جام جم سرا: پیش از این، برخی از مطالعات از رابطه اعتیاد و ژنتیک خبر داده بودند و بر اساس این مطالعات انجام شده، ژنتیک در گرایش افراد به اعتیاد موثر بوده، به طوری که برخی افراد زودتر و برخی دیگر، دیرتر به اعتیاد گرایش پیدا کرده و برخی نیز به اعتیاد گرایشی ندارند.
دکتر «محمدرضا زرین دست» معاون پژوهشی مرکز ملی مطالعات اعتیاد نیز چندی قبل اعلام کرد که یکی از مسایلی که میتواند افراد را به سمت اعتیاد سوق دهد، بیماریهای مزمنی مانند افسردگی است زیرا این افراد میخواهند با اعتیاد، تسکینی برای بیماری بیابند.
وی با بیان اینکه استرس و شرایط محیطی نیز در اعتیاد افراد تاثیرگذار است، افزود: به نظر میآید اگر جلوی پاداش، خوشیها و سرگرمیهای افراد مانند علاقه به نقاشی یا پزشکی را بگیریم در معتاد شدن آنها بیتاثیر نباشد. اما وقتی شرایط محیطی و ژنتیکی در یک خانواده یکسان است این سووال پیش میآید که چرا یکی از افراد خانواده معتاد میشود.
خانوادههایی که به بچه بد نیاز دارند!
مسوول کلینیک ترک اعتیاد به الکل درباره علل اعتیاد افراد و ویژگیهای شخصیتی آنان نیز میگوید: این گونه اشخاص ویژگیهای خاصی دارند که آنان را مستعد ابتلا به اعتیاد مواد مخدر، محرک یا الکل میکند.
دکتر «محمدرضا سرگلزایی» میافزاید: به طور مثال معتادان به الکل به سه دسته الکلیسم اولیه، الکلیسم ثانویه و الکلیسم تعاملی (co addiction) تقسیم میشوند. در این گونه اعتیادها، معتادان در یک بازی تعاملی به اعتیاد روآوردهاند به آن معنا که خانواده به یک فرزند بد نیاز دارد و فرزند نیز یا معتاد به مواد مخدر یا معتاد به الکل یا افسردگی سایکوتیک (نوعی روان پریشی) میشود که اینگونه معتادان صد در صد نیاز به «فامیلی تراپی» یاخانواده درمانی دارند.
این مقام مسوول در مرکز ملی مطالعات اعتیاد درباره علل اعتیاد یکی از فرزندان خانواده در حالی که دیگر اعضای خانواده موفق هستند، میافزاید: برخی خانوادهها در خانوادهشان نیاز به یک بچه بد دارند. به طور مثال یک خانواده، چهار بچه دارند که سه فرزند آنان دارای مدرک حرفهای دکترا بوده و در دانشگاههای آمریکا پروفسور هستند اما چهارمی درس را ناتمام گذاشته و شغلش را رها کرده و معتاد به تریاک هم هست.
سرگلزایی ادامه میدهد: ظاهرا این سووال پیش میآید که اگر عملکرد خانواده بد بود، سه فرزند دیگر موفق نبودند اما حقیقت این است که پدر خانواده جان خود را از دست داده و مادر تنها است بنابر این اگر فرزند چهارم هم ازدواج و مهاجرت میکرد مادر تنها میماند. مادر خانواده نیاز دارد که این فرزندش در خانه بماند، در نتیجه، این خانواده ناخودآگاه به یک بچه مریض و معلول نیاز دارد و در واقع سیستم خانواده و حتی سه فرزند دیگر معتاد بودن فرزند چهارم را تقویت میکنند.
این مقام مسوول در مرکز ملی مطالعات اعتیاد میگوید: خانواده همواره داستانهایی تعریف میکنند که به طور مثال «مجید از بچگی حالش خوب نبود» و ناخودآگاه همه تلاش میکنند که مجید حالش بد شود چون در واقع او به عنوان نگهبان و سرایدار در خانه هست و حتی پول تریاک او را هر چند با بداخلاقی میدهند.
سرگلزایی میافزاید: وقتی این فرزند معتاد نیز وارد مراحل درمانی ترک اعتیاد میشود، مادر خانواده ناخودآگاه تلاش میکند که فرزندش اعتیاد را ترک نکند. به طور مثال به پزشک معالج میگوید «دکتر تلاش نکنید، این بچه رمقی ندارد که علائم ترک را تحمل کند». به این گونه معتادان، معتادهای تعاملی یا متقابل اطلاق میشود که نیاز به فامیل تراپی دارد.
اخذ پاداش، علتی دیگر برای رو آوردن به اعتیاد الکل
این مقام مسوول در مرکز ملی مطالعات اعتیاد در ادامه به تشریح علل اعتیاد به الکل میپردازد و میگوید: الکلیسم اولیه یعنی افراد برای به دست آوردن احساس خوشایند به مصرف الکل رو میآورند و چون با مصرف آن، سیستم پاداش مغز تحریک میشود بعد از مدتی فرد به الکل وابسته میشود. الکلیسم ثانویه یعنی افرادی که الکل مصرف میکنند برای اینکه حال بدشان را از بین ببرند، الکل مصرف میکنند یعنی دلیل اعتیاد برخی افراد ایجابی و برخی دیگر، سلبی است.
وی خاطر نشان میکند: به طور مثال افراد مبتلا به سوشال فوبیا (اجتماع هراسی)، الکل مصرف میکنند که در مهمانی و جمع راحت باشد بعد میبیند که به این ماده وابسته شده است.
این مقام مسوول در مرکز ملی مطالعات اعتیاد میگوید: دو نوع سیستم پاداش شامل «تقویت مثبت» و «تقویت منفی» موجب اعتیاد فرد میشود؛ تقویت مثبت یعنی وقتی فردی کاری را انجام میدهد بابت آن پاداش میگیرد حال این پاداش چه شکلات باشد چه احساس نشئگی و تقویت منفی یعنی به طور مثال با مصرف تریاک یا الکل، درد او ساکت شود که به معتادان الکلی که به خاطر «تقویت مثبت» معتاد میشوند، الکلیها اولیه و به معتادانی که به خاطر «تقویت منفی» معتاد شوند، الکلیهای ثانویه اطلاق میشود.
اخراجیها معتاد میشوند
این مقام مسوول در مرکز ملی مطالعات اعتیاد یادآور میشود: میتوان ویژگیهای شخصیتی آدمهایی که را میتوانند الکلی شوند - حتی قبل از آنکه با الکلیسم مواجه داشته باشند- تشخیص داد. شخصیتهایی که خطرپذیری بالایی دارند و کارهای خطرناک زیاد میکنند یعنی از کودکی در معرض حادثه (accident prone) قرار دارند، مستعد اعتیاد هستند. این افراد تند رانندگی میکنند، بیتوجه از خیابان عبور میکنند، خطرها را کم ارزیابی میکنند و از مدرسه و کلاس درس اخراج میشوند.
بیش فعالان درمان نشده، مستعد اعتیاد
این مقام مسوول در مرکز ملی مطالعات اعتیاد میگوید: کودکان بیش فعال درمان نشده نیز مستعد ابتلا به اعتیاد هستند چون این افراد در سنین بلوغ با مبتلایان اختلال شخصیت ضد اجتماعی (آنتی سوشال)، اشتباه گرفته میشوند و به تدریج به سوی این گروه کشیده میشوند و مستعد اعتیاد هستند. شایعترین مادهای که توسط بیش فعالان درمان نشده مصرف میشود الکل است هرچند این آمارها مربوط به آمریکا است و آمارها در ایران یا محرمانه یا اشتباه است.
آیا من معتادم؟
مسوول کلینیک ترک اعتیاد به الکل میگوید: برخی افراد به مصرف تریاک، الکل یا هرماده دیگر معتاد هستند اما این را نمیدانند و به ویژه درباره الکل که آن را اعتیاد آور نمیدانند.
سرگلزایی میافزاید: قانونی وجود دارد که میگوید هر وقت دچار این سووال شدی که «آیا من معتادم»، حتما معتادی.
سرگلزایی ادامه میدهد: در الکلیسم چهار سووال وجود دارد که اگر پاسخ به هر کدام مثبت باشد به معنای اعتیاد فرد به الکل است. «آیا تا حالا احساس کردی نیاز داری که مصرف به الکل را قطع کنی»، «آیا تا حالا شده که بقیه تو را به خاطر مصرف الکل سرزنش کنند»، «آیا تا حالا به خاطر مصرف الکل احساس گناه کرده ای» و «آیا احساس کرده ای که اولین کاری که با بازشدن چشمان در صبح باید انجام دهی، مصرف الکل است»، چهار پرسشی است که پاسخ مثبت به هرکدام نشانه اعتیاد است.
مسوول کلینیک ترک اعتیاد به الکل میگوید: با طرح شدن این سووالات و پاسخ مثبت به هرکدام از آنها، فرد باید به این کلینیک مراجعه کند. در بسیاری از کشورها در برخی از روزنامهها این پرسشنامههای خودارزیابی طرح میشود تا افرادی که در معرض خطر بوده یا نیاز به درمان دارند از اعتیاد خود با خبر شوند.
وی میگوید: زمانی اسم اعتیاد و وابستگی روی «مصرف»، گذاشته میشود که اولا فرد در نبود آن اشتغال ذهنی داشته باشد و نتواند نبود آن را تحمل کند و دوما مصرف آن رو به افزایش باشد و سوما در نبودن آن، حال بد جسمی یا روانی پیدا کنیم.
تصور اشتباه، دلیلی دیگر برای روآوردن به اعتیاد
این مقام مسوول در مرکز ملی مطالعات اعتیاد میگوید: برخی افراد فکر میکنند برخی مواد، اعتیاد ندارند به طور مثال بسیاری افراد فکر میکنند «حشیش»، اعتیادآور نیست.
سرگلزایی با هشدار درباره افزایش مصرف حشیش در جامعه میافزاید: به نظر میرسد افزایش مصرف حشیش در جامعه به این دلیل است که بسیاری از خوانندهها یا سوپراستارهای سینما نیز از این ماده استفاده میکنند که به آن «وید» یا «علف» هم میگویند. مصرف حشیش در جامعه نسبت به ۱۰ سال قبل شاید پنج تا شش برابر شده است به طوریکه قبلا تصادفی میشنیدیم که جوانی حشیش مصرف میکند اما اکنون جوانی که در طبقه متوسط، این ماده را مصرف نکرده باشد به نظر بعید میرسد.
عوارض الکل
مسوول کلینیک ترک اعتیاد به الکل میگوید: عوارض طبی مصرف الکل از مواد افیونی خیلی بیشتر است. وابستگی به الکل خطرناک بوده و کبد را دچار مشکل میکند و یکی از مهمترین علتهای سیروز (التهاب شدید کبد) در کشورهای پیشرفته، الکل است در حالی که در کشور ما علت سیروز، هپاتیت است. همچنین الکل در زنان باردار «سندرم الکل جنینی» ایجاد میکند که منجر به تولد کودک عقب مانده ذهنی میشود و در کشورهای صنعتی شایعترین علت عقب ماندگی ذهنی قابل پیشگیری، سندرم الکل جنینی است.
مسوول کلینیک ترک اعتیاد به الکل با بیان اینکه مصرف الکل، عوارض مغزی نیز ایجاد میکند، ادامه میدهد: مصرف طولانی مدت الکل حافظه را مختل کرده و منجر به بروز بیماری آمنستیک (اختلالات فراموشی) میشود.
سرگلزایی میگوید: همچنین مصرف بیرویه الکل منجر به بروز سندرم کورساکف (نوعی اختلال حافظه) میشود که دیگر برگشت پذیر نیست و دمانسی (زوال عقل) ایجاد میکند که در صورت درمان نیز بهبود نمییابد؛ الکل، فشار خون را نیز بالا میبرد.
وی میافزاید: مصرف الکل در طولانی مدت فرد را پرخاشگر میکند و بخش زیادی از تصادفات، قتلهای خانوادگی، تجاوزهای جنسی و خشونتهای خانگی در کشورهایی که الکل مجاز هست، ریشه در مصرف الکل دارد به طوری که اگر مصرف الکل در این کشورها ممنوع شود، پلیسها بیکار میشوند. الکل موجب تدوام خشونت در این کشورها میشود و وابستگی به الکل از نظر جسمی و روانی کاملا خطرناک است.(ایرنا)