چکیده
امروزه، در دنیای جدیدی که به «دنیای همراه» معروف اســت و تقریباً همه روز، شاخص های دانش و مهارت های زندگی در آن از نو تعریف می شود، یکی از مهم ترین مسائلی که توجه اغلب صاحب نظران و متخصصان تعلیم و تربیت را به خود جلب نموده، رویکرد طرح نوین «تربیت دینی» در حوزه نظام آموزش و پرورش اســت. هر چند پس از پیروزی انقلاب اسلامی توجه به تربیت دینی دانش آموزان در صدر برنامه های وزارت آموزش و پرورش قرار گرفت، تا آنان را برای زندگی کردن در یک جامعه الهی - آرمانی آماده کند، با گذشت سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی، هنوز تربیت دینی دانش آموزان ما با کاستی ها و متغیرهایی روبه روست، که از آنها به عوامل آسیب زا در حوزه تربیت دینی یاد می شود.کلید واژگان:
تربیت، دین، حس مذهبی، دانش آموزان، کارکرد، آسیب شناسی.مقدمه
هر مکتبی برای سعادت و تکامل انسان برنامه ای عقیدتی، اخلاقی و عملی ارائه می دهد که به مجموعه آن، «دین» گفته می شود. این پدیده به بیان مسائل تغییر پذیری می پردازد که شامل پرسش های همیشگی در مورد حقیقت نهایی و هدف جهان طبیعی اســت (الیاده، 1374، ص5).مفهوم شناسی واژگان
آسیب شناسی: اصطلاح آسیب شناسی در همه رشته های علوم، به ویژه در روان شناسی و تعلیم و تربیت کاربرد خاص دارد. این اصطلاح امروزه معادل واژه «pathology» به کار می رود؛ و آن عبارت اســت از مطالعه و بررسی موقعیت ها و وضعیت های بیمارگونه و نابهنجار اجتماعی که متوجه یک نظام یا گروه و یا سازمان شود (ساروخانی، 1371، ص 716).بی توجهی به عنصر زمان
زمان از شرایط ضروری تربیت دینی اســت. آنچه امروزه نظاره گر آن هستیم، ناهنجاری های عمیق ارزشی و دینی در بین نوجوانان و جوانان اســت؛ در حالی که همین قشر، در سال های نه چندان دور، نقش بسیار چشمگیری در پیروزی انقلاب اسلامی داشتند؛ و بسیاری از آنان در دوران هشت سال دفاع مقدس حماسه های پرشور و غیر قابل توصیفی را آفریدند. به واسطه وضعیت کنونی ای که برای نسل موجود حاصل شده، این نسل در گرایش به ارزش های اجتماعی و اعتقادی مطلوب تا حدود قابل ملاحظه ای با نسل قبل از خود، یعنی پدران و مادران متفاوت گردیده اســت. این امر ناشی از مسائل گوناگون، از جمله «حرکت زمان» اســت.بی توجهی خانواده ها به آموزه های دینی
دانش آموزان بیش از هر کسی دیگر، با والدین خویش تمام دارند، و مفاهیم مذهبی را از آنان یاد می گیرند؛ از این رو، تربیت دینی از وظایف اولیه پدر و مادر محسوب می شود.ناهماهنگی بین کارکردهای محیط اجتماعی و نظام آموزش و پرورش
محیط اجتماعی در مقایسه با نظام آموزش و پرورش، تاثیر وسیع و نامحدودی بر دانش آموز دارد؛ زیرا تربیت دینی، توسط نظام آموزش و پرورش با خودپرستی، آزادی عمل، سودجویی و بسیاری از خواسته های مورد علاقه دانش آموزان در تعارض اســت؛ حال آن که محیط اجتماعی با بسیاری از علایق فردی، هماهنگ اســت. حضرت علی (علیه السّلام) در این باره می فرمایند: «شباهت اخلاقی مردم به محیط اجتماعی و مقتضیات زمان خودشان، بیشتر از شباهت به صفات خانوادگی و خلقیات پدران آنان اســت» (ابن شهر آشوب مازندرانی، 1379، ص375).ناپختگی مربیان و معلمان
یکی دیگر از مولفه های مهم که مانع تربیت صحیح دانش آموزان در حوزه دین می شود، وجود مربیان و معلمان ناکارآمد اســت. در مکتب حیات بخش اسلام، نقش معلم در رفتار و تکوین شخصیت دانش آموزان، بسیار با اهمیت معرفی شده اســت؛ از این رو، اولین ویژگی ای که در دین، برای معلم و مربی آمده اســت، آغاز تربیت از خود معلم و مربی اســت. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در این زمینه می فرمایند: «خداوند مرا ادب آموخت» (پاینده، 1366، ص21).مشتبه شدن تربیت دینی با آموزش دینی
نظام تعلیم و تربیت کشور وظایف گسترده و چندبعدی ای در زمینه تربیت دینی فرزندان این سرزمین برعهده دارد. اشتباه یکی بودن تربیت دینی با آموزش دینی نباید بیشتر از این تکرار و تنها به تدریس یک سلسله از مطالب دینی اکتفا شود. برای یک تربیت صحیح دینی حتی اگر آموزش ها حذف شود، لطمه زیادی به آن نخواهد خورد؛ زیرا در یک تربیت صحیح، ایجاد زمینه برای رشد و شکوفایی ابعاد مختلف شخصیت مد نظر اســت که در نهایت، شکوفایی قلبی و تجلی ایمان، یکی از محصولات آن خواهد بود؛ در حالی که یکی از اشتباه های معلمان دینی این اســت که میان حس مذهبی و دانش مذهبی ملازمه ای قایل می شوند؛ و چنین می پندارند که شرط قطعی مذهبی شدن و مذهبی بودن، تراکم اطلاعات و اندوخته های حفظی و صوری دانش دینی اســت؛ در صورتی که اگر آموزش دینی به همراه پرورش حس دینی نباشد، نه تنها به تقویت تمایلات فطری کمک نمی کند، بلکه خود، می تواند مانع و حجاب بزرگی در برابر این تمایلات خودانگیخته شود. برای پی بردن به عدم وجود چنین ملازمه ای، توجه به این سوال کافی اســت که آیا فراوانی و تراکم مطالب دینی در کتب درسی توانسته اســت به تقویت حس مذهبی دانش آموزان منجر شود؟ و آیا بالا بودن نمره درس دینی، ارتباطی با کیفیت رغبت دینی دارد؟ دانش مذهبی بدون حس مذهبی پدیده بی حاصلی اســت؛ آن هم در عصری که بحران های تربیتی، تمام محیط را فرا گرفته و زمینه گمراهی بیشتر دانش آموزان را مهیا نموده اســت؛ و این واقعیتی اســت که هر کس با اندک تأملی می تواند به آن پی ببرد؛ چنان که مولوی، در بیت:بی توجهی به تفاوت های فردی و روحیه حقیقت جویی
انتظار یکسان از افراد متفاوت و به کارگیری روش های یکسان برای همه دانش آموزان، یکی دیگر از عوامل آسیب پذیری تربیت دینی اســت. یکی از بزرگ ترین خطاها در حیطه تربیت دینی، هم رنگ سازی اســت. یکسان دیدن جامعه ی دانش آموزان و یا یک دست کردن آنان، تفکری اســت که حتی اگر میسر هم باشد، مقبول نیست. عدم توجه به وسع دانش آموزان، چه در فهم تکلیف و چه در عمل به تکلیف، ضروری اســت که باعث دل زدگی و انزجار متربیان می شود؛ و روحیه حقیقت جویی را در نهاد آنان خاموش می کند. تربیت واقعی آن اســت که مربی روحیه نقادی را در ذهن متربی زنده کرده، سبب شود تا فراگیر به هرچیزی یقین نکند. کاربرد روش های سنتی، متربی را وادار می کند، قوانین سخت و تحمیلی را بی چون و چرا بپذیرد؛ در حالی که تعلیم و تربیت نمی تواند با آموزش یک سلسله نصایح اخلاقی قالبی و بی بنیاد به متربی، به سرمنزل مقصود برسد. اخلاق اسلامی و تربیت دینی مستلزم انتخاب و اختیار اســت. اخلاق و تربیت، به تنهایی و به طور انتزاعی به کار یادگیری و آموزش نمی آید؛ و موضوعی اســت که از شوق همکاری «من های» آزاد سر بر می آورد؛ از این رو، آموزش و پرورش باید امکانات کاملی برای زندگی آینده دانش آموزان و کسب تجربه های اجتماعی آنان فراهم آورد (سیدین، 1372، ص55-56).تعجیل در تربیت
از دیگر آفات و عوامل آسیب زا در حوزه تربیت دینی دانش آموزان، تعجیل در عبور از مراحل تربیت اســت. مربیانی که قبل از زمان مقرر انتظاراتی از متربیان و دانش آموزان دارند، همچون کوردلانی هستند که در بهار، درخت را برای به دست آوردن میوه تکان می دهند؛ چنین افرادی، نه تنها در بهار میوه ای به دست نمی آورند، بلکه با اقدام عجولانه خود گذشته از اینکه سبب ریختن شکوفه های بهاری می شوند، خود را از میوه های تابستانی و پاییزی محروم می کنند.تربیت سطحی و زودگذر
از دیگر عوامل آسیب زا در تربیت دینی، اکتفا به تربیت سطحی و زودگذر اســت؛ حال آنکه برای رسیدن به هدف اصلی لازم اســت، تربیت تا آنجا استمرار یابد که در ذهن و ضمیر متربی نهادینه شود؛ و این امر همان راهکار نافذ در میدان تربیت اســت که از آن به درونی سازی آموزه های دینی یاد می شود؛ از این رو، این گام باید از دوران کودکی آغاز شده، با آموزش مناسب و نظارت مستمر، به ثمر نشیند.برداشت های غلط از دین
بعضی از مربیان و معلمان دینی نتوانسته اند واژه «دین» را به شکل صحیح و کارآمد به دانش آموزان تفهیم کنند؛ به طوری که وقتی فراگیران واژه دین را می شنوند، «معنویت» را در مقابل آن قرار داده، آن را یک نیاز معنوی قلمداد کرده، این گونه قضاوت می کنند که نیاز به معنویت، فقط در مواقع سختی ها و گرفتاری ها مفید اســت؛ و در سایر مواقع، نیازی به دین نیست. از این رو، برای دین، نقشی در زندگی روزمره خود قایل نیستند؛ در صورتی که دین، همان «زندگی» اســت؛ و تا دین نباشد، زندگی معنا و مفهوم ندارد. این برداشت غلط، موجب حذف دین از زندگی می شود؛ و وقتی آنان احساس کنند که دین در معنادهی به زندگی تأثیری ندارد، به تدریج آن را کنار می گذارند؛ و از این رهگذر، تربیت دینی شان با آسیب جدی روبه رو می شود.استفاده از روش های منفعلانه و ایستا
با آنکه آموزش و پرورش قرن بیست و یکم، در فرایند و تربیت تاکید زیادی بر روش های فعال و مشارکتی دارد، متأسفانه، هنوز بسیاری از دبیران و معلمان در آموزش معارف دینی، به جای استفاده از روش های فعال و پویا از روش های منفعلانه و ایستا استفاده می کنند. آن که فعال اســت. خلاق اســت؛ و آن که منفعل اســت مقلد. در روش فعال، نبض و مهار موقعیت ها به دست دانش آموزان اســت؛ و در روش منفعلانه دانش آموزان مقلدند. آن که منفعلانه عمل می کند، همیشه منتظر اســت ببیند که دیگران چه می کنند. انفعال کسالت و خستگی می آورد و روش فعال سرزندگی و پویایی.استفاده از روش های تزریقی و تلقینی محض
روش های تربیتی در آموزش و پرورش ما، هنوز القای یک سویه اســت. بسیاری از معلمان، هنوز دانش آموزان را گوش می پندارند و خویشتن را زبان؛ از این رو، به دانش آموزان هیچ گونه فرصتی نمی دهند که در ساختن خویش، اصلی ترین نقش را ایفا کنند؛ حال آنکه روش های نشئت گرفته از مکتب تربیتی دین مبین اسلام، بستر هدایت و شکوفایی اســت، تا متربی خود، بفهمد که چه باید بکند؛ و آنگاه، راه را به کمک پاهای خویش طی کند.کاستی در برنامه ریزی و محتوای آموزشی
برنامه ریزی درسی و محتوای آموزشی صحیح، یکی دیگر از مولفه های مهم در تربیت صحیح دانش آموزان، به شمارمی رود. با اینکه برنامه ریزی درسی به منزله یک فرایند و محتوای آموزشی به منزله یک سند، نقش موثری در تربیت دارند، آسیب ها و آفاتی آنها را تهدید می کند.نادیده گرفتن نیروی عشق در دانش آموزان
عشق، سازنده زندگی و معنادهنده جهان بیرون برای انسان اســت. بدون عشق رابطه استوار میان انسان و طبیعت و انسان و خدا، وجود نخواهد داشت. تربیت دینی، یعنی عشق به دین. تا زمانی که متربی از درون، عشق به دین را در خود نیابد، تشویق به دین و تبلیغ مفاهیم دینی از بیرون، نه تنها موثر واقع نمی شود، بلکه اثر معکوس دارد؛ بنابراین اساس تربیت دینی به زنده شدن قلب انسان بر می گردد. مرکز تغییر و تحول عواطف آدمی قلب اوست. در قلب اســت که نور حق می تابد؛ و خدا را یاد می کند؛ از این رو، برنامه های تربیتی باید مبتنی بر زنده کردن و مجذوب کردن دل ها باشد.عدم دستیابی به هویت دینی
دانش آموزان از نظر ذهنی، حداکثر کارایی هوشی را دارند؛ بنابراین گرایش به فلسفه زندگی، آنان را به سوی مسائل اخلاقی و مذهبی سوق می دهد؛ و سعی می کنند در این دوره، هویت مذهبی خو را شکل دهند؛ اما اگر سطح رشد شناختی آنان با سطح معارف دینی ای که ارائه می شود، همخوانی نداشته باشد، دچار نوعی سردرگمی و در نهایت، بی رغتبی نسبت به دین می شوند. نوجوان به علت توانمندی های ذهنی، باورهای دینی را که از دوران کودکی به صورت تقلیدی از خانواده و دیگران به او القا شده اســت، کنار می نهد و می خواهد معارفی را بپذیرد که متناسب با سطح تفکر او باشد، اما از یک سو، بسیاری از اوقات، آنچه به منزله دین به او عرضه می شود، برای وی قانع کننده نیست؛ و از سوی دیگر، در برخی موارد نوجوان می خواهد همه آموزه های دینی اعم از احکام و عقاید را با مقیاس عقل بسنجد و فکر می کند اگر آموزه های دینی در قالب های فکری او بگنجد، صحیح هستند؛ و در غیر این صورت، درست نیستند و باید کنار گذاشته شوند. همه این عوامل، دست به دست هم می دهند؛ و موجب می شوند، هویت دینی نوجوان به خوبی شکل نگیرد؛ و نوجوان نسبت به آموزه های دینی دچار بحران شده، نجات خود را از این بحران، در گریز از دین بداند.ایجاد تضاد بین مذهب و نیازهای طبیعی
از نظر روان شناسی مذهبی، یکی از علل عقب گرد دینی نوجوانان و جوانان این اســت که بعضی از مبلغان دین میان مذهب و نیازهای طبیعی، تضاد برقرار می کنند(مطهری، 1367، ص127)؛ مخصوصاً در جامعه ای که حکومت دینی حاکمیت داشته باشد، اگر حقوق تکوینی انسان عین حقوق خداوند اســت، جامعه و حکومت دینی باید تلاش زیادی در زمینه برآوردن خواسته های طبیعی افراد داشته باشد، در غیر این صورت، ناکامی جامعه از تامین نیازهای نسبی، به حساب دین گذاشته و مانع رویکرد دینی می شود. در جامعه کنونی، نسل جوان در پشت سد نیازهای گوناگون، زمین گیر شده اســت؛ در حالی که ناخواسته و نادرست، عامل این ناکامی ها را در حکومت دینی می پندارد. در عرصه تربیت دینی، نباید میان دین و حکومت دینی و خواسته های طبیعی بشر دیواری وجود داشته باشد؛ و نسل امروز آن را لمس کند؛ در غیر این صورت، دین گریزی حتمی خواهد شد.پدیده شکاف نسل ها
با وضعیتی که برای نسل موجود حاصل شده، این نسل در گرایش به ارزش های اجتماعی و اعتقادی مطلوب تا حدود قابل ملاحظه ای با نسل قبل از خود، یعنی پدران و مادران خویش، متفاوت گردیده اســت. این امر ناشی از مسائل گوناگونی از جمله، پدیده جهانی شدن، رشد خارق العاده ارتباطات ماهواره ای و رایانه ای، امکان دستیابی جوانان و نوجوانان در دهکده کوچک جهانی به همدیگر، آشنایی نسل حاضر با شیوه های جدید زندگی و تنوع تامین نیازهاست که پدیده ای به نام «شکاف نسل ها» را ایجاد کرده اســت. مسئله شکاف نسل ها، چیزی نیست که بتوان به راحتی از کنار آن گذشت، بلکه یک مشکل اجتماعی محسوب می شود؛ زیرا این پدیده زمانی اتفاق می افتد که ارزش ها و هنجارهای یک نسل، به نسل بعدی منتقل نشود؛ مسئله ای که کم و بیش، در جوامع امروزی مخصوصاً جامعه اسلامی و دینی اتفاق افتاده اســت؛ چرا که نسل امروزی ما، به طور مستقیم، بیشتر تحت نفوذ زمینه های اقتصادی اســت تا زمینه های عقیدتی و دینی. دانش آموزان نسل های قبلی، فرزندان قرآن، افکار و ارزش های دینی و الهی بودند، اما دانش آموزان امروز، فرزندان تصاویر، پیام های بازرگانی و ارزش های فردی و خصوصی هستند (ربانی، 1380، ص19).سیاست زدگی و گرایش ها
آخرین مولفه ای که در این نوشتار به منزله یکی دیگر از عوامل آسیب زا، در حوزه تربیت دینی از آن یاد می شود، «سیاست زدگی» اســت. متاسفانه، امروزه بعضی از افراد، از دریچه منابع سیاسی به مسائل دینی نگریسته، و آنها را تحلیل می کنند؛ و همچنین بعضی از سیاست مداران و سیاست زدگان با کاربرد شگردهایی که دارند، بر جامعه دینی و علمی تاثیر گذاشته؛ کارهای بسیار سستی را به نام دین منتشر می کنند؛ در صورتی که علمای سابق، همچون آیت الله مرتضی مطهری (ره) و مرحوم علامه طباطبایی (ره) به این گونه آسیب ها توجه داشتند؛ و جلوی آن را می گرفتند (صاحبی؛ 1381، ص4).راهکارهای و پیشنهادها
به منظور بهینه سازی وضعیت تربیت دینی دانش آموزان و رفع آسیب های آن از سطح جامعه، راهکارهایی که خود، می توانند موضوع یک پژوهش مستقل باشند، به صورت ذیل ارائه می گردند:پی نوشت :
1.کارشناس ادبیات عرب و دبیر ز بان عربی استان اصفهان، شهر زواره.
2.مثنوی معنوی.
زنان معتاد به دلایل اجتماعی، خانوادگی و فردی معتاد شده و عوارض فردی و اجتماعی اعتیاد زنان و موانع ترک اعتیاد آنان نیازمند توجه بیشتر است.
اگرچه تعداد مردان معتاد از زنان معتاد بیشتر است اما روند رو به رشد اعتیاد زنان در سالهای اخیر بسیار نگران کننده بوده است. از آنجایی که مادران نقش تعیین کنندهتری در تربیت و نقشپذیری فرزندان دارند اعتیاد زنان احتمالا تاثیر عمیقتری بر جامعهای که نسل آینده، آن را اداره خواهد کرد میگذارد و لذا توجه زیادی را میطلبد.
به تصور اکثر افراد جامعه سو مصرف مواد عمدتا پدیدهای مردانه است اما علل زیادی وجود دارد که موجب افزایش روز افزون تعداد زنان معتاد در جامعه میگردد. این دلایل اکثرا در گرایش مردان و زنان به اعتیاد مشترک میباشد و در برخیموارد مختص به زنان و دختران است.
1- نبود امکانات گذراندن اوقات فراغت
متاسفانه در جامعه ما برای زنان، زمان، مکان و فعالیتهایی برای گذران اوقات فراغت تعریف نشده است. در چنین حالتی فرد احساس سرخوردگی میکند و از برونگرایی به درونگرایی گرایش پیدا میکند. فرد دچار بیانگیزگی و اضطراب شده و برای تحریک مغزی خود، به سراغ استفاده از مواد مخدر میرود.
2- عادی شدن کشیدن سیگار و قلیان زنان
در سالهای اخیر و با گسترش اعتیاد در میان مردان و ناموفق بودن دولت و سازمان و دستگاههای مسوول در مقابله با این پدیده، قبح این مساله در جامعه شکسته شده است. همچنین کشیدن سیگار و قلیان نیز برای زنان جوان و نوجوان نزد افکار عمومی عادی شده است و بسیاری از زنان در کنار افراد خانواده اقدام به استعمال این مواد میکنند. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان مسایل اجتماعی، سیگار و قلیان دروازهای برای ورود به دنیای اعتیاد است.
3- مصرف مواد مخدر صنعتی برای لاغری
برخی از زنان معتاد در ابتدا برای داشتن اندامی زیباتر و لاغر شدن به توصیه دیگران اقدام به مصرف مواد مخدر صنعتی به ویژه شیشه کرده و فکر میکنند استفاده از این مواد اعتیادآور نمیباشد. استفاده از این مخدرها در مدت زمان کوتاهی، عوارض و اثر خود را نشان میدهد و البته آن زمان متاسفانه فرد وابسته شده و دیگر کاری از دست کسی برنمیآید.
4- گروه همسالان و دوستان ناباب
با گرایش جوانان به سمت زندگی مدرن، زنان برای همسو کردن خود با اینگونه زندگی و نشان دادن خود به عنوان یک فرد روشنفکر در جمع دوستان به پیشنهاد مصرف مواد مخدر نه نمیگویند. متاسفانه استفاده از مواد مخدر به ویژه صنعتی در میهمانیهای شبانه جوانان به یک هنجار تبدیل شده است.
از عوامل موثر دیگر در گرایش زنان به مواد مخدر میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
دختران و زنانی که به اعتیاد دچار میشوند، خانواده و جامعه برخورد و برداشت سنگینتری با آنها دارد. به این دلیل که زنانگی که با مادرانگی و محجوبیت در جامعه ما گره خورده، از حرمتی خاص برخوردار است. این تصور در فرهنگ ما وجود دارد که اعتیاد در زنان ضربههای اجتماعی و فرهنگی بیشتری در پی دارد و کمترین عارضه اجتماعی اعتیاد در زنان متلاشی شدن خانواده است.
بر اساس آمار جهانی، اعتیاد در زنان، عوارض خطرناکتری نسبت به مردان ایجاد میکند که میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
در درمان اعتیاد، پیشآگهی بهتری در زنان نسبت به مردان وجود دارد و این مساله امیدواری بیشتری در به نتیجه رسیدن اقدامات درمانی در زنان معتاد ایجاد مینماید. اما از سوی دیگر یک سری موانع نیز در مقابل زنان جهت اقدام به درمان وجود دارد که بایستی به آنها توجه نمود.
گفته میشود در حوزه اعتیاد نباید مردان و زنان را جدا از هم دید چراکه اعتیاد اختصاص به یک جنسیت، گروه شغلی و یا گروه سنی و تحصیلات مشخصی نیست و باید در همه ردههای سنی، جنسی و شغلی لحاظ شود. با این حال و با توجه به افزایش میزان زنان معتاد به نظر میرسد فعالیتهای صورت گرفته در زمینه مقابله با این پدیده کافی نبوده است و دولت و دستگاهها و ارگانهای مسوول باید تمهیدات ویژه برای پیشگیری از تمایل زنان به مصرف مواد مخدر بیاندیشند و با آموزشهای لازم خانوادهها، زنان و دختران را در این زمینه آگاهتر سازند.
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره
برخی مواد از لحاظ مزاجی با یکدیگر تداخل دارند و بر هم اثر منفی میگذارند؛ بهعنوانمثال، ماست و ترشی طبع بسیار سردی دارند و خوردن این مخلفات با غذا یا حتی بهتنهایی توصیه نمیشود و اگر همزمان با هم خورده شوند، سردیشان دوچندان شده و فرد را اذیت میکنند.
مصرف همزمان برخی از غذاها در کنار هم می تواند به ضرر سلامتی تان تمام شود استفاده از این خوراکی ها در کنار هم به ضرر سلامتی تان تمام خواهد شد پس سعی کنید به خورد و خوراک خود بیشتر دقت کنید و مانع بروز آسیب به سیستم گوارشی خود شوید برخی راهنمایی های موثر در این زمینه را در ادامه در اختیارتان قرار خواهیم داد .
مصرف همزمان برخی از غذاها از لحاظ مزاجی با یکدیگر تداخل دارند و بر هم اثر منفی میگذارند؛ بهعنوانمثال، ماست و ترشی طبع بسیار سردی دارند و خوردن این مخلفات با غذا یا حتی بهتنهایی توصیه نمیشود و اگر همزمان با هم خورده شوند، سردیشان دوچندان شده و فرد را اذیت میکنند.
اگر دوست دارید همراه غذا ترشی میل کنید، بهتر است دقت کنید که دچار سوءهاضمه نباشید؛ ضمن اینکه از ترشیهایی که حاوی میوههای گرم مثل سیر، انبه، و… یا ادویههای گرم مثل سیاهدانه، فلفل و دارچین و… هستند، استفاده کنید.
طب سنتی چهار مرحله هضم را برای غذاها تعریف میکند و درنهایت معتقد است غذا با گذراندن این مراحل هضم تبدیل به بافتهای بدن یعنی پوست، گوشت، خون و… میشود. اگر این مراحل هضم کامل و درست نباشند، این غذاها باز هم تبدیل به بافتهای بدن میشوند؛ با این تفاوت که بافت خوب، سالم، کامل و شفافی که باید، بهوجود نمیآید؛ بهعنوانمثال، پوستی درست میشود که کدر است و به زیبایی و شفافی یک پوست سالم نیست. این اتفاق بهخاطر فضولاتی است که در بافت باقی مانده و مراحل هضم بهخوبی طی نشده است. هرچه غذا طبع سردتری داشته باشد، بیشتر مشکلساز میشود. خوردن ماست که طبع سردی دارد، همراه ماهی که آن هم در میان گوشتها سردترین طبع را دارد، باعث تولید خلط خام زیادی در بدن میشود و درنهایت بافتهای تازه بدن- آنطور که باید و شاید- زیبا، شفاف و سالم نخواهند بود.
آیا شما هم تابهحال یکبار روی تن ماهیتان تخم مرغ شکستهاید! یا شاید عادت دارید نیمرویتان را با نان و پنیر میل کنید، یا مخلوطی از گوشت گوسفند و گوساله را در خورشهایتان بریزید؛ اما خوب است بدانید هیچکدام از اینها نهتنها ترکیبات خوبی نیستند که حتی طب سنتی آنها را منع کرده است. درحقیقت غذاهای مختلف در طب سنتی به دستههای مختلفی تقسیم شدهاند که در آن میان خوردن سه دسته از غذاها با هم بهشدت منع شده است: لبنیات، تخممرغ و گوشتها؛ یعنی هیچکدام از این غذاها را (دو به دو یا هر سه را با هم) مصرف نکنید؛ چون هرکدام از آنها یک غذای کامل هستند؛ حتی برای مرینیت (مزهدار) کردن ماهی و بعضی گوشتها آنها را در تخممرغ نخوابانید.
ماست و خیار که این روزها پای ثابت مهمانیهایمان است قبلا بهعنوان یک تجویز طبی، در همین منطقه آبوهوایی ایران مورد استفاده قرار میگرفت؛ اما مصرف آن در تمام فصول رایج نبوده است؛ بلکه در تابستانها آن هم بهعنوان یک غذا مصرفش توصیه میشده و هاضم آن (موادی که به هضم کمک میکنند) آویشن، زنیان و نعناع و مصلحش مربای زنجبیل یا سایر مرباهای گرم مثل مربای هویج (که داخل ماست میریزند) است. ماست و خیار و آبدوغ خیار در مناطقی مثل کرمان، سمنان، یزد و… که آبوهوای گرم و خشکی دارند و مردم در تابستان دچار کمبود مایعات میشوند بهعنوان ناهار یا شام مصرف میشد. این خوراکی را با مقداری کشمش و گردو همراه میکردند تا کمی طبعش گرمتر شود.
همه ما میدانیم که زمستانها چقدر چای و دارچین میچسبد؟ تابستانها هم چای و آبلیمو یا چای و نعناع، اما به نظرتان بهترین چاشنی چای چیست؟ اصلا بهتر است چای سیاه بنوشیم یا
به تشخیص طب سنتی، چای سیاه طبع نسبتا سردی دارد و مصلحش برای افراد گرممزاج شیر است؛
درواقع این افراد باید چای را در شیر دم کنند. شیرچای یک نوشیدنی خوشطعم و مقوی است؛
اما مصلح چای سیاه برای کسانی که طبع سردی دارند ادویههای گرم مثل زنجبیل، دارچین، هل و زعفران است.
برعکس چای سیاه، طبع چای سبز و قهوه، گرم و خشک است و نیاز به مصلح دارند؛
همچنین افرادی که خشکمزاج یا گرممزاجند اصلا نباید در مصرف چای سبز و قهوه زیادهروی کنند؛
زیرا با مشکلاتی مثل یبوست، خشکی و خارش پوست و… مواجه خواهند شد؛
البته اگر بخواهید نوشیدنی درست کنید که با همه طبعها سازگار باشد،
توصیه میکنیم این نوشیدنی هندی را امتحان کنید:
چای را با شیر، زنجبیل و قدری عسل دم کنید. به این ترتیب که بهازای هر یک لیوان شیر،
یک قاشق مرباخوری سرخالی چای خشک،
نصف قاشق مرباخوری پودر زنجبیل یا به اندازه دو بند انگشت زنجبیل تازه و یک قاشق مرباخوری
عسل را مخلوط کنید و روی شعله ملایم بگذارید تا بهتدریج جوش بیاید و چای رنگ بیندازد.
این نوشیدنی بهخاطر زنجبیل کلسیم خوبی دارد و با تحریک عروق خونی دستگاه گوارش،
جذب کلسیم را افزایش میدهد.
متخصصان طب سنتی معتقدند، خوردن چند نوع میوه با هم خوب نیست و بهتر است فرد
یک نوع میوه میل کند؛
البته مصرف همزمان میوههایی مثل پرتقال و نارنگی که از یک خانواده هستند مشکل کمتری
ایجاد میکند؛
اما خوردن خیار به تنهایی، بهخصوص در فصل سرد میتواند باعث مشکلاتی مثل نفخ و سوءهاضمه
و در معدههای مرطوب باعث ترشکردن، رخوت و سستی، خوابآلودگی و اختلال حافظه شود.
یکی از سادهترین و البته معمولترین مصلح خیار، نمک است؛ بهعنوانمثال، موز که میتواند یبوست
ایجاد کند، بهتر است به صورت حلقهحلقه، مقداری عسل یا شکر روی آن ریخته و میل شود یا بعد از خوردن آن مقداری نمک میل شود.
روزنامه نسل فردا
آسیب اجتماعی زنان خیابانی علل مختلفی مانند فقر و محرومیت جنسی دارد و لازم است با تصویب قوانین و ایجاد مراکز بازپروری به حل این معضل پرداخت.
مساله زنان خیابانی یک از آسیبهای اجتماعی جامعه میباشد که کمتر در مورد آن صحبت میشود. آنچه مسلم است این است که باید به آن به عنوان یک درد اجتماعی نگاه کرد و به دنبال درمان آن بود. در این مقاله با اشاره به علل و پیامدهای این مساله به بیان برخی از راهکارهای پیشنهادی حقوق دادنها، جامعهشناسان و روانشناسان در این زمینه میپردازیم.
متاسفانه در اکثر خیابانهای کشور میتوان این پدیده را مشاهده نمود و هنوز هم عدهای این واقعیت را انکار میکنند. در ایران مطابق آمار ثبتشده، چند هزار زن فاحشه وجود دارد که از میان آنها ١٢درصد را زنان متاهل تشکیل میدهند. پیش از این سن زنان خیابانی 18 تا 30 سال بود اما در حال حاضر میانگین و متوسط این سن به 18 سال رسیده است. افزایش تعداد این زنان علل متعددی دارد که از جمله آن میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
این جمله معروف که زن خیابانی در خیابان نمیماند، مصداق این مساله است. در واقع باید مردی به عنوان متقاضی باشد تا زنان در این مورد چیزی برای عرضه داشته باشند. بنابراین مردان به اندازه زنان در این امر مقصر هستند.
با توجه به تحقیقات صورت گرفته، زنان خیابانی مثلثی را تشکیل میدهند که روسپیگری، اعتیاد و خشونت از اضلاع آن هستند. و گروهی به خاطر مسایل اقتصادی در این مثلث سرگردان میشوند.
زنان خیابانی همانند معتادان، مجرم نیستند بلکه بیمارند. عمده زنان خیابانی بیماران حاصل کارکردهای نامناسب اجتماعی و اقتصادی هستند؛ برای درمان این بیماری، برخوردهای دفعی صرف، حلال مشکل نیست بلکه باید به دنبال کشف علل و ریشههای این معضل و رفع آنان بود.
1. بازپروری زنان خیابانی
زنان خیابانی بر این باورند که بعد از افتادن در این ورطه، قادر به خروج از این منجلاب نیستند. بنابراین بهتر است که مکانی برای ارایه مشاوره به این افراد در نظر گرفته شود تا این اشخاص تغییر باور داده و به میان جامعه برگردند. برخی از این افراد در بدو امر نمیدانند چه عواقب خطرناکی در کمین آنها است. در این مکانها باید عواقب این کار و همچنین امراض مختلفی که ممکن است به آن دچار شوند، برای این زنان تشریح گردد. باید از طرف دولت بودجهای برای این زنان در نظر گرفته شود تا فقر، آنها را به این واکنش وادار نکند.
اختصاص محلهای خاص به این افراد مانند زمان قبل از انقلاب نیز اگرچه مضراتی دارد ولی حداقل باعث میشود تمامی افراد متقاضی این عمل زشت یکجا جمع شده و در تمام شهر این معضل به چشم نخورد.
2. تصویب قوانین خاص
در زمینه حقوقی هم باید قبل از اینکه زن تبدیل به زن خیابانی شود، مورد حمایت قرار گیرد. صرفا مجازات باعث نمیشود که در آینده به سراغ جرم نرود چون پیشگیری تنها با مجازات صورت نمیگیرد. متاسفانه از نظر قانونی، قانونی که مختص این زنان باشد نداریم و آنچه مسلم است کشور نسبت به این طبقه از جامعه، نیازمند تصویب قوانین خاص و شفاف و شروع فعالیت انجمنهای حمایتی تخصصی است. البته وجود قانون برای این قشر به این معنا نیست که باید از روسپیها حمایت شود.
3. توجه به کانون خانواده
توجه به نظم بخشی کانون خانواده و آموزش کنترل کینهورزی و خشونت در نوجوانان، در کنار تامین اوقات فراغت مطلوب برای نوجوانان وجوانان و خلاصه توجه به نشاط محیط زندگی کودکان و نوجوانان درسایر عرصهها نیز در پیشگیری از این آسیبهای اجتماعی موثر است.
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره
آسیب اجتماعی زنان خیابانی علل مختلفی مانند فقر و محرومیت جنسی دارد و لازم است با تصویب قوانین و ایجاد مراکز بازپروری به حل این معضل پرداخت.
مساله زنان خیابانی یک از آسیبهای اجتماعی جامعه میباشد که کمتر در مورد آن صحبت میشود. آنچه مسلم است این است که باید به آن به عنوان یک درد اجتماعی نگاه کرد و به دنبال درمان آن بود. در این مقاله با اشاره به علل و پیامدهای این مساله به بیان برخی از راهکارهای پیشنهادی حقوق دادنها، جامعهشناسان و روانشناسان در این زمینه میپردازیم.
متاسفانه در اکثر خیابانهای کشور میتوان این پدیده را مشاهده نمود و هنوز هم عدهای این واقعیت را انکار میکنند. در ایران مطابق آمار ثبتشده، چند هزار زن فاحشه وجود دارد که از میان آنها ١٢درصد را زنان متاهل تشکیل میدهند. پیش از این سن زنان خیابانی 18 تا 30 سال بود اما در حال حاضر میانگین و متوسط این سن به 18 سال رسیده است. افزایش تعداد این زنان علل متعددی دارد که از جمله آن میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
این جمله معروف که زن خیابانی در خیابان نمیماند، مصداق این مساله است. در واقع باید مردی به عنوان متقاضی باشد تا زنان در این مورد چیزی برای عرضه داشته باشند. بنابراین مردان به اندازه زنان در این امر مقصر هستند.
با توجه به تحقیقات صورت گرفته، زنان خیابانی مثلثی را تشکیل میدهند که روسپیگری، اعتیاد و خشونت از اضلاع آن هستند. و گروهی به خاطر مسایل اقتصادی در این مثلث سرگردان میشوند.
زنان خیابانی همانند معتادان، مجرم نیستند بلکه بیمارند. عمده زنان خیابانی بیماران حاصل کارکردهای نامناسب اجتماعی و اقتصادی هستند؛ برای درمان این بیماری، برخوردهای دفعی صرف، حلال مشکل نیست بلکه باید به دنبال کشف علل و ریشههای این معضل و رفع آنان بود.
1. بازپروری زنان خیابانی
زنان خیابانی بر این باورند که بعد از افتادن در این ورطه، قادر به خروج از این منجلاب نیستند. بنابراین بهتر است که مکانی برای ارایه مشاوره به این افراد در نظر گرفته شود تا این اشخاص تغییر باور داده و به میان جامعه برگردند. برخی از این افراد در بدو امر نمیدانند چه عواقب خطرناکی در کمین آنها است. در این مکانها باید عواقب این کار و همچنین امراض مختلفی که ممکن است به آن دچار شوند، برای این زنان تشریح گردد. باید از طرف دولت بودجهای برای این زنان در نظر گرفته شود تا فقر، آنها را به این واکنش وادار نکند.
اختصاص محلهای خاص به این افراد مانند زمان قبل از انقلاب نیز اگرچه مضراتی دارد ولی حداقل باعث میشود تمامی افراد متقاضی این عمل زشت یکجا جمع شده و در تمام شهر این معضل به چشم نخورد.
2. تصویب قوانین خاص
در زمینه حقوقی هم باید قبل از اینکه زن تبدیل به زن خیابانی شود، مورد حمایت قرار گیرد. صرفا مجازات باعث نمیشود که در آینده به سراغ جرم نرود چون پیشگیری تنها با مجازات صورت نمیگیرد. متاسفانه از نظر قانونی، قانونی که مختص این زنان باشد نداریم و آنچه مسلم است کشور نسبت به این طبقه از جامعه، نیازمند تصویب قوانین خاص و شفاف و شروع فعالیت انجمنهای حمایتی تخصصی است. البته وجود قانون برای این قشر به این معنا نیست که باید از روسپیها حمایت شود.
3. توجه به کانون خانواده
توجه به نظم بخشی کانون خانواده و آموزش کنترل کینهورزی و خشونت در نوجوانان، در کنار تامین اوقات فراغت مطلوب برای نوجوانان وجوانان و خلاصه توجه به نشاط محیط زندگی کودکان و نوجوانان درسایر عرصهها نیز در پیشگیری از این آسیبهای اجتماعی موثر است.
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره
خبرگزاری آریا -
زیاده روی در مصرف گوشت های فرآوری شده باعث التهاب معده می شود
8 عادت که به معده آسیب می زند
یک ضرب المثل چینی می گوید: «اگر بیماری در معده نباشد بیمار نمی میرد». این ضرب المثل ساده اهمیت و ارزش ارگانی به نام معده را نشان می دهد. بنابراین سلامت آن نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. متأسفانه همه ما عادت هایی داریم که به بدن آسیب می زند و معده نیز از این آسیب ها در امان نیست. این عادت ها باعث بالا آمدن اسید معده، دل درد، زخم معده، سرطان و غیره می شود. اما می شود با تغییر عادت های بد از بسیاری از این مشکلات در امان بود. پرهیز از زیاده روی در مصرف قهوه و شکلات سیاه و زیاده روی نکردن در مصرف غذاهای تند و پرادویه باعث حفظ و ارتقای سلامت معده می شود. در این مطلب شما را با 8 عادت معده خراب کن آشنا می کنیم.
1- زیاده روی در مصرف شکلات و گوشت های فرآوری شده = التهاب معده
هیچ کس منکر اثرات مثبت روغن های خوبی که حاوی امگا 3 ها هستند نیست. اما باید در مصرف سوسیس و کالباس و گوشت های قرمز جانب احتیاط را رعایت کرد. پروتئین های حیوانی حاوی امگا 6 زیادی است. این اسیدهای چرب جزو عوامل التهاب زا در بدن به خصوص در ناحیه ی معده و دستگاه گوارش محسوب می شوند. به همین طریق نیز باید از مصرف زیاد شکلات سیاه پرهیز کرد. چون باعث شل شدن اسفنکتر مری شده و به این ترتیب زمینه ی بالا آمدن اسید معده فراهم می شود.
نوشیدن زیاد قهوه باعث تحریک معده می شود
2- نوشیدن زیاد و افراطی قهوه = تحریک معده
کافئین موجود در قهوه باعث اسیدی شدن PH خون می شود. علاوه بر این از آنجایی که کافئین یک ماده ی محرک است باعث افزایش استرس می شود و حتماً می دانید که استرس، دشمن معده است؛ بنابراین بهتر است از مصرف زیاد قهوه و نوشابه ها که باعث جذب زیاد کافئین می شوند احتیاط کرد.
توجه داشته باشید که چای نیز به اندازه ی نصف قهوه کافئین دارد. یادتان باشد که نوشیدنی های الکلی برای مخاط سم است و قابلیت سلول های عصبی را برای انقباض های عضلانی بر هم می زند. نوشیدنی های شیرین نیز فلور را دچار تغییراتی کرده و خطر بروز چاقی مفرط را افزایش می دهد. بهتر است بدانید که اضافه وزن نیز به نوبه ی خود خطر بروز مشکل ریفلاکس معده را افزایش می دهد؛ یعنی اینکه اسید معده بالا می آید و به اصطلاح معده ترش می کند.
3- مصرف زیاد مواد کبابی = احتمال سرطان
زمانی که مواد غذایی، کباب یا دودی می شوند یک واکنش گلیکاسیون پروتئین به نام واکنش میلارد بروز می کند. واکنش میلارد همان پروسه ی قهوه ای شدن غذا است. یعنی در نتیجه ی واکنش بین قند و پروتئین ماده ی غذایی تغییر رنگ داده و قهوه ای می شود. این واکنش باعث بروز التهاب، استرس اکسیداتیو و خطر ابتلا به سرطان می شود. بنابراین بهتر است مواد غذایی را به روشی ملایم و با درجه حرارت پایین طبخ کنید.
4- پرخوری = افزایش حالت اسیدیته
هر چه بیشتر غذا را بجویید از پرخوری دور می شوید و به هضم بهتر غذا کمک می کنید. جویدن غذا همچنین باعث افزایش بزاق ترشح شده می شود. بزاق حالت اسیدیته معده را کاهش می دهد. بنابراین قبل از هر چیزی بهتر است پرخوری را ترک کنید و غذا را به درستی بجویید. برای این کار هر لقمه را که به دهان می برید قاشق و چنگال را داخل بشقاب بگذارید و با حوصله غذا را مزه مزه کنید و بجوید.
5- مصرف زیاد محصولات لبنی = مشکلات معده ای
مصرف روزانه بیش از دو واحد از محصولات لبنی و زیاده روی در مصرف گلوتن (پروتئین موجود در نان های مدرن) باعث بروز تفکیک سلول های مری می شود. این مسئله نیز باعث نفوذ اسید معده شده و مشکل ساز می شود. بنابراین اگر معده ی حساسی دارید در مصرف لبنیات نیز زیاده روی نکنید.
بد خوابی، اسیدی شدن و ریفلاکس معده را تشدید می کند
6- بدخوابی = افزایش حالت اسیدیته
اگر مشکل ریفلاکس معده مانع از خواب راحت می شود برعکس آن نیز ممکن است. یعنی زمانی که با کمبود خواب و کم خوابی مواجه می شوید عصبی تر هستید و استرس مزمن روی معده تأثیر منفی می گذارد و مشکل اسیدی شدن و ریفلاکس تشدید می شود. افرادی که از آپنه ی خواب رنج می برند نیز بیشتر در معرض مشکل ریفلاکس اسید معده قرار دارند. چون تنفس بد زمینه را برای بالا آمدن اسید معده به سمت مری فراهم می کند. برخی داروها مانند داروهای ضدالتهاب و آسپرین نیز باعث بروز معده درد و مشکل ریفلاکس اسید معده می شوند.
7- هر آنچه دهان را می سوزاند معده را نیز آتش می زند
هر ماده ی غذایی که دهان را می سوزاند معمولاً با معده نیز سر ناسازگاری دارد. بنابراین نباید در مصرف فلفل زیاده روی کنید. در عوض می توانید ادویه های سرشار از آنتی اکسیدان ها و دارای خواص ضدالتهابی مانند زردچوبه، دارچین، چوب میخک یا زنجبیل را دریابید و برای خوش طعم کردن غذاها استفاده کنید.
8- مصرف دخانیات = افزایش خطر ابتلا به سرطان معده
دخانیات علاوه بر تحمیل ترکیبات شیمیایی فراوان به بدن باعث از بین رفتن کارایی اسفنکتر مری می شود که این مسئله نیز به بالا آمدن اسید معده منجر می شود. به عقیده ی محققان، مصرف دخانیات به همراه مصرف مواد غذایی شور جزو عوامل اصلی بروز سرطان معده هستند. سیگار در کار تولید مخاط محافظ معده اختلال ایجاد کرده و همچنین باعث افزایش خطر ابتلا به زخم معده می شود. بنابراین اگر نمی خواهید علاوه بر ریه هایتان معده تان را نیز ناکار کنید هر چه سریع تر سیگار را ترک کنید.
منبع : tebyan.net
با دلگرم همراه باشید تا بدانید چگونه میتوان حنجره و تارهای صوتی سالم و صدایی رسا داشته باشید؟
در زمان گرفتگی صدا برخی مواد غذایی می توانند در تشدید و یا کاهش گرفتگی صدا موثر باشند که با آنها آشنا می شوید.حنجره و تارهای صوتی ما میتوانند تحت تأثیر تغذیه و غذاهایی که میخوریم قرار بگیرند، اما برای درک بیشتر آسیبهای احتمالی و نحوه پیشگیری و درمان آنها بهتر است که با ساختار حنجره آشنا شویم. حنجره بخشی از مسیر عبور هوا در گلو است که عقب زبان و در مجرای ورودی نای قرار دارد.
در حنجره تعدادی تار یا طناب صوتی وجود دارد که ارتعاش آنها به وسیله هوای بازدم باعث تولید صدا میشود. تارهای صوتی مهمترین عامل تولید صدا در انسان هستند. گاهی اوقات به حنجره، جعبه صوتی نیز گفته میشود زیرا تارهای صوتی در آنجا قرار دارند.ماهیچههای حنجره تارهای صوتی را کشیده یا شل میکنند. وقتی که نفس میکشیم تارهای صوتیمان را شل میکنیم در نتیجه روزنهای به شکل هفت به وجود میآید که هوا از آن عبور میکند.
هنگامی که صحبت میکنیم، تارهای صوتیمان به وسیله ماهیچههای متصل به آن منقبض میشوند، در نتیجه این روزنه تنگ میشود. هنگامیکه هوا از شش به طرف حنجره عبور میکند، تارهای صوتی کشیده شده را به ارتعاش در میآورد و در نتیجه صدا ایجاد میشود. هر چه تارها بیشتر کشیده شوند، اصوات ریزتری تولید میشود و هر چه بیشتر تارها شل باشند اصوات بمتری تولید میشود. هنگامیکه به اختلالات صوتی مبتلا میشویم در واقع زیر و بمی، بلندی و کیفیت صدا آسیب میبیند.
توصیه های زیر به شما کمک میکند تا حد امکان حنجره و تارهای صوتی سالمتری داشتهباشید:
1- در صورت وجود هرگونه آسیب در بینی نظیر پولیپ یا انحراف با توصیه پزشک متخصص گوش و حلق و بینی نسبت به رفع آن اقدام کنید چرا که سبب ناتوانی در تنفس صحیح شده و نیز مانع از عملکرد صحیح بینی به عنوان یک تشدید کننده صوت میشود.
2- وجود هرگونه عفونت در گوش، دهان ، دندان و لثهها میتوان به تکلم آسیب برساند. درمان سریع و قطعی این عفونتها زیر نظر پزشک متخصص مانع از آسیب به صدا و نیز ایجاد عفونت عود کننده میشود.
3- بیماری آسم از جمله بیماریها محدود کنندهای است که نیازمند کنترل دقیق توسط داروها و خودداری از انجام اعمالی که به شخص فشارآورده و سبب بروز حمله آسم میشود، است. در صورت ابتلا به این بیماری از انجام فعالیتهای شدید و سنگین خودداری کنید.
4- حساسیتهای غذایی میتوانند سبب بروز آفت در دهان یا التهاب حساسیتی بینی شده و بر صدا و تکلم اثر سوء بگذارند.
5- اجتناب از مصرف آلرژنها و مصرف مکمل روی، Bکمپلکس و ویتامین A و گامالینولنیک اسید(روغن گل مغربی) سبب کاهش التهاب واحتقان و تعادل در سیستم ایمنی میشود.
6- مصرف مکمل روی در طول مدت و شدت علایم سرماخوردگی را بطور موثری کاهش میدهد. بهتر است در شروع سرماخوردگی دوزهای 15 میلی گرم 4 تا 6 بار در روز مصرف شود. این عمل سبب کاهش آسیب وارده به تارهای صوتی و حنجره میشود. ضمنا از کهنه شدن بیماری و ضعف سیستم ایمنی جلوگیری میکند.
7- سیگارکشیدن سبب بروز اختلال در متابولیسم فولات و ویتامین B12 شده و در نتیجه احتمال ابتلاء به سرطان ریه را افزایش میدهد. ضمنا از نقطه نظر زیبایی نیز سبب آسیب به شکل و رنگ دهان و دندان شده و زیبایی گفتار را از بین میبرد. بهترین راه ترک سیگار است. در غیر این صورت مصرف ویتامین C سبب کاهش آسیب های اکسیداتیو و افت عملکرد تنفسی میشود.
8- درافراد مبتلا به حساسیت مصرف ویتامین های C و B3 و عناصر کلسیم و منیزیم سبب کاهش تولید هیستامین و پاسخ آلرژیک در بدن و در نتیجه کاهش علائمیچون آبریزش و گرفتگی بینی که بر صدا و حنجره نیز اثر سوء دارد، میشود.
9- مصرف شربت عسل و آبلیمو جهت کاهش گرفتگی صدا و بهبود درد گلو بسیار موثر است. میتوانید یک قاشق پر عسل را در یک لیوان آب داغ حل کرده و بعداز چند دقیقه چند قطره آبلیمو به آن بیفزایید. استفاده از عسل طبیعی و لیموی تازه، اثرات بهتری را به دنبال خواهد داشت.
10- گاهی اوقات حل کردن مقداری نشاسته در آب یا شیرسرد و سپس گرم کردن و افزودن مقداری شکر و نوشیدن آن در رفع گرفتگی صدا و گلودرد اثر زیادی دارد.
11- خوردن سیب به دلیل اثر آرام بخش آن بسیار موثر است. نه تنها برای خوانندگان و گویندگان بلکه برای همه افراد سودمند میباشد.
12- استرس درکنار تمام آثار مخربی که در بدن به جا میگذارد بر حنجره و تارهای صوتی نیز اثرکرده و سبب گرفتگی صدا میشود. سعی کنید تا حد امکان استرس رااز زندگی خود خارج کنید.
13- برخی از گیاهان اثرات بسیار مفیدی در رفع گلودرد و گرفتگی صدا و التهاب تارهای صوتی دارند از جمله دم کرده پنیرک، دم کرده ختمی( در آسم نیز موثر است)، آدونیس بهاره (علیرغم اثر آرام کننده آن بر سرفه های صعب العلاج و آسم باید زیر نظر پزشک مصرف شود)، ریحان، پونه(خلط آوراست) و پیاز( سرفه و زکام و برونشیت را به دلیل داشتن اثرات ضد میکروبی و ضد عفونی خود درمان میکند).
14- در صورت ابتلا به لارنژیت (التهاب تارهای صوتی) تا حد امکان کمتر صحبت کنید تاالتهاب تارهای صوتی برطرف شود.
15- بیماری هایی مثل برونشیت یا هرگونه بیماری که با اثر بر ریه و مجاری تنفسی ظرفیت تنفسی فرد را کاهش داده و سبب افت عملکرد وی میشود، حتما بصورت کامل و پایه ای تحت نظر پزشک درمان کنید. دقت کنید که هر نوع بیماری حتی سرماخوردگی ساده در صورت عدم درمان کامل میتواند به سلامت سیستم ایمنی بدن و متعاقب آن ارگان های بدن صدمه برساند.
16- در دروان قاعدگی صدای بعضی از خانمها کمیگرفته میشود. بهتر است در این دوران به تارهای صوتی فشار زیادی نیاورید.
17- مشروبات الکلی اثرات بسیار سوئی بر صدا و بیان فرد میگذارند بخصوص در صورت مصرف طولانی بهتر است هرگز برای بازشدن صدا و یا خواندن بهتر، از آن استفاده نکنید.
18- جویدن آدامس به دلیل تحریک ترشح بزاق و مرطوب کردن دهان برای خوانندگان مفید است. سعی کنید از آدامس های بدون قند استفاده کنید.
19- تنفس از راه دهان علاوه بر صدمه به مری و دندان ها وغدد ترشحی بزاق بر کیفیت صدا نیز اثر سوء دارد.
20- صاف کردن سینه بطور مداوم یا سرفه های شدید در دراز مدت به تارهای صوتی آسیب میرساند و بهتر است از ان اجتناب کنید.
21- صاف کردن سینه به طور مداوم یا سرفه های شدید در درازمدت به تارهای صوتی آسیب میرساندو بهتر است از آن اجتناب کنید.در این حالت درمان بیماری زمینه ای و یا مصرف دم کرده ها یا شربت های گیاهی (مثل آویشن) توصیه میشود.
گردآوری شده ی مجله اینترنتی دلگرم
مرجان امینی
دانشمندان متوجه شده اند که با استفاده از یک داروی آلزایمر می توان دندان های آسیب دیده را تحریک کرد تا محل آسیب دیدگی را به طور طبیعی پر کنند.
محققان می گویند؛
غواصی به دندان ها آسیب می رساند
تاریخ انتشار : یکشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۰۷
غواصی
مطالعه اخیر نشان می دهد که درد دندان و مسائل مربوط به دندان از مشکلات رایج در میان غواصان هستند.
احساس فشرده شدن که به عنوان barodontalgia شناخته می شود، یک اتفاق مشترک در میان آنها بود. دندان های آسیا اغلب منبع درد هستند و مدرسان غواصی که زمان زیادی را در آب کم عمق با نوسان فشار صرف می کنند، به احتمال زیاد مشکلات دندانی داشتند.
بنابراین غواصان ممکن است هر زمانی که زیر آب می روند، برخی از دردهای دندانی را تجربه کنند. این مطالعه هشدار می دهد که قبل از غواصی، اطمینان حاصل شود که پوسیدگی ها و آسیب دیدگی های دندان ترمیم یابد.
دانشگاه بوفالو در بیانیه ای گفت که درد دندان و همچنین درد فک یا لثه ممکن است ناشی از فشار دادن دندان ها به دلیل فشار نوسان آب باشد.
وینیشا رانا، پژوهشگر ارشد و دانشجوی دندانپزشکی دانشگاه بوفالو که با پژوهشگران دانشگاه پزشکی و دندانپزشکی روچستر نیز همکاری دارد، در بیانیه دانشگاه اعلام کرد: «بررسی های پزشکی که قبل از گرفتن مجوز غواصی از یک فرد به عمل می آید، شامل سلامت دندان ها نمی شود. اما هر گونه اختلال در دهان به طور بالقوه می تواند احتمال آسیب دیدن غواص را افزایش دهد.»
خبرگزاری آریا-برخی بالم لب ها موادی دارند که ضررشان بیشتر از فایده ی آن هاست، خصوصاً اگر رایحه ای به آن ها افزوده شده باشد.
به گزارش خبرگزاری آریا ،بالم لب نوعی پماد موضعی برای درمان بیماری های مربوط به لب است. لب هم مثل سایر قسمت های بدن می تواند در معرض صدمه خورشید و کم آب شدن قرار بگیرد، به ویژه زمانیکه که به صورت درازمدت در معرض نور آفتاب قرار بگیرد. اگر چه در بسیاری از فروشگاه های محصولات زیبایی و داروخانه ها، محصولات فراوان مخصوص لب وجود دارد، ولی بسیاری از آنها خاصیت نرم کنندگی یا SPF ندارند.
برخی بالم لب ها موادی دارند که ضررشان بیشتر از فایده ی آن هاست، خصوصاً اگر رایحه ای به آن ها افزوده شده باشد. افزودن مواد معطر بزرگ ترین مشکل برای استفاده کنندگان است. برخی دارای رایحه ی دارچین می باشند و می توانند لب های خشک و متورم شما را اذیت کنند. می دانید با لب های ترک خورده، خوردن چیزی تند می تواند چقدر لب هایتان را بسوزاند، این مواد افزوده شده نیز همین طورند. ماده ی منتول یکی دیگر از مشکلات بزرگ است. حس خنکی این ماده روی لب می تواند آرامش بخش باشد اما ممکن است لب های شما را به موادی که قصد حفاظت مقابل آن ها را دارید حساس تر کند. ویتامین E نیز ماده ی افزوده ی دیگری است که برخی افراد واکنش های آلرژیک شدیدی به آن دارند.
مواد مضر بالم لب
علاوه بر ویتامین E، منتول و مواد معطر کننده ی مصنوعی که درباره ی آن صحبت کردیم موادی مانند کافور، موم، فنول و الکل نیز بسیار مضرند. پوستی که روی لب های ما را می پوشاند بسیار نازک و آسیب پذیر است. این مواد شیمیایی باعث آسیب دیدن، خشکی و پوسته شدن لب های شما خواهند شد و این همان عوارضی است که شما از آن فراری هستید. متأسفانه این یعنی بالم لب ها به آن اندازه ای که فکر می کنید برای شما خوب نیستند.
بالم لب
بالم لب حاوی مواد مضری است که به لبهایتان آسیب میزند
بالم لب چقدر اعتیادآور است ؟
اگر جزء افرادی هستید که از بالم لب ها استفاده می کنید باید کمی بیشتر دقت داشته باشید. همیشه یکی از آن ها در کیف پول، ماشین یا جیبتان دارید؟ حقیقت این است که این بالم لب ها ماده ی اعتیادآوری ندارند و از نظر فیزیکی شما را معتاد نخواهند کرد. بالم لب ها تنها روی لب های شما رطوبت ایجاد کرده و لایه ای محافظ بین لب ها و مواد دیگر می سازند. مانند هر کار تکراری دیگر که بارها و بارها در زندگی انجام می دهید این عادت نیز می تواند وارد زندگی روزانه ی شما شده و در این شرایط نیاز به کمک برای کنار گذاشتن این عادت داشته باشید.
ساخت بالم لب کار ساده ای است
دستور تهیه ساده ای برای ساخت یک بالم لب طبیعی وجود دارد. مواد پایه ای مورد استفاده روغن نارگیل یا روغن زیتون و موم هستند. شما می توانید رنگ ها و معطر کننده های طبیعی را نیز استفاده کنید، مانند روغن های افزودنی معطر و ریشه ی چغندر.