قیمت : 19800 تومان
سالاد رنگی که با دیدن آن اشتهای شما بسیار باز خواهد شد و بسیار خوش طعم و عالی نیز هست و ما به شما آن را آموزش می دهیم.
مواد مورد نیاز:
پاستا فوزیلی رنگی: 1 پیمانه
خیار (نگینی خردشده) 2 عدد
کرفس (خردشده): یک دوم پیمانه
زیتون سیاه (حلقه ای شده): یک دوم پیمانه
تربچه (حلقه ای خرد شده): 150 گرم
پیاز (خلالی شده): یک چهارم پیمانه
نمک و فلفل سیاه: به میزان لازم
پودر سیر: 1 پنسه
گوجه فرنگی (نگینی خردشده) 2 عدد
پنیر چدار (خردشده) یک دوم پیمانه
سبزی خشک معطر: 1 ق چ
سرکه سفید: 2 ق س
روغن زیتون: 2 ق س
روش تهیه:
1- پاستا را درون قابلمه ای حاوی آب جوش و نمک بریزید. بعد حدود 15 دقیقه بجوشانید. سپس آبکش کرده و با آب سرد بشویید.
2- درون ظرف درداری خیار (از قبل با پوست نگینی خردشده)، کرفس، زیتون، تربچه، پیاز، نمک، فلفل سیاه و پودر سیر را ریخته و با هم مخلوط کنید. سپس در آن را گذشته و به مدت 30 دقیقه در یخچال بگذارید تا مزه دار شود.
3- گوجه فرنگی (از قبل فیله و نگینی شده)، پنیر و پاستا را به مخلوط خیار افزوده و با استفاده از قاشقی مخلوط کنید.
4- سبزی معطر خشک (شامل ریحان یا آویشن و یا رزماری) را پودر کرده، سپس با سرکه (یا آب لیموترش) و روغن زیتون داخل کاسه ای ریخته و مخلوط کنید. بعد آن را به مخلوط مواد بیفزایید.
5- مواد آماده شده را در یخچال قرار دهید تا مزه دار شود، سپس سرو کنید.
شورت برِد نوعی بیسکوییت بدون تخم مرغ است که بافتی ترد و شکننده و طعمی بی نظیر دارد. با طرز تهیه شورت برد رنگارنگ مخصوص یلدا یا کریسمس آشنا شوید.
یکی از محصولات خوشمزه و پرطرفداری که با استفاده از آرد، شکر و کره تهیه میشود شورت برد (Shortbread) یا نوعی بیسکوییت کرهای بدون تخم مرغ و منسجم است که مبدایی اسکاتلندی دارد. برای تهیه این بیسکوییتها به طور سنتی از 1 واحد شکر سفید، دو واحد کره و 3 واحد آرد سفید استفاده میشود اما امروزه انواع مختلفی از این بیسکوییتها با آرد برنج، نشاسته و ... تولید میشوند و طرفداران خاص خود را نیز دارند.
به دلیل استفاده از میزان قابل توجهی کره در این بیسکوییت، بافت آن ترد و شکننده و پوک است و همانطور که میدانید هرچه میزان کره نسبت به آرد بیشتر باشد، بیسکوییت تردتری خواهید داشت.
این بیسکوییتها را معمولا به صورت کیک در قالبهای گرد پخته و برش میزندد و یا در قالب مستطیلی و یکتکه پخته و با چنکال روی آنها را سوراخ میکنند و بعد از پخت به اندازههای دلخواه برش میزندد. همچنین میتوان خمیر آن را با استفاده از قالبهای دلخواه برش زد و بعد پخت.
شورت برِد را معمولا با پودر قند، پودر پسته و یا شکلات تزیین میکنند و یا از انواع ترافلهای رنگی همراه با رویال آیسینگ برای تزیین آن استفاده میکنند.
این بیسکوییتها خوشخوراک و ترد بوده و یک گزینه عالی برای عصرانه افراد به خصوص کودکان به شمار میرود.
با توجه به نزدیکبودن شب یلدا و همچنین جشن کریسمس، تصمیم داریم طرز تهیه شورت برد رنگی با تم یلدا و کریسمس را به شما آموزش دهیم تا از آنها برای تزیین سفره یلدای خود استفاده کنید و یا در شب کریسمس آنها را به عزیزان خود هدیه دهید.
کره | 1 پیمانه یا 252 گرم |
شکر | 2/3 پیمانه یا 142 گرم |
عصاره بادام یا وانیل | 1/2 ق چایخوری |
آرد سفید | 2 و 1/4 پیمانه یا 318 گرم |
ترافل رنگی | 4 ق غذاخوری |
امیدواریم از این دستورالعمل ساده اما کامل نهایت استفاده را ببرید و بتوانید شورت بردهای خوشمزه در اندازهها و طعمهای متنوع تهیه کنید و از آنها لذت ببرید.
تهیه و ترجمه: مجله اینترنتی ستاره
وبسایت دکوبوم: گاهی با دیدن یک عکس از فضای نشیمن، محیط داخلی آن به شکلی هیجان انگیز و با طراوت جلوه می کند، در هم آمیختگی رنگ های جسور و شارپ، تزیینات چشم گیر و مبلمانی دوست داشتنی.
شاید جالب باشد بدانید بهره گیری از عناصر کوچک رنگی در فضای داخلی می تواند تنوع بصری مورد نیاز در نشیمن را تامین کند، به معنای دیگر برای معرفی رنگی خاص در نشیمن تان نیاز نیست مبلمان یا بخش های دیگر از قبیل دیواره ها یا کفسازی آن رنگ را دارا باشند. در این قسمت نمونه هایی از نشیمن با رنگ های هیجان انگیز حاصل از کوسن های رنگی به کار رفته در میان تم خنثی و ملایم فضا آورده شده است.
کودک و نوجوان > فرهنگی - اجتماعی - داستان > پریسا کرمی:
بعضی از روزها خاص هستند. مثل امروز که بابا قول داده بود بیخبر به مرخصی بیاید و مامان را غافلگیر کنیم. صبح که با سرفههای الکی از خواب بیدار شدم مامان حدس زد کاسهای زیر نیمکاسه باشد. ولی چارهای جز غیبت از مدرسه نداشتم.
مامان که چایی و عسل برایم آماده کرده بود تا شاید سرفههایم کمتر شود گفت: «نمیتونم خونه تنهات بذارم. میبینی که همه رفتن. اینروزها بیمارستان هم شلوغه و نمیتونم مرخصی بگیرم و باهات توی خونه بمونم.»
از وقتی که همسایهها خانههایشان را خالی کردهاند و به شهرهای خودشان رفتهاند، مامان دوست ندارد در خانه تنها بمانیم. بعد از مدرسه هم مرا به بیمارستان میبرد. من در اتاق پزشک کشیک مشقهایم را مینویسم و مامان هم زخم مجروحهای جبهه را پانسمان میکند.
چایی و عسل را پس زدم. خودم را روی رختخواب انداختم و گفتم: «مامان من میتونم خونه تنها بمونم. نگران نباش، بابا یادم داده چهجوری پناه بگیرم و مراقب خودم باشم.»
مامان زیرچشمی نگاهی به ساعت انداخت. کلید خانه را کف دستم گذاشت، کیفش را برداشت. پیشانیام را بوسید و به بیمارستان رفت.
روی نوک پایم دنبال مامان راه افتادم. پشت در گوش خواباندم تا صدای کفشهایش دور شود. حالا موقع کار بود. قرار بود بابا قبل از ظهر با یک کیک تولد پشت در خانه منتظر باشد.
چند روز پیش که مرخصیاش تمام شده بود و باید به جبهه برمیگشت این قول را بهم داد. قبل از اینکه مامان او را از زیر قرآن رد کند، دستهایم را جلوی صورتش گرفت و گفت: «هرروز باید یکی از انگشتهات رو تا کنی. وقتی دو تا مشت درست شد، صبح زود با یه کیک بزرگ پشت در خونه منتظرم.»
باید سر فرصت برای بابا تعریف کنم؛ در این چند روزی که به جبهه رفته، من شمردن یاد گرفتم، میدانم 10روز از رفتن او گذشته و مامان شبها که صدای جیرجیرکها بلند می شود، از ترس و تنهایی گریه میکند.
موقع کار بود و باید قبل از رسیدن مامان، خانه را با کاغذرنگی تزیین میکردم. مامان بعد از تولد من کاغذرنگیها را توی سبد میوه، زیر کمد اتاقخوابم، گذاشته بود. به اتاق دویدم. جلوی آینه ایستادم و موهای گرهخوردهام را پشت گوش بردم. گوشهی چشمم را پاک کردم و به طرف کمد خیز برداشتم.
کاغذرنگیهای قرمز و سبز را از توی سبد بیرون کشیدم. گوشهی شکستهی سبد پلاستیکی دستم را گاز گرفت. انگشتم را به دهان گرفتم، اشک توی چشمانم جمع شد و بغضم را قورت دادم. به دنبال چسب، توی آشپزخانه دویدم.
صدای خروس همسایه قطع شده بود و آفتاب از پنجرهی آشپزخانه به دیوار روبهرویی میتابید. چهارپایهی کوچک پلاستیکی را زیر پایم گذاشتم، دودستی میلههای پنجره را گرفتم و خودم را بالا کشیدم.
هیچ خبری از بابا توی کوچه نبود. همسایهها بعد از بمبارانِ چند روز پیش شهر را خالی کردند، ولی مامان گفت: «ما باید اینجا بمونیم. بیمارستان پر از مجروحهای جنگی میشه و من و بقیهی پرستارها باید از اونها مراقبت کنیم.»
کاغذرنگیها را بغل گرفتم و به هال دویدم. دیوار پشت تلویزیون و تنها دیوار سبز و سفید خانه بهترین جا برای تزیین تولد است. ولی یادم نمیآمد مامان چسب را کجا گذاشته است.
آهنگ تولد مبارک را زیر لب زمزمه میکردم و میچرخیدم. کاغذرنگیها را دور خودم پیچیده بودم، گوشهی دامن چیندار و گلگلیام را چسبیده بودم و بالا و پایین میپریدم. تولد مامان برای همهی خانواده روزی خاص بود.
آفتاب توی خانه جلوتر میآمد و خانه گرمتر میشد. وقتی آفتاب روی دیوار روبهرویی میافتاد، مامان از سرکار برمیگشت. ولی من هنوز نتوانسته بودم چسب را پیدا کنم.
از بابا هم خبری نبود. بابا که از جبهه به مرخصی میآمد، در خانه بالشها را روی هم میچیدیم، سنگر درست میکردیم و جنگبازی میکردیم. بابا میگفت: «جنگ توی جبهه هم همینطوریه، فقط اونجا آدمبزرگها هستند.»
ولی من توی تلویزیون دیده بودم که در جبهه با اسلحه همدیگر را میزنند. توی خانههای سازمانی هم خانوادهها چشم از تلویزیون برنمیداشتند تا خبر تمام شدن جنگ را بشنوند.
بابا سرهنگ من که به جبهه رفت، مامان از بیمارستان زنجان انتقالی گرفت. به اهواز آمدیم تا بابا راحتتر بتواند مرخصی بگیرد و بیشتر کنار ما باشد، ولی در خانههای سازمانی اهواز هم تنها بودیم.
مدام آژیر قرمز پخش میشد، مامان جیغ میکشید، مرا بغل میکرد و به زیر پلهها فرار میکردیم. بعد از اینکه همهچیز آرام میشد، مامان به بیمارستان میرفت و چند روزی آنجا میماند تا حال مجروحها بهتر شود.
گوشهی موهایم را توی دستم جمع کردم. هنوز یاد نگرفته بودم که چهطور موهایم را خرگوشی ببندم. بابا موهای خرگوشیام را دوست داشت. یک طرفش برای بابا بود و طرف دیگر برای مامان.
نشانهی موهای خرگوشیام برای بابا کش خالخالی صورتی بود و برای مامان کش سفید. کوچکتر که بودم، همیشه طرف خالخالی موهایم را امانتی نگه میداشتم و طرف دیگر را باز میکردم. ولی بابا که به جبهه رفت، مجبور شدم هر دو طرف را با هم باز کنم.
صدای قاروقور شکمم بلند شده بود و خانه مدام گرمتر میشد. از میان چسبهایی که مامان ضربدری به پنجرهها کشیده بود توی کوچه را دید زدم.
سایهای از دور وارد کوچه شد. هنوز هیچچیز برای جشن تولد آماده نبود. بابا هم زیر قول مردانهاش زده و تنهایم گذاشته بود.
از روی چهارپایه پایین پریدم. کاغذرنگی قرمز را به گوشهی تلویزیون چسباندم و به طرف سیم تلفن بردم. آفتاب از پشتسرم میتابید و سایهی دستهایم که کاغذرنگی را به سیم تلفن گره میزد روی دیوار میرقصید. کاش مامان خانه بود و بوی قورمهسبزیاش را از توی آشپزخانه حس میکردم.
تولد من دو ماه دیگر است. کاش بابا روز تولد من هم بدقولی نکند و بهموقع بتواند مرخصی بگیرد. من در اولین بمباران شهر به دنیا آمدم. آن روزها مامان پیش مادربزرگ و پدربزرگ در زنجان زندگی میکرد و بابا هم در جبهه میجنگید. برای همین همهی فامیل مرا موشکخانم صدا میزدند و میگفتند که به همین خاطر پرجنبوجوش و تیز هستم.
صدای موتور یخچال خاموش شد.کاغذرنگیهایی را که روی زمین پخش شده بود با گوشهی پا کنار زدم و به طرف یخچال دویدم. سطل ماست را بیرون کشیدم و چند لقمه نان و ماست در دهانم گذاشتم.
هنوز لقمهام را کامل نجویده بودم که صدای هواپیما و آژیر بلند شد. جیغ کشیدم، دستم را روی سرم گذاشتم و به طرف اتاق و رختخوابها دویدم. بالشم را گاز زدم و گریه کردم.
صدای آژیر بلند و طولانی بود. خانه میلرزید و صدای هقهق گریههای من بلندتر میشد. صدای پای کسی را که در خانه میدوید میشنیدم. مامان گفته بود مراقب باشم و جلوی چشم غریبهها نروم. پشت رختخوابها خزیدم و در اتاق چشم گرداندم تا سلاح محکمی پیدا کنم.
رختخوابها را روی زمین ریختم و زیر آن قایم شدم. صدای پا نزدیکتر میشد و من شمرده و آرام نفس میکشیدم. توی خودم جمع شدم. یکی وارد اتاق شده بود که نفسنفس میزد و به این طرف و آن طرف میدوید. اشک گوشهی چشمم را پاک کردم. صدای بابا را شنیدم: «موشکخانم، خونه نیستی؟ زودی پناه بگیر...»
نفس راحتی کشیدم. از زیر رختخوابها بلند شدم و خودم را توی بغل بابا انداختم.
در این ساختنی یاد میگیرید چطور به حلقه آویز قلاب بافی چراغهای رنگی اضافه کنید. ساخت این حلقه آویز بسیار ساده است و فقط نیاز به مهارتهای اولیه قلاب بافی دارد. چراغهای داخل حلقه قلاب بافی هم یک کابل LED است و به همین خاطر هیچگونه اتصالت الکترونیکی یا ساخت مداری لازم نیست. با ساختنی همراه باشید.
از این حلقه آویز قلاب بافی میتوانید به عنوان چراغ دیواری استفاده کنید یا آن را از سقف آویزان کنید. همچنین میتوانید آن را با پروژههای دیگر ترکیب کنید و در کاردستیهای دیگرتان استفاده کنید.
برای بافت این حلقه قلاب بافی فقط به دو نوع بافت نیاز دارید. یکی گره نامرئی و دیگری بافت پایه کوتاه. برای ایجاد پایه کوتاه باید میل را داخل گره بعدی قرار بدهید، نخ را رویش بکشید و آن را از گره رد کنید، سپس دوباره نخ را رویش بکشید و نخ را از دو حلقه روی میل بکشید.
بافت حلقه آویز را از سر داخلی لوله LED شروع کنید و ابتدا یک گره نامرئی بزنید. زدن اولین گیره روی لوله کمیسخت است اما خیلی زود دست تان راه میافتد. بعد از ایجاد گره اول، دور لوله را با بافتهای پایه کوتاه بپوشانید.
همین طور در طول لوله پیش بروید و آن را با بافتهای پیاه کوتاه بپوشانید. سعی کنید بین بافتها هیچ شکافی وجود نداشته باشد.
میتوانید رنگ نخ را عوض کنید یا با همان رنگ ادامه بدهید. برای اتصال نخ جدید باید آخرین حلقه بافت را با نخ جدید بزنید و دوخت حلقه را با آن ادامه بدهید.
وقتی همه سطح لوله LED را با نخ قلاب بافی پوشاندید، میتوانید سر نخ را با یک گره نامرئی ببندید. سپس لوله را به شکل دایره (یا هر شکل دیگر) بپیچانید و آن را با نخ معمولی ثابت کنید. لوله LED را به پریز برق یا منبع تغذیه استفاده کنید و از زیبایی حلقه آویز قلاب بافی شده لذت ببرید.
منبع
خلاصه مطلب
عنوان مطلب
حلقه آویز قلاب بافی شده با چراغهای توکار رنگی بسازید
توضیح کوتاه
ساخت این حلقه آویز نیاز به آشنایی با الکترونیک ندارد.
نویسنده
عاطفه اسدزاده
جام جم سرا:
برای تهیه این یخها میتوانید از میوهها، سبزیجات، رنگهای مجاز، حتی ریختن مقدار کمی ادویه آشپزخانه، همچون زعفران و مانند آن در آب و گذاشتن قالبشان در یخچال و فریزر استفاده کنید. اندکی دقت در تصاویر، ایدههای خلاقانه مناسبی برای این کار به شما ارائه خواهد داد.
جام جم سرا:
برای تهیه این یخها میتوانید از میوهها، سبزیجات، رنگهای مجاز، حتی ریختن مقدار کمی ادویه آشپزخانه، همچون زعفران و مانند آن در آب و گذاشتن قالبشان در یخچال و فریزر استفاده کنید. اندکی دقت در تصاویر، ایدههای خلاقانه مناسبی برای این کار به شما ارائه خواهد داد.
جام جم سرا: در واقع، ساختن کاردستی با کاغذ، مقوا و روبان رنگی، گاهی فقط به اندکی ذوق، سلیقه و دید هنرمندانه نیاز دارد و بس. اگر چنین ذوق و دیدی را در خود داشته باشید حتی با نگاه کردن به تابلوهای تماشایی پی آمده نیز میتوانید برای خودتان تابلویی زیبا بسازید که زینتبخش دیوارهای خانهتان شود.
(ترجمه: زری حسینزاده/ آرت-پیپرز)
جام جم سرا: این روزها تا دلتان بخواهد وسایل رنگی مختلف مثل گلدان، آباژور، ظروف تزئینی و... وجود دارد که استفاده از آنها در این مورد میتواند به ما کمک کند. اما زمانی که برای انتخاب آنها تصمیم میگیریم، خیلی زود متوجه خواهیم شد که این کار هم وقت زیادی از ما میگیرد، هم هزینه فراوانی را به خود اختصاص میدهد.
خب، در چنین شرایطی آیا باید از این کار منصرف شد؟ یا راه دیگری هم وجود دارد؟ جواب این پرسش چندان هم سخت نیست؛ البته اگر به کارهای دستی علاقه و مقداری هم سلیقه داشته باشید. بله ما میگوییم خودتان دست به کار شوید. پیشنهاد امروز هم ساخت قابهای رنگارنگ و زیبای دستساز است.
برای این کار به چوبهایی احتیاج دارید که بتوانید آنها را روی دیوار نصب کنید. همچنین دستمال سفرههای رنگارنگ، چسب چوب و قلممو هم باید در دسترس داشته باشید. هرچه طرح و رنگ دستمال سفرهها متفاوت باشد، کار شما زیباتر خواهد شد اما برای اینکه بتوانید طرحهای مختلف دستمال سفره را داشته باشید بهتر است به جای خرید چند بسته دستمال سفره با طرحهای مختلف، این کار را با دوستان خود انجام دهید تا هم یک روز دلنشین داشته باشید و هم یک کار جمعی انجام دهید. پس خوب است هر فرد چند برگ از دستمال سفرههای رنگی را که در خانه دارد با خود بیاورد. با این کار تعدادی دستمال سفره با طرحهایی متفاوت دارید که میتوانید با آنها تابلوهای زیبایی تهیه کنید.
برای شروع کار دستمال سفرهها را باز کنید. معمولا دستمالها از دو یا سه لایه تهیه شده است که باید آنها را از هم جدا کرده و فقط لایهای را که طرح روی آن چاپ شده است، نگه دارید. حالا چوبها را کنار هم بگذارید به طوری که یک قاب به اندازه دستمال سفرهتان درست شود. چهار چوب قاب را به وسیله میخ یا چسب چوب به هم بچسبانید. سپس مقداری از چسب چوب را درون ظرفی با کمی آب مخلوط کنید و خوب هم بزنید تا کاملا چسب چوب با آب مخلوط شود. حالا دستمال سفره را روی چوب پشت قاب قرار دهید و با قلممو مقداری از چسب چوب را که حالا رقیق شده است، بردارید و روی دستمال بمالید. این کار به حوصله نیاز دارد. سعی کنید روی دستمال سفره چروکی ایجاد نشود و اگر این اتفاق افتاد باید با قلممو آن را صاف کنید. شاید برای بار اول این کار سخت به نظر برسد چرا که دستمال کاغذی بسیار نازک است و زمانی که با چسب خیس میشود امکان پاره شدن آن زیاد است، اما مطمئن باشید برای تابلوی دوم خیلی راحتتر این کار را انجام میدهید. وقتی تعدادی از این تابلوها را آماده کردید آنها را کناری بگذارید تا کاملا خشک شوند. سپس با استفاده از اسپری براق کننده تمام سطح آنها را بپوشانید. زمانی که اسپری روی کار کاملا خشک شد میتوانید تابلوهایتان را روی دیوار نصب کنید و از زیبایی آنها لذت ببرید. (ضمیمه چاردیواری)
مریم اسدی