک پیامک حدیث امر به معروف پیامک ؛ جملات زیبا، حدیث، داستانک پیامک حدیث امر به معروف و نهی از منکر انذار تذکر پیامک اولین اثار تاریخ تمدن بشریت کی؟ و در کدام منطقه پیداشده است؟ اولین اثار تاریخ تمدن بشریت کی؟ و در کدام منطقه پیداشده است؟ بررسی و نقد دیدگاه و روش طبری در تاریخ نسبت به اهل بیت ع مقدمه مدیر پایگاه استفاده از منابع تاریخی به ویژه تاریخ نویسی ای به سبک طبری،‌ نیازمند آن خاستگاه مدارا و عفو از دیدگاه قرآن و حدیث مدارا از مادة «دَری‌» یا «درأ» اشتقاق یافته است «دَری‌» به معنای آگاهی و شناختی است که از حدیث مهم و اخلاقی از امام رضا ع اشیای باستانی و قدیمی مرموز و ترسناک تصاویر سوژه خنده دار جدید و طنز بهترین و زیباترین حدیث و حکمة عن الهجرة حدیث و دعاء عن الام حدیث و مزاح کنزة و مینا حدیث و تفسیره حدیث و لیسعک بیتک حدیث و ایت حدیث و مغزل


ادامه مطلب ...

حدیث و ادبیات و فرهنگ عامه

[ad_1]

ارتباط حدیث با ادبیات و فرهنگ عامه از چند بُعد درخور بررسی است، از جمله ارتباط حدیث با صرف و نحو و لغت و علوم بلاغی، تأثیر آن بر نظم و نثر، و کاربرد حدیث در فرهنگ عامه.

ویژگی مردم عرب

از مهم‌‌ترین ویژگی‌های مردم عرب، چه پیش از نزول وحی چه پس از آن، رواج شعر و بلاغت و فصاحت نزد آنان بوده است.
شاید تهمت شعر بودن قرآن کریم و شاعر خواندن پیامبر (۱) (۲) (۳) (۴) از سوی مشرکان، با رواج شعر و بلاغت و اهمیت آن در میان آنان بی‌ارتباط نبوده و از همین‌روست که یکی از وجوه اعجاز قرآن، بیان و بلاغت است. (۵)

اعجاز سخنان پیامبر

از نظر مسلمانان وجهِ معجزه بودن قرآن از جهت فصاحت و بلاغت، احادیث و سخنان پیامبر را هم در برمی‌گیرد.
این نکته را از حدیثی که پیامبر اکرم در آن خود را فصیح‌‌ترین عرب دانسته است نیز می‌توان نتیجه گرفت (۶) (۷) (۸) به گونه‌ای که برخی ادیبان بزرگ از این نظر به احادیث توجه کرده یا به شرح استعارات و مجازها و دیگر آرایه‌های آن‌ها پرداخته‌اند. (۹) (۱۰) (۱۱) (۱۲)
علاوه بر این، به خاطر سپردن برخی سخنان کوتاه و بلیغ حضرت رسول صلی‌اللّه‌علیه‌و‌آله‌وسلم، از جمله سرمشق‌های تحصیل فصاحت و بلاغت تلقی شده و به متعلمان توصیه گردیده است. (۱۳)

ارتباط حدیث با ادبیات

حدیث نقش برجسته‌ای در در رونق علم صرف و نحو، لغت و علوم بلاغی داشته است.

استشهاد لغویان به قرآن و حدیث

نحویان و لغویان بزرگ، در پی‌ریزی اصول صرف و نحو و لغت عرب و اثبات ادعاهای خود، به آیات قرآن‌کریم بسیار استشهاد و احتجاج می‌کرده‌اند، (۱۴) (۱۵) (۱۶) (۱۷) اما درباره استشهاد به احادیث، اختلاف داشته‌اند.

اختلاف در استشهاد به حدیث

مخالفین استشهاد

برخی، از جمله ابوالحسن علی‌ بن محمد اشبیلی معروف به ابن ‌ضائع (متوفی ۶۸۰) و اثیرالدین محمد بن یوسف معروف به ابوحیان (متوفی ۷۴۵)، بر آن بودند که استشهاد و احتجاج به حدیث برای اثبات قواعد زبان عربی صحیح نیست و ازاین‌رو، ادیبان و نحویان و لغویان بصری و کوفی در دوران شکل‌گیری صرف و نحو و لغت عرب، به احادیث استشهاد و احتجاج نمی‌کردند.

قائلین به جواز

برخی استشهاد به حدیث نبوی را جایز دانسته‌اند، مانند ابن ‌مالک اندلسی (متوفی ۶۷۲)، ابن ‌هشام انصاری (متوفی ۷۶۱) و ابن ‌خروف (متوفی ۶۰۹).
رضی‌الدین استرآبادی (متوفی ۶۸۸) علاوه بر حدیث نبوی، استشهاد به سخنان اهل‌بیت علیهم‌السلام و کلام صحابه را نیز در صرف و نحو به‌طور مطلق جایز دانسته است.
برخی، مانند شاطبی (متوفی ۷۹۰) و جلال‌الدین سیوطی (متوفی ۹۱۱)، با اتخاذ راهی میانه، استشهاد به برخی احادیث را در مواردی جایز دانسته‌اند. (۱۸) (۱۹)

ادله مخالفان استشهاد

مخالفان استشهاد به حدیث با وجوهی بر سخنشان استدلال کرده‌اند؛

نقل به معنی در حدیث

اولا راویان حدیث، نقل به معنا را جایز می‌دانسته‌اند، یعنی حدیثی را که پیامبر با لفظی خاص بیان فرموده است، آنان با الفاظ مختلف نقل کرده‌اند و اگر تصریح محدّثان در جواز نقل به معنا در حدیث نبود، برای اثبات فصاحت زبان عربی، احادیث نبوی اولویت داشت، زیرا پیامبر فصیح‌‌ترین فرد عرب بوده است.

ورود لحن به حدیث

دلیل دیگر، راه‌یافتن خطای لفظی ( لحن ) در بسیاری از احادیث است، زیرا بسیاری از راویان حدیث غیر عرب بوده و با قواعد عربی آشنایی نداشته‌اند و بنابراین، بی‌آنکه متوجه شوند، در منقولاتشان اشتباه وارد می‌شده است. (۲۰) (۲۱) (۲۲)
یکی از نمونه‌هایی که مخالفان احتجاج به احادیث به آن استناد می‌کنند، اشکالی است که ابن ‌انباری به حدیث مشهور نبوی «کادَالفقر اَن یکون کُفراً» گرفته است.
به نظر وی، (۲۳) در غیر ضرورت شعری، آمدن «اَن» بعد از فعلِ «کاد» در زبان عرب وجود نداشته و به این جمله، اگر هم حدیث باشد، «اَن» را راوی افزوده است و از کلام پیامبر، که فصیح‌‌ترین فرد عرب است، نیست.

جواب قائلین به استشهاد

موافقان استشهاد به حدیث در علوم ادبی در جواب مخالفان وجوهی را ذکر نموده‌اند.

کفایت گمان به صدور

موافقان استشهاد به حدیث معتقدند در این‌گونه موارد، یقین داشتن به صدور عین لفظ حدیث از پیامبر لازم نیست و صرف گمان به صدور آن لفظ از پیامبر کفایت می‌کند.
در این قبیل امور، اصل بر تبدیل نکردن الفاظ است و کسانی که نقل به معنا را جایز می‌دانند، در واقع تجویز عقلی می‌کنند، که البته با وقوع نقیض آن (صدور عین لفظ) منافاتی ندارد.

موارد تبدیل

نکته دیگر این‌که محدثان، نقل به معنی را در مورد احادیث نانوشته و تدوین نشده جایز می‌دانسته‌اند و تبدیل الفاظ احادیث مکتوب را هیچ‌کس جایز نمی‌شمرده است. (۲۴) (۲۵)
شاطبی و سیوطی، که راه میانه‌ای در پیش گرفتند، معتقد بودند به احادیثی که عین‌الفاظ آن‌ها از پیامبر باشد، می‌توان استشهاد کرد، اما به احادیثی که نقل به معنی شده‌اند، نمی‌توان استشهاد کرد. (۲۶)

بررسی سیره بزرگان نحو

نظر ابوحیان

ابوحیان بر آن بوده است که واضعان اولیه علم نحو در بصره (مانند ابوعمرو بن علاء، عیسی‌ بن عمر، خلیل‌ بن احمد و سیبویه ) و پیشوایان نحو در کوفه (مانند کسائی، فرّاء، علی‌ بن مبارک احمر، و هشام ضریر ) و دیگر نحویان بزرگ، به احادیث استشهاد نمی‌کرده‌اند (۲۷) اما، سیبویه در چند مورد به احادیث نبوی استشهاد کرده (۲۸) (۲۹) و خلیل‌ بن احمد نیز در موارد بسیاری به احادیث استشهاد کرده است. (۳۰) (۳۱) (۳۲) (۳۳)

نظر مطر هلالی

هادی عطیه مطر هلالی، برای رد این عقیده که خلیل‌ بن احمد فراهیدی به حدیث احتجاج نمی‌کرده، در کتاب ریادةالاستشهاد بالحدیث و الاثر عند الخلیل‌ بن احمد الفراهیدی (۳۴) به استقصای استشهادات حدیثی خلیل‌ بن احمد، به عنوان یکی از پیشوایان ادب عربی در بصره، پرداخته است.

نظر ابن مالک

ابن ‌مالک در جواب کسانی که وجود لحن را در احادیث دلیل استشهاد نکردن به حدیث دانسته‌اند، در کتاب شواهدالتوضیح و التصحیح لمشکلات الجامع‌الصحیح (۳۵) به تصحیح و توجیه نحوی پاره‌ای احادیث صحیح بخاری پرداخته که قواعد زبان عربی در آن‌ها به‌ ظاهر رعایت نشده است.

نظر حدیثی و حمادی

خدیجه حدیثی در موقف‌النحاة من‌الاحتجاج بالحدیث‌الشریف (۳۶) و محمد ضاری حمادی در الحدیث‌النبوی الشریف و اثره فی الدراسات اللغویة و النحویة، (۳۷) به تفصیل، آرای نحویان قائل به احتجاج به احادیث و مخالفان احتجاج را همراه با تاریخچه‌ای از این بحث آورده‌اند.

وجود کلمات غریب در حدیث

یکی دیگر از وجوه ارتباط حدیث با ادبیات، وجود کلماتی در احادیث است که جز از طریق حدیث شنیده نشده بوده است. (۳۸)

کتب غریب‌الحدیث

این امر عالمان و ادیبان بسیاری را بر آن داشت تا کتاب‌هایی در غریب‌الحدیث بنویسند، که امروزه برخی از آن‌ها از امهات کتاب‌های لغت عرب به شمار می‌روند.

جنبه‌های ادبی کلام نبوی

شریف رضی (متوفی ۴۰۶) در المجازات النبویة به برخی جنبه‌های ادبی احادیث نبوی اشاره کرده است.

ارتباط حدیث با نظم و نثر

در اغلب متون ادبی فارسی و عربی، تأثیر احادیث پیامبر و اهل‌بیت دیده می‌شود؛ گاه به صورت نقل عین عبارات احادیث و گاه به صورت یکی از آرایه‌های ادبی، گاه حدیثی را با الفاظ عربی نقل کرده‌اند و گاه حدیثی را ترجمه کرده و گاهی هم به صورت تلمیح به حدیثی اشاره کرده‌اند.

متون عربی

در متون زبان و ادبیات عرب، استناد و استشهاد به احادیث بسیار وجود دارد.
مثلاً، ابن ‌قتیبه، (۳۹) (۴۰) (۴۱) (۴۲) (۴۳) وشّاء، (۴۴) حریری (۴۵) و شاعرانی مانند صاحب‌ بن عباد (۴۶) و ابوالعلاء معرّی (۴۷) (۴۸) (۴۹) به حدیثی استشهاد یا در آثار خویش به برخی از استشهادات شاعران به احادیث نبوی اشاره کرده‌اند.

متون فارسی

شاعران ایرانی، از جمله انوری، (۵۰) (۵۱) (۵۲) مولوی در مثنوی معنوی، (۵۳) (۵۴) (۵۵) (۵۶) سعدی در بوستان (۵۷) (۵۸) (۵۹) و حافظ (۶۰) (۶۱) (۶۲) نیز در اشعار خویش به احادیث استشهاد کرده‌اند.

نثر فارسی

در متون نثر فارسی نیز استناد به احادیث بسیار به چشم می‌خورد، مانند استشهادات سعدی در گلستان، (۶۳) (۶۴) (۶۵) (۶۶) سعدالدین وراوینی در مرزبان‌نامه (۶۷) (۶۸) و نصراللّه منشی در ترجمه کلیله و دمنه . (۶۹) (۷۰) (۷۱)

ارتباط حدیث با فرهنگ عامه

یکی از عناصر مؤثر در فرهنگ عامه در میان مسلمانان، احادیث پیامبر و امامان است.

راه انتقال حدیث به فرهنگ عامه

این احادیث بیش‌تر از راه وعظ یا قصه‌گویی، و در برخی موارد از راه منابع، به حافظه و زبان مردم راه یافته است.

احادیث در فرهنگ عامه

میزان اعتبار

بسیاری از احادیثی که در فرهنگ عامه وجود دارد، از نظر محدثان، معتبر و صحیح است، ولی برخی از جملاتی که به عنوان حدیث در فرهنگ عامه رواج دارد، از نظر آنان ساختگی و منسوب است و احتمالاً برساخته قصه‌گویان و مذَکِّران ( واعظان ) بوده است.

احادیث ساختگی

عده‌ای از محدّثان، مانند ابن ‌جوزی در القُصّاص و المُذَکِّرین ( بیروت ۱۴۰۹) و ابن ‌تیمیه در احادیث القُصّاص (بیروت ۱۳۹۲)، به برخی از برساخته‌های آنان اشاره کرده‌اند.
محدّثان برای تعیین صحیح یا ساختگی بودن احادیث مشهور در میان مردم، کتاب‌هایی نوشته و هر یک بر پایه مبانی حدیثی و رجالی خود، صحیح یا ساختگی بودن آن‌ها را مشخص کرده‌اند، مانند محمد بن عبدالرحمان سخاوی در المقاصد الحسنة فی بیان کثیر من‌ الاحادیث المشتهرة علی‌ الالسنة (قاهره ۱۳۷۰)، جلال‌الدین سیوطی در الدرر المنتثرة فی الاحادیث المشتهرة (بیروت ۱۴۱۵)، محمد بن علی‌ بن ‌طولون در الشذرة فی الاحادیث المشتهرة (بیروت ۱۳۷۲)، اسماعیل‌ بن محمد عجلونی در کشف‌الخفاء و مزیل الالباس عما اشتهر من الاحادیث علی السنة الناس (بیروت ۱۴۰۸) و محمد رضوان دایه در معجم‌الاحادیث المشتهرة (بیروت ۱۴۲۳/ ۲۰۰۳).

برخی احادیث رایج

برخی از احادیث یا سخنانی که به عنوان حدیث در فرهنگ مردم رواج دارد عبارت‌اند از:

خیر الامور اوسطها

«خیرالامور اوسطها/ اوساطها» (۷۲) (۷۳) که بین بیش‌تر مسلمانان شهرت دارد ولی در کتاب‌های چهارگانه شیعه و کتاب‌های شش‌‌گانه اهل‌سنت نیامده و احیاناً ضعیف دانسته شده است. (۷۴)

الجار ثم‌الدار

«الجار ثم‌الدار»، (۷۵) (۷۶) که در مجامع حدیثی شیعه از حضرت فاطمه زهرا سلام‌اللّه علیها نقل شده است. (۷۷)

یدالله مع‌الجماعة

«یداللّه مع‌الجماعة»، (۷۸) (۷۹) که در کتاب‌های حدیثی شیعه نقل نشده و در جوامع حدیثی اهل‌سنت نیز ترمذی (۸۰) آن را نقل کرده و حدیثی غریب دانسته است.

اکرام مهمان

«اکرموا الضیف و لو کان کافراً»، (۸۱) که زبان‌زد است (۸۲) ولی به عنوان حدیث نقل نشده است.

المؤمن مرآةالمؤمن

«المؤمن مرآة المؤمن»، (۸۳) (۸۴) که با تفاوت در الفاظ، در کتاب‌های حدیثی شیعه و سنّی نقل شده است. (۸۵) (۸۶)

نیة‌المؤمن خیر من علمله

«نیةالمؤمن خیرٌ مِن عَمَلِه»، (۸۷) (۸۸) که در کتاب‌های حدیثی شیعه و سنّی از پیامبر اکرم صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم نقل شده است. (۸۹) (۹۰)

اطلبوا العلم

«اطلبوا العلم من‌المهد الی‌اللحد»، (۹۱) که مردم آن را حدیث می‌دانند، ولی در هیچ‌یک از کتاب‌های حدیثی شیعه و سنّی به این شکل نقل نشده است.

سؤرالمؤمن شفاء

«سؤرالمؤمن شفاء»، (۹۲) (۹۳) که در کتاب‌های حدیثی شیعه نقل شده است. (۹۴) (۹۵) (۹۶)

زر غبا تزدد حبا

«زُرْ غِبّاً تَزْدَدْ حُبّاً»، (۹۷) (۹۸) که بیش‌تر در کتاب‌های حدیثی اهل‌سنّت نقل شده است. (۹۹) (۱۰۰)

الدنیا سجن المؤمن

«الدنیا سِجنُ المؤمن و جنّةالکافر»، (۱۰۱) (۱۰۲) که با الفاظ گوناگون در کتاب‌های حدیثی شیعه و سنّی نقل شده است. (۱۰۳) (۱۰۴) (۱۰۵)

کاد الفقر ان‌یکون کفرا

«کادَ الفقر اَن یکون کُفرا»، (۱۰۶) (۱۰۷) که در کتاب‌های حدیثی شیعه و اهل‌سنت نقل شده است. (۱۰۸) (۱۰۹)

پی‌نوشت‌ها:

۱. انبیاء/سوره۲۱، آیه۵.
۲. یس/سوره۳۶، آیه۶۹.
۳. طور/سوره۵۲، آیه۳۰.
۴. حاقه/سوره۶۹، آیه۴۱.
۵. طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۶.
۶. محمود بن عمر زمخشری، الفائق فی غریب الحدیث، ج۱، ص۱۱، چاپ علی محمد بجاوی و محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۷۱).
۷. محمود بن عمر زمخشری، الفائق فی غریب الحدیث، ج۱، ص۱۴۱، چاپ علی محمد بجاوی و محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۷۱).
۸. بحارالانوار، ج۱۷، ص۱۵۸.
۹. عمرو بن بحر جاحظ، البیان و التبیین، ج۲، ص۴۴ـ ۶۰، بیروت ۱۹۶۸.
۱۰. حسن‌ بن عبداللّه عسکری، کتاب الصناعتین: الکتابة و الشعر، ج۱، ص۲۸۴ـ ۲۸۵، چاپ علی‌محمد بجاوی و محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره) ۱۹۷۱.
۱۱. محمد بن حسین شریف رضی، المجازات النبویة، ج۱، ص۱۳ ۴۴۵، چاپ طه محمد زینی، (قاهره ۱۹۶۸)، چاپ افست قم (بی‌تا).
۱۲. عبدالملک‌ بن محمد ثعالبی، التمثیل و المحاضرة، ج۱، ص۲۲ـ۳۰، چاپ عبدالفتاح محمدحلو، (بی‌جا) : الدار العربیة للکتاب، ۱۹۸۳.
۱۳. ابن ‌اثیر (نصراللّه‌ بن محمد)، المثل السائر فی ادب الکاتب و الشاعر، ج۱، ص۸۳، چاپ کامل محمد محمد عویضه، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
۱۴. خلیل‌ بن احمد، کتاب العین، ج۱، ص۱۱۲، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
۱۵. عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۱، ص۶۵، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/ ۱۹۶۶ (، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۱۶. عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۱، ص۱۴۱، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/ ۱۹۶۶ (، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۱۷. عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۲، ص۴۸، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/ ۱۹۶۶ (، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۱۸. عبدالرحمان‌ بن ابی‌بکر سیوطی، الاقتراح فی علم اصول النحو، ج۱، ص۲۳ـ۲۶، چاپ احمد صبحی فرات، استانبول ۱۳۹۵/۱۹۷۵.
۱۹. عبدالقادر بن عمر بغدادی، خزانةالأدب و لب لباب لسان‌العرب، ج۱، ص۱۰ـ۱۲، چاپ عبدالسلام محمدهارون، ج ۱، قاهره ۱۹۷۹.
۲۰. عبدالرحمان‌ بن ابی‌بکر سیوطی، الاقتراح فی علم اصول النحو، ج۱، ص۲۳، چاپ احمد صبحی فرات، استانبول ۱۳۹۵/۱۹۷۵.
۲۱. عبدالقادر بن عمر بغدادی، خزانةالأدب و لب لباب لسان‌العرب، ج۱، ص۱۱، چاپ عبدالسلام محمدهارون، ج ۱، قاهره ۱۹۷۹.
۲۲. خدیجه حدیثی، موقف النحاة من الاحتجاج بالحدیث الشریف، ج۱، ص۲۰ـ۲۲، (بغداد) ۱۹۸۱.
۲۳. ابن ‌انباری، الانصاف فی مسائل الخلاف بین النحویین: البصریین، ج۲، ص۵۶۷، و الکوفیین، (بیروت) : داراحیاءالتراث العربی، (بی‌تا).
۲۴. عبدالقادر بن عمر بغدادی، خزانةالأدب و لب لباب لسان‌العرب، ج۱، ص۱۴ـ ۱۵، چاپ عبدالسلام محمدهارون، ج ۱، قاهره ۱۹۷۹.
۲۵. خدیجه حدیثی، موقف النحاة من الاحتجاج بالحدیث الشریف، ج۱، ص۲۳، (بغداد) ۱۹۸۱.
۲۶. خدیجه حدیثی، سیبویه حیاته و کتابه، ج۱، ص۱۶۴ـ۱۶۶، بغداد ۱۹۷۴.
۲۷. عبدالرحمان‌ بن ابی‌بکر سیوطی، الاقتراح فی علم اصول النحو، ج۱، ص۲۳ـ۲۴، چاپ احمد صبحی فرات، استانبول ۱۳۹۵/۱۹۷۵.
۲۸.، عمرو بن عثمان سیبویه، ج۲، ص۳۲، کتاب سیبویه، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/ ۱۹۶۶ (، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۲۹.، عمرو بن عثمان سیبویه، ج۲، ص۳۹۳، کتاب سیبویه، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/ ۱۹۶۶ (، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۳۰. خلیل‌ بن احمد، کتاب العین، ج۲، ص۲۵۸، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
۳۱. خلیل‌ بن احمد، کتاب العین، ج۳، ص۵۰، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
۳۲. خلیل‌ بن احمد، کتاب العین، ج۳، ص۲۲۴، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
۳۳. خلیل‌ بن احمد، کتاب العین، ج۵، ص۴۳، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
۳۴. هادی هلالی، ریادة الاستشهاد بالحدیث‌و الاثر عندالخلیل‌ بن‌ احمدالفراهیدی، ج۱، ص۸ـ۲۳۸، بغداد ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۳۵. ابن ‌مالک، شواهد التوضیح و التصحیح لمشکلات الجامع الصحیح، ج۱، ص۵۹ـ۲۷۳، چاپ طه محسن، (بغداد) ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
۳۶. خدیجه حدیثی، موقف النحاة من الاحتجاج بالحدیث الشریف، ج۱، ص۵ـ۴۲۷، (بغداد) ۱۹۸۱.
۳۷. محمد حمادی، الحدیث النبوی الشریف واثره فی الدراسات اللغویة و النحویة، ج۱، ص۳۰۵ـ۴۵۲، (بغداد) ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
۳۸. ابن ‌اثیر (مبارک‌ بن محمد)، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ج۵، ص۲۵۸، چاپ محمود محمد طناحی و طاهر احمد زاوی، بیروت ۱۳۸۳/۱۹۶۳، چاپ افست قم ۱۳۶۴ش.
۳۹. ابن ‌قتیبه، ادب‌الکاتب، ج۱، ص۲۸، چاپ محمد محیی‌الدین عبدالحمید، مصر ۱۳۸۲/۱۹۶۳.
۴۰. ابن ‌قتیبه، ادب‌الکاتب، ج۱، ص۱۷۰، چاپ محمد محیی‌الدین عبدالحمید، مصر ۱۳۸۲/۱۹۶۳.
۴۱. ابن ‌قتیبه، کتاب عیون‌الاخبار، ج۱، ص۷۹، قاهره ۱۳۴۳ـ۱۳۴۹/ ۱۹۲۵ـ۱۹۳۰، چاپ افست قم ۱۳۷۳ش.
۴۲. ابن ‌قتیبه، کتاب عیون‌الاخبار، ج۱، ص۲۵۰، قاهره ۱۳۴۳ـ۱۳۴۹/ ۱۹۲۵ـ۱۹۳۰، چاپ افست قم ۱۳۷۳ش.
۴۳. ابن ‌قتیبه، کتاب عیون‌الاخبار، ج۴، ص۱۸ـ۱۹، قاهره ۱۳۴۳ـ۱۳۴۹/ ۱۹۲۵ـ۱۹۳۰، چاپ افست قم ۱۳۷۳ش.
۴۴. محمد بن احمد وشّاء، الموشَّی، ج۱، ص۴۱، او، الظرف والظرفاء، بیروت ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
۴۵. قاسم‌ بن علی حریری، مقامات الحریری، ج۱، ص۳۸، بیروت: دارصادر، (بی‌تا)، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ش.
۴۶. عبدالملک‌ بن محمد ثعالبی، التمثیل و المحاضرة، ج۱، ص۳۳۱، چاپ عبدالفتاح محمدحلو، (بی‌جا) : الدار العربیة للکتاب، ۱۹۸۳.
۴۷. ابوالعلاء معرّی، لزوم مالایلزم: اللزومیات، ج۱، ص۲۵۰، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۴۸. ابوالعلاء معرّی، لزوم مالایلزم: اللزومیات، ج۲، ص۱۹۶، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۴۹. ابوالعلاء معرّی، لزوم مالایلزم: اللزومیات، ج۲، ص۴۷۴، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۵۰. محمد بن محمد (علی) انوری، دیوان، ج۱، ص۱۲، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران ۱۳۳۷ـ۱۳۴۰ش.
۵۱. محمد بن محمد (علی) انوری، دیوان، ج۱، ص۶۵، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران ۱۳۳۷ـ۱۳۴۰ش.
۵۲. جعفر شهیدی، شرح لغات و مشکلات دیوان انوری ابیوردی، ج۱، ص۶۱۷ـ۶۱۸، تهران ۱۳۶۴ش.
۵۳. بیت ۹۰۷، جلال‌الدین محمد بن محمد مولوی، ج۱، دفتر۱، ص۵۶، مثنوی معنوی، تصحیح رینولد آلن نیکلسون، چاپ نصراللّه پورجوادی، تهران ۱۳۶۳ش.
۵۴. بیت ۹۱۳، جلال‌الدین محمد بن محمد مولوی، ج۱، دفتر۱، ص۵۷، مثنوی معنوی، تصحیح رینولد آلن نیکلسون، چاپ نصراللّه پورجوادی، تهران ۱۳۶۳ش.
۵۵. بیت ۱۰۴۴، جلال‌الدین محمد بن محمد مولوی، ج۱، دفتر۱، ص۶۵، مثنوی معنوی، تصحیح رینولد آلن نیکلسون، چاپ نصراللّه پورجوادی، تهران ۱۳۶۳ش.
۵۶. بدیع‌الزمان فروزانفر، احادیث مثنوی، تهران ۱۳۴۷ش.
۵۷. مصلح‌ بن عبداللّه سعدی، بوستان سعدی: سعدی‌نامه، ج۱، ص۵۶، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۳ش.
۵۸. مصلح‌ بن عبداللّه سعدی، بوستان سعدی: سعدی‌نامه، ج۱، ص۵۹، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۳ش.
۵۹. مصلح‌ بن عبداللّه سعدی، بوستان سعدی: سعدی‌نامه، ج۱، ص۹۳، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۳ش.
۶۰. شمس‌الدین محمد حافظ، دیوان حافظ، ج۱، ص۹۹، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، به‌اهتمام ع جربزه‌دار، تهران ۱۳۷۱ش.
۶۱. شمس‌الدین محمد حافظ، دیوان حافظ، ج۱، ص۲۰۱، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، به‌اهتمام ع جربزه‌دار، تهران ۱۳۷۱ش.
۶۲. شمس‌الدین محمد حافظ، دیوان حافظ، ج۱، ص۳۶۴، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، به‌اهتمام ع جربزه‌دار، تهران ۱۳۷۱ش.
۶۳. مصلح‌ بن عبداللّه سعدی، گلستان سعدی، ج۱، ص۹۹، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۸ش.
۶۴. مصلح‌ بن عبداللّه سعدی، گلستان سعدی، ج۱، ص۱۴۲، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۸ش.
۶۵. مصلح‌ بن عبداللّه سعدی، گلستان سعدی، ج۱، ص۱۶۲، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۸ش.
۶۶. مصلح‌ بن عبداللّه سعدی، گلستان سعدی، ج۱، ص۱۶۴، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۸ش.
۶۷. سعدالدین وراوینی، مرزبان‌نامه، ج۱، ص۱۴۰، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۷ش.
۶۸. سعدالدین وراوینی، مرزبان‌نامه، ج۱، ص۱۴۲ـ۱۴۳، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۷ش.
۶۹. کلیله‌ودمنه، ترجمه کلیله و دمنه، ج۱، ص۹۵، انشای ابوالمعالی نصراللّه منشی، چاپ مجتبی مینوی، تهران ۱۳۴۳ش.
۷۰. کلیله‌ودمنه، ترجمه کلیله و دمنه، ج۱، ص۱۰۰، انشای ابوالمعالی نصراللّه منشی، چاپ مجتبی مینوی، تهران ۱۳۴۳ش.
۷۱. کلیله‌ودمنه، ترجمه کلیله و دمنه، ج۱، ص۱۸۱ـ۱۸۲، انشای ابوالمعالی نصراللّه منشی، چاپ مجتبی مینوی، تهران ۱۳۴۳ش.
۷۲. محمد بن عبدالرحمان سخاوی، المقاصد الحسنة فی بیان کثیر من الاحادیث المشتهرة علی الالسنة، ج۱، ص۲۰۵ـ۲۰۶، چاپ عبداللّه محمد صدیق، قاهره ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۷۳. علی‌اکبر دهخدا، امثال و حکم، ج۲، ص۷۶۷، تهران ۱۳۵۷ش.
۷۴. اسماعیل‌ بن‌ محمد عجلونی، کشف‌الخفاءومزیل الالباس، ج۱، ص۳۹۱، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۷۵. محمد بن عبدالرحمان سخاوی، المقاصد الحسنة فی بیان کثیر من الاحادیث المشتهرة علی الالسنة، ج۱، ص۸۳ـ۸۴، چاپ عبداللّه محمد صدیق، قاهره ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۷۶. علی‌اکبر دهخدا، امثال و حکم، ج۱، ص۲۳۹، تهران ۱۳۵۷ش.
۷۷. ابن ‌بابویه، علل الشرایع، ج۱، ص۱۸۲، نجف ۱۳۸۵۱۳۸۶، چاپ افست قم (بی‌تا).
۷۸. محمد بن عبدالرحمان سخاوی، المقاصد الحسنة فی بیان کثیر من الاحادیث المشتهرة علی الالسنة، ج۱، ص۱۷۴، چاپ عبداللّه محمد صدیق، قاهره ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۷۹. علی‌اکبر دهخدا، امثال و حکم، ج۴، ص۲۰۳۵، تهران ۱۳۵۷ش.
۸۰. محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، ج۳، ص۳۱۶، ج ۳، چاپ عبدالرحمان محمدعثمان، بیروت ۱۴۰۳.
۸۱. علی‌اکبر دهخدا، امثال و حکم، ج۱، ص۱۹۰، تهران ۱۳۵۷ش.
۸۲. بحارالانوار، ج۶۷، ص۳۷۰.
۸۳. محمد بن عبدالرحمان سخاوی، المقاصد الحسنة فی بیان کثیر من الاحادیث المشتهرة علی الالسنة، ج۱، ص۴۳۹، چاپ عبداللّه محمد صدیق، قاهره ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۸۴. علی‌اکبر دهخدا، امثال و حکم، ج۱، ص۲۷۴، تهران ۱۳۵۷ش.
۸۵. سلیمان‌ بن اشعث ابوداوود، سنن ابی‌داود، ج۲، ص۴۶۰، چاپ سعید محمد لحام، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
۸۶. ابن ‌شعبه، تحف العقول عن آل‌الرسول صلی‌اللّه‌علیهم، ج۱، ص۱۷۳، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش.
۸۷. محمد بن عبدالرحمان سخاوی، المقاصد الحسنة فی بیان کثیر من الاحادیث المشتهرة علی الالسنة، ج۱، ص۴۵۰، چاپ عبداللّه محمد صدیق، قاهره ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۸۸. علی‌اکبر دهخدا، امثال و حکم، ج۴، ص۱۸۶۸، تهران ۱۳۵۷ش.
۸۹. اصول کافی، ج۲، ص۸۴.
۹۰. سلیمان‌ بن احمد طبرانی، المعجم الکبیر، ج۶، ص۱۸۵ـ۱۸۶، چاپ حمدی عبدالمجید سلفی، چاپ افست بیروت ۱۴۰۴ــ ۱۴۰.
۹۱. علی‌اکبر دهخدا، امثال و حکم، ج۱، ص۱۸۳، تهران ۱۳۵۷ش.
۹۲. محمد بن عبدالرحمان سخاوی، المقاصد الحسنة فی بیان کثیر من الاحادیث المشتهرة علی الالسنة، ج۱، ص۲۴۲، چاپ عبداللّه محمد صدیق، قاهره ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۹۳. علی‌اکبر دهخدا، امثال و حکم، ج۲، ص۹۹۶، تهران ۱۳۵۷ش.
۹۴. ابن ‌بابویه، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ج۱، ص۱۵۱، نجف ۱۹۷۲، چاپ افست قم ۱۳۶۴ش.
۹۵. بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۳.
۹۶. اسماعیل‌ بن‌ محمد عجلونی، کشف‌الخفاءومزیل الالباس، ج۱، ص۴۵۸، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۹۷. محمد بن عبدالرحمان سخاوی، المقاصد الحسنة فی بیان کثیر من الاحادیث المشتهرة علی الالسنة، ج۱، ص۲۳۲ـ۲۳۳، چاپ عبداللّه محمد صدیق، قاهره ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۹۸. علی‌اکبر دهخدا، امثال و حکم، ج۲، ص۹۰۵، تهران ۱۳۵۷ش.
۹۹. سلیمان‌ بن احمد طبرانی، المعجم الکبیر، ج۴، ص۲۱، چاپ حمدی عبدالمجید سلفی، چاپ افست بیروت ۱۴۰۴ــ ۱۴۰.
۱۰۰. اسماعیل‌ بن‌ محمد عجلونی، کشف‌الخفاءومزیل الالباس، ج۱، ص۴۳۸، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۱۰۱. محمد بن عبدالرحمان سخاوی، المقاصد الحسنة فی بیان کثیر من الاحادیث المشتهرة علی الالسنة، ج۱، ص۲۱۷، چاپ عبداللّه محمد صدیق، قاهره ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۰۲. علی‌اکبر دهخدا، امثال و حکم، ج۱، ص۲۴۶، تهران ۱۳۵۷ش.
۱۰۳. محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، ج۳، ص۳۸۴، ج ۳، چاپ عبدالرحمان محمدعثمان، بیروت ۱۴۰۳.
۱۰۴. اصول کافی، ج۲، ص۲۵۰.
۱۰۵. ابن ‌بابویه، معانی الأخبار، ج۱، ص۲۸۹، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۳۶۱ش.
۱۰۶. محمد بن عبدالرحمان سخاوی، المقاصد الحسنة فی بیان کثیر من الاحادیث المشتهرة علی الالسنة، ج۱، ص۳۱۱، چاپ عبداللّه محمد صدیق، قاهره ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۰۷. علی‌اکبر دهخدا، امثال و حکم، ج۳، ص۱۱۷۱، تهران ۱۳۵۷ش.
۱۰۸. کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۳۰۷.
۱۰۹. عبدالرحمان‌ بن ابی‌بکر سیوطی، الجامع الصغیر فی احادیث البشیر النذیر، ج۲، ص۲۶۶، بیروت ۱۴۰۱.
فهرست منابع:
ابن ‌اثیر (مبارک‌ بن محمد)، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، چاپ محمود محمد طناحی و طاهر احمد زاوی، بیروت ۱۳۸۳/۱۹۶۳، چاپ افست قم ۱۳۶۴ش.
ابن ‌اثیر (نصراللّه‌ بن محمد)، المثل السائر فی ادب الکاتب و الشاعر، چاپ کامل محمد محمد عویضه، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
ابن ‌انباری، الانصاف فی مسائل الخلاف بین النحویین: البصریین، و الکوفیین، (بیروت) : داراحیاءالتراث العربی، (بی‌تا).
ابن ‌بابویه، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، نجف ۱۹۷۲، چاپ افست قم ۱۳۶۴ش.
ابن ‌بابویه، علل الشرایع، نجف ۱۳۸۵ـ۱۳۸۶، چاپ افست قم (بی‌تا).
ابن ‌بابویه، معانی الأخبار، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۳۶۱ش.
ابن ‌شعبه، تحف العقول عن آل‌الرسول صلی‌اللّه‌علیهم، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش.
ابن ‌قتیبه، ادب‌الکاتب، چاپ محمد محیی‌الدین عبدالحمید، مصر ۱۳۸۲/۱۹۶۳.
ابن ‌قتیبه، کتاب عیون‌الاخبار، قاهره ۱۳۴۳ـ۱۳۴۹/ ۱۹۲۵ـ۱۹۳۰، چاپ افست قم ۱۳۷۳ش.
ابن ‌مالک، شواهد التوضیح و التصحیح لمشکلات الجامع الصحیح، چاپ طه محسن، (بغداد) ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
ابوالعلاء معرّی، لزوم مالایلزم: اللزومیات، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
سلیمان‌ بن اشعث ابوداوود، سنن ابی‌داود، چاپ سعید محمد لحام، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
محمد بن محمد (علی) انوری، دیوان، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران ۱۳۳۷ـ۱۳۴۰ش.
عبدالقادر بن عمر بغدادی، خزانةالأدب و لب لباب لسان‌العرب، چاپ عبدالسلام محمدهارون، ج ۱، قاهره ۱۹۷۹.
محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، ج ۳، چاپ عبدالرحمان محمدعثمان، بیروت ۱۴۰۳.
عبدالملک‌ بن محمد ثعالبی، التمثیل و المحاضرة، چاپ عبدالفتاح محمدحلو، (بی‌جا) : الدار العربیة للکتاب، ۱۹۸۳.
عمرو بن بحر جاحظ، البیان و التبیین، بیروت ۱۹۶۸.
شمس‌الدین محمد حافظ، دیوان حافظ، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، به‌اهتمام ع جربزه‌دار، تهران ۱۳۷۱ش.
خدیجه حدیثی، سیبویه حیاته و کتابه، بغداد ۱۹۷۴.
خدیجه حدیثی، موقف النحاة من الاحتجاج بالحدیث الشریف، (بغداد) ۱۹۸۱.
قاسم‌ بن علی حریری، مقامات الحریری، بیروت: دارصادر، (بی‌تا)، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ش.
محمد حمادی، الحدیث النبوی الشریف واثره فی الدراسات اللغویة و النحویة، (بغداد) ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
خلیل‌ بن احمد، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
علی‌اکبر دهخدا، امثال و حکم، تهران ۱۳۵۷ش.
محمود بن عمر زمخشری، الفائق فی غریب الحدیث، چاپ علی محمد بجاوی و محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۷۱).
محمد بن عبدالرحمان سخاوی، المقاصد الحسنة فی بیان کثیر من الاحادیث المشتهرة علی الالسنة، چاپ عبداللّه محمد صدیق، قاهره ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
سعدالدین وراوینی، مرزبان‌نامه، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۷ش.
مصلح‌ بن عبداللّه سعدی، بوستان سعدی: سعدی‌نامه، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۳ش.
مصلح‌ بن عبداللّه سعدی، گلستان سعدی، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۸ش.
عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/ ۱۹۶۶ (، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
عبدالرحمان‌ بن ابی‌بکر سیوطی، الاقتراح فی علم اصول النحو، چاپ احمد صبحی فرات، استانبول ۱۳۹۵/۱۹۷۵.
عبدالرحمان‌ بن ابی‌بکر سیوطی، الجامع الصغیر فی احادیث البشیر النذیر، بیروت ۱۴۰۱.
محمد بن حسین شریف رضی، المجازات النبویة، چاپ طه محمد زینی، (قاهره ۱۹۶۸)، چاپ افست قم (بی‌تا).
جعفر شهیدی، شرح لغات و مشکلات دیوان انوری ابیوردی، تهران ۱۳۶۴ش.
سلیمان‌ بن احمد طبرانی، المعجم الکبیر، چاپ حمدی عبدالمجید سلفی، چاپ افست بیروت ۱۴۰۴ــ ۱۴۰.
طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن.
اسماعیل‌ بن‌ محمد عجلونی، کشف‌الخفاءومزیل الالباس، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
حسن‌ بن عبداللّه عسکری، کتاب الصناعتین: الکتابة و الشعر، چاپ علی‌محمد بجاوی و محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره) ۱۹۷۱.
بدیع‌الزمان فروزانفر، احادیث مثنوی، تهران ۱۳۴۷ش.
کلیله‌ودمنه، ترجمه کلیله و دمنه، انشای ابوالمعالی نصراللّه منشی، چاپ مجتبی مینوی، تهران ۱۳۴۳ش.
کلینی، اصول کافی.
مجلسی، بحارالانوار.
جلال‌الدین محمد بن محمد مولوی، مثنوی معنوی، تصحیح رینولد آلن نیکلسون، چاپ نصراللّه پورجوادی، تهران ۱۳۶۳ش.
محمد بن احمد وشّاء، الموشَّی، او، الظرف والظرفاء، بیروت ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
هادی هلالی، ریادة الاستشهاد بالحدیث‌و الاثر عندالخلیل‌ بن‌ احمدالفراهیدی، بغداد ۱۴۱۱/۱۹۹۱.

منبع مقاله:
مجید معارف ... [و دیگران]، (1389) مجموعه کتابخانه‌ی دانشنامه‌ی جهان اسلام (10): حدیث و حدیث پژوهی، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اول.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

همایش های ادبیات و فرهنگ و هنر همایش ها ، کنفرانس ها و همایش ملی هزار و یک شب و ادبیات ایران و جهان اردیبهشت ماه محورهای همایش چند حدیث در مورد شوخی و گفتگوی غیر ضروری با نامحرمچند حدیث در مورد شوخی و گفتگوی غیر ضروری با نامحرم مد و مه ادبیات بومی چیست؟ گفتاری از عبدالعلی …خلاصه شده مطلب زیر را می توانید در این آدرس اینجا بخوانید ادبیات بومی چیست ادبیات دانستنی هایی درباره ی فرهنگ و آداب و رسوم مردم …مطالب پیشنهادی آداب و رسوم ماه رمضان در آذربایجان شرقی آذربایجان شرقی قسمت دوم زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد پایان نامه دفاع شده رشته زبان و ادبیات فارسیزبان و ادبیات فارسی گفتارها و دیدگاه هاهر کسی که با زبان و ادبیات سروکار داشته باشد، لاجرم گذارش به دنیای بی‌کران زبان ثبت نام فراگیر پیام نور بر اساس آخرین اطلاعیه دانشگاه پیام نور ثبت نام آزمون کارشناسی ارشد فراگیر پیام نور از زبان و ادبیات فارسی ادبیات فارسیشماره‌ی نوشته ۵۴ ۴ مهدی ماحوزی اسب در ادبیات فارسی و فرهنگ ایرانی اسب‏ در ادبیات احادیث نبوى درباره على علیه السلامـ حدیث حق علماى عامه و خاصه به طرق مختلفه نقل کرده‏اند که رسول خدا صلى الله علیه و خیام ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادخیامبرپایهٔ پژوهش حسن‌لی و حسام‌پور، از سال ۱۳۰۰ خورشیدی تا پایان سال ۱۳۸۰ خورشیدی ۴۲۵ همایش های ادبیات و فرهنگ و هنر همایش ها ، کنفرانس ها و کنفرانس های ادبیات و فرهنگ و هنر سال کنفرانس های ادبیات و فرهنگ و هنر سال های گذشته چند حدیث در مورد شوخی و گفتگوی غیر ضروری با نامحرم چند حدیث در مورد شوخی و گفتگوی غیر ضروری با نامحرم زبان و ادبیات فارسی گفتارها و دیدگاه ها هر کسی که با زبان و ادبیات سروکار داشته باشد، لاجرم گذارش به دنیای بی‌کران زبان‌شناسی هم زبان و ادبیات فارسی ادبیات فارسی شماره‌ی نوشته ۵۴ ۴ مهدی ماحوزی اسب در ادبیات فارسی و فرهنگ ایرانی اسب‏ در ادبیات فارسی مد و مه ادبیات بومی چیست؟ گفتاری از عبدالعلی دستغیب خلاصه شده مطلب زیر را می توانید در این آدرس اینجا بخوانید ادبیات بومی چیست ادبیات بومی دانستنی هایی درباره ی فرهنگ و آداب و رسوم مردم آذربایجان شرقی مطالب پیشنهادی آداب و رسوم ماه رمضان در آذربایجان شرقی آذربایجان شرقی قسمت دوم زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد زنجاندانشگاه پایان نامه دفاع شده رشته زبان و ادبیات فارسی ثبت نام فراگیر پیام نور بر اساس آخرین اطلاعیه دانشگاه پیام نور ثبت نام آزمون کارشناسی ارشد فراگیر پیام نور از سوم خیام ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد خیام برپایهٔ پژوهش حسن‌لی و حسام‌پور، از سال ۱۳۰۰ خورشیدی تا پایان سال ۱۳۸۰ خورشیدی ۴۲۵ مقاله ادبیات بومی چیست ادبیات بومی اقلیمی، هم دارای معنایی وسیع و هم دارای معنایی محدود است کلمه ی بومی در ادبیات و علوم انسانی ادبیات و شعر ادبیات و جامعه ادبیات و هنر


ادامه مطلب ...

جایگاه امامت و ولایت در حدیث سلسلة‌الذهب

[ad_1]
اسطوره از دیدگاه روانکاوی

اسطوره-از-دیدگاه-روانکاوی«در تاریخ روانکاوی، از همان آغاز، مفهومِ کشاکش میان نیروهای روانی در انسان، برانگیخته‌ی تنش یا تشویشی ادامه ...

رد پای ادیپ در بوف کور

رد-پای-ادیپ-در-بوف-کوربوف کور صادق هدایت از عقده‌ی ادیپی بی‌نصیب نمانده است. آقای محمدعلی همایون کاتوزیان در نقد چنین نظری ادامه ...

عقیده‌ی ادیپی در ادب و هنر

عقیده‌ی-ادیپی-در-ادب-و-هنراگر عقده‌ی ادیپ، به اعتقاد بسیاری، جهانشمول است، پس طبیعتاً باید نشانش در بسیاری از آثار ادبی و هنری ادامه ...

عقده‌ی ادیپی و دریافت‌های گوناگون آن

عقده‌ی-ادیپی-و-دریافت‌های-گوناگون-آنعقده‌ی ادیپ، که بزرگترین کشفِ فروید و سنگ پایه‌ی روانکاوی محسوب است، در قاموس روانکاوی فرویدی، دلبستگی ادامه ...

مروری بر حقوق زن در ایران

مروری-بر-حقوق-زن-در-ایرانحقوق زن، مبحثی مهم با گستره‌ی وسیع شاملِ حقوق خصوصی و عمومی زنان است. حقوق زن در حوزه‌ی خصوصی ناظر به ادامه ...

مروری بر حقوق خانواده در کشورهای اسلامی

مروری-بر-حقوق-خانواده-در-کشورهای-اسلامیحقوق خانواده، شاخه‌ای از حقوق مدنی است که به مقررات و قواعد شکل‌گیری، تداوم و انحلال خانواده می‌پردازد. ادامه ...

مروری بر مالکیت فکری (حقوق معنوی)‌ در ایران

مروری-بر-مالکیت-فکری-(حقوق-معنوی)‌-در-ایرانحقوق مالکیت فکری (حقوق معنوی)، اصطلاحی حقوقی به معنای حقوق شناخته شده برای پدیدآورنده‌ی هرگونه اثر فکری ادامه ...

حقوق اقلیت‌های مسلمان در کشورهای غیراسلامی

حقوق-اقلیت‌های-مسلمان-در-کشورهای-غیراسلامیبر پایه‌ی گزارش اجلاس 1980 سازمان کنفرانس اسلامی، حدود یک سوم از مسلمانان جهان در کشورهای غیر عضو این ادامه ...

حقوق اقلیت‌های دینی در قوانین ایران

حقوق-اقلیت‌های-دینی-در-قوانین-ایرانتا پیش از پیروزی انقلاب مشروطه در 1285ش، وضع حقوقی اقلیت‌های دینی، همچون سایر مردم، بیشتر تابع مشی سیاسی ادامه ...


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

حضرت امام جعفر صادق علیه السلامحضرتامامتغییر مسیر از امام صادق ولادت امام و نامگذاری دوران قبل از امامت اوضاع جامعه در حضرت امام موسی کاظم علیه السلامحضرتامامولادت، کنیه و القاب امامت دوران امامت درایت امام ترور شخصیت امام شهادت امام ولادت کبوتر حرم آهنگ پیشوازسلامامروز با کدهای آهنگ پیشواز رضوی اپراتورهای ایرانسل و همراه اول به نزدتون اومدیمزندگینامه امام علی بن موسی الرضا علیه‌السلامآیه ی تطهیر آیه سوره مائده آیه ولایت اعجاز قرآن امامت در قرآن بعثت پیامبر صلى حکمت عملی در سیره امام رضاع نوشته شده در تاریخ ۱۱۳۱۰۰ ۱۳۹۱۰۹۲۰ و در حوزه های فلسفه اخلاق اسلام کوئست مرجعی برای پاسخگویی به سوالات دینی، اعتقادی و شرعی جایگاه امامت و ولایت در حدیث سلسلة‌الذهب حدیث سلسلة‌الذهب از چون در سلسله‌ی سند این حدیث تا جایگاه امامت و ولایت در حدیث امام رضاع با روایت حدیت سلسله الذهب اهمیت امامت را تبیین سلسله الذهب اهمیت امامت جایگاه امامت و ولایت برایش بسیار روشن می شود زیرا در این حدیث امام رضاع با روایت حدیت سلسله الذهب اهمیت امامت را تبیین جایگاه امامت و ولایت برایش بسیار روشن می‌شود زیرا در این حدیث سلسله الذهب اهمیت امامت امام رضاع با روایت حدیت سلسله الذهب اهمیت امامت را تبیین جایگاه امامت و ولایت برایش بسیار روشن می‌شود زیرا در این حدیث سلسله الذهب اهمیت امامت مدینة‌الرضا حدیث سلسلة‌الذهب این موضوع با در نظر گرفتن جایگاه و جایگاه امامت و ولایت حدیث سلسلة‌الذهب و در حدیث سلسلة الذهب ،دعوت به توحید خالص خاندان امامت و ولایت از جایگاه بلند حدیث سلسلة الذهب در امام رضاع با روایت حدیت سلسله الذهب اهمیت امامت را تبیین کند جایگاه امامت و ولایت زیرا در این حدیث، از سلسله الذهب اهمیت امامت راسخون یار همیشه همراه امامت جایگاه امامت و ولایت در حدیث حدیث سلسلة‌الذهب از زبان چون در سلسله‌ی سند این حدیث تا نخستین همایش علمی پژوهشی سلسله الذهب دانشگاه علم و صنعت جایگاه حدیث سلسله الذهب در نهضت علمی امام رضا تبیین جایگاه امامت و ولایت در حدیث سلسله پیام اصلی حدیث سلسلة‌الذهب اطاعت از ولایت است – بیست نیست پیاماصلیحدیث گرو امامت و ولایت دارند در حدیث شریف سلسلة الذهب جایگاه والای حدیث سلسله


ادامه مطلب ...

چند حدیث درباره" عطسه کردن "را بخوانید

[ad_1]

 

تاریخ انتشار : پنجشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۵ ساعت ۰۹:۲۴

Share/Save/Bookmark

 

گذری در زندگی روزانه نشان می‌دهد چه بسیار رفتارها و اقوال که در تباین با اسلوب و مبانی دینی است.

به گزارش بلاغ، در میان مردم خرافات زیادی وجود دارد که نه پایه دینی دارد و نه مایه علمی. یکی از آنها در مورد عطسه کردن است. برخی معتقدند در هنگام عطسه باید در کار مورد نظر عجله نکرد؛ بلکه صبر داشت و انجامش را به تاخیر انداخت؛ اما آیا واقعا چنین است؟
نتیجه تصویری برای عطسه
نگاهی به منابع دینی نشان می دهد که عطسه کردن نه تنها بد نیست؛ بلکه برای سلامتی بسیار مفید است. در حدیث آمده که عطسه موجب راحتى و سلامتی بدن است و تا سه روز و به روایتى تا هفت روز، امان از مرگ است

رسول اکرم (ص) فرمودند: "عطسه مریض دلیل بر عافیت و راحتى بدن اوست. عطسه تا وقتى که از سه تا بیشتر نباشد، براى بدن نافع است و اگر از سه تا بیشتر شد، نشانه بیماری است." حضرت امام صادق (ع) فرمودند:" کسى که عطسه کند از پنج چیز در امان خواهد بود: جذام، سردرد، ریزش اشک ازچشم، گرفتگى بینى و رویش مو در چشم."

مستحب است براى عطسه کننده و کسى که عطسه او را بشنود ولو در نماز باشد، بگوید: "الحمد للّٰه" یا بگوید: "الْحَمْدُ للّٰهِ وَ صلّى اللّٰهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ" و هم چنین بر شنونده مستحب است به عطسه کننده بگوید: "یَرْحَمُکَ اللّٰهُ" یا "یَرْحَمُکُمُ اللّٰهُ" اگرچه در نماز باشد، لکن احوط در نماز، ترک آن است. مستحب است بر عطسه کننده در جواب او بگوید: "یَغْفِرُ اللّٰهُ لَکُمْ"

در منابع روایی، حدیثی وجود دارد که می گوید بعد از دمیدن روح در جسم حضرت آدم علیه الاسلام  وی عطسه کرد. متن روایت چنین است:
ابن عباس از پیامبر اکرم (ص) نقل می کند: «لَمَّا خَلَقَ اللَّهُ تَعَالَى آدَمَ وَ نَفَخَ فِیهِ مِنْ رُوحِهِ عَطَسَ فَأَلْهَمَهُ اللَّهُ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ فَقَالَ لَهُ رَبُّهُ یَرْحَمُکَ رَبُّک ...» هنگامی که خداوند آدم (ع) را آفرید، از روح خود در او دمید، آدم عطسه کرد، خداوند متعال به او فرمود: بگو: "اللَّهُ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ"، وقتى که آدم حمد و ثنای پروردگار گفت، خداوند فرمود: "رحمت پروردگار بر تو باد."

 

 


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

چند حدیث درباره عطسه کردن را بخوانید مجموعه احکامی از روزه نظر مبارک نفر از مراجع معظم تقلید بخشیازاحکامروزه مجموعه احکامی از روزه نظر مبارک ۹ نفر از مراجع معظم تقلید نوشته های خواندنی روح‌اله شنبه ‏ ‏ اگر جمعیت چین به شکل یک صف از مقابل شما راه بروند، این صف به چگونه آرامش داشته باشیم و شاد زندگی کنیم جدید چگونهآرامشداشته چگونه آرامش داشته باشیم و شاد زندگی کنیم رازهای آرامش و شادی در زندگی در دنیای پراضطراب و مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی خداوند هر آنچه را که موجب لذت انسان می شود، منع نکرده و انسان را از آن بازنداشته است طلاقهای بازیگرانطلاقهای بازیگران سینمای ایران طلاقهایبازیگران طلاق بازیگران مشهور ایرانی با طلاقهای بازیگران سینما که سرو صدای زیادی به پا کردند زوج های از قهرمان و شعار، تا بی قهرمانی و شعور در فرهنگ و همزمان عواطف ما ، شخصیت قهرمان که عادتا در پایگاه تخصصی نقد و بررسی عرفانهای کاذب مقاله مهم درباره شناخت بهتر مسیحیان صهیونیست ، که حدود یک چهارم جمعیت آمریکا۷۰ ملیون نفر استرس و راههای رسیدن به آرامش روح و روان آرشیو سایت علمی قابل توجه افرادی که استرس دارند متخصصا ن اصول ساده ای را برای رفع اضطراب مزمن توصیه کرده اند


ادامه مطلب ...

حدیث مرفوع چیست؟

[ad_1]

حدیث مرفوع توسط راوی بدون ذکر سند به معصوم نسبت داده شده است. حدیث مرفوع جزو احادیث ضعیف است و از نظر اعتبار شبیه حدیث مرسل است.

حدیث مرفوع حدیثی است که که راوی بدون ذکر سند، آن را به معصوم نسبت داده باشد. حدیث مرفوع جزء احادیث ضعیف محسوب شده و از نظر اعتبار تفاوت چندانی با حدیث مرسل ندارد زیرا در حدیث مرسل هم سلسله سند پیوسته نیست. حدیث مرفوع به معنای دوم از اقسام مشترک بین چهار قسم اصلی حدیث است.

تقسیم بندی احادیث و جایگاه حدیث مرفوع

اقسام حدیث تقسیم بندی‌هایی در علوم حدیث است که برای فهم بهتر سند یا متن روایات به کار می‌رود. این تقسیمات عبارتند از:

تقسیم بر اساس تعدد سند:

خبر واحد

خبر مُسْتَفیض

خبر غریب

خبر عزیز

خبر متواتر

تقسیم بر اساس اعتبار سند:

صحیح (و اقسام آن: صحیح مُضاف، متفق‌ٌعلیه، اعلا، اوسط، ادنی)

حَسَن

موثوق

قوی

ضعیف (و اقسام آن: مُدْرَج، مشترک، مُصَحَّف، مؤتلف و مختلف)

تقسیم بر اساس اتصال یا قطع سند:

مُسنَد

مُتَّصِل

مَرفوع

موقوف

مَقطوع

مُرْسَل

مُنْقَطِع

مُعْضَل یا مشکل

مُضْمَر

مُعَلَّق

مُعَنْعَن

مُهْمَل

حدیث مرفوع . معنی مرفوع

تقسیم بر اساس متن:

نَصّ

ظاهر

مُؤَوَّل

مُطلَق و مُقَید

عام و خاص

مُجْمَل و مُبَین

مُکاتَب و مکاتِبه

مشهور

متروک

مطروح

حدیث قدسی

شاذ

مقلوب

متشابه

تقسیم بر اساس عمل به روایت:

حجت و لاحجت

مقبول

ناسخ و منسوخ

حدیث مرفوع چه حدیثی است؟

حدیث مرفوع از اصطلاحات علم درایه و در دو معنا به کار رفته است:

  • حدیثی که یک یا بیشتر از یک راوی آن از میانه یا آخر سند آن افتاده باشد، با تصریح به لفظ رفع، مانند آن که گفته شود: «روی الکلینی عن علی بن ابراهیم، عن ابیه، رَفَعَهُ عن ابی عبداللَّه (ع)» که در این سند، میان پدر على بن ابراهیم قمى؛ یعنى ابراهیم بن هاشم، تا امام صادق (ع) یک یا چند راوى حذف شده و به لفظ "رفع" نیز تصریح شده است. این نوع رفع، مصداق حدیث مرسل است. به عبارت دیگر خبری است که نام برخی از راویان ابتدای سند ذکر شده و راوی آخر بدون ذکر نام واسطه‌های خود تا معصوم، نقل حدیث کند.
  • حدیثی که آخر سند آن به قول یا فعل و یا تقریر معصوم (ع) اضافه شود؛ خواه در سند آن ارسال باشد یا نباشد، مانند این که صحابی امام بگوید: «امام صادق (ع) چنین فرمود یا دیدم امام چنین کاری کرد یا من در محضر امام فلان کار را کردم و آن حضرت انکار نکرد». به عبارت دیگر هر حدیثی که به معصوم نسبت داده شود مرفوع می باشد اعم از آن که سند متصل باشد، یا منقطع. طبق این تعریف اصطلاح مرفوع در برابر دو اصطلاح موقوف (روایت منتسب به صحابی) و مقطوع (روایت منتسب به تابعی) قرار دارد. حدیث مرفوع به معنای دوم از اقسام مشترک بین چهار قسم اصلی حدیث است.

حدیث مرفوع از نگاه صاحب کتاب علم حدیث

صاحب کتاب علم حدیث می گوید: آیت الله مامقانی (ره) معتقد است گرچه این کلمه (مرفوع) در معنای دوم بیشتر به کار برده می شود، اما استعمال آن در معنای اول، در کتب فقه شایع تر است.

حدیث مرفوع از دیدگاه شیعه و سنی

  • طبق دیدگاه شیعه حدیث مرفوع حدیثی است که ضمن آن قول، فعل یا تقریری به پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (علیهم السلام) نسبت داده شود.
  • حدیث مرفوع نزد اهل سنت یعنی حدیثی که به حضرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم متصل می شود بدون هیچ گونه انقطاع نه به صحابه (حدیث موقوف) یا تابعین (حدیث مقطوع). حدیث مرفوع مرفوع به دو دسته تقسیم میشود: مرفوع صریح و مرفوع حکمی.

مثال مرفوع صریح: همانند قول صحابی که می فرماید: «از پیامبر اکرم (ص) شنیدم که فرمودند: ...» و یا همانند قول اصحاب که می فرماید: «من رسول الله (ص) را دیدم که فلان کار را انجام می دادند» و یا این که اصحاب می فرمایند: «فلانی نزد پیامبر اکرم (ص) کاری را انجام داد و آن حضرت عمل وی را انکار ننمود».

مثال مرفوع حکمی: همانند اخباری که توسط اصحاب و یاران پیامبر اسلام نقل شده و هیچ گونه مجالی برای اجتهاد در آن مورد وجود ندارد. همچنین آن اخبار در هیچ یک از کتب متقدمین یافت نمی شود. همانند اخبار و قصه های پیامبران گذشته و یا حوادث آتیه همچون جنگ های جهانی و فتنه ها و احوال روز قیامت و ثواب مخصوص برای عبادت مخصوص و عذاب مخصوص برای فلان عمل مخصوص. همه این موارد، از جمله احادیث مرفوع حکمی محسوب شده و هیچ راهی برای روایت اصحاب، جز شنیدن از رسول اکرم (ص) ندارد.

منابع بیشتر برای مطالعه درباره حدیث مرفوع

برای مطالعه بیشتر می توانید به کتاب "المصطلحات" که در مرکز معجم فقهی به چاپ رسیده مراجعه کنید.


گردآوری: مجله اینترنتی ستاره


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

اسم اعظم خداوند چیست و چه فضایلی دارد؟ پایگاه …پیامبر صلی الله علیه وسلم در چندها حدیث به ما خبر داده است که خداوند دارای نام بزرگی گروه ادبیات عرب متوسطه پیربکران تجزیه و …عربی عمومی درس اول نقش رَبِّ در عبارت رَبِّ اشرَح لیِ صدری چیست ؟ ج منادای اسلام کوئست مرجعی برای پاسخگویی به سوالات دینی، اعتقادی و شرعیبررسی متنی سندی روایات عصمت امامان …بررسی متنی سندی روایات عصمت امامان علیهم‌السّلام بخش اول عصمت امامان ع در آیینه حروف شبیه به لیس لای نفی جنسحروف شبیه به لیس لای نفی جنس اهداف درس آشنایی با حروف تشبیه به لیس و عملکرد آنموصوف و صفت صفت و موصوف را در جملات زیر ببینید بسم اللّه الرّحمن الرّحیم اللّه موصوفعربی دبیرستان قواعد عربی دوم درس دهمقواعد عربی دوم درس دهم متن و ترجمه کتاب های عربی دبیرستان خط به خط همه ی کتاب هابه قداست این مکان را جدی بگیرید آکابا نظر به آیات الهی و پرداختن آیات متعددی در قرآن به کلمه بیتچنین به دست می آید که این حروف جرّ بحث انواع اضافه عربی آسانآموزش زبان عربی به زبان ساده و آسان به نام حضرت علم و عالم و معلوم معانی حروف جر فرهنگی دیه تصادفات و قصاصفرهنگی دیه تصادفات و قصاص معارف اسلامی و احکام فقهی گروه ادبیات عرب متوسطه پیربکران تجزیه و تحلیل عربی عمومی عربی عمومی درس اول نقش رَبِّ در عبارت رَبِّ اشرَح لیِ صدری چیست ؟ ج منادای مضاف با اسم اعظم خداوند چیست و چه فضایلی دارد؟ پایگاه وااسلاماه پیامبر صلی الله علیه وسلم در چندها حدیث به ما خبر داده است که خداوند دارای نام بزرگی است که اسلام کوئست مرجعی برای پاسخگویی به سوالات دینی، اعتقادی و شرعی بررسی متنی سندی روایات عصمت امامان علیهم‌السّلام بخش اول بررسی متنی سندی روایات عصمت امامان علیهم‌السّلام بخش اول عصمت امامان ع در آیینه روایات حروف شبیه به «لیس» لای نفی جنس حروف شبیه به «لیس» لای نفی جنس اهداف درس آشنایی با حروف تشبیه به «لیس» و عملکرد آن عربی دبیرستان قواعد عربی دوم درس دهم قواعد عربی دوم درس دهم متن و ترجمه کتاب های عربی دبیرستان خط به خط همه ی کتاب هابه همراه موصوف و صفت صفت و موصوف را در جملات زیر ببینید بسم اللّه الرّحمن الرّحیم اللّه موصوف قداست این مکان را جدی بگیرید آکا با نظر به آیات الهی و پرداختن آیات متعددی در قرآن به کلمه بیتچنین به دست می آید که این مکان حروف جرّ بحث انواع اضافه عربی آسان آموزش زبان عربی به زبان ساده و آسان به نام حضرت علم و عالم و معلوم معانی حروف جر فرهنگی دیه تصادفات و قصاص فرهنگی دیه تصادفات و قصاص معارف اسلامی و احکام فقهی ما معنى حدیث مرفوع معنى حدیث مرفوع حدیث مرفوع é é é


ادامه مطلب ...

نشانه‌شناسی حدیث شریف سلسلة‌الذهب

[ad_1]
نویسندگان:
محمدکاظم فرقانی (1) محمد آقائی (2) محمدرضا فتحی‌مهر (3)

چکیده

احادیث مربوط به امام رضا (علیه السلام) با توجه به موقعیت تاریخی ویژه‌ای که در آن قرار داشتند. بسیار حائز اهمیت است که در آن میان حدیث شریف سلسلة‌الذهب از حلاوت و بلاغت خاصی برخوردار است. لزوم مطالعه در عمق فرمایش‌های امام رضا (علیه السلام) مسئله‌ای مهم است که طی قرون گذشته اغلب با شهود عرفانی انجام می‌پذیرفت، با پیشرفت چشمگیر زبان‌شناسی غربی لزوم بررسی مجدد این احادیث با استفاده از مفاهیم دانش نشانه‌شناسی و زبان‌شناسی متن مورد توجه جدی قرار گرفت، به همین علت مقاله‌ی حاضر با بهره‌گیری از ظرفیت‌های دانش نشانه‌شناسی به بررسی این حدیث می‌پردازد. سؤال اصلی این است که ویژگی‌های ساختاری و انسجام متنی حدیث شریف سلسلة‌الذهب از لحاظ شکل‌گیری بافتار متنی و عوامل دخیل در آن چیست؟ نوشتار پیش رو با استفاده از مفاهیم دانش نشانه‌شناسی در قالب مفاهیم عملیاتی شده‌ی روش تحلیل زبان شناسانه‌ی هلیدی به بررسی ویژگی‌های ساختاری و انسجام متنی این حدیث شریف می‌پردازد. از نتایج مطالعه‌ی حاضر این است که متن این حدیث شریف از لحاظ تمامی عناصر انسجام بخشی متن از دیدگاه تحلیلی هلیدی در بالاترین سطح ممکن قرار دارد.

مقدمه

احادیث معصومین (علیهم السلام) ارزشمندترین منبع برای درک اسلام ناب است و هر یک از ایشان بنا به موقعیت تاریخی خاصی که در آن قرار داشتند و بر اساس درک نیازهای واقعی مؤمنان، اقدام به بیان سخنان گهرباری می‌کردند. درآن میان احادیث منقول از امام رضا (علیه السلام) با توجه به موقعیت ویژه آن حضرت در دربار مأمون عباسی و شرایط اجتماعی ایرانیان از جمله پذیرش ولایت امام علی (علیه السلام) و به تبع ایشان پذیرش ولایت امام رضا (علیه السلام) دارای مطالبی گسترده و عمیق است. از معروف‌ترین احادیث منقول از آن حضرت باید به حدیث شریف سلسلة‌الذهب اشاره کرد که بنا به اعتراف بزرگان شیعه و کبار اهل سنت، دارای ژرفایی عمیق است. البته باید اشاره کرد که اصطلاح «سلسلة‌الذهب» نامی خاص برای این حدیث گرانمایه نیست؛ بلکه حدیث‌شناسان، از این نام برای اشاره به تمامی احادیثی که سلسله‌ی روایتگران آن تنها معصومین هستند استفاده می‌کنند یعنی روش «روایه الابناء عن الاباء» (طبسی، 1391: 27).
به دلیل ارجمند بودن این حدیث، در طول قرون متمادی تنها بزرگان علما و عرفا در شرح این حدیث مطالبی بیان کرده‌اند که نوعاً محدود به شرح عرفانی و احیاناً استفاده از این حدیث برای شفای بیماران و دیوانگان (ابن حجر هیثمی، 1417، ج 2: 595) بوده است. البته در مواقعی نادر نیز در برخی از کتاب‌های معانی و بیان درباره‌ی شگفتی‌های لغوی این حدیث مطالبی بیان شده که بسیار اندک است. با گسترش زبان‌شناسی در طول قرن بیستم و مطرح شدن علم نشانه‌شناسی که پیش فرض خویش را بر زندگی انسان‌ها در دنیای نشانه‌ها گذاشت و سطح تحلیل تقطیعی متن را از کلمه ارتقا داده و به جمله و در مرحله‌ی بعد تمام متن رساند، این نیاز مطرح است که احادیث معصومین (علیهم السلام) را در فضای علمی و تحلیلی جدید مورد بررسی دوباره قرار دهیم تا بر اساس علوم نظری جدید نیز شگفتی‌های آن سخنان گهربار را دریابیم. سؤال اصلی این است که ویژگی‌های ساختاری و انسجام متنی این حدیث شریف از لحاظ شکل‌گیری بافتار متنی و عوامل دخیل در آن چیست؟ نوشتار پیش‌رو با استفاده از مفاهیم علم نشانه‌شناسی در قالب مفاهیم عملیاتی شده‌ی روش تحلیل زبان‌شناسی متن هلیدی به بررسی ویژگی‌های ساختاری و انسجام مستنی حدیث شریف سلسلة‌الذهب می‌پردازد.

پیشینه

صرف‌نظر از نویسندگان متقدم که کارهایی در تحلیل این حدیث شریف انجام دادند، بسیاری از پژوهشگران و علمای متأخر نیز فعالیت‌هایی گسترده در توضیح و تحلیل این حدیث گرانمایه انجام دادند که مناسب است برای روشن شدن وجه تمایز میان بررسی حاضر و آن پژوهش‌ها به توضیحی مختصر از اهم آنها اشاره شود:

1. کتاب امام‌شناسی اثر علامه طهرانی

یکی از علمای متأخر که در زمینه‌های گوناگون دینی، مذهبی و عرفانی، آثاری مهم و قابل تأمل را به رشته‌ی تحریر درآورده‌اند حضرت آیت الله سیدمحمد حسین حسینی طهرانی معروف به علامه طهرانی است. از جمله مهم‌ترین آثار تألیفی ایشان کتاب گرانسنگ امام‌شناسی است. در جلد پنجم این کتاب در صفحه‌های 133 تا 142 ایشان بحثی مبسوط را درباره‌ی این حدیث شریف مرقوم کرده‌اند. در ابتدای بحث، توضیح کلی پیرامون صدور حدیث و شرایطی که امام رضا (علیه السلام) این مطلب را بیان کرده‌اند گفته شده، سپس در بخش بعدی، بحثی با عنوان «حدیث سلسلة‌الذهب بنا به نقل قدمای اصحاب» آمده است و در آن نقل‌های گوناگون از این حدیث بیان شده و اختلاف نسخه‌ها و قرائت‌های مختلف از آن بیان شده است. در آخرین بخش آن، مطلبی با عنوان «تحقیق پیرامون حدیث سلسلة‌الذهب» ارائه شده که علامه طهرانی به توضیح مبسوط به این موضوع پرداخته است. کار ویژه‌ی این حدیث نشان دادن راه رسیدن به توحید است و چه سان می‌توان با بهره‌برداری از این حدیث گرانمایه به توحید حقیقی دست یافت که البته این معنا را علامه طهرانی از طریق بیان آیات، احادیث و شرح آنها بیان می‌کنند. پس علامه طهرانی این حدیث را معبری برای رسیدن به توحید ذات خداوند می‌دانسند و روش ایشان نیز مراجعه به احادیث و شرح‌های مختلف از آیات قرآن مجید است.

2. «بررسی حدیث سلسلة‌الذهب» اثر محمد رحمانی

در زمستان 1375 در شماره‌ی دوم فصلنامه‌ی علوم حدیث، مقاله‌ای از محمد رحمانی منتشر شد که به بررسی حدیث شریف سلسلة‌الذهب پرداخت. البته تمایزی مهم با سایر پژوهش‌ها داشت و آن این بود که وی در انتهای پژوهش خود مطلبی را با عنوان «پیام حدیث» آورد و در این بخش با استفاده از این حدیث به مطالبی جالب توجه رسید. در ابتدای مقاله به بررسی متن و سندهای گوناگون این حدیث در کتاب‌های شیعه و پس از بیان مطالب مبسوط در این زمینه، به بررسی همین موضوع در کتاب‌های اهل سنت پرداخته است. در بخش بعدی این پژوهش به بررسی عناوین حدیث در علم درایه پرداخته و بعد از آن، مطلبی در باب اهمیت سند حدیث در نظر محدثان شیعه و سنی بیان شده است. بعد از پایان این بحث، پژوهشگر به شناسایی کتاب‌هایی می‌پردازد که حدیث مذکور را در خود جای داده‌اند و ذیل همین مطلب مصادر متعددی را بیان می‌کند که به نقل این حدیث شریف پرداخته‌اند. آخرین بخش این پژوهش به بررسی پیام حدیث می‌پردازد و پژوهشگر مدعی می‌شود که پیام نهایی این حدیث شریف تبیین فلسفه‌ی سیاسی اسلام است، محقق از طریق نقل چند حدیث و شرح آنها، به این مطلب می‌پردازد که چگونه این حدیث شریف سه اصل مهم توحید، نبوت و امامت را در دل خود جای داده است.

3. «توحید و امامت در حدیث سلسلة‌الذهب» اثر حسین حبیبی‌تبار و محمدمحسن مروجی طبسی

در بهار 1392 در شماره‌ی 85 فصلنامه‌ی کلام اسلامی، مقاله‌ای مشترک از حسین حبیبی‌تبار و محمد محسن مروجی طبسی با عنوان «توحید و امامت در حدیث سلسلة‌الذهب» منتشر شد. بخش اول این پژوهش به این موضوع پرداخته است که آیا حدیث مذکور در منابع اهل سنت بیان شده است یا خیر و پس از پاسخگویی به این پرسش در بخش بعدی پژوهش به این پرسش پاسخ می‌دهد که آیا حدیث در مصادر و منابع حدیثی اهل سنت و کتاب‌های شیعی به گونه‌ای یکسان بیان شده یا خیر و اگر یکسان است در این صورت نگاه اهل سنت به این حدیث شریف چگونه است؟ در انتهای پژوهش بحث مفصلی درباره‌ی رابطه‌ی میان توحید و امامت بیان شده که با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی، رابطه‌ی میان این اصول بیان شده است، البته باید اشاره کرد که نه تنها این قسمت پژوهش با روش مذکور پیش می‌رود که اساساً تمام پژوهش با این روش جلو رفته است.
با مطالعه‌ی پیشینه‌ی پژوهش که در سطور بالا آمد به چند نکته‌ی مهم دست می‌یابیم و آن این است که تمامی پژوهش‌های اشاره شده، از حیث روش‌شناسی در یک گونه‌ی روشی قرار می‌گیرند و تمامی این پژوهش‌ها عملاً سؤال‌های یکسان را پاسخ گفته‌اند که ویژگی این پاسخگویی بوده است که تنها در چارچوب سنت اسلامی قابل فهم هستند و از منظر کلام، عرفان یا علم درایه الحدیث به کاوش در این حدیث پرداخته‌اند. با مطالعه‌ی سایر پژوهش‌های صورت گرفته درباره‌ی این حدیث نیز به نتایجی مشابه دست می‌یابیم. نگارندگان این نوشتار بر این باورند که لازم است علاوه بر این دسته‌ی پژوهش‌ها که مشخصه‌های این کلام را در سنت اسلامی مورد بررسی قرار می‌دهد، یک رشته پژوهش با استفاده از علوم امروزین غربی نیز انجام گیرد تا اعجاز این حدیث را از منظر کسانی که هیچ‌گونه آگاهی نسبت به مؤلفه‌های سخنان معصومین (علیهم السلام) ندارند نیز آشکار و زیبایی آن بیش از پیش نمایان شود.

چارچوب نظری

1. نشانه‌شناسی

دانش نشانه‌شناسی بر نظریه‌های زبان شناس مشهور سوییسی فردینان دو سوسور (4) و فیلسوف آمریکایی، چارلز ساندرز پیرس (5) بنا نهاده شد و با آنکه در سال‌های بعد پیشرفت‌های زیادی در نشانه‌شناسی روی داد اما مباحث مطرح شده توسط این دو اندیشمند همانند گذشته ارزش بنیادی خود را حفظ کردند (سجودی، 1393: 12).
از دیدگاه سوسور نشانه به عنوان پدر زبان‌شناسی جدید (کالر، 1379: 102) الگویی دو وجهی دارد و از دال که همان تصور صوتی است و مدلول که تصور مفهومی بوده تشکیل شده است. البته باید توجه داشت که از نظر سوسور، دال و مدلول مادی نیست، جنبه‌ی فیزیکی ندارد و این‌گونه نیست که بشود یک شیء را به یک نام پیوند زد چون اگر قرار بود نشانه‌ها از طریق مصداق بیرونی و خارجی معنادار شوند زبان به صورت کلی از هم می‌پاشید زیرا در آن صورت نشانه‌ها باید قائم به خود عمل می‌کردند نه در نظام زبان (هارلند، 1380: 32-30). نشانه، یک تصور مفهومی را به یک تصور صوتی پیوند می‌زند (سوسور، 1378: 96) و در واقع نشانه بنیادی است که از هم‌گشتگی دال و مدلول پدید می‌آید (Saussure, 2011: 67) و همین ارتباط بین دال و مدلول را فرایند دلالت می‌نامد و فرایند نشانه‌شدگی تا بی نهایت ادامه می‌یابد و در یک زنجیره‌ی نامتناهی دال و مدلول‌ها با هم پیوند یافته و باز مدلول‌ها تبدیل به دال‌های تازه می‌شوند و این فرایند همیشه ادامه می‌یابد (Wirth, 2003: 37). دال و مدلول به عنوان دو روی سکه‌ی نشانه به دلیل داشتن نوعی هم‌گشتگی متداعی، ارتباطی عمیق با یکدیگر دارند و دارای نوعی وابستگی دوطرفه هستند که باعث شده هیچ کدام بر دیگری برتری نداشته باشند چون در واقع نشانه حاصل پیوند این دو با هم است (Saussure, 2011: 66-110). البته تولید نشانه انتهای کار نیست چون هیچ نشانه‌ای به تنهایی ارزش ندارد و هر نشانه ارزش خود را در ارتباط با سایر نشانه‌ها به دست می‌آورد، در واقع ارزش هر نشانه به ارتباط آن با سایر نشانه‌ها در درون نظام گفتمان زبان بستگی دارد (سجودی، 1393: 16). پس هما‌ن‌طور که بیان شد دیدگاه سوسور نسبت به ارزش دارای جنبه‌ی افتراقی بوده و وی در جای جای مباحث خود بر افتراق بین نشانه‌ها تأکید کرده است، به این معنا که امکان ندارد یک زبان تنها از یک نشانه تشکیل شده باشد چون در این صورت آن نشانه برای اشاره به همه چیز به کار برده می‌شود و نمی‌تواند چیزی را از چیز دیگر متمایز سازد، به همین علت باید دست‌کم یک نشانه‌ی دیگر نیز وجود داشته باشد تا این نشانه از طریق آن نشانه‌ی دیگر مورد شناسایی قرار گیرد و قلمرو معنایی خویش را به دست آورد (Sturrok, 1979: 10)باید توجه داشت که همه چیز در همین وجه افتراقی و سلبی خلاصه نشده، بلکه نشانه حاصل دیالکتیک سلب و ایجاب است، وجه ایجابی نشانه، همان است که تصوری صوتی را به تصوری مفهومی پیوند می‌زند و وجه سلبی نشانه، کارکرد آن در درون نظام زبان است، به این معنا که هر نشانه با محدود کردن دایره‌ی دلالت خویش و سلب نشانه‌های دیگر، ارزش خود را در نظام زبان به دست می‌آورد.
اما نشانه از دیدگاه پیرس دیگر دووجهی نیست. از نظرگاه وی نشانه سه قسمت دارد: بازنمودن یعنی صورتی که نشانه به خود می‌گیرد، تفسیر یعنی معنایی که از نشانه حاصل می‌شود و موضوع که نشانه به آن ارجاع می‌دهد (1381: 52). در واقع اگر بخواهیم الگوی پیرس را با سوسور مورد مقایسه قرار دهیم باید اشاره کنیم که در الگوی پیرس، موضوع (ابژه) وجود دارد که الگوی سوسور فاقد آن است، مفهوم باز نمودن را با اغماض می‌توانیم چیزی مشابه دال در الگوی سوسوری تصور کنیم و مفهوم تفسیر را نیز می‌توانیم در مقابل مدلول سوسوری قرار دهیم (Silverman, 1983: 15).

2. متن

در قسمت قبل درباره‌ی مفهوم نشانه از منظر پدران نشانه‌شناسی مطالبی ارائه شد که راه را برای ورود به بحث تحلیل متون باز می‌کند، به صورت ریشه‌ای، مفهوم متن را باید در تمایزی که سوسور بین زبان و گفتار مشخص می‌کند جستجو کرد، به اعتقاد وی زبان به اقتضای هستی خود مفهومی اجتماعی است و به صورت کامل در حیطه‌ای جدا از فرد قرار می‌گیرد، اما گفتار، فردی است و به خواست و اراده‌ی گوینده بستگی دارد (سوسور، 1378: 29-28) و در همین بخش گفتار است که متن تولید می‌شود. طبق همین تقسیم‌بندی بود که سوسور دو گونه‌ی زبان‌شناسی زبان و زبان‌شناسی گفتار را از هم تفکیک کرد و البته خودش در سنت اول به مطالعه پرداخت (سجودی، 1393: 96)؛ اما بعد از وی و در دهه‌های بعد، زبان‌شناسی گفتار پیشرفت‌های چشمگیری به خود دید که بزرگ‌ترین پیشرفت‌های آن در گفتارهای هلیدی (6) در کتاب درآمدی بر دستور نقش گرا (7) به وقوع پیوست.

3. متن و ویژگی‌های آن از دیدگاه هلیدی

هلیدی از معروف‌ترین زبان‌شناسان معاصر است و از جمله‌ی اولین کسانی است که ورودی عمیق در حوزه‌ی زبان‌شناسی متن داشته‌اند. نقطه‌ی تمایز وی با هم‌عصران خویش این بود که او سطح تحلیل متن را از جمله و مطالعات دستور زبانی فراتر برد و به مفهوم متن، بافتار متنی و وجوه مؤثر در آن پرداخت. وی در کتاب خود به توضیح اینکه انسجام متنی چگونه ایجاد می‌شود و چه زمانی می‌توانیم بگوییم با متن سروکار داریم نه «نا متن» و راه‌های شناخت بافتار متنی منسجم از غیر آن می‌پردازد و توضیح می‌دهد که دو دسته عوامل ساختاری و انسجامی در ترکیب با هم به شکل بافتار منسجم نمایش داده خواهند شد و در قسمت بعد به کارکرد زیر شاخه‌های این عوامل در شکل‌دهی به بافتار منسجم متنی می‌پردازد.
وی می‌نویسد در تمام زبان‌های دنیا، پیام از طریق بند انتقال پیدا می‌کند و فرض بر این است که هر بند دارای یک مطلع و کانون باشد. مطلع همان است که سخن با آن شروع می‌شود، نهاد یا فاعل در جمله یا هر آن چیزی که قصد داریم درباره‌اش سخن برانیم، انتخاب مطلع، بند به بند، موجب گسترش و شکل یافتن هستی کلی متن می‌شود، وی معتقد است انتخاب مطلع، بستگی به گونه‌ی زبانی دارد، کانون برخلاف مطلع که به ساختار موضوعی ارتباط دارد، به ساختار اطلاعاتی مرتبط بوده یعنی در بحث اطلاعات جدید و اطلاعات کهنه قابل فهم است، در واقع انتخاب کانون به این مربوط می‌شود که گوینده می‌خواهد چه چیزی را به عنوان اطلاعات جدید مطرح کند. در گفتار، اطلاعات جدید با تأکید لحنی مشخص می‌شود، در واقع کانون، همان اطلاعات جدیدی است که گوینده قصد دارد برای مخاطبش بازگو کند، البته باید اشاره کنیم که برای شخص گوینده هیچ اطلاعات تازه‌ای وجود ندارد؛ بلکه به صورت منطقی بر اساس اهمیتی که برای هر بخش از گفتارش قائل است آن را بیان می‌کند و بنا بر همین سیر منطقی، اطلاعات را بر اساس درجه‌ی اهمیت، از کم اهمیت - به زعم گوینده - به پر اهمیت بیان می‌کند و اساساً پر اهمیت‌ترین بخش سخن خویش را در قسمت پایانی گفتار می‌آورد. رعایت این اولین نکته، قسمتی از فرایند انسجام‌بخشی به بافتار گفتار را تکمیل می‌کند.
دومین نکته‌ای که در فهم میزان انسجام متن تأثیر دارد رعایت انسجام واژگانی و معقول بودن ارجاع‌ها است. در واقع از مهم‌ترین عوامل انسجام‌آفرینی در یک متن سلسله ارجاع‌ها است که از طریق انسجام واژگانی یعنی تکرار، هم‌معنایی و ارجاع این ویژگی تقویت می‌شود. انسجام واژگانی یعنی به کارگیری واژه‌های یکسان یا واژه‌های هم‌معنای آن در متن که از این طریق انسجام واژگانی در متن به صورت دقیق مورد توجه قرار گیرد. درباره‌ی ارجاع، دو نکته اهمیت دارد: اول آنکه شرط ارجاع موفق آن است که به درستی شنونده یا مخاطب را به هستی مورد نظر رهنمون سازد و بعد، این گوینده است که با عمل ارجاع، به عبارت، بار ارجاعی می‌دهد، هر چند ممکن است در کلام بگوییم این عبارت به فلان مرجع ارجاع می‌دهد (Lyons, 1977: 177).
سومین نکته‌ای که رعایت آن در بهبود بخشی به بافتار متن اثر می‌گذارد توجه ویژه به حذف و جایگزینی است. جایگزینی یعنی قرار دادن یک هستی به جای هستی دیگر به شکلی که همان کارکرد را در متن داشته باشد، البته باید در نظر داشت که هستی‌های همسان، توانایی جایگزین شدن به جای یکدیگر را دارند نه عناصر و هستی‌های متفاوت، یعنی اسم به جای اسم و فعل به جای فعل. حذف، به این معناست که یک هستی را به صورت کامل از بافت متن حذف کنیم به نحوی که فقط ظاهر آن هستی از متن حذف شده باشد اما تأثیر آن همانند گذشته در جمله وجود داشته باشد. در واقع حذف همان چیزی است که در دستور زبان فارسی به آن «حذف به قرینه» می‌گویند. البته طبق تصریح هلیدی این ویژگی بیشتر در گفتگو استفاده می‌شود تا تک‌گویی.
آخرین عنصری که در محک زدن انسجام معنایی متن تأثیر دارد مقوله‌ی پیوند است. پیوندها، عناصر ربطی هستند، عناصری که صرفاً وظیفه وصل کردن جمله‌ای به جمله‌ی دیگر را ندارند بلکه دارای معنایی هستند که باعث می‌شود به وجود پیش فرض‌ها یا عناصر دیگری در متن پی ببریم و در واقع به کارگیری هوشمندانه‌ی آنها می‌تواند نقش بسزایی در منسجم کردن بافتار متن داشته باشد که از انواع آن می‌توان به پیوندهای افزایشی، تباینی، علّی و زمانی اشاره کرد. پس از اشاره به این مفاهیم، هلیدی بر این تأکید می‌کند که متن دارای ساختار معنایی است نه دستوری و در تحلیل متون باید به ساختار معنایی متن توجه شود، همان‌گونه که در تحلیل جمله باید به ساختار دستوری و در تحلیل کلمه باید به تحلیل واج‌شناسی بپردازیم. شرط پیوستگی متن، دارا بودن انسجام است و هم اینکه شکل پیوستگی متن باید تحت تأثیر گونه‌ی متن و دارای تناسب معناشناختی باشد. اگر متنی دارای ویژگی‌هایی که در بالا اشاره شد باشد می‌توانیم بگوییم که با یک «متن» سروکار داریم و اینکه این متن از لحاظ انسجام و بافت‌مند بودن در بهترین شرایط قرار دارد (Halliday, 1994: 313-318) به نقل از سجودی، 1393: 106-96).
با توجه به آنچه در سطور قبل آمد روشن شد که شیوه‌ی تحلیل این گفتار بنا بر آرای زبان‌شناسی متن هلیدی است و در واقع با توجه به متن حدیث گران‌سنگ سلسلة‌الذهب به معنای سوسوری آن و به کمک عناصر انسجام بخش بافتار متن که در آرای هلیدی آمد به تحلیل نشانه‌شناختی این حدیث می‌پردازیم تا - هر چند اندک - به درک معنای این حدیث امام رضا (علیه السلام) برسیم که فرمودند: «اگر مردم زیبایی‌های سخنان ما را می‌شناختند، بی شک از ما پیروی می‌کردند» (ابن بابویه، 1372، ج 1: 307) و دریابیم که گنجینه‌ی سخنان آن بزرگواران بعد از گذشت قرن‌های متمادی و دگرگون شدن اساسی مفاهیم زیبایی‌شناختی و ساخت‌مندی بافتار، همچنان دارای قوت و شکوه گذشته‌ی خود هستند و حتی از طریق بررسی این متون به وسیله‌ی آرای کسانی که هیچ‌گونه آگاهی نسبت به احادیث آن بزرگواران ندارند و تنها به ارائه‌ی شاخص‌های ساخت‌مندی از طریق عقل انسانی پرداخته‌اند نیز می‌توان آنها را در آرمانی‌ترین حالت متصور در نزد زبان‌شناسان و فیلسوفان غربی یافت.

متن حدیث و ترجمه‌ی آن

عَن أبی الصَلتِ عَبدِالسَلام بنِ صالحِ بنِ سُلیمانِ الهَرویِّ قالِّ: کنتُ معَ علیِّ الرِّضا (رضی الله عنه) حینَ خرجَ مِن نیسابورَ وَ هُوَ راکبٌ بَغلَتَه الشَهباءِ، فإذا أحمدِبنِ الحربِ وَ یحَیَی بنِ یَحیَی وَ إسحاقِ بن راهَوَیه وَ عدَّه من اَهلِ العلمِ قَد تَعلقُوا بلجامِ بَغلَتَه فَقَالُوا: یَابنَ رَسُولِ الله! بحقِّ آبائِکَ الطاهرینَ حَدِّثنا بحدیثٍ سَمِعتَهُ عَن أبیکَ عَن آبائِهِ رَضیَ اللهُ عَنه. فَأخرَجَ رَأسَهُ الشریفَ مِن مَظلّتهِ وَ قَالَ: «لَقَد حَدّثَنی أبی موسی، عَن أبیهِ جعفرٍ، عَن أبیهِ محمدٍ، عَن أبیهِ علیّ، عَن أبیهِ الحُسَینِ، عَن أبیهِ علیِّ بنِ أبیطالبٍ (رضی الله عنه)، عَن رَسولِ الله (صلّی الله علیه و آلهِ و سلم) أنهُ قال: سَمعتُ جبرائیلَ عَلَیهِ السلامُ یَقُولُ: سَمعتُ اللهَ جَلَّ جَلاُهُ یَقُولُ: «إنّی أنَا اللهُ لَا اِلهَ إلا أنَا فَاعبُدُونی؛ مَن جَاءَ بِشَهادَهِ أن لا إله الا اللهُ بالإخلاصِ دَخَلَ حصنی، فَمَن دَخَلَ حصنی أمنَ من عذابی». وَ فی رَوایهٍ، فَلَمّا مَرّت الراحلَهِ نَادانَا: «... اَلا بشُرُوطهَا وَ أنا من شُرُوطَهَا» قیلَ: مِن شُرُوطهَا الاقرارُ بأنّهُ إمامٌ مُفتَرَضُ الطاعَهِ (قندوزی، 1422ق، ج 3: 123).
از اباصلت نقل است که گفت: هنگامی که علی [بن موسی] الرضا (علیه السلام) سوار بر استری خاکستری مایل به سیاه، از نیشابور خارج می‌شد همراهش بودم که در این هنگام احمدبن حرب، یحیی بن یحیی، اسحاق بن راهویه و تعدادی دانشمند، لگام استرش را گرفتند و عرضه داشتند:‌ ای فرزند رسول خدا! به حق پدران پاکت، حدیثی برای ما روایت کن که آن را از پدرت [و او] از پدرانش شنیده. پس سر مبارکش را از کجاوه بیرون آورد و فرمود: پدرم موسی، از پدرش جعفر، از پدرش محمد، از پدرش علی، از پدرش حسین، از پدرش علی بن ابیطالب (علیه السلام)، از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت کرد که فرمود: از جبرئیل شنیدم که می‌گفت: از خداوند شنیدم که می‌فرمود: «به راستی که من خداوندم. خدایی جز من نیست. پس مرا بپرستید هر که با شهادت و گواهی مخلصانه به لااله الا الله بیاید، در دژ من وارد می‌شود و هر که در دژم داخل شود از عذابم در امان می‌ماند.» و در روایتی چون کاروان حرکت کرد، به ما فرمود: «آگاه باشید، شروطی دارد و من از شروط آن هستم» گفته شده است: از شروط کلمه‌ی اخلاص، اقرار به واحب بودن اطاعت از اوست (طبسی، 1391: 31).

تحلیل حدیث

با توجه به روش تحلیل که در بخش چارچوب نظری به صورت مختصر توضیح داده شد، اینک می‌توانیم به بررسی این حدیث در قالب مفاهیم عملیاتی شده‌ی علم نشانه‌شناسی و به طور خاص به تحلیل آن از منظر نظریه‌ی تحلیلی هلیدی بپردازیم. برای این منظور به بازخوانی این حدیث در قالب چهار ویژگی اصلی که هلیدی مطرح کرده بود می‌پردازیم، یعنی مطلع و کانون، انسجام واژگانی و ارجاع، حذف و جایگزینی و در نهایت پیوندهای متن.

1. مطلع و کانون

مطلع همان هستی‌ای است که گوینده قصد دارد درباره‌ی آن مطلبی را برای مخاطبانش بازگو کند، یعنی چیزی که در ابتدای جمله‌ی خبری می‌آید - مانند نهاد یا فاعل - و قسمت دوم جمله‌ی مخاطب درباره‌ی آن خواهد بود. این حدیث گرانمایه دارای سه مطلع است و در واقع از سه قسمت تشکیل شده که هر یک دارای مطلعی مخصوص به خود است. در ابتدا ضمیر متصل منصوبی «ی» و ضمیر «أنا» به عنوان مطلع اولین جمله به چشم می‌خورد، بعد از ایراد اولین قسمت حدیث، نوبت به قسمت بعدی کلام می‌رسد و از فصاحت حضرت است که مطلعی جداگانه برای قسمت دیگر جمله‌ی خویش بیان فرمودند که عبارت است از «من جاء بشهاده أن لا اله الا الله بالاخلاص» و بعد از تتمه‌ی این قسمت، وارد قسمت سوم حدیث می‌شوند و برای آنکه اهمیت این قسمت را نیز گوشزد کنند، مطلعی جداگانه برای آن ایراد می‌کنند که عبارت است از «من دخل حصنی» که در همین آخرین قسمت کلام است که حضرت با توجه به تأکیدهایی که از سیاق کلام برمی‌آید، مهم‌ترین قسمت عبارت خویش را بیان می‌کنند، تمامی مطلع‌ها عبارت‌هایی هستند که از طریق بیان اسامی ذوات مقدسه‌ی معصومین (علیهم السلام) و فرشته‌ی آورنده‌ی این حدیث و در نهایت نام حضرت حق (جل وعلا) باعث ایجاد حس تسلیم در برابر حق در نزد مخاطبان حدیث شده و ذهن آنان را هر چه بیشتر برای شنیدن آن کلام نهایی آماده کرده است.

مطلع حدیث

پایانه‌ی حدیث

إنی أنا

الله، لا اله الا أنا فاعبدونی

من جاء بشهاده أن لا اله الا الله بالاخلاص

دخل حصنی

من دخل حصنی

أمن من عذابی؛ ألا بشروطها و أنا من شروطها


اما مفهوم کانون در این حدیث بسیار حائز اهمیت است، زیرا این حدیث در سه بخش بیان شده است، وقتی قسمت اول و دوم حدیث تمام می‌شود طبق نقل قول‌ها، مرکب امام (علیه السلام) شروع به حرکت می‌کند و این توهم در ذهن مخاطبان حدیث و کاتبان آن پدید می‌آید که احتمالاً حدیث به اتمام رسیده است، در همین‌جاست که امام (علیه السلام) سر مبارکشان را از محمل بیرون آورده و قسمت آخر حدیث را (اَلا بشروطها...) می‌فرمایند. کانون در این حدیث شریف همین بخش اخیر یعنی عبارت «ألا بشروطها و أنا من شروطها» است. وقتی بیشتر دقت کنیم متوجه این مطلب می‌شویم که کلیات مضمون این حدیث را مردم از زبان مبارک پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در خاطر داشتند که «قولوا لا اله الا الله تفلحوا» (مجلسی، 1403 ق، ج 9: 143)، یعنی احتمالاً منظور اصلی امام رضا (علیه السلام) نیز این نبوده که شکل دیگری از کلام پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را بیان کنند، در واقع این حدیث را بیان کردند تا به مطلب مهمی برسند که از لوازم آن بود، به عبارت دیگر حضرت (علیه السلام) قصد کردند مهم‌ترین لازمه‌ی توحید که همانا اصل ولایت است را بیان کنند و این قسمت مهم چیزی نبود جز بخش آخر حدیث که حضرت از طریق سکوت در میانه‌ی حدیث، فهم مخاطبان را به سوی خود جلب کردند و کانون سخن خود را که همان بخش پایانی حدیث است بیان فرمودند. همان‌گونه که در بخش چارچوب نظری بیان شد بر اساس نظریه‌ی تحلیل زبان‌شناسی متن هلیدی کانون متن به صورت منطقی باید در انتهای جمله قرار گیرد و در این حدیث نیز دقیقاً همین ساختار رعایت شده، یعنی مهم‌ترین قسمت سخن در آخرین بخش حدیث آمده است. همان‌طور که مشاهده شد از این حیث و از منظر این ویژگی، کلام نورانی حضرت (علیه السلام) را در نهایت صلابت زبان‌شناختی می‌یابیم.

2. انسجام واژگانی و ارجاع

همان‌طور که گفته شد منظور از انسجام واژگانی به این معنا است که گوینده، واژه یا واژه‌هایی را در متن تکرار می‌کند یا واژه‌های هم‌معنای آن را در متن می‌آورد و از این طریق به شکل‌گیری روابط انسجام واژگانی کمک می‌کند. با مراجعه به حدیث و دقت در آن با عنایت به این تعریف، متوجه می‌شویم امام (علیه السلام) در جای جای این حدیث از این فن استفاده کرده‌اند، به عنوان مثال تکرار کلمه‌ی «أب» در ابتدای حدیث برای آوردن نام مبارک اجداد معصوم امام رضا (علیه السلام) یا تکرار «سمعت» از زبان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و همین طور جبرئیل، نمونه‌ی دیگری از نمود انسجام واژگانی در این حدیث شریف است. اما ارجاع طبق تعریفی که ارائه شد روابط بین اسم و ضمیر است که این فن نیز در بخش‌های مختلف این حدیث قابل شناسایی است. مثلاً آوردن ضمیر متصل منصوبی (ة) به جای رسول الله یا آوردن ضمیر منفصل (انا) و ضمیر متصل منصوبی (ی) به جای الله و حتی خود کلمه‌ی (لا اله الا الله) نیز ارجاع است و پیش فرضش این است که مخاطب درباره‌ی این کلمه اطلاعات قبلی دارد.

شماره ی قسمت

عنصر انسجام بخش

نوع

پیش فرض

قبل از اول

ضمیر متصل مجروری «ی»

ارجاع شخصی

متن قبلی

قبل از اول

أب (تمامی استعمال‌ها)

تکرار واژگان

متن قبلی

قبل از اول

ضمیر متصل منصوبی «ه»

ارجاع شخصی

رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)

اول

ضمیر متصل منصوبی «ی»

ارجاع شخصی

الله

اول

ضمیر «أنا»

ارجاع شخصی

الله

دوم

ضمیر متصل مجروری «ی»

ارجاع شخصی

الله

سوم

ضمیر متصل مجروری «ی»

ارجاع شخصی

الله

سوم

ضمیر متصل مجروری «ها»

ارجاع شخصی

الله


البته موارد انسجامی و ارجاع‌های دیگری نیز وجود دارد که به دلیل دسترسی آسان به آنها و همچنین هراس از اطاله‌ی کلام از بیانشان خودداری می‌شود. همان‌طور که دیدیم از منظر انسجام واژگانی و تعداد ارجاع‌ها نیز حدیث در نهایت استحکام قرار دارد.

3. حذف و جایگزینی

جایگزینی یعنی نشاندن یک هستی به جای هستی دیگر به نحوی که بتواند همان نقش را در جمله ایفا کند، البته باید توجه داشت که فقط هستی‌های همسان امکان جایگزینی دارند، مثلاً نمی‌توان فعل را به جای اسم نشاند یا برعکس. در حدیث سلسلة‌الذهب جایگزینی نیز یافت می‌شود، آنجا که می‌فرمایند: هر کس به لااله الا الله شهادت دهد وارد دژ من می‌شود، ولی بعد از آن دیگر عبارت (لا اله الا الله) را نمی‌آورند و (حصن) را جایگزین آن می‌کنند.
حذف یعنی یک هستی را به طور کامل از متن حذف کنیم به نحوی که هیچ اثری از آن به صورت ظاهری در متن باقی نماند و همانند گذشته اثرش را در متن داشته باشد، در متن حدیث می‌بینیم نام مبارک تمام اجداد طاهرین امام رضا (علیه السلام) آمده است در حالی که کلمه‌ی (قال) تنها یک بار بیان شده است، ولی این طور نیست که این یک بار آمدن لطمه‌ای به حدیث زده باشد، بلکه به عکس به واسطه‌ی جلوگیری از اطناب باعث انسجام حدیث شده است و همان‌گونه که می‌بینیم این کلمه تنها به صورت ظاهری از حدیث حذف شده، در حالی که اثر خود را به طور کامل حفظ کرده است و مخاطب می‌تواند اثر آن را بعد از نام مبارک هر یک از ائمه (علیهم السلام) به صورت واضح احساس کند.

4. پیوند

پیوندها یا عناصر ربطی تنها باعث اتصال بخشی از متن به بخش دیگر نیستند، بلکه دارای معناهای عمیقی هستند که باعث می‌شود مخاطب از حضور برخی عناصر و هستی‌های پنهان در دل متن آگاه شود. هلیدی به طور کلی پیوندها را به دو دسته تقسیم می‌کند: پیوندهای کلان و خرد.
پیوندهای کلان آن دسته از پیوندها هستند که شروع یا پایان یک موضوع را نشان می‌دهند، اما پیوندهای خرد خود به چهار دسته تقسیم می‌شوند: پیوندهای افزایشی، تباینی، علّی و زمانی (Halliday and Hassan, 1976: 19).
در این حدیث شریف تنها یک پیوند وجود دارد اما همین پیوند به قدری دقیق و هوشمندانه به کار گرفته شده که مخاطب را به حقیقتی بزرگ رهنمون می‌کند، این پیوند همان کلمه‌ی «ألا» در بخش آخر حدیث است. نوع پیوند در این حدیث از نوع پیوند کلان است، چون می‌خواهد پایان یک بحث را مشخص کند، در واقع حضرت (علیه السلام) با این پیوند قصد داشتند -والله اعلم- به مخاطبانشان در طول تاریخ بفهمانند بدون ولایت آن حضرت و پدران بزرگوارشان (علیه السلام) حتی آن عبارت شریف هم نمی‌تواند کاری را برای فرد بی ولایت پیش ببرد، در واقع آوردن پیوند کلان «ألا» در بخش اخیر حدیث به شکلی بسیار دقیق صورت گرفته است و اگر به هر شکل دیگری غیر از آنچه بیان شد، گفته می‌شد نمی توانست به این زیبایی جای خود را در دل این حدیث بیابد. اینجاست که به اعجاز هوشمندانه‌ی حضرت (علیه السلام) در به کارگیری تنها یک پیوند و پنهان ساختن مفهومی عمیق در دل همین یک پیوند پی می‌بریم.

نتیجه‌گیری

احادیث منقول از معصومین (علیهم السلام) ارزشمندترین منبع برای درک اسلام ناب هستند و هر کدام از ایشان بنا به موقعیت تاریخی خاصی که در آن قرار داشتند و بر اساس درک نیازهای واقعی مؤمنان اقدام به بیان سخنان گهرباری می‌کردند که در آن میان، احادیث منقول از امام رضا (علیه السلام) با توجه به موقعیت ویژه‌ی آن حضرت در دربار مأمون عباسی و شرایط اجتماعی ایرانیان از جمله پذیرش ولایت امام علی (علیه السلام) و به تبع ایشان پذیرش ولایت امام رضا (علیه السلام) دارای مطالبی گسترده و عمیق است. از معروف‌ترین احادیث منقول از آن حضرت (علیه السلام) باید به حدیث شریف سلسلة‌الذهب اشاره کرد که بنا به اعتراف بزرگان شیعه و کبار اهل سنت دارای ژرفایی عمیق است. گسترش علوم جدید در غرب و طرح معیارهایی جدید برای تحلیل و کالبدشکافی متون باعث شد تا دسترسی به لایه‌های زیرین معنایی مکتوبات به شکلی آسان‌تر امکان‌پذیر شود. در این میان علم نشانه‌شناسی و زیر شاخه‌های آن توانست در این روند تأثیری عمیق به جای بگذارد. در این مقاله سعی شد ابتدا تصویری مختصر و در عین حال جامع از متن با توجه به دیدگاه‌های پدران نشانه‌شناسی ارائه شود و بعد چارچوب نظری مقاله که همان نظریه‌ی تحلیل زبان‌شناسی متن هلیدی بود ارائه شد و مفاهیمی که آن اندیشمندان بیان کرده بودند به شکل کاملاً عملیاتی شده بیان شد و در انتها متن شریف حدیث بر مبنای چهار ویژگی انسجام‌بخشی یعنی مفاهیم مطلع و کانون، انسجام واژگانی و ارجاع، حذف و جایگزینی و پیوندهای انسجامی متن که در نظریه‌ی تحلیلی هلیدی است مورد بررسی قرار گرفت. باید در نظر داشت که شأن احادیث رسیده از معصومین (علیهم السلام) بالاتر از آن است که از این طریق انسجام آنها مورد بررسی قرار گیرد و منظور نویسندگان این گفتار نیز این نبوده است، اما شاید لازم باشد که برای نشان دادن ویژگی‌های بی نظیر این احادیث و پی بردن به صلابت آنها از منظر علوم قدیم که قبلاً از طریق علمای علم معانی و بیان و جمعی از عرفا نشان داده شده بود و علوم جدید، دست به بررسی‌هایی از این دست بزنیم. با توجه به آنچه در سطور قبل آمد روشن شد که شیوه‌ی تحلیل این گفتار بنا بر آرای هلیدی است و در واقع با توجه به متن حدیث گران سنگ سلسلة‌الذهب به معنای سوسوری آن و به کمک عناصر انسجام بخش بافتار متن که در آرای هلیدی آمده به تحلیل نشانه شناختی این حدیث پرداختیم تا - هر چند اندک - به درک معنای این حدیث امام رضا (علیه السلام) برسیم که فرمودند: «اگر مردم زیبایی‌های سخنان ما را می‌شناختند، بی شک از ما پیروی می‌کردند» (ابن بابویه، 1372، ج 1: 307) و دریابیم که گنجینه‌ی سخنان آن بزرگواران بعد از گذشت قرن‌های متمادی و دگرگون شدن اساسی مفاهیم زیبایی شناختی و ساخت‌مندی بافتار، همچنان دارای قوت و شکوه خود هستند و حتی از طریق بررسی این متون به وسیله‌ی آرای کسانی که هیچ‌گونه آگاهی نسبت به احادیث آن بزرگواران ندارند و تنها به ارائه‌ی شاخص‌های ساخت‌مندی از طریق عقل انسانی پرداخته‌اند نیز می‌توان آنها را در آرمانی‌ترین حالت متصور در نزد زبان شناسان و فیلسوفان غربی یافت. بررسی حاضر به این نتیجه رسید که متن این حدیث شریف از لحاظ تمامی عناصر انسجام‌بخشی متن از دیدگاه علم نشانه‌شناسی با روش تحلیل زبانه‌‌شناسانه‌ی متن هلیدی در بالاترین سطح ممکن قرار دارد.

پی‌نوشت‌ها:

1. استادیار فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه امام صادق (علیه السلام). Forghani@isu.ac.ir
2. دانشجوی کارشناسی ارشد معارف اسلامی و علوم سیاسی دانشگاه امام صادق (علیه السلام). Aghaei_1369@yahoo.com
3. دانشجوی کارشناسی ارشد معارف اسلامی و الهیات دانشگاه امام صادق (علیه السلام). Fathimehr_1367@yahoo.com
4. Ferdinand de Saussuer
5. Charles Sanders Peirce
6. M.A.K Halliday
7. An Introduction to Functional Grammar

منابع تحقیق :
ابن حجر هیثمی، احمدبن محمد، (1417). الصواعق المحرقه. دو جلد، چاپ اول، بیروت: مؤسسه الرساله.
پیرس، چارلز ساندرز، (1381). «منطق به مثابه نشانه‌شناسی: نظریه‌ی نشانه‌ها». مترجم فرزان سجودی. نیم سالانه‌ی زیباشناخت. سال سوم، شماره‌ی ششم: 64-51.
حبیبی تبار، حسین و محمد حسن مروجی طبسی، (1392). «توحید و امامت در حدیث سلسلة‌الذهب»، کلام اسلامی. سال بیست و دوم، شماره‌ی 85: 58-41.
حسینی طهرانی، سیدمحمدحسین، (بی‌تا). امام‌شناسی. 18 جلد، مشهد: علامه طباطبایی.
رحمانی، محمد، (1375). «بررسی حدیث سلسلة‌الذهب». علوم حدیث. سال اول، شماره‌ی دوم: 78-58.
سجودی، فرزان، (1390). نشانه‌شناسی: نظریه و عمل. چاپ دوم، تهران: علم.
سجودی، فرزان، (1393). نشانه‌شناسی کاربردی. چاپ سوم، تهران: علم.
سوسور، فردینان‌دو. (1378). دوره‌ی زبان‌شناسی عمومی. چاپ اول، مترجم کوروش صفوی. تهران: هرمس.
صدوق، محمدبن علی، (1372). عیون اخبار الرضا. دو جلد، تهران: صدوق.
طبسی، محمدمحسن، (1391). «اهل سنت و حدیث سلسلة‌الذهب». امامت پژوهی. سال دوم، شماره‌ی پنجم: 74-35.
قندوزی حنفی، سید سلیمان بن ابراهیم، (1422). ینابیع الموده لذی القربی (علیهم السلام)، چهار جلد، چاپ دوم، قم: دارالاسوه.
کالر، جاناتان، (1379). فردینان‌دو سوسور. مترجم کوروش صفوی، تهران: هرمس.
مجلسی، محمدباقر، (1403ق). بحارالانوار. 111 جلد، چاپ دوم، بیروت: مؤسسه الوفاء.
هارلند، ریچارد، (1380). ابرساخت‌گرایی: فلسفه‌ی ساخت‌گرایی و پساساخت‌گرایی. مترجم فرزان سجودی، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی.
Halliday. M.A.K & R.Hassan, (1976). Cohesion in English. London: Longman.
Halliday. M.A.K, (1994). Introduction to Functional Grammar, (2nd ed). London: Edward Arnold.
Lyons, John, (1977). Semantics. Cambridge: Cambridge University Press.
Saussure. F, (2011). Course in General Linguistics, (2nd ed). Translated by: Wade Baskin. New York: Columbia University Press.
Silverman, Kaja, (1983). The Subject of Semiotics. NewYork: Oxford University press.
Sturrock, John, (1979). Structuralism and Since: From Levi-Strauss to Derrida. Oxford: Oxford University press.
Wirth, Uwe, (2003). "Derrida and Peirce on Indeterminacy, Iteration, and Replication". Semiotica. 143-1/4: 35-44.

منبع مقاله :
فصلنامه‌ی فرهنگ رضوی، سال دوم، شماره‌ی هفتم، پاییز 1393

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

نشانه‌شناسی حدیث شریف سلسلة‌الذهب نشانه‌شناسی حدیث شریف سلسلة‌الذهب


ادامه مطلب ...

حدیث پیامبراکرم(ص)درباره خواندن قرآن

[ad_1]

 

حدیث پیامبراکرم(ص)درباره خواندن قرآن

رسول اکرم صلى الله علیه و آله:

فرزندم از خواندن قرآن غافل مباش، زیرا که قرآن دل  مرده را زنده مى کند و از فحشاء و زشتى  باز مى دارد.

یا بُنَىَّ لاتَغفُل عَن قِراءَةِ القُرآنِ- إذا أصبحت، و إذا أمسیت- فَاِنَّ القُرآنَ یُحیِى القَلبَ المیت وَ یَنهى عَنِ الفَحشاءِ و َالمُنکَرِ ؛

البرهان فی تفسیر القرآن ج1 ،ص19


منبع:
خبرگزاری باشگاه خبرنگاران | آخرین اخبار ایران و جهان
تأثیر هدایایی که برای اموات می فرستیم/ داستان

تأثیر هدایایی که برای اموات می فرستیم/ داستان

توصیه هایی قرآنی از مرحوم نراقی

توصیه هایی قرآنی از مرحوم نراقی

این گونه مزه ی انس با قرآن را بچشید

این گونه مزه ی انس با قرآن را بچشید

عامل بودن به قرآن چه ارزشی دارد؟

عامل بودن به قرآن چه ارزشی دارد؟


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

حدیث پیامبراکرمصدرباره خواندن قرآن هر روز یک حدیث …به گزارش دبلیوخبر و به نقل از هدانا آذر ۶ حدیث پیامبراکرمصدرباره خواندن قرآن هر روز حدیث پیامبراکرمصدرباره خواندن قرآن هر روز یک حدیث …مشاهده متن کامل خبر در پایگاه خبری باشگاه خبرنگاران حدیث پیامبراکرمصدرباره خواندن حدیث پیامبراکرمص درباره خواندن قرآن واضححدیثپیامبراکرمصدربارهحدیث پیامبراکرمص درباره خواندن قرآنحدیث پیامبراکرمص درباره خواندن قرآنتاریخ حدیث پیامبراکرمصدرباره خواندن قرآن واضححدیثپیامبراکرمصدربارهحدیث پیامبراکرمصدرباره خواندن قرآنحدیث پیامبراکرمصدرباره خواندن قرآن هر روز یک حدیث پیامبراکرمصدرباره خواندن قرآنتبیان به نقل از گزارش حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ هر روز یک حدیث پیامبراکرمصدرباره خواندن قرآنهر روز یک حدیث از معصومینع با مضامین دینی و اخلاقی در بخش قرآن وعترت منتشر می شودحدیث پیامبراکرمصدرباره خواندن قرآن محبوب هاهر روز یک حدیث از معصومینع با مضامین دینی و اخلاقی در بخش قرآن وعترت منتشر می شودحدیث پیامبراکرمصدرباره خواندن قرآنفرزندم از خواندن قرآن غافل مباش، زیرا که قرآن دل مرده را زنده مى کند و از فحشاء و زشتى چهل حدیث درباره قرآن چهل حدیث درباره قرآن از وصایای پیامبراکرمص بر تو باد خواندن قرآن ، زیرا قرآن حدیث پیامبراکرمصدرباره خواندن قرآن روایت نوحدیثپیامبراکرمصدربارهبه گزارش روایت نو،هر روز یک حدیث از معصومینع با مضامین دینی ، اخلاقی و اجتماعی در بخش چهل حدیث درباره قرآن حدیث و شعر در مورد مسابقات قران نهج البلاغه حفظ قران و قراعت چهل حدیث درباره نماز از پیامبر این حدیث ها رو از کجا پیدا می کنین؟واقعا عالیه دیدگاه علما واندیشمندان اهل سنت درباره واقعه غدیر پرسمان قرآن نمایش نسخه چاپی پرسش دیدگاه علماء و دانشمندان اهل سنت، درباره غدیرخم چیست؟ پاسخ در کتاب اعترافات دانشمندان و شخصیت های مهم جهان درباره اعجاز قرآن آلبرت انیشتاین مبزرگترین متفکر و فیزیکدان قرآن کتاب جبریا هندسه یا حساب نظر قرآن درباره قلب قلب از دیدگاه قرآن یک ابزار شناخت به حساب می‏آید اساسا مخاطب بخش عمده‏ای از پیام قرآن، دل راز کلمه وسط قرآن قرآن دارای سوره و بنابر مشهور آیه است و طبق مشهور، واژه «وَ لیَتَلَطَّف» به معنای احادیث علم و دانش تبیان مبلغین قال رسول الله – صلی الله علیه و آله – علیکَ بالعلم ِفانّ العِلْم خلیلُ المؤمِنِ و الحلمَ آموزش تصویری وضو آموزش نماز تمام حقوق این وبلاگ و مطالب آن متعلق به آموزش نماز می باشد کد نویسی و گرافیک قالب توسط عایشه به هنگام ازدواج با پیامبر اکرمص چند سال داشتند؟ عایشه به هنگام ازدواج با پیامبر اکرمص چند سال داشتند؟ سن عایشه هنگام ازدواج سن عایشه نحوه به خلافت رسیدن ابوبکر و عمر و عثمان چگونه بوده از طرف چه نحوه به خلافت رسیدن سه خلیفه اول خلافت ابوبکر بعد از رحلت پیامبر اکرمص در حالی که حضرت


ادامه مطلب ...

تأثیر حدیث بر موضوع بندی علوم

[ad_1]

موضوعات و مطالب مطرح شده در احادیث، بازتاب‌دهنده دست‌کم دو واقعیت‌اند: از یک سو نشان‌می‌دهند که اصحاب پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله و امامان علیهم‌السلام، درباره موضوعات و مسائلی که برایشان پیش می‌آمده به آنان مراجعه می‌کرده و پاسخ مناسب می‌گرفته‌اند، و از سوی دیگر نشان‌دهنده آن‌اند اولیای دین نیز، به مناسبت و اقتضا، مطالب گوناگونی را در موضوعات اعتقادی، اخلاقی، فقهی و نظایر آن‌ها، که مردم به آن‌ها نیاز داشتند، برای ایشان بیان می‌کرده‌اند، سپس مؤلفانِ کتاب‌ها و مجموعه‌های حدیثی، براساس علایق و انگیزه‌ها و نیازها و گاه با توجه به گفتمان‌های رایج علمی عصر خود، به تبویب و موضوع‌بندی احادیث پرداخته‌اند.

تبویب در جوامع حدیثی

جوامع حدیثی که از قرن سوم در میان اهل‌سنت و از قرن چهارم در میان شیعیان تدوین شدند، در واقع مجموعه‌های تبویب‌شده و موضوعی‌اند که مؤلفانِ آن‌ها، مطابق با اهداف و انتظارات خاص خود و با درنظر گرفتن ملاک‌های دیگر (مثلا وثاقت راوی یا وثوق به‌صدور )، تألیف کرده‌اند.

تفاوت تبویب با تک‌نگاری موضوعی

این البته غیر از تک‌نگاری‌های موضوعی است که درباره سیره، مغازی و شرح وقایع صدر اسلام یا مباحث اعتقادی و اخلاقی و عبادی صورت گرفته است.

کلیات تبویب جوامع حدیثی

بخش عمده‌ای از احادیثِ جوامع حدیثی صبغه اعتقادی، فقهی و تاریخی دارند.
برخی از آن‌ها اخلاقی و پاره‌ای هم متضمن مسائل کلی جهان‌شناسی‌اند، از جمله طبیعیات و علوم و مباحث ماورای طبیعی .

تغییرات تبویب در کتب حدیثی

موضوع‌بندی و تبویب احادیث در طول زمان تغییر کرده؛ پاره‌ای عناوین و ابواب حفظ شده، پاره‌ای جای خود را به عناوین و ابواب تازه داده و عناوینی هم به اقتضای زمان پدید آمده است.

احادیث کلامی

در بین شیعه مثلاً در قسمت مباحث کلامی، کتاب التوحید کافی دارای ۳۵ باب و ۲۱۲ حدیث است، اما توحید ابن ‌بابویه که فاصله زمانی زیادی با آن ندارد دارای ۶۷ باب و ۴۰۱ حدیث است؛ یعنی، هم تعداد باب‌ها و هم تعداد احادیث آن در حدود دو برابر کتاب التوحید کافی است که نشان می‌دهد از زمان کلینی تا ابن ‌بابویه، موضوعات جدیدی در این حوزه پدید آمده است.
از مقایسه این دو کتاب با کتاب التوحید بحارالانوار، معلوم می‌شود که تعداد ابواب بحارالانوار (۳۱ باب) به کافی نزدیک است، هرچند تعداد احادیث آن ۵۹۲ تاست که درحدود یک برابر و نیم احادیث توحید ابن ‌بابویه و حدود دو برابر احادیث کتاب التوحید کافی است.
در مقایسه این سه کتاب می‌بینیم که مثلاً ابن ‌بابویه در کتاب خود باب مفصّلی گشوده با عنوان ثواب‌الموحدین و العارفین (۱) با ۳۵ حدیث که در کافی وجود ندارد، ولی این باب با افزوده‌ای در عنوان باب در کتاب التوحید بحارالانوار (۲) ۳۹ حدیث دارد.
باب الاستطاعة هم در کافی (۳) و توحید ابن ‌بابویه (۴) وجود دارد، ولی در بحارالانوار نیست.
بحث حدوث عالم نیز در کافی (۵) با شش حدیث و در توحید ابن ‌بابویه (۶) با هفت حدیث آمده، ولی در کتاب التوحید بحارالانوار نیامده و به جای آن در کتاب السماء و العالم بحارالانوار، (۷) فصل مشبعی (۱۸۷ حدیث) به آن اختصاص داده شده و مجلسی (۸) آوردن این مبحث را ابداع خود تلقی کرده و گفته که در نزد قدمایی چون کلینی‌ به‌طور جدّی مطرح نبوده است.
از سوی دیگر، در همین بخش کافی (۹) باب کوچکی با عنوان الابتلاء و الاختبار، با دو حدیث، آمده است که در توحید ابن ‌بابویه (۱۰) سه حدیث دارد و در بحارالانوار اثری از آن نیست.
همچنین در کتاب التوحید بحارالانوار ابواب جدیدی منعقد شده همچون باب علة احتجاب اللّه عزوجل عن خلقه، (۱۱) حدیث مفصّل توحید مفضل (۱۲) و باب ابطال التناسخ (۱۳) که موضوعاً ناظر به زمان مجلسی و به لحاظ مواد حدیثی ناشی از دسترسی وی به منابعی است که احتمالاً در اختیار کلینی و ابن ‌بابویه نبوده است.

احادیث فقهی

در مباحث فقهی این پدیده نمایان‌تر است، چرا که بخش عمده احادیث جوامع حدیثی، فقهی‌اند که در این کتاب‌ها برحسب ابواب علم فقه تبویب شده‌اند (مثلا از ۳۰ «کتاب» جامع کافی، ۲۳ «کتاب» آن دارای عناوین فقهی است، ضمن آن‌که برخی مباحث فقهی در کتاب‌های دیگر آن درج شده است).

علت تغییرات

محدثان و فقیهان، برحسب گستردگی و تفریعات علم فقه زمان خود و احیاناً با استناد به برخی مکتوبات تازه‌یاب اصحاب امامان یا اثبات وثاقت برخی آثار متقدم حدیثی یا تجدیدنظر در مبانی پذیرش حدیث، به تبویب احادیث در الگوی فقهی پرداخته‌اند.

مقایسه کتب

مثلاً نحوه تقسیم احادیث در کافی کلینی با تفصیل وسائل الشیعه محمد بن حسن حر عاملی و جامع احادیث الشیعة تألیف معزی ملایری قابل مقایسه است: کلینی کتاب الصلاة را در ۱۰۳ باب تدوین کرده که مشتمل بر ۹۳۸ حدیث است، حر عاملی مجموعه احادیث همین بحث را در ۱۱۴، ۱ باب مشتمل بر ۳۸۹، ۱۱ حدیث سامان داده، و کتاب الصلاة جامع احادیث الشیعة در ۶۴۶ باب و ۱۶۵، ۷ حدیث سامان گرفته است.
کتاب الصلاة کافی نظم منطقی کمتری دارد اما مؤلف وسائل، که فقیه است، تحت‌ تأثیر تبویب کتاب‌های فقهی که در زمان او به کمال رسیده بود، کوشیده است ابواب متناسب را هم ذیل عنوان «ابواب...» یک‌جا جمع کند، که تعداد آن‌ها ۲۹ تاست، و مجموع آن‌ها را با نظمی منطقی‌تر از کافی کنار هم بیاورد؛ هرچند که در مواردی مجبور شده ابواب استطرادی را، که جای مناسبی برای آن‌ها نیافته است، در این کتاب بگنجاند، نظیر ابواب احکام الملابس با ۷۳ باب و ۳۴۳ حدیث، ابواب احکام المساکن در ۲۹ باب و ۱۴۷ حدیث، ابواب قراءة القرآن در ۵۱ باب و ۲۶۴ حدیث، ابواب‌الدعاء با ۶۸ باب و ۳۷۱ حدیث و ابواب الذکر با ۵۰ باب و ۲۲۹ حدیث.
حرّ عاملی در کتاب‌های دیگر وسائل‌الشیعة هم همین کار را کرده است.
مثلا در کتاب‌النکاح ابوابی گشوده (۱۴) که با مبحث اصلی غیر مرتبط است یا پس از مبحث جهاد با دشمن، بابی درباره جهاد با نفس آورده است. (۱۵)
آیت‌اللّه حاج آقاحسین بروجردی از همین نحوه موضوع‌بندی در تفصیل وسائل الشیعه که صبغه فقهی دارد، و تقطیع احادیث بلند و استفاده از آن‌ها در جاهای مختلف و نیز خلط احادیث راجع به آداب و سنن با احادیث راجع به احکام فقهی و جا دادن احادیث در جاهای نامناسب، انتقاد کرد (۱۶) که به پدید آمدن جامع احادیث الشیعة فی احکام الشریعة، زیرنظر ایشان، انجامید.
در این ساماندهی جدید، مثلاً کتاب الصلاة در قیاس با کتاب الصلاة وسائل الشیعة (هم از نظر تعداد ابواب هم از حیث شمار احادیث) به حدود نصف کاهش یافته که دلیل آن، افزون تقطیع نکردن احادیث که هم تعداد عناوین و موضوعات را زیاد می‌کرد و هم قرائن داخلی احادیث را از بین می‌بُرد، حذف ابواب استطرادی و بردن آن‌ها به جای مناسبشان است.

احادیث اخلاقی

بخش دیگری از احادیث، متضمن مطالبی درباره فضائل و رذایل اخلاقی، ثواب و عقاب اعمال، و آداب دینی‌اند که در کتاب‌های حدیثی شیعه تحت عنوان کتاب العشرة و نیز ضمن کتاب الایمان و الکفر گرد آمده و تنظیم شده‌اند.
در مقایسه کافی و بحارالانوار از این حیث، ملاحظه می‌شود که هم تعداد عناوین و موضوعات و هم تعداد احادیث، به مرور دست‌خوش تغییر و بسط شده‌اند.
مثلاً کتاب العِشْره در کافی (۱۷) ۳۱ باب و ۲۰۴ حدیث دارد، اما همین مبحث در بحارالانوار (۱۸) (۱۹) سه جلد را به خود اختصاص داده است، یا باب الصبر در کافی (۲۰) ۲۵ حدیث، اما در بحارالانوار (۲۱) ۶۵ حدیث دارد.
در کافی ابواب حلم، (۲۲) عفو (۲۳) و کَظْمِ غیظ (۲۴) جداگانه آمده‌اند و جمعاً ۳۱ حدیث دارند، اما این سه باب در بحارالانوار (۲۵) به صورت یک باب آمده و متضمن ۷۸ حدیث‌اند.
به‌علاوه در بحارالانوار (۲۶) (۲۷) در قسمتی با عنوان ابواب مکارم‌الاخلاق و در قسمتی با عنوان مساوی‌الاخلاق، (۲۸) (۲۹) که به فضائل و رذایل اخلاقی پرداخته شده است، بخش درخورتوجهی هم به آداب صحبت و معاشرت اختصاص دارد، (۳۰) (۳۱) متضمن موضوعاتی نظیر حقوق متقابل والدین و فرزندان، صله رحم، و ارتباط با دوستان .

احادیث جهان‌شناسی

مباحث مربوط به مسائل کلی جهان‌شناسی و انسان‌شناسی و امور طبیعی و ماورای طبیعی، و به طورکلی نگاه اسلام به انسان و جهان، آن چنان‌که در احادیث منعکس گردیده، در میان گردآورندگان احادیث متفاوت تلقی شده و همین نکته مایه تفاوت موضوع‌بندی احادیث در جوامع حدیثی متقدم و متأخر شده است.
مثلاً چنین موضوعاتی در کافی جای ویژه‌ای ندارند و‌ به‌طور پراکنده در جلد هشتم آمده‌اند، اما همین مباحث در بحارالانوار (۳۲) (۳۳) به لحاظ مواد حدیثی بسط یافته و از نظر موضوعی تنوع بسیار یافته‌اند (در ۲۱۰ باب).

احادیث طبی

یک بخش درخورتوجه از این‌گونه احادیث، احادیث طبی‌اند که خاصه برای عموم مردم جاذبه دارند و در طول تاریخ اسلام، جوامع اسلامی بر طبق پاره‌ای از آن‌ها عمل کرده‌اند.
محدثان، از همان آغاز جمع و تدوین احادیث، بابی به این‌گونه احادیث اختصاص داده‌اند یا کتاب‌های مفردی در این باره تألیف کرده‌اند.
از جمله مشهورترین این کتاب‌ها در بین شیعه، کتاب طب الائمه به روایت عبداللّه و حسین، پسران بسطام نیشابوری، است.
احادیث طبی متضمن دستورهایی برای درمان برخی از بیماری‌ها و خواص درمانی پاره‌ای از خوراکی‌ها و میوه‌ها و سبزی‌ها، و پاره‌ای توصیه‌های بهداشتی درباره امور فردی، خانوادگی و اجتماعی، همچون ((|حجامت)) و حمام، هستند.

اعتبار این احادیث

اما اعتبار این احادیث همواره محل بحث بوده است، چنان‌که در بین علمای شیعه، ابن ‌بابویه از جمله کسانی است که در الاعتقادات (۳۴) درباره آن‌ها اظهارنظر کرده است.
وی این احادیث را به چند دسته تقسیم کرده: پاره‌ای را پذیرفته، پاره‌ای را به موارد خاصی که در باب آن‌ها صادر شده ناظر دانسته، و برخی را هم برساخته مخالفانشیعه تلقی کرده است که خواسته‌اند چهره مذهب شیعه را زشت جلوه دهند. (۳۵)

احادیث طبی در کتب

در هر حال، احادیث طبی در جامعی مثلِ کافی اندک است، (۳۶) (۳۷) اما در بحارالانوار (۳۸) ۴۰ باب، مشتمل بر ۴۹۸ حدیث، را به خود اختصاص داده است، ضمن آن‌که طب النبی ابوالعباس مستغفری (۳۹) و الرسالة الذهبیه منسوب به امام رضا علیه‌السلام (۴۰) هم در این بخش گنجانده شده است.

احادیث تاریخی

پاره‌ای از احادیث هم صبغه تاریخی دارند و به بیان تاریخ تولد و وفات پیامبر اکرم و ائمه علیهم‌السلام و فضائل و اوصاف آن‌ها می‌پردازند.
اخبار غزوات پیامبر و قصص انبیای سلف را نیز باید به همین قسم ملحق کرد.
رشد و تکامل موضوعات و مواد حدیثی در این نوع احادیث هم مشهود است.
مثلا کتاب الحجه کافی (۴۱) ــکه علاوه بر تواریخ ائمه و فضائل و اوصاف ایشان، متضمن ادله امامت ایشان نیز هست مجموعاً ۱۳۲ باب و ۱۰۱۵ حدیث دارد؛ اما همین مباحث در بحارالانوار ۵۸۱ باب و چند هزار حدیث را به خود اختصاص داده است.
قصص انبیا هم، که بخش درخورتوجهی از احادیث است، در کافی محدود است، (۴۲) اما در بحارالانوار (۴۳) (۴۴) ۸۳ باب را به خود اختصاص داده است.

مباحث دوران جدید

در دوران جدید، خاصه در قرن اخیر، شماری از متفکران مسلمان در مواجهه با سیطره مادّی و معنوی غرب، به فکر پیدا کردن پاسخ‌هایی به پرسش‌های زمانه، از درون سنت اسلامی افتاده‌اند، که در حوزه حدیث به موضوع‌بندی‌های جدیدی از احادیث انجامیده است.
در بین شیعه یکی از مهم‌‌ترین مجموعه‌ها در این زمینه، کتاب الحیاة (۴۵) است، که در آن، در کنار موضوعات سنّتی مانند معرفت (۴۶) و عقیده و ایمان (۴۷) و عمل (۴۸) و قرآن، (۴۹) موضوعات جدیدی همچون ویژگی‌های ایدئولوژی الهی، (۵۰) فلسفه سیاسی (۵۱) و اصول کلی اقتصاد اسلامی (۵۲) (۵۳) به چشم می‌خورد.

تبویب در کتب حدیثی اهل‌سنت

موضوع‌بندیِ کتاب‌های حدیثی اهل‌سنّت تا حدی با کتاب‌های شیعه فرق می‌کند و گسترش تنوع موضوع از جوامع قدیم به جوامع جدیدتر حدیثی در آن‌ها کمتر است.

صحیح بخاری

با این حال صحیح بخاری، که از کهن‌‌ترین جوامع حدیثی اهل‌سنت است، علاوه بر کثرت احادیث، تنوع موضوعی درخور توجهی دارد.
این جامع دارای ۹۷ باب و مجموعاً ۲۷۵، ۷ حدیث است.
بیشتر احادیث آن صبغه فقهی دارند، هرچند بخش‌هایی از آن به مباحث اعتقادی، اخلاقی و تاریخی نیز اختصاص یافته است.
صحیح بخاری، با وجود تقدم زمانی نسبت به دیگر مجموعه‌های حدیثی اهل‌سنّت، به دلیل فقیه بودن مؤلفش دارای تنوعِ موضوعی گسترده‌ای است.
در واقع، بخاری با ایجاد باب‌های متعدد در کتاب خود، کوشیده است به احادیث عناوین و موضوعات متنوع بدهد و از همین رو در مواضعی هم احادیث را تقطیع کرده است. (۵۴) (۵۵) (۵۶)

صحیح مسلم

صحیح مسلم، که پس از صحیح بخاری تألیف شده، از آن تنوع موضوعی بسیار کمتری دارد.
حجم احادیث هر دو کتاب به یک اندازه است، اما تعداد باب‌های صحیح مسلم فقط ۵۵ تاست و تبویب احادیث و عناوین آن‌ها هم کار خود مسلم نیست، چون فقیه نبوده است. (۵۷) (۵۸)

مقایسه ابواب در کتب حدیثی اهل‌سنت

در سنجش کتاب الایمان صحیح بخاری (۵۹) در ۴۲ باب و ۵۸ حدیث با همین مبحث در جامع الاصول ابن ‌اثیر (۶۰) با ۳ باب و ۵ فصل و ۶۳ حدیث، ملاحظه می‌شود که تنوع موضوعی صحیح بخاری بسیار بیش‌تر است.
تنوع موضوعی صحیح بخاری در این بحث حتی از کنزالعمال علی‌ بن حسام‌الدین متقی هم که چند قرن پس از آن تدوین شده بیش‌تر است، با این‌که کتاب الایمان کنزالعمال (۶۱) دارای ۶ باب و فصول زیاد و ۷۴۲، ۱ حدیث است و مباحثی چون احکام بیعت، (۶۲) اعتصام به کتاب و سنت، (۶۳) و بدعت‌ها، (۶۴) که در صحیح بخاری کتاب مستقل‌اند، در کنزالعمال جزو کتاب الایمان آمده‌اند.
مبحث نماز در صحیح بخاری (۶۵) ۱۵ کتاب و ۵۰۴ باب و ۸۴۹ حدیث دارد، اما همین مبحث در السنن‌الکبری بیهقی (۶۶) (۶۷) در ۸۷۰ باب و ۳۷۸، ۴ حدیث و در کنزالعمال با ۱۱ باب و فصول بسیار و ۷۰۰، ۴ حدیث سامان یافته است.
کتاب الصلاة السنن‌الکبری از کتاب الصلاة صحیح بخاری هم، ضمن برخورداری از نظم منطقی مطالب، تنوع موضوعی بیش‌تر و هم مواد حدیثی فراوان‌تری دارد.
مثلاً مبحث وقت نماز در صحیح بخاری که کتابی به آن اختصاص یافته (۶۸) واجد ۴۱ باب و ۸۱ حدیث است ولی همین مبحث در السنن الکبری (۶۹) ۳۳ باب و ۱۳۲ حدیث دارد.
هرچند پاره‌ای از کتاب‌های این مبحث، مثل کتاب الاذان، در صحیح بخاری نسبت به همین مبحث در السنن الکبری متنوع‌‌تر است.
مبحث طب در صحیح بخاری (۷۰) دارای ۵۸ باب و ۱۰۴ حدیث است، ولی همین مبحث در جامع الاصول (۷۱) ۲۳ باب و ۱۱۴ حدیث، و در کنزالعمال (۷۲) ۵۲۱ حدیث دارد؛ بنابراین، در بین اهل‌سنّت، در کتاب‌های حدیث پس از بخاری، به‌جز در برخی ابواب فقه، تنوع موضوعی زیادی وجود ندارد.

تبویب کتب اهل‌سنت در عصر جدید

در سال‌های اخیر، خدیجه نبروای کتاب موسوعة اصول الفکر السیاسی و الاجتماعی و الاقتصادی را چاپ کرده است (قاهره ۱۴۲۴/ ۲۰۰۴) که نشان می‌دهد متفکران اهل‌سنت به موضوع‌بندی احادیث مطابق مقتضیات عصر جدید توجه دارند.
در این کتاب احادیث با روی‌کرد اقتصادی، سیاسی و اجتماعی تقسیم‌بندی شده‌اند و در آن به مباحثی چون حکومت اسلامی،حقوق زن، همه‌پرسی، و روابط بین‌الملل پرداخته شده است.

پی‌نوشت‌ها:

۱. ابن ‌بابویه، التوحید، ج۱، ص۱۸۳۰، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم ۱۳۹۸.
۲. مجلسی، بحارالانوار، ج۳، ص۱۱۵.
۳. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۱۶۰۱۶۲.
۴. ابن ‌بابویه، التوحید، ج۱، ص۳۴۴ ۳۵۳، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم ۱۳۹۸.
۵. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۷۲۸۲.
۶. ابن ‌بابویه، التوحید، ج۱، ص۲۹۲۳۰۴، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم ۱۳۹۸.
۷. مجلسی، بحارالانوار، ج۵۴، ص۲۳۱۵.
۸. مجلسی، بحارالانوار، ج۵۴، ص۲۳۳.
۹. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۱۵۲.
۱۰. ابن ‌بابویه، التوحید، ج۱، ص۳۵۴، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم ۱۳۹۸.
۱۱. مجلسی، بحارالانوار، ج۳، ص۱۵ ۱۶.
۱۲. مجلسی، بحارالانوار، ج۳، ص۵۷ ۱۵۱.
۱۳. مجلسی، بحارالانوار، ج۴، ص۳۲۰۳۲۲.
۱۴. باب استحباب صلةالارحام و باب استحباب‌الرضا بالکفاف، علی‌ بن حسام‌الدین متقی، کنزالعُمّال فی سنن‌الاقوال و الافعال، چاپ محمود عمر دمیاطی، بیروت ۱۴۱۹/ ۱۹۹۸.
۱۵. حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۵، ص۱۶۱ـ۳۸۳.
۱۶. اسماعیل معزی ملایری، جامع احادیث الشیعة فی احکام الشریعة، ج۱، مقدمه محمدحسن بروجردی، ص۹، قم ۱۳۷۱ـ۱۳۸۳ش.
۱۷. کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۶۳۵۶۷۴.
۱۸. مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۰.
۱۹. مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۲.
۲۰. کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۸۷۹۳.
۲۱. مجلسی، بحارالانوار، ج۶۸، ص۶۰۹۷.
۲۲. کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۱۱۱۱۱۳.
۲۳. کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۱۰۷۱۰۹.
۲۴. کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۱۰۹۱۱۱.
۲۵. مجلسی، بحارالانوار، ج۶۸، ص۳۹۷۴۲۸.
۲۶. مجلسی، بحارالانوار، ج۶۶، ص۳۳۲.
۲۷. مجلسی، بحارالانوار، ج۶۹، ص۷۱.
۲۸. مجلسی، بحارالانوار، ج۶۹، ص۷۴.
۲۹. مجلسی، بحارالانوار، ج۷۰، ص۴۰۹.
۳۰. مجلسی، بحارالانوار، ج۷۱، ص۲۲.
۳۱. مجلسی، بحارالانوار، ج۷۳، ص۶۴.
۳۲. مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۴.
۳۳. مجلسی، بحارالانوار، ج۶۳.
۳۴. ابن ‌بابویه، الاعتقادات، ج۱، ص۱۱۵۱۱۶، چاپ عصام عبدالسید، قم ۱۳۷۱ش.
۳۵. محمد بن محمد مفید، تصحیح اعتقادات الامامیة، ج۱، ص۱۴۴۱۴۵، چاپ حسین درگاهی، قم ۱۳۷۱ش.
۳۶. کلینی، اصول کافی، ج۸، ص۱۰۸۱۰۹.
۳۷. کلینی، اصول کافی، ج۸، ص۱۹۰۱۹۲.
۳۸. مجلسی، بحارالانوار، ج۵۹، ص۶۲۳۵۶.
۳۹. مجلسی، بحارالانوار، ج۵۹، ص۲۹۰۳۰۱.
۴۰. مجلسی، بحارالانوار، ج۵۹، ص۳۰۶۳۵۶.
۴۱. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۱۶۸۵۴۸.
۴۲. کلینی، اصول کافی، ج۸، ص۱۱۳۱۱۷.
۴۳. مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۲.
۴۴. مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۴.
۴۵. محمدرضا حکیمی، محمد حکیمی، و علی حکیمی، الحیاة، تهران ۱۳۵۸ـ ۱۳۶۸ش.
۴۶. محمدرضا حکیمی، محمد حکیمی، ج۱، ص۳۳ـ۲۱۲، و علی حکیمی، الحیاة، تهران ۱۳۵۸ـ ۱۳۶۸ش.
۴۷. محمدرضا حکیمی، محمد حکیمی، ج۱، ص۲۱۵ـ۲۵۴، و علی حکیمی، الحیاة، تهران ۱۳۵۸ـ ۱۳۶۸ش.
۴۸. محمدرضا حکیمی، محمد حکیمی، ج۱، ص۲۵۷ـ ۳۳۵، و علی حکیمی، الحیاة، تهران ۱۳۵۸ـ ۱۳۶۸ش.
۴۹. محمدرضا حکیمی، محمد حکیمی، ج۲، ص۶۹ـ۱۸۷، و علی حکیمی، الحیاة، تهران ۱۳۵۸ـ ۱۳۶۸ش.
۵۰. محمدرضا حکیمی، محمد حکیمی، ج۱، ص۳۳۹ـ۴۳۲، و علی حکیمی، الحیاة، تهران ۱۳۵۸ـ ۱۳۶۸ش.
۵۱. محمدرضا حکیمی، محمد حکیمی، ج۲، ص۳۷۳ـ۴۱۶، و علی حکیمی، الحیاة، تهران ۱۳۵۸ـ ۱۳۶۸ش.
۵۲. محمدرضا حکیمی، محمد حکیمی، ج۳، ص۵۵، و علی حکیمی، الحیاة، تهران ۱۳۵۸ـ ۱۳۶۸ش.
۵۳. محمدرضا حکیمی، محمد حکیمی، ج۶، ص۵۰۷، و علی حکیمی، الحیاة، تهران ۱۳۵۸ـ ۱۳۶۸ش.
۵۴. یحیی‌ بن‌ شرف نووی، صحیح مسلم بشرح‌النووی، ج۱، جزء۲، ص۱۷۷، چاپ ابوعبدالرحمان عادل‌ بن سعد، قاهره (۲۰۰۳).
۵۵. محمد محمد ابوزهو، الحدیث و المحدثون، ج۱، ص۳۸۰ـ۳۸۱، او، عنایة الامة الاسلامیة بالسنةالنبویة، قاهره۱۳۷۸.
۵۶. محمد بن لطفی صباغ، الحدیث النبوی: مصطلحه، ج۱، ص۳۰۳ـ ۳۰۵، بلاغته، کتبه، بیروت ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷.
۵۷. محمد محمد ابوزهو، الحدیث و المحدثون، ج۱، ص۳۸۲، او، عنایة الامة الاسلامیة بالسنةالنبویة، قاهره۱۳۷۸.
۵۸. محمد بن لطفی صباغ، الحدیث النبوی: مصطلحه، ج۱، ص۳۱۳، بلاغته، کتبه، بیروت ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷.
۵۹. محمد بن‌ اسماعیل‌ بخاری، صحیح البخاری، ج۱، ص۱۴ـ۲۶، چاپ محمد محمد تامر، قاهره ۲۰۰۴.
۶۰. ابن ‌اثیر، جامع‌الاصول فی احادیث الرسول، ج۱، ص۲۰۷ـ۲۷۶، چاپ عبدالقادر ارناؤوط، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۶۱. علی‌ بن حسام‌الدین متقی، کنزالعُمّال فی سنن‌الاقوال و الافعال، ج۱، ص۲۷ـ۲۱۱، چاپ محمود عمر دمیاطی، بیروت ۱۴۱۹/ ۱۹۹۸.
۶۲. علی‌ بن حسام‌الدین متقی، کنزالعُمّال فی سنن‌الاقوال و الافعال، ج۱، ص۶۵ـ۶۸، چاپ محمود عمر دمیاطی، بیروت ۱۴۱۹/ ۱۹۹۸.
۶۳. علی‌ بن حسام‌الدین متقی، کنزالعُمّال فی سنن‌الاقوال و الافعال، ج۱، ص۹۹ـ۱۲۱، چاپ محمود عمر دمیاطی، بیروت ۱۴۱۹/ ۱۹۹۸.
۶۴. علی‌ بن حسام‌الدین متقی، کنزالعُمّال فی سنن‌الاقوال و الافعال، ج۱، ص۱۲۱ـ ۱۲۴، چاپ محمود عمر دمیاطی، بیروت ۱۴۱۹/ ۱۹۹۸.
۶۵. محمد بن‌ اسماعیل‌ بخاری، صحیح البخاری، ج۱، ص۹۳ـ۲۸۰، چاپ محمد محمد تامر، قاهره ۲۰۰۴.
۶۶. احمد بن حسین بیهقی، السنن‌الکبری، ج۲، ص۷۵، بیروت ۱۴۲۴/ ۲۰۰۳.
۶۷. احمد بن حسین بیهقی، السنن‌الکبری، ج۴، ص۵۳۴، بیروت ۱۴۲۴/ ۲۰۰۳.
۶۸. محمد بن‌ اسماعیل‌ بخاری، صحیح البخاری، ج۱، ص۱۳۰ـ۱۴۵، چاپ محمد محمد تامر، قاهره ۲۰۰۴.
۶۹. احمد بن حسین بیهقی، السنن‌الکبری، ج۲، ص۸۶ـ۱۳۵، بیروت ۱۴۲۴/ ۲۰۰۳.
۷۰. محمد بن‌ اسماعیل‌ بخاری، صحیح البخاری، ج۳، ص۱۲۹۹ـ۱۳۱۸، چاپ محمد محمد تامر، قاهره ۲۰۰۴.
۷۱. ابن ‌اثیر، جامع‌الاصول فی احادیث الرسول، ج۷، ص۵۱۲ـ۵۸۶، چاپ عبدالقادر ارناؤوط، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۷۲. علی‌ بن حسام‌الدین متقی، کنزالعُمّال فی سنن‌الاقوال و الافعال، ج۱۰، ص۳ـ۴۷، چاپ محمود عمر دمیاطی، بیروت ۱۴۱۹/ ۱۹۹۸.

فهرست منابع:
ابن ‌اثیر، جامع‌الاصول فی احادیث الرسول، چاپ عبدالقادر ارناؤوط، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
ابن ‌بابویه، الاعتقادات، چاپ عصام عبدالسید، قم ۱۳۷۱ش.
ابن ‌بابویه، التوحید، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم ۱۳۹۸.
محمد محمد ابوزهو، الحدیث و المحدثون، او، عنایة الامة الاسلامیة بالسنةالنبویة، قاهره۱۳۷۸.
محمد بن‌ اسماعیل‌ بخاری، صحیح البخاری، چاپ محمد محمد تامر، قاهره ۲۰۰۴.
احمد بن حسین بیهقی، السنن‌الکبری، بیروت ۱۴۲۴/ ۲۰۰۳.
حرّ عاملی، وسائل الشیعة.
محمدرضا حکیمی، محمد حکیمی، و علی حکیمی، الحیاة، تهران ۱۳۵۸ـ ۱۳۶۸ش.
محمد بن لطفی صباغ، الحدیث النبوی: مصطلحه، بلاغته، کتبه، بیروت ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷.
کلینی، اصول کافی.
علی‌ بن حسام‌الدین متقی، کنزالعُمّال فی سنن‌الاقوال و الافعال، چاپ محمود عمر دمیاطی، بیروت ۱۴۱۹/ ۱۹۹۸.
مجلسی، بحارالانوار.
اسماعیل معزی ملایری، جامع احادیث الشیعة فی احکام الشریعة، قم ۱۳۷۱ـ۱۳۸۳ش.
محمد بن محمد مفید، تصحیح اعتقادات الامامیة، چاپ حسین درگاهی، قم ۱۳۷۱ش.
یحیی‌ بن‌ شرف نووی، صحیح مسلم بشرح‌النووی، چاپ ابوعبدالرحمان عادل‌ بن سعد، قاهره (۲۰۰۳).

منبع مقاله:
مجید معارف ... [و دیگران]، (1389) مجموعه کتابخانه‌ی دانشنامه‌ی جهان اسلام (10): حدیث و حدیث پژوهی، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اول.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

حامدمعرفی کامل رشته های دانشگاهی با توجه به این که پیدا کردن معرفی رشته ی خاصی ار طریق دسته بندی مطالب وبلاگ ویا آرشیو دانشکده مدیریتردیف عنوان دانشجو دانشکده گروه تاریخ دفاع ردیف عنوان دانشجو دانشکده گروه تاریخ دفاعخاستگاه مدارا و عفو از دیدگاه قرآن و حدیثدر اندیشة اسلامی، رابطة خداوند با موجودات بر اساس رحمت و محبّت و بر بنیان ربوبیت چند حدیث در مورد شوخی و گفتگوی غیر ضروری با نامحرمچند حدیث در مورد شوخی و گفتگوی غیر ضروری با نامحرم حدیث هایی از امام علی علیه السّلام حدیثمطالب اخیر پست ثابت حدیث هایی در مورد سعادت خوشبختی حدیث هایی در مورد والدینبانک ایده کنترل و مبارزه با پشه های سفید تهران هدف دانش آموزان از پژوهش حاضر ساخت حشره کش برای ثبت نام فراگیر پیام نور بر اساس آخرین اطلاعیه دانشگاه پیام نور ثبت نام آزمون کارشناسی ارشد فراگیر پیام نور از موضوعات و بایسته‌های پژوهش در حوزه میان‌رشته‌ای قرآن و علومموضوعات و بایسته‌های پژوهش در حوزه میان‌رشته‌ای قرآن و علوم گروه قرآن و علم مرکز سند حدیث اگر علم در ثریا باشد مردانی از سرزمین …سند حدیث اگر علم در ثریا باشد مردانی از سرزمین پارس به آن دست پیدا خواهند کرد چگونه پزشکی ایران عیسی عباسی عطیبه ارسال سلام وقت بخیر من از یک بیماری حامدمعرفی کامل رشته های دانشگاهی با توجه به این که پیدا کردن معرفی رشته ی خاصی ار طریق دسته بندی مطالب وبلاگ ویا آرشیو برای دانشکده مدیریت ردیف عنوان دانشجو دانشکده گروه تاریخ دفاع ردیف عنوان دانشجو دانشکده گروه تاریخ دفاع خاستگاه مدارا و عفو از دیدگاه قرآن و حدیث در اندیشة اسلامی، رابطة خداوند با موجودات بر اساس رحمت و محبّت و بر بنیان ربوبیت استوار چند حدیث در مورد شوخی و گفتگوی غیر ضروری با نامحرم چند حدیث در مورد شوخی و گفتگوی غیر ضروری با نامحرم حدیث هایی از امام علی علیه السّلام حدیث مطالب اخیر پست ثابت حدیث هایی در مورد سعادت خوشبختی حدیث هایی در مورد والدین بانک ایده کنترل و مبارزه با پشه های سفید تهران هدف دانش آموزان از پژوهش حاضر ساخت حشره کش برای از بین ثبت نام فراگیر پیام نور بر اساس آخرین اطلاعیه دانشگاه پیام نور ثبت نام آزمون کارشناسی ارشد فراگیر پیام نور از سوم موضوعات و بایسته‌های پژوهش در حوزه میان‌رشته‌ای قرآن و علوم موضوعات و بایسته‌های پژوهش در حوزه میان‌رشته‌ای قرآن و علوم گروه قرآن و علم مرکز تحقیقات تاریخی فرهنگی قرآنی اقتصاد مقاومتی مبانی اقتصاد در نظام سایت جدید تاریخی فرهنگی قرآنی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی علوم تربیتی مدیریت آموزشی علوم تربیتی مدیریت آموزشی ارایه مطلب در زمینه علوم تربیتی و مدیریت


ادامه مطلب ...