به گزارش جام جم آنلاین، حتما دورو برخود آدمهای زیادی سراغ دارید که به محض سرد شدن هوا و کاهش طول روز حال و هوایشان عوض شود، ملال و بیحالی سرفصل همراه روز و شبهایشان میشود و به وضوح عملکردشان تغییر پیدا میکند. این وضعیت به حدی میتواند شایع باشد که بسیاری زمستان و پاییز را با بیحوصلگی و خستگی به بهار میرسانند و شاید بهار و عید نوروز امید اصلی آنها برای خارج شدن از این وضعیت دردناک باشد و همین تغییر، مهمترین شادباش آنها باشد در شروع بهار.
آیا استراحت به بهبود این بیماری کمک میکند؟
این باور که افسردگی فصلی با کاهش فعالیتهای فرد مبتلا و امکان استراحت بیشتر وی، بهبود پیدا میکند یک اشتباه است. این افراد که خود مایل به استراحت و خوابیدن هر چه بیشتر در بستر هستند احتمالا از پیشنهاد اشتباه بعضی از دوستان و آشنایان برای استراحت بیشتر استقبال میکنند اما واقعیت این است که یکی از بهترین راههایی که میتوان برای کمک به بهبود این افراد استفاده کرد تشویق آنها به فعالیت و ورزش بیشتر و مداومتر است که براساس اصول علمی در انواع افسردگیها از جمله افسردگی فصلی میتواند بسیار کمک کننده باشد.
عامل افسردگی فصلی چیست؟
عامل اصلی افسردگی فصلی که به طور معمول در زمستان و پاییز رخ میدهد واکنشهای نامتعادل مغزی به کاهش نور محیطی است که در ماههای سرد سال عموما شدت و ترکیب آن تغییر میکند زیرا نور خورشید عموما اثرات مناسب ضدافسردگی و افزایش هوشیاری دارد. البته افراد برای این که دچار این واکنش شوند نیاز به یک استعداد قبلی در بدن خود نیز دارند وگرنه اکثر افراد در روزهای سرد سال دچار افسردگی نمیشوند. در ایجاد این بیماری مانند بسیاری از بیماریهای روانپزشکی دیگر مسائل وراثتی میتواند دخیل باشد
درمان دارویی مفید است؟
یکی از بیماریهای روانپزشکی که رژیم دارویی میتواند در درمان و پیشگیری آن بسیار مفید باشد و با حداقل عوارض جانبی حس خوبی را در زمستان و پاییز برای بیماران مبتلا به همراه بیاورد بیماری افسردگی فصلی است.
خوشبختانه داروهایی که به خوبی این بیماری را درمان میکند در کشور ما نیز موجود و با قیمت مناسب در دسترس است. پس وظیفه اصلی خانوادهها در این بین تشویق مبتلایان برای مراجعه به روانپزشک است تا همه از این فصل سفیدی و برفی بودنش را حس کنند نه شبهای سیاه و تاریکش را.
علائم افسردگی فصلی چیست؟
مشخصه اصلی افسردگی فصلی آن است که این افراد عموما فقط در فصل مشخصی از سال دچار مشکلات خلقوخو میشوند و در سایر ماهها و فصلهای سال مشکل پررنگ و آزارندهای ندارند. این اختلال عموما در فصلهای پاییز و زمستان رخ میدهد و افراد کمتری در بهار و تابستان دچار اختلال خلقی میشوند.
بهطور معمول اختلال خلقی فصلی با علائمی از افسردگی خودنمایی میکند که مشابه حالت معمول افسردگی نیست و به همین دلیل افسردگی غیرمعمول نامیده میشود. این افراد معمولا در کنار خلق افسرده و بیحوصلگی آزارنده خود دچار افزایش خواب و کسالت در طول روز میشوند. آنها همچنین در دوره بیماری خود افزایش اشتها و وزن و تمایل بالا به مصرف مواد قندی، شیرینی و شکلات پیدا میکنند. این افراد همچنین بسیار به اتفاقات ناخوشایند محیطی بویژه در رابطه با دیگران حساس میشوند و ممکن است واکنشهای شدیدی نشان دهند. از دیگر علائم این بیماران احساس آزارنده به صورت سنگینی در دست و پاست.
دکتر محمدرضا شالبافان
روانپزشک و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران
خبرگزاری آریا -
اگر شما نیز مجلات مرتبط با تناسب اندام را خوانده باشید یا در اینترنت به دنبال اطلاعات مرتبط با سلامت بوده باشید حتما به خوبی میدانید که موارد بسیار متنوعی در این زمینه وجود دارد. زمانی که این مقالات را مطالعه میکنید حتما از خودتان میپرسید چرا هر کدام از این اطلاعات ، موارد دیگر را نقض میکند؟ در برخی از مقالات، کربوهیدراتها را بسیار بد جلوه میدهند و از افراد میخواهند خوردن آن را به طور کلی کنار بگذارند. برخی از موارد نیز چربیهای موجود را دلیل اصلی چاقی میدانند و افراد را به مصرف نکردن چنین مواردی تشویق میکنند. در چنین شرایطی، سردرگم شدن بسیار عادی است. در این مقاله قصد داریم به همین موضوع بپردازیم و ببینیم چه رژیم غذایی برای شرایط موجود خوب و کارساز است. پس همراه ما باشید.
از برنامه غذایی که تنها یک ماده غذایی را دشمن شما معرفی میکند خودداری کنید:گرایشهای بسیار زیادی در حوزه تناسب اندام و سلامت وجود دارد و این گرایشها از تکنیکهای بازاریابی هوشمند برای ترغیب افراد و به دست آوردن نتایج سریع استفاده میکنند. همه این گرایشها درست و معتبر نیستند و همین امر شما را ملزم میکند هر اطلاعاتی که به دست میآورید را با دقت بیشتری مطالعه کنید. همانطور که میدانید کاهش وزن یک موضوع پیچیده است. این مقوله در مورد کالری ها، کیفیت مواد غذایی، هورمونها ، تاریخچه سلامت، ژنتیک، تمرینات ورزشی، نوع بدن، حساسیت به مواد غذایی، سن و سوابق سلامتی در خانواده است. ایا این موضوع بدین معنی است که برای رسیدن به تناسب اندام و استفاده مناسب از رژیم غذایی باید متخصص تغذیه باشیم؟ قطعا چنین نیست. این موضوع بدین معنی است که اگر رژیم غذایی پیشنهاد کرد که تغییر یک عنصر، کلید رسیدن به موفقیت است باید از آن فرار کنید. با سرعت کامل از چنین رژیمی دور شوید و آن را برای همیشه کنار بگذارید. حالا سوال اینجاست که تنظیم دقیق رژیم غذایی حول مواد غذایی مختلف میتواند به کاهش وزن منجر شود؟ بله البته اما این یک راه حل طولانی مدت نیست. چرا؟ چون شما را وادار میکند بر روی محدودیتهای غیر ضروری در مورد مواد غذایی تمرکز کنید که ممکن است از آن لذت ببرید اما قطعا در طولانی مدت قادر نخواهید بود چنین محدودیتی را تحمل کنید. 86 درصد از افرادی که فکر میکردند نمیتوانند گلوتن را تحمل کنند در چنین شرایطی قرار نداشتند. بله درست است که برخی از افراد باید از خوردن برخی مواد غذایی یا مواد تشکیل دهنده خودداری کنند(به خاطر حساسیتی که به این مواد دارند) اما واقعیت این است که بیشتر افرادی که به طور کامل مواد مختلف را از رژیم غذایی خود حذف میکنند به موفقیت زیادی در حوزه کاهش وزن دست نخواهند یافت. دانشمندان تخمین زده اند که تنها یک الی دو درصد از افرادی که در جهان زندگی میکنند از عدم تحمل گلوتن رنج میبرند. اگر واقعا به یک ماده غذایی حساسیت دارید، اگر آن را بخورید بدنتان به آن واکنش نشان خواهد داد. این موضوع دقیقا مشابه آلرژی یا حساسیتی است که ممکن است به گرده گل یا سایر مواد داشته باشید. اگر قصد دارید مسائل مرتبط با علوم تغذیه را به درستی درک کنید بهتر است این سخن را همیشه به خاطر داشته باشید:
مقابله کردن با افزایش وزن و چاقی، ترکیبی از اصول تغذیه ای و رفتاری مختلف است که بنیان و اساس اینکار را تشکیل می دهد. اینکه بخواهید یک ماده غذایی را برای همیشه کنار بگذارید راه حل مناسبی نخواهد بود. چنین رویکردی در حقیقت باعث ایجاد مشکلات متعددی در بدن میشود.
رژیم غذایی را همانند یک رابطه خوب ببینید:اگر به دنبال رژیم غذایی باشید که برای خواهرتان، دوستتان یا بازیگر مورد علاقه تان کارساز بوده است، ایده بسیار بدی را در نظر گرفته اید. معمولا روزانه افراد زیادی تصمیم میگیرند رژیم غذایی جدید را امتحان کنند. به جای اینکار باید رژیم غذایی را همانند یک رابطه دوستی خوب ببینید. زمانی که میخواهید یک رابطه دوستی ایجاد کنید به دنبال کسی خواهید بود که برای همیشه شما را دوست داشته باشد و کاری نکند که از او متنفر شوید. همین موضوع در مورد غذایی که می خورید نیز صدق میکند. در این شرایط موارد زیر را مشاهده خواهید کرد:
رابطه بد شماره یک:فردی قصد دارد رژیم غذایی را امتحان کند که کربوهیدرات کمتری دارد اما عاشق پاستاست. به مدت چهار الی شش هفته می تواند با این رژیم کار کند اما بعد از چند ماه همه چیز برعکس خواهد شد.
رابطه بد شماره 2:فردی عاشق دسر است. این فرد تلاش می کند از رژیم غذایی استفاده کند که عمدتا از مرغ و بروکلی تهیه شده است. این رژیم میتواند او را برای دو هفته راضی کند اما بعد از چند مدت از چنین رژیمی متنفر خواهد شد.
رابطه بد شماره 3:فردی عاشق صبحانه است. صبحانه محبوب ترین وعده غذایی این فرد است. او شنیده است که روزه داری متناوب میتواند کارساز باشد. در چنین شرایطی او باید تنها در فواصل زمانی 8 ساعته غذا بخورد که از ساعت 12 ظهر آغاز میشود. این رابطه به هیچ عنوان برای این فرد مناسب نخواهد بود. چنین مشکلاتی بار ها و بارها تکرار میشود. انتخاب رژیم غذایی بر اساس مفید بودن آن برای دیگران مناسب نخواهد بود. اینکه بدون در نظر گرفتن شخصیت فردی، اولویتها و سبک زندگی، رژیم غذایی انتخاب شود نتیجه ای جز شکست نخواهد داشت. تنها چیزی که باید مدنظر داشته باشید این است که چه نوع رژیمی برای بدن شما مناسب است. این موضوع از اهمیت ویژه ای برخوردار است. همه افراد نمیتوانند از یک نوع رژیم غذایی استفاده کنند زیرا ساختار بدن متفاوت است. اگر میخواهید زندگی سالم و بدون استرسی داشته باشید باید برنامه غذایی خود را صادقانه و بر اساس وضعیت جسمی و روحی خود انتخاب کنید.
آینده نگر باشید و تصویر ذهنی بزرگی داشته باشید:شاید بتوان گفت مهم ترین بخش از هر برنامه غذایی سالم ثبات و پایداری آن است. زمانی که میخواهید برنامه غذایی سالمی برای خود تهیه کنید آینده نگر باشید و تصویر بزرگی برای خود ترسیم کنید. خوردن مواد غذایی یک موضوع سرگرم کننده است و باید برای شما شادی آور باشد. باید همه چیز را تحت کنترل خود داشته باشید و بدانید که انتخاب سالم شما تفاوت زیادی در سبک زندگیتان ایجاد خواهد کرد. انتخاب رژیم غذایی مناسب همانند سرمایه گذاری بر روی اینده شغلی است. اگر میخواهید به نتایج موفقیت آمیزی برسید باید مسیر طولانی مدتی متصور شوید.
خبرگزاری آریا - خبرگزاری آریا- برخی مواد مغذی توجه همه را به خود جلب کرده است. برای مثال ویتامین d مدت زمان زیادی است که یکی از تیترهای اصلی مقالات است. اعلام می شود این ویتامین می تواند خطر بیماری های مختلف، از سرطان گرفته تا افسردگی را کاهش دهد.
مطمئنا هنگام سرماخوردگی نیز سعی می کنید مقداری بیشتر ویتامین c دریافت کنید و یا یک لیوان آب پرتقال بنوشید. اما در این بین دیگر مواد مغذی – با اینکه مهم هستند – به نظر می آید کمتر دیده می شوند. یکی از این موارد که کمتر به چشم می آید ماده ای معدنی به نام مس است.
یک ماده معدنی پر توان
مس فوق العاده مهم است. این ماده معدنی نقشی حیاتی در مبارزه با التهاب مزمن، تشکیل سلول های قرمز خونی و افزایش ایمنی ایفا می کند. مس همچنین برای تشکیل میلین که برای عصب ها مانند عایق است و از درست کار کردنشان اطمینان حاصل می کند نیز ضروری است. مس در سوخت و ساز کلسترول و گلوکز نیز نقش ایفا می کند. تحقیقات جدید دانشگاه کالیفرنیا نشان داده که این فلز یکی از موارد کلیدی برای سوزاندن چربی است.
تحقیقات علمی در گذشته زیاد به موضوع مس نپرداخته بود، اما حالا اوضاع تغییر کرده است. همینطور که محققان بیشتر به مزایای این ماده معدنی پی می برند و نقش آن در بدن بیشتر مشخص می شود، به این نتیجه خواهیم رسید که مس نیز مانند ویتامین d بسیار قدرتمند است.
چه مقدار مس کافی است؟
یکی از دلایلی که مس نادیده گرفته شده این است که به سختی اندازه گیری می شود. این کار به یک آزمایش بسیار تخصصی و گران قیمت نیاز دارد که معمولا در مطب پزشکان پیدا نمی شود. با اینکه پی بردن به کمبود مس در بدن کاری دشوار است اما نشانه هایی وجود دارد که با دیدنشان باید به فکر بالا بردن مس در برنامه غذایی تان باشید.
نشانه های کمبود مس می تواند شبیه به کمبود آهن باشد مخصوصا در مورد احساس خستگی. درد مفاصل از نشانه های شایع اولیه است و کمبود مس برای مدت زمان طولانی می تواند به بروز مشکل پوکی استخوان نیز کمک کند. محققان هشدار داده اند افرادی که مشکل سوء جذب دارند – از جمله افرادی که بیماری سلیاک یا اسهال مزمن دارند – بیشتر در خطر جذب نکردن مس هستند.
بهترین منابع
خبر خوب این است که دریافت کافی مس کار چندان سختی نیست – استفاده از یک برنامه غذایی سالم و متعادل که مقدار زیادی سبزیجات داشته باشد می تواند مشکل کمبود را به سادگی حل کند. مس در بیشتر غذاهای گیاهی پیدا می شود. گیاهانی که برگ های سبز تیره رنگ دارند مانند اسفناج و کلم انتخاب های مناسبی هستند. آجیل ها (مخصوصا بادام هندی)، دانه ها، غلات کامل و قارچ ها نیز حاوی مس هستند.
یکی از منابع غنی مس جگر است – مس را معمولا در جگر هر حیوانی می توان یافت. شاید همه از جگر خوششان نیاید اما اگر به این غذا علاقه داشتید و به سادگی در دسترستان بود، راهی ساده برای تامین مس بدنتان پیدا کرده اید.
مقدار مس مجازی که روزانه اجازه دارید استفاده کنید 0.9 میلی گرم است. 28 گرم جگر گاو تقریبا دو برابر این مقدار حاوی مس است، 28 گرم بادام هندی حدود 0.6 میلی گرم مس دارد و یک فنجان کلم پخته نیز حاوی 0.2 میلی گرم از این ماده معدنی است.
برای شام جگر ندارید؟ می توان با مصرف غذاهای حاوی مس در طول روز این نیاز را برآورده کنید. برای مثال می توانید با استفاده از این برنامه مقدار مس مورد نیاز روزانه خود را دریافت کنید:
صبحانه: سه چهارم فنجان غلات سبوس دار صبحانه ( 0.1 میلی گرم )، یک فنجان توت فرنگی ( 0.07 میلی گرم )، شیر کم چرب یا جایگزین شیر.
ناهار: سوپ عدس به همراه اسفناج ( 0.58 میلی گرم )، یک سوم فنجان هوموس ( 0.5 میلی گرم )، 28 گرم کراکر سبوس دار( 0.1 میلی گرم ) پرتقال ( 0.06 میلی گرم )
شام: ماهی کبابی به همراه یک دوم فنجان قارچ ( 0.18 میلی گرم )، یک فنجان مارچوبه ( 0.3 میلی گرم )، یک دوم فنجان برنج قهوه ای ( 0.1 میلی گرم )، سالاد به همراه دو فنجان کاهو ( 0.05 میلی گرم )
مقدار زیادی از چیزهای خوب
همین که متوجه شدید مس چقدر برای سلامتتان حیاتی است، شاید وسوسه شوید که مکمل آن را تهیه کنید. مقدار مسی که توصیه می شود در روز استفاده کنید 10 میلی گرم است و اگر بیش از این مقدار مس وارد بدن خود کنید، بدن میزان مسی که بی استفاده است را در کبد جمع می کند. ممکن است در دهان مزه فلز حس کنید، بالا بیاورید و یا حتی دچار سیروز کبدی شوید. اما این هشدار فقط در مورد مکمل ها صادق است، غیر ممکن است با خوردن غذاهای غنی از مس، دوز سمی دریافت کنید.
طی قرون متمادی بهانههای سفر، شکلهای مختلفی به خود گرفته است؛ در حالی که سفر در دوران باستان، با انگیزه به دست آوردن غذا و دوری از خطر و رفتن به مکانی با آب و هوایی بهتر صورت میگرفت و پس از آن در قرونوسطی نیز انگیزههای مذهبی دلیل سفرهای مردم بود، در دوره رنسانس با هدف کسب دانش و تجربهآموزی انجام میشد.
همزمان با انقلاب صنعتی بود که پایه و اساس سفرهای جمعی در زمان حاضر شکل گرفت و مردم برای دوری از زندگی شهری، در فرصتهای اندکی که دست میداد به سواحل پناه میبردند. در این زمان بود که سفر از فعلی ویژه برای خواص خارج شد و شکلی عمومیتر و انبوهتر به خود گرفت.
حالا اما مردم با هدف بازگشت به اصالت و دوری از زندگی روزمره شهری سفر میکنند. ما ایرانیان نیز با اندکی تاخیر نسبت به تحولات گردشگری در جهان، چنین مراحلی را از سر گذراندهایم و حالا هم سفر را دستاویزی برای فرار از روزمرههای خود قرار میدهیم؛ این در حالی است که گذشتگان ما به صورت عام، بیش از هر چیز با انگیزههای مذهبی و به قصد جاذبههای زیارتی عازم سفر میشدند.
در چند سال اخیر، روند سفر در کشور تشدید شده و گردشگری در سبد اقتصادی خانوارها جایگاهی مهمتر یافته است؛ در حالی که پیش از آن، به عنوان موضوعی لوکس، کمتر در میان عموم مردم جای داشت و به باور کارشناسان دلیل اصلی آن هم تلقی مردم و حقیقت بالا بودن هزینههای سفر بود.
اکنون عموم مردم در سفرهای داخلی در چادرهای مسافرتی اقامت و از اتومبیلهای شخصی برای این سفرها استفاده میکنند. آنها اغلب به صورت جمعی به سفر میپردازند و به دلایل مختلف از جمله کم بودن اطلاعرسانی در مورد سایر مقاصد گردشگری کشور، شهرهای شمالی را برای گردشهای یکروزه و چندروزه خود برمیگزینند.
در سفرهای خارجی نیز، آنها بیشتر کشورهای همسایه را انتخاب میکنند و از مشتریان جدی دوبی و ترکیه به خاطر هزینههای کمتر آنها نسبت به سایر مقاصد خارجی محسوب میشوند. اما علاوه بر این گروه وسیع از گردشگران ایرانی، گروهی دیگر از هموطنانمان نیز که اخیراً تعداد آنها رو به افزایش گذاشته، جوانانی هستند که به سفرهای ماجراجویانه در داخل و خارج ایران میپردازند.
این روند از سالها پیش در کشورهای پیشرفته ظهور کرده بود و حالا نیز برخی در ایران، با بهرهگیری از این الگو به سفرهای ماجراجویانه و کوله به پشت میپردازند؛ اشکالی از سفر که درجه اعلایی از جستوجو برای اصالت و سنت از دسترفته را در خود دارد. روی دیگر سکه سفر برای ایرانیها، تاریخچه میزبانی آنها از گردشگران خارجی است.
متونی که از گردشگران خارجی سفرکرده به ایران باقیمانده، از دیرباز تاکنون شاید چندان تغییری نکرده باشد؛ سفرنامهنویسان قرون گذشته، با سفر به میان مردم از زندگی عادی آنها نوشتهاند و حالا نیز گردشگران بسیاری که راهی ایران میشوند، به نوشتن از سبک زندگی مردم ایران بیش از هر چیزی علاقه نشان میدهند.
در این میان شاید آنچه تغییر کرده، جنس خود گردشگران است؛ در گذشته سفرنامههای به جامانده از سفر به ایران، عمدتاً به افرادی خاص تعلق داشته که به همین منظور به کشورمان سفر میکردند و حالا، عادیترین گردشگران نیز روایت سفر خود به ایران را در رسانههای جمعی منتشر میکنند. روایتهای کنونی تنها به نوشتار نیز ختم نمیشوند و در موارد بسیاری، ایران را در قاب تصویر به دنیا نشان میدهند.
جامعهشناسان بر این باورند که ایرانیها به دلیل پذیرش و تعاملی که با فرهنگهای مختلف دارند، توانستهاند در طول تاریخ ملتی پذیرای گردشگران باشند و تصویری مهماننوازانه از خود در ذهن آنها برجای بگذارند. بر همین اساس، شاید ایرانیها همانند برخی دیگر از ملل مختلف، به عنوان گردشگرانی حرفهای شناخته نشوند اما همواره میزبانانی حرفهای بوده و هستند.
محدودیتهای فرهنگی و قانونی یکی از عوامل افزایش سفرهای خارجی ایرانیان است
پویا علاءالدینی*: سنت مهماننوازی در میان ایرانیان همواره مورد توجه افرادی که به ایران رفت و آمد داشتهاند بوده است. استقبال باشکوه از مهمان و پذیرایی با تمام امکانات موجود، عادتی است که ریشه در فرهنگ ایرانی داشته تا آنجا که امروز از آن به عنوان یکی از جاذبههای گردشگری نام برده میشود. اینکه این رسم دیرین چرا و از چه زمانی به عنوان یک ارزش فرهنگی در میان خانوادههای ایرانی مطرح شده، دلایل بسیاری دارد که در توضیح این رفتار باید به نتایج مطالعات اجتماعی، تاریخی، مردمشناسی و... رجوع کرد.
اما آنچه در این فرصت بیش از همه اینها برای نگارنده حائز اهمیت است، توضیح دلایل مانایی این رفتار در دنیای امروز است؛ اینکه چگونه در شرایطی که جامعه به سمت مدرن شدن پیش میرود و افراد زمان کمتری برای پرداختن به اموری از این دست دارند، همچنان این خصیصه به عنوان یک نشانه فرهنگی دیده میشود و مورد تاکید بسیار قرار میگیرد؟
در پاسخ به این چرایی لازم است دایره نگاهمان را گستردهتر کنیم و جوامع دیگر را نیز مورد بررسی قرار دهیم. در واقع آنچه در این کنجکاوی جلبتوجه میکند، ارتباط هر چه بیشتر میان سنتی بودن جوامع و رفتار پذیرنده و توام با مهربانی و تعارفات معمول با مهمان است به این معنا که هر چه از شهرهای بزرگ به سمت مناطق کمترتوسعهیافته و محلیتر میرویم، غلظت این رفتارها بیشتر شده و جوامع با آغوشی بازتر به استقبال غریبهها میروند.
از این نگاه میدانی شاید بتوان این نتیجه ضمنی را استخراج کرد که جامعه شهری ایران که با در اختیار داشتن ابزار و تکنولوژی روز در مسیر مدرن شدن طی طریق میکند و در حال پیمودن راه توسعه است، همچنان در دل خود یک جامعه سنتی و قائل به ارزشهای فرهنگی دارد و به همین دلیل با وجود تمامی تغییرات قابل مشاهده در فضای شهری امروز این کشور هنوز هم میتوان پایبندی به این ارزشها را به خوبی مشاهده و در سفر به این کشور به عنوان یک تجربه ویژه و منحصربهفرد از آن یاد کرد.
در کنار این موضوع و فارغ از تغییر انگارههای ذهنی افراد در طول زمان که رفتارهای اجتماعی را تحت تاثیر قرار میدهد، مشغله بیشتر و حجم بالاتر کار و تعلقات خاطر به امور، یکی دیگر از مسائلی است که میتواند کیفیت و شدت رفتارهای مردم یک جامعه را از خود متاثر کند. با این همه از آنجا که مردم ما زمانهای کاری مفیدشان در مقایسه با میانگین جهانی کشورهای توسعهیافته بسیار کمتر است و زمانهای فراغت برنامهریزینشده بیشتری در اختیار دارند، راحتتر میتوانند به آداب و رسوم پایبند باشند و در این مورد زمان زیادی را به مهمان یا مهمانان خود اختصاص دهند.
در کنار این باید نسبت تعداد جمعیت شاغل در یک خانواده به تعداد افراد بدون شغل را نیز مورد توجه قرار داد که خود زمان کافی را برای پذیرش و پذیرایی از مهمان در اختیار خانوادهها قرار میدهد. در کنار اینها اما پذیرایی از مهمانان خارجی که گزارش آن از سوی گردشگرانی که به ایران سفر میکنند به کرات منتشر میشود، دلایل دیگری نیز دارد که از آن جمله میتوان به محدودیت رفت و آمد با دیگر کشورها و بسته بودن فضای کشور به روی دنیای بیرون به ویژه در سالهای اخیر اشاره کرد.
از سوی دیگر تکثیر تصویر رسانهای منفی از ایران در رسانههای جهانی خود عامل دیگری است که ایرانیان را در برابر رفتارشان با خارجیهایی که به ایران سفر میکنند، حساستر کرده است به این صورت که هر یک از ما در مواجهه با گردشگرانی که به کشورمان سفر میکنند مسوولیتی نانوشته برای اصلاح و بازترسیم چهره مخدوششدهمان احساس میکنیم که انعکاس آن در رفتار گرم و پذیرا و توام با احترام تجلی مییابد.
برآیند این عوامل در نهایت سبب شده ایرانیها همچنان به مهماننوازی شهره باشند و این در شرایطی که کشور برای جذب گردشگران خارجی خیز برداشته، امتیازی فوقالعاده محسوب میشود که باید بیشتر به آن پرداخت و تقویتش کرد تا آنجا که حتی میتواند ایران را از این نظر، به یک برند فرهنگی تبدیل کند؛ برندی که نیازی به سرمایهگذاریهای مستقیم مالی ندارد و متکی به سرمایههای فرهنگی و اجتماعی است.
با این همه ما ایرانیها بهرغم مهماننوازبودنمان، در محیطهای عمومی چندان مهماننواز نیستیم و روابط غیرشخصی را اصل قرار نمیدهیم. به بیان دیگر باید گفت که در جامعه امروز ایران روابط ناشخصیوار کمتر تعریف شده و در حالی که در شهرهای بزرگ زندگی میکنیم، همچنان در بسیاری از مواقع طایفهای میاندیشیم و بر آن مبنا رفتارهایمان را تنظیم میکنیم.
رفتار گردشگری ایرانی
اما در همین حال که ورود گردشگران به کشور افزایش داشته و به نظر میرسد که همچنان روندی رو به رشد داشته باشد، تعداد ایرانیهایی هم که در این سالها کشورهای دیگر را به عنوان مقصد سفر خود برگزیدهاند بیشتر شده است و قطعاً بررسی رفتار گردشگران ایرانی در این مقاصد هم اهمیت مییابد.
اما پیش از پرداختن به این مهم باید پرسید که چه عواملی مسبب این رشد بوده است؟ در پاسخ به این پرسش به نظر میرسد دو عامل کلیدی وجود داشته باشد؛ نخست سیاستهای اقتصادی وارداتمحور که زاییده اقتصاد نفتی کشور است و پس از آن، شرایط داخلی کشور و محدودیتهای فرهنگی و قانونی موجود.
عامل نخست، سبب شده میزان مسافرتهای خارجی ایرانیها با توجه به متوسط سرانه تولید ناخالصشان در مقایسه با آمارهای جهانی بیشتر باشد. همچنین محدودیتهای داخلی در بسیاری از مواقع، انگیزه سفر گردشگران ایرانی به خارج از کشور است؛ گردشگرانی که در صورت نبود این سختگیریها میتوانستند سفرهای داخلی را برگزینند و از این طریق به تقویت گردشگری داخلی کمک کنند.
در پی این مسائل، متاسفانه در سالهای اخیر گردشگران ایرانی در برخی کشورها به رفتارهایی شهره شدهاند که وجهه عمومی مردم ما را تا حدی مخدوش کرده است. در واقع در شرایطی که افراد تنها به دلیل تجربه برخی از تفریحات و بهرهبردن از شرایطی که به صورت عادی در کشور وجود ندارد اقدام به مسافرت میکنند، بدیهی است که چنین رفتارهایی به صورت مشخص و برجسته در جامعه میزبان دیده شود.
در کنار این به دلیل ارزانتر بودن سفر در برخی مقاصد خارجی، افراد زیادی این امکان را مییابند تا پیش از آنکه فرصت تجربه گردشگری در داخل کشور را داشته و رفتارهای متناسب با آن را بیاموزند، راهی کشورهای دیگر شوند که همین امر خود به نوعی دیگر موجب بروز برخی رفتارهای نامتناسب توسط آنها میشود.
نکته دیگر در سفر ایرانیها به خارج از کشور اشتیاق شدید آنها برای خرید است که این خود متاثر از عدم امکان ورود برندهای معروف جهانی به کشور از طرق رسمی و نیز سیاستهای ارزی موجود است. البته باید تاکید کرد حجم بسیاری از گردشگران خروجی را گردشگران زیارتی تشکیل میدهند.
در این باره شاید بتوان اینگونه نتیجه گرفت که هر چقدر انگیزه سفر افراد به کشورهای دیگر نشاتگرفته از رهایی از قید و بندهای موجود در کشورشان باشد، احتمال بدرفتاریها و افراط در انجام برخی امور افزایش مییابد و به همان نسبت گردشگران سفرکرده به این کشورها، غیرحرفهایتر به نظر میرسند.
از سوی دیگر رفتارهای حسابشده و حرفهای گردشگران یک کشور ارتباط مستقیمی با گردشگرپذیری آن کشور دارد چرا که افزایش گردشگران ورودی و خروجی از یک علت مشترک برخوردار بوده و علاوه بر آن مواجهه با فرهنگهای مختلف و تجربه ارتباط با ملیتهای گوناگون، سطح روابط اجتماعی مردم یک کشور را ارتقا میبخشد.
مضاف بر همه اینها، افزایش تعداد گردشگران خروجی ایرانی تابع یک روند جهانی نیز هست که با تسهیل امکانات سفر و ارزان شدن هزینههای آن، در حال افزایش است به ویژه در کشورهای در حال توسعه که جمعیت جامعه شهری آنها رو به افزایش است و سفر رفتهرفته به عنوان یک کالای ضروری جای خود را در سبد مصرفی خانوادهها باز میکند.
به همین ترتیب و در نتیجه این افزایش تقاضا، توجه فعالان نهادهای مستقل و نیز دولتها به بحثهای مربوط به گردشگری پایدار بیشتر شده است. احترام به جامعه میزبان در کنار توجه به حفظ محیط زیست از جمله رفتارهایی است که در گردشگری حرفهای و مسوولانه بر آن تاکید میشود.
اصل اصالت مقصد سفر
هدف این گروه، زیارت و انجام فرائض دینی بوده است. دسته دوم پادشاهان بودهاند که به شکل خاص خود سفر میکردند و دسته سوم نیز سیاحانی بودند که بیشتر نجبا و اشراف را در خود جای میدادند. این گروه، سیاحانی بودند که به لحاظ مالی و فرهنگی میتوانستند سفرهای غیرزیارتی هم داشته باشند. در همین حال و در کنار این گروههایی که از آنها نام بردیم، تعداد اندکی هم افراد فرهیخته و نویسنده و شاعر و تاریخدان وجود داشتهاند که به سفر میپرداختند و درباره سفر خود مینوشتند.
حالا جامعهشناسان بین چنین سفرهایی که در گذشته وجود داشته و سفرهای کنونی تفاوت قائل میشوند. این هم در کشورهای دیگر وجود داشته و هم در ایران تجربه شده است. بر اساس نظریه جامعهشناس معروف مک کانل، این تمایز بیشتر به خاطر این است که علت سفرها تغییر کرده است. به باور او، شهروند مدرن در جستوجوی اصالت و تاریخ و گذشته بودن است ولی در گذشته چنین اهدافی وجود نداشته و گردشگران عصر قدیم به دنبال اصالت نبودند. مک کانل معتقد است علت اینکه گردشگران کنونی به دنبال اصالت و تاریخ هستند، این است که خویشتن را در گذشته، تاریخ و پیش از خود جستوجو میکنند. برای آنها دنیای جدید دنیایی آلوده، شلوغ، گرم، پرهیاهو و بوروکراتیک است.
از اینرو، جامعهشناسی مانند مک کانل بر این باور است که هر چه منطقهای که توریستهای مدرن به آن سفر میکنند اصالت بیشتری داشته باشد، آنها را بیشتر راضی میکند. برای همین است که امروزه کسانی که اماکن گردشگری را به وجود میآورند، باید جذابیت آن در جهت اصالتبخشی بیشتر را تضمین کنند. از همینجا این جامعهشناس به مفهومیکه گافمن از آن استفاده کرده نیز اشاره میکند. گافمن دنیای جدید را به روی صحنه و پشت صحنه تقسیم میکند. مک کانل با عنایت به این نظریه، میگوید توریست همیشه میخواهد واقعیتهای پشت صحنه را به دست آورد و تا این واقعیتها را به دست نیاورد، راضی نخواهد شد.
میتوانم اینگونه مثال بزنم که توریستی از انگلستان، آلمان یا فرانسه به کشور ما میآید، ما در وهله اول او را برای یک نمایشگاه به ایران میکشانیم. در وهله دوم برخی آثار باستانی کشور را به او نشان میدهیم. اما در وهله سوم امری که در بین توریستها رو به اشاعه است، ورود به زندگی مردم عادی و نشان دادن علاقه نسبت به این مقوله است. این امر تا آنجا پیش رفته که تورگردانان نیز به این موضوع توجه و برای گردشگران محیطهایی طراحی میکنند که آنها بتوانند زندگی عادی مردم را از نزدیک ببینند. لذا استقبال زیاد از اقامت در خانههای محلی در میان توریستهای ایرانی و خارجی نسبت به هتل، برای همین بخش از گردشگران است که بیشتر به دنبال اصالت هستند.
از این موضوع با عنوان شکلدهی تجربه گردشگر نیز یاد میشود؟
بله، همینطور است. یکی از شاگردان من که راهنمای تور بود تعریف میکرد یکی از توریستهایش از او خواسته بود او را به خانه خود ببرد و این گردشگر از حضور در میان یک خانواده ایرانی لذت برده بود. این تجربه برای گردشگر بسیار اصیلتر است. میخواهم تاکید کنم اصالت نیز معانی مختلفی پیدا میکند؛ زمانی شما یک فرد را به طبیعت کویر میبرید و او میتواند این اصالت را در آنجا بیابد و گاهی هم او را به خانه خود میبریم و وی در خانه ما اصالت را خواهد یافت. برخی از اینها از رفتار کردن مانند ما و کسب تجربههای ویژه ما لذت میبرند. مثلاً کسی برای من تعریف میکرد یک زن آلمانی در سفر به ایران، حجابش را بهتر از یک زن ایرانی حفظ میکرده و وقتی به او میگفتند ما آنقدر هم محدودیت نداریم که تو داری اینگونه حفظ پوشش میکنی، جواب داده که من همیشه با شیوه و پوشش غیرایرانی و غیراسلامی زندگی کردهام و آزادی پوشش داشتهام و حالا دوست دارم یک هفته با پوشش شما زندگی کنم.
منظورم این است که این تجربههای اصیل یکی از عللی است که میتوان توریستهای جدید را از قدیم تفکیک کرد و تشخیص داد. یک مورد دیگر نیز اینجا وجود دارد و آن را جامعهشناسان به ویژه جامعهشناسان جهان سومی مطرح میکنند. آنها میگویند توریستی که به ایران میآید و اینجا مسجدی را میبیند با یک ایرانی معتقد به اسلام، فرق میکند. آن توریست صرفاً هدفش از این بازدید، تجربه گذشته و آن حال و هواست؛ درحالی که افراد معتقد به این مرکز دینی، هدفشان از دیدن آن متفاوت خواهد بود. از همین موضوع میخواهم استفاده کنم و بگویم چگونه تفاوت وجود داشته بین زائران عصر قدیم و گردشگران عصر حاضر؛ آنها به دنبال سفر به یک جاذبه مذهبی بودند و اینها چنانچه گفتیم به دنبال اصالت.
مثال دیگر نگاهی به سفرنامههای مذهبی است. در بعضی از این سفرنامههایی که بر جایمانده از سفر به اماکن مذهبی مثل کربلاست، بهویژه آن دسته از نویسندگانی که جزو گروههای نخستینی بودند که به کربلا سفر کرده بودند، میخوانیم که دنبال گمشدههای خود میگشتند. این افراد را جزو زائران دستهبندی میکنند نه توریستها ولی بسیاری معتقدند اکنون حتی ایرانیانی که به مکه و کربلا میروند نیز توریست هستند و صرفاً زائر نیستند چون هدفهای دیگری را نیز دنبال میکنند؛ آنها خرید میکنند، به گردش در مقصد میپردازند و بعضاً انگیزههایی به جز انگیزه صرف زیارتی دارند. انگیزه این افراد اکنون تغییر کرده و با انگیزه زائران خانه خدا در ایام قدیم که صرفاً میخواستند به زیارت بروند متفاوت است.
تفاوتهای اینچنینی را میتوانید در نوشتههای افرادی مثل جلال آلاحمد و دکتر شریعتی نیز ببینید که چه موضوعاتی را در سفرهای خود به مکه و عتبات عالیات مطرح کردهاند. این به نظر من تفاوت بین زائر قدیم و توریست جدید را آشکار میکند.
شما به این موضوع اشاره کردید که الان هدف از سفر تغییر کرده است. پیش از این هدف سفرهای زیارتی بوده و اکنون جستوجوی اصالت، هدف اصلی سفر است. اما شکل سفرها در ایران و جهان دستخوش چه تحولاتی بوده است؟
در آن زمان پدیده سفر و گردشگری تودهای نشده بود اما اکنون، این امر به عنوان موضوعی تودهای شناخته میشود. شما تقریباً بین افراد در سفر نمیتوانید فرقی ببینید؛ مگر تفاوتی که در شیوه اقامت افراد وجود داشته باشد، وگرنه همه آنها میخواهند به جستوجوی اصالت به سفر بروند و جاذبههای گردشگری را ببینند. مثلاً تمام کسانی که به اصفهان سفر میکنند اعم از غنی و فقیر و از طبقات اجتماعی و اقتصادی مختلف به دیدن آثاری همچون منارجنبان میروند ولی در گذشته به این صورت نبوده است. بر همین اساس در زمان گذشته، سفرهایی که تفریحی بوده فقط به گروهی خاص از مردم اختصاص پیدا میکرده است.
نکته دیگری که وجود دارد این است که ایران همیشه برای خارجیها جذاب بوده است. در سفرنامههای قدیمی هم گواهی بر این موضوع وجود داشته است. اما اساساً چرا ایران برای خارجیها اهمیت داشته و دارد؟ یا اگر بهتر بخواهم سوال را مطرح کنم باید بپرسم ایران اکنون برای کدام دسته از گردشگران به عنوان یک مقصد گردشگری اهمیت دارد؟
برای گردشگر مدرن که از کشورهای خارجی میآید، ایران ویژگیهایی دارد که اصیلتر است. حالا برخی مواقع این اصالت را در آثار باستانی یا در طبیعت میبینند و گاهی نیز در جلوههایی نو و ناشناخته برای آنها که ممکن است در شهرها نیز وجود داشته باشد. یکی از این جلوهها که خیلی از توریستها برایشان جالب است، تصاویری است که ما در شهرهای ایران از شهدای جنگ داریم. این تصاویر برای آنها خیلی جالب است چون آنها را در غرب نمیبینند. این دقیقاً امری است که برای مردم ایران دیگر عادی شده. این گردشگران طبیعت و صحرا را در کشورهای توسعهیافته خود ندارند و این هم یک نوع نیاز به بومگردی و بازگشت به آن اصالت را ایجاد میکند.
همانطور که اشاره کردیم، حالا با توسعه سفر تودهای، گردشگران اغلب مایلند به سفرهایی بروند که اصالت بیشتری دارد یا مقاصدی را انتخاب کنند که پیش از این، محدودیتهای بیشتری برای سفر به آن وجود داشته است. ایران یکی از جاهایی است که چندین سال به دلیل تیره و تار بودن روابط خارجی، به لحاظ سفر و گردشگری برای خارجیها محدودیتهایی داشته و الان که تصویر بهتری از این کشور در غرب شکل گرفته، شهروندان کشورهای توسعهیافته اشتیاق بیشتری به این سفرها پیدا کردهاند. از سوی دیگر، مجموعهای از اصالتهای تاریخی و طبیعی و فرهنگی را در ایران میتوان یافت.
میتوانید مثالی عینی از مقاصد گردشگری ایران برای این موضوع بیاورید؟
مثلاً یزد را اگر به عنوان یک مقصد گردشگری در نظر بگیریم، درخواهیم یافت که هم به لحاظ تاریخی، هم به لحاظ فرهنگی و هم به لحاظ طبیعت کویری که دارند، صاحب اصالت است؛ شهری که هنوز به آن معنا، مدرن نشده و جلوههایی از اصالت را در آن میتوان یافت. در مورد چنین مقصدهای گردشگری حتی ظاهرسازی هم صورت نگرفته است.
شما اشاره میکنید به این موضوع که مثلاً در مقصدی همچون یزد، ظاهرسازی در جلوههای گردشگری صورت نگرفته و همه چیز با همان اصالت پیشین خود به گردشگر ارائه میشود. این در حالی است که بسیاری از جامعهشناسان و دانشمندان مطالعات فرهنگی بر این باورند که برخی مقاصد گردشگری دستکاری شده و در واقع یک اصالت دستکاریشده را به گردشگر ارائه میدهند. نظر شما در این باره چیست؟
دستکاری کردن دو معنی دارد؛ یکی به معنای وندالیسم است که منجر به آسیب رساندن و دست بردن در آثار ملموس تاریخی میشود. مثلاً در زندان اسکندر و بسیاری دیگر از سایتهای تاریخی کشورمان متاسفانه شاهد این یادگارینویسی هستیم. اتفاقاً این پدیده گرچه ناپسند است اما جلوه دیگری را ایجاد میکند که برای توریست جالب و جدید است؛ چرا که چنین اتفاقی را پیش از این در دیگر جاذبههای گردشگری که در کشور خودش یا کشورهایی به جز ایران یا ندیده یا کمتر دیده. به همین خاطر، این مساله نیز به نوبه خود میتواند اصالت یک مقصد باشد.
اما نوع دیگری از دستکاری این است که بهگونهای جلوههای توریستی مقصد گردشگری تغییر کرده و دستکاری شده باشد که گردشگر را به گمان اصالت وادارد. مثلاً به گروه آمیشها نگاه کنید؛ گروهی مذهبی که روابط محدودی دارند، اجازه نمیدهند کسی به اجتماعشان وارد شود، بعضاً از مظاهر مدرنیته استفاده نمیکنند و اغلب در ایالات متحده و کانادا زندگی میکنند. همین گروه خود سوژه گردشگری میشوند و تورهای گردشگری برای ورود به آنها شکل میگیرد. اما چنین تورهایی این سوال را برای گردشگران ایجاد میکند که اگر ورود به این اجتماع سخت است چرا ما توانستهایم به این گروه وارد شویم؟ اینجاست که آنها متوجه میشوند، اینها یا خود را به شکل آمیش درآوردهاند یا دستهای از آمیشها هستند که برای اینکه اصالت توریستی داشته باشند باوجود آنکه مظاهر مدرنیته را نیز در اختیار دارند، اما از آنها استفاده نمیکنند. این نمونه یک صحنهسازی یا دستکاری در اصالت تلقی میشود. با این همه گردشگر وارد این بازی خواهد شد و از آن لذت خواهد برد.
با این همه در ایران اتفاقاً میتوانیم نمونههای بسیاری از آثار تاریخی را مثال بزنیم که چون از آنها نگهداری و در آنها دستی برده نشده، اصالت آنها مورد تایید است. برای مثال در بافت تاریخی یزد، میتوانیم شاهد تصاویری از خرابههای خانههای تاریخی باشیم که بعضاً جایگاهی برای انباشت زباله نیز شده است. این البته برای گردشگری ما ضعف بزرگی به شمار میرود اما به هر روی نشان میدهد کسی نخواسته آن را دستکاری کند. با این حال، در بخشهایی از بافتهای تاریخی شهرهای قدیمی ما بناهایی هستند که با بهرهگیری از برخی مصالح و شبیه به گذشته ترمیم شدهاند؛ با اینهمه عموماً شما در ایران این دستکاری را آنقدرها حرفهای نمیبینید. اگر هم دستکاری اتفاق افتاده باشد، در فرهنگ و طبیعت این شهرها آن اصالت گفتهشده، وجود دارد.
بنابراین شما بر این باورید که جلوههای توریستی در ایران دستکاری نشده است؟
بله، به نظر میرسد اگر هم دستکاری صورت گرفته، بسیار غیرحرفهای است و گردشگری که تجربه سفر در سایر کشورها را داشته باشد به خوبی متوجه میشود که این تغییرات در ایران مطلوب نبوده و نتوانستهاند مانند الگوهای جهانی رفتار کنند. دستکاری به این معنی است که یک چیز غیراصیل را اصیل نشان دهیم و از دیدگاه من این موضوع در ایران چندان رخ نداده است.
اما همانطور که مطلع هستید در شرایط کنونی بسیاری از گردشگران نظر مساعدی در خصوص سفر به ایران دارند؛ تعداد گردشگران اروپایی نیز نسبت به قبل بیشتر شده و بسیاری از گردشگران کشورهای دیگر نیز تمایل به سفر به ایران دارند. حال با این جذابیتها از نظر شما جامعه ایران، یعنی مردم و نظام اداری (بوروکراسی) تا چه حد آماده پذیرش این گردشگرهاست؟
به نظر میرسد مردم در بسیاری از موارد از نظام اداری جلو هستند. بگذارید مثالی از برخورد مردم دیگر کشورهای گردشگرپذیر با مهمانان خارجی خود برایتان عنوان کنم تا به تفاوت پذیرایی ایرانیها و دیگر کشورها پی ببرید. اگر یک گردشگر وارد فرانسه یا انگلستان شود مردم جامعه ممکن است در برابر بسیاری از مسائل این گردشگران واکنشهای جالبی نداشته باشند. مردم در این کشورها به دلیل کثرت مهاجران و بومیها، به گردشگران و مسافران خارجی روی چندان خوشی نشان نمیدهند و با وجود اینکه سالانه چندین میلیون گردشگر به این کشورها سفر میکنند، همچنان دستگاه اداری فراهمکننده امکانات برای این دسته از افراد است.
اما در ایران شرایط متفاوت و بالعکس است. مردم ایران استقبال بسیار خوبی از خارجیها در ایران دارند. این امر در یک نظریه نیز عنوان میشود که میگوید ایرانیها پذیرش فرهنگی زیادی نسبت به گردشگرها دارند و این نشان میدهد ایرانیها مهماننوازی مطلوبی نسبت به خارجیها دارند. اما دستگاه اداری که از قسمت ویزای وزارت خارجه آغاز میشود تا نهادهای زیرمجموعه مرتبط همچنان چالشهای بسیاری دارند که برای گردشگران مشکلات بسیاری را ایجاد میکند.
به نکات جالبی اشاره کردید. پس به باور شما ما بستر اجتماعی پذیرش گردشگر را داریم ولی همچنان بستر بوروکراتیک ما برای جذب گردشگر، ضعیف است. با این شرایط نظام اداری باید چگونه برای ورود بیشتر گردشگران به کشور آمادگی کسب کند؟
یک تفکر همواره پشت سیاستگذاری در این حوزه وجود دارد. این تفکر این است که آیا ورود توریست خسارتی به سنتها و ارزشهای ما میزند یا خیر؟ اگر این مساله را به بحث بگذاریم و با کشورهایی نظیر ترکیه که از لحاظ فرهنگی و مذهبی شباهتهایی با ایران دارند مقایسه کنیم، میبینیم «فرهنگپذیری» در ایران که از آن بعضاً به عنوان تهاجم فرهنگی یاد میشود، منابع دیگری دارد و منبع آن توریسم نیست.
درحالی برخی گمان میکنند فرهنگ توریستهای خارجی میتواند در جامعه موثر باشد که توریستها حین سفر به کشوری دیگر، سعی میکنند تنظیم فرهنگی جامعه میزبان را بپذیرند. این موضوع بستری را فراهم میکند که توریست از نظر عقاید و ارزشهای ما، چندان آسیبی را احساس نکند. به ویژه در سالهای اخیر و همزمان با جهانی شدن، کمترین تغییری در ارزشها از این جهت دیده شده است. بنابراین این مساله در نوع تفکر و سیاستگذاریهای کشور ما باید رفع شود و دقیقاً زمانی که این چالشها برطرف شود، دستگاههای اداری سیستمشان را با شرایط پذیرش گردشگر تطابق میدهند.
اما مرحله دوم در این زمینه زیرساختها هستند که باید همگام شوند؛ چه اینکه نبود زیرساختهای اقامتی و تفریحی برای تداوم جذب گردشگر خطر مهمی خواهد بود. اگر آماری از شهرهای فرهنگی مانند اصفهان، یزد یا کرمان داشته باشید متوجه میشوید بعضاً ورود گردشگر در مقایسه با دو سال گذشته اندکی کاهش داشته است. علت اصلی آن که عموماً در گزارشها و اظهارات توریستها نیز بیان میشود، نبود زیرساختهای اقامتی و بهداشتی است. به عنوان مثال امکانات نامناسب در سرویسهای بهداشتی و امکانات محدودتر مانند بیمه سفر از جمله مواردی است که همواره توریستها از آنها گله دارند. به نظر میرسد حل مواردی از قبیل حمل و نقل داخلی ناوگان هوایی نیز میتواند هم به بهبود توسعه کشور کمک و هم راه را برای ورود توریستها هموار کند.
به نقل از سایت وزارت ارتباطات،علی اصغر عمیدیان رییس سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی در چهارمین هم اندیشی توسعه بخش ICT کشور با اشاره به حذف مجوزها از حدود فناوری گفت: همین حذف مجوزها باعث جهشی در توسعه پهنای باند شد به گونه ای که روزی که این کار را شروع کردیم رایتل 360هزار کاربر با دسترسی به اینترنت پرسرعت داشت اما امروز 28 میلیون نفر به باند پهن دسترسی دارند. ضمن اینکه در بخش باند ثابت نیز از 5 میلیون کاربر اکنون به نزدیک به 7 تا 8 میلیون مشترک رسیدیم که دسترسی با باندپهن ثابت دارند.
وی با بیان اینکه آمار نشان می دهد که این اکوسیستم خوب کار می کند، افزود: در حوزه هم جز در مواردی که نیاز بود اقدام به ایجاد رگولاتوری نکردیم.
عمیدیان تصریح کرد: در حوزه پست مدرن نیز شاهد دو اپراتور خواهیم بود که سرمایه گذاری کلانی را می طلبد. ضمن اینکه در بخش شبکه های اجتماعی نیز فضای سرمایه گذاری هزار میلیاردی وجود دارد.
معاون وزیر ارتباطات با بیان اینکه در وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات باور نسبت به حضور پرقدرت بخش خصوصی وجود دارد، تصریح کرد: بعد از اجرایی شدن برجام، توان تکنولوژی کشور نباید در قبال ارتباط با کشورهای خارجی ضعیف شود و در گفت و گو با نمایندگان همه کشورها اعلام کرده ایم که حضور بخش خصوصی کشورمان اولویت نخست است.
رییس سازمان تنظیم و مقررات و ارتباطات رادیویی در پایان تصریح کرد: 90درصد تجهیزات مورد استفاده را از داخلی ها تهیه کرده ایم و نمونه ای نداریم که در کشور تولید و مورد تایید قرار گرفته باشد و آن تجهیزات را از خارج وارد کرده باشیم.
بنابه این گزارش چهارمین هم اندیشی توسعه بخش ICT کشور با حضور شرکت ها و فعالان بخش خصوصی عصر امروز (دوشنبه) در سالن شهید قندی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات برگزار شد که دکتر محمود واعظی وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات، نصراله جهانگرد رییس سازمان فناوری اطلاعات، مهدی محتشمی معاون امور بین الملل وزیر، برات قنبری معاون برنامه ریزی و نظارت راهبردی، امیرحسین دوایی معاون فناوری و نوآوری و تنی چندتن از دیگر مسوولان وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات در آن حضور داشتند.
وب سایت چرخان: اگر تابحال لاستیک ویژه برف خریدهاید، میدانید که چندان هم ارزان نیستند. به عنوان مثال، ارزانترین مجموعه از چهار لاستیک ویژهی برف برای هوندا سیویک ۲۰۱۳، چیزی بیش از ۳۲۵ دلار قیمت دارد. تازه این قیمت بدون محاسبهی هزینهی نصب و دیگر خدمات، تعیین شدهاست. بهعلاوه، خودروهای بزرگتر با لاستیکهای بزرگتر، نیاز به لاستیکهای گرانتری دارند. به هر حال، جواب اولیه برای سوال فوق، به بودجه شما بستگی دارد.
اگر در منطقهای زندگی میکنید که برف و طوفان زیاد اتفاق میافتد، نیاز خود را به رانندگی ارزیابی کنید. برخی مردم در این وضعیت تمایل دارند در خانه بمانند که البته کار درستی هم میکنند؛ اما اگر مجبور شدید که در هوای برفی و طوفانی اقدام به رانندگی کنید، این لاستیکها گزینهی بسیار خوبی هستند.
به طور کلی سوال بالا پاسخ ثابت و واضحی ندارد و به عوامل متعددی بستگی دارد. به لاستیکهای ویژه برف یا همان لاستیک های یخ شکن قدیمی به چشم بیمه نگاه کنید. اغلب مواقع به آنها نیاز ندارید اما زمانی که به آنها نیاز پیدا کنید، از پولی که برای آنها سرمایهگذاری کردهاید بسیار راضی خواهیدبود.
شما میتوانید از هر لاستیک فروشی معتبری آنها را تهیه کنید. بهویژه در زمستان. اگر در منطقهای زندگی میکنید که در آن هوای برفی بسیار کم مشاهده میشود، میتوانید به لاستیک فروشی محله خود سفارش دهید تا از مناطق دیگر برای شما لاستیک موردنظر را تهیه کنند. البته در نظر داشته باشید که برای اینکار، هزینه حمل و نقل اضافی هم متحمل خواهیدشد.
لیمو از جمله میوه های با خاصیت می باشد که باید تازه نگه داشته شود.لیمو یکی از مرکبات پرخاصیت و مفید و مورد علاقه می باشد که می تواند خواص درمانی شگفت انگیزی داشته باشد. این میوه سرشار از ویتامین C و فلاونوئیدها بوده و می تواند به جذب مواد غذایی کمک کند.
می توانید آن را به تمام آبمیوه های مورد علاقه خود اضافه کنید و یا کمی از آن را در صبح میل کنید. همچنین می توانید کمی لیمو را روی میز اتاق نشیمن خود و یا روی میز آشپزخانه نگه داشته و هر موقع خواستید از آن بخورید.اما نکته ای که حائز اهمیت می باشد تازه و آبدار نگه داشتن لیمو می باشد.
به طوری که خشک نشده و آب خود را از دست ندهد. برخلاف دیگر سبزیجات مانند گوجه فرنگی، پیاز و حتی سیب زمینی که مردم ترجیح می دهند آن را در یخچال نگه داشته و ارزش غذایی آن را حفظ کنند.لیمو معمولا در یخچال نگهداری نمی شود. اما در دمای اتاق هم لیمو به سرعت خواص خود را از دست می دهد
چرا که ویتامین C به نور و گرما حساس می باشد. اگر به دنبال یک راه خوب برای نگه داشتن لیمو هستید نه رها کردن آن در یخچال ایده خوبی اســت و نه نگه داشتن آن در دمای اتاق.بهترین کار این اســت که لیمو را در یک کیسه پلاستیکی در یخچال یا فریزر نگه داری کنید. کیسه های فریزر می تواند خواص لیمو را برای مدت بیشتری حفظ کنند.
با قرار دادن لیمو در یخچال تنها روند تنفسی و خشک شدن آن را به تاخیر می اندازید ولی نگه داری آن در داخل فریزر می تواند این مدت را برای مدت بیشتری طولانی کند.به علاوه توصیه می شود که لیمو را در یک جای تاریک و بدون نور نگه دارید چرا که نور می تواند خواص لیمو را از بین ببرد.
اگر میخواهید همیشه سبزی هایتان را تازه نگه دارید از روش زیر استفاده کنید.این روش شاید یکی از رایج ترین روش های نگهداری کاهو اســت که شامل شستن و خشک کردن برگها، سپس قرار دادن آن ها روی کاغذ و بعد پیچیدن آنها در کاغذ با کمترین هوا و سپس قرار دادن آن در کشوی یخچال اســت.
در این روش، کاغذ رطوبت اضافی سبزی ها را جذب میکند و مانع لزج شدن آن ها میشود. کیسه فریزر نیز مانع گردش پیدا کردن هوای اضافه میشود در نتیجه روند پلاسیدگی را کند میکند و تا 5 روز سبزی سالم میماند پس از 7 روز، برخی از برگ ها پلاسیده میشود
اما قابل خوردن اســت.در این روش، یک ظرف پلاستیکی با کاغذ پوشیده میشود. سبزیها را در آن قرار می دهند و سپس با لایه ای از کاغذ پوشیده می شود. ظرف را نیز می بندیم جعبه از آسیب رسیدن به سبزی ها پیشگیری می کند. در این روش تا 5 روز سبزی ها سالم و تازه می ماند،
پس از 7 روز برخی برگ ها پلاسیده می شود اما قابل خوردن خواهد بود و پس از 10 روز غیر قابل خوردن.در این روش سبزیها، در یک کیسه قرار می گیرد کمی در آن هوا دمیده میشود، سپس کیسه از بالا پیچیده و با یک باند لاستیکی بسته میشود. هوای کافی باعث تازه ماندن سبزی می شود.
در این روش نیز سبزی ها تا 7 روز خوب و سالم می ماند. پس از این سه روش کدام را باید انتخاب کرد؟ برای ترد ماندن و ماندگاری طولانی مدت روش 2 مناسب تر اســت و در صورتی که قصد ندارید سبزی ها را برای بیش از یک هفته نگه دارید می توانید از دو روش دیگر استفاده کنید.
مطمئنا هنگام سرماخوردگی نیز سعی می کنید مقداری بیشتر ویتامین C دریافت کنید و یا یک لیوان آب پرتقال بنوشید. اما در این بین دیگر مواد مغذی – با اینکه مهم هستند – به نظر می آید کمتر دیده می شوند. یکی از این موارد که کمتر به چشم می آید ماده ای معدنی به نام مس اســت.
مس فوق العاده مهم اســت. این ماده معدنی نقشی حیاتی در مبارزه با التهاب مزمن، تشکیل سلول های قرمز خونی و افزایش ایمنی ایفا می کند. مس همچنین برای تشکیل میلین که برای عصب ها مانند عایق اســت و از درست کار کردنشان اطمینان حاصل می کند نیز ضروری اســت. مس در سوخت و ساز کلسترول و گلوکز نیز نقش ایفا می کند. تحقیقات جدید دانشگاه کالیفرنیا نشان داده که این فلز یکی از موارد کلیدی برای سوزاندن چربی اســت.
تحقیقات علمی در گذشته زیاد به موضوع مس نپرداخته بود، اما حالا اوضاع تغییر کرده اســت. همینطور که محققان بیشتر به مزایای این ماده معدنی پی می برند و نقش آن در بدن بیشتر مشخص می شود، به این نتیجه خواهیم رسید که مس نیز مانند ویتامین D بسیار قدرتمند اســت.
چه مقدار مس کافی اســت؟
یکی از دلایلی که مس نادیده گرفته شده این اســت که به سختی اندازه گیری می شود. این کار به یک آزمایش بسیار تخصصی و گران قیمت نیاز دارد که معمولا در مطب پزشکان پیدا نمی شود. با اینکه پی بردن به کمبود مس در بدن کاری دشوار اســت اما نشانه هایی وجود دارد که با دیدنشان باید به فکر بالا بردن مس در برنامه غذایی تان باشید.
نشانه های کمبود مس می تواند شبیه به کمبود آهن باشد مخصوصا در مورد احساس خستگی. درد مفاصل از نشانه های شایع اولیه اســت و کمبود مس برای مدت زمان طولانی می تواند به بروز مشکل پوکی استخوان نیز کمک کند. محققان هشدار داده اند افرادی که مشکل سوء جذب دارند – از جمله افرادی که بیماری سلیاک یا اسهال مزمن دارند – بیشتر در خطر جذب نکردن مس هستند.
بهترین منابع
یکی از منابع غنی مس جگر اســت – مس را معمولا در جگر هر حیوانی می توان یافت. شاید همه از جگر خوششان نیاید اما اگر به این غذا علاقه داشتید و به سادگی در دسترستان بود، راهی ساده برای تامین مس بدنتان پیدا کرده اید.
مقدار مس مجازی که روزانه اجازه دارید استفاده کنید 0.9 میلی گرم اســت. 28 گرم جگر گاو تقریبا دو برابر این مقدار حاوی مس اســت، 28 گرم بادام هندی حدود 0.6 میلی گرم مس دارد و یک فنجان کلم پخته نیز حاوی 0.2 میلی گرم از این ماده معدنی اســت.
برای شام جگر ندارید؟ می توان با مصرف غذاهای حاوی مس در طول روز این نیاز را برآورده کنید. برای مثال می توانید با استفاده از این برنامه مقدار مس مورد نیاز روزانه خود را دریافت کنید:
صبحانه: سه چهارم فنجان غلات سبوس دار صبحانه ( 0.1 میلی گرم )، یک فنجان توت فرنگی ( 0.07 میلی گرم )، شیر کم چرب یا جایگزین شیر.
ناهار: سوپ عدس به همراه اسفناج ( 0.58 میلی گرم )، یک سوم فنجان هوموس ( 0.5 میلی گرم )، 28 گرم کراکر سبوس دار( 0.1 میلی گرم ) پرتقال ( 0.06 میلی گرم )
شام: ماهی کبابی به همراه یک دوم فنجان قارچ ( 0.18 میلی گرم )، یک فنجان مارچوبه ( 0.3 میلی گرم )، یک دوم فنجان برنج قهوه ای ( 0.1 میلی گرم )، سالاد به همراه دو فنجان کاهو ( 0.05 میلی گرم )
مقدار زیادی از چیزهای خوب
همین که متوجه شدید مس چقدر برای سلامتتان حیاتی اســت، شاید وسوسه شوید که مکمل آن را تهیه کنید. مقدار مسی که توصیه می شود در روز استفاده کنید 10 میلی گرم اســت و اگر بیش از این مقدار مس وارد بدن خود کنید، بدن میزان مسی که بی استفاده اســت را در کبد جمع می کند. ممکن اســت در دهان مزه فلز حس کنید، بالا بیاورید و یا حتی دچار سیروز کبدی شوید. اما این هشدار فقط در مورد مکمل ها صادق اســت، غیر ممکن اســت با خوردن غذاهای غنی از مس، دوز سمی دریافت کنید.