خبرگزاری آریا-پدر نقش مهمی در شناسایی هویت جنسی کودک دارد.
به گزارش خبرگزاری آریا،جای شگفتی دارد که با آن همه مصیبت و سختی ای که امام در واپسین ساعات روز عاشورا بر قلبش وارد آمده است و در آن هنگام که میان آن همه دشمن خون خوار، یکّه و تنها باقی مانده، همچنان محبت به دختر کوچکش برای او اهمیت دارد ...
در جریان وداع امام حسین(علیه السلام) با رقیه(س) می بینیم که امام کاملا به عواطف کودکانه دخترش توجه می کند و با اظهار محبت شایان، در آن گیر و دار جنگ و خون ریزی و شهادت، به نیازهای عاطفی او پاسخ می دهد و جنگ و جهاد، هرگز سبب بی توجهی ایشان به او نمی شود. جای شگفتی دارد که با آن همه مصیبت و سختی ای که امام در واپسین ساعات روز عاشورا بر قلبش وارد آمده است و در آن هنگام که میان آن همه دشمن خون خوار، یکّه و تنها باقی مانده، همچنان محبت به دختر کوچکش برای او اهمیت دارد.
الگویی برای پدران شیعه
هنگامی که امام برای وداع واپسین به خیمه ها می آید، موقع بازگشت و ادامه نبرد، رقیه(س) مانع رفتن او می شود، امّا امام از مرکب پیاده شده و او را مورد نوازش قرار می دهد، حتی بر زمین می نشیند و با فراغ کامل او را نوازش می کند. این آموزه، درس بزرگی برای پدران است که هرگز خانواده و نیازهای عاطفی دختران را مورد بی توجهی قرار ندهند و ...
اینکه پدر هم به اندازه مادر برای رشد روانی کودکان مهم و با ارزش است و برقراری تعادل بین روابط این دو با فرزندان شان می تواند از نظر روانی سبب رشد صحیح کودکان شود، در فرهنگ دینی و اعتقادی ما بسیار به چشم می خورد و وقتی به زوایای زندگی امامان معصوم، پیامبر و بزرگان دین مان نظر می افکنیم بیش از پیش به اهمیت و نقش جایگاه ارزشمند پدر و نقش تربیتی که در خانه و خانواده و خصوصا در ارتباط با فرزندان دختر خود دارند، پی می بریم.
پدر؛ مهر تاییدی برای دختر
پدر یا همان مرد تکیه گاه زندگی به این دلیل که در میان کودک و مادر قرار دارد هم به موجب حضور فیزیکی و هم به موجب جایگاه روانی خود به کودک این اجازه را می دهد که هویت خاص خود را بیابد. پدر نقش مهمی در شناسایی هویت جنسی کودک داشته و در عین حال که مادر سعی می کند با نقش حفاظتی خود فرزند را حفظ کند، پدر، او را به سمت بیرون گرایش می دهد و در کنار دادن حس اعتماد و امنیت به او اجازه شکستن محدودیت ها را می دهد. پدر برای دختر بر خلاف پسرها نوعی «تایید» است و روابط بین آن دو به طور ناخودآگاه برای هر دو طرف اهمیت و برتری خاصی دارد.
تجربه ای خاص به نام پدر شدن
به راستی که پدر شدن، آمیزه ای از شادی و مبارزه جویی است. هیچگونه طراحی و برنامه ریزی در این رابطه، مرا برای دنیایی که در انتظار من و دخترم بود، مهیا نساخت. وقتی دخترم پا به این دنیا گذاشت دنیایم به یکباره تغییر کرد. من رابطه عاشقانه عظیمی را با ناآشنایی شکل دادم و اوقات عمرم را وقف کسی کردم که به تازگی ملاقاتش کرده بودم.
احساس می کردم در رابطه با دخترم نقش نوینی را بر عهده گرفته ام که تقریبا بر تمام زندگی من تاثیر خواهد گذاشت. او به سرعت تغییر می کرد و تغییر شکل می داد. لازم بود من هم خود را با این اوضاع تطبیق دهم. البته در این وادی من تنها نبودم و همسرم هم با این همه تغییرات مواجه بود اما من احساس تغییر، تحول و لذت بیشتری می کردم.
به این باور رسیده بودم که اگر این نوزاد پسر بود، هرگز مرا با این حظ وافر مواجه نمی کرد. در این موجود کوچک بی مثال نیرویی بود که فقط مرا در خود غرق می کرد و هر روز بیشتر از اینکه کنارش هستم و پدرش نام دارم، به خود می بالیدم.
من خود را اولین و با نفوذ ترین معلم فرزندم احساس می کنم. البته بخش مهمی از پدری به بداهه، خلاقیت و آمادگی برای کشف چیزهایی که پیش می آید مربوط می شود. پدر شدن من(یا بهتر بگویم دختر دار شدن من) باعث شد من رابطه ای جدید با خود پیدا کنم و به سوی اعماق فراموش شده تجربیات عاطفی بروم و در پرتو آنچه که کشف می کردم به هویت دوباره بیندیشم اما تصویری که فرهنگ ما از پدری ارایه می دهد به ما در رسیدن به عمق پیچیدگی آن کمکی نمی کند.
پدر در فرهنگ ما نان آور است یا چیزی شبیه به کارت خوان اما در باور من دختر دار شدن، مرد را به سوی خوشبختی سوق می دهد. سعادتی که مرد باید کلماتی برای بیان آن بیابد و باید به خودش اجازه کاوش آن را بدهد. در این صورت ممکن است تصور وی از حس پدری از یک همراه گذرای"لحظات شیرین" ارتباط پدرانه به معیاری برای یک مدل درست تر از انگیزه و هویت پدرانه تبدیل شود.
طرز رفتار رفتار پدر با دختر
آنچه دختران از راه محبت کسب می کنند، بیش از آن است که از راه آموزش به دست می آورند
دودلی پدرانه
زمانی که پدر شدم بسیار تحت فشار این آرمان بودم که به طور تلویحی از پدران این زمانه می خواهد تا در برابر هیجانات ناخواسته ای که در ارتباط با کودکان و اقتضایات آن پیش می آید از لحاظ احساسی تاثیر ناپذیر باشند و به پیشرفت شغلی ایشان نیز خللی وارد نشود. در الگوی فعلی پدر باید زیاد کار کند، زیاد پول دربیاورد و هزینه های گزاف فرزند پروری را در بیاورد. حال هر چه این پول بیشتر باشد، فرزند در امکانات بیشتری غرق می شود.
من از دست خودم عصبانی بودم و خودم را شماتت می کردم که چرا ضعیف هستم و نمی خواهم یا نمی توانم مدت طولانی از این فرشته کوچک دور شوم و تا دیر وقت در محل کار بمانم و انرژی خودم را مثل سایر همکاران و همدوره ای هایم صرف موفقیتهای حرفه ای خود بکنم.
من دوستانی داشتم که ظاهرا موفق شده بودند طوری زندگی خود را برنامه ریزی کنند که پدر بودن کمترین تغییرات عملی و آشوبهای عاطفی را در زندگی ایشان ایجاد کند.
یکی از همکاران من معتقد بود: در خانه فرصتی برای مطالعه برای روز بعد ندارم، نمی توام سر کلاس به خوبی حاضر شوم، پس دردفتر دانشگاه تا دیر وقت می مانم و به کارهایم می رسم. وقتی به خانه می رسم فرزندمان خواب است و من عملا فقط آخر هفته کودکم را می بینم و او را در آغوش می کشم.
همکار دیگرم که دخترانش به نوجوانی رسیده بودند چون احساس می کرد ممکن است در کنار بچه ها خلقش تنگ شود طوری برنامه ریزی کرده بود که بچه ها زمان بسیاری را با مادر خود بگذرانند و ساعات کمی در کنار او باشند. او همواره می گفت پدر بودن را بسیار دوست دارد اما به نظر من این طور می رسید که این دوست داشتن منوط به حفاظت خود و فرزندانش از هر گونه امکان ناهماهنگی،خشم یا درگیری است.
دوست دیگرم معتقد بود که دخترش در حال بزرگ شدن است و به امکانات بیشتری نیاز دارد. برای تامین هزینه های مدرسه درجه یک و تامین سرگرمی های خاصش باید بیشتر به فکر او باشد و بیش از اینها کار کند. او معتقد بود خلا نبودنش را مادر می تواند پر کند.
همه امور بر عهده مادر نیست
هر چند این دوستان من راهی برای گم کردن از احساسات ناخوشایندی که ممکن است در کنار فرزندان پیش بیاید یافته بودند اما من معتقد بودم آنها بهای بسیار گزافی بابت آن پرداخته اند.
همه ما مردها دوست داریم گاهی کمتر درگیر زندگی فرزندان خود باشیم و کمتر از آنها تاثیر بپذیریم(چون خود را مدیر خانه می دانیم و نظارت از راه دور می کنیم و این باور در ذهن ما نقش بسته که رسیدگی به امور بچه بر عهده زن خانه است) اما کار انسانی واقعی همین جا صورت می گیرد، کار عاطفی همین جاست. به نظر من این دوستان من می خواهند از تغییر کردن و با جان ودل به فرزندان خود عشق ورزیدن اجتناب کنند. گویا آنها نزدیکی و صمیمیت را فدای قابل پیش بینی بودن زندگی و کنترل عاطفی کرده اند.
البته ضرورت اقتصادی حقیقتی اجتناب ناپذیر در زندگی امروز ما مردان است و محرومیت مالی می تواند سمت و سوی زندگی همه افراد را تغییر دهد اما >آگاهی از احساس خودمان در موقع جدایی از فرزندانمان و همسویی با احساسات ایشان، باعث می شود بتوانیم در زندگی خود اولویت ها را تشخیص دهیم.
هنوز هم بودن در کنار دخترم نقش اساسی در احساسم نسبت به خود ایفا می کند. حس پدری برای من همه چیز نیست اما قطعا برای بسیاری از ما پدرها بخش مهمی از هویت مان را تشکیل می دهد.
وقتی بعد از ظهرها به موقع از محل کار باز می گردم و فرشته کوچکم را در آغوش می گیرم به این فکر می کنم که انگار واقعیت اقتصادی یعنی تمام واقعیت. یگانه حقیقتی که همه چیز را باید به آن ارجاع داد. تنها چیزی که می توانم بگویم این است که وحشت از پیچیدگی های زندگی، ما را تا حد این پول پرستی آشکار عقب رانده است، اینکه تعریف ما از منافع پدر، فقط شامل منافع اقتصادی باشد، نمایانگر نوعی ارزش است، ارزش قایل شدن برای پول و زمان به گونه ای که بسیاری از مسایل عاطفی مهم در نظر پدران نادیده گرفته می شود.
نتیجه این ارتباط دوجانبه میان پدر و دختر ، که از ویژگی های آن دلبستگی ایمن، عواطف مثبت، تجارب مشترک و گفتگو درباره رفتار و احساسات دخترم است، موجب تمایل و خواست وی به قبول ارزشهای پدر و رشد وجدان او می شود. وقتی با دخترم در مورد احساسات او صحبت می کنم، همین گفتگو کمک می کند تا دخترم در آینده احساسات دیگران را درک کند.
آنچه دختران از راه محبت کسب می کنند، بیش از آن چیزی است که از راه آموزش به دست می آورند.
برخورد و احترام به کودکان
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله:
«إذا سمّیتُمُ الولد»: وقتی نام فرزندتان را می برید:روایتی از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله در مورد رفتار با کودکان
در متون اسلامی نقل شده اسـت:محبت: مهمترین عامل سلامت روح کودک
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله:
«احبّوا الصّبیانَ»: کودکان خود را دوست بدارید.فرموده علی علیه السلام در مورد محبت به کودکان
وقتی طفل خردسالی بودم، پیغمبر مرا به دامان خود می نشاند، در آغوشم می گرفت، به سینه خود می چسباند، گاهی مرا در بستر خواب خود می خوابانید و از مودت، صورت بر صورت من می سایید و مرا به استشمام بوی لطیف خود وامی داشت.یکی از ترس هایی که بین بیشتر کودکان عمومیت دارد، ترس از تاریکی اسـت. معمولا این ترس بین سنین 3 -2 سالگی آغاز می شود و ضمن تداوم در سالهای بعد قدری کاهش می یابد، ولی تا حدود 10-12 سالگی نیز ادامه پیدا می کند. یکی از مواردی که منجر به ترس کودک از تاریکی می شود، زمانی اسـت که پدر و مادر و یا نزدیکان کودک به عنوان تنبیه از او می خوهند تا در اتاق تاریک مثل انباری، زیرزمین، و غیره که موجب ترس و وحشت او می شود، تنها بماند. نکته دیگر آن اسـت که فضای منزلی که کودک در آن زندگی می کند و یا اتاق آشنای کودک، در وضعیت های تاریک و روشن جلوه های متقاوتی دارد.
در بعضی موارد حتی فکر تنهایی در یک اتاق تاریک کودک را می ترساند. کودکانی که از تاریکی و تنهایی شدیدا دچار ترس، دلهره و اضطراب می شوند از آن فرار می کنند بیش از هر چیز نیازمند احساس امنیت و آرامش هستند که والدین و اعضای خانواده می توانند به آنها ببخشند.
در برخی موارد، ترس کودک از تاریکی، ناشی از تصورات ذهنی او درباره دزد و موجودات خیالی ای اسـت که از اطرافیان خود می شنود و یا گاهی خواب می بیند. از نظر یک کودک 6 ساله، تاریکی مظهر هیولاها، غول ها، دزدها و ... اسـت که می توانند به او صدمه بزنند. برای مثال زمانی که کودک به رختخواب می رود به یاد موقعیت ترسناکی که شب پیش در خواب دیده اسـت، می افتد و آن گاه خواب از سر او می پرد و شروع به خیال پردازی مجدد می کند.
راهکارهایی که منجر به کاهش ترس کودک از تاریکی می شود عبارتند از:
1- گاهی انجام برخی بازی ها و سرگرمی ها در تاریکی می تواند موجب کاهش ترس کودک از تاریکی بشود. به عنوان مثال پدر و مادر می توانند جلوی نور شمع به سایه بازی با انگشتان بر روی دیوار بپردازند و یا در تاریکی جایشان را تغییر دهند و از کودک بخواهند آنها را پیدا کند. هدف از انجام این بازی ها این اسـت که کودک به تاریکی عادت کند و در یابد که اشیاء در تاریکی هیچ تفاوتی یا زمانی که هوا روشن اسـت نمی کنند.
2- اگر کودک عادت دارد که نیمه های شب از خواب بیدار شود هیچ گاه او را به اتاق دعوت نکنیم زیرا ترک چنین عادتی دشوار و سخت اسـت.
3- علت اصلی ترس کودک را باید شناخت: برای مثال، پدر و مادر می توانند نسبت به رفتارها و رویدادهای روزانه فرزند خود حساس باشند و تغییرات محیطی او را اعم از خانه، مدرسه و دوستانش مورد بررسی قرار دهند، حتی می توانند علایق و انگیزه های جدید او را بشناسند. گاهی که کودک به شدت ترسیده اسـت و قادر به بیان کلامی ترس خود نیست، می توانیم از او بخواهیم که با رسم نقاشی، ترس خود را به تصویر درآورد.
آن گاه دقت کنیم که کودک چه می کشد و با چه رنگ هایی آن را رنگ آمیزی می کند. معمولا اضطراب ها و ترس ها با رنگ های تیره، مات و تاریک رسم می شوند و گاهی هم کودک با خط خطی کردن چهره ای که کشیده اسـت سعی در از بین بردن و محو کردن عامل ترس خود دارد. پس از نقاشی می توانیم با کودک درباره اثرش صحبت کنیم و با سئوالات ساده ای که از او می پرسیم، علت ترس او را جویا شویم. البته کودک را وادار به نقاشی از موضوعی که باعث ترس او شده اسـت نکنیم. اجازه دهیم که او ابتدا احساس امنیت و آرامش کند و در صورت تمایل تصویر خیالی خود را رسم کند.
4- زمان خواب کودک را می توان با تداعی های خوش و آرامش بخش همراه ساخت. برای مثال مسواک زدن، شب بخیر گفتن، پوشیدن لباس خواب، شنیدن داستانی ساده و یا خاطره ای از دوران کودکی می تواند دلهره و اضطراب کودک را کاهش دهد.
5- با روشن نگه داشتن یک چراغ کم نور و یا چراغ خواب می توان اتاق کودک را از تاریکی محض درآورد. دقت داشته باشیم، چراغ خواب را جایی قرار دهیم که نور آن موجب سایه وسایل اتاق بر روی دیوار نشود، زیرا کودکان با خیال پردازی های خود سایه ها را به صورت اشباح و موجودات خیالی تجسم می کنند و در مواردی نیز استفاده از یک چراغ قوه کوچک که کودک بتواند آن را زیر بالش خود بگذارد، به او آرامش خیال می دهد.
6- بعد از آن که چراغ اتاق را خاموش کردیم، چند دقیقه نزد کودک بمانیم و درباره روزی که گذارنده اسـت با او صحبت کنیم.
7- زمانی که کودک وحشت زده از خواب می پرد، سعی نکنیم با انتقاد و یا سرزنش کودک را مورد تحقیر قرار دهیم، بلکه صبورانه نسبت به ترس کودک و منشاء آن کنجکاوی به خرج دهیم و از او بخواهیم در صورت تمایل درباره ترسش و یا موجوداتی که در خواب دیده اسـت صحبت کند زیرا از این طریق ترس و وحشت کودک کاهش می یابد و راحت تر می تواند به مقابله با آن بپردازد.
در ایالات متحده، درد عضلات و استخوان یکسوم از بیماران، ناشی از همین زانودرد اسـت. این درد مشکل ویژه ورزشکاران هم محسوب میشود و بیش از نیمی از ورزشکاران سالانه به آن دچار میشوند. برخی از شایعترین دلایل زانودرد عبارتند از: رگ به رگ شدن غضروفها، پارگی غضروف زانو، التهاب تاندونها و بیماری زانوی دونده یا نرمی کشکک. اما این موضوع علتهای دیگری هم دارد که شاید آنها را نشناسید. ما در این مطلب به شما میگوییم که چه مشکلاتی به زانودرد منجر میشود و چطور باید آن را درمان کنید. بهجای آه و ناله کردن از درد زانوهایتان بهتر اسـت نگاهی به این مطلب بیندازید.
البته علائم آسیب به زانو ممکن اسـت باتوجه به نوع آسیب با هم فرق داشته باشد اما برخی از این علائم عبارتند از:
-درد که اغلب هنگام خم کردن زانو یا صاف کردن آن بروز پیدا میکند
-تورم
-مشکل حفظ وزن روی زانو
-مشکل حرکت دادن زانو
اگر هر یک از این علائم را دارید باید به پزشک مراجعه کنید. برای تشخیص علت زانودرد، پزشکتان باید آزمایش کاملی برایتان تجویز کند. ممکن اسـت به استفاده از اشعه ایکس یا آزمایش MRI نیاز باشد تا بتوان مفصل زانو را بهطور دقیقتر بررسی کرد.
برای درمان موارد مختلف ناشی از زانودرد، به روشهای خاصی نیاز اسـت. مثلا افرادی که دچار التهاب کیسه مفصلی میشوند نیاز دارند مایع اضافی از زانویشان تخلیه شود. تزریق آمپول میتواند برای کاهش التهاب آرتروز بهکار رود. برای بازسازی رباط یا آسیبهای غضروفی میتوان آن را جراحی کرد.
کی زانودردم بهتر خواهد شد؟
دوران بهبود زانودرد به نوع آسیبی که دیدهاید ارتباط پیدا میکند. همچنین، ممکن اسـت سرعت التیام در افراد مختلف با هم فرق داشته باشد. در شرایطی که در حال بهتر شدن هستید، از پزشکتان بپرسید که آیا میتوانید فعالیت جدیدی انجام دهید که به بدتر شدن درد زانویتان منتهی نشود. برای مثال دوندگان میتوانند شنا کنند یا برخی فعالیتهای سبک ایروبیک را انجام دهند. به یاد داشته باشید که اگر پیش از التیام زانو آن را به کار بگیرید، ممکن اسـت آسیب بیشتری به آن وارد شود.
چطور میتوانم از زانودرد پیشگیری کنم؟
به سختی میتوان از بروز زانودرد پیشگیری کرد، چراکه اغلب تصادفی رخ میدهد. در عین حال میتوانید اقداماتی را جهت احتیاط و جلوگیری از بروز آسیب انجام دهید.
-اگر از ناحیه زانو دچار درد میشوید، ورزش نکنید.
-سعی کنید همیشه به مرور شدت تمریناتتان را افزایش دهید نه یکباره
-قبل و بعد از تمرینات فیزیکی، روی پایتان حرکات کششی انجام دهید.
-هنگام ورزش کتانیهایی بپوشید که مناسب پایتان بوده و بهخوبی آن را پوشش میدهد.
-با انجام ورزشهای کششی و مقاومتی مرتب، عضلات رانتان را قوی نگه دارید.
سعی کنید برنامه ورزشی داشته باشید که آسیبی به زانویتان وارد نکرده و متناسب با آن باشد.
ورزش کنید
ورزشهای کاردیو باعث مقاوم شدن عضلاتی میشود که زانویتان را پوشش داده و انعطافپذیریتان را بالا میبرد. تمرین با وزنه و تمرینات کششی هم همینطور اسـت. برخی تمرینات کاردیو عبارتند از: پیادهروی، شنا، حرکات ایروبیک آبی و دوچرخهسواری روی دستگاه .
فشار زیاد به زانو ممنوع از طرفی از انجام حرکتهایی مانند حرکت لانج یا اسکات کامل هم پرهیز کنید چون فشار زیادی به زانوهایتان وارد میکند. این حرکات باعث بدتر شدن درد شده و اگر بهدرستی انجام ندهید منجر به آسیب میشود.
در استفاده از دستگاههای کمکی برای قدم زدن خجالت نکشید
استفاده از چوب زیربغل یا عصا میتواند باعث کاهش فشار به زانوها شود. زانوبندهای طبی و آتلهای مخصوص هم میتواند به ثابت ماندن زانو بسیار کمک کند.
نکتههایی که بهتر اسـت بدانید
اضافهوزنتان را برطرف کنید
اگر اضافهوزن دارید، کاهش وزن میتواند باعث کم شدن فشار وارد بر زانوها شود. البته حتما نیاز نیست که به وزن ایدهآل خود برسید. حتی تغییرات کوچک هم میتواند موثر باشد.
از طب سوزنی غافل نشوید
این نوع روش درمان سنتی که طی آن سوزنهای ریزی به نقاط خاصی از بدن وارد میشود، به شکل گسترده برای کاهش انواع درد استفاده شده و میتواند برای کمکردن درد زانو هم موثر باشد.
مواظب باشید کفشتان اوضاع را بدتر نکند
کفیهای نرم و بالشی میتوانند باعث کاهش فشار وارده به زانو شوند. برای التهاب مفاصل زانو اغلب پزشکان کفیهای خاصی را تجویز میکنند تا داخل کفشتان قرار دهید. برای یافتن کفی مناسب، با پزشک یا فیزیوتراپیست خود مشورت کنید.
ورزشهای سنگین میتوانند باعث بدتر شدن آسیب زانویتان شود. سعی کنید از ورزشهایی که با فشار یا ضربه ناگهانی همراه اسـت مانند دویدن، پریدن و کیک بوکسینگ خودداری کنید.
خبرگزاری آریا -
زندگی کردن با یک همسر دروغگو اصلا خوشایند نیست
هیچچیز بدتر از این نیست که نتوان به نزدیکترین فرد در زندگی یعنی همسر، اطمینان کرد. مسلما زندگی کردن با یک همسر دروغگو اصلا خوشایند نیست. ممکن است شما بارهای اول که دروغ میگوید چندان عکسالعمل خاصی نشان ندهید اما بعد از مدتی، کمکم نسبت به او بیاعتماد میشوید یا گاهی با او به تندی و با عصبانیت برخورد کنید. بسیاری از زنان نمیتوانند متوجه شوند چرا همسرشان به آنها دروغ میگوید درحالیکه آنها با او با صداقت و درستی تمام رفتار میکنند و تمام زندگیشان را وقف او کردهاند. آنها انتظار دارند که همسرشان فرد قابل اعتماد زندگیشان باشد. چند راه مختلف برای برخورد و رفتار کردن با همسری که راست نمیگوید وجود دارد . اگر میخواهید او را اصلاح کنید قبل از اینکه زندگیتان را تلخ کنید این چند مورد را درنظر بگیرید.
خانمهای زیادی هستند که وقتی همسرشان مدام به آنها دروغ میگوید احساس میکنند که دیگر در ذهنشان احترامی برای او قائل نیستند، اگر شما هم جزو همین افراد هستید میتوانید قبل از اینکه تمام احترام خود را نسبت به او از دست بدهید با خود فکر کنید، «به راستی چرا بعضی افراد دروغ میگویند» تا بتوانید با واقعبینی بیشتری او را درک کنید. دروغ گفتن معمولا از سنین کم در کودکی آغاز میشود، حتی یک کودک 2 ساله نیز میتواند به راحتی دروغ بگوید اما زمانی که کودک به اهمیت حرفها و لغات پی میبرد و میفهمد که بعضی از حرفها میتوانند چه تاثیر خارقالعادهای داشته باشند بهطور آگاهانه شروع به دروغ گفتن میکنند. دروغ گفتن همیشه به این معنا نیست که فرد میخواهد به کس دیگری آسیب برساند اما ممکن است گاهی این نتیجه نامطلوب پیش بیاید. بعضی از افراد دروغ میگویند چون میخواهند خودشان را ثابت کنند درواقع دروغ گفتن برای آنها نوعی رفتار دفاعی است، کودک طی مراحل رشد، متوجه میشود که دروغ میتواند او را از بسیاری از عصبانیتهاو تنبیههای پدرو مادریا اطرافیان حفظ کند. به عبارتی دروغ راهی است که میتواند نظر مثبت اطرافیان را بهدست بیاورد وعمل ناشایست و بد خود را پنهان کند.
همچنین اگر بخواهیم مثبت نگاه کنیم؛ با دروغ میتوان دوستان را حفظ کرد یا حتی عزیزی را با هدیه غیرقابل پیشبینی غافلگیر کرد. همانطور که گفتیم دروغ گفتن از سنین خیلی کم شروع میشود و در همه ما وجود دارد، اینکه همه آدمبزرگها به نوعی دروغ میگویند چندان عجیب نیست و مهم است که این نکته را درنظر داشته باشیم بیشتر افراد وقتی دروغ میگویند به هیچ وجه دوست ندارند به فرد دیگری آسیبی برسانند. مثلا؛ ممکن است خیلی از ما درباره لباس دوستمان به دروغ بگوییم که زیباست درحالیکه عقیده داریم آن لباس واقعا زشت است. همچنین خیلی ازما در مصاحبههای شغلی نیز برای بالا بردن شانس استخداممان دروغ میگوییم. ما به فرزندانمان هم دروغ میگوییم به آنها قول میدهیم که اگر شامشان را بخورند یک بستنی جایزه میگیرند اما سپس کاری میکنید که کودکمان بستنی را فراموش کند چون برای به مغازه رفتن خیلی خسته هستیم.
دروغ گفتن یاد گرفتنی است
چگونگی شرایط و موقعیت در سالهای کودکی میتواند روی رفتار ما در کل زندگی تاثیر بگذارد. ما تمایل داریم تا حدی همانند دیگران رفتار کنیم و وقتی در خانوادهای دروغ پذیرفته شدهباشد و حتی در بعضی موارد، پنهان کردن واقعیت با تشویق همراه شود، کودکان آن خانواده یاد میگیرند که دروغ خیلی هم کار بدی نیست یا حتی میتواند عملی پذیرفته شده باشد.
حتی ممکن است بعضیها در طول زندگی این تجربه را بهدست بیاورند که دروغ راهی برای بقا و صیانت از نفس است. مثلا گاهی بعضی از افراد برای پیدا کردن شغل یا حفظ آن مجبور میشوند حقیقت را بهگونهای مبهم یا آمیخته با دروغ بیان کنند و تا جایی که میتوانند با لغات بازی کنند. بسیار از افراد مجبورند برای بالا بردن حقوقشان پنهانکاری کنند و تا حد زیادی از لغات نادرست یا مبهم استفاده کنند. اگر بخواهیم واقعبین باشیم دنیای ما خیلی هم زیبا نیست و دروغ در واقع تبدیل شده است به جزئی از کار و زندگی و گذشته ما.
هرچند این رفتار در نظر اکثر افراد اصلا خوشایند و قبولشده نیست اما در زندگی تعدادی از زن و شوهرها وجود دارد. اگر چه ناپسنداست اما هستند همسرانی که نه تنها در موضوعات مهم به هم دروغ میگویند، حتی در موضوعات کوچک و بیاهمیت نیز حقیقت را نمیگویند مثلا درباره مکانی که هستند یا عقیدهای که دارند دروغ میگویند. همه ما در زندگی خود حد و حدودهایی داریم و خودمان هستیم که بسیاری از مسائل زندگیمان را تعیین میکنیم.
شاید 2 طرف مقصر هستند
وابسته به ماست که مشخص کنیم در زندگیمان دروغ گفتن تا چه حد مجاز است و تا کجا نیست. مثلا یکی از حالتها و اتفاقهایی که شاید در زندگی خیلی از زن و شوهرها پیش بیاید این است که مثلا شوهر میگوید تا یک ساعت دیگر خانه است ولی این یک ساعت کجا و خانه رسیدن او کجا! در این مواقع اگرچه همسر شما خودش متوجه میشود که زمان خانه آمدن خود را خیلی درست نگفته اما از طرف دیگر او دوست دارد در همان زمانی که به شما گفتهاست به خانه برسد اما تلاش او برای عمل کردن به حرفش چندان کافی نیست و در نتیجه حرف و عمل او 2 تا میشود. در این حالت شما میتوانید به این موضوع از 2 زاویه نگاه کنید و از یک نظر میتوانید فکر کنید که همسر شما توانایی چندانی در برنامهریزی ندارد و نمیتواند کارهای خود را به درستی تنظیم کند و از نظر دیگر میتوانید این طور به موضوع نگاه کنید که همسرتان فردی دروغگو است که بیش از حد سرش به کار گرم است. شما کدام را بیشتر میپسندید ؟ بهنظرتان کدام برخورد مناسبتر است؟ این امر بسیار مهم است که بدانید در بهوجود آمدن رفتاری چون دروغ در یک زندگی زناشویی ممکن است 2 طرف مقصر باشند.
دروغ گفتن یاد گرفتنی است
بعضیدروغ ها را میشود زیر سبیلی رد کرد
اگر همسر شما تا به حال بیش از چندبار به شما گفته باشد برای ورزش به باشگاه میرود ولی در واقع به جای رفتن به باشگاه به خانه یکی از دوستانش برود، این امر ممکن است شما را کمی ناراحت کند اما احتمالا مشکل خیلی بزرگی در زندگی ایجاد نمیکند. زن و شوهرها باید قبول کنند گاهی دروغ گفتن یک نفر و انعطاف پذیری طرف دیگر درباره آن دروغ میتواند تنش کمتری در زندگی آنها ایجاد کند و در نتیجه خانه آنها آرامش بیشتری داشته باشد. البته گاهی نیز این دروغها میتواند آنقدر بزرگ باشد که یکی از طرفین طاقت تحمل آنها را از دست بدهد. در بعضی موارد دروغ گفتن میتواند تبدیل به یک مشکل کاملا پیچیده شود و طرفین را کاملا درگیرخود کند، بعضی از افراد وقتی دروغ میشنوند احساس میکنند دیگر نمیتوانند با آن دروغ کنار بیایند و اعتماد آنها کاملا از بین میرود. اگر شما نیز جزو چنین افرادی هستید باید بهدنبال یک راهحل برای دروغگویی باشید. اینگونه راهحلها به شما یاد میدهند که بهترین رفتار و ابراز احساسات در این موارد باید چگونه باشد.
پیشبینی کنید، بعد شروع کنید
قبل از این که بخواهید درباره دروغگویی همسرتان با او حرف بزنید بسیار مهم است که حسابی فکر کنید و پاسخهای او را پیشبینی کنید. اگر به جوابهای احتمالی او فکر نکنید بهطور حتم نمیتوانید به درستی با او صحبت کنید و گفتوگوی ثمربخشی نخواهید داشت. اول از همه سعی کنید، واکنش و تمام جوابهای احتمالی او را با توجه به شرایط حدس بزنید، در این حالت وقتی با او شروع به صحبت میکنید و مثلا او در جواب شما میگوید الف، شما میدانید که در مقابل این جواب باید چه عکسالعملی داشتهباشید یا وقتی جواب او ب یا ج یا... است شما میدانید چه رفتاری باید نشان دهید و بهترین تصمیم چیست. خودتان را آماده کنید که حقیقتی را به شما بگوید که شما دوست ندارید بشنوید. او ممکن است چیزهایی به شما بگوید که برایتان سخت است. خودتان را آمادهسازید که حتی بتوانید تصمیمهای سخت نیز بگیرید. این را درنظر داشتهباشید که یک همسر دروغگو میتواند چیزی به شما بگوید که غافلگیر شوید مثل اینکه او شغل دومی دارد که شما نمیدانید یا به خاطر انجام کاری از شما شرم دارد یا. . . در انتهای صحبت نیز باید کاملا تمام حدها را برای هم مشخص کنید و به او بگویید که در چه جاهایی اصلا مجاز نیست که دروغ بگوید. اگر بعضی از دلیلهای همسرتان شما را قانع کرد، بهطور روشن و واضح به او بگویید کهحرفهای او را قبول دارید. بهتر است چند بار به او فرصت دهید که خود را اصلاح کند.
آیا شما همسرتان را دروغگو میکنید؟
نمیتوان گفت که یک شوهر دروغگو نسبت به احساسات همسرش بیاعتناست. در حقیقت ممکن است او به دلیل بعضی از رفتارهای همسرش تبدیل به یک فرد دروغگو شده. ممکن است برای یک مرد چندبار پیش بیاید که به خاطر گفتن یک جمله و کلمه یا به خاطر گفتن جایی که رفته یا به خاطر ملاقاتی که داشته مورد مواخذه قرار گرفته وکار به دعوا کشیده است. گاهی ممکن است وقتی مردی بعداز بیرون رفتن ـ با چند تا از دوستانش برای یک یا 2 ساعت ـ به خانه برگشته از طرف همسرش بسیارسرزنش شده است و زن گفته که چقدر از دوستان او بدش میآید. ابراز عقیدهای صادقانه و ساده درباره خانواده زن یا یکی از ایرادهای او میتواند باعث دعوا و گریه و گفتن کلمات تلخ شود و چند ساعت وقت 2 طرف را بگیرد و. . . .
در همین حالتهاست که دروغ گفتن برای مردان تبدیل میشود به راهی برای حفظ شخصیت، ایجاد آرامش و دوستی در خانواده. مرد میتواند اینگونه با خود فکر کند که من ترجیح میدهم، درباره کارهایم دروغ بگویم تا آنکه بخواهم کاری را که دوست دارم کنار بگذارم در همین حالتهاست که زن میتواند شوهرش را تبدیل به فردی دروغگو کند.
بنابراین بهترین راهحل برای اینکه شوهرتان دیگر دروغ نگوید این است که شرایطی را در خانه فراهم کنید که دیگر او مجبور به دروغ گفتن نشود. اگر زن و شوهر بتوانند کمی یکدیگر را آزاد بگذارند و هر کدام به دیگری اجازه دهد که آنطور زندگی کند که دوست دارد، به مرور تبدیل به 2 دوست میشوند و دیگر لزومی ندارد به هم دروغ بگویند. بهطور کلی باید گفت، هر فردی احتیاج دارد تا فضایی برای نفس کشیدن داشتهباشد و وقتی این فضا فراهم شود، دروغ گفتن متوقف میشود.
وقتی زنی به شوهرش اعتماد کامل دارد و مطمئن است که شوهر به او دروغ نمیگوید، مسلما رفتار دیگری خواهد داشت و در مقابل مردی هم که احساس کند همسرش به او اطمینان و اعتماد دارد از هر کاری که آرامش زندگی را به هم بزند، پرهیز میکند.
اگر میخواهید رفتارتان را تغییر دهید باید بدانید، تغییر رفتار زمانبر و سخت است و تاثیربخشی این تغییر رفتارها نیز مدتی طول میکشد، شما نمیتوانید در یک شب شوهر دروغگویتان را تغییر دهید.
منبع: برترینها
مطالب بیشتر برای زندگی بهتر
چگونه کمتر دروغ بگوییم؟ دروغ بگویید، اما نه این 8 تا را ! دروغ هایی که به خودمان می گوییم! دروغ هایی که شما را ضایع تر می کند دروغ هایی که هر روزه به خودمان می گوییم دروغتان فاش می شود
تاریخ انتشار : سه شنبه ۵ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۴۷
تلفیق کردن روشهای مختلف کاهش وزن میتواند بهترین تاثیر را داشته باشد.
پنج استراتژی ترکیبی که سریعا باعث کاهش وزن میشوند عبارتند از:
1. ورزش قدرتی انجام دهید
هر چقدر حجم عضلات بیشتر باشد، سوخت و ساز بدن موثرتر خواهد بود. آن چه که اغلب به غلط تصور میکنند این است که ورزش هوازی تنها باعث کالری سوزی میشود. بهتر است ورزش قدرتی انجام دهید این نوع ورزش سوخت و ساز بدن را بالا نگه می دارد.
2. سوخت و ساز را با غذاهای چربی سوز همراه کنید
دلیل این که بعضی رژیمهای غذایی کارساز نیستند این است که تنها بر شمارش کالری، افزایش پروتئین و کاهش کربوهیدرات تمرکز دارند. شما باید غذاهای چربی سوز نیز مصرف کنید و از خوردن غذاهایی که چربی را ذخیره میکنند پرهیز کنید.
3. حداقل هشت ساعت بخوابید
خوابیدن به اندازه کافی باعث کاهش وزن میشود. بدن در زمان خوب سوخت و ساز بیشتری دارد. کمبود خواب هورمونهایی ترشح میکند که برای کاهش وزن مناسب نیستند.
4. تیروئید خود را آزمایش کنید
ممکن است تیروئید شما کم کار باشد. تیروئید کم کار هورمون کنترل کننده سوخت و ساز را کمتر ترشح میکند. یک پنجم افراد بالای 40 سال تیروئید کم کار دارند. اگر احساس می کنید که خسته هستید و همیشه سردتان است احتمال کم کاری تیروئید در شما وجود دارد.
5. آرام و مداوم عمل کنید
بیشتر رژیم های غذایی احساس گرسنگی را تقویت میکنند و باعث تغییراتی هورمونی میشوند. بنابراین بهتر است روشی را انتخاب کنید که آرام پیش میرود. تغییرات کوچک باعث میشوند که سوخت و ساز بدن کم کم به شرایط عادت کند و واکنشهای ناگهانی در بدن صورت نگیرد.
خبرگزاری آریا -
تا دو ماه پس از ترک سیگار از قهوهی بدون کافئین استفاده کنید
مطمئن نیستید که آیا میتوان سیگار را ترک کرد یا خیر؟ این 20+ روش را برای ترک سیگار امتحان کنید و گامهایی در مسیر زندگی سالمتر و بدون سیگار بردارید.
لیستی صادقانه دربارهی علل علایق خود به سیگار تهیه کنید.
کاغذی برداشته و با خط به دو قسمت تقسیم کنید؛ در یک طرف تمام مواردی که موجب کشش شما به سمت سیگار میشود را بنویسید و در طرف دیگر مواردی که موجب تنفر شما از آن میشود، از قبیل اینکه چگونه سیگار بر سلامت، شغل، خانواده و موارد دیگر، تاثیر منفی دارد را بیان کنید. هر از گاهی دربارهی لیستی که تهیه نمودهاید فکر کنید و تغییراتی در آن ایجاد کنید. چنانچه به اندازهی کافی شجاع هستید، دربارهی بازخوردهای منفی سیگار کشیدنتان از نزدیکان و دوستان خود نیز بپرسید. اگر جنبههای منفی بر جنبههای مثبت غالب بود، زمان آن فرا رسیده که سیگار را ترک کنید.
سپس لیستی دال بر چرایی دشوار بودن ترک سیگار تهیه کنید.
حتی اگر لیست شما طولانی و دلسرد کننده است، ناامید نشوید و کاملش کنید. بخش مهم اینجاست: در کنار هرچه یادداشت میکنید، راههای غلبه بر آن چالش را نیز متذکر شوید. به عنوان مثال، یکی از موارد باید این باشد که: نیکوتین دارویی اعتیادآر است. و راهکار اینکه: جایگزین دیگری برای نیکوتین بیابید. یکی دیگر از دلایل: سیگار کمک میکند تا استرسم کاهش یابد. و گزینهی شما: به جای آن 5 دقیقه قدم بزنید. هر چه چالشهای بیشتری را پیشبینی کنید و راهحلهایی برای آن بیابید، احتمال موفقیتتان بیشتر خواهد شد.
تاریخ ترک را تعیین نمائید.
قراردادی مبنی بر تاریخ ترک سیگار تنظیم نمائید که علاوه بر امضای خودتان، امضای یک شاهد مشوق نیز زیر آن باشد.
تمام دلایلی ترک سیگار را به صورت فهرستوار یادداشت کنید.
مواردی که باید به خاطر آنها اقدام کنم: دخترم، نوهام، همسرم و …. شما هدفمند شدهاید. همواره این لیست را همراه داشته باشید.
به محض آنکه آمادهی ترک شدید، خریدن کارتنهای بزرگ سیگار را متوقف کنید.
به جای آن، هر دفعه فقط یک بسته بخرید و فقط دو یا سه نخ سیگار همراه خود داشته باشید. نهایتا متوجه میشوید، حتی اگر بخواهید سیگار بکشید، همین الان چیزی در دسترس ندارید. همین امر کمک میکند تا به تدریج سیگار را کم و در نهایت ترک کنید.
یک هفته پیش از ترک سیگار، لیستی مبنی بر زمانهای که اشتیاقتان به سیگار افزایش مییابد تهیه کنید.
دکتر گایلن مونی، مدیر مرکز بیماریهای تنفسی مرتبط با سیگار و تنباکو میگوید، همچنین به این نکته توجه کنید که چه زمانهایی و چه ساعاتی از روز هوس سیگار میکنید و چه فعالیتهایی موجب افزایش میل به کشیدن سیگار است.
لیستی از کارهایی که میتوان در زمان میل شدید به سیگار انجام داد، تهیه کنید.
پیشنهادات شامل: قدم زدن، نوشیدن یک لیوان آب، بوسیدن همسر یا فرزندان، انداختن توپ برای سگ، بازی کردن، شستن ماشین، تمیز کردن داشبورد یا انباری، معاشقه، جویدن آدامس، شستن صورت، مسواک زدن، چرت زدن، نوشیدن چای یا قهوه، کشیدن نفسهای عمیق، روشن کردن شمع میشود. یک کپی از این لیست تهیه کنید، همواره همراه خود داشته باشید تا اگر هوس سیگار نمودید لیست را خارج کرده و یکی از این کارها را جایگزین کنید.
هنگامی سیگار را ترک کنید که سرحال هستید.
نتایج مطالعات حاکی از آن است که، چنانچه هنگامی که احساس افسردگی میکنید یا تحت فشار عصبی شدید هستید اقدام به ترک سیگار نمائید، احتمال موفقیت بسیار کاهش مییابد.
هنگامی که زمان قرارداد فرا رسید، هر آنچه مربوط به سیگار و متعلقات آن است را دور بیاندازید.
این شامل وسایل مربوط به سیگار، مابقی سیگارها، کبریت، فندک، زیرسیگاری، حلقهی سیگار و حتی فندک ماشین میشود.
تمام پولهایی که صرف خرید سیگار مینمودید را در ظرف شیشهایی بزرگ بریزید.
بدین ترتیب عینا مشاهده میکنید که چقدر پول هدر میدادید. این پولهای جمع شده را به رویایی که همواره در سر میپروراندید اختصاص دهید، اما هیچگاه فکر نکنید من که توان مالیاش را دارم پس سیگار هم بکشم، آن پول را صرف گشت و گذار در آلاسکا کنید یا بلیط درجهی یک برای دیدار با دوستان دانشکده تهیه کنید.
تا دو ماه پس از ترک سیگار از قهوهی بدون کافئین استفاده کنید.
مصرف کافئین بیش از حد، مادامی که در مسیر اولیهی ترک سیگار هستید شما را عصبی میکند.
به چالشهای دشواری که پیش از این پشت سر گذاشتهاید فکر کنید.
دکتر لیبرمن میگوید، از افرادی که به خوبی شما میشناسند بخواهید تا از چالشهایی که با موفقیت پشت سر گذاشتهاید را برایتان تداعی کنند. این تداعی، اعتماد به نفس لازم برای عهدی که در ترک سیگار بستهاید را برایتان به ارمغان میآورد.
اسنکهای سالم را همیشه همراه داشته باشید.
به جای مصرف سیگار و چنانچه نگران اضافه وزن خود هستید، تخمهی آفتابگردان، آبنبات بدون قند یا آدامس، هویج، کرفس میل کنید. همچنین میتوانید عادت سیگار خود را با عادتهای سالم مانند خوردن آجیل جایگزین کنید، البته بهتر است از آجیلهای پوستدار استفاده کنید تا دست و دهانتان همزمان مشغول باشد، که همان حس فیزیکی و دهانی که از سیگار دریافت مینمودید را برایتان تداعی کند.
تاریخ ترک سیگار را تعیین کنید
ساعاتی که معمولا سیگار میکشیدید، یک چای گیاهی میل کنید
فرایند آمادهسازی چای و نوشیدن آن به آرامی تا خنک شود، استرس را کاهش داده و موجب میشود تا میل به مصرف نیکوتین فروکش کند. یا هر گاه هوس سیگار نمودید از خلال دندان با طعم دارچین استفاده کنید.
به جای آنکه در محل کار با سیگار استراحت کنید، بازی کامپیوتری یک نفره انجام دهید
همان زمان را سپری کردهاید اما بیشتر لذتبردهاید،( گرچه آن هم مانند سیگار اعتیادآور است). اگر انجام این بازیها در محل کارتان ممنوع است، کارهای 5 دقیقهایی دیگر را به جای آن انجام دهید: تلفن بزنید، قدم بزنید یا میوه بخورید( اما نه در مکانهایی که عموما سیگار میکشیدید).
خود را در حال بازی تنیس تصور کنید.
یا واقعا تنیس بازی کنید. محققان بریتانیایی دریافتند چنانچه به افرادی که داوطلبانه اقدام به ترک سیگار نمودند، گفته شود خود را در حال بازی تنیس تصور نمائید، انگیزهی بیشتری برای ترک و اجتناب از سیگار در آنها پدید آمده است.
منطقهی سیگار ممنوع خلق کنید.
اجازه ندهید هیچکس در منزل، ماشین یا حتی کنار شما در رستوران از تنباکو استفاده کند. حقیقتا، تابلوی سیگار ممنوع تهیه کنید و در مقابل درب منزل و یا ماشین خود نصب نمائید.
این لیست را در قابل دیدتان به دیوار نصب کنید.
هنگامی که وسوسه شدید یک سیگار روشن کنید، نگاهی به این لیستِ صدمات ناشی از سیگار بیاندازید:
- افزایش احتمال خطر ابتلا به سرطان ریه، مثانه، پانکراس، دهان، مری و انواع دیگر سرطان از جمله سرطان خون.
- افزایش احتمال خطر ابتلا به بیماریهای قلبی، سکته و فشار خون.
- افزایش احتمال ابتلا به دیابت.
- کاهش سطح فولیت( از انواع ویتامین B )، کمبود آن موجب افزایش خطر ابتلا به بیماریهای قلبی، افسردگی و بیماری آلزایمر.
- تاثیر منفی بر قوهی تعقل و حافظه.
- عامل شکنندگی استخوان
- احتمال افزایش ناتوانی جنسی
- مشکلات باروری
- تاثیر مخرب بر حس چشایی و بویایی
- چنانچه در دوران بارداری سیگار مصرف شود، منجر به تولد نوزادان کموزن و نارس میگردد.
- افزایش احتمال افسردگی در جوانان
- چنانچه در دوران بارداری سیگار مصرف شود، احتمال تولد کودکانی که در آینده مبتلا به چاقی مفرط و دیابت شوند، افزایش مییابد.
برای مبارزه با میل به سیگار، عادات خود را تغییر دهید.
هنگام صبحانه روی صندلی دیگری بنشینید یا از مسیری دیگری به محل کار خود بروید. چنانچه پس از اتمام کار نوشیدنی و سیگار مصرف مینمودید، به سراغ نوشیدنی هم نروید و به جای آن قدم بزنید. چنانچه صرف قهوهی روزانه با سیگار همراه بود، به جای قهوه چای بنوشید.
دور و بر مواد مغذی سالم از جمله عصارهی جو دوسر بچرخید.
طبق نتایج یکی از مطالعات، خوردن 1 میلیمتر عصارهی جودوسر، چهاربار در روز به افراد سیگاری کمک میکند تا مصرف تعداد سیگارهای مصرفی خود را به طرز چشمگیری کاهش دهند.
از احساس خود با دوستان، همکاران، رئیس، همسر و یا فرزندانتان صحبت کنید.
احساسات خود را بروز دهید. اگر چیزی مایهی عصبانیت شما میشود، به جای آنکه آن را با کشیدن سیگار تسکین دهید، آن را بیان کنید. اگر کسل هستید و حوصلهتان سر رفته، اقرار کنید و به جای روشن کردن سیگار فعالیتی انرژیزا انجام دهید.
با یک متخصص طب سوزنی دیدار کنید.
شواهدی دال بر تائید طب سوزنی اطراف لالهی گوش و بیمیلی و در نهایت ترک سیگار وجود دارد. خود شما نیز میتوانید این کار را در منزل با مهره انجام دهید، فقط کافیست با مهرهها به نقاط مخصوص طب سوزنی ضربات آهستهایی بزنید و هر گاه تمایل شما به مصرف سیگار شدید شد، آن نقاط را فشار دهید.
چنانچه عهد خود را شکستید، دوباره آغاز کنید.
شکست را نپذیرید. برخی از افراد پیش از موفقیت بیش از هفت یا هشتبار سیگار را ترک نموده بودند.
منبع: healthmag.ir
خبرگزاری آریا -
از آنجا که ما در جهانی با ارتباطاتی سریع زندگی میکنیم، عادت کردهایم اینگونه فکر کنیم که هرچیزی به صورت آنی اتفاق میافتد. درواقع، میل به سرعت در فرهنگ کسبوکار امروز نفوذ کرده است به این ترتیب، امروزه برای مدیران تقریباً غیر قابل تصور است که کاری را به فردی واگذار کرده و به او بگویند که بطور مثال «برای این کار وقت بگذار» یا «فکر میکنی انجام این کار چقدر طول بکشد؟ زمان دقیق اتمام آن را به من اطلاع بده.» آنها به جای این کار، به صورت ناخودآگاه از افراد میخواهند که کار را به سرعت به تحویل دهند.
اگر چه این موضوع به یک کلیشه تبدیل شده است اما بسیاری از ما در زندگی روزمرهی خود گرفتار آن هستیم. همهی ما به سرعت راه میرویم، حرف میزنیم، و فکر میکنیم. کارهای مختلف را همزمان انجام میدهیم. در جلسات شرکت میکنیم و در ان واحد به ایمیلهای خود پاسخ میدهیم و با این که همزمان با خوردن غذایی که تقریباً هیچ چیز از آن نمیفهمیم با تلفن صحبت میکنیم.
دلایل و بهانههای زیادی برای این کار وجود دارد که موارد زیر میتواند برخی از آنها باشد.
"شرکتی که من در آن کار میکنم نتیجهی کار بسیار مهم است. اگر به طور پیوسته کار من نتایج مفیدی نداشته باشد. از آن شرکت کنار گذاشته خواهم شد".
سندروم عجله
"برای حفظ جایگاهم باید عجله کنم. من به فردی بسیار موفق مشهورم. فهرست کارهایی که باید انجام دهم هیچگاه تمامی ندارد. زمانی که کارهایی را که به اتمام رساندهام در فهرست حذف میکنم، حس خوبی پیدا میکنم. دوست دارم کارها را باضرباهنگ تندی پیدا کنم".
هرچند هیچ راهحل آسان و در دسترسی برای برخورد با سندروم عجله وجود ندارد، اما متخصصین دو راهکار کلی برای مقابله با این سندرم پیشنهاد میکنند:
به هرترتیب آنچه مسلم است، تعجیل و شتابزدگى موجب مىشود که تمام جوانب کار را نسنجیم و از این طریق، اسباب موفقیت را از کف بدهیم و در نتیجه به پیروزى مورد نظر دست نیابیم. ضمن آنکه تعجیل عامل برهمزنندهی تعادل میان دو کفه کار و زندگی است. مطالب زیادی در مورد تعادل میان کار و زندگی شنیدهایم و خیلی از ما تلاش میکنیم در زندگی شخصی و در کارمان به این تعادل دست یابیم. نکات زیر را در نظر بگیرید. و ببینید که سندروم عجله چگونه بر زندگی ما اثر میگذارد.
• هرچه قدر بیشتر تلاش کنید، مردم انتظار بیشتری از شما خواهند داشت.
• کارآیی بالا الزاماً به معنای کیفیت بالای کار نیست.
• اعتیاد به آدرنالین برای سلامتی انسان مضر است.
در ادامه نگاه دقیقتری به این موارد خواهیم انداخت و پیشنهادهای برای حل آنها ارائه میکنیم.
1. هرچهقدر بیشتر تولید کنید، مردم انتظار بیشتری از شما خواهند داشت.
این که فرد مفیدی برای سازمان باشید و مدیران همیشه بتوانند روی شما حساب کنند بسیار خوب است، اما باید دید حد میان موفقیت کاری و کار بیش از اندازه چیست. اگر گاهی اوقات حس میکنید انرژی لازم برای انجام کاری را ندارید، احتمالاً دچار فرسودگی شدهاید. اگر با کوچکترین تحریکی عکسالعمل شدیدی نشان میدهید دچار فرسودگی شدهاید. اینها نشان میدهد که شما دچار سندروم عجله شدهاید.
استراحت کنید. یک روز مرخصی بگیرید. فهرستی از وظایفی که میخواهید از عهدهی شما برداشته شود تهیه کنید. با مدیر و یا مشاور سازمان صحبت کنید و از آنها بخواهید در مورد شرح وظایف شما تجدید نظر کنند.
البته توجه داشته باشیم که آنچه همیشه تمامی منابع انسانی را تحت تاثیر گذارده حرکت در جهت شیب است و ممکن است با اتخاذ این رویکرد دچار عارضه دیگری بنام سندرم بطالت اجتماعی شده و بیهودهگذرانی را سرلوحه کار خود قرار دهیم. بیهودهگذرانی از جمله آسیبهای مطرح سازمانی است که این روزها از شیوع نسبتا بالایی برخوردار است. ویکتور هوگو، نویسنده شهیر در نکوهش بطالت و بیهودهگذرانی، آن را گرانترین رنج بشر و بزرگترین ستم انسان در حق خویش برمیشمارد. عواقب فردی و اجتماعی بیهودهگذرانی غیرقابل انکار است. در این رابطه روانشناسی بهنام مکس رینگل من ، آزمایشی جالب طراحی و اجرا کرد. وی در ابتدا از افراد خواست تا به تنهایی در رقابت طنابکشی شرکت کنند. مشاهدات رینگل من حاکی از آن بود که در مسابقات تکنفره هر نفر میتواند بیش از 63 کیلوگرم نیرو وارد کند. در مرحله بعد وی از سه نفر خواست تا در این مسابقه شرکت کنند. نتایج بسیار دور از انتظار بود، چرا که برخلاف تصور میزان نیروی وارده به 53 کیلوگرم کاهش یافت. رینگل من این آزمایش را با هشت نفر تکرار کرد و مشاهده کرد که هر فرد تنها 31 کیلوگرم نیرو به طناب وارد کرده است. پنهانسازی خود در لابلای فعالیتهای سازمانی و عدم وجود سیستم ارزیابی فردی در سازمانها موجب بروز رفتارهای مخرب میشود و از بهرهوری و همافزایی تیمهای کاری میکاهد. به علاوه این امر موجب شیوع سندرم بیهودهگذرانی در بدنه سازمان میشود و سازمان را دچار رخوت میکند.
2. کارآیی بالا الزاماً به معنای کیفیت بالای کار نیست.
فنآوری نوین این توهم را ایجاد کرده است که انجام دادن چندین کار به صورت همزمان مهارتی است که همهی ما باید بیاموزیم و به طور پیوسته از آن استفاده کنیم. پژوهشی که در دانشگاه استنفورد انجام شده است نشان میدهد که عکساین قضیه صادق است. افرادی که چندین کار را به صورت همزمان انجام میدهند، دقت و تمرکز کمتری دارند. بسیاری از افراد برای بالا بردن بهره وری خود سعی دارند تا حد امکان چند کار را با هم انجام دهند. در دنیایی که زندگی با سرعتی خیرهکننده پیش میرود کسانی که میتوانند چندین کار را همزمان انجام دهند عموما مؤثرتر و کاراتر به نظر میآیند، اما این قضیه همواره صادق نیست.
در واقع، انجام دادن چند کار به طور همزمان لزوماً ما را بهرهورتر نمیکند. تازه امکان دارد هنگام انجام همزمان چند کار با هم کیفیت کار ما بدتر شود. در واقع ممکن است اینکار به جای آنکه صرفه جویی در زمان باشد، زمان ما را از بین ببرد.
بنابراین، انجام دادن چندین کار در یک زمان باعث صرفهجویی در زمان نخواهد شد بلکه آن را هدر خواهد داد. زمانی که چند کار را با هم انجام میدهید باید مدام ذهن خود را تنظیم کنید و توجه و تمرکز خود را بازیابید. به عنوان مثال: اگر هنگام نوشتن مطلبی ایمیل خود را چک کنید و به پیامهای جدید پاسخ دهید، پس از بازگشت به حالت نوشتن ممکن است افکار مهم خود را به یاد نیاورید.
تلاش کنید تکنولوژی را کنترل کنید اجازه ندهید تکنولوژی شما را کنترل کند. زمانی که مشغول انجام دادن پروژههای خود هستید. هشداردهندهی ایمیل خود را غیر فعال کنید. یک روز در هفته ارتباط خود را با کامپیوتر، تبلت، و..... قطع کنید. (برای شروع میتوانید یک ساعت در روز این کار را انجام دهید)
3. اعتیاد به آدرنالین برای سلامتی انسان مضر است.
اعتیاد به آدرنالین به اندازهی اعتیاد به الکل و کوکائین جدی و البته برای جسم و روح انسان مضر است. با این وجود، از ان جایی که استفاده از آدرنالین باعث آرامش افراد میگردد، از آن استقبال میگردد. افرادی که به آدرنالین معتاد میشوند برای کسب آرامش و در نتیجه اثبات تواناییهای خود به آن پناه میبرند.
برای کنارگذاشتن اعتیاد به آدرنالین، مانند هر اعتیاد دیگری باید قبول کنید که مشکلی دارید . به کسانی که به آنها اعتماد دارید بگوئید که قصد دارید این عادت را کنار بگذارید. از آنها بخواهید در صورت بروز رفتارهای هیجانی از شما نخواهند که ادرنالین مصرف کنید.
اگر بتوانید بر سندروم عجله فائق آئید، نتایج ملموسی بدست خواهید آورد. عملکردتان به طور قابل ملاحظهای بهتر میشود. و مهارت تصمیم گیریتان تقویت میگردد، و مهمتر از آنها این که به انرژی دست می یابید که به شما آرامش مییابد نه اینکه نابودتان کند.
منبع:مجله درگی
، این مسئله که شما میتوانید در یک روز وزن کم کنید اصلا شوخی یا یک پدیده تبلیغاتی نیست. منتها مطلبی که وجود دارد این است که چه میزان وزن میتوان در یک روز کم کرد؟
متخصصان تغذیه، کاهش وزن اصولی را برای افرادی که اضافه وزن دارند، روزی 200 گرم و برای کسانی که مبتلا به چاقی مفرط هستند، 400 گرم و کمی بیشتر میدانند. پس ما هم به شما اطمینان میدهیم که با رعایت نکات زیر میتوانید این میزان از کاهش وزن خود را در یک روز شاهد باشید.
در این یک روز که قصد دارید وزنتان را کاهش دهید، باید سعی کنید در حدود 2 تا 3 لیتر آب بنوشید. بهترین موقع برای نوشیدن آب نیم ساعت قبل از غذا، اول صبح، آخر شب و میان وعدههای غذایی است.
چای و نوشیدنیهای بدون شکر را هم میتوانید جز این 2 لیتر محسوب کنید.
فعالیت بدنی
در این روز سعی کنید از روزهای قبل کمی بیشتر فعالیت بدنی داشته باشید. بعد از نهار و شام، به یک پیادهروی کوتاه بیست دقیقهای بروید.
به کارهای منزل بپردازید یا اگر سر کار هستید، بخشی از مسیر رفت و آمدتتان را پیادهروی کنید.
نمک و شکر
این دو ماده را به کلی از زندگیتان بیرون کنید، لااقل برای یک روز!! همین طور تمام مواد غذایی که از این دو ماده در آنها استفاده شده است، مانند شیرینی، نوشابه، کیک، شکلات، فست فود، کالباس و سوسیس. همچنین تمام چیزهایی که میخورید را از این نظر بررسی کنید.
نان و برنج
در این روز سعی کنید از نان و برنج کمتری استفاده کنید. خودتان را با مصرف غلات و نان سبوسدار سیر کنید. همچنین در وعدههای غذایی نهار و شام، از گوشت بدون چربی استفاده کنید.
سالاد
پیش از غذا حتما سالاد بخورید. سالاد باعث پر شدن حجم قابل توجهی از معده و در نتیجه سیر شدن میگردد، البته سالاد بدون سس!!
کاهو، کلم، بروکلی، گوجه فرنگی، هویج و آب لیمو را برای داشتن یک سالاد خوشمزه و کم کالری امتحان کنید.
صبحانه
برای یک صبحانه مقوی و مناسب میوه، بلغور جو دو سر، ماست کم چرب، املت سبزیجات و یک برش نان سبوسدار را امتحان کنید. این مواد تا نهار شما را سیر نگه میدارند.
ریزه خواری
در این روز خاص که قصد دارید شاهد کاهش وزن خود باشید، از هر گونه ریزه خواری خودداری کنید. غیر از صبحانه، نهار، شام مختصر و دو میان وعده در صبح و عصر هیچ چیز دیگری نخورید. الیته این به این معنا نیست که هر چه که هوس کردید را در وقت میان وعده بخورید. میان وعده فقط یک واحد میوه یا یک عدد سفیده تخم مرغ است همین.
دمنوش و اسموتی
چای سبز، چای دارچین، چای لیمو و اسموتیهای لاغری زیادی هستند که به شما در کاهش وزن کمک خواهند کرد. اگر میتوانید حتما در طی روز از آنها استفاده کنید. این نوشیدنیها تقریبا بدون کالری هستند و با موادی که دارند، سبب ایجاد احساس سیری و همچنین بالا رفتن میزان کالری سوزی و متابولیسم در بدن شما خواهند شد.