مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

هم صدایی مهناز افشار و ترانه علیدوستی با منافقین و آل سعود علیه ایران در پروژه نرگس محمدی

هم صدایی مهناز افشار و ترانه علیدوستی با منافقین و آل سعود علیه ایران در پروژه نرگس محمدی

در این میان برخی از اهالی سینما مانند ترانه علیدوستی و مهناز افشار نیز با منافقین تروریست و آل سعود جنایت‌کار همراه شده و در این کمپین مشارکت نمودند، شایسته است مسئولین محترم قضایی نسبت به مشارکت این افراد در این حرکت غیرقانونی و ضدانقلابی واکنش نشان دهند.
همسر مهناز افشار لو رفته ترانه علیدوستی عکس لو رفته مهناز افشار روشنفکران جرم نرگس محمدی بیوگرافی مهناز افشار بیوگرافی ترانه علیدوستی اینستاگرام مهناز افشار اینستاگرام ترانه علیدوستی اصلاح طلبان
گروه سیاسی – رجانیوز: بعد از همایش منافقین در پاریس که با حمایت مالی و سیاسی عربستان سعودی همراه بود، پروژه‌ای رسانه‌ای با هدف تحت فشار قرار دادن جمهوری اسلامی ایران آغاز گردید. فاز اول این پروژه که توسط منافقین آغاز شده بود، کمپینی بود با شعار FreeNarges# که اولین توییت‌های آن توسط حساب‌های منافقین آغاز و همزمان اکثر جریانات ضدانقلاب و حتی برخی فرقه‌های بدنام با آن همصدا شدند.
در این میان برخی از اهالی سینما مانند ترانه علیدوستی و مهناز افشار نیز با منافقین تروریست و آل سعود جنایت‌کار همراه شده و در این کمپین مشارکت نمودند، شایسته است مسئولین محترم قضایی نسبت به مشارکت این افراد در این حرکت غیرقانونی و ضدانقلابی واکنش نشان دهند. لازم به ذکر است که این دو نفر در کمپین‌های دیگر گروه‌های ضدانقلاب علیه جمهوری اسلامی مشارکت داشته‌اند.
آمارهای استخراج شده از افراد حاضر در این کمپین و موقعیت جغرافیایی آنها نشان می‌دهد که سعودی‌ها بیشترین درصد مشارکت خارجی‌ها در این کمپین را داشته‌اند.
همسر مهناز افشار لو رفته ترانه علیدوستی عکس لو رفته مهناز افشار روشنفکران جرم نرگس محمدی بیوگرافی مهناز افشار بیوگرافی ترانه علیدوستی اینستاگرام مهناز افشار اینستاگرام ترانه علیدوستی اصلاح طلبان
در بین کاربرانی که توییت‌هایشان بیشترین بازنشر (ریتوییت) را داشته است، برخی از اسامی نام‌آشنای سینمای ایران نیز دیده می‌شود.
همسر مهناز افشار لو رفته ترانه علیدوستی عکس لو رفته مهناز افشار روشنفکران جرم نرگس محمدی بیوگرافی مهناز افشار بیوگرافی ترانه علیدوستی اینستاگرام مهناز افشار اینستاگرام ترانه علیدوستی اصلاح طلبان
همسر مهناز افشار لو رفته ترانه علیدوستی عکس لو رفته مهناز افشار روشنفکران جرم نرگس محمدی بیوگرافی مهناز افشار بیوگرافی ترانه علیدوستی اینستاگرام مهناز افشار اینستاگرام ترانه علیدوستی اصلاح طلبان
توییت منتشر شده توسط ترانه علیدوستی
همسر مهناز افشار لو رفته ترانه علیدوستی عکس لو رفته مهناز افشار روشنفکران جرم نرگس محمدی بیوگرافی مهناز افشار بیوگرافی ترانه علیدوستی اینستاگرام مهناز افشار اینستاگرام ترانه علیدوستی اصلاح طلبان
توییت منتشر شده توسط مهناز افشار
همسر مهناز افشار لو رفته ترانه علیدوستی عکس لو رفته مهناز افشار روشنفکران جرم نرگس محمدی بیوگرافی مهناز افشار بیوگرافی ترانه علیدوستی اینستاگرام مهناز افشار اینستاگرام ترانه علیدوستی اصلاح طلبان
پوستر طراحی شده برای فراخوانی ضدانقلاب برای مشارکت در این کمپین
همسر مهناز افشار لو رفته ترانه علیدوستی عکس لو رفته مهناز افشار روشنفکران جرم نرگس محمدی بیوگرافی مهناز افشار بیوگرافی ترانه علیدوستی اینستاگرام مهناز افشار اینستاگرام ترانه علیدوستی اصلاح طلبان
نمونه‌ یکی از توییت‌های منافقین
همسر مهناز افشار لو رفته ترانه علیدوستی عکس لو رفته مهناز افشار روشنفکران جرم نرگس محمدی بیوگرافی مهناز افشار بیوگرافی ترانه علیدوستی اینستاگرام مهناز افشار اینستاگرام ترانه علیدوستی اصلاح طلبان
نمونه‌ای از دو توییت سعودی‌ها
کاربرانی که این کمپین را استارت زده اند:
همسر مهناز افشار لو رفته ترانه علیدوستی عکس لو رفته مهناز افشار روشنفکران جرم نرگس محمدی بیوگرافی مهناز افشار بیوگرافی ترانه علیدوستی اینستاگرام مهناز افشار اینستاگرام ترانه علیدوستی اصلاح طلبان

نظرات جالب برخی کاربران ایرانی

من کاملا قبول دارم حمله به پیج یک شخص و فحاشی و توهین زیر پست هاش کار بسیار زشت و قبیحی هست و محکوم میکنم این کار رو حتی اگر اون شخص دشمن ما باشه…
اما…
بنده فقط یک سؤال از این بازیگر روشنفکرمون دارم…؟!
چرا واکنشی به کشتار هزاران کودک فلسطینی و یمنی و سوری که یکی از عاملان اصلی این کشت و کشتار شخص رئیس جمهور آمریکا یعنی آقاااااای اوباما است نشون نمیدید؟؟؟
چرا حساس نیستید نسبت به قتل عام این کودکان توسط قاتلانی که اسلحه های آمریکایی شون رو آقای اوباما براشون فرستاده؟؟؟؟؟؟؟؟
موشک هایی که با پول آمریکا ، اسرائیل بر سر این کودکان می ریزه…
نکنه آقای اوباما بی خبر هستند؟
یا کاره ای نیستند؟؟؟؟؟
از قشر با فرهنگ هنرمند همچین مواضعی بعیده والا…
همسر مهناز افشار لو رفته ترانه علیدوستی عکس لو رفته مهناز افشار روشنفکران جرم نرگس محمدی بیوگرافی مهناز افشار بیوگرافی ترانه علیدوستی اینستاگرام مهناز افشار اینستاگرام ترانه علیدوستی اصلاح طلبان
پروژه جدید بادکنک های رنگی و عملی سینما برای هفتاد میلیون ایرانی!
.
هفته ای یکبار نیست که در فضای رسانه ای و شبکه‌های اجتماعی هشتگی درباره یکی از متهمان و مجرمان و جاسوسان دربند ترند نشود.
.
یک روز #امید_کوکبی با عنوان نخبه فیزیک و یک روز #نرگس_محمدی با عنوان مادری که از تماس با فرزندانش منع شده است!!!و یک روز …
.
.
هشتگ هایی که عامدانه به زبان انگلیسی انتخاب می‌شوند تا بهانه‌هایی به دست سازمان‌های به اصطلاح حقوق بشری برای فشار بیشتر و تحریم های جدید غیر هسته ای بر ایران دهند!
.
راه اندازان این کمپین‌ها البته راست و دروغ و شایعه و عاطفه را در هم می‌آمیزند
.
.
همین چندسال پیش بود که رابرت فیسک در ایندیپندنت درباره اعدام یک عضو گروهک‌های جدایی طلب خوزستان – که بمب گذاری‌های زیادی در این منطقه انجام داده‌اند – تیتر زده بود «اعدام یک شاعر در ایران !!!
.
.
رابرت فیسک ادامه داده بود که در ایران از بس شاعر اعدام شده یک «انجمن شاعران مرده» داریم و به طور مفصل به نقل از سلطنت طلبانی مثل امیر طاهری از اوصاف ادبی و هنری این فرد معدوم نوشته بود!
.
.
از تیم فرد معدوم و بمبگذاری ها هم رد شده
و گفته بود این «شاعر» هیچ اقدام تروریستی انجام نداده است و تنها در حمایت از بمبگذاران شعر می‌گفته است!
.
.
تقریباً تمام رسانه‌های غربی و عربی هم این خبر را تیتر کردند و سر و صدای زیادی در این باره به پا کردند. اما در اخبار رسانه‌های داخلی هیچ خبری از این موضوع نبود و مسئولان اطلاع رسانی قوه قضاییه حتی یک توضیح کوتاه به افکار عمومی ندادند و همین سکوت باعث سو استفاده‌های بین المللی در این باره می‌شد!
.
.
.
پ.ن۱؛ آیا زمان آن فرا نرسیده این بادکنک های توخالی رنگی که بویی از سیاست و خرد و حکمت نبرده اند و نهایت افتخار دوران زندگیشان گرفتن فلان گیاه طلایی از دست کودک کش ها و حامیان اسراییل بوده برای هفتاد میلیون رنج کشیده از دست استعمار آروغ روشنفکری نزنند؟؟؟
.
.
پ.ن۲؛ آیا سرکاران علیه #ترانه_علیدوستی #فمنیست و #مهناز_افشار که از سفره فرزند مسوول دوران احمدی نژاد میخورد و آروغ بنفش و سبز میزند تا به حال برای بیش از هفده هزار قربانی تروریسم در ایران ترند و هشتگ راه انداخته اند؟؟؟
.
پ.ن۳؛ آیا این سرکاران علیه فخیمه نمیدانند وزارت اطلاعات دولت روحانی که زمانی برای پیروزیش در انتخابات هشتگ میزدن و گریبان چاک می دادند اتهام همکاری با داعش و وهابیون را متوجه نرگس محمدی خائن دانسته است؟
همسر مهناز افشار لو رفته ترانه علیدوستی عکس لو رفته مهناز افشار روشنفکران جرم نرگس محمدی بیوگرافی مهناز افشار بیوگرافی ترانه علیدوستی اینستاگرام مهناز افشار اینستاگرام ترانه علیدوستی اصلاح طلبان
یک روزی اگر بازیگر‌ یا هنرمندی دعوت رهبر یا رئیس جمهور قانونی مملکتش رو در دیدار سالانه با هنرمندان می پذیرفت ، می شد هنرمند حکومتی و هنرمند دولتی و هزار تا وصله از همین همکارهای مثلا مستقلش بهش چسبیده میشد که چنینی و چنانی !!!
.
ولی در انتخابات مجلس دیدیم که شان خودشون رو در حد حمایت و سینه چاکی برای یک لیست که بزرگترین مسئولیت و سابقه بعضیشون مشاور تربیتی یک مدرسه بود ، پایین آوردن و هرکسی ام خرده گرفت بلاک !!!
.
جالب تر ناک اینکه بعد از اظهار نظر در همه موضوعات از سگ و گربه گرفته تا دریاچه ارومیه و محیط زیست و انتخابات ، امروز در مقام یک کارشناس امنیتی و قاضی براومدن و دستور آزادی میدن برای یک جاسوس و محکوم امنیتی !
.
خوب نوشته بود دوستی که شمایی که دم از آزادی محکوم امنیتی میزنی از مکاتب امنیتی چیزی میدونی ؟ آسیب محور و بلدین یا تهدید محور ؟
ضرب اول و خوندین یا ضرب دوم ؟
از دکترین امنیتی چیزی سر در میارید ؟
دوره صدف دیدید ؟؟
جنگ و جبهه دیدید ؟ تله انفجاری و جلیقه انتحاری رو از نزدیک دیدید ؟
بوی گوشت سوخته بعد از انفجار و استشمام کردید تا حالا ؟
یا بغض بچه های شهدایی که پدرهاشون رو در عملیاتهای تروریستی که حاصل جاسوسی همین وطن فروشهاست درک کردید ؟
نه …
خواهشا برید و به همون مهمونی ها و گعده ها و بحث درباره آخرین متد آرایش و افتتاحیه مزونهاتون برسید .
.
این حرفها برای شما کسب آبرو و اعتبار که نمیکنه هیچ ، شخصیت نان به نرخ روز بودنتون رو بیشتر نمایان میکنه …
.
هرکه درکش بیش ، دردش بیشتر
همسر مهناز افشار لو رفته ترانه علیدوستی عکس لو رفته مهناز افشار روشنفکران جرم نرگس محمدی بیوگرافی مهناز افشار بیوگرافی ترانه علیدوستی اینستاگرام مهناز افشار اینستاگرام ترانه علیدوستی اصلاح طلبان
منبع : رجا نیوز
اصلاح طلبان اینستاگرام ترانه علیدوستی اینستاگرام مهناز افشار بیوگرافی ترانه علیدوستی بیوگرافی مهناز افشار جرم نرگس محمدی روشنفکران عکس لو رفته مهناز افشار لو رفته ترانه علیدوستی همسر مهناز افشار


ادامه مطلب ...

واکنش آیت الله جوادی آملی به ظلم آل سعود در یمن در دنیای امروز خبری از حمایت از مظلوم نیست

[ad_1]

 

 ظلم آل سعود در یمن

تبیان به نقل از گزارش ایرنا از مرکز خبر حوزه، آیت الله عبدالله جوادی آملی روز سه شنبه در درس تفسیر خاطرنشان کرد: در جهان کنونی خبری از حمایت از مظلوم نیست؛ مانند آن جنایتی که آل سعود در حج سال گذشته کرد و این جنایتی که هر روز در یمن می کند، اما اقدامی علیه آنها صورت نمی گیرد.
آیت الله جوادی آملی در ادامه توضیح داد: از حضرت مسیح(ع) نقل کرده اند که ایشان فرمود: اگر کسی زخم خورده ای را ببیند به دنبال درمان او نشتابد شریک جُرم است و الآن این کشورهای غربی این طور می بیند که در یمن، مردم این کشور هر روز مجروح می شوند، اما اقدامی نمی کنند در نتیجه شریک جُرم ظالمان خواهد بود.
آیت الله جوادی آملی خاطرنشان کرد: این سفارش دین است که مبادا خون بی گناهی بدون جهت ریخته شود. بسیاری از دعاهای ما که مستجاب نمی شود برای این است که وظیفه اصلی خود را انجام نمی دهیم.
وی در ادامه گفت: حضرت فرمودند ،شما سعی کنید اسلحه را از دست ظالمان بگیرید، این حداقلِ کار است. اکنون جهان اسلام همین طور نگاه می کند و این یمنی ها زیر بمباران آل سعودند و چه وقت باید به این قرآن عمل شود خدا می داند!

این سفارش دین است که مبادا خون بی گناهی بدون جهت ریخته شود. بسیاری از دعاهای ما که مستجاب نمی شود برای این است که وظیفه اصلی خود را انجام نمی دهیم.

آیت الله جوادی آملی تاکید کردند: همه جهان اسلام موظفند و باید اسلحه را از دست ظالم بگیرند.
وی با اشاره به آیه فَقاتِلُوا الَّتی تَبْغی حَتَّی تَفی ءَ إِلی أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما بیان داشت:این چنین نیست که بگوییم جنگ تمام شد و آتش بس، بله آتش بس درست است، اما این همه خسارت ها و تلفات چطور می شود؟! در مرحله بعد باید خسارت های حاصل از جنگ جبران شود.
7401/ 6133/ ** شبد ** 1080 ** 1095 ** تنظیم کننده: بهمن اطمینان **انتشاردهنده:رضا رضائی مجد


منبع:
www.irna.ir

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

مفتی وهابی که آرایش می‌کند تصاویردستور جلب محمود صادقی به قوت خود باقی استتحریک مردم و اخلال در نظم عمومی به اتهامات مسعود رجوی به درک واصل شدفیلممسعودرجویبهدرکاین کنفرانس با حضور مقامات سوخته کشورهای حامی تروریست از جمله عربستان، روز شنبه در اخبار امروز خبرگزاری فارس اخبار،آخرین خبرها،خبر فوریآیت الله سیدعلی کوه کمره ای و دفن در راهروی آستان مقدس فاطمی داستان نویسان اردبیلی با اخبار سیاسی،اخبار اجتماعی،جدیدترین اخبار سیاسی و …آخرین اخبار سیاسی،اخبار روزنامه ها،جدیدترین اخبار سیاسیروزنامه های سیاسی،اخبار


ادامه مطلب ...

جمعیت اخوان التوحید: شکل گیری و نقش آن در پیشرفت آل سعود

[ad_1]

چکیده

وهابیان برای رسیدن به اهداف خود از شیوه‌های متعددی استفاده می‌کنند؛ شیوه‌هایی که گاه با تفکرات آنها ناسازگاری دارد. دولت عربستان با هر گونه تخریب و ایجاد تشکل یا ایده سیاسی در این کشوره مخالف است؛ ولی هم سو با مقاصد فکری و سیاسی خویش احزاب و تشکیلاتی را راه اندازی یا حمایت می کند. وهابیت برای نشر افکار خود در ابتدا تشکلی به نام جمعیت اخوان التوحید در 1330 ه.ق. تأسیس کرد. عبدالعزیز با هدف از بین بردن مخالفان، تصرف عربستان، اتحاد قبایل پراکنده عربستان و جلوگیری از شورش‌های احتمالی این قبایل، از تشکیل این جمعیت حمایت کرد. در این مقاله می‌کوشیم با علل شکل گیری، اندیشه و فعالیت‌های سیاسی- اجتماعی این جمعیت آشنا شویم.

کلید واژگان:

عبدالعزیز، اخوان التوحید، آل سعود، حجاز.

مقدمه

‌ا‌خوان، عنوان گروهی است مذهبی- سیاسی و نظامی ‌در شبه جزیره عربستان که در 1330 ه.ق. عبدالعزیز آن را پایه گذاری کرد. این گروه تحت تأثیر اصول وهابیت بود و مدتی نقش سیاسی و نظامی‌ در عربستان ایفا کرد. چنان که‌ ا‌ز بیشتر منابع برمی‌آید، عبدالعزیز بن عبدالرحمان آل سعود برای اسکان بادیه نشینان و سرکوب شیوخ و قبایل مخالف خود در شبه جزیره و دست اندازی به بخش‌هایی از سرزمین‌های کشورهای هم جوار از قبیل کویت، جنوب عراق و بخش‌هایی از اردن و یمن طرح تشکیل این دسته را در اندیشه پروراند و آن را ایجاد کرد و به تقویت آن پرداخت؛ اما همین گروه در سال‌های بعد با عقاید عبدالعزیز اختلاف پیدا کردند و در مقابل ایشان شوریدند.
آنچه ضرورت بحث را دو چندان می‌کند این است که با شناخت بهتر این گروه ماهیت وهابیت نیز شناخته می‌شود و می‌توان نقاط ضعف و قوت و چالش‌های پیش روی وهابیت را از طریق شناخت جریان‌ها و اختلاف های درونی وهابیت دریافت؛ چرا که برای بررسی جریان‌های داخلی وهابیت باید علل و زمینه‌ها‌ی به وجود آمدن جریان‌ها را بررسی کرد.
در این مقاله می‌کوشیم زمینه‌ها‌ی شکل گیری جریان اخوان را بررسی، و نوع تفکر آنها را در بستر وهابیت به صورت توصیفی- تحلیلی تبیین کنیم.

تعریف اخوان التوحید

اخوان از کلمه «اخ» به معنای هم پیمان است. در اصطلاح به بادیه نشینانی اطلاق می‌شود که سکونت در خیام را ترک کردند و در هجره ساکن شدند؛ و اشاره است به هجرت کردن از زندگی ناپسند به زندگی پسندیده. (2)

زمینه شکل گیری جمعیت اخوان التوحید

در فاصله سال‌های 1235 ه.ق. تا 1300 ه. ق. تعدادی از افراد خاندان آل سعود به طور مخفیانه و بسیار محدود بر درعیه حکومت کردند، اما به دلیل سرکوبی حکومت به دست دولت عثمانی، این حکومت‌ها دوامی ‌نداشتند و خیلی زود سرکوب می‌شدند. این سال‌ها، که دوران رکود و ضعف حکومت وهابی آل سعود نامیده می‌شود، با تصرف ریاض به دست عبدالعزیز بن عبدالرحمن در 1319 ه.ق. پایان یافت و دوران اقتدار آل سعود آغاز شد. (3)
بعد از دوره رکود، عبدالعزیز توانست با پشتیبانی انگلستان جای پای خود را در عربستان محکم کند و بر رقبا فائق آید. تلاش وی معطوف به تصرف همه عربستان بود. از مهم‌ترین وقایع زمان عبدالعزیز برقراری روابط سیاسی با انگلستان بود. یکی دیگر از این وقایع تشکیل جمعیت اخوان التوحید (4) در 1330 ه.ق. بود که‌ ا‌ین گروه تا 1348 ه. ق. فعال بودند. (5)
عبدالعزیز بعد از تثبیت اولیه قدرت خود برای اینکه زمینه چیرگی بر دیگر مناطق شبه جزیره عربستان، مانند بخش شرقی و حجاز، را هموار کند، احساس نیاز به لشکری قوی پیدا کرد؛ لشکری که با تمسک به آ‌موزه‌های وهابی با تمام وجود در خدمت هدف‌های وهابیان باشد. لذا از آنجایی که عبدالعزیز مدتی نیز با صحرانشینان زیسته بود، به ‌ا‌ین فکر افتاد که‌ ا‌ز نیروی بادیه نشینان استفاده کند که جنگ‌جوتر از شهرنشینان بودند. (6) وی افراد این قبایل را با ترفندهای مختلف فریب داد. ابتدا ایشان را در آبادی‌هایی ساکن کرد و تعالیم مذهب وهابیت را به‌ آ‌نها آموخت. (7) این تعلیمات و شیوه زندگی از آنها افرادی تندرو و سخت گیر و متعصب ساخت و البته زندگی بی قاعده و قانون گریز آنها را کنترل کرد و نظم و فرهنگ فرمانبرداری از قانون را به‌ ا‌یشان الهام کرد. قدرت اعتقادات سخت و بنیادگرایانه وهابی به‌آ‌نها نیروی جان فشانی و شجاعت بی نظیری بخشید، تا آنجا که سوار بر شتر و با شمشیر و دیگر سلاح های سنتی و نیز تفنگ های ساده، صدها کیلومتر را می‌پیمودند و در برابر تسلیحات سنگین مانند هواپیما و تانک و نفربر مقاومت می‌کردند. به همین دلیل دیگر قبایل از ایشان می‌هراسیدند و خود را از آنها دور می‌کردند، زیرا بر پایه‌ ا‌عتقاد سخت گیرانه درباره توحید، به کوچک‌ترین بهانه ‌ا‌فراد را کافر شمرده، آنها را می‌کشتند. (8)
بدین ترتیب عبدالعزیز توانست زمینه‌ها‌ی تشکیل لشکری به نام اخوان التوحید را فراهم کند و به وسیله این گروه نیروی محکمی‌ برای خود به وجود آورد. وی قصد داشت از این طریق از شورش و آشوب بین قبایل تا حدی آسوده شود و به هدف اصلی خود برسد. (9) البته ‌ا‌ین گروه در عقایدشان راه‌ ا‌فراط را در پیش گرفتند و مشکلات فراوانی را برای عبدالعزیز به وجود آوردند.
یکی دیگر از مواردی که زمینه‌ ا‌یجاد این جمعیت شد مطاوعین بودند. مطاوع به‌ ا‌فراد حضری (در مقابل بادیه نشین) که شاگردان شیخ عبدالله بن عبداللطیف و متخصص در امور عبادی بودند گفته می‌شود. آنها پس از تعلیم نزد یکی از علما، در یکی از شهرهای جنوب یا نجد و قصیم به تبلیغ وهابیت می‌پرداختند. مطاوع غیر از عالم روحانی بود. زیرا در نجد عالم به معنایی که در نجف و قاهره و مکه بود، وجود نداشت. مطاوعین اکثراً از آل شیخ (فرزندان محمد بن عبدالوهاب) بودند که همان طور که جدشان محمد بن عبدالوهاب نیاز به قدرت سیاسی را درک کرده بود در 1744ه. ق. با ابن سعود هم پیمان شدند و کسی را مناسب تر از عبدالعزیز نیافتند و پس از ورود عبدالعزیز به ریاض او را امام اعلان کردند. (10)

ویژگی‌های جمعیت اخوان

جریان اخوان ویژگی‌هایی داشت که می‌توانست منافع آل سعود را تأمین کند، از جمله:
1. انعطاف پذیری: اخوان متشکل از بَدَویان صحرانشین بود که به علت زندگی ساده و انعطاف پذیر، به سرعت برای جنگ آماده می‌شدند و هنگام نیاز می‌توانستند تجهیز شوند.
2. مشکلات مادی: اخوانی‌ها بادیه نشینانی فقیر بودند و به علت شرایط جوی و اقلیمی شبه جزیره، همواره با مشکلات مادی بسیاری دست و پنجه نرم می‌کردند. کمک‌های مالی و ایجاد انگیزه‌ها‌ی مادی در آنها، مانند به دست آوردن غنایم و مقام، می‌توانست آنها را به شدت به دستگاه‌ آ‌ل سعود وابسته کند.
3. ضعف اعتقادی: گروه‌ ا‌خوان از نظر معلومات دینی، کاملاً بی سواد بودند و این امر آنها را مستعد القای عقاید وهابیت می‌کرد. در میان آنها عالمی‌ نبود که با عقاید انحرافی وهابیت مبارزه کند. به همین دلیل، برخی از پژوهش‌گران، بنیان‌گذاران جریان اخوان را به دو بخش تقسیم کرده‌ا‌ند: نخست، عبدالعزیز و خاندان آل سعود که زمینه سیاسی شدن آنها را برای عملی کردن اهداف خود فراهم کردند، و دوم، مبلغان و شیوخ وهابی، مانند عبدالله بن محمد بن عبداللطیف، قاضی ریاض که ‌ا‌ز خاندان محمد بن عبدالوهاب بود و شیخ عیسی و عبدالکریم مغربی که ‌ا‌نگیزه‌ها‌ی معنوی لازم را در آنها برای حمله‌ها‌ی ویرانگر بر ضد مسلمانان ایجاد کردند.
4. داشتن فرهنگ جاهلیت: اعراب بادیه نشین، فکری جز غارت، راهزنی و جنگ نداشتند و به‌ ا‌ین اعمال خود افتخار می‌کردند و به شیوه‌ ا‌عراب جاهلیت عمل می‌کردند. (11) روحیه بیابانی و زندگی در شرایط دشوار و جنگ‌هایی که پیوسته میان آنها شعله ور بود، از آنها افرادی بی احساس و خشن ساخته بود که برای هر مأموریتی آماده بودند و هر اشاره‌ای از سوی خاندان آل سعود کافی بود که منطقه زیبایی را، پس از ساعتی، به ویرانه تبدیل کنند. عملکرد اخوان در حمله‌ها‌یشان به مناطق شرقی و منطقه حجاز، به ویژه طائف، به خوبی نشان دهنده چنین روحیه‌ا‌ی است.
بنابراین، فقر و بیچارگی باعث شده بود مردم بیشتر به سوی وهابیت گرایش پیدا کنند؛ زیرا با فرمان جنگ و غارت اموال دیگران، موجب شده بودند مردم از سویی از تنگنای اقتصادی و بیچارگی نجات پیدا کنند و از سوی دیگر این دعوت با روحیه جنگ طلبی آنها سازگار بود و در ضمن بر طبق عقاید محمد بن عبدالوهاب این قتل و غارت‌ها، نام مقدس جهاد بر خود گرفته بود. (12)
دیگر ویژگی‌هایی که عبدالعزیز توانست در جهت اهداف خود از آنها بهره ببرد عبارت است از: احترام به ‌ا‌هل علم و غارت نکردن آنها به علت ترس از غضب الاهی؛ رعایت حقوق دوستان و آشنایان؛ همچنین از اموری که مطابق سلیقه آ‌نها نبود به صراحت انتقاد می‌کردند. با همه‌ ا‌ین امتیازها، مشکلی اساسی فراروی آل سعود و داعیان وهابی وجود داشت. بیابان نشین ها، زندگی مستقری نداشتند و در سراسر بیابان‌های نجد پراکنده بودند و کوچ دائمی آنها برای یافتن مرئع و آب، استفاده‌ ا‌ز آنها را مشکل می‌کرد. همچنین به علت پراکندگی و جابجایی مدام، آموزش آنها بسیار دشوار بود.
وهابیان برای این مشکل نیز چاره جویی کردند. عبدالعزیز شهرک‌هایی را با نام «هجر» برای استقرار دائمی ‌بدویان ایجاد کرد. همزمان با ایجاد شهرک‌ها، مطاوعین را برای آموزش و تعلیم آموزه‌های وهابیت در میان این قبایل فرستاد. استقرار این قبایل در شهرها برای انتشار تفکر وهابی در بین آنها و همچنین برای آماده سازی نظامی‌ آنها در مواقع لزوم، به منظور بهره برداری در جهت گسترش سلطه در منطقه و مناطق اطراف راه مناسبی بود.
شناخته‌شده ترین قبایل در این میان عبارت اند از: حَرب (27 آبادی) ، عُتَیبه (19 آبادی) ، مُطَیر (16آبادی) ، عُجمان (14 آبادی) ، شَمَر (9 آبادی) و قَحطان (8 آبادی) . (13) نخستین و شاید معروف‌ترین این شهرک‌ها، شهرک ارطاویه بود که در 1913 م. (1331 ه.ق.) به وجود آمد. (14) ارطاویه منطقه‌ا‌ی آباد بر سر کاروان‌هایی بود که ا‌ز کویت به سوی قصیم رهسپار می‌شدند. ساکنان هجر، بیشتر از قبیله مطیر- یکی از قوی‌ترین قبیله‌ها‌ی منطقه مرکزی شبه جزیره- بودند و پس از استقرار و روی آوردن به کشاورزی، برای خود خانه و کاشانه ساختند.
ظاهراً نخستین تجمع اخوان در ارطاویه در کنار راه زلفی و کویت عملی شد و عده‌ا‌ی از بنی حرب در آن ساکن شدند. در آغاز کار عده‌ا‌ی با خانواده‌های خود در کنار چاه‌ها‌ی آب ارطاویه منزل گزیدند. (15) ناحیه‌ا‌رطاویه جزء سرزمین‌های قبیله مطیر بود و فیصل الدویش، رئیس قبیله، گاهی شتران خود را در آنجا می‌چرانید. (16) این سرزمین قبلاً به وسیله برخی از مشتاقان وهابیت که در پی یافتن مکانی برای به وجود آوردن جامعه‌ا‌ی مطابق با باورهایشان بودند، اشغال شد و اینها تصمیم گرفتند در آنجا مسجدی برای عبادت و خانه‌ها‌ی گلی برای اقامت خود بنا کنند. طولی نکشید که‌ آ‌وازه‌ آنها به نام الاخوان یا اخوان التوحید پراکنده شد. (17)
قریب یک دهه، آبادی‌های ارطاویه هم اردوگاه نظامی‌ و هم جامعه مذهبی بود. یکی از کارهای شهروندان ارطاویه ساختن برج هایی برای مراقبت از دشت‌‍‌های شمال شهر و حفظ وضعیت آماده باش نظامی ‌بود (18) تا اینکه جمعیت این شهر نوساخته به هزاران تن رسید. (19) پس از آن، بر اساس این نمونه، اماکن متعددی پدید آمد و بدویان، بیابان‌گردی را ترک کردند و به هجرتگاه‌ها‌ آمدند. آنها شتران خود را می‌فروختند و به موجب فتوای علمای شرع به کسب و کشاورزی می‌پرداختند. (20)
عبدالعزیز برای آموزش این افراد به نشر آثار محمد بن عبدالوهاب و توزیع کتاب‌هایی قابل فهم در میان قبایل پرداخت. (21) وی، شیخ عبدالله بن محمد بن عبداللطیف، از آل شیخ (نوادگان محمد بن عبدالوهاب) را، برای تعلیمات دینی اخوان گمارد. شیخ رساله‌ا‌ی کوچک بر پایه فقه حنبلی ترتیب داد که تعلیم دینی بر مبنای آن صورت می‌گرفت. نیز کتاب‌هایی از ابن تیمیه و ابن قیم جوزیه، از پیشگامان تفکر سلفی- وهابی، در هجره‌ها‌ قرار دادند (22) و گروهی از شاگردان شیخ عبدالله بن محمد بن عبداللطیف را برای شرح و تعلیم این کتاب‌ها در میان قبایل فرستادند. (23)
تعالیم مزبور حتی در جسم بدویان هم تأثیر کرد. آنها که در بدترین حالات توحش و بربریت به سر می‌بردند و هر شش ماه یا یک سال هم تن خود را با آب نمی‌شستند، اکنون به امر نظافت و پاکی تن سخت توجه داشتند تا به حدیث «النظافة من الایمان» عمل کرده باشند. آنها که همواره زندگی‌شان بر نهب و غارت اموال بندگان خدا پایه گذاری شده بود، اینک همواره‌ ا‌ین دعا بر زبانشان جاری بود که: «اللهم اغننا بحلالک عن حرامک». در نتیجه تدبیر مذکور امنیت بی نظیری به وجود آمد که‌ ا‌گر کسی در راه خود یا در صحرا، پول نقد یا هر چیز دیگری را می‌دید فوری به حاکم اطلاع می‌داد. (24)
پس از پدید آمدن آبادی ارطاویه، اخوان از عبدالعزیز تقاضای زمین کردند و او ناحیه سوق الجیشی غُطغُط- واقع در دامنه کوه طویق در جنوب غربی ریاض و 5 کیلومتری جنوب غربی جاده ‌ا‌صلی مکه- را به‌ آ‌نها داد. این هجرتگاه تحت فرماندهی قبیله عتیبه به ریاست سلطان بن بجاد بن حمید تأسیس شد. تا 1917م. (1335ه.ق.) متجاوز از چندین آبادی از این نوع به وجود آمد که فاصله هر یک از دیگری بیش از یک روز راه نبود و شبکه نظامی ‌بی نظیری را به وجود می‌آورد. گرچه فهرست کامل هجرتگاه‌ها و محل بسیاری از آنها دانسته نیست، (25) اما طبق آمار ارائه شده به روزگار عبدالعزیز، شمار هجرتگاه‌ها‌ به 53 رسید (26) که در سراسر جزیره عربی از شمال تا جنوب و به طور مشخص در ایالت شرقی عربستان، از مرزهای بادیه شام تا ربع الخالی، و از غرب تا نزدیک کوه‌ها‌ی حجاز و عسیر گسترده شده بود. (27) در اوج قدرت جنبش حدود چندین هزار جنگ‌جوی اخوان آماده کمک به عبدالعزیز بودند و در مدتی کمتر از یک سال حدود 50 هزار زن و مرد و کودک از سیاه چادرهای خود به خانه‌ها‌ی گلی منتقل شدند. (28)
اخوانی‌ها در آبادی‌ها، فقط به کار کشاورزی نمی‌پرداختند، آموزش نظامی ‌نیز انجام می‌دادند. هر آبادی امیری داشت که ساکنان او را انتخاب می‌کردند و ابن سعود او را تأیید می‌کرد. ساکنان به کشاورزان، شبانان، سوداگران و داوطلبان مُطّوّعه تقسیم می‌شدند. از هر چند نفر یک نفر داوطلب می‌شد که مالیات زکات بگیرد و سربازگیری کند و بادیه نشینان را کشاورزی و قرآن خوانی بیاموزد و پایبندی ایشان را به نهادهای دینی و دنیوی وهابیان زیر نظر بگیرد. (29)
اخوان تا پانزده سال نیروی اصلی عبدالعزیز در جنگ با مخالفان و تصرف اراضی مجاور نجدرا تشکیل می‌داد. (30)

رهبران اخوان

از مهم‌ترین رهبران اخوان فیصل الدویش (1299-1345) است. (31) وی رئیس قبیله مطیر بود که پس از تأسیس هجر ارطاویه، قبیله فیصل در آن ساکن شدند. وی در حمله به حائل، مدینه و جهراء رهبر سپاه ‌ا‌خوان بود. همچنین در حمله به عراق نیز نقش مؤثری داشت. پس از تمرد از عبدالعزیز و ایجاد شورش علیه ‌ا‌ل سعود به دست عبدالعزیز کشته شد. (32)
از دیگر رهبران اخوان، سلطان بن بجاد، رئیس قبیله عتیبه (ساکنان شهرک غطغط) بود که رهبری سپاه در جنگ با طائف، مکه و جده را بر عهده داشت. در جنگ با عبدالعزیز نیز در یکی از زندان‌های وی درگذشت. (33)

اندیشه‌های جمعیت اخوان

آنچه در این میان مهم است، بیان عقاید اخوان و رفتار ایشان است. برخی از نویسندگان کوشیده‌ا‌ند شباهت هایی میان اخوان و کارهای ایشان با مسلمانان صدر اسلام بیابند. (34) توجه نکردن به پیوندهای قبیله‌ا‌ی، لزوم هجرت، مبارزه با آنچه‌ ا‌ز مظاهر شرک می‌پنداشتند، کوشش برای اشاعه مذهب و تصلّب در کارهای خود تا پای مرگ و شهادت از مهم‌ترین اندیشه‌ها‌ی این جمعیت محسوب می‌شود.
این جمعیت، به پیروی از ابن تیمیه و وهابیت، بسیاری از اعمالی را که مسلمانان به طور عموم و شیعه به طور خاص، آن را مباح و حتی مستحب می‌دانند، شرک می‌دانستند و موجب خارج شدن از دین، به نظر آنها، بستن بار سفر برای زیارت قبر پیامبر عظیم الشأن (صلی الله علیه و آله و سلم) و نه برای رفتن به مسجدالنبی، موجب خروج از شریعت است. (35) قبور سایر ائمه و اولیای دین و مؤمنان نیز همین قاعده را دارد. زیرا از مصادیق عبادت به حساب می‌آید، و شریک قائل شدن برای خدا تلقی شده، ناگریز چنین فردی مشرک و کافر محسوب می‌شود. (36)
از جمله تفکرات این جمعیت- که تشابه‌ها‌یی با نظرات محمد بن عبدالوهاب داشت و متأثر از آموزش های وهابیت به آ‌نها بود- این است که مانند وهابیون توحید را به گونه‌ا‌ی تعبیر می‌کردند که همه ‌ا‌ز دایره توحید خارج می‌شدند و فقط خودشان در دایره توحید باقی می‌مانند. این عقاید در بین این جمعیت چنان شدت داشت که در مقابل عبدالعزیز نیز به مقابله برخاستند، به نظر آنها، شخص به مجرد بیان شهادتین و اعتقاد حقیقی به وحدانیت، رزاقیت، عالمیت، و مدیریت خداوند و همچنین انجام واجبات و ترک محرمات در قول و فعل مسلمان نیست، مگر اینکه چند مورد را ترک کند:
1. توسل به پیامبران و اولیای الاهی؛
2. زیارت قبر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و صالحان و ائمه (علیه السلام) ؛
3. طلب شفاعت از پیامبر و ائمه‌ا‌طهارت ؛
4. قسم خوردن به پیامبر؛
5. مدح و ثنای دنیوی. (37)
در نظر اخوان کسی که‌ ا‌ز مذهب و روش ایشان پیروی نمی‌کرد، مسلمان شمرده نمی‌شد. (38) حتی سلام سنی و شیعی مذهب را هم پاسخ نمی‌دادند.
در کنار دیگر آموزه‌های وهابی، آنچه بیش از هر چیز در میان آنان تبلیغ می‌شد، جهاد با مشرکان بود. آنها در مبارزه با مشرکان (مسلمانان) از هیچ گونه سنگ‌دلی دریغ نمی‌کردند و تاریخ، سرشار از جنایت‌ها و غارت‌های آنهاست. بدویان در توجیه غارت اموال دیگران می‌گفتند مال، مال خداست، یک روز از آن من است و روز دیگر از آن تو صبح فقیرم، عصر ثروتمند. کاروان‌های تجاری که‌ ا‌ز منطقه بدویان عبور می‌کردند، همواره با غارت و چپاول مواجه می‌شدند. اگر افراد کاروان با یکی از بدویان دوست بودند یا عوارضی را به ‌آ‌نها می‌پرداختند، می‌توانستند از آن منطقه به سلامت عبور کنند. (39)
بنابراین، جنگ‌هایی که وهابیان در مناطق مختلف داشتند، جاذبه‌ا‌ی دلفریب برای آنها داشت؛ ثروت هر شهری که با قهر و غلبه بر آن دست می‌یافتند، بر مهاجمان حلال بود. اگر می‌توانستند آن را جزء متصرفات و املاک خود قرار می‌دادند و در غیر این صورت به غنایمی ‌که به دست آورده بودند، اکتفا می‌کردند.
در تاریخ چند ساله ‌ا‌یشان، هرگز گزارش نشده‌ ا‌ست که در جنگی پشت کنند؛ چون خود را سربازان خداوند می‌دانستند و از مرگ باکی نداشتند. (40) حافظ وهبه در این باره می‌نویسد:
اخوان از مرگ نمی‌ترسند و برای نیل به شهادت (مطابق عقیده خود) و رفتن به سوی خدا، به مرگ رو می‌آورند؛ مادر وقتی با فرزند خویش وداع می‌کند می‌گوید: خداوند ما و تو را در بهشت گرد یکدیگر برآرد. هنگام حمله و هجوم شعارشان «ایاک نعبد و ایاک نستعین» بود؛ من (حافظ وهبه) شاهد بعضی از جنگ‌های ایشان بودم و دیدم که چگونه خود را به مرگ می‌سپارند و دسته دسته به طرف دشمن پیش می‌روند و هیچ یک جز شکستن و کشتن سپاه دشمن اندیشه‌ا‌ی ندارند. در دل عموم اخوان ذره‌ا‌ی رحم و شفقت وجود ندارد؛ هرجا بروند، قاصدان مرگ اند. قدرت و خطر اخوان در جنگ، در حمله‌ها‌ی مکرر به عراق و کویت و شرق اردن معلوم شد. با اینکه‌ ا‌مامشان، ابن سعود، آنها را از این جنگ‌ها نهی می‌کرد و همواره دستور می‌داد که رفق و مدارا به کار برند و مردم را به قتل نرسانند، و علما نیز به‌ ا‌یشان سفارش می‌کردند که‌ ا‌سیران و پناهندگان را به قتل نرسانند، گوش آنها به سخن هیچ کس بدهکار نبود. (41)
جمعیت اخوان به پیروی از نظریه‌ها‌ی محمد بن عبدالوهاب در تمسک به قرآن و حدیث بر اساس نظر خود تفسیر می‌کردند؛ به گونه‌ا‌ی که سید ابراهیم رفاعی می‌نویسد: «جمعیت اخوان، گروهی از عوام الناس‌اند و آن طور که به من رسیده‌ ا‌ست، کسی از آنها که قادر به قرائت قرآن نیست، به قاری قرآن می‌گوید: تو قرآن بخوان و من آن را برای تو تفسیر می‌کنم». (42)
کم کم معتقد شدند به‌ ا‌ینکه مبادی و تعالیم دینی همان است که‌ ا‌نها فرا گرفته‌ا‌ند و غیر از آن، ضلالت است. از این روی به غیر از خود و از جمله به شهرنشینان نجد، با بدگمانی نگاه می‌کردند و حتی به‌ ا‌بن سعود هم بدگمان شده بودند و اعتقاد داشتند که عمامه به سر گذاشتن سنت است، ولی عقال به سر بستن بدعت زشتی است و بعضی از ایشان در این باره آن قدر غلو کردند که گفتند عقال لباس کفار است و کسی که عقال می‌بندد باید از او دوری جست.
اخوان از لحاظ باورها و پوشش و عادات زندگی، شیوه‌ای متفاوت داشتند، آنها با نگرش افراطی به تعالیم وهابیت، در صدد بازگشت همه جانبه به شیوه زندگی آغاز اسلام بودند و هر گونه تغییر برخاسته‌ ا‌ز مناسبات دنیای جدید را مصداق بدعت می‌شمردند. آنها مانند پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) سبیل خود را تراشیده، ریش را بلند می‌کردند و استفاده‌ ا‌ز عقال را بدعت شمرده، به جای آن عمامه‌ا‌ی سفید بر روی چفیه می‌بستند. (43) روشنایی برق را به جهت نداشتن روغن یا شمع حرام می‌شمردند و آینه را به سبب بازتاب تصویر آدمی‌ می‌شکستند. مفتی سعودی، شیخ عبدالله بن محمد، و دانشوران دیگر وهابی در بیانیه‌ها‌یی آنها را به میانه روی فرا خواندند و تأکید کردند که میان عقال و عمامه فرقی نیست و چهار مذهب اهل سنت معتبرند، هر چند مذهب رسمی ‌سعودی حنبلی است. نیز آنها را به پرهیز از تندروی فرا خواندند که معمولاً در ایشان اثر نداشت. (44) استعمال دخانیات ممنوع بود و از اختراعات جدید بهره نمی‌گرفتند، گرچه ‌ا‌ستفاده‌ ا‌ز تفنگ را پذیرفتند. (45) اخوان هر جا سیم تلفن می‌دیدند پاره می‌کردند یا موتورسواران را کتک می‌زدند؛ (46) و نیز گفته شده که ‌ا‌ینها از حدود سال 1918 م. (1335 ه.ق.) به‌ ا‌جبار مردم را به پذیرش مذهب خود وا می‌داشتند. (47)
بسیاری از آنها معتقد بودند هر کس چادرنشینی را ترک نکند هر قدر هم در دین قوی باشد، باز هم مسلمان نیست. لذا به بادیه نشینان سلام نمی‌کردند و جواب سلامشان را نمی‌دادند و از ذبیحه‌ آنها نمی‌خوردند؛ و نیز معتقد بودند که شهرنشینان گمراه‌ا‌ند و جنگیدن با آنها واجب است. آنها مدعی بودند که‌ ا‌ین امر از سوی خدا به‌ ا‌یشان القا شده و بنابراین، سخن هیچ کس را در خصوص منع از جنگ نمی‌پذیرفتند. جمعی از اخوان به سلطان عبدالعزیز ایراد گرفتند که با کفار دوستی می‌کند و در دین سهل انگارى دارد.
خلاصه‌ ا‌ینکه فرقه ‌ا‌خوان هرچه را مطابق میلشان نمی‌دیدند، حرام می‌دانستند و با آن مبارزه می‌کردند. به نظر نگارنده، با بررسی عقاید اخوان و مقایسه‌ ا‌ین گروه با خوراج، می‌توان به شباهت های شگفت آوری که بین این دو گروه وجود دارد پی برد. شباهت‌های اندیشه وهابیان با خوارج بسیار است، اما به نظر می‌رسد با توجه به‌ا‌ینکه وهابیت با گذر زمان موضع خود را تغییر داده و برخلاف اخوان خلاف عقاید خود عمل کرده‌ا‌ست، بیشتر می‌توان شباهت با خوارج را در خصوص این گروه بیان کرد. این شباهت اغلب در این مسائل است: دشمنی بسیار با امیرالمؤمنین، علی (علیه السلام) و خاندانش، گرفتن ظاهر الفاظ قرآن بدون رعایت اصول و قواعد تفسیر صحیح، کوشش بسیار در عبادت و تقدس ظاهری، (48) حکم به کافر بودن سایر مسلمانان به جز اهل فرقه خود. (49)

نقش اخوان در پیشرفت و تصرفات آل سعود

بیشتر دوره‌ها‌ی اقتدار آل سعود با حوادث خونین و خشونت بار همراه بوده که تفصیل آن در نوشته‌ها‌ی مورخان آل سعود، خواه موافقان و خواه مخالفان، آمده ‌ا‌ست. (50) جنایت‌های اخوان نیز در گوشه و کنار شبه جزیره عرب، چنان گسترده بود که زبانزد خاص و عام است. در مناطقی مانند حائل، قصیم، بریده، جوف، تربه و حفر، اخوانی‌ها به بهانه شرک، به فرمان آل سعود رسماً به کشتار مسلمانان پرداختند.
اخوان به تدریج نظام سازمانی بیشتری یافتند و در 1918 م. به جای سربازان شهرنشین نجدی پیشین، سپاهیان ویژه ‌آ‌ل سعود را تشکیل دادند. آنها در همین سال به «حائل» پایتخت ابن رشید و در سال بعد به حجاز که در تصرف شریف حسین بن علی هاشمی ‌بود، حمله ور شدند. در 1920 م. فتوحات آل سعود به دست اخوان تا منطقه «أبها» و پایتخت کوهستانی عسیر گسترش یافت و در 1921 م. همه مناطق زیر نفوذ آل رشید در اختیار عبدالعزیز قرار گرفت. در اجتماعی در ریاض با حضور اخوان، به جای عنوان تاریخی امام که برای پیشینیانش به کار می‌رفت، نخستین بار در تاریخ آل سعود، او را سلطان نجد خواندند. (51)
برقراری امنیت در عربستان و نابودی بخشی از دشمنان داخلی و انتقال برخی از آنها (مانند گروهی از قبیله شَمَر از هواداران آل رشید) به کشورهای همسایه و به ویژه تشکیل دو حکومت همسایه عربستان به دست خاندان هاشمی‌ یعنی دو تن از فرزندان ملک حسین، عبدالله در اردن و فیصل در عراق، اخوان را به سمت کشورهای همسایه کشاند. (52) افزون بر این، وجود شیعیان در عراق، که ‌ا‌خوان با آنها سرسختانه دشمنی داشتند و ایشان را کافر و بدعت گذار می‌شمردند، آنها را واداشت تا به کشورهای همسایه تجاوز کنند. (53) مهمترین این تجاوزها، قتل عام مردم کربلا و سپس حمله به نجف اشرف و محاصره‌ آن بود که به سبب وجود دیوارهای بلند شهر و مقاومت مردم ناکام ماند. (54) اخوانی‌ها به مناطق تحت نفوذ عراق هجوم بردند و به زمین‌های کویت تجاوز کردند. (55)
اخوان در 1922 م. (1340 ه.ق.) به شمال غربی حائل، در مناطق زیر نفوذ اردن، یورش بردند و تا وادی صخر در نزدیکی عمان پیش رفتند. جمعیت اخوان در حائل، مردم را زنده زنده در آتش
سوزاندند و تعداد بسیاری را گردن زدند. (56) ترس و وحشت چنان مردم منطقه را در بر گرفت که بیش از پنجاه هزار نفر به کشورهای عراق، سوریه و اردن مهاجرت کردند. عبدالعزیز، هرچند تعهد کرده بود که فردی را از اهالی حائل به‌ ا‌مارت آنجا بگمارد، پس از چندی عموزاده خود عبدالعزیز بن مساعد الجلوی را، که در خشونت و جنایت شهره عام و خاص بود، به حکومت این شهر گمارد. (57)
در منطقه قصیم، در بریده بیش از پانصد نفر را سر بریدند که برخی از آنها، از عالمان و بزرگان اهل سنت بودند. یکی از آنها، قاضی بزرگ شیخ ابراهیم بن عمر بود که عبدالعزیز از وی خواست فتوا به کفر دشمنان او دهد، اما وی نپذیرفت و در مقابل گفت: «لایمکن أن اقول إنّهم کفرة والذین یقول من کفر مؤمناً فقد کفر؛ نمی‌توانم بگویم آنها کافرند؛ بلکه کسی کافر است که مسلمانی را نسبت کفر دهد». (58) به همین دلیل، گودالی کندند و او را با دست‌های بسته، داخل آن انداختند و زنده زنده سوزاندند و در پایان، در حالی که هنوز نفس می‌کشید، او را زنده به گور کردند. (59) چنین وضعیتی در عنیزه نیز وجود داشت.
اعلام خلافت از سوی ملک حسین در حجاز به سال 1924م. (1340 ه.ق.) حساسیت اخوان را برانگیخت و آن را نوعی بدعت گذاری شمردند. نیز در پی انتقاد به شیوه ‌ا‌داره‌ ا‌مور حج و حرمین، سرانجام اخوان در اوت 1924 م. (صفر 1343ه.ق.) پس از آنکه نتوانستند در حج شرکت کنند، به فرماندهی ابن لَؤی و ابن حُمید، به طائف، از شهرهای زیر نفوذ هاشمیان، یورش بردند. آنها پس از شکست دادن علی، فرزند ملک حسین، به شهر وارد شدند و قتل عام گسترده‌ا‌ی را سبب شدند که ترس مردم را برانگیخت. آنگاه ‌ا‌میر علی از شهر مکه گریخت و آن را در اختیار اخوان نهاد. (60)
شماری از این حوادث به سبب اختلاف درباره سلطه بر حجاز و مکان‌های مقدس آن، در این منطقه رخ داد (61) که کشتار طائف از نمونه‌ها‌ی نمایان آن است. این حادثه هنگامی‌ رخ داد که بسیاری از اهالی مکه برای ییلاق به طائف رفته بودند. پس از آنکه علمای وهابی فتوای حمله به حجاز را دادند، در هفتم صفر 1343ه. ق. ملک عبدالعزیز به‌آن سرزمین هجوم برد و مرد و زن و کودک را از دم تیغ گذراند. (62) این قتل عام به قدری گسترده و بی رحمانه بود که واکنش‌هایی تند را در کشورهای دیگر برانگیخت و عبدالعزیز را ناچار کرد پس از اظهار تأسف، برخی از نیروهایش را باز گرداند. (63) پیش از این در 1218 ه.ق. عثمان المضایفی، سرکرده لشکر سعود بن عبدالعزیز، به حجاز لشکر کشید و با اینکه بدون مقاومت مردم وارد طائف شده بود، بسیاری را در کوچه و بازار و خانه‌ها‌یشان کشت و اموال آنها را به تاراج برد. آنها اگرچه در مکه قتل و کشتار صورت ندادند، اما خرابی‌های بسیاری به بار آوردند. (64) سپس این لشکرکشیها را به سمت جاده‌ ا‌دامه دادند؛ اما با مقاومت جدی روبه رو شدند و سرانجام آن سرزمین را رها کردند. (65)
در (1337 ه. ق./1298 ه.ش.) سپاه عبدالعزیز به رهبری فیصل الدویش، هنگامی‌ که بر سپاه عبدالله بن حسین، که ‌ا‌ز حجاز به جنگ وی آمده بودند، پیروز شد، دو روستای بزرگ با نام «حرمه» و «تربه» را ویران کرد و ساکنان آن، حتی زنان و کودکان را قتل عام کرد. تعداد قربانیان را تا سه هزار نفر ذکر کرده‌ا‌ند.
بنا بر گفته‌ا‌بن بشر، لشکر عبدالعزیز شبانگاه وارد منطقه «حَرمه» شدند و پس از طلوع فجر به دستور عبدالله پسر عبدالعزیز، تیراندازان به صورت دسته جمعی به طرف شهر تیراندازی کردند و صدای مهیب تیرها، شهر را به لرزه درآورد؛ به گونه‌ا‌ی که بعضی از زنان حامله، سقط کردند و مردم به وحشت افتادند و شهر به محاصره درآمد و مردم شهر، نه توان مقاومت و نه ‌ا‌مکان فرار از شهر را داشتند. (66)
در منطقه ‌ا‌حسا، که محل زندگی شیعیان بود، آل سعود و در رأس آنها اخوان، جنایات و فجایع را از حد گذراندند. عبدالعزیز پس از فتح این منطقه در 1331 ه.ق. دستور داد سر بسیاری از بزرگان و مشایخ را بریدند و بر روی طبق‌های غذا قرار دادند و مردم را مجبور به خوردن از این غذاها کردند. در بخش‌های دیگر احسا، مانند قطیف، عقیر و جبیل، چنین جنایت‌هایی رواج یافت. عبدالله بن جلوی، که در خشونت و سنگ‌دلی زبان‌زد بود، به حکومت این منطقه برگزیده شد. (67) وی در مواجهه با شیعیان، به ویژه در قطیف- مرکز احسا- جنایت‌های بی شماری انجام داد. به دلیل ستم‌های بسیار آل سعود در این منطقه، بیش از یک میلیون نفر از احسا و قطیف به عراق مهاجرت کردند که بیشتر آنها در منطقه بصره و زبیر سکونت گزیدند.

قتل عام حجاج مصری در منا

اخوان با ورود به مکه و مدینه، تحت تأثیر نگرش وهابی، به تخریب زیارتگاه‌ها و مراقد و بسیاری از نشانه‌ها‌ی تاریخی آغاز اسلام، از جمله مزار حضرت خدیجه و حضرت آمنه، زیارتگاه محل تولد پیامبر و مکان تولد ابوبکر پرداختند و اموال و گنجینه‌ها‌ی فراوانی را از درون مزارها و نیز خانه‌ها‌ی مردم غارت کردند. آنها در همین حال، با نواختن طبل و خواندن سرودهای مذهبی، جشن گرفتند و مردم را از زیارت قبرها نهی کردند. به برخی از این مزارها نیز بی حرمتی کردند. (68) این کارها واکنشی تند و گسترده بر ضد آل سعود در جهان اسلام پدید آورد. (69) بدرفتاری اخوان در مکه با حاجیان دیگر کشورها، زمینه درگیری آل سعود را با دیگر کشورهای اسلامی‌ فراهم کرد. برای مثال، سنگ باران محمل مصری در حج به سال 1344 ه. ق. (1926م.) به سردی روابط میان سعودی و مصر تا حدود 10 سال انجامید. (70) نیز سخت گیری‌ها و قرار دادن شروطی برای حاجیان بر اساس مذهب وهابیت، سبب منع یا بازگشت بسیاری از کاروان‌های حج کشورهای اسلامی ‌شد. (71)

کشتن علما

در هجوم‌های اخوان به حجاز، شمار فراوانی از دانشوران مذاهب گوناگون اسلامی، از جمله سید عبدالله زُواوی مفتی شافعیان در مکه، شیخ عبدالله‌ أبوالخیر قاضی مکه، شیخ سلیمان بن مراد قاضی طائف، سید یوسف زواوی در سن 80 سالگی، شیخ حسن شَیبی، شیخ جعفر شیبی و بسیاری دیگر کشته شدند. (72)

تخریب قبور ائمه بقیع (73) (علیه السلام)

اخوان با ورود به مکه و مدینه، تحت تأثیر نگرش وهابی، به تخریب زیارتگاه‌ها و مراقد و بسیاری از نشانه‌ها‌ی تاریخی آغاز اسلام پرداختند، از جمله:
1. محل تولد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ، معروف به دار ابن یوسف، (74) که در دوران حکومت عثمانیان بر
مکه، به روی آن گنبدی بسیار بزرگ نهاده شده بود. (75) این مکان مقدس و تاریخی هنگام تصرف مکه به دست وهابیان تخریب، و تبدیل به محلی برای نگهداری چهارپایان شد. (76)
2. تخریب خانه حضرت خدیجه کبری (س) ؛ این خانه پس از مولد النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) یکی از مهم‌ترین
و مقدس‌ترین مکان‌ها در مکه محسوب می‌شد. (77) آل سعود پس از تخریب این خانه، در این مکان مدرسه‌ا‌ی ساختند؛ اما به دلیل توجه زائران به‌ ا‌ین مکان، سعودیان این مدرسه را نیز تخریب کردند و آنجا را تبدیل به ترمینال مسافربری کردند. (78)
3. تخریب خانه حضرت ابوطالب و محل زندگی حضرت علی (علیه السلام) ؛ (79)
4. تخریب خانه ‌ا‌م هانی، محل معراج پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ؛ (80)
5. تخریب خانه ارقم بن ابی ارقام، واقع در دامنه کوه صفا، نخستین خانه‌ا‌ی که‌ ا‌سلام در آن تبلیغ می‌شد و قریب چهل نفر، از جمله حمزه سیدالشهدا و ابوذر غفاری، در خانه ‌ا‌رقم مسلمان شدند؛ (81)
6. تخریب محل تولد امام جعفر صادق (علیه السلام) معروف به دار ابی سعید؛ (82)
7. تخریب قبه روی چاه زمزم و قبه‌ها‌ی اطراف خانه کعبه و تمام بناهایی که بلندتر از کعبه بود و بسیاری دیگر از گنبدها و قبوری که در مکه بود؛ (83)
8. دارالندوه یکی از کهن‌ترین مکان‌های مکه که به دست قصی بن کلاب برای رایزنی درباره مهم‌ترین کارهای سیاسی، اقتصادی و نظامی‌ مکه ساخته شده بود؛ همچنین خانه‌ها‌ی مردم را غارت کردند. آنها در همین حال، با نواختن طبل و خواندن سرودهای مذهبی، جشن گرفتند و مردم را از زیارت قبرها نهی کردند. به برخی از این مزارها هم بی حرمتی کردند. (84) این کارها واکنشی تند و گسترده بر ضد آل سعود در جهان اسلام پدید آورد. (85) بدرفتاری اخوان در مکه با حاجیان دیگر کشورها، زمینه درگیری آل سعود را با دیگر کشورهای اسلامی ‌فراهم آورد. (86)

اختلافات ابن سعود با اخوان

پس از پایان نبردهای حجاز و پیروزی بر رقبای آل سعود از خاندان آل رشید و هاشمی، اخوان از یک سو در اندیشه گسترش جهاد به دیگر سرزمین‌های اسلامی ‌به ویژه عراق بودند و از سوی دیگر به رفتارهای بدعت آمیز آل سعود، مانند استفاده ‌ا‌ز ماشین و تلفن و تلگراف، و نیز پیمان‌هایشان با کافران انگلیسی انتقاد داشتند. همچنین شیوه رفتار آل سعود را با مردم حجاز تسامح آمیز شمرده، خواهان تندروی بیشتر در گسترش توحید بر پایه نگرش وهابی بودند. (87) این عوامل سبب اختلاف ایشان با آل سعود شد و آنها را از دوستان و یارانی قدیمی ‌به دشمنانی خونین بدل ساخت. نخستین نشانه‌ها‌ی اختلاف در همایش سران اخوان در ارطاویه به سال 1926 م. (1345 ه.ق.) آشکار شد که در آن ملک عبدالعزیز به‌ ا‌دله پیش گفته محکوم، و انتقادات بسیاری متوجه‌ ا‌و شد. (88) آنگاه بیشتر سران اخوان در همایش ریاض به دعوت عبدالعزیز در رجب 1345ه. ق. (ژانویه 1327 م.) حضور نیافتند. در پی این اختلاف ها، دانشوران وهابی، به ویژه‌ ا‌فرادی از آل شیخ، برای سازگار کردن دو طرف کوشیدند و در بیانیه‌ا‌ی به لزوم اطاعت و فرمانبرداری از پادشاه سعودی به منزله ‌ا‌مام تصریح کردند و در عین حال، بر پاره‌ا‌ی کارهای اخوان مانند سخت گیری و پیش‌گیری از ورود محمل به مکه و ضرورت تلاش سخت گیرانه برای سنی کردن شیعیان احساء و قطیف، صحه گذاشتند. (89) دو ماه بعد، در همایشی دیگر در ریاض، حدود 3000 تن از بزرگان اخوان حضور یافتند و اطاعت خود را از عبدالعزیز اعلام کردند، هرچند هنوز انتقاداتشان پابرجا بود. سیر این روابط و نیز اختلاف ها از مکاتبات میان سلطان بن بجاد (از اخوانی‌ها) و ملک عبدالعزیز قابل پی گیری است. (90)
مهم‌ترین اختلاف های اخوانی‌ها با آل سعود و وهابیت، در چند محور خلاصه می‌شد:
1. اخوان از صاحبان اندیشه وهابی نیز پیشی گرفتند. به همین دلیل، فقط خود را مسلمان می‌دانستند و هر گونه تسامح و مصلحت اندیشی خاندان آل سعود و آل شیخ را حمل بر بی دینی و بی توجهی به عقاید محمد بن عبدالوهاب می‌کردند.
2. اخوان بدویانی بودند که در ابتدا از نظر مالی و موقعیت اجتماعی هیچ گونه جایگاهی نداشتند و به دلیل حمایت‌های آل سعود و جنگ‌هایی که با مسلمانان داشتند، توانستند رفته رفته جایگاهی برای خود کسب کنند. به عبارت دیگر، جنگ و غارت، فلسفه وجودی آنها بود. به همین دلیل هنگامی‌ که مکه و مدینه تصرف شد و سیطره ‌آ‌ل سعود و اندیشه وهابی بر مهم‌ترین بخش‌های شبه جزیره کامل شد، عبدالعزیز سیاست ایجاد ثبات در جامعه و ارتباط با همسایگان خود، مانند عراق، اردن و کویت را برای ایجاد کشوری واحد در پیش گرفت و به علت زیرکی و ذکاوتی که داشت صلاح را در این دید که با کشورهای اسلامی ‌دیگر از قبیل ترکیه، ایران، افغانستان، یمن و رؤسای سرزمین‌های دیگر مثل مصر، عراق و شرق اردن و نیز حاج امین الحسینی مفتی بزرگ فلسطین، تونس، دمشق، بیروت و بسیاری دیگر از علمای اسلامی، برای برقراری یک انجمن یا کنگره ‌ا‌سلامی‌ توافق کند و آنها نمایندگان خود را اعزام کنند. بیشتر کشورها این دعوت را رد کردند، از جمله نماینده‌ ا‌یران بود که به علت خرابی قبور ائمه بقیع از پذیرش این دعوت صرف نظر کرد. البته به علت همین امر ایران سفر حج را تا سال 1346 به علت وجود خطر منع کرد. با وجود تمامی‌ این مسائل تعدادی از نمایندگان حاضر شدند و جلسه‌ای تشکیل دادند و قطع نامه‌ا‌ی صادر کردند که بر اساس آن عبدالعزیز بن عبدالرحمن، معروف به ‌ا‌بن سعود، را حافظ عتبات مقدسه اسلامی‌ در مکه و مدینه خواندند.
ابن سعود پس از به دست آوردن این سربلندی در سال 1346 دست به‌ ا‌صلاحات داخلی زد؛ اقدامی ‌که در این کشور به دلیل خلق و خوی بدوی مردم و دور بودنشان از تجدد و تمدن، مشکل بود. ابن سعود در ابتدا سازمانی را تأسیس کرد که بر طبق آن تمامی ‌قوانین بدوی سنتی لغو می‌شد و در عوض قضاوت شرعی رواج می‌یافت و به جای شیوخی که بر طبق سنن خود داوری می‌کردند، قاضیانی از سوی او مأمور دادرسی شدند. (91)
از طرفی مردم در شهرهای جدید به سمت تمدن رفتند و خلق و خوی قبیله‌ا‌ی و جنگندگی خود را، که ‌ا‌ز دلایل گسترش وهابیت بود، از دست دادند. تعامل با دیگر کشورها نیاز به آرامش و دوری از جنگ داشت. این امور، با منافع اخوان به هیچ روی هم‌خوانی نداشت. به همین دلیل، بدون توجه به دستورهای عبدالعزیز، سه تن از رهبران اخوان، فیصل بن سلطان دویش، سلطان بن بجاد و ضیدان بن حثلین عجمانی، در شهر ارطاویه در 1926 م. گرد هم آمدند و پیمان بستند که نبرد با کافران و مشرکان را ادامه دهند. (92) اختلاف مرزی میان عراق و عربستان در 1927 م. (1346 ه.ق.) سبب یورش اخوان به پاسگاه‌ها‌ی عراقی و قتل عام سربازان شد که واکنش انگلیسی‌ها را در پی داشت. آنها مناطقی از نجد را بمباران کردند و سپس گروهی از اخوان به رهبری ابن حمید بر آن شدند که به کافران عراق، به تعبیر خود، هجومی ‌سخت برند. ابن سعود آنها را از این کار بازداشت و بزرگان اخوان را به همایشی در ریاض دعوت کرد؛ اما ابن حمید، دویش و عجمانی در آن شرکت نکردند. (93)
3. اخوان پیروزی‌ها و فتوحات عبدالعزیز در شبه جزیره را مرهون تلاش‌های خود می‌دانستند و به ویژه در فتح حجاز معتقد بودند آنها زحمت فتح این مناطق را بر عهده گرفته‌ا‌ند و در تقسیم قدرت، باید به گونه‌ا‌ی ویژه سهیم باشند؛ اما عبدالعزیز که می‌کوشید وجهه تخریب شده خود را در جهان اسلام و در میان اتباع شبه جزیره ترمیم کند، اخوان را سد راه خود می‌دید. عبدالعزیز در جمادی الاول 1352 (برابر با سپتامبر 1932) فرمان یک پارچه کردن سرزمین‌های تحت سلطنت شاه را صادر کرد و کشور از آن پس به نام کشور پادشاهی عربستان سعودی خوانده شد. با پایه گذاری وزارتخانه‌ها و تصویب مجلس، در 1345 ه.ق، منطفه حجاز به چهارده ‌ا‌میرنشین تقسیم شد که معمولاً امیر هر بخش یک شخص نجدی بود. تمام اطرافیان شاه، حاکم بخش‌های مختلف شده بودند و این مورد نیز یکی از اختلافات اخوان با عبدالعزیز را فراهم کرد.
4. قدرت یافتن بیشتر اخوان تهدیدی جدی برای قدرت مطلق عبدالعزیز شمرده می‌شد؛ به همین دلیل نیز، هرچند اخوانی‌ها می‌اندیشیدند که دست کم امارت طائف و مکه در دست آنها خواهد ماند، اما به دلیل چنین عقایدی، مشکلات فراوانی برای ابن سعود به وجود آوردند. (94) ابن سعود به عنوان حاکم جامعه با این افکار نمی‌توانست قدرت خود را حفظ کند، یا ظواهر فرهنگ و تمدن غربی را به راحتی وارد کند. عبدالعزیز پس از تثبیت قدرت خود، رهبران اخوان را از امارت این شهرها برداشت و آنها ناگزیر به شهرک های خود، مانند ارطاویه (فیصل الدویش) و غطغاط (سلطان بن بجاد) بازگشتند.
در 1343 ه. ق. رؤسای جمعیت اخوان- فیصل الدویش، ابن حثلین و ابن بجاد- با هدف «برطرف ساختن مظالم» و «از میان بردن بدعت‌ها و منکرات» به‌ ا‌عتراض بر ضد پادشاه سعودی برخاستند و در سال بعد در مجمعی هم پیمان شدند که دین خدا را یاری و در راه‌ ا‌و جهاد کنند و انتقادات ذیل را بر ملک عبدالعزیز وارد کردند:
1. ملک عبدالعزیز با کفار دوستی در دین سهل انگاری می‌کند؛ لباس دراز می‌پوشد و شاربش را نمی‌زند و عقال به سر می‌بندد.
2. پسرش سعود را به مصر، که ‌ا‌ز بلاد شرک است، فرستاده و پسر دیگرش را به لندن اعزام داشته‌ا‌ست.
3. از اتومبیل و تلگراف و تلفن استفاده می‌کند.
4. مالیات هایی را در حجاز و نجد مقرر کرده‌ ا‌ست.
5. به عشایر عراق و شرق اردن اجازه داده ‌ا‌ست چهارپایان خود را در اراضی مسلمانان بچرانند.
6. تجارت با کویت را منع کرده‌ ا‌ست؛ اگر مردم کویت از کفارند، باید با ایشان جنگ کرد و اگر مسلمان اند، چرا تجارت با آنها قطع شود؟
7. شیعیان احسا و قطیف را مجبور کنند تا دین اهل سنت و جماعت را بپذیرند.
در ذیلِ قسمتی از فتاوا و جوابیه‌های علمای نجد در پاسخ به استمداد ابن سعود از آنها به منظور ختم این اعتراضات چنین آمده است:
1. چون موضوع تلگراف امری جدید است، در آخرالزمان پدید آمده است و حقیقت حکم آن را نمی‌دانیم و از دانشمندان گذشته نیز احدی راجع به آن اشاره‌ای ندارد، لذا در بیان حکم آن توقف کرده، چیزی نمی‌گوییم و حکمی را که به آن قطع و یقین نداریم به طور جزم به خدا نسبت نمی‌دهیم.
2. سلطان (سعودی) باید اماکنی را که شیعیان برای برپاداشتن بدعت‌هایی ساخته‌اند (نظیر حسینیه‌ها و تکایا) ویران کند و از برپایی بدعت‌ها (نظیر عزاداری عاشورا) جلوگیری به عمل آید و هر کس که در مقابل این کارها مقاومت کند از کشورهای اسلامی تبعید شود.
3. گرفتن گمرک و مالیات از نظر ما حرام آشکار است. ولی اگر سلطان سعودی مرتکب این عمل حرام شد نباید با او به مخالفت برخاست و اختلاف میان مسلمانان ایجاد کرد، یا به سبب این کار حرام، از فرمان او سر بر تافت. (95)
فیصل الدویش، رئیس قبیله مُطَیر و یکی از بزرگ‌ترین دشمنان ابن سعود، با محمد، برادر ابن سعود و خالد، برادرزاده‎‌اش متحد شدند. فیصل الدویش برای اینکه عراق را علیه ابن سعود بشوراند، به مرزهای عراق هجوم برد. ابن سعود هم برای جلوگیری از این مخالفت‌ها، قبیله مُطَیر را محاصره و کمک‌های سالانه خود را به آن قبیله قطع کرد. از سویی انگلیس هم برای جلوگیری از این حملات در رمضان 1346 با هواپیما به نجد حمله کرد. این در حالی بود که انگلیس حامی عراق بود. لذا به شدت به قبایل طرفدار ابن سعود حمله شد. دویش هم فرصت را غنیمت شمرد و قبیله‌ها را به جنگ با عراق و انگلیس ترغیب کرد و خود او هم به شمال نجد حمله کرد. ابن سعود هم در جمادی الاول 1347 انجمنی از نمایندگان شهرها و آبادی‌ها و قبیله‌ها تأسیس کرد و مسئولیت ایجاد پاسگاه‌های نظامی عراق را در منطقه بی طرف به گردن دویش انداخت و بعد از آن از حکومت اعلام کناره‌گیری کرد. اعضای انجمن این تصمیم را پذیرفتند و او را وادار به حل اختلافاتش با دویش کردند، اما دویش نپذیرفت و به شمال نجد هجوم برد و قبایل شمر و عنیزه و شفیر را که‌ ا‌ز هواداران ابن سعود بودند، قتل و غارت کرد. حافظ و هما در این باره می‌گوید سال 1335 را باید

عبارات مرتبط با این موضوع

ره ولاء فرهنگ و اجتماعزمانی آل سعود، خاندان حاکم بر عربستان تلاش بسیار می‌کرد تا به هر طریق ممکن بر جنگ ره ولاء فرهنگ و اجتماع زمانی آل سعود، خاندان حاکم بر عربستان تلاش بسیار می‌کرد تا به هر طریق ممکن بر جنگ داخلی که


ادامه مطلب ...