به تازگی متوجه شدهاید که پسرتان ماریجوانا مصرف میکند. جزئیات آن ممکن است متفاوت باشد ولی احتمالاً اتفاقی مثل این برایتان افتاده است. در اتاقش ماریجوانا یا وسایل و متعلقات مربوط به آن را پیدا کردهاید. یک پیام یا پست مشکوک در پروفایلهای او در شبکههای اجتماعی دیدهاید. شاید هم وقتی به خانه آمد کاملاً مشخص بود که چیزی مصرف کرده است. شاید هم از زبان یکی از دوستانش یا والدین آنها چیزی شنیدهاید.
قبل از اینکه وحشت کنید، این متن را تا آخر بخوانید و از انجام کاری که ممکن است در آینده موجب پشیمانیتان شود خودداری کنید. در زیر به ۵ کاری اشاره میکنیم که در چنین مواقعی میتوانید انجام دهید.
۱. در مورد آن با همسرتان صحبت کنید تا به یک راهحل مشخص برسید.
این اتفاق ممکن است کاملاً غافلگیرتان کرده باشد یا برعکس خودتان از قبل انتظارش را داشتهاید. در هر دو حالت، واکنشهای قابلدرک احساسی خواهید داشت. هر رفتاری از عضبانیت تا اضطراب کاملاً طبیعی است. خیلی خوب است که قبل از مواجه شدن با فرزندتان برای اقدامات خود برنامهریزی کنید.
با همسرتان یا فردی قابلاعتماد در این زمینه صحبت کنید. این فرد میتواند حتی یک مشاور روانشناس باشد. حتی میتوانید درمورد واکنشهای خودتان هم با او صحبت کنید. این فرد به شما کمک خواهد کرد که به موضوع از زوایای مختلف نگاه کنید و روشهایی درست برای برخورد با آن پیدا کنید.
قبل از حرف زدن با فرزندتان به این نکات دقت کنید:
– اتاق او را به طور کامل جستجو کنید.
– کمی درمورد آزمایش و امتحان کردن موادمخدر مطالعه کنید.
– کمی درمورد ماریجوانا و مغز در حال رشد نوجوانان مطالعه کنید.
– به نتیجهگیریهایی منطقی برسید.
۲. سعی کنید دلایل این کار او را بفهمید.
مصرف موادمخدر و الکل معمولاً نشانه یک مشکل و مسئله احساسی و اجتماعی بزرگتر است. خیلی راحت ممکن است فقط روی متوقف کردن این مسئله متمرکز شوید. بله مطمئناً دوست دارید که فرزندتان ماریجوانا را ترک کند ولی اگر بتوانید مشکل عمقیتر او را درک کنید بسیار بهتر خواهد بود. ممکن است حدسهایی درمورد مشکلات او داشته باشید یا شاید هم بیشتر از جواب با تعداد زیادی سوال روبهرو باشید.
موارد زیر میتواند دلایل روی آوردن نوجوانان به ماریجوانا باشد:
– یک کنجکاوی ساده
– حوصلهاش سر رفته است و اینکار هیجان جدیدی به زندگیاش میدهد
– فشار یا تاثیر همسالان
– کنار آمدن با استرس، اضطراب یا افسردگی
– سعی در کنار آمدن با بیخوابی
– این تصور نادرست که مصرف ماریجوانا کاملاً بیضرر است
– سابقه خانوادگی اعتیاد که او را در معرض این مشکل قرار میدهد
اگر از جایگاه کنجکاوی و توجه با او وارد صحبت شوید، احتمال موفقیتآمیز شدن گفتگویتان بسیار بیشتر خواهد بود. فقط سعی کنید حدس و گمانهای زیادی از کارهای او را مطرح نکنید یا نگویید که از دلیل معتاد شدن او مطمئنید. این روشها احتمال واکنش منفی او را بیشتر خواهد کرد و باعث میشود سعی کند خلاف آن را به شما ثابت کند.
۳. بنشینید و با او حرف بزنید.
براساس روش تربیتی شما ممکن است برای روبهرو شدن با او معذب باشید یا از مکالماتی که ممکن است بینتان اتفاق بیفتد واهمه داشته باشید. چیزی که مهم است این است که با او صادق و روراست باشید. واقعیاتی که میدانید را بدون اتهامزنی یا فرضیات اضافی برای او مطرح کنید. برای عنوان کردن انتظاراتتان از او، سیاستهای خانواده و عواقبی که ممکن است داشته باشد آماده باشید. او باید بداند که اگر به مصرف خود ادامه دهد چه خطراتی ممکن است در انتظار او باشد.
به هیچ ترتیب نمیتوانید از قبل بفهمید که این گفتگو چطور پیش خواهد رفت ولی ممکن است حدس بزنید که مکالمهای آرام خواهد بود یا پرسروصدا. باید انتظار داشته باشید که با انکارها، دروغها، بهانهها، عصبانیت و حتی مقصر دانستنهای خود شما بعنوان والدین روبهرو شوید. ممکن است به اندازه کافی تحقیق کرده باشید و متوجه شده باشید که مصرف علف هیچ اشکالی ندارد. همیشه این امکان وجود دارد که حتی بااینکه برنامهی خوبی ریخته بودید، ولی این گفتگو کاملاً اشتباه پیش برود. هیچ اشکالی ندارد میتوانید درستش کنید.
فقط مهم است که خونسردیتان را حفظ کنید و به موضوع با عشق و محبت هرچه تمامتر برخورد کنید. این احتمالاً کافی خراهد بود. ممکن است پسرتان تحتتاثیر آن قرار گیرد و تصمیم بگیرد که راهش را عوض کند. شاید فقط قصد امتحان کردن آن را داشته است و الان میفهمد که انتخاب خوبی نیست و اصلاً نمیخواهد بخاطر آن مزایا و موقعیتهای خود را در آینده از دست بدهد. اگر اینطور شود، بهترین نتیجه ممکن خواهد بود.
۴. از یک متخصص کمک بگیرید.
اگر گفتگوی اولیهای که با او داشتید خوب پیش نرفت و او همچنان به مصرف خود ادامه میدهد، باید اقدام بیشتری کنید. اولین قدم این است که از یک متخصص و کارشناس خوب درخواست ارزیابی کنید. این متخصص میتوانید یک روانپزشک یا مشاور و یا پزشک خانوادگیتان باشد. این فرد باید کسی باشد که هم با نوجوانان و هم درمورد موضوع مصرف موادمخدر تجربه داشته باشد. این ارزیابی وجود مشکل را تایید کرده، ذات آن را مشخص کرده و روشهایی برای درمان توصیه میکند.
مشاورههای روانشناسی هم میتواند برای فرزندتان مفید باشد. اگر مشکل بزرگتر از این حرفهاست، ممکن است لازم باشد که او در برنامههای ترکاعتیاد شرکت کند.
۵. حتماً برنامهتان را به دقت دنبال کنید.
تجربه کردن موادمخدر و الکل برای خیلی از نوجوانان مسئلهای عادی است. این تمایل در نوجوانان امروزی بسیار بیشتر از قبل شده است. البته استثناهایی هم وجود دارد ولی ماریجوانا تقریباً به قسمتی از فرهنگ جوانان در سراسر دنبا تبدیل شده است. بااینکه نمیتوانید جلوی آنها را برای امتحان کردن آن بگیرید ولی مطمئناً نمیتوانید مصرف مداوم آنها را تحمل کنید.
مطمئناً دخالت خواهید کرد و سعی خواهید کرد فرصتی برای زندگی شاد و موفق بدون موادمخدر به آنها بدهید. ممکن است تحتتاثیر حرفهای این و آن تصور کنید که هرازگاهی مصرف کمی ماریجوانا هیچ اشکالی ندارد و طبیعی است و فقط یک دوره کوتاه است که همه نوجوانان از آن عبور میکنند. ممکن هم است که چشمهایتان را روی این مسئله ببندید و اصلاً دخالت نکنید. ولی چیزی که باید دقت کنید این است که اگر فرزندتان به مصرف مرتب و دائم رو آورده است، اقدامات برنامهریزیشدهتان را به طور کامل دنبال کنید.
منبع مقاله : uriahguilford.com
مترجم : زینب آرمند
جام جم سرا: پیش از این، برخی از مطالعات از رابطه اعتیاد و ژنتیک خبر داده بودند و بر اساس این مطالعات انجام شده، ژنتیک در گرایش افراد به اعتیاد موثر بوده، به طوری که برخی افراد زودتر و برخی دیگر، دیرتر به اعتیاد گرایش پیدا کرده و برخی نیز به اعتیاد گرایشی ندارند.
دکتر «محمدرضا زرین دست» معاون پژوهشی مرکز ملی مطالعات اعتیاد نیز چندی قبل اعلام کرد که یکی از مسایلی که میتواند افراد را به سمت اعتیاد سوق دهد، بیماریهای مزمنی مانند افسردگی است زیرا این افراد میخواهند با اعتیاد، تسکینی برای بیماری بیابند.
وی با بیان اینکه استرس و شرایط محیطی نیز در اعتیاد افراد تاثیرگذار است، افزود: به نظر میآید اگر جلوی پاداش، خوشیها و سرگرمیهای افراد مانند علاقه به نقاشی یا پزشکی را بگیریم در معتاد شدن آنها بیتاثیر نباشد. اما وقتی شرایط محیطی و ژنتیکی در یک خانواده یکسان است این سووال پیش میآید که چرا یکی از افراد خانواده معتاد میشود.
خانوادههایی که به بچه بد نیاز دارند!
مسوول کلینیک ترک اعتیاد به الکل درباره علل اعتیاد افراد و ویژگیهای شخصیتی آنان نیز میگوید: این گونه اشخاص ویژگیهای خاصی دارند که آنان را مستعد ابتلا به اعتیاد مواد مخدر، محرک یا الکل میکند.
دکتر «محمدرضا سرگلزایی» میافزاید: به طور مثال معتادان به الکل به سه دسته الکلیسم اولیه، الکلیسم ثانویه و الکلیسم تعاملی (co addiction) تقسیم میشوند. در این گونه اعتیادها، معتادان در یک بازی تعاملی به اعتیاد روآوردهاند به آن معنا که خانواده به یک فرزند بد نیاز دارد و فرزند نیز یا معتاد به مواد مخدر یا معتاد به الکل یا افسردگی سایکوتیک (نوعی روان پریشی) میشود که اینگونه معتادان صد در صد نیاز به «فامیلی تراپی» یاخانواده درمانی دارند.
این مقام مسوول در مرکز ملی مطالعات اعتیاد درباره علل اعتیاد یکی از فرزندان خانواده در حالی که دیگر اعضای خانواده موفق هستند، میافزاید: برخی خانوادهها در خانوادهشان نیاز به یک بچه بد دارند. به طور مثال یک خانواده، چهار بچه دارند که سه فرزند آنان دارای مدرک حرفهای دکترا بوده و در دانشگاههای آمریکا پروفسور هستند اما چهارمی درس را ناتمام گذاشته و شغلش را رها کرده و معتاد به تریاک هم هست.
سرگلزایی ادامه میدهد: ظاهرا این سووال پیش میآید که اگر عملکرد خانواده بد بود، سه فرزند دیگر موفق نبودند اما حقیقت این است که پدر خانواده جان خود را از دست داده و مادر تنها است بنابر این اگر فرزند چهارم هم ازدواج و مهاجرت میکرد مادر تنها میماند. مادر خانواده نیاز دارد که این فرزندش در خانه بماند، در نتیجه، این خانواده ناخودآگاه به یک بچه مریض و معلول نیاز دارد و در واقع سیستم خانواده و حتی سه فرزند دیگر معتاد بودن فرزند چهارم را تقویت میکنند.
این مقام مسوول در مرکز ملی مطالعات اعتیاد میگوید: خانواده همواره داستانهایی تعریف میکنند که به طور مثال «مجید از بچگی حالش خوب نبود» و ناخودآگاه همه تلاش میکنند که مجید حالش بد شود چون در واقع او به عنوان نگهبان و سرایدار در خانه هست و حتی پول تریاک او را هر چند با بداخلاقی میدهند.
سرگلزایی میافزاید: وقتی این فرزند معتاد نیز وارد مراحل درمانی ترک اعتیاد میشود، مادر خانواده ناخودآگاه تلاش میکند که فرزندش اعتیاد را ترک نکند. به طور مثال به پزشک معالج میگوید «دکتر تلاش نکنید، این بچه رمقی ندارد که علائم ترک را تحمل کند». به این گونه معتادان، معتادهای تعاملی یا متقابل اطلاق میشود که نیاز به فامیل تراپی دارد.
اخذ پاداش، علتی دیگر برای رو آوردن به اعتیاد الکل
این مقام مسوول در مرکز ملی مطالعات اعتیاد در ادامه به تشریح علل اعتیاد به الکل میپردازد و میگوید: الکلیسم اولیه یعنی افراد برای به دست آوردن احساس خوشایند به مصرف الکل رو میآورند و چون با مصرف آن، سیستم پاداش مغز تحریک میشود بعد از مدتی فرد به الکل وابسته میشود. الکلیسم ثانویه یعنی افرادی که الکل مصرف میکنند برای اینکه حال بدشان را از بین ببرند، الکل مصرف میکنند یعنی دلیل اعتیاد برخی افراد ایجابی و برخی دیگر، سلبی است.
وی خاطر نشان میکند: به طور مثال افراد مبتلا به سوشال فوبیا (اجتماع هراسی)، الکل مصرف میکنند که در مهمانی و جمع راحت باشد بعد میبیند که به این ماده وابسته شده است.
این مقام مسوول در مرکز ملی مطالعات اعتیاد میگوید: دو نوع سیستم پاداش شامل «تقویت مثبت» و «تقویت منفی» موجب اعتیاد فرد میشود؛ تقویت مثبت یعنی وقتی فردی کاری را انجام میدهد بابت آن پاداش میگیرد حال این پاداش چه شکلات باشد چه احساس نشئگی و تقویت منفی یعنی به طور مثال با مصرف تریاک یا الکل، درد او ساکت شود که به معتادان الکلی که به خاطر «تقویت مثبت» معتاد میشوند، الکلیها اولیه و به معتادانی که به خاطر «تقویت منفی» معتاد شوند، الکلیهای ثانویه اطلاق میشود.
اخراجیها معتاد میشوند
این مقام مسوول در مرکز ملی مطالعات اعتیاد یادآور میشود: میتوان ویژگیهای شخصیتی آدمهایی که را میتوانند الکلی شوند - حتی قبل از آنکه با الکلیسم مواجه داشته باشند- تشخیص داد. شخصیتهایی که خطرپذیری بالایی دارند و کارهای خطرناک زیاد میکنند یعنی از کودکی در معرض حادثه (accident prone) قرار دارند، مستعد اعتیاد هستند. این افراد تند رانندگی میکنند، بیتوجه از خیابان عبور میکنند، خطرها را کم ارزیابی میکنند و از مدرسه و کلاس درس اخراج میشوند.
بیش فعالان درمان نشده، مستعد اعتیاد
این مقام مسوول در مرکز ملی مطالعات اعتیاد میگوید: کودکان بیش فعال درمان نشده نیز مستعد ابتلا به اعتیاد هستند چون این افراد در سنین بلوغ با مبتلایان اختلال شخصیت ضد اجتماعی (آنتی سوشال)، اشتباه گرفته میشوند و به تدریج به سوی این گروه کشیده میشوند و مستعد اعتیاد هستند. شایعترین مادهای که توسط بیش فعالان درمان نشده مصرف میشود الکل است هرچند این آمارها مربوط به آمریکا است و آمارها در ایران یا محرمانه یا اشتباه است.
آیا من معتادم؟
مسوول کلینیک ترک اعتیاد به الکل میگوید: برخی افراد به مصرف تریاک، الکل یا هرماده دیگر معتاد هستند اما این را نمیدانند و به ویژه درباره الکل که آن را اعتیاد آور نمیدانند.
سرگلزایی میافزاید: قانونی وجود دارد که میگوید هر وقت دچار این سووال شدی که «آیا من معتادم»، حتما معتادی.
سرگلزایی ادامه میدهد: در الکلیسم چهار سووال وجود دارد که اگر پاسخ به هر کدام مثبت باشد به معنای اعتیاد فرد به الکل است. «آیا تا حالا احساس کردی نیاز داری که مصرف به الکل را قطع کنی»، «آیا تا حالا شده که بقیه تو را به خاطر مصرف الکل سرزنش کنند»، «آیا تا حالا به خاطر مصرف الکل احساس گناه کرده ای» و «آیا احساس کرده ای که اولین کاری که با بازشدن چشمان در صبح باید انجام دهی، مصرف الکل است»، چهار پرسشی است که پاسخ مثبت به هرکدام نشانه اعتیاد است.
مسوول کلینیک ترک اعتیاد به الکل میگوید: با طرح شدن این سووالات و پاسخ مثبت به هرکدام از آنها، فرد باید به این کلینیک مراجعه کند. در بسیاری از کشورها در برخی از روزنامهها این پرسشنامههای خودارزیابی طرح میشود تا افرادی که در معرض خطر بوده یا نیاز به درمان دارند از اعتیاد خود با خبر شوند.
وی میگوید: زمانی اسم اعتیاد و وابستگی روی «مصرف»، گذاشته میشود که اولا فرد در نبود آن اشتغال ذهنی داشته باشد و نتواند نبود آن را تحمل کند و دوما مصرف آن رو به افزایش باشد و سوما در نبودن آن، حال بد جسمی یا روانی پیدا کنیم.
تصور اشتباه، دلیلی دیگر برای روآوردن به اعتیاد
این مقام مسوول در مرکز ملی مطالعات اعتیاد میگوید: برخی افراد فکر میکنند برخی مواد، اعتیاد ندارند به طور مثال بسیاری افراد فکر میکنند «حشیش»، اعتیادآور نیست.
سرگلزایی با هشدار درباره افزایش مصرف حشیش در جامعه میافزاید: به نظر میرسد افزایش مصرف حشیش در جامعه به این دلیل است که بسیاری از خوانندهها یا سوپراستارهای سینما نیز از این ماده استفاده میکنند که به آن «وید» یا «علف» هم میگویند. مصرف حشیش در جامعه نسبت به ۱۰ سال قبل شاید پنج تا شش برابر شده است به طوریکه قبلا تصادفی میشنیدیم که جوانی حشیش مصرف میکند اما اکنون جوانی که در طبقه متوسط، این ماده را مصرف نکرده باشد به نظر بعید میرسد.
عوارض الکل
مسوول کلینیک ترک اعتیاد به الکل میگوید: عوارض طبی مصرف الکل از مواد افیونی خیلی بیشتر است. وابستگی به الکل خطرناک بوده و کبد را دچار مشکل میکند و یکی از مهمترین علتهای سیروز (التهاب شدید کبد) در کشورهای پیشرفته، الکل است در حالی که در کشور ما علت سیروز، هپاتیت است. همچنین الکل در زنان باردار «سندرم الکل جنینی» ایجاد میکند که منجر به تولد کودک عقب مانده ذهنی میشود و در کشورهای صنعتی شایعترین علت عقب ماندگی ذهنی قابل پیشگیری، سندرم الکل جنینی است.
مسوول کلینیک ترک اعتیاد به الکل با بیان اینکه مصرف الکل، عوارض مغزی نیز ایجاد میکند، ادامه میدهد: مصرف طولانی مدت الکل حافظه را مختل کرده و منجر به بروز بیماری آمنستیک (اختلالات فراموشی) میشود.
سرگلزایی میگوید: همچنین مصرف بیرویه الکل منجر به بروز سندرم کورساکف (نوعی اختلال حافظه) میشود که دیگر برگشت پذیر نیست و دمانسی (زوال عقل) ایجاد میکند که در صورت درمان نیز بهبود نمییابد؛ الکل، فشار خون را نیز بالا میبرد.
وی میافزاید: مصرف الکل در طولانی مدت فرد را پرخاشگر میکند و بخش زیادی از تصادفات، قتلهای خانوادگی، تجاوزهای جنسی و خشونتهای خانگی در کشورهایی که الکل مجاز هست، ریشه در مصرف الکل دارد به طوری که اگر مصرف الکل در این کشورها ممنوع شود، پلیسها بیکار میشوند. الکل موجب تدوام خشونت در این کشورها میشود و وابستگی به الکل از نظر جسمی و روانی کاملا خطرناک است.(ایرنا)
جام جم سرا: در آغاز بیایید ببینیم کدام کودکان، خود را با دیگران مقایسه میکنند.
کودکان ٦ ساله خودمحور هستند، یعنی فقط از زاویه دید خود به دنیا نگاه میکنند. اما بعد از اتمام ٦ سالگی و مخصوصا با ورود به نوجوانی، دید او برعکس میشود، یعنی تمام وقت فکر میکند تماشاگر خیالی دارد و تلاش میکند از زاویه دید دیگران به خود نگاه کند. نوجوان درواقع به دنبال این است که خود را مثل دیگران نشان دهد تا کانون توجه و بهزعم خود زیباتر شود و چیزی برای ارایه به اجتماع داشته باشد.
مانع تشدید خودزشتانگاری نوجوان شوید
همه انسانها در نوجوانی احساس میکنند به نوعی زشتتر از دیگران هستند، مثلا پیشانی کوتاهی دارند، دماغشان بزرگ است، قد کوتاهی دارند و... این موضوع کاملا طبیعی است. نوجوان با تفکر «احساسی» چهره خود را از دید دیگران ارزیابی میکند مثلا چون فکر میکند دماغش بزرگ است، احساس میکند دیگران هم آن را بزرگ میبینند. از سوی دیگر، در نوجوانی پدیدهای به نام «انتشار» وجود دارد. یعنی وقتی در یک جمع فردی از احساسی صحبت میکند، ناخودآگاه نوجوان هم متوجه همان احساس در خودش میشود. چیزی شبیه خود بیمارانگاری.
از اینها مهمتر، واکنشهایی است که اطرافیان نوجوان به چهره و اندامشان نشان میدهند. مثلا رفتار مادری که مرتب روبه روی آینه میایستد و خود را ورانداز میکند یا در صحبت با دیگران مدام به فکر عملهای زیبایی است، الگوی بدی برای نوجوان است.
با نوجوان صحبت کنید
به نظر میرسد اولین کاری که میتوانیم انجام دهیم، آموزش پذیرش ویژگیهای ذاتی به فرزندمان است. برای این منظور باید اعتمادبهنفس نوجوان را با بیان ویژگیهای مثبتی که دارد، تقویت کنیم. البته لازمهاش این است که خودمان به اندازه کافی اعتمادبهنفس داشته باشیم.
برخورد والدین با نوجوان نیز مهم است. وقتی نوجوان میگوید ناراحت است که چه دماغ بزرگی دارد، بهعنوان والدین چه رفتاری با او داریم؟ چقدر حوصله داریم با این مسأله علمی برخورد کنیم؟ آیا وقت میگذاریم تا به نوجوان توضیح دهیم همه افراد در این سن خودزشتانگاری دارند و ٣-٢سال بعد این تفکر کاملا از بین میرود؟ چقدر عکسهای دوران نوجوانی خودمان را به فرزندمان نشان میدهیم و در مورد احساساتمان در آن زمان صحبت میکنیم؟ بهترین کار قبل از قضاوت و ارایه راهحل، همفکری و همحسی با نوجوان است.
فراموش نکنید وقتی نوجوان با یک سوال، با یک گره و ناراحتی به والدین مراجعه میکند، معنیاش این نیست که پاسخ را نمیداند، قصدش این است که اطلاعاتش را با شما تبادل کند یا میخواهد واکنشهای گفتاری و رفتاری شما را در مورد ناراحتیاش بسنجد. آیا رفتار شما با لبخند و روی گشاده و همراه با پذیرش است یا برعکس؟
تقویتکنندههای درونی را جایگزین کنید
هیچکس کامل نیست. همه ما عیبهایی داریم که گاهی باعث میشوند روی آنها تمرکز کنیم و از موفقیت جا بمانیم اما باید یاد بگیریم تقویتکنندههای درونی داشته باشیم. شاید از بیرون مورد توجه نباشیم اما باید خود را قبول داشته باشیم.
اگر فرزند شما هوش ریاضی خوبی دارد، خوب پیانو میزند، ارتباطهای اجتماعی قوی دارد و... باید این مسائل را مرتب به او یادآوری کنید تا بیاموزد در زندگی داشتههایش را ببیند و بشمرد و از یادآوری آنها لذت ببرد. نوجوانان به دلیل توجه انتخابی که دارند، دست روی عیوبشان میگذارند. به فرزندتان یاد دهید زیاد به خودش آفرین بگوید: «آفرین به خودم که مرتب و منظم هستم»، «آفرین به خودم که همینطور که هستم، خودم را قبول دارم و با اینکه فلان نقص ظاهری یا عضوی دارم، این فکر عاملی برای جداییام از جامعه نیست» و...
اگر نقص ظاهری فرزندتان آشکار است...
گاهی نوجوان عیبی آشکار دارد. اگر این عیب قابلرفع کردن است، باید آن را برطرف کرد. اگر نیست، باید واقعیت را به او فهماند. اجازه بدهید نوجوان به خاطر عیبی که دارد و فهمیده نمیتوان برای آن کاری کرد، حتی گریه کند. اگر امید واهی به او بدهید، ممکن است به بیراهه برود؛ مثلا باور کند که با خوردن فلان قرص بدون محدودیت سنی روزی ٣ سانت به قدش اضافه میشود و... انسان بهصورت طبیعی و خداداد خودش مشکلاتش را انکار میکند و تبلیغات کذایی معمولا از این میل سوءاستفاده میکنند.(دکتر جمشید بیگدلی - روانشناس و مدرس دانشگاه/شهروند)
از آنجا که کودکان هر روز کیفها یا کولههایی که حدود 8کیلوگرم وزن دارند با خود حمل میکنند، امکان بروز کمردرد در آنها افزایش مییابد. در ادامه توصیههای دکتر لاور داریانس، مدرس دانشگاه و متخصص بیماریهای استخوان را میخوانیم که در نشریه فرانسوی سلامت منتشر شده است.
بنابر نظرسنجیهایی که در برخی کشورهای اروپایی انجام شده، حدود 20 تا 50 درصد کودکان ده تا پانزده ساله به دردهای کمری مبتلا میشوند و دوسوم نوجوانان، حداقل یک بار طی دوران تحصیلشان برای تسکین این درد به متخصص استخوان مراجعه میکنند. رعایت نکاتی که در ادامه میآید، ممکن است برای پیشگیری از بروز این عارضه تا حد زیادی اثربخش باشد.
محدود کردن زمان نشستن مقابل تلویزیون و رایانه
تماشای تلویزیون یا اختصاص زمانی طولانی به بازیهای رایانهای باعث بروز و تشدید بیتحرکی میشود و همین بیتحرکی عامل بسیاری از دردهای گردنی و سردرد است. این در حالی است که حرکت و جنب و جوش به رشد استخوانی و عضلانی کمک میکند. بنابراین کودک باید متناسب با اندام و وضع بدنیاش، یک ورزش را انتخاب و به طور جدی آن را دنبال کند.
آموزش درست نشستن
اگر کودک یاد بگیرد که در خانه درست بنشیند، در کلاس درس نیز همین شکل را رعایت خواهد کرد. بنابراین آموزش درست نشستن به کودک به منظور کاهش فشارهای عضلانی ـ اسکلتی بسیار ضروری است.
طرز درست نشستن، به این ترتیب است: باسن باید در قسمت انتهایی صندلی قرار بگیرد، تختهپشت نیز باید به طور کامل به پشت صندلی تکیه دهد و در نهایت پاها باید دقیقا روی زمین قرار بگیرند. بیشک بزرگسالها نیز برای پیشگیری از دردهای کمری، باید در محل کارشان به همین ترتیب بنشینند.
دقت به خوراک و خواب کودک
خواب و خوراک سالم دو توصیه بسیار مهم برای حفظ سلامت در تمام طول عمر و برای همه اقشار بویژه کودکان است.
کودکانی که بیش از حد به خوردن خوراکیهای شیرین تمایل دارند، در معرض اضافه وزن قرار میگیرند؛ اضافه وزنی که یکی از اصلیترین منابع تولید دردهای عضلانی دانسته میشود. خواب کافی و مناسب نیز بسیار مهم است، زیرا کودک خسته آسیبپذیرتر است و کمردرد سریعتر در او بروز میکند.
آموزش حمل درست کیف و کوله مدرسه
کیف یا کولهای که برای کودک انتخاب میشود، نباید سخت و سنگین باشد. داشتن بندهای پهن که البته نباید بزرگتر از عرض شانه کودک باشد نیز از دیگر ویژگیهای کیف مناسب مدرسه است. برای اینکه کودک بتواند راحت کیف خود را بلند کند، بهتر است قبل از برداشتن، والدین آن را روی میز قرار دهند و کودک بندهای کوله را از روی میز به شانههایش منتقل کند. در نهایت، اندازه بندها باید طوری تنظیم شود که کیف به طور کامل به پشت کودک بچسبد. (نشریه فرانسوی سلامت/مترجم: ندا فراهانی/سیب، ضمیمه سه شنبه روزنامه جام جم)
31
دکتر زهرا سلیمانی، متخصص گفتاردرمانی معتقد است به طور معمول، کودکان اولین واژه را در 9 تا 12 ماهگی بیان میکنند. گاهی اولین واژه خارج از این طیف سنی یعنی قبل از 9 ماهگی بیان میشود و گاهی نیز حتی تا 18 ماهگی کودک واژهای نمیگوید و با این حال طبیعی تلقی میشود.
عضو هیأت علمی گروه گفتاردرمانی دانشگاه علوم پزشکی تهران در گفتوگو با جامجم میگوید: علاوه بر عامل بیان اولین واژه، باید فاکتورهای دیگر هم برای رشد طبیعی در نظر گرفت.
کودکان بعد از بیان چند واژه شروع به ترکیب آنها و بیان عبارات و جملات میکنند. کودکان معمولا تا سه سالگی، جملات ساده و اغلب کلمات مورد نیاز برای ارتباط با اطرافیان را بیان میکنند.
به طوری که تا پنج سالگی، گفتار کودکان از نظر ساختار جملات و تلفظ صداهای زبان فارسی بسیار شبیه گفتار بزرگسالان شده است. این الگوی کلی رشد به والدین کمک میکند کودک خود را با آن مقایسه و تأخیر گفتار را هم در بیان اولین کلمات و هم در بیان جمله شناسایی کنند.
کودکانی که دیرتر به حرف میافتند
اما چرا برخی کودکان زودتر و برخی دیرتر به حرف میافتند؟
به گفته این گفتار درمانگر، عوامل مختلفی مانند شرایط محیطی و ژنتیکی در این امر اثر دارد. برخی کودکان در محیطی زندگی میکنند که شرایط ارتباطی خوبی میان آنها، پدر، مادر و اطرافیان وجود دارد. آنها زیاد با کودکان صحبت میکنند؛ بنابراین چنین کودکانی معمولا زودتر صحبت کردن را آغاز میکنند.
وی در پاسخ به این پرسش که چه زمانی والدین باید نسبت به احتمال وجود مشکل یا اختلالی در گفتار کودک به شک بیفتند و پیگیری کنند، میگوید: وقتی در کنار تأخیر در صحبت کردن شرایط دیگری مانند بیتوجهی و درک نکردن وقایع محیط، تأخیر در رشد حرکاتی مثل نشستن و راه افتادن، نداشتن واکنش نسبت به اسم خود و صداهای محیطی مطرح است معمولا مشکل جدی وجود دارد که خانواده باید سریع اقدام کند. به طور کلی کودکانی که تا 12 ماهگی هیچ واژهای نمیگویند و آواسازیهای محدودی دارند باید از سوی یک گفتار درمانگر از نظر بررسی عوامل خطر در بروز مشکلات گفتاری معاینه شوند و راهنماییهای لازم برای تسهیل در رشد گفتار و زبان را دریافت کنند.
کودکانی که میشنوند، اما حرف نمیزنند
با آن که عمدهترین دلایل بروز اختلال گفتاری در کودکان ناشی از آسیبهای شنوایی ازجمله عفونتهای مکرر گوش میانی، مشکلات حسی ـ حرکتی و ناتوانیهای ذهنی است، اما ممکن است کودکانی که اختلال شنوایی ندارند نیز دچار اختلالات گفتاری بشوند.
دکتر سلیمانی با بیان این مطالب توضیح میدهد: برخی کودکان به دلایلی مثل توارث، ضربه به سر، ناتوانیهای ذهنی و... در دوره زبانآموزی نمیتوانند مراحل رشد طبیعی گفتار و زبان را طی کنند، اما برخی کودکان نیز در یک دوره زمانی به طور طبیعی، کلمات اولیه مثل بابا یا آب را به زبان میآورند، اما پس از آن دیگر صحبت نمیکنند.
این متخصص میافزاید: در این کودکان عوامل مختلفی مانند عوامل درونی کودک و محیط اطراف باید بررسی شود. هر چقدر کودک بزرگتر میشود به عوامل پیچیدهتر شناختی، حرکتی، شنوایی و ارتباطی برای یادگیری زبان نیاز دارد. اگر در این عوامل، اختلالی وجود داشته باشد یا به وجود بیاید کودک قادر نیست به طور طبیعی گفتار را یاد بگیرد. به عنوان مثال اگر کودک در محیطی بزرگ شود که والدین ناآگاهانه به تلاشهای ارتباطی وی پاسخ ندهند او دیگر انگیزه برای صحبت کردن بیشتر و ارتباط نخواهد داشت.
تاخیر در گفتار به دلیل آسیبهای عوامل روحی
به طور دقیق نمیتوان نقش عوامل روحی و روانی در تاخیر گفتار را مشخص کرد؛ زیرا تأخیر گفتار تنها به دلیل یک عامل ایجاد نمیشود و عوامل زیادی در پیدایش آن موثر است.
دکتر سلیمانی با تائید این مساله میگوید: اما از آنجا که زبان در محیط خانواده کسب میشود، اگر کودک در محیطی رشد کند که امنیت روانی داشته باشد جنبههای مختلف شناختی و شخصیتی نیز رشد موفقی خواهد داشت.
آیا درمان ممکن است؟
برای انجام اقدامات به موقع درمانی، به خانوادهها توصیه میشود وقتی نسبت به رشد طبیعی گفتار و زبان کودک خود نگران شدند و مشاهده کردند کودکشان در رشد با دیگر کودکان همسن تفاوت دارد، در اولین فرصت با یک گفتاردرمانگر مشورت کرده، راهنماییهای لازم را برای تسهیل شرایط رشد در محیط خانواده دریافت کنند.
این متخصص گفتاردرمانی با بیان مطالب فوق تاکید میکند: گفتار درمانگر میتواند از بدو تولد به خانواده کودکانی که به دلایلی مانند سندرم داون در معرض خطر اکتساب زبان هستند به صورت دورهای مشاوره دهد و در صورت نیاز، اقدامات درمانی کند.
پونه شیرازی
به گزارش جام جم سرا ، اکثر نوجوانان احساس می کنند فناناپذیر هستند و توجهی به عواقب این طرز فکر و اعمالی که براساس این تفکر انجام می دهند- مصرف مواد مخدر و نوشیدن الکل- ندارند.
عواملی که تاثیر بسزایی در اعتیاد نوجوانان به مواد مخدر دارند عبارتند از:
• خانواده ای که سابقه مصرف موادمخدر دارد
• افسردگی
• کمبود اعتماد به نفس
• رفتار پرخاشگرانه ابتدایی
• احساس طرد اجتماعی
• فقدان نظارت اجتماعی
• فقر
• در دسترس بودن مواد مخدر
عواقب مصرف موادمخدر توسط نوجوانان
اعتیاد نوجوانان به مواد مخدر می تواند عواقب منفی فراوانی به همراه داشته باشد که عبارتند از:
* اختلال در رانندگی
رانندگی پس از مصرف موادمخدر خطرناک است و باعث مرگ رانندگان خودروها و موتورسیکلت ها می شود و هزینه بسیار زیادی را به نظام بهداشت و قضا تحمیل می کند.
* وابستگی به مواد
نوجوانانی که معتاد هستند به احتمال بسیار زیاد در دوران بزرگسالی نیز به مصرف مواد ادامه خواهندداد.
* فقدان انگیزه
مصرف مواد مخدر انگیزه لازم برای تلاش و موفقیت در مدرسه و زندگی را از نوجوان می گیرد و او را به انسانی بی انگیزه و بی تفاوت بدل می کند.
* افزایش مشکلات
مصرف موادمخدر، مانند ماری جوانا، بر قسمتی از مغز نوجوان که کنترل حافظه، انگیزه، توجه و یادگیری را عهده دار است آسیب می زند و مشکلات عدیده ای در یادگیری، عملکرد شغلی و عاطفی برای نوجوان به وجود می آورد.
* ایجاد مشکلات جدی جسمی و روحی
مصرف مواد مخدر در دوز بالا، می تواند در اندام های حیاتی بدن مانند کلیه ها، ریه ها و قلب اختلال ایجاد کنند. مصرف متافتامین می تواند باعث صدمه دیدن قلب، سیستم عصبی بدن، ایجاد رفتارهای روانی و پرخاشگری شود. مصرف مخدرهای استنشاقی تاثیر مخربی بر مغز، قلب، ریه ها، کبد و کلیه ها می گذارد. علاوه بر این، اعتیاد به داروهایی که توسط پزشک تجویز شده اند باعث بروز افسردگی، بیماری های عروق قلب و تشنج می شود.
گفت و گو درباره اعتیاد نوجوان به مواد مخدر
گفت و گو با نوجوان درباره اعتیاد به مواد مخدر می تواند بسیار دشوار باشد. گفت و گو را در موقعیت و زمان مناسب آغاز کنید. اگر دلشوره دارید آن را با فرزندتان در میان بگذارید.
هنگام گفت و گو با فرزندتان درباره مواد مخدر:
* از دیدگاه او نسبت به مصرف مواد مخدر بپرسید
نظرات فرزندتان را بشنوید و درباره مصرف مواد مخدر از او سوال کنید. پس از پایان گفت و گوی روشن و واضح با فرزندتان او را تشویق کنید.
* به پیام های رسانه ها توجه کنید
برخی از برنامه های تلویزیونی، سینماها، وب سایت ها و ترانه ها، نوجوان را به مصرف مواد مخدر ترغیب می کنند. درباره همه برنامه ها، فیلم ها و ترانه هایی که فرزندتان می بیند و می شنود با او گفت و گو کنید.
* آماده گفت و گو درباره اعتیادتان به مواد مخدر باشید
به سوران فرزندتان درباره اعتیادتان به مخدر پاسخی منطقی و صحیح بدهید. اگر مصرف مخدر را کنار گذاشته اید صادقانه به او بگویید که به موفقیت بزرگی دست یافته اید.
هرگز از صبحت با فرزندتان درباره اعتیاد به مواد مخدر نترسید. گفت و گو درباره اعتیاد به مواد مخدر سبب نمی شود او به مصرف کننده تبدیل شود. صحبت کردن درباره اعتیاد به مواد مخدر به فرزندتان اجازه می دهد با دیدگاه شما نسبت به این موضوع آگاه شود و بداند که توقع شما از او چیست.
استراتژی های گوناگون در پیشگیری از اعتیاد به موادمخدر
علاوه بر گفت و گو با نوجوان می توان روش های دیگری را نیز تجربه کرد:
* از فعالیت های روزانه فرزندتان مطلع باشید
به فعالیت ها و مکان هایی که فرزندتان به آنجا رفت و آمد می کند توجه کنید. برای افراد صاحب صلاحیتی که بتوانند فرزندتان را به فعالیت های سالم و مفید ترغیب کنند جایزه بدهید.
* وضع قوانین و اعمال مجازات
وضع قوانین و اعمال مجازات نشان می دهند اعتیاد به مواد مخدر را تحمل نمی کنید. ترک میهمانی هایی که در آن مخدر مصرف می شود، سوار نشدن به خودرویی که راننده اش موادمخدر مصرف کرده نمونه ای از قوانین وضع شده هستند. مجازات را نیز بلافاصله پس از تخطی از قوانین اعمال کنید.
* دوستان فرزندتان را بشناسید
اگر دوست فرزندتان به مواد مخدر معتاد است احتمالا او را برای مصرف مخدر تحت فشار قرار می دهد. برای پیشگیری از اعتیاد فرزندتان به مواد مخدر با دوستان فرزندتان و والدین شان آشنا شوید.
* محافظت از داروهای تجویزشده
درباره مخدربودن داروهای تجویز شده برای اعضای خانواده از پزشک سوال کنید. فهرستی از داروهای موجود در خانه تهیه و از آنها محافظت کنید. از معلم بهداشت مدرسه فرزندتان بخواهید تا فرزندتان را کنترل کند تا او دارویی مصرف نکند.
* حمایت کردن
فرزندتان را تشویق کنید و از موفقیت او شاد شوید. ایجاد رابطه دوستانه میان والدین و فرزند کمک زیاد به پیشگیری از اعتیاد فرزند به مواد مخدر دارد.
* ارائه مثال مناسب
اگر در گذشته مخدر مصرف می کردید و ترک کرده اید به فرزندتان بگویید.
شناخت نشانه های هشداردهنده مصرف مواد مخدر در نوجوانان
علایم هشداردهنده عبارتند از:
• تغییر ناگهانی دوستان، عادات تغذیه ای ساعات خواب، فعالیت های فیزیکی و بدنی و عملکرد تحصیلی
• عدم توجه به فعالیت های مورد علاقه
• به وجود آمدن نگرش خصمانه
• مشاهده وب سایت هایی که افراد را به مصرف موادمخدر ترغیب می کنند.
• پنهان کردن اعمال و اموال
• ناپدیدشدن غیرقابل توضیح و توجیه پول از خانه
• وجود جعبه خالی داروهای گوناگون در اتاق نوجوان
• شنیدن بوهای غیرعادی داروها و مواد شیمیایی در اتاق نوجوان
منبع :سلامانه
اگر فرزندی دارید که تازه سال های اول است که به مدرسه می رود، بهتر از همین حالا نگذارید به خوراکی های بیرون از خانه عادت کند. خودتان این کلوچه های خوشمزه و خندان را بپزید و در کیف مدرسه دلبندتان قرا دهید. مطمئن باشید استقبال می کند.
طرز تهیه:
۱- کره و شکر قهوه ای و شکر سفید را بهم بزنید. تخم مرغ، زرده ی تخم مرغ و وانیل را اضافه کنید و تا یکدست شدن کامل خوب بهم بزنید. حال نوبت مواد خشک است، آرد و نمک و جوش شیرین را بهم بزنید و با موادی که قبلا ترکیب کرده اید مخلوط کنید. چیپس شکلات را هم اضافه کنید و تا یکنواخت شدن مواد کلوچه آن را بهم بزنید.
۲- با یک قاشق خوراک خوری، یک قاشق از مواد را بردارید و به شکل کلوچه درآورید و تا تمام شدن مواد این کار را ادامه بدهید. ترجیحا سعی کنید کلوچه ها هم اندازه باشند تا هم زمان پخته شوند. می توانید کلوچه ها را داخل سینی روی کاغذ روغنی و با فاصله از هم قرار دهید. حال آنها را به مدت یک ساعت داخل یخچال قرار دهید. با این کار کلوچه ها حجم خود را حفظ می کنند و پخش نمی شوند.
۳- قبلا دمای فر را به ۳۵۰ درجه ی فارنهایت یا ۱۷۵ درجه سانتی گراد برسانید. حداقل زمان پخت یک سینی کلوچه حدود ۱۲ تا ۱۶ دقیقه است. کلوچه ها به مرور باید کمی پف کند و به رنگ طلائی در بیاید، از بیرون ترد و از داخل نرم باید باشند. بگذارید کلوچه ها خوب خنک شوند.
۴- با کمک شکلات تیوپی به هر کلوچه دو چشم بچسبانید. حال با شکلات شکری برای کلوچه ها لبخندی طرح بزنید و بگذارید شکلات کلوچه خودش را بگیرد. تزئین کلوچه ها زمان چندانی نمی برد، امیدوارم درست کنید و لذت ببرید.
منبع : دونفره
پس اگر شما فرزندی دارید که در این حیطه ها دچار اختلال بارزی نیست و فقط گاهی فراموشکار و سر به هواست، احتمالا مشکلش صرفا حواس پرتی است، نه بیش فعالی. حالا این سوال مطرح می شود که برای کاهش میزان حواس پرتی و افزایش تمرکز کودک چه باید کرد؟ مطلب حاضر به این پرسش شما پاسخ می دهد.
1- اولین نکته ای که باید به آن توجه کنید این است که هرگز به کودک این برچسب را نزنید که «تو عمدا توجه نمی کنی» یا «عمدا حرف های ما را نادیده می گیریم. درجه های از حواس پرتی مربوط به کارکرد مغز کودکان است. آگاهی کودکان از محیط اطراف به مراتب کمتر از بزرگسالان است.به عنوان مثال وقتی کودکی هنگام عبور از خیابان، زیپ لباسش را می بندند، ممکن است دیگر قادر به تشخیص رفت و آمد خودروها نباشد، در حالی که این کار برای فرد بزرگسال مشکلی نیست. یک بزرگسال به تدریج یاد می گیرد که محرک های بی اهمیت را نادیده بگیرد و تمرکزش را روی یک موضوع حفظ کند اما این کار برای یک کودک ممکن است بسیار مشکل باشد.
2- حواستان باشد که تذکر لحظه به لحظه، جریمه بابت انجام ندادن یک تکلیف یا اشتباه انجام دادن آن به علت حواس پرتی و محروم کردن او از علایقش، در این موارد نه تنها چاره ساز نیست، بلکه مشکل او را چندبرابر می کند، تا جایی که از تحصیل و مدرسه بیزار می شود.
3- اگر کودک زیاد جنب و جوش می کند و انرژی زیادی دارد، اول به او فرصت بازی بدهید تا آرام شود و مقداری از انرژی اش با بالا و پایین پریدن و قایم باشک بسوزد، بعد از او بخواهید کارش را انجام بدهد و پیش از پایان یافتن مقداری از تکالیف که مشخص کرده اید از جایش بلند نشود.
4- با مکعب های رنگی شکل های ساده ای به عنوان الگو بسازید و از فرزندتان بخواهید پس از مشاهده مانند الگوی شما بسازد. پس از چند بار موفقیت، در مراحل بعدی، پس از ساختن الگوی مورد نظر، از کودک بخواهید بادقت آن را مشاهده کند، سپس روی آن را بپوشانید و از کودک بخواهید مانند شما آن را بسازد. در مراحل بعدی از الگوهای پیچیده تر استفاده کنید.
5- در تست هوش وکسلر بخشی وجود دارد که در آن کارت هایی به کودک نشان داده می شود. در این کارت ها قسمتی از شکل ناقص است و کودک باید در زمانی محدود آن نقص را شناسایی کند. شما هم می توانید از این کار برای افزایش دقت فرزندتان استفاده کنید. یعنی از کارت هایی که تصویرشان ناقص است، استفاده کنید.
6- سعی کنید در مواردی که می خواهید کودک تمرکز بیشتری داشته باشد (مثل کلاس درس یا اتاقی که تکالیفش را انجام می دهد)، محیط را به گونه ای طراحی کنید که دارای کمترین عامل تحریک کننده برای کودک باشد.
7- به کودک برچسب نزنید. منظور از برچسب زدن این است که به خاطر یک رفتار خاص، یک خصلت را به کودک نسبت دهید. وقتی به او برچسب «حواس پرت» یا «دست و پا چلفتی» می زنید او از آن پس خودش را با آن مشخصه می شناسد و در بسیاری از موارد تصویر ذهنی ای که شما، از او برای خودش می سازید تا آخر عمر روی رفتار و شخصیتش اثر می گذارد و این برچسب ها بعد از مدتی باعث می شوند هم اطرافیان کودک و هم خودش به این باور برسند که با کودکی روبرو هستند که دارای این خصلت خاص و تغییرناپذیر است. بسیاری از ما قربانی برچسب های کودکی مان شده ایم. این اشتباه را در مورد کودکان خود تکرار نکنیم.
8- چند شی نامرتبط مثل اسباب بازی های مختلف یا مانند آن را جلوی فرزندتان بچینید و به او فرصت دهید آنها را بادقت مشاهده کند. سپس اشیاء را بردارید و از او بخواهید آنها را نام ببرد. با توجه به ظرفیت حافظه ممکن است کودک ابتدا نام تعداد کمی از وسایل را به یاد آورد اما به تدریج با پیشرفت و تثبیت در هر مرحله می توان بر تعداد وسایل یا اشیاء افزود. این تمرینات را با استفاده از تصاویر نیز می توان انجام داد.9- با نشان دادن تصاویر ساده از مناظری که کودک به آنها علاقه دارد مثل مزرعه و باغ وحش به مدت چند ثانیه، از کودک بخواهید به سوالات شما درباره آن تصاویر پاسخ دهد. در مراحل بعدی وقتی که کودک به اندازه کافی در این کار ماهر شد، می توانید از تصاویر پیچیده تر استفاده کنید.
10- به خاطر آوردن وسایل داخل یک فروشگاه یا ویترین مغازه پس از چنددقیقه مشاهده و پرسش درباره رنگ و شکل لباس افراد در یک مهمانی نیز می تواند باعث تقویت دقت و حافظه کودک شود.
یکی از اهداف کلی که باید برای فرزندتان مشخص کنید، مهارت برقراری ارتباط با دیگران و اجتماعی شدن است. اجتماعی شدن یعنی اینکه فرزندتان بتواند شهروند خوبی باشد، با دیگران سازگاری داشته باشد و یک رابطه صمیمی و مطمئن با دیگران برقرار کند.
یکی از مهم ترین و هیجان انگیزترین تصمیماتی که به عنوان والدین باید بگیرید، هدفمند کردن زندگی فرزندان تان است. به عنوان والدین باید تعریف درستی از موفقیت برای آنها داشته باشید. به این ترتیب که اهداف کوچکی را برای شان مشخص کنید و اجازه بدهید خودشان در رسیدن به آن تلاش کنند. نقش شما به عنوان والدین همراهی فرزندان است اما این نکته را هم لحاظ کنید که تعریف موفقیت، دستیابی به اهداف و خواسته هایی نیست که شما مشخص کرده اید بلکه در این مورد باید به علایق و خواسته های فرزندانتان نیز توجه کنید.
فرزندتان را اجتماعی بار بیاورید
یکی
از اهداف کلی که باید برای فرزندتان مشخص کنید، مهارت برقراری ارتباط با
دیگران و اجتماعی شدن است. اجتماعی شدن یعنی اینکه فرزندتان بتواند شهروند
خوبی باشد، با دیگران سازگاری داشته باشد و یک رابطه صمیمی و مطمئن با
دیگران برقرار کند.
در این بین علایق فرزندتان را نیز بررسی کنید. برای مثال او را مجبور به برقراری ارتباط با افرادی که خودتان دوست دارید نکنید. اجازه بدهید فرزندتان خودش دوستانش را انتخاب کند و شما نیز در این زمینه او را همراهی کنید.
بزرگترین هدیه را به او بدهید
وقتی
اهداف انتخابی فرزندتان متناسب با علایق، استعداد و سلیقه او است،
فرزندتان در مسیر درستی قرار خواهد گرفت و به جایگاهی خواهد رسید که
شایستگی اش را دارد. یکی از بزرگترین هدیه هایی که می توانید به فرزندتان
دهید فراهم کردن بستری است که فرزندتان در آن بتواند در مسیر استعدادها و
موهبت های الهی که به او داده شده، قدم بردارد و زندگی اش را بر اساس مهارت
ها و علایقش شکل دهد.
به بچه ها قدرت بدهید
بچه
ها برای رشد و رسیدن به بلوغ به ارتباطی موثر با والدین خود نیاز دارند که
لازمه آن شنیده شدن آنهاست. متاسفانه اکثر ارتباطات بین والدین و فرزندان
حول انتقاد کردن و وضع باید و نبایدها به آنهاست. البته این مهم است که در
مورد موضوعات مختلف و بحث برانگیز با فرزندتان به گفتگو بپردازید اما برای
به دست آوردن بهترین نتیجه در یک محیط امن محبت آمیز و بدون تنش به گفتگو
بپردازید.
فرزندتان دوست دارد کنار تابع بودن به قوانینی که برایش وضع کرده اید، به او در زمینه هایی خاص قدرت و اختیار انجام بعضی از کارهای مورد علاقه اش را نیز بدهید. بچه ها دوست دارند احساسات و خواسته هایشان از نظر شما مهم تلقی شود.
اولویت ها را شناسایی کنید
برای
داشتن یک خانواده موفق ابتدا باید اولویت هایتان را شناسایی کنید. یکی از
اولویت های شما ایجاد رابطه ای فعالانه بین خودتان و فرزندان تان است. در
این بین عواملی که مانع به وجود آمدن چنین ارتباطی می شود را شناسایی کنید و
آنها را به حداقل برسانید.
برای مثال تماشای تلویزیون، پیامک دادن، صحبت های طولانی با گوشی همراه، بازی های رایانه ای و هر چیزی که در اولویت نیست به حداقل برسانید. وقتی اولویت های زندگی تان را شناسایی کنید و بر اساس درجه اهمیت به آن بپردازید، ارتباط موثری با فرزندتان خواهید داشت.
محیط را امن کنید
فرزند
شما محیط خانه را به عنوان یک فضای امن در ذهنش جای داده است. در این بین
نقش شما در برقراری صلح و آرامش در فضای خانه خصوصا در رابطه با همسرتان
بسیار تاثیرگذار خواهد بود. اگر مدام با همسرتان به مشاجره بپردازید دیگر
فرزندتان احساس امنیت نخواهد کرد. سعی کنید مشاجره های زناشویی را به صورت
خصوصی و دور از چشم فرزندتان انجام دهید و از به کار بردن کلمات بی ادبانه و
توهین به یکدیگر اجتناب کنید.
منبع:هفته نامه سلامت
تحقیقی نشان میدهد بچههایی که مورد توجه صحیح و مراقبت اصولی والدینشان قرار میگیرند، وضع بهتری در آینده از هر دو جنبه مادی و معنوی دارند.
منظور از آینده مساعد درآمد بالا ، احساس خوشبختی، موفقیت کاری و استحکام پایههای اخلاقی اســت.
دانشمندان برای بررسی سوابق افراد به طرح پرسشنامههایی پرداخته و آنها را در اختیار 5 هزار مرد و زن قرار دادند. در این پرسشنامهها از جملاتی مثل «پدر و مادرم به من اعتماد داشتند» یا «احساس میکردم خانواده به من علاقهای ندارد» استفاده شد و افراد باید به این جملات امتیاز میدادند.
با استفاده از دادههای بدست آمده چهار عامل اصلی شامل "علاقهمندی به فرزند"، "اعتماد به فرزند"، "قوانین خانه" و "استقلال فرزندان" به عنوان مولفههای تعیینکننده آینده فرزندان شناسایی شدند. محققان دو عامل "دورهمنشینیها" و "تحقیر فرزندان" را نیز به عنوان عوامل کلیدی برشمردند.
بر اساس نتایج بدست آمده 6 سبک فرزندداری در میان والدین به چشم میخورد که عبارتند از:
1.حامی و پشتیبان
به
سبکی از تربیت فرزندان گفته میشود که مستلزم استقلال متوسط یا بالای
فرزندان اســت. از ویژگیهای اصلی این شیوه فرزندداری میتوان به اعتماد،
توجه و کثرت زمان اختصاص داده شده به فرزند اشاره کرد.
2.سختگیرانه
استقلال
پایین، اعتماد متوسط رو به بالا، قوانین محدودکننده مختص این شیوه تربیت
فرزندان اســت. توجه زیاد به فرزند دیگر ویژگی این سبک محسوب میشود.
3. لوسکننده
در این شیوه، سطح اعتماد والدین به فرزندان بالا یا متوسط ارزیابی شده و زمان دورهمنشینیها متوسط یا بالای متوسط به حساب میآید.
4. آسانگیر
در
این شیوه توجه پایینی به فرزندان صورت میگیرد. والدین قوانین چندانی را
به فرزندان خود تحمیل نمیکنند و زمان کمی را به آنها اختصاص میدهند.
5.ناهنجار
تمام عوامل کلیدی مثل توجه والدین، استقلال فرزندان و اعتماد به آنان در پایینترین سطح خود قرار دارند.
6.میانه
همه مولفههای بالا در سطح متوسط قرار دارند.
نتایج تحقیقات نشان داد، والدینی که شیوه "پشتیبان" را برگزیدند، فرزندانی موفق از لحاظ مالی، تحصیلات و سطح رضایتمندی از زندگی به جامعه تحویل دادهاند. از طرف دیگر کسانی که با سبک "سختگیرانه" تربیت شدهاند، گرچه در زمینههای تحصیلی و مالی موفقیت بالایی برای آنان گزارش شد، اما احساس خوشبختی این افراد پایین و فشار روحیشان بالا ارزیابی میشود.
محققان این پژوهش در نظر دارند نتایج مطالعات خود را در "موسسه تحقیقاتی امور اقتصادی، بازرگانی و صنعتی" (اندیشکدهای موسوم به RIETI) منتشر کنند.
باشگاه خبرنگاران