مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

...و اینک پس از ازدواج

واقعیت این است که برخی ازدواج‌ها با شرایط پر تنشی مواجه می‌شود و همین شرایط موجب می‌شود جوهره زوجین محک بخورد. سازگاری با دیگری، شروع شغل جدید، تولد اولین فرزند، ارتباط با افراد جدید، بیماری یکی از زوجین و... نمونه‌هایی از این شرایط و موقعیت‌های تنش‌زاست. نکته مهمی که در شروع ازدواج بیش از همه اهمیت دارد، این است که تفاوت‌ها را بپذیریم و اصول ارتباطی موثر را رعایت کنیم. به دلایل زیستی و فرهنگی هرگز نباید انتظار داشته باشیم جنس مخالف ما را کاملا درک کند. با قدردانی و احترام به نبود شباهت‌های اساسی است که دوجنس مخالف می‌توانند همزیستی و وحدتی هماهنگ و زندگی مشترک پایداری داشته باشند.

شری اشنایدر، نویسنده کتاب‌های روان‌شناسی، در یکی از کتاب‌های خود با عنوان «قوانین ازدواج» درباره رازهای زناشویی موفق این موارد را یادآوری می‌کند.

ـ به عنوان اولین گام بپذیرید با علم به خصوصیات همسرتان با وی ازدواج کرده‌اید. بد و خوب او را پذیرفته و در قبال این تصمیم مسئولیت دارید. اگر دست از قربانی نمایی بردارید، موفق می‌شوید مانند یک فرد بالغ با مسائل مواجه شوید.

ـ اگر می‌خواهید رابطه زناشویی خوبی داشته باشید، در هر مورد ابتدا با همسرتان مشورت کنید (البته در صورت صلاحیت وی). بگذارید فکر کند فرد شماره یک زندگی شماست.

ـ مقایسه ممنوع. اگر خیال ندارید همسرتان را بی‌ارزش کرده و خصومت ایجاد کنید،سعی کنید ویژگی‌هایی که همسران اطرافیانتان دارند، اما همسر شما فاقد آنهاست را به زبان نیاورید.

ـ اجازه دهید گاهی هم او برنده باشد. اگر مدام با همسرتان جنگ دارید و هر یک می‌خواهید حرف خود را به کرسی بنشانید، بد نیست کمی هم فکر کنید فایده این همه جر و بحث چیست؟ برای هر مساله‌ای نجنگید.

ـ توقعات خود را کم کنید تا آرامش بیشتری داشته باشید. با کم کردن توقع می‌توانید بیشتر اختلافات سال اول زندگی زناشویی را حل کنید.

ـ نسبت به همسرتان تعهد روحی ـ قلبی داشته باشید. البته این تعهد باید حتما دو جانبه باشد: همواره به خاطر داشته باشید مراسم ازدواج باشکوه، حلقه الماس، شیک‌ترین لباس عروسی یا دامادی، هیچ کدام نمی‌تواند به شما در داشتن یک ازدواج موفق و شاد کمک کند و تنها تعهد احساسی ـ عاطفی است که زندگی مشترکتان را تا پایان عمر ضمانت می‌کند.

موانع را بشناسید

در بیشتر موارد زوج‌ها بعد از ازدواج علت بسیاری از مشکلات و بگو مگو‌های ساده را نمی‌فهمند، پس بهتر است ابتدا مشکلات را بشناسیم و بعد از شناخت درباره حل مشکل فکر کنیم.

نداشتن اعتماد به نفس یکی از زوجین: عدم عزت نفس یکی از بزرگ‌ترین موانع ارتباط پس از ازدواج است. خیلی از ما بنا به دلایلی با احساس بی‌کفایتی بزرگ شده‌ایم. ما مدام به شکست‌هایمان فکر می‌کنیم و موفقیت‌هایمان را بسختی به یاد می‌آوریم، در برخورد با هر کس احساس خطر می‌کنیم. بنابراین وقتی ازدواج می‌کنیم، از ترس طرد شدن یا شکست خوردن، عقایدمان را مطرح نمی‌کنیم. غافل از این که نداشتن اعتماد به نفس بیش از هر عامل دیگری عوارض اختلال روانی را ایجاد می‌کند که رایج‌ترین منشا افسردگی در زنان است.

نمی‌خواهیم همسر مان را برنجانیم: خیلی از زن و شوهر‌ها به خاطر این که همسرشان را نرنجانند از ابراز عقیده خودداری می‌کنند. آنها فکر می‌کنند اگر صادق باشند، همسرشان ناراحت می‌شود. شاید تصورمان درست باشد، اما اگر قرار باشد مثل بزرگسالان با هم رابطه برقرار نکنیم چطور می‌توانیم با این طرز برخورد بالغ شویم؟

خودخواهی یکی از همسران: خودخواهی در زندگی زناشویی نیز یکی از موانع ارتباط و وحدت همسران است. ما ذاتا تمایل داریم به جهت مخالف برویم؛ «نظر من همیشه درسته، فکر نمی‌کنی نظر تو اشتباهه؟» نقطه مقابل خودخواهی، عشق ایثارگرانه است که بزرگ‌ترین هدیه است که می‌توانیم به همسرمان بدهیم، اما تا زمانی که دست از خودخواهی بر نداریم،این کار غیرممکن است.

عصبانی بودن یکی از طرفین: مسلما خشم و عصبانیت مانعی بر سر راه ارتباط است. وقتی کسی عصبانی است، برقراری ارتباط با او اگر غیرممکن نباشد بسیار دشوار است. خشم اگر درست کنترل شود، می‌تواند حوزه‌ای از رابطه را که محتاج توجه است، آشکار کند. اگر در رابطه‌تان یکدفعه دچار خشم شدید یا احساس کردید همسرتان از کوره در رفته است، وقتی آرام شدید برگردید و دوباره درباره مشکل مورد بحث با همسرتان گفت‌وگو کنید.

خودداری از حرف زدن: معمولا یکی از مشکلات زوج‌ها که بعد از ازدواج بیشتر متوجه آن می‌شوند این است که یکی از آنها از حرف زدن خودداری می‌کند و اغلب هم این مردان هستند که ساکت و خاموشند. همه ما در شخصیت‌مان نقاط قوت و ضعفی داریم، شاید بنا به دلایلی در دوران کودکی گوشه گیر و درونگرا شده‌ایم، اما این به آن معنا نیست که نمی‌توانیم یاد بگیریم درباره مسائل و تجارب‌مان با همسرمان صحبت کنیم تا لذت یکی بودن را تجربه کنیم. حرف زدن را می‌توانیم از مسائلی که در طول روز برایمان اتفاق افتاده شروع کنیم یا اگر قضیه‌ای در گذشته اتفاق افتاده و شما هنوز به خاطر آن ناراحت هستید، سر صحبت را باز کنید و به همسرتان فرصت اصلاح بدهید. اگر نمی‌توانید مشکلتان را با کلام بگویید، می‌توانید آن را در نامه‌ای بنویسید و از همسرتان بخواهید آن را در حضور شما بخواند. به هر حال باید درباره مسائل صحبت کنید چراکه تا وقتی ارتباط برقرار نکنید همسرتان ابدا نمی‌فهمد شما مثلا از آن اتفاقی که افتاده هنوز ناراحتید یا نمی‌تواند درک کند خواسته‌تان چیست. مطمئن باشید زندگی زناشویی ارزش تغییر دارد.

راز ازدواج‌های موفق را بدانید

به نظر شما راز ازدواج‌های موفق در چیست؟ چرا برخی همسران خوشحال و موفق‌اند؟ آیا آنها صرفا افرادی هماهنگ هستند یا الزاما کار خاصی انجام می‌دهند؟ دیوید اچ اولسون در کتاب خود «بازبینی روابط همسران» پنج عامل کلیدی را در ازدواج‌ها موفق می‌داند.

ارتباط: زوج‌های موفق از توانایی در میان گذاشتن احساسات و باورهای مهم، مهارت‌های شنیدن و گوش دادن و توانایی ایجاد ارتباط آزادانه برخوردارند.

صمیمیت: زوج‌های موفق بیشتر از دیگران به یکدیگر کمک می‌کنند، با هم وقت می‌گذرانند، احساسات خود را بیان می‌کنند و «رابطه» خود را در اولویت قرار می‌دهند.

انعطاف‌پذیری: این ویژگی نشان‌دهنده ظرفیتی است که یک زوج برای تغییر کردن و انطباق‌پذیری در مواقع ضروری از خود نشان می‌دهد. زوج‌های موفق قادرند مسئولیت‌ها و نقش‌هایشان را در مواقع ضروری با یکدیگر عوض کنند.

سازش‌پذیری: زوج‌های موفق عموما شخصیت همسر خود را می‌پسندند و احساس نمی‌کنند همسرشان سعی دارد آنها را کنترل کند یا به جای آنها تصمیم بگیرد.

معصومه اسدی

جام‌جم


ادامه مطلب ...

دهه هفتادی ها رکورد ازدواج را شکستند

دهه هفتادی‌ها هم زود ازدواج می‌کنند و هم زود طلاق می‌گیرند» این جمله را شاید خیلی شنیده باشید. بسیاری معتقدند همان‌قدر که دهه شصتی‌ها هنوز منتظرند تا کیس مناسب‌شان پیدا شود اما دهه هفتادی‌ها یا همان نسل چهارمی‌ها، وقت را تلف نکرده و سریع تشکیل خانواده می‌دهند. هستند دختران و پسران 20 تا 26 ساله‌ای در میان اقوام که خیلی زود ازدواج کرده ولی دختران و پسران 29 تا 35 ساله هنوز سنگر مجردی را حفظ کرده‌اند. خیلی‌ها معتقدند وقتی تب دختران و پسران نسل چهارمی برای ازدواج تند است، به همان سرعت هم به عرق می‌نشیند و خیلی زود به طلاق می‌رسد.

اپیدمی طلاق بین دهه هفتادی‌ها؟

اگر نگاهی به آمار طلاق و ازدواج بیندازیم به این نتیجه می‌رسیم که در طی سال‌های اخیر میزان طلاق در کشور در رنج 24 تا 25 سال در بین دختران و 27 تا 29 بین پسران است. اما دهه هفتادی‌ها در خوشبینانه‌ترین حالت در سن 24 سالگی به سر می‌برند. پس اینکه بگوییم طلاق در این نسل افزایش پیدا کرده، تحلیل درستی نیست. ضمن اینکه روند افزایش طلاق در این سال‌ها رو به افزایش گذاشته و از طرفی میزان ازدواج کم شده است. بر اساس آمار، در 10 سال گذشته بیشترین سن طلاق بین دختران و پسران جوان از 24 تا 29 سال است. پس نمی‌توان گفت دهه هفتادی‌ها بیشترین طلاق را دارند.

دهه هفتادی ها پای ثابت طلاق های توافقی

به گزارش تبیان، در هر حال نکته اینجاست که ازدواج غلط طلاق غلط را هم به همراه دارد.ازدواجی که شناخت و دید باز و آگاهانه صورت نگرفته باشد، با گذشت چند ماه به سردی می گراید و جوان امروز هم طاقت سختی و سردی را ندارد و باید به هشدارها در خصوص طلاق توافقی توجه ویژه ای کرد

از سوی دیگر آمارها می گویند، در بسیاری از پرونده های طلاق بیشتر متولدین دهه ۷۰ و سال های ۶۸ و ۶۹ اقدام به طلاق توافقی می کنند. دراین پرونده ها موضوع بر اساس غرور و لجبازی یا لوس بازی رخ می دهد. جوانانی که روش همسرداری و زندگی مشترک را نمی دانند اما ازدواج می کنند و با کوچکترین دعوا اقدام به طلاق می کنند.

گفتنی است، بر اساس قوانین و موازین کشور وقوع امر طلاق از چند راه امکانپذیر است: اول اینکه زن و شوهر بر مسئله طلاق توافق داشته و دیگر مایل به ادامه زندگی با هم نباشند که به این نوع طلاق توافقی می گویند که از اختیار مرد در طلاق ناشی می شود. دوم بر اساس قوانین، طلاق به خواست و اراده مرد انجام می شود که بر اساس ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی مرد می تواند با رعایت شرایط مقرر در این قانون با مراجعه به دادگاه تقاضای طلاق همسرش را کند.

البته در بخش دیگر قانون آمده است زن هم می تواند با وجود شرایط مقرر در مواد (۱۱۱۹)، (۱۱۲۹) و (۱۱۳۰) این قانون، از دادگاه تقاضای طلاق نماید .

در هر حال نکته اینجاست که ازدواج غلط طلاق غلط را هم به همراه دارد.ازدواجی که شناخت و دید باز و آگاهانه صورت نگرفته باشد، با گذشت چند ماه به سردی می گراید و جوان امروز هم طاقت سختی و سردی را ندارد و باید به هشدارها در خصوص طلاق توافقی توجه ویژه ای کرد.

بیشترین علت‌های طلاق در کشور

دکتر همایون هاشمی، رئیس پیشین سازمان بهزیستی در بهمن‌ماه سال گذشته درباره 10 دلیل عمده درخواست طلاق صحبت کرده و گفته بود: «عدم مسئولیت‌پذیری، طلاق عاطفی، اعتیاد، دخالت اطرافیان، کمبود مهارت‌های زندگی، بیکاری، عدم تسلط به مهارت‌‌های حل مسئله، عدم حمایت‌ های روانی و عاطفی، پایین بودن آستانه تحمل و همچنین عدم بلوغ فکری از جمله دلایل مهم درخواست طلاق هستند. به گفته او عدم مسئولیت‌پذیری 49.9 درصد، طلاق عاطفی 4.9 درصد، اعتیاد 79.7 درصد، بیکاری 78.4 درصد بیشترین درصدها در طلاق را دارند.

از طرفی محمدتقی حسن‌زاده، رئیس مرکز مطالعات و پژوهش‌های وزارت جوانان با اشاره به طلاق‌های عاطفی که این روزها در میان زوج‌های ایرانی روند رو به رشدی دارد، گفته است: «آمار دقیقی از طلاق‌های عاطفی در میان زوج‌های ایرانی نداریم، اما یکی از مهم‌ترین علل این‌گونه رفتارها، تغییر در سبک زندگی و فردگرایی افراد به تقلید از فرهنگ غربی است.»

چرا مشاوره پیش از ازدواج مهم است؟

همسران جوان که اغلب از دو فرهنگ و چندین خرده فرهنگ متفاوت اثر پذیرفته‌اند، به منظور افزایش سطح رضایت در تشکیل خانواده و افزایش ضریب اطمینان از تشکیل خانواده جدید، باید آموزش‌های لازم را کسب کنند.

اسلام نیز که خانواده را پیمانی مقدس بین زن و مرد می‌داند و ثمره ازدواج را انس و آرامش خانوادگی بیان می‌کند (سوره روم، آیه ۲۱)، بر اهمیت مشاوره تاکید دارد و بارها در قرآن کریم به مشورت کردن توصیه می‌کند؛ از جمله آنکه «در کارها مشورت کن، پس هنگامی که تصمیم گرفتی به خدا توکل کن». امام علی علیه السلام نیز می‌فرمایند: «مشورت کنید که موفقیت و رستگاری از مشاوره به دست می‌آید»

بنابراین مشاوره پیش از ازدواج موجب می‌شود زوجین نقاط ضعف و قوت خود و طرف مقابل را بشناسند و در قبال آن مسئولیت باشند. اغلب همین شناخت و احساس، تفاوت بین موفقیت و شکست در زندگی زناشویی است. علاوه بر آن انتظارات واقع‌بینانه از زندگی زناشویی به دست آورند و از انتظارات رویایی و غیرواقعی دست بردارند.

متاسفانه در کشورمان هنوز این موضوع به طور کامل برای جوانان در آستانه ازدواج جا نیفتاده است. تاسیس و گسترش مراکز مشاوره پیش از ازدواج از مهم‌ترین گام‌ها و مسئولیت‌ها است تا از این طریق بتوان به خانواده‌ها، برای رشد سالم و مطلوب و نیز پویایی و شکوفایی استعدادهای همه اعضای خانواده و پیشگیری از اختلافات و ناهنجاری‌های فردی و اجتماعی کمک کرد.


ادامه مطلب ...

ارتباط تیپ شخصیتی افراد با حلقه ازدواج آن ها

به گزارش جام جم سرا به نقل از برترینها، آیا می دانید که حتی از مدل حلقه ازدواج هم می توان به شخصیت افراد پی برد؟ اگر می خواهید از روی طرح حلقه ازدواج شخصیت افراد را تشخیص دهید، با ما همراه باشید.

1. حلقه ای با الماس گرد

کلاسیک

شما فردی سنتی هستید. احتمالا مادر بزرگ شما هم یکی از این مدل انگشترها را در دستانش داشته است. خصوصیت اصلی شما کلاسیک بودن است. به دنبال مد نیستید و ترجیح می دهید آنچه به دلتان می نشیند و هیچگاه از مد نمی افتد را انتخاب کنید، به همین دلیل در عکس های قدیمی همیشه زیبا به نظر می رسید.

2. حلقه ای با الماس مربع شکل

زیباپسند

شما فردی آرام، خوشگذران، آزاد و رها هستید. به ظرافت و جزییات اهمیت زیادی می دهید و تنها آن کاری را که به شما احساس خوبی می دهد، انجام می دهید.

3. حلقه چند الماسه

منحصر بفرد

شما به دنبال چیزهای منحصر بفرد هستید، چیزهایی که لنگه آن هیچ کجای دیگر پیدا نمی شود. تلاش و کوشش زیاد شما را خسته نمی کند زیرا می دانید که نتیجه آن ارزشمند است و آنطوری خواهد بود که شما دوست دارید. عاشق خانواده و دوستانتان هستید اما گاهی رفتارهایی از خود نشان می دهید که کمی غیر عادی و غیر قابل پیش بینی است.

4. حلقه پهن

جسور

شما تعهدی به پیروی از سنت ها در خود احساس نمی کنید، همیشه راه خود را می روید و شیوه زندگی خاص خود را دارید. به دنبال آخرین مدها نیستید و هر چه نظرتان را به خود جلب کند، بدون هیچ بهانه ای قبول می کنید.

5. حلقه رنگین 3 الماسه

تنوع طلب

شما به دنبال سادگی های سبک کلاسیک هستید اما دوست دارید کمی هم به آن تنوع دهید. از آنجا که عاشق مد هستید، دوستان زیادی برای مشورت در این زمینه به شما رجوع می کنند. کمد لباس شما در حال انفجار است زیرا نمی توانید در مقابل لباس هایی که تازه به بازار آمده اند، مقاومت کنید.

6. حلقه ای با الماس بزرگ مربعی شکل

با اعتماد به نفس

شما فردی با اعتماد به نفس و مغرور هستید. الماس بزرگی که روی حلقه تان است علاقه شما به سبک هالیوودی قدیم را نشان می دهد. روابط اجتماعی بالایی دارید و عاشق میهمانی رفتن هستید.

7. حلقه گود

ساده گرا

شما ترجیح می دهید مسئولیت کارهای ساده را به عهده بگیرید. می توان شما را یک مینیمالیست واقعی خواند. در انتخاب هایتان سعی می کنید چیزهایی را برگزینید که همیشگی هستند و هیچگاه از مد نمی افتند.

8. حلقه پرنسسی

گرم و مهربان

شما فرد رمانتیکی هستید و از چیزهای لطیف، ظریف و زنانه لذت می برید. از طبیعت و هر آنچه از او دریافت می کنید، نهایت لذت را می برید. احتمالا همیشه یک گلدان گل روی میز خانه تان وجود دارد.


ادامه مطلب ...

من در یک سال 10 بار ازدواج کردم!

به گزارش جام جم سرا به نقل از فرادید، تمام اعضای این خانواده‌ 167 نفره در یک ساختمان چهار طبقه زندگی می‌کنند. ساختمانی که 100 اتاق داشته و در روستای کوهستانی در ایالت میزورام هند واقع شده است. گقتنی است این منطقه با برمه و بنگلادش مرز مشترک دارد.

زیونا چانا می‌گوید: «من در یک سال 10 بار ازدواج کردم.»

همسران این مرد 66 ساله از یک خوابگاه در مجاورت اتاق خصوصی زیونا به طور اشتراکی استفاده می‌کنند. افراد محلی می‌‎گویند که او تمایل دارد همیشه هفت یا هشت زنش در کنارش باشند.

پسران و همسرهایشان و تمامی فرزندانشان هم در اتاق‌های اختصاصی خود در همان ساختمان زندگی می‌کنند، اما آشپزخانه‌‎ی آن‌ها مشترک است.

همسران این مرد به نوبت آشپزی می‌کنند. دختران او نیز همیشه مشغول نظافت خانه و شستن ظرف‌ها هستند. مردان خانواده نیز کارهای خارج خانه نظیر کشاورزی و دامداری را انجام می‌دهند.

میزان مصرف مواد غذایی این خانواده نیز درخور توجه است؛ مصرف روزانه 90 کیلوگرم برنج و حدود 59 کیلوگرم سیب زمینی به طور قطع یکی از دغدغه‌های اصلی آن‌ها است. البته آن‌ها به منابع خودشان دل بسته‌اند و هرز گاهی نیز دیگران به آن‌ها کمک می‌کنند.

زیونا می‌گوید: «حتی همین حالا هم آماده‌ام که خانواده‌ام را بسط دهم... من برای ازدواج حاضرم هر کاری انجام دهم. تعداد کسانی که باید از آن‌ها مراقبت کنم زیاد است و به همین خاطر خودم را فردی خوش‌شانس می‌‎دانم.» مسن‌ترین همسر آقای چانا سه سال از او بزرگتر است.

آقای چانا در 17 سالگی با او آشنا شده بود. او یک فرقه‌ مسیحیت به نام «چانا» را اداره می‌کند که چندهمسری را مجاز می‌داند. این فرقه که در ژوئن 1942 شکل گرفت، باور دارد که به زودی به همراه عیسی مسیح بر جهان حکومت خواهد کرد. گفتنی است حدود 400 خانواده در این فرقه عضویت دارند.


ادامه مطلب ...

ازدواج اینترنتی؛ ازدواج پرخطر

عشق واقعی برای داشتن زندگی مشترک مناسب

فعالیت واقعی و عمیق انسان در هر زمینه موجب رفاه و تعالی و بالندگی در او می‌شود و می‌تواند شخصیت او را شکل دهد و اثری طولانی روی زندگی‌اش داشته باشد، اما فعالیت سطحی، علاوه بر این که محدود و گذراست، اگر بیش از حد به آن پرداخته شود، پیامدهای منفی در زندگی انسان به وجود می‌آورد. برای تشخیص تفاوت پدیده‌های عمقی و سطحی در قلمرو عاطفه و محبت باید بین شدت علاقه و عمق آن تفاوت قائل شد. البته این تمایز را مرد و زن به‌ندرت درک می‌کنند که بسیاری مواقع مشکل‌ساز می‌شود. شدت علاقه در یک لحظه پدیدار می‌شود و خیلی زود از بین می‌رود و می‌توان از آن به احساس شهوانی تعبیر کرد، اما عمق علاقه طولانی است و تجربه آن، فرد را به رشد و بالندگی می‌رساند.

سایت‌های اینترنتی و ازدواج پایدار

هرکس برای انتخاب همسر مناسب باید روی ویژگی‌های شخصیتی و ارزش‌های فرد مورد نظر متمرکز شود و مناسب‌ترین فرد را انتخاب کند. سایت‌های همسریابی به کاربران خود وعده دو اقدام مهم را می‌دهند: اول این که به افراد کمک می‌کنند تا گزینه‌های بسیاری برای انتخاب داشته باشند و دوم این که ازدواج آنها طولانی و بادوام خواهد بود. در مورد وعده اول، شکی نیست که درست می‌گویند. این سایت‌ها با تبلیغات و ترفندهایی که به کار می‌برند، می‌توانند تعداد بی‌شماری از افراد جویای همسر را به سمت خود جذب کنند. بنابراین هرکس، گزینه‌های بسیار زیادی در اختیار خواهد داشت و می‌تواند ظاهرا کسی مطابق میل خود را بیابد، اما در‌خصوص وعده دوم تردید بسیاری است و جای بحث و گفت‌وگو دارد. در این خصوص کارشناسان و مشاوران خانواده بسیار هشدار داده‌اند. دکتر مصطفی تبریزی، متخصص مشاوره و روان‌درمانی می‌گوید: اگر افراد بخواهند تنها به‌وسیله ارتباط و گفت‌وگوی اینترنتی، همسر آینده خود را انتخاب کنند، هرگز شناختی نسبت به هم پیدا نمی‌کنند. مشاوران خانواده تحت هیچ شرایطی به افراد توصیه نمی‌کنند که تنها با تکیه به اطلاعات اینترنتی برای خود زوج پیدا کنند. این کارشناس ادامه می‌دهد: فردی که در اینترنت دیده می‌شود، می‌توان به کوه یخی که در اقیانوس قرار دارد و تنها بخشی از آن بیرون است، تشبیه کرد. ما فقط همان قسمت اندک را می‌بینیم و قسمت‌های زیرین آن از دیدمان پنهان می‌ماند. بنابراین آشنایی اینترنتی برای انتخاب همسر کافی و جالب نیست. تبریزی توصیه می‌کند: افراد برای انتخاب همسر باید آشنایی نزدیک داشته باشند و در عین حال، خانواده‌های یکدیگر را از نظر مسائل فرهنگی و روابط اقتصادی بشناسند و دو نفر بررسی کنند که آیا از لحاظ خانوادگی با یکدیگر سنخیت دارند یا خیر. در غیر این صورت ازدواجشان موفق نخواهد بود.

طلاق یا زندگی پر از عذاب

دکتر افسانه وکیلی، روان‌شناس، مدرس دانشگاه و موسس مرکز مشاوره مهر در‌خصوص رواج این سایت‌ها می‌گوید: در چند سال اخیر، سایت‌های همسریابی بسیار رواج پیدا کرده‌اند و افراد برای پیدا کردن فرد مناسب خود در این سایت‌ها ثبت‌نام می‌کنند. این افراد معمولا اطلاعات صحیحی درباره سن، وضعیت تحصیلی، شرایط خانوادگی و اقتصادی و این قبیل موارد به یکدیگر منتقل نکرده و بر‌اساس همین اطلاعات نادرست، ارتباطی کاملا مجازی و غیرواقعی برقرار می‌کنند. وقتی این ارتباط ادامه پیدا می‌کند، وابستگی عاطفی بین آنها ایجاد می‌شود و پس از ایجاد وابستگی، کم‌کم به فکر آشنایی بیشتر و در نهایت ازدواج می‌افتند و در این شرایط، خانواده‌های خود را در جریان قرار می‌دهند. برخی افراد ممکن است اطلاعات غلطی را که داده‌اند، اصلاح کنند اما برخی دیگر چنان درگیر روابط احساسی می‌شوند که نمی‌توانند حقایق را بگویند یا ارتباط ایجاد شده را قطع کنند و با همان اطلاعات غلط با یکدیگر ازدواج می‌کنند. این ازدواج برپایه رابطه احساسی صورت می‌گیرد و وقتی از لحاظ عقلانی، دختر و پسر متوجه تفاوتشان می‌شوند، زندگی‌شان به مخاطره می‌افتد.

تبریزی نیز می‌گوید: آن بخش از ناشناخته‌های شخصیتی افراد که در ارتباط اینترنتی مشاهده نشده، ناسازگاری زناشویی به وجود می‌آورد که منجر به جدایی می‌شود و اگر برخی افراد هم از طلاق وحشت داشته باشند و به خاطر حرف مردم طلاق را انتخاب نکنند، عمری را با ناراحتی سپری خواهند کرد.

علت رواج ازدواج اینترنتی

تبریزی در‌خصوص این که چرا جوانان برای یافتن همسر سراغ سایت‌های اینترنتی همسریابی می‌روند، معتقد است: از آنجا که امکان ارتباط بین دخترها و پسرها بسیار کم است و افراد در مکان‌های بسیار محدود می‌توانند یکدیگر را ببینند و بشناسند، ناچار به راه‌هایی متوسل می‌شوند که از آن راه بتوانند با افراد بیشتری آشنا شوند و از میان این افراد، انتخاب معقول خود را پیدا کنند.

وکیلی علاوه بر دلیل فوق، دلایل دیگری را نیز برمی‌شمارد، از‌جمله این‌که: روش معرفی سنتی که قبلا افرادی، خانواده‌های دختر و پسر را به یکدیگر معرفی می‌کردند، بسیار کم شده است. درشهرهای کوچک هنوز این روش رواج دارد، اما در شهرهای بزرگ این اتفاق کمتر می‌افتد. مساله دیگر این که افرادی که به این شکل آشنا می‌شوند، در مهارت‌های اجتماعی و ارتباطی بسیار ضعیف و آدم‌هایی کمرو هستند. آنها نمی‌توانند همسر مناسب خود را پیدا کنند یا بتوانند با او صحبت و ارتباط برقرار کنند. از آنجا که آنها در ارتباط اینترنتی صرفا با تایپ مشخصات سروکار دارند و بیشتر از طریق گپ اینترنتی رابطه شکل می‌گیرد، راحت‌تر می‌توانند با فردی در دنیای مجازی ارتباط برقرار کنند. البته همین افراد به دلیل فقدان مهارت اجتماعی و ارتباطی، بعدها در زندگی زناشویی به مشکل برخورد کرده و نمی‌توانند احساسات و افکار خود را بازگو کنند.

سرعت در همسریابی

برخی کارشناسان، علت افزایش علاقه به آشنایی اینترنتی را سرعت موجود در دنیای امروز می‌دانند. در حقیقت، سرعت فضای مجازی و سایبری بسیار بیشتر از فضای واقعی است و انسان امروز، معتاد سرعت و قرار گرفتن در برابر سیلی دائمی از اتفاقات در جامعه سایبری می‌شود و از این که برای کار و فعالیت زندگی وقت بگذارد، بیزار است. او که دنبال تغییرات با سرعت زیاد است، حتی دوستی و مهر و محبت و همسر آینده خود را هم می‌خواهد از طریق اینترنت و در کمترین زمان ممکن پیدا کند، اما متاسفانه فراموش کرده برای داشتن عشق و علاقه عمیق به فردی که قرار است شریک و همدم زندگی‌اش شود، به وقت و زمانی کافی نیاز دارد.

یکی دیگر از معایب ملاقات اینترنتی این است که هر‌کس ممکن است ملاقات‌های اینترنتی متعددی داشته باشد تا به اصطلاح بتواند افراد دیگر را نیز بررسی و شناسایی کند. ادامه دادن چنین رفتاری نه‌تنها جلوی علاقه‌مند شدن افراد به یکدیگر را می‌گیرد، بلکه نمی‌تواند به داشتن رابطه طولانی منجر شود، چرا که آنها به این نوع قرارها معتاد شده و مدام دنبال گزینه‌ای بهتر از قبلی هستند. استمرار برای پیدا کردن یک فرد ایده‌آل و مطلوب‌تر از قبلی، خطر بسیار بزرگی برای فرد محسوب می‌شود و حتی اگر با فردی وارد رابطه‌ای شود، ممکن است نتواند از عادت بد خود دست بردارد و بازهم دراینترنت به دنبال دوست باشد. نتیجه این که به‌وسیله اینترنت می‌توان با بی‌شمار افراد ارتباط برقرار کرد، اما هرگز نمی‌توان درگیر یک رابطه سالم عاطفی و بادوام شد.

نادیا زکالوند


ادامه مطلب ...

چرا بعد از ازدواج چاق می‌شویم؟

به گزارش جام جم سرا ، محمدحسین عزیزی گفت: ازدواج یکی از مهمترین اتفاقات زندگی انسان است. معمولاً روزهای نخست زندگی مشترک که سپری می‌شود همه چیز به روال عادی خود باز می‌گردد. زوجین مشغول کار و فعالیت‌های روزمره می‌شوند در نتیجه به ظاهر فیزیکی و تناسب اندام‌شان کمتر اهمیت می‌دهند و چاق می‌شوند.

وی تأکید کرد: پرخوری، خواب زیاد، کم تحرکی و ورزش نکردن عواملی است که باعث شده زوجین به مرور دچار افزایش وزن شوند.

این متخصص تغذیه افزود: پس از ازدواج هورمون‌ها نقش خاصی در اضافه شدن وزن افراد ندارند مگر این که فرد بعد از ازدواج با مصرف داروهایی از قبیل آرام بخش یا استفاده از قرص‌های هورمونی بر روی آنها تأثیر بگذارد که منجر به افزایش یا کاهش وزن شود.

وی خاطرنشان کرد: گاهی اضطراب و افسردگی در زمینه چاقی موثر است چون استرس باعث تغییر شیوه تغذیه افراد می‌شود.

عزیزی در پایان به زوجین توصیه‌ کرد: پرهیز از تنش و ایجاد استرس، مراجعه منظم به متخصص تغذیه به خصوص افرادی که پیش از ازدواج علائم چاقی در آنها دیده شده، داشتن الگوی غذایی صحیح و نیز فعالیت‌های ورزشی مانع از انباشتگی چربی‌ها و اضافه وزن می‌شود.

منبع : باشگاه خبرنگاران


ادامه مطلب ...

با این افراد ازدواج نکنید!

به گزارش جام جم سرا ،​ انسان‌ها در آفرینش همگی برابر آفریده شده‌اند. اما مسائلی در زندگی وجود دارد که باعث به هم ریختن این تعادل می‌شود،یکی از مباحث مهم در جامعه‌شناسی تفاوت‌های موجود میان افراد، گروه‌ها، قشرها، و جامعه‌های انسانی و تأثیری است که این تفاوت‌ها در زندگی اجتماعی و چند‌و‌چون آن دارند. شک نیست که هر فرد، گروه، قشر، و جامعه‌ای تفاوت‌هایی کم‌یا‌بیش با سایر افراد، گروه‌ها، قشرها و جوامع دارد.

در زمینه‌ی این تفاوت‌ها حداقل دو مسئله‌ی مهم قابل طرح، بررسی، و جواب‌گویی است: یکی اینکه علت و منش این تفاوت‌ها چیست و دیگر اینکه این تفاوت‌ها خود، علت و منشا چه آثار و نتایج مثبت و منفی‌، در استکمال و پیشرفت معنوی و مادی جامعه‌ها می‌توانند باشند.

اختلاف طبقاتی، دقیقاً چیست؟

وقتی جامعه‌­شناسان سخن از طبقه اجتماعی می­‌گویند، به گروهی از افراد اشاره دارند که جایگاه مشابهی را در سلسله­‌مراتب نظام اقتصادی و روابط تولید دارند (از این رو برخی از واژه socioeconomic class / status استفاده می­‌کنند). این جایگاه مشابه، بر پایه میزان درآمد، منزلت شغلی فرد و میزان دسترسی وی به ابزارهای قدرت سیاسی و شبکه توزیع امکانات اجتماعی قرار دارد. این سه پایه­ اصلی با سبک زندگی یک طبقه مانند نوع سخن­‌گفتن، محله سکونت و وسعت واحد مسکونی، استفاده از اتومبیل­‌های مدل بالا/پایین، نوع پوشش، نوع تفریحات و مانند آن که نشانه‌های یک طبقه است و همچنین با ویژگی­‌های ملازم یک طبقه مانند ثبات بی­‌ثباتی در معاش، وضعیت تحصیلات است.

محمد رضا رسولی جامعه شناس گفت: اختلاف طبقاتی اجتماعی یک اصطلاح جامعه شناسی است . در مسائل جامعه شناسی معمولاً از این اصطلاح استفاده زیادی می شود. اما این اختلاف طبقاتی در هر جامعه به یک نوع و وسعت متفاوت مشاهده می گردد. مشخصه یا معرف این اختلاف نحوه تقسیم سرمایه های مادی و سرمایه های غیر مادی هر جامعه می باشد . برای مثال می توان از میزان دسترسی افراد به آموزش بi عنوان ثروت غیر مادی نام برد و از طرف دیگر تقسیم دارایی های نقدی و جنسی را بعنوان ثروت مادی شناخت.

وی افزود:فرضیه این است که افراد یک جامعه ناراضی و ناخرسند خواهند بود وقتی که دائماً شاهد تفاوت های بزرگ درآمدی باشند. بنابراین اختلاف طبقاتی تاثیر قابل مشاهده ای بر روی رضایت باطنی افرادجامعه دارد .

تازه ترین تحقیقات نشان می دهد که بالانس اقتصادی در جامعه باعث رضایت و خرسندی افراد آن اجتماع می شود و بر عکس تفاوت طبقاتی یا در آمدی موجب عدم رضایت و ناخرسندی آنها می گردد.

این جامعه شناس ادامه داد:اعتماد و رفتار دوستانه انتظاری است که مردم یک جامعه از یکدیگر دارند . برای یک جامعه همبستگی بسیار مهم است این سبب می شود که در مقابل غریبه ها به هم اعتماد کنند و چنین احساس اعتماد عمومی موجب تقویت تعلق اجتماعی می شود .

تفاوت های بزرگ در آمدی موجب کاهش این اعتماد و همبستگی شده و موجب ایجاد عدم رضایت و احساس نا خرسندی در جامعه می گردد .

ترس از دست دادن موقعیت شغلی و اجتماعی نگرانی است که در جوامع امروزی یکی از دلایل ایجاد استرس فردی می باشد . به نظر محققین این حالت نگرانی و ترس از این است که در چشم اطرافیان به عنوان شخصی که موفقیت اندکی در کسب در آمد دارد بنظر بیاید . این تحقیقات نشان می دهد که تفاوت در آمدی در جامعه زمینه مناسبی برای ایجاد این نگرانی و ترس به وجود می آورد و موجب کاهش احساس رضایت و شادمانی در کل جامعه می شود .

آخرین تحقیقات در این زمینه حاکی از این است که در کشور های مرفه اعتماد به دولت و سیستم اداری کشور نقش اساسی در احساس رضایت مردم دارد ، در حالیکه در کشور های کمتر مرفه ترس از دست دادن موقعیت شغلی و اجتماعی نقش اصلی در احساس رضایت در جامعه را بازی می کند .

اختلاف طبقاتی به طور معمول در کشورهایی که وضعیت اقتصادی دارای نوسان را دارند بیشتر به چشم می‌خورد، یعنی وضعیت اقتصادی نقش به‌سزایی در ایجاد اختلاف طبقات اجتماعی دارد. در تازه‌ترین آمارها در کشورهای هنگ‌کنگ، سنگاپور، آمریکا، پرتغال، نیوزیلند، ایتالیا، انگلیس، استرالیا، ایرلند و یونان اختلاف طبقاتی زیادی به چشم می‌خورد. هرچند علت این اختلاف طبقاتی در این کشورها و کلانشهر تهران بیشتر جنبه‌های اقتصادی دارد،

وی اظهار کرد: در شکاف طبقاتی ، مخصوصا فاصله بین طبقات خط قرمزی ترسیم می‌شود، هر چقدر فاصله کمتر باشد خط قرمز با ریک‌تر می شود و در نتیجه جرم و جنایت کاهش پیدا خواهد کرد اما اگر این اختلاف زیاد باشد خط قرمز طویل‌تر شده و به نسبت بزرگی آثار جرم و جنایت در جامعه افزایش می‌یابد.

تحرک اجتماعی

رسولی در خصوص تحرک اجتماعی یادآور شد:تحرک اجتماعی به تغییر طبقه یک فرد در جامعه با توجه به استعدادها و تلاش شخصی وی اطلاق می­‌شود. در برخی جوامع مانند هند در گذشته، امکان تحرک اجتماعی وجود نداشت و هر کس باید در درون طبقه خانوادگی خود باقی می­‌ماند. اما گاهی بر مبنای قوانین نانوشته نیز ممکن است در یک کشور به ظاهر دموکرات، امکان تحرک اجتماعی در برخی حوزه‌­های حساس از بین برود یا دست­کم بسیار محدود شود.

افزایش اختلاف طبقاتی به­‌خودیِ‌خود امر نامطلوبی است اما اگر اختلاف طبقاتی بر مبنای امور نامعقولی چون نژاد، زبان، دین، جنسیت و مانند آن باشد یا اختلاف طبقاتی بر اثر تخلف و بی­قانونی به وجود آمده باشد، بسیار ناپسندتر است. به چنین مواردی تبعیض اجتماعی گفته می‌شود.

پیامدهای فاصله طبقاتی

این جامعه شناس در پایان خاطر نشان کرد : تفاوت طبقاتی ممکن است اختلافات و مشکلات دیگری را در زندگی زناشویی برای زوجین به وجود آورد که گاهی زندگی آن‌ها را به نابودی و جدایی سوق می‌دهد. در زیر به چند مورد از اختلافاتی که ناشی از تفاوت طبقاتی زوجین است اشاره می‌شود:

تفاوت‌ نقش جنسی: ممکن است باورها و اعتقادات زن و مرد در مورد رابطه‌ی جنسی تفاوت داشته باشد و نقش‌های جنسی که هر کدام از آن‌ها نسبت به هم پذیرفته‌اند متفاوت باشد. به عنوان مثال مرد در خانواده‌ای رشد یافته باشد که نسبت به این رابطه، دیدگاه‌های بازتری داشته باشد. در بعضی مواقع او ممکن است بخواهد که همسرش شروع کننده‌ی رابطه‌ی جنسی باشد ولی همسرش در خانواده‌ای پرورش یافته و احساس کند که شروع کردن این رابطه‌ را منافی عفت و حیاء خود بداند. این مسأله به طور حتم بعد از مدتی زندگی آن‌ها را با مشکلاتی مواجه خواهد کرد.

تفاوت در میزان تحصیلات: خانواده‌هایی که در طبقات بالای جامعه قرار دارند، معمولاً خیلی بیشتر به تحصیلات و سواد فرزندانشان اهمیت می‌دهند. وقتی که زوجین سطح‌ تحصیلات‌شان یکسان یا نزدیک به هم باشد، آن‌ها دیدگاه‌های نزدیک‌ به هم دارند و یکدیگر را بهتر درک می‌کنند و معمولاً رضایت آن‌ها از زندگی زناشویی بیشتر می‌شود. در این مورد معمولاً اگر مرد به دلیل این‌که ریاست و سرپرستی خانواده را به عهده دارد، سطح تحصیلاتش نسبت به زن بالاتر باشد، مشکلات کمتری ایجاد خواهد شد.

تفاوت در نگرش مسائل زندگی و مالی: اگر وضعیت مالی یکی از طرفین نسبت به دیگری برتری زیادی داشته باشد، طرف مقابل همواره افزایش میزان دارایی را مهم‌ترین مسأله‌ی زندگی می‌داند، درصورتی که ممکن است به نظر شریک زندگی‌اش چیزهای دیگری، مهم‌ترین مسائل زندگی‌ باشد.

فرزندپروری متفاوت: براساس نتایج پژوهش‌ها، معمولاً افراد در جامعه از شیوه‌ی فرزندپروری مقتدرانه (محبت و کنترل کافی والدین) استفاده می‌کنند. والدینی که دارای سطح تحصیلات عالی هستند، معمولاً بیشتر با فرزندان‌شان ارتباط دارند، با آن‌ها کتاب می‌خوانند، صحبت می‌کنند و... درحالی که والدینی که سطح تحصیلات پایین‌تری دارند معمولاً دوست دارند که فرزندان‌شان دستورات آن‌ها را اطاعت کنند و ارتباط دوستانه‌ای با فرزندان ندارند.

بنابراین روان‌شناسان توصیه می‌کنند که در زمینه‌ی ازدواج، بهتر است افراد از طبقاتی که نزدیک هم هستند با یکدیگر ازدواج کنند، زیرا اختلافات آن‌ها در ارزش‌ها و باورهایشان کمتر است.

منبع : باشگاه خبرنگاران


ادامه مطلب ...

زنگ خطر ازدواج فامیلی

آشنایی با بیماری‌ها و عوارض ناشی از نقص سیستم ایمنی و مهم‌تر از آن پیشگیری از ازدواج‌های فامیلی که از عوامل بسیار موثر در بروز این بیماری‌هاست در هفته‌ای که با عنوان هفته جهانی بیماری نقص ایمنی بدن (2 تا 9 اردیبهشت ماه) نامگذاری شده، خالی از لطف نیست.

دکتر نیما رضایی، متخصص ایمونولوژی ـ که از سال 2013 جزو دانشمندان برتر دنیا نیز شناخته شده است ـ درباره این بیماری به جام‌جم می‌گوید: بیماری نقص ایمنی به دو شکل نمایان می‌شود؛گروهی، ناشی از ضعف سیستم دفاعی و گروهی دیگر متاثر از ازدیاد حساسیت در سیستم ایمنی است.آلرژی‌ها و بیماری‌های خودایمنی جزو گروه آخرهستند که سیستم به اشتباه اعضای بدن را به عنوان بیگانه می‌شناسد و علیه آن شروع به تخریب سلول می‌کند.

علائم نقص ایمنی

زمانی که منشأ بیماری نقص ایمنی، ارثی و ژنتیک باشد، به آن نقص ایمنی اولیه می‌گویند، اما زمانی که عوامل اکتسابی و محیطی در بیماری سیستم ایمنی نقش داشته باشند، به آن نقص ثانویه گفته می‌شود.

به گفته دکتر رضایی، ازدواج فامیلی مهم‌ترین عامل ابتلای کودک به نقص ایمنی اولیه است.سیستم دفاعی فرد بر اثر یک نقص ژنتیک به صورت کمی یا کیفی کار نمی‌کند. در نتیجه فرد، مستعد علائم و عوارض این گروه از بیماری می‌شود.

عضو هیأت علمی گروه ایمونولوژی بیمارستان مرکز طبی کودکان، درصد ابتلای افراد به بیماری نقص ایمنی اولیه را یک در ده هزار نفر عنوان می‌کند و می‌گوید: این بیماری در حالت خفیف می‌تواند با نشانه‌هایی چون سرماخوردگی و اسهال بروز کند که البته شیوع آن، حدود یک در 700 نفر است و در حالت شدید می‌تواند منجر به مرگ کودک در همان سال اول زندگی شود.

وی درباره بیماری‌های نقص ایمنی ثانویه می‌گوید: بیماری‌های عفونی و ویروسی، هپاتیت، ایدز، انواع سرطان، اشعه‌ درمانی و پایین‌ آمدن‌ سطح‌ ایمونوگلوبولین‌های‌ خون‌ به عنوان بیماری‌های نقص ایمنی ثانویه شناخته می‌شوند.

مشاوره ژنتیک، گام اول پیشگیری از بیماری‌ها

اختلالات ژنتیک ناشی از ازدواج‌ فامیلی،‌ مهم‌ترین دلیل تولد این کودکان است. آمارها نشان می‌دهند، بیش از یک‌سوم متولدین در ایران، حاصل ازدواج فامیلی هستند که هر کدام از آنان می‌توانند در معرض خطر ابتلا به یکی از انواع بیماری‌های نقص ایمنی باشند.

دکتر رضایی درباره راهکار کاهش تعداد مبتلایان این بیماری، تأکید می‌کند: مشاوره ژنتیک قبل از ازدواج، بسیار ضروری است. در حال حاضر امکان تشخیص برخی بیماری‌های نقص ایمنی اولیه، قبل از تولد در هفته دهم تا دوازدهم بارداری در کشور وجود دارد. از این راه می‌توان اقدامات اولیه درمانی و مواردی را که باید برای این نوزادان رعایت شود (همچون استفاده نکردن از واکسن‌های زنده مثل واکسن سل)، به خانواده‌هایشان گوشزد کرد.

عضو هیأت علمی گروه ایمونولوژی بیمارستان مرکز طبی کودکان، تعداد مبتلایان این بیماری را بیش از 2000 نفر عنوان می‌کند و می‌گوید: با توجه به این که نرخ ازدواج فامیلی در ایران بالاست، پیش‌بینی می‌شود تعداد مبتلایان بیماری‌های نقص ایمنی اولیه در کشور بالا باشد که البته هنوز شناسایی نشده‌اند.

بیماری نقص ایمنی درمان‌پذیر است

تشخیص بموقع و درمان مناسب، تنها راه نجات این بیماران از نظر دکتر رضایی است. مشکل اصلی درباره این بیماری، ناشناخته ماندن آن تا 90 درصد موارد است که باعث بروز عوارض شدید و سخت شدن نجات بیمار می‌شود.

دکتر رضایی با اشاره به این که برای درمان نقص ایمنی بجز آنتی‌بیوتیک، از داروهای مختلفی با توجه به نوع بیماری استفاده می‌شود، می‌گوید: پیوند مغزاستخوان در برخی انواع نقص ایمنی شدید به عنوان درمان قطعی استفاده می‌شود. علاوه بر این روش‌های درمانی، ژن درمانی نیز در جهان در حال بررسی است.

وی ابتلا به بیماری نقص ایمنی اولیه را به واسطه آن که منشأ ژنتیک دارد، غیرقابل پیشگیری عنوان می‌کند و می‌افزاید: ممانعت از ابتلا به بیماری‌های نقص ایمنی ثانویه با اصلاح سبک زندگی مخصوصا عادات غذایی امکان‌پذیر است، زیرا ویتامین‌ها تامین کنندگان اصلی ایمنی بدن هستند.

عفونت مکرر، مهم‌ترین نشانه نقص سیستم ایمنی

عفونت یکی از علائم مهم تشخیص انواع بیماری‌ها از جمله نقص ایمنی بدن است. اگر کودکی بیش از دو تا چهار بار در سال به عفونت گوش میانی، سینوزیت یا ریه یا هر عفونت جدی دیگری مبتلا شود، باید به ضعیف بودن سیستم دفاعی بدن او شک کرد. در برخی موارد سیستم دفاعی بدن آن‌قدر ضعیف است که فرد نسبت به تزریق واکسن، واکنش شدید نشان می‌دهد، به گونه‌ای که کودک بعد از تزریق واکسن فلج اطفال دچار فلجی پا می‌شود.

به خاطر داشته باشید، سابقه فامیلی بیماری، فوت ناشی از آن یا عفونت مکرر در خانواده از دیگر علائم هشدار دهنده است. بستری شدن کودک در بیمارستان و تزریق آنتی‌بیوتیک قوی نیز می‌تواند نشانگر نقص سیستم ایمنی بدن باشد که متخصصان ایمونولوژی بالینی، عفونی و خون می‌توانند آن را تشخیص بدهند.

سهیلا فلاحی‌‌‌


ادامه مطلب ...

سبقت پسران در سن ازدواج از دختران

به گزارش جام جم آنلاین، علی‌اکبر محزون در پاسخ به این پرسش که آیا تعادل جمعیتی در سن ازدواج به هم خورده است، اظهار داشت: تعادل جمعیتی در سن ازدواج موضوعی است که از الگوی سن ازدواج کشور حاصل می‌شود و بحث مهمی است، به‌عنوان مثال اختلاف سن 5 سال برای ازدواج در نگاه اول بسیار ساده به نظر می‌رسد.

وی افزود: در 12.1 درصد ازدواج‌ها زوجین همسن هستند،‌ 77.5 درصد مرد بزرگتر از زن و در 10.4 درصد ازدواج‌ها زن بزرگتر از مرد است. اتفاقی که هم‌اکنون باید رُخ دهد تغییر مدل ازدواج است، هم‌اکنون آقایان 20 تا 34 ساله و خانم‌های 15 تا 29 ساله بیشتر ازدواج می‌کنند و هرم سنی در هر سن کاملاً متقارن است اما اختلاف سنی 5 سال برای ازدواج تقارن را به هم می‌ریزد.

مدیرکل دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی سازمان ثبت احوال گفت:‌ قبل از سال 1390 تعداد دختران در سن ازدواج بیشتر از پسران بود اما با تغییر هرم سنی،‌ پس از سال 1390 ذوزنقه سن ازدواج وارونه می‌شود و این بار آقایان در سن ازدواج بیشتر از خانم‌ها هستند.

محزون ادامه داد:‌ در سال‌های قبل از 1390 دختران در سن ازدواج بیشتر از پسران بود و این تجرد قطعی دختران را بالا برده بود اما از سال‌ 1390 به بعد تعداد پسران در سن ازدواج بیشتر شده است و خطر تجرد قطعی در پسران وجود دارد.

وی با اشاره به اینکه برای رسیدن به تعادل جمعیتی باید اختلاف سن برای ازدواج کمتر از 5 سال باشد، گفت:‌ اختلاف سن یک یا دو سال برای ازدواج کافی است و این موضوع هرم سنی را تعدیل کرده و به تعادل نزدیک می‌شویم.

مدیرکل دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی سازمان ثبت احوال بیان کرد: بالاترین سن ازدواج برای آقایان در تهران، البرز و کرمانشاه و برای خانم‌ها تهران، البرز و ایلام است. کمترین سن ازدواج برای آقایان در خراسان شمالی، سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی و یزد و برای خانم‌ها سیستان و بلوچستان، خراسان شمالی و خراسان جنوبی است.

وی ادامه داد: بالاترین میانگین سن ازدواج برای آقایان در تهران 30.1، البرز 29، کرمانشاه 28.6 و برای خانم‌ها تهران 26، البرز 25.3 و ایلام 24.3 است و کمترین سن ازدواج برای آقایان در خراسان شمالی 25.3، سیستان و بلوچستان 25.4، یزد 26.3 و کمترین سن ازدواج برای خانم‌ها در سیستان و بلوچستان با 20.8، خراسان شمالی 20.9 و خراسان جنوبی 21.4 سال است.

محزون در پاسخ به این پرسش که علت افزایش میانگین سن ازدواج در هر سال چیست، افزود: این تحلیل‌ها را به جامعه شناسان و جمعیت شناسان می‌سپاریم تا ارزیابی کنند "شاخص‌های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در بالارفتن سن ازدواج چه‌تأثیری داشته است و مشخص شود علت این تغییر و تحولات چیست؟" البته این موضوع نیاز به تحلیل بسیاری دارد.

مدیرکل دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی سازمان ثبت احوال در پاسخ به این پرسش که شاخص‌های فرهنگی در بالارفتن سن ازدواج بیشتر تأثیرگذار است یا شاخص‌های اقتصادی، بیان کرد: معتقدیم جاهایی بوده که حتی اگر شرایط اقتصادی نیز فراهم باشد در تمایل به ازدواج رسمی بی‌رغبتی وجود دارد و الگوی غرب یعنی زندگی مشترک با یکدیگر بدون ازدواج رواج دارد، البته این نام ازدواج سفید را برای این معضل نمی‌پذیریم چون یک واژه فریبنده است و عبارت هم‌خانگی برای آن به کار می‌رود.

وی افزود:‌ در برخی مناطق با وجود سطح رفاه بالا شاهدیم که ازدواج در اولویت قرار نگرفته است بنابراین عوامل اقتصادی در بالا رفتن سن ازدواج تأثیرگذار است اما نباید بگوییم که سایر عوامل بی‌تأثیر هستند بلکه سبک زندگی و عوامل فرهنگی نیز در ازدواج تأثیرگذار است.

منبع: تسنیم


ادامه مطلب ...

آیا ازدواج علاج اختلال دو قطبی است ؟

به گزارش جام جم سرا ،​ همان‌گونه که در بین مردم رایج است همه انسان‌ها با اتفاقات محیطی و درونی و جسمی، خلقشان تغییر می‌کند، گاهی شادند، گاهی غمگین و گاهی تحریک‌پذیر، اما اگر این تغییرات به صورت بسیار زیاد و بیش از زمان معمول و متعاقب اتفاقات غیر‌متناسب رخ دهند دیگر باید به آن به چشم یک بیماری احتمالی نگریست.

چگونه در فاز افسردگی باید کمک کرد؟

فاز افسردگی ممکن است تدریجی‌تر اتفاق بیفتد و اگر افکار خودکشی در بیمار وجود نداشته باشد ممکن است روانپزشک تصمیم بگیرد که درمان را بصورت سرپایی انجام دهد. در این فاز هم وظیفه اصلی خانواده کمک به بیمار در زمینه مصرف منظم داروها و مراجعه منظم به روانپزشک است. از طرف دیگر اگر خانواده متوجه شوند که بیمار قصد خودکشی دارد باید خیلی سریع و خارج ازنوبت او را به درمانگاه روانپزشکی ببرند چرا که اختلال دو‌قطبی از جمله اختلالاتی است که احتمال خودکشی بیمار بویژه در فاز افسردگی آن بسیار بالاست.

با دیدن علائم شیدایی چه کنیم؟

علائمی که در بالا به عنوان علائم شیدایی ذکر شدند نخستین بار توسط خانواده و نزدیکان فرد رویت می‌شوند. به‌طور معمول این افراد نسبت به بیماری خود بینشی ندارند و خود را بیمار نمی‌دانند. شاید در ابتدا نیز خانواده احساس کنند این علائم مشکل ساز نیست و حتی افزایش انرژی و شادی بیماران را خانواده، مثبت ارزیابی کنند، اما در صورت تغییر بارز خلق فرد در عرض چند روز احتمالا علائم بیمار تشدید می‌شود و فرد ممکن است به سمت افکار هذیانی با محتوای بزرگ‌منشی برود. در این فاز، فرد ممکن است ابراز کند که توانایی بیش از معمول دارد و قادر به تغییرات جدی در جهان است و ممکن است مدعی شود که به قدرت‌های ماورایی وابسته است. در این شرایط نقش خانواده در شناخت زودهنگام علائم و بردن سریع بیمار برای ویزیت روانپزشکی بسیار مهم است. نکته مهم این است که تشخیص و درمان فاز شیدایی باید به سرعت توسط روانپزشک انجام شود و در این فاز هر روز تاخیر می‌تواند عوارض جدی به بار بیاورد. مجددا تاکید می‌کنم که به احتمال قوی بیمار در این فاز موافق مراجعه به روانپزشک نیست، ولی در هر حال بیمار باید فورا توسط روانپزشک ویزیت شود.

دوقطبی چیست؟

اختلال دوقطبی عبارت است از دوره‌های خلق بسیار شاد که به شیدایی تعبیر می‌شود و دوره‌های افسردگی. البته در موارد نادر ممکن است مبتلایان به اختلال دوقطبی فقط دوره شیدایی و بدون افسردگی را سپری کنند. این اختلال که حدودا شیوعی 5 درصدی در جامعه دارد در طول دوره شیدایی خود را با اعتماد به نفس بالا، پرحرفی، کاهش نیاز به خواب، افزایش انرژی و ولخرجی که منجر به اختلال واضح در عملکرد فردی و اجتماعی می‌شود نشان می‌دهد. بر عکس این حالت در دوره افسردگی بیماران دچار غمگینی، بی‌حوصلگی، خستگی، تغییرات خواب و اشتها و افکار مرگ و خودکشی می‌شوند. این اختلال در بین زن و مرد مساوی رخ می‌دهد و حدودا در دهه سوم زندگی معمولا شروع می‌شود.

آیا در فاز شیدایی نیاز به بستری است؟

خانواده باید بداند که در فاز شیدایی علائم بیمار که به رفتار و افکار نامتعارف منجر می‌شود می‌تواند با آسیب‌های شدید و ماندگار همراه باشد. به‌طور مثال ولخرجی که از علائم این فاز است می‌تواند به هدر رفتن تمامی پس‌انداز چند ساله فرد شود و لطمه جبران ناپذیر همراه داشته باشد. در صورت درمان زودهنگام، حدود دو تا سه هفته معمولا طول می‌کشد که با درمان دقیق و مناسب دارویی بیمار بهبودی مناسبی پیدا کند. اگر در این مدت فرد تحت کنترل مناسب نباشد ممکن است پیش از بهبودی، دچار همان عوارض ماندگار شود. به همین دلیل توصیه شدید این است که اگر روانپزشک به بیمار و خانواده بستری شدن را پیشنهاد کرد، خانواده این پیشنهاد را بپذیرد تا ضمن جلوگیری از عوارض این فاز، بعدا خاطره شرایط نامتعارف دوره شیدایی در ذهن همسایگان و همکاران باعث تخریب جایگاه بیمار نشود.

پس از بهبودی چه باید کرد؟

اتفاقی که پس از بستری و درمان فاز شیدایی معمولا می‌افتد این است که در عرض چند هفته فرد بهبود می‌یابد و حتی ممکن است خاطره‌ای از افکار و اعمال فاز شیدایی نداشته باشد. در این شرایط خانواده که معمولا هنوز در شوک این تغییر ناخوشایند است ممکن است اساسا وجود بیماری را انکار کند و همه چیز را به مشکلات خانوادگی و فردی منتسب کند. این در حالی است که میزان اثر عوامل جسمی و تغییرات مغز در این اختلال بسیار پر‌رنگ‌تر از مشکلات روان‌شناختی است. خانواده‌ها در این شرایط باید بدانند مهم‌ترین نقش را در تداوم بهبودی بیمار با کمک به وی در مصرف منظم داروها دارند.

آیا ازدواج راه علاج است؟

بسیاری از خانواده‌ها فکر می‌کنند ازدواج، حلال همه مشکلات بیماران روانی است و بویژه در مورد اختلال دوقطبی بسیار از خانواده‌ها می‌شنویم که (اگر ازدواج کند خوب می‌شود). این باور کاملا اشتباه است و نه تنها ازدواج بیماری را خوب نمی‌کند حتی ممکن است به عنوان یک تغییر شرایط استرس زا سبب عود بیماری شود.

البته بیماران روانپزشکی نیز مانند تمام افراد می‌توانند ازدواج کنند اما انسانی و عاقلانه است که پیش از ازدواج، آموزش لازم و کافی به همسر آینده فرد توسط روانپزشک داده شود تا فرد با نگاه درستی به احتمال عود علائم و نیاز فرد به مصرف دارو درباره زندگی خود تصمیم بگیرد. توصیه اکید این است که خانواده، خود اقدام به توضیح نکنند چرا که به طور معمول، خانواده‌ها شدت علائم را کم جلوه می‌دهند و ممکن است اطلاعات درستی را ارائه ندهند. از طرف دیگر در صورتی که بعدها کار به مشکلات زناشویی برسد دادگاه خانواده می‌تواند با استعلام از پزشک، از اطلاع داشتن همسر و خانواده وی اطمینان حاصل کند.

دکتر محمدرضا شالبافان؛ روانپزشک و استادیار دانشگاه علوم پزشکی ایران


ادامه مطلب ...