پیرو تفاهمنامه دانشگاه امیرکبیر صورت میگیرد؛
تفاهمنامه همکاری میان دانشگاه صنعتی امیرکبیر و شرکت پالایش نفت تهران برای ارائه خدمات پژوهشی درباره «تصفیه آب چاههای آلوده به مواد نفتی» امضا شد.
قرارداد همکاری دانشگاه صنعتی امیرکبیر با شرکت پالایش نفت تهران در حاشیه برگزاری مراسم اختتامیه نمایشگاه دستاوردهای پژوهش، فناوری و فن بازار به امضا رسید.
این قرارداد میان دانشگاه صنعتی امیرکبیر و شرکت پالایش نفت تهران برای انجام خدمات پژوهشی، فروش دانش فنی، طراحی و مهندسی پایه و تفصیلی و نظارت بر اجرا و راهاندازی تا مرحله بهرهبرداری واحد پرتابل تصفیه آب چاههای آلوده به مواد نفتی منعقد شده است.
با انجام این پژوهش مشکل آلایندگی آبهای زیرزمینی در اطراف پالایشگاه تهران برطرف میشود و از این آبها برای آبیاری جنگلهای اطراف پالایشگاه استفاده خواهد شد.
همچنین، تفاهمنامه توسعه دانشهای نوین در تصفیه آبهای آلوده به مواد نفتی میان طرفین به امضا رسید.
در غذای دانشآموزان باید از مواد غذایی که سرشار از کلسیم، آهن، فسفر و روی است، استفاده شود زیرا این مواد جذب آلایندهها را در بدن کاهش میدهند.
خانم تسلیمی، در زمینه مراقبتهای بهداشتی در مقابل با آلودگی هوا برای دانشآموزان اظهار داشت: مسئله آلودگی هوا یکی از حادترین مسائلی است که به خاطر شهرنشینی و تمدن صنعتی ایجاد شده است و متأسفانه اثرات آن نه تنها متوجه انسان میشود بلکه به حوزه محیط زیست، گیاهان و مواد و اشیایی که با آن سر و کار دارد هم سرایت میکند.
وی اضافه کرد: اگر چه فصل سرما و استفاده مردم از وسایل گرمازا بیشتر احساس آلودگی هوا را ایجاد میکند، ولی آلودگی هوا در کلانشهرها همیشه وجود داشته است و ترویج فرهنگ شهرنشینی، ترافیک و افزایش مصرف سوختهای غیراستاندارد باعث میشود این آلودگی به طور مستمر در روزها وجود داشته باشد. تسلیمی افزود: متأسفانه آلودگی هوا به ویژه برای گروههای سنی کودکان و نوجوانان آسیبهای زیادی به همراه دارد و ممکن است با علائمی مثل تنگی نفس، افزایش ضربان قلب، افزایش سرعت تنفس، استمرار بیماریهای ریوی، سرفه مکرر، التهاب حلق و گلو، تحریک چشم، آبریزش و حتی اختلالات خلقی و تحریکپذیری بیشتر، خود را نشان دهد.
وی ادامه داد: این روند در طولانیمدت باعث کاهش سیستم دفاعی بدن میشود و به ایمنی کودکان و نوجوانان آسیب میرساند و روی حافظه کودکان اثر می گذارد.
متخصص آموزش سلامت مدارس بیان داشت: با توجه به اینکه پدیده آلودگی هوا به عنوان بخشی از زندگی کلانشهرها در ایران و جهان است، دانشآموزان و خانوادهها باید توصیهها را مورد توجه قرار دهند.
* کلسیم، آهن، فسفر و روی در غذای دانشآموزان
تسلیمی گفت: در غذای دانشآموزان باید از مواد غذایی که سرشار از کلسیم، آهن، فسفر و روی است، استفاده شود که این مواد جذب آلایندهها را در بدن کاهش میدهند. وی ادامه داد: مصرف شیر به عنوان مثال 2 تا 3 لیوان در روز همراه با مخلوط عسل، ارده و گردو مفید است؛ مصرف سیب، آجیلهای خام تازه، غلات سبوسدار و جوانه هم توصیه میشود.
*ویتامین C و افزایش ایمنی بدن
این متخصص آموزش سلامت مدارس به استفاده از ویتامین C اشاره کرد و افزود: این ویتامین باعث افزایش ایمنی بدن میشود و بهترین منبع آن میوهجات و سبزیجات تازه است مثل گوجهفرنگی، کلم بروکلی، انبه، لیمو، اسفناج، نارنگی.*ویتامین E باعث جلوگیری از تخریب دیواره سلولها توسط سموم است
تسلیمی تصریح کرد: مصرف ویتامین E هم باعث میشود از تخریب دیواره سلولها توسط این سموم پیشگیری کند که دانشآموزان میتوانند از دانههای گیاهی روغنی مثل آجیل، روغن سبوس گندم، روغن آفتابگردان، بادام و ذرت و زیتون استفاده کنند و توصیه میشود خانوادهها در وعدههای غذایی از سالادهای پر سبزی با روغن آفتابگردان و زیتون استفاده کنند.
وی یادآور شد: در بحث بهداشت فردی در شرایطی که به صورت اضطرار تعطیلی اعلام میشود، دانشآموزان به هیچ عنوان از خانههایشان خارج نشوند به خصوص در مراکز پرترافیک و آلوده شهر حضور پیدا نکنند و در صورت حضور اجباری، پس از بازگشت لباسهایشان را تعویض کنند و خوب بشویند.
تسلیمی به استفاده از مواد غذایی در خارج از خانه اشاره کرد و گفت: دانشآموزان از استفاده کردن از مواد غذایی و نوشیدنیهای بدون بستهبندی و موادی که در معرض گرد و غبار قرار دارند و خرید از دستفروشان خودداری کنند و از غذاهای چرب و سرخشده فستفودها و غذاهای کنسروی و چیپس به ویژه در روزهای آلوده نیز پرهیز کنند چرا که این نوع غذاها موجب احتباس سموم و عدم دفع سموم از بدنشان میشود.
وی افزود: دانشآموزان باید تمام میوه و سبزیجات را قبل از مصرف، شستشو و ضدعفونی کنند و در شستن دستهایشان بیشتر دقت کنند؛ چرا که این آلایندهها از روی نشستی که روی بدن میکند، آسیبآفرین است.
* دانشآموزان روزی چند مرتبه چشمها، دهان و بینی را شستشو دهند
این متخصص آموزش سلامت مدارس یاد آور شد: دانشآموزان روزی چند مرتبه چشمها، دهان و بینی را شستشو دهند که قرقره آب و نمک به دفع آلایندهها کمک زیادی میکند. وی ادامه داد: ضمن اینکه حتماً لباسهای مدرسه و منزل را جدا کنند و مرتب لباس مدرسه را شستشو دهند تا آلایندهها از روی لباسها خارج شود و در هوای آلوده از ورزش کردن خودداری کنند.
*دانشآموزان مبتلا به اختلالات خونی و ایمنی و مشکلات قلبی و تنفسی از ماسک استفاده کنند
این متخصص آموزش سلامت مدارس گفت: دانشآموزانی که به نحوی مبتلا به اختلالات خونی و ایمنی هستند و مشکلات قلبی و تنفسی دارند، در صورتی که نیاز به خارج شدن دارند حتماً از ماسکهایی که مورد تأیید است، استفاده کنند.
تسلیمی اضافه کرد: خانوادهها و دانشآموزان در روزهای بارانی که بعد از روزهای طولانی آلودگی هواست، زیر بارانها حضور پیدا نکنند چرا که این بارانها به بارانهای اسیدی مشهور است و این بارانهای اسیدی میتواند آسیبهایی برای این دانشآموزان داشته باشد.
منبع : فارس
جام جم سرا:
به مناسبت چنین روزی و با توجه به فعالیت دوباره این شرکت فرانسوی در ایران، گفتوگویی انجام شده با برخی افرادی که این اتفاق زندگیشان را زیر و رو کرده است: مادری که پسرش را بر اثر تزریق فاکتور خونی آلوده و ابتلا به ایدز از دست داده؛ و فردی که بر اثر تزریق خون آلوده، به ایدز مبتلا شده، برادر مبتلا به ایدزش را از دست داده و حالا مادرش بر اثر ناراحتی ناشی از این قضیه در بیمارستان روانپزشکی بستری شده است. شنیدن و خواندن حرفهایشان کار سادهای نیست. آنها عصبانی و آزردهاند و بعد از گذشت این همه سال هنوز ذرهای از دردشان التیام پیدا نکرده. ممکن است خیلیها آن روزها و آن قصور و کوتاهی را یادشان رفته باشد اما این خانوادهها هنوز از بیتوجهیهایی که شده، از نادیده گرفتن لحظهلحظههایی که قابل توصیف نیستند، از این که بی هیچ گناهی از خانه و خانواده طرد شدهاند و از این که مسئولان برای دلجویی از آنها کوتاهی کردهاند، رنج میبرند. آنها میگویند هنوز هم وقت برای جبران باقی است و مسئولان میتوانند غرامتی را که باید سالها پیش از این شرکت گرفته میشد حالا بگیرند.
این گفتوگو به همت نوید نامور انجام شد، مستندسازی که با ساخت مستند چند قطره خون، سعی کرد مدارک و اسنادی را جمع کند و به نمایش دربیاورد که شاید بشود گوشهای از روزها و لحظههای سخت این خانوادهها را به تصویر کشید و سندی باشد برای به یاد ماندن قصوری که انجام گرفته است.
گفتوگو با نوید نامور مستندساز، محمد سیراوند مبتلا به ایدز بر اثر تزریق فاکتور خونی آلوده و خانم نعیمی مادر مسعود نعیمی که بر اثر تزریق خون آلوده و ابتلا به ایدز در کودکی جانش را از دست داده؛ گفتوگویی که چندین بار با گریههای مادر مسعود قطع و دوباره از سر گرفته شد:
آقای نامور، شما مستند چند قطره خون را درباره ورود فاکتورهای خونی آلوده و ابتلای بیماران هموفیلی به ایدز ساختید و مدارک زیادی را برای این مستند جمعآوری کردید. با توجه به مدارک و شواهدی که در دست دارید، به اتفاقی که سالها پیش افتاده اما ظاهرا هنوز به نتیجه نرسیده اشاره کنید.
نامور: آشنایی من با این پرونده از طریق دکتر صابری وکیل این پرونده انجام شد که الان هم عضو شورای شهر تهران هستند. وقتی این موضوع را به من گفتند خواستم به سهم خودم کاری در این زمینه کرده باشم ضمن این که باید از تهیهکننده این مستند هم تشکر کنم که گفت تمام عواید حاصل از این فیلم را اختصاص میدهد برای مبارزه با ایدز در کودکان ایرانی. موضوع این است که در حدود سالهای 63 - 62 بود که شرکت فرانسوی مریو برای بیماران مبتلا به هموفیلی فاکتور هشت فرستاد که این فاکتورها 300 نفر را آلوده به اچ آی وی کرد. تا قبل از این جریان ما هیچ نشانهای از ابتلا به این بیماری نداشتیم و این بیماری در ایران وجود نداشت. فرانسویها اطلاع داشتند که محصولاتشان آلوده است و این محصولات را به ده کشور از جمله ایران فرستادند. یک سال قبل از شروع این فاجعه آمریکاییها به فرانسویها هشدار دادند که سیستمهای ویروس زدایی شما روی ویروسهای غلاف دار مانند هپاتیت و اچ آی وی بی تاثیر است و محصولاتتان آلوده است اما آنها توجه نکردند. نکته ناراحتکننده دیگر این است که این شرکت فرانسوی هفت سال این موضوع را از ایران پنهان کرد در حالی که چند ماه بعد عراق این موضوع را فهمید و این بیماران را ایزوله کرد. تمام کشورهای دیگر از این موضوع اطلاع داشتند و بیمارانشان را ایزوله کردند ولی به کشور ما اطلاع ندادند و باعث شد این بیماری در کشورمان گسترش پیدا کند.
نعیمی: مدتها بعد از مرگ مسعود همچنان به کانون هموفیلی میرفتم. تقریبا در سال 73 بود که آقای قویدل رییس کانون هموفیلی که زحمت زیادی برای این بچهها کشیدند، گفتند کسانی که مبتلا شدهاند میخواهند شکایت کنند، اگر شما هم میخواهید میتوانید شکایت کنید. تاسفبار است که مسئولین انتقال خون ایران در آن زمان این موضوع را میدانستند ولی برای فرافکنی گفتند این موضوع تقصیر ما نیست و شاید مادر این افراد مشکل داشتهاند! یعنی به جای این که این موضوع را بپذیرند، درد دیگری را هم اضافه کرده و به مادران این بچهها تهمت زدند |
چه شد که بعد از هفت سال این موضوع را به ایران گفتند؟
نامور: بعد از هفت سال اینطور به نظر میرسد که مدیرعامل وقت شرکت با آنها دچار اختلاف میشود و این آلودگی را به ایران اطلاع میدهد؛ یعنی باز هم با اطلاع رسمی شرکت نبوده بلکه به دلیل مقابلهجویی بوده است. چرا وزارت بهداشت فرانسه به ایران هشدار نداد؟ چرا هفت سال بعد نماینده این شرکت این خبر را داد در حالی که به فاصله پنج ماه بعد از ارسال آنها پرونده چنین موضوعی در فرانسه باز میشود و خبردار میشوند. چرا گذاشتند این فاجعه اینقدر ابعادش گسترده شود؟ فاجعه دیگری که اینجا اتفاق میافتد این است که وقتی مدیرعامل شرکت این پیغام را به وزیر وقت بهداشت ایران میفرستد که دکتر رضا ملکزاده بوده، وزارت بهداشت ایران نامهای را صادر میکند و میگوید این حرف صحت ندارد و حتما شما قصد و غرضی دارید که این حرف را میزنید. این کار بسیار عجیب است چون باعث میشود چند سال هم وزارت بهداشت ایران این بیماری را پنهان کند و هنگامی این موضوع را اعلام میکنند که دیگر کار از کار گذشته و اصلا امکان ایزوله کردن این بیماران وجود نداشته و بیماری دیگر علائمش را نشان داده بود. بعد از این که در سالهای 74 - 75 این بیماری دیگر خودش را نشان داد، با این توهم که منابع خونی ایرانی به دلیل مسائل اعتقادی که ما داریم پاک است و بیاییم خودمان فاکتور خونی تولید کنیم و آن را وارد نکنیم؛ شروع به تولید کردند غافل از این که این بیماری ده سال است وارد ایران شده و دیگر نمیتوانیم بگوییم پاک است. پالایشگاه خون را در کنار برج میلاد ایجاد کردند و 2200 نفر هم از این طریق آلوده به ایدز و هپاتیت شدند.
چطور؟ مگر نظارتی روی آن وجود نداشت؟
نامور: چون بدون سیستمهای ویروس زدایی این پالایشگاه را راهاندازی کردند ضمن این که اسنادی در آن پرونده داریم که از روسیه کیتهای تشخیص اچ آی وی خریدند که تاریخ مصرف گذشته بوده است.
تکلیف افرادی که بر اثر این خونها آلوده شدند چه شد؟
نامور: درباره کسانی که از طریق شرکت فرانسوی بیمار شده بودند امکان گرفتن غرامت وجود داشت اما جالب است که دولت ایران به جای این که مشکل را از شرکت فرانسوی پیگیری کند تمام مسئولیت را به گردن خودش گرفته و به این بیماران غرامت میدهد در حالی که مبلغ این غرامت بسیار زیاد است. حالا هم این شرکت به ایران برگشته، در ایران نمایندگی زده و مشغول فعالیت است. در تاریخچه این شرکت هم که در وبسایت آنها آمده، به این موضوع اشاره شده است. من خودم سعی کردم با این شرکت ارتباط برقرار کنم و درباره ورود آنها به ایران سوال بپرسم اما اصلا نه ما را به آنجا راه میدهند و نه جوابی میدهند. من حتی نامه رسمی به آنها زدم و گفتم در مستندی که میسازم شما هم حق دارید اسنادی که دارید را ارائه کنید و از خودتان دفاع کنید اما آنها باز هم جواب ندادند.
مگر بقیه کشورها غرامت نگرفتند؟ چرا کشور ما نتوانسته غرامت بگیرد؟
نامور: عراق در شرایطی که بیثبات بود توانست یکی دو سال پیش غرامت بگیرد ولی ایران همچنان نتوانسته غرامت بگیرد و به نظر میرسد ارادهای برای این کار وجود ندارد. من معتقدم مهمترین عامل کاری است که در وزارت بهداشت انجام شد و نامه زدند که این موضوع صحت ندارد. این نامه باعث شده است از طرف ایران هیچ پیگیری انجام نشود چون ممکن است آنها همین نامه را بگذارند و بگویند شما خودتان گفتید این موضوع درست نیست. وزارت بهداشت در این زمینه کمکاری کرده ولی وزارت امور خارجه بیشترین کار را کرده است. وزارت امور خارجه نامه داده و گفته همه در حال گرفتن غرامت هستند، شما هم نامه بدهید تا ما پیگیری کنیم اما هیچ کاری انجام نشد. زمانی که وزارت بهداشت ایران پای میز محاکمه میآید تمام اسناد را از بین میبرد. چرا مسوولان وقت وزارت بهداشت مورد تعقیب قضایی قرار نمیگیرند؟
آقای سیراوند، از ابتلا به اچ آی وی بگویید. در آن زمان چند ساله بودید؟
سیراوند: ما سه برادر هموفیلی بودیم، حسین برادر بزرگتر من بود، مجتبی برادر وسطی و من هم کوچکترین پسر. هر سه نفر ما هموفیلی بودیم و نیاز به فرآوردههای خونی داشتیم. در حدود سالهای 62 - 63 فرآورده خونی به ما تزریق کردند که در آن فاکتورها اچ آی وی بود و افرادی که از آن تزریق کردند مبتلا شدند. برادرم حسین اچ آی وی گرفت ولی من هم هپاتیت بی گرفتم و هم اچ آی وی. حسین هفت ساله بود که مبتلا شد و من شش هفت ماه بیشتر نداشتم.
چه زمانی متوجه شدید که به بیماری اچ آی وی مبتلایید؟
سیراوند: ما سه برادر هموفیلی بودیم، حسین برادر بزرگتر من بود، مجتبی برادر وسطی و من هم کوچکترین پسر. هر سه نفر ما هموفیلی بودیم و نیاز به فرآوردههای خونی داشتیم. در حدود سالهای 62 - 63 فرآورده خونی به ما تزریق کردند که در آن فاکتورها اچ آی وی بود و افرادی که از آن تزریق کردند مبتلا شدند. برادرم حسین اچ آی وی گرفت ولی من هم هپاتیت بی گرفتم و هم اچ آی وی. حسین هفت ساله بود که مبتلا شد و من شش هفت ماه بیشتر نداشتم |
سیراوند: بیماری حسین را سه چهار سال بعد به مادرم گفتند چون مریض و خیلی لاغر شده بود و وقتی به بیمارستان رفتیم فهمیدند که بیمار شده و به خانواده اطلاع دادند؛ ولی با واکنشهایی که خانواده ما داشتند و ناراحت و نگران شده بودند، جواب اچ آی وی مثبت من را نمیگفتند تا این که در 18 سالگی متوجه شدیم که من هم مبتلا هستم.
بعد از این که خانواده شما متوجه شدند که برادرتان به اچ آی وی مبتلا شده اقدامی برای اعتراض و شکایت کردند؟
سیراوند: چندین سال بعد که فهمیدیم من هم مبتلا هستم شکایت کردند و به ما غرامت دادند اما چه غرامتی؟ این مسائل با هیچ پولی جبران نمیشود. من الان روزانه بیشتر از سی قرص مصرف میکنم، چه کسی جوابگوی این مشکلات ماست؟ میلیاردها تومان را هم بدهند به درد ما نمیخورد.
بعد از دادن غرامت، برای دارو و درمانهای بعدی یا حمایت برای اشتغال و مواردی مانند اینها کاری برای شما انجام نشد؟
سیراوند: خیر کاری انجام نشد در حالی که الان بعضی از داروهای ما بسیار گران است و نمیتوانیم از عهده آنها بربیاییم. برادرم در اثر همین مشکلات دارویی فوت کرد. هیچکدام از مسئولان با ما حتی دیداری هم نداشتند و حتی وقتی ما به دیدن یکی از مسئولان رفتیم، ما را از اتاقشان بیرون کردند. مسئولان به ما کمک نکردند ولی یکی از کسانی که در این پرونده زحمت زیادی برای ما کشید آقای قویدل رییس کانون هموفیلیها بود که به خاطر به نتیجه رسیدن این پرونده زحمات زیادی کشید و از جان و مالش گذشت. ما رنجهایی کشیدهایم که جبرانپذیر نیست، برادرم حسین که اچ آی وی مثبت بود سال 89 فوت کرد، پدرم به خاطر رنج ناشی از مرگ برادرم سکته کرد، فلج شد و سه سال زمینگیر بود تا این که فوت کرد. مادرم با سختی ما را بزرگ کرد و به خاطر سختیهایی که در اثر این اتفاقها کشید، الان در امینآباد بستری شده است در حالی که شب عید باید در کنار من بود اما وضعیت روحی و روانی بسیار بدی داشت.
نعیمی: خانم سیراوند جزو اولین مادرهایی بود که سعی میکرد این پرونده به نتیجه برسد و مادرهای دیگر پشت سر ایشان اعتراض میکردند. این درست است که به قدری اذیت شده باشد که از لحاظ روحی دچار مشکل شود؟
خانم نعیمی، شما بگویید چطور شد که پسرتان به ایدز مبتلا شد؟
نعیمی: مسعود فرزند دوم من بیماری هموفیلی داشت، تقریبا هشت ماهه بود که فهمیدیم بیماری هموفیلی دارد و باید فاکتور بگیرد. وقتی مسعود پنج ساله بود و برای ختنه کردن او را به بیمارستان بردیم گفتند باید فاکتورهای زیادی بگیرد و برای او تهیه کردیم. همیشه هم از این فاکتورهای فرانسوی برای مسعود میگرفتیم. بعد از یک ماه دیدیم مدام مریض میشود یا این که وقتی سرما میخورد خوب نمیشود، کاهش وزن دارد و ضعیف شده است. این موضوع ما را نگران کرد و به ما پیشنهاد کردند که آزمایش خون از او بگیریم. به پدرش گفتند مشکلی در خون او هست و باید بفرستیم فرانسه تا جواب بدهند که مشکل چیست. تا این که گفتند باید در اتاق ایزوله باشد و پرستاری او را هم پرستارها به عهده نمیگیرند بلکه مادرش باید باشد که پرستاری او را به عهده بگیرد. کمکم به من گفتند که اچ آی وی گرفته است. خیلی زمان سختی بود. اصلا نمیتوانم رفتاری که در آن دوره با ما میشد و سختیهایی که در آن دوره کشیدیم را الان برایتان توصیف کنم. مدام از ما آزمایش خون میگرفتند. نمیگذاشتند با دخترم تماس داشته باشم. مرگ مسعود ضربه بزرگی به زندگی من زد. دیگران شوهرم را مقصر میدانستند و شوهرم من را. وقتی همه فهمیدند مسعود اچ آی وی گرفته دوستان و نزدیکان ما را تنها گذاشتند. حتی بچههای آنها با بچههای ما بازی نمیکردند.
چه زمانی متوجه بیماری پسرتان شدید؟
نعیمی: مسعود سال 59 به دنیا آمد و سال 66 متوجه شدیم که بیمار شده است و هشت ماه بعد فوت کرد. تازه سه ماه بود که مدرسه میرفت. اولین بچهای که در ایران دچار بیماری اچ آی وی شد مسعود بود و بعد که به کانون هموفیلی میرفتم کم کم متوجه شدم افراد دیگری هم بر اثر این خونها به بیماری ایدز مبتلا شدهاند.
در آن زمان هم که آگاهی زیادی نسبت به این بیماری وجود نداشت.
نعیمی: بله ما اصلا نمیدانستیم این بیماری چه بیماری پیچیده و خطرناکی است. مردم هم نمیدانستند از چه طریقی این بیماری منتقل میشود و همه ما را طرد میکردند چون فکر میکردند با یک معاشرت ساده هم ممکن است مبتلا شوند. بعد از فوت مسعود نزدیکترین افراد خانواده هم از ما دوری کردند.
بعد از این که فهمیدید پسرتان به بیماری ایدز مبتلا شده، علت ابتلا و این که بر اثر تزریق خون آلوده بوده را هم متوجه شدید؟
نعیمی: در پروندهاش ایست قلبی زده بودند و به ما چیز خاصی نگفتند، روزهای اول میگفتند تاریخ مصرف یکی از داروها تمام شده بوده، بعد از مدتی گفتند چون قبلا مسافرت به خارج از کشور داشتید این بچه این بیماری لاعلاج را از آنها گرفته ولی بعد به ما گفتند که مشکل فاکتورهای خونی آلوده بوده است.
بعد که علت اصلی را به شما گفتند، چه کار کردید؟
نعیمی: مدتها بعد از مرگ مسعود همچنان به کانون هموفیلی میرفتم. تقریبا در سال 73 بود که آقای قویدل رییس کانون هموفیلی که زحمت زیادی برای این بچهها کشیدند، گفتند کسانی که مبتلا شدهاند میخواهند شکایت کنند، اگر شما هم میخواهید میتوانید شکایت کنید. تاسفبار است که مسئولین انتقال خون ایران در آن زمان این موضوع را میدانستند ولی برای فرافکنی گفتند این موضوع تقصیر ما نیست و شاید مادر این افراد مشکل داشتهاند! یعنی به جای این که این موضوع را بپذیرند، درد دیگری را هم اضافه کرده و به مادران این بچهها تهمت زدند. روزی که این حرف در دادگاه مطرح شد، دادگاه بسیار شلوغ شد و نظم دادگاه کاملا به هم ریخت. کسانی که شاکی بودند بسیار از این موضوع ناراحت شدند و اعتراضهای زیادی کردند که نه تنها اشتباه کردهاید بلکه حالا افراد را متهم هم میکنید؟ حرفهایی در دل من هست که نمیتوانم آنها را به زبان بیاورم. اگر میدانستند که این داروها آلوده است به یک نوع مقصرند و اگر هم نمیدانستند آلوده است باز هم مقصرند و کوتاهی کردهاند، چرا برای این موارد مجازات نمیشوند؟
نامور : طبق قوانین بینالمللی سلامت یک دارو را وزارت بهداشت کشور مبدا باید تایید کند، وزارت بهداشت فرانسه این داروها را تایید کرده بود اما هیچوقت به ایران هشدار نداد و آلودگی این داروها را اعلام نکرد. بعد میگویند ایران ناقض حقوق بشر است و جالب است که اقدامات خودشان را در این زمینه نادیده میگیرند. متهم ردیف اول این پرونده لورن فابیوس است که نخست وزیر فرانسه بوده و چون فرانسویها از این آلودگی اطلاع داشتند ولی آن را نگفتند، دادگاه حکم به برکناری او میدهد و سی سال از صحنه سیاست خارج میشود و حالا در این دولت وزیر امور خارجه شده و دم از حقوق بشر میزند. وقتی میدانند دارویی کشنده است ولی آن را به دیگر کشورها میفرستند چه معنی جز قتل عام دارد؟
با متخلفان ایرانی این قضیه چه برخوردی شد؟
نامور: الان کسی که تحت پیگرد است، رییس وقت سازمان انتقال خون بوده است. در آن دوره برای او حکم محرومیت مادامالعمر از مشاغل دولتی را دادند و گفتند چون ده سال از آن تاریخ گذشته ایشان دیگر تحت پیگرد قرار نمیگیرد. وقتی ما فیلم مستندی که ساخته بودیم را در روز ملی درگذشتگان این پرونده نمایش دادیم، آیت الله شبیری زنجانی حضور داشت که مسئول شعبهای از دیوان عالی کشور بود که این پرونده در آن جریان داشت. ایشان گفت این پرونده در شعبه من بوده ولی من نمیدانستم این اتفاقها افتاده، پرونده را دوباره به جریان میاندازیم و بعد از آن حکم منع تعقیب رییس وقت سازمان انتقال خون لغو شد و آخرین جلسه دادگاه او همین چند روز پیش برگزار شد در حالی که نقش وزیر بهداشت وقت و معاون او را هم در این قضیه نباید فراموش کرد. دولت ایران محکوم شد به پرداخت غرامت و عذرخواهی رسمی از قربانیان شد. غرامت را میدهند اما عذرخواهی نمیکنند در حالی که عذرخواهی کردن شاید بتواند کمی از داغ خانوادههای داغدار این پرونده کم کند.
با توجه به این شرایط، خواستهای که از مسئولان دارید چیست؟ به نظر شما چطور میتوان کمکاریهایی را که در گذشته در حق این افراد انجام شده جبران کرد؟
نعیمی: این مسائل با هیچ چیزی جبران نمیشود اما سوالی که من از مسئولان دارم این است که اگر دولت ایران به دولت فرانسه چنین هدیهای را میدادند و آنها هم به بچههای مردم میدادند، خانوادههای فرانسوی چه کار میکردند؟ دولت فرانسه برای خانواده آنها چکار میکرد و چطور آنها را قانع میکرد؟ اگر یک سوزن در دست بچههای این افراد برود چه کار میکنند؟ پس چرا برای ما که این بلا سرمان آمده کاری انجام نمیشود؟ نه دولت فرانسه برای ما کاری کرد و نه مسئولان خودمان. یک دلجویی و یک عذرخواهی ساده از ما نکردند. ما هر بار خواستیم اعتراض کنیم گفتند چیزی نگو، سکوت کن، موضوع سیاسی میشود، بچه تو ایست قلبی کرده است. من بهترین روزها و سالهای زندگیام را یا در بیمارستان بودم یا در بهشت زهرا. این اتفاق در کشورهای دیگر هم افتاد اما در کشورهای دیگر از آنها حمایت و عذرخواهی کردند اما تنها کشوری که بی تفاوت از کنار این مسائل گذشت ایران بود.
نامور: حدود یک ماه پیش این شرکت فرانسوی نامهای را در اختیار رسانهها قرار داده و اعلام آمادگی کرده که حاضر است برای پرداخت این غرامت با مسئولان ایرانی وارد مذاکره شود اما تا اینجا هیچ اقدامی صورت نگرفته است. کسی که باید این پیگیری را انجام دهد؟ وزارت بهداشت باید این کار را بکند که جای سوال است که چرا این کار را نمیکند. وزارت بهداشت حدود 100 میلیارد دیگر باید غرامت بدهد، این هزینه از کجا پرداخت میشود؟ چرا از این شرکت گرفته نمیشود؟ این وظیفه من مستندساز نیست که به این مساله ورود پیدا کنم بلکه وظیفه دولت ایران است. در بیشتر کشورها، غرامتی که دولتها دادند کمتر از غرامتی است که شرکت پرداخت کرده است. دولتها غرامت را گرفتهاند و مبلغی را که به افراد دادهاند از آن کم کردهاند و مابقی را به بیماران دادهاند. الان هم کشور ما میتواند آن غرامت را از شرکت فرانسوی بگیرد، پولی را که دادهاند بردارند و مابهالتفاوتش را به بیماران بدهند.
سیراوند: الان من زندگی نمیکنم بلکه با مرگ دست و پنجه نرم میکنم. چطور میتوانند یک روز از زندگی ما را تصور کنند که این همه سختی کشیدهایم و زندگیمان به خاطر این اشتباهها و کمکاریها از بین رفته است؟ چرا غرامت ما را از این شرکت فرانسوی نمیگیرند؟ ضمن این که خواسته ما این است که اگر قرار است غرامت بدهند، به خود ما بدهند به جای این که به دولت بدهند.
نامور: اگر مسئولین و وزارت بهداشت در این زمینه کاری نمیکنند و نمیخواهند غرامت بگیرند، خود این افراد میخواهند دست به دست هم دهند و به این جریان وارد میشوند تا حقشان را از این شرکت بگیرند. دکتر علی صابری اعلام آمادگی کرده که به این پرونده رسیدگی کند. از مجموع آن 300 نفر تنها 20 نفر زنده ماندهاند و چون بچههایشان با کانون هموفیلی ارتباط ندارند سخت میشود آنها را پیدا کرد اما اگر به دکتر صابری مراجعه کنند میتوانند پیگیر شکایت از این شرکت فرانسوی باشند. این شرکت داخل خاک ایران کار میکند و باید طبق قوانین ایران پاسخگو باشد. در قانون ایران این جرم مشمول مرور زمان نمیشود چون جنایی است و همچنان میتوان آن را پیگیری کرد. این افراد باید ببینند که دولتشان مانند دولتهای دیگر حامی منافع آنها هستند. امیدوارم دولت آقای روحانی در این زمینه وارد عمل شود و حق این افراد را از این شرکت فرانسوی بگیرد.(فهیمه حسنمیری/خبرآنلاین)
جام جم سرا:
محمد مداح در گفتوگو با فارس، از مسائل پشت پرده واردات برنجهای هندی که گاهی شنیده میشود، آلوده به موادی مانند فلز سنگین و سمی آرسنیک هستند، پرده برداشت و گفت: در پی بحثهایی که درباره آلودگی برنجهای هندی به فلزات سنگین و آرسنیک وجود داشت، هیات ایرانی متشکل از نمایندگان وزارت بهداشت، بازدیدی از کارخانههای تولیدکننده برنج هندی داشتند.
وی افزود: وزارت بهداشت ایران یکسری استاندارد برای واردات برنج از هند مشخص کرده که معمولا شرکتهای درجه یک هندی این استانداردها را دارند و جالب اینجاست که همان برنج هندی که به ایران صادر میشود، به آمریکا و اروپا هم صادر میشود، اما آنها هرگز شکایتی از میزان آلودگی برنج ندارند.
رایزن بازرگانی ایران در هند با اشاره به اینکه یکی از مواردی که مدنظر هیات ایرانی در بازدید از مزارع برنج هند بود، آب مصرفی در مزارع برنج بود، افزود: مشخص شد تمام آب مصرفی برای کاشت برنج سیستم تصفیهای دارد. همچنین مقدار باقیمانده سموم در برنجهای معتبر و استاندارد در پایینترین حد بود.
رایزن بازرگانی ایران در هند با تاکید بر اینکه استانداردهای مواد غذایی ایران در برخی بخشها بسیار بالاست، افزود: برای مواردی مانند خرید گوشت، کشورهایی مثل ویتنام و چین خریدشان را بر اساس استانداردهای ایران انجام میدهند که نشان میدهد کشورمان در زمینه کنترل موادغذایی و استاندارد آن خوب عمل میکند.
وی در پاسخ به اینکه آیا شما وجود فلزات سنگین و آرسنیک را در برنجهای هندی رد میکنید؟ گفت: مشکل اینجاست که شرکتهای خریدار ایرانی برنج را از شرکتهای واسطه یا شرکتهای درجه دو هندی میخرند و مشکل برنج هندی نیست، بلکه خریدار ایرانی است که برای منافع خود برنج نامرغوب، آلوده یا غیراستاندارد وارد میکند و سلامت مردم و جامعه را به خطر میاندازد.
وی در پاسخ به اینکه گفته میشود، برنجهای فلهای هندی در بازار مشاهده شده که آلوده به سموم هستند، آیا چنین چیزی واقعیت دارد، عنوانکرد: این محصولات از طریق قاچاق و غیررسمی وارد بازار میشود که معمولا در دوبی و عمان این کار را انجام میدهند، ولی شرکتهای معتبر و درجه یک برنج هندی، برای حفظ اعتبارشان هرگز چنین کاری نمیکنند.(کسب و کار)
جام جم سرا: یش از این وزیرنفت و دو معاون او آلودگی بنزین تولید شده در پتروشیمی ها را تایید کرده بودند. معصومه ابتکار رئیس سازمان محیط زیست نیز برای اولین بار اعلام کرد بنزین تولید شده در پتروشیمی های کشور آلوده است. با این حال شب قبل گزارشی در رسانه ها از قول مرکز پژوهش های مجلس منتشر شد که نشان می داد بنزین های تولیدی پتروشیمی ها آلوده نیستند ولی صبح امروز مرکز پژوهش های مجلس با تکذیب این گزارش خبر داد که اطلاعاتی جدید در این مورد منتشر نکرده است.
رسانه هایی که گزارشی را به نقل از مرکز پژوهش های مجلس منتشر کرده بودند، اطلاعات تازه این مرکز مطالعاتی را « خط بطلانی برتحلیل های سیاسی» در مورد بنزین پتروشیمی ها دانسته بودند ولی تکذیب خبر از سوی مرکز پژوهش های مجلس نشان می دهد که اساس انتشار گزارش اولیه بیش از آنچه اعلام شده سیاسی بوده است.
مرکز پژوهش های مجلس در این مورد توضیح داده است:« به دلیل حساسیت موضوع کیفیت بنزینهای تولیدی در واحدهای پتروشیمی و یا وارداتی، مرکز پژوهشهای مجلس در حال برگزاری جلسات کارشناسی و دعوت از همه صاحبنظران، ذینفعان و متخصصان جهت روشن شدن موضوع است که پس از بررسی کامل،نظر کارشناسی مرکز در اختیار سیاستگذاران و تصمیمگیران کشور قرار خواهد گرفت. به طور معمول مرکز پژوهشهای مجلس بنا به درخواست کمیسیون انرژی و سایر کمیسیونها در خبرنامهها و ماهنامههای مختلف در حوزههای گوناگون، نقلقولها و گزارشهای صاحبنظران را بدون تایید یا تکذیب تدوین، منتشر و در اختیار نمایندگان محترم مجلس قرار میدهد که پس از آن با استفاده از این تضارب آرا و افکار و برگزاری جلسات کارشناسی در حد اهمیت موضوع با دوری جستن از هرگونه مرزبندی سیاسی و تنها با اتکا به نظرات پژوهشی، گزارشی مبتنی بر منافع ملی تهیه کرده و در اختیار نمایندگان قرار میدهد. شایان ذکر است که تا به حال گزارش مربوط به بررسی کیفیت بنزین تولیدی پتروشیمیها و همچنین بنزین وارداتی در مرکز پژوهشهای مجلس نهایی نشده است.»
چندی قبل هم معاون سازمان حفاظت محیط زیست با ابراز تاسف از تولید و عرضه بنزین پرولیز از سال 89، اظهار داشته بود:« بنزین توزیعی در سال 89 پرولیز بود و سپس به صورت ریفورمیت ارائه شد و همین موضوع منجر به تقلیل شدید و ناگهانی روزهای پاک از 32 روز در سال 88 به 14 روز در سال 89 شد و ادامه این روند اشتباه، تعداد روزهایی با هوای پاک را در سال های 90،91 و 92 به 3 روز در سال رساند.»
این مقام مسئول خبر داده بود:« کلیه مدارک و مستندات آلوده بودن بنزین پتروشیمی در سازمان حفاظت محیط زیست موجود است و علاوه بر آن اسناد رسمی آزمایشگاه های معتمد، دانشگاه شهید بهشتی و نتایج پروژه علمی _ دانشگاهی که با حمایت سازمان در سال 91_ 92 انجام شد، این نتایج و آلوده بودن بنزین پتروشیمی را تأیید می کنند. در سال 89 غلظت بنزن موجود در هوا، 900 ppb و طی سال های 90 و 91 این میزان به 300 تا 360 ppb رسید. این در حالی است که این میزان طبق استاندارد جهانی 1.5 ppb است. یکی از مهمترین علل ناپاکی هوا کیفیت سوخت توزیعی بود و این موضوع منجر به بیمارهای فراوانی همچون سرطان به ویژه سرطان خون و کودکان شد.دستگاه های قضایی باید وظیفه خود را درباره برخورد با مقصران تولید این بنزین انجام دهند و مجلس به جای اینکه به برخی موارد اشاره کند که راهگشا نیست باید بنزن موجود در هوا را و تاثیرات منفی که در حیات مردم و به خطر انداختن جان مردم داشته را مورد بررسی قرار دهد. اندازه گیری آلاینده های سمی و خطرناک، غیر سمی و سوخت بر حسب قانون بر عهده سازمان حفاظت محیط زیست است و علاوه بر آن تمامی متخصصان این حوزه می دانند که تنها خروجی فرآیند پتروشیمی، BTX است نه بنزین و بنزن موجود در بنزین قطعاً سرطان زاست.»
پیش از او رئیس سازمان محیط زیست نیز این موضوع را تایید کرده بود. ابتکار در این مورد گفته بود:« تمام اسناد لازم مبنی بر سرطانزا بودن پتروشیمی موجود است.این مسئله کاملا شفاف است و با تهدید و تهمتها، سازمان محیط زیست از موضع خود که حافظ سلامت مردم است کوتاه نمیآید. سازمان محیط زیست با قوت اجرای استانداردهای آلودگی هوا را دنبال میکند و به لطف خداوند و با همکاری سازمان محیط زیست و وزارت نفت بنزین پتروشیمی از صحنه روزگار حذف شد. سازمان محیط زیست و وزارت نفت در این زمینه تعامل کامل با یکدیگر دارند و این فشارها، تهمت و تهدیدها که همهشان دروغ محض هستند هیچ اثری در انجام وظیفه ما که همانا خدمت کردن به مردم و تضمین سلامت محیط زیست است، ندارد.»
پیش از او یکی از مسولان وزارت نفت نیز در گفت و گو با هفته نامه صدا آلودگی بنزین تولید شده در پتروشیمی ها را تایید کرده بود. در حال حاضر مسعود میرکاظمی وزیرنفت دولت نهم اصلی ترین مدعی پاک بودن بنزین تولید شده در پتروشیمی ها به شمار می آید. او حتی به گفته های هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در مورد بنزین تولید شده در پتروشیمی ها نیز واکنش نشان داده است. هاشمی چندی قبل در این مورد گفته بود:« تولید بنزین پتروشیمی، شاهکار دولت سابق بود که به قیمت به خطر انداختن سلامتی مردم، ادعای خودکفایی می کردند»
با توجه به تکذیب گزارش مرکز پژوهش های مجلس در مورد عدم آلودگی بنزین های تولید پتروشیمی ها، همچنان تولید این نوع بنزین آلوده به شمار می رود.(احسان میزانی/خبرآنلاین)
جام جم سرا: یک گروه تحقیقاتی آمریکایی آزمایشهایی به صورت محلی انجام داده است تا بتواند شدت آلودگی هوا را در بدن انسان کم کند.
تیم تحقیقاتی در دانشگاه جان هاپکینز بلومبرگ واقع در بالتیمور در آمریکا نشان دادند، آب کلم بروکلی موجب تخلیه سریع ترکیبات سرطانزا که در اثر آلودگی هوا در بدن تجمع کردند، میشود.
به نقل از فارس، کلم بروکلی سرشار از سولفورافان و گلوکورافانین است که فواید بسیار دارد و به غیر از تخلیه سموم سرطانی، موجب کاهش وزن میشود.
«جان گروپمن» یکی از نویسندگان این تحقیقات میگوید: آلودگی هوا یک مشکل پیچیده و فراگیر در بهداشت عمومی است؛ علاوه بر راهحلهای مهندسی برای کاهش تولید گازهای گلخانهای، باید دانستههای علمی خود را جهت پیشگیری از مبتلا شدن به بیماریهای سخت مانند سرطان، به صورت یک رژیم غذایی مناسب و درست در اختیار مردم جهان بگذاریم.
این تیم تحقیقاتی، آزمایشی طی 12 هفته بر روی 291 داوطلب چینی انجام دادند، تمام این داوطلبان از کشاورزان ساکن در 50 کیلومتری شانگهای بودند که در منطقهای صنعتی و آلوده زندگی میکردند.
آنها گروه داوطلبان را به دو گروه تقسیم کردند و به یک گروه آب آشامیدنی استریل، آب آناناس و آب لیمو دادند و به گروه دیگر هر روز نصف لیوان پودر کلم بروکلی که در آب حل شده بود، دادند.
اثرات این آزمایش روزانه توسط محققان مشاهده میشد و محققان متوجه شدند گروه دوم با نوشیدن آب کلم بروکلی حدوداً 61 درصد بنزن که موجب تحریک ریهها میشود را دفع میکردند.
نتیجه تحقیقات توسط «توماس کنسلر» که در این تحقیقات شرکت داشت به این صورت بیان شد: این مطالعه نشان میدهد کلم بروکلی به غیر از تضمین سلامت شخص موجب لاغری، سم زدایی و خارج شدن سریع ترکیبات سرطانی از بدن میشود.
جام جم سرا: به گفته آنها، بسیاری از شیرها و ماستهای پرچرب به کارخانهها مرجوع شده است، زیرا مردم دیگر آگاه شدهاند و میدانند برخی تولیدکنندگان بیانصاف، تا همین چند روز پیش هم روغن ارزان و غیرمجاز پالم را بهجای چربی طبیعی لبنیات، جا میزدند و به عنوان لبنیات پرچرب به مردم میفروختند؛ آن هم روغنهایی که به گفته رییس سازمان غذا و دارو، از عوامل اصلی بروز سکته قلبی است.
گرچه وزارت بهداشت و سازمان استاندارد اعلام کردهاند که اجازه توزیع لبنیات غیرمجاز از کارخانه گرفته میشود و مردم دیگر نگران محصولات فعلی بازار نباشند، اما در همین وضع، اتفاق نامبارک دیگری هم در حال شکلگیری است که در مقام بیانصافی، دستکمی از اتفاق اول ندارد.
در حالی که شیرها و ماستهای پرچرب، دیگر خواهان چندانی ندارد و حتی خود وزیر بهداشت هم توصیه کرده بود مردم برای حفظ سلامتیشان از لبنیات کمچرب استفاده کنند، حالا خبرهای تازه حاکی است برخی تولیدکنندگان، دقیقا از همین مساله، نهایت سوءاستفاده را برده و قیمت محصولات لبنی کمچرب خود را افزایش دادهاند.
یعنی در وضعی که همه نگران سلامت محصولات لبنی هستند و از آن طرف، دولت و فعالان صنایع لبنی هم در تلاشند تا اعتماد از دست رفته مشتریان را دوباره جلب کنند، اما عدهای از تولیدکنندگان، باز مشغول پرکردن جیبشان در همین فضای ملتهب هستند.
آنگونه که فارس گزارش داده است، مثلا همین روز گذشته، قیمت شیر کمچرب یکی از شرکتهای صنایع لبنی از 2000 به 2200 تومان افزایش یافته است.
اگر با چنین اتفاقی برخورد نشود، تلاش برای احیای اعتماد مردم به صنایع لبنی نیز بینتیجه خواهد ماند و در نهایت اینگونه برداشت میشود که برخی تولیدکنندگان غیرمجاز، ضرر فروش نرفتن لبنیات پرچرب و مضرشان را با افزایش قیمت لبنیات کمچرب، جبران میکنند.
امین جلالوند - گروه جامعه
اگر از ابتلا به بیماریهایی چون سل، تب مالت، تب کیو و... که بر اثر مصرف شیر دام بیمار ایجاد میشود بگذریم، منبع آلودگی شیر خام غیرپاستوریزه در شیردوشیهای سنتی و محلی میتواند آلودگیهای پستان و سطح بدن دام و آلودگیهای دستان شیردوش و ظروف و محیط داخل شیردوشی باشد.
ـ اگر وسایل شیردوشی و ظروف ذخیره آن به طور مناسب و صحیح تمیز و ضدعفونی نشود، بدون شک بقایای باقیمانده از شیر دوشیده شده قبلی منبع آلودگی و انتقالدهنده میکروبهای بیماریزا به شیر تازه دوشیده شده میشود و اگر هم شیر در ظروف روباز نگهداری شود، گرد و غباری که طی جاروب کردن یا نظافت کف محیط شیردوشی ایجاد میشود میتواند بار میکروبی شیر را بالا ببرد.
ـ اگر سر پستانکهای شیردوشی به طور مستمر ضدعفونی نشود، موی پهلوهای گاو کوتاه نشود یا پستان حیوان قبل از دوشیدن تمیز نشود به دلیل تماس با فضولات، ادرار، مو و آلودگیهای محیط دامداری، آلوده به باکتریهای بیماریزا شده و دام مبتلا به ورم پستان میشود. این بیماری اگر بلافاصله تشخیص داده نشود عفونت حاصله از طریق پستان وارد شیر میشود و در نهایت سلامت مصرفکننده به خطر خواهد افتاد.
ـ در مناطقی که آب دارای املاح زیادی باشد، آب سنگین همراه شیر واکنش نشان داده و یک لایه یا پوسته با نام سنگ شیر بر جدار داخلی ظروف و لولههای لاستیکی شیردوشی به وجود میآید. هر جا که این پوسته رسوب کرده باشد میتواند یک جایگاه مناسب برای تکثیر میکروبی و افزایش میزان باکتریهای شیر شود.
ـ اگر وسایل شیردوشی معیوب باشد و در مراحل دوشش تا ذخیره و نگهداری شیر، باعث تلاطم و تکان خوردن بیش از حد شیر شود یا هوا به داخل لولهها و دستگاه راه یابد گلبولهای چربی شیر براحتی پاره و اکسید شده و موجب تند شدن و تسریع فساد شیر میشود.
ـ برخی اهالی روستا و عرضهکنندگان شیر خام بر این باورند که شیر از زمان دوشیده شدن تا 24 ساعت بعد، قابلیت نگهداری در دمای محیط را دارد. به همین دلیل شیر را در دمای یخچال نگهداری نکرده و نمیجوشانند و با همین شرایط به مشتری عرضه میکنند. غافل از این که شیر از زمان دوشیده شدن، یعنی از هنگامی که از پستان دام خارج میشود، مستعد پذیرش فساد بوده و اگر هم بدن دام، دستان کارگر یا ظروف و وسایل شیردوشی آلوده و به شیر راه یافته باشد سرعت فسادپذیری شیر بشدت بالا میرود و مدت ماندگاری محصول کمتر میشود. بسیاری از این آلودگیها از نوع باکتریهای سرمادوست است و مستعد تکثیر سریع میکروبها حتی در دمای یخچال هستند.
ـ پنیرهای نرم تهیه شده از شیرهای خام محلی نسبت به پنیرهای سفت، آلودگیهای خطرناک بیشتری دارند؛ چرا که آلودگی پنیرهای سخت طی مرحله رسیدن و انبارداری تا حدودی کاهش مییابد.
جام جم سرا: سوال اصلی این است «چرا وزارت جهاد کشاورزی که خبر از جشن پاکی مزارع جنوب تهران در آیندهای نزدیک میدهد، تاکنون نتوانسته است کنترل بر آبیاری این مزارع را دردست گیرد؟»
سبزیجات آلوده در سفره تهرانیها
«آمار مربوط به میزان تولید در این منطقه به دلیل حساسیت موضوع در اختیار معاونت زراعت نیست با سازمان جهاد کشاورزی استان تهران تماس بگیرید.» پاسخ معاونت زراعت درخصوص میزان تولید در منطقه شهرری و ورامین همین دو جمله است، سازمانی که زیر نظر وزارت جهاد کشاورزی، آمار تمامی تولیدات کشاورزی حتی در دورترین نقطه ایران را در اختیار دارد به غیر از منطقه جنوب تهران.
بخش عظیمی از نیاز مردم به سبزیجات شهر تهران در این منطقه تولید میشود سبزیجاتی که پس از مطرح شدن دوباره آلوده بودن مزارع دیگر مشتری سابق خود را ندارد. ذکریا یکی از کارگرانی است که در زمین کشاورزی که در آن سبزیجات کشت میشود در جاده ورامین مشغول به کار است، ابتدا از جواب دادن طفره میرود؛ اما بالاخره با اصرار پاسخ میدهد: «تولید امسال سبزیجات خوب بوده است البته چون این زمینها با فاضلاب آبیاری میشود باعث شده است که هم شکل محصولات و هم تولید خوب باشد؛ اما این محصولات در بهار و تابستان فروش خوبی نداشته است.
به نقل از ایلنا طبق آمار رسمی در نزدیک به ۵۰درصد از این مزارع برنج کشت میشود برنجی که طبق گفته کشاورزان پس از برداشت به شالی کوبیهای فعال در شمال کشور فرستاده میشود.
رئیس اتحادیه بنکداران ارسال برنج به شمال کشور را تأیید کرده و میگوید: «برنجهای کاشت جنوب تهران به شالیکوبیهای شمال ارسال میشوند، کلیه برنجهای تهران از برنجهای شمال کشور (مازندران، گلستان و گیلان) تأمین میشود و برنج تهران ابتدا به شمال ارسال شده و به شالیکوبیهای آنجا فرستاده میشود زیرا در تهران شالیکوبی نداریم و سپس مجددا به «تهران» ارسال میشود.»
محمدآقا طاهر، به نکتهای جالب اشاره میکند: در چند سال گذشته برنجهای تهران در نمایشگاه مصلی تهران با نرخ برنج شمال یعنی ۶هزارو ۸۰۰ تومان عرضه میشد.
مرغوبیت ظاهری این محصولات
دشت ورامین بیشترین آمار مصرف آب فاضلاب را دارد، روستای فیروزآباد در منطقه قلعهنو نیز از نقاطی است که تماما توسط فاضلاب آبیاری میشود.
به گزارش جام جم سرا، یکی از ساکنان روستای فیروزآباد که مغازهدار است در این رابطه میگوید: دولت موفق شده است بخشهایی از مزارع جنوب تهران را از آبیاری ناسالم برهاند؛ اما نقاط کلیدی هنوز با فاضلاب آبیاری میشود. روستای فیروزآباد از نقاطی است که زور دولت به آن نرسیده است. زمینهای این منطقه متعلق به چند فرد خاص است که کشاورزان به قیمتهایی بالا از صاحبان آن اجاره کردهاند و در بخش عظیمی از مزارع آن برنج کشت میشود. بهعنوان مثال اگر بلال این منطقه را با بلال منطقهای که با آب قنات آبیاری میشود مقایسه کنید متوجه میشوید که بلالهای این منطقه از لحاظ شکل ظاهری درشتتر و مرغوبتر است، شاید به همین خاطر است که کشاورزان ترجیح میدهند از این روش آبیاری استفاده کنند.
«بهطور متوسط آببهایی که در طول یکسال توسط کشاورز برای استفاده از آب چاه برای سه هکتار پرداخت میشود ۳میلیون و ۵۰۰هزار تومان است؛ اما کشاورز برای استفاده از آب فاضلاب در همین مقدار زمین نهایتا یکمیلیون تومان پرداخت میکند. این را تنها کشاورزان منطقه قلعهنو نمیگویند بلکه کشاورزان مجاور این منطقه نیز آن را تأیید میکنند.» (شهروند)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
جام جم سرا به نقل از مهر: دکتر وحید حسینی افزود: بر اساس اطلاعات رسیده از ایستگاههای سنجش آلودگی هوای شهر تهران بر میزان غلظت تمام آلایندهها نسبت به روز گذشته درهمین ساعت افزوده شده است.
به گفته وی، به این ترتیب میانگین غلظت آلاینده ذرات معلق کمتر از دوونیم میکرون فراتر از حد مجاز بوده و شاخص کیفیت هوا هم اکنون در شرایط ناسالم برای گروههای حساس است.
مدیرعامل شرکت کنترل کیفیت هوای تهران اظهار داشت: پیش بینی هواشناسی برای پایتخت حاکی از آسمانی صاف است. به این ترتیب انتظار میرود شاخص کیفیت هوا در شرایط ناسالم برای گروههای حساس باقی بماند.
حسینی تصریح کرد: اثرات بهداشتی آلاینده ذرات معلق کمتر از ۲/۵ میکرون در منطقه ناسالم برای گروههای حساس شامل افزایش احتمال علائم تنفسی در افراد حساس، تشدید بیماری قلبی و ریوی، مرگ و میر زودرس در افراد مبتلا به بیماریهای قلبی، ریوی و افراد مسن است لذا توصیه میشود در منطقه ناسالم این افراد فعالیتهای طولانی مدت در فضای باز را کاهش دهند.