جام جم سرا:
وسایل لازم برای ساخت عروسک سگ با جوراب:
۱- یک جفت جوراب بچگانه سفید شبیه طرح زیر.
۲- مقداری پنبه
۳- مقداری پارچه سیاه برای ساخت طرح چشم سگ
۴- کمی رنگ
۵- دو عدد دکمه
۶- مقداری نخ
۷-قیچی و سوزن
طرز ساخت:
حالا که لوازم مورد نیاز را تهیه کردید مراحل انجام کار را بر اساس تصاویر دنبال کنید.
جامجمسرا: کارآفرینمیلیارد دلاری ایران کارش را از دستفروشی و درآمد روزانه ٣هزار تومان شروع کرده است. او تنها ٣٨سال دارد و درآمدزایی چشمگیرش با یک اتفاق معجزهآسا استارت خورده است.
«عباس برزگر»، زاده و ساکن یک روستای بسیار کوچک به نام «بزم» شهرستان بوانات در استان فارس است؛ روستایی که نه آنقدرها حاصلخیز است و نه جاذبه خاصی دارد اما با موقعیتشناسی درست این جوان روستایی توانسته در کتاب راهنمای گردشگری یونسکو، عنوان شگفتانگیزترین تجربه گردشگری ایران را از آن خود کند.
به نقل از شهروند، برزگر در یک شب بارانی ٢ گردشگر آلمانی را به خانه فقیرانه خود میهمان و از آنها با دمپختک و ترشی لیته پذیرایی میکند. میهمانان خارجی برزگر با پذیرایی صمیمانه و بیریای او ٢ روز تمام به سبک روستاییان ایرانی زندگی میکنند و گویا این تجربه منحصربهفرد آنقدر برایشان جذاب بوده است که به سرعت موضوع را رسانهای میکنند و برزگر را با انبوهی میهمان ناخوانده از آن سوی مرزها مواجه میکنند.
هوشمندی او برای بهرهبرداری از این اتفاق، بسرعت برزگر را شهره عام و خاص میکند و شبکههای تلویزیونی از سراسر جهان کارآفرین روستایی ایران را روی آنتن خود میبرند. برزگر حالا علاوه بر دهکده توریستیاش در تدارک برپایی یک تور عشایری با ١٥هزار سیاه چادر است. تور عشایری او تا سال ٩٥ رزرو شده است و کارشناسان میگویند این تور میتواند درآمدزایی برزگر را به اندازه تمام صادرات نفت کشور برساند.
تا ٥سال آینده به اندازه چاههای نفت کشور درآمد خواهد داشت
عباس برزگر درحال حاضر مشغول آماده سازی ١٥هزار سیاه چادر عشایری است. او با بزرگان طایفههای قشقایی و بختیاری به توافق رسیده است تا میهمانان خارجی را در سیاه چادرهایشان بپذیرند و هر خانواده عشایری در ازای پذیرایی از میهماناندرصدی از هزینه اقامت مسافران را دریافت کند.
حالا شهرت عباس برزگر به اندازهای رسیده است که تمام ظرفیت هتل منحصر به فردش در ٣٦٥ روز سال اشغال میشود. میگویند درآمدش تا ٥سال آینده به اندازه تمام صادرات نفت ایران خواهد رسید.
یونسکو در کتاب راهنمای گردشگری خود، تور عشایری او را بهعنوان شگفتانگیزترین تجربه گردشگری در ایران معرفی کرده است و مسافران خارجی تا آخر سال ٩٥ تمام سیاه چادرهایش را رزرو کردهاند.
درحال حاضر هزینه هر شب اقامت در دهکده گردشگری او چیزی حدود ٣میلیون تومان است. کارشناسان صنعت گردشگری میگویند اگر او بتواند استانداردهای هتل خاص و منحصر به فردش را ارتقا دهد به راحتی میتواند درآمدش را بهعنوان یکی از گرانقیمتترین هتلهای خاورمیانه و جهان افزایش دهد.
درحال حاضر هتل برجالعرب دوبی گرانقیمتترین هتل خاورمیانه به شمار میآید، هزینه اقامت در این هتل شبی ١٩هزار دلار است و تنها برای ورود به آن حدود ٢٠ دلار دریافت میشود. گرانترین هتل جهان هتل رویال ژنو است که برای هر شب اقامت ٥٣هزار دلار دریافت میکند. در توکیو نیز هتلی با عنوان سوئیت ریاستجمهوری که یک هتل خاص محسوب میشود شبی ٢٥هزار دلار قیمت دارد. زهرا استادی، کارشناس گردشگری میگوید اگر هزینه اقامت در دهکده عباس برزگر نصف قیمت گرانترین هتل خاورمیانه و حتی کمتر باشد میتواند معادل کل صادرات نفت کشور درآمد داشتهباشد. با این حساب اگر برزگر به ازای هر شب اقامت در ١٥هزار سیاه چادر حدود ١٠هزار دلار دریافت کند تنها در یک روز سال حدود ١٥٠میلیون دلار درآمد خواهد داشت. این درآمد در یکسال به حدود ٥٤میلیارد دلار میرسد که معادل درآمد نفتی ایران است.
گردشگران خارجی زندگی عشایر ایران را تجربه میکنند
او این روزها مشغول آموزش خانوادههای عشایری برای پذیرایی از میهمانان خارجی است. میگوید ١٠٠ نفر از جوانان خانوادههای عشایر زبان انگلیسی آموختهاند تا بتوانند به راحتی با میهمانان ارتباط برقرار کنند. آنها قرار است میهمانان خود را به تماشا و تجربه تمام روزمرگیهای زندگی ایل قشقایی و بختیاری ببرند. میهمانان از دامنههای کوه بالا میروند و گیاهان دارویی میچینند. به صحرا میروند و در کنار چوپانها غذا میخورند. به سوگواریها و جشنهای عشایری دعوت میشوند. شبانه و در سکوت کوهستان به پیرمردهای نی انبان و سرنانواز گوش میدهند و کنار دارهای زمینی گلیم و گبه مینشینند و بر تارهای آن گره میزنند. قصههای جن و پری کهنسالان ایل و تجربههای شگفت انگیزشان از مواجهه با طبیعت را میشنوند و باورهایشان درباره تولد یک نوزاد جدید و رسوماتشان را تماشا میکنند.
برزگر میگوید، تور عشایری در مراحل نهایی راهاندازی است و تا آخرسال ٩٥ مسافران خارجی تمام سیاه چادرها را رزرو کردهاند. بیشتر مسافرانش از اسپانیا، پرتغال و لهستان میآیند و او درحال حاضر همان ٧٠٠ یورو برای هر شب اقامت در مجموعهاش را دریافت میکند.
او میگوید: تا ٥سال آینده کیفیتها را با نظر کارشناسان بینالمللی بالا خواهم برد و قیمتها افزایشی نخواهد داشت.
اشتغالزایی برای بیشتر از ٢٥هزار نفر
برزگر پیش از این برای ٩هزار نفر از ساکنان روستای بزم شهرستان بوانات استان فارس اشتغال ایجاد کرده است و حالا ١٥هزار خانواده دیگر در درآمد و کسب و کار او شریک میشوند.
او میگوید: تمام درآمدها بهطور عادلانه بین مجموعهام تقسیم میشود. از تمام صاحبان مشاغل و کالاها بهطور مساوی خرید میکنم و آنها به این شیوه من احترام میگذارند و باکیفیتترین کالاها را برای پذیرایی از میهمانانم آماده میکنند. مجموعه بزرگ او قدرشناس حسن نیت عباس برزگر هستند. روستاییان فقیر دهکده نه چندان حاصلخیز بزم حالا با کارآفرینی نمونه عباس و خانوادهاش چند برابر گذشته درآمد دارند و مجموعه موفقی تشکیل دادهاند.
همهچیز از یک اتفاق ساده شروع شد
مرد جوان روستایی که با نبوغ و خوششانسی توانسته سرانجام صنعت توریسم ایران را به ایدهآلهای ارزآوریاش نزدیک کند کارش را با دستفروشی آغاز کرده است.
به گزارش جام جم سرا، عباس برزگر میگوید: دستفروشی برایم تنها روزی ٣هزار تومان درآمد داشت که این مبلغ هرگز جوابگوی مخارج زندگی من و خانوادهام نبود.
مسیر کسب و کار و زندگی عباس در یک شب بارانی بهطور معجزه آسایی تغییر کرد: با موتورسیکلتم از کوچه پس کوچههای روستایمان عبور میکردم که ناگهان به دو گردشگر خارجی و مترجمشان رسیدم. باران، تاریکی و گم شدن در راه برگشت حسابی خسته و کلافهشان کرده بود. آنها را به خانه خود دعوت کردم تا شب را در آنجا بگذرانند.
میهمانان آلمانی سرزده آمده بودند و در سفره فقیرانه عباس برزگر به جز دمپختک گوجهفرنگی، ماست محلی و ترشی لیته چیز دیگری پیدا نمیشد. آنها شب را هم درکنار خانواده برزگر و در رختخوابها و ملحفههای دستدوز همسرش گذراندند. یکی از میهمانها که پسر جوان ٢٠ سالهای بود بینهایت غمگین و پکر به نظر میرسید. مترجم در جواب کنجکاوی عباس میگوید که فردا روز تولد اوست و او از اینکه نتوانسته است به کشورش برگردد و تولدش را در کنار خانواده، دوستان و در زادگاهش جشن بگیرد ناراحت است.
علی و زهرا فرزندان خردسال عباس برزگر موضوع را میشنوند. میز کوچک چرخ خیاطی مادر، چند بادکنک و کیک خانگی تنها بضاعت آنها برای خوشحال کردن میهمان آلمانی است. میهمان جوان از دیدن جشن تولد روستاییاش هیجانزده میشود و از صحنهها فیلمبرداری میکند. خانواده برزگر بعدتر میفهمند که مادر روزنامهنگار آن میهمان آلمانی جشن تولد در ایران را رسانهای کرده است. استقبال مخاطبان، خانواده برزگر را به سرعت محبوب میکند. از سازمان میراث فرهنگی به عباس برزگر خبر میدهند که میهمانان جدیدش در راهند.
این سرآغاز توسعه هتل روستایی عباس برزگر میشود. حالا سیاه چادرهای عشایری هم به مجموعه هتل روستایی او اضافه میشوند. در همان محل اسکان واقعی عشایر.
راز موفقیت: میهمانانم را فریب نمیدهم
عباس میگوید:کار خاصی انجام ندادم تنها گردشگران خارجی را مانند اقوام و فامیل خودم در خانه پذیرایی کردهام، با غذاهای محلی خودمان، چای آتشی، ماست و پنیر گوسفندی. البته میهمانان هم توقع زیادی نداشتند تنها میخواستند چند روز زندگی روستایی در ایران را تجربه کنند.
عباس برزگر میهمانانش را به تماشای علفچینی و میوهچینی روستاییان میبرد، در عروسیها و حنابندانهای روستایی میهمان میکند و به شبنشینیهای هم ولایتیهایش کنار آتش دعوت میکند. با آنها سیب زمینی کباب شده و چای آتشی میخورد. گاهی هم میهمانانش با او شیر میدوشند و کشک درست میکنند اما این تمام کاری نیست که خانواده برزگر انجام میدهند.
عباس ادامه میدهد: من با میهمانانم صادق هستم و هیچوقت نخواستم آنها را فریب بدهم یا چند برابر قیمت واقعی چیزی را به آنها بفروشم. صنایع دستی و تمام سوغات روستایی که در فروشگاهم گذاشتهام برای مشتریان ایرانی و خارجی یک قیمت دارد. من از ناآگاهی آنها نسبت به بازار ایران و قیمتهایش سوءاستفاده نکردهام. او میگوید: برای غذای میهمانانش سنگتمام میگذارد.
تمام غذاها از باکیفیتترین و مرغوبترین مواد اولیه محلی و روستایی تهیه میشوند. ١٠ دقیقه پیش از غذا از مزرعه برای میهمانانش سبزیجات تازه میچیند و صبحها قبل از طلوع آفتاب عسل تازه از کندو خارج میکند و سرمیز صبحانه میبرد. میهمانانش در دفتر یادگاری هتلش نوشتهاند «احساس میکنند در کنار خانواده خود زندگی میکنند.» و این تفاوت اساسی کسب و کار عباس برزگر با دیگرانی است که اعتماد مشتریان خود را خدشهدار میکنند. (الف)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوما به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
جام جم سرا:کارشناسان و دست اندرکاران حوزه سلامت کشور متفق القول بر این عقیده اند که درآمدهای چند صد میلیونی تعداد اندک و انگشت شمار پزشکان جراح، باعث شده که مشکلات آن دسته از پزشکانی که بعضا برای تامین هزینه های زندگی خود دچار مشکل هستند، کم رنگ شود.
پزشکان عمومی بیشترین بار ارائه خدمات درمانی به مردم را به دوش میکشند، بسیاری از آنان مجبورند برای کار به مناطق محروم بروند، جاهایی که مردم نیاز بیشتری به پزشک دارند و امکانات کمتری برای زندگی وجود دارد، دولت باید امکانات و درآمد کافی برای این پزشکان فراهم کند. |
دکتر محمد حسن طریقت منفرد وزیر سابق بهداشت معتقد است که درآمد یک جراح در بخش دولتی 20 برابر و در بخش خصوصی 200 برابر یک پزشک عمومی است. در حالی که پزشکان عمومی در صف اول خدمات سلامت به مردم هستند.
البته تبعات این شکاف و فاصله درآمدی در جامعه پزشکی، تنها متوجه خود پزشکان نیست و ترکش های آن، همه جامعه را درگیر می کند. بطوریکه، نگاه مردم به پزشکان، به طور کلی تغییر می کند و باعث می شود که همه فکر کنند، پزشکان هیچ دغدغه ای در زندگی خود ندارند.
به گفته طریقت منفرد که در چند ماه حضورش در وزارت بهداشت، بر حمایت از پزشکان عمومی اصرار و تاکید فراوان داشت، مهمترین کار برای افزایش انگیزه و خودباوری پزشکان عمومی این است که در جایگاه پزشک خانواده آموزشهای لازم را برای سلامت نگری و ارائه خدمات مراقبتهای اولیه، پیشگیرانه و درمان اولیه فرابگیرند. اینکه اکنون طبیب عمومی در کشور ما در این جایگاه قرار گرفته است، ما مقصریم. نه حاکمیت مقصر است و نه اطبا، ساختار فعلی نظام سلامت این تفاوت چشمگیر را به وجود آورده است.
وزیر سابق بهداشت، اختلاف 100 برابری درآمد پزشکان متخصص و عمومی را ناشی از اقدامات مسئولان "پنتهاوس نشین" عنوان کرده است.
مطالعات سازمان بهداشت جهانی پیرامون قیمت غیر واقعی تعرفههای درمانی نشان می دهد که غیر واقعی بودن تعرفهها 6 مورد تبعات برای نظام سلامت خواهد داشت که کیفیت نامناسب خدمات، دریافتهای نامتعارف، خودداری از درمان بیماران بدحال، مراجعات مکرر بیماران، تقاضای القایی و ارجاع غلط از آن جمله است.
در گزارشی مرکز پژوهشهای مجلس در سال 88 تهیه کرده است، غیرمنطقی بودن تعرفهها ریشه بسیاری از مشکلات عنوان شده و عدم کفایت منابع بیمهها باعث شده تا بیمهها از تعرفهها به عنون وسیلهای برای تنظیم و منابع مصارف خود استفاده کنند. در این گزارش آمده وضعیت موجود باعث شده تا پرداخت از جیب مردم افزایش یابد و کیفیت ارائه خدمات در نظام سلامت کاهش یابد. این وضعیت باعث کاهش انگیزه پزشکان و ماندگاری آنها در مناطق محروم و ارجاع بیماران از بخش دولتی به خصوصی و باب شدن وجوه غیرمتعارف شده است.
کمر مردم را زیرمیزی میشکند
محمد قنادی پژوهشگر اقتصاد سلامت معتقد است که زیرمیزی در حوزه سلامت، کمر مردم را شکسته است.
وی عنوان کرد: در سال 83 تعرفهها را به سازمان نظام پزشکی دادیم و در آن سال روند پرداخت مردم زیر 60 درصد بود و در حال کاهش به سمت 30 درصد اما در همان سال یک دفعه این نرخ افزایش پیدا کرد و بیمهها توانایی پرداخت آن را نداشتند. ما این را به عنوان یک واقعیت و مبنا قرار دادیم.
طریقت منفرد وزیر سابق بهداشت با عنوان این مطلب که در دو دهه گذشته در رابطه با نامتعادل بودن تعرفهها ظلم کردهایم، گفت: در سال 2005 پزشکان آلمانی نسبت به پایین بودن حقوقشان اعتراض کردند و طبق آماری که در دست است بیشترین درآمد پزشکان دنیا به فوق تخصصان آمریکایی تعلق دارد که سالانه 267 هزار دلار درآمد دارد و پزشکان آلمانی تنها 56 هزار دلار در سال درآمد دارند که به صورت ماهانه 4 هزار دلار میشود یعنی پول 200 ساعت پزشک آلمانی را من در یک ساعت در می آورم.
پزشکان کم درآمد
آنطور که عنوان می شود، درآمدهای چند صد میلیونی و شاید میلیاردی در عرصه پزشکی کشور، تنها متعلق به تعدادی انگشت شمار از جراحان بنام و پرآوازه است که باید حساب آنها را با بقیه پزشکان کشور جدا کرد. بطوریکه علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی نیز بر این عقیده است که اکثریت پزشکان کشور که همان پزشکان عمومی باشند، درآمد خوبی ندارند.
سهم بالای پزشکان عمومی از جامعه پزشکی کشور و البته نادیده گرفتن نقش آنها در نظام سلامت، باعث شده که اکثریت پزشکان عمومی در تامین هزینه های حداقلی با مشکل مواجه شوند و ناچار، عطای پزشکی را به لقایش بخشیده و سراغ شغلی دیگری می روند. اصولا پزشکان عمومی به دلیل نداشتن توان مالی، امکان تاسیس مطب را نداشته و در نهایت با ویزیت بیماران در درمانگاههای دولتی، و درآمد چند صد هزار تومانی دارند که بعضا این رقم به یک تا میلیون هم می رسد. آمارها نشان می دهد که بالغ بر 12 هزار پزشک عمومی در کشور، یا بیکار هستند و یا اینکه در حرفه ای به جز پزشکی مشغول کار شده اند.
دکتر علیرضا مرندی رئیس فرهنگستان علوم پزشکی کشور، بیکاری و درآمد پایین را مهمترین مشکل پزشکان عمومی دانست و گفت: باید فاصله درآمد پزشک عمومی با پزشک متخصص و همچنین فاصله حقوق پزشک متخصص با فوق متخصص کم شود، بنده خودم یک فوق تخصص هستیم اما واقعاً ضرورتی ندارد درآمد یک فوق تخصص از یک پزشک متخصص بیشتر باشد. میتواند مساوی باشد و درآمد پرشکان عمومی هم حتماً باید افزایش یابد.
وی ادامه داد: پزشکان عمومی بیشترین بار ارائه خدمات درمانی به مردم را به دوش میکشند، بسیاری از آنان مجبورند برای کار به مناطق محروم بروند، جاهایی که مردم نیاز بیشتری به پزشک دارند و امکانات کمتری برای زندگی وجود دارد، دولت باید امکانات و درآمد کافی برای این پزشکان فراهم کند.
مرندی افزود: نبود امنیت شغلی و درآمد مناسب برای پزشکان اعم از پزشکان عمومی، متخصص و فوق تخصص به خصوص در بخش دولتی باعث شده که پزشکان تمایل چندانی برای تمام وقت بودن در بخش دولتی نداشته باشند و به سمت بخش خصوص سوق داده میشوند، این مسئله باعث تضعیف بخش دولتی در ارائه خدمات مناسب بهداشتی و درمانی به مردم شده است و از طرف دیگر پرداخت از جیب مردم را برای سلامت افزایش داده است.
رتبه اول درآمد برای پزشکان ایرانی
مرکز مطالعات سیاست گذاری سلامت بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی تهران در یک بررسی تطبیقی در بحث درآمد متخصصان پزشکی در 10 کشور جهان، به این نتیجه رسیده که متخصصان پزشک ایرانی با کسب درآمد سالیانه بیش از 418 هزار دلار، بالاتر از درآمد پزشکان کشورهای آمریکا، استرالیا، هلند، بریتانیا، فرانسه، ایتالیا، دانمارک، اسپانیا و آلمان در مقام نخست کسب درآمد در جهان قرار گرفته اند.(مهر)
جام جم سرا: روزگاری ارسطو گفته بود که «فقر، مادر همه جرایم است». این گفته تا چه حد درست است؟
همه ما میدانیم فقر و بزه با یکدیگر ارتباط دارند، اما اینکه کم بودن درآمد موجب سوق دهی فرد به انجام اعمال خلاف قانون میشود، نکتهای قابل تامل است. پژوهشی جدید که توسط دانشمندان به انجام رسیده، به بررسی رابطه سطح درآمد و جرایمی نظیر اعتیاد و خشونت پرداخته است.
یک تیم پژوهشی با استفاده از اطلاعات دولت سوئد در مورد شهروندان، به بررسی وضعیت معیشت بیش از نیم میلیون کودک متولد در سوند که بین سالهای ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۳ در این کشور به دنیا آمدند پرداختند. این اطلاعات شامل وضعیت تحصیلی، درآمد سالیانه خانواده و سابقه کیفری این افراد بود. همچنین در این مطالعه، خواهران و برادران هر یک از افراد نیز مورد بررسی قرار گرفتند.
در سوئد، افراد از سن ۱۵ سالگی در برابر اعمال خود در جامعه مسئول هستند و در صورت قانون شکنی، مورد تعقیب قرار میگیرند. به همین دلیل این پژوهشگران به بررسی نوجوانان از پانزده سالگی تا سه سال و نیم بعد پرداختند. همان طور که انتظار میرفت، احتمال ارتکاب جرایم خشونت بار در میان نوجوانانی که در خانوادههای با سطح درآمد کمتر زندگی میکردند و در یک پنجم پایینی جامعه قرار داشتند، هفت برابر خانوادههای یک پنجم پردرآمد جامعه بود. همچنین احتمال اعتیاد به مواد مخدر نیز در میان این خانوادههای تنگدست، دو برابر خانوادههای ثروتمند بود.
نکته شگفت انگیز در این مطالعه آن بود که وقتی خانوادههایی که در ابتدا فقیر بودند و پس از مدتی وضعیت مالی آنها بهتر شده بود، صاحب فرزند میشدند، احتمال بزهکاری این فرزندان درست به اندازه فرزندان بزرگتر این خانوادهها بود. در واقع احتمال جرایم خشونت بار و اعتیاد در این نوجوانان، با احتمال خلافکاری برادر و خواهرهای بزرگترشان که در فقر بزرگ شده بودند یکی بود.
این پژوهشگران برای توضیح این نتیجه، دو ریشه اصلی را پیشنهاد میکنند. نخست اینکه فرهنگ خانوادهها چیزی نیست که خیلی زود اصلاح شود و به همین خاطر، فضای فرهنگی موجود در خانوادههای فقیر، حتی پس از ثروتمند شدن همچنان تا مدتها پابرجا میماند. همچنین این نوجوانان ممکن است از برادر و خواهرهای بزرگتر خود الگوبرداری کنند و همین موجب تکرار ویژگیهای برجا مانده از دوران کودکی در وضعیت تنگدستی میشود.
احتمال دوم این است که ریشه این رفتارهای خلافکارانه را باید در ژنهای انسان جست. پیش از این پژوهشهای دیگری به انجام رسیده بود و نشان میداد که برخی از ژنها عامل فزونی رفتارهای بزهکارانه در افراد طبقه پایین نسبت به شهروندان متمول میشود. همچنین شاید این ژنها سبب کاهش توانایی کنترل تکانش در افراد پایین دست جامعه و در نتیجه عدم موفقیت آنها در محیطهای شغلی و در نتیجه کم بودن درآمد آنها شود.
نتایج این مطالعه شاید خبر چندان خوشایندی برای مسئولان و سیاستگذاران کشورهای مختلف جهان نباشد، زیرا بر اساس احتمال اول، فرهنگ بزهکاری حتی با وجود بهبود وضعیت مالی خانواده همچنان پابرجا میماند و بر اساس فرض دوم نیز، بزهکاری امری ژنتیکی است و نمیتوان آن را برطرف کرد.
با این حال، این پژوهش تنها به بررسی بخش محدودی از رابطه فقر و سطح درآمد خانوارها پرداخته است. شاید پژوهشهای آینده بتواند جنبههای دیگری از این قضیه را روشن سازد. (سیناپرس)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
جام جم سرا به نقل از خراسان: تلاش شما و دیگر اعضای خانوادهتان برای چرخاندن چرخ زندگی ستودنی است. همان طور که میدانید خانواده یک سیستم یکپارچه است که هریک از اعضا نقشی در آن اجرا میکنند و هنگامی که یکی از اعضا نقش خود را بخوبی ایفا نکند، دیگر اعضا به زحمت میافتند و ناچارند برای بقا و خوشبختی تلاش بیشتری کنند.
دلیل بیکاری پدرتان را بررسی کنید
اشاره نکردهاید که پدر شما به چه علت بیکار است. دلیل بیکار بودن پدرتان بسیار مهم است و بر اساس آن، باید مشکل شما را بررسی کرد و راه حل منطقی ارائه داد. با این حال و اگر پدرتان به خاطر بیماری، نقص عضو یا از کار افتادگی کار نمیکنند، باید توجه داشته باشید که او به عنوان پدر و مرد احتیاج دارد که برای تامین برخی از نیازهای خود پولی داشته باشد و به خاطر غرور پدری مشکل است که از فرزندان خود تقاضای پول کند. بهتر است قبل از اینکه پدرتان از شما پول بخواهد، خودتان مبلغی را در اختیار او قرار دهید.
اگر پدرتان اعتیاد دارد
اما اگر پدرتان به خاطر اعتیاد کار نمیکند به جای دادن پول باید کمک کنید تا اعتیادش را ترک کند؛ چراکه در غیر این صورت واضح است پولی که پرداخت میکنید خرج اعتیاد او خواهد شد.
وضعیتتان را برای پدرتان توضیح دهید
اگر پدرتان به دلایل دیگری تن به کار نمیدهد، باید تلاش کنید تا مشکل پدرتان را حل کنید. حتما در این باره، در یک زمان مناسب با او صحبت کنید و ضمن رعایت ادب و احترام، بخواهید دلایل کار نکردنش را توضیح دهد. همچنین برای پدرتان توضیح دهید که شما مخارج زندگی را بسختی تهیه میکنید و باید با برنامه ریزی خرج شود تا چرخ زندگیتان بچرخد. (اعظم متیننژاد - کارشناس ارشد روانشناسی)
جام جم سرا به نقل از ایرنا: همایون هاشمی، در هشتمین همایش علمی کاربردی معاونین پشتیبانی و منابع انسانی بهزیستی کشور در شیراز افزود: در بررسیهای انجام شده معلوم شد ۸۶ درصد کودکان خیابانی و متکدیان در کشور بومی نیستند و از کشورهای افغانستان و پاکستان به شهرهای مختلف ایران مهاجرت کردهاند.
وی با بیان اینکه ۸۰ درصد کودکان خیابانی و متکدیان در کشور دارای ولی قهری و غیر موثرند اضافه کرد: اعتیاد، طلاق، فقر و احساسی کار کردن مردم علت افزایش تکدیگری است که باید برای افزایش آگاهی جامعه در این زمینه فعالیتهای موثری انجام شود.
هاشمی اظهارداشت: در سال گذشته تعداد پنج هزار و ۱۰۰ نفر از کودکان کار و خیابانی را در کشور ساماندهی کردیم که پیش بینی میشود این میزان تا پایان امسال به ۱۵ هزار نفر برسد. بر این اساس در شش ماه اول امسال نیز در شهر تهران دو هزار و ۵۰۰ کارتنخواب، معتاد پر خطر و افراد بیخانمان ساماندهی شدند.
رییس سازمان بهزیستی کشور ادامه داد: برای جمع آوری و ساماندهی افراد پر خطر در جامعه کمکاری دستگاههای دیگر روی دوش سازمان بهزیستی قرار گرفته است که در این زمینه کمپی برای جمع آوری و آسیبشناسی کودکان خیابانی و متکدی گران راه اندازی شده است.
هاشمی همچنین گفت: استان فارس در بحث کودکان خیابانی جزو پنج استان برتر کشور است که پهناوری و گستردگی، توریست پذیر بودن و محور ارتباطی چند استان در جنوب کشور از دلایل وجود کودکان خیابانی و متکدیگران در این استان است.
جام جم سرا: چندی پیش مالباختهای با مراجعه به کلانتری ۱۶۴ قائم به مأموران اعلام کرد که فردی به بهانه خرید خودرو اقدام به سرقت یک دستگاه خودرو بنز مدل S۵۰۰ از وی کرده است. با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع سرقت خودرو و به دستور شعبه دهم بازپرسی دادسرای ناحیه یک تهران، پرونده برای رسیدگی در اختیار پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
مالباخته پس از حضور در پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران بزرگ، در اظهارات خود به کارآگاهان گفت: یک دستگاه خودرو بنز مدل S۵۰۰ را برای فروش گذاشته بودم که فرد جوانی تحت عنوان خریدار به نمایشگاهم واقع در خیابان ازگل مراجعه و حین بازدید، سوار خودرو شده و آن را سرقت کرد.
با ثبت مشخصات خودرو بنز سرقتی، دستور توقیف خودرو بههمراه دستگیری سرنشین آن در سیستم جامع پلیس ثبت شد که سرانجام گشت پلیس آگاهی تهران بزرگ در محدوده بزرگراه حقانی موفق به شناسایی و متوقف کردن خودرو بنز شد. پس از توقیف خودرو، سرنشینان آن برای تحقیقات به پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل شدند.
به گزارش جام جم سرا، سرنشین خودرو بنز پس از اطلاع از موضوع سرقتی بودن خودرو در اظهاراتش به کارآگاهان گفت که خودرو را از یکی از دوستانش که نمایشگاه خرید و فروش خودرو دارد، خریده است.
با شناسایی فروشنده خودرو و انجام تحقیقات از وی مشخص شد که او نیز خودرو را از فرد دیگری خریداری کرده؛ این شخص در اظهاراتش گفت: فروشنده بنز جوانی بسیار شیکپوش و آراسته به نام «مجتبی» بود که خودرو بنز را به نمایشگاه آورد و درخواست فروش آن به قیمتی پایینتر از قیمت واقعی و چندین میلیون تومان کمتر از قیمت خودرو در بازار را کرد. من نیز که در زمینه خرید و فروش خودرو فعالیت دارم با اطلاع از قیمت خودرو بنز مدل S۵۰۰ در بازار بلافاصله ماشین را خریده و آن را به یکی از دوستانم فروختم. در زمان خرید خودرو نیز قرار شد مابقی مدارک شناسایی خودرو در زمان انتقال سند به بنده تحویل داده شود اما پس از آن، فروشنده خودرو (مجتبی) دیگر پاسخگوی تماسهای تلفنی من نبود تا اینکه خودرو توسط پلیس توقیف شد.
با توجه به اطلاعات بهدست آمده از مشخصات «مجتبی» و بهره گیری از بانک اطلاعاتی پلیس، کارآگاهان موفق به شناسایی مجرم سابقه دار «مجتبی. م» (۲۹ ساله) در زمینه جعل و کلاهبرداری شدند که در طول چند سال گذشته بارها دستگیر و روانه زندان شده بود.
کارآگاهان با بهره گیری از اطلاعات موجود در سوابق «مجتبی. م» موفق به شناسایی مخفیگاه وی واقع در یک برج مسکونی در منطقه تجریش شدند؛ در زمان مراجعه کارآگاهان به محل برج مسکونی برای انجام تحقیقات میدانی، تعدادی از ساکنین برج ضمن شناسایی تصویر متهم عنوان کردند که متهم فردی بسیار محترم است و با خودروهای مدل بالا از انواع مختلف «بنز»، «تویوتا»، «بیام و» و غیره تردد میکند. آنها گفتند او در زمینه واردات خودرو فعالیت دارد و تأکید میکردند که کارآگاهان در تحقیقات خود دچار اشتباه شدهاند.
کارآگاهان که اطلاعات کاملی از فعالیتها و همچنین شیوه و شگرد متهم در خصوص جلب اعتماد افراد در اختیار داشتند، اقدام به دستگیری متهم کرده و در بازرسی از پارکینگ نیز موفق به کشف دو دستگاه خودرو «بیام و» و «هیوندا توسان» شدند.
با بررسی مشخصات دو دستگاه خودرو «بیام و» و «هیوندا توسان» بهدست آمده از پارکینگ متهم، کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که دستور توقیف هر دو خودرو سواری در سیستم جامع پلیس آگاهی ثبت شده و صاحبان هر دو دستگاه خودرو با طرح موضوع «کلاهبرداری» اقدام به طرح شکایت کردهاند؛ متهم نیز در اعترافاتش گفت که این دو دستگاه خودرو سواری را با مراجعه به دو نمایشگاه خودرو در شمال تهران و با ارائه چکهای بلامحل خریداری و در حقیقت کلاهبرداری کرده و قصد داشته تا این دستگاه خودرو را نیز همانند خودرو بنز S۵۰۰ با قیمتی پایینتر از قیمت بازار، به فروش برساند.
یکی از مالباختگان (فروشنده خودرو BMW) پس از حضور در پایگاه یکم پلیس آگاهی، ضمن شناسایی متهم به کارآگاهان گفت: روزی که متهم برای خرید خودرو به نمایشگاه مراجعه کرده بود، سوار یک دستگاه خودرو بنز بود و مدعی شده بود که خودرو بنز را فروخته و قصد دارد خودرو جدیدی را جایگزین آن کند، به همین بهانه و پس از پسندیدن خودرو BMW اقدام به دادن یک فقره چک بانکی به تاریخ روز کرد و گفت که به محض خرید خودرو، چک بدون هیچ گونه مشکلی وصول خواهد شد. پس از تحویل گرفتن چک اصالت آن را بررسی و حتی از موجودی پول در داخل حساب نیز اطمینان پیدا کردم و به همین علت زمانی که این شخص برای تحویل گرفتن خودرو به نمایشگاه مراجعه کرده بود، خودرو را با اطمینان از وصول چک تحویل دادم اما زمان مراجعه به بانک متوجه شدم که چک بلامحل بوده و هیچ موجودی در داخل حساب وجود ندارد.
فروشنده خودرو هیوندا نیز در اظهاراتی مشابه عنوان کرد که متهم به همین شیوه و شگرد اقدام به کلاهبرداری و تحویل گرفتن خودرو از وی کرده است.
با توجه به شیوه و شگرد «سرقت خودرو» و همچنین «کلاهبرداری در پوشش خرید و فروش خودرو»، کارآگاهان با بررسی پروندههای مشابه موفق به شناسایی تعداد دیگری از مالباختگان شدند که متهم اقدام به خرید انواع خودروهای سواری تویوتا لندکروز (به ارزش تقریبی هر دستگاه ۷۰۰ میلیون تومان)، BMW مدل ۲۰۱۳، بنز و فروش آنها کرده بود؛ در ادامه و در زمان شناسایی سایر جرایم ارتکابی، کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که پرونده مشابهی در دادسرای ناحیه ۷ تهران در حال رسیدگی است که طی آن مالباختگان (دو صاحب نمایشگاه خودرو) اقدام به فروش دو دستگاه خودرو پورشه کرده بودند که با دعوت از آنها برای حضور در پایگاه یکم پلیس آگاهی، متهم از سوی آنها مورد شناسایی قرار گرفت.
بنا بر اعلام مرکز اطلاع رسانی پلیس آگاهی پایتخت، سرهنگ کارآگاه رحیم فرزام، رئیس پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر گفت: با توجه به اعتراف صریح متهم به شیوه و شگرد کلاهبرداری و شناسایی بیش از ده دستگاه از انواع خودروهای مدل بالا، متهم با قرار قانونی و برای انجام تحقیقات تکمیلی و شناسایی دیگر جرایم ارتکابی در اختیار پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته است.
فرزام از کلیه شهروندانی که بدین شیوه و شگرد مورد سرقت و کلاهبرداری خودرو قرار گرفتهاند خواست تا برای شناسایی متهم و طرح و پیگیری شکایات خود به پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران بزرگ واقع در بزرگراه صدر خیابان قلندری شمالی مراجعه کنند. (ایسنا)
پایین بودن هزینه عمل کاشت مو سالانه دهها هزار نفر را راهی ترکیه میکند. از هر ده مرد، هشت نفر در طول زندگی به مرور زمان موهای سر خود را از دست میدهند. یکی از راههای حلهای موجود که با استقبال زیادی هم از سوی مردان مواجه شده، کاشت موی سر است. شمار زیادی از مردان سرشناس عرصه سیاست، ورزش یا سینما به این روش روی آورده و از جمله هزاران مردی بودهاند که این راه را آزمودهاند.
کاشت مو یک عمل جراحی پرهزینه در جهان به شمار میرود. هزینه این عمل برای مثال در آلمان بالغ بر چندین هزار یورو میشود، برای همین نیز مردان آلمانی که مایل به کاشت مو هستند، به دلیل پایین بودن قیمت این عمل در ترکیه به این کشور سفر میکنند. به نوشته سایت «اشپیگل» در سال ۲۰۱۳ نزدیک به ۳۶۰ هزار نفر با هدف کاشت مو به ترکیه سفر کردند.
رقمی که در مقایسه با سال ۲۰۰۸ نشان از افزایش ۳۹۰ درصدی دارد. ۱۶ درصد از این افراد که در اصطلاح به آنان «گردشگران درمانی» میگویند، اهل آلمان بودهاند. بیشتر این گردشگران مرد بودهاند و سهم زنان از این رقم، تنها یک دهم بوده است. تورهای کاشت مو در ترکیه برای مردان ثروتمند عرب هم جذابیت دارد، تا جایی که مؤسسات کاشت مو برای سرویسدهی مطلوبتر، کارمندان عرب زبان استخدام میکنند.
رونق اقتصادی با کاشت مو
سود اقتصادی حاصل از سفرهای درمانی به ترکیه از دید دولت این کشور پنهان نمانده است. مقامات ترک در نظر دارند تا سه سال آینده میزان سود را سه برابر کنند و برای همین برنامهریزی دراز مدتی در این زمینه کردهاند. عمل کاشت مو پرطرفدارترین در میان گردشگرانی است که برای درمانو معاینات پزشکی راهی این کشور میشوند.
در حال حاضر نزدیک به ۵۰۰ مؤسسه ارائه خدمات کاشت مو در ترکیه فعال هستند. شماری از این مؤسسات با سرویسدهی مطلوب و حرفهای به مشتریان برای خود شهرتی به هم زدهاند. در این بین برخی گزارشها نیز حاکی از سوءاستفاده این مؤسسات از مشتریان بوده است. (آخرین نیوز به نقل از دویچه وله)
915
متهم، سوژههای موردنظرشان را بهعنوان مسافر سوار خودرو میکردند و سپس دست به سرقت میزدند. یکی از اعضای این باند جوانی ١٨ساله بهنام محمدعلی است که پدرش نیز از جیببرهای شناختهشده تهران محسوب میشود.
پدر محمدعلی بهنام علیحیدر آخرینبار سال٩٠ توسط پلیس دستگیر و به ٤٠ سال زندان محکوم شد. او اکنون دوران محکومیتش را سپری میکند و محمدعلی در این مدت جای پدر را گرفته و سرقتهای متعددی انجام داده؛ بهگونهای که بازپرس پرونده برای شناسایی شاکیان خواستار انتشار تصویر بدون پوشش او شده است. این جوان در مصاحبهای داستان زندگیاش را شرح داده است:
اولینباری که مرتکب جرم شدی چه زمانی و جرمت چه بود؟
دوسال پیش بود. گواهینامه جعل کردم.
چرا و چطور این کار را انجام دادی؟
آنموقع سنم کم بود و عشق ماشین بودم. میخواستم پشت فرمان بنشینم، برای همین به یکنفر ٢٠٠هزارتومان دادم و برایم گواهینامه جعل کرد اما بعد از مدتی که پشت فرمان نشستم، گیر افتادم.
چه شد که جیببر شدی؟
پدر و عمویم هم جیببر هستند. یکی از دوستان پدرم هم در درگیری با پلیس گلوله خورد و کشته شد.
یعنی جیببری را از آنها یاد گرفتی؟
نه. از فامیلهایمان یاد گرفتم و بعد هم با همانها میرفتم جیببری. البته اول من راننده بودم، بعد که کار را یاد گرفتم جیببری کردم. این مربوط به سابقه قبلیام است.
چطور شد، فهمیدی که پدرت جیببری میکند؟
از بچگی میدانستم پدرم خلاف میکند. او همیشه زندان بود. الان هم زندان است. ٤٠سال حبس دارد. سه، چهارسال پیش بود که فهمیدم جیببر است.
چقدر سابقه داری؟
با این دفعه میشود سه فقره.
یعنی قبل از این دو بار زندان بودی؟
بله، یکبار بهخاطر جعل و یکبار بهدلیل جیببری.
چقدر درس خواندهای؟
تا اول راهنمایی.
بعد از آن سر کار رفتی؟
نه. هیچکاری نمیکردم. تنها منبع درآمد من و شغلم، جیببری بود.
آخرین بار کی از زندان آزاد شدی؟
دوماه پیش. من جیببری را از ١٦ یا ١٧سالگی شروع کردم.
بعد از آن دوباره جیببری را شروع کردی؟
بله، البته هرروز برای سرقت نمیرفتیم. هفتهای دو، سهروز میرفتیم و روزانه جیب چهار یا پنجنفر را میزدیم.
شگردتان برای سرقت چه بود؟
معمولا سهنفری و گاهی هم چهارنفری میرفتیم. یکی راننده بود؛ یکی جلو و یکی هم عقب مینشست، و من کار اصلی را میکردم. دستم را آتل میبستم و به مسافری که سوار میشد، میگفتم دستش را بگذارد پشت من که به دست من نخورد. بعد به بهانه اینکه در باز است خودم را به او نزدیک میکردم و در فرصتی که حواسش به در بود، جیبش را میزدم.
از چندنفر با این روش دزدی کردی؟
دقیق نمیدانم. شاید ١٠٠نفر. الان ٣٠شاکی دارم.
آیا در این ١٠٠ مورد پیش آمد کسی متوجه شود؟
آره، چندنفری فهمیدند. اگر کسی میفهمید معمولا در را باز و او را از ماشین به بیرون پرت میکردیم. گاهی هم مجبور میشدیم پول او را بدهیم. در این صورت راننده خودش را به آن راه میزد و وانمود میکرد ما را نمیشناسد. گاهی هم از اسپری اشکآور استفاده میکردیم که درواقع زورگیری بود نه جیببری.
همدستانت را از کجا پیدا کردی؟
من که از زندان آزاد شدم، خودشان سراغم آمدند.
آنها چندسال دارند؟
سه نفرشان همسن من هستند و نفر چهارم هم ٤٠ساله است. آن سهنفر بچهمحلم هستند و آن یکی هم راننده آژانس محل است. چون ماشین داشت سراغش رفتیم.
سردسته چه کسی بود؟
سردسته نداشتیم اما من از بقیه واردتر بودم و کار اصلی را هم من میکردم.
چرا تعداد را کم نکردید تا سهمتان بیشتر شود؟
اگر تعداد کم بود کسی سوار نمیشد و تازه برای مسافر جا باز میشد و کار من سخت بود.
سهمها مساوی بود یا چون تو کارت مهمتر بود، سهم بیشتری داشتی؟
سهم من بیشتر بود؛ چون اصل کار را من میکردم.
موقع دزدی استرس نداشتی؟
نه، خیلی راحت بود.
چقدر درآمد داشتی؟
شاید ماهی ١٠میلیونتومان. حساب و کتاب نداشت. گاهی خوب بود گاهی بد، مثلا روزی که دستگیر شدیم از ساعت شش شروع کردیم و تا ٩ صبح که دستگیر شدیم سهمیلیونتومان کار کرده بودیم.
این پولها را چه کردی؟
خرج شد. من خرجی و کرایه خانه را میدادم. یک خواهر و یک برادر دارم. تازه پدرم هم یک زن دیگر دارد.
خرج همسر دوم پدرت را هم تو میدادی؟
نه، اما این را گفتم که بدانی پدرم که زندان است، نمیتوانست خرج ما را بدهد. آن زن پدرم، جدا از ما زندگی میکند.
حالا چطور میخواهی پول شاکیان را پس بدهی؟
نمیدانم. باید در زندان بمانم و بدبختی بکشم، البته در این بین هم افرادی هستند که الکی رقم سرقت را بالا میبرند؛ مثلا یک آقایی میگوید دو تکه الماس از او دزدیدهایم اما ما اصلا سنگ ندزدیدهایم.
آیا خواهر و برادرت میدانستند دزدی میکنی؟
آنها دبستانی هستند و این چیزها سرشان نمیشود.
مادرت چطور، نمیگفت تو این همه پول را از کجا میآوری؟
فهمیده بود خلاف میکنم اما نمیدانست جیببری میکنم، اما هر دفعه که سر پول حرف میشد به بهانهای حرف را عوض میکردم.
چرا دنبال کار آبرومندانه نرفتی؟
نادان بودم. طمع کردم، الان هم باید بدبختیاش را بکشم.
حالا میخوای چه کار کنی؟
الان باید تا آخر عمرم در زندان بمانم.
اگر از این ماجرا نجات پیدا کردی، چه میکنی؟
دور خلاف را خط میکشم و توبه میکنم،
اگر دستگیر نمیشدی همچنان ادامه میدادی؟
بله.
خب، پس چه تضمینی وجود دارد که اینبار هم مثل دو بار قبل وقتی آزاد شدی خلاف نکنی؟
اینبار فرق دارد. این بار نوع برخورد فرق داشت. اینبار فهمیدم که الکی نیست. شاکیان هم برخورد بدتری با من کردند.
مگر پدرت را ندیدی که ٤٠سال حبس دارد؟
از بدبختی و ناچاری این کار را کردم. چاره دیگری نداشتم. (شرق)
108
علی گرجی با مقایسه عملکرد و درآمد پزشکان در ایران و آلمان گفت: در ایران یک پزشک متخصص نسبت به پزشک آلمانی پول خیلی زیادتری میگیرد اما خدماتی که در مقایسه با آنها ارائه میکند بسیار پایینتر است.
رئیس مرکز علوم اعصاب دانشگاه مونستر آلمان افزود: درآمد یک متخصص مغز و اعصاب در ایران با احتساب درآمد در بخش خصوصی، دولتی و زیرمیزیها از همتای آلمانی به مراتب بیشتر است.
وی با بیان اینکه اگر تنها حقوق پزشکان از بخش دولتی را در نظر بگیریم درآمد پزشکان ایرانی به مراتب کمتر از آلمانیها است گفت: متخصص جراح مغز و اعصاب در ایران نسبت به همتای آلمانی خود پول کمتری از دانشگاه میگیرد. اما نکته مهم این است که پزشک آلمانی تنها میتواند در یکی از 2 بخش دولتی یا خصوصی فعالیت کند در حالی که در ایران این طور نیست.
گرجی خاطر نشان کرد: سرویسی که پزشکان ایرانی ارایه میکنند 5 درصد سرویس پزشکان آلمانی است و من واقعاً متاسفم که در سیستم پزشکی چند سال اخیر مواردی دیده شده که جای تأسف دارد. البته همکارانی داریم که درست و با جان و دل کار میکنند و دست پاکی دارند اما مسأله پول در جامعه پزشکی بسیار پررنگ شده است.
رئیس مرکز علوم اعصاب دانشگاه مونستر آلمان با اشاره به الگوی پزشکان قدیمی گفت: زمانی الگوی ما دکتر «شیخ» نامی بود که در مشهد طبابت میکرد وی برای آنکه مستضعف هم بتواند هزینه درمان را بپردازند یک پاتیل در مطب قرار داده بود تا افراد سکههای خود را در آن بیندازند. مردم مستضعف سرهای شیشه نوشابه را جمعآوری میکردند و به جای پول در داخل این پاتیل میانداختند و این پزشک آنها را جمعآری میکرد و پس از استریل کردن، مجدداً جلوی در مطب به زمین میریخت تا مستضعفان دیگر آنها را بردارند.
گرجی با اظهار تأسف از وضعیت کنونی جامعه پزشکی گفت: اکنون اگر از یک جوان بپرسید که میخواهی چه رشتهای بخوانی میگوید جراحی و در چرایی آن نیز تأکید میکند: «چون پول در آن است».
وی گفت: متأسفانه این افراد محققان را آدم حساب نمیکنند و میگویند که این افراد مغز ... خوردهاند که محقق شدهاند.
رئیس مرکز علوم اعصاب دانشگاه مونستر آلمان خاطر نشان کرد: مشکل پزشکی ما نه بیمارستان است و نه تجهیزات چرا که تجهیزاتی که در بیمارستانهای آلمان موجود است با اندک تفاوتی در ایران نیز وجود دارد؛ مشکل این است که پزشکان ما دل به کار نمیدهند با یکدیگر همکاری نمیکنند و وقت لازم را برای کار نمیگذارند.
به گفته وی حلقه مفقوده جامعه پزشکی امروز اخلاق است و تا زمانی که این مساله درست نشود بهترین امکانات و بهترین اموال پزشکی نیز برای کشور هیچ فایدهای در پی نخواهند داشت.
گرجی در پاسخ به این سوال که آیا سیستم باید فرد را ملزم به اخلاقمداری کند گفت: خیر سیستم نباید اجباری داشته باشد بلکه مسائلی که در سیستم به آنها ارزش داده میشود خود به خود مهم میشوند و همه آن را رعایت میکنند؛ چنان که اگر در خانه یک پدر به درس و مدرسه اهمیت بدهد فرزند وی پی علم میرود و اگر پدری به پول اهمیت دهد فرزند او به سراغ کاسبی میرود.
رئیس مرکز علوم اعصاب دانشگاه مونستر آلمان ادامه داد: در سیستم پزشکی کنونی ما پول دارای اهمیت است به طوری که پزشک موفق را پزشکی میدانند که درآمد بالاتری داشته باشد. امروز حتی «استاد» نیز معنای خود را از دست داده است. موارد بسیاری دیدم که استاد راهنما پول پایاننامه را میگیرد اما به دانشجو میگوید که پایاننامه مشکل خودت است و خودت باید آن را انجام دهی.
گرجی با طرح این سوال که آیا تا به حال در جامعه ما از پزشکی به عنوان پزشک نمونه در اخلاق تقدیر شده است گفت: ساعت کاری یک جراح مغز و اعصاب در آلمان از ساعت 7 صبح تا 16 است و معمولاً این افراد یکی دو ساعت نیز بیشتر کار میکنند بدون آن که اضافه حقوقی دریافت کنند. در کشور آلمان تعداد ویزیت و تعداد عملها در درآمد ماهیانه پزشکان نقشی ندارد. آنها رابطه میان ویزیت، پول و بیمار را از بین بردهاند و در آنجا برخلاف ایران از کارانه خبری نیست. در آلمان برای پزشک فرقی نمیکند که روزی 50 بیمار ویزیت کند یا روزی 2 بیمار چرا که رابطه پولی در این موضوع از بین رفته است.
وی خاطرنشان کرد: آلمانها اخلاق را در جامعه خود نهادینه کردهاند اما ما مشابه رفتار پزشکان آنها با بیمار را از سوی هیچ پزشک ایرانی نمیبینیم.
رئیس مرکز علوم اعصاب دانشگاه مونستر آلمان تأکید کرد: در آلمان پزشکان زیر 20 دقیقه برای هر بیمار وقت نمیگذارند و اگر کمتر از این مدت با بیمار خود صحبت کنند از نظر اخلاقی صحیح به شمار نمیرود اما در ایران نمونهای سراغ ندارید که این مقدار زمان را برای یک بیمار خود بگذارد.
وی خاطرنشان کرد: به طور مثال درآمد ماهیانه یک جراح درجه یک مغز و اعصاب با تمام درآمدهای بخش خصوصی، دولتی، زیرمیزیها و... 4 یا 5 برابر یک پزشک آلمانی است. (فارس)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
259