جام جم سرا: بر اساس گزارش روزنامه «دیلی میل»، او نخست در دانشگاهی در مادرید، و پیش از اینکه دوره کارشناسی ارشد را در دانشگاهی در مکزیک بگذراند، خبرنگاری میخوانده است اما تصاویری از او به دست آمده که نشان میدهد او در آن جا سیگارفروشی میکرده است. این تصاویر در اواسط دهه نود، زمانی گرفته شده است که ملکه در دانشگاهی در مکزیک دانشجو بوده است.
در این مطلب آمده: «همسر پادشاه فیلیپ ششم که اکنون به عنوان ملکه لتیزیا شناخته میشود، در این تصاویر در بلوزی دیده میشود که نام برند سیگار بر روی آن نوشته شده، همراه با جین و یک شال قرمزرنگ. تصاویر نشان میدهد لتیزیا در حالی که لبخند بر لب دارد، در آن اطراف میچرخیده و اطلاعاتی درباره برند آن سیگار ارائه میکرده است تا با فروش آنها امرار معاش کند.»
در رقابتی که بین ۳۰ دختر از کشور کره جنوبی برگزار شد، یک دختر ۲۴ ساله به عنوان ملکه زیبایی کره جنوبی در سال ۲۰۱۵ انتخاب شد.
لی مین جی دختر ۲۴ ساله که از منطقه گیونگی Gyeonggi در این رقابت ها شرکت کرده بود توانست به عنوان ملکه زیبایی کره در سال ۲۰۱۵ انتخاب شود.
این رقابت ها در شهر سئول کره جنوبی برگزار می شد.
این دختر برای بدست آوردن این عنوان با ۲۹ دختر دیگر از سرتاسر کره جنوبی رقابت داشت.
لی مین جی با برنده شدن در این رقابت, اجازه حضور در مسابقات انتخابی دختر شایسته جهان در سال ۲۰۱۶ را نیز به دست آورد.
نفر دوم این مسابقات یک دختر ۲۰ ساله با نام کیم جونگ جین می باشد.
لی مین جی در رشته خوانندگی از دانشگاه فارغ التحصیل شده است.
پنجاه و پنجمین دور رقابتهای انتخاب ملکه زیبایی جهان با حضور نمایندگان ۷۰ کشور در روز (۵ نوامبر/ ۱۴ آبان) در توکیوی ژاپن برگزار شد. در جریان این رقابتها ادمار مارتینز، نماینده ۲۰ ساله ونزوئلا، که در سال ۲۰۱۴ به عنوان ملکه زیبایی کشورش دست یافته بود به عنوان ملکه زیبایی جهان انتخاب شد.
Edymar Martínez، نماینده ونزوئلا همچنین موفق شد عنوان “بهترین اندام” را نیز بدست آورد.
اونیس اونیانگو از کنیا در جریان رقابتهای ملکه زیبایی جهان در رتبه دوم قرار گرفت.
ده نماینده از کشورهای ونزوئلا، هندوراس، کنیا، ویتنام، آمریکا، برزیل، مکزیک، فیلیپین، تایلند و بریتانیا به مرحله نهایی این رقابتها راه یافتند. (عکس: لیندسی بکر، نماینده آمریکا که در رتبه چهارم جای گرفت)
در جریان رقابتهای ملکه زیبایی جهان، بهترینهای دیگری نیز انتخاب میشوند. آریسا ناکاگاوا نماینده ژاپن با ارائه کیمونو، موفق شد عنوان بهترین “پوشش ملی” را برای کشورش بدست آورد.
در تاریخ رقابتهای ملکه زیبایی جهان بیشترین برندگان از کشورهای آمریکای لاتین همچون ونزوئلا، کلمبیا، پرتوریکو، مکزیک، اکوادور، کاستاریکا بودهاند. جالب اینکه از این محدوده، برزیل تنها یکبار و در سال ۱۹۶۸ موفق به کسب عنوان ملکه زیبایی شده است. (عکس: یااوزکا روئیز، نماینده نیکاراگوئه با لباس ملی)
در رقابتهای ملکه زیبایی، پارک آرئوم، از کره به عنوان ملکه زیبایی آسیا انتخاب شد.
در مطالب بالا نکاتی جالب از ماهیت ، هدف و معیار مسابقه ملکه زیبایی جهان وجود دارد.
او در ۲۳ رجب ۱۳۱۰ به عقد محمدعلی میرزا فرزند مظفرالدین میرزا ولیعهد درآمد. وی در سال ۱۹۴۷ م (۱۳۲۶ ش) هفده سال پس از مرگ پسرش احمدشاه درگذشت.
ملکه جهان خانم فرزند کامران میرزا نایبالسلطنه و سرورالدوله در سال ۱۲۹۲ق/ ۱۸۷۵م متولد شد. از تحصیل و نوع زندگی ملکه جهان در دورهای که در منزل پدر خود بود اطلاعی در دست نیست.
او در ۲ شعبان ۱۳۱۰ به عقد محمدعلی میرزا اعتضادالسلطنه، فرزند مظفرالدین میرزای ولیعهد درآمد. یکی از شرایط این ازدواج که از سوی ملکه جهان و پدرش کامران میرزا تعیین شد طلاق همسر صیغهای اعتضادالسلطنه بود که این شرط پذیرفته شد.
حاصل ازدواج وی با محمدعلی میرزا اعتضادالسلطنه (محمدعلی شاه آینده) پنج فرزند بود که به ترتیب عبارت بودند از احمد میرزا، محمدحسن میرزا، محمود میرزا، عبدالمجید میرزا و فاطمه خانم. احمد میرزا در سن ۳۲ سالگی و محمد حسن میرزا در ۴۲ سالگی درگذشتند.
ملکه جهان به همراه سه فرزند خود
و محمدعلی میرزا از آن پس دیگر همسری برنگزید. یک سال بعد در ۴ رجب ۱۳۱۱ ملکه جهان برای حرکت به سمت تبریز، مقر ولیعهد، آماده شد. محمدعلی میرزا حال به مقام ریاست کل قشون آذربایجان منصوب شده بود. مراسم عزیمت با شکوه بسیار صورت گرفت: « افواج رکاب با شاگردهای دو مدرسه بی معنی از دم سر در الماسیه تا باغ امیریه صف بسته بودند. تمام شاهزادگان و وزراء و صاحبمنصبان نظامی و قلمی حاضر بودند. جمعیت تماشاچی زن و مرد بی حساب بود. خیلی تماشا داشت. فیلبانباشی هم با فیل جلو جلو حرکت میرفت… تهیه جهیز برای این عروس بیش از حد و اندازه دیدهاند. هیچ عروسی با این همه جهیزیه دیده نشده است».
محمدعلیشاه قاجار (۱۲۵۱ – ۱۳۰۴ ش) ششمین پادشاه از دودمان قاجار بود. او در ۱۲۸۵ خورشیدی به سلطنت رسید و به مخالفت با مشروطه پرداخت. مجلس شورای ملی را به توپ بست و آزادیخواهان را به قتل رساند. این رویدادها به استبداد صغیر معروف است. او پس از فتح تهران توسط مشروطهخواهان، به سفارت روس پناهنده شد و با فشارهای داخلی و خارجی مجبور به ترک ایران شد. مشروطهخواهان پس از وی پسر خردسالش احمدشاه را به سلطنت انتخاب کردند.
ملکه جهان پس از مرگ پسرش احمدشاه سال ها در فرانسه به همراه خاندانش زندگی کرد. او به جز فرزندان ذکرشده فرزندی ناخوانده به نام خانم، فرزند خواهر شوهرش (خواهر محمدعلی شاه و یکی از دختران مظفرالدین شاه) داشت که پس از قضیه او و پدرش توسط خواهرشوهرش در سفارت روسیه به هنگام فرار محمدعلی شاه به او سپرده شد.
ملکه جهان خانم در آبان ۱۳۲۶ در سن کلوی فرانسه درگذشت و در کنار فرزند و همسر و دیگر اعضای خاندان قاجار در کربلا دفن شد. کتاب برهانالایمان که مجموعهای از ادعیه و اذکار است تالیف اوست.
ملکه رنجبر بازیگر سینما و تلویزیون گفت: این روزها حال خوشی ندارم و فکر می کنم که به خط آخر زندگی ام رسیده ام. تنگی نفس باعث شده حال خوبی نداشته باشم.
وی افزود: از خوردن داروهای گوناگون خسته شده ام و نمی دانم که چرا نمی میرم. من منتظر مرگ هستم و یقین دارم که حالم بهتر نخواهد شد.
رنجبر ادامه داد: هفتاد سال برای هنر این مملکت خدمت کرده ام اما حالا هیچ کس به سراغم نمی آید و از من حالی نمی پرسد همه به فکر پول درآوردن هستند.
بازیگر “زیر آسمان شهر” خاطر نشان کرد: من زحمت بسیاری برای هنر این مملکت کشیدم تو سری زیادی خوردم اما حالا که زمان قدرشناسی است کسی سراغی از من نمی گیرد فکر نمی کردم برای خودم چاه کنده باشم.
سرکار خانم ملکه رنجبر که از بازنشستگان محترم شهرداری تهران هستند و سالهای بسیاری چه پیش از انقلاب و چه پس از آن در عرصه هنر بازیگری تئاتر، سینما و تلویزیون فعالیت داشته و همچنان دارند، گفتگویی کوتاه با این هنرمند گرانقدر و بازنشسته شهرداری تهران در ادامه می آید.
بیوگرافی
در سال ۱۳۱۳ در خانواده ای هنرمند به دنیا آمدم. دوران تحصیل خود را در تهران سپری کرده و از همان دوران کودکی وارد عرصه تئاتر و سینما شدم. در دوران جوانی برای اجرای تئاتر به شیراز رفته و در آنجا جوانی تحصیل کرده به بنده علاقه مند شد و با هم ازدواج کردیم. اما متاسفانه ایشان در جوانی دار فانی را وداع گفته و مرا با پسرمان تنها گذاشتند. پس از آن پسرم را برای ادامه تحصیل به انگلیس فرستاده و ایشان تحصیلات دانشگاهی را در آنجا به پایان رسانده و پس از بازگشت به ایران، شرکتی ثبت کرده و به لطف خداوند در کارش بسیار موفق است.
خانواده ای هنرمند
پدر و مادر بنده هر دو گرجستانی هستند. حدود یکصد سال پیش پدرم که کارگردان بزرگی بودند به همراه مادرم برای اجرای تئاتری (به زبان ترکی) در شمال ایران، وارد ایران عزیز شدند و پس از آن در ایران ماندند. پدرم جزو اولین کسانی بود که تئاتر را در ایران اجرا کرد و مادرم سومین زن مسلمانی بودند که به روی صحنه تئاتر رفتند. مدارک فعالیت پدر و مادرم در موزه سینما واقع در باغ فردوس است. پس از آن خواهرانم، گیلان رنجبر، ایران رنجبر، علویه رنجبر، عاطفه رنجبر وارد عرصه تئاتر شدند که متاسفانه همه آنها از دنیا رفته اند. من بازمانده این خانواده هستم. پدرم در زمان حیات از من خواسته تا آخرین لحظه در صحنه تئاتر بمانم و تا اکنون سعی کردم به این خواسته پدرم جامعه عمل بپوشانم.
شروع فعالیت از دوران کودکی
شروع فعالیت هنری بنده به سن ۸ سالگی و بازی در تئاتر بینوایان در نقش کزت باز می گردد که روزنامه همشهری در یکی از مصاحبه ها مرا با عنوان اولین کزت ایران نام برد. اما شروع فعالیت حرفه ای بنده به سن ۱۴ سالگی و بازی در صحنه تئاتر باز می گردد. پس از چند سال فعالیت در تئاتر در سن ۱۶ سالگی به سینما دعوت شدم. اولین فیلم سینمایی بنده با عنوان محکوم بیگناه به پرده سینما رفت و نصیب و قسمت، فردا روشن است، گناه من چیست، اعتراف، کابوس و تعداد بسیاری دیگر از جمله فیلم های سینمایی بنده در پیش از انقلاب است. پس از انقلاب نیز در چندین فیلم سینمایی حضور داشتم. چندین سال نیز در رادیو فعالیت کردم. در آن زمان که هنوز تلویزیون وارد خانه های ما نشده بود و ما نمی دانستیم چیست، به همراه تعدادی از بازیگران مطرح آن زمان برنامه های زنده اجرا میکردیم.
پدر و دختر در شهرداری تهران
من از طریق پدرم که ایشان نیز کارمند شهرداری بودند به شهرداری وارد شدم. در سن ۱۸ سالگی وارد شهرداری تهران شدم. در این سن یکی از بازیگران معروف تئاتر و سینما شده بودم و همه در سازمان مرا می شناختند و به بنده بسیار لطف داشتند، چرا که من شب ها در تئاتر کار می کردم و اکثر روزها هم به رادیو و یا تلویزیون می رفتم و مدیر کل ها به همه گفته بودند که کاری با من نداشتند باشند، چرا که من یکی از هنرمندان این مرز و بوم هستم و اجازه دهند به کار هنریم ادامه دهم. حتی مرا بسیار مورد تشویق خود قرار می دادند. برخی روزها حتی اتفاق می افتاد که من به شهرداری نمی رفتم، اما هیچگاه به من خرده نگرفتند و من واقعا راضی بودم. خدمت بنده در شهرداری تهران تا سال ۵۸ ادامه داشت و در این سال پس از ۲۰ سال فعالیت در شهرداری مرا بازنشسته کردند.
فعالیت ها پس از انقلاب
پس از انقلاب چند سالگی را به کشور انگلیس رفته تا در کنار فرزندم روزگار را سپری کنم. این مهاجرت حدود ۲۰ سال به طول انجامید و به درخواست پسرم که بسیار علاقه مند بود علم و تجربه به دست آورده اش را در ایران به کار بندد، به ایران بازگشتم. پس از بازگشت به ایران برای فعالیت در تلویریون دعوت به کار شدم و بدین ترتیب فعالیت هنری خود را دومرتبه آغاز کردم و یکی از بازی های موفق بنده، بازی در سریال طنز «زیر آسمان شهر» است که با اقبال خوبی از سوی تماشاگران روبرو شد. پس از آن در چندین فیلم سینمایی از جمله موتور هزار، نیش زنبور، از ما بهتران و … دعوت به همکاری شده و بازی کردم.
حقوق بازنشستهها کم است
حدود دو سال پیش عده ای از همکاران در سازمان بازنشستگی به ملاقات بنده آمدند که از این فرصت استفاده کرده و از آنها تشکر می کنم. هم چنین مدیران ارشدی که اکنون در شهرداری و سازمان بازنشستگی هستند توجه ویژه ای به بازنشسته ها دارند که جای بسی امیدواری است. از جمله خدمات رفاهی که برای بازنشسته ها در نظر گرفته اند جای قدردانی دارد. البته این نکته را یاد آور شوم حقوقی که به بازنشسته ها داده می شود اصلا مناسب شأن آنها نیست و با توجه به مخارج امروز به هیچ عنوان پاسخگوی نیازهای این عزیزان نمی باشد. البته من در کنار حقوق بازنشستگی با توجه به فعالیت هنری که دارم می توانم اموراتم را بگذرانم، اما بسیاری از بازنشسته ها پس از بازنشستگی فعالیت کاری نداشته و مجبورند با حقوقی که این سازمان به آنها می دهد امورات خود را سپری کنند که به نظرم بسیار مشکل است.
بازنشستگی غیر منتظره
یادم می آید روزی که به من ابلاغ کردند که بازنشسته شدم با صدای بلند شروع کردم به گریه کردن. رئیس دفترم به من گفت: این اتفاقی است که برای همه ما می افتد و من پاسخ دادم: برای من خیلی زود اتفاق افتاد و متاسفانه من بازنشست شدم. البته فعالیت هنری من در بازنشسته شدنم بی تاثیر نبود، چرا که آن زمان تازه انقلاب شده بود و به نوعی با افرادی چون من که بازیگر و هنرمند بودند برخورد می کردند.
من هم همین توصیه را به همکارانم که در شرف بازنشستگی هستند می کنم، اینکه دوران بازنشستگی گریز نا پذیر است و بالاخره روزی می رسد و چه بهتر که در سنی بازنشسته بشیم که بتوانیم فعالیت کنیم نه اینکه قوای جسمانی خودمان را نیز از دست داده باشیم. اینست که سالها از بازنشستگی من در شهرداری می گذرد و من هنوز احساس نمی کنم که بازنشسته شده ام.
ملکه رنجبر از سن شش سالگی فعالیت هنری خود را شروع کرد. از مهمترین فیلمهایی که او بازی کرده می توان به اعتراف (مجید فهیم خواه) و دو فیلم ابوالحسن داوودی یعنی مرد بارانی و نان و عشق و موتور ۱۰۰۰ اشاره کرد. او سابقه بازی در سریال داستان یک شهر اصغر فرهادی را هم دارد.
ملکه رنجبر فرزند عبادالله رنجبر هنرمند و از اولین پایهگذاران تئاتر در سال ۱۳۱۷ در رشت متولد شد. تحصیلات خود را تا مقطع سوم متوسطه در رشت و همدان ادامه داد و پس از آن زیر نظر پدرش تعلیم بازیگری دید. او از سن شش سالگی با ایفای نقش «کوزت» در نمایش بینوایان فعالیت خود را آغاز کرد. سپس در سال ۱۳۲۷ به تهران رفت و به ادامه بازیگری در «تئاتر سعدی» پرداخت. رنجبر از بدو افتتاح تلویزیون با اجرای برنامههای زنده به همکاری با آن سازمان پرداخت و در سال ۱۳۳۵ کار در رادیو را شروع کرد. وی همچنین در شهرداری هم کار کرده است.
وی این روزها به افسردگی مبتلا شده و از مسئولین تئاتر و عرصهٔ هنر به خاطر بیتوجهیشان به وی و دیگر هنرمندان رنجیده خاطر بود. وی همچنین گفته که از خوردن داروهای مختلف خسته شده و مرگ خودش را انتظار می کشد.
|
|
سال | نام | سمت | کارگردان | توضیحات |
---|---|---|---|---|
۱۳۹۲ | تلهفیلم «هیچ و پوچ» | بازیگر | مهدی فارغی | |
۱۳۹۰ | سایه روشن | بازیگر | آرش معیریان | |
۱۳۸۹ | تلهفیلم «یه قندون نمک» | بازیگر | منوچهر صفرخانی | این تلهفیلم در آغاز «راز پیرمردها» نام داشت.[۲] |
۱۳۸۸ | دفتر مشق | بازیگر | کریم سربخش | شبکه قرآن |
۱۳۸۸ | دفترخانه شماره ۱۳ | بازیگر | سید وحید حسینی | شبکه ۱ |
۱۳۸۷–۱۳۸۸ | آشپزباشی | بازیگر | محمدرضا هنرمند | شبکه ۱ |
۱۳۸۶–۱۳۸۷ | پاتوق | بازیگر مهمان | شاهین باباپور | |
۱۳۸۶ | من و پوتی (سری سوم) | بازیگر | حمید قدکچیان مسعود فرخنده | |
۱۳۸۴–۱۳۸۵ | من و پوتی (سری دوم) | بازیگر | بهرنگ توفیقی | شبکه ۲ |
۱۳۸۲ | عباسقلیخان دوم | بازیگر | ؟ | برنامه کودک و نوجوان شبکه ۱ |
۱۳۸۱ | زیر آسمان شهر – سری سوم | بازیگر | مهران غفوریان | شبکه ۳ |
۱۳۸۰ | زیر آسمان شهر – سری دوم | بازیگر | مهران غفوریان | شبکه ۳ |
۱۳۸۰ | روزهای آرزو | بازیگر | شاهرخ حمیدیمقدم | |
۱۳۸۰ | زیر آسمان شهر – سری اول | بازیگر | مهران غفوریان | شبکه ۳ |
۱۳۷۹ | داستانهای نوروز | بازیگر | مرضیه برومند | شبکه ۱ |
۱۳۷۸ | بوی خاک | بازیگر | علی بیابانی | شبکه ۱ |
۱۳۷۸ | ورثه آقای نیکبخت | بازیگر | مرضیه برومند | |
۱۳۷۸ | فردا آفتابی است | بازیگر | مسعود رشیدی | شبکه ۲ |
۱۳۷۸ | داستان یک شهر – سری اول | بازیگر | اصغر فرهادی | شبکه تهران |
۱۳۷۷–۱۳۷۸ | محاکمه | بازیگر مهمان | حسن هدایت | شبکه ۱ |
۱۳۷۷ | ماجراهای خانوادهٔ تمدن | بازیگر | غلامعباس قنبری امیرمسعود تیمورخواه | از برنامه «سیمای خانواده» شبکه ۱ پخش میشد. |
۱۳۷۶ | گردنبند | بازیگر | سیدهاشم میرطالبی | در رمضان ۱۳۷۶ از شبکه ۳ پخش شد. |
۱۳۷۵–۱۳۷۶ | بازگشت پرستوها | بازیگر | ابوالقاسم طالبی | شبکه ۲ |
۱۳۷۵–۱۳۷۶ | تهران ۱۱–۵۹۵ ج ۴۸ | بازیگر | مرضیه برومند | بازی در اپیزود «تحقیق» |
۱۳۷۵ | خانه به خانه | بازیگر | کیانوش عیاری | شبکه ۱ |
۱۳۷۴ | زیر گنبد کبود | بازیگر | بهمن زرینپور | شبکه تهران |
؟ | رنگ سبز نارون | بازیگر | علی بیابانی | اواسط دهه هفتاد در برنامه «سیمای خانواده» پخش میشد. |
۱۳۷۴ | داستان یک شهر | بازیگر | خسرو معصومی | این مجموعه در ابتدا «خانههای شاد» نام داشت و از شبکه ۱ پخش میشد و نباید آنرا با سریالی دیگر به همین نام به کارگردانی اصغر فرهادی (۱۳۷۸- شبکه تهران) اشتباه کرد. |
۱۳۷۲ | شیطان در خانه | بازیگر | محمدرضا زهتابی | شبکه ۱ |
۱۳۵۱ | نمایش موزیکال «آرشین مالالان» | بازیگر | محمد عبدی | نویسنده: «عُزیر حاجیبیگف» |
۱۳۴۵ | پهلوانان | بازیگر | ؟ | |
۱۳۳۸ | تلهتئاتر «آیدا و مرد صیاد» | بازیگر | هوشنگ خسروی | این نمایشنامهٔ تلویزیونی، از اولین نمایشنامههای پخش شده از تلویزیون خصوصی ایران (تلویزیون «ثابت پاسال») بود |
مصاحبه با او را در ادامه بخوانید.
ایکول الیکزانوا یکی از ملکه های زیبایی مشهور آسیایی است که با انتشار عکسی زیبا از حجابش خبر مسلمان شدنش را علنی کرد .ملکه زیبایی اهل قرقیزستان تصمیم گرفته است از این پس حجاب اسلامی را رعایت کرده و این خبر را برای ۲۱۱ هزار طرفدارش در شبکه مجازی اعلام کرد. ایکول الیکزانوا در آخرین پست خود که تصویری از او با روسری را نشان می دهد نوشت:من تصمیم گرفته ام از این پس حجاب به سر کنم و این تصمیم خودم است. خانواده ام نیز موافق این کار هستند و من بسیار از این تصمیم راضی و خوشحال هستم.
عکس ملکه زیبایی قرقیزستان قبل از مسلمان شدن
این ملکه زیبایی قرقیزی همچنین اعلام کرده که از این پس همیشه حجاب خواهد داشت. برپایه این گزارش به نقل از aboutislam.net، تصمیم جدید این دختر ۲۵ ساله برای داشتن حجاب بحث های اینترنتی گسترده ای را برانگیخته است.با این حال او از تصمیم خود ابراز رضایت می کند و معتقد است کسانی که با تصمیم او مخالفت می کنند مذهب را نمی شناسند. ایکول همچنین می نویسد:بیایید نسبت به همدیگر مهربانتر باشیم و احترام گذاشتن بیاموزیم.
ایکول الیکزانوا ملکه زیبایی محجبه
در این میان عده زیادی از طرفداران ایکول از تصمیم او حمایت کرده و در رابطه با پوشیدن حجاب نوشته اند:این اقدام، حقیقتا شجاعانه است .چنین انتخابی قطعا ساده نبوده است. این بازیگر مسلمان قرقیز همچنین اعلام کرده است که از این پس تنها در فیلم هایی ایفای نقش می کند که حجاب داشته و پوشیده باشد. در غیر این صورت وقتش را صرف امور خیریه و کمک کردن به دیگر دختران مسلمانی می کند که آن ها نیز حجاب را انتخاب کرده اند.
سونیا بیطوشی بیوگرافی ، سونیا بیطوشی اینستاگرام ، زندگی نامه سونیا بیطوشی ،قد سونیا بیطوشی ،sonia beytoushi instagram
دختری که هم اکنون در زمینه مد و لباس فعالیت دارد و می خواهد در مراسم ملکه زیبایی سال ۲۰۱۷ شرکت کند تا مقام بدست آورد. در مسابقات پرطرفدار ملکه زیبایی امسال ۲۰۱۷ دختر کرد تبار ایرانی شرکت کرده و مصمم است با پیروزی بر رقبا ملکه زیبایی جهان شود.
سونیا بیطوشی ، Sonia Beytoushi طراح کرد ایرانی مد و لباس، می گوید می خواهد به عنوان نماینده ایران در رقابت های سال آینده دختر شایسته جهان شرکت کند و مطمئن است در مقایسه با دیگر دختران کرد، که کشور مستقلی ندارند، ایرانی بودنش شانس بیشتری به او برای موفقیت می دهد.
بخش انگلیسی پایگاه خبری کردی «رووداو» در گزارشی از اربیل، مرکز اقلیم کردستان عراق، با ذکر این مقدمه از قول خانم بیطوشی ایرانی نوشت «در انتخاب من به عنوان دختر شایسته ایران تردیدی نیست … همه ایرانی ها مرا به عنوان ملکه زیبایی خود می بینند.»
اطلاعات فیس بوک خانم بیطوشی نشان می دهد او در شهر مهاباد از شهرهای کردنشین استان آذربایجان غربی در ایران دبیرستان رفته و در رشته مهندسی نرم افزار در دانشگاه آزاد این شهر درس خوانده است.
سونیا بیطوشی قرار است در رقابت های بین المللی دختر شایسته ۲۰۱۷ در ویتنام شرکت کند. او با بیان این که «از حمایت مردم کردستان و ایران برخوردار است و این موضوع به او انرژی و انگیزه می دهد،» ابراز امیدواری کرده است که به پیروزی برسد.
instagram soniabeytoushi
مشخصات فردی | |
نام: | soni cent |
تاریخ تولد: | ۱۳۷۰ |
جنسیت: | زن – مجرد |
محل سکونت: | iran – mad city |
درباره من: | man adamiyam ba ye shakhsiyate ajib asheghe shohrat va ghodratam ama na az rahaye manfish afkare motafavetam mano ajib karde albate estedadaye ziyadamam baese motafavet budanam shode |
مشخصات تماس | |
ایمیل: | sonya.dancestar@yahoo.com |
تحصیلات | |
سطح تحصیلات: | دانشجو |
رشته تحصیلی: | computer |
محل تحصیل: | mad city |
علایق | |
علایق: | too tafriha mosaferato kharido tanavo”o doos daram |
فیلمها و سریالها: | faghat tarsnako comedi |
موسیقی مورد علاقه: | rock,pop,R&B.khareji |
ورزشهای مورد علاقه: | too varzesha be basketo shenavo footsalo box alaghe daram asheghe tennisam |
تقریبا همه معلمان و استادانش میدانستند که آیندهی پرشکوهی در انتظار اوست؛ در المپیاد جهانی ریاضی با نمره کامل مدال طلا گرفت، در ۳۱ سالگی استاد تمام یکی از برترین دانشگاههای جهان شد و سرآخر برترین مدال ریاضیات جهان را برد. با زندگینامهی «مریم میرزاخانی» ریاضیدان برجستهی ایرانی همراه باشید.
مریم میرزاخانی در ۱۳ام اردیبهشت ۱۳۵۶ (۳ام مه ۱۹۷۷) در تهران به دنیا آمد. پدرش احمد میرزخانی یک مهندس برق شناخته شده بود و ریاست هیأت مدیره مجتمع آموزشی نیکوکاری «رعد» را بر عهده داشت. مریم سومین فرزند خانواده میرزاخانی است. او دو برادر و یک خواهر بزرگتر هم دارد. پدرش در مصاحبه با مجله دانستنیها می گوید اوایل هیچ فرقی با بقیه هم سن و سالهایش نداشت: «مریم مثل همه بود. درس خواند و بالا رفت. با کوشش و تلاش. زندگی روزمرهاش هم ساده، مثل همه، به درس و مشق و مطالعه میگذشت.» با اتمام تحصیلات ابتدایی مریم جنگ ایران و عراق هم پایان مییابد و او با شرکت در اولین دوره جذب استعدادهای درخشان وارد دبیرستان فرزانگان تهران (زیر نظر سمپاد) میشود. مادرش در تمام دوران تحصیل و حتی بعدها در کار و زندگی، مهمترین و استوارترین حامی و مشوق اوست.
آنطور که پدرش میگوید ۱۵-۱۶ ساله که بود میدانست که قطعا میخواهد ریاضی بخواند و در دبیرستان و دانشگاه ادامهاش بدهد. این شد که تصمیم گرفت در المپیاد ریاضی شرکت کند. هرچند خودش داستان را کمی متفاوت تعریف میکند: «بچه که بودم دوست داشتم نویسنده شوم. هر داستانی که به دستم میرسید و در واقع هر کتابی که به دستم میرسید میخواندم. اما قبل از آخرین سال حضورم در دبیرستان هیچ وقت فکر نمیکردم ریاضیدان شوم… برادرم کسی بود که مرا به طور عام به علم علاقهمند کرد. او هرچیزی که در مدرسه میآموخت، برای من تعریف میکرد و فکر میکنم اولین خاطرهای که از ریاضیات دارم این بود که او مطلبی درباره جمع کردن اعداد ۱ تا ۱۰۰ را که در مجلهای خوانده بود، برایم مطرح کرد و اینکه چگونه گاوس با روشی نوآورانه آن را حل کرده بود. این اولین باری بود که از زیبایی یک راه حل ریاضی به شوق میآمدم و مجذوب آن میشدم. [اما شاید شرکت در المپیاد ریاضی موضوع را تغییر داد]؛ البته وقتی وارد تیم المپیاد ریاضی شدم نمیخواستم ریاضی بخوانم، فکر میکردم که مهندس شوم ولی بعد با کلاسهایی در دانشگاه شریف و برخوردهایی که با بچههای سالهای بالاتر از خودمان داشتیم نه تنها من بلکه بقیه بچههایی که همدوره بودیم هم تصمیم گرفتیم ریاضی بخوانیم.» میرزاخانی در سالهای ۱۳۷۳ و ۱۳۷۴ (سال سوم و چهارم دبیرستان) از دبیرستان فرزانگان موفق به کسب مدال طلای المپیاد ریاضی کشور شد و بعد از آن در سال ۱۹۹۴ میلادی در المپیاد جهانی ریاضی هنگکنگ با ۴۱ امتیاز از ۴۲ امتیاز مدال طلای جهانی را از آن خود کرد. سال بعد هم (۱۹۹۵) در المپیاد جهانی ریاضی که در کانادا برگزار شد مدال طلا را این بار با نمره کامل (۴۲ از ۴۲) به دست آورد.
مریم میرزاخانی توانست دو سال پشت سر هم در المپیاد جهانی ریاضی مدال طلا بگیرد.
عبادالله محمودیان استاد دانشگاه صنعتی شریف و از مسئولان برگزاری المپیاد ریاضی در گفتگویی پیرامون مریم میرزاخانی که در سالنامه شرق ۱۳۹۳ منتشر شده گفته: «در سال ۱۳۷۲ از دکتر حدادعادل درخواست کردم اجازه دهند ایشان (مریم میرزاخانی) در المپیاد شرکت کنند چون آن زمان فقط سال سومیها امکان شرکت در المپیاد را داشتند و ایشان سال دوم بودند. در نهایت هم انتخاب شدند و سال بعد شرکت کردند و خانم میرزاخانی طی دو بار شرکت در المپیاد جهانی هر دوبار طلا گرفت. در ۳۰ تیر سال ۱۳۷۳ وقتی که از المپیاد برمیگشتند دکتر حدادعادل در سرمقاله روزنامه اطلاعات همه این ماوقع را نوشت.» بهرنگ نوحی، استاد ریاضی دانشگاه کویین مری لندن، وقتی مریم میرزاخانی دوم دبیرستان بود در یک دوره حل مساله المپیاد به او و چند نفر دیگر درس میداد: «از همان زمان مشخص بود که مریم میرزاخانی و دوستش رویا بهشتی جزو بهترینها هستند.» به گفته بهرنگ نوحی، مریم میرزاخانی اولین دختری بود که به تیم المپیاد ریاضی ایران راه یافت. مریم میرزاخانی همچنین اولین دختری بود که در المپیاد ریاضی ایران طلا گرفت. اولین کسی که دو سال مدال طلا گرفت و اولین فردی بود که در آزمون المپیاد ریاضی نمره کامل گرفت. میرزاخانی و بهشتی بعدا با هم کتابی تحت عنوان «نظریه اعداد» نوشتند. مریم که عاشق ریاضی بود با پایان دبیرستان، ریاضیات را در دانشگاه صنعتی شریف ادامه داد و دورههای لیسانس و فوق لیسانس خود را در این دانشگاه به پایان رساند.
واقعهی سقوط اتوبوس دانشجویان نخبه
در همان دوران تحصیل کارشناسی بود که به همراه تیم دانشگاه شریف برای شرکت در مسابقات ریاضی دانشجویی به اهواز سفر کرد ولی تیم دانشجویان شریف در مسیر برگشت خود از اهواز به تهران دچار حادثه شد. اسفند سال ۱۳۷۶ بود که خبر سقوط به درهی اتوبوس حامل این تیم، متشکل از افردی چون مریم میرزاخانی، ایمان افتخاری و حسین نمازی که همگی نفرات برتر ریاضیات کشور بودند، جامعه ایران را شوکه کرد. در آن فاجعه ۶ دانشجوی شریف شامل آرمان بهرامیان، رضا صادقی – برنده دو مدال طلای المپیادجهانی – علیرضا سایهبان، علی حیدری، فرید کابلی، دکتر مجتبی مهرآبادی و مرتضی رضایی دانشجوی دانشگاه تهران که اغلب از برگزیدگان المپیادهای ملی و بینالمللی ریاضی بودند، جان خود را از دست دادند و در این بین غم سنگینی جامعه ریاضیات ایران را فراگرفت، چرا که فعالان این حوزه میدانستند چه استعدادهای درخشانی در آن اتوبوس بودند. خوشبختانه میرزاخانی در آن حادثه تنها آسیب دید و یکی از بازماندگان آن شب تاریک ریاضیات ایران محسوب میشود.
میرزاخانی در ۳۱ سالگی در دانشگاه استنفورد به عنوان استاد مشغول به تدریس شد.
مریم با پایان دوره فوق لیسانس برای ادامه تحصیل قصد مهاجرت کرد؛ دانشگاه هاروارد بورسیهاش کرد و میرزاخانی برای گذراندن دورهی دکترا به ایالات متحده رفت. پدرش در این باره میگوید: «مریم رفت آنجا چون رشته تحصیلیاش را بهتر می توانست ادامه بدهد. امکان رشدش بیشتر بود. وقتی در این سطح میروی حتما امکانات بیشتری هم داری.» پدرش می گوید که با تصمیم رفتن مخالفت نکرده اما آسان هم نبوده: «مخالفت نداشتم اما آدم حتما ناراحت میشود. حتی پر زدن یک گنجشک هم آدم را ناراحت میکند.» بهرنگ نوحی میگوید: «به محض اینکه در هاروارد شروع کرد مشخص بود که کارش خوب است. مشخص بود که تز دکترایش یک تز انقلابی است.»
در سال ۲۰۰۴ با اخذ مدرک دکترای هاروارد به سرپرستی «کورتیس مکمولن»، از برندگان جایزه فیلدز، در دانشگاههای پرینستون و استنفورد به تدریس مشغول شد. یک سال بعد در سال ۲۰۰۵ نشریهی پاپیولار ساینس آمریکا او را به عنوان یکی از ۱۰ ذهنِ جوان جهان برگزید و تجلیل کرد. میرزاخانی مدتی در پرینستون درس میداد ولی بعد به استنفورد رفت و کار تدریس و پژوهش را در آنجا پی گرفت. او در شهریور ۱۳۸۷ (اول سپتامبر ۲۰۰۸) و در ۳۱ سالگی به درجه استادی (Professor) این دانشگاه رسید.
فعالیتها و افتخارها
میرزاخانی در سال ۱۹۹۹ میلادی موفق شد راهحلی برای یک مشکل ریاضی پیدا کند. ریاضیدانان مدتهای طولانی است که به دنبال یافتن راه عملی برای محاسبه حجم رمزهای جایگزین فرمهای هندسی هذلولوی بودهاند و در این میان مریم میرزاخانی جوان در دانشگاه پرینستون نشان داد که با استفاده از ریاضیات شاید بتوان بهترین راه را به سوی دست یافتن به راهحلی روشن در اختیار داشت.
او به همراه ۹ محقق برجسته دیگر در چهارمین نشست ۱۰ استعداد درخشان نشریه پاپیولار ساینس در آمریکا مورد تقدیر قرار گرفت. به نوشته USA Today این فهرست ۱۰ نفره، شامل محققان و نخبگان جوانی است که در حوزههای ابتکاری مشغول به فعالیت هستند و با این حال معمولاً از چشم عموم پنهان ماندهاند. این فهرست بر اساس پیشنهادهای ارائه شده از سوی سازمانهای گوناگون، رؤسای دانشگاهها و ناشران انتشارات علمی برگزیده شدهاند. این محققان برجسته جوان در حوزههای گوناگونی از گرافیک رایانهای تا ریاضیات و علوم رباتیک، افقهای تازهای در مرزهای جهان اطراف ما گشودهاند که مریم میرزاخانی ریاضیدان ایرانی یکی از آنها است.
میرزاخانی در سال ۲۰۰۹ به خاطر دستاوردهایش در ریاضیات برنده جایزه بلومنتال شد. در اعلامیهای که انجمن ریاضی آمریکا به مناسبت برنده شدن این جایزه برای میرزاخانی منتشر کرد، دلیل گرفتن این جایزه مهم ریاضی، «خلاقیت استثنایی، و تز (دکترای) مبتکرانه که در آن، ابزارهای گوناگونی از هندسه هذلولوی گرفته تا روشهای کلاسیک فرمهای اتومورفیک و تقلیل سیمپلکتیک برای بدست آوردن نتایجی در سه مسئله مهم ترکیب شدهاند » عنوان شد.
مریم میرزاخانی به گفتهی معلمان و اساتیدش استعداد عجیبی در حل مسائل پیچیدهی ریاضی داشت.
حوزه فعالیت او به طور خاص برروی فضاهای هندسی و همچنین نظریه ارگودیک متمرکز شده است. پرداختن به جزییات فعالیتهای علمی او فراتر از این متن است، اما او در مرزهای دانش ریاضیات به جستجو میپردازد و دامنه آگاهی ما را از جهان شگفتانگیز ریاضیات توسعه میدهد.
پژوهشهای مریم میرزاخانی بارها از سوی جامعه ریاضیات جهان مورد ستایش قرار گرفته و جوایز و عناوین متعددی را برای او به ارمغان آورده است که یکی دیگر از آنها اعطای جایزه پژوهش برتر سال ۲۰۱۴ موسسه ریاضیات کلی (The Clay Mathematics Institute (CMI است. این جایزه به طور مشترک به او و پیتر اسکولز (Peter Scholze) اهدا شد. این موسسه مریم میرزاخانی را به دلیل مشارکت چشمگیر و موثرش در زمینه نظریه هندسه و نظریه ارگودیک شایسته این عنوان دانسته بود.
او پیشتر جایزه دوسالانه روت لیتل ستر (Ruth Lyttle Satter) در ریاضیات را به خود اختصاص داده بود، جایزهای که انجمن ریاضیات آمریکا به زنان تاثیرگذار در حوزه ریاضیات اهدا میکند.
مدال فیلدز؛ نوبل ریاضیدانان
مریم میرزاخانی ۱۶ آگوست (۱۸ مرداد) در سئول و در کنفرانس جهانی ریاضیات ۲۰۱۴ سخنرانی کرد. این کنفرانس بزرگترین گردهمایی ریاضیات جهان به شمار میرود که هر ۴ سال یک بار برگزار میشود. کنفرانس ۴ ساله ریاضیات فرصتی برای جامعه ریاضیات جهان است تا جوایز ۴ گانه خود را به برگزیدگان اهدا کند. این جوایز عبارتند از:
جایزه وانلینا: (Rolf Nevanlinna Prize) به برگزیدگانی اهدا میشود که نقشی فعال در توسعه جنبههای ریاضیاتی در علوم فناوری ارتباطات و محاسبات داشتهاند.
جایزه کارل فردریش گاوس: به تحقیقات ریاضیاتی اهدا میشود که کاربردی در بیرون جهان ریاضیات پیدا کرده باشند.
جایزه کرن (Chern): به پاس یک عمر تحقیقات ریاضیاتی اهدا میشود.
میرزاخانی در سال ۲۰۱۴ موفق به کسب جایزهی فیلدز شد که مثل نوبل در رشتهی ریاضیات است.
مدال فیلدز: بسیاری از دانشمندان، جایزه فیلدز را – در کنار جایزه اَبِل – معادلی برای نوبل ریاضیات میدانند. اگرچه این جایزه نه از نظر مبلغ و نه از نظر دوره تناوب اهدا و نه از نظر شرایط دریافتکنندگان مشابه نوبل نیست اما مشهورترین نشان جامعه ریاضیات به شمار میرود. این جایزه هر چهار سال یک بار و در این کنفرانس به یاد جان چارلز فیلدز، ریاضیدان کانادایی به ریاضیدانانی اهدا میشود که کشفی چشمگیر در جامعه ریاضیات داشته و در هنگام اهدا آن بیش از ۴۰ سال سن نداشته باشند. هر دوره این جایزه ممکن است به طور مشترک به دو، سه یا چهار ریاضیدان اهدا شود. مریم میرزاخانی در سال ۲۰۱۴ به دلیل تحقیقات برجستهاش در حوزه هندسه و نظریه ارگودیک، به عنوان نخستین زن و نخستین ایرانی، موفق به دریافت این مدال شد. پیش از میرزاخانی هیچ زن دیگری موفق به دریافت این مدال نشده بود. او جایزه خود را در مراسم افتتاحیه کنفرانس جهانی ریاضیات از دستان خانم پارک گئون های، رییسجمهور کره جنوبی دریافت کرد. وقتی از او پرسیده شد که چه چیزی برایش بیش از هرچیز دیگری حکم جایزه و پاداشی در پشت یک کار طاقتفرسای ذهنی دارد، در پاسخ گفت: «قطعا رضایتبخشترین اتفاق، همان لحظهای است که میگویی آها! لحظهای که شور و شوق کشف و لذت و شعف درک چیزی جدید را احساس میکنی و احساس اینکه بالای تپهای ایستادهای و و چشماندازی کامل را در مقابل داری. اگرچه در اغلب اوقات انجام کار ریاضیاتی برای من مانند این است که در حال کوهنوردی طولانی هستم بدون آنکه مسیر پاخوردهای وجود داشته باشد و یا حتی چشم انداز پایان مسیری در تیررس دیدگان باشد.»
مریم میرزاخانی در حال دریافت جایزهی فیلدز از دست رئیس جمهور کرهی جنوبی
واکنشها به کسب مدال فیلدز
توصیف رسمی کمیته مدال فیلدز: «چیرهدست در گستره قابل توجهی از تکنیکها و حوزههای متفاوت ریاضی، او تجسم ترکیبی کمیاب است از توانایی تکنیکی، بلندپروازی جسورانه، بینش وسیع و کنجکاوی ژرف.»
حسن روحانی رئیس جمهور وقت ایران در تاریخ ۲۲ مرداد ۱۳۹۳ در پیامی که در صفحه فیسبوک وی نیز منتشر شد، ضمن تقدیر از میرزاخانی، دریافت مدال فیلدز را به وی تبریک گفت.
رضا فرجیدانا، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری پیام تبریکی خطاب به وی و جامعه علمی دانشگاهی کشور صادر کرد. علی اکبر صالحی، معاون رییس جمهوری و رییس سازمان انرژی اتمی ایران در پیامی موفقیت مریم میرزاخانی را در کسب برترین جایزه ریاضیات در جهان را به وی تبریک گفت. محمدرضا عارف، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و رئیس بنیاد پیشبرد علم و فناوری ایران در پیامی، کسب مدال فیلدز را به مریم میرزاخانی تبریک گفت.
جیمز کارلسون از انستیتو ریاضیات کِلی (به انگلیسی: Clay Mathematics Institute) میگوید:
میرزاخانی در یافتن ارتباطات جدید، عالی است. وی میتواند به سرعت از یک مثال ساده به دلیل کاملی از یک نظریه ژرف و عمیق برسد. رامین تکلو، استاد ریاضی دانشگاه ایلینوی شیکاگو گفت: «مریم میرزاخانی حتی بدون گرفتن فیلدز هم در میان معروفترین ریاضیدانان جهان بوده است.»
یورگ کرامر (رییس اتحادیه ریاضیدانان آلمان) و گونتر سیگلر (استاد ریاضی دانشگاه برلین) به میرزاخانی تبریگ گفتند. همچنین نشریات آلمانی چون اشپیگل، فرانکفورتر آلگماینه سایتونگ، زوددویچه تسایتونگ، تاگس اشپیگل و برخی رسانههای دیگر در مطالب جداگانهای به این موضوع پرداختند.
شمهای از تواناییهای میرزاخانی از زبان یکی از معلمانش
متن زیر نوشته استاد جعفر نیوشا، نگارنده کتاب «مسائلی در هندسهی مسطحه» است که در وصف مریم میرزاخانی در ذیل یکی از مسائل کتاب چنین آورده است: «یادی از یک دانش آموز ممتاز و با استعداد سابق و استاد بزرگ و جوان امروزی، خانم دکتر مریم میرزاخانی. در سال ۱۳۷۲ خانم مریم میرزاخانی در کلاس دوم دبیرستان فرزانگان تهران تحصیل می کردند. اینجانب هم در آن کلاس، هندسه تدریس می کردم و این مسئله را برای سنجش استعداد دانش آموزان مطرح کردم. تنها راه حلی که ارائه شد همین راه حل است که خانم میرزاخانی با ظرافت خاص و با شیوهای شاعرانه آن را حل کردند. من آرزوی موفقیت بیشتر برایشان دارم.»
مریم اولین زنی بود که جایزهی فیلدز را از آن خود کرد.
زندگی شخصی
مریم میرزاخانی با «جان وندراک» ازدواج کرده؛ او اصالتا اهل جمهوری چک است و به عنوان پژوهشگر در شرکت IBM کار میکند. این زوج خوشبخت یک فرزند به نام آناهیتا دارند.
فیلم مورد علاقه مریم داگویل است. سلیقه او در فیلم هم منعکسکننده ذات پژوهشی او برای تعیین مشخصات غیرطبیعی فرمهای هندسی است. خودش میگوید: «گاهی مواقع احساس میکنم در یک جنگل بزرگ هستم و نمیدانم به کجا میروم. ولی به طریقی به بالای تپهای میرسم و میتوانم همه چیز را واضحتر ببینم. آنچه آنگاه رخ میدهد، واقعاً هیجان انگیز است.»
دنیای اقتصاد مصاحبهی جالبی با مریم میرزاخانی ترتیب داده که خواندنش به شناخت روحیات او کمک میکند؛ بخشهایی از آن را در ادامه آوردهایم:
بهعنوان یک مادر، چطور بین کار سنگین ریاضی و مادر بودن توازن برقرار میکنید؟
خیلی سخت است. البته شدنی است و ارزش انجام دادنش را دارد. خواه ناخواه میزان کار را کم میکند. یعنی اگر کسی فکر کند که هم میتوانم یک خانواده خیلی خوب و با ارتباط قوی داشته باشم، هم کارم به همان سرعت قبل پیش برود این طور نیست، باید به هر حال هزینه بکند. البته برای پدر هم سخت است و این کمی بستگی دارد که پدر و مادر چقدر تقسیم کار بکنند، چقدر برای بچهشان وقت بگذارند.
دوست دارید بچهتان ریاضیدان شود؟
برایم فرقی نمیکند. امیدوارم که او و کلا همه بچهها، ریاضی را جدی بگیرند. دوست ندارم مثل افرادی شود که تا صحبت از ریاضیات میشود میگویند من از ریاضی هیچ چیز نمیدانم، یعنی اصلا به خود امکان نمیدهند که به آن فکر کنند، البته در ایران خیلی اینطور نیست ولی در آمریکا زیاد پیش میآید. ریاضی به درست فکر کردن کمک میکند. حتی یک پزشک یا کسی که کار دیگری هم میکند، اگر ریاضیاش قوی باشد، میتواند جلو باشد.
میرزاخانی با جان وندراک که یک پژوهشگر در IBM است ازدواج کرده و یک دختر به نام آناهیتا دارند.
در طول روز چقدر کار میکنید؟
خیلی بستگی دارد به روز و زمان و….
مثلا در زمان اوج کارتان؟
خیلی متغیر است. البته کسی که بچه کوچک دارد، از ۹ صبح وقت دارد تا پنج بعد از ظهر. بعدش دیگر وقت ندارد. میتوانی مثلا بروی در پارک و بهطور کلی فکر بکنی، ولی اینکه بنشینی و کار جدی بکنی نمیشود.
قبل از اینکه بچه داشته باشد چطور؟
قبلش شاید بیشتر بود. ولی اصولا کار ریاضی بهصورت خطی جلو نمیرود. گاهی مثلا قرار است یک مقاله را تمام کنید، یا مثلا باید آخرین نسخهاش را آماده کنید، خب باید بیشتر کار کنید، ولی در سایر مواقع اینطور نیست که اگر بیشتر کار کنید بهتر باشد. مهم این است که انگیزهتان را حفظ کنید و به آن مسئلهای که فکر میکنید، در یک مدت طولانی فکر کنید. میزان پیشرفت ممکن است بعضی روزها زیاد و بعضی روزها کم باشد. علاوه بر این کارهایی از قبیل جلسات دانشگاه و صحبت با دانشجویان دکترا نیز هست که به هر حال وقت میگیرد. هرچقدر انسان جوانتر باشد، ذهنش بازتر است برای فکر کردن. دلیلش این است که مشغله خارجی کمتری دارد، با گذشت زمان مشغلهها و نگرانیهای انسان بیشتر میشود، به همین دلیل از زمانی که جوان هستید و ذهنتان باز است، بهترین استفاده را بکنید.
شما به غیر از فعالیت ریاضی و بودن با خانواده، چه علایق و فعالیتهای دیگری دارید؟
در حال حاضر، همین دو تا را اگر بتوانم انجام دهم، خیلی خوشحالم. (خنده)
سابق چه طور؟
قبلا خواندن رمان و کتاب را خیلی دوست داشتم.
شما دو سال عضو تیم المپیاد ریاضی بودهاید، میخواهم بدانم چقدر از موفقیت خود در ریاضی را تحت تأثیر فعالیت در دوران المپیاد ریاضی میدانید؟
خیلیاش را. چون اگر المپیاد نبود، اصلا ریاضی نمیخواندم.
از نظر علمی چطور؟
از نظر علمی هم خیلی از افرادی که بعدا در زندگیام تأثیر گذاشتند و خیلی از بهترین دوستانم را در دوره المپیاد ریاضی پیدا کردم که بعدها در خیلی از قسمتهای مختلف ریاضی به من کمک کردند.
آیا هنوز هم به شهودها و ایدههای آن زمان باز میگردید؟
نه، الان دیگر اگر شما آن شش سؤال المپیاد ریاضی را به من بدهید، فکر نمیکنم بتوانم یکیش را هم حل کنم. حتی الان اگر سوالهای کتاب نظریه اعدادی را که با رؤیا بهشتی نوشتیم از من بپرسند، من لزوما نمیتوانم حل کنم. چون اصلا مدل فکری آدم عوض میشود. تفاوتش مثل تفاوت کسی است که در طول زندگیاش ورزش میکند ولی یک زمانی هم تمرین میکند برای اینکه مسابقه بدهد. در آن دورهای که تمرین میکند، آمادگیاش برای مسابقه بهتر است، ولی ریاضیدان بودن مثل این است که بخواهید در طول عمرتان ورزش کنید. اینکه در ۱۸ سالگی ورزش کنید خیلی فرق میکند با اینکه همیشه ورزش کنید.
میرزاخانی در سال ۲۰۱۶ به عضویت آکادمی ملی علوم آمریکا در آمد.
مریم میرزاخانی در مه سال ۲۰۱۶ به عضویت در آکادمی ملی علوم برگزیده شد. او نخستین ایرانی-آمریکایی است که به عضویت در این آکادمی برگزیده میشود.
یکی از دوستان و همدورهایهای مریم میرزاخانی در نامهای سرگشاده با یادآوری خاطرهای به او نوشت: «یک روز در حیاط مرکز، یک نیسان آبی رنگ، در حال حرکت به سمت عقب بود. با چند نفر از بچهها ایستاده بودیم و سرگرم گفتگو بودیم و نیسان را ندیدیم. یادش بخیر آقای تولا و هر جا هست آرامش و شادی همراه زندگیش باشد که درستترین آموزهی آن تابستان را او به ما منتقل کرد. ما را صدا کرد و به کناری کشید تا زیر نیسان له نشویم. بعد هم با لحنی آمیخته به شوخی گفت: «خودتان مواظب خودتان باشید! شاید شما فکر کنید آدمهای خاصی هستید. اما ما مثل شما زیاد دیدهایم. میآیند و میروند و بخشی از آمار میشوند! ما شما را جدی نمیگیریم. خودتان باید خودتان را جدی بگیرید…
منبع: دیجی کالا مگ