الان ایشون رییس جمهور آمریکا هستن!برا مذاکره با این ملت متمدن باید یه سری بوکسور رو هم به تیم مذاکره کننده اضافه کنید، خودکار جواب نمیده!
جام جم سرا: درست است که حرف زدن بر سر پول و بهتر بگویم دعوا کردن بر سر پول روابط عاطفی زوجها را تحتتأثیر قرار میدهد اما بررسی موارد واقعی نشان داده است این زوجها بهطور نامحسوس قبل از اینکه درگیر مسائل مالی شوند، یک مشکل کوچک یا بزرگ عاطفی را از سر گذراندهاند. در واقع میتوان گفت مشکلات ریز و درشتی که در هر زندگی وجود دارد، میتواند باعث اختلافات مالی هم بشود؛ مشکلاتی که حذف آنها لااقل در 3سال اول ازدواج ساده نیست. به همین دلیل باید کاری کرد که مسائل بین زوجین به کلاف سردرگمی به نام مشکلات مالی ختم نشود؛ در سالهای ابتدایی و بحرانی زندگی هر زوج اختلافاتی پیش خواهد آمد.
اما اگر این زوج در مسائل مالیشان شفاف و البته صحیح عمل کرده باشند هیچگاه در دام مشکلات مالی و متعاقب آن طلاق اقتصادی نخواهند افتاد. دعواهای مالی از آن دعواهای خطرناکی است که به سادگی میتواند کار را به جاهای باریک بکشاند؛ بزرگترین آسیبی که این دعواها در روابط زوجین به جا میگذارد بدبینی است. بدبینی از آن دست مشکلاتی است که اثرات مخرب آن خیلی دیر از بین میرود و در موارد زیادی رفع کامل آنها بسیار سخت و به ندرت انجام میشود. اما با وجود ترسناک بودن این مشکل که ممکن است در کمین زندگی مشترک هر زوج هر دو شاغل جوانی باشد، راهکارهایی هم وجود دارد که با عمل کردن به آنها میشود عوارض را به حداقل ممکن رساند و حتی برعکس، این تهدید بزرگ را به فرصتی استثنایی تبدیل کرد .
اعتماد کلید این قفل است
اگر زوجها به هم اعتماد داشته باشند، 90درصد مشکلاتی که ممکن است پیش بیاید خودبهخود حل میشود.
خیلی قبلتر از اینکه حتی فکر ازدواج را بکنید باید یک دوره روی خودتان کار کنید تا نگاهتان به مردی که قرار است با او ازدواج کنید کمی منطقیتر شود |
نبود اعتماد میان زوجها را مهمترین حلقه زنجیره است که خانوادههای نوپا را به دام مشکلات و دعواهای مالی میاندازد؛ اعتمادی که به شیوهای استاندارد باید میان زوجها بهوجود بیاید اما این اعتماد چیزی نیست که یک زوج شب بخوابند و صبح شاهد تولدش باشند. برای رسیدن به یک فضای امن راهکارهای استانداردی هست که باید از آنها پیروی کرد و اینطور که معلوم است یکی از مهمترین گامها برای رسیدن به آن، شروع ماجرای اعتمادسازی است؛ تجربه نشان داده اعتمادسازی باید از سوی مردان شروع شود. دلایل متعددی وجود دارد که باعث میشود زنان در زندگی احساس ناامنی بیشتری بکنند و نگاهشان به آینده بیشتر از مردها توأم با شک و تردید باشد. تجربههای ناخوشایند زنان دیگر، احساس تضییع حقوق قانونی و آسیبپذیری بیشتر زنان از عوامل بهوجود آمدن این احساس است. بنابراین لازم است که آقایان پیشقدم شوند و به همسرانشان به روشی صحیح ثابت کنند که آینده خوب یا بد متعلق به هر دوی آنهاست. زن این حق را دارد که در داشتههای زندگی با همسرش شریک باشد، همانطور که وظیفه دارد در نداشتنها هم کنار همسرش بماند اما این خیلی مهم است که شریک شدن در داشتهها مثل یک هدیه یا حق مسلم به او داده شود و خیلی مهم است که قبل از درخواست به حقش برسد.
اینطور که معلوم است اگر زنان بعد از درخواست یک چیزی به آن برسند در تصوراتشان این ایده شکل میگیرد که من به زور به این حق رسیدم. درحالیکه پیشقدم شدن مردها در شریک کردن زن در امور مالی تأثیر بسیار خوبی روی آنان میگذارد؛ به نام زدن آپارتمان، ماشین و... تنها راه اعتمادسازی نیست. مردها میتوانند به زنانشان ثابت کنند که در مورد مسائل مالی و تصمیمگیری درباره خریدها و سرمایهگذاریها و حتی خرج کردن درآمد ماهانه با هم برابرند. در خانه یک نفر میتواند مدیر مالی باشد اما این مدیر میتواند حس اعتماد را بدون کم و کاست به معاونش بدهد. معاون هم در اینجا زنی است که پا به پای شوهرش کار میکند و در عوض میبیند که همسرش نسبت به او نگاه از بالا به پایین ندارد و در مورد تصمیمگیری برای خرج کردن هر دو با هم مشورت میکنند.
گاوصندوق کوچک
داشتن پساندازهای کوچک خصوصی برای هر یک از زوجین می تواند دردسر ساز باشد.پساندازهایی که کلیت آن باید شفاف باشد اما میشود رقم و ریز آن را خصوصی نگه داشت؛ هر انسانی که کار میکند و درآمد دارد، حق این را دارد که بخشی از آن درآمد را فقط برای خودش داشته باشد. هر یک از زوجین ممکن است احتیاج داشته باشند که بدون اطلاع همسرشان پولی را خرج کنند؛ مثلا به یک دوست یا فامیل پول قرض بدهند یا برای یکی از اعضای خانوادهشان هدیه بگیرند یا حتی به او کمک مالی کنند.
اکثر خانمهای متاهل طبق یک عادت عجیب خودشان را موظف میدانند که به دختران در سن ازدواج مشاورههای عجیب و غریب بدهند. این مشاورهها هم معمولا حول مشکلات زندگی مشترک خودشان است و بس. اتفاقا یکی از موارد مهم آن هم مسائل مالی است |
برای رفع صحیح این مسائل است که زوجها باید یک گاوصندوق کوچــــــک خصوصی داشته باشند. البته هر دو از وجود چنین پساندازی اطلاع داشته باشند و حتی از این منبع کوچک هم بهموقع برای اعتمادسازی استفاده کنند.
خانمها بخوانند
خیلی قبلتر از اینکه حتی فکر ازدواج را بکنید باید یک دوره روی خودتان کار کنید تا نگاهتان به مردی که قرار است با او ازدواج کنید کمی منطقیتر شود. اکثر خانمهای متاهل طبق یک عادت عجیب خودشان را موظف میدانند که به دختران در سن ازدواج مشاورههای عجیب و غریب بدهند. این مشاورهها هم معمولا حول مشکلات زندگی مشترک خودشان است و بس. اتفاقا یکی از موارد مهم آن هم مسائل مالی است؛ نصیحتهایی مثل «حقوقت را توی خانه خرج نکن»، «شوهرت را با پول خرج کردن تنبل نکن»، «پولهایت را برای خودت نگهدار» و هزار نصیحت دیگر که باید آنها را فراموش کنید. ضمنا غیر از نصیحتهای عمه و خاله یک باور دیگر هم هست که باعث میشود خانمها در دام نقزدن مالی بیفتند. باوری که به آنها میگوید تو به این مرد تکیه کردهای و در نتیجه او موظف است همه مسائل را برای تو حل کند.
با خودمان روراست باشیم، مردی که با وجود مشکلات روزگار ما تصمیم به ازدواج گرفته و با شجاعت این کار را کرده، همان مردی است که میشود به او تکیه کرد. پس با تنها گذاشتنش در مشکلات مالی این تکیهگاه را برای خودمان به آوار تبدیل نکنیم .(تبیان)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوما به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
جام جم سرا: درست است که حرف زدن بر سر پول و بهتر بگویم دعوا کردن بر سر پول روابط عاطفی زوجها را تحتتأثیر قرار میدهد اما بررسی موارد واقعی نشان داده است این زوجها بهطور نامحسوس قبل از اینکه درگیر مسائل مالی شوند، یک مشکل کوچک یا بزرگ عاطفی را از سر گذراندهاند. در واقع میتوان گفت مشکلات ریز و درشتی که در هر زندگی وجود دارد، میتواند باعث اختلافات مالی هم بشود؛ مشکلاتی که حذف آنها لااقل در 3سال اول ازدواج ساده نیست. به همین دلیل باید کاری کرد که مسائل بین زوجین به کلاف سردرگمی به نام مشکلات مالی ختم نشود؛ در سالهای ابتدایی و بحرانی زندگی هر زوج اختلافاتی پیش خواهد آمد.
اما اگر این زوج در مسائل مالیشان شفاف و البته صحیح عمل کرده باشند هیچگاه در دام مشکلات مالی و متعاقب آن طلاق اقتصادی نخواهند افتاد. دعواهای مالی از آن دعواهای خطرناکی است که به سادگی میتواند کار را به جاهای باریک بکشاند؛ بزرگترین آسیبی که این دعواها در روابط زوجین به جا میگذارد بدبینی است. بدبینی از آن دست مشکلاتی است که اثرات مخرب آن خیلی دیر از بین میرود و در موارد زیادی رفع کامل آنها بسیار سخت و به ندرت انجام میشود. اما با وجود ترسناک بودن این مشکل که ممکن است در کمین زندگی مشترک هر زوج هر دو شاغل جوانی باشد، راهکارهایی هم وجود دارد که با عمل کردن به آنها میشود عوارض را به حداقل ممکن رساند و حتی برعکس، این تهدید بزرگ را به فرصتی استثنایی تبدیل کرد .
اعتماد کلید این قفل است
اگر زوجها به هم اعتماد داشته باشند، 90درصد مشکلاتی که ممکن است پیش بیاید خودبهخود حل میشود.
خیلی قبلتر از اینکه حتی فکر ازدواج را بکنید باید یک دوره روی خودتان کار کنید تا نگاهتان به مردی که قرار است با او ازدواج کنید کمی منطقیتر شود |
نبود اعتماد میان زوجها را مهمترین حلقه زنجیره است که خانوادههای نوپا را به دام مشکلات و دعواهای مالی میاندازد؛ اعتمادی که به شیوهای استاندارد باید میان زوجها بهوجود بیاید اما این اعتماد چیزی نیست که یک زوج شب بخوابند و صبح شاهد تولدش باشند. برای رسیدن به یک فضای امن راهکارهای استانداردی هست که باید از آنها پیروی کرد و اینطور که معلوم است یکی از مهمترین گامها برای رسیدن به آن، شروع ماجرای اعتمادسازی است؛ تجربه نشان داده اعتمادسازی باید از سوی مردان شروع شود. دلایل متعددی وجود دارد که باعث میشود زنان در زندگی احساس ناامنی بیشتری بکنند و نگاهشان به آینده بیشتر از مردها توأم با شک و تردید باشد. تجربههای ناخوشایند زنان دیگر، احساس تضییع حقوق قانونی و آسیبپذیری بیشتر زنان از عوامل بهوجود آمدن این احساس است. بنابراین لازم است که آقایان پیشقدم شوند و به همسرانشان به روشی صحیح ثابت کنند که آینده خوب یا بد متعلق به هر دوی آنهاست. زن این حق را دارد که در داشتههای زندگی با همسرش شریک باشد، همانطور که وظیفه دارد در نداشتنها هم کنار همسرش بماند اما این خیلی مهم است که شریک شدن در داشتهها مثل یک هدیه یا حق مسلم به او داده شود و خیلی مهم است که قبل از درخواست به حقش برسد.
اینطور که معلوم است اگر زنان بعد از درخواست یک چیزی به آن برسند در تصوراتشان این ایده شکل میگیرد که من به زور به این حق رسیدم. درحالیکه پیشقدم شدن مردها در شریک کردن زن در امور مالی تأثیر بسیار خوبی روی آنان میگذارد؛ به نام زدن آپارتمان، ماشین و... تنها راه اعتمادسازی نیست. مردها میتوانند به زنانشان ثابت کنند که در مورد مسائل مالی و تصمیمگیری درباره خریدها و سرمایهگذاریها و حتی خرج کردن درآمد ماهانه با هم برابرند. در خانه یک نفر میتواند مدیر مالی باشد اما این مدیر میتواند حس اعتماد را بدون کم و کاست به معاونش بدهد. معاون هم در اینجا زنی است که پا به پای شوهرش کار میکند و در عوض میبیند که همسرش نسبت به او نگاه از بالا به پایین ندارد و در مورد تصمیمگیری برای خرج کردن هر دو با هم مشورت میکنند.
گاوصندوق کوچک
داشتن پساندازهای کوچک خصوصی برای هر یک از زوجین می تواند دردسر ساز باشد.پساندازهایی که کلیت آن باید شفاف باشد اما میشود رقم و ریز آن را خصوصی نگه داشت؛ هر انسانی که کار میکند و درآمد دارد، حق این را دارد که بخشی از آن درآمد را فقط برای خودش داشته باشد. هر یک از زوجین ممکن است احتیاج داشته باشند که بدون اطلاع همسرشان پولی را خرج کنند؛ مثلا به یک دوست یا فامیل پول قرض بدهند یا برای یکی از اعضای خانوادهشان هدیه بگیرند یا حتی به او کمک مالی کنند.
اکثر خانمهای متاهل طبق یک عادت عجیب خودشان را موظف میدانند که به دختران در سن ازدواج مشاورههای عجیب و غریب بدهند. این مشاورهها هم معمولا حول مشکلات زندگی مشترک خودشان است و بس. اتفاقا یکی از موارد مهم آن هم مسائل مالی است |
برای رفع صحیح این مسائل است که زوجها باید یک گاوصندوق کوچــــــک خصوصی داشته باشند. البته هر دو از وجود چنین پساندازی اطلاع داشته باشند و حتی از این منبع کوچک هم بهموقع برای اعتمادسازی استفاده کنند.
خانمها بخوانند
خیلی قبلتر از اینکه حتی فکر ازدواج را بکنید باید یک دوره روی خودتان کار کنید تا نگاهتان به مردی که قرار است با او ازدواج کنید کمی منطقیتر شود. اکثر خانمهای متاهل طبق یک عادت عجیب خودشان را موظف میدانند که به دختران در سن ازدواج مشاورههای عجیب و غریب بدهند. این مشاورهها هم معمولا حول مشکلات زندگی مشترک خودشان است و بس. اتفاقا یکی از موارد مهم آن هم مسائل مالی است؛ نصیحتهایی مثل «حقوقت را توی خانه خرج نکن»، «شوهرت را با پول خرج کردن تنبل نکن»، «پولهایت را برای خودت نگهدار» و هزار نصیحت دیگر که باید آنها را فراموش کنید. ضمنا غیر از نصیحتهای عمه و خاله یک باور دیگر هم هست که باعث میشود خانمها در دام نقزدن مالی بیفتند. باوری که به آنها میگوید تو به این مرد تکیه کردهای و در نتیجه او موظف است همه مسائل را برای تو حل کند.
با خودمان روراست باشیم، مردی که با وجود مشکلات روزگار ما تصمیم به ازدواج گرفته و با شجاعت این کار را کرده، همان مردی است که میشود به او تکیه کرد. پس با تنها گذاشتنش در مشکلات مالی این تکیهگاه را برای خودمان به آوار تبدیل نکنیم .(تبیان)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوما به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
جام جم سرا: سبک دعواهای همسران عبارتند از:
انتقاد:
انتقاد یعنی حمله مستقیم به شخصیت همسر. انتقاد با کلمه «تو» شروع میشود، «تو باید تا حالا لباسهای من رو میشستی. تو که میدونستی من امروز جلسه دارم. تو خیلی بیملاحظه هستی» در انتقاد، ما طرف مقابلمان را کاملاً متهم و در مورد شخصیتش قضاوت میکنیم. شاید بهتر باشد که به جای انتقاد، از همسرمان شکایت کنیم. شکایت یعنی اینکه به جای زیر سوال بردن شخصیت او، به یک رفتار خاص اعتراض کنیم، ضمن اینکه شکایت با کلمه «من» شروع میشود. «من دوست داشتم که امروز تو لباسهام رو میشستی تا توی جلسه مرتبتر به نظر بیام». البته بعضی وقتها چند تا شکایت پشت سر هم، دقیقاً همان قدر منفی است که انتقاد کردن؛ یعنی اینکه یک طرف قضیه شروع میکند به شکایت کردن از تمام رفتارهایی که از اول ازدواج تا حالا از آنها ناراحت است. آخرین فرق شکایت و انتقاد هم این است که انتقاد خیلی مبهم است؛ یعنی معلوم نیست شما دقیقاً چه چیزی از طرف مقابل میخواهید: «تو اصلاً به فکر من نیستی». شکایت صراحت بیشتری دارد و دقیقاً معلوم است که چه حوزهای از رفتار طرف مقابل را در بر میگیرد: «از اینکه امروز توی مهمانی جلوی چشم دیگران، بحث آشپزی بد مرا پیش کشیدی ناراحتم».
سرزنش:
سرزنش خیلی به انتقاد نزدیک است. اما در برخی موارد سرزنش ما واقعاً شروع میکنیم به بیاحترامی و خردکردن شخصیت طرف مقابل. جملاتی که در این رابطه استفاده میشوند، دقیقاً قلب طرف مقابل را نشانه میروند و او را آزرده میکنند. غیر از بیاحترامی، کارهای دیگری هم برای سرزنش کردن طرف مقابل میشود انجام داد! مسخره کردن و استفاده از زبان بدن مثل پوزخند زدن یا برگرداندن نگاه، دو مورد از معمولترین این کارهای ناپسند هستند. بعضی از شوخیهای خصمانه هم دقیقاً کار سرزنش را انجام میدهند و به همان اندازه منفی هستند. بعضی از زنها و شوهرها فکر میکنند که چون با هم ازدواج کرده و صمیمی هستند، میتوانند با هر لحنی با همسرشان صحبت کنند، اما در واقع نیاز به احترام، یکی از نیازهای روانشناختی همه انسانها در همه موقعیتهاست و ربطی به زن و شوهر بودن ندارد.
جبههگیری:
بالاخره وقتی که از یک طرف انتقاد میشود یا کسی را سرزنش کنند، او هم ساکت نمیماند. در معمولترین حالت او هم جبههگیری میکند و سرزنش را با سرزنش جواب میدهد. جبههگیری واقعاً میتواند یک زندگی زناشویی را فلج کند. مشاجره که بالا میگیرد، واقعاً دیگر کسی روی منطق حرف نمیزند و فقط خرد کردن طرف مقابل اهمیت دارد. شانهخالی کردن از زیر بار مسئولیت، بهانهآوردن برای توجیه رفتار، مخالفت با تمام حدسهای همسر و تکرار حرفهای گذشته انواع و اقسام جبههگیری هستند.
سکوت:
مردها معمولاً از این روش برای خاتمه دعوا استفاده میکنند. اما زنها فکر میکنند که سکوت به معنای خصومت و بیتوجهی است. سکوت معمولاً دعوا را بدتر میکند، چون بحث منطقی با کسی که اصلاً «در خانه نیست» غیرممکن است! زوجهای جوان و مخصوصاً مردها باید بیاموزند که سکوت راه حل خوبی برای رفع مشکلات نیست و باید با مذاکره همه چیز را حل کرد.
اگر میخواهید از دعوا خلاص شوید!!
- با یکدیگر واضح و صریح صحبت کنید، ناراحتیهای خود را صریح و گویا به همسرتان بگویید، هرآنچه شمارا ناراحت و عصبانی کرده است را در کمال آرامش و متانت برایش بیان کنید، خواستهها و توقعات خود را دقیق و جز به جز برایش شرح دهید. در مقابل به گونهای انعطاف پذیر باشید و انتقادپذیرانه برخورد کنید تا او هم بتواند به راحتی مشکلات و خواستههایش را بیان کند. درشناخت یکدیگر کوشا باشید و به همدیگر در این زمینه کمک کنید.
- به صورت طنز با یکدیگر صحبت کنید، شوخ طبع باشید و از جملات و کلمات طنز حداکثر استفاده را بکنید. مواظب باشید که شوخیها و جملاتتان تحقیرکننده و توهین آمیز نباشد!
- بر سر اختلافهایتان توافق کنید، سعی کنید با صحبت و گفتگوی منطقی و عاقلانه، بر سر هر موضوعی که با هم اختلاف دارید به نقطه مشترکی برسید که هر دو احساس رضایت کنید. با کمی انعطاف و ازخود گذشتگی دوطرفه میشود بر سر اختلافات عمیق به توافق رسید. سپس از آن زمان به بعد به شیوه توافقی رفتار کنید.
- وقت بیشتری را با هم بگذرانید، بعضی از زوجهای جوان آن قدر از یکدیگر فاصله گرفتهاند که دیگر علاقهای نسبت به هم احساس نمیکنند، تنها به تفریح و میهمانی میروند و در خانه کمتر با یکدیگر صحبت میکنند. یک زوج ایده آل باید همه جا و هرلحظه از حال یکدیگر با خبر باشند و از حداکثر زمان برای با هم بودن استفاده کنند و بیشتر به گفتگو بپردازند، شوخی کنند، آشپزی کنند با هم مطالعه کنند یا به هر کار مشترکی که هر دوعلاقه دارند مشغول شوند. مهم این است که در کنار یکدیگر لحظات خوشی داشته باشند زیرا در کنار هم بودن علاقه ایجاد میکند، محبت را بیشتر میکند و زن و مرد میتوانند بیشتر با یکدیگر تعامل داشته باشند. البته باید یادآور شد که ارتباطها باید بر مبنای محبت ورزی، فداکاری و ابراز علاقه باشد نه دعوا و جرو بحث.
- با احترام و ادب رفتار کنید، فحش و ناسزا ندهید و از گفتن کلمات ناشایست بپرهیزید. با عصبانیت و تندخویی بایکدیگر رفتار نکنید و سعی کنید رفتارتان محبت آمیز و سخنانتان همراه با مهربانی و خوش رویی باشد.
- از جملات عاشقانه استفاده کنید، از «دوستت دارم»، «تو بهترین فرد زندگی من هستی» و جملات مشابه به موقع و هنگام انتظار استفاده کنید.
- اشتباههای خود را بپذیرید، به موقع از همسرتان عذرخواهی کنید، هرگاه از همسرتان انتقاد میکنید از کارهای خوب او تعریف کنید، اما به گونهای این کار را بکنید که برایش مشتبه نشود قصد فریبش را دارید!
- با خانواده همسرتان رفتار خوب و متعادلی در پیش بگیرید، یادتان نرود که خانواده همسر شما خانواده دوم خود شما میباشند.
- پشت سر همسرتان و خانواده او نزد دیگران بدگویی نکنید، بهتر است اگر مشکلی دارید با خود آنها در میان بگذارید.
- همسرتان را به شیوههای مختلف غافلگیر کنید، برای مثال، قبل از آمدن او به خانه، مقدمات یک جشن با شکوه (دونفره یا همراه با فرزندان) را فراهم کنید و غذا و موزیک یا فیلم مورد علاقه همسرتان را تهیه کنید و سپس به او تماس بگیرید و بگویید که کمی کسالت دارید و در خانه استراحت میکنید، هنگامی که وی وارد خانه شد با روی خوش به پیشوازش بروید و به گونهای جذاب و متنوع از او استقبال کنید سپس جشن با شکوهتان را آغاز نمایید.
- رفتارهایی که همسرتان را آزار میدهد ترک کنید یا به گونهای انجام دهید که احساسات او کمتر تحریک شود.
- سخت گیری نکنید و تعصب خشک نداشته باشید، مشکلات را جدی نگیرید و به طور کل با مسایل سخت گیرانه برخورد نکنید، ناامیدانه با همسرتان صحبت نکنید و به او نگویید که «نمیتوانی» یا «نمیشود!»
- در مشکلات یکدیگر شریک باشید، مشکل همسر شما، مشکل شما هم هست حتی اگر مربوط به خانواده وی باشد بازهم شما موظفید تا از هر کمکی دریغ نکنید. نسبت به موفقیت و شکستهای همسرتان حساسیت و واکنش صحیح نشان دهید و در مواقع ناراحتی وضعیت او را درک کنید و دلجویی نمایید.
- از همسرتان توقع بیش از حد نداشته باشید، مخصوصا از نظر اقتصادی همسرتان را در تنگنا قرار ندهید. حد و مرز خواستههایتان را متناسب با روحیه او مشخص کنید تا ناخودآگاه به وی آزار نرسانید!
- برای انجام کارها از او رخصت بجویید، همسر شما شریک زندگی شماست و شایسته است هنگام اتخاذ تصمیماتی که زندگی او را تحت تاثیر قرار میدهد با وی مشورت کنید و نظرش را جلب کنید.
- نگذارید نقش شما در زندگی همسرتان و نقش همسرتان در زندگی شما کم رنگ شود، همواره در زندگی مشترک تاثیرگذار باشید و نقش همسری خود را ایفا کنیدو نگذارید همسرتان احساس کند که در زندگی شما نقش و مسئولیتی ندارد. (مشاور)
جام جم سرا: کمیته ثبت میراث جهانی یونسکو در پی اعتراض نماینده آذربایجان در این کمیته تشکیل جلسه داد و نماینده آذربایجان نمایندگان حاضر در کمیته را مجاب کرد که پخت نانی در یک منطقه دلیلی بر این نیست که آن نان صرفا در آن منطقه پخت میشود و متعلق به آن منطقه است.
در پی این جلسه کمیته میراث جهانی یونسکو که پیشتر نان لواش را جزء میراث فرهنگی ارمنستان در فهرست میراث جهانی یونسکو در وب سایت خود ثبت کرده بود، نان لواش را از فهرست میراث جهانی یونسکو حذف کرد.
دولت آذربایجان قرار است سال آینده درخواست ثبت نان لواش به عنوان یک میراث جهانی در پهنهای گستردهتر جغرافیایی ارایه دهد. آذربایجان و ارمنستان بشدت با یکدیگر احساس رقابت و خصومت میکنند. (عصر ایران)
این دعوا هم مثل قبلیها تمام میشود، اما او همیشه گوش به زنگ است، چراکه فهمیده پشت صحنه این زندگی آرام، یک دعوای ناتمام قرار دارد.
اگر گمان کردهاید کودک شما هنوز آنقدر کوچک است که معنای دعوا را درک نمیکند، سخت در اشتباه هستید و باید بدانید کودکان از شش ماهگی، صداهای بلند را به عنوان نشانهای برای شرایط نامناسب و خطرناک بودن اوضاع میفهمند.
تحقیقات نشان داده است فرزندان بیشترین آسیب روحی را از مشاجرات والدین خود میبینند و این در حالی است که اختلافنظر بین هر زن و شوهری وجود دارد و نمیتوان این واقعیت را منکر شد که مشاجرات گاه به گاه میان والدین اجتنابناپذیر است.
دعوا و مشاجره مهمان ناخواندهای است که برنامهریزی سرش نمیشود. چراکه هیچ پدر و مادری به قصد مشاجره و بحث کردن با هم همکلام نمیشوند، بلکه اختلافات در همزبانیها خودش را نشان میدهد. پس باید به دنبال راهی بود که بحث و مشاجره کمترین آسیب ممکن را برای کودک داشته باشد.
تا حد امکان دعوا را به ساعتی دیگر موکول کنیم
در صورتی که حس کردید بحث شما تا چند دقیقه دیگر تبدیل به دعوایی سخت میشود، خود را کنترل کنید و آن را به زمانی موکول کنید که کودک در خانه نیست. مثل زمانی که به مدرسه یا مهد رفته است، حتی میتوانید او را برای ساعتی به مادربزرگ و پدربزرگ بسپرید. به خاطر داشته باشید که کودکان از دعوا وحشت دارند، لطفا نگویید نمیتوانید خود را کنترل کنید، زیرا شما بارها عصبانیت خود را در شرایط سختتر کنترل کردهاید. چند بار پدر یا مادرتان با شما دعوا کردهاند، اما شما حرمت آنها را حفظ کردهاید؟ چند بار از دست همین کودک شیطان و پرجنب و جوشتان عصبی شدهاید، اما جلوی خودتان را گرفتهاید؟ پس منصف باشید و نگذارید کودکتان با دیدن دعوای شما امنیتش را در خطر ببیند.
کودکان خود را مقصر میبینند
اگر سابقه دعوا مقابل کودکان را داشته باشید، احتمالا دیدهاید که پس از مشاجره شما، کودکان ناگهان منظم و مرتب میشوند. شروع به جمع کردن اسباببازیهایشان میکنند، لباسهایشان را از کف اتاق جمع میکنند، تخت را مرتب میکنند و... هیچ وقت فکر کردهاید دلیل این کارها چیست؟ کودکان با دیدن دعوای بزرگترها گمان میکنند احتمالا به خاطر اشتباهات آنها والدین عصبانی شدهاند و حالا دعوا میکنند یا این که میترسند مبادا نامنظم بودن و اشتباه کردنشان سبب شود والدین چنین دعوایی را به کودک سرایت دهند.
بحث کامل بهتر از بحث نیمهکاره است
هیچ وقت جروبحثتان را نیمهکاره رها نکنید، اگر بحث شما با یک یا حتی چند ساعت ختم شود بهتر از آن است که در میانه بحث، قهر کنید و چند روزی با هم حرف نزنید. تحمل شرایط قهرآلود و سکوت سنگین این ایام برای کودکان اضطرابآور است؛ آنها میفهمند نه تنها دعوا تمام نشده، بلکه در روزهای آینده و سختتر از امروز، ادامه خواهد داشت، ضمن اینکه گاهی والدین کودک را واسطه حرف نزدن خودشان میکنند؛ «به بابا بگو امشب بیاد خونه خاله پری!»، «از مامان بپرس اون کت مشکی منو کجا گذاشته!»
والدین با این پیغامها زمینه ادامه دعوا را با واسطهگری فرزندشان میچینند و کودک را در حالی که ناخواسته وارد مجادله آنها شده دچار ترسی درونی میکنند.
کودکان در این شرایط علائم مضطرب بودن را نشان میدهند، مثل این که ناخنهایشان را میجوند یا بیقراری میکنند. پس او را وارد بحث خود نکنید و به گونهای رفتار کنید که همان طور که او بحث شما را دیده، حل اختلافات و آشتیکنان را هم ببیند و بداند که اختلافنظر وجود دارد اما سرانجام، والدین بدون دخالت دیگری به یک نتیجه مشترک و توافقی میرسند.
یکی از حساسترین و بدترین موضوعات دعوا، بحث بر سر چگونگی تربیت کودک است. اگر موضوع اختلاف نظر شما با همسرتان مربوط به کودک است نباید در حضور خودش با هم بحث کنید |
نکته دیگر این که وقتی کودکان مشاجره میان والدین را مشاهده میکنند، اما صلح آنها را نمیبینند، گمان میکنند پدر و مادر همدیگر را دوست ندارند.
مادر مهدیار به خاطر همین موضوع به مشاور مراجعه کرده بود. او میگفت پسرم شش ساله است، به معلم پیشدبستانیاش گفته بود من و پدرش همدیگر را دوست نداریم، پدر مهدیار به خاطر فشار کار، کمی عصبی و کمحوصله است، من این موضوع را میفهمم، اما مهدیار فکر میکند هر ناراحتی و مشاجرهای، به معنای بیعلاقگی است. وقتی پدرش این موضوع را فهمید، سعی کرد عصبانیتش را بیشتر کنترل کند ضمن اینکه وقتی میخواهیم به همدیگر هدیهای دهیم او را وارد برنامه هدیه دادن میکنیم مثلا با همکاری او همدیگر را غافلگیر میکنیم تا ذهنیتش را اصلاح کنیم. سعی میکنیم تا حد ممکن در مقابل او بحث نکنیم یا اگر بحث کردیم آن را به نتیجه برسانیم.
خط قرمزهای دعوا را به رسمیت بشناسیم
طعنه و کنایه زدن، تحقیر کردن، فحاشی و بدتر از همه اینها کتککاری و شکستن شیشه و ظروف، رفتارهایی نیست که کودکان بتوانند آنها را فراموش کنند. این صحنههای خشونتآمیز، کودکان را شکنجه میدهد، آنها کوچک و ضعیف هستند و نمیتوانند برای اتمام این جنگ کاری کنند، از سویی میترسند که مبادا پدر و مادری که در حال فریاد کشیدن یا گریه کردن هستند به او یا به یکدیگر صدمه بزنند.
مراقب باشید که هنگام دعواها تصویری ترسناک برای فرزندتان به جا نگذارید و خوراک کابوسهای شبانه را برایش مهیا نکنید. یکی دیگر از خط قرمزهای دعوا، تقسیم کودک است. یادتان باشد کودک شما جزء مبلمان منزل نیست که قابل تقسیم شدن باشد. گفتن جملاتی مثل «بچهام را برمیدارم و میروم» و «بچه را به تو نمیدهم»، به کودک حس ناامنی شدید میدهد و نتیجهاش این میشود که کودک حتی برای یک لحظه طاقت جدا شدن از مادر یا پدر را نداشته باشد.
سمیرا زارع بانوی بیست و پنج سالهای است که همین مشکل را با پسر چهار سالهاش دارد، او که بشدت با همسرش اختلاف دارد، میگوید به اصرار بزرگترها بچهدار شدیم تا شاید همسرم نسبت به خانواده مسئولیتپذیر شود، اما این اتفاق نیفتاده. دعواهای بیشمار ما که معمولا به کتککاری یا قهر من از خانه ختم میشود امیرحسین را بیقرار و مضطرب کرده. برای هر کاری از کنارش بلند شوم ناگهان رنگش میپرد و بشدت گریه میکند، انگار از نبودن من یا از این که ترکش کنم، میترسد.
او کودک است نه قاضی
یادتان باشد کودکتان باید به هر دوی شما عشق بورزد. او کوچکتر از آن است که داور این دعوا شود یا این که بخواهد بین شما و همسرتان، یکی را انتخاب کند. از سوی دیگر وقتی او را در مقام انتخاب قرار میدهید که بگوید حق با کیست، کودک ناگهان احساس قدرت زیادی میکند، در واقع شما با این کار کسی را که در این مناسبات هیچ جایگاهی ندارد به بالاترین جایگاه ممکن یعنی قضاوت میرسانید، پس کودک حالا قدرت دارد بین شما داوری کند این شرایط به خودی خود به کودک فشار میآورد، ضمن اینکه حالا او میتواند، از آب گل آلود این دعوا به نفع خودش ماهی بگیرد.
مراقب رازهای مگو باشید
به قول قدیمیها «بین دعوا نقل و نبات پخش نمیکنند»، اما شما موظفید که برخی از مسائل خاص زندگی همسرتان را مثل یک راز حفظ کنید. قرار نیست در میانه یک بحث، کودک بفهمد پدر یا مادرش معتاد هستند یا نقص خاصی دارند. این درگیریهای لفظی، احساسات کودک را جریحهدار میکند؛ ضمن اینکه اعتمادش نسبت به پدر یا مادرش خدشهدار میشود. فراموش نکنید دعوای شما تمام میشود، اما آثار آن باقی میماند.
اگر موضوع دعوا کودک شماست
یکی از حساسترین و بدترین موضوعات دعوا، بحث بر سر چگونگی تربیت کودک است. اگر موضوع اختلاف نظر شما با همسرتان مربوط به کودک است نباید در حضور خودش با هم بحث کنید. بحثهای این چنینی سبب میشود کودک از پدر یا مادرش حرف شنوی نداشته باشد، چراکه میداند سرانجام یکی از والدین به طرفداری از او با والد دیگر دعوا خواهد کرد. پدر و مادر حتی اگر در بخشی از کارهای تربیتیشان اشتباه کنند، باید آن را در خلوت مطرح کرده و حل کنند.
شیما نادری / چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)
طبیعی است دو نفر از دو جنس متفاوت، با دو فرهنگ و تربیت متفاوت وقتی زیر یک سقف زندگی کنند، اختلافنظرهایی با یکدیگر داشته باشند. درست است که میگویند دعوا نمک زندگی است، اما اگر این چاشنی زندگی از حد بگذرد دیگر آفتی جدی برای زندگی محسوب میشود.
دعوا و مشاجره جز, لاینفک زندگی زناشویی است، اما چرایی و چگونگی، دفعات و طرق مقابله با آن بسیار حائزاهمیت است. بعضی از دعواها با پی بردن فرد به اشتباه خود به پایان میرسد، اما گاهی زندگی مشترک دستخوش دعواهای مداوم و پی در پی شده و شیرینی واقعیاش را با زهری بسیار مهلک و کشنده، عوض میکند. رابطه زن و شوهر بشدت تحت تاثیر چنین مشاجرههایی قرار گرفته و گاه تا مرز جدایی و متارکه هم پیش میرود.
آنچه مهم است این که چه بر سر بهانه کوچک و واهی با هم دعوا کنید، چه بر سرعادت همیشگی و چه به خاطر یک سوءتفاهم کوچک و... حواستان باشد زندگیتان توسط موریانهای موذی به نام دعوا آرام آرام از درون جویده میشود به طوری که روزی ممکن است بیآن که خود متوجه شوید ستونهای خانه قدیمی زندگی مشترکتان از بیخ و بن نشست کند و دیوارهای مخروب آن بر سرتان آوار شود.
علت اصلی دعوا را کشف کنید
آخرین بار برای چه با همسرتان مشاجره کردید؟ خاطرتان هست؟ آیا دلیل منطقی برای این کار داشتید یا این که بر سر مسالهای کوچک و پیش افتاده اوقات تلخی به راه انداختید؟ آیا تا به حال به این مطلب اندیشیدهاید که چرا و به چه دلیل همیشه یا هرازچندگاهی با همسرتان دعوا میکنید؟
معمولا هیچ وقت زن و شوهرها تلاش نمیکنند علت اصلی دعوا و ریشه اشتباهات و مشکلاتشان را بشناسند و غالبا بعد از گذشت دقایقی یا چند روز و گاهی چند ماه، آشتی کرده و با سرپوش گذاشتن روی مشکلات، هرگز به دلایل به وجود آمدن ناراحتی و اختلاف فکر نمیکنند و این دقیقا نکته مهمی است که بیتوجهی به آن باعث میشود مشکلات حل نشده باقی بماند و رنج و ناراحتی حاصل از آن بر دل مانده و سنگینی کند و سپس در وقتی دیگر، دوباره خود را به گونهای متفاوت و شاید شدیدتر از قبل نشان دهد. به بیان دیگر، همین مسائل کوچک و جزیی حل نشده است که وقتی روی هم انباشته شود، روزی چون فنر متراکم از جا جهیده و باعث از کوره در رفتن یکی یا هر دو زوج میشود.
پس توصیه میکنیم به جای سرپوش گذاشتن بر مشکلات و نادیده گرفتن آنها، اندکی بر خودتان مسلط باشید و با تامل و صبر پیش بروید، شاید این مشکل با یک گفتوگوی کوتاه و ساده حل شود و دعوای طولانی پیش رویتان را منتفی کند. سعی کنید با کمک یکدیگر متوجه شوید که چرا و به چه علت بین شما و همسرتان اختلافی پیش آمده است، مثلا میتوانید احساساتتان را ابراز کنید و به حرفهای همسرتان نیز گوش دهید یا قبل از هر قضاوتی، منظور همسرتان را از حرف یا عملی که انجام داده بپرسید و... با انجام این کار قطعا دلایل دعوا را میفهمید و در نتیجه خواهید توانست از وقوع مشکلات بعدی پیشگیری کنید.
برای مصالحه پیشقدم شوید
درست است دعوای سختی داشتهاید و از دست همسرتان ناراحت شدهاید، اما باید چارهای بیندیشید و هر چه سریعتر ماجرا را ختم به خیر کنید. مصالحه یکی از مهمترین طرق رفع اختلاف است. از خود گذشتگی داشته باشید و با وجود تمامی هیجانات منفی که به نوعی مانع پیشقدم شدن شما برای سازش و مصالحه میشود، باز به سمت همسرتان بروید و رابطه را ادامه دهید، با این کار نهتنها او را متوجه و پشیمان از انجام رفتار اشتباهش میکنید، بلکه باعث میشوید ارزشتان را بیش از پیش درک کند و صمیمیت بیشتری بینتان به وجود آید. البته یادتان باشد که آمادگی کامل روحی، اولین گام موفقیت در مصالحه است اگر حتی یک درصد برای سازش آمادگی ندارید، به هیچ وجه پیش نروید چهبسا ممکن است با صحبت یا رفتاری سریعا به هم بریزید و کنترلتان را از دست بدهید و اوضاع را از آنچه هست وخیمترکنید.
معذرتخواهی کنید
با همسرتان مشاجره سختی داشتهاید تنها به این دلیل که به درستی نتوانستهاید منظورش را بفهمید و منظورتان را تفهیم کنید و به خاطر همین سوءتفاهم کوچک و قضاوت سریع ناپخته، چند وقتی است مدام با هم دعوا میکنید.
سوءتفاهم برای سلامت زندگی زناشویی بسیار مضر است، اما براحتی با یک معذرتخواهی ساده قابل رفع و رجوع میباشد. عذرخواهی یکی از دشوارترین پیشنهادهاست، اما اگر یاد بگیرید بعد از هر مشاجره، غرور و تکبر کاذب را کنار بگذارید و برای به وجود آمدن مشکل و کارها و حرفهای اشتباهتان اظهار تاسف و ندامت کنید و بسادگی این کلمه چند حرفی معذرتخواهی را به زبان آورید، بیگمان خواهید دید که چگونه زندگیتان در لحظهای کن فیکون میشود و ناراحتی و دلخوری چند وقتهتان محو و نابود میگردد.
از یادآوری مسائل گذشته پرهیز کنید
در برخی از دعواها، زن و شوهر به هر دلیلی که با هم جر و بحث میکنند،ماجراهای گذشته را پیش میکشند تنها به این منظور که طرف مقابلشان را بیشتر متهم و محکوم جلوه دهند، غافل از آن که این کار هم به رابطه زناشویی لطمه بزرگی میزند، هم دعواها را طولانیتر و خسارت آنها را جبرانناپذیرتر میکند. تا زمانی که با هیجانات ناخوشایند مقابله نکردهاید، نمیتوانید به معنای واقعی دعواهایتان را کنترل نمایید، اگر گذشت نکنید و همه ناراحتیها را به درون خود بریزید، اندکاندک وجودتان مملو از عقدهها و دلخوریهایی میشود که ممکن است در روزگاری نهچندان دور، دوباره با مشکلی کاملا نامرتبط زنده شده و باعث آزار بیشترتان شود. پس در مشاجرات، تنها به چیزی که در حال روی دادن است، توجه کنید و مسائل گذشته را پیش نکشید؛ بپذیرید با آتش بیار معرکه شدن راه به جایی نخواهید برد، بپذیرید به صلاحتان است گذشته را فراموش کنید تا زودتر بتوانید به نتیجه بهتری برای حل مشکل دست یابید.
گذشت داشته باشید
درست است که شما مرتکب اشتباهی نشدهاید و همسرتان مقصر اصلی دعوای اخیرتان بوده است، اما بیگناه بودن شما دلیل قانعکنندهای بر این امر نیست که برای تادیب، لجبازی یا انتقام از همسرتان، مدام از موضع خود دفاع و گذشت و بخشش را فراموش کنید. اگر به سلامت زندگی مشترکتان اهمیت میدهید، بخشیدن را تمرین کنید. اختلافنظرها و اشتباهات سهوی قابل تذکر و چشمپوشیاند، پس سختگیر نباشید و از خطاهای همسرتان بگذرید و راحت او را ببخشید یا با برخوردی ملایم همسرتان را متوجه اشتباهش کنید.
بپذیرید که اشتباه کردهاید
اگر مرتکب اشتباهی شدهاید و هیچ راه گریز و دفاعی از پیامدهای خطایتان موجود نیست، بهتر است دست از فریب خود و همسرتان بردارید و به تلاشهای بیهوده برای تبرئه خویش خاتمه دهید، شجاعانه سرتان را بالا بگیرید و بر اشتباهتان اعتراف کنید. با انکار خطاهای خویش، فقط کار را مشکلتر میکنید و دعوا را شدیدتر و سختتر، پس سعی کنید روراست و یک دل باشید و برای جبران خرابکاری هرگز متوسل به دروغ نشوید، به همسرتان این موضوع را تفهیم کنید که متوجه اشتباهتان شدهاید، اما هرگز هدفتان از ارتکاب آن عمل، آزار و اذیت او نبوده است. عذر و بهانه خود را به صورت متقاعدکنندهای بیان کنید تا همسرتان خریدار آن باشد و بتواند ذهن خود را از آن مساله کاملا پاک کند.
به همسرتان توجه کنید
علت برخی از دعواهای زن و شوهری این است که یکی از همسران احساس میکند طرف مقابل حرفهایش را نمی شنود یا به خواستههای او بیاعتناست. برای رفع این مشکل میتوان از فنون ارتباط سالم استفاده کرد. با توسل به تکنیکهای زیر میتوانید به همسرتان نشان دهید که خواستهها و انتظاراتش ارزشمند و مورد توجهتان است:
خشم خود را مهار کنید: خشم و عصبانیت بسیار و خارج از حد تعادل، مانع بحث اصولی و عاقلانه میشود، بنابراین توصیه میکنیم تا زمانی که به اندکی از آرامش نرسیدهاید بحث خود را متوقف و ادامه آن را به وقتی دیگر موکول کنید.
گوش دهید: گوش شنوا داشته باشید و بدون هیچ قضاوت یا حدس و گمانی حرفهای همسرتان را بشنوید؛ فقط بشنوید!
کنجکاوی کنید: برای اطمینان از این که حرفهای همسرتان را بدرستی متوجه شدهاید یا نه، بهتر است سوال کنید، من از حرفهایت این طور متوجه شدم که... آیا این درست است؟
توضیح دهید: توقع ذهنخوانی از همسرتان نداشته باشید، از خواستهها، انتظارات و دیدگاههای خود صحبت کنید و اطلاعات بیشتری در دسترس او قرار دهید.
درک متقابل داشته باشید: خود را به جای همسرتان بگذارید و آن موقعیت خاص را از دیدگاه همسرتان نیز نظاره کنید تا بتوانید دقیقا احساسات او را تجربه کنید. اجازه دهید همسرتان بفهمد که شما او را درک میکنید و متوجه اوضاع و احوال او هستید، مثلا بگویید: «میدانم خیلی ناراحت هستی، حق با توست!»
روشن حرف بزنید: واضح و آشکار صحبت کنید و دقیقا بگویید منظورتان چیست و آنچه که میگویید به چه معناست، حتی در صورت لزوم میتوانید نکته گویی کنید.
کمی دوست داشتنصرف کنید
پایان دادن به دعوا، همیشه کافی نیست و گاهی لازم است آسیبهای ناشی از دعوا را بشناسید. مثلا، معمولا بعد از هر دعوا، احساس جدایی و دوری بین همسران به وجود میآید، برای رفع این حالت لازم است همسران تلاش کنند تا رابطه و میزان صمیمیتشان به همان سطحی برگردد که قبل از دعوا در آن قرار داشتهاند. بعد از هر دعوا، انجام فعالیتهای دو نفره لذتبخشی چون تماشای فیلم، پیادهروی، بازی و... میتواند به زن و شوهر این مطلب را یادآوری کند که چقدر همدیگر را دوست دارند و از بودن کنار هم خوشحال و خرسندند.
چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)
به گزارش جام جم سرا ، همه ما دوست داریم همسری داشته باشیم که برای رابطه مان زمان بگذارد و دعواکردن نشان دهنده این است که هر دو طرف روی رابطه کار می کنند.
دعوای زن و شوهری یک اتفاق طبیعی است؛ چرا که زنان و مردان با هم تفاوت هایی دارند که موجب بروز ناسازگاری میان آن ها می شود؛ اما چیزی که مهم است، دانستن این مطلب است که وقتی در اوج عصبانیت هستید، چه بگویید تا بعدها در رابطه تان تاثیر مخرب نداشته باشد. در این مطلب به تعدادی از رفتارهای غلط اشاره خواهیم کرد که افراد معمولا بعد از دعوا مرتکب می شوند. با ماهمراه باشید.
سکوت نکنید
اگر بعد از دعوا به زمان نیاز دارید تا دوباره روحیه خود را به دست بیاورید، اشکالی ندارد؛ اما حتما این را به همسرتان بگویید. راشل سوسمان، روان پزشک و متخصص روابط، معقتد است اگر بعد از دعوا همسرتان را از خود برانید، او احساس می کند می خواهید او را تنبیه کنید و به همین دلیل شاید نتواند به سمت شما بیاید و احساساتش را بازگو کند.
به جای این کار به او بگویید: «احساسات من به سرعت احساسات تو به حالت قبلی بر نمی گردند. به من فرصت بده. وقتی حالم خوب شد، در این مورد بیشتر صحبت می کنیم.»
حرف هایی را که همسرتان گفته است، در حافظه تان نگه ندارید
بگذارید هرچه همسرتان حین دعوا گفته است، همان جا باقی بماند. به گفته دکتر «میشل گولاند»، روان شناس، یکی از اشتباهات زوج ها این است که به همسر خود نمی گویند کدام یک از کلماتی که او در جروبحث به زبان می آورد، آن را آزار می دهد.
پس حتما در مورد کلماتی که برای شما آزاردهنده اند، با همسرتان صحبت کنید. اگر حتی تا روز بعد هم با یادآوری آن کلمات گفته شده عصبانی می شوید، به جای جروبحث دوباره قدری به خودتان فرصت بدهید و نفسی تازه کنید؛ چون معمولا جروبحث منجر به یک چرخه معیوب از دعواهای بی حاصل می شود، نه راه حل.
تنها بر زبان آوردن «ببخشید» کافی نیست
لوریا پون (Laurie Puhn)، متخصص ارتباط درمانی، می گوید: «وقتی همسرتان از شما می خواهد تنهایش بگذارید یا اینکه خسته شده است و دوست دارد کار دیگری انجام دهد، فقط گفتن «معذرت می خواهم» برای التیام احساسات او کافی نیست و باید بگویید که من به خاطر فلان چیز یا فلان حرف از تو معذرت می خواهم و در آینده سعی می کنم که...
برای برخورد تندتان، بهانه تراشی نکنید
شما می توانید برای این دعوا میلیون ها بهانه بیاورید؛ مثلا بگویید: «روز کاری بدی داشته ام، سردرد دارم یا شب قبل بد خوابیده ام»؛ اما این جملات، مشکلات را حل نمی کنند. به گفته دکتر گولان (Golan): «اگر شما عصبانی یا خسته اید و یا از نظر روحی آسیب دیده اید، باید این را به طرف مقابلتان بگویید. اگر یک روز در محل کار یا هرجای دیگری شرایط بدی را گذرانده اید که موجب عصبانیت شماشده است، قبل از رسیدن به خانه همسرتان را از این موضوع مطلع کنید تا او بداند شما بیشتر از شرایط عادی حساس و شکننده اید.»
از دعوا فرار نکنید!
اگر تنها چند دقیقه از دعوایتان گذشته است، به همسرتان بگویید هر حرف یا سوالی دارد، می تواند از شما بپرسد و در مورد چیزهایی که بعد از گذشتن این چند دقیقه هنوز او را آزار می دهند، صحبت کند. هرگز به دلیل ترس از دعوا از این مرحله فرار نکنید. اگر با هم صحبت نکنید، مشکلتان حل نشده باقی می ماند و ناراحتی ها از بین نمی روند.
نسبت به حرف های زن یا شوهرتان عکس العمل نشان بدهید؛ مثلا به او بگویید: «بنابراین منظور تو این است که... درست است؟» و از او تایید بگیرید تا مطمئن شوید منظورش را فهمیده اید.
آزار کلامی ممنوع
چه کار می کنید؟ دعوا؟! یادتان باشد در زمان دعوا حق دادزدن و برچسب زدن به طرف دعوا را ندارید؛ چون تاثیرات آن به سادگی از بین نمی رود. به جای این کار، در زمان خونسردی در مورد ناراحتی تان صحبت کنید.
بر روی دلیل دعوا تمرکز نکنید
تفاوت دعوای بد و دعوای خوب در این است که در دعوای خوب شما برای مسئله ای که بر سر آن جر و بحث کرده اید، راه حل پیدا می کنید؛ پس بهتر است به جای اینکه بر روی عواملی که دعوا را به وجود آورده اند، متمرکز شوید، انرژی تان را صرف پیداکردن راه حل کنید.
مثلا شوهرتان به شما گفته است از خانه پول بیاورید اما شما فراموش کرده اید. بعد از یک جروبحث بی اهمیت به دستگاه خودپرداز مراجعه می کنید و مشکل حل می شود. به جای اینکه تمام روز دعوایتان را به یاد بیاورید و به دنبال مقصر بگردید، سعی کنید از باهم بودنتان لذت ببرید.
نگویید: «منظورم این نبود!»
گفتن این جمله مثل این است که می خواهید صورت مسئله را پاک کنید. این کار اوضاع را وخیم تر می کند؛ زیرا جوابی که همسرتان به شما می دهد، این است که «چرا منظورت همین بود!»
بازگشت به گذشته و تاکید بر گفته های خود و طرف مقابلتان باعث می شود به جای راه حل، بر آنچه گذشته است، تمرکز کنید.
اگر همسرتان بعد از دعوا می گوید: «منظورم این نبود»، جواب بدهید: «درست است که چنین منظوری نداشتی، اما طوری رفتار کردی که من این طور احساس کنم. پس، از این به بعد این کار را انجام نده.»
بعد از دعوا خود را سرزنش نکنید
همه ما دوست داریم همسری داشته باشیم که برای رابطه مان زمان بگذارد و دعواکردن نشان دهنده این است که هر دو طرف روی رابطه کار می کنند و این رابطه برایشان مهم است؛ بنابراین اگر با همسرتان جروبحث می کنید، باید از این بابت خوشحال باشید که زندگی تان را به حال خودش رها نکرده اید و هنوز این زندگی برایتان مهم است.
منبع : جام نیوز
اگر می خواهید ریشۀ دعوای کودکان را پیدا کنید، اولین کاری که باید انجام دهید، گوش دادن است
والدین برای برقراری صلح و کمک به فرزندان خود برای کنار آمدن با هم، چه قدم های مثبتی می توانند بردارند؟ والدین چگونه می توانند به فرزندان خود کمک کنند تا بین آنها پیوندی ابدی ایجاد شود؟
برای بهبود بخشیدن به اوضاع چهار اصل کلیدی وجود دارد که می توانید به کار ببندید:
– ریشۀ درگیری را پیدا کنید.
– احساسات فرزندان را درک کنید.
– فرزندانتان را تشویق کنید که احساسات خود را به شکلی سازنده ابراز کنند.
– برای هر یک از فرزندانتان به خاطر ویژگی های خودش ارزش قائل باشید.
ریشۀ درگیری را پیدا کنید
اگر می خواهید ریشۀ درگیری ها را پیدا کنید، اولین کاری که باید انجام دهید، گوش دادن است. به گفته های آنها با دقت گوش کنید؛ با این کار نسبت به چیزی که آنها را رنج می دهد بصیرت پیدا می کنید.
کمک والدین به برقراری صلح میان فرزندان
“تو همیشه طرف اون رو می گیری و تقصیر رو به گردن من می اندازی”! “تو هرگز وقت نمی گذاری تا در نقاشی کردن به من کمک کنی.”
به کلمات کلیدی همیشه و هرگز توجه کنید. بچه ها همیشه همین طور صحبت می کنند، این طور نیست؟ بله، همین طور است … . آیا این کلمات را زیاد به کار می برد؟ در چنین موقعیت هایی مهم این است که از خودتان بپرسید آیا در صحبت بچه ها حقیقتی وجود دارد یا خیر؟ ایا واقعاً در طرفداری از یکی از بچه ها، از عدالت خارج می شوید؟ آیا واقعاً یکی از آنها را بیش از حد مقصر می شمارید؟
گاهی برای ما وسوسه انگیز است که فرض کنیم می دانیم موضوع چیست، اما سعی کنید که از این وسوسه بپرهیزید. خانواده شامل گروهی از افراد است که با هم رابطۀ نزدیکی دارند و ما به طور طبیعی فکر می کنیم که می دانیم چه چیزهایی فرزندانمان را ناراحت می کند.
شاید پیش خودتان می گویید: این فرزندم عادت دارد به دیگران دستور دهد و آن یکی زود تسلیم می شود و … . سپس براساس همین دانسته های خود قضاوت می کنید. شاید فکر می کنید که می دانید در ذهن فرزندتان چه می گذرد یا چه باید بگذرد. اما ممکن است اطلاعات مهمی را در نیافته باشید.
دختری تعریف می کرد:
وقتی بچه بودم، خواهر بزرگترم همیشه سر به سرم می گذاشت و مرا اذیت می کرد. در خانوادۀ ما رسم بود که بچه ها سر به سر هم بگذارند و یکدیگر را اذیت کنند و من که از همه کوچک تر بودم بیشتر از بقیه هدف شوخی ها قرار می گرفتم. هر چقدر هم که شوخی ناراحت کننده بود، از ما انتظار می رفت به آن بخندیم.
من واقعاً از این موضوع ناراحت بودم و گاهی خواهرم مرا به شکلی بی رحمانه آزار میداد. اما اعضای خانواده ام فکر می کردند که من خودم را لوس می کنم و واکنشم به شوخی افراطی است. آنها به من می گفتند: مگر نمیبینی که شوخی است؟
وقتی می گفتم: به او بگویید بس کند، می گفتند: اینقدر حساس نباش، او فقط دارد شوخی می کند. اما ای کاش به حرف من گوش می کردند.
در آن زمان این دختر دوست داشت به او فرصتی بدهند تا به آنها بگوید که گرچه ممکن است این شوخی ها از نظر دیگران خنده دار باشد، اما اغلب برای او آزار دهنده است و او دوست داشت که دست از شوخی بکشند.
اما چون خانواده جلوی شوخی کردن ها را نمی گرفت و به نوعی حتی این کار را تشویق نیز می کرد، باعث شد که اعتماد به نفس این دختر ضعیف شود و در عین حال زورگویی های زیرکانۀ خواهر بزرگتر نیز تشدید گردد.
فرزندان به صورت روزمره بر سر مسائل مختلف با هم درگیری پیدا میکنند
احساسات بچه ها را درک کنید
فرزندانتان به صورت روزمره بر سر مسائلی مانند اینکه چه کسی اول با کامپیوتر بازی کند یا ماهی بیشتر نصیب چه کسی شده است، بگومگو می کنند، اما اگر احساس کردید که دعواها بر سر موارد عمیق تری است، چه؟
باز هم تاکید می کنیم: گوش دادن به حرف آنها ضروری است. به آنها بگویید که منظورشان را درک می کنید و نام احساس آنها را به زبان بیاورید. به نکات زیر توجه کنید:
– نظر شخصی خود را نسبت به موضوع دعوا بیان نکنید (نگویید: فکر نمی کنم واقعاً منظوری داشته باشد)
– راه حل شخصی ارائه ندهید (نگویید: خوب تو هم می توانی صحنه را ترک کنی و از او دور شوی)
– انتقاد شخصی خود را بیان نکنید (نگویید: آنقدر حساس نباش)
نام احساس آنها را به زبان بیاورید
گوش کردن به حرف بچه ها و درک احساس آنها، برای حل مشکلاتشان ابزار بسیار مؤثری است. شاید هنگامی که می خواهید نام احساسی را که فرزندتان تجربه می کند به زبان بیاورید، از اینکه چنین احساسی دارد تعجب کنید.
اگر والدین آن دختری که خواهر بزرگترش او را اذیت می کرد نیز احساس او را درک می کردند و به زبان می آوردند، احتمالاً احساس او را نادیده نمی گرفتند.
مثلاً اگر می گفتند: به نظر می رسد از حرف های خواهرت ناراحت شده ای، احتمالاً خودشان نیز تصمیم می گرفتند که مانع آزارهای دختر بزرگترشان شوند، چون این رفتار را ناراحت کننده می دیدند، نه خنده دار.
کمک والدین به برقراری صلح میان فرزندان
نکته: اگر می خواهید فرزندتان را تشویق کنید که احساسات خود را به زبان بیاورد، به او توجه کنید؛ هر بار که خواست حرف بزند به او گوش بسپارید و انتظار نداشته باشید که صرفاً وقتی زمان برای شما مناسب بود، حرف بزند.
ممکن است فکر کنید نام بردن از احساس فرزندتان آن را تشدید می کند، اما در واقع عکس این موضوع صدق می کند. اگر به فرزندتان بگویید که احساس او را درک می کنید، به ویژه وقتی احساس او مانند حسادت، خشم یا تنفر، منفی است؛ این پیام را به فرزندتان می دهید که داشتن چنین احساس هایی اِشکال ندارد. لزومی ندارد احساسش را پنهان کند؛ بلکه می تواند آن را ابراز کند تا آن را برطرف سازید.
فرزندان خود را تشویق کنید که رفتار سازنده ای داشته باشند
وقتی به حرف های فرزندانتان به دقت گوش می کنید، در واقع آنها را تشویق می کنید که با نگرانی ها و احساسات خود رو به رو شوند. این کار به آنها کمک می کند تا عواطف خود را درک کنند. بدین ترتیب هوش عاطفی آنها رشد می یابد و به عبارت دیگر خودشان نیز بزرگ می شوند.
نکته: اولین قدم برای رویارویی با یک نگرانی، آشکار کردن آن است.
از حالا به بعد می توانیدبه فرزندتان کمک کنید که با مشکل رو به رو شود و احتمالاً برای آن یک راه حل پیدا کند.
تشخیص و ابراز کلامی احساس ها کار خوبی است و به کاهش تنش ناشی از آنها کمک می کند. احساس فرزند خود را نمی توانید تغییر دهید اما برایش روشن کنید که برای ابراز احساسش نمی تواند از هر روشی که دلش خواست استفاده کند.
مثلاً اشکالی ندارد که فرزندتان از دست خواهر کوچکترش که دفتر تکالیف او را پاره کرده است عصبانی شود، اما اجازه ندارد او را کتک بزند.
ابراز وجود خوب است، پرخاشگری نه
به فرزندانتان مهارت هایی را بیاموزید تا در درگیری با هم شیرهای خود از آنها استفاده کنند و خودتان نیز در رفتاری که با فرزندانتان دارید، الگویی از همین مهارت ها را ارائه دهید. بچه ها می توانند بیاموزند که چگونه، بدون اینکه کسی را کتک بزنند یا به او ناسزا بگویند، از حق خود دفاع کنند و خشم خود را ابراز نمایند.
به فرزندانتان بیاموزید که به جای ناسزا گفتن به دیگران، ناراحتی خود را با لحنی محکم و مؤثر ابراز کنند. مثلاً به آنها بیاموزید که وقتی از دست هم شیر خود ناراحت می شوند، به جای اینکه بگویند: چقدر لوس و بچه ننه هستی، تازه هر شب هم رختخوابت را خیس می کنی، بگویند: هر وقت که اوضاع مطابق میل تو نیست می روی و پیش مامان گریه می کنی، از این کار تو خوشم نمی آید.
نکته: شما خواهی نخواهی الگوی رفتاری فرزندانتان هستید، چه در هنگام حل درگیری و چه در هنگام بروز مشکلات دیگر.
به کودکانتان تاکید کنید هر دو طرف دعوا باید خود را کنترل کنند و از خودگذشتگی نشان بدهند
به جای درگیر شدن راه حل پیدا کنید
هنگامی که می خواهید به فرزندان خود بیاموزید که رفتار سازنده ای داشته باشند، بسیار مهم است که تاکید کنید هر دو طرف دعوا باید خود را کنترل کنند و از خودگذشتگی نشان بدهند.
کسی که خشمگین است باید خشم خود را کنترل کند و رفتار آرامی داشته باشد و کسی که اشتباه کرده است باید رفتار سازنده ای از خود نشان دهد و مسئولیت حل مشکلی را که به وجود آورده است، برعهده بگیرد. احتمالاً باید تلاش زیادی کنید تا هر دو طرف متقاعد شوند که مسئولیت خود را بپذیرند.
اگر مشکل بچه ها تکراری است، بعد از فرو کش کردن دعوا، آنها را به کناری بکشید و از آنها بخواهید که برای آن مشکل یک راه حل دائمی پیدا کنند.
برای اینکه فکرهایشان را روی هم بگذارند و برای پیدا کردن راه حل با هم همکاری کنند، معمولاً کافی است آنها را تهدید کنید که اگر چنین نکنند، از چیزی که دوست دارند محروم یا به انجام کاری جریمه خواهند شد. اگر همکاری کردند و راه حلی برای مشکل خود یافتند، آنها را تحسین کنید.
جلسۀ خانوادگی
اگر مشکلات عمده ای وجود دارد که باعث نگرانی شماست و در کل خانواده اختلال ایجاد کرده است، شاید تشکیل یک جلسۀ خانوادگی برای گفت و گو دربارۀ مشکلات به حل آنها کمک کند. اکثر خانواده ها معتقدند که رعایت اصول زیر به برگزاری جلسات خانوادگی کمک می کند.
– ابتدا بر سر مجموعه ای از قوانین توافق کنید: به هم ناسزا نگویید، بر سر هم فریاد نزنید و در حرف هم نپرید.
– مشکل را به شکلی بیان کنید که مورد توافق همه باشد.
– راه حل هایی را که اعضای خانواده پیشنهاد می کنند یادداشت کنید و نظر شخصی خود را دربارۀ آنها به زبان نیاورید.
– دربارۀ هر یک از گزینه ها گفت و گو کنید.
– دربارۀ اجرای راه حل گفت و گو کنید.
برای هر یک از فرزندانتان به خاطر ویژگی های خودش ارزش قائل باشید
هرگاه مادر یا پدری به ویژگی های یکی از فرزندانش بیش از حد افتخار کند، باعث شعله ور شدن آتش حسد در فرزندان دیگرش می شود. همۀ بچه ها و همۀ بزرگسالان می خواهند که به خاطر شخص خودشان مورد علاقه باشند و ارزشمند شمرده شوند.هیچ کس دوست ندارد که در مقایسه با خواهر یا برادرش احساس کند در درجۀ دوم قرار دارد یا برای او ارزش کمتری قائلند.
بسیار اهمیت دارد که به فرزندانمان به خاطر ویژگی های خاص خودشان علاقه داشته باشیم؛ ارزش تفاوت های آنها را بدانیم، اما محبت مان را به شکلی برابر نشان دهیم.
آنچه هر فرزندی می خواهد
بچه ها نیز مانند بزرگسالان می خواهند برای ویژگی های خودشان برایشان ارزش قائل شویم و ویژگی های منحصر به فرد آنها را بشناسیم و قدرشان را بدانیم. از خودتان بپرسید: فرزند من چه ویژگی هایی دارد؟
شاید ویژگی های او را امری طبیعی می دانید، مثلاً شوخ طبع بودن یا توانایی دوست شدن. مهارت های عملی مانند آشپزی، توانایی سازمان دهی، توانایی گوش کردن به درد دل دیگران و دلسوزی برای آنها یا توانایی سرگرم کردن افراد، همه استعدادهایی هستند که باید پرورش یابند تا بخشی از شخصیت کودک را شکل دهند.یک مادر یا پدر خوب به فرزند خودش تصویری ارائه می دهد که نشان دهندۀ ویژگی های منحصر به فرد اوست. وقتی که هر یک از کودکان احساس کند که به خاطر ویژگی های منحصر به فردش ارزشمند محسوب می شود، لزومی نمی بیند که از توانایی های هم شیرهای خود احساس ناراحتی کند یا به آنها رشک بورزد.
منبع:koodakonline.com
روابط خواهر و برادرها نقش مهمی در رفتارهای ضد اجتماعی و اجتماع پسند کودکان و برخی ابعاد شخصیت، هوش و پیشرفت آنان دارد. سازگاری خواهر و برادرها و کنار آمدن انها با یکدیگر، متداولترین نگرانی های والدین است.
کودکان در روابط تنگاتنگ و صمیمی خود با خواهر و برادرها، مهارتهای اجتماعی و شناختی مهمی را کسب می کنند. بسیاری از صاحب نظران معتقدند روابط خواهر و برادرها نقش مهمی در رفتارهای ضد اجتماعی و اجتماع پسند کودکان و برخی ابعاد شخصیت، هوش و پیشرفت آنان دارد. خواهر و برادرها به طور مستقیم(با الگو شدن یا تقویت رفتارهای مناسب یا نامناسب) و به طور غیر مستقیم(با استرس ایجاد کردن برای پدر و مادر که مهارتهای پدر و مادری کردن والدین را تحت الشعاع قرار می دهد) بر رشد یکدیگر تاثیر می گذارند.
عوامل موثر بر روابط خواهر و برادرها
اگر شما دارای دو یا چند فرزند باشید و یا تصمیم داشته باشید که فرزند دوم خود را به دنیا بیاورید، شاید این سوال ذهن تان را به شدت درگیر کند که چه عواملی در ایجاد رابطه مثبت و منفی خواهر و برادرها نقش دارد؛ این دقیقا همان سوالی است که پیرامون آن تحقیقات زیادی هم انجام شده است.
در ادامه به یافته های برخی از این تحقیقات اشاره می کنیم:
وقتی اختلاف سن خواهر و برادرها زیاد(یعنی بیش از چهار سال) است، احتمال مثبت بودن رابطه آنها بیشتر است، اگر چه این یافته گاهی اوقات در مورد پیش دبستانی ها مصداق ندارد. در میان پیش دبستانی ها رابطه ای بین زیاد بودن یا کم بودن اختلاف سن با مثبت و منفی بودن روابط خواهر و برادرها دیده نمی شود. در ضمن وقتی دو فرزند همجنس باشند، رابطه آنها مثبت تر خواهد بود تا وقتی غیر همجنس باشند.
عوامل دیگری که با کیفیت رابطه خواهر و برادرها رابطه دارد، از این قرار است:
– برخورد متفاوت مادر با فرزند کوچکتر، خلق و خوی بچه، کیفیت رابطه زن و مرد، وضعیت سازگاری والدین و نحوه مداخله والدین در اختلافات فرزندان.
– اگر چه اکثر مادرها با فرزندان خود یکسان رفتار نمی کنند ولی این مساله می تواند معلول سطح متفاوت رشد فرزندان باشد. تحقیق دیگری که در همین راستا انجام شده است نشان می دهد که وقتی مادران دو فرزند همسن دارند، تا حد زیادی با آنها یکسان رفتار می کنند.
– نکته مهم دیگر در مورد رفتار متفاوت والدین با فرزندان و تاثیر آنها بر رابطه خواهر و برادری این است که برداشت کودک از این مساله متفاوت است. وقتی مادر با فرزند کوچکتر خود مهربان تر باشد و به او بیشتر پاسخ دهد و کنترل بیشتری بر اعمال او داشته باشد، روابط خواهر و برادرها منفی تر می شود. وقتی کودک برخورد متفاوت والدین را نشان از بی توجهی والدین به او و دوست داشتنی نبودن خودش می داند، اختلاف خواهر و برادرها بیشتر می شود. درحالی که وقتی پدر و مادر با تمام بچه های خود مهربان باشند و به تمام آنها رسیدگی و توجه کنند شدت اختلاف میان خواهر و برادرها کمتر می شود.
– خلق و خوی کودکان اعم از پاسخ دهی هیجانی، میزان تحرک، تکانشی بودن و .. با منفی بودن روابط خواهر و برادرها رابطه دارد. مطالعات نشان داده که خلق و خوی بد فرزند بزرگتر، حال و هوای رابطه خواهر و برادرها را تعیین می کند و روابط را عمدتا پراختلاف می کند، صرفنظر از اینکه خلق و خوی فرزند کوچکتر چگونه بوده است.
بین اختلافات زناشویی و افزایش اختلافات خواهر و برادرها هم رابطه وجود دارد. به عبارت دیگر مشاهده اختلافات والدین باعث افزایش اضطراب شده و برخورد و تنش ارتباطی میان آنها بازی می کنند.
در بسیاری از موارد بچه ها مهارت لازم برای حل اختلافات را ندارند
راهبردهای درمانی خاص
– مداخله در رابطه با کودک
در بسیاری از موارد بچه ها مهارت لازم برای حل اختلافات را ندارند. بنابراین باید این مهارتها را به آنها آموخت. مهارتهای مورد نظر عبارتند از نادیده گرفتن، مذاکره، ابراز مناسب عصبانیت و در صورت جواب ندادن هیچکدام خارج شدن از موقعیت. پدر و مادرها یا باید این مهارتها را در خانه به بچه ها آموزش دهند یا باید آن را تقویت کنند.
وقتی دلیل اختلافات خواهر و برادر این است که هر دو بی حوصله هستند یا امکان بروز فردیت خود را ندارند، پدر و مادر باید برای آنها در بیرون، فعالیت و سرگرمی ایجاد کنند. بچه ها باید بیشتر ساعات روز از هم جدا باشند و پدر و مادر مثلا نباید اصرار کنند بچه بزرگتر با بچه کوچکتربازی کند. همچنین نباید از فرزند بزرگتر خود انتظار داشته باشد دایما مراقب فرزند کوچکتر باشد.
بسیاری از بچه هایی که به خاطر مشکل نساختن با خواهر و برادر خود ، دچار مساله می شوند، مهارتهای تعاملی خوبی دارند بنابراین یکی از محورهای درمان چنین کودکانی این می شود که کاری کنیم که از مهارتهای تعاملی خود بیشتر استفاده کنند و در روابط شان با خواهر و برادرهای خود کمتر رفتار نامناسب انجام بدهند. بهترین راه رسیدن به این هدف نیز استفاده از فنون رفتاری است. یکی از فنون رفتاری همیشه موثر و مناسب، محروم کردن کودک بابت پرخاشگری فیزیکی و کلامی است.
– مداخله در رابطه با والدین
در برخی از خانواده ها، اختلاف فرزندان مظهر اختلافات حاکم بر خانواده است. وقتی زن و شوهر با هم رابطه خوبی ندارند یا مشکلات روانی جدی دارند، قبل از درمان مشکل بچه ها یا حداقل همزمان با درمان مشکل بچه ها، باید مشکلات پدر و مادر را درمان کرد.
یکی از جنبه های مهم درمان مشکلات فرزندان، تغییر انتظارات، نگرشها و باورهای والدین است. عده زیادی از والدین انتظارات غیر واقع بینانه ای از فرزندان خود دارند. آنها از فرزندان خود انتظار دارند اهل مشارکت، کمک کردن و مداخله باشند. این گونه از والدین به سرعت در یکی به دو کردن فرزندان خود مداخله می کنند و در نتیجه ناخواسته جنگ و دعوای بچه ها را تقویت می کنند.. بنابراین این دست والدین باید یاد بگیرند دعواهای غیر جدی بچه ها را نادیده بگیرند و به بچه ها یادبدهند خودشان مسایل را حل کنند.
پدر و مادر همچنین باید رک و پوست کنده به فرزندان خود بگویند از آنها انتظار چه رفتاری را دارند و دوست دارند در خانه چه اصولی رعایت شود. والدین باید بدانند که بچه ها با هم فرق دارند و مساوات به معنای یک شکل برخورد کردن با بچه ها نیست بلکه معنایش این است که باید به فراخور حال و روز هر یک از فرزندان خود برای آنها وقت بگذارد و به آنها توجه کنند و امکانات خانواده را در اختیار او بگذارند.
– مداخلات محیطی
والدین باید بررسی کنند و ببینند که در کدام ساعت و روز و در چه وضعیتهایی بیشتر با هم جنگ و دعوا دارند. در بسیاری از موارد مداخلات ساده ای مانند تجدید نظر در برنامه خانواده مانند برداشتن یک اسباب بازی خاص می تواند دعواها را بخواباند. بچه ها نیز گاه حریم شخصی می خواهند اگر خانواده امکان دارد باید اتاق فرزندان جدا باشد و اگر اتاقها مشترک است بچه ها هر یک باید کمد یا کشوی مجزا داشته باشند تا کسی دست به وسایل دیگری نزند. گذاشتن هر وسیله ای در بیرون از کمد یا کشو، به معنای این است که دیگران اجازه دارند دست به آن وسایل بزنند.
– تغییر دادن پیامدهای رفتار
برخی از پدر و مادرها پاداش و تنبیه گروهی، را روش موثری برای کم کردن اختلاف فرزندان می دانند. برای مثال وقتی بچه ها به جنگ و دعوای خود ادامه می دهند، پدر و مادر همه را محروم می کنند یا سیم تلویزیون را از پریز می کند تا بالاخره بچه ها تصمیم بگیرند می خواهند کدام برنامه را ببینند. در مقابل وقتی بچه ها برای مدتی با هم کنار می آیند و همکاری می کنند، به همه آنها پاداش می دهند و وقتی با هم دعوا می کنند، بدون آنکه بخواهند بدانند چه کسی دعوا را شروع کرده است، همه را از پاداش محروم می کنند.
هر پدر و مادری که با بچه ها سر و کار دارد باید با این روشها آشنا باشد و این روشها را به طور مستمر اجرا کند.
منبع: تبیان