این سند تاریخی که بر اثر عواملی چون آلودگیهای بیولوژیکی و شرایط نامطلوب نگهداری به شدت آسیب دیده بود، پس از مستندنگاری و طرحبرداری طرحهای اولیه مرمت شد.
این مرمت شامل اقداماتی چون ضدعفونی کردن اثر، اسیدزدایی، استحکام بخشی، موزون سازی رنگی، ایجاد لایههای پشتیبانی و تثبیت نهایی اثر بوده است.
سند ازدواج امیرکبیر که تاریخ ۲۲ ربیع الاول سال ۱۲۶۵ قمری ذیل آن خوانده میشود، با خط نستعلیق روی کاغذی به ابعاد ۵/۱۳۱ در ۵/۹۳ سانتی متر نوشته شده و پیرامون آن با طلا، شنگرف و لاجورد تذهیب شده است.
میرزاتقی دو بار ازدواج کرد؛ ازدواج اول با دختر عمومیش «جانجان خانم» بود.
امیر کبیر در زمان صدارت خود از این زن جدا شد و هنگامی که ۴۳ سال داشت، در ۲۶ بهمن ۱۲۲۷ با «ملکزاده خانم» تنها خواهر تنی ناصرالدینشاه ازدواج کرد؛ دختری که ۲۷ سال از خودش کوچکتر بود! این ازدواج ظاهراً به خواست و اشاره ناصرالدین شاه صورت گرفت تا پیوند صدراعظم با خانواده سلطنتی محکمتر شود.
با این وجود، این وصلت سیاسی سودی به حال امیر نداشت و او در پی توطئهچینی گروهی از درباریان -که مهدعلیا مادر همسرش نیز جزء آنان بود- ابتدا از صدارت عزل شد و سپس در ۲۰ دی ۱۲۳۰ به قتل رسید.
ملک نسا خانم معروف به عزتالدوله یا ملکزاده خانم دختر محمدشاه قاجار و مهدعلیا و همسر امیر کبیر بود.
او خواهر ناصرالدین شاه محسوب میشد. به ابتکار ناصرالدین شاه، عزت الدوله به ازدواج امیرکبیر درآمد تا مگر علقه خویشاوندی و محرمیت این رابطه را اصلاح کند. مهد علیا با ازدواج دخترش با یک آشپززاده مخالف بود.
ازدواج عزتالدوله با امیرکبیر
ملکزاده با وجود ناخرسندی مهد علیا در روز جمعه ۲۷ بهمن ۱۲۲۷ برابر با ۲۲ ربیع الاول از سال ۱۲۶۵ قمری به همسری امیرکبیر درآمد.
این موضوع دانسته است که امیر خود برای ازدواج با عزت الدوله پیش قدم نشد، بلکه ناصرالدین شاه به رغم مخالفت های مادرش، مهدعلیا، عزت الدوله را به عقد امیر درآورد. این موضوع را امیرکبیر در نامه ای گلایه آمیز که در آخرین روزهای صدارت خود به ناصرالدین شاه نوشته است، مورد اشاره قرار می دهد. موضوع نامه، فرستادن خواجه ی مخصوص مهدعلیا به خانه امیرکبیر است. امیر این خواجه را به جاسوسی می شناخت و در نامه خود به ناصرالدین شاه می نویسد: «… در باب خواجه که مقرر فرمودند، این غلام واسطه حاجی مبارک نبودم. معلوم است اختیار کل نوکر، از خود این غلام گرفته تا به هر کس باشد، با قبله عالم است. هر که را بخواهند بیرون نمایند یا نگاه دارند، اختیار امر با سرکار همایون است. در باب آقا جوهر، فدوی از اوّل برخود قبله عالم روحنا فداه معلوم است که نمی خواستم در این شهر صاحب خانه و عیال شوم. بعد به حکم همایون و برای پیشرفت خدمت شما، به این عمل اقدام کردم…»
با این وجود، مضمون برخی نامه های خصوصی رد و بدل شده میان امیر و ناصرالدین شاه و همچنین وفاداری عزت الدوله به امیر پس از عزل او، به خوبی آشکار میکند که علاقه و صمیمیتی خاص بین آنها برقرار شده بود.
حاصل ازدواج عزت الدوله با امیرکبیر دو دختر به نام های تاجالملوک و همدم الملوک بود که به ترتیب با پسرداییهای خود مظفرالدین میرزا (مظفرالدین شاه بعدی) و مسعود میرزا (ظل السلطان بعدی) ازدواج نمودند. محمدعلی شاه به این لحاظ نوه مشترک ناصرالدینشاه، امیرکبیر، و عزت الدوله بودهاست.
پس از عزل امیرکبیر
پس از عزل امیر کبیر از صدارت و امارت نظام و تبعید او به کاشان، عزت الدوله علیرغم اصرار ناصرالدین شاه و مهدعلیا، به همراه امیر به کاشان رفت و در باغ فین کاشان سکنی گزید. در حین اقامت در کاشان، عزت الدوله که از مکر بدخواهان امیر بیمناک بود، لحظه ای از او جدا نمی شد. در واقع مقام او به عنوان دختر شاه سابق و یگانه خواهر تنی شاه فعلی، مانع آن میشد که دشمنان، به امیر آسیبی برسانند. رفتار عزت الدوله نسبت به شوهرش بزرگوارانه بود. خوی و منش او هیچ شباهتی به اخلاق پست مادر افسونگر و برادر درمانده اش نداشت. از آغاز تباهی سپر بلای او بود، و تا دم آخر وفادار ماند. آنچنان که در منابع مختلف آورده اند، برای اجرای نقشه قتل امیرکبیر، عزت الدوله را از او دور ساختند و به نیرنگی او را به حمام فین که در محل اقامت آنها واقع شده بود کشاندند و نقشه خود را اجرا کردند. مشهور است که برای جدا کردن امیر از عزت الدوله، خبر آوردند که پیک شاهی به زودی خبر بازگشت امیر به مقام صدارت را خواهد آورد. امیر در این هنگام برای پوشیدن ردا قصد حمام کرد. عزت الدوله از امیر خواست که پیش از آمدن پیک شاهی و ملاحظه دستخط شاه از او جدا نشود. با این حال امیر اعتنایی نکرد.
پس از قتل امیر
همسر شیل، وزیر مختار انگلیس، می نویسد: «… شاهزاده خانم بیوه امیر را با همان زنی که از اندرون برای در دام افکندن شوهرش فرستاده بودند، به تهران بازگرداندند…بیدرنگ به حضور عزت الدوله رفتم که مراتب احترام خود را نسبت به کردار ستوده و کم نظیرش ابراز نمایم…او لباس ساده ماتم بر تن داشت.»
کنت دوگبینو نقل کرده است که عزت الدوله که با خاطری سرگشته از کاشان بازگشت در نخستین دیدارش با شاه «هرچه فحش بود به او داد».
جسد امیر، پس از قتل در قبرستان «پشت مشهد» کاشان دفن شد. چند ماه بعد، عزت الدوله جنازه را به کربلا فرستاد و در همانجا دفن گردانید.
پس از عزل امیر و قتل فجیع وی، عزتالدوله که هنوز در مرگ شوهر سیاهپوش بود، به فرمان مادر با میرزا کاظم خان (پسر میرزا آقاخان نوری) و سپس با شیرخان اعتضادالدوله و بعد از آن با یحیی خان مشیرالدوله ازدواج نمود.
درگذشت
عزت الدوله بنا به وصیت خود و به جهت ارادتی که نسبت به امامزاده احمد داشت، پس از فوت در کنار مقبره ی آن امامزاده در محله حسن آباد اصفهان مدفون گشت.