مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

بازیگر زن ایرانی در کلیپ فشن یاهو +عکس

دوشنبه 9 تیر 1393 ساعت 15:00

یاهو در سایت خود و زیر مجموعه مطالب مرتبط با جام جهانی، تصاویری از لاله اسکندری، بازیگر سینما و تلویزیون ایران را در کلیپ فشن جام جهانی منتشر کرد.


ادامه مطلب ...

کیک مرغ +عکس

جام جم سرا:

مواد لازم :

گوشت مرغ : دو تیکه بزرگ

پیازچه :مقداری

خیار شور :به میزان لازم

ماست چکیده : یک پیاله

سس مایونز :3 قاشق غذا خوری

خامه: دو قاشق غذاخوری

نان تست: به میزان کافی

طرز تهیه:
مرغ را با ادویه دلخواه و نمک می پزیم.
مقداری پیازچه و خیار شور را نگینی ریز خرد می کنیم.
چهار قاشق ماست چکیده، یک قاشق سس مایونز و یک قاشق خامه را با هم مخلوط می کنیم.
کناره های نان تست راجدا می کنیم وبا کارد نان ها را صاف می کنیم. بسته به اندازه ظرف سرو، چند تا نان تست را کنار هم می چینیم و روی آن از مخلوط ماست و سس و خامه می ریزیم و با قاشق صاف می کنیم. روی آن را مرغ و پیازچه و خیارشور می ریزیم که سطح نان پر شود.
دوباره یه لایه نان تست می گذاریم و ریختن مواد را تکرارمی کنیم.
فقط لایه زیر و لایه رویی باید نان تست باشد و با سلیقه خودمان تزیین می کنیم .


ادامه مطلب ...

افزایش خودسرانه قیمت شیر کم‌چرب +عکس

جام جم سرا:در حالی که به گفته محمد فربد، عضو هیأت مدیره انجمن صنایع فرآورده‌های لبنی مجوز جدیدی برای افزایش قیمت محصولات لبنی صادر نشده است، قیمت برخی محصولات افزایش یافته که از آن جمله می‌توان به رشد قیمت شیر کم چرب و پرچرب در برخی برندها اشاره کرد.

بر این ساس، قیمت شیر کم‌چرب یکی از شرکت‌های صنایع لبنی از 2 هزار تومان به 2200 تومان افزایش یافته است.

این در حالی است که قیمت شیر نیم‌چرب این کارخانه 2200 بوده است و حال شیر کم‌چرب با افزایش قیمت 200 تومانی در بطری‌هایی با بسته‌بندی هم‌رنگ شیرهای نیم‌چرب که رنگ این برچسب پررنگ‌تر از برچسب قبلی است، عرضه می‌شود.

به گفته برخی فروشندگان، قیمت شیر کم‌چرب برخی کارخانه‌ها نیز تا 2300 تومان افزایش داشته است.

در این شرایط و با وجود درج قیمت جدید بر روی برچسب شیر کم‌چرب، افزایش قیمت این نوع شیر از سوی قائم مقام یکی از واحدهای صنایع لبنی رد شد.

محمد فربد، عضو هیأت مدیره انجمن صنایع فرآورده‌های لبنی امروز در گفت‌‌وگو با خبرنگار خبرگزاری فارس اظهار داشت: اخیراً افزایش قیمتی در مورد محصولات لبنی اتفاق نیفتاده و در حال حاضر قیمت شیر کم‌چرب 2 هزار تومان و نیم‌چرب 2200 تومان است.(فارس)


ادامه مطلب ...

۳۰ ثانیه تا مرگ: مصاحبه با زن و شوهر نجات‌یافته از «ایران ۱۴۰» +عکس

جام جم سرا: آن طور که دستگاه‌های مسیریاب و پیچیده برج مراقبت فرودگاه مهر آباد اعلام کرده‌اند به دلیل از کار افتادن یکی از موتور‌ها پرنده از نفس افتاده سپاهان ایر از مسیر خارج شد. همه چیز در یک چشم بر هم زدن اتفاق افتاد. همه اتفاقات ریز و درشت امداد رسانی و خاموش کردن شعله‌های آتش را دوربین‌های ناجا و عکاسان خبرگزاری‌ها ثبت کردند.

سکانس اول _روز _خارجی _محوطه بهداری ارتش:
سفر بدون برنامه

دست‌هایش سوخته و بانداژ شده است اما چون دوستانش دور و برش هستند، همچنان می‌خندد، آن هم به پهنای صورت. نشسته بیرون روی یکی از تخت‌هایی که توی راهرو بهداری ارتش به امان خدا‌‌ رها شده. یکی از دوستانش می‌زند روی شانه‌اش و می‌گوید: یک بار جستی ملخک، دو بار جستی ملخک... صدای شلیک خنده‌هایشان ادامه ضرب المثل را ناتمام می‌گذارد...

محمد عابد‌زاده که نگران حال و روز همسرش است، می‌گوید: همه اتفاق‌ها ۳۰ ثانیه بیشتر طول نکشید. حالا احساس می‌کنم خدا من را دوست دارد. اصلا قرار نبود با این پرواز برویم. مریم دوست داشت برود و به خانواده‌اش سر بزند. تا ۱۲ شب بلیت نداشتیم. اسم‌هایمان را داخل لیست انتظار نوشته بودیم. تا اگر جا خالی شد با ما تماس بگیرند. آخر می‌دانید پروازهای تهران طبس به قول خودمان پروازهای کارگری است کارگرهایی که برای کار معدن از تهران و شهرهای دیگر به مهر آباد می‌آیند مسافرهای همیشگی این پرواز‌ها هستند. خیلی پیش می‌آید که یکی دو تا انصرافی و کنسلی وجود داشته باشد. ساعت ۶ اطلاع دادند که جای خالی هست ما هم ساعت ۷و نیم فرودگاه بودیم.. بالاخره ۸وربع سوار هواپیما شدیم و مقدمات خسته کننده و کسالت بار پرواز آغاز شد.

سکانس دوم _روز _داخلی _داخل کابین هواپیما:
همه چیز آرام بود

محمد می‌گوید: فکرش را هم نمی‌توانم بکنم که من زنده‌ام که خدا خودش من را بامعجره‌اش نجات داد. بعد رو به همسرش که بهت زده ما را نگاه می‌کند کرد و ادامه داد: باید موبایل‌ها را خاموش می‌کردیم. داخل هواپیما یک عالمه بچه بود بعد این هواپیما‌ها چون کوچک هستند اصلا فضای استانداردی ندارند صندلی‌ها و مسافر‌ها چفت هم نشسته‌اند انگار هیچ استانداردی برای جا نمایی درست صندلی‌ها انجام نشده است. کاپیتان اکراینی که آخرش هم نفهمیدم اسمش چی بود و تنها یک «اف» معروف ته اسم و فامیلش داشت یک خوش آمد گویی دست و پا شکسته تحویلمان داد مودبانه از تاخیر به وجود آمده معذرت خواهی کرد و موتور‌ها روشن شد.

محمد میگوید مریم داشت با گوشی موبایلش بازی می‌کرد. سر زدن به «پو» معروف و حمام کردنش؛ بعد هم خرید و بازی کردن برای جمع آوری سکه‌های بیشتر. به من نشان داد که برای پو چاق و چله داخل گوشی کلاه جدید خریده است. صدای گریه یک نوزاد هم می‌آمد. صدای مکالمات کاپیتان با برج مراقبت را می‌شنیدم بعد صدای وحشتناک ملخ‌های موتور هواپیما که واقعا گوش خراش و وحشتناک هستند. هواپیما یک نیم دور چرخید روی باند تا در مسیر تیک آف قرار بگیرد.

حالا محمد انگار که بخواهد فیلم سینمایی تعریف کند روی تخت جا به جا می‌شود و ادامه می‌دهد: همه چیز در یک چشم بر هم زدن اتفاق افتاد.

مریم همسر محمد که دختر رییس دانشگاه آزاد شهرستان طبس است در ادامه حرف‌های همسرش می‌گوید: خطر مرگ از بیخ گوشمان گذشت.

مریم رهنما با بغض می‌گوید: اصلا هیچ کسی فکرش را نمی‌کرد هواپیما سقوط کند. درست است که همه ما اعتقاد قلبی داریم مرگ حق است اما به خدا هیچ کسی فکرش را نمی‌کرد همه پودر بشوند.

زن جوان نمی‌تواند حرف هابش را ادامه بدهد صورتش را لای انگشت‌هایش مخفی می‌کند تا راحت‌تر گریه کند. بعد انگار که یک چیز جدید یادش آمده باشد می‌گوید: چهره مسافر‌ها یادم نمی‌رود. آن خانمی که بچه بغلش بود عروسک آبی پوش دختر کوچولویی که دو سه ردیف جلو‌تر از ما نزدیک کابین خلبان نشسته بودند هیچ وقت یادم نمی‌رود. خدا ما را دوست داشت باید می‌ماندیم وگرنه برای خدا که کاری نداشت ما را هم مثل بقیه مسافر‌ها به آسمان می‌برد.

محمد دستهای بانداژ شده‌اش را روی هم قلاب می‌کند و می‌گوید: من بار دومم است که از مرگ فرار می‌کنم. اولین بار سال ۸۴ بود آن وقت‌ها دانشجوی کار‌شناسی ارشد بودم از طبس به تهران می‌آمدم که در محور طبس یکهو اسکانیا به دلیل سرعت زیاد و جریان‌‌ همان باک‌های اضافه و اتصالی در سیستم برق آتش گرفت. با باک اتوبوس دو وجب بیشتر فاصله نداشتم. آن بار از طبس به تهران می‌آمدم و از مرگ جستم و این بار از تهران به طبس می‌رفتم که خدا رو شکر زنده ماندم. خوب یادم هست اتوبوس چپ شد و همه مسافر‌ها روی هم ریختند. شیشه‌ها شکسته شده بود. و اصلا هیچ صدایی را نمی‌شنیدم. همین که به خودم آمدم و توانستم حرکت کنم از پنجره شکسته و از لابه لای شیشه خورده‌ها خودم را به بیرون پرتاب کردم. هنوز پایم به زمین جفت و جور نشده بود که یکهو اتوبوس آتش گرفت آن هم درست از‌‌ همان قسمتی که من نشسته بودم. شانس آوردم که زود خودم را به بیرون پرتاب کردم. در آن حادثه تعدادی از مسافرهای اتوبوس جزغاله شدند.

مرد جوان ادامه می‌دهد: الان دقیقا به شما می‌گویم که همه اتفاق‌های صعود تا سقوط هواپیما ۲ دقیقه هم طول نکشید اما می‌توانم ساعت‌ها در باره آن لحظه‌ها برایتان حرف بزنم. هواپیما یک نیم دور چرخید به سمت غرب من که مهندس پرواز نیستم اما بعد از این همه هواپیما سواری در مسیر طبس تهران دیگر دستم آمده است که مسیر پرواز از طرف ورامین می‌گذرد. دماغه به سمت کرج بود. با خودم گفت حتما این طرف باند خالی است خلبان اوج می‌گیرد و بعد در آسمان دور می‌زند.

سکانس سوم_روز _داخلی_کابین هواپیما:
لحظات مرگ آور

محمد می‌گوید: هواپیما از روی باند بلند شد. خلبان یک چیزهایی به برج مراقبت گفت یک دقیقه بیشتر طول نکشید من منتظر بودم که پرنده آهنی دور بزند اما همچنان به سمت کرج پرواز می‌کرد. یکی از موتور‌ها از کار افتاده بود. برای حرفم دلیل دارم. صدای ملخ ایران ۱۴۰ خیلی زیاد و گوش خراش است. از پنجره می‌دیدم که یکی از ملخ‌ها یعنی درست ملخ سمت راست کار نمی‌کرد. هواپیما زیاد اوج نگرفت حس می‌کردم داریم به سمت زمین می‌آییم زمان از سقوط جلو‌ زده بود. به تنها چیزی که فکر نمی‌کردم زمان بود. همه‌اش منتظر بودم که پرواز در آسمان ثابت شود و خلبان درباره ارتفاع پرواز و مدت زمان آن برایمان حرف بزند. اما یکهو صدا‌های نامفهوم و برخورد به گوشم رسید. باور کنید قشنگ احساس می‌کردم که بدنه هواپیما به چیزهایی برخورد می‌کند. درست مثل افکت‌های فیلم‌های جنگی بود. هنوز نمی‌دانستم چه بلایی به سرمان آمده است. که یکهو یک صدای مهیب ناشی از برخورد گوشم را کر کرد.

سکانس چهارم _روز _داخلی _کابین هواپیمای سقوط کرده:
سرزمین ناشناخته

محمد ادامه می‌دهد: پرنده آهنی با دیوار بتونی برخورد کرده بود بال سمت راست جدا شده بود. یک بوی تند مواد سوختی فضا را پر کرده بود. هواپیما سقوط کرد. و نمی‌دانم بر اثر جرقه یا بر اثر اصطکاک بدنه با دیوار بتونی یکهو آتش شعله کشید. مسافر‌ها زنده بودند. هیچ صدای رادیویی به گوش نمی‌رسید. صدا‌ها را کمی به سختی می‌شنیدم. همه به جنب و جوش افتاده بودند من هم منتظر بودم مهماندار درهای خروج اضطراری را به ما نشان بدهد. از‌‌ همان قسمتی که بال هواپیما جدا شده بود. بیرون را می‌شد دید. هنوز ملخ سمت چپ می‌چرخید و صدا می‌کرد.

به مریم گفتم بلند شو و خودم کمربندهای ایمنی را باز کردم. یکی از مسافر‌ها از‌‌ همان شکاف ایجاد شده بیرون پرید. اول همسرم را به بیرون فرستادم. بعد هم خودم بیرون آمدم. انگار که پرنده آهنی از وسط نصف شده باشد. دو تکه از هواپیما روی زمین افتاده بود. من خودم زیاد فیلم می‌بینم. از آن عشق فیلم‌های هالیودی هستم چیزی که می‌دیدم طوری بود که انگار وسط یکی از‌‌ همان سکانس‌های فیلم‌های هالیودی پیاده شده باشم. زمان و مکان را گم کرده بودم. اصلا نمی‌دانستم که کجا هستیم انگار در یک سر زمین ناشناخته فرود آمده بودیم. شکاف روی بنده خیلی نا‌موزون و تنگ بود. مریم که بیرون پرید خودم هم پریدم. یکهو یادم افتاد که کیف دستی‌ام را می‌توانستم با خودم بردارم کسی از داخل شکاف بیرون نمی‌آمد. دوباره برگشتم داخل کابین کیف لپ تاپم را برداشتم. داخل کابین داغ بود صدای گریه بچه را می‌شنیدم اما کاری از دستم بر نمی‌آمد از بالای شکاف به پایین پریدم تازه داخل کابین آتش گرفته بود. بوی دود و سوختنی می‌آمد تا خودم را به پایین پرتاب کنم دستم و بخشی از صورتم سوخت. داخل کابین هواپیما به شدت داغ شده بود. فکر می‌کنم بیشتر مسافرهایی که ماندند اول خفه شدند بعد هم سوختند. واقعا زمان برای ما نمی‌گذشت. آنهایی که از ما جلو‌تر بیرون پریده بودند روی رمین افتاده بودند و انگار نای راه رفتن نداشتند. انگار یکی در گوشم گفت که هر آن امکان دارد پرنده آهنی از نفس افتاده آتش بگیرد من و مریم با هم شروع به دویدن به سمت فنس‌ها کردیم که یکهو هواپیما با صدای وحشتناکی منفجر شد.

محمد با چشم‌های اشکبار ادامه می‌دهد: همه جا را دود گرفته بود. چشم چشم را نمی‌دید. هیچ صدایی را نمی‌شنیدم. فقط خیالم راحت بود که همسرم کنارم هست به فنس‌های بهداری که رسیدیم یکهو متوجه شدم راه بسته است آنقدر ترسیده بودم که نمی‌دانستم در کدام قسمت کره خاکی هستم. به خودم که آمدم دو نفر دکتر در حال پانسمان زخم‌هایم بودند. بوی دود می‌آمد روی تخت دراز کشیذه بودم و صدای آژیر خودروهای امدادی را می‌شنیدم. باورم نمی‌شد خدا یک بار دیگر به من شانس زندگی کردن داده باشد. خودم ۸ درصد بیشتر دچار سوختگی نشدم فقط همین امشب را باید تحت نظر باشم. خدا را شکر که همسرم هم هیچ مشکلی ندارد فقط حالا به خاطر شوک و اتفاقی که شاهدش بوده دچار کوفتگی و کمر درد شده که تا فردا خوب می‌شود.
(هفت صبح)


ادامه مطلب ...

گل نسا؛پیرترین مادر شهید کشور +عکس

جام جم سرا:گل نساء پاکدل(مادر شهید مهراب باقریان)، بیان کرد: 115 سال دارم و در یکی از روستاهای محروم این استان با نام حصه‌گاه زندگی کنند.

وی در خصوص تعداد فرزندان خود گفت: دارای دو اولاد پسر و یک دختر بوده‌ام.

گل نسا با اشاره به اینکه یکی از پسرانم با نام مهراب در جنگ تحمیلی به شهادت رسیده است، افزود: خانواده دخترم عشایر بوده و از من دور هستند و هم اکنون محل زندگی‌ام نزدیک به حیاط پسرم است.

1408434690610_20.jpg

پاکدل بیان کرد: ساختمان محل زندگی‌ام از وضعیت خوبی برخوردار نبوده که چند وقت پیش از سوی ارتش بازسازی شد.

وی گفت: تمام وسایل زندگی‌ام شامل یک تخته فرش و وسایل مورد نیاز آشپزخانه و یک یخچال و یک پنکه قدیمی است که همگی را می‌توان در گوشه‌ای از اتاق سرجمع کرد.

پاکدل بیان کرد: به دلیل کهولت سن نیاز به مراقبت و رسیدگی بیشتر دارم که این امر به طور مداوم از عهده خانواده پسرم بر نمی‌آید.

وی گفت: سن شهید مهراب باقریان 22 سال بود که در محل زبیدات به شهادت رسید.(ایسنا)


ادامه مطلب ...

مسافر آبشار سنگان شوید +عکس

جام جم سرا: اگر تهرانی هستید یا سفرهای متعددی به این شهر داشته‌اید حتی از جمله علاقه‌مندان به دیدنی‌های طبیعی و تاریخی به شمار می‌روید شاید نام این آبشار را شنیده باشید. اگر هم در این زمینه اطلاعاتی ندارید باید بگویم که این منظره زیبای طبیعی که تاکنون گردشگران زیادی را به خود جلب کرده است، در فاصله حدود ۲۰‌کیلومتری شمال غرب پایتخت قرار دارد. به عبارتی در باره موقعیت جغرافیای آن باید گفت، سنگان در دامنه‌های قله پهنه‌حصار جاری بوده و میزبان بازدیدکنندگان خود است.

اگر قصد کرده‌اید سری به این آبشار زیبا بزنید و دنبال مسیرهای دسترسی به آن هستید باید بگویم که برای دسترسی به آبشار سنگان باید مسیرتان را به سمت غرب پایتخت تغییر دهید و از طریق بزرگراه‌ها و اتوبان‌هایی که در این محدوده قرار دارد خود را به نزدیکی میدان دهکده المپیک برسانید، سپس به سمت شرق در اتوبان همت حدود ۳ کیلومتر پیش بروید. به میدان دوم شهران که برسید باید به طرف کن تغییر مسیر دهید و در ادامه از طریق خیابان کوهسار به سمت امامزاده داوود بروید.

عجله نکنید هنوز هم بخشی از راه باقی ماننده تا شما موفق به مشاهده این شاهکار طبیعی شوید. دراین لحظه باید حدود ۱۰‌کیلومتر دیگر نیز پیش بروید و در سه راهی که با آن مواجه می‌شوید به سمت چپ جاده که تابلو جهت سنگان را نشان می‌دهد حرکت کنید. در ادامه مسیر به روستای سنگان پایین و بعد از آن به روستای سنگان بالا خواهید رسید.

نگران نباشید، زمان زیادی در مسیر نخواهید ماند زیرا که فاصله تهران تا سنگان با خودرو تنها حدود یک ساعت است. این را هم بگوییم که در طول مسیر اگر با دقت اطرافتان را برانداز کنید متوجه خواهید شد که شیب مسیر پس از عبور از باغ‌ها، به تدریج زیاد شده و روی یالهای متعددی امتداد می‌یابد که دیواره‌ای سنگی تمام این یالها را نصف کرده‌است. درست حدس زده‌اید این دیواره بلند باعث به وجود آمدن آبشار معروف سنگان شده است که بر بالای این دره خودنمایی می‌کند.

نکته دیگر اینکه آبشار زیبای سنگان حدود ۳۰ متر بلندی دارد و دارای محوطه‌ای مسطح و مناسب برای اطراق و استراحت مسافران و گردشگرانی است که از آن دیدن می‌کنند. توضیح بیشتر اینکه این آبشار ۲۵۷۵ متر از سطح دریا ارتفاع دارد و همانطور که گفته شد در شمال آن قله پهنه حصار واقع شده است.

پیشنهاد می‌کنیم اکنون که این مسیر را برای بازدید طی کرده‌اید گشتی هم دراطراف آبشار بزنید تا بیشتر از جذابیت‌ها و زیبایی‌های این مکان دیدن کرده و اطلاعاتتان دراین زمینه نیز تکمیل شود. اگر گشتی در این محدوده بزنید متوجه خواهید شد که در طرف چپ آبشار سنگان با کمی فاصله غارهایی وجود دارد که اگر قصد داشته باشید با استراحت در آن خستگی راه را از تن خود بیرون کنید می‌توانید نسیم دلنشینی را که روی گونه‌‌هایتان می‌نشیند به خوبی احساس کنید. نسیمی نمدار که صورتتان را نوازش می‌دهد. زیبایی‌های این آبشار تنها به فصل تابستان محدود نمی‌شود و اگر زمستان نیز گذرتان به این محدوده بیفتد با تصویری زیبا از زمستان یخ زده و منظره‌ای زیبا د ر آن روبه‌رو می‌شوید.

البته توجه داشته باشید که اگر در فصل سرد سال راهی بازدید از این آبشار شدید باید خودروی شخصیتان را جایی نزدیک روستا پارک کنید. توصیه مهم دیگر این که به هیچ عنوان باقیمانده این مسیر را با ماشین طی نکنید. زیرا در اثر سرمای هوا جاده پرشیب در بعدازظهر خیلی زود یخ می‌زند و با تاریک شدن هوا، بالا آمدن از آن سخت حتی ممکن است غیرممکن باشد.

در باره روستای سنگان که در مجاورت این آبشار قرار دارد نیز باید گفت آبادی مورد نظر از توابع بخش کن و شهر تهران بوده که در شمال غربی تهران بزرگ و در میان کوه‌های البرز میانی واقع است. ارتفاع این روستا از سطح دریا ۲۱۰۰ متر است. جالب است بدانید که سنگان خود ۶ محله دارد که به نام‌های ده پایین (سنگان پایین)، ده میان (سنگان میانی)، ده سر (سنگان بالا)، باغ‌دره، دره‌تک و سنگان نو نامگذاری شده است. قدیمی‌ترین محله روستا هم سنگان پایین است. البته ورود به سنگان نیز از طریق همین روستا امکان پذیر خواهد بود.

شما در این محدوده با آثار تاریخی دیگری نیز مواجه می‌شوید. به عنوان مثال آرامگاه امامزاده‌های سه گانه سنگان که نشانگر قدمت طولانی این روستاست. جالب است بدانید که به استناد نوشته‌های برخی از سنگ قبر‌ها قدمت این روستا به بیش از ۵۰۰ سال پیش می‌رسد.

درصورتی که دراین فصل گرم به هر دلیلی نمی‌توانید مسافر آبشار سنگان باشید می‌توانید این بازدید را به ماه‌های پایانی سال به ویژه اسفندماه موکول کنید. اگر دراین ماه به این منطقه بروید، یکی از زیبا‌ترین صحنه‌های طبیعت را خواهید دید. قندیل‌های بزرگی از یخ و برف که سرتاسر آبشار را پوشانده است. در فصل زمستان قطره‌های آبی که از آبشار فرو می‌ریزند، به محض برخورد به زمین یخ می‌زنند و به مرور زمان، تپه‌ای از قطرات یخ زده زیر آبشار درست می‌شود که شبیه تونلی توخالی است.

نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که رودخانه فصلی سنگان به طول دوازده کیلومتر از دامنه‌های شرقی کوه کرکو در ۳۵ کیلومتری شمال غربی تهران سرچشمه گرفته و پس از سیراب کردن روستاهای سنگان بالا، سنگان پایین و ده باغ به رود کن یا‌‌ همان سولقان می‌ریزد. بنابراین اگر اهل سفرهای کوتاه و کشف دیدنی‌های جدید هستید پیشنهاد می‌کنیم سری هم به آبشار سنگان بزنید و خستگی را از تن خود بیرون کنید. (الهام صادقی/حمایت)


ادامه مطلب ...

جایی که بهشت از زمین می‌جوشد +عکس

جام جم سرا: این زیباترین نمای سبلان است و البته زیباترین نمای سرعین که شهری کم‌وسعت اما خوش‌منظر را پیش‌چشمت گسترده. ساختمان‌های بلند هتل‌ها و مجتمع‌های آپارتمانی، نمای یک شهر شلوغ را یادآوری می‌کنند اما نباید نگران بود؛ جمعیت ساکن سرعین کمتر از ٥‌هزار نفر است و این آپارتمان‌ها بیشتر نقش ویلاهای شخصی را دارند. بیشتر از ١٥٠ هتل، مهمانپذیر و مجتمع اقامتی پذیرای حدود ٥ میلیون مسافری است که براساس آمارهای رسمی سالانه به این شهر سفر می‌کنند.

آب‌وهوای ییلاقی سرعین در تابستان اگرچه بهانه موجه بسیاری از مسافران برای سفر به این شهر است اما یک انگیزه منحصربه‌فرد هم وجود دارد: چشمه‌های متعدد آبگرم معدنی.

چشمه‌های بهشتی

تعداد و نوع چشمه‌های آبگرم معدنی در سال‌های اخیر به سرعت درحال تغییر بوده «گاومیش گلی» اما هنوز آن حال‌وهوای سنتی خود را حفظ کرده است. این آبگرم در فضایی حدود ٨٠٠مترمربع در میدان مرکزی شهر واقع شده.

چشمه‌های کوچک و بزرگ این استخر در کنار هم می‌جوشند و از زیر پای شما در هر ثانیه ١٤٦لیتر آب ٤٦ درجه را با جلوه‌ای زیبا به داخل استخر وارد می‌کنند. گاومیش گلی را به نوعی می‌توان مادر مجتمع‌های جدید آب‌درمانی هم نامید چراکه با لوله‌کشی بخشی از آب آنها را نیز تأمین می‌کند.

به غیر از گاومیش گلی، تنها «پهن‌لو» است که از میان بیش از ١٠ استخر قدیمی سرعین هنوز به همان شکل قدیمی باقی مانده و البته مشتری‌های خاص خودش را دارد. مجتمع‌های مدرن آب‌درمانی «ایرانیان»، «سبلان»، «بش‌باجیلار» و «قهوه‌سویی» شکیل‌تر و مجهزتر از آبگرم‌های سنتی احداث شده‌اند. این مجتمع‌ها علاوه بر استخر، به بخش‌هایی مثل سوناهای خشک و بخار، جکوزی، استخر کودکان، دوش‌ها و وان‌های انفرادی، رختکن کمددار و تخت استراحت مجهزند.

به‌جز مجتمع ایرانیان که در ورودی شهر قرار دارد، دیگر مراکز آب‌درمانی در مرکز شهر و شعاع کمتر از یک کیلومتری گاومیش‌گلی واقع شده‌اند. هزینه استفاده از آبگر‌م‌های سنتی ٥٠٠تومان برای پهن‌لو و ١٠٠٠ تومان برای گاومیش‌گلی است. این هزینه برای آب‌درمانی‌ها از ٣، ٤‌ هزار تومان شروع می‌شود و درمورد مجتمع ایرانیان به ١٠‌هزار تومان هم می‌رسد. با پرداخت این مبالغ می‌توانید از همه امکانات مجتمع‌ها- به‌جز ماساژ و پذیرایی که هزینه‌ای جداگانه دارد- استفاده کنید.

چند مجتمع آب‌درمانی جدید دیگر نیز در سرعین در حال احداث است که ازجمله می‌توان به طرح‌های توسعه آبگرم‌های «ژنرال»، «ساری‌سو» و «قره‌سو» اشاره کرد.

مرهم دردها

کسی به صورت دقیق نمی‌داند اولین‌بار استفاده درمانی از آب‌های گرم معدنی کی متداول شد اما به نظر می‌رسد آدمیزاد ابتدا پس از استفاده به‌عنوان استحمام پی به خاصیت تسریع درمان زخم‌ توسط این چشمه‌ها برده است.

بررسی تاریخچه چشمه‌های آبگرم معدنی در سرعین نشان می‌دهد، این چشمه‌ها ابتدا به خاطر گرم‌بودنشان توجه بومی‌ها را جلب کرده‌اند. آن‌طور که قدیمی‌های شهر روایت می‌کنند، پدران‌ آنها در زندگی روستایی خود از آبگرم‌ها بیشتر برای شست‌وشوی احشام و لباس استفاده می‌کرده‌اند.

وجود چنین چشمه‌هایی در منطقه‌ای سردسیر مثل سرعین که در دامنه سبلان واقع شده و حداقل در ٧ ماه از ‌سال با مساله سرمای هوا روبه‌رو است مزیتی عمده برای سرعینی‌های قدیم محسوب می‌شده تا بخشی از انرژی مورد نیازشان را از آنها تأمین کنند. البته می‌شود حدس زد که استحمام در این آب‌ها نیز قدمتی به اندازه کشف‌ آنها دارد؛ چه کسی می‌تواند در یک هوای سرد از لذت آب‌تنی و غلتیدن در آغوش بخارآلود و سکرآور آبگرمی که از زمین می‌جوشد چشم بپوشد؟

اسامی با مسما

به جز ساری‌سو (آب‌زرد) و قره‌سو (آب‌سیاه) که صراحتا به خاطر رنگشان نامگذاری شده‌اند، کاربری آبگرم‌ها دلیل اصلی شهرتشان به اسامی گوناگون و گاه عجیب است. همین آبگرم قره‌سو- که ٢سالی می‌شود در راستای یک طرح توسعه عظیم با همسایه‌اش ساری‌سو مخلوط شده و یک استخر موقت کوچک را تشکیل داده- به خاطر آرامشی که القا می‌کرده به آبگرم اعصاب شهرت یافته بود.

«گاومیش گلی»، بزرگترین و مشهورترین استخر سرعین، به دلیل استحمام گاومیش‌ها در آن به این نام (برکه گاومیش) شهرت یافته و «پهن لو» را به علت این‌که در زمان‌های دور که مورد استفاده‌ای نداشت روی سطح آن کف و جلبک‌هایی به شکل پهن جمع می‌شده به این نام خوانده‌اند.

«گوز سویی» و «قهوه‌سویی» نیز ٢ استخر کوچک در کنار هم بودند که امروز مجتمع بزرگ آب‌درمانی قهوه‌سویی را تشکیل می‌دهند. قهوه‌سویی به نام قهوه‌خانه‌ای خوانده شده که از قدیم تا همین یکی، ٢سال پیش در کنار آب برپا بود. گوزسویی (آب‌چشم) اما از دیرباز استفاده خاص درمانی داشته و برای شست‌وشوی چشم به‌کار می‌رفته.

مجتمع آب‌درمانی «بش باجیلار» (پنج خواهران) در محل پنج چشمه‌‌ای احداث شده که از کنار هم می‌جوشند. از همه جالب‌تر اما داستان نام‌گذاری آبگرم «ژنرال» است. پیرمردهای شهر روایت می‌کنند که از پدرانشان شنیده‌اند یک ژنرال انگلیسی در زمان جنگ اول جهانی زخم پای خود را با استحمام در این آب مداوا کرده است و این آب به نام ژنرال معروف شده. مجموعه‌های مدرن آب‌درمانی که در چند‌ سال اخیر تعدادشان زیاد شده اما چندان از این روند نام‌گذاری تبعیت نمی‌کنند. مجتمع‌های آب‌درمانی سبلان و ایرانیان اسم‌شان نیز همچون رسم‌شان جدید است.(عیسی عظیمی/شهروند)


ادامه مطلب ...

ترمیم جمجمه مرد چینی با چاپگر سه بعدی +عکس

جام جم سرا: متخصصان بخش جراحی بیمارستان دانشگاه پکن، قصد دارند با استفاده از ترکیبی از فلز تیتانیوم جمجمه مردی چینی به نام «هو پیانگ» را شبیه سازی کنند.

به نقل از خبرگزاری شینهوا، پروفسور «تیانگ ژو» جراح زیبایی و سرپرست گروه درمانی این مرد گفت: «این کار بسیار هیجان انگیز و البته خطرناک است.»

او افزود: «با استفاده از دستگاه‌های اندازه‌گیری لیزری، قالبی از جمجمه وی تهیه خواهیم کرد و سپس آن را با چاپگر سه بعدی منتشر می‌کنیم. طی جراحی دشواری که پیش رو داریم، ایمپلنت فلزی را به استخوان جمجمه متصل می‌کنیم تا پس از سه ماه مانند استخوان سخت شود.»

به گزارش جام جم سرا، دکتر «پیانگ میان» رئیس بخش رادیولوژی این بیمارستان نیز گفت: «برای اینکه دو طرف مغز بیمار قرینه و طبیعی جلوه کند، در اندازه گیری‌ها از تکنولوژی فوق مدرن و جدید‌ترین چاپگر سه بعدی استفاده خواهیم کرد»


ادامه مطلب ...

دستگاه سونوگرافی خانگی برای زنان +عکس

جام جم سرا: در طول درمان لقاح خارج رحمی (IVF)، هورمون‌هایی برای زنان تجویز می‌شوند که باعث تحریک تخمدان برای تولید تخمک بیشتر می‌شود؛ اگرچه تزریق هورمون‌ها در منزل نیز قابل انجام است، اما زنان باید به صورت مستمر تحت نظر پزشک معالج باشند و گاهی در یک دوره دو هفته‌ای، بیمار پنج تا شش بار به پزشک مراجعه می‌کند.

محققان بلژیکی برای کاهش مراجعه این دسته از بیماران به پزشک، دستگاه سونوگرافی واژینالی را طراحی کرده‌اند که براحتی توسط بیمار در منزل قابل استفاده بوده و نتایج – شامل وضعیت تخمدان‌ها – به صورت لحظه‌ای برای پزشک ارسال می‌شود.

به نقل از ایسنا، عملکرد این دستگاه سونوگرافی با مشارکت 123 زن تحت درمان IVF توسط محققان بیمارستان دانشگاهی گنت مورد ارزیابی قرار گرفت. بیماران بصورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند؛ گروه اول بطور منظم به پزشک مراجعه کردند و گروه دوم از دستگاه سونوگرافی واژینال در منزل استفاده کردند. یک رایانه با یک برنامه نرم‌افزاری مخصوص در اختیار بیماران گروه دوم قرار گرفت و دستگاه سونوگرافی از طریق پورت USB به رایانه متصل شد؛ نحوه استفاده از دستگاه و شیوه ارسال نتایج شامل تصاویر تهیه شده از تخمدان نیز آموزش داده شد.

پس از سونوگرافی اولیه، زنان گروه دوم که از دستگاه سونوگرافی واژینال در منزل استفاده کرده بودند، تا جمع‌شدن کامل تخمک‌ها نیازی به مراجعه مجدد به پزشک نداشتند، اما گروه اول برای بررسی وضعیت تخمک گذاری چندین نوبت به پزشک مراجعه کردند.

به گزارش جام جم سرا، نتایج به دست آمده نشان می‌دهد، زنان هر دو گروه از نظر تعداد تخمک‌گذاری یکسان بوده و حدود یک چهارم زنان هر دو گروه باردار شدند.

همچنین گروه دوم زمان کمتری را برای درمان صرف کرده و هزینه‌های آنان بطور چشمگیری کاهش پیدا کرد که این مسئله، رضایتمندی گروه دوم را در پی داشت. نتایج این مطالعه در مجله Human Reproduction منتشر شده است.


ادامه مطلب ...

گفت‌وگویی تازه با حادثه‌دیدگان ریزش چاه در جشن عروسی +عکس

جام جم سرا: ساعت از ٢ بعدازظهر روز سه‌شنبه ٤ شهریورماه گذشته بود که ماموران هلال‌احمر سیاهکل در جریان ماجرا قرار گرفتند؛ فروریختن یک چاه و سقوط ٣٠ زن که در یک مراسم عروسی شرکت کرده بودند. (خبر آن را می‌توانید با کلیک روی عنوان «حادثه‌ای وحشتناک برای ۳۰ زن شرکت‌کننده در عروسی» یا از طریق ستون اخبار مرتبط در سمت چپ/بالا بخوانید). ماجرا بلافاصله تحت پیگیری قرار گرفت و امدادگران خود را به محل حادثه رساندند و عملیات امدادی کلید خورد.

نوروزی رئیس هلال‌احمر سیاهکل درباره این عملیات می‌گوید: این حادثه در منطقه دیلمان، روستای پش رخ داد و به محض اطلاع از حادثه توسط امدادگران ٩ امدادگر هلال احمر در قالب دو تیم از سیاهکل و دیلمان در محل حادثه حاضر شدند. همزمان اورژانس و آتش‌نشانی نیز در محل حادثه حضور پیدا کردند.

وی در ادامه گفت: وقتی امدادگران هلال‌احمر درمحل حادثه حضور یافتند با صحنه‌ای هولناک روبه‌رو شدند. در وسط حیاط یک خانه، حفره‌ای به طول و عمق ٤متر به وجود آمده و به گفته شاهدان ماجرا ٣٠ نفر از زن‌ها به داخل این حفره سقوط کرده بودند. خوشبختانه قبل از رسیدن امدادگران در محل مهمان‌ها تعداد زیادی از افراد گرفتار را بیرون کشیده بودند و تنها چند نفر دیگر باقی مانده بودند که آنها نیز توسط امدادگران هلال‌احمر از حفره بیرون کشیده شدند. بعد از بیرون کشیدن همه خانم‌ها بلافاصله امدادگران مصدومان حادثه را به آمبولانس‌های اورژانس منتقل کردند.

نوروزی می‌گوید: این چاه قدیمی در حیاط یک خانه روستایی زده شده بود. در قدیم ٣ متر طاق می‌زدند و پایین می‌رفتند و مثل امروزه نبود که برای حفر چاه نکات ایمنی زیادی را رعایت کنند. شب قبل از مراسم صاحبخانه با استفاده از ٢ ماشین لجن‌کش از ٤ متر فاضلاب این چاه ٢ متر آن را تخلیه کرده بود و ٢ متر دیگر باقی مانده بود. متاسفانه صاحبخانه بعد از تخلیه، سر چاه را می‌پوشاند که فردای آن روز وقتی تعداد زیادی از مهمان‌ها روی چاه قرار گرفتند این حادثه رخ داد.

رئیس هلال‌احمر در ادامه اضافه می‌کند: در این حادثه ٣٠ نفر دچار حادثه شدند که از این تعداد ٢٢ نفر به صورت سرپایی مداوا شدند و مابقی تحت درمان قرار گرفتند. متاسفانه حال تعدادی از بازمانده‌ها خوب نیست و به‌خاطر آلودگی‌هایی که در چاه وجود داشت دچار عفونت شدید شده و حتی مجبور شده‌اند موهای سرشان را بتراشند. این مصدومان به بیمارستان ٢٢ آبان لاهیجان منتقل شدند و تحت درمان قرار گرفتند.

دکتر چایچی، رئیس شبکه بهداشت سیاهکل به «شهروند» گفت: بیماران حال مساعدی ندارند. یکی از بیماران در آی‌سی‌یو بستری است و مسمومیت بسیار بالایی دارند. یکی از بیماران هم به شدت آسیب دیده و دست و پایش شکسته است. بیماران استفراغ خونی می‌کنند.

روایت ماجرا از زبان شاهدان
حالا چند روز از آن حادثه می‌گذرد و همچنان تعدادی از مصدومان تحت درمان قرار دارند. یکی از شاهدان ماجرا که خواهرش در آنجا دچار مصدومیت شده است می‌گوید: ساعت حدود ٣٠: ١٣ بود که ما ناهار را خوردیم. طبق رسم ما همیشه خانم‌ها بعد از آقایان غذا می‌خورند. در حیاط خانه‌ای که مراسم عروسی در آن‌جا برگزار شده بود کلی صندلی چیده بودند و مهمان‌ها برای صرف غذا باید به آن‌جا می‌رفتند.

ما مردها در گوشه‌ای از حیاط ایستاده بودیم و با یکدیگر صحبت می‌کردیم. نوبت خانم‌ها بود که غذا بخورند اما وقتی به ورودی مکان غذا خوردن رسیدند یک لحظه تعداد زیادی از آنها در یک نقطه که دهانه چاه فاضلاب بود تجمع کردند و ناگهان زیر پایشان خالی شد. همه این اتفاق‌ها در یک چشم به هم زدن رخ داد.

همه ما مات و مبهوت مانده بودیم. وقتی خودمان را به لبه چاه رساندیم دیدیم تعداد زیادی از خانم‌ها در چاه افتاده بودند. ابتدا با عوامل امدادی تماس گرفتیم و بعد دست به کار شدیم تا خانم‌ها را بیرون بیاوریم. سریع نردبان آوردیم و خانم‌ها را یکی پس از دیگری بیرون آوردیم.

پدر داماد: این چاه را ٣٠‌سال پیش زده بودیم و شب قبل چاه را با استفاده از دو ماشین لجن‌کش خالی کردیم. اگر این کار را نمی‌کردیم فاجعه‌ای بدتر رخ می‌داد

لحظات آخر بود که امدادگران نیز به محل آمدند. خواهرم هم در بین افراد حادثه‌دیده بود. متاسفانه در این حادثه او از ناحیه پا دچار آسیب شدیدی شده است. از طرفی مشکل بزرگتری نیز داریم آن هم مبلغ زیادی است که هزینه درمان برایمان برداشته است.

بشنوید از صاحب خانه

کسی که عروسی پسرش با رخ دادن این حادثه به هم خورد و شیرین‌ترین روز زندگی‌اش تبدیل به تلخ‌ترین خاطره شد، یعنی طاهر سیدی درباره این ماجرا می‌گوید: من سه تا پسر دارم و ٤ تا دختر. عروسی اولین پسرم بود و دوست داشتم مراسم باشکوهی برایش بگیرم. حدود ٢٠٠٠ نفر میهمان دعوت کرده بودیم. از یک ماه پیش برای این مراسم دست به کار شدیم. روز عروسی کل حیاط را میز و صندلی چیده بودیم تا مهمان‌ها در فضای باز غذایشان را بخورند. اما این حادثه شیرینی آن روز را برایمان تلخ کرد.

این چاه را ٣٠‌سال پیش زده بودیم و شب قبل چاه را با استفاده از دو ماشین لجن‌کش خالی کردیم. اگر این کار را نمی‌کردیم فاجعه‌ای بدتر رخ می‌داد.

وی در ادامه می‌گوید: وقتی این اتفاق افتاد عروسی به هم خورد. من خودم نانوا هستم و پسرم هم یک کارگر روزمزد. ما توان پرداخت هیچ خسارتی را نداریم و باید بخشدار و فرماندار به کمک‌مان بیایند.

دختر سیدی نیز درباره روز حادثه می‌گوید: آن روز در اتاق بودیم که با بلندگو اعلام کردند خانم‌ها برای صرف غذا به سمت صندلی‌ها و میزها بروند. ناگهان همه هجوم آوردند و همین کار آنها باعث شد زمین زیر پایشان فروکش کند. این تلخ‌ترین حادثه برای من و خانواده‌ام بود. (شهروند)


ادامه مطلب ...