دیالوگ های ماندگار لئوناردو دی کاپریو
برترین و زیباترین دیالوگ های گفته شده توسط لئو ناردو دی کاپریو
آمستردام:«وقتی میخوای یه شاه رو بکشی، نباید تو تاریکی بهش خنجر بزنی. باید در حالی اونو بکشی که همهی دربار بتونن مردنشو ببینن.»
– دار و دسته های نیویورکی
—
کاب:«مهمترین انگل غیرقابل نابودی چیه؟ باکتری؟ ویروس؟ یا کرم روده؟…: نه بلکه یک فکر… انعطاف پذیر و به شدت مُسری…. یکبار که فکری وارد ذهن آدم شد، تقریبا غیرممکنه که بتونی از ریشه نابودش کنی… فکری که کاملا شکل گرفته و قابل درک باشه، تو ذهنت میمونه… درست این تو
—
کاب:«تو منتظر یه قطاری… قطاری که تو رو به یه جای دور میبره… تو میدونی که امیدواری قطار تو رو به کجا ببره؛ اما مطمئن نیستی… با این حال برات مهم نیست… بهم بگو چرا؟»
مال:«چون ما با هم خواهیم بود…»
– تلقین
—
نیک:«گتسبی به “نور سبز” ایمان داشت، به آیندهی لذتناکی که سال به سال از پسِ ما میگذرد. اگر اینبار از چنگِ ما گریخت چه باک – فردا تندتر خواهیم دوید، و دستهایمان را به دوردستها درازتر خواهیم کرد… و سرانجام یک بامدادِ خوش – در قایقهایمان بر خلاف جریان آب پارو میزنیم، و پیوسته به سمتِ گذشته رانده میشویم.»
– گتسبی بزرگ
—
وقتی طوفان میشه …
اگه جلوی یک درخت ایستاده باشی … اگه به شاخه هاش نگاه کنی ، مطمئنی که سقوط میکنه
اما اگه به تنش نگاه کنی، استواریش رو میبینی …
– از گور برگشته
—
خیلی از مردم تو پوچی هستن، ولی فهمیدن پوچی واقعا دل و جرئت میخواد !
– جاده ی انقلابی
—
جردن بلفورد: پول برای شما فقط یک زندگی بهتر نمیاره
غذای بهتر، ماشین بهتر یا حتی دخترهای بهتر
علاوه بر همه اون ها، شمارو یه آدم بهتر هم میکنه
شما میتونید به راحتی نظرتون رو به یک کلیسا یا محفل سیاسی غالب کنید
شما میتونید با پول، محکوم رو از پای چوبه ی دار برگردونید
—
همیشه اونی بازنده است که اول حرف میزنه !
– گرگ وال استریت
—
– کیک خامهای؟
+ علاقهای به شیرینیجات ندارم، ممنون
– بابت کاری که کردم از دستم دلخور هستی؟
+ حقیقتش، داشتم به اون بیچارهای فکر میکردمش که شما طعمهی سگها کردینش “دارتانیان”. میخواستم بدونم اگر دوما الان اینجا بود چه واکنشی نشون میداد!
-ببخشید؟
+ الکساندر دوما “نویسندهی کتاب “سه تفنگدار”!
– بله البته، دکتر.
+ حدس زدم لابد شما طرفدار این نویسنده هستین که اسم بردهتون رو از روی شخصیت اول رمانش انتخاب کردین…حالا اگه الکساندر دوما امروز اونجا بودش
میخواستم بدونم چه واکنشی نشون میداد؟
– شک دارین که اینکارو تایید میکرد؟
+ بله، فکر می کنم سخته که بگیم این کار شما رو تایید می کرد.
– فرانسوی دل نازکه دیگه…
+ولی “الکساندر دوما” سیاهپوست هست !
جانگوی آزاد شده
—
تد: میدونی، اینجا منو به فکر فرو میبره
چاک: چه فکری رییس؟
تد: کدوم بدتره؟ ، زندگی کردن مثل یک هیولا … ، .یا مردن مثل یک مرد خوب !
– شاتر آیلند
—
تو سر تموم پولهامون شرط بستی ؟
جک : وقتی آدم چیزی نداره چیزی هم از دست نمیده !
– تایتانیک