نوحه رحلت پیامبر از مجالس مداحان اهل بیت حاج محمود کریمی و سید مهدی میرداماد. متن نوحه رحلت پیامبر برای مراسم 28 صفر در مجله اینترنتی ستاره.
حاج محمود کریمی
*فرمود: علی جان، بیا عزیزم، کنار من بنشین، لب های پیغمبر تکان می خورد، امیرالمؤمنین گوش مبارک رو آوردند کنار ِ لب های رسول خدا، خانه آرام، رسول خدا آرام آرام حرف می زد، علی شونه هاش تکون می خوردند، زیر لب علی فرمود: چشم. شاید فرموده باشند: علی جان حق تو رو می برند باید صبر کنی، علی گفته: چشم. اشک جاری شد، یه چند لحظه ای رسول خدا صحبت کرد با علی، علی غم فراق پیغمبر، اینکه فاطمه می خواد یتیم بشه، غم بچه هاش، غم این امت، دل ِ تنگ ِ خودش، همین جور گریه می کرد؛
حالا این بارها می خواد بیاد رو دوش علی، علی لنگر ِ زمین و آسمان ِ، هی میگه: چشم، ولی خوب دلش به درد میآْد؛ گوش کرد و گوش کرد و گوش کرد، صدای پیغمبر آرام آرام، یه صدای زمزمه داشت می اومد فاطمه داشت نگاه می کرد، دوباره علی فرمود: چشم، سر امیرالمؤمنین پایین ِ، اصلاً بالا رو نگاه نمی کرد، شاید رسول خدا فرموده باشن، علی جان درب خانه ات رو آتش می زنند، دوباره شروع کرد پیغمبر حرف زدن، اما این دفعه آروم آروم رنگ صورت ِ مولا تغییر کرد، برافروخته شد، صورت در هم رفت، رگ ِ غضب شیر خدا متورم شد، دستاش رو فشار می داد، سر بالا آورد به فاطمه اش نگاه کرد،گفت: چشم، چشم. شاید پیغمبر گفته باشن: علی جان فاطمه ات رو میزنند، هی نگاه به فاطمه می کرد، هی میگفت:چشم، شاید داره روضه می خونه برای علی، محسنتم می کشند.*
*رسمه هر کی می خواد از دنیا بره، حتی دکمه های پیراهنش رو هم باز کنید، از چند جهت می خوام وارد روضه بشم، محتضر اون لحظات آخر عمرش میگن: حتی یه کاه هم رو سینه اش نباشه، عمر در نگاه محتضر طولانیه، در نگاه ما میگن: دیدی به چشم به هم زدن از دنیا رفت، علی علیه السلام فرمود: اگه قرار باشه کسی از دنیا بره علی رو ببینه، اون یه لحظه براش زیاده، طولانی است. همه حسرت خواهند خورد لحظه آخر عمرشون که ما علی رو نشناختیم، علی اینه و ما دنبال یه چیز دیگه رفتیم، علی اینه و ما جدی نگرفتیم، فقط گفتیم: علی، اما بدا به حال اونایی که میگن: علی اینه و ما باهاش دشمنی کردیم، اون نانجیبا که در خونه علی رو آتیش زدن هم میگن، علی این بود و ما نشناختیم.
لحظه آخر عمر طولانیه برای محتضر، رسول خدا احترامش برای همه عالم واجبه، اما وقتی می خواد از دنیا بره، باید رعایت بشه، سینه پیغمبر ِ، اینقدر مهمه، ابی عبدالله همین که شش ماهه تیر خورد، قنداقه رو پاره کرد،بچه دست و پا بزنه،راحت جون بده، لحظه های آخر عمر پیغمبر، حسن رو می گیرند، حسین میره، او رو می گیرند، زینب میره، حسنین خودشون رو روی سینه رسول خدا انداختند امام حسن صورت به صورت پیغمبر گذاشت، ابی عبدالله روی سینه پیغمبر، علی اومد اینها رو برداره با نوازش، لحظه های آخر پیغمبر با آرامش جان بده، تا اومد بچه ها رو برداره پیغمبر فرمود: رهاشون کن علی، حسین باید رو سینه ام باشه، اصلاً امشب بحث فشار ِ روی قفس سینه است، حسنم باشه، اینها باشن من راحت جان میدم، نگذاشت رسول خدا بچه هارو برداره، هفتاد و پنج روز یا نود و پنج روز به یکی از این روایات، شب بود همین دو تا بچه دوباره روی سینه مادر افتادند، مادر بین کفن، علی بر نداشت بچه هارو، یه مرتبه یه هاتفی صدا زد: علی چه کار داری می کنی؟ بچه هارو بردار، عرش به هم ریخته از ناله، بچه هارو از روی سینه مادر بردار،عالم داره از مدار خارج میشه، علی یتیم های فاطمه رو با احترام برداشت، حسین یتیم های امام حسن رو با احترام برداشت.
یه
جا سراغ دارم بچه رو بدن پاره پاره و بی سر ِ بابا افتاد، هزار و نهصد و پنجاه زخم،
با تازیانه بلندش کردند. یا ابتا اُنظر الی عمتی المضروبه. برگردیم مدینه، ماه صفر
داره تموم میشه هر چی جون داری مایه بذار، هر جوری می تونی ناله بزن، بچه ها رو از
روی سینه پیغمبر برداشت،رسول خدا نگذاشت، گفت: اینها باشن من راحت جان میدم، این سنگینی
ِ حسین و حسنم لازمه، باید روی سینه من باشن، این یه سنگینی بود رو سینه ی رسول خدا،
من عبارت از مقتل بخونم: خانم زینب اومد از بالای گودال: وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى
صَدْرِکَ، حسین....
سید مهدی میرداماد
*فرمود: ما اوذی نبی بمثل ما اوذیتُ، هیچ پیغمبری به اندازه من اذیت نشد،بیست و سه سال هر جوری خواستند اذیتش کردند، هر تهمتی خواستند بهش زدند، مگه نمیگن: کسی برات کاری میکنه، عرقش خشک نشده باید مزدش رو بدین، مردم مدینه آب غسل ِ پیغمبر خشک نشده مزدش رو دادن؛ |
کاری کردن مادر سادات بین در و دیوار صداش بلند شد. مگه دعای ندبه نخوندی، قُل لا أَسئَلُکُم عَلَیهِ أَجراً إِلاَّ المَوَدَّةَ فِی القُربى، یه نفر بلند شه به من بگه: فِی القُربى کی هستند؟ مگه غیر از بی بی ِ دو عالم و حسنین؟ مگه غیر از فاطمه و بچه های فاطمه است؟ یادتون رفت پیغمبر چقدر حسن رو بغل می کرد، چقدر حسین رو روی دوشش سوار می کرد، یادتون رفت، یادتون رفت چقدر نوه هاش رو می بوسید، آخ پیغمبر می بوسید گریه می کرد، انگار می دید تو این آینه، هر وقت ابی عبدالله رو بغل می کرد زیر گلوش رو می بوسید.
همه شما اهل کنایه هستید و اهل روضه، هر وقت امام مجتبی رو بغل می کرد، لب هاش رو می بوسید، آقا چرا؟ می فرمود: این لب ها یه روز از زهر کبود میشه، پیغمبر اجازه بدن ما از همین روزنه بریم بقیع: السلام علیک یا ابامحمد، آقاجان گداهای هر ساله اومدن، آقا جان قرار هر ساله ماست. آقا جان شما یه غریب هستی، امام رضا هم یه غریب، اینقدر این شب ها تو حرمش شلوغ ِ، مگه اون عرب از مدینه نیومده بود، گفت: شنیدم ایرانی ها یه امام غریب دارن، برم یه سری به غریب ِ ایران بزنم، وارد حرم امام رضا شد، اول یه نگاه به در و دیوار کرد، یه نگاه به زائرها به جمعیت، به این همه چراغ، برگشت عقب گفت: آقا جان اگه غریب می خوای بیا مدینه، بیا ببین چهارتا سنگ گذاشتن*
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره
فرآوری: آمنه اسفندیاری ـ بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
از ارزنده ترین آثار و برکات مجالس عزاداری و گریه بر اباعبدالله الحسین - علیه السلام - حفظ رمز نهضت حسینی است.
براستی ؛ چرا در دوران منحوص سلاطین و پادشاهان جور از برپایی مجالس عزای اهل بیت - علیه السلام - به خصوص سالار شهیدان جلوگیری می شد؟ آیا نه این است که عزای حسینی و امامان شیعه، سبب می شود که سخنوران و دانشمندان متعهد و انقلابی، مردم را از ظلم های حکومتها آگاهی دهند و انگیزه قیام آن حضرت که امر به معروف و نهی از منکر است به اطلاع مردم برسد؟
آری، اینگونه مجالس، آموزشگاهها و دانشگاههایی است که به بهترین روش و زیباترین اسلوب مردم را به سوی دین خوانده و عواطف را آماده می کند و جاهلان و بی خبران را از خواب سنگین غفلت بیدار می سازد و نیز در این مجالس است که مردم، دیانت را همراه با سیاست، از مکتب حسین بن علی - علیه السلام - می آموزند.
قرآن و عترت دو وزنه نفیسی هستند که هرگز از یکدیگر جدا نمی شوند و این آگاهی در اقامه ماتم و مراسم سوگواری عترت رسول اکرم - صلی الله علیه و آله - به خصوص امام حسین - علیه السلام - به آحاد مردم داده خواهد شد.
گریه بر سید الشهدا - علیه السلام - و تشکیل مجالس عزای حسینی نه تنها اساس مکتب را حفظ می کند، بلکه باعث می گردد شیعیان با حضور در این مجالس از والاترین تربیت اسلامی برخوردار شده و در جهت حسینی شدن رشد و پرورش یابند.
کدام اجتماعی است که در عالم چنین اثری را از خود بروز داده باشد؟ کدام حادثه ای است مانند حادثه جانسوز کربلا که از دوره وقوع تاکنون و بعدها بدینسان اثر خود را در جامعه بشریت گذارده، و روز به روز دامنه آن وسیعتر و پیروی و تبعیت از آن بیشتر گردد؟ از این رو باید گفت که در حقیقت مراسم عزاداری حافظ و زنده نگهدارنده نهضت مقدس امام حسین - علیه السلام - و در نتیجه حافظ اسلام وضامن بقای آن است.
تشکیل مجالس عزاداری حسین، نه تنها اساس مکتب را حفظ کرده و می کند بلکه باعث شد که شیعیان با حضور در این مجالس از والاترین تربیت اسلامی برخوردار شده و در جهت حسینی شدن رشد و پرورش یابند.
«موریس دوکبری» می نویسد: «اگر مورخین ما، حقیقت این روز را می دانستند و درک می کردند که عاشورا چه روزی است، این عزاداری را مجنونانه نمی پنداشتند. زیرا پیروان حسین به واسطه عزاداری حسین می دانند که پستی و زیر دستی و استعمار را نباید قبول کنند. زیرا شعار پیشرو و آقای آنان تن به زیر بار ظلم و ستم ندادن است.
مردم در سایه مراسم عزاداری به حقیقت اسلام آشنا شده و بر اثر تبلیغات وسیع و گسترده ای که همراه با این مراسم انجام می گیرد، آگاهی توده مردم بیشتر شده و ارتباطشان با دین حنیف محکمتر و قویتر می گردد.
قدری تعمق و بررسی در مجالس عزاداری حسین نشان می دهد که چه نکات دقیق و حیات بخشی مطرح می شود،در مجالس عزاداری حسین گفته می شود که حسین - علیه السلام - برای حفظ شرف و ناموس مردم و بزرگی مقام و مرتبه اسلام، از جان و مال و فرزند گذشت و زیر بار استعمار و ماجراجویی یزید نرفت؛ پس بیایید،ما هم شیوه او را سرمشق قرار داده از زیر دستی استعمار گرایان خلاصی یابیم و مرگ با عزت را بر زندگی با ذلت ترجیح دهیم...» (بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 44 ص 284)
یکی دیگر از آثار و برکات مجالس عزاداری سیدالشهدا - علیه السلام - این است که مردم در سایه مراسم عزاداری به حقیقت اسلام آشنا شده و بر اثر تبلیغات وسیع و گسترده ای که همراه با این مراسم انجام می گیرد، آگاهی توده مردم بیشتر شده و ارتباطشان با دین حنیف محکمتر و قویتر می گردد. چه اینکه قرآن و عترت دو وزنه نفیسی هستند که هرگز از یکدیگر جدا نمی شوند و این آگاهی در اقامه ماتم و مراسم سوگواری عترت رسول اکرم - صلی الله علیه و آله - به خصوص امام حسین - علیه السلام - به آحاد مردم داده خواهد شد.
هر کس با اندک توجهی خواهد دانست که گریه بر حسین - علیه السلام - گریه محبت است، آن محبتی که در دلهای عاشقانش به ثبت رسیده است. گریه بر او، گریه شوق است، زیرا قسمت زیادی از حماسه های کربلا، شوق آفرین و شورانگیز است و به دنبال آن سیلاب اشک شوق به خاطر آن همه رشادت، فداکاری، شجاعت و سخنرانیهای آتشین مردان و زنان به ظاهر اسیر، از دیدگان شنونده سرازیر می گردد و نیز گریه معرفت و پیوند با هدف متعالی و انسان ساز او است؛ و به تعبیر امام خمینی (ره) گریه سیاسی است که فرمود: «ما ملت گریه سیاسی هستیم، ما ملتی هستیم که با همین اشکها سیل جریان می دهیم و سدهایی را که در مقابل اسلام ایستاده است خرد می کنیم».
هیهات که گریه بر حسین - علیه السلام - گریه ذلت و شکست باشد، بلکه گریه پیوند با سرچشمه عزت است، گریه امت نیست، که گویا است، گریه سرد کننده نیست، که حرارت بخش است، گریه بزدلان نیست، که گریه شجاعان است، گریه یأس و ناامیدی نیست که گریه امید است، و بالاخره گریه معرفت است و گریه معرفت در عزای حسین - علیه السلام - از انحراف و تحریف در قیام آن حضرت جلوگیری می کند و شاید به همین جهت باشد که در فضیلت گریه بر سیدالشهدا - علیه السلام - روایات متعددی وارد شده است. از آن جمله، روایتی است که امام صادق - علیه السلام - فرمود: «گریه و بی تابی در هر مصیبت برای بنده مکروه است، مگر گریه بر حسین بن علی - علیه السلام - که اجر و ثواب نیز دارد» (وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج 10 ص 393)
سید جلیل مرحوم دکتر اسماعیل مجاب (دندانساز) عجایبی از ایام مجاورت در هندوستان که مشاهده کرده بود نقل می کرد، از آن جمله می گفت : عده ای از بازرگانان هندو (بت پرست) به حضرت سیدالشهداء معتقد و علاقه مندند و برای برکت مالشان با آن حضرت شرکت می کنند یعنی در سال مقداری از سود خود را در راه آن حضرت صرف می کنند، بعضی از آنهاروز عاشورا به وسیله شیعیان ، شربت و پالوده و بستنی درست کرده و خود به حال عزا ایستاده و به عزاداران می دهند و بعضی آن مبلغی که راجع به آن حضرت است به شیعیان می دهند تا در مراکز عزاداری صرف نمایند. یکی از آنان را عادت چنین بود که همراه سینه زنها حرکت می کرد و با آنها به سینه می زد چون مرُد بنا به مرسوم مذهبی خودشان بدنش را با آتش سوزانیدند تا تمام بدنش خاکستر شد جز دست راست و قطعه ای از سینه اش که آتش آن دو عضو را نسوزانیده بود. بستگانش آن دو قطعه را آوردند نزد قبرستان شیعیان و گفتند این دو عضو راجع به حسین شماست . جایی که آتش جهنم که طرف نسبت و قابل مقایسه با آتش دنیا نیست به وسیله حسین علیه السلام خاموش و برد و سلام می گردد پس ٍ نسوزانیدن آتش ضعیف دنیوی به وسیله آن بزرگوار جای تعجب نیست . و جماعتی از هندوها هر ساله شبهای عاشورا در آتش می روند و نمی سوزند و این مطلب مشهور و مسلم است.
منابع:
سایت اندیشه قم
وسائل الشیعه، ج 10
بحارالانوار، ج 44
هدیۀ گرانقدر امام باقر علیه السلام را قدر بدانیم!!
عبرت اینجاست!!
عهد شکنی، به سبک مردم کوفه!!
امام حسین علیه السلام، آموزگار آزادگی!