در کشور هند به دلیل تنوع غذایی میزان مواد ابتلا به سرطان بسیار کمتر ازسایر کشورها است و این به دلیل استفاده از نوع خاصی از ادویه است که ازسالیان دور در طب باستانی این کشور وجود دارد.
در کشور هند به دلیل تنوع غذایی میزان مواد ابتلا به سرطان بسیار کمتر ازسایر کشورها است و این به دلیل استفاده از نوع خاصی از ادویه است که ازسالیان دور در طب باستانی این کشور وجود دارد.
به گفته Medicaldaily، کارشناسان با بررسی بر روی فلفل بلند هندی یا long pepper دریافتند این ادویه حاوی انواع مواد مغذی برای سلامت بدن از جمله نوعی آنزیم است که می تواند رشد تومورهای سرطانی بزرگ را متوقف کند و به این ترتیب مانع پیشرفت سرطان و مرگ بیمار شود.
براساس این تحقیقات که در مجله Journal of Biological به چاپ رسیده است ماده شیمیایی به نام پیپرلونگومین می تواند تکثیر درسلول های سرطانی را مهار و ریشه کن کند.
از جمله سرطان هایی که دانشمندان دریافتند با استفاده ازفلفل بلند هندی می توان با آنها مقابله کرد، سرطان های پروستات، ریه، روده، سینه و مغزاست. کارشناسان امیدوار هستند که بتوانند نسل جدیدی از داروها با استفاده از ترکیب موجود این فلفل مخصوص را تولید و در درمان سرطان های سرکش به کار برند.
نکته قابل تامل در این تحقیق تفاوت عملکرد این نوع فلفل با نوع های دیگر فلفل از جمله پاپریکا و چیلی در مقابله با سرطان و مهار آن است. فلفل های معمولی، چیلی وپاپریکا به دلیل طعم تند خود می توانند باعث نابودی سلول های سرطانی شوند، زیرا عطرو طعم تند کپسایسین ماده شیمیایی موثر در فلفل می تواند باعث مرگ تومورهای سرطانی شود، اما فلفل بلند هندی طعمی شیرین و مطبوع دارد و حاوی کپسایسین نیست و در عوض از طریق وجود آنزیم های خود می تواند مانع رشد تومورها شود.
کارشناسان امیدوار هستند با ادامه تحقیقات بتوانند به نتایج بیشتری در خصوص خواص درمانی این ادویه شفابخش دست یابند.
خبرگزاری آریا -
تغییرات کوچک و ساده معمولاً بهترین راه برای پیش رفتن هستند
وقتی میخواهید چیزی را در زندگیتان تغییر دهید، به نظر سخت میآید. چه 25 کیلو کم کردن از وزنتان باشد، چه تغییر کار، شروع یک بیزنس جدید یا خانهتکانی، خودتان میدانید که باید این تغییر را انجام دهید ولی شروع کردن خیلی سخت است.
چیزی که باید بدانید این است که لازم نیست از همان ابتدای کار تغییراتی بزرگ ایجاد کنید. تغییرات کوچک و ساده معمولاً بهترین راه برای پیش رفتن هستند چون پایدار و قابلکنترلاند و بعد از کمی تلاش برای آنها زود خسته نخواهید شد.
1. ساعتتان را نیم ساعت زودتر کوک کنید.
هیچوت وقت کافی در یک روز نخواهید داشت، مخصوصاً وقتی میخواهید کاری جدید شروع کنید. شاید دوست داشته باشید یک داستان بنویسید، ورزش کنید وقتی برای دعا و مدیتیشن بگذارید.
به جای اینکه برنامه روزانهتان را شلوغ کنید، چرا نیم ساعت زودتر از خواب بیدار نشوید؟ یک 30 دقیقه اضافه همه چیز را درست خواهد کرد.
2. قبل از شام 20 دقیقه پیادهروی کنید.
همه ما میدانیم ورزش کردن تا چه اندازه مهم است، مخصوصاً برای بالا بردن سطح انرژی و پایین آوردن احتمال ابتلا به بعضی بیماریها. ولی واقعاً چند درصد از ما تلاش میکنیم ورزش را به شکل یک عادت در زندگیمان درآوریم؟
به جای اینکه با یک برنامه سخت و طاقتفرسا شروع کنید که احتمالاً یک یا دو هفته هم بیشتر قدرت انجام آن را نخواهید داشت، به دنبال یک تغییر کوچکتر باشید: 20 دقیقه پیادهروی در روز قبل از شام را به برنامهتان اضافه کنید. میتوانید تا سوپرمارکت محل بروید و سبزجیات موردنیازتان را خریداری کنید یا چند دور داخل کوچه بالا و پایین بروید.
3. همیشه یک بطری آب روی میزتان باشد.
احتمالاً بارها و بارها شنیدهاید که باید روزی 8-6 لیوان اب بنوشید ولی آیا واقعاً آن را رعایت میکنید؟
یکی از سادهترین روشهای برای نوشیدن آب بیشتر در طول روز این است که همیشه یک بطری آب روی میز کارتان داشته باشید. اگر آب در دسترستان باشد احتمال اینکه آن را بنوشید بیشتر خواهد بود چون خیلی وقتها حتی بااینکه تشنهتان شده است، ولی برای آوردن آب تنبلی میکنید.
4. ریموت کنترل تلویزیون را جایی مخفی کنید (و یک کتاب روی میز جلوی مبلتان باشد).
تماشا کردن تلویزیون هیچ اشکالی ندارد، ولی برای خیلی از ما تلویزیون به یک فعالیت همیشگی تبدیل شده است. خیلی ساده است که وقتی از سر کار به خانه میآیید، روی مبل لم دهید و بدون هیچ فکری ریموت کنترل تلویزیون را در دست بگیرید.
اگر میخواهید این عادتتان را تغییر دهید، ریموت کنترل تلویزیون را جایی دیگر بگذارید. آن را در یک کابینت یا طاقچه بالا و دور از دسترس مخفی کنید. به این ترتیب برای تماشای تلویزیون باید یک تصمیم جدیتر بگیرید.میتوانید یک کتاب هم روی میزتان داشته باشید که برایتان جایگزین تماشای تلویزیون شود.
5. ناهارتان را برای سر کار بستهبندی کنید.
سعی دارید پول پسانداز کنید و سالم غذا بخورید؟ پس از خوردن ساندویچهای بیرون خودداری کرده و خودتان ناهارتان را آماده کنید.
اینکه خودتان در خانه برای خودتان ساندویچ درست کنید فقط چند دقیقه از وقتتان را میگیرد ولی در عوض هم هزینه کمتری داشته و هم میتوانید از موادغذایی سالم برای خودتان استفاده کنید و میزان چربی و پروتئین و کالری مصرفیتان را کنترل کنید.
لازم نیست برای تغییر در زندگی از همان ابتدای کار تغییراتی بزرگ ایجاد کنید
6. کافیشاپ رفتنهایتان را کمتر کنید.
خیلی از ما عادت داریم هر روز سر راهمان به محلکار صبحانهمان را از کافیشاپها تهیه کنیم. احتمالاَ قبلترها روزهایی که وقت برای درست کردن صبحانه نداشتهاید، این کار را بعنوان تفریح و تنوع انجام دادهاید ولی کمکم برایتان به شکل عادت درآمده است.
چند هزار تومان در روز شاید زیاد به نظر نرسد ولی طی یک سال مبلغ قابلتوجهی خواهد شد. چرا همین پولهایی که هر روز برای قهوه یا صبحانهتان به کافیشاپها میدهید را در حسابی پسانداز نمی کنید تا ببینید آخر سال چطور مبلغ قابلتوجهی برایتان میشود.
7. به جای لامپهای معمولی از لامپهای کممصرف استفاده کنید.
خیلی از ما دوست داریم کاری در جهت حفظ محیط زیست انجام دهیم ولی نمیدانیم از کجا باید شروع کنیم. یکی از سادهترین راهها این است که همه لامپهای مصرفیتان را با لامپهای کممصرف جایگزین کنید. این لامپها نه تنها برای محیط زیست بهتر هستند، در پولتان هم صرفهجویی کرده و قبض برقتان تغییر چشمگیری خواهد داشت.
اگر در گذشته از این چراغها استفاده کرده ولی به خاطر کم بودن میزان نور آنها را کنار گذاشتهاید، دوباره امتحان کنید، تکنولوژی آنها طی این چند سال پیشرفت شگرفی داشته است.
8. لیستی از موادغذایی موردنیازتان تهیه کنید.
آیا بیشتر از زمانی که باید در فروشگاههای موادغذایی وقتی میگذارید؟ آیا بعد از این همه وقت گذاشتن وقتی به خانه میآیید میبینید بعضی چیزها را فراموش کردهاید؟
در این مورد کمی برنامهریزی واقعاً کمکتان خواهد کرد. به چیزهایی که میخواهید در طول آن هفته بخورید فکر کنید و لیستی از موادغذایی که لازم است بخرید تهیه کنید. فقط پنج یا ده دقیقه زمان میبرد ولی در مقدار زیادی از وقتی که در فروشگاهها تلف میکنید، صرفهجویی میکند.
9. کارهایی که عقب میاندازید را انجام دهید.
همه ما خیلی کارها را عقب میاندازیم، چه یک تماس تلفنی باشد، چه مرتب کردن میز کارتان، برطرف کردن چنر مشکل کوچکی که در خانه وجود دارد و …
اگر بدانید با انجام دادن همین کارهای کوچک و خط زدن آنها از لیست کارهای روزانهتان تا چه اندازه احساس خوبی پیدا میکنید، متعجب خواهید شد. هر روز یک کار را انتخاب کرده و انجامش دهید: شاید فقط چند دقیقه از وقتتان را بگیرد ولی بعد از یک یا دو هفته خواهید دید یک عالم از کارهایی که انرژیتان را میگرفت را انجام دادهاید.
10. از کسی تشکر کنید.
این تغییر آنقدر کوچک است که ممکن است تصور کنید اصلاً ارزش انجام دادنش را ندارد. ولی به ما اعتماد کنید، واقعاً ارزشش را دارد. اینکه هر روز از کسی تشکر کنید، چه یکی از همکارانتان باشد، یا یکی از دوستان یا اعضای خانواده، تاثیر مثبت قابلملاحظهای بر روابط و شادی خودتان خواهد داشت.
به این فکر کنید که چقدر وقتی کسی زحمتی که کشیدهای را متوجه شده و قدردان آن باشد احساس خوبی به شما میدهد. با یک «متشکرم» گفتن ساده میتوانید همان حس را به دیگران منتقل کنید.
شما چه تغییرات کوچک ولی موثر دیگری میشناسید که به این لیست اضافه کنید؟ نظراتتان را به لیست ما اضافه کنید.
منبع: مردمان
پول خوشبختی نمیآورد ولی همه دوست دارند پولدار شوند. — زیگ زیگلار (Zig Ziglar)
براساس یک تحقیق جدید، ۷۱ درصد از امریکاییها، پول را یک عامل مهم برای تولید استرس در زندگیشان میدانند. البته، این فقط مشکل امریکاییها نیست.
وقتی به آمار و ارقام نگاه میکنیم، متوجه میشویم که این درصد چرا تا این اندازه بالا اسـت: ۷۶ درصد از قبوض خانه و بدهیهای کارتهای اعتباری رو به افزایش اسـت. بیتردید، این آمار با این مشکل در ارتباط اسـت.
ولی استرسهای مربوط به پول فقط حول اعداد و ارقام نمیچرخد. وقتی ۷۱ درصد از شرکتکنندههای تحقیق پول را یک عامل برای استرس خود گزارش میکنند، این مشکل به طبقات اجتماعی-اقتصادی جامعه هم کشیده میشود. استرس مربط به پول فقط کمبود پول نیست. بسیارفراتر از آن اسـت.
این استرس از دیدگاه ما نسبت به پول و رابطه ما با آن ریشه میگیرد و فقط با «اضافه کردن پول» این مشکل حل نمیشود. این فقط روی علائم و نشانههای آن به طور موقت سرپوش میگذارد ولی این اضطراب همیشه برخواهد گشت.
راهحل آن شاید به سادگی (یا به سختی) تغییر دیدگاه کلیمان نسبت به پول باشد.
اگر شما هم با استرس ناشی از مسائل مالی دست و پنجه نرم میکنید، با اعمال چند نمونه از روشهای فکری در زندگیتان، متفاوت فکر کردن درمورد پول را شروع کنید.
۱. به کمتر از آنچه که فکر میکنید نیاز دارید. بیشتر چیزهایی که تصور میکنیم بدون آنها نمیتوانیم زندگی کنیم، برای بیشتر مردم جهان – یا حتی پدر و مادربزرگتان – کالای لوکس به حساب میآیند. فکر کنید: گوشی موبایل، مایکروفر، ماشین، کمدهای بزرگتر، و … تجاریسازی جامعه تلاش زیادی برای ایجاد نارضایتی در دلهای ما کرده اسـت. و البته برنده شدهاند. آنها باعث شدهاند محصولات تولیدی کارخانههایشان را بعنوان کالاهایی ضروری بپذیریم. و به همین دلیل استرس زیادی در زندگیهایمان ایجاد کردهاند. ولی آنهایی که تصمیم میگیرند کمتر خرج کنند، فواید فوقالعادهای میبرند.
۲. پول خوشبختتان نمیکند. این فقط یک توهم اسـت که پول برای شما خوشبختی میآورد. تحقیقات بیشماری تا امروز این مسئله را ثابت کردهاند. تجربه هم همین را میگوید. بعضی از شادترین آدمهایی که احتمالاً میشناسید به هیچ عنوان پولدار نیستند و خیلی از آدمهای پولداری هم که میشناسید، خوشبخت نیستند. البته درجه ای از ثبات و امنیت وحود دارد که با برآورده شدن نیازهای اساسی مالی به وجود میاید ولی ما به خیلی کمتر از چیزی که تصور میکنیم نیاز داریم. و هرچه زودتر این تفکر که پول بیشتر خوشبختترمان میکند را کنار بگذاریم، زودتر میتوانیم خوشبختی واقعی را پیدا کنیم.
۳. پول هدف اصلی کار کردن نیست. پرداختهای مالی بعنوان یک انگیزهدهنده همیشگی موثر نیست و رابطه بین درآمد و رضایت از کار بسیار کم خواهد بود. به عبارت دیگر، هرچه درآمدتان بیشتر باشد رضایتتان از کاری که انجام میدهید بیشتر نخواهد بود. حجم بالایی استرس مربوط به کار را میتوانید خیلی راحت با تصمیم گرفتن درباره رضایت داشتن از حقوقتان از بین ببرید. نباید فقط بخاطر پول کار کنید. با هدف مشارکت کردن در یک کار مفید برای انسانها کار کنید. درست اسـت که این رویکرد ایدآلیستی اسـت ولی استرستان را به طور قابل توجهی پایین خواهد آورد.
۴. ثروت هم مشکلات خاص خودش را دارد. فقر مشکلاتی به همراه دارد، هیچ شکی در این نیست. ولی مشکلاتی هم با داشتن ثروت همراه اسـت. متاسفانه کمتر کسی به آن فکر میکند. ما فکر میکنیم که بودن پول همیشه خوب اسـت و دوست داریم که پولدار باشیم. ولی پول هم مشکلات خاص خودش را به همراه میآورد: روی قضاوت اخلاقی سایه انداخته، همدلی را از بین میبرد، غرور و خودخواهی را زیاد کرده و میتواند به نوعی اعتیاد تبدیل شود. ترس افراد پولدار تنهایی، اضطراب و بزرگ کردن فرزندانی خوب اسـت. به عبارت دیگر، اگر تصور میکنید پول مشکلاتتان را حل خواهد کرد، اشتباه میکنید. و وقتی دیدگاهتان را نسبت به این موضوع تغییر دهید، دیگر در مکانی اشتباه به دنبال پاسخ سوالاتتان نخواهید بود.
۵. آرزوی پولدار شدن زندگیتان را تباه خواهد کرد. شنیدهایم که عشق به پول ریشه بدیهاست. ولی خیلی وقتها میل به داشتن بیشتر و بیشتر، زندگیمان را هم از ما میگیرد. میل به پولاندوزی زمانمان را گرفته، انرژیمان را تلف کرده، ارزشهایمان را به خطر انداخته و تواناییهایمان را محدود میکند. عاقلانه این اسـت که این میل را از لیست تمایلاتمان بیرون کنیم. اینکار استرسمان را کمتر خواهد کرد.
۶. مرزها حیاتبخشند. اورسون ولس گفته اسـت، «دشمن هنر نبودِ محدودیت اسـت.» و دشمن زندگی نبودِ مرز. این مرزها چه اجتماعی باشند، چه اقتصادی یا اخلاقی، برای زندگیتان ساختار و چارچوب ایجاد میکنند. آنها حس اکتشاف، ابداع و ابتکار در شما به وجود میآورند. مرزها به ما انگیزه میدهند شادی و خوشبختی را در زندگی کنونیمان پیدا کنیم. به همین دلیل اسـت که برنامههای شخصی بودجهبندی ابزاری بسیار مفید هستند. چون برای ما این امکان را فراهم میکنند که تشخیص دهیم برای شاد بودن نباید بیشتر از پولی که در میآوریم، خرج کنیم. زندگی کردن فراتر از داشتهها هیچ لذتی ندارد – فقط استرس میآورد. داخل چارچوب و مرزهای درآمدتان زندگی کنید تا زندگی بهتری داشته باشید.
۷. بخشیدن پول لذت دارد. سخاوت فواید بیشماری دارد. افراد سخاوتمند شادتر، سالمتر، تحسینبرانگیزتر بوده، از زندگیشان راضیتر هستند و روابط عمیقتری با دیگران دارند. زندگی آنها با استرس کمتری همراه اسـت. خیلی مهم اسـت که دیدگاهمان را نسبت به این موضوع عوض کنیم. یکی از مهمترین عوامل کاهنده استرس که میتوانید با پولتان انجام دهید این اسـت که کمی از آن را ببخشید. و سخاوت و بخشندگی در هر موقعیت اقتصادی هم که باشید میسر اسـت.
۸. امنیت یافتشده به واسطه پول، زودگذر اسـت. خیلی از ما باور داریم که امنیت با داراییهای ما به وجود میآید. در نتیجه اینکه خیلی از ما حجم زیادی از داراییها را به اسم افزایش امنیت و خوشبختی برای خودمان جمعآوری میکنیم. ساعتهای طولانی برای خریدن آنها کار میکنیم، خانههای بزرگتر میسازیم تا آنها را داخلش جای دهیم، مقدار زیادی انرژی برای نگهداری آنها صرف میکنیم. مسئله جمع کردن و نگهداری کمکم تمرکز اصلی زندگیهایمان میشود. در همین حین، جامعه، آزادی، خوشبختی و عشق را از دست میدهیم. بعضی از مهمترین عناصر زندگی را با این داراییها مبادله میکنیم.جستجوی ما برای امنیت و زندگی و لذت یکی از مهمترین دغدغههای انسان بودن اسـت. فقط باید در محل مناسبی به دنبال آن باشیم.
۹. پول، در اصل، فقط یک ابزار اسـت. پول درواقع چیزی بیشتر از یک ابزار برای تسریع تجارت نیست. پول باعث میشود لازم نباشد خودمان برای خودمان لباس بدوزیم و مبلمان و وسایل موردنیازمان را بسازیم. بخاطر وجود پول میتوانید روزتان را آنطور که دوست دارید و با کاری که از آن لذت میبرید بگذرانید. و در عوض این کارها پولی دریافت میکنید که میتوانید با آن با کسانیکه چیزی متفاوت با شما درست کردهاند تجارت کنید. همین. هدف پول همین اسـت. و اگر پول کافی برای برآوردن نیازهایمان داشته باشیم، نباید برای تلاش بیوقفه برای درآوردن پول بیشتر به خودمان استرس وارد کنیم.
استرس تاثیرات وحشتناکی دارد بر بدن دارد. موجب آسیبپذیری، خستگی و اضطراب میشود. متاسفانه پول به طور مرتب ازجمله یکی از مهمترین عوامل استرس شمرده میشود. ولی میتوانید کاری کنید که برای شما اینطور نباشد.
بیایید دیدگاهمان نسبت به پول را تغییر دهیم تا بتوانیم کمی بیشتر از زندگی لذت ببریم.
منبع مقاله : becomingminimalist.com
مترجم : زینب آرمند
خبرگزاری آریا-دیدن ارزش های شخصی نوشته شده استرس را کاهش می دهد. بیشتر بیزینس های موفق با پیروی از مجموعه ارزش های اصلی اداره می شوند.
به گزارش خبرگزاری آریا ،چشم انداز و ماموریت آن ها این ارزش ها را منعکس می کند. اجرای روزانه آن ها از این ارزش ها نشات می گیرد و نحوه تصمیم گیری های بزرگ را برای آن دیکته می کند. داشتن چنین ارزش هایی تمرکز و اولویت بندی را آسان می کند.
همه ما انسان ها برای خودمان ارزش های اصلی شخصی داریم که روی موجودیت ما تاثیر می گذارد. اما داشتن این ارزش ها با این که به آن ها اجازه بدهید زندگی تان را هدایت کنند دو چیز کاملا متفاوت هستند. یکی از مهم ترین کلیدهای موفقیت، خوشحالی و آرامش درونی، درک و زندگی بر اساس این ارزش های شخصی است.
استرس را با نوشتن به طور کلی مهار کنید/ این راه معجزه میکند
محققان مزیتهای بیشماری را برای استفاده از غذاهای سالم و مقوی و تاثیر آنها بر سلامت و زندگی ما انسانها عنوان می کنند. غذاهایی که اگر در رژیم غذایی روزانه گنجانده شوند می توانند تاثیرات مثبتی را در شادابی و درخشندگی پوست نیز داشته باشند.
به گزارش مشرق، محققان مزیتهای بیشماری را برای استفاده از غذاهای سالم و مقوی و تاثیر آنها بر سلامت و زندگی ما انسانها عنوان می کنند. غذاهایی که اگر در رژیم غذایی روزانه گنجانده شوند می توانند علاوه بر افزایش طول عمر و کاهش ابتلا به بیماریهای قلبی و عروقی، تاثیرات مثبتی را در شادابی و درخشندگی پوست نیز داشته باشند.
اگر شما نیز به دنبال داشتن پوستی زیبا و بدون چین و چروک هستید پیشنهاد می کنیم در ادامه با ما همراه باشد چرا که قصد داریم غذاهایی را به شما معرفی کنیم که مورد تایید و نتیجه تحقیقات گسترده محققان هستند و مصرف آنها به تمامی افراد توصیه می شود.
1. هویج
هویج از جمله مواد غذایی سرشار از بتاکاروتن محسوب می شود که در رشد و ترمیم بافتهای پوستی بسیار موثر اســت. همچنین، ویتامین A هویج موجب محافظت از پوست در برابر اشعههای زیان آور خورشید می شود.
2. روغن زیتون
روغن زیتون به عنوان یکی از مهمترین روغنهای گیاهی برای شادابی پوست محسوب می شود. این روغن سرشار از اسیدهای چرب سالمیست که موجب جوان شدن پوست خواهد شد. همچنین، حاوی مقادیر زیادی از آنتی اکسیدان پلی فنول اســت که از آثار مخرب رادیکالهای آزاد بر پوست جلوگیری کرده و موجب نرم شدن آن خواهد شد.
3. شکلات تلخ
اگر پوست شادابی می خواهید، می بایست مصرف شکلات تلخ را در رژیم غذایی روزانه خود بگنجانید. فلاونول موجود در شکلات تلخ موجب جذب بهتر آب توسط پوست شده و از شل شدن آن نیز جلوگیری می کند. محققان مصرف شکلاتهای تلخی با درصد کاکوئوی بالای 70 درصد را توصیه می کنند.
4. ماست
ماست حاوی مقادیر زیادی از ویتامین A و اسیدوفیلوس اســت که هر دو نقش تعیین کننده ای را در محافظت از پوست در برابر تاثیرات مخرب اشعه فرابنفش ایفا می کنند.اسیدوفیلوس نوعی از باکتری محسوب می شود که موجب تقویت عملکرد روده و همچنین افزایش سلامت پوست می شود.
5. چای سبز
چای سبز سرشار از آنتی آکسیدان EGCD اســت که فواید بیشماری برای بدن انسان دارد که از جمله آنها می توان به کاهش ابتلا به سرطان پوست، جلوگیری از بروز التهابات و مبارزه با قرمزی پوست اشاره کرد. همچنین این آنتی اکسیدان، موجب تقویت جریان گردش خون و در نتیجه اکسیژن رسانی بهتر به پوست می شود.
6. گردو
گردو به عنوان منبعی غنی از اسیدهای چرب امگا-3 شناخته می شود که می تواند نرمی و شادابی پوست را برای آنهایی که با روی باز از این ماده غذایی استقبال میکنند به ارمغان بیاورد. همچنین گردو، حاوی مقدار زیادی مس اســت که موجب افزایش تولید کلاژن می شود.
7. انار
انار در میان محققان از محبوبیت ویژه ای برخوردار اســت و لقب سلطان آنتی اکسیدانها را به آن می دهند. از خواص انار می توان به جلوگیری از بروز التهاب، مبارزه با رادیکالهای آزاد و تنظیم کنندگی خونرسانی به پوست اشاره کرد.
8. سویا
پروتئین و مواد معدنی که سویا در دل خود جای داده اســت می تواند پوستی متفاوت و روشن را برایتان به ارمغان بیاورد. این ماده غذایی از اختلالات هیپرپیگمانتاسیون جلوگیری می کند و ایزوفلاون موجود در آن موجب نرم شدن و انعطاف پذیری هر چه بیشتر پوست شده و از درهم شکستگی کلاژنها جلوگیری می کند.
9. فلفل
مصرف فلفل دلمه در طول روز از چین و چروک بر روی پوست بویژه در اطراف چشم جلوگیری می کند و آنتی اکسیدانهای موجود در این ماده غذایی از پیر شدن پوست نیز جلوگیری می کند.
10. گوجه فرنگی
این ماده غذایی پرخاصیت، جدای از ویتامین C که تقریباً هر کسی گوجه را با این ویتامین می شناسد، منبعی غنی از لیکوپن اســت. این آنتی اکسیدان می تواند همانند سدی از پوست شما در برابر اشعه فرابنفش محافظت کند و در نتیجه از خشکی، چروک و آفتابسوختگیهای احتمالی جلوگیری کند.
11. کدو تنبل
کدو تنبل حاوی مقادیر بالایی از ویتامینهای A، C و E اســت که علاوه بر خاصیت جوانسازی پوست، موجب تمیز شدن و در نتیجه روشنتر شدن آن نیز می شود. این ماده غذیی همچنین حاوی موادیست که می تواند از افتادگی و خشکی آن جلوگیری کند.
12. اسفناج
اصلیترین مواد موجود در اسفناج ویتامینهای A و C هستند. همانطور که قبلاً نیز اشاره کردیم این دو ویتامین تاثیر بسزایی در نرمی و شادابی پوست دارند و از پیر شدن زودهنگام آن جلوگیری می کنند. مصرف اسفناج می تواند رطوبت مورد نیاز برای پوست را تامین کند و مانع از چین و چروک بر روی آن می شود.
13. لوبیا
لوبیا حاوی مقادیر زیادی از ویتامین و پروتئین اســت که موجب درخشندگی هرچه بیشتر پوست و البته سم زدایی در بدن می شود.
منبع: وب سایت تک شات
هر یک از ما برای هدف والاتری متولد شدهایم و ماموریت ما اکنون یافتن این هدف اسـت
پیدا کردن هدف زندگی
این چالشی اسـت که هر فرد بالغی در طول زندگی با آن روبروست. هدف من در زندگی چیست؟ علایقم چیست؟ از چه چیزهایی باید اجتناب کنم؟
هنگامی که برادرم ۱۸ ساله بود، رقصان به اتاق نشیمن آمد و با غرور به من و مادرم اعلام کرد که قصد دارد، سناتور شود. مادرم در پاسخ گفت، عالیست عزیزم، حال آنکه من حواسم در پی خوردن چیپس یا یک چنین چیزهایی بود.
اما پس از ۱۵ سال، این هدف تمام تصمیمات زندگی برادر من را تحت شعاع قرار داده بود: رشته تحصیلی در مدرسه، مکان زندگی، افرادی که با آنها در ارتباط بود و حتی نحوه گذراندن تعطیلات و آخر هفتههایش را.
و اکنون، پس از گذراندن تقریباً نیمی از زندگی حرفهای اش، ریاست حزب اصلی سیاسی شهری که در آن زندگی میکند را بر عهده داشته و جوانترین قاضی ایالت بود. چند سال بعد، امیدوار بود که برای نخستین بار در انتخابات برگزیده شود. انتقاد نمیکنم! اما برادر من یک آدم دمدمی اسـت. این اتفاقات از اساس هیچگاه به وقوع نپیوست.
اکثر ما ایده خاصی در ذهن برای زندگی خود نداریم. حتی پس از اتمام تحصیلات مدرسه، حتی پس از یافتن شغل، حتی پس از کسب درآمد. بین سن ۱۸ تا ۲۵ سالگی، بیش از تعویض لباسهای زیرم، آرزوهایم متنوعی درباره شغل آیندهام داشتم. حتی پس از آنکه کسب و کاری را آغاز کردم، و تا سن ۲۸ سالگی آن را ادامه دادم، نیز دقیقاً نمیدانستم از زندگی چه میخواهم. اما پس از آن هدف اصلی خود از زندگی را دریافتم.
خوشبختانه اکثر شما نیز مثل من هستید و نمیدانید که چه هدفی در زندگی دارید. این چالشی اسـت که هر فرد بالغی در طول زندگی با آن روبروست. هدف من در زندگی چیست؟ علایقم چیست؟ از چه چیزهایی باید اجتناب کنم؟ هم اکنون نیز اغلب ایمیلهایی از افراد ۴۰ و ۵۰ ساله دریافت میکنم که هنوز در این سن نمیدانند از خود چه میخواهند.
بخشی از این معضل مفهوم "هدف زندگی" اسـت. ایدهایی وجود دارد که میگوید، هر یک از ما برای هدف والاتری متولد شدهایم و ماموریت کائناتی ما اکنون یافتن این هدف اسـت. این همان نوع از منطق نفرتانگیزی اسـت که برای توجیه چیزهایی همچون روحهای شفاف یا عدد شانس شما که ۳۴ اسـت(البته فقط روزهای سه شنبه یا در روزهایی که ماه کامل اسـت) به ذهن می رسد.
حقیقت همین اسـت. ما برای مدت نامعلومی روی این کره خاکی زندگی میکنیم. در طول این مدت کارهایی را انجام میدهیم. برخی از آنها مهمند. برخی دیگر چندان اهمیتی ندارند. و آن کارهای پراهمیت به زندگی ما معنا و شادی میبخشند. کارهای بیاهمیت فقط زمان ما را تلف میکنند.
پس هنگامی که مردم میگویند، باید با زندگیام چه کنم؟ یا هدف زندگی من چیست؟ آنچه در حقیقت میپرسند این اسـت که: با زمان، که از اهمیت زیادی برخوردار اسـت چه میتوانم انجام دهم؟
این سوال بینهایت برای پرسیدن عالیست. فوقالعاده کنترلپذیر و شامل هیچیک از عقاید احمقانهایی که در ورای سوالات مرتبط با هدف زندگی چرخ میزند، نمیشود. دلیلی وجود ندارد شمایی که تمام روز روی کاناپه خود لم دادهاید و تنقلات میخورید دربارهی اهمیت کائنات بیاندیشید. به جای آن هیکل خود را تکان داده و فقط درباره آنچه برایتان اهمیت دارد کمی فکر کنید.
یکی از متدوالترین سوالاتی که مردم از طریق ایمیل از من پرسیدهاند این اسـت که باید در زندگی چه کنند، هدف زندگی چیست. این سوال از نظر من از اهمیت ویژهایی برخوردار اسـت. با این وجود، تا آنجایی که من میدانم، من کیستم که بگوییم چه چیزی درست اسـت یا غلط و یا چه چیزی اهمیت دارد.
اما پس از مدتی تحقیق، یک سری سوالها را گرد هم آوردم تا دریابم چه چیزی حقیقتاً برای ما مهم اسـت و چه چیزی به زندگی ما معنا میبخشد.
این سوالات ابداً جامع و شامل تمام جزئیات یا قاطع و صریح نیستند. در واقع، برخی از آنها کمی احمقانه اسـت. اما من آنها را به گونهایی مرتب کردم که کشف هدف زندگی سرگرمکننده و جالب باشد و نه یک کار شاق.
۱. طعم ادویه مورد علاقه شما برای ساندویچ به درد نخورتان چیست و آیا با زیتون هماهنگی دارد؟
آه، بله. مهمترین سوال دنیا. طعم کدام ادویه را برای ساندویچ به درد نخور خود ترجیح میدهید؟ زیرا در اینجا حقایقی کوچک درباره زندگی وجود دارد که که در هیچ مدرسهایی به شما آموزش داده نمیشود:
گاهی اوقات، گند همه چیز درمیآید.
اکنون، من به طرزی باورنکردنی بدبین به نظر میرسم. و شما تصور میکنید، هی آقای منسون، اخمهای خود را باز کنید. اما من واقعاً فکر میکنم که این ایده کاملاً آزاد اندیشانه اسـت.
هر چیزی مستلزم فداکاری اسـت. هر چیزی مستلزم هزینه اسـت. هیچ چیزی دائما خوشایند یا متعالی نیست. پس سوالی که پیش میآید: چه ستیزها و فداکاریهایی را میتوان تحمل کرد؟ نهایتاً، چه چیزی توانایی ما را در پیگیری آنچه بدان اهمیت میدهیم تعیین میکند، آیا این همان توانایی ما در مدیریت شرایط حاد و سخت اسـت؟
چنانچه در صدد تبدیل شدن به کارآفرینی برجسته هستید، اما از پس شکستها برنمیآئید، پس بدان دست نخواهید یافت. اگر میخواهید هنرمندی حرفهایی شوید، اما صدها بار، اگر نگوئیم هزاران بار عدم پذیرشها را تاب نیاورید، پس پیش از آغاز محکوم به شکست هستید. میخواهید وکیلی چیرهدست شوید، اما ۸۰ ساعت کار بیوقفه در هفته را نمیتوانید تحمل کنید، پس خبر بدی برایتان دارم.
ساندویچی گند، با چه تجربیات افتضاحی میتوانید روبرو شوید؟ آیا میتوانید تمام شب را صرف خواندن قوانین کنید؟ آیا قادرید آغاز یک زندگی جدید را تا ۱۰ سال به تعویق بیاندازید؟ میتوانید تحمل کنید که مردم اجرای نمایش شما را سالها و سالها به سخره بگیرند؟
کدام ساندویچ گند را ترجیح میدهید؟ زیرا نهایتاً فقط یک بار برایتان سرو میشود.
پس بهتر اسـت ساندویچی با زیتون را انتخاب کنید.
۲.حقیقت امر درباره شما همین امروز که گریههای ۸ سالگی را پشت سر گذاشتهاید، چیست؟
هنگامی که من کودک بودم، داستان مینوشتم. ساعتها به تنهایی در اتاقم مینشستم، درباره غریبهها، ابرقهرمانها، جنگجویان دلاور، درباره خانواده و دوستانم مینوشتم. اما نه برای آنکه کسی آنها را بخواند. نه برای اینکه والدین یا معلمانم را تحت تاثیر قرار دهم. فقط برای آنکه از آن لذت میبردم.
و سپس، به دلایلی، از نوشتن دست کشیدم. اما به یاد ندارم چرا.
همه ما زمینه قطع ارتباط با علایق کودکی خود را داریم. گاهی ناشی از فشار اجتماعی بزرگسالان و فشارهای حرفهایی بزرگسالی بر ما تحمیل میشود تا از گرایشات خود دست برداریم. ما فکر میکنیم تنها دلیل انجام کارها باید دریافت پاداش در قبال آن باشد.
اما در اواسط بیست سالگی بود که دریافتم من چقدر به نویسندگی علاقه دارم. و در اواسط دوران حرفهایی تجارتم بود که به یاد آوردم من چقدر از طراحی وبسایت لذت میبرم، کاری که در اوایل نوجوانی فقط جهت سرگرمی انجام میدادم.
جالب اینجا بود که، خود ۸ سالگی من از خود ۲۰ سالگی میپرسید، چرا به نوشتن ادامه ندادی؟ و پاسخ من این بود، زیرا من در این زمینه موفق نبودم، یا شاید هم، چون هیچکس نوشتههای من را نمیخواند، یا چون درآمدزا نبود، اما نه تنها کاملاً در این باره اشتباه میکردم، بلکه آن پسر ۸ ساله شروع به گریه نمود.
۳.چه چیزی موجب شد تا خوردن را فراموش کنید؟
همه ما در موقعیتهای کاملاً کلافه کننده که دقایق به ساعتها و ساعتها، وای...، به طول انجامیده باشد گیر افتادهایم، و من خوردن شام را در این شرایط فراموش میکنم.
فرض کنید، در دوران قدیم، مادر آیزاک نیوتون مجبور میشد که به نیوتون گوشزد کند غذایت را بخور، زیرا وی در تمام طول روز چنان غرق کار بود که قطعاً خوردن را فراموش مینمود.
من هم در حین انجام بازیهای کامپیوتری همینطور بودم. که البته چیز چندان خوشایندی نیست. در واقع، همین امر به نوعی و به مدت چندین سال مشکل ساز بود. زیرا به جای پرداختن به امور مهم، همچون مطالعه برای امتحان یا دوش گرفتنهای معمول و یا صحبت کردن رودررو با دیگران مینشستم و بازی میکردم.
تا جایی که بازی کردن را رها کرده و دریافتم علاقه اصلی من خود بازیها نیست. اشتیاق من به ترقی، برتری در امور و پیشرفت بود. خود بازیها، گرافیک بازیها، داستان بازیها جالب بود اما من بدون آنها نمیتوانستم زنده بمانم. رقابت با دیگران، و البته با خودم بودم که من را ترغیب میکرد.
و هنگامی که پای این تمایلات عقدهایی به پیشرفت و رقابت با خود به مشاغل اینترنتی و نویسندگی باز شد، اتفاقات بزرگی برایم رخ داد.
شاید برای شما به گونهایی دیگر باشد. شاید امور به گونهایی کارامد پیش رود یا در دنیای فانتزی خود غرق شوید یا به دیگران چیزی را آموزش دهید یا مشکلی فنی را برطرف سازید. هر آنچه که هست، فقط بر فعالیتهایی که تمام شب شما را بیدار نگه میدارد، متمرکز نشوید، بلکه بر اصول شناختی که در ورای آن فعالیتها نهفته و شما را شیفته میسازد، تمرکز کنید. زیرا در جاهای دیگر نیز کاربرد دارند.
کشف هدف در زندگی منجر به درک چیزهایی متعالی تر از خودتان و حتی اطرافیانتان میشود
۴.چگونه میتوانید خود را بیشتر شرمنده کنید؟
پیش از آنکه در کاری موفق شوید و کار مهمی انجام دهید، باید بر کاری ممارست ورزید، کاری که سررشتهایی از آن ندارید. این کاملاً مشهود اسـت. و برای ممارست در کاری که سررشتهایی از آن ندارید، باید خود را به گونهایی و نوعی شرمسار سازید، اغلب به طور مکرر. و اکثر مردم از اینکه خود را شرمسار سازند، اجتناب میکنند، چون احمقانه به نظر میرسد.
بنابراین، به دلیل مسئله فوقالعادگی، اگر از انجام اموری که بالقوه موجب شرمساری میشوند، اجتناب نمائید، هرگز موفق به دستیابی و اتمام اموری که مهم به نظر میرسند نخواهید شد.
بله، به نظر میرسد که یکبار دیگر نیز به موضوع آسیبپذیری بازگشتیم.
اگر هم اکنون درصدد انجام کاری هستید، کاری که در ذهن دارید، کاری که درباره آن رویاپردازی میکنید، کاری که هنوز انجام ندادهاید. بدون شک دلیلی پشت آن نهفته اسـت. و شاید این دلایل را با خود و به طور مستمر واگویه میکنید.
اما آن دلایل چه هستند؟ هم اکنون به شما بگویم اگر این دلایل بر اساس تفکرات دیگران اسـت، پس زمان خود را تلف کردهاید.
اما اگر دلایل شما چیزهایی از قبیل، من میتوانم کسب و کاری را آغاز کنم، زیرا سپری کردن زمان با کودکان برایم مهم اسـت یا انجام بازیهای کامپیوتری در تمام طول روز احتمالاً من را از پرداختن به موسیقی حرفهایی باز میدارد، زیرا موسیقی برایم مهم اسـت، پس این خوب اسـت. و درست به نظر میرسند.
اما اگر دلایل شما اموری از قبیل، والدینم از آن متنفرند، یا دوستانم من را مسخره میکنند یا اگر شکست بخورم، همچون یک احمق به نظر میرسم، اسـت؛ و از آنچه برایتان مهم اسـت اجتناب میکنید، پس عدم موفقیت شما را میترسانند و نه به خاطر اینکه مادرتان از آن متنفر اسـت یا همسایهها چه میگویند.
زندگی با اجتناب از اموری که موجب شرمساری شما میشود، همچون راه رفتن در شن با سر اسـت.
ماهیتاً بسیار فوقالعادهاند، منحصر به فرد و نامانوس. بنابراین، برای دستیابی به آنها باید در جهت مخالف اندیشهها حرکت نمود. و انجام آنها قطعاً ترسناک اسـت.
شرمساری را شرمنده کنید. احساس حماقت بخشی از دستیابی به اهداف مهم اسـت، دستیابی به امری معنادار. تصمیمات بزرگ زندگی هراسناک هستند، خوشبختانه باید بیشتر بر آنها ممارست کنید.
۵.چگونه میخواهید دنیا را نجات دهید؟
اگر به تازگی اخبار را نشنیدهاید، دنیا با چندین مشکل جدی روبروست. و منظور از این چندین مشکل، واقعاً مشکل اسـت، همه چیز در شرف نابودی اسـت و قرار اسـت که به زودی بمیریم.
پیش از این نیز به این اشاره کردم، و تحقیقات نیز نشان داده، اما برای داشتن یک زندگی شاد و سالم باید به ارزشهایی فراتر خوشنودی و رضایت صرفاً شخص خود چنگ زد.
پس مشکلی را انتخاب و در صدد نجات جهان برآئید. انتخابهای متعددی وجود دارد. سیستم آموزشی، توسعه اقتصادی، خشونت خانگی، مشکلات روحی. وای، همین امروز مقالهایی درباره مشکلات جنسی در امریکا خواندم که ذهنم را مشغول کرد و آرزو کردم ای کاش میتوانستم کاری در این زمینه انجام دهم. فکر آن حتی صبحانهام را زهر کرد.
مشکلی که برایتان مهم اسـت را انتخاب کنید و در رفع آن اقدام کنید. قطعاً نمیتوانید تمام مشکلات دنیا را به تنهایی حل کنید. اما مشارکت در حل آن و ایجاد تغییر میسر اسـت. و حس ایجاد تغییر در نهایت منجر به خوشنودی و رضایت شما خواهد شد.
اکنون، مطمئنم در حال تفکر هستید.
۶.اگر اسلحه روی سر شما بگذارند و مجبورتان کنند هر روز و تمام روز خانه را ترک کنید، کجا میروید و چه میکنید؟
دشمن اکثر ما فقط از خود راضی بودنهای محافظهکارانه اسـت. ما درگیر جریانات عادی زندگی هستیم. ما موجب پریشانی خود هستیم. کاناپه راحت اسـت. چیپس پنیری اسـت. و اتفاق جدیدی در زندگی ما رخ نمیدهد.
مشکل همینجاست.
اکثر مردم درک نمیکنند که شور و اشتیاق نتیجه عمل اسـت و نه دلیل آن.
دریابید که در زندگی به چه چیزی علاقه دارید و چه موضوعاتی ذهن شما را درگیر میکند، پروسه آزمون و خطای شما کدام اسـت. هیچ یک از ما درباره فعالیتهای که تا کنون انجام ندادهایم هیچ چیز نمیدانیم.
پس از خودتان بپرسید، اگر فردی اسلحهایی روی سر شما گذاشت و مجبورتان کرد که خانه خود را هر روز برای هر چیزی غیر از خواب ترک کنید، چگونه خود را مشغول میکنید؟ و البته نمیتوانید به کافیشاپ رفته و یا فیسبوک خود را چک کنید. همین کار را که همیشه میکنید. فرض کنید که هیچ سایت سودمندی، بازی ویدئویی، یا تلویزیونی وجود ندارد. باید تمام روز را خارج از خانه باشید تا زمانی که به رختخواب بروید. کجا میروید و چه میکنید؟
در کلاس رقص ثبت نام میکنید؟ به کتابخانه میروید؟ برای گرفتن یک مدرک تحصیلی بالاتر اقدام میکنید؟ شکل جدیدی از سیستم آبیاری را اختراع میکنید تا زندگی هزاران کودک را در مناطق روستایی افریقا نجات دهید؟ خلبانی یاد میگیرید؟
با این حجم از زمان که در اختیار دارید، چه میکنید؟
اگر به تصورات رویاپردازانه شما ضربهایی وارد شده، چندین پاسخ برای آن یادداشت کنید و سپس بیرون رفته و واقعاً آنها را انجام دهید. حداقل مزیت آن این اسـت که خودتان را شرمسار میکنید.
۷.اگر بدانید یکسال دیگر میمیرید، چه میکنید و میخواهید چه چیزی از شما در خاطرهها باقی بماند؟
اکثر ما علاقهایی به فکر کردن درباره مرگ نداریم. پریشانمان میکند. اما خوشبختانه فکر کردن درباره مرگ خودمان مزایای کاربردی بسیاری دارد. یکی از آن مزایا این اسـت که ما را مجبور میسازد تا مستقیماً درباره چیزهای مهم زندگی و چیزهایی که بیهوده و پوچ هستند، باندیشیم.
زمانی که دانشجو بودم، عادت داشتم پرسه بزنم و از افراد بپرسم، اگر فقط یکسال دیگر زنده باشید، چه میکنید؟ همانطور که میشود تصور نمود، رفتارهای متفاوتی با من شد. اکثر افراد پاسخهای گنگ و کسل کنندهایی میدادند. برخی من را تحقیر میکردند. اما همین سوال موجب شد تا آنها درباره زندگی خود به شیوهایی متفاوت بیاندیشند و اولویتهای خود را دوباره ارزیابی کنند.
میراث شما برای دیگران چیست؟ هنگامی که از این دنیا رفتید، چه داستانهایی درباره شما نقل میکنند؟ شرح مختصری اززندگی شما چیست؟ اصلاً چیز خاصی درباره شما وجود خواهد داشت؟ اگر نه، دوست دارید درباره شما چه بگویند؟ امروز چه اقدامی در این راستا انجام میدهید؟
و دوباره، اگر رویاهای شما فقط خاطراتی پرخاشجویانه از شما بر جای بگذارد وهمین خاطرات افرادی را تحت تاثیر قرار دهد، پس دوباره شکست خوردهاید.
اگر مردم هدفی در زندگی نداشته باشند، نمیدانند که چه چیزی برایشان مهم اسـت، نمیدانند ارزشهای آنها کدام اسـت.
اگر ندانید ارزشهای شما کدام اسـت، مجبور میشوید ارزشهای دیگران را برای خود برگزینید، اولویتهای دیگران را اولویتهای خود در نظر بگیرید. و این همان بلیط یک طرفه به سوی رابطهایی ناسالم و بدبختی نهایی اسـت.
کشف هدف در زندگی منجر به درک چیزهایی متعالی تر از خودتان و حتی اطرافیانتان میشود. بدین منظور باید کاناپه و کارهای خود را رها کرده، به چیزهایی فراتر از خودتان باندیشید، به چیزهایی متعالیتر از خودتان و بر خلاف عقیده عموم، دنیا را بدون خودتان تصور کنید.
آی بانو
اخبارمرتبط :
چگونه برای رسیدن به اهداف مان برنامه ریزی کنیم
قوانین هدف گذاری !
برای ازدواج هدف داشته باشید
دستیابی به هدف با رعایت با این اصول
هدف این مرد از این کار دقیقاً چیه؟! +تصویر متحرک
مهم نیست " همین الان میخواهم " شما چیست – پیتزا، برگر، بستنی، کیک – مطمئنا در این زمان درگیر کشمکش بین کاری که دوست دارید انجام دهید ( خوردن غذایی که هوس کردید ) و کاری که باید انجام دهید ( خوردن سبزیجات ) هستید. متاسفانه اینکه بیشتر عادات ما در طول روز منجر به تشدید و زیاد شدن هوس های غذایی میشود حقیقت دارد، که تصمیم گیری درست را مشکل میسازد. اما به این معنا نیست که کاری از دستتان بر نمی آید. بیاموزید بزرگترین این اشتباهات کدام اسـت تا اشتباهات خود را تصحیح کنید.
در مورد صبحانه مضایقه میکنید
شاید صبح که بیدار میشوید احساس گرسنگی نداشته باشید، اما خوردن مقداری کالری کاری میکند در ادامه هوس های ناسالم غذایی به سراغتان نیاید. در یک تحقیق مشخص شد دختران دارای اضافه وزنی که صبحانه ای حاوی 350 کالری که حداقل 13 گرم آن پروتئین بود میخوردند کمتر از کسانی که صبحانه را نادیده میگرفتند دچار هوس خوردن غذاهای شیرین و اغوا کننده میشدند. محققان مطمئن نبودند دلیل اصلی این رفتار چیست، اما گمان میشود پروتئین باعث تحریک آزاد سازی هورمون دوپامین میشود، ماده ای شیمیایی که در قسمت پاداش مغز قرار دارد و به کنترل هوس خوردن کمک میکند. نصف فنجان پنیر محلی، دو تخم مرغ آب پز، یا یک فنجان بلغور جو دوسر پخته شده با دو قاشق غذاخوری کره بادام زمینی میتواند چاره ساز باشد.
وعده ای که استفاده میکنید خیلی بزرگ اسـت
دلتان هوس کیک کرده، میروید کمی بخورید و با این مسئله مشکلی هم ندارید. اما سه تکه برمیدارید، در صورتی که تنها نیمی از آن را میخواستید. در تحقیقی که روی 104 دانش آموز انجام شد مشخص شد کسانی که میان وعده های کوچک مانند چیپس، پای سیب و شکلات استفاده میکنند به اندازه ی کسانی که از همین غذاها در سایز های بزرگتر استفاده میکنند راضی میشوند. گروه دوم 78 درصد بیشتر کالری مصرف میکند. پس سایز وعده خود را پایین بیاورید و از آن لذت ببرید، سپس 15 دقیقه صبر کنید تا ببینید میلتان فروکش میکند.
چیزی نمیخورید
دلتان شیرینی میخواهد؟ یک کاسه توت فرنگی ( یا میوه ی شیرین دیگر ) را امتحان کنید. چیپس هم میخواهید؟ پسته ی بدون نمک که هنوز درون پوسته اسـت را امتحان کنید.
ماریسا مور، سخنگوی آکادمی تغذیه و رژیم های غذایی میگوید: تنها برای برآورده کردن میلتان کافیست جایگزینی سالم انتخاب کنید. هوس های غذایی عمر کوتاهی دارند و زود فراموششان میکنید، اما با یک میان وعده ی سالم میتوانید به سلامت خود کمک کنید. این کاریست دو سر برد. اگر میل به چیپستان را فقط چیپس برآورده میکند مقداری مشخص را جدا کنید و آرام آرام میل کنید و لذت ببرید گاهی اوقات باید به خود تفریح هم بدهیم.
نمیدانید چرا دلتان هوس غذایی را کرده
کریستین پالومبو، عضو هیات علمی دانشگاه کنیاک میگوید: نمیتوانید جلوی خود را بگیرید که پفک پنیری نخورید. تا ندانید چرا، نمیتوانید کاری در موردش بکنید. پالومبو توصیه میکند دفترچه ی یادداشتی درباره هوس های غذایی خود درست کنید. فقط کافیست وقتی میل به خوردن غذا سراغتان آمد بنویسید در آن لحظه چه حسی داشتید، استرس، بی حوصله، افسرده، و یا خسته بودید. در نهایت میتوانید دلایل اصلی را پیدا کنید و با برطرف کردن آنها جلوی این اتفاق را بگیرید.
غذایی را که هوس کردید را با غذایی سالم جایگزین نمیکنید
وقتی دلتان میخواهد غذایی را بخورید نباید طوری رفتار کنید که یا این غذا یا هیچ. میتوانید شعله ی این میل را بخوابانید، کافیست این وعده ی کوچک و پرکاری را با یک وعده ی بزرگ و سالم جایگزین کنید. این کار جواب میدهد، چون هم توانستید بیشتر بخورید و هم غذایی سالم و کم کالری میل کردید. اما چگونه این کار را بکنیم؟ فرض کنید رفتید به یک رستوران، به جای اینکه خودتان را با سیب زمینی سرخ کرده پر کنید یک تکه مرغ سوخاری و سالاد میل کنید، هرچقدر بیشتر سالاد بخورید سریعتر میلتان فروکش میکند.
احساس گناه میکنید
اگر تولد دوستتان باشد، و آنجا کیکی هم باشد که از آن یک تکه خوردید، احساس رضایت میکنید یا گناه؟ لذت بردن از غذایی خوشمزه به جای احساس شرم و خجالت میتواند کلید کار باشد. تحقیقات نشان داده کسانی که بابت خوردن غذا خود را سرزنش نمیکنند و از آن لذت میبرند کنترل بیشتری روی برنامه و عادات خود دارند. دلیل میخواهید؟ وقتی احساس گناه میکنید میخواهید به نحوی افکار خود را نادیده بگیرید، و شاید همین کار اثری معکوس بدهد و به بیشتر غذا خوردن منجر شود.
قدرت اراده خود را امتحان میکنید
استفاده از قدرت اراده همیشه هم کار نمیکند. اگر تسلیم شوید باعث میشود احساس شکست خوردگی کنید. یک استراتژی برای پیروز شدن: پرت کردن حواس، یک تحقیق نشان داد سه دقیقه انجام بازی ( تتریس ) قدرت هوس غذایی را کاهش میدهد و حتی از صبر کردن و تحمل کردن هم بهتر جواب میدهد. حتی 15 دقیقه پیاده روی هم میتواند این هوس را از بین ببرد. هوس های غذایی لحظه ای هستند و زیاد دوام ندارند فقط کافیست در این مدت خود را مشغول کنید.
اسباب وسوسه را اطراف خود نگه میدارید
نمیتوانید هر روز با کوچه هایی که در آشپزخانه و جلوی چشمتان اسـت مبارزه ی ذهنی را ادامه دهید. از دل برود هر آنکه از دیده رود اینجاست که خوب جواب میدهد. فرض کنید ساعت 10 شب اسـت و دلتان هوس کلوچه کرده، مطمئناً نمیروید بیرون تا یک کلوچه بخرید! از طرفی دیگر اگر چیزی مانند کلوچه همیشه جلوی چشمتان باشد و زل بزند به صورتتان دست آخر میروید و کلوچه میخورید. اگر خانواده تان عادت دارد همیشه چنین غذاهایی را بخرد و داشته باشد حداقل میتوانید آنها را دور از چشم خود نگه دارید، و یا میتوانید آنها را پشت ظرف میوه و سبزیجات نگه دارید تا اول چشمتان آنها را ببیند.
رژیم سخت میگیرید
نیت خوبی دارید: در تلاشید وزن کم کنید، با خود میگویید خوردن شیرینی و همبرگر گناه اسـت و باعث چاقی. اما درکتان از رژیم نیز مهم اسـت. معمولا کسانی که رژیم های سخت میگیرند روی بعضی غذاها ( معمولا نان، برنج ، شیرینی ) خیلی سخت گیری میکنند و این سخت گیری بیشتر از کسانی اسـت که فقط میخواهند وزنشان ثابت بماند. اما این افراد خود را از غذاهایی محروم میکنند که تمام مدت دوست داشتند! حسرت نخوردن چنین غذاهایی کم کم جمع میشود و ناگهان با یک انفجار منجر به پرخوری میشود. در طول رژیم به خود هر روز فرصت نفس کشیدن هم بدهید. چه بخواهید وزن کم کنید چه نخواهید قدرت هوس غذایی را نمیتوان دست کم گرفت.
از اینستاگرام یا پینترست استفاده میکنید
دوستتان و یا صفحه ای که در آن مشترک هستید عکسی از یک غذای خوشمزه گذاشته! دیدن عکس غذاها لذت بخش اسـت اما شاید مجبورتان کند بلند شوید و به اولین رستوران سر راهتان بروید. تحقیقات جدید نشان داده دیدن عکس غذاهای پرکالری باعث افزایش فعالیت در بخش پاداش دهی مغز میشود.
اگر نمیتوانید در برابر چنین عکسهای مقاومت کنید حداقل عکسهایی ببینید که غذایی سالم را به نمایش گذاشته اند و یا میتوانید در این برنامه ها کسانی را دنبال کنید که عادت به خوردن غذایی سالم دارند ( حتی میتوانید Health را در اینستاگرام و پینترست دنبال کنید ) شاید دلتان خواست غذایی جدید و سالم را امشب امتحان کنید.
سراوان اولین نقطه در کشور اســت که خورشید در آن طلوع می کند به طوری که طلوع و غروب خورشید در سراوان با طلوع و غروب خورشید در غربی ترین شهر کشور یک ساعت و هفده دقیقه اختلاف دارد.
سراوان بر اساس آخرین آمار در سال 1384 دارای شش بخش به نام های «مرکزی» ،«جالق»، «بم پشت» ،« هیدوچ» ، «زابلی» و «سیب و سوران» اســت و 14 دهستان و 15 دهیاری و 1000 پارچه آبادی تشکیل دهنده این شهرستان از نظر تقسیمات کشوریست.
شهرستان سراوان دارای آب وهوایی گرم و خشک، بیابانی، کویری و کم باران اســت و در زمستانها نیز هوایی معتدل و متوسط با متوسط بارندگی 100 میلی متر در سال اســت.
بسیاری از روستاهای این شهر دارای خاکی مرغوب و حاصل خیزی هستند و کوههای بیرگ زابلی ، کوه سفید گشت ، کوه سرخ در بم پشت از مرتفع ترین کوههای این شهرستان محسوب می شوند.
رشته کوه سیاهان طولانیترین رشته کوه در این شهرستان اســت که از نزدیکیهای تفتان آغاز و تا ناهوک در محدوده پاکستان ادامه دارد.
رودخانه ماشکید نیز مهمترین رود شهرستان سراوان اســت که از دامنه جنوبی شهرستان از نزدیکی خاش سرچشمه میگیرد که پس از عبور از بخش زابلی، جنوب سیب و سوران و شمال بم پشت، جنوب اسفندک و کوهک را مشروب میکند.
*دین و زبان
مردم شهرستان سراوان پیرو دین اسلام هستند و اکثریت مذهب تسنن دارند. زبان مردم سراوان بلوچی و در هر یک از مناطق شهرستان گویش و لهجه خاصی وجود دارد.
*پیشینه باستانی و تاریخی
آثار کشف شده و شواهد تاریخی، تپهها و محوطههای باستانی و سنگ نگارههای به جا مانده از دوران گذشته، قبرستانهای تاریخی حکایت از سکونتهای انسانی در هزارههای پیش از تاریخ در منطقه را دارد. به طوری که این آثار متعدد تاریخی و باستانی، شهرستان سراوان را به گهواره تاریخ تمدن مبدل ساخته اســت.
تاکنون بیش از 420 اثر فرهنگی، باستانی و تاریخی در این شهرستان مربوط به دورانهای پیش از تاریخ، تاریخی و اسلامی شناسایی شده اســت که این آثار سراوان را به یک موزه از تکامل انسان در عصر شکار، شبانی و کشاورزی مبدل کرده اســت.
بدون شک در عصر پیش از تاریخ فرهنگهای متعددی در منطقه در حاشیه رودخانه بزرگ این شهرستان وجود داشته اســت که بقایای آنها به صورت محوطهها و تپهها شناسایی شده اســت.
علاوه بر دوران پیش از تاریخ در شهرستان سراوان، آثار فراوانی نیز از دورههای تاریخی به ویژه سلسلههای اشکانی و ساسانی شناسایی شدهاند که از مهمترین آنها میتوان به تپههای میرعلی جالق، تپه هوشک، تپه کلانک بخشان، تپه مهرگان و... اشاره کرد.
از مهمترین آثار دوره اسلامی در شهرستان سراوان نیز میتوان به یکی از کهنترین مساجد استان در روستای دزک و همچنین مجموعهای از مقابر، مساجد و منارهها و گورستانها و قلاع و استحکامات نظامی و تدافعی و مسکونی دوره اسلامی اشاره کرد که نشانگر تداوم استقرار و سکونت در این منطقه از هزارههای پیش از تاریخ تا عصر حاضر اســت.
*وجه تسمیه
شستون مرکز شهرستان سراوان اســت و هم اکنون شهر سراوان نامیده میشود. در گذشته به آن سراستون، شستون و شهستان اطلاق میشده اســت.
سراستون: منطقهای که در آن بارندگی زیاد اتفاق میافتد.
شستون: چشمه جوشان با توجه به رشته قنات جاری در شهر سراوان و فراوانی آب اســت.
شهستان: تمام حکام منطقه از این دیار برخاستهاند.
سرا به معنای جا و مکان و وان به جای مرتفع و بلند اطلاق میشود به طوری که در مکاتبات پس از سال 1307 رسماً از این منطقه به عنوان سراوان یاد شده اســت.
*پیدایش یا خاستگاه دورههای تاریخی
نخستین و مهمترین سکونتگاههای اولیه و آبادیهای شهرستان سراوان در مناطقی همچون جالق، زابلی، ناهوک، سب، کنت، کوهک و دزک در حاشیه و یا در نزدیکی رودخانههای این شهرستان پدید آمده اســت.
عوامل طبیعی همچون زلزله و یا قحط سالی موجب کوچ مردم از این منطقه شده اســت. با کاوش روی تپههای باستانی میتوان زوایای دیگری از تاریخ کهن منطقه را شناسایی و به آن دست پیدا کرد.
*مشاهیر
از آن جایی که این منطقه از زمانهای گذشته یکی از مناطق محروم و دور افتاده بوده و در نقطه صفر مرزی واقع شده اســت کمتر مورد توجه و از نظر علوم و فنون جدید بهره کافی را نبرده اما با این حال پس از آغاز به کار مدارس حکومتی، عدهای از جوانان این شهرستان از خود نبوغ نشان دادهاند که از آن جمله میتوان به دکتر رحمانی اشاره کرد.
حمیدالله مرادزهی در رشته حقوق سرآمد منطقه بود به طوری که به عنوان عضو شورای تدوین قانون نظام مقدس جمهوری اسلامی در مجلس خبرگان حضور داشت.
مولوی شهداد مسکانزهی نیز از مشاهیر و علمای منطقه اســت که از وی بیش از 20 جلد کتاب در زمینه تالیف و ترجمه علوم و معارف اسلامی به یادگار مانده اســت. مولوی عبدالعزیز ساداتی نیز از مشاهیر منطقه اســت که با احیای حوزه علمیه دارالعلوم زنگیان که از آن طلاب زیادی فارغالتحصیل شدند، خدمت زیادی به مردم منطقه کرد.
*جاذبههای تاریخی و باستانی
سنگ نگاره شیر پلنگان: این اثر در فاصله 12 کیلومتری شمال سراوان و در ادامه مسیر دره کندیک و در محلی به نام دره شیر و پلنگان که از رشته کوههای سیاهان سراوان بوده واقع شده اســت. در داخل دره کندیک پس از طی مسافتی به محلی میرسیم که دره در آن قسمت بسیار تنگتر و کم عرضتر میشود. عرض آن به حدود 10-8 متر و حدود 5/2 متر ارتفاع میرسد.
این دره را به واسطه وجود نقوش خاص دره شیر پلنگان مینامند چرا که در این نقش یک حیوان درنده همانند پلنگ یا شیر با دمی بلند بر افراشته بر روی صخرهای در ارتفاع 5 متری به همراه نقوش کم رنگ و محو چهار انسان دیده میشوند و در میان این نقش انسان نفر دوم از سمت راست دارای وضوح بیشتری اســت و به نظر میرسد این چهار نفر در حال دویدن به دنبال هم و یا اجرای مراسمی خاص هستند.
در سمت راست دره به طرف شمال نقش انسانی دیده میشود که بزی را شکار کرده و گردن آن را گرفته و در حال کشیدن آن با خود اســت. در سمت چپ دره صخره اصلی در ارتفاع حدود 14 متری دیده میشود این محل به علت ارتفاع زیاد و عدم راه دستیابی به آن نقوش انسانی و حیوانی متنوع بدون نظم و انسجام و یکپارچگی در کنار هم قرار گرفته اســت.
از جمله نقوش کهن و اولیه این صخره میتوان به گلهای متشکل از هفت بز وحشی با شاخهای بلند و بدن کشیده با یک نقش انسان در کنار هم اشاره کرد که نقوش دیگری بعدا بر روی این تصاویر نقش بسته و جدیدتر اســت که عبارتند از نقش انسان برهنه با بدن کاملا مثلثی شکل و نقوش و پنجههای دست انسان و نقوش حیوانی همانند نقش پلنگ با شیر و یا نقش دو شمشیر و غیره.
*سنگ نگاره دره نگاران
در 70 کیلومتری شمال غرب شهر سراوان و در فاصله 36 کیلومتری شمال غربی روستای ناهوک بخش جالق شهرستان سراوان در درهای بنام "دره نگاران" مجموعهای کم نظیر از نقش و نگار بر روی صخرهها ایجاد شده اســت. این محل در انتهای دشت سردشت ناهوک دقیقاً در انتهای دشت آبرفتی سردشت قرار گرفته و دارای آب و هوایی مصفا و درهای پر آب اســت. وجه تسمیه این محل بر گرفته از نگاره گریهای اصیل و تحسین بر انگیزی اســت که نگاره گران دوران گذشته از خود بر سینه صخرهها به یادگار گذاشتهاند.
به نظر میرسد مهاجرانی در اولین هزارههای پیش از میلاد به این سرزمین وارد شده و با بومیان آن بر سر تصاحب محل به جنگ و ستیز پرداخته و عاقبت بر آنان پیروز شدهاند.
مهاجمان غالبا سوار بر اسب با شمشیر با تیر و کمان و کمند و در حال جنگ و شکار با مردمان پیاده بومی هستند. عمدهترین نقوش دره نگاران عبارتند از نقوش انسانی و نقوش حیوانی.
نقوش انسانی: به دو صورت برهنه و دیگری ملبس اســت.
نقوش حیوانی: حیواناتی همچون اسب، خر وحشی (گورخر نژاد ایرانی بدون خط)، قوچ، بز، مار، گاو کوهاندار، شتر دو کوهانه، سگ، گرگ، روباه، شغال، یوزپلنگ و... اســت که تمامی سطوح صخرههای این دره را آذین بستهاند.
*موزه زنده سفال کلپورگان
موقعیت ساختمانی کارگاه قدیمی سفال کلپورگان: بنای این کارگاه هنری به یادگار مانده از هنر سفالگری هزارههای قبل از میلاد منطقه اســت.
در روستایی به همین نام در فاصله 25 کیلومتری جنوب شرق شهر سراوان و در فاصله 100 متری قسمت جنوبی جاده آسفالته سراوان، بم پشت واقع شده اســت.
*مسجد جامع دزک
این مسجد در روستایی به همین نام در سه کیلومتری شرق سراوان واقع شده اســت و از جمله مساجد اولیه و کهن استان به شمار میرود. مصالح اصلی و اولیه مسجد از خشت خام و ملاط گل اســت.
برای اولین بار در متون تاریخی از این بنا در قرن چهارم هجری نام برده شده و تاکنون به دفعات بازسازی شده اســت و معمار آن سعی کرده که با استفاده از عناصر معماری ساده تزیینی به مسجد جلوهای خاص دهد. از جمله میتوان به تزیینات داخل شبستان تابستانی در جبهه غربی اشاره کرد. دیوارهای داخلی و شمالی جنوبی و غربی دارای طاق نماهای تزیینی و تزیینات دندان موشی اســت که میتوان آن را صورت اولیه مقرنس کاری به شمار آورد. از قسمتهای اصلی میتوان به شبستانهای غربی و شرقی، حیاط مرکزی و چله خانه اشاره کرد.
*قلعه سب
این قلعه از سالمترین و زیباترین قلعههای دوره اسلامی بلوچستان اســت. این قلعه زیبا و مستحکم در روستایی به همین نام در فاصله 45 کیلومتری جنوب غربی شهر سراوان در بخش سیب سوران این شهرستان واقع شده اســت. این بنا با مصالح عمده خشت و گل بروی صخرهای طبیعی ساخته شده اســت.
پلان و فرم اصلی آن به صورت قاعده هرم با مقطع مستطیل اســت به صورتی که هر چه به ارتفاع بنا افزوده میشود از حجم آن کاسته میشود. این بنا نزدیک به 37 متر ارتفاع دارد و از دو قسمت اصلی حصار و مجموعه سازهها و الحاقات خارجی و داخل آن و دیگری بنای اصلی قلعه که در مرکز حیاط قرار گرفته، تشکیل شده اســت.
*قلعه کنت
در 80 کیلومتری جنوب غربی شهر سراوان در روستای کنت بخش هیدوچ این شهرستان واقع شده اســت. این مجموعه روی صخرهای طبیعی در سه طبقه ساخته شده اســت. ورودی این قلعه در قسمت جنوبی آن در حدود 13 متر از سطح زمین ارتفاع دارد که به حیاط جنوبی قلعه منتهی میشود.
اطراف حیاط مرکزی طبقه عامه نشین اســت که دارای 11 اتاق، شامل اصطبل، انبار، و... اســت و پلهای در شمال قسمت حاکم نشین قلعه ارتباط آن را با سایر طبقات فراهم میکند. راهرویی در قسمت شمالی اتاقها قسمت شرقی قلعه را به هم مرتبط میسازد.
در ضلع غربی دو برج نگهبانی و همچنین دور تا دور قلعه غلامگرد برای حفاظت قلعه و دفاع از آن اســت. این قلعه به دستور حاکم محلی و توسط معماران بومی در دوره افشاریه ساخته شده اســت.
*تپه نمکی
پدیدهای طبیعی و کم نظیر آرمیده در نقطه میانی روستای گشت واقع در شهرستان سراوان اســت. شامل تپهای نمکین مملو از املاح معدنی اســت که آرام آرام از دل آب جوشیده و بر سطح زمین روان میشود.
تپه حاصله نمک به جا مانده از این آب اســت. این مکان در گذشته مورد احترام و زیارت مردم بوده اســت. در زمان زلزله از آن آب فوران میکرده و مردم محلی معتقدند در صورتی که پای دزد را در آن فرو برند در آن گیر میکند و برای رهایی از آن باید حیوانی قربانی کنند.
*پوشش گیاهی منطقه
گیاهان دارویی آن از قبیل گیشر، کنا، ترات، زیروک، برشتوک، داز، گلمروک، پنیر باد اســت.
داز: از جوشانده این گیاه برای درد سینه استفاده میشود.
گلمورک: این گیاه خواص دارویی نظیر درد کشی و سم زدایی دارد هنگامی که حیوان گزندهای مثل مار فردی را نیش بزند از آن برای سم زدایی استفاده میشود.
پنیر باد: این نوع بوته جزو پوشش گیاهی اصلی منطقه گشت اســت که دارای برگهای گوشتی و سبز رنگ بوده و خاصیت درمانی دارد. همچنین از خاک در برابر طوفان محافظت میکند.
درخت گز: درختان مسن و تنومندی که در بسیاری از نقاط این منطقه روییده اســت در برابر طوفانهای شن و خشکسالی بسیار مقاوم و جلوی گرد و خاک را نیز میگیرد.
*خوراک
خوراکهای محلی با استفاده از مواد اولیه موجود در منطقه تهیه میشود:
شولو و کشک: از آرد ذرت، آرد گندم و ادویه مخصوص تهیه میشود.
تباهه: خوراکی از گوشت بوده اســت به این طریق که گوسفند را به مدت یک تا دو سال پروار و ذبح میکنند، گوشت آن را تکه تکه کرده و پس از اندود نمک، زردچوبه و پودر انار دانه به آن میزنند. معمولا در فضای باز و یا داخل اتاق بزرگ آویخته و پس از خشک شدن در فصل زمستان از آن استفاده میشود.
شیرینیها: حلوا شکری، حلوا بری، حلوا چنگال، حلوا خرمایی، حلوا آبی از شیرینیهای آن اســت.
ترشیها شامل حرام (ترشی لیمو) و ترشی انبه اســت.
سوغات شهرستان: سوزن دوزی، سفال کلپورگان، خرما، حصیربافی و سکه دوزی از سوغات شهرستان سراوان اســت.
برگرفته از گزارش زهرا بزی
تنظیم :مجله اینترنتی دلگرم
هر یک از ما برای هدف والاتری متولد شدهایم و ماموریت ما اکنون یافتن این هدف اسـت
پیدا کردن هدف زندگی
این چالشی اسـت که هر فرد بالغی در طول زندگی با آن روبروست. هدف من در زندگی چیست؟ علایقم چیست؟ از چه چیزهایی باید اجتناب کنم؟
هنگامی که برادرم ۱۸ ساله بود، رقصان به اتاق نشیمن آمد و با غرور به من و مادرم اعلام کرد که قصد دارد، سناتور شود. مادرم در پاسخ گفت، عالیست عزیزم، حال آنکه من حواسم در پی خوردن چیپس یا یک چنین چیزهایی بود.
اما پس از ۱۵ سال، این هدف تمام تصمیمات زندگی برادر من را تحت شعاع قرار داده بود: رشته تحصیلی در مدرسه، مکان زندگی، افرادی که با آنها در ارتباط بود و حتی نحوه گذراندن تعطیلات و آخر هفتههایش را.
و اکنون، پس از گذراندن تقریباً نیمی از زندگی حرفهای اش، ریاست حزب اصلی سیاسی شهری که در آن زندگی میکند را بر عهده داشته و جوانترین قاضی ایالت بود. چند سال بعد، امیدوار بود که برای نخستین بار در انتخابات برگزیده شود. انتقاد نمیکنم! اما برادر من یک آدم دمدمی اسـت. این اتفاقات از اساس هیچگاه به وقوع نپیوست.
اکثر ما ایده خاصی در ذهن برای زندگی خود نداریم. حتی پس از اتمام تحصیلات مدرسه، حتی پس از یافتن شغل، حتی پس از کسب درآمد. بین سن ۱۸ تا ۲۵ سالگی، بیش از تعویض لباسهای زیرم، آرزوهایم متنوعی درباره شغل آیندهام داشتم. حتی پس از آنکه کسب و کاری را آغاز کردم، و تا سن ۲۸ سالگی آن را ادامه دادم، نیز دقیقاً نمیدانستم از زندگی چه میخواهم. اما پس از آن هدف اصلی خود از زندگی را دریافتم.
خوشبختانه اکثر شما نیز مثل من هستید و نمیدانید که چه هدفی در زندگی دارید. این چالشی اسـت که هر فرد بالغی در طول زندگی با آن روبروست. هدف من در زندگی چیست؟ علایقم چیست؟ از چه چیزهایی باید اجتناب کنم؟ هم اکنون نیز اغلب ایمیلهایی از افراد ۴۰ و ۵۰ ساله دریافت میکنم که هنوز در این سن نمیدانند از خود چه میخواهند.
بخشی از این معضل مفهوم "هدف زندگی" اسـت. ایدهایی وجود دارد که میگوید، هر یک از ما برای هدف والاتری متولد شدهایم و ماموریت کائناتی ما اکنون یافتن این هدف اسـت. این همان نوع از منطق نفرتانگیزی اسـت که برای توجیه چیزهایی همچون روحهای شفاف یا عدد شانس شما که ۳۴ اسـت(البته فقط روزهای سه شنبه یا در روزهایی که ماه کامل اسـت) به ذهن می رسد.
حقیقت همین اسـت. ما برای مدت نامعلومی روی این کره خاکی زندگی میکنیم. در طول این مدت کارهایی را انجام میدهیم. برخی از آنها مهمند. برخی دیگر چندان اهمیتی ندارند. و آن کارهای پراهمیت به زندگی ما معنا و شادی میبخشند. کارهای بیاهمیت فقط زمان ما را تلف میکنند.
پس هنگامی که مردم میگویند، باید با زندگیام چه کنم؟ یا هدف زندگی من چیست؟ آنچه در حقیقت میپرسند این اسـت که: با زمان، که از اهمیت زیادی برخوردار اسـت چه میتوانم انجام دهم؟
این سوال بینهایت برای پرسیدن عالیست. فوقالعاده کنترلپذیر و شامل هیچیک از عقاید احمقانهایی که در ورای سوالات مرتبط با هدف زندگی چرخ میزند، نمیشود. دلیلی وجود ندارد شمایی که تمام روز روی کاناپه خود لم دادهاید و تنقلات میخورید دربارهی اهمیت کائنات بیاندیشید. به جای آن هیکل خود را تکان داده و فقط درباره آنچه برایتان اهمیت دارد کمی فکر کنید.
یکی از متدوالترین سوالاتی که مردم از طریق ایمیل از من پرسیدهاند این اسـت که باید در زندگی چه کنند، هدف زندگی چیست. این سوال از نظر من از اهمیت ویژهایی برخوردار اسـت. با این وجود، تا آنجایی که من میدانم، من کیستم که بگوییم چه چیزی درست اسـت یا غلط و یا چه چیزی اهمیت دارد.
اما پس از مدتی تحقیق، یک سری سوالها را گرد هم آوردم تا دریابم چه چیزی حقیقتاً برای ما مهم اسـت و چه چیزی به زندگی ما معنا میبخشد.
این سوالات ابداً جامع و شامل تمام جزئیات یا قاطع و صریح نیستند. در واقع، برخی از آنها کمی احمقانه اسـت. اما من آنها را به گونهایی مرتب کردم که کشف هدف زندگی سرگرمکننده و جالب باشد و نه یک کار شاق.
۱. طعم ادویه مورد علاقه شما برای ساندویچ به درد نخورتان چیست و آیا با زیتون هماهنگی دارد؟
آه، بله. مهمترین سوال دنیا. طعم کدام ادویه را برای ساندویچ به درد نخور خود ترجیح میدهید؟ زیرا در اینجا حقایقی کوچک درباره زندگی وجود دارد که که در هیچ مدرسهایی به شما آموزش داده نمیشود:
گاهی اوقات، گند همه چیز درمیآید.
اکنون، من به طرزی باورنکردنی بدبین به نظر میرسم. و شما تصور میکنید، هی آقای منسون، اخمهای خود را باز کنید. اما من واقعاً فکر میکنم که این ایده کاملاً آزاد اندیشانه اسـت.
هر چیزی مستلزم فداکاری اسـت. هر چیزی مستلزم هزینه اسـت. هیچ چیزی دائما خوشایند یا متعالی نیست. پس سوالی که پیش میآید: چه ستیزها و فداکاریهایی را میتوان تحمل کرد؟ نهایتاً، چه چیزی توانایی ما را در پیگیری آنچه بدان اهمیت میدهیم تعیین میکند، آیا این همان توانایی ما در مدیریت شرایط حاد و سخت اسـت؟
چنانچه در صدد تبدیل شدن به کارآفرینی برجسته هستید، اما از پس شکستها برنمیآئید، پس بدان دست نخواهید یافت. اگر میخواهید هنرمندی حرفهایی شوید، اما صدها بار، اگر نگوئیم هزاران بار عدم پذیرشها را تاب نیاورید، پس پیش از آغاز محکوم به شکست هستید. میخواهید وکیلی چیرهدست شوید، اما ۸۰ ساعت کار بیوقفه در هفته را نمیتوانید تحمل کنید، پس خبر بدی برایتان دارم.
ساندویچی گند، با چه تجربیات افتضاحی میتوانید روبرو شوید؟ آیا میتوانید تمام شب را صرف خواندن قوانین کنید؟ آیا قادرید آغاز یک زندگی جدید را تا ۱۰ سال به تعویق بیاندازید؟ میتوانید تحمل کنید که مردم اجرای نمایش شما را سالها و سالها به سخره بگیرند؟
کدام ساندویچ گند را ترجیح میدهید؟ زیرا نهایتاً فقط یک بار برایتان سرو میشود.
پس بهتر اسـت ساندویچی با زیتون را انتخاب کنید.
۲.حقیقت امر درباره شما همین امروز که گریههای ۸ سالگی را پشت سر گذاشتهاید، چیست؟
هنگامی که من کودک بودم، داستان مینوشتم. ساعتها به تنهایی در اتاقم مینشستم، درباره غریبهها، ابرقهرمانها، جنگجویان دلاور، درباره خانواده و دوستانم مینوشتم. اما نه برای آنکه کسی آنها را بخواند. نه برای اینکه والدین یا معلمانم را تحت تاثیر قرار دهم. فقط برای آنکه از آن لذت میبردم.
و سپس، به دلایلی، از نوشتن دست کشیدم. اما به یاد ندارم چرا.
همه ما زمینه قطع ارتباط با علایق کودکی خود را داریم. گاهی ناشی از فشار اجتماعی بزرگسالان و فشارهای حرفهایی بزرگسالی بر ما تحمیل میشود تا از گرایشات خود دست برداریم. ما فکر میکنیم تنها دلیل انجام کارها باید دریافت پاداش در قبال آن باشد.
اما در اواسط بیست سالگی بود که دریافتم من چقدر به نویسندگی علاقه دارم. و در اواسط دوران حرفهایی تجارتم بود که به یاد آوردم من چقدر از طراحی وبسایت لذت میبرم، کاری که در اوایل نوجوانی فقط جهت سرگرمی انجام میدادم.
جالب اینجا بود که، خود ۸ سالگی من از خود ۲۰ سالگی میپرسید، چرا به نوشتن ادامه ندادی؟ و پاسخ من این بود، زیرا من در این زمینه موفق نبودم، یا شاید هم، چون هیچکس نوشتههای من را نمیخواند، یا چون درآمدزا نبود، اما نه تنها کاملاً در این باره اشتباه میکردم، بلکه آن پسر ۸ ساله شروع به گریه نمود.
۳.چه چیزی موجب شد تا خوردن را فراموش کنید؟
همه ما در موقعیتهای کاملاً کلافه کننده که دقایق به ساعتها و ساعتها، وای...، به طول انجامیده باشد گیر افتادهایم، و من خوردن شام را در این شرایط فراموش میکنم.
فرض کنید، در دوران قدیم، مادر آیزاک نیوتون مجبور میشد که به نیوتون گوشزد کند غذایت را بخور، زیرا وی در تمام طول روز چنان غرق کار بود که قطعاً خوردن را فراموش مینمود.
من هم در حین انجام بازیهای کامپیوتری همینطور بودم. که البته چیز چندان خوشایندی نیست. در واقع، همین امر به نوعی و به مدت چندین سال مشکل ساز بود. زیرا به جای پرداختن به امور مهم، همچون مطالعه برای امتحان یا دوش گرفتنهای معمول و یا صحبت کردن رودررو با دیگران مینشستم و بازی میکردم.
تا جایی که بازی کردن را رها کرده و دریافتم علاقه اصلی من خود بازیها نیست. اشتیاق من به ترقی، برتری در امور و پیشرفت بود. خود بازیها، گرافیک بازیها، داستان بازیها جالب بود اما من بدون آنها نمیتوانستم زنده بمانم. رقابت با دیگران، و البته با خودم بودم که من را ترغیب میکرد.
و هنگامی که پای این تمایلات عقدهایی به پیشرفت و رقابت با خود به مشاغل اینترنتی و نویسندگی باز شد، اتفاقات بزرگی برایم رخ داد.
شاید برای شما به گونهایی دیگر باشد. شاید امور به گونهایی کارامد پیش رود یا در دنیای فانتزی خود غرق شوید یا به دیگران چیزی را آموزش دهید یا مشکلی فنی را برطرف سازید. هر آنچه که هست، فقط بر فعالیتهایی که تمام شب شما را بیدار نگه میدارد، متمرکز نشوید، بلکه بر اصول شناختی که در ورای آن فعالیتها نهفته و شما را شیفته میسازد، تمرکز کنید. زیرا در جاهای دیگر نیز کاربرد دارند.
کشف هدف در زندگی منجر به درک چیزهایی متعالی تر از خودتان و حتی اطرافیانتان میشود
۴.چگونه میتوانید خود را بیشتر شرمنده کنید؟
پیش از آنکه در کاری موفق شوید و کار مهمی انجام دهید، باید بر کاری ممارست ورزید، کاری که سررشتهایی از آن ندارید. این کاملاً مشهود اسـت. و برای ممارست در کاری که سررشتهایی از آن ندارید، باید خود را به گونهایی و نوعی شرمسار سازید، اغلب به طور مکرر. و اکثر مردم از اینکه خود را شرمسار سازند، اجتناب میکنند، چون احمقانه به نظر میرسد.
بنابراین، به دلیل مسئله فوقالعادگی، اگر از انجام اموری که بالقوه موجب شرمساری میشوند، اجتناب نمائید، هرگز موفق به دستیابی و اتمام اموری که مهم به نظر میرسند نخواهید شد.
بله، به نظر میرسد که یکبار دیگر نیز به موضوع آسیبپذیری بازگشتیم.
اگر هم اکنون درصدد انجام کاری هستید، کاری که در ذهن دارید، کاری که درباره آن رویاپردازی میکنید، کاری که هنوز انجام ندادهاید. بدون شک دلیلی پشت آن نهفته اسـت. و شاید این دلایل را با خود و به طور مستمر واگویه میکنید.
اما آن دلایل چه هستند؟ هم اکنون به شما بگویم اگر این دلایل بر اساس تفکرات دیگران اسـت، پس زمان خود را تلف کردهاید.
اما اگر دلایل شما چیزهایی از قبیل، من میتوانم کسب و کاری را آغاز کنم، زیرا سپری کردن زمان با کودکان برایم مهم اسـت یا انجام بازیهای کامپیوتری در تمام طول روز احتمالاً من را از پرداختن به موسیقی حرفهایی باز میدارد، زیرا موسیقی برایم مهم اسـت، پس این خوب اسـت. و درست به نظر میرسند.
اما اگر دلایل شما اموری از قبیل، والدینم از آن متنفرند، یا دوستانم من را مسخره میکنند یا اگر شکست بخورم، همچون یک احمق به نظر میرسم، اسـت؛ و از آنچه برایتان مهم اسـت اجتناب میکنید، پس عدم موفقیت شما را میترسانند و نه به خاطر اینکه مادرتان از آن متنفر اسـت یا همسایهها چه میگویند.
زندگی با اجتناب از اموری که موجب شرمساری شما میشود، همچون راه رفتن در شن با سر اسـت.
ماهیتاً بسیار فوقالعادهاند، منحصر به فرد و نامانوس. بنابراین، برای دستیابی به آنها باید در جهت مخالف اندیشهها حرکت نمود. و انجام آنها قطعاً ترسناک اسـت.
شرمساری را شرمنده کنید. احساس حماقت بخشی از دستیابی به اهداف مهم اسـت، دستیابی به امری معنادار. تصمیمات بزرگ زندگی هراسناک هستند، خوشبختانه باید بیشتر بر آنها ممارست کنید.
۵.چگونه میخواهید دنیا را نجات دهید؟
اگر به تازگی اخبار را نشنیدهاید، دنیا با چندین مشکل جدی روبروست. و منظور از این چندین مشکل، واقعاً مشکل اسـت، همه چیز در شرف نابودی اسـت و قرار اسـت که به زودی بمیریم.
پیش از این نیز به این اشاره کردم، و تحقیقات نیز نشان داده، اما برای داشتن یک زندگی شاد و سالم باید به ارزشهایی فراتر خوشنودی و رضایت صرفاً شخص خود چنگ زد.
پس مشکلی را انتخاب و در صدد نجات جهان برآئید. انتخابهای متعددی وجود دارد. سیستم آموزشی، توسعه اقتصادی، خشونت خانگی، مشکلات روحی. وای، همین امروز مقالهایی درباره مشکلات جنسی در امریکا خواندم که ذهنم را مشغول کرد و آرزو کردم ای کاش میتوانستم کاری در این زمینه انجام دهم. فکر آن حتی صبحانهام را زهر کرد.
مشکلی که برایتان مهم اسـت را انتخاب کنید و در رفع آن اقدام کنید. قطعاً نمیتوانید تمام مشکلات دنیا را به تنهایی حل کنید. اما مشارکت در حل آن و ایجاد تغییر میسر اسـت. و حس ایجاد تغییر در نهایت منجر به خوشنودی و رضایت شما خواهد شد.
اکنون، مطمئنم در حال تفکر هستید.
۶.اگر اسلحه روی سر شما بگذارند و مجبورتان کنند هر روز و تمام روز خانه را ترک کنید، کجا میروید و چه میکنید؟
دشمن اکثر ما فقط از خود راضی بودنهای محافظهکارانه اسـت. ما درگیر جریانات عادی زندگی هستیم. ما موجب پریشانی خود هستیم. کاناپه راحت اسـت. چیپس پنیری اسـت. و اتفاق جدیدی در زندگی ما رخ نمیدهد.
مشکل همینجاست.
اکثر مردم درک نمیکنند که شور و اشتیاق نتیجه عمل اسـت و نه دلیل آن.
دریابید که در زندگی به چه چیزی علاقه دارید و چه موضوعاتی ذهن شما را درگیر میکند، پروسه آزمون و خطای شما کدام اسـت. هیچ یک از ما درباره فعالیتهای که تا کنون انجام ندادهایم هیچ چیز نمیدانیم.
پس از خودتان بپرسید، اگر فردی اسلحهایی روی سر شما گذاشت و مجبورتان کرد که خانه خود را هر روز برای هر چیزی غیر از خواب ترک کنید، چگونه خود را مشغول میکنید؟ و البته نمیتوانید به کافیشاپ رفته و یا فیسبوک خود را چک کنید. همین کار را که همیشه میکنید. فرض کنید که هیچ سایت سودمندی، بازی ویدئویی، یا تلویزیونی وجود ندارد. باید تمام روز را خارج از خانه باشید تا زمانی که به رختخواب بروید. کجا میروید و چه میکنید؟
در کلاس رقص ثبت نام میکنید؟ به کتابخانه میروید؟ برای گرفتن یک مدرک تحصیلی بالاتر اقدام میکنید؟ شکل جدیدی از سیستم آبیاری را اختراع میکنید تا زندگی هزاران کودک را در مناطق روستایی افریقا نجات دهید؟ خلبانی یاد میگیرید؟
با این حجم از زمان که در اختیار دارید، چه میکنید؟
اگر به تصورات رویاپردازانه شما ضربهایی وارد شده، چندین پاسخ برای آن یادداشت کنید و سپس بیرون رفته و واقعاً آنها را انجام دهید. حداقل مزیت آن این اسـت که خودتان را شرمسار میکنید.
۷.اگر بدانید یکسال دیگر میمیرید، چه میکنید و میخواهید چه چیزی از شما در خاطرهها باقی بماند؟
اکثر ما علاقهایی به فکر کردن درباره مرگ نداریم. پریشانمان میکند. اما خوشبختانه فکر کردن درباره مرگ خودمان مزایای کاربردی بسیاری دارد. یکی از آن مزایا این اسـت که ما را مجبور میسازد تا مستقیماً درباره چیزهای مهم زندگی و چیزهایی که بیهوده و پوچ هستند، باندیشیم.
زمانی که دانشجو بودم، عادت داشتم پرسه بزنم و از افراد بپرسم، اگر فقط یکسال دیگر زنده باشید، چه میکنید؟ همانطور که میشود تصور نمود، رفتارهای متفاوتی با من شد. اکثر افراد پاسخهای گنگ و کسل کنندهایی میدادند. برخی من را تحقیر میکردند. اما همین سوال موجب شد تا آنها درباره زندگی خود به شیوهایی متفاوت بیاندیشند و اولویتهای خود را دوباره ارزیابی کنند.
میراث شما برای دیگران چیست؟ هنگامی که از این دنیا رفتید، چه داستانهایی درباره شما نقل میکنند؟ شرح مختصری اززندگی شما چیست؟ اصلاً چیز خاصی درباره شما وجود خواهد داشت؟ اگر نه، دوست دارید درباره شما چه بگویند؟ امروز چه اقدامی در این راستا انجام میدهید؟
و دوباره، اگر رویاهای شما فقط خاطراتی پرخاشجویانه از شما بر جای بگذارد وهمین خاطرات افرادی را تحت تاثیر قرار دهد، پس دوباره شکست خوردهاید.
اگر مردم هدفی در زندگی نداشته باشند، نمیدانند که چه چیزی برایشان مهم اسـت، نمیدانند ارزشهای آنها کدام اسـت.
اگر ندانید ارزشهای شما کدام اسـت، مجبور میشوید ارزشهای دیگران را برای خود برگزینید، اولویتهای دیگران را اولویتهای خود در نظر بگیرید. و این همان بلیط یک طرفه به سوی رابطهایی ناسالم و بدبختی نهایی اسـت.
کشف هدف در زندگی منجر به درک چیزهایی متعالی تر از خودتان و حتی اطرافیانتان میشود. بدین منظور باید کاناپه و کارهای خود را رها کرده، به چیزهایی فراتر از خودتان باندیشید، به چیزهایی متعالیتر از خودتان و بر خلاف عقیده عموم، دنیا را بدون خودتان تصور کنید.
آی بانو
اخبارمرتبط :
چگونه برای رسیدن به اهداف مان برنامه ریزی کنیم
قوانین هدف گذاری !
برای ازدواج هدف داشته باشید
دستیابی به هدف با رعایت با این اصول
هدف این مرد از این کار دقیقاً چیه؟! +تصویر متحرک
در مورد سیستم پاداش مغز چه می دانید؟ شاید برایتان جالب باشد که بدانید مغزمان بابت نگاه کردن به چهره های زیبا به ما پاداش میدهد!
به گزارش آلامتو و به نقل از مردمان؛ تاثیرات بصری کمی هستند که بتوان آنها را با علاقه انسان به صورتها قیاس کرد. تحقیقات جدید نشان میدهد که مغزهای ما برای نگاه کردن به صورتهای زیبا به ما پاداش میدهند.
یک نگاه سریع به صورت فردی که روبرویمان قرار گرفته است، اطلاعات بسیار کاملی درمورد او در اختیارمان قرار میدهد. آیا با هم آشنا هستیم؟ مرد است یا زن؟ خوشحال است یا عصبانی؟ جذاب است یا نه؟
اولگا چلنوکووا در پایاننامه دکتری خود در دپارتمان روانشناسی دانشگاه اوسلو به بررسی این مسئله میپردازد که دستگاه بصری ما قادر به جهت دادن توجه به مهمترین اطلاعات موجود روی صورت افراد است. تحقیق او نشان میدهد که تکامل، ما را در خواندن صورت آدمها بسیار خبره کرده است.
او میگوید، «ما خیلی درمورد صورت بقیه آدمها کنجکاویم. از صورت آنها داستان زندگیشان را میخوانیم و ارزش زیباییشناسیشان را از روی صورتشان ارزیابی میکنیم.»
این محقق و همکارانش دریافتند که سیستم پاداش مغز در ارزیابی ما از میزان جذابیت دیگران درگیر است.
او میگوید، «سیستم پاداش در تولید تجربه لذت در زمانی که مثلاً از یک غذای خوشمزه لذت میبردیم یا برنده لاتری میشویم، دخالت دارد. به نظر میرسد که همین سیستم در ایجاد حس لذت در نگاه کردن به یک صورت زیبا هم دخیل است.»
تحقیقات قبلی سطح بالایی از توافق نظر را بین افراد در ارزیابی جذابیت یک چهره نشان دادهاند. در این تحقیق، محققان از شرکتکنندهها خواستند به عکسهایی از چهرههایی با سه درجه جذابیت پایین، متوسط و بالا نگاه کنند. این کار بعد از دادن دوز بسیار پایینی از موفین به شرکتکنندهها، دارویی که سیستم پاداش را در مغز تحریک میکند، انجام گرفت.
چلنوکووا در این رابطه توضیح میدهد، «شرکتکنندهها جذابترین صورتها را حتی حذابتر دستهبندی کردند و برای این چهرهها دکمه را بیشتر فشار میدادند که به آنها این امکان را میداد زمان طولانیتری به این چهرهها نگاه کنند. همچنین زمان بیشتری را صرف نگاه کردن به چشمهای افراد در این عکسها میکردند. از همه مهمتر اینکه، وقتی سیستم پاداش را از طریق دارویی متفاوت مسدود کردیم، شاهد رفتارهای کاملاً متضادی بودیم، مثلاً اینکه شرکتکنندهها امتیاز پایینتری به جذابترین صورتها میدادند.»
محققان هیچ تفاوت رفتاری با داروهای مختلف درمورد صورتهای با جذابیت متوسط و کم در شرکتکنندهها مشاهده نکردند.
آیا این امکان وجود دارد که مغز انسان برای تقویت و تحریک رفتارهایی که از نظر تکامل مطلوب هستند تکامل یافته باشد؟ براساس این تحقیق این امکان بسیار محتمل است.
اولگا چلنوکووا میگوید، «تحقیقات قبلی روابطی بین جذابیت چهره و عوامل مختلفی که برای تکامل نوع انسان مهم هستند، مثل سلامت و قدرت باروری، نشان داده بود. میتوان گفت که یک علت تکاملی پشت لذت بردن مغز انسان از نگاه کردن به یک صورت زیبا و تمایل آن برای نگاه کردن بیشتر وجود دارد.»
البته او تاکید میکند که سیستم پاداش یک واکنش فوری، یک لذت اضافه، به فرد میدهد ولی این واکنش سیستم تعیینکننده رفتار فرد در طولانیمدت نیست.
«بعنوان مثال، ما نمیتوانیم دائم شکلات بخوریم چون برای سلامتی ضرر دارد. به همین ترتیب، عوامل مختلفی برای خوب بودن یک رابطه فرای زیبایی و جذابیت چهره وجود دارد. ولی اطلاعات درمورد این کیفیتهای اخلاقی را با معاشرت بیشتر با آن فرد به دست میآوریم.»
در تحقیق دیگری در پایاننامه دکتری اولگا چلنوکووا، به شرکتکنندهها گفته شد که به تصاویر سهبعدی چندین چهره نگاه کنند و حرکت چشمان آنها ارزیابی شد. محققان بررسی میکنند که وقتی از شرکتکنندهها خواسته میشود چهرهها را بشناسند، به چه نقاطی روی صورتها نگاه میکنند. صورتهای مشابه از زوایای مختلف به شرکتکنندهها نشان داده شد.
«تشخیص یک چهره از یک زاویه جدید کار آسانی نیست چون ممکن است صورتها از زوایای مختلف متفاوت به نظر برسند.»
محققان نشان دادند که اطلاعات سهبعدی درمورد ساختار صورت به ما برای تشخیص چهره از زوایای مختلف کمک میکند. آنها همچنین دریافتند که سیستم بصری انسان توجه را به سمت قسمتهایی از صورت معطوف میکند که اطلاعات لازم برای ما را سریعاً در اختیارمان قرار میدهد، مثل چشمها.
تحقیقات قبلی سیستم پاداش مغز را با تجربه زیبایی صورت افراد مرتبط دانستهاند. در این تحقیقات، محققان مغز شرکتکنندهها را در حال نگاه کردن به تصاویر چهرهها اسکن کردند. آنها نشان دادند که نگاه کردن منفعل به صورتهای زیبا فعالیت را در سیستم پاداش مغز بالا میبرد. اما مسئله این است که محققان قبلی فقط افزایش فعالیت مغز را در نگاه کردن به صورتهای زیبا بررسی کرده بودند ولی تاثیر این فعال شدن مغز را بر اینکه آن افراد صورتهایی که نگاه کرده بودند را دوست داشتند یا نه آزمایش نکرده بودند.
نتایج این تحقیق پایاننامه دکتری اولین یافتههایی است که نشان میدهد تغییر سطح فعالیت در سیستم پاداش مغز منجر به تغییر رفتار، مثل دوست داشتن بیشتر صورتهای زیبا و تمایل به نگاه کردن بیشتر به آنها، میشود.
«اهمیت چشمها در ارزیابی دیگران کاملاً تایید شده است، بعنوان مثال، وقتی چشمهای کسی پوشیده باشد، شناسایی چهره او دشوار خوهد بود یا اگر کسی به ما دروغ بگوید، میتوانید آن را به خوبی از چشمهای او بخوانیم. به طور کلی، اگر بخواهیم احساس فرد مقابل را درک کنیم، چشمها بیشترین اطلاعات را در اختیار ما قرار خواهند داد.»
همچنین این تحقیق نشان داده است که بینی و گونهها در نگاه کردن شرکتکنندهها به تصاویر سهبعدی، بیشترین اهمیت را برای آنها داشته است، زیرا این اجزای صورت اطلاعات ارزشمندی درمورد ویژگیهای حجمی صورت در اختیار ما قرار میدهد.