مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

شهنام شهابی ازدواج کرد + عکس همسرش

شهنام شهابی ازدواج کرد + عکس همسرش

شهنام شهابی با انتشار عکس زیر در اینستاگرامش نوشت :

همسر شهنام شهابی همسر بازیگران بیوگرافی شهنام شهابی ازدواج بازیگران

خوشبختی تک تک شما آرزومه..منتظره خبرای خوب خوب باشین..(عکس برای یه شب خیلی خاص)??

شهنام شهابی (متولد ۱۳۶۱، تهران) است. او در رشته بازیگری و کارگردانی تئاتر در دانشگاه آزاد اسلامی واحد بوشهر تحصیل کرده‌است. شهابی در سال ۱۳۷۳ با بازی در فیلم سینمایی شاخ گاو به کارگردانی کیانوش عیاری بازیگری را آغاز کرد.

همسر شهنام شهابی همسر بازیگران بیوگرافی شهنام شهابی ازدواج بازیگران

سینمایی

  1. شیش و بش (۱۳۸۹)
  2. جنایت و جنحه (۱۳۸۴)
  3. بی تو تنهایم (۱۳۸۰)
  4. از کنار هم می‌گذریم (۱۳۷۹)
  5. ابراهیم (۱۳۷۵)
  6. تعطیلات تابستانی (۱۳۷۴)
  7. شاخ گاو (۱۳۷۴)

همسر شهنام شهابی همسر بازیگران بیوگرافی شهنام شهابی ازدواج بازیگران

تلویزیونی

  1. سریال پنجره (۱۳۹۰)
  2. پنج کیلومتر تا بهشت (رمضان ۱۳۹۰)
  3. سریال تاوان از شبکه سه (۱۳۸۹)
  4. خانه‌ای در تاریکی
  5. جوانی (۱۳۸۰)
  6. این زمینی‌ها (۱۳۷۹)
  7. بگذار آفتاب برآید (۱۳۷۸-۱۳۷۷)
  8. بازگشت به خانه (۱۳۷۶-۱۳۷۵)

 

همسر شهنام شهابی همسر بازیگران بیوگرافی شهنام شهابی ازدواج بازیگران

ازدواج بازیگران بیوگرافی شهنام شهابی همسر بازیگران همسر شهنام شهابی


ادامه مطلب ...

سلفی فرمان فتحعلیان و همسرش با مهران مدیری + عکس

سلفی فرمان فتحعلیان و همسرش با مهران مدیری + عکس

فرمان فتحعلیان در تاریخ ۲۹ آذر ۱۳۴۹ در تهران به دنیا آمد، در سن ۵ سالگی ساز (ویلن) را نزد استادی که در کانون موسیقی وابسته به صدا و سیما بود، آموخت و پیشرفت چشمگیری نسبت به هنرجو یان هم سن خود داشت.

همسر فرمان فتحعلیان همسر خوانندگان بیوگرافی فرمان فتحعلیان اینستاگرام خوانندگان

او بطور خودآموز و بدون استاد ساز گیتار را به عنوان ساز تخصصی خود در رشتهٔ (فلامنکو) انتخاب و تا جایی که از سال ۱۳۶۸ شروع به تربیت شاگردانی در این رشته کرد.

علاقهٔ وی به موسیقی کلاسیک هندوستان او را از سال ۱۳۷۱ به این کشور کشاند. تحقیقات وی در موسیقی قوالی و تحصیل ساز (تبلا) نزد اساتید هند، اولین ثمرهٔ این سفر بود که در برگشت از این سفر گروه موسیقی را به نام (گروه ایلیا) تشکیل داد.

اولین مجوز کنسرت گیتار بعد از انقلاب از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به نام این گروه موسیقی صادر و در مهر ماه ۱۳۷۱ در کانون فرهنگی کودکان و نوجوانان (ایران-آمریکا سابق) در ۳ شب برگزار و با استقبال خوبی روبه رو شد.

همسر فرمان فتحعلیان همسر خوانندگان بیوگرافی فرمان فتحعلیان اینستاگرام خوانندگان

برگزاری این کنسرت‌ها تا سال ۱۳۷۷ ادامه داشت تا اینکه در همان سال در اولین جشنوارهٔ موسیقی مردمی از سوی هیئت داوران، برندهٔ لوح درخشش و یژهٔ جشنواره شد سبک جدید و تلفیقی او که متشکل از سه سبک: موسیقی هند، عرفانی و مردمی بود مشتاقان و مخاطبان فراوانی را تا به امروز به خود جذب کرده‌است.

 گروه موسیقی ایلیا از سال ۱۳۷۷ تا به امروز کنسرت‌های فراوانی را در تهران برگزار کرده‌است و همچنان به کار فرهنگی خود برای مخاطبان خوب این گروه ادامه می‌دهد.

همسر فرمان فتحعلیان همسر خوانندگان بیوگرافی فرمان فتحعلیان اینستاگرام خوانندگان

فرمان فتحعلیان و همسرش نیلوفر غفاری

اینستاگرام خوانندگان بیوگرافی فرمان فتحعلیان همسر خوانندگان همسر فرمان فتحعلیان


ادامه مطلب ...

بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ و همسرش ساناز بایان + عکس جدید

بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ و همسرش ساناز بایان + عکس جدید

حمیدرضا آذرنگ hamidreza azarang بازیگر سریال جاده قدیم (متولد ۱۳۵۱ گلپایگان ) نمایشنامه‌نویس، کارگردان، و بازیگر تئاتر ایرانی است.او با ساناز بایان ازدواج کرده و پسری به نام بامداد دارد.

همسر ساناز بایان همسر حمیدرضا آذرنگ همسر بازیگران بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ hamidreza azarang

او تا کنون برنده پنج جایزه از جشنواره تئاتر فجر در زمینه‌های نویسندگی و بازیگری شده است از جمله برای دو لیتر در دو لیتر صلح و خنکای ختم خاطره. او همچنین دریافت‌کننده و نامزد دریافت جایزه‌های دیگری در سایر جشنواره‌های داخلی و خارجی تئاتری و سینمایی نیز بوده‌است. آذرنگ عضو هیئت مدیره انجمن بازیگران خانه تئاتر است.

آذرنگ دانش‌آموخته کارشناسی در رشته روانشناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن در سال ۱۳۷۶ است. او تا کنون برنده پنج جایزه از جشنواره تئاتر فجر در زمینه‌های نویسندگی و بازیگری شده است.

همسر ساناز بایان همسر حمیدرضا آذرنگ همسر بازیگران بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ hamidreza azarang

دو جایزه تئاتر فجر برای بازیگری را (برای بازی در نمایش‌های خون رقصه ۱۳۹۰ و چهار حکایت از چندین حکایت رحمان ۱۳۸۳)، سه جایزه از تئاتر فجر برای بهترین نویسندگی (برای نگارش نمایشنامه‌های «خنکای ختم خاطره» ۱۳۸۸، «دو لیتر در دو لیتر صلح» ۱۳۹۰ و «خیال روی خطوط موازی» ۱۳۸۵) و لوح تقدیر را برای نگارش نمایشنامه «ترن» در سال ۱۳۹۱ از همین جشنواره، دریافت کرده است.

همسر ساناز بایان همسر حمیدرضا آذرنگ همسر بازیگران بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ hamidreza azarang

ساناز بایان همسر حمیدرضا آذرنگ

نمایش «روزی روزگاری آبادان» نوشته و کارگردانی او هم در همین جشنواره (سال ۱۳۸۴) مورد تقدیر ویژه قرار گرفت. او در دوره‌های متوالی در جشنواره فجر در رشته‌های مختلف نامزد دریافت جایزه شده. او برای نگارش نمایشنامه «مادر مانده» در جشن اردیبهشت تئاتر ایران (۱۳۸۸) به عنوان نویسنده برتر انتخاب شد و در هفتمین جشن بازیگر تئاتر برای بازی در نمایش‌های «اهل قبور» و «خنکای ختم خاطره» عنوان برترین بازیگر مرد تئاتر سال را از آن خود کرد.

همسر ساناز بایان همسر حمیدرضا آذرنگ همسر بازیگران بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ hamidreza azarang

hamidreza azarang بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ همسر بازیگران همسر حمیدرضا آذرنگ همسر ساناز بایان


ادامه مطلب ...

سیدجواد یحیوی (مجری) از جدایی همسرش می گوید بهاره رهنما ،وسط دعوای جواد یحیوی و همسرش + فیلم

سیدجواد یحیوی (مجری) از جدایی همسرش می گوید/ بهاره رهنما ،وسط دعوای جواد یحیوی و همسرش + فیلم

گفتگو با جواد یحیوی و پسرش مسیحا

در تمام این سال‌ها آنقدر مجری روی آنتن برنامه‌های زنده و غیرزنده تلویزیون آمده و رفته‌اند که اگر بخواهیم می‌توانیم کتابی تحت عنوان فرهنگ‌نامه مجریان تلویزیونی تالیف کنیم اما اینکه در انتها سهم هر یک از این نام‌ها چند خط از این فرهنگ‌نامه را بگیرد، مهم‌ترین موضوع در تالیف چنین مجموعه‌ای است. بی‌شک در تمام این نام‌ها فقط عده انگشت‌شماری هستند که توضیح درباره‌شان فراتر از چند خط است و چه بسا در حد چند صفحه از این کتاب را با افتخار به خود اختصاص می‌دهند و باز هم بی‌شک جواد یحیوی یکی از پنج نفر اصلی ماجرا خواهد بود.

همسر مجریان همسر سید جواد یحیوی طلاق مجری بیوگرافی سید جواد یحیوی بیوگرافی بهاره رهنما

او حتما چیزهای بسیاری در چنته دارد که ستون‌های قوام‌یافته شهرت و ماندگاری‌اش را رقم زده‌اند. وقتی قرار شد با پسرش مسیحا برای مصاحبه و عکاسی ما را همراهی کند، کمی دلهره داشتیم از این جهت که جواد یحیوی خودش سال‌ها و بارها در برنامه‌های مختلف گفت‌وگومحور به خوبی در مقام پرسشگری قرار داشته و این می‌توانست کار ما را سخت کند اما آنقدر خوب در بده‌بستان‌های ما شریک شد که می‌توانیم بگوییم او از آن دسته آدم‌هایی است که به پارتنر مقابلش جسارت و اعتمادبه‌نفس کافی می‌دهد. ما هم از این گوی و میدان استفاده کردیم و هرچه می‌خواستیم پرسیدیم و او هم همه صداقتش را روی دایره ریخت. آنچه می‌خوانید شاید کامل‌ترین اما واقعا بی‌پرده‌ترین مصاحبه جواد یحیوی و پسرش در این‌ سال‌هاست که هر دو نفرشان درکی کاملا درست از گفته‌های‌شان داشتند تا جایی‌که در پیاده کردن این گفت‌وگو نیازی به ادیت و تصحیح حرف‌های‌شان ندیدیم.

آقای یحیوی چند سال دارید؟

جواد: من ۴۰ سال دارم.

مسیحا چند سال دارد؟

جواد: مسیحا تقریبا ۱۱ سال دارد. من و مسیحا ۳۰ سال با هم اختلاف سنی داریم. من سوم تیرماه به دنیا آمدم و مسیحا سی‌ام خرداد. تولد ۳۰ سالگی من، مسیحا به دنیا آمده بود.

دو جشن تولد با فاصله کم. جشن تولدهای‌تان را با هم می‌گیرید؟

جواد: خیلی اهل تولدبازی نیستم ولی اگر پیش بیاید که جشن بگیریم، بله تولد مشترک می‌گیریم.

آقای یحیوی! از آنجایی که مسیحا را به تنهایی بزرگ می‌کنید، تا به حال شده به خاطر اینکه مسیحا کمبودی را احساس نکند، بخواهید مسائلی را فدا کنید و یک پدر دوبل باشید؟

جواد: بگذارید همین‌جا موضوعی را روشن کنم که ممکن است ذهن خیلی از مردم را درگیر خود کرده باشد؛ اول اینکه من در تربیت مسیحا تنها نبودم. هیچ‌کدام از ما در این جهان تنها نیستیم. مسیحا منابع متعددی برای آموزش و رشد داشته؛ خانواده، دوستان، مدرسه، کوچه، خیابان و. . . حتی اگر بخواهیم خانوادگی به این موضوع نگاه کنیم، مسیحا از نعمت مادر داشتن محروم نبوده است. من و همسرم با هم به توافق رسیدیم که زندگی مشترک‌مان زندگی ایده‌آلی که می‌خواستیم نبوده و اشتباهاتی در زندگی داشتیم و از همدیگر جدا شدیم.

همسر مجریان همسر سید جواد یحیوی طلاق مجری بیوگرافی سید جواد یحیوی بیوگرافی بهاره رهنماجواد یحیوی و پسرش 

مسیحا با شما مانده است؟

جواد: مسیحا با من زندگی می‌کند؛ یعنی از همان اول بنای ما بر این بوده است که سرپرستی مسیحا بر عهده من باشد ولی پیش آمده مسیحا یک سال نزد  مادرش زندگی کند و به من سر بزند. مسیحا نزد من زندگی می‌کند ولی هر زمان که بخواهد مادرش را می‌بیند. موجودی به اسم مادر، وجودی است تکرارناپذیر. آغوش مادر در ۶، ۷سالگی چیزی نیست که بتوانی جایگزینی برای آن در نظر بگیری پس این حق مسیحاست که از او دریغ نشود.

هرچند شده که گاهی من و مادر مسیحا شیوه‌های تربیتی همدیگر را دوست نداشتیم اما برای مسیحا مادرش بهترین مادر دنیاست؛ یعنی تنها مادر دنیاست. ربط مادر مسیحا به مسیحا انکارناپذیر است به همین خاطر مسیحا همیشه این شانس را داشته و دارد که هر زمان و هر مدت که می‌خواهد نزد مادرش باشد. مادر مسیحا اهل مطالعه، اهل ذوق، فکر، فعالیت‌های اجتماعی و. . . است و در زندگی مسیحا و شکل‌گیری شخصیت او نقش به سزایی داشته است بنابراین در این ماجرا به هیچ عنوان من تنها نبوده‌ام.

نسبت به مسیحا احساس دین هم می‌کنید؟

جواد: من و مادر مسیحا که او را به این جهان دعوت کردیم براساس نابلدی‌ها، شرایط، ناآگاهی‌ها، خودخواهی‌ها و ضعف‌های‌مان و تمام مسائلی که زندگی یک انسان را تحت تاثیر قرار می‌دهد، موقعیتی را برای او ایجاد کرده‌ایم که مسیحا از شکل بدیهی و نرمال زندگی خارج شده است. برای مسیحا به عنوان یک پسربچه این خیلی لذت‌بخش‌تر است که وقتی از مدرسه به خانه بازمی‌گردد پدر و مادرش را سر یک میز کنار هم ببیند که ما این حق را از مسیحا دریغ و او را از این کنار هم بودن محروم کردیم. به همین دلیل من خودم را نسبت به مسیحا بدهکار می‌دانم. مقصر به معنای واقعی کلمه که من شرایطی را ایجاد کردم که مسیحا موقعیتی که باید از آن برخوردار باشد را ندارد  بنابراین همه تلاش، عزم و ظرفیتم را به خدمت می‌گیرم تا این کوتاهی که در حق او روا داشتم را هرطور دیگری که می‌شود، جبران کنم.

هرچند مسیحا مثلا یک آیتم را ندارد ولی برایش شرایطی را ایجاد می‌کنم که شاید بقیه حسرت داشتن آن را بخورند. من وارد هیچ تعهد جدید و مسوولیت جدیدی در زندگی‌ام نشده‌ام به این خاطر که یک مسوولیت و تعهد جدی در زندگی من به اسم مسیحا وجود دارد که نسبت به آن قصور کرده‌ام. ما با توجه به شرایط زندگی‌مان یکسری حق مسلم او را در زندگی سلب کرده‌ایم پس مشخص است که من همه تلاشم را می‌کنم تا عزیزترین آدم زندگی‌ام همیشه خوشحال و موفق باشد تا تجربه‌های بهتر و بیشتری از زندگی داشته باشد. اگر اسم این کار مرا بگذاریم دوبله‌سوبله کار کردن، بله من این کار را کرده‌ام؛ هرچند که من اینگونه به این موضوع نگاه نمی‌کنم.

نمی‌شد آن زمان به خاطر مسیحا ازخود‌گذشتگی نشان دهید؟

جواد: حدس می‌زدم این را بپرسید ولی به نظرم اسم آن ازخودگذشتگی نبود بلکه اسمش یک اشتباه بود؛ این صحبتی که دارم تنها حرف من نیست و این توافقی بود که با مادر مسیحا داشتیم.

اگر فرزند من در خانه‌ای بزرگ می‌شد که روابط معیوب و ناقص پدر و مادرش را به عنوان یک الگوی رفتاری بین زن و شوهر می‌دید، کاملا زندگی او را با یک الگوی غلط همراه کرده بودیم. اگر فردا در زندگی شخصی خود با همسرش به گونه‌ای رفتار می‌کرد که از رفتار ما الگوبرداری کرده بود، پس این یک اشتباه بزرگ بود که صورت ازخودگذشتگی را به خود گرفته بود و مدام این فکر وجود داشت که من فقط به خاطر بچه در این زندگی هستم و فداکاری کردم. به نظر خودم این بزرگ‌ترین ظلمی بود که می‌توانستم در حق مسیحا بکنم ولی امروز در یک شرایط واقعی‌تر با هم قرار گرفته‌ایم که می‌توانیم در مورد همه موضوعات با هم صحبت کنیم حتی در مورد روابط من و مادرش هم با یکدیگر صحبت می‌کنیم.

چقدر در مورد موضوع جدایی‌تان با مسیحا صحبت می‌کنید. منظورم این است که چقدر این موضوع را بسط می‌دهید؟

جواد: از وقتی که مسیحا نشان داد قدرت فکر، درک و تحلیل کردن را دارد با هم توافق کردیم مسیحا هر سوالی در مورد هر موضوعی داشته باشد می‌تواند بپرسد.

این خیلی سخت می‌شود چون ممکن است سوالی از شما بپرسد که جوابش منجر به یک قضاوت از طرف مسیحا شود؟

جواد: به نظر من پیشگیری از این ماجرا راه‌حل‌هایی دارد؛ اولا باید سوالاتی که ذهنش را درگیر کرده است بپرسد ولی اینکه همین امروز به جواب همه سوالاتش می‌رسد یا خیر را نمی‌داند. سعی می‌کنیم تا جایی که ممکن است به جواب سوالاتش برسد؛ جواب برخی از سوالاتش به او می‌گویم اجازه بده تا در آینده خودت تجربه‌ای شبیه به این موضوع را داشته باشی آن موقع با هم در مورد تجربه‌های‌مان صحبت می‌کنیم.

پس متناسب با ظرفیت‌های مسیحا راجع‌به موضوعات صحبت می‌کنیم. گاهی پاسخ برخی سوالات ضمن اینکه مطرح می‌شود به بعد هم موکول می‌شود یا حتی پاسخ داده نمی‌شود. گاهی مسیحا راجع‌به موضوعی از من سوال می‌پرسد و هیچ منعی هم در پاسخ من وجود ندارد و پاسخش را می‌دهم اما در انتها به او متذکر می‌شوم که مسیحا این روایت من است و ده‌ها روایت دیگر هم وجود دارد. مسیحا باید تمرین کند که یاد بگیرد روایت‌های مختلف را بشنود و آن روزی که عقلش کامل‌تر می‌شود، تجربه‌هایش بیشتر می‌شود و درکش از فضای اطراف و اطرافیانش بیشتر می‌شود، این روایت‌های مختلف را کنار هم بگذارد و به یک جمع‌بندی برسد و حالا روایت خود را از ماجرا بگوید.

در این روایت‌ها که به صورت موازی رخ داده است، شده به جایی برسید و بگویید چه اشتباهی رخ داده، برداشت من چه بوده و برداشت همسر من از موضوع چه بوده و حالا بعد از این همه مدت مشخص شده که اصل ماجرا چیز دیگری بوده است؟

جواد: نه. مشخصا اگر در مورد موضوعی صحبت می‌کنیم که بین من و همسر سابقم بوده، تا به حال پیش نیامده که با وجود مسیحا وجه دیگری از قصه را متوجه شویم. روزی که ما تصمیم گرفتیم به زندگی مشترک‌مان ادامه ندهیم، هیچ حرف ناگفته‌ای باقی نگذاشته بودیم. در مورد همه مسائل با هم صحبت کردیم ولی این را که بعدها مسیحا با شنیدن این موضوعات چه قضاوتی می‌کند، موکول می‌کنیم به شناخت بیشتر، درک بیشتر، آگاهی بیشتر و تجربه بیشتر خودش برای اینکه به جمع‌بندی مناسب‌تری برسد. گاهی اوقات انسان موفق نمی‌شود این مراحل را تکمیل کند و قضاوت می‌کند.

همسر مجریان همسر سید جواد یحیوی طلاق مجری بیوگرافی سید جواد یحیوی بیوگرافی بهاره رهنما

تفریحات دو نفره شما چیست؟

جواد: تفریحات دونفره زیادی داریم. به سوارکاری علاقه دارد و خیلی سوارکاری می‌رویم. هنوز آنچنان به کنترل دوچرخه وارد نشده است به همین خاطر هرازچندگاهی بعدازظهرها در کوچه با دوچرخه‌اش کلنجار می‌رویم تا یاد بگیرد.

سفر هم می‌روید؟

جواد: سفرهای دونفره زیادی رفتیم. یک سال عید به مدت ۱۰ روز فقط کویر گردی رفتیم. یک سال با تور از کلاردشت تا متل‌قو را رفتیم. با تور جنگل‌نوردی‌های زیادی رفتیم که مثلا سه یا چهار شب در راه چادر زدیم. مجموعه تفریحات متنوعی را با هم داریم؛ فیلم دیدن، بازی کامپیوتری، بازی‌های فکری و… .

زمانی که مشغول کار هستید، چطور؟

جواد: گاهی اوقات پیش می‌آید که من تمرین تئاتر دارم و مسیحا به جای اینکه تنهایی در خانه بماند با من سر صحنه می‌آید یا مثلا گاهی مسیحا به کلاس گیتار که می‌رود من هم همراهی‌اش می‌کنم و به تجربیات و آگاهی‌های خودم اضافه می‌کنم بنابراین در خیلی از تجربیات شخصی هم نیز شریک هستیم.

همه اینها به نوعی برای ما تفریح است. آن روزی که مسیحا به سر تمرین تئاتر من می‌آید وقتی شب به خانه می‌رویم تمام حرکات مرا موقع تمرین در ذهنش ضبط می‌کند و شروع می‌کند به ادای اجرای مرا درآوردن، با همان حرکات دست و با همان لحن و این می‌شود یک تفریح و یک حس خوب است. اگر اینگونه که داریم در مورد این موضوع صحبت کنیم بخواهیم به زندگی نگاه کنیم همه‌اش تفریح می‌شود. کارمان تفریح است، قهر و آشتی‌های‌مان تفریح است و. . . من هم مانند هر پدر دیگری زمانی که در مورد موضوعی گوشزد می‌کنم و توجهی نمی‌بینم، فرزندم را تنبیه می‌کنم و این باعث رنجش و دل چرکینی بین ما نمی‌شود.

به دوری شما از اجرای تلویزیونی هم می‌توان به چشم یک تفریح نگاه کرد؟

جواد: بله، این دوری هم برای خودش یک تجربه و به نوعی تفریح بود. من حدود سال ۷۴ وارد رادیو و تلویزیون شدم؛ یعنی در این ۱۹ سالی که از شروع کار من با رادیو و تلویزیون می‌گذرد، حدود هفت سال و نیم کار کردم و باقی سال‌ها نتوانستم کار کنم.

این اتفاق در سن جوانی خیلی می‌توانست توی ذوق‌تان بخورد!؟

جواد: وقتی در آن سن و سال وارد یک فضای حرفه‌ای می‌شوی و اجرا داری و متعاقب آن شهرت و محبوبیت می‌آید و عکست را در نشریات می‌بینی، فکر می‌کنی که دیگر این مسیر همیشگی زندگی است. بعد ممکن است آنچنان به این حرفه وابسته شوی که احساس کنی اگر روزی از تو گرفته شود می‌میری، چون هیچ کار دیگری به غیر از این کار بلد نیستی. دوران سربازی را  که می‌گذراندم همزمان انجمن سینماگران جوان دوره فیلمسازی می‌دیدم که به سمت تلویزیون کشیده شدم.

این وسط یک راهزنی‌هایی هم رخ داد یعنی اگر تلویزیون دل مرا نمی‌برد و این کار جذابیت‌های خود را به من نشان نمی‌داد، من مسیر فیلمسازی خودم را طی می‌کردم و امروز یک فیلمساز خیلی خوب بودم. تمام این سال‌ها تلویزیون با جذابیت‌هایش مرا از دغدغه اصلی‌ام دور کرد هرچند که من خیلی چیزها از این مسیری که طی کردم به دست آوردم و به نوعی هرچه که در زندگی دارم از آن مسیر به دست آوردم ولی در نهایت من فیلمساز نشدم.

دل‌تان برای فیلمسازی تنگ شده؟

جواد: بله. خیلی تنگ شده. در این سال‌ها که در تلویزیون مشغول نبودم به صورت جدی به این مقوله پرداختم و حتی تا مراحل پیش تولید یک کار هم پیش رفتم ولی متاسفانه به سرانجام نرسید. هرچند دلیل این اتفاق نیفتادن هم به خاطر همان جریان زندگی من است؛ اینکه تو در یک برهه در یک موضعی ایستادگی می‌کنی که فکر می‌کنی درست است اما این تفکر برای تو تبعاتی همراه دارد.

حس کردید در معرض نزول انواع بلایا هستید؟

جواد: مثل این بود که در گوشه رینگ افتاده‌ای و مجموعه فضای زندگی شخصی، خانوادگی، اجتماعی و. . . تو تهدید می‌شود. با تمام این تفاسیر هنوز که هنوز است مردم تو را در خیابان می‌شناسند و به تو ابراز علاقه می‌کنند، با تو عکس می گیرند، تو را با اسم کوچک صدا می زنند با اینکه بیش از هفت سال است که جلوی دوربین نیستی.

پشیمان نشدید؟

جواد: نه .چون از طرفی متوجه شدم که همه زندگی من تلویزیون نیست، من با نبود تلویزیون تجربه‌های دیگری در زندگی به دست آوردم. می‌ترسم بی‌انصافی به نظر برسد یا اینکه بگویند حالا که دستش نمی‌رسد می‌گوید پیف‌پیف بو می‌دهد ولی حقیقتش این است که درخشان‌ترین سال‌های زندگی من این هفت سال بوده است. در این هفت سال من بهتر و راحت‌تر زندگی کردم و با خودم دچار تناقض نبودم. من در این هفت سال شش دانگ زندگی کردم،  و برخورد با مردم را بدون هیچ‌گونه  نگرانی تجربه کردم.

جواد یحیوی ۴۰ساله نسبت به جواد یحیوی ۳۰ساله احساس می‌کند که دغدغه‌هایی دارد که شاید آن زمان نبوده است. شاید نگاه الان شما با توجه به نگاه ۱۰سال پیش شما کاملا متفاوت باشد؟

جواد: قطعا اینگونه است. انسان مدام تکمیل می‌شود. همین که آدم نگاهش به اطرافش دقیق‌تر می‌شود در نتیجه افکارش نیز کامل‌تر و دقیق‌تر می‌شود.

اگر با نگاه امروزتان به ۳۰سالگی بازمی‌گشتید، باز هم بچه‌دار می‌شدید؟

جواد: بله. با وجود اینکه برای من تجربه زندگی مشترک با همسرم تجربه درخشانی نبوده اما اولا یک دنیا از آن کشف و شهودهایی که می‌گویم از همین تجربه‌ها به دست آمده و چقدر مرا بزرگ‌تر کرده است. حتی اگر این تجربه برای من و همسر سابقم اسباب زحمت هم بوده، حالا اگر حاصل آن زحمت چه معنوی، روانی و ذهنی و چه آن بلوغی که حاصل می‌شود و رشدی که صورت می‌گیرد را محسوس و ملموس ندانیم و بگوییم اصلا وجود ندارند اما دستاورد زندگی مشترک من با همسر سابقم یک دستاورد کاملا محسوس و ملموس برای من داشته که صبح با هم بیدار می‌شویم، با هم فکر می‌کنیم، با هم تجربه می‌کنیم، با هم به سفر می‌رویم، با هم می‌خندیم، با هم گریه می‌کنیم و. . . و همین یک آیتم به تمام آن زحمات می‌ارزد و اگر من دوباره در موقعیتی قرار بگیرم و به من بگویند که ۱۰ سال پرماجرایی خواهی داشت و مسیحا هم در آن وجود دارد، من بدون هیچ شکی قبول می‌کنم.

تا به حال احساس نکردید که مسیحا جلوی برخی از خواسته‌های شما را گرفته است؟

جواد: مسیحا جلوی هیچ چیز مرا نگرفته است. هیچ کاری در زندگی من وجود ندارد که بخواهم انجامش بدهم و مسیحا مانع آن باشد.

مسیحا! هیچ موقع به این فکر کردی که کاش پدر من این آدم نبود. منظورم این است که آیا پدر تا به حال کاری کرده که تو بخواهی بگویی که کاش پدرم با ویژگی‌های دیگر و مشخصات دیگری بود؟

مسیحا: نه ولی من به شکل دیگری به این موضوع فکر می‌کنم؛ مثلا گاهی شده با خودم فکر کنم اگر پدرم شخص دیگری بود چه اتفاقی می‌افتاد. آن موقع با خودم فکر می‌کنم چه کاری می‌توانم انجام بدهم که آن اتفاقاتی که ممکن است با پدر دیگری به من خوش بگذرد با پدر خودم هم به من خوش بگذرد. هر موقع به این موضوع فکر کردم همیشه موفق بودم و بهترین نتیجه را گرفتم.

با جواد یحیوی به عنوان یک پدر به تو خوش می‌گذرد؟

مسیحا: بله. جواد یحیوی با پدرهای دیگر ممکن است متفاوت باشد- هر چند من پسر بقیه پدرها که نبوده‌ام- شاید پدر ضعیف‌تری باشد یا از طرفی پدری قوی‌تر و مهربان‌تر ولی همیشه با پدرم به من خیلی خوش می‌گذرد. تمام ویژگی‌هایی که پدرم دارد را دوست دارم.

مشهور بودن پدرت را هم دوست داری؟

مسیحا: خوشحالم از این موضوع که پدرم محبوب است و مردم با او با احترام برخورد می‌کنند. مشهور بودن پدرم را از این بابت دوست ندارم که در مدرسه با اعلام اینکه پسر او هستم، بخواهم پز بدهم.

آقای یحیوی شما کارهای متفاوتی را تجربه کرده‌اید؛ اجرا، بازی، کار گل‌و‌گیاه و… . می‌خواهم بدانم کار دیگری بوده که شما سراغ آن رفته باشید؟

جواد: کارهایی انجام دادم که نمی‌دانم می‌شود اسم آن را تجربه حرفه‌ای گذاشت یا مثلا در استانداردهای حرفه‌ای به آن پرداخته‌ام یا نه در حد یک کار فان و فوق برنامه بوده است.

این‌طوری هم نبوده که فقط به خاطر سرگرمی سراغ آن رفته باشید؟

جواد: نه. وقتی برای کاری وقت و انرژی می‌گذارم پس در حد یک سرگرمی نیست. همیشه کشاورزی را دوست داشتم و دوره‌ای را با یک دوست که در این کار حرفه‌ای بود به این کار مشغول شدم. ۵۰ هکتار زمین در نظرآباد اجاره کردیم. کاشت گندم و جو و… داشتیم، آب از کشاورزان اجاره می‌کردیم و کارهای دیگر.

چرا فکر کردید که باید این کار را انجام دهید؟

جواد: برای اینکه اصل کار را دوست داشتم و یک ارتباط ذهنی و روانی به کار کشت داشتم ضمن اینکه در کنارش هم یک منطق مالی در کنار منطق حرفه‌ای بر آن حاکم بود. البته تجربه همکاری من با آن دوست تجربه موفقی نبود و آن سال، اصلا سال کشت موفقی نداشتیم. شاید اگر رابطه ما ادامه پیدا می‌کرد، می‌توانستیم سال دیگر با تجربیاتی که کسب کرده بودیم موفق‌تر عمل کنیم.

تجربه کشاورزی بد بود یا تجربه شراکت؟

جواد: تجربه شراکت و من هم چون بلد نبودم نتوانستم به تنهایی آن مسیر را ادامه دهم. این اتفاق در مورد گلخانه هم رخ داد. با دوستی که در این کار حرفه‌ای بود و این گلخانه را تاسیس کرده بود، مشغول به کار شدم. در این کار واقعا تخصصی رفتار می‌کرد، جزو معدود آدم‌هایی بود که درختچه بن‌سای را به خوبی می‌شناخت و با فلسفه و تکنیک نگهداری آن به خوبی آشنا بود و من در این مدت یک سال از او آموزش می‌گرفتم. آنچنان این موضوع برای من جذاب بود که بازار کار گل‌و‌گیاه برایم جذابیتی نداشت. این تجربه نیز به دلایل متعددی موفق نشد. البته موفق نبودن این کار مربوط به مدیریت و مالک گلخانه بود که به ناگاه اجاره گلخانه را چندین برابر افزایش داد و متاسفانه ما نتوانستیم کار کنیم.

نکته مثبتش آموخته‌های من و مسیحا از آن گلخانه بود. الان مسیحا در مورد کاکتوس اطلاعات خیلی خوبی داد و کار کشت و قلمه و تکثیر کاکتوس، نخل مرداب و. . . را به خوبی بلد است به نوعی می‌توانم بگویم آنجا برای خودش بیزنسی راه انداخته بود. متاسفانه نشد آن را ادامه بدهیم. دوره‌ای با یک دوست دیگر یک آگهی‌نامه تبلیغاتی راه‌اندازی کردیم و تا پنج شماره هم به چاپ رسید ولی متاسفانه متوقف شد. تجربه‌های پراکنده متفاوتی داشتم ولی هیچ‌کدام به سرانجام نرسید ولی از تمام این تجربیات آموخته‌هایی دارم که این ارزشمندترین بخش ماجراست.


وقتی بهاره رهنما وسط دعوای جواد یحیوی و همسرش گیر می کند.
همسر مجریان همسر سید جواد یحیوی طلاق مجری بیوگرافی سید جواد یحیوی بیوگرافی بهاره رهنما
در یک برنامه زنده تلویزونی اگر بین دعوای دومجری برنامه که اتفاقا زن و شوهر هم هستند گیر کنید چه خواهید کرد؟

 

بیوگرافی بهاره رهنما بیوگرافی سید جواد یحیوی طلاق مجری همسر سید جواد یحیوی همسر مجریان


ادامه مطلب ...

مصاحبه با زهرا رکوعی مجری اخبار + عکس همسرش علیرضا نادری

مصاحبه با زهرا رکوعی مجری اخبار + عکس همسرش علیرضا نادری

معمولا شب‌ها او را در شبکه ۳ سیما، با شور و انرژی خاصی در بخش اخبار شبانگاهی ساعت ۲۲ می‌بینیم.

 معتقد است در سالیان اخیر سازمان صدا و سیما اعتماد بیشتری نسبت به سالیان گذشته به خانم‌ها پیدا کرده است و از استعدادها و توانایی‌ بانوان ایرانی در بخش‌های خبری به خوبی استفاده می‌کند.زهرا رکوعی نیز تاکنون موفق به کسب مقام‌های درخشانی در حوزه‌های خبری شده است و با اینکه هنوز بسیار جوان است، اما تجربیات گرانبهایی را در طول این سال‌ها در زمینه خبر کسب کرده است.

همسر مجری معروف همسر مجری زن همسر زهرا رکوعی بیوگرافی علیرضا نادری بیوگرافی زهرا رکوعی
چه شد که جذب گویندگی خبر شدید؟
در سال ۷۸ زمانی که ۱۷ سال داشتم، اطلاعیه‌ای را در روزنامه دیدم مبنی بر اینکه باشگاه خبرنگاران جوان تاسیس شده است و از افراد علاقه‌مند ثبت‌نام می‌کند. از آنجا که از کودکی واقعا کار خبرنگاری را دوست داشتم، ضمن اینکه توانایی انجام این کار را هم در خود احساس می‌کردم، در باشگاه ثبت‌نام کردم و دوره‌های مختلف خبری را گذراندم. تا سال ۱۳۸۰ به عنوان خبرنگار سیاسی، اجتماعی، نظامی در باشگاه خبرنگاران جوان فعال بودم، ضمن اینکه در طول این چند سال موفق به کسب چندین مقام در باشگاه خبرنگاران جوان شدم و به عنوان خبرنگار برتر سال ۷۹ و ۸۰، نفر اول جشنواره دفاع مقدس و دومین جشنواره خبر و برنامه‌های سیاسی و رادیو در سال‌های ۸۱ و ۸۲ شناخته شدم و همچنین در سال ۸۰ موفق به دریافت لوح بهترین گزارش انتخاباتی از باشگاه شدم. بعد از آن به رادیو معرفی شدم و به عنوان خبرنگار به مدت ۴-۳ ماه به همراه ۳ نفر دیگر به‌صورت آزمایشی شروع به کار کردیم. از میان ۲ نفر در دوره‌های آزمایشی قبول شدیم و به عنوان گزارشگر تا سال ۸۴ در رادیو مشغول به کار شدم. در سال ۸۴ بخش خبر سیما به من پیشنهاد تست گویندگی داد. با پذیرفته‌شدن در تست گویندگی وارد بخش خبر شبکه ۳ شدم.

اولین خبری که خواندید چه بود؟
سال ۸۴ در تاریخی که «حرمین شریفین» در عراق بمبگذاری شد، آن شب اولین شب اجرای من بود و باید این خبر را می‌خواندم. به شدت دچار استرس شده بودم. یادم است خبرهای بسیار زیادی از عراق به دستمان می‌رسید و شب پرخبری بود. چون شب اول اجرایم بود، این نگرانی و استرس را در بین اعضای تحریریه هم احساس کردم. به هر حال خبر سنگین بود. بعد از اجرا نوار شاهد را که در سازمان موجود است، دیدم و خوشبختانه از آن استرس و نگرانی در چهره‌ام خبری نبود.

همسر مجری معروف همسر مجری زن همسر زهرا رکوعی بیوگرافی علیرضا نادری بیوگرافی زهرا رکوعی

از نوع گویش خبرخوانی اخبار شبانگاهی و علت تفاوت آن با سایر بخش‌های خبری بگویید؟
اخبار شبانگاهی ساعت ۱۰ شب پخش می‌شود. مردم معمولا آن ساعت از کار روزانه به خانه برگشته‌اند و یا در حال صرف شام و استراحت هستند. از طرفی هم دوست دارند که در جریان آخرین اخبار روز قرار بگیرند. به همین علت ما طی ۱۵ دقیقه به‌طور خلاصه و مفید و با نوع ادبیات و کلمات راحت و با ریتم بسیار تند آخرین اخبار را به اطلاع مردم می‌رسانیم.

چرا تند؟!
خواندن هر خبر را برای گوینده ۶ ثانیه در نظر می‌گیرند. به همین علت ما مجبور هستیم خیلی سریع این اخبار را بخوانیم. در عین حال باید طوری خبر را مدیریت کنیم که مخاطب متوجه شود که چه می‌گوییم. به همین علت برخی از دوستان که من را بیرون می‌بینند، می‌گویند که چقدر تند خبر می‌خوانید یا اینکه نفست نمی‌گیرد آنقدر تند اخبار را می‌خوانی و … چاره‌ای نداریم اگر قرار باشد که هر خط را بیشتر از ۶ ثانیه بخوانیم، از تصاویر عقب می‌افتیم.

در مقام گوینده این بخش خبری، چه معایب و مزیت‌هایی را بر این تندخواندن می‌بینید؟
یکی از ایرادات تند خواندن این است که به گوینده فشار می‌آورد باید یاد بگیرد چگونه نفس‌گیری کند و از طرفی هم نگران است، از تصویر عقب نماند یا در حین خواندن خبر تصویر عوض نشود، چون بخش خبری ما به‌گونه‌ای است که همه بخش‌های آن از تصاویر تشکیل شده و اگر گوینده عقب بیفتد بیننده‌‌ای که تازه تلویزیون را روشن کرده تصویری که می‌بیند با خبری که می‌شنود متفاوت می‌شود. بعضی از بینندگان معتقدند یکی دیگر از معایب این نوع خبرخوانی به این است که به مخاطب خیلی فرصت فکر کردن داده نمی‌شود.

گاهی اوقات در خواندن بعضی خبرهای خارجی لحن خواندن خبر بیشتر شبیه متلک‌گویی به آن شخصیت یا خبر است، آیا این سیاست اخبار شبانگاهی است. یا تابع سلیقه اخبارگو است؟
به‌نظر من یک گوینده موفق کسی است که همه اخبار را مثل هم و با یک ریتم نخواند، چون در آن صورت حوصله مخاطب سر می‌رود. مثلاً خواندن خبر فوت «قیصر امین‌پور» مسلماً با خواندن خبر بعدی آن که یک حادثه بود و یا خبر قبلی آن که سیاسی بود باید متفاوت باشد. گاهی اوقات هم پیش می‌آید که من خبرها را متناسب با آنچه که سردبیر برای من نوشته است، می‌خوانم.گاه در بعضی از خبرها از ضرب‌المثل‌ها استفاده می‌شود مثل دست از پا درازتر که به کرّات در اخبار خارجی شنیده می‌شود.به این دلیل است که برایم در آن خبر نوشته شده است.

یعنی نویسنده‌ای برای این قبیل مثل‌ها وجود دارد؟
همان‌طور که یک روزنامه، خبرنگار دارد، سردبیر دارد ما هم سردبیر و دبیر خبر داریم. علاوه بر اینکه گوینده خبر هستم دبیر خبر این بخش هم هستم یعنی در پشت صحنه هم فعالیت می‌کنم. دبیر خبر، وقتی خبرها را تنظیم می‌کند آنها را برای سردبیر از طریق سیستم کامپیوتری ارسال می‌کند سردبیر در واقع خبرها را تنظیم نهایی می‌کند، ویرایش نهایی را انجام می‌دهد در واقع من روی آنتن از خودم نمی‌گویم دست از پا درازتر، بلکه این مثل در خبر برای من نوشته شده است.

چرا این ضرب‌المثل‌ها دایره گسترده‌ای ندارد و محدود هستند. خط قرمزی وجود دارد؟
خیلی وقت‌ها این لفظی که ما در اخبار به‌کار می‌بریم در اصل خبر آمده است و شاید اصلاً سردبیر هم هیچ دخل و تصرفی روی اضافه کردن کلمات نداشته باشد اما اگر قرار باشد خودمان چیزی را به خبر اضافه کنیم چارچوب خاصی را در این موارد داریم.

آیا سازمان صدا و سیما دوره‌هایی برای به روز کردن گویندگان برنامه‌ریزی کرده است؟
بله، معمولاً دانشگاه صدا و سیما دوره‌های آموزشی برای گویندگان می‌گذارد اما یکی دیگر از سیاست‌های سازمان این است که تلاش می‌کند گوینده‌ها به عنوان دبیر خبر هم حضور داشته باشند. اتفاقاً چند وقت پیش با آقای «بابان» که صحبت می‌کردیم، ایشان می‌گفتند یکی از نقاط قوت بخش اخبار شبانگاهی این است که خود شما به عنوان دبیر خبر فعالیت می‌کنید.

طی سال‌های اخیر حضور خانم‌ها در بخش‌های خبری بیشتر شده است و …
اعتماد سازمان نسبت به توانایی‌های بانوان در سال‌های اخیر واقعا بیشتر شده است، همه به این باور رسیده‌اند که خانم‌ها هم دارای توانایی و استعدادهای زیادی برای اجرای خبر هستند.

یک اجرای پرانرژی چقدر از خبرگو انرژی می‌گیرد؟
زمانی که قصد داشتم گویندگی را شروع کنم، تعدادی از گویندگان باسابقه رادیو و حتی تلویزیونی به من گفتند: «رکوعی روی آنتن همیشه سعی کن خودت باشی.»
از دوران کودکی شخصیتی شیطان و پرانرژی داشتم و اصولا انسان شادی هستم و در این مورد واقعا خدا را شکر می‌کنم. از طرفی شبکه سوم، شبکه جوان است و جوان هم پرانرژی و شادابی، می‌طلبد کسی که مجری این شبکه می‌‌شود همان‌قدر جوان و پرانرژی باشد تا بتواند به خوبی با مخاطب ارتباط برقرار کند، در عین حال یکی دیگر از سیاست‌های اخبار شبانگاهی پرانرژی بودن و شاداب بودن است.

بخش اخبار شبانگاهی به عنوان پربیننده‌ترین بخش خبری بعد از بخش خبری ۲۱ شناخته شده است، در مقام گوینده این بخش خبری فقط سیاست‌هایی که ذکر کردید را عامل موفقیت این برنامه می‌دانید؟
در موفقیت یک برنامه همه عوامل دست به دست هم می‌دهند. مجری، خبرها، شیوه خبرخوانی، ریتم خبر، ساعت پخش و حتی شبکه‌ای که برنامه از آن پخش می‌شود مانند حلقه‌های یک زنجیر است که همه به هم متصل هستند و باعث جذب مخاطب می‌شوند.

آیا در منزل برنامه را برایتان ضبط می‌‌کنند تا…
از سال ۸۴ که گویندگی را شروع کردم تا به امروز، هر شبی که اجرا دارم در خانه فیلم‌ها را برایم ضبط می‌کنند، حتی اگر یک شب هم شرایط فراهم نشود از فیلم شاهد سازمان استفاده می‌کنم. اجرایم را می‌بینم تا ایراداتم را پیدا کنم. حتی خیلی وقت‌ها از پدر و مادر و همسرم می‌پرسم که مثلا امشب چطور بودم، امشب خبرها را خوب خواندم و …

ظاهرا با همسرتان همکار هستید؟
بله، آقای علیرضا نادری نیز تهیه‌کننده و مجری شبکه سه هستند .

ممکن است روزی برسد که گویندگی خبر را کنار بگذارید و به شغل دیگری بپردازید؟
چو فردا شود فکر فردا کنیم.

دوست داشتید به جای اینکه گوینده خبر باشید خودتان سوژه خبری می‌شدید؟
فکر کنم همین الان هم سوژه خبری شده‌ام.

پیش آمده که در حین خواندن خبر توپوق بزنید؟
توپوقی که واقعا توپوق باشد را یادم نمی‌آید.

همسر مجری معروف همسر مجری زن همسر زهرا رکوعی بیوگرافی علیرضا نادری بیوگرافی زهرا رکوعی

از اضطراری‌ترین شرایطی که خبر خواندید بگویید. نامه آقای احمدی‌نژاد به جورج بوش را به خاطر دارید؟
آن شب گوینده خبر من بودم. نامه‌ای که برای ما آمده بود در استودیوی خبر ۲۱ بود و آقای حیدری داشتند آن را می‌خواندند. از نامه هم یک نسخه برای ما فکس شده بود. از آنجایی که تمام استودیوهای خبری در یک استودیو هستند و هر کدام در گوشه‌ای دکور خود را تعبیه کرده‌اند آن شب قرار شد تمام خبرها حذف شود و فقط نامه خوانده شود. من هم استرس این را داشتم که از نامه فقط یک نسخه است و مانده بودم چه‌کار کنم.

در پخش خبر جایی داریم به نام کابین. سردبیر به من گفت داخل کابین بروم و خبر را بخوانم. من به کابین رفتم و شروع به خواندن نامه کردم. با توجه به اینکه نامه طولانی بود و ما در یک‌ربع نمی‌توانستیم تمام آن را بخوانیم در حینی که من نامه را می‌خواندم و عکس آقای احمدی‌نژاد روی آنتن بود سردبیر کنار من ایستاده بود و قسمت‌های مهم نامه را برای من علامت می‌زد که حتما بخوانم،‌یعنی وقتی من یک صفحه را تا آخر می‌خواندم صفحه بعدی را که سردبیر آن را تنظیم خبری کرده بود از دست وی می‌گرفتم و می‌خواندم. گاهی اوقات به دلیل زنده بودن و اهمیت خبرها و مهم‌ترین ارزش خبری آن یعنی تازه بودن، پیش می‌آید که وقتی داخل استودیو می‌رویم تازه صفحه به صفحه خبر به دستمان می‌رسد.

تلخ‌ترین خاطره‌ای که تا به حال در این عرصه تجربه کردید چیست؟
تلخ‌ترین خاطره‌ام مربوط می‌شود به سقوط هواپیمای C-۱۳۰. با اکثر بچه‌هایی که در آن هواپیما بودند، همکار بودم. وقتی خبر سقوط هواپیما را به من دادند اصلا نفهمیدم خودم را چگونه به شهرک توحید رساندم. باور کنید سخت‌ترین روز کاری‌ام از سال ۷۸ تاکنون چه در حیطه خبرنگاری و چه در حیطه گویندگی همان روز بود. در آن زمان هنوز گزارشگر رادیو بودم و باید از این حادثه گزارش زنده تهیه می‌کردم و باور کنید از شدت ناراحتی به‌قدری پاهایم سست شده بود که قادر نبودم روی پا بایستم.

منبع: تهران امروز

بیوگرافی زهرا رکوعی بیوگرافی علیرضا نادری همسر زهرا رکوعی همسر مجری زن همسر مجری معروف


ادامه مطلب ...

بیوگرافی رویا تیموریان و همسرش مسعود رایگان +عکس دختر و داماد

بیوگرافی رویا تیموریان و همسرش مسعود رایگان +عکس دختر و داماد

رویا تیموریان (نام اصلی دلارا) (متولد ۲۷ اسفند ۱۳۳۸ – تهران) بازیگر ایرانی و همسر مسعود رایگان است.

وی فعالیت سینمایی را با بازی در حسرت دیدار (محرم زینال‌زاده) در سال ۱۳۷۳ شروع کرده‌است.

همسر مسعود رایگان همسر علیرضا کمالی نژاد همسر رویا تیموریان همسر دنیا مدنی همسر بازیگران بیوگرافی رویا تیموریان

مسعود رایگان (متولد ۱ بهمن ،۱۳۳۳، خرم‌آباد) هنرپیشه سینما و همسر رویا تیموریان است.وی دارای مدرک کارگردانی تئاتر از دانشکده هنرهای دراماتیک است. مسعود رایگان چند سالی را در اروپا و کشور سوئد به بازیگری پرداخته ولی در سال ۱۳۸۰ به ایران بازگشت. نام مسعود رایگان با فیلم خاموشی دریا بر سر زبانها افتاد اما خیلی دور، خیلی نزدیک او را به شهرت رساند، به طوری که جایزه جشن خانه سینما را برای بازی در این فیلم از آن خود کرد. وی همچنین کاندیدای دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد در بیست و سومین دوره جشنواره فیلم فجر، برای بازی در این فیلم شده است.در سی و یکمین جشنواره فیلم فجر نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای فیلم برلین منفی ۷ گردید.

رایگان هنرپیشگی را از کودکی و با پرده‌خوانی در کارهای پدرش آغاز کرده‌است، بعدها در سال‌های ۱۳۵۱ و ۱۳۵۲ در فیلمی از مرتضی جزایری بازی کرد در سال‌های ۱۳۵۹ و ۱۳۶۰ با چند برنامه تلویزیونی همکاری کرد و سپس به سوئد رفت. وی علاوه بر تحصیل در مدرسه فیلم سوئد با مراکز اینترنشنال کالجر، فرهنگ ملل و تئاتر شهر، تئاتر ملی، تئاتر اوروبرد، تئاتر القبر همکاری کرد و برنامه‌ای تحت عنوان دست‌های روشن برای شبکه ۲ تلویزیون سوئد کارگردانی کرد، همچنین در فیلمی از سوزان اوستن کارگردان برادران آمادتوس، تحت عنوان زندگی خطرناک بازی کرد و همچنین در چهار مجموعه تلویزیونی در سوئد نقش آفرینی کرد. رایگان سال ۱۳۸۰ به دعوت وحید موسائیان به ایران آمد و در فیلم خاموشی دریا بازی کرد. او بار دیگر به دعوت رضا میرکریمی به ایران آمد و در نقش اول فیلم خیلی دور، خیلی نزدیک، ساخته رضا میرکریمی بازی کرد.


«مسعود رایگان» و «رویا تیموریان» از بازیگران باتجربه سینمای ایران هستند که شاید به جرات بتوان گفت، یکی از خوشبخت‌ترین زوج‌های هنری سینمای ایران هستند؛ این را ما نمی‌گوییم بلکه صحبت‌های‌شان در برنامه «پارک ملت» ثابت می‌کند.
 همسر مسعود رایگان همسر علیرضا کمالی نژاد همسر رویا تیموریان همسر دنیا مدنی همسر بازیگران بیوگرافی رویا تیموریان
حدود ۸ سال از آغاز زندگی این ۲ می‌گذرد؛ هنرمندانی که با کارهای‌شان خاطره‌های زیادی داشته‌ایم؛ «مسعود رایگان» و «رویا تیموریان» از بازیگران باتجربه سینمای ایران هستند که شاید به جرات بتوان گفت، یکی از خوشبخت‌ترین زوج‌های هنری سینمای ایران هستند؛ این را ما نمی‌گوییم بلکه صحبت‌های‌شان در برنامه «پارک ملت» ثابت می‌کند.
اگر دلگرمی‌ها و حمایت‌های او نبود…

رایگان: طی ۳ ماهی که سر ضبط سریال «سقوط یک فرشته» بودم، بار سنگین زندگی روی دوش خانم تیموریان افتاد، زیرا روزانه ۱۷ تا ۲۰ ساعت مشغول کار بودم. بعضی وقت‌ها شرایط کار اینگونه ایجاب می‌کند که مجبوری زمان زیادی سرکار باشی و نیاز به درک همسرت داری؛ خوشبختانه تیموریان به‌خوبی شرایط کاری من را درک می‌کرد و می‌دانست به واسطه فشار کار چقدر خسته‌ام اما در تمام این مدت بسیار خوب از من حمایت کرد و به من دلگرمی داد. با توجه به زمان ضرب‌العجلی که برای رساندن سریال به پخش داشتیم، گاه اتفاق می‌افتاد از ۷ صبح یک روز تا ۷ صبح فردایش سرکار بودم و دیگر توانی نداشتم اما وقتی به خانه می‌آمدم، اگر خانم تیموریان بیدار بود، صبحانه‌ای با هم می‌خوردیم، قهوه‌ای برایم درست می‌کرد و سعی می‌کرد ‌ویتامین‌هایی که بدنم نیاز داشت را تامین کند تا توان کار کردن داشته باشم. به‌دلیل همین خوبی‌هاست که واقعا ممنون و سپاسگزار تمام زحماتش هستم.

همسر مسعود رایگان همسر علیرضا کمالی نژاد همسر رویا تیموریان همسر دنیا مدنی همسر بازیگران بیوگرافی رویا تیموریان

وقتی مسعود را مجبور کردم بستنی بدهد!

تیموریان: در این مدت من و مسعود اغلب با تلفن با یکدیگر ارتباط داشتیم و پیگیر کارهایش بودم، البته چون اکثرا سر صحنه بود، زمانی که تماس می‌گرفتم تلفنش اغلب روی پیغام‌گیر بود! البته چند باری هم وقتی زنگ ‌زدم چون تلفن همراهش را روی حالت سکوت نگذاشته بود و سر صحنه مشغول بازی بود، مجبور ‌شد به همه عوامل بستنی بدهد! ‌جریمه‌ کسانی ‌که سر صحنه تلفن همراه‌شان زنگ بخورد، این است که باید به تمام گروه بستنی بدهند!

کارهای مناسبتی، مغز و بدن بازیگر را خسته می‌کند

رایگان: سال گذشته وقتی سر سریال «در مسیر زاینده‌رود» بازی می‌کردم، به اندازه سریال‌ «سقوط یک فرشته» تحت فشار بودم. در واقع بخش مهمی از کار ما بازیگران، مربوط  به دقت و تمرکزمان سر کار می‌شود؛ به‌عنوان مثال بازیگر باید تمام حواسش به راکوردش باشد؛ به این معنا که قبلا چه حالت و حسی داشته و بتواند همان را در صحنه‌ بعدی‌اش هم که ممکن است چند روز بعد تصویربرداری شود حفظ کند. در کارهای مناسبتی به دلیل فشاری که وجود دارد، بازیگر بدن و مغزش خسته است اما باید آن‌ها را در بالاترین سطح ممکن نگه دارد که این کار بسیار مشکلی است. به‌نظر من بازیگر هنگام تصویربرداری کار، حتما باید راش‌‌هایی که از او ضبط شده را قبل از پخش ببیند تا بتواند بازی‌اش در طول کار را تنظیم و کنترل کند، اتفاقی که سر «سقوط یک فرشته» نیفتاد و به دلیل فشار بالای کار نمی‌توانستیم قسمت‌های مربوط به‌خودمان را ببینیم. زمانی که «سقوط یک فرشته» از تلویزیون پخش می‌شد، گهگاه فرصت می‌کردم آن را ببینم چون زمان پخش کار هم سر ضبط بودیم.

همسر مسعود رایگان همسر علیرضا کمالی نژاد همسر رویا تیموریان همسر دنیا مدنی همسر بازیگران بیوگرافی رویا تیموریان

رویا تیموریان و دخترش دنیا مدنی

به‌شدت یکدیگر را نقد می‌کنیم

تیموریان: من تقریبا تمام قسمت‌های این سریال را دیدم. از آنجا که مسعود خیلی روی کارش حساسیت دارد و نتیجه‌ برایش اهمیت دارد، بعد از پخش کار از تلویزیون، حتما به من زنگ می‌زد و نظر من درباره کار و بازی‌اش را می‌پرسید. مسلما هر کاری ضعف‌های خاص خودش را دارد، اصلا اگر کاری ضعف نداشته باشد که بازیگر هیچ انگیزه‌ای برای پیشرفت نخواهد داشت! به واسطه بازی در سریال «ساعت شنی»، قبلا تجربه همکاری با آقای بهرامیان (کارگردان سقوط یک فرشته) را داشتم و همواره به مسعود می‌گفتم به آقای بهرامیان اطمینان کن، زیرا یکی از کاربلدهای تلویزیون است. به هیچ وجه در زندگی‌‌مان به یکدیگر سختگیری نمی‌کنیم اما درباره کارهای‌مان هیچ تعارفی با هم نداریم و به‌شدت یکدیگر را نقد می‌کنیم.

مسعود زیاد اهل تغییر و تحول دادن در چهره‌اش نیست، بنابراین با پیشنهادهای من است که مجبور می‌شود این کارها را انجام دهد! فکر می‌کنم در حرفه ما بسیار خوب است بازیگران چهره‌ و ظاهرشان را مدام تغییر دهند تا برای بازی در نقش‌های مختلف دیده شوند. اتفاق افتاده که مسعود در کاری گریمی داشته که من دوست نداشته‌ام اما مجبور بوده‌ام آن را تحمل کنم(خنده!) این هم از سختی‌های کار ماست!

با توجه به سنگینی کارمان، خیلی فرصت برای سفر رفتن نداریم اما اگر این اتفاق بیفتد، معمولا سعی می‌کنم برنامه‌مان را با طوری تنظیم کنم که مسعود هم حتما همراهم باشد. من برخلاف بسیاری خانم‌ها که ترجیح می‌دهند با دوستان‌شان به مسافرت بروند، ترجیح می‌دهم در سفر هم همراه همسرم باشم.

دوست دارم اگر قرار است سفری هم اتفاق بیفتد، به همراه تیموریان آن را تجربه کنم.

بخش زندگی خصوصی‌ ما‌ با بخش حرفه‌ای کارمان کاملا تفکیک شده است؛ به همین دلیل خیلی بُرنده و بی‌انصاف با کارهای هم برخورد می‌کنیم!

 

فرصت‌مان برای زندگی‌ کم است‌

تیموریان: من فکر می‌کنم در زندگی مشترک، باید یک نوع دیپلماسی وجود داشته باشد که معمولا خانم‌ها این دیپلماسی را دارند. بسیاری از خانم‌ها به دلیل سرکار بودن همسران‌شان حتی اگر خودشان هم شاغل باشند، باز زمان فراغت بیشتری نسبت به آقایان دارند که در همین زمان، نبودن همسر ممکن است از نظر روحی تا حدودی ضعیف‌شان کند یا مسئولیت‌های بیشتری را روی دوش‌شان بگذارد. این نیاز به یک درک متقابل دارد؛ یعنی وقتی مرد از سرکار به منزل برمی‌گردد، همین که قدرشناس زحمات همسرش به خاطر نگهداری از خانه و فرزندان باشد، بسیار ارزشمند است. منظورم از دیپلماسی که گفتم، همان درک متقابل، از خود گذشتگی و احترام به یکدیگر در زندگی مشترک است. من و مسعود به یکدیگر قول داده‌ایم اگر بابت موضوعی ناراحتی از هم داشتیم، آن ناراحتی لحظه‌ای باشد و از آن رد ‌شویم، چون معتقدیم فرصت زندگی کردن کم است و این‌قدری نیست که بخواهیم با جر و بحث آن را سپری کنیم.

آن روز تلخ…

رایگان: صادقانه بگویم در این ۸ سالی که از زندگی مشترک من و تیموریان گذشته، خوشبختانه تا به حال اتفاق نیفتاده من به‌عنوان مرد خانه بگویم «تو که می‌دانی کار من چیست، بنابراین باید با آن کنار بیایی!» شاید این توقع همیشه از جانب مادرم وجود داشته باشد که بگوید «چرا به کارگردان یا تهیه‌کننده کارت را نمی‌گویی که بهت مرخصی بدهد تا به دیدن من بیایی؟!» اما خانم تیموریان هیچ‌وقت این توقع را از من نداشته. البته شاید دلیل اصلی آن، آشنا بودن با شرایط کار بازیگران است چون می‌داند اگر یک روز سر کارم نروم، ۱۰۰ نفر عوامل و آدمی که پشت‌صحنه منتظر من هستند، یک روزشان از بین می‌رود به علاوه کلی هزینه! همیشه گفته‌ام ما بازیگران، کاسب یا کارمند بانک و اداره‌ نیستیم که بخواهیم یک روز برگه مرخصی بنویسیم و کارمان را تعطیل کنیم تا بتوانیم به مادر بیمار‌مان سر بزنیم! اوایل سریال «جستجوگران»، صبح یک روز تیموریان به من زنگ زد و گفت با برادرت تماس بگیر؛ همانجا فهمیدم پدرم فوت کرده. آن روز سکانسی از سریال را زخمی کرده بودیم و نمی‌توانستم بگویم یک اتفاق ناخواسته برایم افتاده و باید بروم! حتی با وجود اصرار آقای شاهسواری مبنی بر توقف فیلمبرداری، خودم راضی نشدم کار را رها کنم و آن روز سکانس‌مان تا ۳ بعدازظهر طول کشید. تیموریان دم در با ماشین و وسایل کامل منتظر من بود تا به محض تمام شدن سکانس، به سمت محل مورد نظرمان حرکت کنیم.

همسر مسعود رایگان همسر علیرضا کمالی نژاد همسر رویا تیموریان همسر دنیا مدنی همسر بازیگران بیوگرافی رویا تیموریان
علیرضا کمالی همسر دنیا مدنی و داماد رویا تیموریان
بیوگرافی رویا تیموریان همسر بازیگران همسر دنیا مدنی همسر رویا تیموریان همسر علیرضا کمالی نژاد همسر مسعود رایگان


ادامه مطلب ...

واکنش زیبا بروفه به لورفتن فیلم عروسی‌اشعکس همسرش

واکنش زیبا بروفه به لورفتن فیلم عروسی‌اش/عکس همسرش

زیبا بروفه چهره ای آشنا برای سینما و تلویزیون ایران است.او که حرفه بازیگری را با فیلم شب روباه به کارگردانی همایون اسعدیان آغاز کرد و با سریال مجید دلبندم معروف شد، فارغ التحصیل حقوق قضایی است.این بازیگر سینما و تلویزیون مدت ها است که کمرنگ شده و به همین دلیل به گفت و گویی با او نشستیم که به شرح زیر است:

زیبا بروفه از جمله بازیگران سینما و تلویزیون است که چند وقتی است نسبت به قبل کم کار تر شده و کمتر در محافل هنری حاضر می شود دلیل آن چیست؟ چرا خانم بروفه را در محافل عمومی نمی بینیم؟

واقعا بود و نبود من در چنین مراسمی زیاد اهمیت ندارد .بازیگر نفسش دیده شدن است اما اگر قرار باشد با حضور در فرش قرمز یا اکران خصوصی دیده شوم این چنین دیده شدنی را دوست ندارم و نمی پسندم .

همسر زیبا بروفه همسر پیام صابری کارت عروسی زیبا بروفه عروسی بازیگران بیوگرافی زیبا بروفه بیوگرافی پیام صابری ازدواج بازیگران

شما زمانی ستاره سینما و به ویژه تلویزیون بودید اما در حال حاضر شکل کار کردن شما به گونه ای است که انگار کارهای دیگرتان را به این حرفه ترجیح می دهید؟

نه اگر در این زمان من کم کار هستم واقعا شرایط کاری مهیا نبوده است.

پس شما هم حرف صدف طاهریان را تایید می کند؟

کدام حرف !؟

همسر زیبا بروفه همسر پیام صابری کارت عروسی زیبا بروفه عروسی بازیگران بیوگرافی زیبا بروفه بیوگرافی پیام صابری ازدواج بازیگران

ایشان گفتند سینمای ایران کثیف است؟

نه اصلا من چنین چیزی را قبول ندارم ، شما در هر محیطی با یک سری مشکلات و معضلات مواجه هستید اما این نحوه برخورد شماست که به دیگران اجازه می دهد با شما چه گونه برخورد کنند و چه قدر وارد فضای شخصی زندگی ات بشوند .

شما چرا بعد از ازدواج کم کار شدید؟

من زمانی که وارد سینما و تلویزیون شدم ، درست بعد از اتمام اولین کارم بود که متاهل شدم و این کم کاری چند وقت اخیر دلایل مختلفی دارد که می توان نبود پیشنهاد خوب و فیلم نامه خوب را نام برد. هر چند در چند اثر به صورت رفاقتی و دوستانه حضور داشتم و آنقدر هم کم کار نبودم.

همسر زیبا بروفه همسر پیام صابری کارت عروسی زیبا بروفه عروسی بازیگران بیوگرافی زیبا بروفه بیوگرافی پیام صابری ازدواج بازیگران

انتشار فیلم عروسی شما در فضای عمومی چه تاثیر در زندگی هنری شما داشت؟

انتشار فیلم خصوصی زندگی ام لطمه بزرگی از لحاظ روانی و کاری به من زد، من برای شروع دوباره کارم باید از یک نقش کوچک شروع می کردم و این موضوع برای من که در اولین کارم نقش اصلی داشتم واقعا آزار دهنده بود .

فیلم عروسی شما به چه صورت منتشر شد؟

این فیلم را ظاهرا آتلیه برای نمونه کار به یک فرد دیگری داده بود که آن فرد هم بر خلاف اخلاق حرفه ای فیلم را منتشر کرد البته این قضیه با پیگیری ها قانونی و قضایی پایان گرفت ولی متاسفانه کار از کار گذشته بود .

شما با فیلم پر پرواز با بازی در کنار شادمهر عقیلی خاطره سازی کردید ،براساس شایعات چه قدر احتمال می دهید این خواننده به کشور برگرد؟

واقعا این مسئله چه اشکالی دارد یک هنرمند به زادگاهش برگرد شادمهر روحیه حساس و لطیفی داشت و به شدت به خانوده اش وابسته بود اگر شرایط مهیا باشد و بدون مشکل بتواند به ایران بیاید قطعا این کار را می کند .

همسر زیبا بروفه همسر پیام صابری کارت عروسی زیبا بروفه عروسی بازیگران بیوگرافی زیبا بروفه بیوگرافی پیام صابری ازدواج بازیگران

رضا عطاران ، عبدالرضا زهره کرمانی و یوسف تیموری از حاضران در این عروسی بودند

همسر زیبا بروفه همسر پیام صابری کارت عروسی زیبا بروفه عروسی بازیگران بیوگرافی زیبا بروفه بیوگرافی پیام صابری ازدواج بازیگران

منبع: شفاف

ازدواج بازیگران بیوگرافی پیام صابری بیوگرافی زیبا بروفه عروسی بازیگران کارت عروسی زیبا بروفه همسر پیام صابری همسر زیبا بروفه


ادامه مطلب ...

سعید عرب (خواننده) ازدواج کرد + عکس همسرش

سعید عرب (خواننده) ازدواج کرد + عکس همسرش

سعید عرب با انتشار عکس زیر در صفحه شخصی اش نوشت : ممنون ازین که اومدى تو زندگیم همسرم

همسر سعید عرب بیوگرافی سعید عرب

بیوگرافی سعید عرب : سعید عرب متولد ۱۳۵۹ در تهران است .
از ۱۰ سالگی نوازندگی را شروع کرد و ملودیکا می نواخت و از ۱۷ سالگی بصورت تخصصی این کار را شروع کرد. او وارد کننده لوازم موسیقی است و در این سن شروع به ساختن ملودی کرد و بعد با چند تنظیم کننده آشنا شد ،در همین مدت نوازندگی پیانو را هم شروع کرد.
این دوستان تنظیم کننده به او پیشنهاد دادند تا خودش بخواند، او از بچگی آهنگ خواننده ها را می خواند و علاقه زیادی به خوانندگی داشت و بعد از مدتی شروع به جمع آوری آلبوم کرد. سال ۸۷ ترانه ها را برای اخذ مجوز به وزارت ارشاد فرستاد و در روزهای پایانی سال ۹۰ مجوز آلبوم مهربونم صادر شد.

بیوگرافی سعید عرب همسر سعید عرب


ادامه مطلب ...

بوراک اوزچیویت و همسرش فخریه اوچن، ستاره های جدید خاورمیانه +عکس

بوراک اوزچیویت و همسرش فخریه اوچن، ستاره های جدید خاورمیانه +عکس

«کلید اسرار» شاید یکی از اولین سریال‌های ترکیه‌ای بود که مردم ایران آن را دیدند. البته نه از کانال‌های خارجی که از شبکه ۳٫ آن سریال با اینکه کیفیت چندانی نداشت اما تا سری سوم در تلویزیون پخش شد. هر آنچه بود، می‌شد فهمید ذائقه و رگ خواب مردم دست ترکیه‌ای‌ها آمده است.
حالا نه فقط مردم ایران و ترکیه بلکه کل خاورمیانه از مصر تا پاکستان وحتی اروپای شرقی مردم به صورت سریالی و پشت سر هم منتظر سریال‌های بعدی ترک می‌مانند. سینمای ترکیه این محبوبیت را مدیون ریشه شرقی و سیستم تبلیغاتی اروپایی است. آنها می‌توانند بازیگران سریال‌های‌شان را به ستاره‌های دوست‌داشتنی بین‌المللی تبدیل کنند و قدرت فیلم‌سازی‌شان را ارتقا دهند.سینمای ترکیه شاید هیچ‌وقت نتواند «جدایی نادر از سیمین» درست کند و اصغر فرهادی داشته باشد یا حتی خیلی کمتر از آن را به دست آورد اما قدم در راه بدل هالیوود یعنی بالیوود گذاشته و ستاره‌های سرشناس و بین‌المللی پیدا کرده است.

«حریم سلطان»، «فاطما گل» و همه سریال‌های ترک امروزی اصلا گنجینه سینمای ایران را ندارند اما کاربرد تجاری دارند و برای کشورشان پول درمی‌آورند. در حالی که سینما و تلویزیون ما حتی شبکه‌های کشور تاجیکستان که همزبان است یا کشور‌های عربی مثل عراق را که هم آیین ما هستند را هم نتوانسته در دست بگیرد.

ترکیه‌‌ای‌ها حتی از این فضا برای فرهنگ‌سازی در کشورشان استفاده می‌کنند. دو ستاره ترک این روزها با هم ازدواج کرده‌اند و در ترکیه از ازدواج این دو وام می‌گیرند و تبلیغ ازدواج می‌کنند اما در اینجا خبری از فرهنگ‌سازی نامحسوس نیست. بهانه ما برای اینکه سراغ آنها رفتیم، همین است؛ ازدواج دو ستاره ترک فیلم‌های ترکی که حسابی سر و صدا به پا کرده ‌است.

همسر فخریه اوچن همسر بوراک اوزچیویت كليد اسرار بازیگر ترکیه ای fahriye evcen burak ozcivit

گفت و گوی مجله instyle با زوج جدید  سینمای ترکیه:

ازدواج نجات‌مان داد

حدود یک سال از نامزدی بوراک اوزچویت (burak ozcivit) و فخریه اوچن (fahriye evcen ) می‌گذرد و این دو بازیگر جوان و محبوب ترکیه، این روزها علاوه بر زندگی حرفه‌ای‌شان در عرصه بازیگری، مشغول ساختن زندگی مشترک خود هستند. آنها تاکنون دوبار در سریال «چکاوک» و فیلم سینمایی «عشق شبیه توست» در کنار یکدیگر ظاهر شده‌اند ولی مهم‌تر از آن زندگی مشترکی است که آغاز کرده‌اند و باید در کنار هم آن را پیش ببرند و قطعا این‌بار نقشی مهم‌تر و جدی‌تر در کنار هم دارند که باید کمترین اشتباه را در آن داشته باشند. با این زوج جوان همراه شده‌ایم تا بیشتر از ایده‌آل‌های آنها بدانیم و بشنویم. . .

شروع روزهای خوشبختی

بوراک: شاید باورتان نشود ولی روز اولی که فاهریه را دیدم به خاطر ندارم. درواقع فکر می‌کنم او را نخستین بار در جشنواره تلویزیونی دیدم.

فاهریه: نه، ما نخستین بار همدیگر را سر صحنه فیلمبرداری سریال «حریم سلطان» دیدیم. من برای تست دادن برای بازی در یکی از نقش‌های سریال آمده بودم و گروه مشغول فیلمبرداری یکی از سکانس‌های فیلمی بودند که بوراک در آن بازی می‌کرد و من آنجا بوراک را از نزدیک دیدم و اتفاقا با هم یک احوالپرسی مختصر هم داشتیم.

بوراک: حالا یادم افتاد. من واقعا خنگ هستم.

فاهریه: آن روز نخستین ملاقات ما بود و فکر می‌کنم روز خوشبختی ما از همان‌جا شروع شد و درنهایت سرنوشت ما را به سمت همکاری مشترک کشاند و حالا هم وارد زندگی مشترک شده‌ایم.

بازی‌های سرنوشت ما

بوراک: من کلا به سرنوشت و تقدیر بسیار معتقدم و همانطور که فاهریه گفت واقعا اعتقاد دارم سرنوشت اینطور بود که آن ملاقات کوتاه ما بعد از چندسال به یک همکاری مشترک تبدیل شود و درنهایت به این منجر شود که ما زندگی مشترک‌مان را در کنار هم آغاز کنیم.

فاهریه: دقیقا همینطور است وگرنه به من گفته بودند که پیش از من بازیگر دیگری را برای بازی در سریال «چکاوک» درنظر گرفته بودند و به دلیل اینکه آن بازیگر نتوانست برنامه کاری خود را تنظیم کند، قراردادش فسخ شد و با من قرارداد بستند و این دقیقا همان تقدیر و سرنوشت است.

گوش‌کردن به صدای‌قلب

فاهریه: دوست ندارم خیلی فانتزی و نامعقول فکر کنم و بگویم که ما به عشق در نگاه اول دچار شدیم چون اصولا آدمی نیستم که بدون منطق و از روی هوس، تصمیمی در زندگی‌ام بگیرم. اتفاقا من آدمی هستم که کاملا مسائل پیرامون خود و زندگی‌ام را تجزیه و تحلیل می‌کنم و بعد برای آنها تصمیم نهایی را می‌گیرم. اما در این مورد باید اعتراف کنم که در نگاه اول به بوراک حس عجیبی داشتم، منظورم همان نگاه اول سر فیلمبرداری «حریم سلطان» است.

همسر فخریه اوچن همسر بوراک اوزچیویت كليد اسرار بازیگر ترکیه ای fahriye evcen burak ozcivit

بوراک: ولی برعکس فاهریه من خیلی از تصمیماتم را از روی دستورات قلبم می‌گیرم و انجام می‌دهم. در زندگی‌ام کارهای زیادی را به صورت دلی انجام داده‌ام، شاید هم از بعضی از آنها پشیمان شده باشم ولی اصولا خیلی به صدای قلبم گوش می‌دهم و درباره فاهریه هم دقیقا همین اتفاق افتاد و وقتی درباره او به صدای قلبم گوش دادم، دیدم که عاشق او شده‌ام و نیمه گمشده خودم را پیدا کرده‌ام.

عشق رویایی بین ما

بوراک: حس می‌کنم به دلیل اینکه قلبم به من گفته است که فاهریه نیمه گمشده من است، قطعا بین ما یک عشق رویایی شکل گرفته است و خوشحالم که فاهریه هم همین حس را دارد. این خیلی مهم است که دوطرف همدیگر را به یک میزان دوست داشته باشند و این یعنی همان عشق رویایی.

فاهریه: اصولا به‌نظرم در زندگی امروزه آدم‌ها، عشق یک موضوع رویایی است، یعنی آنقدر زندگی‌ها ماشینی و بدون احساس شده که عشق‌های واقعی کمتر دیده می‌شود و به همین دلیل است که می‌گویم هر عشقی که میان انسان‌ها وجود داشته باشد، یک عشق رویایی است. عشق میان من و بوراک هم یک عشق رویایی است چون ما به دلیل اینکه هر دو بازیگر هستیم و در این حرفه حضور داریم، عاشق یکدیگر نشده‌ایم بلکه عاشق شخصیت و حقیقت همدیگر شده‌ایم.

درک و کمک همسرانه

فاهریه: خوشبختانه ما با یکدیگر همکاریم و این مساله یک نکته بسیار مهم در خود دارد و آن‌هم اینکه می‌توانیم به خوبی همدیگر و حرفه هم را درک کنیم و این کمک می‌کند که در کنار زندگی مشترک‌مان، زندگی حرفه‌ای موفقی هم داشته باشیم و با قدرت به کارمان ادامه دهیم. بارها دیده‌ام که زوج‌هایی که یکی از آنها بازیگر بوده است، به دلیل اینکه نتوانسته‌اند خودشان را با شغل همسرشان تطبیق بدهند به مشکل خورده‌اند.

بوراک: بله، متاسفانه بازیگری شغلی است که برنامه ثابت و مشخصی ندارد و شما نمی‌دانید که برای یک پروژه ممکن است چقدر درگیر باشید و در این مدت چقدر خانواده و مخصوصا همسرتان اذیت می‌شود. به همین دلیل من هم حس می‌کنم زمانی‌که یک هنرمند با هنرمند دیگر ازدواج می‌کند، این درک متقابل در میان آنها وجود دارد.

فاهریه: من حتی در خانواده خودم هم بارها با این مشکل برخورد کرده‌ام که به دلیل بی‌نظمی که در کارم وجود داشته، اعتراض کرده‌اند و من هم بارها برای‌شان توضیح داده‌ام ولی واقعا درک این مساله برای آنها سخت است.

بوراک: از طرف دیگر من حس می‌کنم این همکار بودن یک ویژگی دیگر هم دارد و آن هم این است که می‌توانیم به همدیگر کمک کنیم. مشورت در کار ما یکی از مهم‌ترین مسائلی است که می‌تواند به بهتر شدن کار کمک کند و قطعا وقتی همسر شما یکی از بهترین بازیگران کشورتان باشد، دیگر مشکلی برای مشاوره گرفتن ندارید.  (باخنده)

فاهریه: منظور از یکی از بهترین بازیگران ترکیه، حتما من هستم دیگر؟!

بوراک: بله، دقیقا همینطور است، همسر عزیزم.

زندگی بدون عشق

بوراک: به نظرم زندگی بدون عشق، زندگی پوچ و خسته‌کننده‌ای است. این عشق می‌تواند عشق بین مادر و فرزند باشد یا عشق میان خواهر و برادر و صرفا منظورم عشق بین زن و شوهر نیست. به نظرم هر انسانی لازم دارد که در زندگی عاشق دیگران باشد و حداقل اطرافیان و خانواده خود را عاشقانه دوست داشته باشد. زندگی بدون عشق واقعا یک زندگی نابودشده است.

فاهریه: در این زمینه کاملا با بوراک موافقم و فکر می‌کنم عشق یکی از مسائل حیاتی در زندگی انسان‌هاست. حتی به نظرم انسان می‌تواند عاشق طبیعت یا عاشق شغلش باشد و همین عشق می‌تواند برای انسان هدف و انگیزه ایجاد کند. اصولا شما وقتی در زندگی به چیزی عشق نورزید، پس هیچ هدفی نخواهید داشت و انگیزه‌ای ندارید که به‌خاطر آن تلاش کنید.

اختلاف سنی نزدیک

فاهریه: یکی از دوستانم چندوقت پیش به من گفت کاشکی همسری را برای خودت انتخاب می‌کردی که اختلاف سنی بیشتری با تو داشت. برایم عجیب بود چون هرگز به این موضوع فکر نکرده بودم. من و بوراک حدود ۲ سال اختلاف سنی داریم و برایم این رقم هرگز مهم نبوده و نیست. اصلا چرا باید اختلاف سنی بین زن و شوهر تا این اندازه مهم باشد که بعضی‌ها به آن فکر می‌کنند.

همسر فخریه اوچن همسر بوراک اوزچیویت كليد اسرار بازیگر ترکیه ای fahriye evcen burak ozcivit

بوراک: به نظرم مهم این است که زن و شوهر با هم تعامل و تفاهم داشته باشند که خوشبختانه ما داریم. اتفاقا من هم بارها این موضوع را دیده‌ام. من از فاهریه ۲سال بزرگتر هستم ولی رفتار و تفکرات فاهریه طوری است که واقعا حس می‌کنم گاهی اوست که از من بزرگتر است.

فاهریه: به دلیل اینکه عقل و هوش من رشد بیشتری داشته است. (باخنده)

بوراک: دقیقا همینطور است و من خودم به این موضوع اعتراف می‌کنم.

تفریحی به نام شهربازی

بوراک: ما تفریحات مشترک زیادی داریم چون علایق مشترک زیادی داریم. از فیلم دیدن و ورزش کردن گرفته تا مسافرت و خرید کردن. ولی شاید جالب‌ترین تفریح مشترک ما رفتن به شهربازی باشد. (باخنده)

فاهریه: چرا می‌خندی؟! این هم یکجور تفریح است، اتفاقا تفریح سالم و ساده‌ای هم محسوب می‌شود و در دسترس همه مردم است. من از کودکی عاشق شهربازی بودم و هنوز هم هستم. شهربازی برایم یک حس نوستالوژی عجیبی دارد و هرگاه به شهربازی می‌روم، انگار به دوران کودکی‌ام سفر کرده‌ام و واقعا لذت می‌برم.

burak ozcivit fahriye evcen بازیگر ترکیه ای كليد اسرار همسر بوراک اوزچیویت همسر فخریه اوچن


ادامه مطلب ...

بیوگرافی عاطفه رضوی و همسرش حسین پاکدل +عکس دخترش

بیوگرافی عاطفه رضوی و همسرش حسین پاکدل +عکس دخترش

عاطفه رضوی بازیگر نقش مهتاب مادر آرش در سریال کیمیا (متولد ۱۵ اسفند ۱۳۴۷ در تهران) است. او درسال ۱۳۶۳ در دورهٔ دبیرستان موفق به کسب رتبهٔ اول در اجرای نمایش شد و به دنبال آن توسط آموزش و پرورش ناحیه به وزارت ارشاد معرفی گردید.

او دوره دو سالهٔ تئاتر را در تالار محراب گذراند و سال ۱۳۶۵ به عنوان هنرجوی گریم زیر نظر عبدالله اسکندری شروع به کار نمود.او با مهرداد شکرابی ازدواج کرد  و بعد از مدتی رابطه آنها به طلاق انجامید و سپس با حسین پاکدل ازدواج کرد.

همسر عاطفه رضوی همسر حسین پاکدل بیوگرافی مهرداد شکرابی بیوگرافی عاطفه رضوی بیوگرافی حسین پاکدل

عاطفه رضوی و همسر سابق (مهرداد شکرآبی)

مهرداد شکرابی در سال ۱۳۳۹ در تهران متولد شد. وی در سال ۱۳۵۶دیپلم ریاضی را گرفت و از همان سال تا سال ۱۳۶۰ در کارگاهی به طور حرفه ای نقاشی روی چرم را تجربه کرد. از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۲ خدمت مقدس سربازی را به اتمام رسانید. وی همچنین در سال ۱۳۶۲ نزد استاد اسکندری در سریال «هزاردستان» همزمان با آموزش و کار پرداخت. سپس به عنوان مجری در کارهای ایشان تا سال ۷۶ مشغول بود. او از سال ۷۶ با توصیه ایشان مستقلاً به عنوان طراح و مجری کار خود را ادامه داد. از فعالیت های جشنواره ای وی: سال ۷۶ برای فیلم «ساغر» کاندید جشنواره فجر، سال ۸۰ برای فیلم «مزاحم» کاندید جشنواره فیلم فجر و جشن خانه سینما، سال ۷۸ سیمرغ بلورین را برای فیلم «بوی کافور، عطر یاس» بوده است. از دیگر فعالیت های وی سریال های: وزیر مختار، امام علی (ع)، زیر بازارچه، نجات یافتگان، مشق عشق،‌ شبی از شبها، بدون شرح، باغ مظفر، مرد هزار چهره، مرد دو هزار چهره و قهوه تلخ را می توان نام برد.

 عاطفه رضوی

همسر عاطفه رضوی همسر حسین پاکدل بیوگرافی مهرداد شکرابی بیوگرافی عاطفه رضوی بیوگرافی حسین پاکدل

حسین پاکدل (متولد ۱۳۳۸ اصفهان) نویسنده، نمایش‌نامه‌نویس، مجری صدا و سیما و کارگردان ایرانی است. او در سال‌های ۱۳۶۶ تا ۱۳۷۳، مدیریت پخش شبکه اول سیما را بر عهده داشت. همچنین مدیر دوره‌های دهم و یازدهم جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان بود. او مدتی نیز مدیریت تئاتر شهر را بر عهده داشت. از کارهای او می‌توان نویسندگی و کارگردانی نمایش‌های حضرت والا و رقص زمین را نام برد.

وی برادر مهدی پاکدل و مسعود پاکدل است.

همسر عاطفه رضوی همسر حسین پاکدل بیوگرافی مهرداد شکرابی بیوگرافی عاطفه رضوی بیوگرافی حسین پاکدل

حسین پاکدل و عاطفه رضوی و دخترش

همسر عاطفه رضوی همسر حسین پاکدل بیوگرافی مهرداد شکرابی بیوگرافی عاطفه رضوی بیوگرافی حسین پاکدل

عاطفه رضوی و همسرش حسین پاکدل و برادر شوهرش مهدی پاکدل

همسر عاطفه رضوی همسر حسین پاکدل بیوگرافی مهرداد شکرابی بیوگرافی عاطفه رضوی بیوگرافی حسین پاکدل

عاطفه رضوی و همسر و دخترش

بیوگرافی حسین پاکدل بیوگرافی عاطفه رضوی بیوگرافی مهرداد شکرابی همسر حسین پاکدل همسر عاطفه رضوی


ادامه مطلب ...