مرگ چیست؟
شخصى به علىّ بن الحسین علیهما السّلام عرض کرد: مرگ چیست؟ فرمود: براى مۆمن، مانند از تن در آوردن لباس چرکین و پر از شپش، و رهائى از قیدها و زنجیرهاى گران و ملبس شدن به فاخرترین لباس و (بوئیدن) خوشبوترین بویها، و سوارشدن بر (رامترین) مرکبها و مأوا گرفتن در مأنوسترین منازل، و براى کافران مانند از تن به در آوردن لباسهاى فاخر و انتقال از منزلهاى مأنوس و بر تن کردنچرکینترین و زبرترین لباسها، و رفتن به وحشتناکترین منازل، و (چشیدن) سختترین شکنجههاست.
و از محمّد بن علىّ علیهماالسّلام پرسیدند که: مرگ چیست؟ فرمود: همان خوابى است که شب هنگام شما را فرا مىگیرد، با این تفاوت که مرگ مدّتش طولانى تر است و شخص از آن بیدار نگردد، مگر در روز قیامت، وقتى انسان در خواب انواع شادمانى را ببیند که نتواند وصف کند، و همچنین از اقسام ترس چیزهایى ببیند که قادر به توصیف حدّ آن نباشد، پس آن حال شادى یا ترس در خواب چگونه است؟ این است مرگ، پس خود را براى آن مهیّا سازید.(معانی الأخبار / ترجمه محمدى /ج۲ / ۱۹۷)
مرگ و چیرگی او بر انسان:
پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم مى فرماید: خداوند، آفریدهاى را نیافریده است مگر آنکه بر آن فرماندهى قرار داده که بر آن چیرگى دارد، و این براى آن است که چون خداوند تبارک و تعالى دریاهاى شیب را بیافرید بر خود بالیدند و جوشیدند و گفتند: چه چیز بر ما چیرگى تواند یافت؟ و خداوند زمین را آفرید و آن را بر پشت دریا پهن کرد و گسترد و دریارام زمین شد.
سپس فرمود: زمین بر خود بالید و گفت: چه چیز بر من چیره گردد؟ سپس باد بر خود بالید و طوفان به راه انداخت و دامن کشید و گفت: چه چیز بر من چیرگى تواند؟ و خداوند انسان را آفرید که ساختن آغازید و چاره اندیشید و آن را برگرفت که از باد و جز آن خود را نهان مىداشت، و بدین ترتیب باد هم خوار شد. و سپس انسان سر به شورش برداشت و گفت: چه چیز قدرتى بیش از من دارد؟ و خداوند مرگ را براى او آفرید و انسان نیز به خوارى کشیده شد. (بهشت کافى / ترجمه روضه کافى/ ۱۹۱) و این مرگ محو کننده لذت های او و پایان بخش خوشی و ناخوشی های اوست. حضرت پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله مىفرماید که: بسیار به خاطر بیاورید، محوکننده لذّتها را.
پرسیدند که: چه چیز است آن؟ فرمود: مردن. (مصباح الشریعة / ترجمه و شرح عبد الرزاق گیلان / ۵۰۷ ) و حضرت علی علیه السلام در این باره فرمودند: مرگ نابود کننده لذّتها، تیره کننده خواهشهاى نفسانى، و دور کننده اهداف شماست، مرگ دیدار کنندهاى دوست نداشتنى، هماوردى شکست ناپذیر و کینه توزى است که بازخواست نمىشود(نهج البلاغة / ترجمه دشتى/ خطبه ۲۳۰ )
وصف حال مردگان
حضرت علی علیه السلام در وصف حال مردگان چنین فرمودهاند: در حالى که آنها داراى عزّت پایدار، و درجات والاى افتخار بودند. پادشاهان حاکم، یا رعیّت سر فراز بودند که سرانجام به درون برزخ راه یافتند، و زمین آنها را در خود گرفت، و از گوشت بدنهاى آنان خورد، و از خون آنان نوشید پس در شکاف گورها بى جان و بدون حرکت پنهان مانده اند. نه از دگرگونیها نگرانند و نه از زلزلهها ترسناک، و نه از فریادهاى سخت هراسى دارند.
غائب شدگانى که کسى انتظار آنان را نمىکشد، و حاضرانى که حضور نمى یابند، اجتماعى داشتند و پراکنده شدند، با یکدیگر مهربان بودند و جدا گردیدند، اگر یادشان فراموش گشت، یا دیارشان ساکت شد، براى طولانى شدن زمان یا دورى مکان نیست، بلکه جام مرگ نوشیدند. گویا بودند و لال شدند، شنوا بودند و کر گشتند، و حرکاتشان به سکون تبدیل شد، چنان آرمیدند که گویا بیهوش بر خاک افتاده و در خواب فرو رفتهاند. همسایگانى هستند که با یکدیگر انس نمىگیرند و دوستانىاند که به دیدار یکدیگر نمىروند.
پیوندهاى شناسایى در میانشان پوسیده، و اسباب برادرى قطع گردیده است. با اینکه در یک جا گرد آمدهاند تنهایند، رفیقان یکدیگرند و از هم دورند، نه براى شب صبحگاهى مىشناسند، و نه براى روز شامگاهى. شب، یا روزى که به سفر مرگ رفتهاند براى آنها جاویدان است. خطرات آن جهان را وحشتناکتر از آنچه مىترسیدند یافتند، و نشانههاى آن را بزرگتر از آنچه مىپنداشتند مشاهده کردند.براى رسیدن به بهشت یا جهنّم، تا قرارگاه اصلىشان مهلت داده شدند، و جهانى از بیم و امید برایشان فراهم آمد. اگر مى خواستند آنچه را که دیدند توصیف کنند، زبانشان عاجز مىشد.
حال اگر چه آثارشان نابود، و اخبارشان فراموش شده، امّا چشمهاى عبرت بین، آنها را مىنگرد، و گوش جان اخبارشان را مىشنود، که با زبان دیگرى با ما حرف مىزنند و مىگویند: چهرههاى زیبا پژمرده و بدنهاى ناز پرورده پوسیده شد، و بر اندام خود لباس کهنگى پوشاندهایم، و تنگى قبر ما را در فشار گرفته، وحشت و ترس را از یکدیگر به ارث بردهایم، خانههاى خاموش قبر بر ما فرو ریخته، و زیبایىهاى اندام ما را نابود، و نشانههاى چهرههاى ما را دگرگون کرده است.اقامت ما در این خانههاى وحشتزا طولانى است، نه از مشکلات رهایى یافته، و نه از تنگى قبر گشایشى فراهم شد. ( نهج البلاغه ترجمه دشتی/ خطبه ۲۲۱)
چرا انسان مرگ را دوست ندارد
مردى خدمت پیامبرخدا (صلی الله علیه) رسید و به او گفت: چگونه است که من مرگ را دوست ندارم؟ فرمود: آیا مالى دارى؟ گفت: آرى. فرمود: آیا آن را پیش از مرگ (به گور خود) فرستادهاى؟گفت: نه. فرمود: براى همین است مرگ را دوست ندارى. (الخصال / ترجمه جعفرى / ج۱ / ۲۷)
از تیر اجل چه جان نخواهى بردن
باید که همیشه دل نهى بر مردن
تا چند براى مال و أسباب جهان
هردم دل خلق عالمى آزردن
منابع:
۱) نهج البلاغه ترجمه دشتی
۲) دیوان امیرالمومنین علیه السلام/ میبدی، زمانی
۳) الخصال / ترجمه جعفرى / ج۱
۴) مصباح الشریعة / ترجمه و شرح عبد الرزاق گیلان
۵) بهشت کافى / ترجمه روضه کافى
۶) معانی الأخبار / ترجمه محمدى /ج۲
tebyan.net
نوشته علت دوست نداشتن مرگ چیست؟ اولین بار در بامداد پدیدار شد.
*ابتلا به عفونتهای ادراری و انگل عامل بیاشتهایی در کودکان
وی افزود: ابتلا به عفونتهای ادراری، انگل، مشکلات کبدی، ریوی، مننژیت توأم با تب و سرماخوردگی میتواند جزو عوامل عضوی بیاشتهایی در کودکان باشد.
دبیر انجمن کودکان ایران گفت: بنابراین بیاشتهایی ممکن است حاد یا مزمن باشد. در نوع حاد کودک به طور ناگهانی دچار بیاشتهایی میشود و در نوع مزمن، کودک به مدت ۶ ماه تا یک سال دچار بیاشتهایی میشود.
وی افزود: قبل از هر اقدامی باید آزمایش خون برای تعیین کمخونی،ادرار جهت سنجش میزان عفونت، مدفوع برای تشخیص انگل و سنجش میزان روی، آهن و کلسیم به عمل آید.
*بیاشتهایی کودکان را جدی بگیرید
رئیس انجمن عفونی اطفال ایران تصریح کرد: بیاشتهایی در کودکان را باید جدی بگیریم زیرا ممکن است کودک دچار سرطان شده و بیاشتهایی مقدمه ابتلا به این بیماری باشد. بنابراین بیاشتهایی میتواند علامت مهمی تلقی شود.
*مشکلات روحی عامل بیاشتهایی در کودکان
عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با بیان علل روحی برای بیاشتهایی در کودکان اظهار داشت: علل روحی با توجه به سنین مختلف متفاوت است. گاهی دیده میشود مادری بر اثر علاقه میخواهد هر ۲۰ دقیقه یکبار به کودک خود شیر دهد در حالی که این مسئله کودک را خسته میکند زیرا او نیاز به تنوع غذایی دارد و بهتر است غذا دادن در ساعاتی انجام شود که کودک واقعاً گرسته است.
وی افزود: گاهی دیده میشود به کودکان سه ساله به اجبار غذا میدهند در حالی که مهمترین علت بیاشتهایی در این کودکان عدم صرف غذاهای متنوع در ساعاتی است که واقعاً گرسنه هستند.
*احتمال بیاشتهایی بیشتر در تکفرزندها
دبیر انجمن کودکان ایران گفت: تکفرزندها معمولاً دچار بیاشتهایی میشوند زیرا داشتن خواهر و برادر میتواند موجب تحریک اشتهای کودکان شود. همچنین ممکن است عدم علاقه کودک به محیط مدرسه و فشارهای روحی که از سوی معلم و همشاگردیها تحمل میکند موجب بیاشتهایی او شود.
وی ادامه داد: شایعترین علل بیاشتهایی در کودکان مسائل عصبی، خلقی و روحی است و کمتر علل عضوی دارد.
عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تصریح کرد: گاهی والدین مانند یک برنامه نوشته شده به کودک غذا میدهند که این مسئله در درازمدت باعث بیاشتهایی او میشود. در این موارد بهتر است برای پیشگیری از بیاشتهایی عصبی در کودکان با اجبار به آنها غذا ندهیم، غذاهای آنها متنوع باشد، سر سفره و در جمع غذا بخورند و سفره آنها متنوع باشد.
وی افزود: مثلاً بهتر است مادران بر سر سفره از سوپ، سبزی، ماست استفاده کنند تا کودک فرصت بیشتری برای انتخاب داشته باشد.
*بیاشتهایی مقدمه ابتلا به سل و لوسمی
دبیر انجمن کودکان ایران گفت: گاهی بیاشتهایی مقدمه ابتلا به سل و لوسمی در کودکان است.
وی افزود: تحقیقات نشان میدهد عفونت ادراری در دختران شیرخوار زیر یک سال خود را با بیاشتهایی نشان میدهد. بنابراین بیاشتهایی عامل مهمی است که میتوان آن را به عنوان علامتی برای ابتلا به یک اختلال در نظر گرفت.
عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی اظهار داشت: فرزندان سرمایه زندگی انسان هستند و اگر فردی فرزند موفقی به جامعه تحویل دهد موفق بوده و کسی که فرزند موفقی تحویل جامعه ندهد ورشکسته است.
*۵ سال اول عمر دوران انسانسازی است
دبیر انجمن کودکان ایران ادامه داد: ۵ سال اول عمر دوران انسانسازی است یعنی اگر فرد از نظر جسمی، روحی، واکسیناسیون و تغذیه رسیدگی شود فرد قوی بار خواهد آمد و در صورت عدم رعایت این موارد با مشکلات جسمی و روانی مواجه خواهد شد.
وی گفت: ۵ سال اول زندگی دورانی است که رشد مغز به حداکثر خود میرسد. ثابت شده هر چه آموزش کودک در دوران مهد کودک و پیشدبستانی بیشتر باشد در آینده او موثر است چرا که بین نورونها که سلولهای عصبی هستند رشتههایی به نام سیناپس وجود دارد که آموزش موجب ارتباط بیشتر این شبکه میشود.
*میزان مراجعات کودکان به متخصصان کودک باید چگونه باشد؟
دبیر انجمن کودکان ایران با بیان میزان مراجعات کودکان به متخصصان کودک اظهار داشت: میزان مراجعه کودک در یک سال اول باید هر ماه باشد پس از آن تا سن دو سالگی هر دو ماه یکبار انجام میشود. همچنین از سن دو سالگی تا پنج سالگی باید هر سه ماه یکبار به متخصص اطفال مراجعه کرد و فرزند خود را از سنین پنج تا ۱۰ سالگی هر ۶ ماه یکبار نزد پزشک متخصص ببرید.
وی خاطرنشان کرد: حتماً نباید کودک بیمار شود تا او را نزد پزشک ببرید. کودک امانتی است که خداوند به شما داده است. برخی افراد هر از گاهی دکور منزل خود را تغییر میدهند اما توجهی به فرزند خود ندارند.
وی گفت: بیاشتهایی علامت مهمی که میتواند بسته به علل آن نقش مهمی در سلامت جسمی و روحی کودک داشته باشد. همچنین چنانچه کودک رفتارهایی مانند جویدن ناخن و شبادراری دارد باید جهت بررسی بیشتر به متخصص روانپزشکی کودک ارجاع داده شود.
منبع: دکترسلام
مرگ چیست؟
شخصى به علىّ بن الحسین علیهما السّلام عرض کرد: مرگ چیست؟ فرمود: براى مۆمن، مانند از تن در آوردن لباس چرکین و پر از شپش، و رهائى از قیدها و زنجیرهاى گران و ملبس شدن به فاخرترین لباس و (بوئیدن) خوشبوترین بویها، و سوارشدن بر (رامترین) مرکبها و مأوا گرفتن در مأنوسترین منازل، و براى کافران مانند از تن به در آوردن لباسهاى فاخر و انتقال از منزلهاى مأنوس و بر تن کردنچرکینترین و زبرترین لباسها، و رفتن به وحشتناکترین منازل، و (چشیدن) سختترین شکنجههاست.
و از محمّد بن علىّ علیهماالسّلام پرسیدند که: مرگ چیست؟ فرمود: همان خوابى است که شب هنگام شما را فرا مىگیرد، با این تفاوت که مرگ مدّتش طولانى تر است و شخص از آن بیدار نگردد، مگر در روز قیامت، وقتى انسان در خواب انواع شادمانى را ببیند که نتواند وصف کند، و همچنین از اقسام ترس چیزهایى ببیند که قادر به توصیف حدّ آن نباشد، پس آن حال شادى یا ترس در خواب چگونه است؟ این است مرگ، پس خود را براى آن مهیّا سازید.(معانی الأخبار / ترجمه محمدى /ج۲ / ۱۹۷)
مرگ و چیرگی او بر انسان:
پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم مى فرماید: خداوند، آفریدهاى را نیافریده است مگر آنکه بر آن فرماندهى قرار داده که بر آن چیرگى دارد، و این براى آن است که چون خداوند تبارک و تعالى دریاهاى شیب را بیافرید بر خود بالیدند و جوشیدند و گفتند: چه چیز بر ما چیرگى تواند یافت؟ و خداوند زمین را آفرید و آن را بر پشت دریا پهن کرد و گسترد و دریارام زمین شد.
سپس فرمود: زمین بر خود بالید و گفت: چه چیز بر من چیره گردد؟ سپس باد بر خود بالید و طوفان به راه انداخت و دامن کشید و گفت: چه چیز بر من چیرگى تواند؟ و خداوند انسان را آفرید که ساختن آغازید و چاره اندیشید و آن را برگرفت که از باد و جز آن خود را نهان مىداشت، و بدین ترتیب باد هم خوار شد. و سپس انسان سر به شورش برداشت و گفت: چه چیز قدرتى بیش از من دارد؟ و خداوند مرگ را براى او آفرید و انسان نیز به خوارى کشیده شد. (بهشت کافى / ترجمه روضه کافى/ ۱۹۱) و این مرگ محو کننده لذت های او و پایان بخش خوشی و ناخوشی های اوست. حضرت پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله مىفرماید که: بسیار به خاطر بیاورید، محوکننده لذّتها را.
پرسیدند که: چه چیز است آن؟ فرمود: مردن. (مصباح الشریعة / ترجمه و شرح عبد الرزاق گیلان / ۵۰۷ ) و حضرت علی علیه السلام در این باره فرمودند: مرگ نابود کننده لذّتها، تیره کننده خواهشهاى نفسانى، و دور کننده اهداف شماست، مرگ دیدار کنندهاى دوست نداشتنى، هماوردى شکست ناپذیر و کینه توزى است که بازخواست نمىشود(نهج البلاغة / ترجمه دشتى/ خطبه ۲۳۰ )
وصف حال مردگان
حضرت علی علیه السلام در وصف حال مردگان چنین فرمودهاند: در حالى که آنها داراى عزّت پایدار، و درجات والاى افتخار بودند. پادشاهان حاکم، یا رعیّت سر فراز بودند که سرانجام به درون برزخ راه یافتند، و زمین آنها را در خود گرفت، و از گوشت بدنهاى آنان خورد، و از خون آنان نوشید پس در شکاف گورها بى جان و بدون حرکت پنهان مانده اند. نه از دگرگونیها نگرانند و نه از زلزلهها ترسناک، و نه از فریادهاى سخت هراسى دارند.
غائب شدگانى که کسى انتظار آنان را نمىکشد، و حاضرانى که حضور نمى یابند، اجتماعى داشتند و پراکنده شدند، با یکدیگر مهربان بودند و جدا گردیدند، اگر یادشان فراموش گشت، یا دیارشان ساکت شد، براى طولانى شدن زمان یا دورى مکان نیست، بلکه جام مرگ نوشیدند. گویا بودند و لال شدند، شنوا بودند و کر گشتند، و حرکاتشان به سکون تبدیل شد، چنان آرمیدند که گویا بیهوش بر خاک افتاده و در خواب فرو رفتهاند. همسایگانى هستند که با یکدیگر انس نمىگیرند و دوستانىاند که به دیدار یکدیگر نمىروند.
پیوندهاى شناسایى در میانشان پوسیده، و اسباب برادرى قطع گردیده است. با اینکه در یک جا گرد آمدهاند تنهایند، رفیقان یکدیگرند و از هم دورند، نه براى شب صبحگاهى مىشناسند، و نه براى روز شامگاهى. شب، یا روزى که به سفر مرگ رفتهاند براى آنها جاویدان است. خطرات آن جهان را وحشتناکتر از آنچه مىترسیدند یافتند، و نشانههاى آن را بزرگتر از آنچه مىپنداشتند مشاهده کردند.براى رسیدن به بهشت یا جهنّم، تا قرارگاه اصلىشان مهلت داده شدند، و جهانى از بیم و امید برایشان فراهم آمد. اگر مى خواستند آنچه را که دیدند توصیف کنند، زبانشان عاجز مىشد.
حال اگر چه آثارشان نابود، و اخبارشان فراموش شده، امّا چشمهاى عبرت بین، آنها را مىنگرد، و گوش جان اخبارشان را مىشنود، که با زبان دیگرى با ما حرف مىزنند و مىگویند: چهرههاى زیبا پژمرده و بدنهاى ناز پرورده پوسیده شد، و بر اندام خود لباس کهنگى پوشاندهایم، و تنگى قبر ما را در فشار گرفته، وحشت و ترس را از یکدیگر به ارث بردهایم، خانههاى خاموش قبر بر ما فرو ریخته، و زیبایىهاى اندام ما را نابود، و نشانههاى چهرههاى ما را دگرگون کرده است.اقامت ما در این خانههاى وحشتزا طولانى است، نه از مشکلات رهایى یافته، و نه از تنگى قبر گشایشى فراهم شد. ( نهج البلاغه ترجمه دشتی/ خطبه ۲۲۱)
چرا انسان مرگ را دوست ندارد
مردى خدمت پیامبرخدا (صلی الله علیه) رسید و به او گفت: چگونه است که من مرگ را دوست ندارم؟ فرمود: آیا مالى دارى؟ گفت: آرى. فرمود: آیا آن را پیش از مرگ (به گور خود) فرستادهاى؟گفت: نه. فرمود: براى همین است مرگ را دوست ندارى. (الخصال / ترجمه جعفرى / ج۱ / ۲۷)
از تیر اجل چه جان نخواهى بردن
باید که همیشه دل نهى بر مردن
تا چند براى مال و أسباب جهان
هردم دل خلق عالمى آزردن
منابع:
۱) نهج البلاغه ترجمه دشتی
۲) دیوان امیرالمومنین علیه السلام/ میبدی، زمانی
۳) الخصال / ترجمه جعفرى / ج۱
۴) مصباح الشریعة / ترجمه و شرح عبد الرزاق گیلان
۵) بهشت کافى / ترجمه روضه کافى
۶) معانی الأخبار / ترجمه محمدى /ج۲
tebyan.net
نوشته علت دوست نداشتن مرگ چیست؟ اولین بار در بامداد پدیدار شد.
خطای بزرگی است اگر گمان کنیم که «گیاهان دارویی یا داروهای گیاهی عارضه ندارند»! گرچه درمانهای طبیعی بسیار کمعارضهتر از درمانهای شیمیایی نوین هستند، ولی اصلاً نباید بدون عارضه تلقی شوند.
بسیاری از مردم تصور میکنند که داروهای گیاهی عارضه ندارند ولی باید گفت که هر چیزی اگر افراط در آن باشد عارضه دارد. متاسفانه امروزه مردم با گشتی در فضای مجازی و جست و جو در آن برخی از دستورات درمانی را بدون مشورت پزشک یا فرد آگاه انجام میدهند و خود را در معرض آسیب قرار میدهند.
یکی از نسخههای جادویی! منسوب به جناب ابنسینا، که امروزه دستبهدست میچرخد و خیلیها را میفریبد، درحالیکه احتمالا روح شیخالرئیس هم از آن بیخبر است، ترکیب جادویی لیمو و سیر برای پاکسازی بدن و رفع پلاکهای عروقی است.
نخست، بدانید که هر توصیه گیاهی، لزوماً برخاسته از طب ایرانی نیست و بسیاری از آموزههای فضای مجازی، مانند همین ترکیب، اگر درست باشند، مربوط به گیاهدرمانی نویناند و نه طب ایرانی.
ظاهراً ماجرای گسترش این توصیه ظاهراً طبیبانه در میان عموم مردم و حتی برخی پزشکان متخصص، از یک بروشور پزشکی - بهداشتی آلمانی شروع شده است که البته مستندات کافی علمی هم نداشته اما به جهاتی مورد توجه ویژه برخی افراد قرار گرفته است.
افرادی که با اصول و قواعد پژوهشهای علمی بهویژه در دانش پزشکی آشنا هستند، میدانند که یک گزاره علمی باید چه مراحلی را طی کند و از چند خوان بگذرد و چه مستنداتی را فراهم و ارائه کند تا بتواند برای جامعه عمومی و علمی کشور و جهان مطرح شود و مورد پذیرش قرار گیرد که ظاهراً این فرمول خطرناک، چنین مراحلی را طی نکرده و همچنان مستندات علمی لازم را ندارد!
ناصر رضایی پور متخصص طب سنتی میگوید: از نگاه پزشکی پارسی، این ترکیب، به شدت «جالی» یا پاک کننده عروق است و به این اعتبار میتواند در برداشتن لایههای رسوبی نامناسب و رفع پلاکهای عروقی اثربخشی نسبی داشته باشد ولی با توجه به «شدت» عملش، میتواند همزمان به لایههای سلولی طبیعی عروق هم آسیب برساند و موجب کندگی آنها شود که مشخص است در صورت تداوم مصرف میتواند چه عواقب وخیمی (از خونریزی تا سکته و...) در پی داشته باشد!
یادتان باشد که خطای بزرگی است اگر گمان کنیم که «گیاهان دارویی یا داروهای گیاهی عارضه ندارند»! گرچه درمانهای طبیعی به خاطر نوع نگاهی که مکاتب طب مکمل به مفاهیم پایهای بهداشت و درمان دارند، بسیار کمعارضهتر از درمانهای شیمیایی نوین هستند، ولی اصلا نباید بدون عارضه تلقی شوند.
در آخر باید دوباره تذکر داد که داروهای سنتی نیز عوارض و تداخلات دارویی خاص خود را دارند و استفاده خودسرانه از این داروها باعث عوارض جانبی میشود و اساس درمان در طب سنتی تغییر غذاست. با اصلاح سبک زندگی، بهتر است از خود درمانیها بپرهیزیم.