ماهنامه معیشت: عدم توانایی در مدیریت پولی و مالی معضل اساسی بسیاری از خانواده ها است. چرخه نادرست اقتصادی، هزینه زیاد و اتلاف منابع، نتیجه ماه ها تلاش افراد را به سادگی بر باد می دهد و آنها را در آستانه ورشکستگی و فقر قرار می دهد. بدهی هایی که در نتیجه چنین دشواری هایی ایجاد می شود، آرام آرام شرایط را سخت تر می کند و در نهایت خانواده با بحرانی تمام عیار مواجه می شود.
1- گیرافتادن در تله بدهی
افراد در برابر سختی های طولانی اغلب دچار ناامیدی می شوند از دست دادن رویکرد مثبت و امید به آینده آنها را وارد چرخه ای بی پایان از بدهی ها می سازد. به این صورت که برای کنترل و بازپرداخت قرض های قبلی ناچار هستند وام های تازه ای دریافت کنند و برای برگرداندن این مباغل جدید، بار دیگر دست به دامان افراد و موسسات مالی شوند. عقب افتادن پی در پی بازپرداخت ها آرام آرام بر حجم جرایم و سود اقساط می افزاید و در نهایت باعث تسلیم شدن فرد می شود. به علاوه، تصمیم گیری دقیق در چنین شرایطی دشوارتر است و عجله برای کنترل شرایط باعث پیچیده تر شدن وضعیت می شود.
2- احساس ناتوانی در برابر مشکلات
3- دانش اندک مالی
4- بی توجهی به ضرورت های فردی
از دید بسیاری از متخصصان نخستین دلیل فقیر ماندن افراد، بی توجهی به نیازها و اولویت های مستقیم خودشان است. به طور مثال، پس از دریافت حقوق ماهانه یا سود سرمایه گذاران، باید در اولین گام حساب پس اندازتان را تقویت کنید و یا برای بیمه بازنشستگی و سلامت برنامه ریزی نمایید. اگر انجام این امور را به تامین سایر نیازها وابسته نمایید، در اغلب موارد چیزی برای پوشش دادن نیاز به پس انداز و بیمه باقی نخواهدماند.
5- نبود صندوق پس انداز اضطراری
شاید مهم ترین نمونه از میان برنامه های آینده نگرانه ایجاد حساب پس اندازی برای موارد ضروری است. دلیل این اهمیت آن است که اطلاعات شما در خصوص آینده بسیار اندک است. نمی توانید به دقت از سرمایه گذاری های خود مطمئن باشید، میزان بدهی های آتی نامشخص است. آسیب های سلامتی در کمین شما است و هرلحظه ممکن است به مقدار قابل توجهی پول نیاز پیدا کنید. به همین جهت، بهتر است در اولین فرصت اقدام به ایجاد صندوق پس اندازی برای موارد اضطراری نمایید تا در صورت نیاز، از این صندوق استفاده نموده و مانع از آسیب رساندن به حساب های سرمایه و سایر دارایی های خود شوید.
البته این اقدام نیازمند درک دقیق از اولویت پس انداز نسبت به سایر هزینه ها است. همان طور که اشاره شد، مبالغ پس انداز باید پیش از هر اقدام دیگری کنار گذاشته شوند و آن گاه باقیمانده پول صرف امور روزمره گردد.
7- ناآگاهی از هزینه ها
8- تفکیک نکردن نیاز از تمایل
اغلب افراد در تشخیص نیازها و جداسازی آنها از تمایلات ناتوان هستند. آنها تمام امیال آنی و خواسته های درونی خود را نیز می نامند. مثلا تصور می کنند نیاز دارند لباسی گران قیمت بخرند یا رفتن به رستوران برای آنها ضروری است. در حالی که در موراد زیادی مساله صرفا یک تمایل و نه نیازی حقیقی است. شما طبیعتا برای رفتن به محل کار خود به یک «وسیله نقلیه» نیاز دارید، اما این وسیله می توانداز مترو و اتوبوس یا اتومبیل شخصی چند میلیون تومانی متغیر باشد.
9- سرمایه گذاری روی اشیا به جای خودتان
10- عجله برای ثروتمندشدن
رویای رفتن راه صدساله در یک شب همواره در ذهن انسان ها حضور دارد و به خصوص افراد جوان را به حرکت وا می دارد. اما این رویا در اکثر موارد موجب ورشکستگی و ناکامی می گردد. چرا که عجله برای دستیابی به ثروت هنگفت موجب پذیرش سطوح بالاتر و غیرمعقولی از ریسک می شود. این ریسک نامطلوب در کنار تصمیمات نادرست افراد را به سوی شکست سوق می دهد و نتیجه واقعی تلاش های آنها را نیز نابود می سازد. از این رو بهتر است به جای عجله کردن برنامه ای بلندمدت، آرام ولی دائمی داشته باشید.
نمونهاش رایانه (PCjr (PC Junior: پیسی پسر که قرار بود پس از PC، یک موفقیت تاریخی برای این شرکت باشد، اما به یکی از بزرگترین شکستهای تاریخ رایانه تبدیل شد! میپرسید چگونه چنین چیزی ممکن اسـت؟ با ما همراه باشید.
هراس بادامزمینی
اوایل دهه 80، آیبیام با داشتن حدود 70 درصد بازار مینفریمها (Mainframe) بزرگترین شرکت رایانهای بود؛ با درآمدی بیشتر از هر شرکت رایانهای دیگر، از اپل گرفته تا کامپک و اچپی. اما با توجه به اینکه بازار مینفریمها رو به افول بود و دوران رایانههای شخصی با اپل II و کمودور 64 (commodore64) آغاز شده بود، آیبیام در سال 1981 اولین PC را فقط برای مقابله با انواع رایانه شرکتهای رقیب مثل اپل ارائه کرد. فقط پس از دو سال، رایانه شخصی آیبیام بسیار موفق شد و فراتر از انتظارات توانست در رتبه دوم بازار رایانههای شخصی (پس از کومودر64) قرار گیرد. برای بسیاری، رایانه مساوی بود با IBM.
بر پایه این موفقیت عظیم، شایعات رایانه جدید آیبیام از حدود یک سال پیش از ارائه آن سر زبانها افتاد. رایانهای با نام مستعار «بادام زمینی» (Peanut) که قرار بود موفقیت چشمگیر PC را تکرار کند. شایعات از یک رایانه خانگی (Home Computer) با 64 کیلوبایت حافظه، تطابق با نرمافزارهای رایانه شخصی آیبیام و قیمتی کمتر از اپل II حکایت داشت. مشتریان از فروشگاه خبر میگرفتند که رایانه جدید کی به بازار میآید و شرکتهای رقیب برنامهریزی میکردند که با این رایانه هنوز نیامده چطور مقابله کنند. پدیدهای که رسانهها نامش را «هراس بادامزمینی» گذاشته بودند!
غروری با 3 حرف
بالاخره در روزی که مجله تایم نامش را «روز حمله برای رایانههای خانگی» گذاشته بود، یعنی اول نوامبر 1983، آیبیام طی مراسمی با پوشش تبلیغاتی عظیم در دفتر نیویورکش از PCjr رونمایی کرد؛ رایانهای جمعوجور (در مقایسه با رایانههای قبلی) با پردازنده سریع 4.7 مگاهرتزی، حافظه 64 یا 128 کیلوبایتی، چیپ جداگانه برای صدا، خروجی تصویری VGA و حتی کیبورد بیسیم! PC پسر برای موفقیت همه چیز داشت.
پس از رونمایی، موج تیترها و نقل قولها بود که در تحسین PCjr نوشته و گفته میشد. والاستریت ژورنال نوشت: «PCjr حداقل سه چیز ارزشمند دارد: حروف I، B و M». مجله دیگری پیشبینی کرد PCjr چتری بر سر بازار رایانههای خانگی خواهد بود که بقیه زیر آن در امنیت رقابت میکنند! حتی کارشناس معتبری چون پیتر نورتون نیز معتقد بود رایانه جدید هر چیزی را که بیشتر کاربران نیاز دارند دارد و محصول فوقالعادهای با امکانات بسیار اسـت. کارشناسانی هم البته در گوشه و کنار پیدا میشدند که نسبت به این رایانه جدید بدبین بودند، ولی حرفشان در میان سر و صدایی که آیبیام و دیگران به پا کرده بودند، شنیده نمیشد.
از سوی دیگر، توسعهدهندگان هم از مدتها پیش با سرمایهگذاری آیبیام مشغول نوشتن انواع برنامهها و بازیها برای این رایانه جدید بودند تا هنگام عرضه به بازار، مشتریان گزینههای متنوعی برای نصب و استفاده روی PCjr داشته باشند.
شکلاتی تلخ
با وجود تاخیر در تولید و از دست دادن بازار داغ کریسمس، آیبیام با تبلیغاتی 40 میلیون دلاری و حتی استفاده از کاراکتر چارلیچاپلین، PCjr را در مارس 1984 به بازار عرضه کرد. اما نتیجه چه بود؟ اینکه بگوییم PCjr موفق نبود، قضیه را دستکم گرفتهایم. هر چه باشد PCjr را بهعنوان «یکی از بزرگترین شکستهای تاریخ رایانه» میشناسند!
پس از شروع فروش این رایانه، القابی چون «رایانهای مثل اسباببازی» یا «یک رایانه علیل رقتانگیز» سر از مجلات درآورد. مشتریانی که پس از رونمایی آن برای خرید ذوقزده بودند، با دیدن نمونهای از PCjr در فروشگاه، به کل ناامید شدند. رایانهها روی دست فروشندهها ماند و حتی با تخفیفهای بالا برخی فروشگاهها حتی 25 عدد از آن را هم نتوانستند بفروشند!
اما مشکل کجا بود؟ مقصر اصلی در این «سقوط غولآسا»، چیزی بود که کسی حتی فکرش را هم نمیکرد: کیبورد! بله، آیبیام موفق شده بود کیبوردی چنان افتضاح طراحی کند که کسی به خاطر آن حتی سراغ رایانهاش هم نرود! کیبورد PCjr از نوع جزیرهای یا Chiclet بود با کلیدهایی از جنس پلاستیک نرم (شبیه دکمههای کنترل تلویزیون) که تایپ کردن روی آن چنان سخت بود که برخی مهارتی در حد نواختن پیانو را پیشنیاز آن میدانستند! همه از این طراحی عجیب شگفتزده بودند و کارشناسان باورشان نمیشد آیبیام حماقتی در این ابعاد مرتکب شده باشد. کیبورد آنقدر بد بود که مجله BYTE در مورد آن نوشت: «استانداردی جدید در ناقص کردن عمدی محصول!»
مشکل دیگر، قیمت PCjr بود. محصولی که خیلیها انتظار قیمتی در بازه 600 تا هزار دلار را از آن داشتند، با قیمت 800 تا 1600 دلار به بازار آمد. قیمتی بیش از دو برابر کمودور 64 با کارایی حتی ضعیفتر. از دید بسیاری حتی مکینتاش گرانقیمت اپل هم که بتازگی عرضه شده بود بیشتر از PCjr میارزید. با این قیمت، از همان ابتدا نیز تنها 10 تا 15 درصد بازار به خرید این رایانه علاقهمند شدند.
احیایی دیرهنگام
اواسط 1984 و پس از ماهها فروش پایین PCjr، آیبیام هرچه در چنته داشت برای نجات PC پسر به کار گرفت. حرکت اول، معاوضه رایگان کیبورد جنجالی قبلی با کیبورد کلاسیک جدید بود. حرکت دوم، تخفیفی حدود 300 دلاری برای بهبود فروش و حرکت سوم، راه انداختن پرهزینهترین کمپین تبلیغاتی آیبیام تا آن زمان بود که عدهای نام «پسر را نجات دهید» روی آن گذاشتند. این حرکتها به طرزی عجیب جواب داد و آیبیام موفق شد در سهماهه پایانی سال 1984، تقریبا 200 هزار عدد PCjr به فروش برساند (تقریبا چهار برابر 9 ماه قبلی). اما اوایل سال 1985 و با پایان دادن به تخفیفها، فروش بسرعت سقوط کرد و آیبیام که بیش از آن نمیتوانست برای این محصول نگونبخت هزینه کند، در سالگرد آن یعنی مارس 1984 پایان فروش PCjr را اعلام کرد.
درسها
«این دیگر اتفاق نخواهد افتاد». این جمله معروف یکی از مهندسان آیبیام در مورد کیبورد معروف PCjr اسـت. گفته میشود آیبیام پس از ماجرای کیبورد، قانونی به نام قانون چیکلت در شرکت گذاشت که تست فاکتورهای انسانی (HF) را برای تمام محصولات الزامی میکرد. همه شرکتها باید ارگونومیک و HF را جدی بگیرند.
درست قیمتگذاری کنید. قیمتگذاری ارتباط مستقیمی با شناخت بازار هدف دارد و بدون این شناخت و با قیمتگذاری اشتباه، با دست خودتان محصول را نابود میکنید.
اگر میخواهید محصولی را نجات دهید، مانند آیبیام عمل کرده و از اشتباههای خود شروع کنید. اگر آیبیام روی همان کیبورد اولیه پافشاری میکرد و تغییری در آن نمیداد، همان فروش بالای محدود را هم نمیتوانست داشته باشد.
محمود صادقی - ضمیمه کلیک
دانش > فضا - همشهری آنلاین:
فضانورد فرانسوی ایستگاه فضایی بینالمللی که برای اولین بار به فضا سفر کردهاست،در حین انجام راهپیمایی فضایی این تصویر را از پاهای خود گرفته تا به علاقمندان نشان دهد راهپیمایی فضایی چه حس و حالی دارد.
براساس گزارش بیزینس اینسایدر، توماس پسکه فضانورد آژانس فضایی اروپا که در حال حاضر در ایستگاه بینالمللی فضایی سکونت دارد، هرروز یک تصویر از زندگی و فعالیتهای روزانهاش را در شبکههای اجتماعی منتشر میکند.
این تصویر از ارتفاع 400 کیلومتری از زمین و در حین اجرای راهپیمایی فضایی به منظور تعویض و تعمیر قطعات مختلف ثبت شدهاست و پسکه در توضیح آن در توئیتر خود نوشتهاست: راهپیمایی فضایی اینشکلی است: 400 کیلومتر فضای خالی زیر پاهایتان.
نمونهاش رایانه (PCjr (PC Junior: پیسی پسر که قرار بود پس از PC، یک موفقیت تاریخی برای این شرکت باشد، اما به یکی از بزرگترین شکستهای تاریخ رایانه تبدیل شد! میپرسید چگونه چنین چیزی ممکن اسـت؟ با ما همراه باشید.
هراس بادامزمینی
اوایل دهه 80، آیبیام با داشتن حدود 70 درصد بازار مینفریمها (Mainframe) بزرگترین شرکت رایانهای بود؛ با درآمدی بیشتر از هر شرکت رایانهای دیگر، از اپل گرفته تا کامپک و اچپی. اما با توجه به اینکه بازار مینفریمها رو به افول بود و دوران رایانههای شخصی با اپل II و کمودور 64 (commodore64) آغاز شده بود، آیبیام در سال 1981 اولین PC را فقط برای مقابله با انواع رایانه شرکتهای رقیب مثل اپل ارائه کرد. فقط پس از دو سال، رایانه شخصی آیبیام بسیار موفق شد و فراتر از انتظارات توانست در رتبه دوم بازار رایانههای شخصی (پس از کومودر64) قرار گیرد. برای بسیاری، رایانه مساوی بود با IBM.
بر پایه این موفقیت عظیم، شایعات رایانه جدید آیبیام از حدود یک سال پیش از ارائه آن سر زبانها افتاد. رایانهای با نام مستعار «بادام زمینی» (Peanut) که قرار بود موفقیت چشمگیر PC را تکرار کند. شایعات از یک رایانه خانگی (Home Computer) با 64 کیلوبایت حافظه، تطابق با نرمافزارهای رایانه شخصی آیبیام و قیمتی کمتر از اپل II حکایت داشت. مشتریان از فروشگاه خبر میگرفتند که رایانه جدید کی به بازار میآید و شرکتهای رقیب برنامهریزی میکردند که با این رایانه هنوز نیامده چطور مقابله کنند. پدیدهای که رسانهها نامش را «هراس بادامزمینی» گذاشته بودند!
غروری با 3 حرف
بالاخره در روزی که مجله تایم نامش را «روز حمله برای رایانههای خانگی» گذاشته بود، یعنی اول نوامبر 1983، آیبیام طی مراسمی با پوشش تبلیغاتی عظیم در دفتر نیویورکش از PCjr رونمایی کرد؛ رایانهای جمعوجور (در مقایسه با رایانههای قبلی) با پردازنده سریع 4.7 مگاهرتزی، حافظه 64 یا 128 کیلوبایتی، چیپ جداگانه برای صدا، خروجی تصویری VGA و حتی کیبورد بیسیم! PC پسر برای موفقیت همه چیز داشت.
پس از رونمایی، موج تیترها و نقل قولها بود که در تحسین PCjr نوشته و گفته میشد. والاستریت ژورنال نوشت: «PCjr حداقل سه چیز ارزشمند دارد: حروف I، B و M». مجله دیگری پیشبینی کرد PCjr چتری بر سر بازار رایانههای خانگی خواهد بود که بقیه زیر آن در امنیت رقابت میکنند! حتی کارشناس معتبری چون پیتر نورتون نیز معتقد بود رایانه جدید هر چیزی را که بیشتر کاربران نیاز دارند دارد و محصول فوقالعادهای با امکانات بسیار اسـت. کارشناسانی هم البته در گوشه و کنار پیدا میشدند که نسبت به این رایانه جدید بدبین بودند، ولی حرفشان در میان سر و صدایی که آیبیام و دیگران به پا کرده بودند، شنیده نمیشد.
از سوی دیگر، توسعهدهندگان هم از مدتها پیش با سرمایهگذاری آیبیام مشغول نوشتن انواع برنامهها و بازیها برای این رایانه جدید بودند تا هنگام عرضه به بازار، مشتریان گزینههای متنوعی برای نصب و استفاده روی PCjr داشته باشند.
شکلاتی تلخ
با وجود تاخیر در تولید و از دست دادن بازار داغ کریسمس، آیبیام با تبلیغاتی 40 میلیون دلاری و حتی استفاده از کاراکتر چارلیچاپلین، PCjr را در مارس 1984 به بازار عرضه کرد. اما نتیجه چه بود؟ اینکه بگوییم PCjr موفق نبود، قضیه را دستکم گرفتهایم. هر چه باشد PCjr را بهعنوان «یکی از بزرگترین شکستهای تاریخ رایانه» میشناسند!
پس از شروع فروش این رایانه، القابی چون «رایانهای مثل اسباببازی» یا «یک رایانه علیل رقتانگیز» سر از مجلات درآورد. مشتریانی که پس از رونمایی آن برای خرید ذوقزده بودند، با دیدن نمونهای از PCjr در فروشگاه، به کل ناامید شدند. رایانهها روی دست فروشندهها ماند و حتی با تخفیفهای بالا برخی فروشگاهها حتی 25 عدد از آن را هم نتوانستند بفروشند!
اما مشکل کجا بود؟ مقصر اصلی در این «سقوط غولآسا»، چیزی بود که کسی حتی فکرش را هم نمیکرد: کیبورد! بله، آیبیام موفق شده بود کیبوردی چنان افتضاح طراحی کند که کسی به خاطر آن حتی سراغ رایانهاش هم نرود! کیبورد PCjr از نوع جزیرهای یا Chiclet بود با کلیدهایی از جنس پلاستیک نرم (شبیه دکمههای کنترل تلویزیون) که تایپ کردن روی آن چنان سخت بود که برخی مهارتی در حد نواختن پیانو را پیشنیاز آن میدانستند! همه از این طراحی عجیب شگفتزده بودند و کارشناسان باورشان نمیشد آیبیام حماقتی در این ابعاد مرتکب شده باشد. کیبورد آنقدر بد بود که مجله BYTE در مورد آن نوشت: «استانداردی جدید در ناقص کردن عمدی محصول!»
مشکل دیگر، قیمت PCjr بود. محصولی که خیلیها انتظار قیمتی در بازه 600 تا هزار دلار را از آن داشتند، با قیمت 800 تا 1600 دلار به بازار آمد. قیمتی بیش از دو برابر کمودور 64 با کارایی حتی ضعیفتر. از دید بسیاری حتی مکینتاش گرانقیمت اپل هم که بتازگی عرضه شده بود بیشتر از PCjr میارزید. با این قیمت، از همان ابتدا نیز تنها 10 تا 15 درصد بازار به خرید این رایانه علاقهمند شدند.
احیایی دیرهنگام
اواسط 1984 و پس از ماهها فروش پایین PCjr، آیبیام هرچه در چنته داشت برای نجات PC پسر به کار گرفت. حرکت اول، معاوضه رایگان کیبورد جنجالی قبلی با کیبورد کلاسیک جدید بود. حرکت دوم، تخفیفی حدود 300 دلاری برای بهبود فروش و حرکت سوم، راه انداختن پرهزینهترین کمپین تبلیغاتی آیبیام تا آن زمان بود که عدهای نام «پسر را نجات دهید» روی آن گذاشتند. این حرکتها به طرزی عجیب جواب داد و آیبیام موفق شد در سهماهه پایانی سال 1984، تقریبا 200 هزار عدد PCjr به فروش برساند (تقریبا چهار برابر 9 ماه قبلی). اما اوایل سال 1985 و با پایان دادن به تخفیفها، فروش بسرعت سقوط کرد و آیبیام که بیش از آن نمیتوانست برای این محصول نگونبخت هزینه کند، در سالگرد آن یعنی مارس 1984 پایان فروش PCjr را اعلام کرد.
درسها
«این دیگر اتفاق نخواهد افتاد». این جمله معروف یکی از مهندسان آیبیام در مورد کیبورد معروف PCjr اسـت. گفته میشود آیبیام پس از ماجرای کیبورد، قانونی به نام قانون چیکلت در شرکت گذاشت که تست فاکتورهای انسانی (HF) را برای تمام محصولات الزامی میکرد. همه شرکتها باید ارگونومیک و HF را جدی بگیرند.
درست قیمتگذاری کنید. قیمتگذاری ارتباط مستقیمی با شناخت بازار هدف دارد و بدون این شناخت و با قیمتگذاری اشتباه، با دست خودتان محصول را نابود میکنید.
اگر میخواهید محصولی را نجات دهید، مانند آیبیام عمل کرده و از اشتباههای خود شروع کنید. اگر آیبیام روی همان کیبورد اولیه پافشاری میکرد و تغییری در آن نمیداد، همان فروش بالای محدود را هم نمیتوانست داشته باشد.
محمود صادقی - ضمیمه کلیک
دانش > فضا - همشهری آنلاین:
فضانورد فرانسوی ایستگاه فضایی بینالمللی که برای اولین بار به فضا سفر کردهاست،در حین انجام راهپیمایی فضایی این تصویر را از پاهای خود گرفته تا به علاقمندان نشان دهد راهپیمایی فضایی چه حس و حالی دارد.
براساس گزارش بیزینس اینسایدر، توماس پسکه فضانورد آژانس فضایی اروپا که در حال حاضر در ایستگاه بینالمللی فضایی سکونت دارد، هرروز یک تصویر از زندگی و فعالیتهای روزانهاش را در شبکههای اجتماعی منتشر میکند.
این تصویر از ارتفاع 400 کیلومتری از زمین و در حین اجرای راهپیمایی فضایی به منظور تعویض و تعمیر قطعات مختلف ثبت شدهاست و پسکه در توضیح آن در توئیتر خود نوشتهاست: راهپیمایی فضایی اینشکلی است: 400 کیلومتر فضای خالی زیر پاهایتان.
ماهنامه معیشت: عدم توانایی در مدیریت پولی و مالی معضل اساسی بسیاری از خانواده ها است. چرخه نادرست اقتصادی، هزینه زیاد و اتلاف منابع، نتیجه ماه ها تلاش افراد را به سادگی بر باد می دهد و آنها را در آستانه ورشکستگی و فقر قرار می دهد. بدهی هایی که در نتیجه چنین دشواری هایی ایجاد می شود، آرام آرام شرایط را سخت تر می کند و در نهایت خانواده با بحرانی تمام عیار مواجه می شود.
1- گیرافتادن در تله بدهی
افراد در برابر سختی های طولانی اغلب دچار ناامیدی می شوند از دست دادن رویکرد مثبت و امید به آینده آنها را وارد چرخه ای بی پایان از بدهی ها می سازد. به این صورت که برای کنترل و بازپرداخت قرض های قبلی ناچار هستند وام های تازه ای دریافت کنند و برای برگرداندن این مباغل جدید، بار دیگر دست به دامان افراد و موسسات مالی شوند. عقب افتادن پی در پی بازپرداخت ها آرام آرام بر حجم جرایم و سود اقساط می افزاید و در نهایت باعث تسلیم شدن فرد می شود. به علاوه، تصمیم گیری دقیق در چنین شرایطی دشوارتر است و عجله برای کنترل شرایط باعث پیچیده تر شدن وضعیت می شود.
2- احساس ناتوانی در برابر مشکلات
3- دانش اندک مالی
4- بی توجهی به ضرورت های فردی
از دید بسیاری از متخصصان نخستین دلیل فقیر ماندن افراد، بی توجهی به نیازها و اولویت های مستقیم خودشان است. به طور مثال، پس از دریافت حقوق ماهانه یا سود سرمایه گذاران، باید در اولین گام حساب پس اندازتان را تقویت کنید و یا برای بیمه بازنشستگی و سلامت برنامه ریزی نمایید. اگر انجام این امور را به تامین سایر نیازها وابسته نمایید، در اغلب موارد چیزی برای پوشش دادن نیاز به پس انداز و بیمه باقی نخواهدماند.
5- نبود صندوق پس انداز اضطراری
شاید مهم ترین نمونه از میان برنامه های آینده نگرانه ایجاد حساب پس اندازی برای موارد ضروری است. دلیل این اهمیت آن است که اطلاعات شما در خصوص آینده بسیار اندک است. نمی توانید به دقت از سرمایه گذاری های خود مطمئن باشید، میزان بدهی های آتی نامشخص است. آسیب های سلامتی در کمین شما است و هرلحظه ممکن است به مقدار قابل توجهی پول نیاز پیدا کنید. به همین جهت، بهتر است در اولین فرصت اقدام به ایجاد صندوق پس اندازی برای موارد اضطراری نمایید تا در صورت نیاز، از این صندوق استفاده نموده و مانع از آسیب رساندن به حساب های سرمایه و سایر دارایی های خود شوید.
البته این اقدام نیازمند درک دقیق از اولویت پس انداز نسبت به سایر هزینه ها است. همان طور که اشاره شد، مبالغ پس انداز باید پیش از هر اقدام دیگری کنار گذاشته شوند و آن گاه باقیمانده پول صرف امور روزمره گردد.
7- ناآگاهی از هزینه ها
8- تفکیک نکردن نیاز از تمایل
اغلب افراد در تشخیص نیازها و جداسازی آنها از تمایلات ناتوان هستند. آنها تمام امیال آنی و خواسته های درونی خود را نیز می نامند. مثلا تصور می کنند نیاز دارند لباسی گران قیمت بخرند یا رفتن به رستوران برای آنها ضروری است. در حالی که در موراد زیادی مساله صرفا یک تمایل و نه نیازی حقیقی است. شما طبیعتا برای رفتن به محل کار خود به یک «وسیله نقلیه» نیاز دارید، اما این وسیله می توانداز مترو و اتوبوس یا اتومبیل شخصی چند میلیون تومانی متغیر باشد.
9- سرمایه گذاری روی اشیا به جای خودتان
10- عجله برای ثروتمندشدن
رویای رفتن راه صدساله در یک شب همواره در ذهن انسان ها حضور دارد و به خصوص افراد جوان را به حرکت وا می دارد. اما این رویا در اکثر موارد موجب ورشکستگی و ناکامی می گردد. چرا که عجله برای دستیابی به ثروت هنگفت موجب پذیرش سطوح بالاتر و غیرمعقولی از ریسک می شود. این ریسک نامطلوب در کنار تصمیمات نادرست افراد را به سوی شکست سوق می دهد و نتیجه واقعی تلاش های آنها را نیز نابود می سازد. از این رو بهتر است به جای عجله کردن برنامه ای بلندمدت، آرام ولی دائمی داشته باشید.