آن طور که براتی به «مهر» گفته، استان گیلان بیشترین آمار سالمندان بالای ۶۰ سال کشور را دارد و سیستان و بلوچستان، کمترین: «این استان بیش از ۱۱درصد جمعیت سالمند را در خود جای داده و براساس تحقیقات و آمارها هنگامی که جمعیت سالمندان به ۱۲درصد برسد با پدیده بحران سالمندی مواجه خواهیم شد. به منظور جلوگیری از این بحران در سالهای آینده باید از هم اکنون برنامهریزی و اقدامات لازم برای ارایه خدمات به سالمندان انجام شود اما هنوز هیچ اقدامی در این خصوص انجام ندادهایم که با تصویب سند سالمندی، امیدواریم دستگاهها فعالیتهای خود را در اینباره آغاز کنند.» او ادامه داده است: «اگر نیازهای سالمندان رفع نشود با افزایش تعداد و همچنین سطح مشکلات این افراد با چالش بزرگی در کشور مواجه خواهیم شد، بنابراین جا دارد که مسئولان نسبت به تصویب سند ملی سالمندان اقدام کنند.»
این نخستینبار نیست که مسئولان ایران از نگرانیشان درباره پدیده سالمندی در ایران میگویند و در چند سال گذشته و با پیگیری سیاستهای جمعیتی در ایران، روز به روز نگرانیها درباره وضع سالمندان درحال افزایش است. یکی از تأثیر پایین بودن نرخ باروری بر پدیده سالمندی در ایران میگوید و یکی از زیر خط فقر بودن تعداد زیادی از سالمندان ابراز نگرانی میکند. تعداد سالمندان در ایران هم البته جای خودش را دارد.
براساس آخرین سرشماری ایران در سال ٩٠، ٨,٢درصد جمعیت ایران یعنی ٦میلیون و ١٥٩هزار و ٧٦٧نفر سالمندند؛ تعدادی که البته کسانی مانند رئیس دبیرخانه شورای ملی سالمندان درباره آن معتقدند که با گذشت چهار سال از این سرشماری به این تعداد اضافه شده و پیشبینی میشود در سال١٤٠٣جمعیت سالمندان کشور به بیش از ٢٦میلیون نفر برسد.
از طرف دیگر براساس برآوردها تقریبا ٤ میلیون و ٤٠٠هزار سالمند در کشور متأهلند و تعداد زیادی هم بهرغم اینکه بالای ٦٥سال دارند هنوز شاغلند. از طرف دیگر آنطور که ماه گذشته رئیس سازمان بهزیستی اعلام کرد، تعداد افرادی که در سال ٩١ در جامعه شهری زیرخط فقر بودند ٣٠درصد و در جامعه روستایی ٤٠درصد است که اگر همین آمار را مبنا قرار دهیم از تعداد دو میلیون سالمند نیازمند حداقل ٣٠درصد زیر خط فقر مطلق قرار دارند.
در چند سال گذشته، تعداد سالمندان در جهان هم نظرها را به خود جلب کرده؛ آمارهای جهانی نشان میدهد که در سال ٢٠١٢، جمعیت سالمند دنیا ٨٠٩میلیون نفر برابر با ١١درصد بوده است و برآورد شده است تا سال ٢٠٣٠ این رقم به یکمیلیارد و ٣٧٥میلیون نفر یعنی حدود ١٦درصد و تا سال ٢٠٥٠ به ٢میلیارد و ٣١میلیون نفر یعنی تقریبا ٢٢درصد برسد.
وجود نداشتن سیاستهای خاص برای سالمندان در ایران، حالا انتقادهای زیادی را برانگیخته؛ «شهلا کاظمیپور»، جمعیتشناس و جامعهشناس حوزه سالمندی یکی از این منتقدان است.
او میگوید که در ایران هیچ سیاست حمایتی برای سالمندان وجود ندارد: «وجود نداشتن سیاستهای حمایتی برای سالمندان در ایران، این موضوع را به یک مسأله اجتماعی تبدیل کرده است. اول باید بگویم که اساسا به نظر من و از نظر علمی، از ساختار جمعیت یک کشور یک سری جوانند، تعدادی میانسال و تعدادی سالمند. در ایران در دهه ٦٠ و سالهای قبل از انقلاب، ٤٥درصد جمعیت کشور زیر ١٥سال بودند و ٣ درصد سالمند داشتیم و ٥١درصد هم میانسال و جوان بودند. ما در آن زمان با مشکل جوانی جمعیت روبهرو بودیم چون درصد افراد زیر ١٥سال بالا بود و هزینههای زایمان، تأمین شیر خشک، مدرسه و آموزش و ... برای این تعداد افراد وجود داشت. این موضوع البته مختص ایران نیست و هر کشوری که باروریاش بالا باشد با مشکل جوانی جمعیت مواجه است.»
او ادامه میدهد: «نکته دیگر این است که صددرصد کشورها تلاش میکنند که به شاخصهای توسعه دسترسی پیدا کنند که یکی از مهمترین شاخصها افزایش امید به زندگی است و وقتی امید افزایش پیدا میکند که خواست همه کشورهاست، تعداد افراد سالمند هم افزایش پیدا میکند. در کل یکی از پدیدههای توسعهیافتگی، افزایش تعداد سالمند است و نباید این موضوع را یک بحران بدانیم و یکجانبه به قاضی برویم. اما موضوع اینجاست که زمانی که سهم جمعیت جایگزین برای سالمندان کم شود و باروری کم باشد، سالمندی به یک مسأله اجتماعی تبدیل میشود؛ این مسأله اجتماعی البته وقتی بیشتر مشکلساز میشود که اگر کشوری سالمندان ناتوانی داشته باشد یعنی کسانی که از نظر اقتصادی تمکن نداشته باشند، بیمه نباشند، از نظر خانوادگی حمایت نشوند و...، آن کشور آن موقع با بحران سالمندی روبهرو میشود.»
کاظمیپور معتقد است بهترین راه برای حل مسأله سالمندی در ایران، تأسیس یک سازمان برای رسیدگی به وضع سالمندان است: «وزارت بهداشت از همین الان باید تمهیداتی برای تأسیس بیمارستانهایی برای سالمندان تدارک ببیند. تکریم سالمندان و مسائل فرهنگی سالمندان هم مسأله بسیار مهمی است.» به گفته این جمعیتشناس سالمندان ایرانی از هیچ نوع حمایت اجتماعی برخوردار نیستند: «سالمندی یک پدیده اجتماعی نیست، زمانی اجتماعی میشود که سالمندان ما از سلامت جسمی، روحی، اقتصادی و عاطفی برخوردار نباشند. اگر هم بخواهیم این مسأله را حل کنیم نمیتوانیم بگوییم باید سالمندی پایین بیاید. در چند سال گذشته میبینیم که همه میگویند برای حل مسأله سالمندی در ایران باید باروری را بالا ببریم، درحالیکه باروری از تعداد سالمندان کم نمیکند و فقط باعث تعدیل ساختاری جمعیت میشود ولی این مسأله سالمندی را از بین نمیبرد. وقتی سالمندان ما زیر خط فقر باشند و حمایت نداشته باشد، دچار یک مسأله اجتماعیاند.»
وی تنها راه حل برای این موضوع را تدوین و اجرای سیاستهای سالمندی فعال میداند: «اینکه صورت مسأله را پاک کنیم و باروری را بالا ببریم، این موضوع حل نمیشود. برای اینکه بتوانیم موضوع سالمندی را حل کنیم باید سیاستهای فعال در حوزه سالمندی را فعال کنیم. این به معنای این است که کسانی را که قرار است در ٣٠ سال آینده سالمند شوند و الان در سن فعالیت هستند، باید از نظر اقتصادی، تأمین پوششهای بیمهای و... حمایت کرد. مسئولان باید سیاستهایی را اتخاذ کنند که آنها به حداقل بیماری مبتلا شوند و باید روی آموزش مهارتهای زندگی کار کرد. این موضوع یعنی اینکه الان کسی را که ٣٥ سالش است رها نکنیم و فقط به دنبال افزایش باروری باشیم. اگر دولت بخواهد تعداد افرادی را که زیر خط فقرند، کم کند، بهترین اقدام این است که پوششهای تأمین اجتماعی همگانی شود. این به معنای این نیست که دولت همه هزینهها را پرداخت کند ولی به هرحال بیمه بودن یکی از شروط اساسی بالا بردن سطح رفاه در جامعه است. سالمندان و زنان سرپرست خانوار مسأله نیستند، زمانی مسأله میشوند که زیر خط فقر بیایند.»
او میگوید که فقر در جامعه سالمندان ایران یک موضوع جدی است: «این موضوع به این دلیل است که آنها تحت پوشش بیمههای اجتماعی نیستند. معمولا ٣ برابر جمعیت فعال زیر خط فقر، سالمندان زیر خط فقرند؛ یعنی اگر ١٠درصد جمعیت زیر خط فقر باشند، ٣٠درصد سالمندان زیر خط فقر قرار دارند. درحال حاضر حدود ٦درصد جمعیت ایران، بالای ٦٥سال و ٨درصد جمعیت بالای ٦٠سالاند. ما باید برای این ٦میلیون نفر برنامه بگذاریم و ببینیم چه تعداد آنها بیمه هستند، چنددرصد تمکن مالی دارند و چقدر مشکلات مالی و بهداشتی دارند.» (شهروند)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
هدف اصلی وی از این کار، بزرگ تر جلوه دادن فضای داخلی خانه بوده. کالین در سال ۲۰۰۱، یک خانه روستاییِ متعلق به دهه ۱۸۸۰ میلادی را خریداری می نماید و چند سال بعد راهکار جالبی برای بزرگ تر جلوه دادن فضای داخلی این بنا در ذهنش نقش می بندد.
خانه مورد بحث از سه بخش تشکیل شده که شامل: آشیانه هواپیما، کانتینر شیشه ای- بتنی و کلبه روستایی اسـت. کالین برای ساخت نسخه نهایی، بخش هایی از کلبه را حذف نموده. تمامی بخش ها در کنار یکدیگر توانستند خانه موردنظر کالین را رقم بزنند.
شاید بتوان گفت جذاب ترین بخش این طراحی به اتاق نشیمن جدیدی مربوط می گردد که در فضای باز جلوی بهارخواب کلبه درنظر گرفته شده و چشمانداز فوقالعاده جالبی به آن بخشیده. این اتاق درون آشیانه هواپیما تعبیه گشته اسـت و در داخل کلبه نیز شاهد همان معماری سنتی هستیم که از قدیم وجود داشته.
بنای شیشه ای-بتنی نیز چندین اتاق مجزا در خود دارد که از بیرون نمایی شبیهه کندوی عسل پیدا کرده.
در ادامه می توانید تصاویر این طرح زیبا را مشاهده نمایید.
هفته نامه همشهری جوان: «کافی اسـت ببینید کسی از پورشهاش پیاده شد تا با خیال جمع بگویید طرف خیلی پولدار اسـت اما این دقیقا خلاف چیزی اسـت که فردیناند پورشه در روزهای آغازین افتتاح کارخانهاش به آن فکر میکرد. او که خود سالها در مرسدس بنز جزو مهندسان رده بالای این شرکت بود، وقتی به فولکس واگن رفت هم ایدهاش «خودروی مردم» بود و به همین خاطر فولکس بیتل یا همان قورباغهای خودمان را طراحی کرد تا همه مردم بتوانند از سوار شدن ماشین لذت ببرند.»
«فردیناند بعدا وقتی برند پورشه را راه انداخت باز سراغ خودرویی رفت که در عین اسپرت بودن برای خانوادهها باشد و همین با استقبال مشتریها روبهرو شد اما هر چه جلوتر آمدیم و به خصوص بعد از فوت خود فردیناند کارخانه به سمت خودروهای لوکس حرکت کرد و حالا کار به جایی رسیده که پورشه نماد ثروتمند بودن به حساب میآید و البته نماد سرعت، کیفیت، دقت، طراحی و خیلی چیزهای دیگر که در طول نزدیک ۸۵ سال به دست آمده اسـت.
سال ۱۸۹۸ وقتی پورشه و خانواده به اتریش کوچ کرده بودند، او ساخت اولین خودرو را در این کشور به نام خودش ثبت کرد؛ خودرویی برقی به نام P۱ که توانست در نمایشگاه بینالمللی موتور برلین جایزه بگیرد.
یک سال بعد موتوری که مهندس جوان ساخته بود، توجه همه دنیا را به او جلب کرد و پورشه هم تصمیم گرفت موتور را توسعه بدهد و توانست یک خودروی مسابقهای بسازد که موتورش با بنزین و برق کار میکرد و یک جورهایی هیبریدی بود. نکته جالب این بود که نیروی این موتور برای اولین بار به هر چهار چرخ منتقل میشد؛ همان ۴WD خودمان.
سال ۱۹۰۶ وقتی فردیناند ۳۱ سالش بود، مدیر فنی کمپانی آسترو دایملر شد؛ شرکتی که یکی از بزرگترین کمپانیهای خودروسازی دنیا بود و او مسئولیت بخش مهمی از آن را بر عهده گرفته بود.
۱۹ سپتامبر ۱۹۰۹ فردیناند آنتون ارنست پورشه که بعدا به فری مشهور شد، به دنیا آمد.
سال ۱۹۲۳ پورشه که از مدیران ارشد دایملر به حساب میآمد، خودروی اسپرت مرسدس را با موتور کمپرسوردار طراحی کرد؛ یک موتور ۲ لیتری که جوایز بسیاری را درو کرد.
سال ۱۹۳۱ پورشه دفتر خودش را با عنوان مهندسی و مشاوره مهندسی ساخت وسایل نقلیه در اشتوتگارت افتتاح کرد.
سال ۱۹۳۴ درخواست طراحی و ساخت یک خودرو از فولکس واگن آلمان به دفتر پورشه ارسال شد. یک سال بعد نمونه اولیه فولکس بیتل ساخته و آزمایش شد. این نمونه در گاراژ ویلای خود پورشه در اشتوتگات سر هم شده بود.
سال ۱۹۴۶ تحت مدیریت فری، پسر بزرگ فردیناند، خودروی مسابقه ای ۳۶۰ به سفارش شرکت ایتالیایی پیرو دوسیو طراحی و ساخته شد.
سال ۱۹۴۸ برند پورشه با ساخت خودروهای ۳۵۶ و ۰۰۱-۳۵۶ متولد شد. در این سال فولکس واگن خودش میتوانست خودروها را تولید کند و فری به این فکر افتاد که یک خودروی اسپرت کوچک بسازد. او خیلی زود موفق به ساخت ۳۵۶ شد که با وزن تنها ۵۳۵ کیلوگرم میتوانست به سرعت ۱۳۵ کیلومتر بر ساعت برسد. تا امروز همه طراحیهای پورشه بر اساس همین خودرو بوده اسـت.
سال ۱۹۵۰ توجه دنیا به سمت خودروهای پورشه جلب شد وقتی ۳۵۶SL توانست در رقابت ۲۴ ساعته لو مانس پیروز شود. این خودرو قدم مهمی برای فری بود تا خودروها را به سمت کوپه شدن ببرد. مثل خودروهای فولکس و بر خلاف نمونههای اولیه پورشه حالا موتور خودرو به عقب رفته بود و صندلیهای عقب جمع و جورتر شده بودند.
۳۰ ژانویه ۱۹۵۱ فردیناند پورشه در ۷۵ سالگی از دنیا رفت.
از سال ۱۹۵۳ پورشه شروع کرد به ساخت خودروهایی فقط برای مسابقه و موفقیتهای بسیاری کسب کرد. اسپایدر ۵۵۰ در این سالها سلطان بیرقیب مسابقات اتومبیلرانی بود.
در سال ۱۹۵۷ پورشه شروع کرد به تولید نسل جدیدی از خودروهای اسپرت. نکته کلیدی که فری روی آن تاکید داشت بزرگتر شدن اتاق و راحتتر شدن صندلیهای عقب بود. حاصل، خودروی کوپهای شد که دو صندلی جلو و دو صندلی عقب داشت و طراحی آلکساندر، پسر فری بود. این خودرو با یک موتور ۲ لیتری که توان ۱۳۵ اسب بخار را داشت، با یک موتور تخت ۶ سیلندر کار میکرد. ۹۱۱ افسانهای از دل همین خودرو بیرون آمد.
سال ۱۹۶۴ تولید پورشه ۹۱۱ آغاز شد. یک سال قبل مدل ۹۰۱ به بازار آمده بود و پس از آن هر سال یک مدل جدید روانه جادهها میشد.
سال ۱۹۸۴، پورشه ۹۱۱ کررا ۴*۴ توانست قهرمان مسابقات رالی پاریس داکار شود.
سال ۱۹۹۳ در نمایشگاه خودروی دیترویت پورشه از آغاز طراحیاش برای مدل باکستر خبر داد.
سال ۱۹۹۶ پورشه تولیدش را از مرز یک میلیون خودرو گذراند. در این سال تولید پورشه باکستر هم آغاز شد.
۲۷ مارس ۱۹۹۸ فری پورشه در ۸۸ سالگی فوت کرد.
سال ۲۰۰۹ و در صدمین سالگرد تولد فری پورشه، موزه این کارخانه افتتاح شد.»