1. احترام
یک مرد همان قدر که به رابطه زناشویی نیاز دارد به احترام نیز محتاج است حتی زمانی که همسر شما عکس العملی نسبت به رفتارتان نشان نمی دهد، از احترام به او دست نکشید.
باید بگوییم که او حتی زمان هایی که تظاهر می کند احتیاجی به رفتارهای احترام آمیز شما ندارد، بیش از هر زمان دیگری به آن محتاج است. در ازدواج، اختلاف نظر طبیعی اما احترام به یکدیگر واجب است و این شما هستید که با انتخاب خود آن را در رفتارتان نشان می دهید یا به راحتی از آن می گذرید.
2. تنهایی
مردها در طول روز احتیاج به زمانی برای تنهایی دارند. آنها دوست دارند گاهی گوشه ای آرام بگیرند و دقایق یا حتی ساعاتی را در سکوت سپری کنند. اگر چه این نیاز بهانه ای برای ساعت ها نشستن در مقابل تلویزیون و عدم گفتگو با شما نیست اما بهترین راه این است که گاهی به آنها فرصت دهید تا با خود خلوت کنند.
3. رابطه زناشویی
تمایل مردها به برقراری رابطه جنسی همیشه بیشتر از زنان نیست اما اکثر آقایان رابطه زناشویی را در ابتدای فهرست نیازهای خود برای ازدواج قرار می دهند. لازم نیست هر روز با همسر خود رابطه زناشویی داشته باشید اما آن را در اولویت برنامه های زندگی خود قرار دهید.
4. مفید بودن
مردها دوست دارند بدانند که شغل و فعالیت روزانه آنها تاثیر مثبتی بر جای می گذارد و از طریق رضایت کاری است که آنها انرژی و اعتماد به نفس خود را به دست می آورند. وظیفه شما این است که هم در داخل و هم در خارج از خانه او را برای کاری که انجام می دهد و تلاش می کند، تشویق کنید.
5. حس قدرت
حتما شما هم دیده اید که تمام پسر بچه ها دوست دارند هر چه سریع تر بزرگ و تبدیل به یک ابر قهرمان شوند. این حس قدرت در آنها از بین نمی روند و حتی در دوران بزرگسالی نیز همراه آنها خواهد بود. آنها دوست دارند برای خانواده و شریک زندگی خود یک قهرمان باشند و این شما هستید که می توانید با کلام خود به او قدرت دهید. با به کار بردن القاب مناسب، بهترین احساس را به او دهید.
(برترینها)
گفتیم که زمان نگذاشتن برای تحریک همسر، فانتزیهای غیرعملی، رعایت نکردن بهداشت، نداشتن روش جلوگیری مطمئن و بیتوجهی به همسر بعد از رابطه جنسی از عواملی است که باعث میشود اتاق خواب از رونق بیفتد و زنان از رابطه جنسی دلسرد بشوند، اما چه رفتارهایی باعث سردی رابطه زناشویی در مردان میشود.
اگر شما هم جزو آن دسته از زنان هستید که فکر میکنند در رابطه زناشویی شور و اشتیاق زن لازم نیست و میتواند یک مفعول کامل باشد، اما همسرش لذت ببرد، در نگاهتان خیلی سریع تجدیدنظر کنید. درست است که مدیریت و طول مدت رابطه جنسی بیشتر به عهده مرد است، اما این همسر اوست که با تحریک شوهر، اشتیاق و داشتن خلاقیت در رابطه، کاری میکند که مردی به رابطه جنسی علاقهمند یا از آن بیزار شود. زنی که هیچوقت برای این رابطه پیشقدم نمیشود، در حقیقت به همسرش این موضوع را القا میکند که شریک جنسی خوبی نیست و احتمالا ایرادی در برقراری رابطه دارد که همسرش برای با او بودن پیشقدم نمیشود. همانطور که برای زنان جذاب است که شوهرشان به سمت آنها بیاید، برای مردان هم جذاب بلکه حیاتی است که احساس کنند همسرشان خواهان این رابطه است.
نرسیدن به بدن و زیبایی
برخی زنان فکر میکنند زیبا بودن فقط برای آن زمانی است که قرار است کسی را برای ازدواج به خود جلب کنند یا زمانی که تازه ازدواج کردهاند. صمیمیت بهانه دمدستی است برای آنها که دیگر مانند روزهای نخست به خودشان نرسند و به زیبایی، تناسب اندام، رفع موهای زائد، خوشبویی بدن و دهان و چیزهایی از این قبیل دقت نکنند. در حالی که هرقدر هم که زن و شوهر با هم صمیمی باشند، هنگام رابطه جنسی باید به ایجاد جذابیت فکر کنند. پوشیدن لباس خوابهای زیبا فقط برای ماه عسل نیست. این کار باید در طول زندگی زناشویی ادامه داشته باشد.
طرح دعوا در اتاق خواب
شنیدهاید که میگویند: هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد؟ حال به نظر شما وقتی مردی برای معاشقه آماده میشود، درست است که بگویید مادرت امروز زنگ زد و فلان حرف را گفت؟ یا اینکه بعد از یک رابطه جنسی گرم و زیبا، خواستههای مالی را مطرح کرد؟ این بزرگترین اشتباه یک زن است که بخواهد اینقدر آشکار از ابزار رابطه جنسی برای رسیدن به اهدافش استفاده کند. اگر قرار است چنین کاری هم انجام دهد باید چراغ خاموش باشد نه به صورتی که شوهرش احساس کند او باج میگیرد و رابطهای که سمبل عشق بین همسران است، تبدیل شود به یک تجارت.
ناراضی بودن از ظاهر
میگویند زنانی که اعتماد به نفس بالاتری دارند، زیباتر هم هستند. این یعنی حس مثبتی را که به خودشان دارند به دیگران القا میکنند. حال زنی که از قیافهاش راضی نیست، از اندامش خجالت میکشد و حالت موهایش را دوست ندارد، نمیتواند در رابطه جنسی راحت باشد و بسیاری از حرکات را انجام دهد. چنین زنی در عشوهگری و تحریک همسر به خاطر خجالتی که میکشد ناتوان است. یک زن باید بدن و ظاهر خود را دوست داشته باشد تا بتواند شریک جنسی خوبی شود. همانقدر که صفت حیا برای زن در برابر مردان لازم است در برخی موقع خاص ضرر دارد.
ناتوانی در طنازی
رابطه جنسی باید با خنده و طنازی همراه باشد؛ زنانی که خیلی جدی بوده و مدام در حال امر و نهی هستند و حتی در رختخواب هم مانند یک رئیس رفتار میکنند و مدام تذکر میدهند این کار را بکن و آن کار را نکن، به مرور شوهرشان را خسته خواهند کرد. گاهی رفتارهای کودکانه و شیطنتهای زنانه میتواند به یک مرد بینهایت لذت ببخشد.
چاردیواری - ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم
به گزارش سلامت نیوز،در ادامه به رایج ترین عواملی که باعث اختلاف با خانواده همسر می شود، اشاره می کنیم. امیدواریم با آگاهی از آن ها از رابطه دلنشینی با خانواده همسرتان برخوردار شوید.
برداشت های اشتباه به دلیل باورهای غیرمنطقی
رابطه نه چندان شیرین مادرشوهر و عروس ، داماد و پدرزن یا باجناق ها و جاری ها داستانی قدیمی است که موجب حساسیت برخی افراد شده و موجب تیرگی روابط آنان می شود. این ذهنیت های از پیش تعیین شده را از بین ببرید و افراد را براساس شخصیت و عملکردشان قضاوت کنید.
مدیریت نادرست در معرفی خانواده به همسر
سامان دادن رابطه های 2 خانواده با عضوهای جدید که همان عروس و داماد هستند، بی هیچ تردیدی به عهده پسر و دختر جوان خانواده هاست، اما گاهی پسران و دختران از سر ناآگاهی و بی تجربگی و گاه به تقلید از سبک زندگی دیگران یا تحت تاثیر گفته ها و شنیده هایشان، سعی می کنند از همان روز اول گربه را دم حجله بکشند تنها با این گمان اشتباه که شاید امنیت زندگی مشترکشان را تضمین کنند. به همین دلیل با همسرشان بحث می کنند و برای تکمیل شناخت وی از اعضای خانواده شان شروع به ذکر وقایع و حقایقی می کنند که شاید بیان آن ها و دانستن آن ها چندان لازم و ضروری نیست و به این ترتیب با ذهنیتی از پیش تعیین شده فرد جدید را با خانواده شان آشنا می کنند. همچنین ممکن است، عضو جدید به گونه ای به خانواده معرفی شود که چندان مناسب و مساعد نیست.
وابستگی های شدید به خانواده
وابستگی های افراطی فکری، عاطفی و مالی به خانواده، معمولا مشکلات عجیب و غریبی را در برخورد با خانواده همسر به وجود می آورد. وابستگی یک یا هر 2 طرف به خانواده هایشان مشکل ساز است و باعث می شود 2 طرف به بیراه بروند و به جای سر و سامان دادن به خانواده خود، برای برقراری رابطه با خانواده هایشان با یکدیگر رقابت کنند.
نپذیرفتن فرهنگ متفاوت همسر
هر خانواده ای با روش خاص خود، قوانین منحصر به فرد، شیوه های تربیتی و شیوه های مقابله ای ویژه در برخورد با مشکلات عمل می کند. طبیعی است وقتی اعضای 2 خانواده ای که قوانین شان با هم متفاوت است، بخواهند با هم وصلت کنند مشکلاتی ایجاد شود؛ برای مثال بی تردید تلاقی خانواده ای که در آن حمایت و پشتیبانی در نهایت است و خانواده ای دیگر که استقلال و فردگرایی در آن بسیار مورد تاکید است، باعث مشکلاتی می شود که دامن هر 3 خانواده را می گیرد. در قدم اول برای جلوگیری از ایجاد اختلاف با خانواده همسر، زوج های جوان باید این تفاوت فرهنگ ها را بپذیرند.
پرتوقعی از خانواده همسر
اگر توقع دارید مادر همسرتان به هنگام رفتن شما به محل کار از فرزندانتان نگهداری کند، اگر توقع دارید پدر همسرتان همیشه به فکر وضعیت مالی زندگی شما باشد یا اگر خواهان آن هستید که خانواده همسرتان همیشه مطیع و فرمان بر خواسته های شما باشند و... باید بگوییم این راه که می روید به ترکستان است! پرتوقعی و انتظارات رنگارنگ بی پایان عروس و داماد از خانواده های همسر یا خانواده ها از عروس و داماد، مانعی بزرگ بر سر راه روابط سالم و مثبت است. پرتوقعی چیزی نیست جز سوءاستفاده از محبت و لطف دیگران. با توقعات نابجا، دیگران را مجبور می کنیم یا به توقعات نابجای، ما پاسخ دهند یا قطع رابطه و محبت و صمیمیت کنند، در این صورت، هیچ گاه حالت سومی را برای خود و دیگران باقی نمی گذاریم.
انتقادهای پی در پی و بی موقع
انتقادهای نابجا و نابخردانه یا بدکلامی از جمله رفتارهای نامطلوبی است که مانند سم مهلکی عمل می کند و باعث کدورت، ناراحتی و دل چرکینی می شود. انتقادی که امیدی به پذیرش و برخورد مناسب و درست با آن نیست مطرح شدنش چه سودی دارد؟! حرف های خیرخواهانه بی موقع یا از سر دلخوری و کینه همیشه آسیب زاست مگر آن که به قصد تلنگر زدن به دیگری استفاده شود که آن هم زمان و مکان خاصی برای بیان دارد.
توهین به خانواده همسر
معمولا هر فردی همسرش را فردی مستقل از خانواده اش می بیند، اما این در حالی است که او به دلیل سال ها زندگی با خانواده اش نمی تواند منکر رابطه عمیق عاطفی و حساسیت خود نسبت به آن ها شود به همین دلیل با مشاهده کوچک ترین انتقادی راجع به خانواده اش برافروخته می شود و واکنش نشان می دهد چراکه اعتراض همسر، گله و شکایت و انتقاد از عامل شکل گیری شخصیت فرد معنا می شود که تحمل این واقعیت را برای او سخت و دشوار می کند.
تحمل کردن کینه های پنهان
کینه های پنهان یکی از مهم ترین عوامل در تیرگی روابط است. اگر کینه ها را ریشه یابی کنیم قطعا متوجه عقده ها، حسادت ها و حقارت هایی از درونمان می شویم که به گونه ای کاملا ناهوشیار، رفتار و کلاممان را هدایت می کنند. اگر ما از درون از چیزی رنج نبریم یا آن که از کودکی احساسات یا ادراکات منفی و دردناکی نسبت به خود نداشته باشیم، هرگز از حرف و عمل دیگران هر چند تحقیرآمیز و ناراحت کننده، آنقدر رنجیده خاطر نمی شویم که دچار کینه توزی شویم. اعتماد به نفس پایین و خودپنداره منفی عامل اصلی کینه ورزی است.
به گزارش جام جم سرا به نقل از تبیان، طبق یافته های محققان کیفیت روابط، رابطه مستقیمی با هوش هیجانی دارد. پس اگر روابط ما از تازگی و شادابی مطلوب برخوردار نیست، به این معناست که ما هوش هیجانی پایینی داریم. اما ناامید نشوید؛ زیرا خبر خوب این است که این توانایی، قابل یادگیری و پرورش است.
مهارتی که تحت عنوان هوش هیجانی تعریف می شود و وابسته به بیان احساسات است. به زبان ساده همین که شما بتوانید احساسات خوب و بد را درون خود تشخیص بدهید و راه های رسیدن از یک احساس بد به خوب را یاد بگیرید، درواقع هوش هیجانی خود را بکار گرفته اید.
بر همین اساس 10 پیشنهاد ساده اما کاربردی به شما داده می شود که با بکارگیری و تمرین مستمر تغییرات مثبتی را در روابط و زندگی تان تجربه خواهید کرد:
پذیرش
مهمترین ویژگی های یک رابطه صمیمی پذیرش همه جانبه است؛ به این معنا که احساسات واقعی به جای دفن شدن یا بیان غیرمستقیم در یک فضای امن بیان شوند. این احساسات شامل احساسات مثبت و منفی هر دو می شود بنابراین وقتی کسی احساس افسردگی، آزرده بودن، حسادت یا خشم می کند باز هم نیاز به پذیرش و توجه دارد، بنابراین همیشه به احساسات خود و فرد مقابلتان احترام بگذارید و آنها را بی ارزش ندانید. احترام گذاشتن به احساسات به این معناست که آنها را بپذیرید و به شیوه درست بیان کنید.
اگر بتوانید در میان مجادله ای داغ مکث کنید و کمی پذیرش و درک نشان دهید تا حد زیادی از شدت بحث می کاهید، دست کم احساس طرف مقابل را می دانید
احساسات همسرتان را شناسایی کنید
قبل از انجام دادن هر کاری یا گرفتن تصمیمات مهم از همسرتان بپرسید که چه احساسی نسبت به آن دارد. شاید تصور کنید با این کار کنترل زندگی مشترک و اختیار خودتان را به دیگری واگذار می کنید، اما در واقع با همین پرسش ساده و حساس بودن نسبت به احساسات طرف مقابل و گرفتن اطلاعات لازم در مورد تصمیماتی که زندگی او را نیز تحت تاثیر قرار می دهد، شما می توانید از تنش ها و چالش های غیرضروری احتمالی پیشگیری کنید.
صادقانه رفتار کنید
احساسات خود را صادقانه بیان کنید و خطر روبرو شدن با واقعیتی که شاید مطابق میل شما نباشد را نیز بپذیرید. وقتی شما درباره مسایلی که برایتان مهم است با دیگری یا همسرتان صحبت می کنید و متوجه ی اختلاف فاحش بین رویکردهای خود می شوید، قطعا واقع بینانه تر می توانید درباره ی کنار آمدن با هم یا پایان دادن به رابطه تصمیم گیری کنید.
و کمی سکوت
هنگام مشاجره لحظه ای سکوت کنید و درباره ی احساسات صحبت کنید. اگر بتوانید در میان مجادله ای داغ مکث کنید و کمی پذیرش و درک نشان دهید تا حد زیادی از شدت بحث می کاهید، دست کم احساس طرف مقابل را می دانید و این برای مدیریت بحث کمک زیادی به شما خواهد کرد. فرض کنید حرفی زده اید و خلاف انتظار شما ناگهان طرف مقابل برآشفته شده است، بجای واکنش نشان دادن از او سوال کنید که چه حسی دارد و حرف شما چه احساسی به او داده است. شاید برداشت طرف مقابل از لحن یا مضمون حرفتان احساس نادیده گرفته شدن یا تحقیر باشد، درحالیکه ابدا چنین قصدی نداشتید. با همین اطلاعات بظاهر ساده می توانید برداشت او را تصحیح کنید و نه تنها مانع ادامه مشاجره شوید، بلکه بخاطر درک و توجه ای که نشان داده اید، صمیمیت بیشتری در رابطه ایجاد کنید.
برچسب نزنید
برای اینکه جوی از اعتماد و صمیمیت ایجاد کنید باید از انجام دادن کارهایی مثل حمله کردن، سرزنش کردن، تهدید کردن، قضاوت کردن، برچسب چسباندن، به نفع خود از چیزی استفاده کردن، موعظه و نصیحت کردن پرهیز کنید. جمله هایی که با "تو"شروع می شود نیز گفتگو را متوقف یا به بیراهه می کشاند. بنابراین از گفتن جمله هایی مانند: من فکر میکنم "تو نباید"، "تو بهتر بود"، " تو باید"، " تو لازم است که" خودداری کنید. بجای آن جمله هایتان را با "من" شروع کنید و درباره احساسات خودتان به طرف مقابل اطلاعات بدهید. مانند : "من احساس می کنم به توجه و محبت بیشتری نیاز دارم. "
احساسات همسرتان بی ارزش نیست
بخاطر داشته باشید، بیان احساسات در واقع همان انتقال اطلاعات است. بنابراین هر چه در یک رابطه بیشتر پذیرای احساسات یکدیگر باشید، اطلاعات بیشتری منتقل می کنید، پس اگر با احساسات همسرتان مخالفید، آنها را بی ارزش تلقی نکنید.
به احساسات خود و فرد مقابلتان احترام بگذارید و آنها را بی ارزش ندانید. احترام گذاشتن به احساسات به این معناست که آنها را بپذیرید و به شیوه درست بیان کنید
درک کنید
سعی کنید احساسات طرف مقابل یا همسرتان را درک کنید، بجای اینکه فقط دنبال به کرسی نشاندن حرف و احساس خود باشید. رابطه همیشه دوسویه است، پس احساسات هر دوی شما به یک اندازه مهم است.
هدف تان چیست؟
هدف اصلی شما از این ارتباط چیست؟ اگر هدفتان رسیدن به درک، ثبات، امنیت، صمیمیت عاطفی و نزدیکی بیشتر هست، پس کارهایی که نتیجه عکس میدهد، انجام ندهید.
از بعضی ها فاصله بگیرید
از مردمی که هوش هیجانی پایینی دارند، فاصله بگیرید. این افراد معمولا از گفتن جمله هایی که با " احساس می کنم" شروع می شود، عاجز هستند. اغلب احساس خستگی، یاس، نادیده گرفته شدن، حسادت، عدم پذیرش، کم اهمیت بودن، عجز، بی حمایتی، تلخی و نیاز می کنند. همه ی اینها نشانه های کمبود عزت نفس، ناخشنودی و انتظارات غیرواقعی است که دست به دست هم می دهند تا امکان ادامه و افزایش کیفیت یک رابطه را با مشکل مواجه کنند.
هشیار باشید
صمیمیت عاطفی سالم به دو فرد هشیار و حساس نیازمند است. شما نمی توانید به تنهایی آن را بوجود آورید، آنچه می توانید انجام دهید این است که روی خودتان کار کنید تا احتمال جذب و نگه داشتن همسر و دوستان شاد و سالم را افزایش دهید.
به گزارش جام جم سرا و به نقل از الو دکتر ، بر اساس تحقیقات اخیر، تقریبا یکچهارمِ زنان دارای مشکلات جنسی هستند.
وقتی زنی از رابطه راضی نیست، احتمال کمی وجود دارد که فقط یک دلیل داشته باشد. در اینجا به برخی موارد درباره نارضایتی او اشاره میکنیم:
او خودش را از نگهداری بچهها کنار میکشد
او نسبت به مراقبت و نگهداری بچهها مقاومت میکند چون امیدوار است که شما بفهمید اصلا به نیازهایش توجه نمیشود. کاری که میکند این است که از شما میخواهد با هم حرف بزنید.
هزینههای کارت اعتباری بیشتر میشود
برخی زنان برای ارضای خود، به خریددرمانی متوسل میشوند
او اضافه وزن پیدا کرده است
زنها کمبود رابطه جنسی را با خوردن زیاد برای خاموش کردن عطش جنسیشان جبران میکنند.
او بیش از حد زیاد کار میکند
شاید این نوعی تلاش برای عدم برقراری ارتباط با شما باشد
او جلوی دوستان، نظرات متلکباری نثار شما میکند
او به شما حرف نامربوطی می زند
به آدم سردی تبدیل شده است
چندان در حین رابطه جنسی تحرکی از خود نشان نداده و اشتیاق کم او هم جزو نشانههای روگردانی و پس کشیدن اوست. تنها راه حل این مسئله این است که با او صحبت کنید.
اخیرا خیلی پرشور و حالتر شده است
به شما اساماس میدهد که خیلی پرشور است، چرا که فکر میکند شما این مسئله را فراموش کردهاید.
خیلی از شما عیب و ایراد میگیرد
این یعنی بیرون از رختخواب زیاد به او توجه نمیکنید.
به گزارش جام جم سرا، دانشمندان به رابطه عجیبی بین بعضی انگشتان دست پی بردهاند که واقعا میتواند به پیشبینی درست بعضی از خصوصیات انسانها کمک کند. در حقیقت این رابطه مهم بین 2 انگشت اشاره و حلقه دست برقرار است و شما هم میتوانید با مقایسه اندازه بین این 2 با برخی از خصوصیات پنهان زندگی خود آشنا شوید.
چه مردانی جذابتر هستند؟
این هم یکی دیگر از روابط عجیبی است که بین انگشتان دست برقرار است. مردانی که انگشت حلقه آنها از انگشت اشاره دستشان بزرگتر است جذابترند!دانشمندان متوجه شدند مقایسه اندازه انگشتهای دوم و چهارم دست، معیار مناسبی برای سنجش میزان جذابیت در مردان است.اندازه این دو انگشت ارتباط زیادی با ترشح هورمونهای جنسی دارد. همانطور که گفتیم هر چقدر انگشت حلقه یک مرد نسبت به انگشت اشاره او بلندتر باشد، نشاندهنده این است که او هنگام رشد در رحم مادر در معرض هورمون تستسترون بیشتری بوده است. همین عامل هم به نوبهخود در زیباتر بودن چهره و داشتن اندامی متناسبتر موثر است.
دانشمندان دانشگاه ژنو از تعدادی از داوطلبان خواستند میزان جذابیت تصاویر تعدادی از مردان را تخمین بزنند. سپس طول انگشتان حلقه و اشاره این مردان اندازهگیری و مشخص شد مردانی که انگشت حلقه بلندتری دارند، صورت متقارنتری دارند و به همین دلیل جذابتر بهنظر میرسند. البته تاثیر هورمون تستسترون بر خصوصیات فیزیکی فقط در دوره رشد در رحم مادر اتفاق میافتد و بعد از آن دیگر تاثیر چندانی از این لحاظ ندارد.
خشن هستید یا خونسرد؟
تعدادی از محققان ثابت کردهاند بین اندازه انگشتان یک مرد و میزان خشونتی که او از خود نشان میدهد رابطه زیادی وجود دارد. یکی از روانشناسان دانشگاه آلبرتا در این باره گفت: «تحقیقات ما نشان میدهد بخش زیادی از شخصیت ما انسانها درون رحم مادر شکل میگیرد. ما متوجه شدیم مردانی که اندازه انگشتان حلقه و اشاره آنها به هم نزدیکتر است بیشتر از دیگران ممکن است به افسردگی دچار شوند. علاوه بر آن، میزان بروز خشم، عصبانیت و رفتارهای خشن در آنها بیشتر از دیگران است.»
چه افرادی به موسیقی علاقه دارند؟
مردانی که انگشت اشاره آنها نسبت به انگشت حلقه بلندتر است معمولا علاقه بیشتری به موسیقی و ورزش دارند.در عوض زنانی که انگشت اشاره بزرگتر نسبت به انگشت حلقه دارند کمتر از دیگران بیماریهای قلبی میگیرند اما احتمال ابتلای آنها به سرطان سینه بیشتر است. این زنان همچنین قدرت باروری بیشتری هم دارند.در کل میتوان گفت مردان و زنانی که انگشت حلقه آنها بلندتر است بیشتر از دیگران ممکن است دچار شیزوفرنی، آلرژی و اگزما شوند.
ثروتمندتر میشوید اگر...
از این به بعد اگر خواستید حدس بزنید یک مرد ثروتمند است یا خیر، به جای نگاه کردن به کیف پول و مارک لباسها، به انگشتان دستش دقت کنید.دانشمندان با انجام تحقیقاتی متوجه شدند مردانی که انگشت اشاره آنها در مقایسه با دیگر انگشتان خصوصا انگشت حلقه بلندتر است با احتمال بیشتری به ثروت و موقعیتهای شغلی خوب میرسند.
این مردان معمولا شخصیت جنگندهای دارند و تا رسیدن به هدف خود دست از تلاش بر نمیدارند؛ چه این هدف رسیدن به یک موقعیت مالی خوب باشد و چه ازدواج با دختر مورد علاقه، این مردان تا آخرین مرحله برای رسیدن به آن تلاش میکنند.به این ترتیب اگر شما از نوع زنانی هستید که یک زندگی آرام، بدون دردسر و استرس را میخواهید بهتر است سراغ مردی بروید که انگشت اشاره آن تا حد ممکن بلندتر از انگشت حلقه باشد. این مردان معمولا انسانهای قابل اعتمادی هستند که ریسک نمیکنند و حتی ممکن است گاهی اوقات هم خستهکننده بهنظر برسند.
محققان دانشگاهی متوجه شدند میزان هورمون تستسترون هنگام رشد در رحم مادر بر اندازه انگشتان دست، در هر 2 جنس مرد و زن تاثیرگذار است اما بهنظر میرسد فقط مردان هستند که شخصیت آنها تحتتاثیر این هورمون قرار میگیرد.مردانی که نسبت انگشت حلقه آنها نسبت به انگشت اشاره کوچکتر باشد، در معرض مقادیر بیشتری از هورمون تستسترون قرار گرفتهاند و در نتیجه در دسته مردان گروه آلفا طبقه بندی میشوند.این مردان بیشتر دست به خطر میزنند و همیشه دوست دارند برنده باشند به همین دلیل آنها هنگام انجام معامله در بازار بورس، هنگام ورزش کردن حتی هنگام رقابتهای بیاهمیت با دوستانشان حداکثر تلاش خود را به کار میگیرند.
بهطور کلی میتوان گفت مردان گروه آلفا تقریبا در تمام جنبههای زندگی خود دست به خطر میزنند و ماجراجویی یکی از خصوصیات اخلاقی مهم در اکثر آنهاست.دکتر اریک استنستروم که این مطالعات را انجام داده در این باره میگوید: «این افراد در حقیقت مردانی هستند که مورد پسند اکثر زنان قرار میگیرند، چرا که آنها تناسب اندام بهتری دارند، معمولا ثروتمندترند و همت بیشتری هم برای رسیدن به هدف خود دارند.یافتههای ما نشان میدهد بین میزان هورمون تستسترون و میزان ریسکپذیری در 3 زمینه اجتماعی، اقتصادی و تفریح و سرگرمی در مردان رابطه قدرتمندی وجود دارد.
تفاوت انگشت زنان و مردان
از آنجا که معمولا زنان به سمت مردان متناسب اندام و ثروتمند جذب میشوند، این مردان سعی میکنند با ورزش کردن، پول درآوردن و ارتباط با افراد مختلف خود را درنظر آنها بهتر نشان دهند.با این حال دانشمندان این فاکتورها را فقط در مردان مشاهده کردند و متوجه شدند هیچ ارتباطی بین هورمون استرس و طول انگشتان دست با خصوصیات اخلاقی زنان وجود ندارد.پروفسور گاد ساد، محقق ارشد این تحقیقات میگوید: «در زنان معمولا اندازه این 2 انگشت با هم برابر است البته برای اندازهگیری شما حتما باید فاصله بین نوک انگشت تا محل اتصال به دست را با استفاده از خطکش به دقت اندازه بگیرید تا به نتیجه درست برسید.
تحقیقات ما نشان میدهد در مردان معمولا اندازه انگشت حلقه بلندتر از انگشت اشاره است.»دانشمندان در تحقیقات قبلی خود هم به رابطه بین هورمون تستسترون و بروز رفتارهای پرخطر در بین مردان و رسیدن به موفقیتهای مالی در آنها پی برده بودند.دکتر زاک مندنهال که در این مطالعات شرکت داشته در این باره گفت: «میزان هورمون تستسترون حین رشد در رحم مادر نه تنها رشد مغز انسانها اثر میگذارد بلکه رشد انگشت اشاره را در مقایسه با دیگر انگشتان دست کندتر میکند.محققان دانشگاه کمبریج هم چندی قبل با انجام مطالعاتی متوجه شدند بانکدارانی که انگشت حلقه آنها بلندتر است معمولا موفقیتهای بیشتری در حرفه خود به دست میآورند که مهمترین دلیل آن نیز داشتن روحیه ریسکپذیری و تغییرپذیری بالاست.
در ریاضیات قوی هستید یا زبان؟
افرادی که انگشت حلقه آنها بلندتر است در مهارتهای زبانی و گفتاری قدرت بیشتری دارند و برعکس افرادی که انگشت اشاره آنها بلندتر است، بهتر از پس حل کردن و تحلیل مسائل ریاضی برمیآیند.در اینجا باز هم ترشح هورمونها دخیل است. سطح هورمون تستسترون میتواند روی قسمتهایی از مغز که وظیفه تحلیل مسائل مرتبط با ریاضیات یا مهارتهای زبانی را دارد، اثر بگذارد.
بیشتر سرطان میگیرید
البته در کنار تمام مزایای گفته شده، داشتن انگشت حلقه بلندتر ممکن است خطراتی هم برای شما به همراه داشته باشد. برای مثال دانشمندان انگلیسی متوجه شدند مردانی که این خصوصیت را دارند بیشتر از دیگران به سرطان پروستات دچار میشوند.
در حقیقت دانشمندان، اندازه انگشتان دست هزار و 500 بیمار مبتلا به سرطان پروستات را با 3 هزار مرد سالم بررسی کرده و به این حقیقت پی بردند.به این ترتیب میتوان با بررسی الگوهای انگشتان دست، مردان در معرض خطر را شناسایی کرده و آنها را برای آزمایشات تشخیص سرطان پروستات به مراکز درمانی معرفی کرد البته در این بین توجه به برخی فاکتورهای دیگر مانند سابقه خانوادگی و آزمایشهای ژنتیک نیز باید حتما مورد توجه قرار بگیرد. احتمال ابتلا به سرطان پروستات در این مردان تقریبا 3 برابر دیگران است.
البته مردان گروه آلفا معمولا کمتر از دیگران به بیماریهای قلبی دچار میشوند. دانشمندان در مطالعات گستردهای که در این مورد انجام دادند متوجه شدند، بلندتر بودن انگشت حلقه در زمینه سلامت هم فوایدی دارد که یکی از آنها کاهش احتمال ابتلا به بیماریهای قلبی است.
منبع : مجله سیب سبز
۱. «مشکلت چیه؟ چرا همیشه این کار رو میکنی؟»
قضاوت منفی کردن درمورد همسرتان هیچوقت کار درستی نیست. تنها تاثیری که دارد بیشتر کردن رفتارهای منفی در اوست که سعی دارید تغییرشان دهید چون قضاوتتان او را از شما دورتر میکند.
به جای حمله کردن به او بخاطر کارهایی که دوست ندارید انجام دهد، درمورد چیزهایی که دوست دارید و حسی که وقتی انجامشان میدهد در شما ایجاد میشود با او حرف بزنید.
مثلاً فرض کنیم که همسرتان همیشه عادت دارد در خمیردندان را باز بگذارد. به جای اینکه به او بگویید، «مشکلت چیه؟ چرا همیشه این کار رو میکنی؟» میتوانید بگویید، «عزیزم میشه لطف کنی از این به بعد بیشتر در خمیردندن را ببندی؟ شاید احمقانه به نظرت برسه ولی وقتایی که این کار رو میکنی احساس میکنم بیشتر دوستم داری.»
بعد دفعه بعدی که در خمیردندان را بست، آن لذت بیشتر دوست داشته شدن را احساس کنید و بگذارید خوشحالتان کند. بغلش کنید و ببوسیدش. به او بگویید که میدانید کار کوچک و پیشپاافتادهای است اما واقعا ممنونید که این کار را کرده است. وقتی همسرتان ببیند بخاطر این کار کوچک تحسینش میکنید، دلش میخواهد کارهای بیشتر و بیشتری برایتان انجام دهد و این حس مثبت بینتان باقی میماند.
۲. «چرا هیچوقت کاری که میگم رو انجام نمیدی؟»
متهم کردم جذاب نیست. فضایی از ناامیدی، خشم، بیاعتمادی و جدایی ایجاد میکند. اینکار نه تنها برای رابطهتان مخرب است بلکه کاملاً بیفایده است.
تابحال کسانی را دیدهاید که سبک زندگی و شخصیتشان را ناگهان عوض میکنند چون همیشه متهم میشدهاند؟ آدمها گاهیاوقات به این دلیل تغییر میکنند که از بس متهمشان کردند احساس بدی پیدا کردند. در چنین شرایطی قدرت درونی فرد او را به سبک جدیدی از زندگی میکشاند. شما آن کاتالیزوری نباشید که طرفتان را تغییر دهید. راههای دیگری برای ایجاد همان تاثیر به روشی قابلاطمینانتر و سازندهتر هم وجود دارد.
هر وقت از همسرتان ناراحتید، اول باید مسئولیت احساسات، افکار و اعمال خودتان را بپذیرید. سهم خودتان را از این تساوی به گردن بگیرید. به جای فکر کردن به کارهای اشتباهی که همسرتان انجام میدهد، تمرکزتان را روی راههایی که میتواند باعث تقویت رابطهتان شود بگذارید.
وقتی بیشتر به راهحل مشکل فکر کردید و درک بهتری از موقعیت و شرایط پیدا کردید، با لحنی شفاف و آزاد و دوستانه با او حرف بزنید تا راهحلی پیدا کنید که هر دو شما را خوشحالتر کند.
۳ و ۴. «چرا اینقدر (تنبل، خودخواه، قدرنشناس) هستی؟» / «چرا مهربونتر، بهتر نمیشی؟»
وقتی ناراحتید، نباید به طرفتان حمله کنید. این کار هیچ کمکی به شما نمیکند. شما با او هستید، با کل زندگیاش، او هم با شماست، با کل زندگیتان. اگر با هم هستید، یعنی تقریباً زوج خوبی هستید.
اگر میخواهید کیفیت رابطهتان بهتر شود، با نحوه ارتباط و حرفزدنتان شروع میشود. دکتر مارشال روزنبرگ میگوید که مفیدترین راه ارتباط برقرار کردن با همسرتان این است که صادقانه احساساتتان را ابراز کنید و با همدردی به ابراز احساس او پاسخ دهید.
صادقانه ابراز کنید چه حسی دارید و چه میخواهید، بدون اینکه او را متهم کنید، از او انتقاد کنید یا چیزی طلب کنید. وقتی همسرتان با شما حرف میزند، همدردانه گوش دهید که چه میگوید و چه حسی دارد، بدون اینکه انتقاد، اتهام یا طلبی از او بشنوید.
این نوع ارتباط برمبنای آزادی بیان، صداقت و درک شکل میگیرد و باعث تقویت رابطهتان میشود.
۵. «چرا نمیتونی یک کم آروم باشی؟»
اگر همسرتان در واکنش جنگ و گریز است به دستور شما نمیتواند «آرامتر» شود. اگر استرس دارد، یعنی چیزی اذیتش میکند. درغیراینصورت میتوانست آرام باشد.
ناراحتی همسرتان میتواند دلایل مختلفی داشته باشد و بااینکه طبیعی است شما از او بخواهید آرامتر باشد، گفتنش در آن لحظه یعنی میخواهید به نتیجهای که خودتان میخواهید برسید.
بهترین کاری که برای آرامتر کردن او میتوانید انجام دهید این است که درکش کنید. قبل از اینکه بتوانید چیزی را تغییر دهید اول باید آن را بفهمید و درک کنید. گاهیاوقات درک کردن تنها چیزی است که به آن نیاز دارد.
وقتی درمورد اینکه چه اتفاقی برای همسرتان افتاده کنجکاو باشید و با آرامش آن را از او بپرسید، قدمی مفید برداشتهاید. وقتی در چنین فضای حمایتگری با او حرف بزنید مطمئن باشید به نتیجهای که میخواهید میرسید.
۶. «میخوای از من جدا بشی؟»
استفاده از این جمله در مشاجرات روزمره غیرضروری است و از نظر عاطفی یک مخرب احساسی به حساب میآید.
خیلی اوقات افراد این سوال را نمیپرسند که وضعیت برایشان روشن شود، میپرسند که امکان جدایی را به صورت تهدیدی وارد دعوا کنند.
اگر واقعاً میخواهید آن لحظه رابطهتان را بر هم بزنید، به او بگویید و همان کار را هم بکنید. درغیراینصورت، دلیل برای پرسیدن این سوال وجود ندارد. اگر احساس میکنید آن لحظه خیلی عصبانی هستید، یک قدم به عقب برداشته و مسئله را تا جایی که میتوانید منتقدانه بررسی کنید و وقتی اوضاع بینتان آرامتر شد دوباره درمورد آن موضوع حرف بزنید.
اگر واقعاً میترسید طرفتان بخواهد شما را ترک کند، خیلی ساده بگویید، «عزیزم، ببخشید. اجازه بده چند دقیقه برای خودمان باشیم و وقتی آرامتر شدیم حرف بزنیم.» و وقتی کمی آرامتر شدید، از او بپرسید، «الان چه حسی داری؟» یا «از رابطهمان چه میخواهی؟»
وقتی این سوالات را به روشی که تهدیدآمیز نباشد بپرسید، به همسرتان فضای لازم برای فکر کردن سازنده درمورد سوالاتتان را خواهید داد. اگر همسرتان واقعاً قصد داشته باشد ترکتان کند، به شما خواهد گفت. درغیراینصورت، صحیح و با آرامش پرسیدن اینگونه سوالات صمیمیت بینتان را بیشتر خواهد کرد.
۷. «مطمئنی که دوست داری با من زندگی کنی؟»
بااینکه برای سلامت رابطه مهم است که دو طرف همدیگر را تحسین کنند اما هر فرد خودش مسئول احترام و اعتماد به نفس خود است.
همانطور که جردن گری، روانشناس خانواده میگوید، نشان دادن علاقهتان به همسرتان به صورت مرتب و روزانه و اطمینان دادن به او که برایتان بسیر جذاب است، رمز داشتن یک رابطه رضایتبخش است.
همینطور دکتر دیوید شارک نویسنده کتاب ازدواج پرعشق میگوید، داشتن تمایل و علاقه جنسی به کسی که مدام به دنبال تایید گرفتن از شماست سخت است. اگر مدام به دنبال تایید گرفتن طرفمقابلتان باشید، دیر یا زود برای همسرتان سخت خواهد شد که تحسینتان کند یا به شما احترام بگذارد.
راهحل این است که مطمئن شوید خودتان خودتان را دوست دارید و دوست دارید با خودتان باشید. وقتی برای خودتان جذاب باشید آنوقت برایتان راحتتر خواهد بود که بفهمید همسرتان واقعاً تحسینتان میکند و دوست دارد با شما باشد یا خیر.
۸ و ۹. «میتونم بهت اعتماد کنم؟» / «راستش رو بهم میگی؟»
پرسیدن مستقیم این سوال ایده خوبی نیست. هم اینکه باعث میشود همسرتان بلافاصله به حالت دفاعی برود و هم اینکه هیچوقت نمیتوانید به پاسخی که دریافت میکنید مطمئن باشید.
دلیل آن این است که اگر اساساً نمیتوانید به کسی اعتماد کنید، دیگر پرسیدن اینکه میتوانید یا نمیتوانید به او اعتماد کنید فقط اعصابتان را خردتر میکند.
وقتی افراد در روابط خود حالت مالکیت پیدا کرده و کمی حسود میشوند، مارک مانسون توصیه میکند، «خیلی ساده است: یا به همسرتان اعتماد دارید یا ندارید. اگر به او اعتماد دارید، پس دهانتان را ببندید. اگر اعتماد ندارید، دلیلی برای ادامه زندگیتان با او وجود ندارد.
اما اگر به او اعتماد دارید ولی او به شما دروغ بگوید چه؟ آنوقت مطمئن باشید که یک روز متوجه دروغهای او خواهید شد. ماه هیچوقت پشت ابر نمیماند. بالاخره دروغهای او رو شده و متوجه آن میشوید. و آن روز، ترکش کنید.» بله کمی تلخ است اما کاملاً رک و راست است.
۱۰. «اگه میدونستی ناراحت میشم، چرا این موضوع رو وسط کشیدی؟»
یک رابطه خوب و باکیفیت با شبه آرامش ناشی از نگفتنها ایجاد نمیشود. این رابطه با راحتی واقعی دو نفری حاصل میشود که با شفافیت کامل با هم صحبت میکنند تا صمیمیت رابطه و رضایتشان را از آن بیشتر کنند.
برای این منظور باید بتوانید درمورد موضوعات سخت و ناراحتکننده هم با هم صحبت کنید.
همانطور که دکتر دیوید شارک توصیه میکند، برای اینکه یک رابطه رضایتبخش باشد، باید هر دو طرف بتوانند به طور مستقل به خودشان آرامش دهند.
مطمئناً آرامش دادن به خود و مقابله با خود در یک زمان کار دشواری است. یعنی با آن قسمت از خودمان که شاید دوست نداشته باشیم با آن روبهرو شویم کنار بیاییم، مثل ترسهایمان، اضطرابها و ناامنیهایمان.
البته به همان اندازه که سخت است، سودمند هم خواهد بود.
دقت به اتفاقاتی که درونتان میافتد با شفافیت، آزادی و کنجکاوی باعث ارتقای مداوم رابطه و زندگیتان خواهد شد.
به گزارش جام جم سرا ، این شوخی ها شاید عادی به نظر برسد و چندان هم مشکلی در زندگی ایجاد نکند ، ولی فکر نکنید زن و شوهری که با هم مشکل پیدا می کنند ، یک اتفاق خیلی بزرگ بین شان افتاده یا فیزیکی با هم درگیر شدند !
من در ابتدای این مقاله اعتراف می کنم که به عنوان یک مرد متاسفانه کم از این شوخی ها نداشته ام !
بعضی از موضوعات بسیار ریز در زندگی وجود دارد که اگر آنها را رعایت نکنیم ، رابطه ما با همسرمان را به تدریج خراب می کنند ، پس بیایید با هم این رفتارها را بخوانیم و کنار بگذاریم ! باید بگویم بسیاری از آقایان و مخصوصا پسرهای جوانی که ازدواج می کنند ، هنوز در فضای مجردی به سر می برند و نمی دانند جلوی همسرشان چه باید بگویند و چه نگویند ، اجازه بدهید خیلی ساده تر شوخی های رایج بعضی مردان را با همسرشان بگویم ، البته دقت کنید اینها در فضای عادی و شوخی است :
* شوخی های تهدیدی :
- طلاق : مثلا همسر شما می گوید "اگه یکماه آشپزی نکنم چیکار می کنی؟" بدترین جواب این است :"خب طلاقت میدم!" بعد هم غش غش میخندید و در پاسخ ناراحتی همسرتان می گویید :"بابا شوخی کردم" همسر شما هم ناراحت می شود و شما او را "بی جنبه" خطاب می کنید و یک شوخی ساده می شود بهانه ای برای جنجال ! خب حالا فرضا اگر خیلی مرد خوبی باشید از دل همسرتان هر طور شده در می آورید، اما یک اتفاق خیلی بد افتاده ، همسر شما نگران و مضطرب می شود، به فکر می رود ، ناراحت می شود ، در رابطه زناشویی اش کمی سرد می شود و ... البته منظورم این نیست که با یک شوخی کوچک همه چیز خراب می شود ، منظور این است که وقتی از این شوخی ها کردید کم کم عادت تان می شود و به تدریج تیشه به ریشه رابطه می زنید.
- زن دوم : شب دیر به خانه می آیید ، همسرتان می گوید :"کجا بودی تا این وقت شب؟" شما هم می گویید:"خونه دومی !!!" خیلی شوخی جالبی بود نه ؟ یا مثلا بدون هیچ بهانه ای مسئله زن دوم را مطرح می کنید ! مثلا به بچه هایتان می گویید:" آره دیگه کم کم میخوام یه مامان جدید براتون بیارم!" البته تجربه ی من ثابت کرده مردانی که از این شوخی ها می کنند ، کسانی هستند که هیچ وقت این کار را نمی کنند ! ولی باز هم می گویم این شوخی ها تیشه به ریشه زندگی می زند ، همسر شما مدام در فکر می رود ، شما هم با خودتان فکر می کنید همسرم چقدر شکاک است و زنهای مردم اینطور نیستند و ... ! همین می شود بهانه برای خراب شدن یک رابطه زناشویی.
- مرگ و زندان : آقا یک سرماخوردگی کوچک گرفته ، به همسرش می گوید :" خانم اون قلم و کاغذ رو بردار بیار آخرین وصیت هام رو بکنم." یا مثلا زیاد دیدم آقایانی که تا مشکلی در کارشان پیش می آید می گویند :" خانم اون وسایل ما رو جمع کن امروز فرداست که با مامور بیان دنبالم." یا "سعی کن ماهی یه بار بیای ملاقاتم و کمپوت آناناس هم بیاری!" البته اینها نمونه است ولی حرفهایی است که زیاد در زندگی ها می بینم و هیچ پایه و اساسی ندارد و مرد فقط برای شوخی اینها را بیان می کند ، ولی نمی داند با همین شوخی ها به همسرش لطمه روحی می زند و او را نگران و مضطرب می کند.
- شوخی های فیزیکی : یک سری شوخی هایی هست که ما در فضای دوستانه خودمان انجام می دهیم ، مثلا با بیل می زنیم توی سر رفیقمان و به مدت نیم ساعت با هم می خندیم ! یا دوستمان با لگد ما را سه متر جلوتر پرتاب می کند ! خب اینها در فضای مردانه همه نشانه محبت و دوست داشتن است ! ولی هرگز از این شوخی ها با همسرتان نکنید ، خانم ها احساسات بسیار قوی ای دارند ، مثلا وقتی شما همسر خود را نوازش می کنید خیلی برای او لذت بخش است ، و برعکس وقتی به شوخی به او ضربه ای می زنید به همان اندازه برایش دردآور و ناراحت کننده است. پس از این شوخی ها هم اصلا نکنید. با یکی از دوستانم بیرون رفته بودیم ، به بهانه ای یک خودکار به همسرش داد ، تا خانم خودکار را گرفت ناگهان از جایش پرید و دوستم زد زیر خنده ، ظاهرا خودکار برقی بود و یک برق چندولت خفیف همسرش را گرفته بود ، این هم جزء شوخی های فیزیکی محسوب می شود که به هیچ وجه ، تاکید می کنم به هیچ وجه نباید مرتکب شوید.
- شوخی های حاوی فحش : باز هم این یک نوع دیگر از خوشمزگی های به جا مانده از دوران مجردی است ! البته منظورم از فحش ، حرفی است که توهین تلقی شود ، باز هم می گویم ممکن است این الفاظ در بین دوستان ما نشانه محبت باشد - که البته همان هم غلط است ولی هرگز در ارتباط با همسرتان از این شوخی ها استفاده نکنید ، چیزی که جدیدا در شبکه هایی مثل فیس بوک دیده ام با عذرخواهی از همه دوستان واژه "کثافت" است که مثلا با تغییر شکل "کصافط" می نویسند و بسیار زشت و بی ادبانه است ، و متاسفانه آقایان در رابطه های پیامکی با همسرشان از آن استفاده می کنند یا لفظش را به زبان می آورند ، این هم نمونه ای دیگر از شوخی های خراب کننده رابطه است که نباید مرتکب شوید.میگنا دات آی آر، یا مثلا واژه های دیگر ، بعضی واژه ها را هم مجبورم بگویم که خیلی خانم ها از آن شاکی هستند که آقایان در رابطه با آنها به شوخی به کار می برند مثل "لامصب" "بدبخت" "بیچاره" و ... پس خیلی مواظب این واژه ها باشید ، همسر شما ممکن است چیزی نگوید و یا عادت کرده باشد ، ولی باور کنید شروع با این واژه های ساده زندگی خیلی ها را به مرز طلاق کشانده است. خواهش می کنم از این الفاظ استفاده نکنید.
*شوخی های تمسخر آمیز
- شوخی در مورد اعضای خانواده : مثلا خانمی به همسرش می گوید :" اگر مشکلی پیش اومد بابای من هست که کمکمون کنه" شما هم قصدی ندارید و به شوخی می گویید :" بابای تو هنوز قسط جهیزیه ات رو داده که بخواد کاری کنه حالا !" این شامل شوخی با اعضای خانواده مخصوصا بزرگترها و پدر و مادر هم می شود ، یعنی فرضا با پدر همسرتان یا مادر همسرتان شوخی ای کنید که دور از شان آنها باشد و یا بی ادبی محسوب شود.
- مسخره کردن : مسخره کردن همیشه بد است ، مسخره کردن همسر بدتر و مسخره کردن همسر در حضور دیگران بدترین کار ممکن ! این مسخره کردن می تواند جنبه های مختلفی داشته باشد ، همسرتان کاری را درست انجام نداده شما با این کلمات او را صدا می کنید " نابغه ! آی کیو ! دانشمند ! "
یا مسخره کردن قد ، هیکل یا لهجه همسر که این هم بسیار بد و زننده است ، مسخره کردن غذا را هم زیاد دیده ام ، مثلا به همسرتان می گویید :" عزیزم میشه بگی این غذایی که پختی دقیقا مزه چی میده ؟" و یا :"این غذا رو برم بریزم جلو گربه ها ببینم لب میزنن یا نه !" نکته آخر را هم بگویم ، لطفا اگر این شوخی ها را با همسرتان می کنید ، بدون هیچ تعارفی ، انتظار محبت و شادی و گرم بودن خانه و ... را از او نداشته باشید. یکی از دوستان من که اتفاقا خیلی هم به همسرش علاقه داشت ، به خاطر همین ناشی گری ها و شوخی های بی مورد ، الان در دادگاه خانواده در رفت و آمد برای درخواست طلاق همسرش است. پس لطفا مراعات کنید.
منبع : باشگاه خبرنگاران
به گزارش جام جم سرا ، همه ما دوست داریم همسری داشته باشیم که برای رابطه مان زمان بگذارد و دعواکردن نشان دهنده این است که هر دو طرف روی رابطه کار می کنند.
دعوای زن و شوهری یک اتفاق طبیعی است؛ چرا که زنان و مردان با هم تفاوت هایی دارند که موجب بروز ناسازگاری میان آن ها می شود؛ اما چیزی که مهم است، دانستن این مطلب است که وقتی در اوج عصبانیت هستید، چه بگویید تا بعدها در رابطه تان تاثیر مخرب نداشته باشد. در این مطلب به تعدادی از رفتارهای غلط اشاره خواهیم کرد که افراد معمولا بعد از دعوا مرتکب می شوند. با ماهمراه باشید.
سکوت نکنید
اگر بعد از دعوا به زمان نیاز دارید تا دوباره روحیه خود را به دست بیاورید، اشکالی ندارد؛ اما حتما این را به همسرتان بگویید. راشل سوسمان، روان پزشک و متخصص روابط، معقتد است اگر بعد از دعوا همسرتان را از خود برانید، او احساس می کند می خواهید او را تنبیه کنید و به همین دلیل شاید نتواند به سمت شما بیاید و احساساتش را بازگو کند.
به جای این کار به او بگویید: «احساسات من به سرعت احساسات تو به حالت قبلی بر نمی گردند. به من فرصت بده. وقتی حالم خوب شد، در این مورد بیشتر صحبت می کنیم.»
حرف هایی را که همسرتان گفته است، در حافظه تان نگه ندارید
بگذارید هرچه همسرتان حین دعوا گفته است، همان جا باقی بماند. به گفته دکتر «میشل گولاند»، روان شناس، یکی از اشتباهات زوج ها این است که به همسر خود نمی گویند کدام یک از کلماتی که او در جروبحث به زبان می آورد، آن را آزار می دهد.
پس حتما در مورد کلماتی که برای شما آزاردهنده اند، با همسرتان صحبت کنید. اگر حتی تا روز بعد هم با یادآوری آن کلمات گفته شده عصبانی می شوید، به جای جروبحث دوباره قدری به خودتان فرصت بدهید و نفسی تازه کنید؛ چون معمولا جروبحث منجر به یک چرخه معیوب از دعواهای بی حاصل می شود، نه راه حل.
تنها بر زبان آوردن «ببخشید» کافی نیست
لوریا پون (Laurie Puhn)، متخصص ارتباط درمانی، می گوید: «وقتی همسرتان از شما می خواهد تنهایش بگذارید یا اینکه خسته شده است و دوست دارد کار دیگری انجام دهد، فقط گفتن «معذرت می خواهم» برای التیام احساسات او کافی نیست و باید بگویید که من به خاطر فلان چیز یا فلان حرف از تو معذرت می خواهم و در آینده سعی می کنم که...
برای برخورد تندتان، بهانه تراشی نکنید
شما می توانید برای این دعوا میلیون ها بهانه بیاورید؛ مثلا بگویید: «روز کاری بدی داشته ام، سردرد دارم یا شب قبل بد خوابیده ام»؛ اما این جملات، مشکلات را حل نمی کنند. به گفته دکتر گولان (Golan): «اگر شما عصبانی یا خسته اید و یا از نظر روحی آسیب دیده اید، باید این را به طرف مقابلتان بگویید. اگر یک روز در محل کار یا هرجای دیگری شرایط بدی را گذرانده اید که موجب عصبانیت شماشده است، قبل از رسیدن به خانه همسرتان را از این موضوع مطلع کنید تا او بداند شما بیشتر از شرایط عادی حساس و شکننده اید.»
از دعوا فرار نکنید!
اگر تنها چند دقیقه از دعوایتان گذشته است، به همسرتان بگویید هر حرف یا سوالی دارد، می تواند از شما بپرسد و در مورد چیزهایی که بعد از گذشتن این چند دقیقه هنوز او را آزار می دهند، صحبت کند. هرگز به دلیل ترس از دعوا از این مرحله فرار نکنید. اگر با هم صحبت نکنید، مشکلتان حل نشده باقی می ماند و ناراحتی ها از بین نمی روند.
نسبت به حرف های زن یا شوهرتان عکس العمل نشان بدهید؛ مثلا به او بگویید: «بنابراین منظور تو این است که... درست است؟» و از او تایید بگیرید تا مطمئن شوید منظورش را فهمیده اید.
آزار کلامی ممنوع
چه کار می کنید؟ دعوا؟! یادتان باشد در زمان دعوا حق دادزدن و برچسب زدن به طرف دعوا را ندارید؛ چون تاثیرات آن به سادگی از بین نمی رود. به جای این کار، در زمان خونسردی در مورد ناراحتی تان صحبت کنید.
بر روی دلیل دعوا تمرکز نکنید
تفاوت دعوای بد و دعوای خوب در این است که در دعوای خوب شما برای مسئله ای که بر سر آن جر و بحث کرده اید، راه حل پیدا می کنید؛ پس بهتر است به جای اینکه بر روی عواملی که دعوا را به وجود آورده اند، متمرکز شوید، انرژی تان را صرف پیداکردن راه حل کنید.
مثلا شوهرتان به شما گفته است از خانه پول بیاورید اما شما فراموش کرده اید. بعد از یک جروبحث بی اهمیت به دستگاه خودپرداز مراجعه می کنید و مشکل حل می شود. به جای اینکه تمام روز دعوایتان را به یاد بیاورید و به دنبال مقصر بگردید، سعی کنید از باهم بودنتان لذت ببرید.
نگویید: «منظورم این نبود!»
گفتن این جمله مثل این است که می خواهید صورت مسئله را پاک کنید. این کار اوضاع را وخیم تر می کند؛ زیرا جوابی که همسرتان به شما می دهد، این است که «چرا منظورت همین بود!»
بازگشت به گذشته و تاکید بر گفته های خود و طرف مقابلتان باعث می شود به جای راه حل، بر آنچه گذشته است، تمرکز کنید.
اگر همسرتان بعد از دعوا می گوید: «منظورم این نبود»، جواب بدهید: «درست است که چنین منظوری نداشتی، اما طوری رفتار کردی که من این طور احساس کنم. پس، از این به بعد این کار را انجام نده.»
بعد از دعوا خود را سرزنش نکنید
همه ما دوست داریم همسری داشته باشیم که برای رابطه مان زمان بگذارد و دعواکردن نشان دهنده این است که هر دو طرف روی رابطه کار می کنند و این رابطه برایشان مهم است؛ بنابراین اگر با همسرتان جروبحث می کنید، باید از این بابت خوشحال باشید که زندگی تان را به حال خودش رها نکرده اید و هنوز این زندگی برایتان مهم است.
منبع : جام نیوز
به گزارش جام جم سرا ، مژگان نیکنام متخصص روان شناسی بالینی در خصوص علت نه شنیدنهای مداوم بعضی افراد از سوی همسران خود گفت: زندگی زناشویی تابع کسری مهارتهای ارتباطی است و مشکلات عمده افراد به نداشتن آگاهی و شناخت نسبت به خود و این مهارتها است.
وی ادامه داد: در کنار بار عاطفی در زندگی مشترک افراد نیاز به مهارتهایی چون درک متقابل، گفتگو، مصالحه و صحبت منطقی با یکدیگر دارند همچنین برای بهبود روابط افراد نیاز به آموزش در این زمینهها دارند که قسمتی از آموزش از دوران کودکی و با الگوپذیری از پدر و مادر در فرد شروع شده است و قسمت دیگری از آموزشها تحت تأثیر فرهنگ، محیط و اطرافیان در اختیار افراد قرار میگیرد.
نیکنام تأکید کرد: یکی از مهمترین مشکلات زوجین بحث کنترلگری و مالکیت نسبت به طرف مقابل بعد از ازدواج است افراد باید بدانند که ازدواج نکردهاند که فردی را به تابعیت خود درآورند بلکه ازدواج میکنیم که در کنار آن ثبات شخصیتی خود، حفظ استقلال فردی را با احترام در یک مرز مشترک زناشویی با آن هویت مکملی که انتخاب کردهایم برقرار کنیم.
وی افزود: افرادی که از همسر خود به طور مداوم در مقابل خواستههای خود کلمه «نه» را میشنوند ابتدا باید ریشهی آن را در خود جستجو کنند و نقاط ضعف و قدرت خود را بیابند سعی کنند قاطعیت را در خود افزایش دهند، پس از انجام این موارد در صورت مشاهده رفتار نامناسب و «نه» شنیدنهای مکرر به احتمال قوی همسر آنها دچار مشکل است.
وی خاطرنشان کرد: در صورت مشاهده مشکل افراد اگر به تنهایی نتوانستند آگاهی خود را بالا برده و مشکل را به صورت منطقی حل کنند بهتر است از یک مشاور یا روانشناس کمکهای لازم را بگیرند چون این افراد برای بهبود در روابط و حل مشکلات در درجه اول باید خود را تغییر دهند، مهارتهای ارتباطی را یاد بگیرند، به جلسات مشاوره بروند، سعی در خودشناسی داشته باشند، شیوههای درست گفتاری را یاد بگیرند و در نهایت الگوها و نگرش خود را تغییر دهند تا بتوانند زندگی راحتتر و موفقتری داشته باشند.
منبع : باشگاه خبرنگاران