چگونه وسوسه همزمان انسان ها توسط ابلیس امکان پذیر است؟
چگونه وسوسه همزمان انسان ها توسط ابلیس امکان پذیر است؟
چگونه شیطانی به نام ابلیس، 7 میلیارد آدم را همزمان وسوسه میکند؟!
ابلیس نام آن شیطان بزرگی است که بر آدم سجده نکرد و هم اکنون با لشکر و جنود خود در کمین آدمیان است.
چگونه شیطانی به نام ابلیس؛ 7 میلیارد آدم را همزمان وسوسه می کند؟!
شیطان به معنای موجود سرکش و متمرد است و به هر موجود موذی، منحرف کننده،
طاغی و سرکش خطاب می شود. اما «ابلیس» نام آن شیطان بزرگی است
که بر آدم سجده نکرد و هم اکنون با لشکر و جنود خود در کمین تمام آدمیان است.
(تفسیر نمونه، ج1، ص 191)
ابلیس شیطان بزرگ، دارای اعوان و فرزندان و جنودی از اجنه است که با کمک آنان جهانیان را می فریبد.
قرآن به جنود و فرزندان شیطان اشاره می کند و می فرماید:
«آیا ابلیس و فرزندانش را به جای من اولیای خود انتخاب می کنید در حالی که دشمن من هستند.»
(کهف، آیه 50)
و می فرماید: «ابلیس (شیطان بزرگ) و همکارانش شما را می بینند و شما آنها را نمی بینید.»
(اعراف، آیه 27)
امام صادق (ع) فرمود: «هنگامی که آیه “کسانی که وقتی کار بدی انجام دهند یا به خویشتن ستم کنند
خدا را به یاد می آورند و برای گناهانشان استغفار می کنند” (آل عمران، آیه 35) نازل شد،
ابلیس بالای کوهی در مکه رفت و با صدای بلند فریاد کشید و سران لشکرش را جمع کرد.
گفتند ای آقای ما چه شده است که ما را فرا خواندی؟ گفت: این آیه نازل شده است
چه کسی می تواند با آن مقابله کند؟ وسواس خناس یکی از شیاطین گفت:
من آن ها را با وعده ها و آرزوها سرگرم می کنم تا آلوده گناه شوند و هنگامی که گناه کردند
توبه را از یادشان می برم. ابلیس گفت تو می توانی از عهده این کار برآیی و این ماموریت را تا روز قیامت به او سپرد.
(امالی صدوق، ص 465)
وسائل الشیعه، ج 16، ص67)
این حدیث نیز وجود اعوان و انصار را برای شیطان بزرگ ابلیس ثابت می کند.
پیامبر گرامی فرمود: «همراه هر یک از شما دو فرشته از جانب خدا است.
یکی جانب راست او که حسناتش را می نویسد و دیگری جانب چپ او که بدی هایش را می نویسد
و با هر انسانی دو شیطان از جانب ابلیس نیز می باشد که او را وسوسه و می فریبند…»
(بحارالانوار، ج 60، ص 271)
در روایت دیگر آمده است که فرمود: «هیچ فرزندی برای انسان متولد نمی شود
مگر آنکه برای ابلیس دو فرزند متولد می شود و او با کمک فرزندانش انسان ها را اغوا می کند.»
(بحارالانوار، ج 60، ص 275)
باشگاه خبرنگاران جوان
اگر شما از مدلهای قدیمی رایانههای مک بوک ایر یا مک بوک پرو استفاده میکنید و علاقه ای به خرید مک بوک جدید اپل هم ندارید، مایکروسافت برای ترغیب شما به استفاده از سرفیس پرو یا سرفیس بوک پیشنهادات جذابی دارد.
به گزارش مشرق به نقل از هات هاردویر، مایکروسافت اعلام کرده که برای مدتی محدود به مالکان مک بوک ایر یا مک بوک پرو امکان می دهد تا با تخفیف 650 دلاری Surface Pro یا Surface Bookرا خریداری کنند و در عوض محصولات مک بوک های قدیمیشان را به مایکروسافت بدهند.
این شرکت مدعی است با توجه به مزایای سرفیس در مقایسه با مک بوک کاربران قدیمی اپل حتما به تولیدات مایکروسافت مهاجرت خواهند کرد. مایکروسافت عمر بالای باتری سرفیس و کارکردهای متنوع آن را بهتر از مک بوک می داند.
مایکروسافت مدعی است 97 درصد از کاربران Surface Pro 4 یا Surface Bookاز قابلیت لمسی نمایشگر آن که ورود داده ها را تسهیل می کند، استفاده می کنند و این کاربران دیگر نمی توانند از لپ تاپ هایی استفاده کنند که نمایشگر لمسی نداشته باشند. Surface Pro 4 و Surface Bookدارای قلم های مخصوص برای ترسیم تصاویر و ورود اطلاعات هم هستند.
اپل هنوز اصرار دارد که عرضه نمایشگرهای لمسی بر روی نوت بوک ها و رایانه های رومیزی اقدامی ضروری و متناسب با وضعیت بدن انسان نیست و تنها راضی شده که برای مک بوک پروهای 13 و 15 اینچی از قابلیتی موسوم به تاچ بار استفاده کند که یک نوار لمسی در بالای صفحه کلید است که در تولیدات قبلی اپل هم وجود داشت. همچنین امکان اجرای دستورات مخصوص برنامههای مختلف با استفاده از این نوار لمسی در اختیار کاربران قرار خواهد گرفت.
همشهری آنلاین: پای اسپاگتی ایتالیایی پیشنهادی وسوسه کننده برای علاقمندان به غذاهای ایتالیایی است. در این مطلب طرز تهیه آن را به شما آموزش می دهیم.
1-ابتدا اسپاگتی را پخته و در ظرفی ریخته و با روغن زیتون و پارمسان و ۲ عدد تخم مرغ زده شده مخلوط میکنیم و در ظرف مخصوص فر قرار میدهیم و مقداری پنیر موزارلا اضافه میکنیم.
2-در ادامه برای تهیه سس , تمامی مواد ذکر شده را در تابه به خوبی مخلوط کرده و تفت میدهیم و روی مواد میریزیم و مجدد پنیر موزارلا را اضافه می کنیم.
3-در ادامه به مدت ۱۵ تا ۲۰ دقیقه در دمای ۱۸۰ درجه سانتیگراد در فر قرار میدهیم . سپس با خردههای جعفری تزئین میکنیم.
شهوت از جمله گناهانی است که منشا گناهان دیگری می شود. شهوت در ادیان مختلف تعاریف گوناگونی دارد. شهوت در اسلام به کمک ازدواج قابل کنترل است.
شهوت آرزو، میل، رغبت، اشتیاق، خواهش و شوق نفس در حصول لذت و سود است. ریشه واژه شهوت عربی است که در پارسی میانه به آن وَرَن گفته میشد.
اسلام کنترل شهوت جنسی را فقط به صورت ازدواج و آمیزش با کنیزان ملکی میسر و مجاز میداند. ازدواج در مذهب تشیع به صورت دائم و موقت و در مذهب تسنن فقط به صورت دائمی میباشد.
شهوت تنها هنگامی گناهآلود است که برای دارایی یا همسر فرد دیگری باشد. شهوت میان زن و شوهر گناه نیست. |
شاخه کاتولیک شهوت را به عنوان یکی از هفت گناه کبیره میداند.
شاخه پروتستان بر این باورند که همه گناهان از جمله شهوت، تنها توسط خدا و با مرگ و رستاخیز عیسی مسیح میتواند بخشوده شود.
مجازات زنا در عهد قدیم سنگسار بود. در عهد جدید، مسیح، از نگاه شهوت آلود به زن متأهل به عنوان زنا یاد میکند.
بر پایه سنتهای یهودیت، هیچ چیزی بر زمین بیهوده آفریده نشده است. شهوت تنها هنگامی گناهآلود است که برای دارایی یا همسر فرد دیگری باشد. شهوت نه تنها گناه نیست بلکه هنگامی که میان زن و شوهر باشد ثواب نیز میباشد.
شهوت ممکن است به طور مستقل از عشق رمانتیک برانگیخته شود. بدیهی است که شهوت میتواند همزمان با عشق هم وجود داشته باشد؛ گرچه در مورد بعضی عاشقان ارضای بی بند و بار و غیرمتعهدانه شهوت میتواند عشق رمانتیک همراه آن را از بین ببرد. اغلب پژوهشها حاکی از آن است که شهوت صرف، کمتر به سمت عشق رمانتیک پیشرفت میکند. بنا به گفته «هلن فیشر» مداربندی مغز در مورد شهوت لزوماً آتش عشق را روشن نمیکند. از طرف دیگر عشق رمانتیک، به خصوص پس از تولد فرزندان، میتواند به مرحله سومی پیشرفت کند: دلبستگی و تعلق؛ خصوصیتی که برای یک ازدواج پایدار لازم است. این دلبستگی عمیقتر که در عاشقان بالغ و دیرین شکوفا میشود، به طور شاخص پس از تولد یک فرزند به وجود میآید. با این حال مثالهای فراوانی وجود دارد که یک دلبستگی مادام العمر میان زوجی بدون فرزند به وجود آمده است، درست همانطور که بسیاری از زوجهای صاحب فرزند هیچگاه به این مرحله دلبستگی عمیق مدام نمیرسند.
تمام حوادث شیمیایی و عصبی برانگیزاننده عشق، یک سوال از نوع اول مرغ بود یا تخم مرغ را به میان میآورد: آیا عاشق شدن علت این تغییرات شیمیایی در مغز است یا معلول آن؟
در مورد این سوال توضیحی وجود دارد که نخستین بار «کنراد لورنتس» کردارشناس حیوانات، برنده جایزه نوبل به آن پرداخت. وی در اردکها پدیدهای را مشاهده کرد که آن را نقش پذیری نام نهاد. لحظهای بحرانی برای آشیانه سازی یک پرنده وجود دارد، هنگامی که مغز و دستگاه عصبی مرکزی جوجه اردک آماده ایجاد پیوند میان او و مادرش است. در غیاب پرنده مادر، جوجه با اولین حیوانی که دیدار میکند این پیوند را برقرار میکند. مکانیسم نقش پذیری برای بقا حیاتی است؛ چرا که تصور بر این است که ارتباط با یک والد محافظت کننده، بقا را تضمین میکند.
جان باولبای روانشناس از ایده لورنتس استفاده کرد و نظریه دلبستگی را ارائه کرد. کودکی که نمیتواند با مادرش پیوند عاطفی پیدا کند، از شانس کمتری برای بقا برخوردار است. با توجه به شباهت میان یک کودک محروم از مادر و یک عاشق ناکام، دانشمندان این پدیده نقش پذیری را در مورد عشق افراد بزرگسال هم مطرح کردهاند. عاشق مانند کودکی دلبسته به مادر به چشمان معشوق خیره میشود و آه میکشد و اگر رابطه اش را با او از دست بدهد مانند کودکی طرد شده، میگرید و به افسردگی دچار میشود و حتی ممکن است به خود صدمه بزند. در صورت موفقیت در پیوند ابتدایی میان عاشقان، دلبستگی درازمدت در چشمانداز قرار میگیرد. چنین واقعهای پس از آن که عشق رمانتیک سیرش را طی کرد و اتحاد عاشق و معشوق فرزندانی را به بار آورد رخ میدهد. اما این مرحله جدید پیش بینی نشده و نامنتظر است چرا که به طور شاخص ۱۸ ماه تا ۳ سال پس از شروع عشق، آبشارهای فنیل ایتلامین دوپامین و اکسی توسین در مغز فروکش میکنند و به قول دانشمندان علوم اعصاب ذخیره واسطههای عصبی تمام میشود.
گاه در شعر و ادب فارسی، شهوت در برابر عشق آورده شدهاست. برای نمونه:
به شهوت قرب تن با تن ضرور است / میان عشق و شهوت راه دور است
تجدید وضو بعد از بوسیدن همسر از روی شهوت مستحب است؛ لیکن برخی در استحباب آن اشکال کردهاند.
رطوبتی که از انسان خارج میشود و منی بودن آن معلوم نیست، در صورتی که خروج آن با فشار توأم با شهوت و سستی بدن باشد، حکم به منی بودن آن میشود. در بیمار، دو نشانه خروج با شهوت و سستی بدن کفایت میکند. به قول برخی، در زن، خروج با شهوت کفایت میکند.
بوسیدن همسر و مانند آن چنانچه موجب تحریک شهوت گردد، برای روزه دار (به ویژه جوان) مکروه است.
اگر بر اثر نگاه شهوت آمیزِ روزه دار به زن، منی از او خارج شود، در صورتی که خروج منی با چنین نگاهی عادت او باشد و قصد وی نیز از نگاه بیرون آمدن منی باشد، روزهاش باطل و قضا و کفاره بر او واجب میشود؛ اما اگر عادت او خروج منی نباشد و قصد آن را نیز نداشته باشد، در مورد ابطال یا قبولی روزه محل اختلاف است.
به قول مشهور، بوسیدن و لمس کردن همسر از روی شهوت بر معتکف حرام است. اما در مورد این که آیا در حال اعتکاف، نگاه شهوت آمیز به همسر نیز حرام است یا نه، اختلاف میباشد.
بوسیدن و لمس کردن همسر از روی شهوت بر فرد مُحرِم حرام و موجب ثبوت کفاره است. نگاه کردن شهوت آمیز به همسر نیز همین حکم را دارد. لیکن از برخی قدما عدم ثبوت کفاره بر اثر آن، نقل شده است.
هرگاه پدر از روی شهوت به بدن کنیز خود نگاه کند یا آن را لمس نماید، به قول مشهور، آن کنیز بر پسر حرام میگردد. همچنین است اگر پسر به بدن کنیز خود با شهوت نگاه کند یا آن را لمس نماید.
به تصریح بسیاری
از فقیه ها، نگاه شهوانی به صورت و کف دست کنیز خود موجب حرمت نمیشود. در این که لمس
آن دو موجب حرمت میشود یا نه، اختلاف است.
بسیار روزه گرفتن و بلند گذاشتن موها جهت فرو نشاندن شهوت برای کسی که توانایی ازدواج ندارد، مستحب است.
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره
تبیان به نقل از گزارش خبرنگار مهر، متن زیر مشروح سخنرانی محسن اسماعیلی در جلسه اخیر شرح نهج البلاغه است که در ادامه می خوانید؛
بعد از آنکه حضرت ابوالحسن سلام الله علیه یادآوری فرمودند که رتبه مومنان بر اساس چگونگی انفاق و دیگر اعمال نیکی است که پیشاپیش برای آخرت خویش می فرستند، این جمله را نیز افزودند:«فَإِنَّکَ مَا تُقَدِّمْ مِنْ خَیْرٍ یَبْقَ لَکَ ذُخْرُهُ، وَمَا تُؤخِّرْهُ یَکُنْ لِغَیْرِکَ خَیْرُهُ». یعنی چه و چرا؟
به عنوان مقدمه ای لازم برای تشریح معنا و مقصود این جمله، و اینکه چه ربطی به جمله قبل دارد، باید به این نکته توجه کرد که معمولاً برخی وسوسه های مرموز و شیطانی مانع آن می شود که انسان مومن، از جان یا اهل یا مال خویش پیشکش داشته باشد.
وسوسه های درونی و بیرونی علیه عمل
گاهی می گویند: دنیا و لذت های آن قطعی هستند، اما آخرت و پاداش های آن مشکوک؛ و معلوم است که امر قطعی و یقینی را برای به دست آوردن وعده مشکوک و محتمل نباید فدا کرد.
گاهی هم می گویند: دنیا و لذت های آن نقد است، اما آخرت و پاداش های آن نسیه؛ و معلوم است که هر نقدی بهتر از نسیه است؛ سیلی نقد بِه از حلوای نسیه!
این در حالی است که قرآن کریم و عقل سلیم تاکید دارند که نه قیامت مشکوک است و نه هر نقدی بهتر از هر نسیه . اولاً؛ قیامت قطعی است. اما اگر مشکوک هم باشد؛ این احتمال به دلیل اهمیت مُحتَمَل مُنجّز است. ثانیاً؛ وعده های الهی نقد است؛ نه نسیه. ضمن آنکه نقد موقعی بهتر از نسیه است که کمّاً و کیفاً مثل هم باشند. آیا واقعاً سیلی نقد بِه از حلوای نسیه است؟! آیا لذت های آمیخته با رنج و زودگذر دنیا واقعاً بهتر از لذت های خالص و جاودان بهشت است؟!
قرآن تاکید می کند که مراقب باشید: نه فریب نقد بودن زندگی دنیا را بخورید و نه فریب قیاس های باطل و مع الفارق شیطان را؛ « إِنَّ وَعْدَ اللَّ هِ حَقٌّ فَلَا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا وَلَا یَغُرَّنَّکُم بِاللَّ هِ الْغَرُورُ»؛ وعده های خدا حق، یعنی ثابت و محَقَّق یا به عبارت دیگر، قطعی و نقد است. اما دو چیز می تواند ما را نسبت به آنها فریب دهد؛ یکی حیات دنیا و دیگری غَرور. غَرور بر وزن فَعول یعنی آن کس که زیاد فریب می دهد؛ یعنی شیطان.
در جای دیگری می فرماید: « َمَا عِندَ اللَّ هِ خَیْرٌ وَأَبْقَی أَفَلَا تَعْقِلُونَ »؛ بدانید که آنچه به شما داده شده، متاع زندگی دنیا و زینت آن است؛ و آنچه نزد خداست بهتر و پایدارتر است؛ آیا اندیشه نمی کنید؟!
انسان مومن باید با تمام وجود باور داشته باشد که آنچه پیش می فرستد و انفاق می کند، هیچگاه از بین نمی رود و حتماً آن را خواهد دید، بر خلاف آنچه در همین دنیا به مصرف خود و دیگران می رساند که از بین می رود.
قرآن هم می فرماید همه کارهای خیری که انفاق می کنید(مَا تُنفِقُوا مِنْ خَیْرٍ) ، به طور کامل به شما بازگردانده می شود( یُوَفَّ إِلَیْکُمْ) و چیزی کم گذاشته نمی شود (وَأَنتُمْ لَا تُظْلَمُون).
قرآن تاکید می کند که مراقب باشید: نه فریب نقد بودن زندگی دنیا را بخورید و نه فریب قیاس های باطل و مع الفارق شیطان را؛ « إِنَّ وَعْدَ اللَّ هِ حَقٌّ فَلَا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا وَلَا یَغُرَّنَّکُم بِاللَّ هِ الْغَرُورُ»؛ وعده های خدا حق، یعنی ثابت و محَقَّق یا به عبارت دیگر، قطعی و نقد است. اما دو چیز می تواند ما را نسبت به آنها فریب دهد؛ یکی حیات دنیا و دیگری غَرور. غَرور بر وزن فَعول یعنی آن کس که زیاد فریب می دهد؛ یعنی شیطان.
پاسخ علی (ع) به این وسوسه ها
امام علیه السلام نیز پس از آنکه به تقدیم بهترین ها و بهترین تقدیم ها برای آخرت توصیه فرمود، می خواهد جایی برای آن وسوسه های شیطانی باقی نگذارد. به همین جهت، بلافاصله می افزاید که: هر خیری که پیش فرستاده شود، ذخیره و پس اندازی برای خود انسان است. اما اگر همین «خیر» را تاخیر انداخته و انجام ندهد، دیگر «خیر» برای بازماندگان است؛ نه خود او. دیگران سودش را می برند و این عذاب و حسرتش را.
برای اینکه چنین اتفاقی نیفتد، حضرت یادآوری می کند و اطمینان می دهد که چیزی از دست نمی رود و گم نمی شود. این یادآوری لازم و ضروری را به شکل های دیگری هم بیان فرموده اند.
گاهی فرموده اند که تا می توانید و تا زنده هستید عمل صالح پیش فرستید و با دادن آنچه از بین رفتنی است؛ یعنی نفس و اهل و مال، آنچه را دائمی است به دست آورید. به عبارت دیگر، هزینه برای آخرت را زیان تلقی نکنید. اصلاً تعبیر به هزینه درست نیست. این، سرمایه گذاری است نه هزینه!
از خطبه های امام است که:« ای بندگان خدا از نافرمانی خدا بپرهیزید و با اعمال نیک خویش بر مرگتان پیشی گیرید، یعنی پیش از آنکه مرگ شما فرا رسد تا می توانید اعمال نیک بجا آورید. به وسیله چیزی که از دست شما می رود آنچه را برای شما جاودان می ماند خریداری کنید.»
هر خیری که از خود باقی می گذاریم، سودش به دیگران می رسد؛ و آنچه برای ما می ماند، فقط رنجِ «حساب» و «حسرت» آن است. این، تازه در صورتی است که آنچه بر جا می گذاریم، «خیر» باشد؛ وگرنه برجا نهادن مال حرام و فرزند نا صالح که، علاوه بر رنج «حساب» و «حسرت» ، درد «عتاب» و «عِقاب» را هم در پی خواهد داشت؛ ضمن اینکه برای بازماندگان و دیگران هم سودی نخواهد داشت. ضمیر در جمله « وَمَا تُوخِّرْهُ » به « خَیْرٍ » بر می گردد. «شرّ» حرف دیگری است.
در جای دیگر، به کسی که طلب موعظه کرد فرمود:« از کسانی مباش که ... برای دنیای فانی کوشش فراوان دارد ولی برای آخرت باقی مسامحه ً کار است. غنیمت را غرامت می بیند،و غرامت را غنیمت؛ یعنی آنچه در راه خدا انفاق می کند در نظر او ضرر است و آنچه در راه معصیت خرج می کند سود!»
گاهی نیز چنین تعبیر فرموده اند که اگر چیزی باقی بگذارید، سودش را دیگران خواهند برد. چرا می خواهید خود را محروم و دیگران را برخوردار سازید؟!
در دو جای نهج البلاغه، امام از چنین کسانی به عنوان «انباردار دیگران» نام برده است؛ یکی خطاب به همه مردم است، و دیگری هم خطاب به فرزند بزرگ و بزرگوارش.
به همه ما فرمود:« ای فرزند آدم هر چه بیش از مقدار خوراکت به دست آوری خزانه دار دیگران خواهی بود.»؛ و به امام مجتبی علیه السلام نیز فرمود که: « فَاسْعَ فِی کَدْحِکَ وَلاَ تَکُنْ خَازِناً لِغَیْرِکَ ... »؛ نهایت تلاش و کوشش را در دنیا داشته باش، اما ً خزانه دار دیگران هم نباش! یعنی از آنچه اضافه می آوری، انفاق کن و به این طریق بار سنگین خود را بر دوش دیگران گذار تا برای تو به قیامت بیاورند و تحویلت دهند!
نکته های لطیف و مهم در این جمله
با توجه به آنچه گفته شد، در این جمله اخیر به سه نکته مهم و ظریف اشاره شده است:
۱- هیچیک از فرستاده های ما گم یا فراموش نمی گردد. «مَا» در عبارت« مَا تُقَدِّمْ مِنْ خَیْرٍ...»؛ موصول و از ادات عموم است؛ یعنی مبادا گمان کنی ممکن است چیزی از آنچه می فرستی، گم یا فراموش می شود. مطمئن باش که «هرچه» پیش فرستی، به طور کامل برای تو ذخیره و به تو بازگردانده می شود. مگر می شود چیزی که به خدا سپرده شده، گم یا فراموش شود.
۲- آنچه پیش می فرستیم و به ما بازگردانده می شود، دیگر جاودانه و ابدی شده و از بین نخواهد رفت. « یَبْقَ لَکَ ...»؛ یعنی برای تو باقی می ماند و جاودانه می شود. هر استفاده و لذتی که در این دنیا از «نفس و اهل و مال» می بریم، مقطعی و از بین رفتنی است. فرض کنید بهترین غذا و میوه را خوردیم. معلوم است که اولاً آن «غذا و میوه» از بین می روند و دیگر باقی نمی مانند، و ثانیاً لذت ناشی از آنها هم پس از لحظاتی زایل و فراموش می شود. اما اگر همان «غذا و میوه» را برای خدا به فقیری بدهیم، «ذُخْر»، یعنی محصول و نتیجه آن برای ما باقی می ماند و پس انداز می شود؛ چرا که دیگر نزد ما نیست و به خدا سپرده شده است: « مَا عِندَکُمْ یَنفَدُ وَمَا عِندَ اللَّ هِ بَاقٍ ».
۳- هر خیری که از خود باقی می گذاریم، سودش به دیگران می رسد؛ و آنچه برای ما می ماند، فقط رنجِ «حساب» و «حسرت» آن است. این، تازه در صورتی است که آنچه بر جا می گذاریم، «خیر» باشد؛ وگرنه برجا نهادن مال حرام و فرزند نا صالح که، علاوه بر رنج «حساب» و «حسرت» ، درد «عتاب» و «عِقاب» را هم در پی خواهد داشت؛ ضمن اینکه برای بازماندگان و دیگران هم سودی نخواهد داشت. ضمیر در جمله « وَمَا تُؤخِّرْهُ » به « خَیْرٍ » بر می گردد. «شرّ» حرف دیگری است.
مواد لازم:
1-اول سینه ی مرغ رو بصورت نوارهای باریک باریک برش بدید...بعد پودر گوجه و زعفرون آب کرده و نمک و آبلیمو و روغن رو به رشته های مرغ اضافه کنید و مواد رو حسابی باهم مخلوط کنید که کل مواد به خورد مرغ بره...کلا دودیقه میشه.
2-بعد هم مرغ ها رو شبیه حلزون رول میکنید و به سیخ چوبی میزنید و با حرارت بالا حدود دو دیقه این طرف و دو دیقه هم اون طرف مرغ ها رو سرخ میکنید....
3-غذای ما آمادست....
4-میتونید هر جوری که خواستید این غذا رو سرو کنید...
5-دور چین مواد هم میتونید سیب زمینی سرخ کرده پیاز سوخاری کدوی سوخاری وگوجه ی سرخ شده یا هر چیز دیگه ای که دوست داشتید بذارید... من وقت زیادی نداشتم برای همین خیلی ساده و خلوت درستش کردم...
6-از دستش ندید خیلی راحته....و خیلی هم لذید.
فقط دو تا نکته:
پودر گوجه گوجه ی پودر شده نیست. توی عطاری ها هست. ترکیب چند مدل ادویه هست که مهمترینش گوجه و موسیره. خیلی هم خوشمزست.
نکته ی بعدی درست کردن رعفرونه... دوتا تیکه ی کوچیک یخ رو بذارید توی ظرف و نصف قاشق چایخوری ژعفرون پودر شده بهش اضافه کنید. میبینید که رنگش سه برابر شده.