مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

بهترین هدایایی که می‌توان به یک مسافر داد

[ad_1]

وب‌سایت گجت نیوز - سید حسن حسینی: سفر کردن در ذات انسان‌هاست و نمی‌توان آن را کنار گذاشت. پس بهتر است با آن کنار بیاییم! در همه خانواده‌ها هستند کسانی که همیشه سودای سفر در سر داشته و منتظر هر بهانه‌ای هستند تا راهی جاده شوند. البته مسافرت همیشه ارزان نیست و از عهده هر کسی برنمی‌آید.

 

شاید بزرگترین و بهترین هدیه برای مسافر ، خرید بلیت باشد؛ هدیه‌ای که هر مسافری را راضی نگه خواهد داشت. اما با توجه به شرایط موجود، هزینه خرید بلیت نیز چندان ارزان نیست.

در لیست ما، مواردی همچون جلدهای زیبای پاسپورت و نقشه‌های فیزیکی جالبی به چشم می‌خورد. این هدایا به مسافر شما این امکان را می‌دهد تا از مسافرتش لذت بیشتری ببرد یا حداقل، باعث می‌شود خاطرات مسافرت، مدت طولانی‌تری در ذهنش باقی بماند. در ادامه با ایده‌هایی جهت خرید بهترین هدیه برای مسافر خود با ما همراه باشید.


1- کوله پشتی ضد سرقت
14 مورد از بهترین هدایایی که می‌توان به یک مسافر داد
زیپ این کوله پشتی کاملا در درون آن مخفی بوده و هیچ سارقی نمی‌تواند آن را باز کند.

 



2- نقشه جهان با قابلیت خراشیدن

 

 14 مورد از بهترین هدایایی که می‌توان به یک مسافر داد


شما می‌توانید با خراشیدن این نقشه، کشورهایی که به آنجا سفر کرده‌اید را مشخص کنید.

 



3- نقشه جهان برچسبی
14 مورد از بهترین هدایایی که می‌توان به یک مسافر داد

این نقشه جهت چسباندن در دیوار اتاق شما مناسب است. شما می‌توانید پس از سفر به هر کشور، برچسب مربوط به آن را بکنید. این کار شما را ترغیب به مسافرت های بیشتری می‌کند!

 



4- چادر درختی شناور
14 مورد از بهترین هدایایی که می‌توان به یک مسافر داد
هیچ چیز لذت‌بخش‌تر از ماندن در طبیعت نیست. اما باید مراقب خطرات آن نیز بود. این چادر درختی، بهترین هدیه برای مسافر شماست؛ کسی که شب ماندن در طبیعت را دوست دارد.

 



5- جلد پاسپورت با سخنانی از ارباب حلقه‌ها
14 مورد از بهترین هدایایی که می‌توان به یک مسافر داد

 

این هدیه یکی از جالب ترین هدایا به مسافرین کتاب‌خوان و فیلم‌باز است. 


6- قطب نما با نقل قولی از بزرگان
14 مورد از بهترین هدایایی که می‌توان به یک مسافر داد

هم مسیر را گم نکنید و هم سخنی از بزرگان را به همراه داشته باشید. چه چیز بهتر از این؟

 



7- دفترچه راهنمای شهرها با قابلیت خراشیدن
14 مورد از بهترین هدایایی که می‌توان به یک مسافر داد

این دفترچه اطلاعاتی از شهرهای مختلف جهان و تصاویری از آنها را در خود جای داده است. شما می‌توانید با خراشیدن قسمت‌های سفید، زیبایی خاصی به آن دهید.

 



8- نقشه توپی فشاری
14 مورد از بهترین هدایایی که می‌توان به یک مسافر داد

توپ را فشار دهید تا نقشه شهر مورد نظرتان را زوم کنید!

 



9- نقشه سفید جهان
14 مورد از بهترین هدایایی که می‌توان به یک مسافر داد

پس از سفر به هر نقطه از جهان، می‌توانید کشور مربوطه را با رنگ دلخواهتان رنگ‌آمیزی کنید.

 



10- لحاف نقشه جهان
14 مورد از بهترین هدایایی که می‌توان به یک مسافر داد

با این لحاف، جهان را حتی موقع خواب نیز در بر بگیرید.

 



11- چادر کتابی
14 مورد از بهترین هدایایی که می‌توان به یک مسافر داد

علاقه‌مندان به مسافرت و کتاب‌خوانی حتما از این هدیه شما خوششان خواهد آمد.

 



12- چک لیست جمع کردن وسایل
14 مورد از بهترین هدایایی که می‌توان به یک مسافر داد

حتما برای شما نیز پیش آمده که به مسافرتی رفته‌اید و ناگهان بفهمید بسیاری از وسایل مورد نیاز سفر را جا گذاشته‌اید. این لیست می‌تواند بهترین هدیه برای مسافر حواس‌پرت شما باشد!

 



13- نقشه های مچاله
14 مورد از بهترین هدایایی که می‌توان به یک مسافر داد

این نقشه ها علاوه بر ضد آب بودن، ضد چین و چروک نیز هستند.

 



14- نقشه جهان چوب پنبه ای
14 مورد از بهترین هدایایی که می‌توان به یک مسافر داد

شما به راحتی می‌توانید اطلاعات مورد نیازتان را بر روی قسمت‌های مختلف نقشه پین کنید. این نقشه از جنس چوب پنبه بوده و نمای زیبایی به اتاقتان می‌دهد.

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

دانلود آهنگ جدیددانلود آهنگ ایرانیدانلود آهنگ و …در رشته ای که ماشین آلات پیچیده منجر به مانورهای پیچیده تر می شوند، سیستمی که صرفا جهت عکس های جدیدترین بازی های کامپیوتریدر رشته ای که ماشین آلات پیچیده منجر به مانورهای پیچیده تر می شوند، سیستمی که صرفا جهت ✕ تاریخ افغانستان پیش از اسلام ویکی‌پدیا، …تاریخافغانستانپیشافغانستان، اگرچه به‌عنوان یک کشور و یک ملت دارای تاریخی جدید است؛ اما، این سرزمین از کبود راهنگ بزرگترین شهرستان استان همدان در قاب …به گزارش روابط عمومی آیت الله غیاث الدین طه محمدی در دیدار اعضاء ستاد روز شهرستان انسان بعد از مرگ کجا میرود آیا روح انسان بعد مرگ با ما سلام زوال یک اصطلاح فقهی است که به معنای از بین رفتن کمترین میزان سایه، و رو به زیادی تور دبیقیمت تورهای لحظه آخری دبی آذر پاییز دی دوبیتور دبی ارزان ترین نرخ تور دبی بهترین تور دبی تعطیلات پاییز تورهای لحظه آخری دبی خلیج پارسانتخاب استاد پرویز شهریاری به عنوان برترین ریاضیدان زنده ایران بهانه ای شد تا یک دانلود آهنگ جدیددانلود آهنگ ایرانیدانلود آهنگ و موزیک جدید در رشته ای که ماشین آلات پیچیده منجر به مانورهای پیچیده تر می شوند، سیستمی که صرفا جهت حرکت عکس های جدیدترین بازی های کامپیوتری در رشته ای که ماشین آلات پیچیده منجر به مانورهای پیچیده تر می شوند، سیستمی که صرفا جهت حرکت تاریخ افغانستان پیش از اسلام ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد تاریخ افغانستان، اگرچه به‌عنوان یک کشور و یک ملت دارای تاریخی جدید است؛ اما، این سرزمین از لحاظ کبود راهنگ بزرگترین شهرستان استان همدان در قاب تصویر به گزارش روابط عمومی آیت الله غیاث الدین طه محمدی در دیدار اعضاء ستاد روز شهرستان کبودراهنگ خلیج پارس انتخاب استاد پرویز شهریاری به عنوان برترین ریاضیدان زنده ایران بهانه ای شد تا یک ساعتی را انسان بعد از مرگ کجا میرود آیا روح انسان بعد مرگ با ما ارتباط سلام زوال یک اصطلاح فقهی است که به معنای از بین رفتن کمترین میزان سایه، و رو به زیادی گذاشتن تور دبیقیمت تورهای لحظه آخری دبی آذر پاییز دی دوبی تور دبی ارزان ترین نرخ تور دبی بهترین تور دبی تعطیلات پاییز تورهای لحظه آخری دبی نرخ


ادامه مطلب ...

در صندلی عقب تاکسی باید ۲ مسافر بنشینند

جام جم سرا:

معصومه آباد افزود: ما هر سال بحث افزایش کرایه تاکسی ها را مطرح می کنیم، بدون اینکه تاکسی ها را به استانداردهای رایج در سطح دنیا برسانیم. در سراسر دنیا از تاکسی به عنوان یک وسیله نقلیه خصوصی و لوکس استفاده می شود، در حالی که در کشور ما تاکسی یک وسیله نقلیه عمومی است.

وی ادامه داد: طبق آمار معاونت حمل و نقل و ترافیک، ما ۱۰ درصد استانداردهای جهانی تاکسی را داریم. بعد وقتی می خواهیم افزایش نرخ بدهیم، تورم سالانه را لحاظ می کنیم. در حالی که من فکر می کنم یکی از مسائل فرهنگی اجتماعی که باید در مورد تاکسی ها لحاظ کنیم، تعداد سرنشینان آن است.

عضو شورای شهر در توضیح بیشتر گفت: صندلی عقب تاکسی برای ۲ نفر طراحی شده، ولی ما سه نفر انسان بالغ را روی این صندلی می نشانیم، بدون رعایت شئونات اسلامی و اخلاقی و هیچ توجهی به این مسائل نداریم.

آباد خاطرنشان کرد: یک زمانی روی صندلی جلوی تاکسی دو نفر می نشستند و ما بسیار برای جلوگیری از این موضوع مبارزه کردیم. در چین به عنوان کشوری که بیش از یک میلیارد نفر جمعیت دارد، این رسم نیست که روی صندلی جلو دو نفر یا روی صندلی عقب سه نفر بنشینند.

وی افزود: باید فرهنگ سازی کنیم و کرایه ها را بین سرنشینان سرشکن کنیم تا به رانندگان تاکسی هم فشار نیاید. ولی قطعا مردم از این موضوع استقبال خواهند کرد؛ چون این مسئله معضلات فرهنگی و اخلاقی ایجاد کرده است. به همین دلیل من مطمئنم مردم حاضرند ۲۰ تومان اضافه بپردازند و در آسایش به مقصد برسند.

آباد تاکید کرد: به این ترتیب استهلاک خودرو و همچنین برخورد و درگیری بین مسافران کمتر خواهد شد و در فضای راحت می توانند تردد شهری داشته باشند. استاندارد جهانی هم همین است و ما باید تاکسی ها را به سمت استاندارد شدن ببریم، ولی در بحث استاندارد، فقط داریم روی قیمت ها بحث می کنیم.

عضو شورای شهر اذعان داشت: در شش هفت سالی که من در شورای شهر حضور دارم، هیچ وقت نگفته ایم چگونه تاکسی ها را استاندارد کنیم تا خدماتی که به مسافر داده می شود، مشابه خدماتی باشد که در دنیا ارائه می شود.

وی در پایان گفت: اولین گام برای استاندارد کردن تاکسی ها، بحث ایمنی مسافر است. زیرا راننده اکنون خود را ملزم می داند که کمربند ایمنی را ببندد، اما مسافران الزامی به بستن کمربند نمی بینند. بحث دیگر هم ظرفیت مسافر است که باید برای صندلی عقب دو نفر تعریف شود.(فارس)


ادامه مطلب ...

احتمال کشته شدن 45 مسافر هواپیما

جام جم سرا:حمید حبیبی اظهار کرد: صبح امروز یک فروند هواپیمای مسافربری ایران 140 که در ساعت 9:18 دقیقه در مسیر تهران - طبس پرواز کرده بود، دچار سانحه شد.

وی تصریح کرد: این هواپیما به شماره ثبت EP-GPA متعلق به شرکت هواپیمایی سپاهان حوالی ورزشگاه آزادی دچار سانحه شد.
وی خاطرنشان کرد: به محض وقوع سانحه تیم بررسی سانحه سازمان هواپیمایی کشوری به محل سانحه اعزام شده اند و اطلاعات تکمیلی در اطلاعیه های بعدی به اطلاع عموم خواهد رسید.

صادقی رئیس مدیریت بحران استان تهران نیز گفت: با دوربین مرکز مدیریت بحران در حال مشاهده صحنه حادثه هستم. خیابان شیشه مینا این هواپیما سقوط کرده است. یک تکه بزرگ هواپیما در محوطه و نیمه دیگر در پارک افتاده است. آتش‌نشانی و هلال‌احمر و ناجا در حال پاکسازی هستند. آتش‌سوزی ناشی از سقوط مهار شده است. ابعاد و تعداد تلفات معلوم نیست.
وی تعداد مسافران این هواپیما ایران 140 متعلق به شرکت سپاهان‌ایر را 48 نفر اعلام کرد.

رئیس اورژانس کشور: وجود 5 نوزاد و کودک بین مصدومان را تأیید نمی‌کنیم

صابری‌نیا رئیس اورژانس کشور تعداد مصدومان را 7 نفر اعلام کرد و گفت: 3 مصدوم شامل یک خانم و دو آقا توسط امداد هوایی به مراکز درمانی منتقل شدند. 4 نفر هم توسط «ون‌»‌های عبوری به مراکز درمانی منتقل شدند. اینکه گفته می‌شود 5 کودک و نوزاد در بین مصدومان وجود داشتند نیز تأیید نمی‌شود.

پزشکی قانونی: اطلاعی از تعداد تلفات نداریم

سازمان پزشکی قانونی نیز با اعلام اینکه هنوز اطلاعات دقیقی از تلفات حادثه ندارد اعلام کرد: به محض قطعیت اخبار، اطلاعات لازم را در اختیار رسانه‌ها قرار می‌دهیم.

جلسه شورای بحران استان به ریاست استاندار تشکیل می‌شود

مدیر بحران استان تهران با اشاره به حادثه سقوط هواپیمای مسافربری در شمال فرودگاه مهرآباد تهران با بیان اینکه این هواپیما متعلق به لاین هوایی سپاهان تهران - طبس بوده است، گفت: اطلاعات بیشتر از جان‌باختگان حادثه پس از تشکیل شورای بحران استان به ریاست استاندار اعلام خواهد شد.
وی افزود: تا لحظاتی دیگر شورای بحران استان به ریاست استاندار و جانشین استاندار برگزار می‌شود و امیدوار هستیم تلفات این سانحه را به نحو احسن کاهش دهیم.
مدیر بحران استان تهران خاطرنشان کرد: امیدوار هستیم تا آخر امروز و بعد از تشکیل شورای بحران و مشخص شدن ابعاد حادثه و علت آن تعداد دقیق جانباختگان این حادثه را از طریق رسانه‌ها به شهروندان برسانیم.

9 مجروح به بیمارستان اعزام شدند

رئیس سازمان هواپیمایی کشوری با بیان این‌که هواپیمای سانحه دیده سپاهان حامل 40 نفر مسافر به همراه 8 نفر کرو پروازی بوده است، گفت: 9 نفر از مجروحان این حادثه به بیمارستان اعزام شدند.
علیرضا جهانگیریان افزود: صبح امروز یک فروند هواپیمای آنتونوف 140 پس از برخاستن از فرودگاه مهرآباد دچار سانحه شد.
وی تصریح کرد: این هواپیما حامل 40 نفر مسافر و 8 نفر کرو و خدمه پرواز بوده که 9 نفر از مصدومان سانحه به بیمارستان اعزام شده‌اند.
وی با بیان این‌که این هواپیما به دلیل انحراف از مسیر دچار سانحه شده است، بیان کرد: تیم بازرسی سازمان هواپیمایی کشوری هم‌اکنون در محل سانحه هستند که پس از بررسی‌های لازم دلیل وقوع این حادثه اعلام می‌شود.

سوختگی وسیع 3 مصدوم حادثه

دکتر داورانی رئیس بخش بیمارستان امام خمینی گفت: 3 مصدومی که به این بیمارستان منتقل شدند دارای سوختگی وسیع هستند، اقدامات اولیه درمانی در حال انجام است. اگر حال آنها وخیم‌تر شود به بیمارستان مطهری منتقل می‌شوند. البته یکی از آنها وسعت سوختگی کمتری نسبت به بقیه ولی شکستگی بیشتری دارد.
رئیس سازمان امداد نجات کشور گفت: تاکنون 35 جسد محل سقوط هواپیما خارج شده است؛ براساس گزارش‌های 5 مصدوم به بیمارستان پیامبران منتقل شده‌اند.

برخی از مصدومان از مسافران هواپیما نیستند

حسین درخشان سخنگوی سازمان امداد و نجات گفت: مصدومانی که به بیمارستان منتقل می‌شوند کسانی هستند که جزو مسافران هواپیما نبوده اند. بیشتر اقدمات فعلی برای رهاسازی کسانی است که در دماغه هواپیما گیر افتاده‌اند. 20 امدادگر در حال فعالیت هستند و نیروهای پشتیبات در حال اعزام هستند. احتمالا اقدامات امداد و نجات تا یک ساعت دیگر ادامه یابد.

فوت یکی از مصدومان در بیمارستان پیامبران

توکلی سوپروایزر بیمارستان پیامبران گفت: 6 مصدوم به بیمارستان پیامبران اعزام شد که یکی از آنها فوت کرد. 5 نفر دیگر دچار سوختگی هستند و وضعیت آنها کنترل و به بخش عمومی منتقل شده‌اند.
جلسه ستاد بحران استانداری بدون حضور خبرنگاران

در حالی اعلام شد که جلسه ستاد بحران در استانداری تهران و به ریاست استاندار برگزار می‌شود که این جلسه بدون خبرنگاران برگزار می‌شود و قرار است نتایج آن متعاقبا به اطلاع خبرنگاران برسد.

احتمال مرگ 45 مسافر

یک فروند هواپیمای مسافربری سپاهان که از مهرآباد به سمت طبس در حال پرواز بود در شمال فرودگاه مهرآباد سقوط کرد و احتمالاً همه مسافران آن کشته شدند.

خبرهای نیمه رسمی حاکی است که 45 نفر کشته شدند.

بنا بر اخبار رسیده، نیروهای اورژانس در حال تخلیه کشته شده ها هستند.

گفتنی است، این هواپیما در حال بلند شدن بود که دچار سانحه شد و بال هواپیما هم در منطقه تهرانسر سقوط کرده است.

نیروهای آتش نشانی از ایستگاه‌های مختلف تهران به محل سانحه اعزام شده اند.

ظاهراً خلبان این هواپیما اوکراینی بوده است و برخی منابع خبری هم از حداقل 48 کشته در این سقوط خبر می دهند که حدود 7 یا 8 نفر آن کودک گزارش شدند.

هواپیمای سانحه دیده دو موتوره بوده و برخی منابع خبری می گویند ظرفیت آن 55 مسافر بوده است.

این هواپیما به شماره پرواز 5915 ساعت 9 و 18 دقیقه از فرودگاه مهرآباد به مقصد طبس پرواز کرده بود.(تسنیم)


ادامه مطلب ...

دختر دانشجو مسافر «ایران ۱۴۰» نبود اما قربانی حادثه شد

جام جم سرا: «حدیثه قاسمی» دختر دانشجوی ۲۱ ساله در رشته میکروبیولوژی دانشگاه تهران که بی‌خبر از دنیای اطرافش قصد رفتن به دانشگاه تهران را داشت، در مسیر شهریار به میدان آزادی به عنوان مسافر در یک دستگاه تاکسی در حال حرکت بود. اما صدای نزدیکی از وجود یک فروند هواپیما در آسمان به گوش می‌رسید و همه چشم به آسمان دوخته بودند و نمی‌دانستند چه اتفاقی افتاده و شاید این هواپیما ثانیه‌ای دیگر در شهرک آزادی سقوط می‌کند.

راننده تاکسی که سرگردانی هواپیما در آسمان را می‌بیند حواسش پرت می‌شود و زمانی که به آسمان نگاه می‌کند، تاکسی با یک دستگاه خاور برخورد می‌کند و ماجرای مرگ مغزی این دختر دانشجو از اینجا شروع می‌شود.

این دختر ۲۱ ساله که هزاران امید و آرزو پس از ادامه تحصیلش در سر داشت، متاسفانه ضربه‌ای با شدت تمام به سرش وارد شده و پس از رسیدن به بیمارستان فیاض بخش تهران در منطقه تهرانسر به کما می‌رود.

خانواده‌ای که به طور قطع شنیدن سقوط هواپیما در منطقه شهرک آزادی را می‌شوند، حتما نگرانی در وجودشان برای خانواده‌هایی که در این هواپیما بودند، موج می‌زند و نمی‌دانند که دختر جوانشان نیز به دلیل این سقوط دچار سانحه شده و در کما به سر می‌برد.

یکی از اقوام حدیثه قاسمی در تماس تلفنی با خبرنگار اجتماعی ایرنا می‌گوید: وقتی خبر سقوط هواپیما را شنیدیم خیلی نگران شدیم که خدایا چند خانواده از سقوط این هواپیما داغدار شده‌اند و نمی‌دانستیم که دختر عمه من نیز پس از سقوط دچار حادثه‌ای بد‌تر شده است.

«پوریا محجوب» پسر دایی این دختر دانشجو ادامه می‌دهد: پدر و مادرش در شرایط روحی بسیار نامناسبی هستند و نمی‌توانند صحبت کنند و مرگ مغزی وی را پزشکان بیمارستان فیاض بخش به خانواده‌اش اعلام کردند.

وی تصریح می‌کند: زمانی که مرگ مغزی این دختر اعلام می‌شود پدرش به اهدای اعضای بدنش رضایت می‌دهد و امروز قرار است اعضای بدنش به دیگر افراد نیازمند در کشورمان اهدا شود.

مدیر داخلی واحد فراهم آوری اعضا و نسوج پیوندی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی نیز می‌گوید: روز گذشته مرگ مغزی این دختر دانشجو توسط پزشکان به تایید رسید و پس از بررسی موضوع از سوی وزارت بهداشت و پزشکی قانونی، امروز قرار است عمل جراحی وی برای اهدای اعضای بدنش انجام شود.

«مهدیه حضرتی» می‌افزاید: قرار است قلب، کلیه‌ها و کبد وی به چهار نفر بخشیده شود و از این طریق این دختر ۲۱ ساله به چهار نفر زندگی دوباره می‌بخشد. همچنین با اهدای نسوج این دختر دانشجو کیفیت زندگی به۱۰ تا ۱۵ نفر از بیماران نیازمند به مغز استخوان، تاندون، خود استخوان و دیگر نسوج ببخشد.


ادامه مطلب ...

گفتگو با خوش شانس‌ترین مسافر ایران ۱۴۰: هنوز شوکه‌ام

جام جم سرا: ۳۵ سال دارد، زمانی که با او تماس برقرار می‌شود، پشت فرمان در جاده کرج به تهران است. می‌گوید: از صبح به خانه همکارانم که در این پرواز آن‌ها را از دست داده‌ام رفتم و هنوز در شوک هستم.

او ادامه می‌دهد: مهندس صنایع هستم و ۱۰سالی می‌شود که در گروه سرمایه‌گذاری صنایع و معادن فلات ایرانیان مشغول به‌کارم. من و ۳همکارم در چندین پروژه در شهرستان طبس کار می‌کردیم و زیاد طبس می‌رفتیم و معمولا یک هفته درمیان و در‌‌نهایت ماهی یک‌بار راهی طبس می‌شدیم و به تناسب کاری که داشتیم آنجا می‌ماندیم.

پس از حادثه تماس‌ها شروع شد. دوستان و آشنایان که گمان می‌کردند در این پرواز باشم با تلفن همراهم تماس می‌گرفتند. مادرم وقتی صدایم را شنید هیچ نگفت و کاری نکرد جز گریه

پاکتی برای مناقصه

او ادامه می‌دهد: از هفته پیش هماهنگ شد تا برای شرکت در جلسه‌ای با پیمانکار نصب پروژه کک طبس به این شهر برویم. ما ۴نفر برای ۹صبح یکشنبه ۱۹مرداد بلیت تهیه کردیم و قرار شد که با یک پرواز همه با هم برویم و من چون عضو اصلی کمیسیون بودم باید حتما در این جلسه حاضر می‌شدم. قرار بود ما ۳روز در شهرستان طبس بمانیم و روز سه‌شنبه ۲۱مرداد به تهران برگردیم که همه برنامه‌ها به‌هم ریخت. شب قبل از مناقصه پاکت مناقصات که از سوی پیمانکاران فرستاده شده بود به‌دست ما رسید و ما را متعجب کرد.

مهندس جوان هرگز تصور نمی‌کرد که این پاکت مناقصه سرنوشت او را عوض کند و در مسیری قرار دهد که چیزی شبیه به معجزه باشد؛ چراکه به محض رسیدن این پاکت از مهندس جوان خواسته شد که مسافرتش را کنسل کند و در تهران بماند.

مهرجو می‌گوید: همکارم با من تماس گرفت و گفت شما فردا به شهرستان طبس نیا و در تهران بمان تا به شرکت‌کنندگان در مناقصه امتیاز فنی بدهی.

او اضافه می‌کند: برای من خیلی عجیب بود که مهندس از من این تقاضا را کرد، چراکه کمیسیون مناقصه حدود ۵ عضو داشت و حضور من در این مناقصه آنچنان ضروری نبود و بدون من هم برنامه‌ها انجام می‌شد. خیلی تعجب کردم، اما از طرفی ته دلم خوشحال بودم چرا که دخترم تازه به دنیا آمده است و با کنسل شدن این برنامه می‌توانستم بیشتر کنار دخترم بمانم. دخترم ۷ماهه است و واقعا من برای دیدنش بی‌قرار هستم و این مسئله هر چند تعجب‌آور بود اما برای من خوشحال‌کننده بود.

حضور در فرودگاه

مهندس مهرجو می‌گوید: طبق قرار ۳ همکارم ساعت ۷ صبح روز یکشنبه ۱۹مرداد راهی فرودگاه شدند تا به شهرستان طبس بروند. من هم به جای فرودگاه راهی شرکت شدم که با فرودگاه فاصله چندان دوری نداشت. اما چند دقیقه بعد از طریق دوستانم باخبر شدم که هواپیما سقوط کرده است.

او ادامه می‌دهد: با عجله خودم را به فرودگاه رساندم. وقتی وارد فرودگاه شدم و فهمیدم که هواپیمایی که قرار بوده سوار آن شوم با زمین برخورد کرده است، لیست پرواز را دیدم. در لیست پرواز اسم ۴۰مسافر خط خورده بود و من تنها مسافری بودم که سوار هواپیمای ۱۴۰ نشده بودم.

به گزارش جام جم سرا، تنها کسی که می‌دانست مهندس جوان مسافرتش را کنسل کرده است همسرش بود، اما افراد خانواده، دوستان و آشنایان تصور می‌کردند که مهرجو سوار هواپیما شده و حادثه‌ای دلخراش برای او رخ داده است.

او می‌گوید: پس از حادثه تماس‌ها شروع شد. دوستان و آشنایان که گمان می‌کردند در این پرواز باشم با تلفن همراهم تماس می‌گرفتند و وقتی صدایم را می‌شنیدند تعجب می‌کردند که من زنده هستم و با آن‌ها حرف می‌زنم. زمانی که مادرم از ماجرای سقوط هواپیما باخبر شده بود، با من تماس گرفت، وقتی صدایم را شنید هیچ نگفت جز گریه.

نمی‌توانم بگویم خوشحالم یا ناراحت؟ خوشحالم چون زنده هستم، ناراحتم چون همکاران و دوستان عزیزی را از دست داده‌ام

به خاطر دخترم

مهندس جوان می‌گوید: در یکی از سایت‌ها اسم خودم را در لیست قربانیان این حادثه دیدم، اسم من چهارمین نفر در لیست بود؛ محمد ابراهیم مهرجو. من هم می‌توانستم یکی از آن‌ها باشم، یکی از آن ۳۹نفر. اما خدا به من عمری دوباره داد. وقتی این اتفاق افتاد پیگیر ماجرا شدم و تمامی عکس‌ها و فیلم‌هایی را که از این حادثه گرفته شده بود، دیدم. حس اینکه می‌توانستم در آن پرواز باشم خیلی تلخ است. شاید خداوند به دختر و همسر و مادرم رحم کرد که من آن روز سوار هواپیما نشدم و مسافرتم کنسل شد.

مرد جوان ادامه می‌دهد: از دست دادن همکار‌هایم شوک بزرگی برای من بود. من با آن‌ها ۱۰سال کار کردم و برایم از همکار نزدیک‌تر بودند. نمی‌توانم بگویم خوشحالم یا ناراحت؟ خوشحالم چون زنده هستم و خداوند به من فرصتی دوباره داده است، اما ناراحتم چون همکاران و دوستان عزیزی را از دست داده‌ام. از زمانی که این اتفاق افتاده نگاهم به دنیا عوض شده است. دنیا و مسائل آن بی‌ارزش است و عمر آدمی و لحظه‌های آن غیرقابل بازگشت و دست‌نیافتنی هستند.(همشهری)


ادامه مطلب ...

سرقت گوشی، مسافر پرواز ایران 140 را از مرگ نجات داد

جام جم سرا: داستان مسافرت مادری شصت و دو ساله به سرزمین تاریخی طبس هم از شکل همین روایت‌هاست.

چند روز قبل، به مادری شصت و دو ساله رسیدیم که اتفاقا قرار بود در همان روز سانحه، به سمت طبس پرواز کند، اما اتفاقی خیلی ساده باعث می‌شود که او از این سفر دل بکند و به خانه‌اش برگردد.

پوران بازدار به جام‌جم می‌گوید: در همان روز حادثه سقوط هواپیما، در فرودگاه نشسته بودم و ماموران قسمت فروش بلیت هم قول داده بودند که در صورت انصراف یکی از مسافران، من به‌جای او به سمت طبس پرواز کنم. در حالی که یکی از مسافران از پرواز جا مانده بود و قاعدتا من باید به جای او سوار هواپیمای طبس می‌شدم، اما همان لحظه متوجه شدم که تلفن همراهم نیست و بعد از کلی جستجو نتوانستم آن را پیدا کنم، بعد از این اتفاق کلافه و عصبانی بودم و چون به شماره تلفن‌های گوشی هم خیلی احتیاج داشتم، در نهایت از سوار شدن به هواپیما منصرف شدم و متوجه شدم تلفن همراهم را در طول مسیر دزدیده اند، چون بعد از آن هر کاری کردم و هرچقدر زنگ زدم نتوانستم گوشی‌ام را پیدا کنم.

خانم بازدار می‌گوید وقتی شنیدم هواپیمایی در نزدیکی فرودگاه سقوط کرده است، بلافاصله به فرودگاه زنگ زدم و متوجه شدم همان هواپیمایی که من برای سوار نشدن به آن، غمگین و عصبی بودم، سقوط کرده است.

این مادر خوش‌اقبال اهل کرج، خانه‌دار و صاحب چهار فرزند است که قرار بود در همان روز حادثه به دوستش در طبس بپیوندد، از این شهر دیدن کند و پس از گشت و گذار در طبس، به دیدن یکی از اقوام در شهر خاش برود.او می‌گوید بعد از این حادثه، بارها در ذهنش، صحنه سوخته شدن در هواپیما و حتی صحنه‌های عزاداری خانواده‌اش را مجسم کرده و هر بار که به این حادثه فکر می‌کند، بارها از خدا برای نجات جانش تشکر می‌کند.

برای مادری که به گفته خودش، عاشق سفرهای زیاد در فصل تابستان است، می‌توانست پرواز طبس، آخرین سفر عمرش باشد و شاید به قول خودش، باید ممنون همان دزد گوشی باشد که واسطه نمردنش شده و زندگی‌اش را نجات داده است؛ دزدی که مصداق بارز «عدو سبب خیر می‌شود» شده است.حالا خانواده بازدار از این‌که مادرشان طعمه حریق هواپیمای مرگ نشده است، خوشحالند و برای زنده ماندن مادرشان، جشن گرفته‌اند.

بازدار می‌گوید: از آن روز به بعد، حس عجیبی دارم، انگار دوباره به دنیا آمده‌ام. وقتی می‌گویند انسان باید قدر کوچک‌ترین لحظات زندگی‌اش را هم بداند، داستان همین لحظه زندگی من است؛ لحظه‌هایی که می‌توانست برای من دیگر وجود نداشته باشد.

امین جلالوند ‌- ‌گروه جامعه


ادامه مطلب ...

مسافر آبشار سنگان شوید +عکس

جام جم سرا: اگر تهرانی هستید یا سفرهای متعددی به این شهر داشته‌اید حتی از جمله علاقه‌مندان به دیدنی‌های طبیعی و تاریخی به شمار می‌روید شاید نام این آبشار را شنیده باشید. اگر هم در این زمینه اطلاعاتی ندارید باید بگویم که این منظره زیبای طبیعی که تاکنون گردشگران زیادی را به خود جلب کرده است، در فاصله حدود ۲۰‌کیلومتری شمال غرب پایتخت قرار دارد. به عبارتی در باره موقعیت جغرافیای آن باید گفت، سنگان در دامنه‌های قله پهنه‌حصار جاری بوده و میزبان بازدیدکنندگان خود است.

اگر قصد کرده‌اید سری به این آبشار زیبا بزنید و دنبال مسیرهای دسترسی به آن هستید باید بگویم که برای دسترسی به آبشار سنگان باید مسیرتان را به سمت غرب پایتخت تغییر دهید و از طریق بزرگراه‌ها و اتوبان‌هایی که در این محدوده قرار دارد خود را به نزدیکی میدان دهکده المپیک برسانید، سپس به سمت شرق در اتوبان همت حدود ۳ کیلومتر پیش بروید. به میدان دوم شهران که برسید باید به طرف کن تغییر مسیر دهید و در ادامه از طریق خیابان کوهسار به سمت امامزاده داوود بروید.

عجله نکنید هنوز هم بخشی از راه باقی ماننده تا شما موفق به مشاهده این شاهکار طبیعی شوید. دراین لحظه باید حدود ۱۰‌کیلومتر دیگر نیز پیش بروید و در سه راهی که با آن مواجه می‌شوید به سمت چپ جاده که تابلو جهت سنگان را نشان می‌دهد حرکت کنید. در ادامه مسیر به روستای سنگان پایین و بعد از آن به روستای سنگان بالا خواهید رسید.

نگران نباشید، زمان زیادی در مسیر نخواهید ماند زیرا که فاصله تهران تا سنگان با خودرو تنها حدود یک ساعت است. این را هم بگوییم که در طول مسیر اگر با دقت اطرافتان را برانداز کنید متوجه خواهید شد که شیب مسیر پس از عبور از باغ‌ها، به تدریج زیاد شده و روی یالهای متعددی امتداد می‌یابد که دیواره‌ای سنگی تمام این یالها را نصف کرده‌است. درست حدس زده‌اید این دیواره بلند باعث به وجود آمدن آبشار معروف سنگان شده است که بر بالای این دره خودنمایی می‌کند.

نکته دیگر اینکه آبشار زیبای سنگان حدود ۳۰ متر بلندی دارد و دارای محوطه‌ای مسطح و مناسب برای اطراق و استراحت مسافران و گردشگرانی است که از آن دیدن می‌کنند. توضیح بیشتر اینکه این آبشار ۲۵۷۵ متر از سطح دریا ارتفاع دارد و همانطور که گفته شد در شمال آن قله پهنه حصار واقع شده است.

پیشنهاد می‌کنیم اکنون که این مسیر را برای بازدید طی کرده‌اید گشتی هم دراطراف آبشار بزنید تا بیشتر از جذابیت‌ها و زیبایی‌های این مکان دیدن کرده و اطلاعاتتان دراین زمینه نیز تکمیل شود. اگر گشتی در این محدوده بزنید متوجه خواهید شد که در طرف چپ آبشار سنگان با کمی فاصله غارهایی وجود دارد که اگر قصد داشته باشید با استراحت در آن خستگی راه را از تن خود بیرون کنید می‌توانید نسیم دلنشینی را که روی گونه‌‌هایتان می‌نشیند به خوبی احساس کنید. نسیمی نمدار که صورتتان را نوازش می‌دهد. زیبایی‌های این آبشار تنها به فصل تابستان محدود نمی‌شود و اگر زمستان نیز گذرتان به این محدوده بیفتد با تصویری زیبا از زمستان یخ زده و منظره‌ای زیبا د ر آن روبه‌رو می‌شوید.

البته توجه داشته باشید که اگر در فصل سرد سال راهی بازدید از این آبشار شدید باید خودروی شخصیتان را جایی نزدیک روستا پارک کنید. توصیه مهم دیگر این که به هیچ عنوان باقیمانده این مسیر را با ماشین طی نکنید. زیرا در اثر سرمای هوا جاده پرشیب در بعدازظهر خیلی زود یخ می‌زند و با تاریک شدن هوا، بالا آمدن از آن سخت حتی ممکن است غیرممکن باشد.

در باره روستای سنگان که در مجاورت این آبشار قرار دارد نیز باید گفت آبادی مورد نظر از توابع بخش کن و شهر تهران بوده که در شمال غربی تهران بزرگ و در میان کوه‌های البرز میانی واقع است. ارتفاع این روستا از سطح دریا ۲۱۰۰ متر است. جالب است بدانید که سنگان خود ۶ محله دارد که به نام‌های ده پایین (سنگان پایین)، ده میان (سنگان میانی)، ده سر (سنگان بالا)، باغ‌دره، دره‌تک و سنگان نو نامگذاری شده است. قدیمی‌ترین محله روستا هم سنگان پایین است. البته ورود به سنگان نیز از طریق همین روستا امکان پذیر خواهد بود.

شما در این محدوده با آثار تاریخی دیگری نیز مواجه می‌شوید. به عنوان مثال آرامگاه امامزاده‌های سه گانه سنگان که نشانگر قدمت طولانی این روستاست. جالب است بدانید که به استناد نوشته‌های برخی از سنگ قبر‌ها قدمت این روستا به بیش از ۵۰۰ سال پیش می‌رسد.

درصورتی که دراین فصل گرم به هر دلیلی نمی‌توانید مسافر آبشار سنگان باشید می‌توانید این بازدید را به ماه‌های پایانی سال به ویژه اسفندماه موکول کنید. اگر دراین ماه به این منطقه بروید، یکی از زیبا‌ترین صحنه‌های طبیعت را خواهید دید. قندیل‌های بزرگی از یخ و برف که سرتاسر آبشار را پوشانده است. در فصل زمستان قطره‌های آبی که از آبشار فرو می‌ریزند، به محض برخورد به زمین یخ می‌زنند و به مرور زمان، تپه‌ای از قطرات یخ زده زیر آبشار درست می‌شود که شبیه تونلی توخالی است.

نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که رودخانه فصلی سنگان به طول دوازده کیلومتر از دامنه‌های شرقی کوه کرکو در ۳۵ کیلومتری شمال غربی تهران سرچشمه گرفته و پس از سیراب کردن روستاهای سنگان بالا، سنگان پایین و ده باغ به رود کن یا‌‌ همان سولقان می‌ریزد. بنابراین اگر اهل سفرهای کوتاه و کشف دیدنی‌های جدید هستید پیشنهاد می‌کنیم سری هم به آبشار سنگان بزنید و خستگی را از تن خود بیرون کنید. (الهام صادقی/حمایت)


ادامه مطلب ...

مینی‌بوس‌های زهوار در رفته همچنان مسافر می​برند

جام جم سرا: با این حال باز هم هر روز صبح حسابی سر و رویش را برق می‌اندازند، هر از گاهی هرچه پس‌انداز کرده‌اند خرجش می‌کنند تا تنها منبع امرار معاش‌شان را سرپا نگه دارند چون می‌دانند هر شب یک خانواده چشم به راه روزی بخور و نمیری است که قرار است پدر خانواده با دنده صدتا یک غازی که روی همین قراضه عوض کرده، سر سفره‌ بگذارد.

راننده‌های مینی‌بوس این روزها بسختی امور خود و خانواده‌شان را می‌گذرانند. آنها فکر می‌کنند فراموش شده‌اند. می‌گویند با آمدن اتوبوس‌های خوش آب و رنگ بی‌آرتی و کشیده شدن خطوط مترو در سرتاسر شهر، تا کسی مجبور نباشد از مینی‌بوس‌ها سواری نمی‌گیرد. راننده‌های مینی‌بوس از یک طرف دل‌شان از کسادی بازار مسافران مینی‌بوس سوار و از رونق افتادن کار و بارشان خون است و از طرف دیگر، از این‌که مسئولان شهری مشکلات‌شان را نمی‌بینند، ناراضی‌اند.

حتی اعلام خبر نوسازی مینی‌بوس‌های فرسوده هم نتوانسته دل‌شان را خوش کند، چون آنها سال‌هاست گوش‌‌شان از وعده‌هایی که مسئولان برای نوسازی مینی‌بوس‌های فرسوده‌شان داده‌اند، پر شده است.

بدنه رنگ و رورفته درب و داغان، شیشه‌های ترک خورده، اگزوز‌هایی که حسابی به دود افتاده، لاستیک‌های صافی که از چند جا قاچ‌های عمیق خورده‌اند و هر لحظه احتمال ترکیدن‌شان وجود دارد، همه نشان از این دارد که این مینی‌بوس‌ها باید سال​ها پیش بازنشسته می‌شدند، اما راننده‌ها چاره‌ای ندارند جز این‌که فعلا با همین وضع بسازند، چون همین مینی‌بوس‌های زهوار در رفته خرج یک خانواده چند نفری را می‌دهد.

راننده‌ها خیلی دل‌شان پر است از این‌که در این اوضاع کمبود مسافر و کسادی درآمد هر ماه باید یک پول قلمبه کنار بگذارند فقط برای این‌که مینی‌بوس‌شان را سرپا نگه دارند که یک موقع به خرج اساسی نیفتد چون این یعنی تعطیلی چند روزه کار و زندگی. می‌گویند بعضی وقت‌ها هم حسابی بدشانسی می‌آورند، یعنی وقتی یک مینی‌بوس نیاز به تعمیر اساسی پیدا می‌کند، چون آن وقت ممکن است یک هفته نشود آن را از جایش تکان داد.

این نوسازی، حرف زور است

قراراست به همین زودی‌ها مینی‌بوس‌های نو جایگزین مینی‌بوس‌های فرسوده شوند. این خواب جدیدی است که سازمان‌های متولی برای نوسازی ناوگان مینی‌بوس‌های پایتخت دیده‌اند. این طرح مشارکتی قراراست با همکاری شهرداری تهران، سازمان محیط زیست و ستاد حمل و نقل و سوخت اجرا شود.

راننده‌های مینی‌بوس هم این خبر را شنیده‌اند. یکی از آنها صفحه روزنامه‌ای که این خبر در آن چاپ شده را نشان می‌دهد و می‌گوید: شاید این خبر را خیلی‌ها باور کنند و از شنیدنش خوشحال شوند، اما برای ما این هم وعده‌ای است مثل وعده‌هایی که پیشتر از این داده شده بود و هیچ گاه به مرحله اجرا نرسید.

آنها می‌گویند: آقایان می‌نشینند پشت درهای بسته و بدون در نظر گرفتن مشکلات ما، شرایطی در قالب طرح نوسازی پیش پای رانندگان مینی‌بوس می‌گذارند که هر طور نگاه می‌کنیم از عهده انجام این شرایط برنمی‌آییم.

آنها هم درباره شرایط جدیدی که این بار مسئولان برای نوسازی مینی‌بوس‌های فرسوده مطرح کرده‌اند، شنیده‌اند مثلا این‌که قراراست 60 میلیون تومان از پول این مینی‌بوس‌ها به طور مشارکتی از طرف شهرداری، سازمان محیط زیست و ستاد حمل و نقل و سوخت پرداخت شود و مابقی به صورت آورده راننده‌ها و یک وام بانکی تامین شود.

آنها همه چیز را حتی بهتر از ما جز به جز می‌دانند، اما چندان به این طرح خوشبین نیستند.

اکثر راننده‌های مینی‌بوس پیر و در سن بازنشستگی هستند. آنها می‌گویند با این شرایط خیلی‌هایشان از زور پا درد و کمردرد تا نصف روز بیشتر کار نمی​کنند. حالا چطور سر پیری و از کارافتادگی دفترچه قسط به دست خودشان را زیر وام و بهره بانکی ببرند؟

دیگری می‌گوید: من رفته‌ام تحقیق کرده‌ام آن کارخانه‌ای که قرار است این مینی‌بوس‌ها از آنجا خریداری شود، کار اصلی‌اش تولید اتوبوس است نه مینی‌بوس.

دیگری می‌گوید: قیمت تمام شده این مینی‌بوس 130میلیون تومان است در حالی که این مینی‌بوس‌ها اصلا به این قیمت نمی‌ارزد.

راننده دیگر می‌گوید با این وضع گرانی و کسادی مسافر و درآمد‌های بخور و نمیر، پولی که درمی آورند خیلی همت کنند خرج زندگی و اجاره خانه و پول مدرسه و دانشگاه بچه‌ها را تامین کند.

تازه با جا به جا کردن یک مسافر با کرایه 500 تومانی شما قضاوت کنید سر سال چقدر برای ما می‌ماند که می‌گویند 25 میلیون تومان از پول مینی‌بوس را باید از جیب خودمان بدهیم.

آن یکی می‌گوید اگر شهرداری 25 میلیون تومان را به خودمان بدهد ما هم با هر سختی شده در طرح نوسازی شرکت می‌کنیم، اما اگر منتظرند که ما این 25 میلیون تومان را جور کنیم بعید می‌دانم در این جمع 70، 60 نفری راننده‌ای باشد که پس انداز 25 میلیون تومانی داشته و پشتش به آن گرم باشد.

بازار کساد مسافران مینی‌بوس

آمدن اتوبوس‌های بی‌آرتی و کشیده شدن خطوط مترو به نقاط مختلف شهر، حسابی کار راننده‌های مینی‌بوس را کساد کرده است. حالا دیگر مسافرها ترجیح می‌دهند به جای مینی‌بوس‌های قراضه و درب و داغان سوار بی‌آرتی‌های خط ویژه شوند یا متروسواری کنند. این را می‌شود از صندلی‌های یکی در میان خالی مینی‌بوس‌ها فهمید یا از این‌که کلی چشم بگردانی تا هر از گاهی یک مسافر بیاید و سوار یکی از آن مینی‌بوس‌ها شود. به همین دلیل است که گاهی وقت‌ها یک ساعت طول می‌کشد تا یک مینی‌بوس پر شود. تازه خیلی وقت‌ها هم پیش می‌آید که مسافرها حوصله معطلی ندارند و راننده هم چاره‌ای برایش نمی‌ماند که با هفت هشت مسافر درحالی که هنوز خیلی از صندلی‌ها پر نشده راه بیفتد چون اگر بیشتر معطل کند ممکن است همین مسافرها را هم از دست بدهد. در واقع مینی‌بوس‌ها جور اتوبوس‌ها و متروی شهرمان را می‌کشند آنجا که هنوز خط مترو یا اتوبوس در آن مسیرها راه نیفتاده و راه‌انداختن آن هم در این مسیرها چندان به‌صرفه نیست. به همین دلیل است که راننده‌های مینی‌بوس فکر می‌کنند مسافرانشان از سر ناچاری است که سوار مینی‌بوس می‌شوند وگرنه همین تعداد مسافر را هم نداشتند.

راننده‌های مینی‌بوس مسیر تجریش ـ درکه و تجریش ـ ولنجک این روزها حسابی به در بسته خورده‌اند. می‌گویند ایام تابستان که دانشگاه تعطیل می‌شود خیلی از مسافرهایشان هم کم می‌شود چون اکثر مسافرهای آنها دانشجویانی هستند که می‌خواهند خودشان را به دانشگاهشان در محدوده ولنجک برسانند، اما در خط تجریش ـ درکه اوضاع کمی بهتر است. می‌گویند آنجا به خاطر کوهنوردها و جوانان و خانواده‌هایی که برای تفریح عازم درکه می‌شوند همیشه مسافر دارد. تعداد مسافرها زیاد نیست، اما باز هم خدا را شکر می‌کنند.

نه بیمه داریم، نه بازنشستگی

دنده عوض کردن روی مینی‌بوسی که در ماه بیشتر از آن چیزی که درمی‌آوری باید خرجش کنی، درد دل اکثر این راننده‌هاست. آنها باید در سرمای زمستان و گرمای تابستان بدون داشتن حتی یک اتاقک مخصوص استقرار راننده‌ها روی یک موکت کهنه دراز بکشند تا نوبت‌شان شود و مینی‌بوس پر شود و راه بیفتند و گاه اخم و بدخلقی مسافرها را هم تحمل کنند. خیلی‌هایشان از وقتی جوان بودند و کارشان را روی این مینی‌بوس‌ها شروع کردند بیمه نبودند تا همین سه چهار سال پیش که شرکت اتوبوسرانی تصمیم گرفت بیمه‌شان کند. اما با این حال هنوز هم خیلی از راننده‌های مینی‌بوس نتوانسته‌اند خودشان را بیمه کنند. آنها از اداره بیمه پاس داده می‌شوند به اتوبوسرانی یا برعکس.

چهره اکثر راننده‌ها را که نگاه کنی می‌بینی بالای 50 سال دارند، هرچند بین‌شان میانسال و جوان هم دیده می‌شود.

نه این‌که دوست نداشته باشند روی یک مینی‌بوس نو کار کنند، نه این‌که نخواهند از ماهی چند ده هزارتومان ریختن توی گلوی این ارابه‌های قراضه خلاص شوند، نه اتفاقا حرف مینی‌بوس نو که می‌شود کلی هم ذوق می‌کنند برای داشتن آن، تا وقتی مسافرها سوارش می‌شوند از ظاهر کهنه و کثیف و در و دیوار داغان آن چهره در هم نکشند و با دیده ترحم به خودشان و مینی‌بوس‌شان نگاه نکنند. با این حال راننده‌های مینی‌بوس هم برای خودشان دلایلی دارند که فکر می‌کنند در راه فعلی که شهرداری برای نوسازی مینی‌بوس‌های فرسوده‌شان پیشنهاد داده آنقدرها هم جانب انصاف رعایت نشده است. حرف حسا‌ب‌شان این است که اگر قرار است شهرداری و دولت دست‌شان را بگیرند و برای خرید مینی‌بوس نو کمک‌شان کنند حداقل راهی پیش پایشان بگذارند تا گره از کارشان باز شود نه این‌که در روزهای پیری و از کارافتادگی به بهای داشتن مینی‌بوس نو، زیر بار وام‌های سنگین با قسط‌های کمرشکن بروند.

پوران محمدی / گروه جامعه


ادامه مطلب ...

احترام؛ گمشده میان راننده و مسافر

برای دقایقی که به طور کل از نظرها پنهان بوده و حالا هم که در تیررس دید مسافران است، بی‌خیال با همکارانش گپ و گفت می‌کند. بالاخره زنی که با بچه کوچکش عرصه را بر خود تنگ دیده و از بی‌تفاوتی آقایان به ستوه آمده، زبان به شکوه می‌گشاید. واکنش راننده اما خونسردانه است و در یک جمله خلاصه می‌شود: « اگر ناراحتی پیاده شو و با تاکسی برو» و چون یکی دو مرد را در اعتراض با زن همراه می‌بیند، از اساس، تاقچه بالا می‌گذارد و با عصبانیت تهدید می‌کند که اصلا حرکت نخواهد کرد.

* * *

دو جوان از اتوبوس پیاده می‌شوند و کرایه نمی‌دهند. راننده که پیرمردی است پا به سن گذاشته و مو سپید کرده، اعتراض می‌کند. جوانان اعتنا نمی‌کنند که بماند، زبان به هتاکی هم می‌گشایند و پیرمرد را به سخره می‌گیرند. راننده که در خود یارای مقابله با این دو جوان را نمی‌بیند، بغض می‌کند، صدایش می‌لرزد و زانوانش خم می‌شود. یکی دو مسافر پادرمیانی می‌کنند. دو جوان بی‌اعتنا و خنده‌کنان راه خود را می‌گیرند و می‌روند و حالا پیرمرد است که به زمین و زمان و بیشتر به خودش بد و بیراه می‌گوید. شکایت می‌کند از بخت و اقبالش که پیرانه‌سر مجبور است تحمل کند تمام دشواری‌ها را برای به دست آوردن نانی و سیر کردن شکم زن و فرزندانش. می‌گوید پسر دانشجو دارد و دختر دم‌بخت. صلوات فرستادن مسافران هم داغ دلش را خنک نمی‌کند. پیرمردی با بغض فروخورده و چشمان به اشک نشسته که پدربزرگ است و طالب بازی با نوه‌هایش، اما غم نان پشت فرمانش قرار داده و میان گرمای کشنده و ترافیک سرسام‌آور باید بر سر کرایه با مسافران سر و کله بزند و اعصاب و روانش را به حراج بگذارد.

* * *

از کولر و وسیله خنک‌کننده در تاکسی خبری نیست. راننده لنگ خیسی را به پنجره آویزان کرده تا نم بادی که به داخل می‌آید قدری خنکی به خود بگیرد و جانش را از گرمای وحشتناک در امان بدارد. مسافران اما از همین اندک نسیم خنک هم بی‌بهره‌اند. گرمای زیاد، صبوری‌ها را به پایین‌ترین حد خود رسانده است و اختلاف بر سر کرایه جرقه‌ای می‌شود و بهانه‌ای برای تخلیه روانی. گاهی کار آنچنان بالا می‌گیرد که برای صد تومان دست‌ها به یقه‌ها می‌رود و گریبان‌ها چاک می‌خورد و پاره می‌شود. برای لحظاتی همه فراموش می‌کنند انسانند و همشهری و ساکن در یک شهر و دیار.

خشونت شهری در جامعه مدرن

این یک گزارش صنفی نیست. قرار نیست درباره مشکلات و گرفتاری‌های رانندگان ناوگان شهری قلم‌فرسایی شود که درباره کمبودها و کاستی‌هایی که این قشر زحمتکش با آن دست و پنجه نرم می‌کنند، زیاد سخن گفته شده است. مقصود از نگارش این نوشتار، ناهنجاری‌های رفتاری و اخلاقی است که میان رانندگان و مسافران به وفور رخ می‌دهد. رانندگان مراعات حال مسافران را نمی‌کنند و مسافران هم. مسافر کرایه را به سمت راننده پرت می‌کند و راننده هم باقیمانده پول را همچنین. معمولا ادبیات محترمانه و مودبانه‌ای بین آنها برقرار نیست. گویا هر دو از هم طلبکارند و حقوق‌شان را ضایع شده می‌پندارند.

یک جامعه‌شناس، ناهنجاری‌های رفتاری و ایجاد درگیری میان مسافران و رانندگان را در قالب خشونت شهری در جامعه مدرن تعریف می‌کند و می‌گوید: برخی شهروندان از وظایف خود آگاهی ندارند یا اصولا نمی‌خواهند درکی از آن داشته باشند. دکتر سعید معدنی در گفت‌وگو با جام‌جم اظهار می‌کند: در کشورهای جهان سوم شهرنشینی به صورت متمدنانه تعریف نشده است و به علت فقدان مدنیت در جامعه و نبود درک متقابل، گاه ناهنجاری‌ها حتی به خشونت کشیده می‌شود.

همدلی تمرین می‌خواهد

وی نهادینه شدن و گسترش حس همدلی را در جامعه مورد تاکید قرار می‌دهد و بیان می‌کند: همدلی تمرین می‌خواهد و زمانی در جامعه رخ می‌دهد که افراد خودشان را متعلق به آن جامعه می‌دانند. حتی ممکن است یک فرد در خانواده خود حس همدلی و درک متقابل داشته باشد، اما در سطح شهر چنین احساسی را در خود نبیند.

معدنی، فقدان حس تعلق خاطر ساکنان تهران به شهرشان را از دلایل عمده کمتر دیده شدن حس همدلی ذکر می‌کند و می‌افزاید: پایتخت ایران یک شهر مدرن است که بسیار سریع رشد کرده، بدون آن‌که فرهنگ شهروندی در آن شکل گرفته باشد. اگر نزد یکی از ساکنان دیگر شهرهای ایران از آن شهر انتقاد شود ممکن است اعتراض او را به همراه داشته باشد، اما تهرانی‌ها نه تنها از خرده‌گیری‌ها به شهر خود ناراحت نمی‌شوند که حتی در اکثر مواقع با منتقد همراهی می‌کنند.

این جامعه‌شناس در پاسخ به این پرسش که چرا نمی‌توانیم به یکدیگر احترام بگذاریم و محترمانه صحبت کنیم، می‌گوید: در شهرهای کوچک که همچنان یک فرهنگ سنتی برقرار و برخوردها نزدیک‌تر است، مردم بیشتر رعایت حال هم را می‌کنند، اما در شهر بزرگی مثل تهران باید قانون حاکم باشد و همه به آن احترام بگذارند.

وظیفه‌ای که نسل ما انجام نداده

دکتر معدنی با تاکید بر این‌که قانونمداری باید از کودکی به افراد آموزش داده شود، اظهار می‌کند: فرآیند احترام به قانون در کوتاه‌مدت حاصل نمی‌شود و یک آموزش پیوسته را می‌طلبد. متاسفانه در شهر تهران، کنش‌ها نه سنتی است و نه قانونی و همین دوگانگی است که باعث بروز ضدرفتارها و ناهنجاری‌ها در سطح جامعه شده است.

وی سهم مشکلات اقتصادی و تنگناهای مالی را در پدید آمدن معضلات اخلاقی میان مسافران و رانندگان اندک نمی‌داند، اما یادآور می‌شود: در شهرهای کوچک و جوامع سنتی هم فقر کم نیست، اما از آنجا که به افراد یاد داده‌اند به یکدیگر احترام بگذارند، حس همدلی شکل گرفته است. متاسفانه در جوامع مدرن با وجود بهتر بودن شرایط اقتصادی خلأ همبستگی کاملا احساس می‌شود. آموزش احترام به حقوق دیگران یک فرآیند طولانی است که نسل ما این وظیفه را انجام نداده است.

وی به مسئولان توصیه می‌کند بیشتر به مردم اعتماد کنند و می‌افزاید: گاهی تصمیم‌های غیرکارشناسانه و ناپخته‌ای گرفته می‌شود که حس اعتماد را در مردم از بین می‌برد. باید در بعضی قوانین، بازنگری جدی صورت گیرد و با کمک گرفتن از جامعه‌شناسان، روان‌شناسان و متخصصان ارتباطات قانون‌های جدیدی وضع شود.

محسن محمدی / جام‌جم


ادامه مطلب ...

روایت زندگی: فرشته‌های مسافر

زوج ثروتمند با اکراه پذیرفتند دو فرشته آن شب را در زیرزمین سرد و نمورشان سپری کنند و صبح اول وقت هم از آنجا بروند.

وقتی فرشته‌ها بستر خوابشان را روی زمین پهن می‌کردند، فرشته بزرگ‌تر شکافی را در دیوار دید. او به سمت دیوار رفت و آن شکاف را پرکرد. فرشته جوان‌تر از این کار او تعجب کرد و با لحنی گله‌آمیز گفت: مگر نمی‌بینی این زن و شوهر پولدار چه رفتاری با ما کردند؟ پس چرا چنین لطفی در حق‌شان می‌کنی‌؟

فرشته مسن‌تر پاسخ داد: در پس هر مساله‌ای، حکمتی نهفته است!

آن شب گذشت و صبح روز بعد، دو فرشته آنجا را ترک کردند. چند شب بعد، آنها به خانه زن و مردی فقیر، اما در عوض مهمان‌نواز رسیدند و از آنها خواهش کردند شب را به آنها پناه دهند. زوج مهربان با کمال میل پذیرفتند و اتاق خواب گرم خود را به فرشته‌ها تقدیم کردند و در عوض خودشان در زیرزمین خوابیدند. صبحدم، گاو آن خانواده که ممر درآمدشان بود، مرد. زن و مرد بسیار ناراحت بودند. با این حال از دو فرشته بخوبی پذیرایی کردند تا این که فرشته‌ها، خانه فقیرانه اما پرمهر آن زوج را ترک گفتند.

‌فرشته جوان‌تر از اتفاقات آن چند روز متعجب و ناراحت بود. او تا بخشی از مسیر، هیچ حرفی به دوست خود نزد، تا این که برای لحظه‌ای استراحت به جایی رسیدند و آن وقت بود که زبان به گله گشود و گفت: من می‌دانم تو فرشته‌ای بسیار توانا هستی که اگر بخواهی، قدرت انجام خیلی کارها را داری. اما دلیل اتفاقات این چند روز را متوجه نمی‌شوم. شبی به خانه آن زوج ثروتمند خودخواه می‌رسیم که از سر اکراه در پست‌ترین جای خانه‌شان به ما پناه می‌دهند؛ آن وقت تو می‌روی و شکاف دیوارشان را تعمیر می‌کنی تا دستمزد خودخواهی و بی‌ادبی‌شان را داده باشی. دیشب هم به خانه این زوج بی پول اما مهربان و بزرگوار می‌رسیم و چیزی جز محبت از آنها نمی‌بینیم، بعد تو اجازه می‌دهی گاوشان که برایشان درآمدزایی می‌کند بمیرد و آنها را با خاطره‌ای تلخ ترک می‌کنی. ممکن است دلیل این اتفاقات را برایم توضیح دهی‌؟

فرشته بزرگ‌تر صبورانه به غرغرهای دوستش گوش داد و گفت: در پس هر مساله‌ای، حکمتی نهفته است‌! آن شب که ما به خانه آن زوج ثروتمند رفتیم، من متوجه شدم در شکاف دیوارشان، گنجی نهفته شده و چون این زن و مرد لیاقت داشتن آن را نداشتند، دیوار را تعمیر کردم تا گنج به دست آنها نیفتد و اما ماجرای دیشب با آن زن و شوهر فقیر و مهربان و مردن گاو در صبحگاه. عمر زن به سر رسیده بود و فرشته مرگ به خانه آنها آمده بود که من او را دیدم و از وی خواهش کردم به زن مهلتی دوباره بدهد و در عوض سراغ گاو خانه برود. حال تو بگو، آیا من جزا و پاداش نامناسبی برای دو خانواده فرستادم‌؟

فرشته جوان پاسخی برای گفتن نداشت.

اکنون چه اتفاقاتی در زندگی شما در جریان است و چه شرایطی به‌وجود آمده که از آن ناراضی هستید و دلیل موجهی برای آن نمی‌یابید‌؟ افرادی که ایمان دارند، سختی‌ها را تحمل می‌کنند و حکمت الهی را با آغوش باز می‌پذیرند، حتی اگر در دوره‌هایی از زندگی بسیار سخت شود. آنها می‌دانند که اساس نظامی که خداوند برای بنده‌هایش گذاشته، عدالت و لطف است؛ اما در این نظام، پیچیدگی‌هایی نهفته که ما انسان‌ها از درک آن عاجزیم و باید به داشته‌های خود شاکر باشیم، زیرا پروردگار مهربان‌مان همواره بهترین‌ها را برایمان خواسته و می‌خواهد. هرگز راجع به سختی‌ها و دشواری‌های زندگی قضاوت نکنید و همواره به خاطر داشته باشید که در پس هر مساله‌ای، حکمتی نهفته است!

‌مترجم: لیلا رعیت

منبع: inspirationalstories‌

چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)


ادامه مطلب ...