جام جم سرا:
با توجه به مباحثی که این روزها در مورد شادی به وجود آمده، ابتدا بفرمایید که آیا می توان برای شادی حد و مرزی را مشخص کرد. مثلا بگوییم شادی حلال و حرام داریم؟
سادات موسوی: یکی از مشکلات ما همیشه ابهام در مفاهیم است، اگر ما مفاهیم را درست تعریف کنیم آن وقت می توانیم در مورد آن اظهارنظر کنیم. شادی اصولا یک مفهوم شهودی است و هر کس یک شناختی از آن دارد. مثلا اگر از شخصی بپرسید شاد هستی یا ناراحت سریع متوجه می شود. اما وقتی می خواهیم کند و کاو کنیم متوجه می شویم که تقسیم بندی های مختلفی دارد. گاهی شادی درونی و بیرونی، گاهی حقیقی، مذهبی، سیاسی، اجتماعی و گاهی هم مذموم است. بنابراین انواع و اقسام شادی را داریم. اما منظور شما از شادی حلال و حرام بیشتر به وجهه بیرونی شادی باز می گردد، یعنی برای نشان دادن شادی چطور باید رفتار کرد. ما عنوانی در فقه نداریم که مثلا بگویند فلان شادی حلال است یا حرام. یک مباحثی در فقه داریم که می گوید برخی حرکات حرام است، حالا تفاوتی نمی کند این رفتار برای نشان دادن غم باشد یا شادی. مثل اختلاط دختر و پسر و جمع های نامحرم یا بی حجابی و بی عفتی حرام است. پس ما عنوانی برای شادی حرام یا حلال نداریم اما رفتارهایی داریم که در عرف ناپسند و در فقه هم حرام است. اگر غیر از این باشد شادی کردن هیچ اشکالی ندارد.
بهرامی: شادی یک حس درونی است که به صورت غریزی در انسان درونی شده است مثل ترس و غم. ما وقتی متولد می شویم این موارد را با خود داریم، اگر تحت تربیت و تعالیم باشد درست ظهور می کند. وقتی جوامع مختلف را بررسی می کنیم متوجه می شویم که برای شادی چارچوبهایی دارند، اما وقتی شادی در قالب باشد دیگر شادی کودکانه نیست و اکتسابی است. یعنی برای شادی چارچوبی بگذاریم که در چارچوبهای ارزشی باشد. مثل وقتی که شما در مجلسی هستید و حواستان جای دیگری است اما مانند بقیه جمع دست می زنید این ادا درآوردن است نه شادی کردن. اینکه ایشان فرمودند برخی رفتارها در فقه منع شده اینها عوامل بیرونی شادی هستند. اما در کل من با محدودیت در شادی موافق هستم، چون هرجا نمی توان شادی را بروز داد و کودک درون را رها کرد و جایگاه دارد. بنابراین من و ایشان در حال حاضر هر دو معتقدیم که شاد بودن مانند غم داشتن جزیی از زندگی انسان سالم است.
شما به مواری اشاره کردید که در فقه حرام هستند اما مگر شادی داریم که هیچ کدام از این موارد در آن نباشد. در این صورت بیشتر شبیه عزاداری است.
سادات موسوی: ما در جامعه ای زندگی می کنیم که هنجارها و قواعد و قوانینی دارد البته برخی هم نانوشته هستند. بنابراین اگر از عرف جامعه پا را فراتر بگذاریم با آن برخورد می شود. در شادی مذهبی من یک پیشنهاد دادم که سه ماه قمری رجب، شعبان و رمضان را ماه شادی بنامیم، قیافه شهر را تغییر دهیم و چراغانی کنیم. همین تغییر ظاهر شهر کلی بر روحیه افراد تاثیر می گذارد.
سادات موسوی: در مسائل اجتماعی بحث تربیت مطرح نیست. موضوع من این است که برخورد انتظامی با شادی یا حجاب از کجا باید شروع شود؟ اگر منظور از حجاب همان حد گردی صورت و این موارد باشد همین الان چند نفر این را رعایت می کنند؟ 90 درصد مردم ما این را انجام نمی دهند اما نمی توان همه آنها را دستگیر کرد. نیروی انتظامی باید از کمترین حد مجرمها شروع کند. یعنی نیروی انتظامی باید با افراد کمی برخورد کند تا مشکل حاد نشود. |
یک سال من در کریسمس در شهر میلان ایتالیا بودم؛ به قدری این شهر را قشنگ تزیین کرده بودند که اصلا همه روحیه می گرفتند و شاد بودند. الان روز نیمه شعبان که خودجوش مردم کوچه ها را تزیین می کنند ببینید چقدر قشنگ است، این کار اصلا هزینه ندارد؛ این شادی را باید در تلویزیون هم نشان دهیم. البته در مسئله شادی فردی نمی توان خیلی دخالت کرد و تنها باید فرهنگ سازی کرد، دخالت جامعه تنها در شادیهای اجتماعی،مذهبی و ملی است. حتی به نظرمن همین بوق زدن ماشین عروس در خیابان باعث شادی مردم و تشویق دخترخانمها به ازدواج می شود. به نظر من اگر قرار است در شادی فردی چیزی تغییر کند گاهی باید به طور غیر مستقیم وارد شویم و اگر اعتقادات مذهبی را تقویت کنیم خیلی از مسائل حل می شود.
بهرامی: عده ای براین باورند که رسیدن به شادی از راه رسیدن به غم است، یعنی باید غم را تحمل کنیم تا پروردگار هم راضی شود و ما را شاد کند، اما این به نظر من اشتباه است. واقعیت این است که اگر قرار باشد از راه رنج به شادی برسیم پس چرا زمانیکه برای دوستی آرزو می کنیم می گوییم از خدا برای تو دل شاد می خواهیم. پس شادی نیاز هرکسی است و درونی. تصور می شود در جوامعی که شادی می کنند، حد و مرزی ندارند، اما این اشتباه است چون آنها قوانین و ضابطه دارند. متاسفانه ما این ضابطه را نداریم و با شادی مانند هرعمل دیگر سلیقه ای عمل می کنیم. به ماشین عروس اشاره شد اما گاهی در یک خیابان ممکن است با همین بوق زدن هم برخورد شود و در یک خیابان دیگر نه. ما الان در خانه های خودمان هم که می خواهیم شادی کنیم ترس داریم که مبادا پلیس زنگ در را بزند. پلیس باید حامی ما باشد نه اینکه از او بترسیم. به نظر من هر شادی را نباید فاجعه دانست و با آن برخورد کرد.
چرا آقای دکتر با محدودیت در شادی موافق هستید و این محدودیتها را در چه چیزهایی می دانید؟
بهرامی: منظور من از محدودیت این است که ممکن است من در منزلم برقصم، اما وقتی در کلاس درس هستم این کار شایسته نیست. اگر نتوانیم این شادیها را کنترل کنیم به عنوان افراد لاابالی شناخته می شویم. وقتی من به عنوان استاد دانشگاه در جایی هستم باید در قالب ارزشی خودم باشم اما مثلا وقتی چهارشنبه سوری است و بچه ها شادی می کنند من هم می توانم با آنها همراه شوم.کما اینکه خود پیامبر ما هم با بچه ها شادی می کردند.بنابراین جایگاه شادی بسیار مهم است.شادی ذاتی و دورنی است اما برای ظهور و بروز آن باید شناختی داشته باشیم.
الان به نظر شما مهم این است که مردم واقعا شاد باشند یا اینکه قیافه شاد به خود بگیرند؟ یعنی شادی درونی نباشد و تنها ظاهر شاد بودن را حفظ کنند. هرچند که این روزها این ظاهر شاد هم کمتر دیده می شود.
سادات موسوی: برای اینکه افراد درونی شاد باشند باید خیال آسوده داشته باشند و نگران فردای خود نباشند. کودک شاد است چون هیچ دغدغه ای ندارد اما وقتی به مدرسه می رود دغدغه های او هم شروع می شود و هرقدر که بزرگتر می شود این دغدغه ها هم بیشتر می شود. باید حاکمیت سعی کند که مردم کمتر غصه نان و آب داشته باشند تا درونی شاد باشند. به عبارتی اگر استاندارد زندگی اجتماعی ما بالا برود این باعث شادمانی درونی می شود.در آمار سازمان ملل، شاد ترین مردم کشور دانمارک هستند، دلیل آن این است که مردم اعتماد و اطمینان به فردا دارند و فاصله نظام طبقاتی خیلی کم، است. امیرالمونین فرمودند مواظب باشید غیرمسلمانان از شما در عمل به قرآن پیشی نگیرند اما الان مثل اینکه چنین شده است. در جامعه ما باید فساد، بیکاری و این مشکلات از بین برود تا مردم شاد باشند.اما گاهی می خواهیم فریب بدهیم و قیافه شادمانه به خودمان بگیریم که در اینصورت همانطور که گفتم سراغ شادی های حرام می رویم،مانند مشروبات الکلی و قرصهای اکستازی. به نظر من اگر جامعه می خواهد شاد باشد باید دغدغه های اقتصادی را از بین برود.
اما این مشکلات اقتصادی در بیشتر کشورها وجود دارد و این دلیلی نمی شود که سعی نکنیم مردم را شاد نگه داریم.
سادات موسوی: بله اتفاقا پیامبر هم توصیه کردند که باید دل مومنان را شاد کنیم. گاهی یک لبخند باعث روحیه در افراد می شود، بنابراین نیازی به حرکات نادرست و خارج از عرف وجود ندارد.مثلا وقتی وارد یک اداره یا بانک می شویم لبخند داشته باشم همین خیلی موثر است. ما باید اجازه بدهیم طنز درست در صدا و سیما جای زیادی داشته باشد .جامعه ما به شدت کمبود فیلمهای طنز را دارد. این موارد باعث آرامش مردم تا حدی می شود، اما اصل همان چیزی است که گفتم یعنی باید شادی درونی باشد.
بهرامی: مازلو یک طبقه بندی معروف از نیازهای انسان دارد که طبقه اول زیستی، بعد احساس امنیت شغلی، اجتماعی است، وقتی این مسائل تامین شود خود به خود سطح شادی بالا می رود. در مورد تعریف یک جامعه شاد، شما پوشش مردم را نگاه کنید اکثرا رنگها تیره هستند اما در همین کشور بلژیک که اشاره شد مثل یک تابلو نقاشی می ماند و رنگارنگ است.این خودش شادی می آورد؛ متاسفانه الان همه به دنبال این هستند که با کمترین کار درآمد بالای اقتصادی داشته باشند و برای همین به سمت فروش مواد می روند یا اینکه به خاطر فشارهای اقتصادی به مصرف موارد روی می آورند و همین برای آنها شادی کاذب به وجود می آورد.
به نظر می رسد که در این چند سال خانواده های ما در تعریف شادی دچار مشکل شدند. هر خانواده براساس نوع بینش و نگرش مذهبی که دارد یک تعریف از شادی دارد. برای همین وقتی یک جوان وارد جامعه می شود دچار تعارض می شود و همین مشکلاتی را ایجاد می کند.
سادات موسوی: هرچیزی شادی خود را می طلبد. شادی مذهبی غیر از شادی فردی، اجتماعی و سیاسی است. ما رفتار غم در عزاداری های مذهبی را خوب بلدیم و شاهکار اجتماعی ایرانیان همین است. اما در شادی مذهبی هرکس به سلیقه خود عمل می کند. ما منشوری برای شادی مذهبی نداریم. شادی سیاسی مانند 22 بهمن است که باید شاد بود که باز هم بلد نیستیم و نمی دانیم که آیا باید کاراناول شادی داشت یا نه؟ اما حد و حدود قانونی، شرعی و عرفی وجود ندارد. هیچ کس به نظر من در کشور حد و حدود شادی را نمی داند. شادی اجتماعی مانند شادی فوتبال است که باز هم گاهی ناهنجاری دارد مثل شکستن شیشه اتوبوس. شادیهای خودجوش هم نیاز به فرهنگ سازی دارند و نباید آنها را امنیتی و انتظامی کرد. یک شادی هم ملی است مثل چهارشنبه سوری که باز هم در کشور ما با آن سیاسی برخورد می کنند. برای تمام این شادیها باید فرهنگ سازی کرد که با اجبار امکان ایجاد آن نیست. از کودکی باید آموزش داد که در این شادیها چطور باید رفتار کرد.
بهرامی: شادی باید مدیریت شود. هر انسانی یک بالغ دارد که باید کودکش را مراقبت کند. در نامه امام علی به مالک اشتر صراحتا در آن قید شده که پرهیز کن از اینکه مراسم و مناسکی که می تواند مردم را به هم نزدیک کند را حذف کنی. اما اینقدر تعصبات یک بعدی در جامعه ما وجود دارد که هر مراسمی که سبب انسجام مردم و شادی می شود را به صورت انتظامی با آن برخورد می کنند؛ درحالیکه محال است بتوان کارفرهنگی را با مسائل انتظامی حل کرد. من در خبرها خواندم که سال قبل 18 هزار خانم بدحجاب دستگیر شده اند، از آنها تعهد گرفتند و رها شدند اما باید فرهنگ سازی شود و به آنها آموزش داده شود که حد حجاب چیست. نه اینکه چنان برخورد بدی کنند که بیشتر مردم لجبازی کنند. به نظر من چون همانطور که اشاره شد هیچ تعریفی از شادی نداریم،خانواده ها بنابر باور خود شادیها را در خانه محدود می کنند و در مدرسه و جامعه هم محدودیتهایی وجود دارد. جوان مهمترین غریزه ای که دارد شناخت جنس مخالف است اما وقتی حتی از خود خانواده هم آنها محدود می شوند وقتی وارد جامعه و دانشگاه می شوند و با یک چنین موردی برخورد می کنند این موضوع را از خانواده خود پنهان می کنند. برای همین آنها جذب همسالان خودشان می شوند و همین می تواند خطرناک باشد. جامعه ای که شاد نباشد از ابزارهای بیرونی برای شاد شدن استفاده می کند و این بسیار خطرناک است.
اما الان تا حدودی در جامعه ما اینگونه است.همان برخوردی که با آببازی در پارک آب و آتش شد با کلیپ شادی هم شد. بالاخره چطور باید شادی کرد؟
بهرامی: وقتی جلوی شادی را بگیرند،جلوی بروز احساس ما را گرفتند بنابراین ما سعی می کنیم با این موضوع مقابله کنیم که ناهنجاری تلقی می شود و برای همین این شادی ها به زیرزمین کشیده می شود که خطرناک است. الان یک اتاق فکری برای اینکه تعریفی از شادی کند و ضوابطی را مشخص کند وجود ندارد. هرسازمانی ساز خودش را می زند. مراجع دینی ما یک تعریفی از شادی دارند و سیاست مداران یک تعریف دیگر. متاسفانه پلیس ما در برخورد با ناهنجاریها آماری رفتار می کند.مثلا در گزارش کار خود اعلام می کند که چند بی حجاب دستگیر شدند یا اینکه چند مهمانی دختر و پسر را گرفتند. این کار فرهنگی نیست.
سادات موسوی: کنترل دولتی و محدودیت وظیفه دولت است، چون جامعه بدون دولت، آنارشیست است. محدودیت دو مرحله دارد نظری و عملی. مرحله نظری قانون است که مجلس باید در این زمینه کار کند و ما باید در جامعه دموکراتیک به این قوانین احترام بگذاریم. در مرحله اجرا، باید دید این قوانین چقدر قابلیت اجرا دارد. ظاهرا اگر بیش از 10 درصد مردم به قانونی عمل نکنند دیگر جنبه اجرایی ندارد چون در این صورت درصد زیادی از مردم مجرم می شوند، مثل همین ممنوعیت ماهواره. پس قانون باید هوشمندانه باشد؛ اما از نظر اجرایی باید از جایی شروع کرد که بیشتر مردم عقیده دارند درست است، بعد با فرهنگ سازی اعمال قانون کنیم. مردم ما بی اخلاق نیستند، اما هرچیزی را هم نمی پذیرند، پس می توان به درستی با آنها برخورد کرد. در مورد پوشش و شادی یک حدی وجود دارد که بیش از آن را جامعه نمی پذیرد، همین حد را باید رعایت کرد و باید مرز برخورد مشخص شود. البته تعیین این مرز مشکل است اما ناممکن نیست و در شهرها هم تفاوت می کند. وقتی فرهنگ سازی شود دیگر نیازی به برخورد و تنش میان مردم و پلیس نیست.
آقای دکتر منظور شما از اتاق فکر برای شادی این است که مثلا مانند رانندگی و هر کار دیگر برای آن قواعدی داشته باشیم و در یک چارچوب به جوانان بگوییم شادی کنید؟
بهرامی: منظور من این نیست که شادی را دولتی کنیم تنها خود فرد باید تشخیص دهد که حد آن چقدر است و در کودک درون خود نظارت کند. این کار هم با فرهنگ سازی از کوچکی در خانواده و مدرسه شروع می شود تا در بزرگسالی و ورود به جامعه مشکلی نباشد. متاسفانه الان شکل ارزشها متفاوت شده است. در گذشته وقتی به ما موضوع انشاء می دادند که می خواهید چه کاره شوید بیشتر می گفتند معلم، اما الان اینطور نیست، بیشتر می گویند دکتر و شغلهای پولساز. کسی شغل پلیس را نمی نویسد چوت الان دیگر برخورد پلیس با مردم مانند گذشته نیست. یکی از دوستان من می گفت مردم ترکیه پلیس را دوست خود می دانند و به آنها احترام فراوانی می گذارند، یعنی دیدگاه آنها به پلیس مثبت است. باز من تاکید می کنم که کار فرهنگی باید باشد و این کار هم نیاز به ابزار فرهنگی دارد.
شما اشاره می کنید که مردم ما نسبت به یکسری مسائل مانند حجاب مرزهایی قائل هستند اما الان در جامعه ما تکثر عقیده و نظر وجود دارد حتی در یک خانواده هم افراد آن تعریف واحدی از حجاب ندارند. چطور می توان یک حد مشخص کرد؟
سادات موسوی: در خانواده ای که همه سیگار می کشند اگر پسر هم سیگار بکشد کسی نمی تواند جلوی او را بگیرد اما در یک خانواده که سیگاری نیستند، همه نسبت به این موضوع حساس هستند. باید حد بد بودن را مشخص کرد که شرع و قانون آن را مشخص کرده است. اما تا کجا می توان آن را اجرا کرد و با آن برخورد کرد؟ ما دو نوع برخورد انتظامی و فرهنگی داریم که به نظر من هیچ تفاوتی با هم ندارند. اما به شرطی که برخورد انتظامی با نگاه فرهنگی باشد، یعنی اتاق فکری که به آن اشاره شد تعریف کند که کجا اجازه برخورد وجود دارد، آنجایی که تمام جامعه آن رفتار و حرکت را منع می کند و ناهنجار می داند باید برخورد کرد. به نظر من کار فرهنگی باید به شیوه غیرمستقیم انجام شود از دانشگاه که نمی توان کار فرهنگی انجام داد.
اما سالهاست این حرفها گفته شده و هنوز هم مشکلاتی وجود دارد.
سادات موسوی: این حرفها همه جدید هستند و جایی عنوان نشده، نتیجه تحقیق من در مورد حجاب است که سه سال روی آن کار کردم. با اطلاعات آماری و پژوهشی در این مورد صحبت می کنم. اعتقادات افراد مهم نیست، بحث این است که افراد جامعه باید با هم انسجام داشته باشند. تنظیم روابط دختر و پسر و حجاب دو موضوع مهم است که در این زمینه به اعتقادات مربوط نیست و به عرف جامعه باز می گردد. ما در مهمانی و خانه یک طور لباس نمی پوشیم.
دقیقا این به سبک زندگی افراد بستگی دارد.
سادات موسوی: سبک زندگی ما ایرانیها باید تحلیل شود که حداقل آن مشخص شود، طوری که اکثریت جامعه آن را قبول داشته باشد؛ در اینصورت می توان کار فرهنگی هم انجام داد. باید یک کار آماری در این زمینه انجام داد.
بهرامی: به نظر من آمارها تا حدود زیادی واقعی نیستند و بیشتر به عنوان ابزار استفاده می شوند.حتی گاهی آمارها پنهان می شود تا عمق فاجعه مشخص نشود.مثلا من شنیدم برای اینکه طلاق رو به افزایش است برای حل این مشکل به جای کار ریشه ای آمار را کمتر اعلام می کنند تا بگویند مثلا مشکل حل شده است. آمار گیری شیوه های خاص خود را دارد. به هرحال اگر بخواهیم بر مبنای این آمار قانون تنظیم کنیم مشکل قوانین نیست مشکل نحوه اجرا و اجراکنندگان آن هستند. من به واسطه کارم با افرادی که چندگانه تربیت شدند مواجه هستم. در خانه، مدرسه و جامعه شخصیتهای متفاوتی دارند، چون تکلیف خود را نمی دانند.برای همین این فرد بحران فردی پیدا می کند؛ برای همین من به خانواده ها تاکید می کنم که باید آنقدر انسجام داشته باشید که فرد در خانواده هویت بگیرد.
بهرامی: شادی نیاز هرکسی است و درونی. تصور می شود در جوامعی که شادی می کنند، حد و مرزی ندارند، اما این اشتباه است چون آنها قوانین و ضابطه دارند. متاسفانه ما این ضابطه را نداریم و با شادی مانند هرعمل دیگر سلیقه ای عمل می کنیم. گاهی ممکن است در یک خیابان با بوق بوق کردن کارناوال عروس هم برخورد شود و در یک خیابان دیگر نه. ما الان در خانه های خودمان هم که می خواهیم شادی کنیم ترس داریم که مبادا پلیس زنگ در را بزند. به نظر من هر شادی را نباید فاجعه دانست و با آن برخورد کرد |
منظور این است که چطور می توان این تناقض ها را که از خانواده شروع می شود در جامعه حل کرد؟ چون همانطور که اشاره کردید رفتارهای چندگانه سبب بحران هویت فردی می شود.
سادات موسوی: مسئله را نباید اشتباه گرفت. در مسائل اجتماعی بحث تربیت مطرح نیست. موضوع من این است که برخورد انتظامی با شادی یا حجاب از کجا باید شروع شود. اگر منظور از حجاب همان حد گردی صورت و این موارد باشد همین الان چند نفر این را رعایت می کنند؟ 90 درصد مردم ما این را انجام نمی دهند اما نمی توان همه آنها را دستگیر کرد. نیروی انتظامی باید از کمترین حد مجرمها شروع کند، یعنی حدی که تعداد مجرمان آن کمتر است. یعنی نیروی انتظامی باید با افراد کمی برخورد کند و حد حجاب را آنقدر کم کند تا مشکل حاد نشود. در همه جای دنیا یک حدی برای پوششی وجود دارد.
اما تنها در ایران و چند کشور وجود دارد که حدی برای حجاب دارند.
سادات موسوی: در کشور فرانسه اگر با حجاب به دانشگاه بروید اخراج می شوید پس حدی وجود دارد. نمی توان هیچ حدی نداشت، چون هرج و مرج ایجاد می شود حالا هر کشور براساس عرف و قوانین حدی را دارد و برای آن فرهنگ سازی می کند.
الان از نظر شما حد استاندارد ما برای شادی کجاست تا پلیس برخورد نکند؟
بهرامی: در جامعه ما کارفرهنگی و بنیادی کمتر انجام شده است. وقتی جوانان ما به راحتی نمی توانند آهنگهای مورد دلخواه خود را پخش کنند مجبورند به صورت زیرزمینی کار کنند و از طریق شبکه های اجتماعی آنها را توزیع کنند. قانونگذار هم جلوی این شبکه ها را می گیرد و یک حالت فرار و گریز وجود دارد. همین سبب می شود تا بچه ها سمت ناهنجاری بروند، چون شادی آنها سرکوب شده است. دلیل افزایش طلاق هم این است که دختر و پسر بی تجربه وارد نهاد خانواده می شوند و ازدواج می کنند، اما به خاطر همین بی تجربه بودن بعد از مدتی جدا می شوند.این فاجعه است و در هیچ کشوری اینگونه نیست. درست است که کلیپ شادی با ارزشهای اجتماعی ما مغایرت دارد اما ممکن است در برخی مهمانیهای خانوادگی هم این حرکات انجام شود.نباید این موضوع ساده را اینگونه بزرگ می کردند که فاجعه شود.
سادات موسوی: پلیس ضابط قضایی است، یعنی هرجا جرمی اتفاق افتاد پلیس باید برخورد کند. اما اگر قانونی نداریم و پلیس برخورد می کند غلط است و مباح. من یک تقسیم بندی از شادیها در اول بحث کردم، هر شادی برای خود حد و حدودی دارد و در این زمینه باید فرهنگ سازی شود. البته یک سنت قوی اجتماعی در شادیهای مذهبی داریم اما این تنها کافی نیست. همانطور که گفتم باید منشوری تهیه شود و به مردم هم آموزش دهند،الان شادیهای خودجوش و فردی بیشتر مورد بحث است و با آنها برخورد می شود. این شادیها را هم می توان خیلی عریان برگزار کرد و هم خیلی محدود. اما باید حدودی را مشخص کرد تا بیشتر جامعه با آن موافق باشند تا بتوان با آن برخورد کرد و نباید به دوست داشتن فرد بستگی داشته باشد تا برخورد سلیقه ای نشود. این نیاز به تحلیل اجتماعی دارد و باید کارشناسان دانشگاهها در این مورد وارد شوند تا محلی باشد و بتوان آموزش و فرهنگ سازی کرد.
اما این موضوع با ایدئولوژی ما همخوان است؟
سادات موسوی: بله. بحث من عملیاتی است نه ارزشی. شرط امر به معروف و نهی از منکر امکان پذیر بودن آن است و نباید با زور وارد شد چون اثر معکوس دارد. مشخص کردن حدود باید توسط جامعه شناسان انجام شود و نیاز به گروه سیاسی و پلیسی نیست. من باز هم معتقدم که باید حد وحدودی را مشخص کرد یا اینکه دین مردم را تقویت کرد تا جلوی برخی ناهنجاریها گرفته شود. این کار باید علمی انجام شود و نیاز به تحقیق دارد. من سه شکل شادی ملی را برای شما مثال می زنم، رفتن شاه از کشور، فتح خرمشهر و رفتن ایران به جام جهانی در برد بازی استرالیا. اگر این شادیها را مقایسه کنید متوجه می شوید که شکل شادیها فرق کردند چون ارزشها فرق کردند و در حال کمرنگ شدن هستند.
بهرامی: یک کارهایی به طور خودجوش وجود دارد چون بحث هیجان درونی مطرح است و نمی توان جلوی آن را گرفت.من این را در انقلاب دیدم و این اصطلاح هم در میان جامعه شناسان وجود دارد.برای جلوگیری از بروز هیجان نمی توان آن را دولتی کرد، ما باید جای غم و شادی را در جامعه بدانیم. الان در شادیهای مذهبی هم مردم ما با گفتن زندگی نامه سخت امامان گریه می کنند. در جامعه ای که برای نشان دادن هیجان و شادی تعصب باشد، نمی توان کاری کرد. تعصب با عقیده متفاوت است و اگر تعصب زیاد باشد کار فرهنگی نمی توان انجام داد.برای مقابله با شادی افرادی باید باشند که با اعتقادات خود حرکت می کنند نه با تعصب.
به کمرنگ شدن ارزشها اشاره کردید.چرا در طول این سالها اینقدر ارزشها فرق کردند و چرا ما به اینجا رسیدیم؟
سادات موسوی: متاسفانه این محدودیتها را ما ایجاد کردیم و ربطی به اسلام ندارد. در کشورهای ترکیه و مالزی نگاه کنید متوجه می شوید که چقدر با حجاب هستند . وقتی نظام سیاسی ما مبتنی بر دین است خیلی سخت است که بتوانید کنترل کنید و هر مشکلی که پیش آید به دین ربط پیدا می کند.در اینصورت باید خیلی دموکراتیک عمل کرد تا دین دچار مشکل نشود. نباید با همه چیز به طور سلیقه ای و متعصبانه برخورد کرد چون نتیجه معکوس دارد و جوانان را دین زده می کند.
بهرامی: با وجودیکه مردم هند بسیار فقیر هستند اما فقرایشان شاد هستند، آن هم به خاطر اعتقادات و پذیرش زندگیای که دارند، است اما آمار افسردگی و خودکشی در کشورهای اروپایی زیاد است. چون بسیاری از آنها آسایش دارند اما شادی ندارند. در این کشورها زندگی گروهی تدریجا تبدیل به زندگی انفرادی شده است و ممکن است فرد تنها در یک چهار دیواری زندگی کند و ابزار ارتباطش فقط اینترنت باشد. در حالی که در هند، زندگی گروهی دارند و همه خانواده باید زیر یک سقف باشند، اما شاد هستند. همانطور که گفتم انسانها برای شادی باید احساس امنیت در مسایل اقتصادی، اجتماعی داشته باشند.(خبرآنلاین)
این اعتراف حتی به اهالی حوزه قانون هم رسیده است برای مثال سال گذشته رئیس کل دادگستری استان کرمان در گفتگوی رسانه ای بی پرده اعلام کرد که نارضایتی جنسی زوج ها از جمله دلایل پنهان طلاق است یعنی وقتی از زوج ها پرسیده می شود که چرا می خواهند طلاق بگیرند بر حسب همان تابو بودن مسایل جنسی در باور عمومی ، مسایل دیگری را به عنوان علت طلاق مطرح می کنند حال آن که ته دل شان از رابطه با همسر راضی نیستند. به همین علت است که اصرار داریم پیش از ازدواج مؤدبانه و با حفظ حریم ها از همسرتان درباره گرایش های جنسی اش و نوع انتظاراتش از شما در این زمینه سوال کنید.
پرسش در این باره وقتی مهم تر می شود که ازدواج فرد سال ها به تاخیر افتاده باشد که در این صورت شما باید علت به تاخیر افتادن ازدواج را نیز جویا شوید. متاسفانه برخی خانواده ها ، ازدواج را راه حلی برای درمان برخی اختلالات جنسی فرزندان شان می دانند در حالی که این نوع اختلالات باید پیش از ازدواج تشخیص داده و درمان شود.
برای یک ازدواج موفق بهتر است طبع جنسی دو طرف ازدواج به هم شبیه باشد برای مثال اگر یک طرف پر انرژی، شلوغ و گرم مزاج است و طرف دیگر سرد و بی حوصله احتمال عدم رضایت جنسی هر دوی آنها پس از ازدواج بالا می رود.
به یاد داشته باشید که اغلب می توانید طبع جنسی فرد را با توجه به انرژی روانی او بسنجید یعنی اگر او انرژی روانی بالایی دارد ، پر انرژی است، زیاد حرکت می کند، دست هایش را با شور و شوق حرکت می دهد، در ارتباط جنسی هم احتمالا همین وضعیت را دارد و برعکس همین موضوع درباره کسانی که کم حوصله، بی انرژی ، کم تحرک و ساکن هستند نیز، صادق است. البته این روش سنجش همیشه کارآمد نیست و موارد خلاف آن هم وجود دارد.
پرسش های جنسی را نباید در نخستین جلسه مطرح کرد بلکه برای مطرح کردن شان باید چند جلسه بگذرد. لازم نیست مسایل با جزئیات پرسیده شود بلکه باید پرسش هایی کلی برای آگاهی از دیدگاه فرد در این حوزه بپرسید.
مریم یوشی زاده/ خبرنگار جام جم آنلاین/
دانشجوی کارشناسی ارشد مشاوره
جام جم سرا:
۱. چرا هنوز دچار انقباض رحم هستم؟
خانمها فکر میکنند انقباضهای رحمی مربوط به اواخر بارداری و زایمان است و از بروز آن بعد از زایمان تعجب میکنند. مادربزرگها میگفتند بعد از زایمان رحم در غم از دست دادن مونس خود به دنبال او میگردد و عامل این انقباضها همین جستوجوهاست اما در حقیقت دلیل انقباضهای رحمی دفع سریعتر جفت و کمک به کاهش خونریزی است. بعد از زایمان، مدتی طول میکشد تا رحم به اندازه طبیعی خودبازگردد. به دلیل ترشح هورمون اوکسیتوسین انقباضها ۲ تا ۴ روز بعد از زایمان ادامه دارد و این موضوع معمولا برای خانمی که تازه زایمان کرده و شیر میدهد دردناک است. ممکن است اگر درد زیادی داشته باشید پزشک برای شما استامینوفن یا داروهای ضدالتهاب تجویز کند.
چه باید کرد؟ به بدنتان استراحت دهید و تا جای ممکن دراز بکشید. تا چند روز پس از زایمان رحم پر از لختههای خونی و سنگین است به همین دلیل هنوز احساس سنگینی میکنید. فکر میکنید چرا قدیمیها تا چند هفته بعد از زایمان در رختخواب میماندند؟
۲. چرا بخیههای اپیزیوتومی (برشی که در زایمان طبیعی داده می شود) من بسیار حساس و دردناک است؟
این موضوع طبیعی است و تا یکی، دو هفته بعد از زایمان ادامه خواهد داشت. در حقیقت این درد مربوط به کل بافت تناسلی است که متورم و خونمرده شده است. اگر خیلی ناراحت هستید، میتوانید از بالشتکهای مخصوص استفاده کنید. البته مراقب باشید زیرا گاهی خود این بالشتکها باعث کشیده شدن بیشتر جراحت و درد شدیدتر میشوند.
چه باید کرد؟ دو پایتان را زیرتان جمع کنید و بنشینید اما اگر همچنان احساس ناراحتی میکنید تنها یک پا را جمع کنید. بعد از هر بار دستشویی رفتن داخل تشتی آب ولرم و بتادین بریزید و چند دقیقهای داخل آن بنشینید. برای خشک کردن ناحیه بخیهخورده از سشوار استفاده کنید تا بخیهها سریعتر خشک شوند و بیفتند. اگر این ناحیه بیش از حد قرمز است، حتما با یک متخصص زنان مشورت کنید.
۳. چرا بعد از سزارین درد شکم دارم؟
اگر زایمان دوم یا سوم شماست، بهطور حتم دلیل آن انقباضهای شدید رحمی است که به خصوص بعد از سزارین دردناکتر هم است و ۳ تا ۴ روز ادامه خواهد داشت اما اگر چند روز اول را پشتسر گذاشتهاید و هنوز درد دارید، ممکن است علت آن متفاوت باشد. مثلا شاید نفخ یا یبوست دارید.
چه باید کرد؟ موادغذایی نفاخ را از برنامهغذاییتان حذف و از موادغذایی یا داروهای رونده بیشتر استفاده کنید. شاید رحم از حد طبیعی پایینتر افتاده است که در این صورت توصیه ما به شما بعد از اتمام هر وعده شیردهی مصرف استامینوفن است. برخی تمرینهای تنفسی به بازگشت سریعتر رحم به مکان طبیعی خود کمک میکند. اگر بعد از ۳-۲ هفته هنوز درد داشتید با پزشکتان مشورت کنید.
۴. چرا خونریزی شدیدی دارم؟
این موضوع طبیعی است و حدود ۳ هفته ادامه خواهد داشت. طی ۴۸ ساعت اول خونریزی شدیدتر از حالت عادی و رنگ خون روشن است. به مرور میزان آن کمتر و رنگ خون قرمز قهوهای خواهد شد.
چه باید کرد؟ در ۳ روز اول پس از زایمان به دلیل شدید بودن خونریزی نوارهای بهداشتی پهن و ضخیم و شورتهای یکبار مصرف استفاده کنید. هرگز شورت یا شلوار تنگ نپوشید زیرا رحم را به پایین فشار میدهد و این موضوع میتواند مشکلساز شود.
۵. چرا بعد از زایمان دچار بواسیر شدهام؟
۲۰ درصد زنان بعد از زایمان بهخصوص ۶ هفته نخست دچار همورویید (بواسیر) میشوند.
چه باید کرد؟ اگر قسمت پایینی روده و مقعد دردناک است و خونریزی دارید، حتما با پزشکتان تماس بگیرید. برای تسکین دردتان میتوانید از توصیههای ذکر شده در مورد هفتم استفاده کنید.
۶. چرا بعد از زایمان هنوز شکمم بزرگ است؟
این موضوع کاملا طبیعی است. ماهیچههای زیر شکمی هنوز درست کار نمیکنند، رحم سنگین و افتاده شده و دچار اضافه وزن دوران بارداری هستید. چند هفته زمان لازم است تا رحم به جای اولش بازگردد.
چه باید کرد؟ به کمر بخوابید، زانوهایتان را خم کنید و زیر سرتان بالشی بگذارید به طوری که چانه به سینه بچسبد. آرام و عمیق نفس بکشید. این تمرین را ۳ تا ۴ بار در روز تکرار کنید. از گنهای مخصوص هم میتوانید استفاده کنید.
۷. چرا بعد از زایمان یبوست گرفتهام؟
دلیل این موضوع ترشح هورمون پروژسترون است. پروژسترون باعث کاهش اجابت مزاج در طول بارداری میشود و اثر آن تا چند هفته بعد از زایمان باقی میماند. از طرفی رحم رودهها را تحتفشار قرار داده و آنها هنوز به حالت اولیه خود برنگشتهاند. اگر سزارین کرده باشید، داروهای بیهوشی و بیحسی نیز میتوانند یبوست را شدیدتر کنند. نکته دیگر اینکه بعد از زایمان به دلیل درد و ترس از پاره شدن بخیهها معمولا اجابت مزاج را به تاخیر میاندازیم و همین موضوع باعث تشدید یبوست میشود.
چه باید کرد؟ میزان آب و فیبر مصرفیتان را افزایش دهید. حجم وسیعی از آب دریافتی صرف تولید شیر میشود. میوه ها، سبزیها و غلات کامل را به برنامهغذاییتان اضافه کنید.
۸. چرا کمردرد دارم؟
اضافه وزن بعد از بارداری و کششهای هنگام زایمان عامل این دردهاست. کمردرد شما به مرور و با استراحت بهتر میشود به شرطی که خودتان آن را شدت نبخشید.
چه باید کرد؟ فرزندتان را درست در آغوش بگیرید و در وضعیت صحیح به او شیر دهید. موقع نشستن حتما از زیرپایی استفاده کنید.
۹. چرا سوزش ادرار دارم؟
سوزش، درد در ناحیه زیر شکم و تمایل به ادرار مکرر از جمله علایم عفونت ادراری است. احتمال بروز عفونت ادراری بعد از زایمان بسیار بالاست. از یک سو در دوران بارداری مثانه پایین آمده و چون کامل خالی نمیشود احتمال تجمع باکتریها در آن بالاست و از سوی دیگر اگر طی زایمان به شما سوند وصل شده باشد، ممکن است دچار عفونت شده باشید.
چه باید کرد؟ بیشتر آب بنوشید و اگر مشکلتان زود رفع نشد، از پزشکتان کمک بگیرید.(پزشکی ایران)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوما به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
جام جم سرا: این مطلب، شما را با پاسخ پرسشهایی از این دست آشنا میکند.
۱. اسپرم تا چه مدتی زنده میماند؟
این موضوع به عوامل متعددی بستگی دارد و مهمترین آنها محل قرارگیری اسپرم است. هنگامی که منی خشک میشود، اسپرم روی یک سطح خشک، مانند لباس یا تختخواب میمیرد ولی در آب، مثلا در آب گرم وان، احتمالا برای مدت طولانیتری زنده خواهد ماند، زیرا در محیطهای مرطوب و گرم بیشتر زنده میماند ولی احتمال اینکه اسپرم موجود در آب وان به دستگاه تناسلی زنانه راه یابد و او را باردار کند، بسیار اندک است. اسپرم در بدن زن با توجه به شرایط، تا حداکثر ۵ روز زنده میماند، بنابراین در پاسخ به سوال برخی که میگویند آیا ممکن است روابط زناشویی بدون حفاظ، حتی چند روز پیش از تخمکگذاری زن به بارداری بینجامد، باید جواب مثبت داد و گفت: بله.
۲. چه تعداد اسپرم برای باردارشدن زن لازم است؟
فقط یک اسپرم برای لقاح تخمک کافی است اما به ازای یک اسپرمی که به تخمک میرسد و باعث لقاح آن میشود، چند میلیون اسپرم از دست میرود. مایع منی مرد، تقریبا ۱۰۰ میلیون اسپرم دارد. مردانی که شمار اسپرمهایشان در هر میلیلیتر منی کمتر از ۲۰ میلیون اسپرم باشد، با اشکال در باروری مواجه میشوند. چرا این همه اسپرم برای تشکیل یک جنین لازم است؟ زیرا در سفر اسپرمها از واژن به لولههای رحمی (لولههای فالوپ) برای رسیدن به تخمک فقط تعداد محدودی زنده میمانند. برای اسپرمهایی هم که این سفر را به پایان میرسانند، نفوذ به درون تخمک به این سادگیها نیست. تخمک با لایه ضخیمی پوشیده شده است که لقاح را مشکل میکند. کارشناسان معتقدند این فرآیند، شیوه طبیعت برای رسیدن سالمترین اسپرم به تخمک است تا در نهایت نوزادی سالم متولد شود.
۳. آیا میتوان کاری کرد کیفیت اسپرم بهبود پیدا کند؟
بسیاری از مواردی که به سلامت کلی بدن کمک میکنند، باعث سلامت اسپرمها هم میشوند؛ مانند اجتناب از سیگار و داروهای غیرمجاز، بخصوص داروهای استروییدی آنابولیکی، پرهیز از قرار گرفتن در معرض سمومی مانند آفتکشها و فلزات سنگین، پرهیز از الکل، داشتن رژیم غذایی سالم و حفظ وزن طبیعی بدن، خنکبودن دمای اسکروتوم (کیسه بیضه) زیرا گرما، تولید اسپرم را کند میکند، پرهیز از حمامهای داغ و وان آب داغ، پوشیدن لباسزیر گشاد و پادار به جای لباس زیر تنگ و همچنین نپوشیدن شلوارهای تنگ. (سیمرغ)
غذا خوردن در دوران بارداری اصول خاصی دارد؟
این پزشک شماست که رژیم غذایی دوران بارداری را تعیین میکند تا اضافه وزنتان کنترل شود، اما خوردن بعضی غذاها اصلا توصیه نمیشود. به عنوان مثال خانمهای باردار باید از خوردن گوشت خام یا نیمهپخته مثل استیک آبدار یا پنیرهای غیرپاستوریزه خودداری کنند. یادتان باشد برخلاف توصیه مادربزرگها هرگز نباید جای دو نفر غذا بخورید، بلکه رژیم غذاییتان باید سالم و متنوع باشد. پیشنهاد میشود در سه ماه اول بارداری روزانه صد کیلوکالری و در سه ماه دوم روزانه 250 کیلوکالری مازاد بر گذشته مصرف کنید.
چقدر اضافه وزن در دوران بارداری طبیعی است؟
به طور معمول یک خانم باردار در طول 9 ماه بارداری، 12 کیلوگرم (یک کیلوگرم ماهانه در سه ماه اول و 5/1 کیلوگرم در ماه تا پایان دوران بارداری) سنگینتر میشود. بیش از این حد چاق شدن، مشکلآفرین خواهد بود و زایمان را سخت میکند. پس اگر شما اهل ورزش نیستید، بهتر است بدانید که انجام برخی تمرینات در این دوره ضروری است، بویژه شنا و پیادهروی. این حرکات اکسیژنرسانی را به بدن شما و جنین بهبود میبخشد و به تنفس و گردش بهتر خون کمک میکند و مانع اضافه وزن بیش از حد مجاز میشود.
آیا تاریخهای خاصی در دوران بارداری وجود دارند که اهمیت زیادی داشته باشند؟
در فاصله یازدهمین و چهاردهمین هفته باید اولین اکوگرافی برای پیشگیری و تشخیص برخی بیماریها انجام شود. بهترین زمان برای این کار، دوازدهمین هفته است. البته این روزها تقریبا همه خانمها در هفته چهارم بارداری به پزشک زنان مراجعه میکند. آکوگرافی باید در ماه چهارم و هفتم نیز تکرار شود، اما سه بار اکوگرافی در طول بارداری کافی است چون عوارض زیادی به دنبال دارد.
استراحت دوران بارداری اجباری است؟
بارداری یک بیماری نیست. بنابراین استراحت شما به شرایط بدنی خودتان بستگی دارد، مگر اینکه استراحت مطلق توصیه پزشک باشد. در باقی موارد بویژه اگر زایمانتان طبیعی باشد باید تحرک روزانه داشته باشید و دور تنبلی یک خط قرمز بکشید.
چه زمانی متوجه حرکت جنین خواهیم شد؟
اولین حرکتهای جنین در چهار ماهگی در کودک اول و در 5/3 ماهگی در بارداری دوم حس میشود. البته این تاریخ ممکن است کمی تغییر کند و بتدریج حرکات جنین ملموستر میشود. گاهی این حرکات به قدری شدید است که حالت طبیعی شکم را به هم میریزد. این حرکات در اواخر ماه هفتم آرامتر و جنین به سمت راست متمایل میشود. با این حال این حرکات هنوز قابل لمس است. اگر نتوانستید این حرکات را حس کنید، باید در اولین فرصت به پزشکتان مراجعه کنید.
استیل همان فولاد ضدزنگ است و چون آن را روکش یا رنگآمیزی نمیکنند، براحتی تمیز و بهداشتی میشود و اگر از جنس مرغوب باشد، در تماس با بزاق دهان و مواد غذایی ترش و اسیدی، وارد فعل و انفعالات شیمیایی نمیشود.
دلیل زنگ زدن استیل چیست؟
میان انواع استیل تفاوتهایی وجود دارد و مواد تشکیلدهنده هر کدام با دیگری فرق میکند. به همین دلیل، قیمت برخی قاشق و چنگالها گرانتر است که در عوض، کیفیت و استحکام و درخشندگی بیشتری دارند و در مقابل برخی انواع آن مات و انعطافپذیر هستند و در طولانی مدت زنگ میزنند و غیربهداشتی میشوند.
بد نیست بدانید، عنصر پایه تشکیلدهنده همه استیلها آهن است. در استیل ضدزنگ، آهن با عناصری از قبیل کروم و نیکل آلیاژ میشود تا ضدزنگ شود و از وانادیوم و تیتانیوم برای قویتر کردن و ایجاد استحکام استیل استفاده میشود. حال اگر قاشق و چنگال را با فلزاتی غیر از آنچه گفته شد، تهیه کنند یا برای کاهش قیمت تمام شده این گونه وسایل آلیاژهای بیکیفیتی همچون سرب خشک به کار ببرند، این وسایل نهتنها غیربهداشتی و تهدیدکننده سلامت میشوند بلکه عمر کوتاهی دارند و بسرعت زنگ میزنند. در نتیجه از خرید قاشق و چنگالهایی که در بازار با قیمتهای ارزان ارائه میشوند و معلوم نیست از چه ترکیباتی تهیه شدهاند، اجتناب کنید.
استیل نامرغوب با آهن ربا شناسایی نمیشود ؟
برخی افراد هنگام خرید جهیزیه یا تعویض سرویس کارد و قاشق و چنگال با خود یک آهن ربا به همراه میبرند و قاشق و چنگالی را که جذب آهن ربا میشود، نامرغوب و غیراستیل تشخیص میدهند در حالی که همان طور که گفته شد، اکثر قاشق و چنگالهای امروزی از جنس آهن است و آلیاژ نیکل آن براحتی جذب آهنربا میشود. در نتیجه این ملاک معتبری برای شناسایی بیکیفیتی و غیربهداشتی بودن استیل نیست.
قاشقهای چوبی بهداشتیاند؟
قاشقهای چوبی که بدون روکش روغنی مخصوص باشند، میتوانند بسرعت ذرات مواد غذایی را لابهلای خود جای دهند و شستن و پاک شدن این ذرات از سطح چوب تقریبا غیرممکن است و به مرور سبب رشد و تکثیر باکتریها و قارچهای فراوانی میشود که میتواند بیماریزا باشد.
قاشقهای مسی خواص درمانی دارند؟
این روزها تبلیغات زیادی در خصوص خواص درمانی قاشقهای مسی وجود دارد و این فواید را به طب سنتی نسبت میدهند، اما باید بدانید اگر سطح این قاشقها با فلز قلع پوشیده نشده باشد، مس پس از ورود به غذا، وارد بدن و در طولانی مدت در کبد انباشته میشود و اثرات نامطلوبی به دنبال دارد.
تحقیقات نشان داده است، استفاده از قاشقهای مسی با رنگ قرمز برای برداشتن روغن به دلیل تسریع در اکسیداسیون میتواند مدت ماندگاری روغن را تا هشتاد برابر کاهش دهد.
فاخره بهبهانی - جامجم
در صنعت، کشک به چه روشهایی تولید میشود؟ پایه و اساس تولید کشک در کارخانه به دو روش است. در یک حالت، کشک خشکشده را ساییده، با کمی آب و نمک مخلوط و رقیق و پاستوریزه میکنند و در شیشه یا کیسه پلیاتیلن میریزند. در روش دیگر، کشک به صورت تازه و از شیر تخمیر شده یا ماست و دوغ چربی گرفته و پس از جوشاندن و تغلیظ تهیه میشود. کشک از فرآوردههای لبنی کمچرب محسوب میشود.
کشکی که هنوز باز نشده نیاز به نگهداری در یخچال دارد؟ در صورتی که کشک خشک یا استریل باشد، نیاز به یخچال ندارد. در غیر این صورت کشک به دلیل داشتن آب، فسادپذیری بالایی دارد و نگهداری آن در خارج از یخچال باعث تغییر مزه و طعم و حتی کپک زدن آن میشود.
آیا کشک را میتوان در فریزر نگهداری کرد؟ بله. دمای فریزر جلوی رشد و تکثیر هر گونه میکروبی را میگیرد و به شرطی که هر بار به مقدار نیاز، کشک را از حالت انجماد خارج کنید و مابقی آن را مجدد فریز نکنید، روش خوبی برای نگهداری طولانیمدت این فرآورده لبنی است.
اگر کشک آلودگی میکروبی داشته باشد، با جوشاندن، خطر مسمومیتزایی آن رفع میشود؟ با جوشاندن کشک به مدت 20 دقیقه، خطر مسمومیت کلسترودیوم بوتولینوم از بین میرود. احتمال وجود این باکتری سمی و کشنده در اغلب کشکهایی که از ترکیب کشک خشک ساییده و آب تهیه شدهاند و اغلب کشکهای محلی که زمان تغلیظ طولانیتری دارند، بیشتر است.
آیا میتوان کشک کپکزده را پس از جوشاندن مصرف کرد؟ توده کپک، سمی و مولد بیماری است و جوشاندن، باعث تجزیه سم آن نخواهد شد. همچنین برداشتن توده کپک از سطح کشک، کمکی به رفع آلودگی آن نمیکند و این کشک غیرقابل مصرف است.
چه کشکی تقلبی محسوب میشود؟ در صنعت، افزودن آرد و نشاسته به کشک، تقلب محسوب میشود، اما در برخی استانها کشکهای محلی را با آرد و زردچوبه تهیه میکنند که جزو فرمولاسیون تهیه کشک است.
چرا برخی انواع کشکها رنگ تیرهتری دارند؟ هر چقدر میزان چربی، غلظت و میزان حرارت دیدن کشک بیشتر باشد یا در آفتاب خشک شده باشد، رنگ تیرهتر و کاراملیتری دارد.
چرا به کشک نمک میزنند؟ نمک باعث خشک شدن سریعتر کشک میشود و از فساد آن پیشگیری میکند. البته نمک روی باکتری خطرناک بوتولینوم تاثیری ندارد. کشکهای خشک محلی در مقایسه با سایر کشکها نمک بیشتری دارند و لازم است بدانید هر چقدر میزان نمک به کار رفته در محصول بیشتر باشد، جذب کلسیم آن پایین خواهد بود.
نحوه مصرف کشک خشک چگونه است؟ کشکهای خشکی که به صورت بهداشتی تولید شدهاند را میتوان آسیاب و پودری کرد و به شکل خشک به غذا افزود. همچنین میتوانیم این کشکها را پس از پودری کردن با آب مخلوط و به صورت مایع در غذاها استفاده کنیم.
اگر کشک خشکی را که به صورت مایع درآوردهاید، یکی دو روز از ماندگاری آن بگذرد، باید بجوشانید چون احتمال رشد میکروبهای خطرناک در کشک مرطوب یا مایع زیاد است.
فاخره بهبهانی - جامجم
این موضوع در رابطه با اغلب عرصه های زندگی صادق است. به همین جهت باید مانند یک مدیر، زندگی خود را تحلیل کنید و هر لحظه برای تغییر و اصلاح آماده باشید.
بدون این گونه اقدامات اصلاحی، انرژی هدر خواهید داد و نتایج مطلوبی به دست نخواهید آورد.
میگنا: پرسش های ساده زیر به همین هدف طراحی شده اند. آن ها راهی برای ارزیابی شرایط، اهداف و نزدیکی یا دوری شما به آن ها هستند.
باید هر شب پیش از رفتن به رختخواب (یا پس از بیدارشدن) این پرسش ها را بپرسید و سطح پیشرفت خود را مورد سنجش قرار دهید.
پرسش ها به نحوی طراحی شده اند که به جای درگیری های جزیی، مسائل کلان زندگی شما را هدف قرار دهند. با پرسیدن این سئوالات و تداوم در این اقدام روزانه، تاثیر دلنشین و مثبت ناشی از آن پس از چند ماه شگفت آور خواهدبود.
1- آیا امروز اندکی بهتر شده ام؟
اگر هر روز اندکی از روز قبل بهتر شوید، بدون شک در مسیر پیشرفت قرار دارید. این گونه طرح سوال باعث می شود تا مقایسه با دیگران متوقف شود. باید همیشه روی زندگی خود تمرکز داشته باشید. دیگران را فراموش کنید و خودتان راهر روز با خودتان مقایسه کنید.
این بررسی می تواند از درآمد و مسائل مالی گرفته تا اخلاق و آرامش و لذت از زندگی را در بر داشته باشد.
این پرسشی عام است که پاسخی جزیی می طلبد؛ به این معنا که بهتر شدن را نمی توان در زمینه ای خاص محدود کرد و هر تغییر کوچکی نیز در این میان اهمیت دارد. به این ترتیب شما در پایان هر روز اعتماد به نفس خود را تقویت خواهید کرد و از آنچه به دست آورده اید سپاسگزار خواهید بود.
2- آیا امروز شخصیتم را بهبود بخشیده ام؟
شخصیت شما چیزی است که با آن شناخته می شوید. باید ویژگی های عمومی و جزیی شخصیت خود را براساس اصول جهان شمولی مانند پاکدستی،درستکاری،صداقت، گذشت، مهربانی،نوعدوستی و کمک به دیگران شکل دهید. شخصیت نیرومند و موثر، یک روزه ساخته نمی شود. این فرایند طولانی مدت است و باید پشتکار زیادی صرف آن شود. باید هر روز اندکی از روز قبل بهتر شوید و ویژگی های مثبت خود را تقویت کنید. در همان حال نقاط ضعف را نیز آرام آرام برطرف سازید.
نکته دیگر در این جا نقش پیشرفت یکپارچه شخصیتی است. باید مانند مدیری هوشمند تمام وجود خود را تحت کنترل درآورید و روی نقاط ضعف سرمایه گذاری کنید. این کار از شما انسانی درخشان خواهدساخت.
3- آیا با نهایت توان کار کرده ام؟
هر روز باید از خود بپرسید که چه میزان برای کار انرژی گذاشته اید. اغلب ما بخش بسیار کوچکی از زمان و توان خود را صرف کار می کنیم و در مقابل، انتظار بازدهی شگفت آور داریم. اما واقعیت آن است که منفعت و پیشرفت نیازمند کار با تمام توان است. اگر پاسخ امروز شما به این پرسش منفی بوده است، سعی کنید فردا پاسخ را مثبت سازید! با تمام توان کار کنید و نتیجه آن را ببینید.
4- چه چیز تازه ای یاد گرفته ام؟
در کنار کار روزانه، نکته های تازه بیاموزید. مهم نیست که این نکات را چگونه و از کجا می آموزید: شاید شما در برخورد با یک فرد نا آرام با ملایمت رفتار کرده و مهارت کنترل خشم را بیاموزید یا مقاله ای خوانده و مطلبی تخصصی را دریابید؛ فرقی نمی کند. مهم آن است که به آگاهی شما افزوده شود. این نکات تازه هر چه باشند، به لحاظ اهمیت، پایین تر از آموخته های ظاهرا مهم قرار نمی گیرند. سعی کنید با مطالعه، درون نگری و موارد مشابه هر روز بیشتر بیاموزید. یادگرفتن یک زبان جدید و حتی یک لغت تازه می تواند معنایی تازه به زندگی شما بدهد. خوشبختانه دامنه آموزش آنقدر بی پایان است که شما با کمترین تلاش ده ها نکته را در هر روز خواهید آموخت.
-
5- آیا به سلامتی خود اهمیت داده ام؟
در پایان هر روز از خود بپرسید: «چقدر به سلامتی خود اهمیت دادم؟» برای مثال، بررسی کنید که در طول روز چه خورده اید و کدام یک از آن ها نامطلوب بوده اند. این بررسی باعث می شود بتوانید در روزهای بعد از این خوراکی ها بپرهیزید. به علاوه حتما تحرک و روزش روزانه را مورد بررسی قرار دهید و کمبودها را جبران کنید.
6- آیا از زمین محافظت کرده ام؟
زندگی ما روی این کره خاکی به شکل باورناپذیری مشترک است. در واقع هر آسیبی که به زمین بزنیم در کوتاه ترین زمان، گریبان خود یا فرزندان مان را خواهدگرفت. از این رو آسیب زدن به هر یک از بخش های زمین در نهایت آسیب به خود ما خواهد بود.
در پایان هر روز از خود بپرسید: «چقدر برای محافظت از زمین تلاش کردم؟» مثلا آیا کمتر کاغذ مصرف کرده یاد، مواد نفتی کمتری به کار بردید، با خودروی شخصی رفت و آمد کرده اید یا خیر؟ پاسخ های منفی شما به این پرسش ها، معنایی جز آسیب رسانی به زمین ندارد. این رویه را اصلاح کنید.
-
7- آیا به عزیزان و دوستانم ابراز محبت کرده ام؟
بسیاری از ما خود را در فعالیت های روزانه غرق و هدف اصلی از زندگی را فراموش می کنیم. از خود درباره ابراز عشق و محبت به خانواده و دوستان بپرسید. اگر پاسخ شما به این پرسش منفی است، نه فردا که همین الان برای اصلاح آن اقدام کنید! به عزیزان خود بگویید که دوستشان دارید و چقدر از وجودشان به خود می بالید.
8- آیا زمانی را با همسرم به شادی گذرانده ام؟
زندگی مشترک تنها کنار هم بودن نیست. همسران باید زمینه خوشبختی و شادمانی یکدیگر را نیز فراهم کنند. شاید نتوان روزانه زمانی را صرف تفریح و گردش کرد؛ اما چند دقیقه صحبت دوستانه میان زن و مرد کاملا امکان پذیر است. فرصتی که باعث تحکیم روابط و احساس خوشبختی هر دوی آن ها خواهدشد.
9- آیا از کسی کینه به دل گرفته ام؟
پیش از رفتن به رختخواب تجربه های روزانه را مرور کنید. آیا تجربه نامطلوبی داشته اید؟ کسی شما را ناراحت کرده است؟ اگر چنین است فورا او را ببخشید. ممکن است در ابتدا انجام این کار دشوار باشد. اما اگر مدتی تمرین کنید، یقینا مهارت شما بیشتر می شود و به سرعت افراد را خواهید بخشید. همچنین اگر کسی را ناراحت کرده اید، با او تماس بگیرید و عذرخواهی کنید. خشم و کینه جسم و روان شما را تضعیف می کند و باید با تمام توان از آن بپرهیزید.
10- آیا از زندگی راضی و خشنودم؟
از آنچه دارید راضی و خشنود باشید. هرگز سعی نکنید موقعیت یا دارایی خاصی را هدف اصلی قرار دهید. برای شادمانی و خوشبختی درونی کوشش کنید. هر چند رسیدن به اهداف برای ما اهمیت دارد، اما احساس رضایت امری درونی است و ارتباط مستقیمی با میزان موفقیت مادی و خارجی ما ندارد. همیشه مواهب الهی و داشته های خود را بشمارید و سپاسگزار باشید.
کلمات کلیدی: پرسش،بهاشت روان،لذت زندگی،آدم سالم،شهروند خوب
به
گزارش پایگاه خبری تحلیلی شفاف روزنامه کیهان نوشت: وقتی یک قطعه از «دی انای» یک
جاندار یا یک ژن کامل از یک جاندار را جدا سازی نموده و به درون مجموعه ژن
ها(ژنوم) یک موجود دیگر وارد کنیم، موجود جدید، موجود تراریخته (دستکاری
ژنتیکی شده) نام میگیرد.
به طور خلاصه به تراریختهها GMO هم گفته میشود.
آیا اطلاعات بشر از ژنوم خود و موجودات زنده دیگر همچون گیاهان کامل است؟
مطابق
آخرین آمار در هرسلول انسان چیزی در حدود 19هزار تا 20 هزار ژن شناسایی
شده است (تردید درباره 1000 ژن کم نیست) که فقط یک و نیم درصد کل DNA انسان
را تشکیل میدهند . همینطور ژنوم انسان از حدود 6 میلیاردجفت نوکلئوتید
ساخته شده است که درباره عملکرد بیش از 98 درصد ژنوم انسان هنوز اطلاعاتی
بدست نیامده است. تاکنون درباره عملکرد و وظایف بیش از 90 درصد ژنوم بسیاری
از گیاهان و موجودات دیگر نیز با میلیونها نوکلئوتید ابهام وجود دارد و
هیچ کس عملکرد آنها را هنوز نمیداند.
حال آیا درست است در چیزی که
شناخت کافی از آن نداریم و با مرگ و حیات و سلامتی موجودات در ارتباط است،
آن هم در مقیاس وسیع دستکاری کنیم و یک ژن را در میان چندین جزء ناشناخته
(به لحاظ عملکردی) واردنماییم که نمیدانیم واکنش آنها نسبت به هم چه
خواهد بود.
مهمترین حامیان محصولات تراریخته(دستکاری ژنتیکی شده) کدام کشورها و مؤسسات هستند؟
دولت
آمریکا مهمترین بوجود آورنده وحمایتکننده محصولات تراریخته (دستکاری
ژنتیکی شده) است و کمپانیها و شرکتهای صهیونیستی آمریکایی حرف اول را
درباره تولید تجاری و صادرات تراریخته (دستکاری ژنتیکی شده)ها میزنند.
مونسانتو،
داپونت، بایر، داو، سینجنتا و بی. ای.اس.اف شرکتهای بزرگ حامی محصولات
تراریخته(دستکاری ژنتیکی شده) کشاورزی هستند که به استثنای دو تای آخر
(سوییس و آلمان) همگی در آمریکا قرار دارندو به جز یکی از آنها همگی
تولیدکننده مواد شیمیایی مضر و علفکشها و آفت کشها میباشند.
سایر شرکتهای بزرگ تولیدکننده و حامی محصولات تراریخته در جهان کدامند؟
سایر شرکتهای حامی تراریخته (دستکاری ژنتیکی شده) نیز اغلب تولیدکننده مواد شیمیایی سرطان زا، مضر و علفکشها و آفت کشها و... بوده و در مقاطع مختلف کمپانیهای صهیونیستی داپونت، بایر (315 شعبه در سراسر جهان دارد) و داو و مونسانتو با یکدیگر همکاری داشته و به حمایت از یکدیگر در برابر قوانین پرداختهاند. شرکت دیگر که اکنون تولیدکننده و حامی محصولات تراریخته (دستکاری ژنتیکی شده) است شرکت «بایر» است، این شرکت نیز جنایاتی مانند تامین سلاحهای شیمیایی کشتار جمعی(گازهای کلرین و موستارد و ترکیبات ارگانو فسفات سمی و زیکلون B) در جنگ جهانی اول و دوم و در جنگ با کنگو و انجام آزمایشات غیر مجاز بر انسانها و... انجام داده است. داو در تولید عامل نارنجی و حمایتهای قانونی بعدی با شرکت مونسانتو شراکت داشت. پرسشی که به ذهن متبادر میشود این است که آیا میشود باور نمود که این کمپانیهای صهیونیستی تولید مواد کشنده و معلولکننده میلیونها انسان در سراسر دنیا اکنون در فکر تولید غذای مردم هستند تا مردم براثرگرسنگی نمیرند؟
درباره شرکت آمریکایی مونسانتو به عنوان معروفترین و مهمترین شرکت سرمایهگذار در امر تراریخته (دستکاری ژنتیکی شده) چه میدانید؟
معروفترین
و مهمترین شرکت سرمایه گذار در امر تراریخته (دستکاری ژنتیکی شده) که مادر
بیوتکنولوژی کشاورزی محسوب میشود، شرکت مخوف مونسانتوی آمریکایی است که
ید طولائی در زمینه تحقیقات و تولید سلاحهای کشتار جمعی داشته است. پیش از
آن نیز بنیانگزاران مونسانتو به شغل انتقال سیاهپوستان از آفریقا به آمریکا
و فروش بردگان اشتغال داشتهاند.
شرکت مونسانتو در سال 1901 توسط جان
فرانسیس کوینی از اعضای گروه فراماسونری (اتاق فکر شیطان پرستی و ابزاری
برای استفاده از نیروی فکری نخبگان در جهت کمک به صهیونیست ها) شوالیههای
مالت پایه ریزی شد. این شرکت در چارچوب پروژه مانهاتان که مسئول تولید
اولین بمب اتم بود و در تشریک مساعی با دولت آمریکا که به بمباران هیروشیما
و ناکازاکی انجامید (1945-1943) تحقیقات بر روی اورانیوم را انجام داد.
بعلاوه شرکت مونسانتو تولید ماده شیمیایی«عامل نارنجی» با همکاری شرکت
داو(که آن شرکت نیز اکنون در زمینه تجارت تراریخته(دستکاری ژنتیکی شدههای
کشاورزی فعال است) را انجام داد و با اطلاع از کشنده و خطرناک بودن این
ماده آن را در اختیار دولت آمریکا نهاد تا در سطح وسیع برای ازبین بردن
برگهای جنگلهای ویتنام به منظور مشخص شدن مخفیگاههای ویتنامیها به کار
رود. این ماده قویاً کشنده سبب مرگ نیم میلیون شهروند و ناقص الخلقه شدن
نیم میلیون نوزاد ویتنامی و حتی شیمیایی شدن هزاران نظامی آمریکایی شد که
اثر آن تاکنون بر آنها ادامه دارد. تولید تجاری مواد خطرناک دیگری همچون
ساخارین، PCBs ، آفت کش خطرناک DDT، آسپارتام(مسبب بیماریهایی مانند MS،
مولد سرطان وحفرههای حجیم در مغز ، آلزایمر، پارکینسون و بیماریهای دیگر
مطابق تحقیقات سازمان غذا و داروی آمریکا)، علفکش رانداپ یا گلایفوسیت (که
بسیار قوی بوده و برای انسان عوارضی چون سرطان واختلالات رشد و نقص
مادرزادی دارد) و مواد سمی دیگرکه هریک عوارضی داشته و مسبب مشکلاتی
بودهاند نیز در پیشینه این شرکت میباشد. بعلاوه مونسانتو ماده شیمیایی
ممنوعه «فسفر سفید» را در جنگ غزه برای سوزاندن پوست، گوشت و استخوان
فلسطینیان در دمای 2760 درجه و کشتن آنها در سال 2008 و 2009 در اختیار
وزارت جنگ رژیم اسرائیل قرار داد. در سال 1994 مونسانتو به تعدادی که ممکن
بود شرکتهای تولید بذر در آمریکا را خرید و بذر آنها را به شیوهای تجدید
ناپذیر تراریخته (دستکاری ژنتیکی شده) نمود (تولید بذر ترمیناتور) تا هم
رقبا را حذف نماید و هم مردم برای غذا به صورت دائم به مونسانتو وابسته
شوند. مونسانتو پس از توسعه یافتن در سال 2000 خود را بعنوان یک شرکت صرفا
کشاورزی (بیوتکنولوژی کشاورزی) معرفی نمود!
آیا محصولات تراریخته مزیت و برتری دارند؟
محصولات تراریخته مزیت و برتری واقعی ندارند، این مطلب را هم متخصصان و هم کشاورزان بیان میدارند:
یک
متخصص: از بذرهای تراریخته کار خاصی برنمیآید و بازده و عملکرد برتری
ندارند آنها صرفا یا در برابر علفکشها مقاوم هستند یا حشره کشهای خاص
خود را تولید میکنند که هردو مضر بوده و به طبیعت آسیب میرسانند.ضمن
اینکه مبارزه با آفات و... دارای راههای جایگزین هستند. کشاورز نمونه برنج
کار: ببینید؛ برای چه ما میخواهیم به ژن بذرها دست بزنیم؟ مثلاً میگویند
مزیت بیشتری دارد؛ مثلاً میگویند درحالیکه ما بحران آب و غذا داریم، با
استفاده از این بذرها میشود بیشتر تولید کرد. درصورتیکه بههیچوجه
اینطور نیست! تولید با آن ارقام بذرهای دستکاری شدهای که آنها برای کشت
پیشنهاد میکنند، اصلاً بالا نیست. میزان تولید آن در هکتار اصلاً پرمحصول
نیست. حدود ۴ تن در یک هکتار است که نمیتواند جلوی واردات را بگیرد؛ و ما
با این بذر دستکاری شده خودکفا نمیشویم .
چرا بخشی از مهمترین کشورهای دنیا و دانشمندان آزاده مخالف تراریخته (دستکاری ژنتیکی شده) هستند؟
واقعیت
آن است که در بسیاری از کشورهای اروپایی تراریخته (دستکاری ژنتیکی شده)ها
ممنوع شدهاند زیرا که در کشورهای اروپایی عمدتا عقلانیت و علم گرایی
بیشتر از آمریکای عریض و طویل و کاپیتالیست و سرمایه دار حاکم است، کشورهای
مهمی چون فرانسه و آلمان و روسیه و 25 کشور دیگر قاره اروپا (بیشتر اعضای
اتحادیه اروپا) و کشورهای دیگر از سراسر جهان از جمله ترکیه و عربستان کشت
محصولات غذایی تراریخته (دستکاری ژنتیکی شده) را در کشور خود ممنوع
کردهاند.
علل مخالفت دانشمندان و محققان آزاده با تراریختهها از قرار زیر است:
1-
دانش نا کافی بشر با وجود همه پیشرفتها، درباره عملکرد بیش از 98 درصد
ژنوم انسان (و درصدهای بیشتر در اغلب موجودات زنده دیگر) و تعداد دقیق
ژنهای بسیاری موجودات از جمله انسان! 2- دانش ناکافی بشر نسبت به شرایط خاص
بیان ژنها (بیان ژن یعنی همان ساخت پروتئین از روی ژنها، ممکن است ژن وارد
شده در گیاه یا دام، تحت شرایط خاص عملا به ژن دیگری مثلا ژن ایجاد
پروتئین سرطانزا یا ژن ایجاد سم تبدیل شود و این مورد نیز هرگز در
آزمایشگاهها بررسی نمیشود.)
3- دانش ناکافی بشر به تمامی صفات آدمی و
حتی سایر موجودات (پروتئینها صفات موجودات زنده و ازجمله انسان را تعیین
مینمایند و بشر هنوز تحقیقی اصلا درباره برخی صفات ژنتیکی انجام نداده
است.) 4-عدم امکان بررسیهای کامل و همه جانبه اثرات ژن منتقل شده بدلیل
زیاد بودن و طولانی مدت بودن و روی هم رفته گران بودن، آزمایشات اثبات
بیخطر بودن برای محیط زیست و جانوران و انسان عملا امکان ندارد. 5-عدم
بررسی کامل همه اثرات ژن منتقل شده، حتی وقتی یک ژن، تولید چند پروتئین را
موجب میشود: پس از انتقال ژن در آزمایشگاه فقط وجود تقریبی همان
نوکلئوتیدها و نهایتا یک پروتئین تولیدی و یک یا دو صفت مورد نظر را بررسی
مینماییم درحالیکه که هریک ژن ممکن است چند صفت را کنترل نماید و موجب
شود.
6- عدم بررسی کامل اثرات ژن منتقل شده در طول نسلهای انسانی: در
بررسیهایی که پس از انتقال دادن ژن به موجود دیگر در سطح جهان انجام
میگیرد فقط اثر انتقال ژن در یک نسل انسانی ممکن است بررسی شود (و بعضا
اصلا انجام نمیشود و به 90 روز بررسی موشهای آزمایشگاهی اکتفا میشود) و
آزمایشات چند نسلی انجام نمیشوند.
7-ایجاد پروتئینهای ناشناخته بیماری
آور یا سرطان زا بر اثر شکسته شدن ژن و قرار گرفتن در وسط ژن دیگر: با
روشهای مرسوم انتقال ژن معمولا مکان ژن وارد شده به موجود زنده مشخص
میباشد یعنی معلوم است که این ژن وارد چه اندام یا سلول از موجود میشود
اما از آنجا که ما هزاران کپی و نسخه از ژن را وارد گیاه میسازیم مشخص
نیست که همه آن نسخههای ژنی دقیقا درکجای ژنهای آن اندام یا آن سلول
خواهند نشست و ممکن است ژن شکسته شده و وسط یک ژن دیگر بنشیند.
8-روشی غیر طبیعی است: در مهندسی ژنتیک انتقال ژن بر دو نوع است: انتقال عمودی و انتقال افقی.
انتقال
عمودی از راه تولید مثل صورت میگیرد اما انتقال افقی همان چیزیست که در
تراریختهها رخ میدهد و امری را که در طبیعت تقریبا محال است انجام
میدهند یعنی انتقال ژن از موجودی به موجود دیگر که ممکن است هیچ شباهتی
هم به هم نداشته باشند مانند انتقال ژن از ملخ به اسب یا انتقال ژن از ماهی
به فیل و....
9- فرصت ندادن به طبیعت برای بازسازی خود: اگر در طبیعت
جهش یا انتقال ژنی صورت میگیرد، آن جهش و یا تغییر ژنتیکی در طی قرنها
توسط سیستم پیچیده طبیعت گزینش و انتخاب طبیعی میشود و چنانچه نامطلوب
باشد به صورت طبیعی حذف میشود. هنگامی که مهندسین ژنتیک به دفعات گیاهان
را دستکاری ژنتیکی میکنند و گیاه تراریخته (دستکاری ژنتیکی شده) را وارد
طبیعت مینمایند، کارخانه هستی و اکوسیستم دستخوش لطمات جبران ناپذیری
خواهد شد. مانند کارخانهای که آنقدر کمیت تولید آن زیاد است که فرصتی برای
کنترل کیفی و جداسازی محصولات معیوب وجود ندارد. 10-احتمال انتقال
ناهنجاریهای ناشی از انتقال ژن، مانند آنچه در موارد فوق برشمردیم، به
گیاهان هرز و گیاهان مزارع مجاور و پراکنده شدن آن در طبیعت (فرار ژن) و
بوجود آوردن مخاطرات طبیعی وجود دارد. مثلا تولید هزاران گیاه مسموم و
سرطان زا برای موجودات تغذیهکننده و برای انسان از نتایج آن خواهد بود.
مقاومسازی به حشرات با انتقال ژن تولیدکننده سم حشره کش که ممکن است نوعی
پروتئین باشد به گیاه همراه است و از آن پس مثلا در برگها یا سایر
اندامهای گیاه سم حشره کش نیز تولید میشود.
11- مقاوم شدن باکتریها و
میکروبها به آنتی بیوتیکها: یکی دیگر از مخاطرات مطرح در تولید گونههای
تراریخته واجد ژنهای مقاومت به آنتی بیوتیک، احتمال انتقال این ژنها به
باکتریها است که نمونهای از آن انتقال ژن مقاومت به آمپیسیلین در ذرت Bt
شرکت «نوارتیس سید» بود. البته احتمال انتقال ژن به باکتری همیشه وجود
دارد و با تولید گیاهان تراریخت دوز ژن مقاوم به آنتی بیوتیک را در طبیعت
بالا میبریم که سبب مقاومت به آنتی بیوتیکها و ... میشود. 12-برخی روشهای
انتقال ژن سرطان زا و خطرناک میباشند: استفاده از روشهای نادرست برای
انتقال ژن از دلایل اثبات شده برخی سرطانهاست. مثلا انتقال ژن با استفاده
از ویروس در انتقال آنزیم ADA که در کارایی سیستم ایمنی مؤثر است به ایجاد
سرطان منتهی شده است.
13-امکان سوءاستفاده شیادان قاتل: بدلیل بسیار
ریز بودن و فنی بودن و آزمایشگاهی بودن و گران بودن تکنیک انتقال ژن ممکن
است شیادان و قاتلانی ژنهای نامناسب را ضمن آزمایشات خود وارد گیاهان یا
موجودات دیگر سازند (مانند سازمانهایی که به منظور فروش دارو و واکسن اقدام
به انتشار بیماریهای خطرناک و کشنده مینمایند) مانند ساخت و توزیع تجاری
واکسن کشنده VIOXX در آمریکا با حمایت FDA که جان بیش از 60000 نفر را گرفت
و 130000 نفر را دچار حمله قلبی نمود.
آیا تراریخته تنها راه مبارزه با آفات است؟
یک کشاورز نمونه : اگر مشکل، مبارزه بیولوژیک است که ما داریم مبارزه بیولوژیک میکنیم. همانقدر هم از زمین بهرهبرداری میکنیم، سم هم نمیزنیم؛ منابع آبمان هم همان مدلی است که برای تمام بذرها استفاده میشود. ما اگر واقعاً نگرانیم، میتوانیم بقیه مشکلاتمان، از جمله فناوریها، سیاستگذاریها و غیره را در بخش کشاورزی بهبود ببخشیم؛ چرا به سراغ بذر رفتیم؟ آن هم این بذرهای دستکاری ژنتیکی شده، به بهانه کرم ساقهخوار. من یک نمونه هستم؛ مبارزه بیولوژیک کردم و اصلاً هم کرم ساقهخوار ندارم. احتیاجی هم به بذر دستکاری ژنتیکی شده ندارم. ما از سم بسیار کم استفاده میکنیم. یک کیسه سم تا پارسال پنجاه تا شصت هزار تومان قیمت داشت؛ من تا ده یا دوازده هزار تومان برای هر هکتار یک بسته صدتایی زنبور میخرم.
چگونه استفاده از محصولات تراریخته باعث کاهش تنوع زیستی و خطر برای محیط زیست میشود؟
به دلیل استفاده بیشتر از سموم و نیز به دلیل تولید سم پروتئینی در بخشهای سبز گیاهان تراریخته مقاوم به آفت، تغییرات ژنتیکی باعث آسیب به برخی موجودات (مانند آفات و حشرات) در اکوسیستم میشود و از تنوع زیستی آنها میکاهد و خطری برای محیط زیست میباشد، از سوی دیگر یک گیاه دستکاری شدۀ آلوده شده به یک ژن خارجی، چنانچه در مزرعه کشت شود این آلودگی توسط گرده افشانی در محیط زیست پخش میشود و ارقام بومی و سایر ذخایر ژنتیکی را هم آلوده خواهد ساخت و تنوع زیستی را در معرض نابودی قرار خواهد داد.
تکنولوژی تراریخته چگونه ذخایر ژنتیکی مفید کشور را در تقابل با حملات بیوتروریستی از بین خواهد برد؟
دشمن به هر نحوی که ممکن است در پی خارج کردن ذخایر ژنتیکی از ایران و ثبت در کشور خود (در نهایت تخریب آن در کشور ایران) میباشد. این درحالی است که همین ذخایر ژنتیکی و تنوع آن (با توجه به ژنهای قدرتمندشان) به عنوان برترین عامل برای مقابله با هر نوع تهدید و حمله بیوترویستی و اگروتروریستی میباشد.اکنون عدهای به نام علم!؟ در برخی موسسات و حتی دانشگاهها در حال تراریخت نمودن گیاهان دارویی میباشند که علاوه بر امکان ایجاد مواد سمی یا آلرژی زا در آنها، منجر به حذف و کم شدن خواص آنها و نیز تهدیدی برای دوام حضورشان در اکوسیستم خواهد بود در این صورت بهبود بسیاری از بیماریهای صعب العلاج و کشنده که اکنون با کمک طب سنتی در حال انجام است نیز میسر نخواهد شد و بازهم عوامل مقابله با حملات بیوتروریستی از دسترس خارج خواهند شد.
آیا مقاله و مطلب علمی واقعی درباره بیخطر بودن دستکاری ژنتیکی شدهها وجود دارد؟
خیر. هیچ مقاله علمی و دقیقی درباره بیخطر بودن محصولات تراریخته وجود ندارد. صرفا کلی گوییهایی غیر علمی و نادقیق درباره تراریختهها به عنوان دلیل بر کشت آنها میآورند،یا مستنداتی غیر قابل رد یا اثبات بیان میکنند، مثلا با کلی گویی میگویند در طی 20 سال گذشته! که تراریختهها را در برخی کشورها استفاده نموده اند، بیماری خاصی ناشی از تراریختهها مشاهده ننمودهاند! درحالی که بعید است یک نفر یا یک تیم در این ۲۰ سال، مستمرا در این باره کار و یادداشت برداری کرده باشند و با مراجعه به بیمارستانها یا حتی مردم بیمار یا با دراختیار گرفتن اسناد احتمالی موجود، تغذیه آنها و درصد استفاده مثلا بیماران سرطانی یا والدین بیماران اوتیسم از تراریختهها را محاسبه کرده باشند. اگر اسنادی داشتند قطعا ارائه مینمودند.
چرا مجبور شدن کشاورزان به استفاده از صرفا یک نوع کشت خطرناک است؟
یکی از نگرانیها در خصوص محصولات دستکاری شده ژنتیکی این است که چون شرکت تولیدی فقط یک نوع بذر را در اختیار کشاورز میگذارد، در این محصولات تک کشتی بوجود میآید و به دنبال آن تنوع زیستی کاهش خواهد یافت و یا از بین خواهد رفت. تک کشتی شدن علاوه بر کاهش تنوع زیستی ممکن است در شیوع یا اپیدمی یک بیماری خاص مؤثر باشد و در اثر حمله یک بیماری یا آفت همه مزرعه ازبین برود.
از ممنوعیت کشت تراریختهها در کشورهای دیگر چه خبر؟
بسیاری از کشورها ( حداقل 37 کشور) مانند کشورهای اروپایی که برخی سابقه مصرف تراریختهها را داشتهاند پس از عوارض بسیار آنها و سمومشان، اکنون کشت محصولات دستکاری شده را منع نمودهاند. احتمالا مواردی مانند مسمومیت مرگبار ناشی از خیارهای تراریخته در اروپا و شیوع سرطانها و انواع بیماریها، در این تصمیم گیریها بیتأثیر نبودهاند.
آیا مقاومت گیاهان تراریخته به علف کشها یک برتری مطلوب است؟
برتری گیاهان تراریخته موجود به دلیل مقاومت آنها به علف کشهاست که اصلا مطلوب نیست زیرا:
الف- باعث میشود سم علفکش بیشتری مصرف شود چون گیاه اصلی آسیب نمیبیند و کشاورز تمایل به ایجاد مزرعهای کاملا پاک دارد.
ب- باعث مصرف چندبرابری سم میشود چرا چون آفات و گیاهان زندهاند و به سموم مقاوم میشوند.
ج- باعث میشود که گیاهان هرز مفید که ذخیره ژنتیکی محسوب میشوند هم نابود شوند و تنوع زیستی کاهش یابد.
د- باعث میشود که کشاورز برای تولید سم هم به کارخانه تولیدکننده تراریخته وابسته شود چون سم باید متناسب با گیاه باشد.
ه-
سمی که در تراریختهها استفاده میشود سم گلایفوسیت یا رانداپ است که
کمیته مشترک سازمان جهانی بهداشت و فائو بر مبنای اظهار نظر انجمن
بینالمللی تحقیقات سرطان به این نتیجه رسیدهاند که علفکش غالب در
محصولات تراریخته یعنی گلایفوسیت سرطانزاست. در حالی که از زمان تجاری شدن
محصولات تراریخته در سال ۱۹۹۶ تاکنون مصرف این علفکش ۱۵ برابر افزایش
یافته است.
و- باعث میشود که اثرات سم در زمین باقی بماند و حتی در
سالیان دیرتر قابلیت کشت سایر گیاهان حساس به علفکش را از دست بدهد که به
معنای از بین رفتن تدریجی تنوع ژنتیکی میباشد.
آیا امکان استفاده هدفمند از محصولات دستکاری شده ژنتیکی به عنوان سلاح علیه کشور هدف وجود دارد؟
دو پژوهشگر؛ دکتر گراث نیکلسون و همسرش نانسی در جنگ خلیجفارس ، یک باکتری را در خون حدود نیمی از سربازانی که دچار بیماری در جنگ خلیجفارس شدند، پیدا کردند، که این باکتری دارای میزانی از ویروس ایدز( HIV ) بود. مشخص بود که این میکروب، دستساز است و ژنتیک آن مهندسی شده برای جنگ بیولوژیک میباشد.یا بوجود آوردن تسلیحات بیولوژیک مانند ساخت بیوتکنولوژیکی ویروس ابولا و سیاه زخم و باکتری طاعون سیاه در موسسه دیمونا توسط رژیم اسرائیل. با وجود بیوتکنولوژی کشاورزی دیگر نیاز به استفاده مستقیم از داروها واکسنها و... نیست بلکه بدون اینکه هیچکس مطلع شود، ژنهای بیماری مورد نظر را در میوهها، سبزیها، غلات و حتی فرآوردههای دامی قرار میدهند، خواه توسط دشمنان خارجی به وسیله واردات یا توسط مزدوران داخلی . به عنوان مثال ژن عقیمی را بر روی گندم برای عقیم کردن نسلی از یک کشور میتوان نصب نمود.
آیا استفاده از محصولات تراریخته الزامی و اجتناب نا پذیر است؟
به گفته جمع زیادی از محققین و کشاورزان، عملا لزومی به استفاده از تراریختهها وجود ندارد زیرا نسبت به ارقام طبیعی، عملکرد بالایی ندارند و خواص خوبشان هم مانند مقاومت به آفات و علفکشها پر از ضرر و زیان است و اگر محدودیتهایی باشد، روشهای دیگری برای رفع آنها هست مثلا برای مبارزه با آفات و امراض نیز میتوان از کاشت همزمان ارقام متنوع استفاده نمود و با مبارزه بیولوژیک از عوامل زیستی بیخطر مانند برخی کفشدوزکها و زنبور تریکوگراما و... برای مبارزه با آفات بهره برد همینطور میتوان کشاورزها را به هم مرتبط نمود تا به تبادل تجربیات مفید و موثر بپردازند،یا مثلا برای رفع مشکل کم آبی هم باید به اصلاح نظام مدیریتی آب ، بازگرداندن حقآبهها و مبارزه با چاههای غیر مجاز که به خشک شدن قنوات و چاههای کشاورزان منجر میشود پرداخت، شیوههای آبیاری را هم بهبود داد مثلا از آبیاریهای قطرهای و... بهره برد، کشت گیاهانی که آب زیادی مصرف میکنند ازجمله ذرت تراریخته و نیز گیاه آکالیپتوس که آبهای زیر زمینی را با شدت برداشت میکند و... را ممنوع نمود.
سؤال 15- آیا ارزش غذایی محصولات دستکاری شده ژنتیک از محصولات طبیعی بالاتر است؟
بر اساس پژوهشهای صورت گرفته دلایل محکمی وجود دارد که محتوای مواد مغذی در مواد غذایی تراریخته به مراتب کمتر از مواد غذایی غیر تراریخته است و استفاده از آنها به فقر غذایی خواهد انجامید. در محصولات غیر تراریخته سطح بالاتر آنتی اکسیدانها، مواد مغذی بالاتر، انرژی بیشتر و پروتئین سالم تر، عملیات کشاورزی بهتر همگی منجر به محصولات بهتری به نسبت محصولات تراریخته میشود.
محصولات تراریخته چگونه باعث وابستگی دولتها و تهدیدی برای امنیت ملی خواهند بود؟
محصولات تراریخته به تبع کشاورزان، دولتها را نیز به شرکت یا مجموعهای
خاص وابسته ساخته و تهدیدی برای امنیت ملی خواهند بود. آیا وابستگی غذایی
به یک مجموعه خاص خصوصا برای محصولات استراتژیک، نمیتواند تهدیدی ملی به
شمار آید؟ در این صورت، تک تک کشاورزان ما و به تبع آنها مردم مصرفکننده و
حتی دولتی که باید تامینکننده مایحتاج مردم باشد، صددرصد وابسته به
یک مجموعهای میشوند، که میتواند بهراحتی همه را در تنگنا قرار دهد؛ و
دیگر بذری به کسی ندهد؛ یا شرایطی را تعیین نماید و با فشار غذایی بر مردم،
دولت را نیز تحت کنترل خود قرار دهد.
آیا این نمونه دیگری از عملی شدن
توصیه هنری کیسینجر نیست که میگوید: «نفت را کنترل کن تا ملتها را بتوانی
کنترلنمایی، غذا را کنترل کن تا مردم را بتوانی کنترل کنی.»
چه گزارشات مستندی از بیماریزاییتراریختههاوجود دارد؟
1-
اوتیسم: برخی پژوهشها ارتباط مستقیم بین مصرف محصولات تراریخته و
بیماریهای خاص مانند اوتیسم را نشان میدهد.2-سرطان بر اثر سم مخصوص
تراریختهها: کمیته مشترک سازمان جهانی بهداشت و فائو بر مبنای اظهار نظر
انجمن بینالمللی تحقیقات سرطان به این نتیجه رسیدهاند که علفکش غالب
در محصولات تراریخته یعنی گلایفوسیت سرطانزاست. 3- آکادمی پزشکی زیست
محیطی آمریکا AAEM، تأثیرات مصرف محصولات تراریخته را شامل ارگانهای داخلی
صدمه دیده، اختلالات دستگاه گوارش، اختلالات دستگاه ایمنی بدن، افزایش
سرعت پیر شدن و ناباروری عنوان کرده است .4- سمی شدن خون مادر و جنین: یک
تحقیقات در کانادا حضور آفت کشهای مرتبط با غذاهای دستکاری شده ژنتیکی در
خون زنان، مادران باردار و جنین را نشان داده است. 5-DNA محصولات دستکاری
شده ژنتیکی به انسانهایی که آنها را میخورند، منتقل میشود.در یک مطالعه
جدید که با بررسی کارشناسی کتابخانه عمومی علوم (PLOS) منتشر شد، محققان
تاکید کردند که شواهد کافی وجود دارد که قطعات DNA غذا حاوی ژنهای کاملی
هستند که میتوانند از طریق یک مکانیسم ناشناخته وارد سیستم گردش خون انسان
شوند.
6- اختلال خود ایمنی، بیماری سلیاک که علائم آن شامل نفوذپذیری
روده، باکتریهای نامتعادل روده، اختلال دستگاه ایمنی بدن و واکنش آلرژیک،
اختلال هضم و آسیب به دیواره روده است. مطالعات جدید محصولات دستکاری شده
را با اختلالات گلوتن در 18 میلیون آمریکایی مرتبط میداند. 7- نقایص
مادرزادی بر اثر سم مخصوص تراریخته ها: گلیفوسیت(علف کش) با نقص در هنگام
تولد مرتبط است . کمیسیون اتحادیه اروپا از سال 2002 میداند که گلیفوسیت
باعث ناهنجاری میشود.8- اوتیسم، پارکینسون و آلزایمر:یک مطالعه انجام شده
علفکش گلیفوسیت را به اوتیسم، پارکینسون و آلزایمر مرتبط میداند. 9- مرگ و
میر سریع و زیاد، سرطان پستان در رتهای ماده (تقریباً در تمام موارد)
آسیب به غده هیپوفیز، احتقان و نکروز کبد و مشکلات کلیه و بیماریهای بسیار
دیگر.
آیا درست است که اگر مثلا برنج تراریخته کشت نکنیم، جامعه گرسنه میماند؟
خیر، اصلا درست نیست. زیرا اولا برنجها و اغلب محصولات تراریختۀ دیگر، از لحاظ عملکردی بر برنجهای معمولی و طبیعی برتری ندارند، بلکه فقط دارای ژنهای مقاومت به آفات و علفکشها هستند که خسارات آفات راه حل طبیعی و مؤثر دارد و نیازی به ایجاد تغییر ژنتیکی نیست.از سوی دیگر از جای دیگری که زمین نمیآورند، بلکه همین زمینهایی را که برنج طبیعی و سالم در آن کشت میشود، به تراریختهها با تقریبا همان میزان عملکرد اختصاص میدهند پس کشت محصولات دستکاری شده مردم را سیر نمیکند و همچنان نیاز به واردات باقی میماند.
مزیت دیگری که عنوان میکنند مقاومت تراریختهها به آفات است، آیا این یک مزیت مطلوب است؟
این
ویژگی هم اصلا مطلوب نیست زیرا: الف- به این گیاهان ژن تولیدکننده
پروتئین حشره کش از باکتری Bt موسوم به Cry اضافه شده است که سبب مرگ حشرات
آفت تغذیهکننده از این گیاه میشوند. سم وارد شده به گیاهان تراریخته
تنها باعث دفع آفات نمیشود، بلکه به از بین رفتن حشرات نیز میانجامد از
طرفی در آمریکا مشاهده شد که نسل گونهای از پروانههای نادر به نام Danaus
Plexipuss نیز به همین دلیل ازمیان رفت همینطور نسل زنبورهای عسل که سبب
گرده افشانی و بقاء حیات سبز بر روی زمین هستند طبق اظهارات گروهی از
زنبورداران کانادایی، زنبورهایی که نزدیک مزارع غلات دستکاری شده حضور
دارند به واسطه سم موجود در این گیاهان میمیرند و در ایران نیز برخی
زنبورداران اظهارات مشابهی را داشتهاند.
ب- در گیاهان دستکاری شده
مقاومت به یک نوع آفت مثلا ساقه خوار وجود دارد پس باز هم باید مثلا برای
برگخوارها و بقیه انواع آفتها از سم استفاده شود.
ج- میزان مصرف آفتکش
بیشتر خواهد شد زیرا وقتی حشره آفت نتواند از غذای خود استفاده کند جهش
خواهد یافت یا با حشرات آفت دیگری که مقاوم هستند جایگزین خواهد شد مانند
آنچه در پاکستان اتفاق افتاده است و به جای سود، از پنبه دستکاری شده فقط
ضرر عایدشان شد.
د- همچنین این نگرانی وجود دارد که به اکوسیستم خاک و
موجودات و نیز حشرات به عنوان چرخه دوم و پرندگانی که این حشرات را
میخورند به عنوان چرخه سوم و دام و طیور وانسان در چرخههای بعدی لطمه
وارد شود که در عمل نیز چنین تجاربی وجود دارد. مثلا در آلمان ذرت مقاوم به
آفت باعث افزایش 10 درصدی مرگ و میر و سقط جنین در یک گاوداری در فاصله
سالهای 1998 الی 2001 شد و کمپانی سوئیسی تولیدکننده بذرهای ذرت تراریخته
علاوه بر پرداخت غرامت بذر ذرت مشکوک را از بازار خارج کرد. آیا آن سمومی
که بر گاو اثر میگذارند بر انسان بیتاثیر خواهند بود؟
وابستگی کشاورزان به محصولات شرکت تولیدکننده بذر مانند سم علفکش و کود چه خطراتی دارد؟
ما
از هرنوع گیاهی در طبیعت خود چندین نوع و رقم متفاوت و سازگار به شرایط آب
و هوایی و متناسب با نیازها و ذائقه خود داریم؛ به این موضوع «تنوع زیستی»
میگویند. ولی محصول تراریخته که از یک شرکت خاص خریده میشود معمولا فقط
یک نوع است و اگر بیماری یا آفتی پیدا شد که نسبت به آن حساس باشد، همه
مزرعه یا مزارع در معرض نابودی قرار خواهند گرفت، از سویی معمولا بذر
دستکاری ژنتیکی «عقیم» و یکبار مصرف است؛ پس ما نمیتوانیم از این بذر
دوباره تولید کنیم؛ درحالیکه کشاورزان با استفاده از بذر طبیعی، در
سالهای متعدد(امسال و سال آینده و پس از آن) امکان کشت دارند. به این
ترتیب محصولات دستکاری ژنتیکی شده از جهت تهیه بذر صددرصد به آن شرکت
وابسته میشوند؛ ضمن اینکه برای کشت بذور دستکاری شده، به سم و کود متناسب
آن با توصیه شرکت سازنده بذور نیاز است از جهت مصرف سم و مصرف کود هم
همینطور؛ چون بذرها برای کشت به سم و کود نیاز دارند. یعنی تک تک کشاورزان
ما صددرصد وابسته به یک مجموعهای میشوند، که میتواند بهراحتی آنها
را در تنگنا قرار دهد و دیگر بذری به کسی ندهد؛ یا برای آنها شرایطی را
تعیین نماید یا در آینده از آنها حق انحصاری برای محصولات تراریخت خود
بخواهد یا حتی مثلا بدلیل بدهی زمینها و دارایی آنها را نیز مصادره کند و
به یغما ببرد.
در هندوستان برخی کشاورزان به دلیل بدهی به مونسانتو و فشارهای وارده در مزارعشان خودشان را آتش زدند و خودسوزی نمودند.
راه حل اساسی و راهگشا برای بینیازی از واردات این حجم از تراریختهها چیست؟
برای بینیازی از واردات این حجم از تراریختهها (بیش از 50 درصد) باید دست کم 6 راه حل را به صورت جهادی در دستور کار قرار داد:
1- راه حل اول تولید داخلی در زمینهای تحت کشت به علاوه واردات محصولات غیر تراریخته و طبیعی.
2-به
بالاترین حد رسانیدن برداشت بذور طبیعی توسط مبارزه طبیعی با آفات مانند
استفاده همزمان از چند رقم مختلف یا مبارزه بیولوژیک با آفات (استفاده از
دشمنان طبیعی آفات مانند برخی زنبورها یا برخی از کفشدوزک ها) و...
3-
تحقیق درباره صحت آمارها : آیا نیاز به واردات 60 درصد تراریخته واقعیست؟
(در حالی که درباره ضعف آمارها در کشور به خوبی آگاهی یافته ایم).
4-
استفاده از روشهای مؤثر و طبیعی اصلاح کلاسیک مانند انواع هیبریداسیون،
اینتروگرسیون، استفاده از تلاقیهای برگشتی، انواع انتخابهای دورهای و
تودهای و... (که در واقع افزودن و کاستن طبیعی ژنها میباشند) و
متاسفانه چندان بر آنها تمرکز نمیشود . 5- برنامهریزی برای اصلاح ساختار
خاکها و کشت زمینهای انبوه غیر بارور در ایران با راه حلهایی نوین و
سرمایهگذاری در این زمینه.
6- به گفته محققین و کشاورزان، درصد ضایعات
برخی محصولات کشاورزی در کشور ما بسیار چشمگیر است و مطابق آمار به چند صد
میلیون تن در سال میرسد. برنامه ریزی برای استفاده بهینه از منابع موجود و
کاهش ضایعات و تلفات محصولات تولیدی در داخل و بازار رسانی آنلاین محصولات
حتی از طریق سیستم حمل و نقل هوایی بهتر است مورد نظر قرار گیرد.
7-
اگر آنگونه که برخی آقایان بیان میدارند با کشت ارگانیک و طبیعی تنها حدود
50 درصد نیاز کشور تامین میشود و حدود50 درصد به واردات متکی میباشیم به
نظر میرسد اکنون زمان فرهنگسازی برای منطقی عمل نمودن مردم و تغییر سبک
زندگیها رسیده است. با توجه به نیاز جامعه، هر خانوادهای به نحوی نقش در
تولید محصولات سالم کشاورزی داشته باشد و حتی میتوان درباره آن
برنامهریزی نمود.
استیل همان فولاد ضدزنگ اسـت و چون آن را روکش یا رنگآمیزی نمیکنند، براحتی تمیز و بهداشتی میشود و اگر از جنس مرغوب باشد، در تماس با بزاق دهان و مواد غذایی ترش و اسیدی، وارد فعل و انفعالات شیمیایی نمیشود.
دلیل زنگ زدن استیل چیست؟
میان انواع استیل تفاوتهایی وجود دارد و مواد تشکیلدهنده هر کدام با دیگری فرق میکند. به همین دلیل، قیمت برخی قاشق و چنگالها گرانتر اسـت که در عوض، کیفیت و استحکام و درخشندگی بیشتری دارند و در مقابل برخی انواع آن مات و انعطافپذیر هستند و در طولانی مدت زنگ میزنند و غیربهداشتی میشوند.
بد نیست بدانید، عنصر پایه تشکیلدهنده همه استیلها آهن اسـت. در استیل ضدزنگ، آهن با عناصری از قبیل کروم و نیکل آلیاژ میشود تا ضدزنگ شود و از وانادیوم و تیتانیوم برای قویتر کردن و ایجاد استحکام استیل استفاده میشود. حال اگر قاشق و چنگال را با فلزاتی غیر از آنچه گفته شد، تهیه کنند یا برای کاهش قیمت تمام شده این گونه وسایل آلیاژهای بیکیفیتی همچون سرب خشک به کار ببرند، این وسایل نهتنها غیربهداشتی و تهدیدکننده سلامت میشوند بلکه عمر کوتاهی دارند و بسرعت زنگ میزنند. در نتیجه از خرید قاشق و چنگالهایی که در بازار با قیمتهای ارزان ارائه میشوند و معلوم نیست از چه ترکیباتی تهیه شدهاند، اجتناب کنید.
استیل نامرغوب با آهن ربا شناسایی نمیشود ؟
برخی افراد هنگام خرید جهیزیه یا تعویض سرویس کارد و قاشق و چنگال با خود یک آهن ربا به همراه میبرند و قاشق و چنگالی را که جذب آهن ربا میشود، نامرغوب و غیراستیل تشخیص میدهند در حالی که همان طور که گفته شد، اکثر قاشق و چنگالهای امروزی از جنس آهن اسـت و آلیاژ نیکل آن براحتی جذب آهنربا میشود. در نتیجه این ملاک معتبری برای شناسایی بیکیفیتی و غیربهداشتی بودن استیل نیست.
قاشقهای چوبی بهداشتیاند؟
قاشقهای چوبی که بدون روکش روغنی مخصوص باشند، میتوانند بسرعت ذرات مواد غذایی را لابهلای خود جای دهند و شستن و پاک شدن این ذرات از سطح چوب تقریبا غیرممکن اسـت و به مرور سبب رشد و تکثیر باکتریها و قارچهای فراوانی میشود که میتواند بیماریزا باشد.
قاشقهای مسی خواص درمانی دارند؟
این روزها تبلیغات زیادی در خصوص خواص درمانی قاشقهای مسی وجود دارد و این فواید را به طب سنتی نسبت میدهند، اما باید بدانید اگر سطح این قاشقها با فلز قلع پوشیده نشده باشد، مس پس از ورود به غذا، وارد بدن و در طولانی مدت در کبد انباشته میشود و اثرات نامطلوبی به دنبال دارد.
تحقیقات نشان داده اسـت، استفاده از قاشقهای مسی با رنگ قرمز برای برداشتن روغن به دلیل تسریع در اکسیداسیون میتواند مدت ماندگاری روغن را تا هشتاد برابر کاهش دهد.
فاخره بهبهانی - جامجم