آیا واقعاً تا به حال به این فکر کرده اید که بهترین سرمایه ای که می توانید برای آینده فرزندانتان باقی بگذارید، چه سرمایه ای اسـت؟
هر پدر و مادری تلاش می کند تا بهترین
چیزها را برای فرزندانش فراهم کند، به این امید که با این چیزها سرمایه
زندگی آتی او را تأمین کند. اما آیا واقعاً تا به حال به این فکر کرده اید
که بهترین سرمایه ای که می توانید برای آینده فرزندانتان باقی بگذارید، چه
سرمایه ای اسـت؟
از «سر» مایه تا «سرمایه»
اگر
می خواهید فرزندان «سرمایه داری» داشته باشید، بی تعارف باید برای آنها از
«سر» مایه بگذارید! برای این کار نیازی نیست که پول زیادی داشته باشید،
چون همانطور که در اطرافتان دیده اید اکثر فرزندان آدم های سرمایه دار،
مدیران خوبی برای میراث هایشان نمی شوند. همچنین ضروری نیست که لزوماً بچه
هایتان را مدام از این کلاس به آن کلاس روانه کنید. تنها کاری که باید
انجام بدهید این اسـت که خودتان «سر» مایه دار باشید. اما چگونه می شود «سر»
مایه دار شد و فرزندانی «سرمایه دار» تربیت کرد؟
راز «سر مایه دار» شدن
در
تصور اغلب ما «سرمایه داران» کسانی هستند که بالأخره یک جورهایی دستشان در
جیب دیگران بوده اسـت. البته از آنجا که تفکر «همه این طوری هستند» یکی از
عمده ترین خطاهای فکری اسـت، نمی توانیم بپذیریم که واقعاً همه ثروتمندان
این گونه باشند. از دیدگاه منطقی و همینطور در معادلات واقعی زندگی،
بزرگترین ثروتمندان و «سرمایه داران» دنیا کسانی بوده و هستند که برای
رسیدن به این مرتبه کار کرده اند، آن هم کارهای مختلف در مراتب اجتماعی
مختلف. به عبارت دیگر این گروه کسانی هستند که از انجام هیچ کار مفید و
مؤثری عار نداشته اند و «سرشان» را مایه کار و زندگی شان قرار داده اند.
این مهمترین راز «سرمایه داران» واقعی اسـت.
کار و فرزند ما
قبول
دارم. کار پیدا کردن سخت شده اسـت. اما آیا این به معنای آن اسـت که واقعاً
هیچ کاری برای فرزندان ما وجود ندارد؟ چگونه اسـت که جوانانی همسن و همانند
فرزند ما صاحب زن و زندگی هم شده اند ولی فرزند ما به خاطر اینکه هنوز کار
مناسب پیدا نکرده اسـت سردر گم مانده اسـت؟ این کاری که ما برای فرزندانمان
تصور می کنیم چیست؟ چه شکلی اسـت؟ اجازه بدهید تعارف را کنار بگذاریم و کمی
صریح تر با هم صحبت کنیم. آیا کاری که ما برای فرزندانمان در نظر داشته و
داریم، یک کار راحت پشت میزی با حقوق بالا نیست؟ آیا جز این نیست که فکر می
کنیم چون فرزندمان در دانشگاه مثلاً حقوق خوانده حتماً و الزاماً باید در
یک مرکز حقوقی دولتی استخدام بشود؟ اصلاً سر و کله این قصه پشت میز نشینی
از کجا پیدا شد؟
ما هم مقصریم
فکر
می کنم دیگر وقتش رسیده که قبول کنیم ما پدر و مادرها در سرمایه دار نشدن
فرزندانمان مقصریم. نه به این دلیل که پولی نداشته ایم تا سرمایه کار آنها
بکنیم بلکه به این دلیل که «سر» مایه دار بودن را درست به فرزندانمان یاد
نداده ایم. «سر» مایه دار بودن یعنی اینکه فرزندمان از کودکی یاد گرفته
باشد که اهل کار باشد نه از زیر کار در رو، برای کار کردن برنامه داشته
باشد، فکر داشته باشد، پشتکار داشته باشد، عزت نفس داشته باشد، اهل عرق
ریختن باشد. و چون چنین نشد، رؤیای پشت میز نشینی شروع شد.
چگونه فرزندانی کاری داشته باشیم؟
اینکه
عرض می کنم برای «سرمایه» دار شدن فرزندانمان ما باید از «سر» مایه
بگذاریم، اینجا مصداق پیدا می کند. یعنی جایی که ما باید بپذیریم اول فکر
خودمان را نسبت به کار کردن عوض کنیم. برای رقم خوردن این اتفاق به چند
نکته زیر توجه کنیم:
به پشت میز نشینی فکر نکنیم
عینک
پشت میز نشینی را از چشمان خودمان برداریم. پشت میز نشین شدن، دم دستی
ترین آرزویی اسـت که می توانیم برای فرزندمان بکنیم. بیایید به جای این
تفکر، به این فکر کنیم که چطور فرزندمان را زرنگ و پرکار تربیت کنیم.
نفس کار را ارزشمند بدانیم
فرزندان
ما چیزهایی را که خودمان به آنها باور نداریم، باور نمی کنند. پس بیایید
باور کنیم که رسم کار مهم تر از اسم کار اسـت و این باور را به فرزندانمان
هم منتقل کنیم که هر کاری که برای خود فرد و جامعه او مفید باشد و از او
آدم مؤثری بسازد، کار با ارزشی اسـت.
هیچ شغلی را کم اهمیت نشماریم
اگر
به فرض پسر لیسانسیه فلان فامیل راننده تاکسی شده اسـت، با نگاه حقیر
پندارانه درباره شغل او صحبت نکنیم. البته قبول دارم متأسفانه رسانه های ما
هم در این زمینه مؤثر بوده اند مثلاً هر آدم وامانده و جا مانده ای را در
نقش یک راننده نمایش داده اند در حالی که فیلم های خارجی از یک راننده
تاکسی یا یک آشپز ساده یک قهرمان ملی می سازند. به هر حال اگر می خواهیم
فرزندانمان آدم های مفید و موفقی باشند باید این تصورات به درد نخور را دور
بریزیم.
فرصت سازی کنیم
اوقات
فراغت فرزندانمان را با مهارت های مختلف پر کنیم. برای مثال او را برای
فروشندگی، پخش کردن تبلیغات بین خانه ها، تعمیرکاری دوچرخه، کارگری نانوایی
و کارهای مختلف بفرستیم و در حالی که از دور مراقبش هستیم اجازه بدهیم کار
کردن را تجربه کند.
سرمان را بالا بگیریم
وقتی
فرزند ما کار می کند و یا اولین حقوقش را می گیرد، به جای نا امید کردن او
به خاطر کم بودن حقوقش و یا خدای نکرده سرکوفت زدن، به او بگوییم که از ته
دل چقدر به او افتخار می کنیم.
بیکاری را زشت تصویر کنیم
وجدان
کاری را یاد بدهیم. برای این کار لازم اسـت خودمان اهل کم گذاشتن، کم فروشی
و کم کاری نباشیم و اهمیت این موضوع را برای فرزندمان توضیح بدهیم.
منبع: تبیان
وبسایت شنبه - بهاره بدیعی: در توصیف این رستوران زنجیرهای که امروزه آوازهاش گوش آمریکاییها را پر کرده، شاید بتوان قبل از هر چیز گفت «چیپوتله» یا همان برند گریلهای مکزیکی، در محدوده استاندارد رستورانهای مشهور جهانی، کم به خطا نرفته اســت.
اشتباهاتی که منتقدان غذا و رستوران، آنها را دلایل عقب ماندن چیپوتله از خیل رستورانهای ثروتمند جهانی میدانند و چیپوتله باور دارد همین خطاها یا در پیش گرفتن راهکارهایی خلاف استانداردهای جهانی اســت که نامش را در دلها جا کرده اســت.
چیپوتله بر خلاف همتایانش همچنان هزینههای گزافی صرف کیفیت و تازگی مواد خوراکیاش میکند، صبحانه سرو نمیکند، حق امتیازش را نمیفروشد و خبری از بیلبوردهای عریض و طویلش در بزرگراهها نیست. حتی از زمان تاسیساش در سال ۱۹۹۳ تاکنون، غذای چندانی هم به منو خود اضافه نکرده و هنوز کارکنانش روزانه هزاران کیلو گوجهفرنگی و سیبزمینی را با دست برش میزنند!
همه این اقدامات همان خطاهایی اســت که مالکان رستورانهای زنجیرهای دیگر را انگشت به دهان میگذارد؛ اما چیپوتله از آن با سیاست «آنتی مکدونالدیسم» یاد میکند. سیاستهایی که درست یا غلط، حیات این نام را بیش از ۲۰ سال تضمین کرده و اکنون امپراتوری غذاهای مکزیکی را به ارزشی معادل ۲۲ میلیارد دلار رسانده اســت.
اما آن چیزی که ماجرای چیپوتله را باز هم از رقبای زنجیرهایاش متمایز میکند، همکاری دیرینهاش با مکدونالد اســت. زمانی که در سال ۱۹۹۸ چیپوتله تنها ۱۳ شعبه در سراسر آمریکا داشت، مکدونالد با یک سرمایهگذاری دمدستی به مبلغ ۳۴۰ میلیون دلار، این رستوران را تبدیل به نامی با شهرت جهانی کرد و در عرض کمتر از ۱۰ سال، چیپوتله توانست تقریبا ۵۰۰ شعبه در دور و نزدیک آمریکا برای خودش دستوپا کند؛ اما این همکاری دیرینه درست در زمانی که چیپوتله فدا کردن کیفیت و هزینه مواد غذاییاش در ازای سرعت کار و تعداد مشتریان بیشتر را نپذیرفت، تمام شد.
آوازه بوریتوهای مکزیکی در سانفرانسیسکو
آغاز تولد چیپوتله به رستوران کوچکی با همین نام در شهر کلرادو آمریکا برمیگردد و آن زمان بنیانگذار این برند، استیو الز هرگز گمان نمیکرد غذاهای خانگی و تازه مکزیکیاش، روزی برای او شهرت جهانی به همراه بیاورند. حتی به گفته خودش قصد ورود به بیزینس رستوران را هم نداشت و تنها دنبال راهی برای گذران زندگی ناچیز آن روزهایش بود.
استیو که رگ و ریشهاش تا جایی که میدانیم نسبتی با مکزیک ندارد، از دوران دبیرستان و بعد از بیماری مادرش مجبور شد غذا پختن را یاد بگیرد و به گفته خودش چون پدر سختگیری داشت، مجبور بود به هنرمندانهترین شکل ممکن آشپزی کند.
همین استعداد او را در دوران دانشجویی مجبور به انصراف از تحصیل و رفتن به کالج آشپزی کرد. خودش درباره این انتخاب میگوید: «استعدادی در درس خواندن نداشتم و وقتی همکلاسیهایم پیشنهاد رفتن به مدرسه آشپزی را به من دادند، تنها برای وقتگذرانی روزگار جوانی آن را پذیرفتم. آن زمان هرگز گمان نمیکردم آشپزی شغل من شود.»
بعد از فارغالتحصیلی، استیو در رستورانی در سانفرانسیسکو مشغول به کار میشود و آنجا برای اولین بار لذت ساختن بوریتوهای مکزیکی را کشف میکند و از آن پس تصمیم میگیرد رستورانی راهاندازی کند که اولین و آخرین غذای منوی آن به بوریتو ختم شود.
سرنوشت سرمایهگذاران خودی و غیرخوردی
شاید یکی از نقاط قوت چیپوتله در این ۲۳ سال، آن باشد که هرگز سرمایهگذار بیرونی در خود راه نداده اســت؛ بعد از برادر استیو، پدر و مادرش سرمایهگذاران بعدی چیپوتله شدند و تصمیم گرفتند نام گریلهای مکزیکی به طور انحصاری در اختیار خانواده الز قرار بگیرد.
در سال ۱۹۹۶ والدین استیو بخش اعظمی از سرمایه زندگیشان را که معادل یک میلیون دلار بود به برند نوپای فرزندشان تزریق کردند و نه شعبه دیگر از چیپوتله در آمریکا سربرآوردند. همان سالها بود که مکدونالد هم وارد میدان شد و تصمیم گرفت چیزی از این شهرت کوچک نصیب نامش شود.
هرچند در تاریخ چیپوتله، سرمایهگذاری مکدونالد بیرقیب اســت و چیپوتله در هر حال نمیتوانست بدون کمکهای مکدونالد، برندش را یکی از محبوبترین نامهای آمریکایی کند، با این وجود در طول همکاری این دو رستوران هیچ کدام حاضر به کوتاه آمدن از منافعشان نشدند و وقتی مکدونالد در اوایل سال ۲۰۰۶ برای همیشه با چیپوتله خداحافظی کرد، استیو الز نفس راحتی کشید؛ چرا که سایه اولین و آخرین سرمایهگذار غیرخودی بر سر چیپوتله همواره سنگینی میکرد.
به هر صورت این جدایی چنان رشد چیپوتله را سرعت بخشید، که مکدونالد هرگز در خواب هم آن را تصور نمیکرد. سال ۲۰۱۱ نقطه عطفی در سرنوشت هر دو نام شد؛ چراکه از یکسو تعداد شعبههای چیپوتله در آمریکا به عدد ۹۰۰ رسید و از طرف دیگر مکدونالد در پایینترین سطح نمودار رشد خود بهسر میبرد و در طول یک سال کمتر از ۵۰ شعبه به آن اضافه شده بود. امروز چیپوتله در سراسر آمریکا ۲۰۱۰ شعبه دارد، هنوز یکی از غذاهای اول آمریکاییها در روزهای کاری اســت و با گذشت بیش از بیست سال از تولدش، تنها یک اصل محوری را دنبال میکند: «غذای سریع به مشتری دادن به معنای فستفود خوراندن به او نیست.»
سایت مدیکال دیلی برای این منظور به چند نکته ضروری اشاره کرده که به شرح زیر اسـت:
1- پاکسازی هوای محل کار: فضای محل کار میتواند عامل ایجاد کننده انواع آلرژیها در فرد باشد. حتی گاهی اوقات حضور در فضای آلوده بدون داشتن علائم عینی و جسمی بر قدرت مغز تاثیر منفی میگذارد.
2- استفاده از میزهای ایستاده: به افراد توصیه میشود در صورت امکان از میزهای کار ایستاده استفاده کنند تا بتوانند در طول روز حرکت بیشتری داشته و کمتر به نشستن مجبور شوند.
3- قرار دادن پارچ آب روی میز کار: نوشیدن آب نه تنها سلامت پوست را ارتقا میدهد بلکه از بروز سردرد در آب و هوای گرم و خشک جلوگیری می کند.
4- قرار دادن میز کار در نزدیکی پنجره: بررسیها نشان میدهد افرادی که در محیط کارشان پنجره وجود دارد به لحاظ جسمی انسانهای فعالتری بوده از کیفیت خواب بهتری برخوردار هستند. همچنین قرار گرفتن در معرض نور طبیعی سطح استرس را کاهش داده و کمک میکند ساعت زیستی بدن عملکرد صحیح خود را داشته باشد.
5- رایحه درمانی: به افراد توصیه میشود از خوشبوکنندههای هوا و شمع که رایحههای غیرطبیعی را در فضای کار پخش میکند استفاده نکنند چرا که میتواند مواد شیمیایی تحریک کننده منتشر کند. اما از سوی دیگر استفاده از رایحه مرکبات به عنوان جایگزین توصیه میشود.
6- قرار دادن گزینههای سالم روی میز کار: به گفته کارشناسان افراد باید از قرار دادن خوراکی نامناسب روی میز کار خودداری کنند و به مصرف میوههای تازه با سبزیجات و آجیل روی آورند.
7- قدم زدن در مواقع استراحت: در طول روز یا پس از اتمام ساعت کار، قدم زدن و پیادهروی را فراموش نکنید. تنها پنج تا 10 دقیقه پیادهروی کردن به مدت سه روز در هفته عملکرد سوخت و ساز بدن را تقویت میکند.
8- قرار دادن گلدان روی میز کار: مطالعات نشان میدهد استفاده از گل و گیاه در فضای کار میزان کارآیی و بازدهی افراد را 38 درصد افزایش میدهد.
وب سایت همشهری شش و هفت - رامین حاجیان فرد: بسیار سفر باید تا پخته شود خامی... و واقعا هم، هر سفر، با هزار خاطره، تجربه و اتفاقات بد و خوب همراه اســت. اگرچه همه فصل سفر را تابستان میدانند، اما شاید برای سفر بیش از فصل، آمادگی خود فرد برای رفتن و دل بریدن و گشتن در اولویت باشد...
بسیار سفر باید تا پخته شود خامی... و واقعا هم، هر سفر، با هزار خاطره، تجربه و اتفاقات بد و خوب همراه اســت. اگرچه همه فصل سفر را تابستان میدانند، اما شاید برای سفر بیش از فصل، آمادگی خود فرد برای رفتن و دل بریدن و گشتن در اولویت باشد.
طبیعی اســت که فصل تابستان با توجه به تعطیلی مراکز آموزشی، امکان سفر رفتن بیش از هر زمان دیگری مهیاست. این بار سفری داشتهایم به دنیای سفر؛ از جادههای باستانی تا قطعهای موسیقی که با الهام از یک وسیله سفر ساخته شده و نیز نگاهی بر کتابی از نویسندهای مشهور که چکیده خاطراتش از یک سفر طولانی اســت. از کاروانسراهای قدیمی گذر کرده و به دنیای نوجوانی و داستانهای جذاب از سفرهای شخصیتی خیالی سفر خواهیم کرد. با ما هم سفر باشید!
شهر رم بهعنوان پایتخت امپراتوری روم و همچنین پس از آن در دوران مسیحیت همواره از اهمیت ویژهای در تمدن مغرب زمین برخوردار بود. این شهر جایی بود که حیات و مرگ امپراتوری به آن وابسته بود و همه تصمیمهای مهم سیاسی و نظامی در آنجا شکل میگرفت. اهمیت و ویژگی این شهر به حدی بود که در ادبیات غرب این اصطلاح که «همه راهها به رم پایان مییابد» راه یافته و هنوز کاربرد دارد.
در بخش باستانی شهر رم سنگ مرمری وجود دارد که گفته میشود در مرکز شهر رم باستان قرار داشته و نقطهای بوده که فاصله تمام راههای امپراتوری نسبت به آن سنجیده میشد. این یعنی این که همه راهها در شهر رم پایان مییافت. این سنگ در سال 20 پیش از میلاد مسیح یعنی در دوران امپراتوری آگوستوس تعبیه شد. گمانهزنیها درباره ماهیت این سنگ متفاوت اســت. بعضی از محققان آن را پایهای از یک بنای بزرگتر میدانند.
گستردگی امپراتوری روم باعث شد که بعضی از این راهها هنوز هم در اروپای کنونی مانند فرانسه و اسپانیا و حتی بخشهایی از خاورمیانه و آفریقا جریان داشته باشند. از جادههای مذکور میتوان به جاده رم به توسکانی، رم به فرانسه و رم به دریای آدریاتیک اشاره کرد. در مسیر این جادهها سنگهایی برای نشان دادن فواصل بین شهرهای مسیر احداث شده بود که درحال حاضر نیز بعضی از آنها باقیمانده اســت.
در هزاره چهارم پیش از میلاد مسیح (ع) پای یکی از مهمترین اختراعهای بشر یعنی چرخ به میان آمد. شاید فراوانی کاربرد چرخ در زندگی روزمره ما اهمیت آن را در سایه قرارداده باشد ولی با کمی تأمل در اطراف و تصور عدم وجود چرخ در زندگی به نقش حیاتی آن در زندگیمان پیخواهیم برد.
زائران وارناسی
یکی از انگیزههای مهم برای سفر در فرهنگها و آیینهای مختلف، زیارت و بهجای آوردن مناسک آیینی و دینی بوده اســت. شهر وارناسی یا بنارس در مجاور رود گنگ عصارهای از اسطوره و میراث کهن فرهنگی هندوان را در خود جای داده و هر سال پذیرای میلیونها نفر زائر هندو از سراسر دنیاست.
در این شهر که مقدسترین مکان نزد هندوان بهشمار میآید گذر تاریخ از گذشتههای افسانهای بسیار دور تا دوران معاصر در هم آمیخته و مکانی رویایی برای هر مسافری فراهم میکند. در بعضی از متون مقدس هندوان مانند مهابهاراتا از این شهر نام برده شده اســت. غسل در آب رود گنگ یکی از مناسک مهم هندوان اســت که همراه با خواندن دعاها و متنهای مقدس از سوی زائران و روحانیون هندو همراه میشد.
البته شستوشو در آب رود گنگ تنها جاذبه آیینی این شهر نبود بلکه وجود معابد گوناگون در این شهر که بعضی از آنها از قدمت زیادی برخوردارند بر این جذابیتها میافزاید. هر سال در بین ماههای اکتبر و مارس جمعیت بسیار زیادی به این شهر سرازیر شده و هتلهای مختلف مملو از مسافران میشود. علاوه بر این هتلها مکانهایی سنتی به نام دارماشالا در این شهر وجود دارد که در اصل زائرسراهایی هستند که برای استراحت و اقامت زائرین ساخته شدهاند.
برای سفر به شهر وارناسی از هواپیما، قطار یا اتوبوس و خودرو میتوان استفاده کرد. یکی از وسائل نقلیه شهری رایج در داخل وارناسی ریکشا یا همان سه چرخههایی اســت که دارای یک کابین در پشت بوده که توسط رانندهای که رکاب میزند به حرکت درآمده و در تمام شهر به آسانی در دسترس اســت.
این دو خط موازی هزاران کیلومتر به پیش رفته و هیچگاه به هم نمیرسند ولی مسکو را به شرق روسیه پیوند میدهند. طولانیترین خط راهآهن جهان در کشور روسیه از پایتخت یعنی مسکو تا منتهیالیه شرق این سرزمین پهناور یعنی سواحل دریای ژاپن امتداد یافته اســت. درازای این مسیر 9289 کیلومتر اســت که از سال 1916 بدین سو از یک سو به شهر مسکو و از سوی دیگر به شهر ولادیووسک متصل اســت.
عملیات احداث راهآهن سراسری سیبری از اواخر قرن نوزدهم میلادی در دوران زمامداری تزار الکساندر سوم آغاز شد و پس از او در دوران پسرش نیکلای دوم تکمیل شد. این دستاورد بزرگ صنعتی پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی گوناگونی را داشته و در جنگ و صلح شاهد رخدادهای زیادی بوده اســت.
اهمیت آن به اندازهای بوده که بازتابهایی از حضور آنرا در محصولات فرهنگی و هنری میتوانیم مشاهده کنیم. راهآهن سراسری سیبری دستمایه نویسندگان و فیلمسازان گوناگون روسی و غیرروسی قرار داشته و برپایه آن داستانها و فیلمهای گوناگونی ساخته شده اســت. در بعضی از این آثار راهآهن مذکور حضوری پررنگ و تعیینکننده داشته و در بعضی دیگر بهصورت پدیدهای جانبی حضور مییابد.
فیلم سینمایی «ترانس سیبرین» در سال 2008 با کارگردانی برد اندرسون محصولی مشترک از آلمان، بریتانیا و اسپانیاست. در این فیلم سرنوشت پر فراز و نشیب یک زوج آمریکایی که از پکن عازم مسکو هستند به تصویر کشیده شده اســت. بخش اصلی سفر با قطار بوده و در خط سراسری سیبری سپری شده و ماجراهای جنایی و رمزآلود فراوانی در این فیلم به نمایش درآمده اســت.
سفر به عمق دریا همواره نزد بشر از جذابیت برخوردار بوده و عامل مهمی برای برانگیخته شدن حس کنجکاوی بوده اســت. گاهی نیز نبردها در مناطق ساحلی ایجاب میکرد که عدهای برای هدفهایی مانند جاسوسی یا حتی غافلگیر کردن دشمن، مسیری را در زیر آب طی کنند.
در هر صورت این جذابیتها و نیازها انسان را وادار کرد تا با خطرهای این سفر زیرآبی روبرو شده و در طول تاریخ همگام با پیشرفتهای فنی زوایای جدیدی از دنیای زیر آب را آشکار کند. در یونان باستان اسفنجهای طبیعی کف دریا برای حمام کردن مورد استفاده قرار میگرفت و از اینرو یکی از مشاغل در یونان باستان غواصی برای استخراج این اسفنجها بود .به این شیوه که غواصان حرفهای با نگاه داشتن هوای دم با شیرجهای عمیق به زیر آب، اسفنجها را جمعآوری و به سطح آب میآوردند.
در قرن شانزدهم و هفدهم میلادی اتاقکهای زیرآبی گوناگونی طراحی شد که میتوانست یک یا دو نفر را در خود جای داده و به آب انداخته شود. در اوایل قرن هجدهم میلادی نخستین لباسهای غواصی طراحی شد که شکل آنها با آنچه که ما امروزه از چنین لباسهایی در ذهن داریم بسیار متفاوت بود.
این لباسها حجیم و بیشتر شبیه به یک بشکه بزرگ بود.در اواخر سده نوزدهم و اوایل سده بیستم توجه زیادی به اختراع لوازم غواصی که مستقل از سطح آب عمل کرده و امکان زیر آب بودن غواص را بدون ارتباط با سطح آب برای مدتی فراهم میآورد ، به عمل آمد.
بسیاری از ما که درحال حاضر این متن را میخوانیم در دوران نوجوانی با کتابهای تنتن مأنوس بودهایم و از رخدادهای هیجانانگیز و تصاویر جذاب داستانهای او لذت بردهایم. نویسنده بلژیکی ژرژ رِمی که با نام مستعار هرژه شناخته میشود در نیمه دوم قرن بیستم به شهرتی جهانی دست یافت. بهطوریکه داستانهایش به زبانهای مختلفی برگردانده شد.
قهرمان این داستانها که جوانی به نام تنتن اســت مسافرتهای گوناگونی را به مکانهایی عجیب و غریب پشت سر گذاشته و همراه با شخصی به نام کاپیتان هادوک و سگ وفادارش و چندین شخصیت دیگر داستان فراز و نشیبهای جذابی را در طول داستانها از سر میگذراند. گاهی او در میان رشته کوههای بلند هیمالیا از تبت سردرمیآورد و گاهی در دریای سرخ با دشمنانی سرسخت روبهرو میشود.
او در کشور کنگو با حیات وحش آفریقا روبهرو شده و در جریان یک هواپیماربایی در جزیرهای دورافتاده در اقیانوسیه گرفتار میشود. در داستانی دیگر تنتن و همراهانش در ماجراهای پر کش و قوس مربوط به یک موشک که عازم کره ماه بوده مشغول هستند. نویسنده در تمام این داستانها برای خلق اثری ماندگار و جذاب دست به تحقیقات گستردهای درباره تاریخ، فرهنگ و اسطورههای مناطق مورد نظرش زده و بدین جهت ارتباط موثری با خوانندگان برقرار میکند.
گرایش طبیعی آدمی به سفر و ماجراجویی در این داستانها که با نقاشیهای جالبی به تصویر کشیده شده سیراب میشود. داستانهای تنتن پس از انتشار در رسانههای دیگر مانند فیلم، تئاتر، رادیو و حتی بازیهای کامپیوتری مورد استفاده قرار گرفت. شرکت پست بلژیک در سال 2011 یک مجموعه تمبر پستی برای یادبود داستانهای تنتن منتشر کرد.
موضوع سفر همواره مورد توجه هنرمندان بوده اســت. بسیاری از نقاشان صحنههایی از مراحل گوناگون سفر مانند ترک خانه و دیار، مواجهه با ناگواریهای طبیعی در جریان سفر، خستگی و رسیدن به مقصد را بر بومهای نقاشی خود ثبت کردهاند.
در قرن هجدهم و نوزدهم و پیش از ظهور رسانههای نوینی همچون تلویزیون و سینما، هنر نقاشی نقش مهمی در راستای آگاهی بخشی عمومی ایفا میکرد. بسیاری از نقاشان اروپایی که به سرزمینهای شرقی و بهویژه اسلامی سفر میکردند تجربههای سفرهایشان را با ثبت به صورت نقاشی در اختیار نسلهای بعدی قرار دادند. این شیوه نقاشی که با واقعگرایی قابل توجهی همراه بود اطلاعات مفیدی را از شهرها، مردم و زندگیشان ثبت کرده اســت.
این سبک هنری که از آن با عنوان خاورنگاری میتوان یاد کرد نزد هنرمندان فرانسوی، ایتالیایی، آلمانی، هلندی، پرتغالی، اسپانیایی و برخی دیگر از کشورهای اروپایی رواج داشت. یکی از هنرمندان مشهور این سبک ژان لئون ژروم فرانسوی اســت که سفرهای او به کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا به زیباترین شکلی بر آثار نقاشی او منعکس شده اســت.
ژروم با نگاه تیزبینانه خود زوایایی ناب از زندگی مردم این نواحی را استخراج و ثبت نموده اســت. او در یکی از نقاشیهایش با عنوان عبور اعراب از میان صحرا، صحنهای از سفر عدهای از اعراب شمال آفریقا را در میان صحرای خشک و سوزان شمال آفریقا بازنمایانده اســت. با آنکه چهرههای این مسافران پیاده و سواره کاملا از روبهرو آشکار نیست، ولی دشواری سفر در میان گرما و خاک در قامت آنها پیداست.
ابن بطوطه در قرن چهاردهم میلادی حدود سه دهه به سفر به نقاط مختلف جهان مشغول بود. او که در اصل اهل مراکش بود، در این مدت بیشتر کشورهای اسلامی آن زمان و بعضی از کشورهای غیراسلامی را نیز از نزدیک مشاهده کرده و رخدادها و خاطرات سفرهایش را با دقتی قابل توجه نگاشته و منبعی ارزشمند برای مورخان دورههای بعد فراهم آورد. ابن بطوطه در یکی از سفرهایش پس از زیارت خانه خدا راهش را از کاروان جدا کرده و بهسوی ایران رهسپار و وارد اصفهان شد و سپس از شهرهای شیراز و تبریز نیز دیدن کرد.
از نکات جالب توجه در سفرنامه ابن بطوطه آن اســت که او نه تنها به زندگی اشخاص مهم و مردم شهرها بلکه به هر آنچه که در طول مسیر جالب توجه و منحصر به فرد بود، اشاره کرده اســت. در این میان به شرایط اقلیمی و طبیعتهای مختلف مناطق گوناگون و حیات گیاهی و جانوری نیز اشارات مفیدی داشته اســت.
مثلا در سفرش به هندوستان در سواحل رودها به حضور کرگدن اشاره میکند که برایش جالب توجه به نظر رسیده بود. او در مسیر سفر به چین از جزایر مالدیو دیدن کرد و مدتی را در آنجا بهسر برد. در دیدار از چین او عجایب و دیدنیهای این کشور کهن را دیده و ثبت کرد. از جمله به مزایای کاربرد پول کاغذی در آن دیار اشاره و به خوراکیهای عجیبی که چینیها مصرف کرده و در بازارهایشان به فروش میرساندند اشاره میکند.
میراث او برای اندیشمندان و جهانگردان مسلمان باقی ماند و تلاشهای او سرمشقی برای دیگرانی شد که مسافرتهای مشابهی را به انجام رساندند. در فرهنگ عربی از کسی که زیاد به سفر میرود با عنوان ابن بطوطه یاد میشود. شخصیت او در بسیاری از فیلمها و داستانها مورد اشاره قرار گرفته و در کشور امارات متحده عربی بازاری به نام او نامگذاری شده اســت.
پیش از برگزاری المپیک تابستانی و پارالمپیک سال 2012 در شهر لندن، شهر بیرمنگام شاهد برنامهای فرهنگی و جانبی با عنوان سفر یا «وویاژ» بود. در این مراسم که از یک کشتی به عنوان صحنه اجراء استفاده میشد روایتهایی از سفر و مخاطرات آن، بیمها و امیدهایش، ترک کردن یک مکان و رسیدن به مکانی دیگر و مسائلی از این دست با هنرنمایی گروههای آموزشدیدهای در معرض تماشای عمومی قرار میگرفت. مراسم مذکور در میدان ویکتوریای شهر بیرمنگام اجرا میشد.
شب هنگام با اجرای موسیقی و گروههای همخوان شهر بیرمنگام شاهد اجرای گروههای مختلف هنری در فضایی زیبا همراه با نورپردازیهای خیرهکنند، حرکات آکروباتیک و فعالیت بالابرهای مکانیکی حامل هنرمندان در حال پرواز بودند. در این مراسم داستانهایی از یونان باستان و فراز و نشیبهای مسافران آن روزگار به زبانی هنری و جذاب برای تماشاگران روایت میشد.
اختراع راهآهن و برقراری ارتباط با قطار نه تنها تاثیرات مستقیم بر اقتصاد و جامعه بشری داشته بلکه به شکلهای مختلفی در آثار فرهنگی و هنری ملتها بازتاب یافته اســت. این پدیده سرنوشتساز در دستان هنرمندان گوناگون به شکلهای مختلفی دستمایه ساخت آثار هنریشان قرار گرفته اســت. از جمله در آثار آهنگسازان مشهوری مانند یوهان اشتراوس پدر، هکتور برلیوز و میخائیل گلینکا میتوان نمونههای فاخری از چنین آثاری را یافت.
میخاییل گلینکا که پدر موسیقی کلاسیک روسیه نیز لقب گرفته در سال 1840 آوازی را برای خواننده و پیانو با عنوان «آواز قطار» نوشت. در این اثر که بسیار تند اجرا میشود گویی حرکت واگنهای قطار روی راهآهن با حرکتی سریع بازسازی شده اســت. نوازنده با مهارت تمام این قطعه را اجرا و خواننده با زیر و بمهای متوالی و واژگانی که با سرعت بالایی ادا میشود، قطعه را مانند قطاری شتابان پیش میبرند.
در بخشی از متن این آواز این جمله آمده اســت: قطار با سرعت تمام به پیش رفته و گوشه و کنار میهن را درمینوردد، آزادتر از باد. آهنگساز و رهبر ارکستر مشهور ایرانی لوریس چکناواریان نیز با الهام از حرکت قطار قطعهای را برای پیانو نگاشته که لحظات سفر با قطار و صدای حرکت چرخهای قطار را روی ریلها با مهارت و زیبایی منحصر به فردی به زبان فاخر موسیقایی بازمینماید.
فیلم مستند «سفرچند هزار مایلی صلحبانان» در سال 2015 به کارگردانی شرمین عبید چینوی و گیتا گاندبهیر محصول مشترکی از ایالات متحده و پاکستان اســت. این فیلم 95دقیقهای براساس سفر صد نفر از زنان مسلمان بنگلادشی در سالهای 2013 و 2014 به کشور هائیتی تهیه شده اســت.
زنان مذکور به دنبال زلزله مهیبی که در سال 2010 در این کشور رخ داد در قالب سپاه صلح از سوی سازمان ملل متحد برای برقراری نظم و امنیت و کمک به مردم حادثهدیده هائیتی به این جزیره دورافتاده عازم شدند. از نکتههای جالب این سفر آن اســت که این گروه، یکی از معدود گروههایی اســت که فقط زنان در آن حضور داشتند. مهمتر آنکه زنان مزبور مسلمان بوده و پیشتر به کارهای دیگری مشغول بودند.
این زنان از طبقات و با پیشزمینههای گوناگون از مجرد و متاهل گرفته تا میانسال و جوان عازم هائیتی شدند. فیلم مستند موردنظر بر زندگی سه تن از این زنان در طول سفر تأکید کرده و زوایای جالبی از چالشهای پیش روی آنها را در سرزمینی دور در میان ویرانی، گرسنگی و بیماریهای مسری به تصویر کشیده اســت. در این فیلم ماجرای اعزام این زنان از زمان ثبت نام و مراحل آموزش تا حضور در هائیتی و رخدادهای مرتبط با زندگی جمعی و شخصی آنها به نمایش درآمده اســت.
این زنان در سفر منحصربهفردی که پشت سر گذاشتند تجربیاتی را کسب کردند که روند زندگی آنان را دچار تحول کرده و افقهای اندیشه و رفتاری آنها را به گونهای عمیق تحت تاثیر قرار داده و مفاهیمی ژرف از انساندوستی و کمک به همنوعان را برای آنان آشکار کرد.
وسط هفته، به اصطلاح شاخ هفته را می شکند و پنجره ی آخر هفته را به روی ما باز می کند. به همین خاطر برای بسیاری از ما وسط هفته ها در مقایسه با آغاز هفته حس بهتری دارند. اما در کل وقتی پای مقایسه در میان باشد همه ی روز های هفته در برابر آخر هفته یکسان و غیر قابل مقایسه خواهند بود.
بسیاری از ما به شکل منحصر به فردی یاد گرفته ایم از شنبه ها بترسیم. درست اسـت که شنبه ها دوباره ما را وارد یک هفته ی کاری دیگر می کنند، اما نشانه ی شروعی تازه هم هستند. به نظر می رسد شواهد ظریفی نیز وجود دارند که نشان می دهند مغز ما در آغاز هفته نسبت به روز های دیگر آمادگی بیشتری برای تصمیم گیری دارد. در ادامه به شما خواهیم گفت برای آنکه هر زمان نیاز داشتید بتوانید این توانایی را در خود احیا کنید چه کار باید انجام دهید.
بررسی های هوشمندانه ی محققان دانشگاه پنسیلوانیا نشان داده اند جستجوی کلمه ی «رژیم» روی گوگل، مراجعه به باشگاه، و پیگیری اهداف شخصی، شنبه ها به اوج خود می رسند. تاریخ های مشخص دیگری نیز روی تقویم اثرات مشابهی دارند، مثل سال نو، آغاز سال تحصیلی، یا روز تولد. تیم دیگری از محققان نیز متوجه شده اسـت جستجو برای راه های ترک سیگار روی گوگل نیز در روز های شنبه به بیشترین میزان خود می رسد. به نظر می رسد «از شنبه» برای همه ی انسان های روی زمین معنای مشابهی دارد.
ما با جدا کردن یک برهه ی زندگی مان از برهه ی دیگر، قادریم از شکست هایی که در گذشته تجربه کرده ایم آزادانه تر عبور کنیم و به آینده بنگریم
محققان دانشگاه پنسیلوانیا مطمئن نیستند چرا اول هفته ها چنین اثر مثبتی روی ما دارند. تصور آنها این اسـت که ما با جدا کردن یک برهه ی زندگی مان از برهه ی دیگر، قادریم از شکست هایی که در گذشته تجربه کرده ایم آزادانه تر عبور کنیم و به آینده بنگریم. محققان حدس می زنند نقاط عطف مذکور، باعث می شوند از روزمرگی خارج شویم و به تصویر بزرگ تر زندگی مان نگاه کنیم. به نظر می رسد شنبه ها، تمایل ما برای کنار گذاشتن تعارفات و اندیشیدن به پیشرفتی که داشته ایم بیشتر می شود و تلاش می کنیم ببینیم نردبانی که به عنوان نردبان ترقی از آن بالا می رویم، اساساً به دیوار درستی تکیه دارد یا خیر.
این برای موفقیت شخصی و شغلی ما حیاتی اسـت که برای مدتی، از جزئیات زندگی چند قدم عقب بکشیم. این مدت باید به اندازه ای باشد که بتوان لزوم یک تغییر مسیر احتمالی را در آن بررسی کرد. مشکل اینجاست که به ندرت شانس چنین موقعیتی را پیدا می کنیم.
شاید کمتر به این موضوع توجه کرده باشید، ولی ما هر روز با بی نهایت تصمیم احتمالی احاطه می شویم، بدون آنکه از وجودشان آگاه باشیم: امروز به اینکه سر کار بروید یا در منزل بمانید و مرخصی استعلاجی بگیرید فکر کردید؟ به اینکه به خیریه ی همیشگی کمک بکنید یا نه فکر کردید؟ به اینکه ساعت ده صبح به مادرتان زنگ بزنید یا نه فکر کردید. اصلاً به اینکه به او زنگ بزنید یا نه فکر کردید؟
مغز ما معمولاً روی حالت عملکرد خودکار اسـت و اساساً به تصمیم هایی که می توانیم بگیریم فکر نمی کند
پاسخ شما به اغلب پرسش هایی از این دست احتمالاً منفی اسـت. اکثر مواقع اینطور نیست که تصمیمی مبنی بر انجام ندادن کارهای فوق بگیریم؛ مثلاً سر کار نرویم، یا به خیریه کمک نکنیم، یا به والدین خود زنگ نزنیم. ما بیشتر مواقع در مورد هیچ یک از اینها تصمیم نمی گیریم. در واقع مغز ما معمولاً روی حالت عملکرد خودکار اسـت و اساساً حواسمان به این موضوع نیست که می توانیم چنین تصمیمی هم پیش روی خود داشته باشیم.
ریچارد بندلر، متخصص NLP نیز در کتاب خود به نام «راهنمای ایجاد تغییر با استفاده از خلسه» این حالت خودکار مغز را نوعی خلسه ی ذهنی می داند و می گوید مغز ما در طول روز به طور پیوسته در حالت خلسه قرار دارد و تنها از خلسه ای به خلسه ی دیگر می رود؛ مثلاً از خلسه ی کار، به خلسه ی رانندگی، و سپس خلسه ی تماشای تلویزیون الی آخر.
تمایل رفتاری ما برای همراه شدن با جریان روزمره ی زندگی، بازتاب دهنده ی یک حقیقت بنیادی درباره ی ساختار مغز ماست. از ۱۰ میلیارد بیت اطلاعاتی که مغز هر یک از ما در هر ثانیه پردازش می کند، تنها حدود ۵۰ بیت، یا به بیان دیگر ۰.۰۰۰۵ درصد از آنها به تفکر آگاهانه و عامدانه اختصاص دارند. مغز ما به گونه ای فرگشت یافته که از تصمیم گیری های مداوم و پشت سر هم اجتناب و در عوض روی حالت خودکار به وظایف خود رسیدگی کند.
تنها ۰.۰۰۰۵ درصد از اطلاعاتی که مغز ما در هر ثانیه پردازش می کند به تفکر آگاهانه و عامدانه اختصاص دارد
این یعنی مغز ما به بیان ساده قابلیت بررسی دریای انتخاب های احتمالی که در هر لحظه پیش روی خود داریم را ندارد و نمی تواند آگاهانه و عامدانه تک تک انتخاب هایی که می توانیم داشته باشیم را پردازش کند. در عوض وظیفه ی اکثریت قریب به اتفاق تصمیم گیری های رفتاری ما را به ناخودآگاهمان می سپارد.
مغز ما برای آنکه بتواند تشخصی دهد کی باید خود را در حالت تصمیم گیری عامدانه قرار دهد، به طور پیوسته واقعیتی که مشاهده می کنیم را با آنچه انتظار داریم مشاهده کنیم مقایسه می کند. وقتی پیش بینی ما با واقعیت در تضاد قرار می گیرد و در نتیجه متوجه مشکل یا تهدیدی می شویم، آن بخش ۵۰ واحدی خودآگاه مغز ما وادار می شود پا به میدان بگذارد و دست به کار شود.
بخش جالب تحقیقاتی که انجام شده به همینجا مربوط می شود. به دلیلی، روز آغازین هفته (و نیز ماه، سال و غیره) آن قدر توجه ما را به خود معطوف می کند که به خودمان می آییم، و با کمی درنگ سعی می کنیم بفهمیم در مسیر درست قدم بر می داریم یا خیر. چنین روز هایی، ما را بر آن می دارند با تصمیم هایی مواجه شویم که در حالت عادی ممکن اسـت از کنارشان رد شویم و آنها را نادیده بگیریم. این فرصت مهمی اسـت برای آنکه رفتار خود را، هم در محل کار و هم در منزل بهبود ببخشیم.
این سؤال که آیا ما انسان ها عقلانی رفتار می کنیم یا غیر عقلانی، از دوران طفولیت فلسفه بحث برانگیز بوده اسـت. اما این بحث ها اخیراً به سمت تمرکز روی سؤال دیگری کشیده شده اند: اینکه آیا تصمیماتی که با تفکر گرفته شده اند بهتر از تصمیماتی هستند که از طریق میانبر های کارآمد ذهنی گرفته می شوند؟
به نظر می رسد تمایلی طبیعی برای تأمل و تفکر در ابتدای هر بازه ی زمانی جدید وجود داشته باشد
یک سؤال اساسی تر نیز می تواند این باشد: اگر تهدید یا اتفاق غیر منتظره ای در کار نباشد، چه چیزی می تواند در وهله ی اول ما را از وجود انتخابی که می توانیم داشته باشیم آگاه کند؟ دانشمندان هنوز در حال بررسی این موضوع هستند، اما به نظر می رسد تمایلی طبیعی برای تأمل و تفکر در ابتدای هر بازه ی زمانی جدید وجود داشته باشد.
شاید با خلق وقفه های عامدانه در زندگی روزمره، بتوان این حالت را در وجود خود تقویت کرد. شاید به جای آنکه برای تفکر منتظر شنبه یا آغاز سال نو باشیم، لازم باشد هر روز برای مدتی خود را از جریان روزمره ی زندگی کنار بکشیم و به تصمیماتی که می توانیم بگیریم خوب فکر کنیم؛ چه کوچک، چه بزرگ، و سپس تصمیم خود را عملی کنیم.
وب سایت howcanu: خون ریزی بینی اتفاقی اسـت که برای همه رخ می دهد. این خونریزی معمولا به دلیل خشک بودن یا زخم شدن بینی اتفاق می افتد. این اتفاق ممکن اسـت باعث به وجود آمدن خونریزی های بعدی نیز شود.بسته به نوع و دلیل خونریزی بینی روش های متفاوتی را پیش رو خواهیم داشت، اما در این میان روش هایی هستند که نکات اولیه به شمار می روند و پس از هر خونریزی باید رعایت و انجام شوند. با یکدیگر این روش ها را بررسی می کنیم.
اگر خونریزی بینی شما، خونریزی عادی ای اسـت، میتوانید از چند راه کمک های اولیه برای کنترل خونریزی بینی استفاده کنید. تا وقتی که نشستن از ایستادن برایتان راحت تر اسـت، بنشینید.یک حوله را زیر بینی بگیرید تا خون را پاک کنید. دراز نکشید چون خون وارد گلویتان می شود.
با انگشت شست و انگشت دیگرتان انتهای بینی را فشار دهید. این کار باعث بند آمدن خون می شود. این عمل را تا ۱۰ دقیقه ادامه دهید ود بعد رها کنید. اگر خونریزی ادامه پیدا کرد، این کار را ۱۰ دقیقه دیگر نیز تکرار کنید. هنگام انجام این کار از راه دهان تنفس کنید.
۳- خودتان را خنک نگه دارید.
کاهش دمای بدن باعث کاهش خونی که وارد بینی می شود، می شود. تکه ای یخ را درون دهانتان قرار دهید. این کار باعث می شود که دمای بدن زودتر کاهش پیدا کند و مدت بیشتری ادامه داشته باشد. این کار از قرار دادن کمپرس یخ روی بینی تاثیر بیشتری دارد.
اگر خونریزی حالت عادی ندارد از اسپری های بینی استفاده کنید از این اسپری در مواقعی که خونریزی شدید یست هم میتوانید استفاده کنید. برای استفاده یک تکه پنبه یا گازپانسمان بردارید و ۱ یا ۲ قطره از آسپری را به آن اضافه کنید و آن را روی سوراخ بینی بمالید و بعد از ۱۰ دقیقه خونریزی بینیتان را چک کنید.
بعد از این که خونریزی توقف پیدا کرد، ناحیه را با آب گرم بشویید. بعد از این که صورتتان را تمیز کردید، برای مدتی استراحت کنید. این استراحت باعث جلوگیری خونریزی دوباره می شود. برای استراحت کردن میتوانید دراز بکشید.
رسیدن به موفقیت های بسیار در زندگی فرایندی تدریجی و مداوم اســت. عطش موفقیت برای خیلی از ما تا سر حد جنون پیش می رود و حتی فکر شکست در این مسیر نیز غیر قابل تحمل اســت. از آنجایی که این طرز تفکر می تواند تمام هوش و حواس شما را به پیروز شدن معطوف کند، عدم توانایی در هضم شکست های احتمالی، بزرگ ترین مانع برای درس گرفتن و ادامه ی راهی خواهد شد که در آن قدم گذاشته اید و این می تواند زندگی هر کسی را برای همیشه تغییر دهد.
خیلی ها با علم به اینکه شکست های احتمالی و نا امیدی جزئی از مسیر موفقیت هستند قدم در این راه می گذارند، با این حال در مواجهه ی حقیقی با این شکست ها خود را می بازند و نمی دانند قدم بعدی شان چه باید باشد. اما، شکست، با تمام درد و رنجی که برای انسان دارد، می تواند ناباورانه سبب ساز حرکت به سمت جلو و رسیدن به موفقیت های بزرگ تر باشد.
تمایلی که به بازیابی سریع از آثار و تبعات شکست های بزرگ و مهم در درون افراد وجود دارد طبیعی و قابل درک اســت. اما لازم اســت با اتفاقاتی که در پی یک شکست مهم در زندگی انسان رخ می دهند با صبر و فراست برخورد کرد. صبر و تفکر منطقی، دو عنصری هستند که برای پشت سر گذاشتن موانع و آثار مخرب شکست، به شدت مورد نیاز خواهند بود.
در ادامه توصیه هایی را از نظر خواهید گذراند که به شما کمک می کنند هنگام مواجهه با شکست، خود را نبازید و برای شروعی دوباره و رسیدن به موفقیت آماده شوید:
بسیاری از کسانی که با شکست مواجه می شوند بلافاصله تلاش مجدد را شروع می کنند و به دنبال راه های جایگزین برای ادامه ی راه از همان نقطه ی شکست، و حتی معجزه ای می گردند که بتواند اوضاع را به شرایط مطلوب بازگرداند. این مرحله، مرحله ی انکار اســت و باعث می شود نتوانید درک درستی از موقعیت حقیقی خود داشته باشید. در عوض برای هضم اتفاقی که افتاده و موقعیت فعلی به خودتان زمان بدهید؛ این کار برای آغاز فرایند بازیابی شما لازم اســت.
پذیرفتن نا امیدی و اتفاقاتی که علی رغم میل شما در مسیر رسیدن به نتیجه ی دلخواهتان رخ داده، در درازمدت بسیار مفید خواهد بود. لازم اســت در کنار این پذیرش به خودتان یادآور شوید اگر این بار و به این شکل به نتیجه نرسیده اید، به معنای آن نیست که تمام آنچه انجام داده اید بی نتیجه مانده اســت. آنچه که روی داده را بپذیرید، خود را در مسیر تلاش مجدد قرار دهید، و این تجربه را پشت سر بگذارید.
برنامه ی استراتژیک شما در پی شکست می تواند دو حالت داشته باشد: یک اینکه چیزی شبیه همان برنامه ی قبلی باشد، و دو اینکه برنامه ای بریزید که به طور اخص علت شکست برنامه ی قبلی تان را برطرف کرده باشد. برنامه ریزی قبلی شما آنطور که می خواستید پیش نرفت، و این یعنی باید همه چیز را با جزئیات بیشتر بازنگری کنید. با کمی تحقیق و صداقت (به ویژه با خودتان) به راحتی می توانید نقطه ای که همه چیز از آنجا به بیراهه رفته را شناسایی کنید.
می توانید در این مرحله طرح کوتاه مدتی را دنبال کنید تا اوضاع کمی به حالت عادی برگردد و در عین حال، تصویر بزرگ تری در ذهن خود مجسم کنید که در نهایت شما را به هدف نهایی تان برساند.
راهنمایی گرفتن از یک راهنمای دارای صلاحیت، به ویژه در زندگی حرفه ای های خودساخته نقش پر رنگی دارد. اگر کسی را ندارید که راهنمایی تان کند، حتماً به فکر پیدا کردنش باشید. یک راهنمای کارآزموده و با تجربه، اکثر اشتباهاتی که ممکن اســت در این برهه از زندگی خود مرتکب شده باشید را پشت سر گذاشته اســت. راهنمای خود را در جریان امور قرار دهید تا او نیز بتواند راهنمایی درستی به شما ارائه کند.
اینکه فرصتی خارق العاده برای تحقق خواسته ها و آرزوهایتان پیدا کنید، اما اوضاع آنطور که می خواهید پیش نرود، معنایش این نیست که دنیا به آخر رسیده اســت. از درهایی که به رویتان باز می شود بهره بگیرید و آنها را نقطه ی آغاز یادگیری خود قرار دهید. با این کار می توانید نقاط ضعف و ایرادات نقشه ی قبلی تان را شناسایی و برطرف کنید.
پشتکار همیشه به نفع شما عمل می کند؛ با پشتکار، تلاش کافی، ذهنی باز، اعتماد به نفس و نگرشی مثبت می توان هر پاسخ منفی را به مثبت تبدیل کرد.
تقریباً تمام کارآفرینان و حرفه ای هایی که به موفقیت های بزرگ رسیده اند، در برهه یا برهه هایی از زندگی خود با شکست روبرو شده اند و فشار و نا امیدی ناشی از آن را تجربه کرده اند. گفتنش آسان تر از انجام دادنش اســت، اما به خاطر داشته باشید که بدون تلاش و زحمت، پیشرفتی حاصل نمی شود.
مسیر پیش روی شما ممکن اســت هنگام تجربه ی شکست، برایتان مبهم و نامشخص باشد. اما با تلاش، امید، پشتکار، و البته کمی اقبال، همه چیز تغییر خواهد کرد.
خوردن هیجانی را متوقف کنیم: یک لیست ۵ ×5 بنویسید
حواس پرتی، در فرهنگ ما سرزنش بدی به دنبال دارد. این مورد با رفتارهای بدون تفکر و تعقل مانند: پیام دادن هنگام رانندگی یا رانندگی بدون توجه و تمرکز مرتبط اســت. اما حواس پرتی – زمانیکه به معنی هدایت مجدد توجه در یک مسیر متمرکز و هدفمند باشد – میتواند یکی از بهترین اسلحهها در مقابل خوردن هیجانی باشد.
این تمرینات را انجام دهید: یک تکه کاغذ بردارید و ۵ لیست سریع از 5 آیتم بنویسید: به ۵ نفر که می توانید، زمانی که احساس نا امیدی، خشم، ناراحتی میکنید تماس بگیرید، ۵ راه جهت کسب آرامش (مثلاً دوش آب سرد و یا آب گرم) بگیرید،۵ مکان جهت آرام شدن (مثلاً ایوان یا تراس منزل شما)، ۵ مورد که در هنگام داشتن استرس میتوانید به خود بگویید …. این لیست را روی یخچال و یا کابینت آشپزخانه بچسبانید. دفعات بعد که برای خوردن غذا جهت آرام کردن خود تحریک شدید به این لیست نگاه کنید و یکی از این ۲۵ مورد را انتخاب کرده و آن را برای ۵ دقیقه انجام دهید و مطمئن باشید که این مورد توجه کامل شما را جلب میکند.
قلمرو احساسات را در مقابل خود طرح ریزی کنید
گاهی اوقات در پایان تعطیلات هفتگی، با خود خلوت کنید و یک تکه کاغذ و خودکار بردارید و مسیر خود را برای هفته بعد طراحی کنید. بدون خیابانها و بزرگراهها، یک نقشه سخت که شامل تمام ایستگاههای طراحی شده شما باشد( کار، جلسه اولیاء در مدرسه، قرار با دکتر، دیدن تئاتر با خانواده) و تا حد امکان مسیرهای انحرافی (رفتن به سوپرمارکت، دویدن در تفرجگاه) را طراحی و برنامه ریزی کنید.
سپس یک مورد را که نشان از خوردن هیجانی اســت را انتخاب کنید. طراحی و داشتن یک نقشه برای هفته که به طور شفاف رویدادهای مشکل ساز را شناسایی کرده باشد ممکن اســت به شما کمک کند تا از آنها آگاه شوید. دکتر آلبرز می نویسد : از قبل برنامه ریزی کنید. اگر میدانید به دلیل استرس به خوردن تمایل دارید، برای مثال به منوهای رستورانها نگاهی کرده و غذای خوشمزهایی انتخاب کنید که انتخابی سالم باشد اما پرخوری نکنید.
درون بدن خود را خشک و تمیز کنید
همه میدانیم تنفس عمیق هنگام داشتن استرس نظر خوبی اســت، اما آن را به روش دیگری انجام دهید. دکتر آلبرز این روش جالب و دیدنی را پیشنهاد میکند: عمل دم را به شکل عمیق انجام دهید، سپس شکل یک شیشه پاک کن را تصورکنید ( بله، مانند همان چیزهایی که جهت پاک کردن شیشه ماشین و یا پنجره منزل استفاده میکنید) جایی در مقابل سر شما، سپس به شکلی که آن را تصور کنیدکه بدنتان را تمیز میکند و به آرامی تنفس را بیرون دهید. تمام نگرانیهای خود را از سر تا پا با این کار پاک کنید و این کار را ۳ بار انجام دهید.
با خود مانند یک شخص سلطنتی صحبت کنید
خوردن هیجانی اغلب با انتقاد از خود همراه اســت، همراه با صدای درونی که با پیامهای مسموم مانند: من بازنده هستم یا من هیچ کاری را درست انجام نمیدهم یا چه زمانی یاد خواهم گرفت با یاس و نا امیدی مقابله کنم میباشد که شما را مستقیماً به نزدیکترین محل جهت خوردن غذا میبرد.
بدن خود را رها کنید
راههای مختلف بسیاری وجود دارد که با آنها میتوانید بدن خود را تکان و تغییر دهید. یک تکه یخ بردارید و آب شدن آن را در بین انگشتان خود ببینید، به تکهای از لیمو ترش یا گریپ فروت گاز بزنید، دستان خود را در زیر آب سرد یا آب گرم نگاه دارید، یکی از پاشنههای پای خود را بر کف زمین فرو کنید، روی صندلی بنشینید و دستههای آن را محکم بگیرید و رها کنید.
نگرانیهای خود را پشت در قراردهید
بسیاری از ما عادت خوبی هنگام رسیدن به منزل نداریم، وسایل خود را روی زمین قرارداده و سریعاً به آشپزخانه میرویم تا احساسات و هیجانات خود را با کیک قهوه یا باقیمانده پیتزا آرام یا سرکوب کنیم. یک عادت جدید هنگام رسیدن به منزل ابداع کنیم: به محض اینکه به خانه رسیدیم کفشها و متعلقات دیگر را کنار گذاشته و بلند بگویید (من مشکلات را اینجا می گذارم).
سپس عادت رفتن به آشپزخانه را با یک فعالیت بدون خوردن غذا که برای شما تفریح و لذت را به همراه دارد را مانند: نواختن موسیقی، به آغوش کشیدن حیوان خانگی، نگاه کردن منظره بیرون از پنجره و تحسین کردن آن را انجام دهید. این کار را هرروز در چند هفته انجام دهید تا با روش خود راه و رسم جدیدی را خلق کنید.
ترکیبات معطر منحصر به فرد برای هر اسانس جوهر مشخصه آن اســت.
روغنهای معطر چگونه کار می کند؟
روغنهای معطر که معمولاً در تمرین آروماتراپی استفاده می شود آنها از طریق بینی یا دهان استنشاق و یا در اثر مالش بر روی پوست استفاده می شوند.
آنها گاهی اوقات می تواند خورده شوند اگر چه این رویکرد همیشه سالم نیست و توصیه نمی شود.
مواد شیمیایی موجود در اسانس می تواند با بدن شما در تعدادی از راه ها تداخل کنند.
هنگامی که به پوست شما اعمال می شود برخی از مواد شیمیایی گیاه جذب می شود.
استنشاق رایحه روغن های معطر می تواند نواحی از سیستم لیمبیک، بخشی از مغز شما که نقش مهمی در عواطف و رفتار، نقش حس بویایی و بلند مدت حافظه را، تحریک کند.
جالب توجه اســت، سیستم لیمبیک به شدت در شکل گیری خاطرات درگیر اســت این تا حدودی می تواند توضیح دهد که چرا بوی آشنا می توانید خاطرات و احساسات را آغاز کند.
سیستم لیمبیک همچنین نقش مهمی در کنترل برخی عملکردهای فیزیولوژیکی ناخودآگاه، مانند تنفس، ضربان قلب و فشار خون ایفا می کند برخی از افراد ادعا می کنند که روغن های معطر می تواند اثر فیزیکی بر روی بدن شما در این راه اعمال کنند.
با این حال، این هنوز در مطالعات تایید نشده اســت.
انواع رایج روغن های معطر
بیش از 90 نوع از روغن های معطر، که هر کدام بوی منحصر به فرد و مزایای بالقوه سلامت مربوط به خود را دارد.
در اینجا لیستی از 10 اسانس محبوب و ادعاهای سلامتی مرتبط با آنها آورده می شود:
نعناع: مورد استفاده برای افزایش انرژی و کمک به هضم.
اسطوخودوس: مورد استفاده برای رهایی از استرس.
چوب صندل: مورد استفاده برای آرام کردن اعصاب و کمک به تمرکز.
ترنج: مورد استفاده برای کاهش استرس و بهبود بیماری های پوستی مانند اگزما.
رز: مورد استفاده برای بهبود خلق و خو و کاهش اضطراب.
بابونه: مورد استفاده برای بهبود خلق و خو و آرامش.
درخت چای: مورد استفاده برای مبارزه با عفونت و تقویت ایمنی.
یاس: مورد استفاده برای کمک به افسردگی، زایمان و میل جنسی.
لیمو: مورد استفاده برای کمک به هضم، خلق و خوی، سردرد و غیره.
مزایای سلامتی از روغن های معطر
با وجود استفاده گسترده، در مورد اثر اسانس در درمان شرایط سلامت اثرات شناخته شده کمی وجود دارد.
در اینجا نگاهی به شواهد برای برخی از مشکلات سلامتی شایع و آروماتراپی برای درمان استفاده شده اســت.
استرس، اضطراب و افسردگی
برآورد شده اســت که 43٪ از افرادی که استرس و اضطراب دارند استفاده از نوعی از درمان های جایگزین به وضعیت آنها کمک می کند
با توجه به آروماتراپی، مطالعات اولیه کاملا مثبت بوده اســت بسیاری نشان داده اند که بوی اسانس می تواند به عنوان یک درمان مکمل برای درمان اضطراب و استرس موثر باشد.
جالب توجه اســت استفاده از روغن های معطر در طول ماساژ ممکن اســت به از بین بردن استرس کمک کند هر چند اثرات ممکن اســت تنها در حال ماساژ رخ دهد.
یک بررسی اخیر روی بیش از 201 مطالعات نشان داد که تنها 10 مطالعه به اندازه کافی برای تجزیه و تحلیل، قوی بود همچنین نتیجه گرفتند که آروماتراپی در درمان اضطراب بی اثر بود.
سردرد و میگرن
در دو مطالعه کوچک نشان داده شد که مخلوط روغن نعناع و اتانول بر پیشانی شرکت کنندگان سبب رها شدن سردرد شد.
مطالعات اخیر نیز اثرات مثبت بر علیه سردرد در هنگام استفاده از نعناع و روغن اسطوخودوس بر پوست پیدا شده اســت.
همچنین پیشنهاد شده اســت که استفاده از مخلوطی از بابونه و روغن کنجد بر روی شقیقه ممکن اســت به درمان سردرد و میگرن موثر باشد این درمان سردرد سنتی فارسی اســت.
با این حال مطالعات با کیفیت بالا بیشتر در این مورد نیاز اســت.
خواب و بی خوابی
نشان داده شده اســت روغن اسطوخودوس اثری مثبت بر کیفیت خواب زنان پس از زایمان و همچنین بیماران مبتلا به بیماری های قلبی دارد.
اکثر مطالعات نشان داد که بو کردن روغن (عمدتا اسطوخودوس) اثرات مثبت بر عادات خواب دارد.
کاهش التهاب
پیشنهاد شده اســت که روغن های معطر ممکن اســت در مبارزه با بیماریهای التهابی کمک کند برخی مطالعات در لوله آزمایش نشان می دهد که آنها اثرات ضد التهابی دارند.
یک مطالعه در موش نشان داد که خوردن ترکیبی از اسانس آویشن و پونه کوهی به بهبودی کولیت کمک کرد دو مطالعه در موش نشان داد روغن زیره سیاه و رزماری نتایج مشابه در بر دارد.
با این حال، مطالعات انسانی بسیار کمی اثرات این روغن در بیماری های التهابی را بررسی کرده اند اثربخشی و ایمنی آنان نامعلوم اســت.
آنتی بیوتیک و خواص ضد میکروبی
امروزه به علت افزایش باکتری های مقاوم به آنتی بیوتیک در جستجوی ترکیبات دیگری هستند که بتواند با عفونت های باکتریایی مبارزه کند.
با این حال، در حالی که نتایج مطالعات تست شده در لوله جالب هستند آنها تنها نظریه هستند که نیاز به اکتشاف بیشتر می باشد که ثابت کند اسانس خاص می تواند در درمان عفونتهای باکتریایی در انسان موثر باشد.
دیگر موارد سلامتی روغن های معطر
روغن های گیاهی بسیاری از کاربردهای خارج از آروماتراپی دارند.
بسیاری از مردم از آنها برای عطر خانه های خود و یا تازه کردن چیزهایی مانند لباس های خشکشویی شده استفاده می کنند.
آنها همچنین به عنوان یک عطر و بوی طبیعی در لوازم آرایشی خانگی و با کیفیت بالا از محصولات طبیعی استفاده می شود.
همچنین پیشنهاد شده اســت که روغن های معطر می تواند یک جایگزین مطمئن و سازگار با محیط زیست به عنوان وسایل دافع پشه ساخته شده، مانند DEET فراهم می کند.
برخی مطالعات نشان داده اند که برخی از روغن های مانند سنبل هندی، به طور موثر ممکن اســت سبب دفع انواع خاصی از پشه برای حدود 2 ساعت شود زمان حفاظت ممکن اســت به 3 ساعت افزایش یافته باشد تا زمانی که آن در ترکیب با وانیلین استفاده می شود.
با وجود این، هیچ روغنی همانند DEET در جلوگیری از گزش همه گونه پشه برای مدت زمان طولانی موثر نبوده اســت.
خواص روغن های معطر نشان می دهد که برخی از آنها را می توانند برای گسترش عمر مفید در غذاهای صنعتی مورد استفاده قرار داد.
چگونه روغن های معطر را درست انتخاب کنیم؟
بسیاری از شرکت ها ادعا می کنند که روغن آنها "خالص" یا دارای درجه پزشکی هستند با این حال، این شرایط به صورت جهانی تعریف نشده اســت.
این یک صنعت غیر قابل تنظیم اســت و کیفیت و ترکیب اسانس می توانید تا حد زیادی متفاوت اســت.
راهنمایی زیر را به منظور انتخاب تنها روغن با کیفیت بالا در نظر داشته باشید.
خلوص : یک روغن که حاوی تنها ترکیبات گیاهی معطر، بدون مواد افزودنی و یا روغن های مصنوعی باشد را پیدا کنید روغن خالص معمولاً نام گیاهی (مانند اسطوخودوس)، به جای عباراتی مانند "روغن معطر اسطوخودوس" دارد
اعتبار: یک برند با شهرت را برای تولید محصولات با کیفیت بالا بخرید.
ایمنی و عوارض جانبی روغن های معطر
گیاهان و محصولات گیاهی حاوی بسیاری از ترکیبات فعال زیستی هستند که ممکن اســت در برخی از موارد برای سلامت شما مضر باشد روغنهای معطر متفاوت نیستند.
با این حال، استنشاق یا ترکیب با یک روغن پایه هنگامی که بر روی پوست استفاده می شود اغلب این روغن های معطر ایمن در نظر گرفته می شود.
با این وجود، آنها ممکن اســت سبب برخی از عوارض جانبی شوند که عبارتند از:
جوش.
حملات آسم.
سردرد.
عکس العمل های آلرژیتیک.
در حالی که شایعترین اثر جانبی راش اســت روغن های معطر می تواند سبب واکنش های جدی تر شود و آنها با یک مورد مرگ در ارتباط بوده اند.
روغن هایی که اغلب با عوارض جانبی همراه بوده اســت شامل ( اسطوخدوس، نعناع، درخت چای و یلانگ یلانگ) می باشد.
روغن سرشار از فنل، از جمله دارچین، می تواند باعث سوزش پوست شود و نباید بر روی پوست بدون اینکه اول با یک روغن پایه ترکیب شود استفاده شوند.
خوردن روغن های معطر معمولاً توصیه نمی شود آنها به طور بالقوه می توانند مضر و در برخی دوزها کشنده باشد.
مطالعات بسیار کمی از ایمنی این روغن ها برای زنان باردار و یا شیرده وجود دارد که معمولاً توصیه می شود از مصرف آنها برای زنان باردار و یا شیرده اجتناب شود.
به گزارش جام جم کلیک ، هارددیسک های اکسترنال به دو دسته رومیزی و قابل حمل تقسیم می شوند. نخستین تفاوت این دو دسته در این اســت که هاردهای رومیزی برق مورد نیاز خود را از آداپتور متصل به برق شهری و هاردهای قابل حمل برق موردنیازشان از پورت یو اس بی رایانه یا دستگاهی که به آن متصل می شوند تامین می کنند. دومین تفاوت نیز سهولت در حمل و نقل از لحاظ اندازه و وزن دستگاه را شامل می شود.
نوع اتصال هارد دیسک به دستگاه میزبان نیز یکی از عناصر مهم در انتخاب این وسیله کاربردی به شمار می رود که طیف وسیعی را در بر می گیرد. از جمله این پورت ها می توان به یو اس بی ، فایروایر ، تاندربولت ، ای ساتا و اترنت(شبکه کابلی) اشاره کرد.
ارتباط وایرلس هم یکی از گزینه های اتصال به شمار می رود گرچه هاردهایی که به این فناوری تجهیز شده اند گران قیمت و کم طرفدار هستند.
سرعت انتقال اطلاعات نیز یکی از پارامترهای انتخاب هارددیسک اکسترنال به شمار می رود که با نوع اتصال رابطه مستقیم دارد. نسل جدید یو اس بی (یو اس بی 3) با نرخ انتقال 5 گیگابایت بر ثانیه در حدود 10 برابر نسل قبلی سرعت دارد.
تاندربولت 3 نیز باسرعت 40 گیگابایت بر ثانیه نیز یکی از پرسرعت ترین راه های انتقال اطلاعات به شمار می آید اگرچه معدودی از دستگاه ها به این جادوی سرعت گران قیمت تجهیز شده اند.
پس از سرعت نوبت به استاندارد ایمنی می رسد که برخی از این استاندارد ها در رده فناوری های نظامی محسوب می شوند. ایمنی در برابر عوامل فیزیکی یک مساله مهم محسوب می شود چرا که هارد دیسک ها در دسته وسایل الکترومکانیکی بسیار حساس قرار می گیرند و با کمترین خرابی با هزینه های تعمیر و بازیابی اطلاعات سر به فلک کشیده مواجه خواهید شد. مقاومت در برابر آب ، گرد و غبار ، ضربه ، شوک ، لغزش و خش بدنه همانگونه که به ایمنی دستگاه می افزاید ، قیمت را نجومی می کند! البته برخی از این موارد توسط یک قاب محافظ لاستیکی سیلیکونی فراهم می شود اما مقاومت در برابر شوک بوسیله تجهیزات به کار رفته در سخت افزار هارد فراهم می شود.
امنیت اطلاعات هم به وسیله نرم افزارهای رمز گذاری با الگوریتم های پیچیده تامین می شود اما مراقب باشید که اگر پسورد هارد اکسترنال را از یاد ببرید با اطلاعاتتان خداحافظی کنید!
هارد های اکسترنال در ظرفیت های 500 گیگابایت تا 10 ترابایت در بازار موجود هستند که نمونه های قابل حمل معمولا از 500 گیگابایت شروع و به 4 ترابایت ظرفیت ختم می شوند.
معمولا در بازار ایران ، برندهای معتبر دستگاه های ذخیره ساز اطلاعات به آسانی یافت می شوند اما برندهای سونی ، وسترن دیجیتال ، لسی و سیلیکون پاور کمترین آمار خرابی و بیشترین آمار رضایت مشتریان را با خود به همراه دارند.
سخن آخر اینکه با توجه به نیاز خود اقدام به خرید کنید. طبیعی اســت که هر شخصی دوست دارد تمامی امکانات را داشته باشد اما در اقتصاد با عاملی یه نام کمیابی روبرو هستیم که هزینه اضافه برای قابلیت هایی که به کار نمی آیند را توجیه پذیر نمی داند.
سید معین قاسمی – جام جم کلیک