وقتی کودک بیدار میشود و بیقرار اســت و گریه و جیغ و داد میکند مهم اســت که برخورد مادر با آرامش باشد. به این ترتیب او کمکم تجربه میکند که بیقراریاش منطقی نیست و احساس امنیت خواهد کرد.
جو فراست راهحل ارائه میدهد
زمان تعیین کنید
با تعیین و رعایت زمان مشخصی برای خواب، کودک یاد میگیرد، خوابیدن قانون و روال مشخصی دارد که به هیچوجه قابل تغییر نیست. هدف از تعیین زمان خواب فقط خوابیدن در زمان معینی نیست بلکه کودک باید از فضای عمومی خانه به فضای شخصی خود برود تا فراغتی برای بچههای بزرگتر و از همه مهمتر پدر و مادر فراهم آید
کودکتان را شریک کنید
تا حد امکان بچه را در کارهای مربوط به خواب مشارکت دهید. برای مثال در آماده کردن رختخواب از او کمک بگیرید و پس از کمک کردن کودک، بلافاصله او را تشویق کنید.
قصه یادتان نرود
زمان خواب برای کودک قصه بگویید. انتخاب قصه را بر عهده خود او بگذارید حتی اگر هر شب همان داستان شب قبل را درخواست کرد، باز هم آن را برایش تعریف کنید. اگر قصه خاصی را مدنظر ندارد 2 یا حداکثر 3 قصه به او پیشنهاد کنید تا از بین آنها یکی را انتخاب کند. گهگاه هم او را درگیر ماجرای داستان کرده و بگویید«میتونی بگی اون خرگوش الان چیکار میکنه؟»
هماهنگ باشید
اگر گاهی اوقات همسرتان کودک را میخواباند، بهتر اســت هر دو روال یکسان و هماهنگی را در مورد خواباندن او در پیش بگیرید و درمورد شیوه خودتان به همسرتان اطلاع بدهید.
تنظیم خواب واجب اســت!
خواب منظم بعد از تنفس یکی از مهمترین مسائل زیستی به شمار میآید. حتما باید گفت انسان نسبت به نبود آب و غذا مقاومتر از خواب اســت.در مورد خواب کودکان باید از دوران بارداری به این مسئله توجه شود. برای برخی مادران باردار تغییر ساعت بیولوژیک خواب اتفاق میافتد بنابراین کودک با این عادت مادر به دنیا میآید. اما میتوان این عادت را تا حد زیادی تعدیل کرد؛ فقط والدین نباید در این زمینه عجله کنند و این کار را به تدریج انجام دهند تا کودکان هم همکاری کنند.
چرا بچهها بد میخوابند؟
کودک که متولد میشود چند مشکل پیش میآید که یکی از آنها علاقه اطرافیان به در آغوش گرفتن اوست و همین وابستگی عادتهایی را برای کودک ایجاد میکند که در روند خواب اشکال به وجود میآورد.
مراقبتهای افراطی والدین و اصرارشان به اینکه کودک در رختخواب خود و در شرایط خاصی بخوابد میتواند کودک را نسبت به موضوع خاصی شرطی کند و او نتواند در هر محیط و شرایطی که لازم اســت بخوابد.
کودکانی که وابستهاند و اضطراب جدایی دارند، هم موقع خواب و هم موقع بیدار شدن مشکل دارند. عدهای از کودکان وقتی بیدار میشوند تا بخواهند زمان و مکانشان را تشخیص دهند کمی طول میکشد بنابراین اضطراب یا میزان آرامش کودک هم مهم اســت. کودکانی که وابستگی ایمن به مادر دارند ترس از دست دادن مادر را ندارند و راحتتر میخوابند.
این نکتهها را درنظر داشته باشید
خواب و غذا خوردن باید برای کودک یک عملکرد مثبت داشته باشد و او خودش خوابیدن را دوست داشته باشد. مسئولیت اینکه این تجربه تبدیل به یک تجربه مثبت در زندگی او شود با والدین اســت. والدین باید 10 دقیقه قبل از خواب در کنار کودک باشند، او را مورد نوازش و گفتوگو قرار دهند و با قصه او را دعوت به خواب کنند تا موضوع خواب تبدیل به یک تجربه مثبت شود.
وقتی کودک بزرگتر شد و بعد از یک سال و نیمگی، کمکم او را عادت دهید که در رختخواب خودش بخوابد. اگر به نظر میرسد والدین در این مورد توانایی لازم را ندارند بهتر اســت آموزش ببینند زیرا خواب مسئله مهمی اســت.
وقتی کودک بیدار میشود و بیقرار اســت و گریه و جیغ و داد میکند مهم اســت که برخورد مادر با آرامش باشد. به این ترتیب او کمکم تجربه میکند که بیقراریاش منطقی نیست و احساس امنیت خواهد کرد.
به او یاد دهید که او میخوابد ولی شما بیدارید و همه نباید در ساعت مشخصی به خواب بروند. او را به این موضوع عادت دهید.
مادر با همه حس مادریاش گاهی خسته میشود و نیاز به تجدید قوای مادری دارد بنابراین زود خواباندن کودک به او فرصت استراحت میدهد و کمک میکند زمانی را برای خودش داشته باشد.
خواب را این گونه تنظیم کنید
بچههایی که ساعت خوابشان با سنشان متناسب نیست اگر دیر خواب باشند بچههای بدخلقی میشوند و کابوسشان بیشتر اســت. بچههای زیر 5 سال باید ساعت 9 تا 9 و نیم شب به رختخواب بروند.
خواب روز را کم کنید و هر روز یک ساعت زودتر او را از خواب بیدار کنید. اگر دیدید کلا کودک مقاوم به خواب اســت بعدازظهر هم او را نخوابانید، اگر هم خوابید قبل از ساعت 4 باشد. کودکی که 9 میخوابد و 7 یا 8 صبح بیدار میشود تغذیه مناسبتری هم خواهد داشت. تنظیم ساده خواب در رشد جسمانی و هوش، خلقو خو و تربیتپذیری او اثر مثبت دارد. پس از 3 روز تا یک هفته میتوانید خواب کودک را تنظیم کنید.
روزهای اول ممکن اســت بدخلق باشد اما با تنظیم خواب این امر بهبود مییابد. اگر این اتفاق نیفتاد مسئله دیگری وجود دارد که باید به پزشک مراجعه شود.
پارس ناز
وب سایتhowcanu: چگونه کمک های امدادی را فرا بگیریم؟ آیا تا به حال در شرایطی قرار گرفته اید که کسی نیاز به کمک شما داشته تا شاید حتی جان وی را نجات دهیدیا اصلا شرایطی که قصد کمک به شخصی مصدوم را داشته باشید؟ قطعا برای همه موقعیت هایی پیش می آید که یک فرد آسیب دیده را میبینیم که به کمک نیاز دارد ولی ما با وجود علاقه به کمک کردن، نحوه کمک کردن به او را نمیدانیم.
شما باید کمک ها و امداد های اولیه را فرا بگیرید تا بتوانید در شرایط نیاز به دوستان، خانواده، و م نوعان خود کمک کنید. امروز به شما آموزش این کمک های اولیه به هنگام مواجهه با فرد مصدوم داده می شود. با ما همراه باشید.
قسمت اول: کمک های فوری
۱- کمک بخواهید.
به اورژانس زنگ بزنید یا از شخص دیگر برای بردن فرد کمک بگیرید. این کار را به سرعت انجام دهید که کلید زنده ماندن شخص در این کار اسـت. اگر شخص دارای سرفه های خونی اسـت یا خون از گوشها، چشم ها و بینی یا دهان بیرون می زند، بدانید که خونریزی داخلی اتفاق افتاده و به اورژانس بگویید.
۲- از نبود خطر دیگر اطمینان حاصل فرمایید.
اگر مجبور به تکان دادن شخص نیستید، این کار را نکنید. اگر مجبور به حرکت دادن او به خاطر خطر های دیگر هستید، فرد را به مکانی امن ببرید.
۳- اگر ممکن اسـت دست هایتان را بشویید.
اگر این امکان را دارید که دست هایتان را بشویید، حتما این کار را انجام بدهید و همچنین سعی کنید از دستکش استفاده کنید. چون باعث می شود که درصورت وجود بیماری در خون شخص، شما بیمار نشوید و همچنین در صورت وجود بیماری در بدن شما، شخص آسیب دیده بیمار نمنی شود.
۴- روی زخم را تمیز کنید.
از روی زخم کثیفی و آلودگی وجود دارد. اما سعی نکنید مواد بزرگ را بردارید زیرا ممکن اسـت باعث افزایش خونریزی شود.
۵- فشار بیاورید.
یک دستمال تمیز و استریل یا بانداژ و یا گازپانسمان را روی زخم قرار دهید و با دستانتان کمی روی دستمال فشار بیاورید. اگر زخم مربوط به چشم اسـت، فشار نیاورید. بانداژ را بر ندارید چون باعث خونریزی می شود.
۶- بانداژ را محکم کنید.
شما می توانید با بستن پارچه به دور بانداژ و یا استفاده از چسب می توانید باعث سفت شدن بانداژ و تکان نخوردن آن شوید.
۷- زخم را بالا بیاورید.
قسمت دوم: متوقف کردن خونریزی های بیشتر
۱- اگر خونریزی متوقف نشد، به نقطه فشار، فشار بیاورید.
اگر محل خونریزی نزدیک پا اسـت، قسمت کشاله ران را فشار دهید.
اگر محل خونریزی نزدیک بازو اسـت، بازوی بالایی را فشار دهید.
۲- اگر زخم اجازه می دهد، به فرد کمک کنید بخوابد.
روی فرد را با یک پتو بپوشانید. استراحت فرد آسیب دیده باعث بهتر شدن حال او میشود.
۳- اگر لازم اسـت، از پارچه های بیشتر استفاده کنید.
هیچ وقت پارچه روی زخم را برندارید، حتی اگر پر از خون شده باشد. چون که منجر به خونریزی بیشتر می شود. می توانید یک لایه پارچه یا بانداژ به آن اضافه کنید.
۴- از شریان بند استفاده کنید.
اگز خونریزی متوقف نشد، شما می توانید از شریان بند استفاده کنید. به دلیل این که بستن نادرست شریان بند خطرهای بسیاری دارد، شما حتما باید آموزش دیده باشید و یا از یک فرد آموزش دیده کمک بگیرید. هنگامی که بهیار و یا کمک های دیگر آمدند به آن ها بگویید که چه مدت اسـت که فرد از شریان بند استفاده می کند.
۵- آرام باشید.
قرارگیری در موقعیتی که یک فرد در حال خونریزی اسـت، می تواند شوکه کننده و پر استرس باشد. هنگامی که منتظر آمدن بهیار هستید آرامش خود را حفظ کنید و با فرد آسیب دیده صحبت کنید و به او آرامش دهید.
۶- به فرد آسیب دیده توجهات پزشکی لازم داشته باشید.
اگر منتظر آمدن آمبولانس هستید، کنار فرد آسیب دیده بمانید. روی زخم را فشار دهید. اگر خونریزی بند نیامد، سریع فرد را به اورژانس تحویل دهید. به یاد داشته باشید که اگر مجبورید که فرد را حرکت بدهید سعی کنید قسمت زخم شده کمترین حرکت را داشته باشد. اگر ممکن اسـت صبر کنید تا خونریزی بند بیاید و بعد او را حرکت دهید. بانداژ را قبل از رسیدن اورژانس حرکت ندهید. برداشتن آن ها باعث برگشتن خونریزی می شود. اگر شخصی از دارو استفاده می کند و یا به چیزی حساسیت دارد، قرص هایش را به او بدهید و یا برایش تهیه کنید.
امروز تصمیم داریم شما را با مراحل ساخت یک سبد گل شکلاتی آشنا کنیم. این سبد هم می تواند برای تزئین میز غذا به کار برده شود و هم می تواند در میهمانی و جشن ها، میهمانان را شگفت زده کند. برای آشنایی با مراحل ساخت این سبد گل، با ما همراه باشید.
وسایل مورد نیاز:
شکلات
کاغذ کشی در رنگ های مختلف
سیخ چوبی یا ساقه های آماده گل
نایلون نازک یا سلیفون
سبد چوبی
برگ های آماده
نوار گاترین یا کاغذکشی سبز برای پوشاندن ساقه
مراحل ساخت:
ابتدا شکلاتی را که در نظر داریم داخل سلیفون می پیچیم. بهتر اسـت از شکلات هایی که کروی شکل هستند استفاده کنیم.
به سراغ کاغذ کشی می رویم و آن را بسته به اندازه ی شکلات، به شکل مستطیل برش می دهیم. شکلات ما قرار اسـت در مرکز گل قرار بگیرد.
به سراغ شکلات رفته و کاغذ کشی را دور آن می پیچیم و انتهای آن را به وسیله ی نخ، محکم می کنیم.
حال با قیچی گلبرگهای گل را شکل می دهیم و با انگشتان دست، به گلبرگها حالت می دهیم.
سیخ چوبی را به آرامی داخل شکلات فرو می بریم.
با نوار گاترین، ساقه را نوارپیچی کرده و در جای مناسب، برگ های آماده را نیز قرار می دهیم. گل های شکلاتی ما آماده اسـت آنها را با سلیقه ی خود داخل سبد گل، قرار می دهیم.
تهیه و تنظیم: تابناک باتو
منبع: icreativeideas
خبرآنلاین، این افراد حاضرند هزاران دلار پرداخت کنند تا سختافزار مناسبی را روی میز خود داشته باشند.
به همین منظور در این مقاله سعی کردهایم بهترینهای سختافزار بر مبنای یک هیولای ده هستهای را به شما معرفی کنیم تا با جمعکردن هرکدام از قطعات و نصب آنها، بتوانید لحظات بدون لَگ و سرشار از هیجان را تجربه کنید.
سی پی یو
سی پی یوی انتخابی Core i7-6950X Extreme Edition اســت که به قیمت 1700 دلار میتوانید تهیه کنید.
در حالت توربو 3.5 گیگاهرتز سرعت به شما میدهد و 25 مگ کش برای آن تعریفشده اســت. همچنین سی پی یوی مذکور از DDR4-2400 پشتیبانی میکند.
مادربُرد
سی پی یوی 6950 نیاز به مادربُردی با پشتیبانی برادول E دارد و آنچه بهترین انتخاب به شمار میرود، ماردبُرد ASRock X99E-ITX/ac اســت که 290 دلار در بازار به فروش میرسد. کامپکت، خوشساخت، مینی آی تی ایکس، اسلات PCI-e 3.0 x16، خروجی 7.1 HD، شش پورت SATAA3 و رنج کاملی از یو اس بی 3.1 و 2 از مشخصات فنی این مادربُرد اســت.
کارت گرافیک
کارت گرافیک جی تی ایکس 1080 خیلی سریع نیست. اما کارت گرافیک Asus ROG Strix GeForce GTX 1080 قدرت برتر بافریم بر ثانیه بیشتری دارد و البته به قیمت 620 دلار ارزانتر از جی تی ایکس 1080 اســت.
حافظه
برای این سیستم، حافظه 2 ترابایتی سامسونگ به نام 2TB Samsung 850 Pro به قیمت 990 دلار در نظر گرفتهایم که اولین حافظه اس اس دی از نوع 3D V-NAND با سرعت 550 مگابیت بر ثانیه رایت و سرعت 520 مگابیت بر ثانیه سرعت خوانش دیتا محسوب میشود.
رم / حافظه موقت:
دو اسلات رم در این مادربُرد وجود داردکه برای آن دو رم 16 گیگی از نوع Kingston HyperX Fury 32GB (2 x 16GB) DDR4 2400 در نظر گرفتهایم که قیمت آن 125 دلار اســت.
درایو اپتیک
دیویدی در نظر گرفتهشده LG Electronics 14x SATA Blu-ray به قیمت 52 دلار که پشتیبانی از 128 گیگی چهار لایهای دیتا را دارد.
منبع تغذیه
پاور سوپلای در نظرگرفته شده برای این سیستم Corsair RMx RM850X 850W 80 Plus Gold اســت تا بتواند نیازهای بقیه سختافزار سیستمتان را با حداقل کابل به خوبی هندل کند. قیمت این منبع تغذیه 120 دلار اســت.
کیس
کیس سلیقهای اســت اما میتوانید روی محصول Corsair Graphite Series 380T به قیمت 130 دلار فکر کنید.
در مجموع این پیسی 14 میلیون تومان برایتان آب میخورد اما رویای بازی کردن را به چشم خواهید دید!
محققانی که این پژوهش را انجام میدادند یک گروه حدودا ۵۰۰،۰۰۰ نفری از بزرگسالان چینی را از ۲۰۰۴ و ۲۰۰۸ تحلیل کردهاند و سپس تا ۷ سال بعد یعنی ۲۰۱۵ تحلیل خود را پیگیری کردند. البته بسیاری عوامل، نظیر مصرف الکل، فعالیت بدنی، مصرف میوهها، و سبزیجات تازه در نظر گرفته شدند، اما نتیجهی کلی این بود افرادی که غذاهای تند میخورند با کاهش خطر مرگ روبهرو هستند.
در متن رسمی این پژوهش آمده اسـت، "در این مطالعهی آیندهنگر بزرگ، مصرف همیشگی غذاهای تند رابطهی معکوسی با مجموع و بعضی از علتهای خاص مرگ – مستقل از سایر عوامل ریسک مرگ- داشت.” به عبارت دیگر، در مجموع غذاهای تند روی زندگی بهتر این افراد تاثیر زیادی داشت. به طور خاص نیز، "در مقایسه با شرکتکنندگان(آزمونشوندگان) که کمتر از یک بار در هفته خوراکیهای تند میخوردند، افرادی که بیش از شش یا هفت بار در هفته غذاهای تند مصرف میکردند کاهش نسبی ۱۴ درصدی خطر مرگ و میر را نشان دادند.
این پژوهش میافزاید، فلفل قرمز تازه منبع غنی مواد فعالکنندهی زیستی شامل کپسایسین، ویتامین C ، و دیگر مواد مغذی مانند ویتامین A ،K، و ۶ B، و پتاسیم اسـت.
اکنون ما میدانیم خوراکیهای تند باعث افزایش سوخت و ساز بدن میشوند و میتوانند در کاهش وزن به ما کمککنند. بنابراین این خبر یک ولع بیشتری برای مصرف خوراکیهای سالم تند نظیر سالاد سیبزمینی تند و مرغ تند به ما میدهد
یکی از مهم ترین و سازنده ترین ابعاد رشدی هر فردی، رشد زبان، یعنی نحوه سخن گفتن است. والدین با نوع آموزشی که در این زمینه به کودکانشان می دهند می توانند آن ها را افراد خوش زبان و یا بد زبان پرورش بدهند.
هر انسانی از قبل از تولد (دوران بارداری) تا لحظه مرگ در ابعاد مختلفی
رشد می کند. رشد جسمانی، عقلی، اخلاقی، عاطفی و زبانی. تمام ابعاد رشدی
برای زندگی هر فردی لازم می باشد. اما از بین آنها رشد زبانی و یا گویایی
می تواند مهم ترین و سازنده ترین بعد باشد. زیرا زبان یکی از بهترین راه
های برقراری ارتباط با محیط اطراف هر فردی است.
غان و غون
بهتر است والدین از دوران بارداری با فرزندشان صحبت کنند و بعد از تولد نیز این کار را ادامه بدهند و به دفعات متعدد برایش شعر و قصه بخوانند و با او صحبت کنند تا کودکشان از دامنه لغات بالایی برخوردار شود
کودکان از
لحظه تولد کم کم به شنیدن صداهای محیطی واکنش نشان می دهند. از شنیدن هر
صدایی لذت می برند. بعد از گذشت چند ماهی از تولد، کودک به دلیل
الگوپذیر بودن سعی به تکرار صداهایی که می شنود، می کند. پدر و مادر باید
به این نکته توجه داشته باشند که هر صدا و هر کلمه ای را که کودکان مداوم
بشنوند، قطعا یک روزی آنها را به کار می برند. اگر والدین در خانه با
یکدیگر با لحن آرام و ملایم و با استفاده از کلمات مناسب با یکدیگر صحبت
کنند می توانند بر روی رشد صحیح و مناسب گویایی فرزندشان تاثیر مثبتی را
بگذارند.
سه سالگی سن تکمیل رشد گویایی
اگر محیط خانه یک کودک محیط مناسبی باشد، یعنی والدین با فرزندشان زیاد صحبت کنند، برایش شعر و قصه بخوانند، به صداهای مثبتی که از خود در می آورند واکنش مثبت نشان دهند و کودکشان را ترغیب به حرف زدن نمایند، در این صورت کودک آنها می تواند تا پایان سن 3 سالگی، از دامنه لغات بالایی برخوردار باشد و به راحتی می تواند حرف بزند. اما اگر محیط گفتاری کودک مناسب نباشد ممکن است یکی از دلایلی باشد که رشد زبانی آن ها را به تاخیر بیاندازد.
در دوران بارداری و شیر دهی با فرزندت حرف بزن
یکی از راهکارهایی که می تواند به رشد زبانی فرزندان کمک کند این است که
با آنها زیاد صحبت شود. هم در دوران بارداری و هم در زمان شیر دهی با
فرزندتان صحبت کنید و هنگامی که او سعی کرد از دهان خود صدایی را مشابه
صدهای شما بیرون آورد، او را تشویق کنید تا او متوجه کار مثبتش بشود و تلاش
خود را برای تکرار آن رفتار انجام بدهد.
شنیدن کلمات منفی ممنوع
اگر والدین در خانه با یکدیگر با لحن آرام و ملایم و با استفاده از کلمات مناسب با یکدیگر صحبت کنند می توانند بر روی رشد صحیح و مناسب گویایی فرزندشان تاثیر مثبتی را بگذارند
در برخی موارد در فیلم ها و کارتن هایی که کودکان می بینند، کلمات مناسبی گفته نمی شود و یا با لحن مناسبی صحبت نمی شود. به دلیل اینکه کودکان مشاهده گرهای توانا و الگوپذیرهای قابلی هستند، به راحتی می توانند آن حرف ها یا کلمات نامناسب را یاد بگیرند و تکرار کنند. سعی کنید قبل از دیدن هر فیلم و کارتنی توسط فرزندتان، ابتدا خودتان آن را مشاهده کنید و زمانی که متوجه شدید مشکل گفتاری در آن ها وجود ندارد، برای فرزندتان هم بگذارید.
حتی اگر با بستگان و یا
آشنایانی رفت و آمد می کنید که لحن و کلمات مناسبی را در گفتارش به کار نمی
برند، بهتر است تا زمانی که کودک تان کاملا حرف زدن را یاد نگرفته است،
رفت و آمد خود را با او کمتر کنید. زیرا دیدن و شنیدن جملات جدید و متفاوت
برای کودکان جذابیت دارد و ممکن است که آن ها را یاد بگیرد و به کار ببرد.
تشویق به جای تنبیه ممنوع
یکی دیگر از راهکارهای آموزش تشخیص حرف های خوب از بد به فرزندان، این است
که پدری و مادر با یکدیگر صحبت کنند و همچنین به بقیه افراد فامیل مثل
خاله ها و عمه ها، پدربزرگ ها و مادربزرگ ها، و همچنین فرزندان بزرگتر
بگویند که اگر کودک شان در کنار آنها حرف زشت و ناپسندی را زد به او واکنش
مثبت نشان ندهند و به او نخندند. زیرا اگر به حرف های زشت کودکان واکنش
نشان داده بشود، کودک ممکن است فکر کند که حرفی را که زده خوب و مثبت بوده و
سعی می کند که دوباره آن را تکرار کند. ولی اگر در برابر کلمات نا پسند
خود هیچ گونه واکنشی چه مثبت و چه منفی را نبیند دیگر آن را تکرار نمی کند.
پایه گذاری ارزش ها
به صورت کلی وظیفه والدین و مربیان مهدهای کودک این است که تا قبل از 7 سالگی به پایه گذاری ارزش ها در ابعاد مختلف در کودکان بپردازند. اگر تا قبل از این سن در ابعاد مختلف فرهنگی، مذهبی و اجتماعی بتوانیم خوبی ها و بدی و به صورت کلی ارزش ها را به کودکان از طریق غیر مستقیم یعنی بازی کردن، قصه خواندن، شعر خواندن و فیلم دیدن، آموزش بدهیم بعد از ورود به مدرسه و با فرا رسیدن 7 سالگی کودکان کم کم می توانند طبق آموزشی که دیده اند خوبی ها را از بدی ها تشخیص بدهند.
منبع: تبیان
وبسایت شنبه - الناز بدیعی: شاید بتوان این اصل را از ویژگیهای منحصربهفرد عصر جدید دانست که شرکتها و بنگاههای صنعتی، اقتصادی و تجاری کوچک و نوپا با رشد بهتآور خود، بهعنوان رقیب جدی شرکتهای بزرگ و باسابقه به میدان میآیند و حتی در این رقابت سخت و پرتنش پیروز میشوند.
نگاهی به فهرست برندهای برتر جهانی در حال حاضر و مقایسه آن با فهرست چند دهه گذشته بهخوبی گواه این واقعیت اســت که قدمت و سابقه همیشه در دنیای برندها حرف اول و آخر را نمیزند. شرکت کامپیوتری «دل» هم یکی از مثالها و الگوهای همین اصل اســت.
شرکتی که تنها دو دهه پیش با همت و خلاقیت جوانی ۱۹ساله و گریزان از درس پزشکی و دانشگاه، تنها با سرمایهای هزار دلاری شکل گرفت و بهسرعت با ابداع روش فروش مستقیم اینترنتی کامپیوترها و سیستمهایش٬ به شرکتی چند میلیارد دلاری با بیش از ۶۰ هزار کارمند در ۱۵۰ کشور جهان تبدیل شد.
مایکل دل نوجوان در ۱۵سالگی یکی از اولین کامپیوترهای اپل را خرید. نه برای استفاده عادی، که میخواست ببیند داخل آن چیست و چطور سرهم شده اســت. او در مدرسه سرویسی برای تحویل روزنامه درست کرد، مردم را آبونه میکرد و به آنها روزنامه تحویل میداد.
از همین طریق ظرف یک سال، ۱۸ هزار دلار عایدش شد. با این پول برای خودش هم یک کامپیوتر جدید خرید هم یک ماشین بیامو. طولی نکشید که کسبوکار بزرگتری راه انداخت. او کامپیوترهایی را که در انبار فروشگاهها مانده بود و کسی سراغشان نمیرفت، به قیمت مناسب میخرید و در همان روزهایی که پدرومادرش او را به دانشکده پزشکی روانه کرده بودند، در خوابگاه رم و هارد کامپیوترها را ارتقا میداد و نهایتا ۱۰ تا ۱۵ درصد ارزانتر از قیمت مغازهها میفروخت. همین ایده بود که برند دل را بر پایه یک مفهوم ساده شکل داد: «فروش مستقیم سیستمهای کامپیوتری به مصرفکننده.»
شرکت دل در سال ۱۹۸۴ با سرمایه هزار دلاری ثبت شد. گروه تولید تنها سه نفر بودند که با آچار در کنار میزهای کوچک میایستادند و بهسازی دستگاهها را انجام میدادند. یک سال بعد، شرکت اولین سیستم کامپیوتری را با طراحی خود به بازار عرضه کرد.
ریزپردازندهای با سرعت ۸ مگاهرتز. محصول کوچکی که دو سال پس از آن، توسعه بینالمللی این برند تازهکار را در انگلیس و بعد در چین، فرانسه، ژاپن، کانادا و دیگر کشورها رقم زد.
چه ارزشهایی دل را سر پا نگه داشتهاند؟
دل در سال ۱۹۸۴ با یک چشمانداز ساده برندش را پایهگذاری کرده بود، اینکه «مطابق سفارش مشتری مستقیما آنطور که او میخواهد و آنچه او میخواهد را بفروشد.» حالا با گذشت ۲۰ سال پس از این شعار تاثیر ادعای شرکت دل در رگهای برندش کاملا روشن اســت.
بیانیه ماموریت شرکت میگوید: «میخواهیم موفقترین شرکت رایانهای در جهان در ارائه بهترین تجربهها به مشتریان باشیم.» یکی از ویژگیهای انحصاری شرکت دل، که در چشمانداز و ایده اولیه تاسیس شرکت نیز وجود داشته، اصل «بیواسطگی» اســت.
سیستم فروش بیواسطه یعنی نداشتن هزینه انبارداری و حذف توزیع و پخش توسط واسطهها و تمامی دلالهای فناوری. این اصل آنچنان با چشمانداز و ماموریت برند دل پیوند خورده که امروز گردش موجودی کل انبار شرکت چهار روز اســت. الگوی بیواسطگی که حالا بهعنوان نماد کسبوکار دل از آن یاد میشود، به معنای حذف گامهای غیرضروری در روند تولید و فروش اســت.
مایکل دل این الگو را حتی در ساختار سازمانی شرکتش هم پیاده کرده و معتقد اســت معاونان مدیرعامل یا مدیران بخشها نباید تنها با همتایان خود در تماس باشند، بلکه هر مدیر بهمثابه فروشنده ایدههای دل به دنیاست.
ارزش دیگری که در ظاهر همه برندهای بزرگ و موفق داعیه آن را دارند و شرکت دل عملا به آن پایبند اســت، ارتباط مستمر با مشتری اســت. کارکنان دل هرروز مستقیم و بیواسطه با میلیونها مشتری تعامل دارند. بهتعبیر مایکل دل، هیچ شرکت دیگری نمیتواند این ادعا را داشته باشد که مثل دل به مشتری گوش میدهد و نوآوری و فناوریهای مربوط به آن را موثر و کارا ارائه میکند.
علاوه بر هزاران تماس تلفنی روزانه در سال ۲۰۱۰، بیش از یک و نیم میلیارد ملاقات مجازی از طریق اینترنت با وبسایت شرکت برقرار شده اســت. مایکل دل در این باره میگوید: «بسیاری از چیزهایی که ما یاد میگیریم از مشتریانمان اســت که حقیقتا موضوع اصلی مدل کسبوکار مستقیم هستند.»
در شرکت دل، نوآوری مبتنی بر یک فلسفه ساده اســت: «گوش دادن به مشتری و رفع موثر نیازهای او.» در این رویکرد، فناوری متمرکز اســت بر نیازهای مشتری. فناوری دل برای مشتری انعطافپذیری و انرژی میآورد و به جای در پیش گرفتن راهکارهای عمومی، به دنبال رفع نیاز اختصاصی یکیک مخاطبان اســت. این برند معتقد اســت تنها آن نوع نوآوری قابلقبول اســت که به مشتری سود برساند.
تکلیف بچهها چه میشود؟ بچههایی که یک عمر آرزوی داشتنشان را داشتهاید و سالها مراقبتشان کردهاید تا به اینجا برسند و دوست داشتهاید جلوی چشم شما بزرگ شوند. حالا این گلهای کوچک در میانه توفانی که خودتان بهپا کردهاید گرفتار شدهاند و هر لحظه به سویی کشیده میشوند. قطعا شما و همسرتان، نگران بچهها هستید اما شاید ندانید که چگونه میتوانید میزان آسیبپذیری بچهها را در این اتفاق شوم به حداقل برسانید.
تأثیرات طلاق بر فرزندان
طلاق و مجموعه مشکلات قبل و بعد از آن یکسری اثرات نامناسب بر روح و روان فرزندان میگذارد که باید با شناخت دقیق آنها برای کاهششان برنامهریزی کرد. احساس ناامنی و هراس از آینده، ترس از ترکشدن، احساس طردشدگی، احساس گناه و مقصر بودن در اختلاف بین پدر و مادر، بلاتکلیفی، اندوه، اضطراب، تنهایی، خشم و افسردگی اثرات کلی طلاق بر فرزندان اسـت. به دلایل مختلف این نشانهها در پسرها بیش از دختران بروز میکند. اما این اثرات را میتوان در دورههای سنی مختلف فرزندان نیز تفکیک کرد. در هر دوره سنی، پارهای از مشکلات شدیدتر و محتملتر هستند که درزیر آنها را بررسی میکنیم.
2 تا 6 سالگی :
بچهها در این سنین بیشتر با خشم و افسردگی نسبت به طلاق والدین واکنش نشان میدهند. آنها همچنین افسرده و ناراحت بهنظر رسیده و زود به گریه میافتند و گاهی در رفتارهایشان زیاده خواهی و لجبازی به چشم میخورد.
بسیاری از دخترها در این سنین عصبی و تندخو میشوند اما عدهای دیگر رفتارهای بزرگسالانه در پیش میگیرند. این دسته از بچهها بیش از حد مراقب رفتارها و نظافت خود هستند و دیگر بچهها را مانند بزرگترها سرزنش و تنبیه میکنند و گاه آنها را پند و اندرز میدهند. پسرها ناآرام و خشن میشوند و رفتارهای شیطنتآمیز آنها بیشتر میشود. این کودکان بیشتر ترجیح میدهند تنها باشند و شوقی به بازی نشان نمیدهند و در محیطهای جمعی مثل مهدکودک، به جای بازی و همراهی با دیگران لجبازی میکنند و اخلال و بینظمی بهوجود میآورند.
7 تا 11سالگی:
بچههای 8 - 7 ساله معمولا پس از جدایی دچار افسردگی شدید میشوند. پسرها معمولا شدیدتر واکنش نشان میدهند و خیلی زود به گریه میافتند.
با بالاتر رفتن سن بچهها افسردگی و غم، جای خود را به خشونت و انتقامگیری میدهد. بچههای 9 تا 11ساله پس از جدایی واکنشهای خشمگینانه شدیدی از خود بروز میدهند و درگیریهایی در مدرسه با معلمین و اولیای مدرسه پیدا کرده و کارکرد آموزشیشان پایین میآید. پسرها از ملاقات با پدر استقبال نمیکنند و بهشدت در مدرسه دچار مشکل میشوند.
12تا 17سالگی (نوجوانی):
نوجوانان در این سنین به نسبت بچههای کوچکتر، سازش بیشتری با مسئله طلاق نشان میدهند. این ممکن اسـت بهدلیل حس استقلالطلبی و نداشتن ارتباط نزدیک با والدین در این سنین یا بهدلیل درک بیشتر آنها نسبت به مشکلات میان پدر و مادر باشد. آنها در این شرایط معمولا خود را از پدر و مادر دور نگه میدارند و تلاش میکنند برنامه و چارچوب زندگی مستقل و متفاوتی را دنبال کنند. پارهای از آنها در دوران ابتدای جدایی احساس فریبخوردگی کرده و واکنشهای خشمگینانهای از خود بروز میدهند و سعی میکنند تا حد ممکن از خانه و پدر و مادر دور باشند.
چطور فرزندان را از تصمیم طلاق با خبر کنیم؟
هرچند بچهها از اختلافات شما باخبرند اما احتمالا اعلام صریح این موضوع که شما قصد دارید از یکدیگر جداشوید یکی از سختترین کارهایی اسـت که در زندگیتان قرار اسـت انجام بدهید. احتمالا بچهها از شنیدن این موضوع شوکه خواهند شد و شما باید مراقبت و دقت زیادی در این مرحله از کار داشته باشید. این یکی از سختترین مراحل زندگی بچههاست. پس دقت داشته باشید تا در شرایط دشواری نباشند یا آمادگی لازم را برای شنیدن آن داشته باشند. زمان تغییر مدرسه یا مهدکودک، بیماری، عید نوروز، امتحانات مدرسه و یا زمانهایی از این دست به هیچ وجه زمان مناسبی برای شنیدن چنین خبری نیست.
اگر چند فرزند در خانه دارید بهتر اسـت این یک جلسه دسته جمعی باشد و همه فرزندان حضور داشته باشند. احتمالا بچهها پس از شنیدن این خبر مدتی سکوت خواهند کرد و پس از آن سؤالات زیادی از شما و همسرتان خواهند داشت. سعی کنید با آرامش به سؤالات آنها پاسخ دهید.
بچهها در هر سنی که باشند حق دارند بدانند والدینشان به چه دلیل نمیخواهند با هم زندگی کنند. البته با بچهها با زبان خودشان صحبت کنید. آنها باید 2 چیز را بدانند: آنچه اتفاق افتاده و اینکه چرا اتفاق افتاده.
مهمترین پیامی که باید به بچهها منتقل کنید این اسـت که «مامان و بابا قرار اسـت در خانههای جداگانه زندگی کنند».
مهم اسـت که فرزندانتان یکباره و ناگهانی در جریان حرفهای شما قرار نگیرند.
به بچهها اطمینان بدهید که هروقت بخواهند میتوانند با هردوی شما صحبت و سؤالاتشان را مطرح کنند.
مهمترین کاری که شما میتوانید در این لحظات برای آنها بکنید این اسـت که بدانند هر دوی شما آنها را دوست دارید و دوست خواهید داشت و برای برنامههای مربوط به آنها با هم همکاری خواهید کرد و هر وقت که بخواهند میتوانند هرکدام از شما را ببینند.
فهرستی از تصمیماتی که باید بگیرید
فهرست زیر به شما کمک میکند تا همچنان که به جدایی و مشکلاتتان فکر میکنید، بچهها و مسائل مربوط به آنها را هم درنظر داشته باشید.
قوانین و تدابیری که برای زندگیتان اندیشیدهاید، چه تأثیری بر دیدارهای شما با فرزندانتان و مراقبت از آنان خواهد داشت؟
بچهها باید به دیدن کدامیک از اعضای خانواده و بستگان بروند؟
آیا بچهها هر وقت بخواهند میتوانند به والدین خود دسترسی داشته باشند؟
چه موقع بچهها میتوانند با والد دیگر خود ملاقات کنند؟
آیا تدابیری که برای زندگیتان درنظر گرفتهاید ثابت و از پیش تعیین شده هستند یا به اقتضای زمان تغییر میکنند؟
تعهدات و محدودیتهای مالیتان کدامند؟
بچهها در زمان تعطیلات مدرسه چه خواهند کرد؟
برای برگزاری جشنها و اعیاد، مانند روزهای تولد و عید، چه تدابیری اندیشیدهاید؟
والدین تا چه اندازه نزدیک هم زندگی خواهند کرد؟
برای انجام دادن کارهای خانه چه روش مؤثری درنظر گرفتهاید؟
آیا بچهها میتوانند با دوستان و بستگان در ارتباط باشند؟
کدام یک از فعالیتهای خارج از مدرسه بچهها ادامه خواهد داشت و چهکسی بر آنها نظارت میکند؟
کدام یک از والدین قصد دارد در جلسات مدرسه حضور داشته باشد؟
بچهها چگونه میتوانند ارتباط خود را با والدی که با آنان زندگی نمیکند، حفظ کنند؟
بچهها چگونه میتوانند ارتباط خود را با سایر بستگانشان حفظ کنند؟
سؤالاتی که باید برای آنها آماده باشید
در این مرحله احتمالا بچهها سؤالات زیادی از شما خواهند داشت. ما سعی کردهایم تعدادی از مهمترین این سؤالات را برای شما فهرست کنیم. دقت کنید که بچهها در هر سنی که باشند شما باید با زبان خودشان و با صبر و شکیبایی به سؤالاتشان پاسخ دهید. البته شما ممکن اسـت پاسخ بعضی از سؤالات را ندانید یا نتوانید برای آنها توضیح دهید. این را صادقانه به آنها بگویید، احتمالا آنها درک خواهند کرد.
چه موقع میتوانم پدر/ مادر را ببینم؟
مادر، وقتی من در خانه هستم، آیا اجازه میدهید که شبها تا دیروقت بیدار بمانم، مثل زمانی که در خانه پدر هستم؟
نظر مادربزرگ در اینباره چیست؟
اگر من قول بدهم که تا آخر عمرم واقعا بچه خوبی باشم، با هم آشتی میکنید؟
پدر/ مادر چرا ما را ترک میکنید؟
آیا پول توجیبی من تغییر خواهد کرد؟
چرا شما بهخاطر اشتباهات و مشکلات خودتان میخواهید ما را عذاب بدهید؟
زمان تعطیلات آیا باز هم به مسافرت خواهیم رفت؟
وقتی قرار اسـت از هم جدا شوید، چطور میتوانید بگویید که ما را دوست دارید؟
آیا من میتوانم انتخاب کنم که با چهکسی زندگی کنم؟
چهکسی در انجام دادن تکالیف مدرسه به من کمک میکند؟
طلاق پیشنهاد کدامیک از شما بود؟
چهکسی مقصر اسـت؟
کارهایی که پس از گفتن خبر طلاق باید انجام دهید
در این شرایط اهمیت دانستن اینکه شما بچهها را دوست دارید دوچندان میشود. پس سعی کنید با انواع گفتار و رفتار این موضوع را به آنان نشان دهید. زمانی را برای تنها بودن با بچهها، بازی کردن یا گردش رفتن با آنها اختصاص دهید و بیشتر مراقب احساسات آنها باشید.
سعی کنید به بچهها تفهیم کنید که طلاق شما قطعی اسـت و امکانی برای بازگشت وجود ندارد. احتمال بازگشت به زندگی پدر و مادر در ذهن بچهها باعث احساس بلاتکلیفی و وضعیت احساسی نامناسبی میشود که شما با تفهیم قطعیت طلاقتان میتوانید از این احساس نامناسب جلوگیری کنید.
به خاطر داشته باشید که بههرحال شما از همسرتان جدا شدهاید و دیگر زندگی گذشته شما پایان یافته، اختلافات را کنار بگذارید و برای تربیت صحیح فرزندانتان با یکدیگر همکاری کنید. البته توجه داشته باشید که شما باید در برابر بچهها، رفتاری محترمانه اما جدی داشته باشید. رفتار صمیمانه شما با هم به امیدواری بیهوده بچهها به زندگی مجدد شما با هم میانجامد و آنها را دچار بلاتکلیفی میکند.
بار ذهنی طلاق شما بر دوش بچهها سنگینی میکند. برای اینکه این بار را از دوش بچهها بردارید، به آنها تأکید کنید که هیچ نقشی در طلاق شما نداشتهاند برای نرسیدن اوضاع به چنین وضعی هیچ کاری نمیتوانسته بکنند و طلاق تصمیمی اسـت که شما و همسرتان شخصا به آن رسیدهاید.
با معلمین و اولیای مدرسه یا مهدکودک در تماس باشید. اکثر آنها با درک گرفتاری شما، خوشحال خواهند شد تا ایدهها و نظرات خود را با شما در میان بگذارند. آنها همچنین میتوانند اطلاعات خوبی در مورد رشد کودک و مسائل و مشکلات او پس از طلاق در اختیار شما بگذارند.
در اسرع وقت هر دو خانه را مرتب و آراسته کنید و سعی کنید زندگی به روال عادی برگردد. بچهها در هر سنی که باشند به قوانین مشخص برای زندگی و تربیت احتیاج دارند. سعی کنید زندگی را به روال گذشته برگردانده و این قوانین را اجرا کنید.
به بچهها اجازه بدهید احساساتشان را بیان کنند و در برابر احساسات آنها نسبت به والد دیگر موضعگیری نکنید. به هیچ وجه از همسرتان بدگویی نکنید و او را بهعنوان پدر یا مادر فرزندتان محترم بشمارید.
بچهها باید بدانند در هر شرایطی چگونه میتوانند به شما یا همسرتان دسترسی داشته باشند و مطمئن باشند که هر وقت بخواهند، هرچند با تأخیر، اما میتوانند پدر یا مادر خود را ببینند.
لطفا این اشتباهات را مرتکب نشوید
بدترین کاری که شما میتوانید بکنید این اسـت که یک روز صبح که فرزند دلبندتان از خواب برمیخیزد به او بگویید پدر یا مادرش از این خانه رفته و دیگر برنمیگردد. در چنین موقعیتی کودک علاوه بر اینکه علت رفتن پدر یا مادر را نمیداند دیگر اطمینانی هم به ماندن والدی که در کنار اوست هم نمیتواند بکند؛ یعنی به لحاظ روحی امنیت ذهنی داشتن پدر و مادر، هر دو را توأمان از دست میدهد و این ضربه بزرگی به کودک وارد میکند. اشتباهات دیگری که شما باید سعی کنید مرتکب آنها نشوید اینهاست:
- پرسیدن سؤال از فرزندانتان، مخصوصا درباره زندگی شخصی همسر سابقتان - لغو قرارهای ملاقات با بچهها بهگونهای که فکر کنند برای شما مهم نیستند.
- برگزاری مناسبتهای ویژه و جشنهای مهم با همان سبک و آیین قدیمی، بهگونهای که غیبت یکی از والدین بیشتر به چشم بیاید.
- خریدن هدایایی که میدانید همسر سابقتان را ناراحت میکند و بچهها را در وضعیت دشواری قرار میدهد.
- قرار دادن همسر سابقتان در مقابل بچهها یا ابراز خصومت و دشمنی نسبت به او
- استفاده از بچهها بهعنوان پیامآور و جاسوس
- استفاده از بچهها بهعنوان سنگ صبور و محرم اسرار
- سختگیری نسبت به دیدن پدر یا مادری که دور از فرزند زندگی میکند.
بهخاطر این چشمان معصوم
به چشمهای فرزندتان نگاه کنید. این چشمها، آن چشمهایی نیستند که شما میخواستید از او ببینید. به زندگی دو پاره شده او دقت کنید. قطعا این آن چیزی نیست که شما بخواهید برای پاره جگرتان بسازید. یکبار دیگر و با نگاهی جدید نگاه کنید؛ بهخاطر چشمان اشک بار دخترکتان؛ بهخاطر غرور جریحهدار شده پسرتان؛ بهخاطر مهری به نام «فرزند طلاق» که تا ابد بر پیشانی فرزندانتان خواهد خورد.
آیا از همه ظرفیتهای اطرافتان استفاده کرده اید؟ آیا از بهترین مشاوری که میتوانستهاید به آن دسترسی داشته باشید کمک گرفتهاید؟ آیا از صمیم قلب به خدا و ائمه اطهار متوسل شدهاید؟ آیا از کمک خانوادهها استفاده کردهاید؟ یکبار دیگر نگاه کنید. شاید هنوز راهی باقی مانده باشد. شاید هنوز چراغ امیدی در این شرایط سخت روشن باشد.
ایمان داشته باشید که پشت دروازههای طلاق هم زندگی آرمانی چشمانتظار شما نیست و سختیها یکباره از بین نخواهند رفت. یکبار دیگر از نو شروع کنید؛ بهخاطر این چشمان معصوم...
وبسایت بازده: سخت اسـت که فکرکنیم بدون داشتن یک عملکرد درخشان در محل کار ، زیرآبمان زده نشود یا اینکه رییس ما عقوبتی برای آن در نظر نگیرد. رفتار شما بخش بزرگی از هویت شما اسـت، بنابراین طبیعی اسـت وقتی کسی خواستار تغییر شما میشود، همین پیشنهاد کوچک او را همچون یک حملهی سنگین شخصی تلقی کنید.
و صد البته اینکه نقد میتواند آمیخته به مکر و حیله باشد: از کجا معلوم که این شخص نقدکننده خرده شیشه ندارد و نمیخواهد جای شما را بگیرد؟ این غیرممکن اسـت که بخواهیم بفهمیم انتقادها، خالصانه و از روی صداقت اسـت یا خیر، ولی میتوانیم آنچه بیان شده اسـت را از راهی سالم و منطقی پردازش کنیم.
اینکه در برابر ارزیابی یک شخص از خودتان، به سرعت وارد حالت تهاجمی شوید، هرگز چیز خوبی نیست. دلیل تراشیدن، برای آنچه انجام دادهاید، سبب میشود تقریباً همیشه، چهرهای انتقاد ناپذیر و ستیزهجو از شما در نگاه دیگران ایجاد شود و احتمالاً به تأیید بسیاری از دیدگاههای انتقادی آنها دربارهی شما میانجامد.
به جای اینکه راه را برای آن حس تهاجمی اولیه باز بگذارید، نفسی عمیق بکشید، افکارشان را پذیرا باشید و چند سؤال راهگشا ازآنها بپرسید، پرسشهایی همچون: "ممنون که من را متوجه این موضوع کردید. میتوانید به چند مورد خاص اشاره کنید که من در برقراری ارتباطات ناموفق بودم؟به نظر شما چگونه میتوانستم آن کار را به گونهای دیگر انجام دهم؟
در آینده چگونه میتوانم با تیم خودم به شکلی موثرتر ارتباط برقرار کنم؟” پرسیدن سوالهایی که پاسخهای دیکته شده ندارند، موجب میشود در نظر دیگران به صورت فردی مشارکتپذیر، انعطافپذیر و روشنفکر جلوه کنید. حتی اگر در هیچ موردی موافق آنها نباشید، این روش بیشک، محترمانهتر وپختهتر از این اسـت که در برابر انتقادها، بدون هیچ درنگی مخالف بورزید.
هیچگاه در پاسخ به یک انتقاد نگویید”خودم میدانم”. روشن اسـت که شما نمیدانید. منتقد شما با شنیدن این جمله، موضع تدافعی میگیرد و گفتوگویی که میتوانست دوستانه و نتیجه بخش باشد، تبدیل به جدل یا جدال لفظی میشود. اگر این عادت را دارید، سعی کنید آن را با عبارت مثبتتری هم چون "متوجهام” جایگزین کنید _ بهتر اسـت، نه؟چنین عبارتی برای هر دو طرف رضایتبخشتر خواهد بود.
اینکه وقتی از شما انتقاد میشود، احساس کنید همه بر ضدتان هستند، امری طبیعی اسـت. احتمالاً پیش خود احساس میکنید فرد انتقادکننده شما را هم از لحاظ احساسی و هم از لحاظ حرفهای بیکفایت میداند. ولی در حقیقت، آنها یک دیدگاه را بیان میکنند و میخواهند شما در مقام خود بمانید و پیشرفت کنید. اگر رییستان، اعتقادی به شما نداشته باشد، وقت خود را صرف صحبت با شما نمیکند که مکاتبات ایمیلیتان با مشتری بهتر شود.
همین قضیه میتواند دربارهی شنیدن انتقادها از یک دوست یا شخص مورد علاقه هم به کار بیاید. اگر آنها واقعاً از شما بیزار بودند و نمیخواستند شما را ببینند، دور و برتان حضور نداشتند. به جای اینکه دلسرد یا خشمگین شوید، خوشحال باشید که اعضای خانواده یا دوستانتان آنقدر با شما راحت هستند که مسائلشان را با شما در میان میگذارند و اطمینان دارند شما به حرفهایشان گوش میدهید و به دلیل طرح این حرفها، دربارهی آنها فکر بدی نمیکنید. اینها همه از علاقه ناشی میشود.
راهتان را تغییر دهید. ضرورتی ندارد اظهار تأسف کنید، مگر در وضعیتی که عذرخواهی نیاز باشد (مثل زمانی که احساس کسی را جریحهدار کردهاید). اگر رییستان به شما میگوید چند گزارش قبلی شما، دارای غلطهای دستوری بود و از این پس گزارشهایتان را پیش از فرستادن، غلطگیری کنید،
همان تغییر حالت ناگهانی شما، گویای تأسف شما اسـت. به کار بردن عبارت "متاسفم” در جاهایی همچون محل کارتان که جای پیشرفت دارید، معمولاً حس ناامیدی را در شنونده القا میکند و تصویری مردد و غیرقابل اطمینان از شما ارائه میدهد.
برای جایگزینی "متاسفم”، یک پاسخ قویتر را امتحان کنید، برای نمونه بگویید: "حتماً، من آن را تغییر خواهم داد.” و عدهای پیش دستانه کمک خواهد کرد شما پاسخگو به نظر برسید و حالا حدس بزنید نتیجهاش چیست؟ شما همچنان در نگاه دیگران با ادب خواهید بود.به یاد داشته باشید انتقادها سازنده هستند.
انتقادها بخشی از زندگی هستند– شما قرار اسـت در زمانی و در جایی چه در کار چه در خانه با آن روبهرو شوید. به یاد داشته باشید هیچکس کامل نیست. اگر کسی خواستار تغییر شما اسـت، در واقع دارد روی شما سرمایهگذاری میکند و دلیل این سرمایهگذاری هم این اسـت که شما به دلیلهای گوناگون برای آنها ارزشمند هستید. ارزش خود را بدانید و سعی نکنید منتقدان خود را به مشقت بیندازید، هر چند برخی مواقع این کار دشوار اسـت. شما کارهای مهمتری برای انجام دادن دارید.