ناصرالدین شاه پدر عصمتالدوله در یکی از خاطرات خود درباره او مینویسد: «وعده داشتیم خانه ظلالسلطان از صبح رفتیم … من و ظلالسلطان و نایبالسلطنه رفتیم اندرون از همان راه گلخانه … عصمتالدوله سبیل داشت به قدر سبیل نایبالسلطنه».
ناصرالدین شاه پدر عصمتالدوله در یکی از خاطرات خود درباره او مینویسد: «وعده داشتیم خانه ظلالسلطان از صبح رفتیم … من و ظلالسلطان و نایبالسلطنه رفتیم اندرون از همان راه گلخانه … عصمتالدوله سبیل داشت به قدر سبیل نایبالسلطنه».
عصمتالدوله (۱۲۳۴، تهران–۱۲۸۵، تجریش) دختر ناصرالدینشاه. مادرش تاجالدوله دومین زن عقدی ناصرالدینشاه و دختر سیفالله میرزا پسر فتحعلیشاه بود. عصمتالدوله نخستین زن ایرانی بود که نواختن پیانو را آموخت. او را در دوازده سالگی به ازدواج دوستمحمدخان معیرالممالک درآوردند. معیر الممالک به خدمت درباری نپرداخت و علایق خود در زمینه عکاسی، خطاطی و موسیقی دنبال می کرد.
ناصرالدینشاه قاجار (۲۵ تیر ۱۲۱۰ – ۱۲ اردیبهشت ۱۲۷۵) که پیش از پادشاهی ناصرالدین میرزا خوانده میشد، معروف به قبله عالم، سلطان صاحبقران و بعد شاه شهید، چهارمین شاه از دودمان قاجار ایران بود. وی طولانیترین دوره پادشاهی را در میان دودمان قاجار داراست. او همچنین نخستین پادشاه ایران بود که خاطرات خود را نوشت.
ناصرالدین شاه در طول حیات خود هشتاد و پنج زن صیغه و عقدی اختیار کرد. او ۴۲ فرزند داشت که از آن میان ۱۸ نفر در کودکی در گذشتند. زنهای عقدی به ترتیب گلین خانم دختر شاهزاده احمد میرزا، فاطمه پندر، خجسته خانم تاج الدوله دختر شاهزاده سیف الله میرزا، ستاره خانم تبریزی، شکوه السلطنه مادر مظفرالدین شاه و نوه فتحعلی شاه و جیران خانم فروغ السلطنه بودند. فروغ السلطنه و شکوه السلطنه در حیات ناصرالدین شاه در گذشتند
پدر ناصرالدین، محمدشاه قاجار نوه فتحعلیشاه قاجار و سومین پادشاه دودمان قاجاریه بود. محمدشاه هنگامی که دوازده سال داشت در ۱۲۳۴ به دستور فتحعلیشاه با دختر عمه چهارده سالهاش ملک جهان ازدواج کرد. این ازدواج به قصد از بین بردن تفرقه بین شاخههای قوانلو و دولو ایل قاجار صورت میگرفت. در منابع عصر قاجار، طرح این ازدواج را جزئی از توصیههای آغامحمدخان به فتحعلیشاه دانستهاند. ناصرالدین سومین پسر و نخستین فرزند باقیمانده این زوج در ششم صفر ۱۲۴۷ در دهکده کهنمو از توابع اسکو در نزدیکی تبریز به دنیا آمد.
عصمت الدوله برای خودش مردی بوده ها.
نام اصلی اش فاطمه بود، دختر نور محمد، از گرجیانی که در زمان صفویه، اجدادش را از گرجستان کوچانده و در مازندران سکونت داده بودند.
نام اصلی اش فاطمه بود، دختر نور محمد، از گرجیانی که در زمان صفویه، اجدادش را از گرجستان کوچانده و در مازندران سکونت داده بودند. پدرش در جوانی درگذشت و از آن پس نزد عمه اش زندگی می کرد، توسط او به حرم خانه ناصرالدین شاه قاجار (۱۲۶۴ ـ ۱۳۱۳ق) راه یافت و جیران خانم فروغ السلطنه ـ که در آن زمان زن سوگلی شاه بود ـ دختر را به خدمت خود نگاه داشت.
بعد از مرگ جیران تمام اموال او به فاطمه سپرده شد. فاطمه در دربار تصمیم گرفت که با سواد شود و دو سه نفر از ملاباجیهای اندرون (معلم های زن آن روز دربار) مأمور تعلیم و تربیت او شدند تا آنکه در سفر سلطانیه، شاه او را صیغه کرد و فاطمه خانم را «انیس الدوله» لقب داد و بعد هم مالیات شهر کاشان و دهات آن را به انیسالدوله واگذار کرد. ورود این زن به زندگی ناصرالدین شاه و حکومت ایران اینطور رقم خورد.
انیس الدوله در عرصه اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی دوره خودش بسیار تاثیر گذار بوده است به طوری که یکی از افراد آن زمان “تاجالسلطنه” درباره او مینویسد:
«به قدری این زن عاقله و با اخلاق بود که با وجود نداشتن صورت خوبی، برای سیرت خوب، او زن اول محترم بود. در این تاریخ که من مذاکره میکنم، او تقریباً سی ساله، قدی متوسط، خیلی ساده، آرام، باوقار، سبزه، با صورت معمولی بلکه یک قدری هم زشت، لیکن خیلی با اقتدار. تمام زن های سفرای خارجه به منزل او پذیرفته شده، در اعیاد و مواقع رسمی به حضور میرفتند. و این خانم بزرگ محترم اولاد نداشت، و مرا برای خود اولاد خطاب کرده، مهر مخصوص نسبت به من داشت. و همین قسم، جمیع خانواده های محترم و نجیب و زن های وزرا و امرا به منزل او پذیرفته میشدند. و تمام عرایض اغلب به توسط او انجام گرفته در حضور سلطان عرض و قبول میشد.»
در زمان قاجار مردان در گرفتن زنان از نظر تعداد هیچ محدودیتی نداشتند و تعداد زنان به توانایی مالی آنها بستگی داشت، بنابراین شاهان قاجار که از لحاظ مالی از همه داراتر بودند زنان بیشتری در حرمسرای خود جای میدادند. زنان حرمسرا هم تا حدی بی خبر از همه جا، بخشی از تاریخ قاجار را تحت تاثیر وجودشان قرار دادند. آنها به بهانههای مختلف راهی حرمسراها میشدند.
عدهای از زنان به دلایل سیاسی منتخبین حضور در حرمسرا بودند. ازدواج آقامحمدخان با گلبخت خانم دختر یکی از سران قبایل ترکمن برای اتحاد با این قبیله بود. این دست ازدواجهای مصلحتی در زمان قاجار رواج زیادی داشت. آنها با سران ایلها و طایفهها وصلت میکردند. گاهی این حکام بودند که برای روابط با شاه پیش دستی میکردند، مثلا الله یارخان حاکم عصیانگر سبزوار به خاطر عذرخواهی از شاه، و ابراز پشیمانی، دختر خود را روانه دربار فتحعلی شاه کرد. همچنین محمدشاه با دختر قاسم خان یکی از سران طایفه قاجار که در تاریخ به نام مهدعلیا مشهور است ازدواج کرد. مهد علیا مادر ناصرالدین شاه بود.
زنان حرمسرا یکی از موضوعات ثابت نقل خاطرات از دوران قاجار است. کلنل ماساگوفسکی فرمانده بریگاد قزاق روسیه تزاری در ایران زمان قاجار در کتاب خاطرات خود می نویسد: «حرمسرای ناصرالدین شاه متشکل از چندصد زن می شد که اکثرا از میان منتفذترین طبقات جامعه گرفته شده بود. نه فقط با اعیان و اشراف ایران که در راس امور قرار گرفته و در خود تهران می زیستند بلکه حتی با دور افتاده ترین گوشه و کنار ایران، نزدیکترین وابستگی خویشاوندی داشتند. در زمان ناصرالدین شاه هیچ استان، هیچ شهرستان مهم، هیچ ایل و طایفه، هیچ ملاک با نفوذی نبود که شهرهترین زیبا رویان آنها نمایندهای در تهران نداشته باشد.»
ناصرالدین شاه و زنانش
گروه دیگری از زنان حرمسرا شامل دختران یا زنانی بودند که از طریق جنگها و یا دزدیده شدن و یا تجارت برده، اسیر و فروخته میشدند و تحت عنوان کنیز در خدمت شاهان قاجار قرار می گرفتند. در دوران آقامحمدخان در قفقاز پانزده هزار دختر به اسارت او در آمدند که تعدادی از آنها روانهای حرمسرای او شدند و بقیه در بازارها به فروش گذارده شدند.
رواج حرمسراهای قجری که نماد برجسته ای از هر حاکم ایرانی در آن زمان بود از زمان آقامحمدخان شروع شد. آقامحمدخان اولین پادشاه سلسله قاجاری با اینکه مقطوعالنسل بود اما برای بستن دهان اطرافیان ابتدا با بیوه برادر خود ازدواج کرد و سپس زنان زیادی را وارد حرمسرای خود کرد. زنان که هیچ ارزشی از نظر شاه نداشتند اما به حرمسرا آمده بودند تا قدرت و اعتبار او را زیاد کنند.
سلطان احمد میرزا، شاهزاده قاجار و پسر چهل و نهم فتحعلیشاه قاجار در کتاب خود(تاریخ عضدی) از خشونتهای سخت آقامحمدخان به زنان خود میگوید: در دوران سی و هشت ساله فتحعلی شاه زنان زیادی را در حرمسرای خود جمع کرد.
میرزا ابراهیم آشتیانی از رجال دوره قاجار معتقد است:« از بدو ایجاد عالم تا حال، احدی از نسل آدم به کثرت اولاد و احفاد او نبود، و عدت اهل حرمسرای آن حضرت تخمینا پانصد نفر می شوند که علی الدوام با آنان به عیش مشغول بوده.»
در نوع و انتخاب زنان فتحعلی شاه هم نقلهای تاریخی وجود دارد. تاج الدوله از همسران مشهور او رقاصهای بیش نبود. سنبل خانم از دیگر زنانش از اسرای کرمان بود. اوج امیال فتحعلی شاه با قتل برادرش و تصاحب همسر او نمود میکند. مادر محمد علی خان از پسران فتحعلی شاه یک زن گرجی اسیر بود که شاه به علت زیبایی اش او را خریداری میکند.
حرمسرای قاجاری در زمان محمد شاه رونق کم تری دارد. اما ناصرالدین شاه در حکومت پنجاه ساله خود حرمسرای خود را گسترش داد. او از لحاظ تفنن طلبی در گزینش زنان، در راس شاهان قاجار است. ماجراهای زیادی از نوع انتخابهای ناصرالدین شاه، وجود دارد که به داستان میماند اما واقعیت این است که بارها اتفاق افتاده بود که شاه به گشت و گذار میرفت، در بین راه دختری دیده و میپسندید و دختر وارد حرمسرای شاه می شد.
امینه اقدس یکی از زنان قدرتمند شاه، در سفر به نواحی کردستان، به عنوان کنیز خریداری شده و بعد از آن به عنوان یکی از زنان قدر حرمسرا شناخته میشود. در سفر شاه به مازندران در مسیر دختری به نام فخری مورد پسند شاه قرار می گیرد و روانه حرمسرا می شود. مادر ظل السلطان بزرگترین پسر ناصرالدین شاه دختر آسیابانی بود که شاه در جوانی شیفته او شده بود. ناصرالدین شاه تعدادی از همسرانش را در مهمانی های که برای او برگزار میشد انتخاب میکرد.
مادام کارلاسرنا (جهانگرد ایتالیایی) مهمانی ها را این چنین توصیف کرده: « برای صاحب خانه افتخار بس بزرگی ست که شاه سری نیز به اندرون بزند و در چنین مواقعی زنان بدون حجاب در برابر شاه حاضر می شوند و تشریف فرمایی وی را با رقص و آواز جشن می گیرند.»
زنان در دوره ی قاجار مقید به داشتن حجاب بودند اما با این وجود مجاز نبودند تا با حضور ناصرالدین شاه از او رو بگیرند و در این دیدارها بود که بعضی از آنها به حرمسرا راه پیدا می کردند. ناصرالدین شاه به غیر از مراسمهای بزم و مهمانی در مراسم تعزیه هم به دنبال یافتن دختران برای حرمسرای خود بود. حاجیه خانم علویه کرمانی در سفرنامه خود اطلاعاتی از دربار ناصری می دهد، او می گوید: «امروز به طریق دیروز رفتم تعزیه. شاه اینجا شب و روز پهلوی زنهایش مینشیند. منزل خاصی ندارد. گاهی این اطاق، گاهی آن اطاق، گاهی پشت زنبوری با زنها صحبت میکند. دخترهای مردم را تماشا میکند، پول میدهد. مردم بیعار هم دخترها را میآورند نشان میدهند.»
راه دیگر ورود زنان به حرمسرای قاجاری، از طریق زنان حرمسرا بود. بعضی از زنان برای اینکه شاه را فریفته خیرخواهی خود کنند سعی در آشنایی شاه با کنیزان و خدمتکاران خود داشتند. زنان جا افتاده حرم تلاش میکردند که در اطراف خود خدمتکاران زیبا و خوش رو و تربیت شده داشته باشند. مثلا مادر شاهزاده ملک قاسم میرزا جهت جلب رضایت فتحعلی شاه چند نفر از خدمتکاران خود را تقدیم شاه کرد. امینه اقدس همسر ناصرالدین شاه دختران جوانی را که شاه مایل بود هر هفته یکی از آنها را صیغه کند برای وی تدارک میدید.
نوع انتخاب زنان بر وضعیتشان در حرمسرا تاثیر میگذاشت. به همین دلیل تفاوتی که در اصل و نسب زنان وجود داشت از عوامل مهم کشمکشهای بی پایان حرمسرا بود. زنانی که دارای ریشه خانوادگی سلطنتی بودند از دیگران متمایز میشدند.
از آنجایی که فرصت کافی برای سرکشی به همه زنان حرمسرا به ویژه در عهد فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه فراهم نبود محدودیتهای خاصی برای تماس با شاه وجود داشت. مراسم سلام در اندرون انجام میشد. زنان حرمسرا براساس القاب و مناصب خود به ترتیب در صف سلام می ایستادند. در این مراسم دو زن حق نشستن داشتند و مابقی موظف بودند تا آخر مراسم سلام سرپا بایستند. همچنین برخورد شاه با زنان بزرگ زاده و معتبر با حفظ احترام کامل بود. سلطان احمد میرزا میگوید: «این زنان روزی یک ساعت حق حضور داشتند و در هنگام مراسم تشریفات در صفی جدا از سایر زنان می ایستادند و در هنگام دیدار و ملاقات شاه با آنان دیگران مطلقا حق حضور و تشرف نداشتند.»
*منابع
زن در دوره ی قاجار ، بشری دلریش
تاریخ عضدی ، سلطان احمد میرزا
خاطرات کلنل کاساکوفسکی
تاریخ اجتماعی واداری دوره قاجاریه
سفرنامه ی حاجیه خانم علویه خانم کرمانی
ادم ها وایین ها در ایران مادام کارلاسرنا
به شهرستانک و لطف صفا بین بهشتی در کنار آب و هوا بین
به شهرستانک و افتد گذارد بهشت جاودان آید کنارت
نسیم اش آنچنان آهسته خیزد که شبنم از رخ برگی نریزد
روستای شهرستانک در جاده کرج چالوس با عمارتهای قدیمی و کوچه باغهایی که این روزها عطر بهار از آن به مشام میرسد می تواند خاطره یک روز بهاری را برای گردشگران نوروز دو چندان کند.
جایی که ناصرالدین شاه قاجار، خوش گذران ترین شاه ایران از طبیعت بکر آن غافل نمانده و قصر تابستانی خود را در آن ساخته است مطمئنا جایئست باصفا.
روستای شهرستانک یکی از مهم ترین روستاهای جاده چالوس است که در یک دره سرسبز واقع شده دره ای که باغ های میوه و کوچه باغ های آن روح انسان را تازه می کند.
انتهای دره شهرستانک به سه دره منتهی می شود که یکی به سمت قله توچال می رود (مسیری که کوه نوردان از قله توچال به سمت شهرستانک می آیند) دیگری به سمت میگون که به دره هملون می رسد و دره ای دیگر که به سمت جنوب شرق واقع است.
عمارت ناصری در مکانی واقع شده که محل تلاقی این سه مسیر است. بنای کاخ در میان شیارکوه با مناظر طبیعی بسیار زیبا در کنار رودخانه قرار گرفته است. ساخت بنای این کاخ در سال ۱۲۹۵ هجری قمری به دستور ناصرالدین شاه در دره “گل کیله” شهرستانک آغاز شد و تا سال ۱۲۹۸ ادامه داشت.
این کاخ از ۲ بخش مجزا تشکیل شده است مجموعه بیرونی این عمارت درواقع حیاطی به شکل مستطیل است که در ۴ تراز طراحی شده ، ورودی شاه در تراز اول است و ساختمان دیوان خانه در تراز چهارم و در دو طبقه احداث و داخل آن به وسیله کاغذ دیواری های الوان و گچ بری هایی در سقف تزیین شده است.
بخش حرمسرا نیز مشتمل برفضاهایی است که گرداگرد حیاط ساخته شده این دو حیاط به لحاظ وجود شیب در دو تراز با اختلاف سطح ۳ متر طراحی و ساخته شده است. در کنار کاخ شهرستانک قطعه سنگ بسیار بزرگی وجود دارد که ظاهرا زمان استراحت ناصرالدین شاه در کاخ از صخره مشرف بر کاخ جدا و بدون ایجاد خسارتی در کنار کاخ مستقر شده است.
با وجود حوض هایی در ترازهای چهارگانه کاخ و همچنین کانال هایی جهت ارتباط حوض ها این مجموعه زیبایی خاصی به خود گرفته است.
ناصر الدین شاه اولین کسی که دوربین عکاسی را وارد ایران کرد
زمانی که از بالای تپه به کاخ نگاه می کنی بی اختیار در تاریخ سیر می کنی و تجسم آن که ناصرالدین شاه چگونه به قیمت برباد دادن کشورش در این مکان مشغول خوشگذرانی بوده است. در داخل دیوان خانه عکس هایی مشاهده می شود که گویا توسط خود ناصرالدین شاه ” اولین عکاس ایران ” گرفته شده است.
روستای شهرستانک از توابع دهستان لورا در ۶۳۰ کیلومتری شمال غربی کرج و جاده چالوس قرار گرفته است واقتصاد مردم آن عموما متکی به کشت و زرع غلات ، گردو ومیوه ، پرورش زنبور عسل ، تولید لبنیات ، دامداری و جاجیم و شالبافی است.
مردم مهمان نواز این روستا در کنار این طبیعت بسیار زیبای آن همزمان با تعطیلات نوروز پذیرای گردشگران هستند. گزارش خبرنگار مهر در کرج، در سینه کش البرز مرکزی آن جا که دمای تابستانی آن به زحمت از ۱۵ درجه سانتی گراد می گذرد دهکده کوهستانی شهرستانک دامن کشیده است.
این سند تاریخی که بر اثر عواملی چون آلودگیهای بیولوژیکی و شرایط نامطلوب نگهداری به شدت آسیب دیده بود، پس از مستندنگاری و طرحبرداری طرحهای اولیه مرمت شد.
این مرمت شامل اقداماتی چون ضدعفونی کردن اثر، اسیدزدایی، استحکام بخشی، موزون سازی رنگی، ایجاد لایههای پشتیبانی و تثبیت نهایی اثر بوده است.
سند ازدواج امیرکبیر که تاریخ ۲۲ ربیع الاول سال ۱۲۶۵ قمری ذیل آن خوانده میشود، با خط نستعلیق روی کاغذی به ابعاد ۵/۱۳۱ در ۵/۹۳ سانتی متر نوشته شده و پیرامون آن با طلا، شنگرف و لاجورد تذهیب شده است.
میرزاتقی دو بار ازدواج کرد؛ ازدواج اول با دختر عمومیش «جانجان خانم» بود.
امیر کبیر در زمان صدارت خود از این زن جدا شد و هنگامی که ۴۳ سال داشت، در ۲۶ بهمن ۱۲۲۷ با «ملکزاده خانم» تنها خواهر تنی ناصرالدینشاه ازدواج کرد؛ دختری که ۲۷ سال از خودش کوچکتر بود! این ازدواج ظاهراً به خواست و اشاره ناصرالدین شاه صورت گرفت تا پیوند صدراعظم با خانواده سلطنتی محکمتر شود.
با این وجود، این وصلت سیاسی سودی به حال امیر نداشت و او در پی توطئهچینی گروهی از درباریان -که مهدعلیا مادر همسرش نیز جزء آنان بود- ابتدا از صدارت عزل شد و سپس در ۲۰ دی ۱۲۳۰ به قتل رسید.
ملک نسا خانم معروف به عزتالدوله یا ملکزاده خانم دختر محمدشاه قاجار و مهدعلیا و همسر امیر کبیر بود.
او خواهر ناصرالدین شاه محسوب میشد. به ابتکار ناصرالدین شاه، عزت الدوله به ازدواج امیرکبیر درآمد تا مگر علقه خویشاوندی و محرمیت این رابطه را اصلاح کند. مهد علیا با ازدواج دخترش با یک آشپززاده مخالف بود.
ملکزاده با وجود ناخرسندی مهد علیا در روز جمعه ۲۷ بهمن ۱۲۲۷ برابر با ۲۲ ربیع الاول از سال ۱۲۶۵ قمری به همسری امیرکبیر درآمد.
این موضوع دانسته است که امیر خود برای ازدواج با عزت الدوله پیش قدم نشد، بلکه ناصرالدین شاه به رغم مخالفت های مادرش، مهدعلیا، عزت الدوله را به عقد امیر درآورد. این موضوع را امیرکبیر در نامه ای گلایه آمیز که در آخرین روزهای صدارت خود به ناصرالدین شاه نوشته است، مورد اشاره قرار می دهد. موضوع نامه، فرستادن خواجه ی مخصوص مهدعلیا به خانه امیرکبیر است. امیر این خواجه را به جاسوسی می شناخت و در نامه خود به ناصرالدین شاه می نویسد: «… در باب خواجه که مقرر فرمودند، این غلام واسطه حاجی مبارک نبودم. معلوم است اختیار کل نوکر، از خود این غلام گرفته تا به هر کس باشد، با قبله عالم است. هر که را بخواهند بیرون نمایند یا نگاه دارند، اختیار امر با سرکار همایون است. در باب آقا جوهر، فدوی از اوّل برخود قبله عالم روحنا فداه معلوم است که نمی خواستم در این شهر صاحب خانه و عیال شوم. بعد به حکم همایون و برای پیشرفت خدمت شما، به این عمل اقدام کردم…»
با این وجود، مضمون برخی نامه های خصوصی رد و بدل شده میان امیر و ناصرالدین شاه و همچنین وفاداری عزت الدوله به امیر پس از عزل او، به خوبی آشکار میکند که علاقه و صمیمیتی خاص بین آنها برقرار شده بود.
حاصل ازدواج عزت الدوله با امیرکبیر دو دختر به نام های تاجالملوک و همدم الملوک بود که به ترتیب با پسرداییهای خود مظفرالدین میرزا (مظفرالدین شاه بعدی) و مسعود میرزا (ظل السلطان بعدی) ازدواج نمودند. محمدعلی شاه به این لحاظ نوه مشترک ناصرالدینشاه، امیرکبیر، و عزت الدوله بودهاست.
پس از عزل امیر کبیر از صدارت و امارت نظام و تبعید او به کاشان، عزت الدوله علیرغم اصرار ناصرالدین شاه و مهدعلیا، به همراه امیر به کاشان رفت و در باغ فین کاشان سکنی گزید. در حین اقامت در کاشان، عزت الدوله که از مکر بدخواهان امیر بیمناک بود، لحظه ای از او جدا نمی شد. در واقع مقام او به عنوان دختر شاه سابق و یگانه خواهر تنی شاه فعلی، مانع آن میشد که دشمنان، به امیر آسیبی برسانند. رفتار عزت الدوله نسبت به شوهرش بزرگوارانه بود. خوی و منش او هیچ شباهتی به اخلاق پست مادر افسونگر و برادر درمانده اش نداشت. از آغاز تباهی سپر بلای او بود، و تا دم آخر وفادار ماند. آنچنان که در منابع مختلف آورده اند، برای اجرای نقشه قتل امیرکبیر، عزت الدوله را از او دور ساختند و به نیرنگی او را به حمام فین که در محل اقامت آنها واقع شده بود کشاندند و نقشه خود را اجرا کردند. مشهور است که برای جدا کردن امیر از عزت الدوله، خبر آوردند که پیک شاهی به زودی خبر بازگشت امیر به مقام صدارت را خواهد آورد. امیر در این هنگام برای پوشیدن ردا قصد حمام کرد. عزت الدوله از امیر خواست که پیش از آمدن پیک شاهی و ملاحظه دستخط شاه از او جدا نشود. با این حال امیر اعتنایی نکرد.
همسر شیل، وزیر مختار انگلیس، می نویسد: «… شاهزاده خانم بیوه امیر را با همان زنی که از اندرون برای در دام افکندن شوهرش فرستاده بودند، به تهران بازگرداندند…بیدرنگ به حضور عزت الدوله رفتم که مراتب احترام خود را نسبت به کردار ستوده و کم نظیرش ابراز نمایم…او لباس ساده ماتم بر تن داشت.»
کنت دوگبینو نقل کرده است که عزت الدوله که با خاطری سرگشته از کاشان بازگشت در نخستین دیدارش با شاه «هرچه فحش بود به او داد».
جسد امیر، پس از قتل در قبرستان «پشت مشهد» کاشان دفن شد. چند ماه بعد، عزت الدوله جنازه را به کربلا فرستاد و در همانجا دفن گردانید.
پس از عزل امیر و قتل فجیع وی، عزتالدوله که هنوز در مرگ شوهر سیاهپوش بود، به فرمان مادر با میرزا کاظم خان (پسر میرزا آقاخان نوری) و سپس با شیرخان اعتضادالدوله و بعد از آن با یحیی خان مشیرالدوله ازدواج نمود.
عزت الدوله بنا به وصیت خود و به جهت ارادتی که نسبت به امامزاده احمد داشت، پس از فوت در کنار مقبره ی آن امامزاده در محله حسن آباد اصفهان مدفون گشت.