دیالوگ های نوید محمد زاده، پریناز ایزدیار و پیمان معادی در فیلم ابد و یک روز
دیالوگ های ماندگار فیلم ابد و یک روزبهترین دیالوگ های فیلم ابد و یک روز
– محسن :
سمیه نرو …
تو بری این آبجیات به مامان آب و غذا نمیدن
که دستشوییش نگیره ….
– می دونی چرا مرتضی همیشه با خوشحالی از بدبختیای مردم حرف میزنه؟ میخواد ما فکر کنیم خیلی هم بدبخت نیستیم!
– (پریناز ایزدیار) : داداش ابد و یک روز یعنی چی؟ / مرتضی (پیمان معادی) : یعنی کل عمرتو تو زندونی، حبس ابد که بهت بخوره ممکنه عفو بخوره بهت بعد ده ـ پونزده سال آزاد بشی، ولی ابد و یک روز که بهت بخوره، امکان نداره آزاد بشی. یه روز بعد مرگت آزادت میکنن
– سمیه(پریناز ایزدیار):لیلا یه کم پاک کن اون ماتیکو مرتضی و محسن نبیننت اینجوری تو خیابون , لیلا …
– مرتضی(پیمان معادی) به برقکار:اوستا بزنم این کنتور رو برق قطه شه؟ برقکار:شما دست به برق نزن نمی خواد کمک کنی. مرتضی:میگم برق شماها رو نمیگیره نه؟ برقکار:شما چشم نزنی، تا حالا نگرفته!
– تو این خونه هیچی تمومی نداره… از ظرفای کثیف بگیر تا حرفای نیش دار آدما به همدیگه… اینجا همه چی ادامه داره !…