آسیبها و مزایای احتمالیِ داشتن فقط یک فرزند؛
داشتن فرزند زیاد شاید در ظاهر سخت و غیر معقول باشد اما مزایای خاص خود را هم دارد اما شرایط جامعه به گونه ای تغییر کرده است که اکثرا خانواده ها به سمت تک فرزندی گرایش پیدا کرده اند.
به گزارش آلامتو و به نقل از سپیده دانایی؛ پیش از این، خانوادهها معمولاً تعداد زیادی فرزند داشتند، به طوری که هرکس حداقل سهچهار خواهروبرادر داشت و بعضی وقتها حتی خیلی بیشتر؛ اما رفتهرفته، خانوادهها ترجیح میدادند فرزندان کمتری داشته باشند. در واقع به نظر میرسد این تغییر اجتنابناپذیر باشد. در زندگی امروز، در بسیاری از خانوادهها، پدر ساعات زیادی از روز را بیرون از خانه میگذراند و مادر هم، یا خود شاغل است یا مشغولیتی چون درس دارد. به علاوه، در دوران گذشته، معمولاً خانوادهها دور هم زندگی میکردند، مادربزرگ و پدربزرگ و خاله و دایی. بنابراین همیشه بزرگتری برای مراقبت از بچهها بود و لازم نبود پدر و مادر خودشان تمام مسئولیتهای مراقبت از فرزند را بر عهده بگیرند. آن زمان، آنها از کمک و حمایت دیگران برخوردار بودند؛ اما در زندگی امروز، والدین دست تنها باید فرزند خود را بزرگ کنند.
خوب یا بد، در زندگی مدرن امروزی بسیاری به داشتن تنها یک فرزند قانع هستند و وقتی مجموع شرایط را میسنجند، میدانند که داشتن فرزند بیشتر ساده نخواهد بود. با این حال، نگرانند از اینکه تکفرزندی به نفع فرزندشان نباشد.
بسیاری میگویند بچههایی که خواهر و برادری در خانه ندارند دچار مشکلات رفتاری میشوند: آنها همیشه تنها و افسردهاند. هیچکس را ندارند که با او بازی و درددل کنند و در آینده هم همیشه تنها خواهند ماند. حتی بسیاری به نوهها هم فکر میکنند که ممکن است دیگر خاله و دایی و عمه و عمویی نداشته باشند؛ اما این حرفها چقدر درست هستند؟ واقعا تکفرزندها سالم بار نمیآیند؟ در اطرافتان خانواده یا فردی را میشناسید که تجربه تکفرزندی داشته باشد؟ به نظرتان با بقیه متفاوت است؟
در واقع، یکی از نگرانیهای مهم در مورد کودکان تکفرزند این است که آنها چطور مهارتهای اجتماعی لازم برای زندگی را میآموزند و چهطور هوش هیجانی خود را پرورش میدهند. آنها در خانه همبازی ندارند و بسیاری از تجربیاتی را که کودکان با خواهر و برادرهای خود دارند نخواهند داشت. همین میتواند باعث شود که مهارتهای اجتماعی آنها بهخوبی رشد پیدا نکند.
وقتی مطالعهای بر روی کودکان ۵ساله نشان داد که تکفرزندها در مقایسه با بچههایی که خواهر و برادر دارند، مهارتهای اجتماعی ضعیفتری دارند، نگرانیها بیشتر شد؛ اما بعد، محققان نشان دادند که بعد از ورود به مدرسه، این تفاوت از بین میرود و بچههای تکفرزند خیلی زود در مهارتهای اجتماعی به بقیه میرسند و دیگر تفاوتی با آنها ندارند؛ بنابراین، میتوان گفت مهارتهای اجتماعی در حقیقت فرایندی است که داشتن خواهر و برادر فقط باعث تسریعش میشود.
اگر نمیخواهید در همین حد هم فرزندتان منتظر مهارتهای اجتماعی بماند، بهتر است دوستان و اقوامی در اطراف خود داشته باشید که فرزندان همسن فرزند شما دارند. با خانوادههای دارای فرزند بیشتر رفتوآمد کنید و به فرزندتان اجازه بدهید تجربیاتی را که معمولاً کودکان با خواهر و برادرهایشان دارند با فرزندان دوستان و آشنایان مطمئن شما، داشته باشد. مهدکودک و فضای بازی پارکها هم موقعیتی مناسب برای یادگیری این مهارتها خواهد بود. سعی کنید او را هدایت کنید تا ارتباطات بهتری داشته باشد.
یکی از مسائلی که مرتبط با تکفرزندها عنوان میشود این است که تکفرزندها همیشه در خانهای هستند که با دو بزرگسال به سر میبرند؛ بنابراین، همیشه با مسائلی روبهرو هستند که به بزرگترها مربوط میشود. همین باعث میشود که زودتر بزرگ شوند و زودتر به بلوغ فکری برسند. آنها معمولاً مهارتهای رفتاری و کلامی بالایی دارند، با بزرگترها خوب رابطه برقرار میکنند، در حدی که تعجب و تحسین همه را برمیانگیزند و در آینده هم زودتر وارد بازار کار و کسب درآمد میشوند و از پس مشکلات مربوط به دوران بزرگسالی بهخوبی برمیآیند.
همه اینها اتفاقات خوبی است؛ اما مراقب باشید که فرزندتان از تجربیات کودکیِ مربوط به سنوسالی که در آن قرار دارد محروم نشود. او باید دوران رشد طبیعی خود را طی کند تا در آینده دچار مشکل نشود؛ بنابراین، او را درگیر مسائل خود نکنید.
کودکان تکفرزند نهتنها کسی را برای رقابت و دعوا در خانه ندارند؛ بلکه معمولاً بیش از سایر کودکان هم از والدینشان توجه و حمایت دریافت میکنند. والدین این کودکان دوست ندارند به اصطلاح آب در دل فرزندشان تکان بخورد. آنها همیشه سعی میکنند، همهچیز را برایش آماده کنند و نگذراند جایی ناراحت یا ناکام شود. این کار خوب بود اگر ما در دنیایی زندگی میکردیم که همه همینقدر مراقبمان بودند و همهچیز بر وفق مرادمان بود و هیچوقت هم ناکام و ناراحت نمیشدیم؛ اما واقعیت این است که در این دنیا ما بسیار تحقیر میشویم، حقمان خورده میشود و باید از حق خود دفاع کنیم. کارها مطابق میلمان پیش نمیرود و باید صبور باشیم و پشتکار داشته باشیم. همه این مهارتهای لازم برای زندگی را باید در همان دوران کودکی بیاموزیم.
صحبت در این مورد کافی نیست؛ بلکه کودک باید بارها و بارها چیزی را تجربه کند، راهحلهای مختلف را امتحان کند و به این نتیجه برسد که در عمل بهترین روش مقابله با هر مسئله چیست. او در سخنرانیهای والدین نکات مفید زیادی پیدا نمیکند.
یکی از مسائلی که خانوادههای تکفرزند ممکن است از آن غافل شوند، این است که چون تنها یک فرزند در خانه دارند، ممکن است بخواهند همه آرزوها و امیدهای والدین را همین یک فرزند برآورده کند. میخواهند او همیشه اول، بهترین و تک باشد. به همه انتظارات پاسخ بدهد و خانواده را سربلند کند.
گاهی خانوادهها متوجه نیستند که فرزندشان زیر این همه انتظار دارد له میشود و اعتمادبهنفسش در خطر قرار گرفته است. درست است که همین یک فرزند را دارید؛ اما او هم یک انسان منحصربهفرد و دارای سلایق مخصوص به خود است. ممکن است سلیقه او با شما متفاوت باشد. سعی کنید او را بشناسید و نقاط قوت و ضعف او را ببینید و بپذیرید تا فرزندی شاد و موفق داشته باشید.
در مجموع، میتوان گفت که موفقیت یا عدمموفقیت، تنهایی یا عدم احساس تنهایی، و در خود فرورفتن یا سرحال و بانشاطبودن در کودکان تکفرزند، بیش از هرچیزی به سبک فرزندپروری والدین بستگی دارد. والدینی که واقعبینانه با فرزند خود رفتار کنند، نیازهای مخصوص به او را در هر سنی در نظر بگیرند و روابط اجتماعی خوبی داشته باشند، میتوانند فرزندانی بسیار موفق و شاد تربیت کنند که به واسطه روابط خوب پدر و مادر و ارتباط با فرزندان دوستان و آشنایان آنها، نهتنها از نظر مهارتهای اجتماعی و هوش هیجانی کمتر از سایر کودکان نیستند، بلکه به این علت که مجبور نیستند وقت، محبت و البته پول والدین خود را با کسی تقسیم کنند، شادتر و راضیترند. کودکان تکفرزند بیشتر والدین خود را میبینند، بیشتر با والدین صحبت میکنند و معمولاً رابطه بهتری با پدر و مادر خود دارند. آنها دایره لغات وسیعتری دارند و بهتر از کودکان همسن خود میتوانند حرف بزنند یا دیگران را درک کنند. همه این موارد به این علت است که والدین معمولاً برای تکفرزند خود وقت بیشتری میگذارند و او را بیشتر کنار خود دارند.
تکفرزندی مانند هر حالت دیگری، مثل داشتن خواهر و نداشتن برادر، یا داشتن خواهر و برادرهای بیشتر، یکی از الگوهای خانواده است که مزایا و معایبی دارد و نمیتوان گفت به طور مطلق خوب یا بد است. در واقع، هر خانواده بسته به شرایطی که دارد، از وقت و انرژی و حوصله گرفته تا درآمد و امکان خرید و فضای خانه، باید بهترین حالت را برای خود انتخاب کند. کودک به هزینه، زمان و حوصله والدین نیاز دارد. درباره اینکه نتیجه کار چه خواهد شد، باید گفت که شیوه صحیح رفتار والدین بیشترین میزان تعیینکنندگی را در این زمینه دارد.
تربیت با توجه به تفاوتهای فردی
پیامبراسلام صلی الله علیه و آله:نیکی به فرزند
«درباره ی نیکی به فرزند نسبت به دختر سفارش بیشتری شده اسـت. پس مستحب اسـت هدیه ای که به خانه می آورید دختر را به پسر مقدم بدارید و خصوصاً دختری که اسمش فاطمه باشد و نیز لعن و نفرین به فرزند خود را ترک کنید هرچند که با شما بدرفتاری و مخالفت کند، زیرا از موجبات فقر شمرده شده اسـت.فرمایش امام صادق علیه السلام در مورد سلام کردن به کودکان:
رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرموده اند که: پنج چیز اسـت که تا لحظه مرگ آنها را ترک نمی کنم. یکی از آنها سلام گفتن به کودکان اسـت.چیزهای بخصوصی وجود دارند که نباید در محل کارتان، به خصوص در برابر مدیرتان بگویید. مهم نیست که چه قدر ادامه ...
پیوند نانولیتوگرافی و برآرستی (اپیتاکسی) لایه اتمی منجر به طرح قطعات و وسیلههایی میشود که به قدری کوچکاند ادامه ...
مهاجرت به یک کشور جدید میتواند هم جالب و هیجان انگیز و هم گیج کننده باشد. در اینجا برخی چیزهایی آورده ادامه ...
در مورد لایه ازنی، که از زیست – سپهر زمین در برابر قسمت اعظم تابش فرابنفش خورشید محافظت میکند، اخیراً ادامه ...
برخی از ویتامینها و مکملها میتوانند به افزایش وزن سالم کمک کنند. این مقاله اطلاعات بیشتری در خصوص ادامه ...
آیا شما علاقهمند به دانستن تاریخ و توسعه تلفن همراه هستید؟ یا میخواهید بدانید که چه زمانی اولین گوشی ادامه ...
رولت تخم مرغ و یا ساندویچ تخم مرغ خوراکیهایی هستند که عاشق خوردنشان هستیم. آیا تاکنون کنجکاو نشدهاید ادامه ...
آیا کودکتان بهانه میآورد تا از خوردن میوه و سبزیجات اجتناب کند؟ خوب، برای کودک شما نرمال اسـت که این ادامه ...
نوشابههای انرژیزا به دلیل اینکه سریع انرژی تولید میکنند محبوب شدهاند. آنهایی که به بازر عرضه شده ادامه ...
از نظر بچه ها هم پرتقال میوه دوست داشتنی و خوبی اسـت.پس والدین سعی کنند به مقدار بیشتری به فرزند خود پرتقال بدهند. اگر کودک شما عاشق پرتقال اسـت می توانید با گفتن حقایقی که در این مطلب آورده ام علاقه او را نسبت به این میوه بیشتر کنید.
کودکان می توانند مرتبا پرتقال بخورند. پرتقال برای کودکان نه تنها بی خطر اسـت بلکه بسیار مغذی و مفید برای سلامت آن هاست. پرتقال ها باید تازه باشند. می توانید آن ها را در یخچال هم نگهداری کنید.
چرا بچه ها باید زیاد پرتقال بخورند؟
فواید پرتقال برای کودک
تقویت سیستم ایمنی بدن
پرتقال سرشار از ویتامین ها و مواد معدنی اسـت که برای رشد و سلامت کودک بسیار مفید اسـت. فقط یک قاچ پرتقال می تواند ۹۰% نیاز روزانه ویتامین C کودک را تامین کند و این در حالی اسـت که پلی فنول موجود در پرتقال سیستم ایمنی بدن را تقویت می کند تا کودک را از بیماری ها و عفونت ها دور کند.
درمان کم خونی
ویتامین موجود در مرکبات به جذب ویتامین C کمک می کند و هموگلوبین را افزایش می دهد در نتیجه از بروز نشانه های آنمی مثل خستگی و سرگیجه در کودکان جلوگیری می کند. کافی اسـت یک لیوان آب پرتقال تازه به کودک بدهید تا مقدار هموگلوبین های سالمی داشته باشد.
درمان سوء هاضمه
سوئ هاضمه یکی از رایج ترین مشکلات سلامتی کودکان تا زمانی که سیستم گوارشی ضعیف و آسیب پذیری دارند می باشد. خوردن آب پرتقال یا چند قاچ پرتقال به جذب موا مغذی کمک کرده و سیستم گوارش را تقویت می کند.
درمان یبوست
بیشتر غذاهایی که کودکان می خورند دارای فیبرهای رژیمی اسـت. بنابراین ممکن اسـت کودک شما دچار یبوست شود. خوردن پرتقال یکی از موثرترین راه حل ها برای پیش گیری و درمان یبوست های در اثر فیبرهای رژیمی اسـت. می توانید در سالاد کودک کمی پرتقال اضافه کنید تا مشکل یبوست او را درمان کنید.
درمان نرمی استخوان
کودکان نسبت به این بیماری بسیار حساس هستند چون استخوان های نرم و ضعیفی دارند.پرتقال منبع مواد معدنی چون کلسیم، آهن، زینگ، منگنز، منیزیم و مس اسـت. این ها موادی هستند که از بیماری نرمی استخوان جلوگیری می کنند. خوردن پرتقال به طور روزانه بهترین درمان برای نرمی استخوان در کودکان اسـت.
درمان سرفه و سرما خوردگی
کودکان معمولا از التهاب و ضعف در اثر سرماخوردگی و سرفه رنج می برند. خواص دارویی پرتقال کودک را از عفونت های ثانویه ای که در اثر سرماخوردگی ایجاد می شوند محافظت می کند. تنها کاری که باید انجام دهید این اسـت که یک لیوان آب پرتقال با یک قتشق چای خوری عسل و کمی نمک مخلوک کرده و هنگامی که کودک سرماخورده به او بدهید.
آرام کردن اوریون
اوریون یک بیماری مسری اسـت که خیلی سریع در میان کودکان به خصوص کودکان ۵ تا ۱۵ ساله پخش می شود. آب پرتقال به کودکان کمک می کند خیلی سریع از علائم اوریون آزاد شوند. آب پرتقال را حتما با آب گرم رقیق کنید بعد به کودکی که دچار بیماری اوریون شده اسـت بدهید.
بهبود سریع عفونت حصبه
حصبه در اثر رشد باکتری های سالمونلا که میکروبی بسیار مسری اسـت ایجاد می شود. کودک از سردرد، دل درد و سرفه رنج می برد. این التهاب قدرت هضم غذا را از کودک می گیرد و کودک تنها می تواند مایعات و غذاهایی که راحت هضم می شوند را بخورد. خوردن آب پرتقال مواد مغذی از دست رفته را تامین می کند و باعث بهبود سریع تر این بیماری می شود.
تقویت بینایی
پرتقال ها سرشار از ویتامین A، فلاونوئیدها، فیتونوترینت ها، کاروتین های آلفا و بتا، لوتئین، بتا کریپتوکسانتین و مواد مغذی اسـت که به سلامت پوست و مخاط چشمی کمک می کند. مصرف اسید سیتریک بینایی کودک را تقویت و سلامت چشم را تضمین می کند.
درمان سیاه سرفه
سیاه سرفه یکی از بیماری های مسری اسـت که می تواند روی سلامت کودک تاثیرات منفی بگذارد. خوردن آب پرتقال بهترین درمان برای دردهای ناشی از سرفه می باشد. به کودک آب پرتقال رقیق شده بدهید و روی سینه و گلوی او دستمال مرطوب قرار دهید تا هرچه زودتر از نشانه های سیاه سرفه رها شود.
خونریزی لثه و دندان
ویتامین C نقش مهمی د رتولید کلاژن در بدن کودک ایفا می کند. کلاژن یکی از مهم ترین عناصر استخوان ها، تاندون ها، رباط ها و رگ های خونی اسـت. کمبود ویتامین C در کودک باعث می شود از نشانه های این کمبود چون خونریزی لثه، افتادن دندان ها، درد مفاصل و کوفتگی رنج ببرد. به کودک پرتقال بدهید تا این نشانه های کمبود ویتامین C را در او از بین ببرید.
درمان اسهال
اسهال شدید برای سلامت کودک بسیار خطرناک اسـت. آب پرتقال این بیماری را به راحتی درمان می کند. آب پرتقال را به اندازه ۵۰% رقیق کنید و به کودک بدهید تا اختلالات گوارشی او را درمان کنید.
1. اگر به این کارهایت ادامه دهی هرگز نمیتوانی مدرکت را بگیری!
استفاده از چنین جملهای میتواند حاکی از حیلهگری شما باشد، شما میدانید که فرزندتان گواهینامهاش (و یا هر مدرک و مجوز دیگری) را میخواهد. شما هم واقعاً از آنها انتظار دارید که از قوانین پیروی کنند، و یا مسئولیتهای خود را بپذیرند و انجام دهند. قضیه این اسـت که به نظر نمیرسد نوجوان شما، برای این چیزها اهمیتی قائل باشد. بنابراین بزرگترین، قویترین و خواستنیترین یا تهدیدکنندهترین مسئله برای او را، مطرح میکنید.2. "انجام این کار را برای شما ممنوع میکنیم."
من متوجه مسئله هستم. بله شما نگران فرزند خود هستید. احتمالاً میترسید او صدمه شدیدی ببیند که شما قادر به اصلاح آن نباشید. و ترس شما باعث میشود که او را از انجام برخی کارها منع کنید: رفتن به میهمانی، قرار گذاشتن، شرکت در رقص. قضیه این اسـت که ممنوع کردن فرزندتان از انجام کاری، مؤثر نیست. دو چیز در اینجا مطرح میشود. اول اینکه گفتن اینکه "من به تو اجازه نمیدهم." مورد اجابت او قرار نمیگیرد. بلکه به جای اجابت، باعث رفتار مخرب پنهانی میشود. که در آن فرزند شما تلاش میکند هر طور شده بدون اطلاع شما به مقصود خویش برسد. دوما، این کار فرصت کمک به فرزندتان برای رشد و یادگیری را از شما میگیرد.3. "اگر این کار را انجام دهی، هیچکس دیگری، تو را دوست نخواهد داشت. "
شما نمیتوانید به سادگی همچنین حرفی بزنید. شما می دانید که فرزند شما تمایل دارد که پذیرفته شود. شما میدانید که فرزند شما میخواهد دوست داشته شود. حتی ممکن اسـت شما صادقانه نگران باشید که فرزندتان به دلیل تمایل به رئیس مآبی و یا جر و بحث، و یا حتی به دلیل رنگ کردن موهایش مورد پذیرش دیگران قرار نگیرد. اما قضیه این اسـت: شما نمیتوانید با شرمنده کردن یک کودک او را به نشان دادن رفتاری بهتر ترغیب کنید. چنین راهکاری برای هیچکس جوابگو نیست. دلیلش این اسـت که شرم باعث احساس حقارت و بیارزشی میشود، و به احتمال زیاد موجب خواهد شد کودک شما به دلیل شرمندگی در هم بشکند.4. "تو یک ...."
ناسزا گفتن، برچسب زدن، و یا حمله به شخصیت فرزندتان تکنیکهای مؤثری برای رفتار با او نیستند. اگر شما نتوانید برای او الگوی مناسبی باشید، تشویق رفتار مسئولانه در فرزندتان تقریباً غیرممکن اسـت. کنترل احساسات خودتان برایتان دشوار اسـت، کمی از موقعیت دور شوید. کمک و پشتیبانی دریافت کنید. والدین خوبی بودن، چیزی ذاتی نیست، ما همه در حال پیشرفت هستیم.چرا در آغوش گرفتن فرزندان و صحبت با آنها برای رشدشان ضروری اســت؟
در آغوش گرفتن فرزند علاوه بر اینکه او را آرام میکند باعث رشد او نیز خواهد شد.
به گزارش آلامتو و به نقل از بازده؛ “یادت باشد امروز هم فرزندت را در آغوش بگیری” – چرا همیشه این جمله را میشنویم؟
پادشاه فردریک دوم از آلمان یک آزمایش بسیار جالب و در عین حال بسیار ناراحتکننده انجام داد. در این آزمایش ۵۰ کودک انتخاب شدند و او مادرخواندههایی را استخدام کرد تا از این کودکان نگهداری کنند. به آنها دستور اکید داده شد که این کودکان را هرگز نوازش نکنند، آنها را در آغوش خود تکان ندهند و با آنها صحبت نکنند. مادرخواندهها مجبور بودند فقط ابتداییترین وظایف را انجام بدهند. همهی ۵۰ کودک تلف شدند- به دلیل عدم رشد تحت این شرایط!
مدت کوتاهی پس از سقوط دیوار برلین مشخص شد که بچههای یتیم در کشورهای بلوک شرق در وضعیت اسفناکی زندگی میکنند. ماری کارلسن، پژوهشگری از دانشکدهی پزشکی هاروارد، یک یتیمخانهی پرجمعیت در رومانی را مورد بررسی قرار داد.
او متوجه شد که تعداد زیادی نوزادان در تختها دراز کشیدهاند و هیچ توجهی به آنها نمیشود و کارکنان به حدی کار میکردند که به شدت لاغر بودند. متاسفانه، چنین شرایطی باعث شده بود که تماس با کودکان تنها محدود به زمان غذا دادن به آنها باشد.
شیرخوارگاه سکوت ترسناکی داشت، نه صدای گریه و غان و غونی به گوش میرسید، و نه حتی صدای ناله! او دو سال بعد به آنجا بازگشت و سطوح بالا و نگرانکنندهای از یک هورمون استرس را که به مغز آسیب میرساند، کشف کرد. به نظر میرسید که همهی آنها از رشد بازمانده بودند و نسبت به سنشان رشد مناسبی نداشتند.
اخیرا پسر جوانی به نام آریتوم به طور موقت به فرزندی پذیرفته شد و سپس به تنهایی به روسیه بازگشت. طبق گزارشها او مشکلات حاد روانی داشت که همگی در سالهای اولیهی کودکی او در یتیمخانه ریشه داشتند.
قطعا از روی این دو تجربهی فردی میتوانیم نتیجه بگیریم که کودکانی که محبت نمیبینند، نه تنها رشد نمیکنند بلکه حتی دیده شدهاســت که در شرایط خیلی بد تلف نیز شدهاند. این امر به ما درس مهمی میآموزد- همهی انسانها به عشق، محبت و رابطه نیاز دارند.
مطالعاتی صورت گرفتهاســت در رابطه با این موضوع که چهطور لمس کردن فشار خون را پایین میآورد و صحنهای سرشار از آرامش ایجاد میکند. احساس تعلق و درک شدن، باعث رشد روزافزون در سطوح متعدد میشود. من مطمئنم که همهی ما دوست داریم فرزندانمان رشد کنند و سرآمد بقیه باشند.
ویرجینیا ساتیر، نویسنده و روانشناس امریکایی، این موضوع را به این شکل جمعبندی میکند: ” ما برای زنده بودن به چهار بار در آغوش گرفته شدن نیاز داریم، برای نیرو گرفتن باید روزی ۸ بار و برای رشد باید روزی ۱۲ بار در آغوش گرفته شویم.” این توضیح قطعا نشان میدهد که صحبت کردن با کودکتان در سه سال اول زندگی او چهقدر میتواند رشد او را بهتر کند.
۱. تعداد کلماتی که کودکان خانوادههای پرحرف تا زمان سه سالگی میشنوند، احتمالا ۳۰ میلیون بیشتر اســت.
۲. هر چه تعداد کلماتی که تا سن سه سالگی میشنوند بیشتر باشد، بهتر میتوانند در آزمونهای شناختی امتیاز بیاورند.
۳. چنین کودکانی در آزمون آمادگی خواندن کلاس سوم، امتیاز بالاتری کسب میکنند.
۴. صحبت با فرزندانتان باعث میشود که در آنها اعتماد ایجاد شود، و روابط سالمتر و مهارتهای اجتماعی بهتری داشته باشند.
۱. از همان ابتدا شروع کنید. در دوران جنینی برای آنها کتاب و آواز بخوانید و شکمتان را نوازش کنید.
۲. از زمان تولد، فرزندتان را در آغوش بگیرید و نوازشاش کنید، و در عین حال برایش کتاب بخوانید و دربارهی آن کتاب با او صحبت کنید.
۳. با آنها بازیهایی انجام بدهید که ترکیبی از کلمات و تماس فیزیکی هستند.
۴. آنها را تکان بدهید و برایشان آواز بخوانید.
۵. بازیهای شناختی مانند نام بردن قسمتهای مختلف بدن و اعضای خانواده انجام بدهید.
۶. از خواندن آثار کلاسیک یا متون مقدس برای آنها ترسی نداشته باشید. شاید فکر میکنید که آنها چنین مطالبی را درک نخواهند کرد، اما با این کار آنها را در معرض میلیونها کلمه قرار میدهید و به این ترتیب دایرهی واژگانشان را قوی و آنها را تبدیل به دانشآموزان بهتری میکنید.
۷. فقط بنشینید و با آنها دربارهی روزتان، صحبت کنید و درهنگام صحبت مکررا نوازشاش کنید.
۸. وقتی گرفتار هستید، از خواهر و برادر بزرگتر، مادربزرگ و پدربزرگ و دیگر اعضای خانواده برای انجام این فعالیتها کمک بگیرید.
۹. حتی زمانی که بزرگتر میشوند، حداقل چند دقیقه در روز برای داشتن یک گفتوگوی دو نفره پیدا کنید.
همهی ما در پایان روز فرزندانی شاد و خوشحال میخواهیم. از هر فرصتی برای جذب کردن آنها استفاده کنید، بغلشان کنید و با آنها حرف بزنید. دربارهی مسائل مختلف با آنها گفتوگو کنید. این عادت تبدیل به “طبیعت دوم” شما خواهدشد اگر شروع کنید- فرزند فرهیخته و بالیدهتان روزی از شما تشکر خواهد کرد و همین ارزش تمام این کارها را دارد!
کسی که وحی الهی را به پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میرساند و واسطهی وحی خدائی بود، فرشتهای ادامه ...
چهل سالگی سنّی اسـت که کمال انسانی و عقلانی شمرده شده و در آن سن عقل به نهایت صفا و اوج کمال خود میرسد. ادامه ...
در زندگانی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) گفتهاند: چند سالی پیش از بعثت، هر چند گاه یکبار چند ادامه ...
این کلمه در عربی همچون کلمهای اصیل از ریشهی فَرَقَ (باب ضرب) به کار رفته، مثل خَسَرَ و خسران. در این ادامه ...
دربارهی این که در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از مجموعهی وحی الهی به چه نام مشخصی یاد ادامه ...
این قرآن اسـت و بیگفتگو کلام خداست. معجزهای اسـت که تمامش از آغاز تا انجام، از باء «بسم الله» تا سینِ ادامه ...
فعالیت بهائیان در این عرصه را باید از زمان روی کار آمدن حکومت پهلوی و آزادی عملی که بهائیان در این دوران ادامه ...
بهائیان تشکیلات منجسم و قدرتمندی را در رادیو و تلویزیون داشتند. حبیب ثابت پاسال تلویزیون ایران را در ادامه ...
یکی از بهائیها که در عرصه فرهنگ به فعالیت میپرداخت، دکتر علیمراد داوودی بود. وی استاد دانشگاه، نویسنده، ادامه ...
بگویید چندمین بچه خانه هستید تا بگوییم چه شخصیتی دارید؛
اینکه چندمین فرزند خانواده باشید در ظاهر اهمیت خاصی ندارد اما از نظر روانشناسی میتواند تشکیل دهنده شخصیت شما باشد.
به گزارش آلامتو و به نقل از روزیاتو؛ شاید شما هم در خانواده خود از این بحث ها داشته باشید که مثلا بچه های اول خانواه نزد پدر و مادر حرفش برش دارد و بچه آخر که ته تغاری محسوب می شود، سوگلی والدین است و همه خواسته هایش بی برو برگرد مهیا می شود.
البته همین ته تغاری ها به خوبی رگ خواب پدر و مادر خود را می شناسند و می دانند چگونه رفتار کنند که همیشه محبوب ترین عضو خانه به شمار بیایند.
اما آیا باور دارید که ترتیب تولد شما و اینکه فرزند چندم خانواده هستید، می تواند روی شکل گیری شخصیت تان تاثیر بگذارد؟ اگر تصور می کنید این ها یک سری حرف های بی پایه و اساس است که بچه ها در طول تاریخ بیان داشته اند، پیشنهاد می کنیم حتما این مطلب را بخوانید.
تئوری فرزند چندم خانواده بودن در دهه ۱۹۲۰ میلادی توسط فردی به نام «آلفرد آدلر» یکی از دوستان نزدیک و همکار زیگموند فروید مطرح شد. آدلر اعتقاد داشت ترتیب تولد فرزندان در خانواده روی شکل گیری شخصیت آن ها تاثیر مستقیمی دارد.
به اعتقاد وی:
عموما شخصیتی محافظه کار، قدرتمند و مستعد رهبری و مدیریت دارد. دلیلش هم این است که آن ها در بیشتر مواقع مسوولیت حمایت و هدایت برادران و خواهران کوچک تر خود را به عهده دارند. این کودکان ویژگی حامی داشته و بیشتر از بقیه به تشکیل خانواده و قبول مسوولیت علاقه مند هستند.
با اینکه خواهر یا برادر بزرگ تر نوعی راهنما و الگو برای این دسته از کودکان محسوب می شود اما فرزندان دوم خانواده تمایل دارند از برادر/خواهر بزرگ تر خود پیشی گرفته و یک قدم جلوتر از آن ها بایستند. این افراد عموما جاه طلب و به دنبال کسب موفقیت های بیشتر هستند اما به ندرت خودخواه و از خود راضی می شوند. آن ها به تعیین اهداف بزرگ برای خود علاقه بسیاری دارند. به همین خاطر تعداد شکست های شان بیشتر از بقیه است اما به همان میزان هم یاد می گیرند چگونه با مصائب و مشکلات زندگی مواجه شده و موانع را از میان بردارند. در نتیجه تمامی این موارد، فرزند دوم خانواده همیشه شخصیتی قوی و مستقل دارد.
به عنوان یک قانون، فرزندان آخر هر خانواده از طرف پدر، مادر و برادر/خواهرهای خود توجه زیادی دریافت می کنند. به همین خاطر تقریبا بیشتر آن ها احساس کم تجربگی و استقلال دارند. البته این کودکان نیز به پیشی گرفتن از برادر/خواهرهای بزرگ تر از خود تمایل شدیدی دارند. در بسیاری مواقع نیز انسان های موفقی هستند و به پیروزی های بزرگی دست پیدا می کنند.
این افراد اغلب ورزشکاران، موسیقی دان ها یا هنرمندان موفقی می شوند. ته تغاری ها بسیار اجتماعی هستند، اگرچه کمتر از برادر/خواهرهای خود مسوولیت پذیری کمتری دارند.
این کودکان عموما به دلیل نداشتن برادر یا خواهر، با پدر خود به رقابت می پردازند. آن ها به این سبک زندگی که همیشه در مرکز توجه قرار داشته باشند عادت می کنند. تک فرزندها بسیار ایده آل گرا هستند و وقتی هدفی برای خود تعیین می کنند، می خواهند به هر طریقی که شده آن را محقق سازند و برایشان هم فرقی نمی کند که آن هدف چیست.
به تازگی این مقوله که ترتیب تولد فرزندان در خانواده روی شخصیت و ضریب هوشی آن ها موثر است مورد توجه محققان بسیاری قرار گرفته است. البته نظرات آن ها با هم فرق دارد. برخی از آن ها این ادعا را به طور کلی رد کرده و قبول ندارند. در حالی که بعضی دیگر از محققان باور دارند این امر تاثیر شگرفی در هوش و شخصیت افراد می گذارد.
محققان دانشگاه های گوتنبرگ و لایپزیگ ( هر دو در آلمان) اخیرا روی ۲۰ هزار بزرگسال از آمریکا، انگلیس و آلمان تحقیقاتی انجام داده و به موجب آن، خواهر و برادرهای یک خانواده را با هم مقایسه کرده اند.
نتیجه تحقیقات آن ها نشان داده که فرزندان بزرگ خانواده در تست های هوش و عملکرد، بالاترین رتبه را دریافت کرده اند. البته آن ها اعلام کرده اند که ترتیب تولد روی احساسات و میزان خلاقیت افراد تاثیری ندارد.
در مطالعه دیگری، دانشمندان شخصیت ۳۷۷ هزار دانش آموز دبیرستانی در کشور آمریکا را مورد بررسی قرار داده اند. نتیجه این مطالعه نشان داده که فرزندان اول خانواده صداقت بیشتری داشته و ویژگی مدیریتی و سرپرستی در آن ها بیشتر است. همچنین اعلام شده که این افراد چندان اجتماعی نیستند و بیشتر از بقیه استرسی هستند.
فرزندان وسط بسیار کوشا، شریف و با وجدان بوده و فرزندان آخر خانواده بسیار روشنفکر و اجتماعی هستند.
افرادی که خواهر/برادر ندارند تقریبا عصبی اما اجتماعی و برون گرا هستند.
با اینکه هیچ کدام از تحقیقات صورت گرفته، به صورت صد در صد و کاملا دقیق نمی توانند در این ربطه نظر دهند، اما بر اساس دانسته های موجود باید گفته که ترتیب تولد در خانواده ها می تواند روی هوش و شخصیت فرزندان تاثیر گذار باشد زیرا رفتار والدین با فرزندان روی شکل گیری احساسات، شخصیت و حتی هوش آن ها بسیار موثر است.
شادی کودکان موجب تقویت روحیه، انگیزه، عزت نفس و پایداری آنان میشود. والدین میتوانند با استفاده از روشهای ساده ی زیر، شادی و نشاط را در وجود بچه ها زنده نگهدارند.
بچه هایی که بتوانند احساسات و عواطف شاد درونشان را بشناسند و درک کنند، به طور یقین میتوانند آن را در سراسر زندگی خود حفظ کنند. شادی کودکان موجب تقویت روحیه، انگیزه، عزت نفس و پایداری آنان میشود. والدین میتوانند با استفاده از روشهای ساده ی زیر، شادی و نشاط را در وجود بچه ها زنده نگهدارند.
1) با فرزندتان به بازی و جست و خیز بپردازید و با هم توپ بازی کنید. در روزهای برفی زمستان، آدم برفی درست کنید و با او برف بازی کنید.
2) با صدای بلند با او بخندید، لطیفه بگویید، داستانهای طنزدار و خندهدار بخوانید، ترانه های شاد زمزمه کنید و به دنبال سرگرمی های شاد کننده باشید. خنده از فشارهای روانی می کاهد و باعث میشود که اکسیژن بیشتری به مغز و بدن برسد. پس میتوان با روحیهی بهتری به حل مشکلات پرداخت.
3) کودکان موفق، کودکانی شادند و کودکان شاد، کودکانی موفق هستند. اگر قصدتان فراهم آوردن یک زندگی توام با تلاش و کوشش است، سعی کنید عاداتی را در فرزندتان تقویت کنید که روحیه ی تحمّل و مقاومت را در او بالا ببرد.
4) کمک کردن و حمایت کردن را به کودک بیاموزید. هر کودکی برای اینکه احساس ارزشمندی کند، نیازمند حسّ تعلّق نسبت به گروهی است که در آن زندگی میکند. از فرزندتان بخواهید تا اسباب بازیهای قدیمی و وسایلی را که مدتهاست به سراغشان نرفته، به بچههای مستمندی که میشناسد، هدیه دهد.
برای انتقال شادی لازم است تا روابط شما با اعضای دیگر خانواده مانند همسرتان نیز شاد باشد . روابط محبت آمیز همراه با احترام و پذیرش می تواند شادی را دو چندان کند .
5) در مورد تشویق فرزندتان خلّاق باشید. وقتی که فرزندتان در انجام کاری موفق شده و توانسته است که به هدفش برسد، تنها به او نگویید «آفرین! خیلی خوب است» بلکه سعی کنید با یافتن کلمات و جملاتی که شادی و مسرت شما را از پیروزی و موفقیت او نشان میدهد، او را تشویق و حمایت کنید. برای مثال بگویید: «داستانی که در بارهی قهرمانان خیالیت نوشته بودی، خیلی واقعی و ملموس نشان میداد و من احساس کردم که داستان تو از یک ماجرای واقعی سرچشمه گرفته است.»این گونه جملات، مفهوم بیشتری از یک آفرین گفت ساده در بر دارند و موجب تقویت حسّ شایستگی و ارزشمندی فرزندتان میشوند ولی مراقب باشید که تشویق ها بیش از حدّ لازم نباشد.
6) نسبت به تغذیهی فرزندتان دقیق باشید. اگر او بداخلاق و ایرادگیر است در صورتی که بیمار نباشد، شاید گرسنه باشد.
7- هنر درونی فرزندتان را کشف کنید و به او کمک کنید تا شکوفا شود. پرداختن به علائق و نیاز های درونی راه را برای تخلیه هیجانی و کسب آرامش برای فرزندتان باز تر می کند . بنابراین به جای اجبار و تحمیل خواسته ها و علائق خود، اجازه دهید او درونش را بشناسد و پرورش دهد .
8- به صحبت فرزندتان فعالانه گوش دهید و به او توجه کافی نمایید و به او و سخنانش احترام بگذارید. کودکانی که احساس های بهتری از خود دارند و عزت نفس بالاتری دارند شادتر زندگی می کنند.
9- پر واضح است که هر پدر و مادری دوست دارد که فرزندشان بهترین باشد اما باید به استعدادها و تواناییهای بچهها نیز توجه کرد.
10- روش حل مساله را به فرزند خود یاد بدهید. از بستن بند کفش گرفته تا عبور بیخطر از خیابان، از غذا خوردن گرفته تا یافتن جواب مساله ریاضی، همگی از جمله آموزشهایی هستند که هر پدر و مادری برای رسیدن فرزند به استقلال فردی به او باید بیاموزند.
11- امکان درخشیدن را به کودک بدهید. هر کودکی توانایی و استعداد خاصی دارد. چرا نباید این امکان را به او داد تا خودی نشان دهد؟ آیا او کتاب خواندن را دوست دارد؟ اگر چنین است در این صورت میتوانید به او اجازه دهید زمانی که شما آشپزی میکنید یا به گلها میرسید برایتان کتاب بخواند. و یا اگر به باغبانی گرایش زیادی نشان می دهد آبیاری گل و درخت ها را به بسپارید و یا به او کمک کنید تا گیاهی بکارد یا تکیه گاهی برای یک شاخه خمیده درست کند .
درمان بیش فعالی به طور کلی به سه دسته تقسیم می شود: ۱- درمان دارویی ۲- درمان غیر دارویی به صورت آموزش والدین و رفتاردرمانی برای کودک ۳- درمان نوروفیدبک.
درمان دارویی، درمان به وسیله داروهای مختلف است که تاثیرات آن بر روی بیش فعالی به اثبات رسیده است. در درمان غیر دارویی به والدین آموزش داده می شود که چگونه با کودک بیش فعال خود رفتارنمایند و والدین یاد می گیرند که چه رفتارهایی از طرف آن ها باعث می شود تکانه های بیش فعالی در کودک تشدید گردد. همچنین با کودک جلسات رفتاردرمانی تشکیل داده می شود. نوروفیدبک نیز درمانی است که در طی جلسات آن سعی می شود که کودک به مرور زمان تمرکزش بهبود یابد و معمولا حدود ۲۰ تا ۳۰ جلسه به طول می انجامد. اما سوال مهم این است که از میان این سه درمان کدام یک بر دیگری ترجیح دارد و کدام نوع درمان بیشترین تاثیر را خواهد داشت؟
تحقیقات نشان داده است که درمان دارویی بالاترین اثر را در درمان بیش فعالی داشته است. به طوری که از هر ۱۰ نفر، ۸ نفر به این درمان پاسخ مناسب داده اند. پس از آن آموزش والدین و رفتار درمانی بیشترین تاثیر را دارد و نوروفیدبک در رتبه سوم قرار دارد( یعنی از هر ۱۰ نفر ،۵ نفر به درمان پاسخ می دهند). بر این اساس است که بسیاری از درمانگران دارو درمانی را با رفتاردرمانی همراه می کنند و در نتیجه با توجه به میزان تاثیر و میزان هزینه، اولویت نخست با دارودرمانی است. اما گاهی به خاطر حساسیت خانواده ها ممکن است درمانگر از روش دوم یا سوم استفاده نماید.
اما در خصوص دارو درمانی نکاتی وجود دارد که اشاره به آن در این جا ضروری می نماید: گاه می بینیم که کودک در شرایطی قرار دارد که مدام از طرف اطرافیان سرزنش می شود یا همواره می گوید هیچ کس مرا دوست ندارد، هیچ دوستی ندارم و یا در او آثار خجالت زدگی را می بینیم. بنابراین در این گونه موارد توصیه داریم که حتما درمان دارویی آغاز گردد. زیرا کودکان در سنینی قرار دارند که اعتماد به نفس و عزت نفس شان در حال شکل گیری است. بنابراین اگر کودک به طور مداوم به خاطر رفتارهایش ، بازخوردهای منفی را از محیط دریافت کند ، ممکن است عزت نفس او آسیب ببیند و قطعا عوارض شکسته شدن این عزت نفس بسیار بیشتر از عوارض دارو درمانی خواهد بود. از این جهت اگر کودک در محیط خانه یا محیط مدرسه مدام در حال سرزنش شدن است شاید بهتر آن باشد که با درمان های دارویی بازخوردهای بهتری از محیط را برای او فراهم آوریم و این نوع درمان می بایست به طور جدی پیگیری شود.
نکته بعدی این است که تمام داروهای تجویزی حتی داروهای گیاهی در بدن برخی افراد می تواند عوارضی را ایجاد نماید و ما نمی توانیم ادعا کنیم دارویی داریم که در تمام افراد تاثیر مثبتی از خود به جای می گذارد و در هیچ فردی هیچ گونه عارضه ای از خود نشان نمی دهد. چون افراد از نظر فیزیک بدنی با هم متفاوت هستند و داروها نیز می توانند تاثیرات متفاوتی بر افراد داشته باشند. داروهای تجویز شده برای درمان بیش فعالی نیز از این قاعده مستثنی نیست و می تواند در برخی کودکان عوارض متفاوتی داشته باشد.
نکته مهم در مصرف داروها تنظیم درست دوز آن ها است. یعنی اگر داروها به مقدار کمی تجویز شود و به تدریج دوز داروها بالا برده شود احتمال عوارض بسیار اندک خواهد بود. حتی اگر عوارض نیز دیده شود ، بسیار ملایم خواهد بود و عارضه خطرناکی را در پی نخواهد داشت. در بروشور این داروها معمولا درصد احتمال بروز عوارض ذکر نمی شود و شما ممکن است نگران باشید که کودکتان با مصرف این داروها دچار عارضه قلبی شود یا این که تشنج کند و… . در صورتی که همه این ها عوارضی است که در دوزهای بالا دیده می شود و اختصاص به دوزهای معمول برای کودکان ندارد و از طرف دیگر افزایش تدریجی دارو از عوارض ناشی از آن پیشگیری می کند.
بنابراین در نهایت این ما هستیم که تصمیم می گیریم چه درمانی می تواند برای فرزندمان مفیدتر باشد. برای اتخاذ تصمیم درست بهتر آن است که با روان پزشک و یا روانشناس زبده ای مشورت نماییم ، مسائل را سبک سنگین کنیم و در نهایت راهی را که برای فرزندمان مفید تر است، انتخاب نماییم.