دانش > دانش - همشهری آنلاین:
پس از حدود هفتاد سال برای نخستین بار در دوشنبه شب ۲۴ آبان شاهد قرص کامل ماه در بزرگترین و درخشندهترین وضعیت بودید که اصطلاحا به آن ابرماه میگویند.
ابرماه در واقع به علت همزمانی دو پدیده است.
یکی اینکه ماه در مدارش در نزدیکترین فاصله به زمین قرار دارد. ازآنجاییکه مدار ماه هذلولی است در نقطه حضیض یا فرودینه این مدار- نقطهای که در آن ماه در مدارش نزدیکترین فاصله به زمین قرار دارد- ماه میتواند (نسبت به هنگامی در دورترین فاصله از زمین است) تا ۱۴ درصد به زمین نزدیکتر باشد.
پدیده دیگر این همیوغگاهی یا تقابلگاهی است و آن هنگامی است که در چرخش ماه به دور زمین، زمین و ماه و خورشید در یک ردیف قرار میگیرند. در این حالت ماه کامل ۳۰ درصد درخشانتر به نظر میرسد.
هنگامیکه ماه هم در نقطه حضیض مدارش باشد و هم در وضعیت همیوغگاهی باشد (یعنی در طرف مخالف زمین نسبت به خورشید قرار داشته باشد) ابرماه ایجاد میشود.
طلوع ابرماه از روی خط افق از ساعت ۱۷: ۱۴ روز دوشنبه ۲۴ آبان در تهران اتفاق افتاد.
و اگر علاقهمند به نجوم هستید، امیدواریم زمان را از دست نداده باشید چون برای دیدن دوباره ابرماه باید تا ۱۸ سال دیگر تا سال ۱۴۱۳ صبر کنید.
پیش از 24 آبان 1395 آخرین باری که ماه در وضعیت ابرماه قرار گرفت، حدود ۷۰ سال پیش در سال ۱۳۲۷ بود.
میل به خوردن شیرینی جات از همان دوران کودکی ایجاد میشود و اگر کنترل نشود میتواند عواقب مخربی بر بدن داشته باشد. به گزارش آلامتو و به نقل از بدونیم؛ همه ...
به گزارش آلامتو و به نقل از وبسایت چطور؛ خیلی از آدمها بنا به دلایل مختلفی نظیر عدم موفقیت شغلی، دلشکستگی، ابتلا به بیماریهای جسمی و روحی یا محقق نشدن ...
سلامت خواب مورد مهمی است که کل زندگی روزانه ما را تحت تاثیر قرار میدهد و هیچ بهانهای برای کمکاری در مورد خواب به مدت طولانی قابل پذیرش نیست. به گزارش ...
التهاب در مفاصل باعث ایجاد دردهای مزمن شده و آسایش و زندگی عادی فرد را مختل میکند البته استفاده از داروهای ضدالتهاب در این مورد میتواند مسکنی مقطعی باشد اما ...
چه چیزی در انتخاب یک شهر برای مقصد گردشگری مهم است؟ اگر علاقهای به دریا و ساحلهای شگفت انگیز دارید پس با ما همراه شوید تا بهترین شهرهای ساحلی جهان ...
فال روزانه 24 آبان امروز شما چگونه خواهد گذشت ؟
کدام سایت بهترین فروشگاه اینترنتی خرید مانتو دخترانه است؟ کدام مانتوهای دخترانه پرفروش تر بوده اند؟ خرید اینترنتی مانتو با توجه به تعداد زیاد فروشگاه های آنلاین و تنوع بالای محصولات ...
موفقیت فرزندان تا حد زیادی مرتبط با اصول تربیتی والدین است و اگر میخواهید فرزندی موفق داشته باشید باید از همان بدو تولد این هدف را دنبال کنید. به گزارش آلامتو ...
انتخاب یک شغل باید از روی علاقه باشد اما علاقه به تنهایی نمیتواند ضامن موفقیت شغل شما باشد چراکه با پیشرفت زندگی خیلی از شغلها به مرز نابودی خواهند رسید ...
اگر شما هم از علاقهمندان به کوهنوردی و سفر به ارتفاعات هستید، خطرکردن جزئی جداییناپذیر از کار شما میشود. به گزارش آلامتو به نقل از ایسنا، تورهای خارجی متعددی برای صعود ...
چگونه در سریع ترین حالت ممکن، کمبود خواب را جبران کنیم؟
سلامت خواب مورد مهمی است که کل زندگی روزانه ما را تحت تاثیر قرار میدهد و هیچ بهانهای برای کمکاری در مورد خواب به مدت طولانی قابل پذیرش نیست.
به گزارش آلامتو و به نقل از روزیاتو؛ بهتر است تا آنجا که می توانید تلاش کنید تا با کمبود خواب مواجه نباشید. یعنی به اندازه نیاز بدن تان بخوابید.
اما در مواقعی شرایط جدیدی در زندگی تان به وجود می آید که مجبور هستید در میزان خواب خود تغییراتی به وجود آورید. به عنوان مثال اخیرا بچه دار شده اید و یا اینکه شغل خود را تغییر داده اید و مجبور هستید صبح ها زودتر به سر کار بروید.
«بیزنس اینسایدر» برای اینکه به چنین افرادی اندکی در جبرای چنین کمبودی کمک کرده باشد با «مایکل برویس» روانشناس و مشاور خواب که نویسنده کتاب «قدرت زمان» نیز است مصاحبه ای انجام داد. وی راهکارهایی برای جبران خواب در اختیارمان قرار داد که به شرح ذیل هستند:
بروس توصیه می کند که به صورت شیفتی برای مراقبت نوزادتان اقدام کنید. با توجه به ساعت بدن تان و عادات مربوط به آن تنظیم کنید که کدام ساعات برای شیفت شما مناسب تر است.
یکی دیگر از پیشنهادات برویس این است که روزهای هفته را بین خود و همسرتان تقسیم کنید و با این کار مشخص کنید که چه کسی در آن روز مسئولیت بیشتری را در قبال مراقبت از نوزاد برعهده خواهد داشت.
برویس می گوید کاری که می تواند فرد را بیدار نگه دارد این است که از نورهای روشن استفاده کند. می توانید در خانه یا محل کارتان یک چراغ با نور روشن نصب کنید که برویس خودش این کار را کرده است.
می توانید نور شبانه را قبل از رفتن به رختخواب هم محدود تر کنید. برویس بر عدم مواجه با نورهای آبی رنگ قبل از خواب تاکیید دارد. منظور از این نورها، نورهای تلفن های همراه، لپ تاپ یا سایر وسایل مشابه است. خود او از بلاکرهایی برای مواجه کمتر با این نورها استفاده می کند.
نورهای آبی تولید ملاتونین را متوقف می کنند که با این کار به خواب رفتن را برای شما دشوار تر می کند. بنابراین اگر قصد آن را دارید که صبح زودتر از خواب برخیزید کمتر سراغ وسایلی چون گوشی و لپ تاپ بروید.
برویس معتقد است که معده مغز دوم بدن است. این بدان معناست که آنچه شما میل می کنید می تواند میزان انرژی مابقی روزتان را رقم بزند.
اگر در وضعیتی قرار دارید که کمتر می خوابید به انرژی بیشتری در طول روز احتیاج دارید. می توانید چربی مفید و غیراشباع را از موادی چون آواکادو، روغن زیتون و آجیل و پروتئین دریافت کنید و خصوصا آنها را در زمان صبحانه مصرف کنید. همچنین لازم است که برای بازیابی انرژی گاهی در طول روز میان وعده های کم حجمی هم میل کنید.
اگر هم قصد آن را دارید که شب زودتر بخوابید، وعده شام را زود میل کنید تا زمان خواب کاملا هضم شده باشد.
از نظر برویس، ورزش کردن می تواند بی خوابی را که به ناچار تحمل کرده اید، کمی جبران دارد. برخی عادت دارند که بلافاصله بعد از برخاستن از خواب و در هنگام صبح این کار را انجام می دهند و برخی نیز عصرها را برای این کار انتخاب می کنند که هر دو می تواند موثر باشد.
برویس چرت زدن را به عنوان روندی دائمی پیشنهاد نمی کند اما آن را برای تنظیم کردن وضعیت پیش آمده در خواب، در طول هفته نخست تا زمانی که بدن تان به وضعیت جدید عادت کند، پیشنهاد می کند.
حدود ساعت ۱۱ ظهر یک فنجان قهوه تلخ میل کنید که دارای بالاترین میزان کافئین است. یک قالب یخ داخل آن انداخته و به سرعت آن را میل کنید. سپس چشم های تان را روی هم بگذارید و به مدت ۲۵ دقیقه چرت بزنید و اجازه دهید کافئین معجزه خودش را انجام دهد.
برویس تاکیید دارد که برای مصرف کافئین هم باید روش درست را استفاده کنید در غیر این صورت با از بین رفتن اثر آن شوک ناگهانی به بدن تان وارد خواهد شد.
بامداد – همه ی ما می دانیم که دیر یا زود حیات در زمین نابود می شود؛ اما چگونگی نابودی بشر و حیات، ذهن دانشمندان و نظریهپردازان زیادی را به خود مشغول کرده و هریک برای آن فرضیهای ارائه میکنند.
براساس گزارش ساینس الرت به نقل از همشهری، ممکن است تا ۶ میلیارد سال دیگر خورشید به مرحله غولپیکری خود رسیده و به جرمی غولپیکر سرخ و متورم تبدیل شود و اتمسفر زمین را تبخیر کرده، پوسته و گوشته سیاره را از هم دریده و هسته آن را فرو ببلعد. با اینهمه تا آن زمان شاید انسانی روی زمین باقی نمانده باشد تا این فصل پایانی سیارهای که زمانی زیستگاه میلیونها موجود زنده بود را به تماشا بنشیند.
احتمال اینکه حیات روی زمین بسیار سریعتر از مرگ خورشید و در نتیجه نابودی کل سیاره زمین از بین برود، در میان دانشمندان از اهمیت زیادی برخوردار است. اوایل سال ۲۰۱۵ محققان سوئدی بنیاد چالشهای جهانی با همکاری با دانشگاه آکسفورد گزارشی را منتشر کردند که در آن به ۱۲ خطر جهانی اشاره شده بود که از توانایی نابودی حیات در آیندهای نزدیک برخوردارند. نویسندگان این خطرها را پایان تمدن بشر و یا حیات بشر توصیف کردهاند، سناریوهایی که هریک به گونهای آخرالزمان را توصیف میکنند.
در میان این خطرهای جهانی مواردی مانند شیوع جهانی بیماری، فروپاشی اقتصادی، جنگهای اتمی، برخورد سیارک بزرگ و تغییرات اقلیمی به چشم میخورند. محاسباتی که به انجام چنین مطالعاتی ختم میشوند بسیار حساس بوده و به ناشناختههای غیرقابل پیشبینی زیادی وابستهاند. اما این امکان وجود دارد که شدت احتمال هریک از این سناریوها را تخمین زد، کاری که محققان با استفاده از اطلاعات موجود برای ۱۰۰ سال آینده بشر انجام دادهاند.
نتیجه این بررسیهای آماری نشان میدهد آنچه شانس بیشتری دارد که به تمدن یا حیات بشر پایان دهد هوش مصنوعی است. براساس گزارش چالشهای جهانی، طی ۱۰۰ سال آینده احتمال اینکه بشر سیستمهای هوش مصنوعی بسازد که به راحتی خود را از دست انسان رهایی ببخشد زیرا به وجود انسان نیازی نخواهد داشت، یک به ۱۰ است. با اینهمه محقق شدن این سناریو نیز کار چندان سادهای نیست. در سالهای اخیر متخصصان هوش مصنوعی به این نتیجه رسیدهاند در صورتی که فکر شده عمل کنند، کامپیوترهای فوق هوشمند بیشتر از آنکه مساله ایجاد کنند، میتوانند مسائل بشر را حل کنند.
با این همه در گزارش عنوان شده که همین توانایی هوش مصنوعی را به خطری بینظیر تبدیل کرده است که از یک سو میتوان از آن برای مقابله با دیگر خطرها استفاده کرد و از سویی دیگر ابزاری است که خود میتواند انسان را تهدید کند. در این صورت، یک روبات قاتل در این سناریو به اندازهای یکسان میتواند خطرناک و بیخطر باشد.
خطر دیگری که شانس وقوع آن و در نتیجه نابودی نسل بشر در ۱۰۰ سال آینده بسیار بالا است، آغاز شیوع جهانی یک بیماری یا جنگ هستهاست. همچنین تغییرات اقلیمی نیز درصورتی که مهار نشود، تا ۲۰۰ سال آینده تیشه به ریشه بشریت خواهد کوبید. نویسندگان این گزارش خطراتی که انسان قادر به مهار آنها نیست، مانند انفجارهای گاما در نزدیکی زمین و به آتش کشیدن کل سیاره را در نظر نگرفتهاند. خطر برخورد سیارک با زمین و نابودی آن نیز یک در ۱۰ هزار تخمین زده شده است، به بیانی دیگر احتمال اینکه پیش از برخورد سنگ فضایی پنج کیلومتری با زمین، انسانها به ویروسی آلوده شده و نابود شوند بیشتر است.
منبع:سایت علمی بیگ بنگ
نوشته علم نابودی بشر را چگونه پیش بینی میکند؟ اولین بار در بامداد پدیدار شد.
موفقیت فرزندان تا حد زیادی مرتبط با اصول تربیتی والدین است و اگر میخواهید فرزندی موفق داشته باشید باید از همان بدو تولد این هدف را دنبال کنید.
به گزارش آلامتو و به نقل از وبسایت چطور؛ همهی پدرومادرها دلشان میخواهد بچههایشان دنبال دردسر نگردند، خوب درس بخوانند و وقتی بزرگ شدند کارهای فوقالعادهای انجام دهند. اما چطور به عنوان والدین به این آرزویمان برسیم؟ اگر چه برای بزرگ کردن یک بچهی موفق دستورالعمل معینی وجود ندارد اما تحقیقات روانشناسی به عوامل معدودی اشاره دارند که پیشبینی میکنند در این راه موفق میشوید.
جای تعجب ندارد که اکثر این عوامل به پدر و مادر بستگی دارد. در ادامه به ویژگیهایی میپردازیم که پدران و مادران کودکان موفق در آن اشتراک دارند:
جولی لیثکات-هیمز (Julie Lythcott-Haims)، مشاور اسبق سال اولیهای دانشکده استنفورد و نویسندهی کتاب «چگونه یک انسان بالغ تربیت کنیم» حین یکی از برنامههای سخنرانی تدتاک (TED Talks) میگوید: «اگر بچهها ظرف نمیشویند به این معناست که شخص دیگری دارد این کار را برایشان انجام میدهد.»
او اضافه میکند: «و اینگونه است که بچهها شانه خالی کردن از انجام کارها را میآموزند؛ و از اینکه یاد بگیرند کار را باید انجام داد و هر یک از ما در بهبود نتیجهی نهایی باید سهمی داشته باشیم باز میمانند.»
لیثکات-هیمز اعتقاد دارد بچههایی که کارهای خانه را انجام میدهند در آینده به عنوان نیروی کاری شناخته میشوند که قادرند به خوبی با دیگران همکاری کند و به این دلیل که شخصا تقلا کردن را تجربه کردهاند از همدلی بالاتری برخوردار هستند و میتوانند به طور مستقل وظایفی را عهدهدار شوند.
این محقق سخن خود را به پشتوانهی بلندمدتترین «مطالعهی طولی» انجام شده تا به امروز توسط دانشگاه هاروارد بیان میکند. مطالعهی طولی نوعی تحقیق است که در آن موارد مورد مطالعه، طی زمانی طولانی به دفعات مورد بررسی قرار میگیرند.
لیثکات-هیمز میگوید:
«با وادار کردن بچهها به انجام کارهای خانه – مثل بیرون بردن زباله و شستن لباسهای خودشان – آنها متوجه میشوند که برای اینکه بخشی از زندگی باشم باید کارهای مربوط به زندگی را انجام دهم.»
محققان دانشگاه پنسیلوانیا و دانشگاه دوک بیش از ۷۰۰ کودک مناطق مختلف آمریکا را از سنین مهدکودک تا ۲۵ سالگی دنبال کردند و بین مهارتهای اجتماعی سنین مهدکودک و موفقیت آنها در دو دههی بعد، به عنوان یک بزرگسال، رابطهی همبستگی معناداری یافتند.
این مطالعه که ۲۰ سال به طول انجامید نشان میدهد کودکانی که از شایستگی اجتماعی بالاتری برخوردار بودند، یعنی میتوانستند بدون دریافت راهنمایی با همسالان خود همکاری کنند، به دیگران کمک کنند، احساسات دیگران را درک کنند و مشکلات را به تنهایی حل و فصل کنند، نسبت به کودکانی که مهارتهای اجتماعی محدودی داشتند، با احتمال بسیار بیشتری تا سن ۲۵ سالگی یک مدرک دانشگاهی و کاری تماموقت داشتند.
درمورد کسانی که مهارتهای اجتماعی محدودی داشتند احتمال بیشتری وجود داشت که دستگیر شوند، میگساری کنند و برای سکونت در اقامتگاههای عمومی ثبتنام کنند.
کریستین شوبرت (Kristin Schubert)، مدیر برنامهی موسسهی ارتقای سلامت روبرت وود جانسون که تأمین مالی انتشار این تحقیق را بر عهده داشته میگوید: «این مطالعه نشان میدهد یکی از مهمترین کارهایی که برای آماده کردن کودکان جهت داشتن آیندهای سالم میتوانیم انجام دهیم، کمک به آنها برای پرورش مهارتهای اجتماعی و احساسیشان است.»
«داشتن یا نداشتن این مهارتها از سنین پایین مشخص میکنند که یک کودک در آینده به دانشگاه راه مییابد یا به زندان و آیا جایی مشغول به کار میشود یا گرفتار اعتیاد خواهد شد.»
پروفسور نیل هَلفُن (Neal Halfon) و همکارانش از دانشگاه کالیفرنیای لوسآنجلس، با استفاده از دادههای به دست آمده از ۶،۶۰۰ کودک متولد سال ۲۰۰۱، دریافتند انتظاری که والدین از فرزندانشان دارند بر پیشرفت آنها اثر بسیار عمدهای میگذارد.
او میگوید: «به نظر میرسد بدون دخالتِ تفاوتِ موجود در درآمد و سایر داراییها، والدینی که رفتن به دانشگاه را در آیندهی فرزندانشان میبینند، به نوعی آنها را برای رسیدن به این هدف مدیریت میکنند.»
یافتههای این سنجشِ استانداردشده نشان میدهد: والدین ٪۵۷ از بچههایی که بدترین عملکرد را داشتند از آنها انتظار داشتند که در آینده به دانشگاه بروند، در حالی که از ٪۹۶ از بچههایی که بهترین عملکرد را داشتند انتظار میرفته در آینده به دانشگاه راه پیدا کنند.
این یافته با یافتهی مهم دیگری در روانشناسی به نام «اثر پیگمالیون» مطابقت دارد، که بیان میکند «آنچه فردی از دیگری انتظار دارد میتواند به عنوان یک پیشگویی خودکامبخش به حقیقت بپیوندد.»
در مورد بچهها این مسئله به این شکل خود را نشان میدهد که آنها مطابق با انتظارات والدین خود عمل خواهند کرد.
بر اساس مطالعهی دانشگاه ایلینویز بچهها در خانوادههای پرتنش، در مقایسه با خانوادههایی که افراد در آنها با یکدیگر کنار میآیند، فارغ از اینکه والدین در کنار هم زندگی کنند یا طلاق گرفته باشند، پیشرفت کمتری از خود نشان میدهند. رابرت هیوز (Robert Hughes)، پروفسور این دانشگاه همچنین اشاره میکند که برخی مطالعات نشان دادهاند بچهها در خانوادههای تکوالدِ بدون درگیری، بهتر پیشرفت میکنند تا کودکانی که در کنار هر دو والد زندگی پرتنشی را سپری میکنند.
تعارضات قبل از طلاق بر کودکان تاثیر منفی دارند در حالی که تعارضهای پس از طلاق بر روی سازگاری کودکان اثر شدیدی برجای میگذارند.
در یک مطالعه معلوم شد پس از طلاق چنانچه پدرِ فاقد حق حضانت، در ارتباط مکرر با فرزندانش باشد مادام که در این رابطه تعارضی بین والدین وجود نداشته باشد، کودکان پیشرفت بهتری از خود نشان میدهند. اما زمانی که بین والدین تعارض وجود داشته باشد، دیدار مکرر پدر با فرزندان به سازگاری پایینتر فرزندان منجر میشود.
در مطالعهی دیگری بیست و چند سالههایی که در کودکی تجربه جدایی والدینشان را داشتند با گذشت ده سال هنوز دربارهی طلاق والدینشان ابراز درد و ناراحتی میکردند و از این میان آنهایی که گزارش داده بودند میان والدینشان میزان بالایی از درگیری در جریان بوده، با احتمال بسیار بیشتری امکان داشت احساس فقدان و افسوس را تجربه کنند.
تحقیقی که در سال ۲۰۱۴ توسط ساندرا تنگ (Sandra Tang) روانشناس دانشگاه میشیگان انجام شد مشخص کرد مادرانی که دبیرستان یا دانشگاه را به پایان رساندهاند، با احتمال بیشتری بچههایی تربیت میکنند که تحصیلات خود را به پایان برسانند. با بررسی نمونهی حاصل از یک گروه ۱۴،۰۰۰ نفری از کودکان که بین سالهای ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۷ وارد مهدکودک شده بودند مشخص شد کودکانی که از مادران نوجوان (۱۸ سال و جوانتر) متولد میشوند، نسبت به سایر همتایان خود احتمال کمتری دارد که دبیرستان را تمام کنند یا به دانشگاه بروند.
اشتیاق به موفقیت در والدین تا حدودی در موفقیت فرزندانشان دخیل است. در یک مطالعهی بلندمدت درباره ۸۵۶ نفر از اهالی مناطق نیمهروستایی نیویورک، اریک دوبو (Eric Dubow)، روانشناس دانشگاه بولینگ گرین استیت (Bowling Green State) متوجه شد سطح تحصیلات والدین زمانی که فرزندشان ۸ سال دارد به طور معناداری موفقیت تحصیلی و شغلی کودکشان در ۴۰ سال بعد را پیشبینی میکند.
نتایج فراتحلیل انجام شده در سال ۲۰۰۷ با اطلاعات حاصل از ۳۵،۰۰۰ کودک پیشدبستانی از امریکا، کانادا و انگستان نشان میدهد یاد دادنِ زودهنگام مهارتهای ریاضی به کودکان میتواند در آینده به مزیت بزرگی برای آنها تبدیل شود.
گِرِگ دانکِن (Greg Duncan) محقق دانشگاه نورثوسترن (Northwestern) و یکی از نویسندگان این مقاله در مطلبی مطبوعاتی میگوید: «یکی از معماهایی که در این تحقیق حل شد، اهمیت فوقالعادهی داشتنِ مهارتهای اولیهی ریاضی بود. از جمله شروع کردن آموزشهای مدرسه با شناخت اعداد، ترتیب اعداد و سایر مفاهیم ابتدایی ریاضی.»
او اضافه میکند: «تسلط بر مهارتهای ابتدایی ریاضی نه تنها موفقیتهای فرد را در ریاضیات بلکه در زمینه خواندن نیز پیشبینی میکند.»
تحقیقی که در سال ۲۰۱۴ روی ۲۴۳ فرد متولد شده در مناطق محروم انجام شد نشان میدهد کودکانی که در سه سال اول عمر از «مراقبت حساس» برخوردار بودند نه تنها در امتحانات تحصیلیِ زمان کودکی موفقتر عمل کردند بلکه روابط سالمتر و موفقیتهای تحصیلی بیشتری در دههی سوم عمرشان داشتند.
چنانچه در سایبلاگ (PsyBlog) آمده است، والدینی مراقبان حساس هستند که «به علامتهایی که کودک از خود بروز میدهد به سرعت و به درستی پاسخ میدهند» و «پایگاه امن»ی برای کودک خود فراهم میکنند تا با تکیه بر آن دنیا را کشف کند.
لی رِیبی (Lee Raby)، روانشناس دانشگاه مینهسوتا و از نویسندگان این مقاله در مصاحبهای میگوید: «مطالب گفته شده نشان میدهد سرمایه گذاری در رابطهی اولیه میان والدین و فرزندان منجر به نتایج درازمدتی میشود که در طی زندگی فرد بر روی هم انباشته میگردد.»
بر اساس تحقیق بریجید شولت (Brigid Schulte) که در روزنامهی واشنگتنپُست به آن اشاره شده است، ساعاتی که مادر با فرزندان خود بین سنین ۳ تا ۱۱ سالگی سپری میکند چندان پیشبینیکنندهی رفتار، بهزیستی و موفقیتهای کودک نیست. جالب اینجاست که شیوهی «مادرانگیِ فشرده» یا «مراقبت هلکوپتری» میتواند نتیجهی معکوس داشته باشد.
کِی نُمِگوچی (Kei Nomaguchi)، جامعهشناس از دانشگاه بولینگ گرین استیت و از نویسندگان این مقاله به روزنامهی پُست میگوید: «استرس مادران، به خصوص استرس ناشی از تلاش برای برقرار کردن تعادل بین انجام کار و یافتن زمانی برای گذراندن با بچهها، در حقیقت ممکن است اثر منفی روی بچهها داشته باشد.»
سرایت احساسات – این مسئله را پدیدهای روانشناختی توضیح میدهد که به موجب آن مثل گرفتن سرماخوردگی از دیگری، مردم به احساسات یکدیگر دچار میشوند. تحقیقات نشان میدهد اگر دوست شما خوشحال باشد، شادی او بر روی شما هم اثر میگذارد و اگر ناراحت باشد، این دلتنگی به شما هم منتقل خواهد شد. همینطور اگر پدر و مادری درمانده و تحلیلرفته باشند، حالت روانی آنها نیز میتواند به بچهها منتقل شود.
اگر بدانیم بچهها دربارهی منشأ موفقیت خود چگونه فکر میکنند، میتوانیم موفقیت آنها را پیشبینی کنیم. کَرول دوک (Carol Dweck)، روانشناس دانشگاه استنفورد پس از چند دهه توانست کشف کند که کودکان (و بزرگسالان) دربارهی موفقیت به دو شیوه فکر میکنند.
ماریا پاپووا (Maria Popova) در سایت همیشه عالی Brain Pickings این دو شیوهی تفکر را به صورت زیر شرح میدهد:
در «نگرش ایستا» اینطور فرض میشود که شخصیت، هوش و خلاقیت ما مواردی از پیش تعیینشده و ثابت هستند که ما به هیچ روشی قادر نیستیم آنها را تغییر دهیم، در این نگرش، موفقیت راهی برای اثبات هوش ذاتی فرد است. چرا که موفقیت میتواند برآوردی از میزان استعداد ذاتی او را در مقایسه با یک استاندارد ثابت به فرد ارائه کند. در نگرش ایستا، فرد تلاش شدید برای دستیابی به موفقیت و اجتناب از شکست به هر قیمت را به عنوان راهی برای حفظ احساس باهوش یا ماهر بودنِ خود انتخاب میکند.
اما در مقابل، فرد با داشتن «نگرش رشد» با چالشها شکوفا میشود و شکستها را نه به عنوان نشانهای برای هوش کم، بلکه تختهی پرشی میبیند که مشوق او برای رشد و گسترش تواناییهای حال حاضر اوست.
در هستهی این دو نگرش، تمایز اصلی این است که دربارهی تاثیر ارادهی خودتان بر شکل دادن به تواناییهایتان چه نظری دارید. این دو دیدگاه همچنین اثر قدرتمندی بر کودکان به جای میگذارند، اگر به کودکی گفته شود چون بچهی باهوشی است در امتحان عالی عمل کرده است، این جمله نگرش «ایستا» را در او شکل خواهد داد. اما اگر به او گفته شود چون تلاش کرده موفق شده، این جمله نگرش «رشد» را در او شکل میدهد.
بر اساس تحقیق دانشگاه کسبوکار هاروارد، منافع قابل توجهی برای کودکانی که مادران آنها بیرون از خانه کار میکنند وجود دارد. در این پژوهش مشخص شد دختران مادران شاغل مدت بیشتری به تحصیل ادامه میدهند، با احتمال بیشتری در سِمَتهای بالا مشغول به کار خواهند شد و به نسبت همسالان خود که مادران خانهدار داشتهاند ٪۲۳ بیشتر درآمد خواهند داشت.
پسران مادران شاغل در کارهای خانه و نگهداری از بچهها به فعالیت بیشتری گرایش دارند. در این تحقیق معلوم شد که این پسران در هفته، هفت ساعت و نیم بیشتر در نگهداری از بچهها و ۲۵ دقیقه بیشتر برای کارهای خانه وقت صرف میکنند.
کَتلین ال. مکگین (Kathleen L. McGinn) به بیزنس اینسایدر (Business Insider) گفت: «سرمشق بودن به وسیلهی کاری که انجام میدهید، فعالیتهایی که در آن دخیل هستید و آنچه به آن باور دارید، روشی است برای اشارهی عملی به چیزی که آن را خوب میدانید.»
او معتقد است: «چیزهای بسیار کمی وجود دارد که دانشمندان هم از آنها اطلاع داشته باشند و مانند بزرگ شدن توسط یک مادر شاغل، چنین اثر واضحی بر عدم برابری جنسیتی داشته باشند.»
متاسفانه یک پنجم کودکان آمریکایی با فقر بزرگ میشوند، که این فقر قابلیتهای بالقوهی آنها را به طور جدی محدود میکند. بر اساس گفتههای شان ریردِن (Sean Reardon)، محقق دانشگاه استنفورد، «تفاوت بین موفقیتهای کودکان در خانوادههای با درآمد بالا و پایین، که در سال ۲۰۰۱ به دنیا آمدهاند نسبت به کسانی که ۲۵ سال قبل به دنیا آمده بودند، ۳۰ تا ۴۰ درصد بیشتر است». این یعنی امروزه موفقیت کودکان بیش از گذشته تحت تاثیر طبقهی اجتماعی آنها قرار دارد.
دَن پینک نویسندهی کتاب «انگیزه» (Drive) میگوید: «هر چه درآمد والدین بالاتر باشد، نمرات آزمون نهایی دبیرستان بچهها نیز بهتر خواهد بود.»
او در وبسایت شخصی خود مینویسد: «در نبود آموزش همگانی و با وجود مداخلات آموزشی گرانقیمت، طبقهی اقتصادی-اجتماعی است که بیشترین سهم را در موفقیت و عملکرد تحصیلی فرد دارد.»
برای اولین بار با انتشار مقالهای در سال ۱۹۶۰ بود که دیانا بامریند (Diana Baumrinde)، محقق دانشگاه برکلی کالیفرنیا، متوجه وجود سه سبک متفاوت فرزندپروری در بین والدین شد:
آسانگیر: این والدین سعی میکنند تنبیهگر نباشند و کودک را بپذیرند. بر این اساس آنها کنترل و سختگیری خاصی بر فرزندان خود اعمال نمیکنند.
مستبدانه: این والدین سعی میکنند کودک را کنترل کرده و او را بر اساس یک سری دستورات معینِ تربیتی شکل دهند. در این روش والدین انتظار دارند کودک اجبار و دستورات آنها را بدون چون و چرا بپذیرد.
مقتدرانه: این والدین اگر چه سعی میکنند کودک را راهنمایی کنند، اما بر ایجاد رابطهی مناسب با کودک و هدایت بر اساس منطق نیز تکیه دارند. این والدین در مورد انتظاراتشان دلیل میآورند و حاضر به گفتگو هستند.
از بین این سه روش، رویکرد مقتدرانه مطلوب است. روشی که در آن کودک احترام به قانون را میآموزد، اما توسط آن سرکوب نمیشود.
در سال ۲۰۱۳، آنجلا داکوُرث (Angela Duckworth)، روانشناس در دانشگاه پنسیلوانیا، برای کشف یک ویژگی شخصیتی قدرتمند که باعث موفقیت میشد، جایزهی «نابغه»ی مکآرتور (MacArthur) را نصیب خود کرد. این خصوصیت «سختجان» بودن نام داشت.
داکورث سختجانی را «میل به حفظ تلاش و علاقه در مسیر رسیدن به اهداف بسیار بلندمدت» تعریف کرده است. بین سختجانی با موارد زیر رابطه مستقیم وجود دارد: موفقیتهای تحصیلی، میانگین نمرات دانشجویانِ لیسانس دانشگاههای برتر امریکا، ماندگاری در دانشگاه نظامی وستپویت امریکا و رتبهی فرد در مسابقات ملی هجی کردن در امریکا.
سختجانی آموختن این نکته به بچهها است که آیندهای که قصد ساختنش را دارند، تصور کنند «و به آن تعهد داشته باشند.»