کد مطلب: 421669
انقلاب در خرید حضوری با حذف صف پرداخت پول
بخش دانش و فناوری الف،17 آذر95
شرکت آمازون بزرگترین فروشگاه آنلاین جهان، تعدادی فروشگاه واقعی راه اندازی خواهد کرد که بعد از خرید در آنها مردم نیازی به ایستادن در صف برای پرداخت هزینه خرید از طریق پرداخت پول یا کارت اعتباری ندارند.
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۳:۲۸
علاقمندان پس از حضور در این فروشگاه ها سبدهای خرید خود را از کالاهای مورد نیاز پرمی کنند و به جای ایستادن در صف پرداخت پول، برنامه موبایلی را بارگذاری می کنند که عمل پرداخت پول را انجام می دهد. آنان در زمان ورود به فروشگاه برنامه یاد شده را فعال کرده و گوشی هوشمندشان را در برابر سطحی مشخص شده و سیاه رنگ می گیرند تا هویت خود در زمان خرید را مشخص کنند.
پس از آن کاربر گوشی خود را در جیب گذاشته و خرید را آغاز می کند. اقلامی که کاربر در فروشگاه انتخاب کرده و در سبد خرید خود قرار می دهد به کارت مجازی خرید وی اضافه می شود. اگر خریدار از انتخاب جنس یا کالایی پشیمان شود تنها کافی است آن را سر جای خود قرار دهد تا کالای یاد شده از فهرست اقلام خریداری شده حذف شود.
پس از پایان خرید، افراد تنها کافیست که فروشگاه را ترک کنند. اقلام خریداری شده در فهرست خرید و کارت مجازی فرد علامت زده شده اند و در حساب کاربری فرد در سایت شرکت آمازون ثبت می شوند. رسید خرید به محیط برنامه آمازون فرستاده می شود و از حساب کاربر کسر می شود.
برای ارائه این خدمات از فناوری هایی مانند هوش مصنوعی، آموزش ماشینی و .. استفاده شده و البته آمازون هنوز در مورد جزییات فنی آن توضیحات بیشتری ارائه نداده است.
قرار است اولین فروشگاه از این دست در سیاتل آمازون در اوایل سال 2017 راه اندازی شود. راه اندازی فروشگاه هایی از این دست به معنای حذف برخی مشاغل سنتی مانند منشی و صندوق دار خواهد بود و در صورت استقبال از چنین فروشگاه هایی به علت کاهش هزینه ها می توان انتظار داشت شاهد انقلاب در زمینه راه اندازی و استفاده از فروشگاه های زنجیره ای باشیم.
کلمات کلیدی : دانش و فناوری+ خرید حضوری
نظراتی که به تعمیق و گسترش بحث کمک کنند، پس از مدت کوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت دیگر بینندگان قرار می گیرد. نظرات حاوی توهین، افترا، تهمت و نیش به دیگران منتشر نمی شود.
جام جم سرا: درست است که حرف زدن بر سر پول و بهتر بگویم دعوا کردن بر سر پول روابط عاطفی زوجها را تحتتأثیر قرار میدهد اما بررسی موارد واقعی نشان داده است این زوجها بهطور نامحسوس قبل از اینکه درگیر مسائل مالی شوند، یک مشکل کوچک یا بزرگ عاطفی را از سر گذراندهاند. در واقع میتوان گفت مشکلات ریز و درشتی که در هر زندگی وجود دارد، میتواند باعث اختلافات مالی هم بشود؛ مشکلاتی که حذف آنها لااقل در 3سال اول ازدواج ساده نیست. به همین دلیل باید کاری کرد که مسائل بین زوجین به کلاف سردرگمی به نام مشکلات مالی ختم نشود؛ در سالهای ابتدایی و بحرانی زندگی هر زوج اختلافاتی پیش خواهد آمد.
اما اگر این زوج در مسائل مالیشان شفاف و البته صحیح عمل کرده باشند هیچگاه در دام مشکلات مالی و متعاقب آن طلاق اقتصادی نخواهند افتاد. دعواهای مالی از آن دعواهای خطرناکی است که به سادگی میتواند کار را به جاهای باریک بکشاند؛ بزرگترین آسیبی که این دعواها در روابط زوجین به جا میگذارد بدبینی است. بدبینی از آن دست مشکلاتی است که اثرات مخرب آن خیلی دیر از بین میرود و در موارد زیادی رفع کامل آنها بسیار سخت و به ندرت انجام میشود. اما با وجود ترسناک بودن این مشکل که ممکن است در کمین زندگی مشترک هر زوج هر دو شاغل جوانی باشد، راهکارهایی هم وجود دارد که با عمل کردن به آنها میشود عوارض را به حداقل ممکن رساند و حتی برعکس، این تهدید بزرگ را به فرصتی استثنایی تبدیل کرد .
اعتماد کلید این قفل است
اگر زوجها به هم اعتماد داشته باشند، 90درصد مشکلاتی که ممکن است پیش بیاید خودبهخود حل میشود.
خیلی قبلتر از اینکه حتی فکر ازدواج را بکنید باید یک دوره روی خودتان کار کنید تا نگاهتان به مردی که قرار است با او ازدواج کنید کمی منطقیتر شود |
نبود اعتماد میان زوجها را مهمترین حلقه زنجیره است که خانوادههای نوپا را به دام مشکلات و دعواهای مالی میاندازد؛ اعتمادی که به شیوهای استاندارد باید میان زوجها بهوجود بیاید اما این اعتماد چیزی نیست که یک زوج شب بخوابند و صبح شاهد تولدش باشند. برای رسیدن به یک فضای امن راهکارهای استانداردی هست که باید از آنها پیروی کرد و اینطور که معلوم است یکی از مهمترین گامها برای رسیدن به آن، شروع ماجرای اعتمادسازی است؛ تجربه نشان داده اعتمادسازی باید از سوی مردان شروع شود. دلایل متعددی وجود دارد که باعث میشود زنان در زندگی احساس ناامنی بیشتری بکنند و نگاهشان به آینده بیشتر از مردها توأم با شک و تردید باشد. تجربههای ناخوشایند زنان دیگر، احساس تضییع حقوق قانونی و آسیبپذیری بیشتر زنان از عوامل بهوجود آمدن این احساس است. بنابراین لازم است که آقایان پیشقدم شوند و به همسرانشان به روشی صحیح ثابت کنند که آینده خوب یا بد متعلق به هر دوی آنهاست. زن این حق را دارد که در داشتههای زندگی با همسرش شریک باشد، همانطور که وظیفه دارد در نداشتنها هم کنار همسرش بماند اما این خیلی مهم است که شریک شدن در داشتهها مثل یک هدیه یا حق مسلم به او داده شود و خیلی مهم است که قبل از درخواست به حقش برسد.
اینطور که معلوم است اگر زنان بعد از درخواست یک چیزی به آن برسند در تصوراتشان این ایده شکل میگیرد که من به زور به این حق رسیدم. درحالیکه پیشقدم شدن مردها در شریک کردن زن در امور مالی تأثیر بسیار خوبی روی آنان میگذارد؛ به نام زدن آپارتمان، ماشین و... تنها راه اعتمادسازی نیست. مردها میتوانند به زنانشان ثابت کنند که در مورد مسائل مالی و تصمیمگیری درباره خریدها و سرمایهگذاریها و حتی خرج کردن درآمد ماهانه با هم برابرند. در خانه یک نفر میتواند مدیر مالی باشد اما این مدیر میتواند حس اعتماد را بدون کم و کاست به معاونش بدهد. معاون هم در اینجا زنی است که پا به پای شوهرش کار میکند و در عوض میبیند که همسرش نسبت به او نگاه از بالا به پایین ندارد و در مورد تصمیمگیری برای خرج کردن هر دو با هم مشورت میکنند.
گاوصندوق کوچک
داشتن پساندازهای کوچک خصوصی برای هر یک از زوجین می تواند دردسر ساز باشد.پساندازهایی که کلیت آن باید شفاف باشد اما میشود رقم و ریز آن را خصوصی نگه داشت؛ هر انسانی که کار میکند و درآمد دارد، حق این را دارد که بخشی از آن درآمد را فقط برای خودش داشته باشد. هر یک از زوجین ممکن است احتیاج داشته باشند که بدون اطلاع همسرشان پولی را خرج کنند؛ مثلا به یک دوست یا فامیل پول قرض بدهند یا برای یکی از اعضای خانوادهشان هدیه بگیرند یا حتی به او کمک مالی کنند.
اکثر خانمهای متاهل طبق یک عادت عجیب خودشان را موظف میدانند که به دختران در سن ازدواج مشاورههای عجیب و غریب بدهند. این مشاورهها هم معمولا حول مشکلات زندگی مشترک خودشان است و بس. اتفاقا یکی از موارد مهم آن هم مسائل مالی است |
برای رفع صحیح این مسائل است که زوجها باید یک گاوصندوق کوچــــــک خصوصی داشته باشند. البته هر دو از وجود چنین پساندازی اطلاع داشته باشند و حتی از این منبع کوچک هم بهموقع برای اعتمادسازی استفاده کنند.
خانمها بخوانند
خیلی قبلتر از اینکه حتی فکر ازدواج را بکنید باید یک دوره روی خودتان کار کنید تا نگاهتان به مردی که قرار است با او ازدواج کنید کمی منطقیتر شود. اکثر خانمهای متاهل طبق یک عادت عجیب خودشان را موظف میدانند که به دختران در سن ازدواج مشاورههای عجیب و غریب بدهند. این مشاورهها هم معمولا حول مشکلات زندگی مشترک خودشان است و بس. اتفاقا یکی از موارد مهم آن هم مسائل مالی است؛ نصیحتهایی مثل «حقوقت را توی خانه خرج نکن»، «شوهرت را با پول خرج کردن تنبل نکن»، «پولهایت را برای خودت نگهدار» و هزار نصیحت دیگر که باید آنها را فراموش کنید. ضمنا غیر از نصیحتهای عمه و خاله یک باور دیگر هم هست که باعث میشود خانمها در دام نقزدن مالی بیفتند. باوری که به آنها میگوید تو به این مرد تکیه کردهای و در نتیجه او موظف است همه مسائل را برای تو حل کند.
با خودمان روراست باشیم، مردی که با وجود مشکلات روزگار ما تصمیم به ازدواج گرفته و با شجاعت این کار را کرده، همان مردی است که میشود به او تکیه کرد. پس با تنها گذاشتنش در مشکلات مالی این تکیهگاه را برای خودمان به آوار تبدیل نکنیم .(تبیان)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوما به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
جام جم سرا: درست است که حرف زدن بر سر پول و بهتر بگویم دعوا کردن بر سر پول روابط عاطفی زوجها را تحتتأثیر قرار میدهد اما بررسی موارد واقعی نشان داده است این زوجها بهطور نامحسوس قبل از اینکه درگیر مسائل مالی شوند، یک مشکل کوچک یا بزرگ عاطفی را از سر گذراندهاند. در واقع میتوان گفت مشکلات ریز و درشتی که در هر زندگی وجود دارد، میتواند باعث اختلافات مالی هم بشود؛ مشکلاتی که حذف آنها لااقل در 3سال اول ازدواج ساده نیست. به همین دلیل باید کاری کرد که مسائل بین زوجین به کلاف سردرگمی به نام مشکلات مالی ختم نشود؛ در سالهای ابتدایی و بحرانی زندگی هر زوج اختلافاتی پیش خواهد آمد.
اما اگر این زوج در مسائل مالیشان شفاف و البته صحیح عمل کرده باشند هیچگاه در دام مشکلات مالی و متعاقب آن طلاق اقتصادی نخواهند افتاد. دعواهای مالی از آن دعواهای خطرناکی است که به سادگی میتواند کار را به جاهای باریک بکشاند؛ بزرگترین آسیبی که این دعواها در روابط زوجین به جا میگذارد بدبینی است. بدبینی از آن دست مشکلاتی است که اثرات مخرب آن خیلی دیر از بین میرود و در موارد زیادی رفع کامل آنها بسیار سخت و به ندرت انجام میشود. اما با وجود ترسناک بودن این مشکل که ممکن است در کمین زندگی مشترک هر زوج هر دو شاغل جوانی باشد، راهکارهایی هم وجود دارد که با عمل کردن به آنها میشود عوارض را به حداقل ممکن رساند و حتی برعکس، این تهدید بزرگ را به فرصتی استثنایی تبدیل کرد .
اعتماد کلید این قفل است
اگر زوجها به هم اعتماد داشته باشند، 90درصد مشکلاتی که ممکن است پیش بیاید خودبهخود حل میشود.
خیلی قبلتر از اینکه حتی فکر ازدواج را بکنید باید یک دوره روی خودتان کار کنید تا نگاهتان به مردی که قرار است با او ازدواج کنید کمی منطقیتر شود |
نبود اعتماد میان زوجها را مهمترین حلقه زنجیره است که خانوادههای نوپا را به دام مشکلات و دعواهای مالی میاندازد؛ اعتمادی که به شیوهای استاندارد باید میان زوجها بهوجود بیاید اما این اعتماد چیزی نیست که یک زوج شب بخوابند و صبح شاهد تولدش باشند. برای رسیدن به یک فضای امن راهکارهای استانداردی هست که باید از آنها پیروی کرد و اینطور که معلوم است یکی از مهمترین گامها برای رسیدن به آن، شروع ماجرای اعتمادسازی است؛ تجربه نشان داده اعتمادسازی باید از سوی مردان شروع شود. دلایل متعددی وجود دارد که باعث میشود زنان در زندگی احساس ناامنی بیشتری بکنند و نگاهشان به آینده بیشتر از مردها توأم با شک و تردید باشد. تجربههای ناخوشایند زنان دیگر، احساس تضییع حقوق قانونی و آسیبپذیری بیشتر زنان از عوامل بهوجود آمدن این احساس است. بنابراین لازم است که آقایان پیشقدم شوند و به همسرانشان به روشی صحیح ثابت کنند که آینده خوب یا بد متعلق به هر دوی آنهاست. زن این حق را دارد که در داشتههای زندگی با همسرش شریک باشد، همانطور که وظیفه دارد در نداشتنها هم کنار همسرش بماند اما این خیلی مهم است که شریک شدن در داشتهها مثل یک هدیه یا حق مسلم به او داده شود و خیلی مهم است که قبل از درخواست به حقش برسد.
اینطور که معلوم است اگر زنان بعد از درخواست یک چیزی به آن برسند در تصوراتشان این ایده شکل میگیرد که من به زور به این حق رسیدم. درحالیکه پیشقدم شدن مردها در شریک کردن زن در امور مالی تأثیر بسیار خوبی روی آنان میگذارد؛ به نام زدن آپارتمان، ماشین و... تنها راه اعتمادسازی نیست. مردها میتوانند به زنانشان ثابت کنند که در مورد مسائل مالی و تصمیمگیری درباره خریدها و سرمایهگذاریها و حتی خرج کردن درآمد ماهانه با هم برابرند. در خانه یک نفر میتواند مدیر مالی باشد اما این مدیر میتواند حس اعتماد را بدون کم و کاست به معاونش بدهد. معاون هم در اینجا زنی است که پا به پای شوهرش کار میکند و در عوض میبیند که همسرش نسبت به او نگاه از بالا به پایین ندارد و در مورد تصمیمگیری برای خرج کردن هر دو با هم مشورت میکنند.
گاوصندوق کوچک
داشتن پساندازهای کوچک خصوصی برای هر یک از زوجین می تواند دردسر ساز باشد.پساندازهایی که کلیت آن باید شفاف باشد اما میشود رقم و ریز آن را خصوصی نگه داشت؛ هر انسانی که کار میکند و درآمد دارد، حق این را دارد که بخشی از آن درآمد را فقط برای خودش داشته باشد. هر یک از زوجین ممکن است احتیاج داشته باشند که بدون اطلاع همسرشان پولی را خرج کنند؛ مثلا به یک دوست یا فامیل پول قرض بدهند یا برای یکی از اعضای خانوادهشان هدیه بگیرند یا حتی به او کمک مالی کنند.
اکثر خانمهای متاهل طبق یک عادت عجیب خودشان را موظف میدانند که به دختران در سن ازدواج مشاورههای عجیب و غریب بدهند. این مشاورهها هم معمولا حول مشکلات زندگی مشترک خودشان است و بس. اتفاقا یکی از موارد مهم آن هم مسائل مالی است |
برای رفع صحیح این مسائل است که زوجها باید یک گاوصندوق کوچــــــک خصوصی داشته باشند. البته هر دو از وجود چنین پساندازی اطلاع داشته باشند و حتی از این منبع کوچک هم بهموقع برای اعتمادسازی استفاده کنند.
خانمها بخوانند
خیلی قبلتر از اینکه حتی فکر ازدواج را بکنید باید یک دوره روی خودتان کار کنید تا نگاهتان به مردی که قرار است با او ازدواج کنید کمی منطقیتر شود. اکثر خانمهای متاهل طبق یک عادت عجیب خودشان را موظف میدانند که به دختران در سن ازدواج مشاورههای عجیب و غریب بدهند. این مشاورهها هم معمولا حول مشکلات زندگی مشترک خودشان است و بس. اتفاقا یکی از موارد مهم آن هم مسائل مالی است؛ نصیحتهایی مثل «حقوقت را توی خانه خرج نکن»، «شوهرت را با پول خرج کردن تنبل نکن»، «پولهایت را برای خودت نگهدار» و هزار نصیحت دیگر که باید آنها را فراموش کنید. ضمنا غیر از نصیحتهای عمه و خاله یک باور دیگر هم هست که باعث میشود خانمها در دام نقزدن مالی بیفتند. باوری که به آنها میگوید تو به این مرد تکیه کردهای و در نتیجه او موظف است همه مسائل را برای تو حل کند.
با خودمان روراست باشیم، مردی که با وجود مشکلات روزگار ما تصمیم به ازدواج گرفته و با شجاعت این کار را کرده، همان مردی است که میشود به او تکیه کرد. پس با تنها گذاشتنش در مشکلات مالی این تکیهگاه را برای خودمان به آوار تبدیل نکنیم .(تبیان)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوما به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
جام جم سرا: یا میشود کمی بیشتر پول خرج کرد و به استخری اسم و رسم دار رفت و در محیطی معقول بیآن که پاشنه پای این و آن در استخر به سرت کوبیده شود و انگشت کنار دستیات که آرامآرام کرال پشت میرود، در چشمت برود، در آب دمی عضلات را شل کرد و کوفتگیها را زدود و اسمش را گذاشت شنا یا نه، میشود خیلی زیاد پول خرج کرد و مثل یک پادشاه که همه خدم و حشم دست به سینه او هستند و آماده ارائه خدمات، از امکاناتی که به ذهن مردم عادی خطور نمیکند، بهره برد و در استخری رویایی تن به آب زد و اسمش را گذاشت شنا.
دنیای این آدمها آنقدر با هم فرق دارد که یکی به شب میماند و یکی به روز، وجه تمایزشان هم در داشتن یا نداشتن پول یا میزان اموالشان است که یکی را از شنا و رفتن به استخر محروم میکند، یکی را به استخرهای معمولی میکشاند و یکی را به استخرهایی که هم فال است و هم تماشا روانه میکند.
در تهران میشود همه چیز پیدا کرد، از پایینترین چیزها تا اشرافیترین و مجللترین آنها را. در این شهر استخرهایی وجود دارد که فقط با کارت عضویت میشود واردش شد که دریافت این کارت عضویت چند میلیون تومان هزینه دارد.
پس ما هم نتوانستیم وارد این استخرها شویم و بسنده کردیم به سایت اینترنتی آنها که عکسهای وسوسهکنندهای در گالری عکسش داشت و البته خدماتی ویژه و متمایز.
استخر در ذهن ما فضایی با ابعاد مشخص و پوشیده با کاشیهای رنگی است که در دو قسمت کم عمق و عمیقش میشود راه رفت و شنا کرد، اما استخرهای لوکس این تصویر پیش ساخته را به هم میریزند. آبی که در این استخرها در جریان است نه آن آب کدر و پر کلر آشنا، که آبی غنی شده با اکسیژن فعال است که سیستمی هوشمند در هر ثانیه و در هر 24 ساعت شبانه روز، وضع فیزیکی و شیمیایی آب را کنترل و اصلاح میکند و چون ضدعفونی و تصفیه آب حتی یک ثانیه نیز وقفه ندارد و محیط، به سیستم کنترل دما و رطوبت مجهز است نه بوی کلر در فضا میپیچد و آدمها را به سرفه میاندازد و نه آب کدر و کثیف میشود.
غوطهخوردن در چنین آب پاکیزه و زلال که شفافیتش در حد آب استخرهای المپیک است، با یک سورپرایز نیز همراه است و آن نوازش دادن گوش شناگران ثروتمند با موسیقی زیر آب است، یک موسیقی با کیفیت عالی و وضوح بالا. در استخرهای لوکس تهران، باران هم میبارد که محصول سیستم طراحی باران است و برای تداعی حس خوب برخورد قطرات باران با سطح آب در شناگران طراحی شده است.
اینها خدمات استخرهای استاتیک (استخرهای ایستا) است که به پای استخرهای دینامیک (پویا و در حرکت) نمیرسد. در استخرهای دینامیک، در زیر آب تردمیلهایی تعبیهشده که وظیفهاش وارد آوردن فشار معکوس به شناگران است که هدفش تقویت عضلات بویژه عضلات کمر است و نتیجهاش رفع خستگی از بدن و رفع کوفتگیهای مانده در ماهیچههاست.
سونای 4 فصل
استخرهای معمولی دو انتخاب بیشتر پیش پای مردم نمیگذارند؛ رفتن در سونای خشک با گرمای خفهکننده یا رفتن به سونای بخار با رطوبت پر آزار، اما استخرهای لوکس، مشتریان ثروتمند خود را بر سر دو راهی نمیگذارند بلکه به آنها حق انتخاب میدهند که سونای ساناریوم را انتخاب کنند یا بخار یا هربال یا هیلاریوم را. سونای ساناریوم، سونای پیش گرم است، ترکیبی از سونای خشک و بخار که بدن را آرامآرام گرم و سیستم تنفسی را مهیای فعالیتهای بعدی میکند. سونای هربال نیز یک حمام گیاهی است که شبیه سونای خشک است، اما نه به خشکی آن بلکه تا 20 درصد رطوبت دارد و حس آزاردهنده آن را میگیرد. گیاهی بودن این سونا نیز به این علت است که روغنهای معطر گیاهی از اکالیپتوس و نعناع گرفته تا لیمو و پرتغال بدون وقفه در آن منتشر میشود.
سونای هیلاریوم نیز یک سونای معتدل است یعنی به اندازه سونای هربال گرم نیست در حالی که رطوبتش از آن بیشتر است. در سونای هیلاریوم از تاثیرات نور رنگی بر سیستم عصبی نیز استفاده میشود تا افراد به آرامش بیشتری برسند که به اعتقاد ما این معجزه داشتن ثروت برای آدمهایی است که براحتی کسب درآمد میکنند و برایشان آسان است برای عضویت سه ماهه در این مجموعههای اشرافی نزدیک دو میلیون تومان، برای عضویت شش ماهه حدود چهار میلیون تومان و برای عضویت یکساله 11 میلیون تومان بپردازند.
بفرمایید ماساژ
خسته و کوفته از فعالیتهای روزانه، کلافه از درگیریهای عصبی با ماهیچههای سفت شده و اندامهای پر درد؛ اینها جان میدهد برای ماساژ. بعضی آدمها با این همه خستگی میخزند میان رختخواب و به امید بهترشدن تا صبح، شب را میگذرانند، بعضی هم خودشان دست به کار میشوند و زیر دوش آب گرم شروع میکنند به ماساژ دادن نقطه پر درد بدن، اما آنهایی که زندگی اشرافی دارند و پول برایشان چرک کف دست است، میروند زیر دست ماساژورهای حرفهای که فشار انگشتانشان معجزه میکند. ماساژ کره گیاهی، ماساژ شیر و عسل، ماساژ سنتی تایلند، ماساژ سوئدی و روسی، ماساژ کمپرس گیاهی تای، ماساژ روغن و حوله داغ، ماساژ شمع، ماساژ سنگ داغ، دیپ تیشو، هربال و مادر هود؛ ماساژورهایی با این چند روش از 30 دقیقه تا یک ساعت، اعضای بدن مشتریان را ماساژ میدهند و از 60 تا حدود 200 هزار تومان دریافت میکنند.
ماساژ دست و پا و لیفت دور چشم همراه با خدمات مراقبت از اندامها نیز در استخرهای لوکس و گران پایتخت ارائه میشود؛ خدماتی مثل مراقبت از پا با دو روش پرمیوم (ترمیم و اصلاح پوست کف پا بدون استفاده از پارافین) و پرفکت (ترمیم، اصلاح و لطیفسازی پوست کف پا با استفاده از پارافین) که از 120 تا 140 هزار تومان قیمت دارد.
کسانی که به این استخرها میروند مجبور نیستند مثل مشتریان عادی استخرهای معمولی برای استفاده از جکوزی صف بکشند و بیفاصله به هم بچسبند، بلکه در این استخرها برای همه به اندازه کافی جا هست. جکوزیهای این مجموعهها به جتهای هیدرو ماساژ مجهز است که همه عضلات بدن را هدف میگیرد و آب پرفشار را به آنها میکوبد و به این روش ماهیچههای خسته را ماساژ میدهد. برای این مشتریان خاص، آبشار آب سرد و آبشار رنگ نیز طراحیشده تا آمدنشان به استخر هممعنی باشد با داشتن یک روز خوب و پرخاطره که آدمهای زیادی از تجربهکردن آن محرومند.
شهرهایی که در حسرت استخر ماندهاند
اگر برای ساکنان کلانشهرها، وجود استخر در نزدیکی محل زندگیشان یک پدیده عادی و طبیعی است، برخی شهرهای ایران از همین امکانات به ظاهر ساده هم محروم هستند.
چندی قبل، فرماندار شهرستان بشرویه عنوان کرد که نبود استخر سرپوشیده در این شهرستان از جمله مشکلات پیشروی این منطقه است.
پیشتر هم نایب رئیس شورای شهر هندیجان خبر داده بود که این شهر با جمعیت 38 هزار نفر، فاقد استخر است.
همچنین شهرستانهای طارم، ممسنی، ارسنجان، میاندرود، مرند، گتوند، فاروج و بسیاری از شهرهای کوچک هم از دیگر مناطق کشور است که در اغلب این شهرها یا اصلا استخری وجود ندارد یا استخرهای در حال تاسیس آنها به دلیل کمبود اعتبار، خاک میخورد.
نبود استخر در برخی شهرهای کشور موجب شده که مردم برای شنا و آب تنی به رودخانهها و چشمهها بروند.
جدای از این که شنا در برخی رودخانهها، خطرات زیستمحیطی متعددی را در پی دارد، شنا در رودخانهها خطر غرقشدن شناگر را افزایش میدهد.
مثلا در همین شهر هندیجان که به آن اشاره شد، شنای مردم در رودخانه زهره در این منطقه تاکنون به مرگ شهروندان هم منجر شده است؛ در حالی که اگر استخر سرپوشیده و مجهزی در شهرهای کوچک کشور وجود داشته باشد، شهروندان علاقهمند به شنا میتوانند از این استخرها به جای رفتن به رودخانهها استفاده کنند.
تکمیلنشدن استخرهای نیمهکاره در برخی شهرها هم یکی دیگر از مشکلات این حوزه است. یعنی در شرایطی که میتوان با اعتبار کافی، این طرحهای دولتی بر زمین مانده را احیا کرد ولی هم اکنون برخی استخرها در شهرهای مختلف کشور، نیمهکاره رها شدهاند.
اگر از مشکلات تاسیس استخرهای دولتی در شهرهای فاقد استخر بگذریم، فرآیند جذب سرمایهگذار خصوصی برای تاسیس استخر در اینگونه شهرها هم جای بحث دارد.
به بیان دیگر، در شرایطی که میتوان با تشویق سرمایهگذار خصوصی و اعطای تسهیلات به آنها، به تاسیس استخر در شهرهای کم جمعیت کشور، کمک کرد ولی حمایت چندانی از سرمایهگذار خصوصی هم به عمل نمیآید.
مجموع این مشکلات در شهرهای فاقد استخر موجب شده است که ورزش شنا به عنوان یک ورزش قهرمانی و مدالآور، جایگاه چندانی در این مناطق نداشته باشد و عملا این ورزش در کشور ما از ظرفیت و استعدادهای ساکنان شهرستانهای کم جمعیت، بینصیب باقی بماند.(مریم خباز / گروه جامعه)
جام جم سرا: اگر قرار باشد ماشینتان را بفروشید، دنبال میز ناهارخوری تروتمیز با قیمت مناسب باشید، بخواهید گیتارتان را با سهتار تعویض کنید و یا حتی چند گلدان گل و یکی دو پرنده داشته باشید میتوانید آنها را به سمساری مجازی ببرید و بهراحتی آن را بفروشید. کار چندان سختی هم نیست. فقط باید یکی، دو عکس مناسب از جنس دست دومتان بگیرید، قیمت فروش و مشخصات جنس را بنویسید و آگهی آن را روی سمساریهای مجازی که کم هم نیستند، منتشر کنید. حتما مشتریهای آنلاین بهزودی خریدار کالای شما خواهند شد.
خرید و فروش اجناس دست دوم آن هم از طریق سایتهای اینترنتی مدتهاست که رواج پیدا کرده است و از بین سایتهای بسیار زیاد، برخی از آنها مانند «دیوار»، «شیپور» و «همینا» از جمله سایتهای معروف و شناختهشده هستند. سایتهایی که نرمافزار نصب روی گوشی تلفن همراه را هم به امکانات و قابلیتهای خود افزودهاند. با این امکان، انگار یک سمساری آنلاین همیشه در جیب کاربران است تا هر کالایی را که میخواهند در لحظه ببینند، انتخاب کنند، تماس بگیرند و خرید کنند.
از شیر مرغ تا جان آدمیزاد
سمساریها کالاهای خاصی را میفروشند. میز، مبل، فرش، یخچال، گاز، موکت و نهایتا برخی کالاهای جزیی و کلی از مهمترین کالاهایی است که در سمساریها میتوان دید. کمتر کسی شاید برای خرید یک دست فنجان و یا یک قندان به سمساری سر میزند. برخی کالاها هم که جایشان قطعا در سمساری نیست، مانند انواع پوشاک، وسایل ورزشی کهنه و یا انواع دکوری. اما در سمساریهای مجازی همه نوع کالایی عرضه میشود.
دیوار یکی از معروفترین این سایتهاست. وارد سایت که میشوید حداقل 9مورد دستهبندی کالایی وجود دارد. از خرید و فروش و اجاره آپارتمان ویلا گرفته تا لوازم منزل که این لوازم شامل ریزترین و درشتترین کالاهای موجود در خانه میشود. وسایل شخصی از ساعت و عروسک گرفته تا ادکلن و انواع زیورآلات و انواع اسباببازی. لوازم ریز و درشت برقی دیگر کالاهای سایت است.
دستهبندی دیگر سرگرمی و فراغت است که در آن از انواع مرغ عشق و قناری تا انواع گربه، انواع صفحه شطرنج تا میز بیلیارد، رادیو و انواع کتاب و صفحات موسیقی دیده میشود. خریدوفروش خودرو هم بخش دیگر است.
نقدکردن داشتهها یا خانه تکانی موردی
آنچه در اکثر این سایتها جالبتوجه است وجود ردههای قیمتی بسیار متعدد و متنوع است. همه نوع کالایی در سایت وجود دارد. از سرویس چوب استیلی که 10میلیونقیمت دارد تا قندانی که 12هزارتومان قیمت خورده یا دکوری گچی کمارزشی که جای قیمت آن کلمه «توافقی» درج شده است.
در یکی دیگر از سایتها، آگهی فروش انواع سیدی دیده میشود. سری کامل قهوهتلخ 50هزارتومان، فیلم سینمایی هزارو500تومان، سیدی سفرهآرایی دوهزارو500تومان. جاشمعی 15هزارتومان، تابلوی دعا 10هزارتومان و... موارد اینچنینی زمانی که وارد فهرست فروش میشود بیشتر این سوال را ایجاد میکند که آگهیدهنده بیشتر درصدد کسب درآمد است یا تمایل دارد اثاث اضافه خود را از خانه خارج کند و حالا که اینترنت این فرصت رایگان را در اختیارش گذاشته پس بهتر که از این خانهتکانی پولی هم کسب کند، هرچند بسیار اندک.
به قیمت بفروشید و به قیمت بخرید
در سایتهای مجازی مشتریان میتوانند در یک زمان کوتاه و بدون صرف هیچ هزینهای و بدون حضور واسطهای جنس خود را در اختیار مصرفکنندگان قرار دهند و آن را به قیمت بفروشند. این موضوعی است که در ورودی یکی از سایتهای مجازی خرید و فروش اجناس نوشته است.
سمساریها اصولا جنس شما را نصف قیمت میخرند و اجناس را با دوبرابر قیمت خریداریشده به خریدار میفروشند. در این میان یکی فروشنده کالا ضرر کرده و دیگری خریدار، اما کسی که این وسط سود برده سمسار است. این سایت جایی است که شما کالای خود را به قیمت میفروشید و میخرید.
یکی دیگر از مزایای خرید و فروش این سایتها این است که فروشندگان میتوانند کالاهایی را به پول تبدیل کنند که در سمساریهای واقعی این امکان وجود ندارد. مانند فروش یک قندان بلور به قیمت 12هزارتومان، فروش ششعدد استکان بلور به قیمت 10هزارتومان. فروش لباس سرهمی نوزاد با قیمت ششهزارتومان. ست کیف و کفش صورتی با قیمت 60هزارتومان. کتوشلوار دامادی با قیمت 200هزارتومان.
سایتهایی رایگان و بدون مسوولیت
اگر فروشنده اجناس دستدوم باشید باید عضو سایت شوید. نام کاربری و کلمه عبور بگیرید و هر تعداد کالایی که برای فروش دارید را عرضه کنید. اما اگر خریدار اجناس دستدوم هستید فقط کافی است وارد سایت شوید. کالاها دستهبندیشده در اختیار شماست. از خانه گرفته تا ویلا از ماشین گرفته تا گلدان گل و ماهی و انواع پرنده و حتی لوازم آرایشی و بهداشتی و انواع پوشاک نو و دستدوم.
کالا را که انتخاب کنید، فقط باید روی لینک کلیک کنید. مشخصات بیشتر با عکس محصول و شماره تماس فروشنده وجود دارد. تا اینجای کار سایت همراه شماست و از مرحله خرید به بعد، تمام مسوولیت کار با خریدار است و سایت هیچ مسوولیتی در این قبال ندارد. برای همین است که در پای هر آگهی فروش این سایتها هشداری وجود دارد مبنی بر اینکه «پیش از انجام معامله از صحت کالا یا خدمات ارایهشده، بهصورت حضوری مطمئن شوید. این سایت هیچگونه منفعت و مسوولیتی در قبال معامله شما ندارد.»
این سایتها نه مسوولیتی در قبال خریدوفروش کاربران دارند و نه منفعتی. عضویت در این سایتها رایگان است. نه هنگام عضویت حق عضویت گرفته میشود و نه در هنگام معامله. این سایتها تنها کانالی برای معامله هستند. اما نکته جالبتر این است در این سایتها آگهیهای تبلیغاتی هم وجود ندارد که بتوان گفت منبع درآمدی سایت است. موضوعی که وجود دارد این است که این سمساریهای مجازی توسط فردی یا تیمی راهاندازی شده و کاربرمحور هستند و هیچ نظارتی بر آن نمیشود که نیازی به صرف هزینه باشد. اما از طرف دیگر در زمان خرید باکسی در انتهای صفحه خرید باز میشود که کاربران میتوانند از آگهی شکایت کنند.
بدون تردید باید مرجعی برای رسیدگی به این شکایت وجود داشته باشد که این امر نیازمند صرف هزینه است و سایت باید منبع درآمدی داشته باشد. بر این اساس یا قراردادن باکس مربوط به درج شکایات تنها جنبه صوری دارد یا اینکه این سایتها فعلا به صورت رایگان در حال فعالیت هستند تا با جذب تعداد کاربران بیشتر، خدمات خود را پولی کنند.(شرق)
بسیاری از نیازهای انسان با ازدواج پاسخ داده میشود و در برخی موارد به خصوص برای پاسخ به نیازهای عاطفی و جنسی تنها راه حل منطقی ازدواج است، اما متأسفانه برخی افراد برای فرار از مشکلاتی چون رهایی از بداخلاقی والدین، خلاصی از تنگناهای مالی و... بدون توجه به معیارهای اساسی انتخاب همسر، ندیده و نشناخته، با فردی ازدواج میکنند که بتواند آن خلاء و کمبود را پوشش دهد. «۷ روز زندگی» داستان ازدواج دختری را روایت میکند که تنها برای فرار از مشکلات اقتصادی با مردی ازدواج میکند...
یک دوست قدیمی
بلند بلند گریه میکند. زمان میبرد تا کمی آرام شود. چند لحظه سکوت میکند و بعد با صدایی آهسته میگوید: نریمان را از بچگی میشناختم. دوست و همکار پدرم بود. هر دو کارگر ساختمانی بودند.
دست تقدیر اما سرنوشت متفاوتی برای آنها رقم زد. پدرم بر اثر سهل انگاری از بالای داربست افتاد پایین و به خاطر کمردرد شدید خانه نشین شد. نریمان به سراغ ساختمان سازی رفت و با قرض و قوله، خرید زمین و ساخت خانههای کوچک را شروع کرد. خیلی زود کارش رونق گرفت و صاحب خانه و زندگی شد. با این حال مرد با محبتی بود که دوست قدیمیاش را فراموش نکرد. خیلی وقتها میدیدم یواشکی زیر تشک پدر پول میگذارد.
اگر کمکهای نریمان نبود، هیچ کدام از ما نمیتوانستیم به مدرسه برویم. دیپلم را با معدل بالا گرفتم اما پدر گفت حتی اگر دانشگاه دولتی هم قبول شوم، باز هزینه رفت و آمد و خودکار و کاغذ را ندارد که بدهد. وقتی هم گفتم کار میکنم و خرج تحصیلم را میدهم، مادر چشم غره رفت که یعنی «چه غلطها، بشین خانه و خیاطی کن تا هم کمک خرجی باشد و هم گیر گرگهای بیرون نیفتی.» این طوری شد که قید درس را زدم و سرم را با خیاطی، آشپزی و نگهداری از خواهر و برادرها گرم کردم.
خواستهای که صدای پدرم را درآورد!
یک شب نریمان آمد خانه و مثل همیشه از خاطرههای قدیمیاش با پدر تعریف کرد. بر خلاف همیشه که بعد از شام، بلند میشد تا دیر وقت نشست. با پدر تنهایشان گذاشتیم. هنوز چشمهایم گرم نشده بود که صدای داد و فریاد پدر را شنیدم: «خجالت نمیکشی؟ اون هم سن بچه توئه.»
نریمان سعی میکرد پدر را آرام کند، اما فایدهای نداشت. مادر بلند شد و گوش تیز کرد. من خودم را به خواب زدم. بعد صدای پای نریمان آمد که دور شد و در حیاط را بست. پدر هنوز داشت ناسزا میگفت.
مادر رفت کنارش و پرسید: «چی شده؟» پدرم با غیظ گفت: «خجالت نمیکشه. از مینا خواستگاری میکنه.» آن شب و شبهای دیگر خوابم نبرد.
یک تصمیم اشتباه
اول فکر کردم چطور عمو نریمان چنین حرفی زده است و بعد خودم را دلداری دادم که تنهایی، مرد بیچاره را به اینجا رسانده؛ آخر میگفت زن و بچههایش ایران نیستند. بعد کم کم به این فکر افتادم که مگر همیشه دلم نمیخواست از این وضعیت رها شوم؟
دو راه بیشتر نداشتم. یا باید به ازدواج با پسری رضایت میدادم که وضع مالیاش شبیه خودمان باشد یا باید زن آدم مسنی میشدم که وضع مالی خوبی داشته باشد. خب چه کسی بهتر از نریمان که مرد خوب و مهربانی بود و ثروتی هم داشت.
یکی دو هفته که گذشت، مطمئن شدم اشتباه نمیکنم. میدانستم واکنش پدرم چه خواهد بود اما آن قدر پافشاری کردم که راضی شد. بعد از سه ماه گفت به نریمان زنگ زده بیاید. آن شب حساب کردم ۴۵ سال از من بزرگتر است اما چه فرقی میکرد. اخمهای پدر هم با دیدن سرویس طلایی که در دستهای نریمان بود، باز شد.
چند طاقه پارچه ابریشمی، گل و کیک و میوه و سنگینترین انگشتری که تا آن روز دیده بودم. مهرم شد ۵۰۰ سکه و قرار شد که بعد از آزمایش خون به محضر برویم و بعد هم چند دست لباسم را بردارم و بیسر وصدا به خانه شوهر بروم.
روزهای خوب یک زندگی
اخلاق نریمان خوب بود. برای خوشحالی من از هیچ کمکی دریغ نمیکرد. خانه باصفایی داشت و من موقع باز کردن در فریزر، دست و دلم برای برداشتن گوشت و مرغ نمیلرزید. حواسش به پدر و مادرم هم بود. هفتهای یک بار به بازار میرفتیم و کمی وسایل و خوردنی برای پدر و مادر و خواهر و برادرهایم میخرید و بعد از دیدن شادی آنها، شاد میشد، ولی این آرامش خیلی طول نکشید.
و روزهای سخت...
یک روز در خانه را زدند. از پشت آیفون دو مرد و یک زن جوان را دیدم. پرسیدم: «شما؟» گفتند: «بچههای نریمان هستیم.» بند دلم پاره شد. سر شوهرم داد کشیدم: «مگه نگفتی زن و بچههایت ایران نیستن؟» آرام گفت سال هاست از زن و بچههایش جدا زندگی میکند. آنها بیآزارند و کاری به کارم ندارند.
گفت به پدرم این طور گفته است تا با ازدواجمان موافقت کند و اینکه الان زندگیمان هیچ تغییری نکرده است و باید طوری رفتار کنم انگار نه انگار آنها را دیدم! ولی چند روز بعد باز همان سه نفر آمدند و گفتند باید شرم را از زندگی پدرشان کم کنم.
اوایل اهمیتی نمیدادم، اما آزار و اذیتها شروع شد. یک روز جلوی همسایهها آبروریزی کردند و روز بعد رفتند در خانه پدرم داد و بیداد کردند. خلاصه عاصیام کردند. نریمان هم از پسشان برنمی آمد. یعنی وقتی نریمان سکته کرد و افتاد گوشه خانه، بچههایش روزگارم را سیاه کردند. بچههای نریمان میگویند مهر من حق ارث آن هاست و نمیگذارند پدرشان چنین پولی به من بدهد. از همه جا مانده و درمانده شدم و جوانیام را باختهام! (خراسان)
جدیدترین مدل کیف پول زنانه و دخترانه چرم , کیف دست دوز و شیک
جدیدترین مدل کیف پول زنانه و دخترانه چرم , کیف دست دوز و شیک در طرح های جالب
جدیدترین مدل کیف پول , مدل کیف پول دخترانه و زنانه در رنگ ها و طرح های متنوع
جدیدترین مدل کیف پول زنانه و دخترانه چرم , کیف دست دوز و شیک
جدیدترین مدل کیف پول زنانه و دخترانه چرم , کیف دست دوز و شیک
جدیدترین طرح کیف پول زنانه و دخترانه چرم , کیف دست دوز و شیک
جدیدترین مدل کیف پول , مدل کیف پول دخترانه و زنانه در رنگ ها و طرح های متنوع
جدیدترین مدل کیف پول زنانه و دخترانه چرم , کیف دست دوز و شیک
جدیدترین مدل کیف پول , مدل کیف پول دخترانه و زنانه در رنگ ها و طرح های متنوع
جدیدترین “مدل کیف پول” , مدل کیف پول دخترانه و زنانه در رنگ ها و طرح های متنوع
جدیدترین مدل کیف پول , مدل کیف پول دخترانه و زنانه در رنگ ها و طرح های متنوع
جدیدترین مدل کیف پول , مدل کیف پول دخترانه و زنانه در رنگ ها و طرح های متنوع
وبسایت بازده: اتوماسیون بازاریابی چیست؟ وقتی صحبت از رشد بازاریابی دیجیتال است، ضروری است که از نفوذ اتوماسیون بازاریابی استفاده کنید و یک استراتژی مستحکم برای بهینهسازی سفر مشتری به کار بگیرید که کمکتان کند در زمان و پول صرفهجویی کنید، و به سرعت مشتریان بیشتری بهدست بیاورید.
اگر استراتژی بهینهسازی سفر مشتریتان را به درستی به کار بگیرید، میتوانید بازدیدکنندگان و مشتریان راغبتان را پرورش دهید، و آنها را در سفری جذابی که در استراتژیتان طراحی کردهاید به گردش ببرید. سپس میتوانید آنها را تبدیل به مشتریان همیشگی کنید، کسانی که به آسانی به سوی محصول رقیبتان نخواهندرفت.
با گفتن این موضوع، در میان بازاریابها یک سوءبرداشت دربارهی اتوماسیون بازاریابی وجود دارد. متاسفانه بازاریابهایی هستند که از یک استراتژی هک رشد (خلق رشد) اثباتشده پیروی نمیکنند، و روی خرید فهرست ایمیلها سرمایهگذاری میکنند. سپس سعی میکنند با استفاده از مشتریانی که به سفر مشتری نرفتهاند، کمپینهای بازاریابیشان را به صورت خودکار در بیاورند.
شاید این راهحل جذاب به نظر برسد، و شاید در برخی موارد نتایج کوتاهمدت بهدست بدهد، اما هک رشد هرگز افزایشهای ناگهانی کوتاهمدت نیست. در واقع، تماما به معنی دست یافتن به نرخ رشد پایدار است.
بهترین زمان برای خودکارسازی استراتژی بازاریابیتان وقتی است که استراتژی سفر مشتریتان را تدوین کردهاید، و شاهد یک جریان ثابت بازدیدکنندگان جدید هستید که حاصل از سرچ ارگانیک یا کمپینهای بازاریابی هزینهدار است. اگر هر یک از موارد زیر در مورد شما صدق میکند به خودکارسازی کمپینهای بازاریابیتان فکر کنید:
برای اینکه کمکتان کنیم دربارهی اتوماسیون بازاریابی بیشتر بدانید، در ادامه دربارهی مزایای اتوماسیون بازاریابی بیشتر توضیح میدهیم. این کار کمکتان میکند زمان و پول زیادی را صرفهجویی کنید.
وقتی پستها و تبلیغاتتان را در رسانههای اجتماعی به صورت خودکار درآورید هر هفته بیش از ۶ ساعت در مدیریت رسانههای اجتماعیتان صرفه جویی خواهیدکرد و پروفایلهایتان را با محتوای تازه بهروز نگه میدارید.
۲. محتوای پویا
کسب و کارهایی که بر اساس مرورهای گذشتهی بازدیدکنندگان در وبگاه و سابقهی خریدشان، به آنها پیشنهادها و محتوای شخصیسازی شده نشان میدهند، بهطور متوسط شاهد ۲۰ درصد افزایش فروش هستند. آمازون بهتر از هر کسب و کار دیگری این کار را انجام میدهد.
بازاریابهای محتوای باهوش اهمیت محتواگذارهای تاثیرگذار را میدانند. شما به واسطهی خودکار کردن محتواگذاری و ایمیلهای پیگیری نرخ دریافت پاسختان را تا ۲۵ درصد افزایش دهید.
تنظیم قرارهای ملاقات با مشتری یا جلسات با یک ابزار خودکار میتواند ۸۰ درصد وقتتان را در زمانبندی و مدیریت نیروی کار صرفهجوبی کند.
شرکتهایی که پرورش مشتریان راغب را به واسطهی ایمیلها و پیشنهادهای بهموقع، به صورت خودکار درمیآورند شاهد افزایش ۱۰ درصدی یا بیشتر در درآمد هستند.
۶. مجموعه ایمیلهای خرید ارسال کنید
بهدست آوردن مشتری جدید ۵ تا ۳۰ برابر بیشتر از حفظ یک مشتری هزینه دارد. برای همین است که خودکارسازی ایمیلهای پیگری روشی قدرتمند برای جذب و تشویق مشتریان جدید به خرید بیشتر است.
۶۸ درصد بازاریابهای بنگاه به بنگاه هم از رتبهدهی رفتاری و هم از رتبهدهی براساس ساختار جمعیت استفاده میکنند تا به کمک آن مشتریان راغب را که آمادهی خرید هستند برای تیم فروششان شناسایی کنند.
وبگاه سمکارت پی بردهاست کسب و کارهایی که از استراتژی بیشفروشی با یک کلیک استفاده میکنند، هنگام فروش محصولاتشان بهصورت برخط میتوانند حجم سفارششان را بهطور متوسط تا ۳۶۰ درصد یا بیشتر افزایش دهند.
۹. برنامههای تشویقی و وفاداری
۴۹ درصد مصرفکنندگان به خاطر فقط یک کوپن مشتاقانه به سوی برندهای دیگر خواهندرفت. بهطور مداوم از وفاداری مشتری تقدیر کنید و به آنها دلیل برای بازگشت بدهید تا مطمئن شوید این اتفاق برای شما نمیافتد.
ماهنامه معیشت: برای شروع کسب و کار، هیجان دارید. شاید ایده هایی در سر دارید یا صرفا شیفته ایده راه اندازی و گسترش تجارت خود شده اید. پس باید برخی ریسک ها مانند ترک شغل فعلی یا مدتی از جیب خوردن را بپذیرید. به هر روی، یک مانع تدارکاتی پیش رو دارید، پول زیادی در بساط ندارید.
اگرچه فقدان سرمایه شخصی مساله ای مهم محسوب می شود اما نباید مانع اجرای رویاهای تان شوند. درواقع، احتمال دارد که با دست خالی و بدون سرمایه نسبتا زیاد کسب و کاری را شروع کرده و گسترش دهید. منوط به اینکه بدانید چه کاری باید انجام دهید.
به گزارش معیشت به نقل از دریک آنلاین، ابتدا اجازه دهید به دلیل نیاز کسب و کار به پول نگاهی بیندازیم. هیچ هزینه «استارت آپ» واحدی برای ایجاد کسب و کار وجود ندارد، به گونه ای که کسب و کارهای متفاوت، نیازهای مختلفی خواهندداشت. لازم است پیش از شروع سرمایه گذاری به فکر برآورد روش های جایگزین تامین مالی شرکت خود باشید.
به موارد زیر توجه کنید:
پروانه و مجوز: بسته به منطقه ای که در آن هستید ممکن است برای کار به تشریفات اداری و ثبت نیاز داشته باشید.
تدارکات: آیا باید مواد اولیه بخرید؟ آیا به رایانه و دستگاه هایی دیگر نیاز دارید؟
تجهیزات: آیا به نرم افزار یا ماشین آلات تخصصی نیاز دارید؟
فضای اداری: فضای اداری هزینه بر است و نمی توانید از زیر بار هزینه هایی مانند اینترنت، آب و برق شانه خالی کنید.
انجمن ها، اشتراک ها و عضویت ها: می خواهید اشتراک ماهیانه کدام انتشارات باشید؟
هزینه های اجرایی: می خواهید همه جا دیده شوید، پس بازاریابی را فراموش نکنید.
هزینه های حقوقی: در طول فرآیند توسعه کسب و کار خود به مشاوره با وکیل نیاز دارید.
کارمندان و پیمانکاران، اگر نمی توانید به تنهایی کسب و کار خود را پیش ببرید، پس باید به فکر پرداخت حقوق باشید.
با جمع این موارد، دو راه برای شروع کسب و کار یا حداقل سرمایه پیش رو دارید، کاهش هزینه های خود با افزایش سرمایه موجود از منابع دیگر. در این جا سه انتخاب پیش رو خواهیدداشت.
گزینه اول شما برای تغییر الگوی کسب و کار، تقاضای کمتر است. برای نمونه، اگر در فکر تاسیس موسسه خصوصی هستید، باید هزینه های «کارمندان» خود را کاهش دهید و حتی با یک کارمند در ابتدا شروع کنید. اگر مشکل فضای اداری دارید می توانید در منزل خود کار کنید. حتی می توانید کارهایتان را خودتان انجام دهید تا منابع تامین ارزان تری پیدا کنید یا کل خط تولید خود را که در وهله اول بیش از حد پرهزینه هستند را متوقف کنید.
انتخاب دوم: بوت استرپ
انتخاب سوم: برون سپاری
سومین گزینه پیش روی شما، برخورداری از منابع خارجی است. با این روش، پوشش کل بودجه استارت آپ در برخی بخش های مختلف محقق می شود و بنابراین چندان درگیر جزییات نخواهید شد. اما روش های بالقوه دیگری نیز برای افزایش سرمایه وجود دارد. در این جا به چند مورد از این منابع اشاره می کنیم:
دوستان و خانواده: سعی کنید از خانواده و دوستان کمک بگیرید. حتی اگر ناچیز باشند. دلیل این که با ایده خوب و کار کافی می توانید به جذب بودجه برای هر چیزی بپردازید، این روش محبوبی محسوب می شود.
وام های بانکی: چنان چه وضعیت اعتباری مناسبی داشته باشید همیشه می توانید روی دریافت وام از بانک ها حساب کنید.
با این گزینه ها می توانید میزان سرمایه گذاری شخصی را به حداقل کاهش دهید. البته در این راه ممکن است مجبور شوید که از کسب و کار کوچک شروع کنید یا شریکی برای کار خود بپذیرید یا اینکه زیر بار بدهی بروید، اما اگر به ایده های کسب و کار خود ایمان داشته باشید، هیچ یک از این کم و کاستی ها شما را از ادامه این راه باز نخواهدداشت. می توان بر مشکل کمبود سرمایه فائق آمد اما نباید مرتکب اشتباه شوید.
۱. گروهی از مشاوران رایگان را به خدمت بگیرید
نیکل دبوم مدت ۱۱ سال بهصورت حرفهای در ورزش سه گانه فعال بود. او دربارهی پوشاک ورزشی زنان چیزهای زیادی میدانست، اما درباره صنعت پوشاک چیزی نمیدانست. راهکار او یافتن گروهی از مشاوران بود، کسانی که بتوانند چیزهای لازم را به او بیاموزند و او را به رابطان دیگر معرفی کنند. نیکل توضیح میدهد: "هنگامی که شروع کردم ۱۰ بار در هفته دیدارهایی به صرف قهوه داشتم. من فقط شروع کردم به صحبت با آدمها و جمعآوری اطلاعات.” نتیجهی نهایی: نیکل منابع مورد نیازش را پیدا کرد، شرکتش را راهاندازی کرد، و تاکنون در حوزهی دامن خانمهای دونده بیش از ۲۵ میلیون دلار فروخته است. مشاوران او نقش عظیمی در موفقیتاش داشتهاند.
۲. یک سرمایهگذار فرشتهی مشتاق پیدا کنید
یکی از اهداف ساختن گروه مشاوران یافتن شرکایی است که بخواهند در شرکت شما مشارکت کنند. جف وستر یک مثال فوقالعاده است. جف میخواست در سیسترز واقع در اورگن، یک آهنگری به سبک قدیم بسازد. او یک پیشکسوت ثروتمند پیدا کرد که قبلا در حرفهی خود یک مغازهی آهنگری باز کردهبود. این فرد تکهای زمین به جف داد و سرمایهی مغازهی جدید او را تامین کرد. سپس جف به او سفته داد تا به مرور زمان بتواند پول او را بپردازد، چیزی که جف از عهدهی آن بر میآمد.
جاستین گلد در آشپزخانهاش با یک غذاساز بهترین کرهی آجیل روی زمین را درست میکرد و محصولاتاش را در بازار کشاورزان میفروخت. جف هنگامی که آماده بود شرکتاش را گسترش دهد با چند تولیدکنندهی بزرگ کرهی بادام زمینی صحبت کرد. آنها به جف گفتند نمیتوانند به محصولاتشان عسل، شربت افرا و مواد دیگر را اضافه کنند چون خردکنهای صنعتی بزرگشان را میسوازند. جاستین با خود اندیشید او میتواند این کار را در آشپزخانهاش انجام دهد، اما آنها در کارخانههای چند میلیون دلاریشان نمیتوانند. برای همین رفت و تعدادی تجهیزات فرآوری خوراکی استفادهشده را به قیمت ناچیزی پیدا کرد. جاستین اخیرا کسب و کارش را به قیمت ۲۸۶ میلیون دلار به شرکت هورمل فروخت.
۴. چیزی برای فروش پیدا کنید تا وارد بازی شوید
الن لین ابتدای موقعیت حرفهایاش را در صنعت دوچرخه و دوچرخه سواری سپری کرد. او چند نوشیدنی آبی کاملا طبیعی ساخت که برترین دوچرخه سواران کشور عاشقشان بودند. او میخواست سرگرمیاش را به یک کسب و کار تبدیل کند اما پول نداشت. او یک چرخ دستی قدیمی و استفادهشده پیدا کرد و آن را به آشپزخانه بوریتو (نوعی غذای مکزیکی) تبدیل کرد. او در رویدادهای دوندگی و دوچرخهسواری در سراسر کشور بوریتو میفروخت تا هزینههای بازاریابی محصولات جدیدش را تامین کند. با سود حاصل از فروش بوریتو، هزینهی کل راهاندازی محصولات جدیدش در سراسر کشور ۸۰۰ دلار بود. امروز اسکراچ لبز تولیدکنندهی اصلی محصولات سالم برای ورزشکاران حرفهای و آماتور است.
۵. محصولتان را بفروشید قبل از اینکه آن ها را بسازید ( پیش فروش کنید)
تایید و اعتبار نهایی یک مدل کسب و کار داشتن مشتریانی است که محصولاتتان را بخرند. در بسیاری از موارد، شما میتوانید محصولاتتان را بفروشید، قبل از اینکه حتی آن را تولید کنید. من قبل از اینکه برند جدیدم را بسازم نیم میلیون دلار محصولات دسر منجمد فروختم. دیوید کن قبل از اینکه "روباتهای دوگانه” خود را بسازد از فروش آن یک میلیون دلار به دست آورد. و بنیانگذاران شرکت پاور پرکتیکال قبل از اینکه محصولات تولید انرژی خود را بسازند برای آن در کیکاستارتر ۱.۵ میلیون دلار بودجه تامین کردند. جذب سرمایهی مردمی روشی عالی است تا قبل از اینکه وقت و پول زیادی را صرف کسب و کارتان کنید، محصولات را آزمایش کنید.
بهطور خلاصه همیشه راهی وجود دارد تا با منابع محدود کار را به انجام برسانید. گروهی از پیشکسوتان را پیدا کنید تا بهطور رایگان به شما مشاوره بدهند، با سرمایهگذاران فرشتهی احتمالی آشنا شوید، با تجهیزات استفادهشده شروع کنید، چیزی برای فروش پیدا کنید تا سرمایه تامین کنید، و قبل از اینکه محصولتان را بسازید آن را بفروشید. از همه مهمتر اکنون اقدام کنید. اجازه ندهید نداشتن پول شما را از ساختن شرکت رویاییتان بازدارد همین امروز برای شروع کسب و کار بدون پول اقدام کنید.