به گزارش شفاف، علم پزشکی در دو زمینه نوظهور به ما می گوید مریضی تنها به خاطر فرآیندهای فیزیولوژیکی به وجود نمی آید. آنها می گویند سبک زندگی، استرس، رابطه، فرهنگ، برنامه غذایی و حتی شخصیت ما می تواند روی سلامت فیزیکی مان تاثیر بگذارد. این دو زمینه نوظهور که پزشکی کاربردی و سایکونوروایمونولوژی نام دارند نشان داده اند استرس موقعیتی، در کنار یک برنامه غذایی ناسالم می تواند التهاب را تشدید کند. اینها عوامل مهمی در بروز بیماری های خود ایمنی مانند آرتریت روماتوئید، فیبرومیالژی، هاشیموتو و بیماری گریوز تیروئید، بیماری های التهابی روده و میزبان دیگر بیماری ها هستند.
به صورت کلی 80 نوع بیماری خود ایمنی وجود دارد که بسیاری از افراد را تحت تاثیر خود قرار داده اند. خانم ها بیشتر از آقایان دچار بیماری های خود ایمنی می شوند. داروهای مرسوم به صورت کلی در درمان بیماری های خود ایمنی موفق بوده اند. در بهترین حالت پزشکان متعارف داروهایی را برای کنترل نشانه ها ارائه می کنند، اما بیماری های خود ایمنی را غیر قابل برگشت و غیر قابل درمان می دانند.
با اینکه این بیماری ها معمولا به صورت فامیلی و یا ژنتیکی جریان دارند، پزشکان سایکونوروایمونولوژی و پزشکی کاربردی به تاثیر استرس، برنامه غذایی و روایت ذهنی فرد از بیماری مربوط به ایمنی اهمیت می دهند. برخی سایکونوروایمونولوژیست ها مانند بروم اظهار می کنند که داستان سلولی سندی کوچک از واکنش به داستان فردی یک شخص است.
پزشکان پزشکی کاربردی اظهار می کنند تغییرات سبک زندگی از جمله تغییر در برنامه غذایی که بتواند التهاب را کاهش دهد، می تواند بیماری های خود ایمنی را دور نگه دارد و حتی به کلی دفعشان کند. ایمی میرز متخصص پزشکی کاربردی توصیه می کند تمام قندها، غلات، حبوبات و کافئین ها را از برنامه غذایی خود حذف کنید تا بیماری خود ایمنی دفع شود.
یکی از مهم ترین تغییرات سبک زندگی که توسط پزشکان در این زمینه و متخصصان غدد توصیه می شود کاهش استرس است. آنها مدیتیشن، یوگا، پیاده روی و دیگر انواع ورزش را به صورت روزانه توصیه می کنند. با شروع تعطیلات ( عید نوروز، تعطیلات تابستان ) کاهش استرس بسیار اهمیت پیدا می کند، چون زندگی اجتماعی مان می تواند روی زندگی سلولی مان تاثیر بگذارد.
در ادامه سه تکنیک تاثیر گذار کاهش دهنده استرس، مخصوص افرادی که از مشکل بیماری خود ایمنی رنج می برند را به شما آموزش می دهیم:
1- ذهنتان را در بدنتان نگه دارید.
افکار خود را نزدیک به جایی که بدنتان در فضا است نگه دارید. اجازه ندهید افکارتان در موقعیت هایی که نگرانتان می کند و نمی توانید کنترلشان کنید بمانند. پشیمانی و نگرانی کمکی به شما نمی کند و در واقع ساکن ماندن روی ترس ها و نگرانی ها می توانند مریضتان کنند.
بسیاری از بیماری های خود ایمنی از نگرانی بیش از حد ریشه می گیرند. تمام بیماری های خود ایمنی روندی دارند که باعث می شود سیستم ایمنی فرد مبتلا به جای حمله به میکروب های خاجری به سلول ها و ارگان های موجود در بدن خود شخص هجوم آورد. شخصی که از بیماری خودایمنی رنج می برد به معنای واقعی کلمه تبدیل به بدترین دشمن خود می شود. بدنش به خودش حمله می کند.
2- با خود روراست باشید.
جمله شکسپیر که قرن ها نقل شده و کهنه نمی شود؛ این بالاتر از همه است: خودت باش. معمولا درگیر انتظارات و فشارها از خارج از ارزش های منحصر به فرد یا اعتقادات خودمان می شویم. فکر می کنیم باید پول بیشتری داشته باشیم، ماشین مدل بالاتر یا خانه ای مجلل تر داشته باشیم. ما خودمان را گول می زنیم که به دست آوردن اینها باعث می شود شادتر شویم، ما راه خود بودن را گم کرده ایم.
خود بودن و با خود روراست بودن باعث می شود سالم تر شویم. وقتی خود را در ارزش ها و اهدافی که از اجتماع دریافت کردیم گم می کنیم، بیشتر در معرض بیمار شدن قرار خواهیم گرفت.
3- در لحظه زندگی کنید.
توجه خود را روی حالا و همین جا نگه دارید. اجازه ندهید احساسات، اضطراب ها یا افکار، مزاحم زمان حاضرتان شوند. از پنج حستان برای تجربه دنیایی که پیش رویتان است استفاده کنید و فکرتان را با افکار مداوم پر نکنید. در فلسفه بودایی تنها زمان حال واقعی است: گذشته و آینده غیر واقعی است.
به خاطر داشته باشید: نمی توانید گذشته را تغییر دهید اما زمان حال را می توانید. قبول این واقعیت، برایتان ایجاد آرامش می کند.
بیماری هایی مانند استرس و اضطراب و افسردگی منشا فکری و روانی دارند که روی همه اعضای بدن از جمله مغز و ذهن تاثیر دارند. سال هاست معده اش درد می کند و هر غذایی را نمی تواند بخورد. اما وقتی حرف از پیش متخصص گوارش رفتن می شود، سر تکان می دهد و می گوید معده ام مشکلی ندارد. همه این دردها مال اعصابمه!
شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد به دردهایی مبتلا شده باشید که اغلب علت مشخصی برای آن ها پیدا نمی شود. حتی متخصصان با آزمایش های مختلف هم به نتیجه خاصی نمی رسند و می گویند منشا بیماری شما عصبی است.به این بیماری ها بیماری های «روان تنی» می گوییم؛ یعنی بیماری های جسمی ناشی از عوامل روان شناختی یا هیجانی،
درواقع گاهی فرد بیماری جسمی خاصی ندارد اما بر اثر عوامل ذهنی و روان شناختی یا بعضی هیجانات و احساسات فکر می کند بیمار شده است یا علائم بیماری خاصی را در خود مشاهده می کند؛ اما واقعا در مقابل این گونه بیماری ها چگونه باید رفتار کرد و درمان آن به چه صورت خواهدبود؟ در این خصوص دکتر تورج شمشیری نظام، روان شناس و مشاور بیشتر توضیح می دهد.
افکار و هیجان های آدمی، نحوه واکنش های او را نسبت به اطراف تغییر می دهند. بررسی ها نشان می دهد حدود پنج درصد از بیماری ها مشکلاتی هستند که نمی توان آن ها را با هیچ یک از دانسته های پزشکی توجیه کرد. درواقع بیشتر بیماری ها، تظاهرات جسمانی استرس و فشارهای عصبی و روانی مانند افسردگی، بدخلقی و اضطراب محسوب می شوند که در شرایط مختلف روحی و روانی به وجود می آیند.
به تعبیری دیگر این عوامل ذهنی هستند که باعث بروز علائم برخی بیماری ها می شوند، ولی هیچ نشانه ای از بیماری جسمانی براساس مشاهده و معاینه پزشک متخصص و انواع راه های تشخیصی مانند آندوسکوپی، رادیوگرافی، پرتونگاری، عکس برداری و… وجود ندارد.
برای مثال، سردردها یا هرگونه بیماری ای که بر اثر استرس و اضطراب به وجود می آید، ولی هیچ آثار جسمی قابل توجهی برای ریشه و علت پدید آمدن و بروز آن ها وجود ندارد و چیز خاصی تشخیص داده نمی شود، بیماری های روان تنی یا «سایکوسومانی» نامیده می شود.
کار، کار اعصابه!
بیماری های روان تنی بیماری های جسمی هستند که عوامل روانی در شروع و تشدید آن ها موثر هستند. البته منظور این نیست که فقط علل روانی در به وجود آمدن این اختلالات و عارضه ها دخالت دارند؛ بلکه عوامل دیگری هم دخیل هستند ولی عوامل روانی به صورت فاکتورهای تسریع کننده یا کاتالیزور عمل می کنند.
درواقع به مشکلاتی بیماری روان تنی گفته می شود که با نشانه های بیماری های فیزیکی شروع می شود و جسم را هم درگیر می کند؛ اما منشا اصلی آن ها مشکلات روانی هستند.به بیان دیگر، بیماری های روان تنی به بیماری های جسمانی گفته می شوند که با منشا اصلی آن ها مشکلات روانی است یا مشکلات روانی باعث تشدید آن ها شده است.
شخص بیماری که به دلیل مشکلات روانی گرفتار بیماری های جسمی هم شده است، معمولا با تظاهرات جدی فیزیکی رو به رو می شود و وقتی برای بررسی مشکل به دکتر مراجعه می کند، متخصص نمی تواند هیچ مشکل جدی جسمانی را در او تشخیص دهد و درمان جسمانی مریض هم نمی تواند مشکلات او را برطرف کند.
البته در فرهنگ عامه اغلب برداشت اشتباهی در این خصوص وجود دارد زیرا این واژه برای توصیف افرادی به کار می رود که از دردهای جسمانی شکایت دارند اما علت خاصی برای درد آن ها وجود ندارد و همه مسائل در ذهن آن ها اتفاق می افتد؛ به همین دلیل انجمن های روان پزشکی دنیا اقدام به حذف این واژه و ابداع تشخیص عوامل
روان شناختی موثر بر بیماری های جسمی کردند؛ اما در کل، واژه طب «روان تنی» به عنوان یک اصطلاح رایج در بسیاری از کتاب ها و مقالات و پژوهش ها ثبت شده و باقی مانده است.
عوامل شناسایی روان تنی
بیماری های روان تنی در افراد 20 تا 40 سال بیشتر رایج است که البته ژنتیک و سابقه خانوادگی هم می تواند یکی از عوامل اصلی دلایل ابتلا به این گونه بیماری ها باشد. بعضی از ملاک های تشخیص این بیماری عبارت اند از:
• وجود یک بیماری طبی عمومی
• این که بین عوامل موثر در پدید آمدن آن و بیماری طبی رابطه زمانی نزدیکی وجود داشته باشد که بر یکدیگر تاثیر متقابل می گذارند. مثلا پس از یک دوره استرس شغلی یا امتحان مهم و سخت، فرد دچار علائم معده درد می شود یا زخم معده بیمار که در گذشته با دارو کنترل شده است، دوباره عود می کند.
• این عوامل در فرایند درمان بیماری تداخل ایجاد می کنند؛ یعنی باعث نیاز به افزایش مقدار دارو، تغییر نوع دارو یا تغییر در روش درمانی بیمار می شوند.
• این عوامل خطرات بیشتری به فرد تحمیل می کنند. اغلب بعد از افسردگی، رعایت رژیم غذایی توسط بیمار با بی تفاوتی آن جام می شود، مثلا فشار خون بیمار به دلیل مصرف غذاهای پرنمک بیشتر می شود.عوامل استرس زا معمولا پاسخ های فیزیولوژیکی وابسته به استرس ایجاد می کنند که باعث تسریع یا تشدید علائم بیماری طبی می شوند؛ مانند افزایش فشار خون به دلیل استرس یا ابتلا به زخم معده یا اثناعشر.
بیماری های روان تنی در کودکان و بزرگسالان اغلب به سه صورت بروز می کنند: در نوع نخست، هم اختلال روانشناختی وجود دارد و هم مشکل جسمی. این دو مشکل بر هم تاثیر می گذارند و باعث تشدید یکدیگر می شوند. مثلا اگزماهای پوستی از این نوع بیماری ها هستند؛ طوری که در موقعیت های مختلف و شرایط روانی متفاوت، شدت بیماری فرد هم فرق می کند و شدت و ضعف می یابد.
دومین نوع بروز بیماری، شامل مواردی است که مشکلات روانی، نتیجه مستقیم بیماری جسمی و تاثیرات درمان آن هاست؛ برای مثال افسردگی ناشی از ابتلا به سرطان و تغییرات ظاهری ناشی از آن در این زمینه قرار می گیرد.سومین نوع بیماری های روان تنی شامل بیماری های روانی هستند که در خلال بیماری ها جسمی خود را نشان می دهند.
درواقع عوامل روانی باعث ایجاد بیماری های جسمانی می شوند. برای مثال، با بروز بعضی مشکلات روانی فرد کمتر می خوابد و کمتر به سلامتی خود توجه می کند. در این شرایط به طور طبیعی مشکلات جسمانی او نیز بیشتر بروز پیدا می کنند.
به طور کلی ریشه بیماری های روان تنی «استرس» است. استرس نیز حالتی است که باعث آشفتگی کارکردهای روانشناختی و نیز اختلال در ساختار فیزیولوژیک بهنجار فرد می شود، یعنی می توان گفت تاثیر استرس شامل هر حوزه ای اعم از روان و جسم می شو؛ اعم از واقعی، نمادین یا خیالی که بقای فرد را با خطر و تهدید مواجه می کند.
واکنش بدن به استرس شامل ایجاد مجموعه ای از پاسخ هاست که تلاش می کنند تا تاثیر عامل استرس زا را کاهش دهند و تعادل بدن را به حالت اولیه برگردانند.
ارتباط استرس و بیماری های روان تنی
از سال 1959 تاکنون در خصوص سبک های مختلف استرس زای زندگی و تاثیرات آن تحقیقات فراوانی صورت گرفته است که اغلب نتایج نشان می دهند به طور معمول هورمون هایی که هنگام استرس و هیجانات عصبی ترشح می شوند، به مرور زمان بر عروق کرونر قلب تاثیر می گذارند و منجر به مشکلات تنفسی مانند آسم،
سرفه های مکرر و بیماری هایی مانند بیماری های دستگاه گوارش و مبیماری های مختلف دیگر مانند انواع سردردها، زخم معده و… می شوند. البته بیماری های روان تنی انواع متعدد دارند و از اختلالات گوارشی مانند یبوست و سندرم روده تحریک پذیر گرفته تا اختلالات قلبی مانند فشار خون و حتی مرگ ناگهانی ناشی از اختلال قلبی و نیز اختلالات تنفسی از جمله تنگی نفس را شامل می شود.
فریدمن و ری روزنمن، متخصصان و جراحان قلبی هستند که داشتن استرس را با میزان احتمال ابتلا به بیماری های قلبی افراد بی ارتباط ندانسته اند. آن ها متوجه شدند افرادی که برای جراحی قلب و برطرف کردن گرفتگی عروق کرونر قلب به آن ها مراجعه می کنند، اغلب صفات شخصیتی مشابهی دارند؛ این افراد معمولا سریع صحبت می کردند، سریع راه می رفتند، تند غذا می خوردند، کم صبر و بلندپرواز بودند و کمال گرایی افراطی داشتند.
آن ها بیش از حد معمول کار می کردند و زندگی پراسترسی داشتند و پرخاشگری و عصبانیت و ناشکیبایی نیز از خصوصیات مهم و شایع در این تیپ های شخصیتی بود. این گونه اشخاص معمولا فرصتی برای توجه به چیزهای زیبا را نداشتند و به مادیات بیش از مسائل عاطفی و کیفیت روابط انسانی بها می دادند؛ هم زمان به چند کار مشغول می شدند و آستانه تحریک پذیری پایینی هم داشتند و…
براساس پژوهش های این دو جراح قلب، می توان نتیجه گرفت سبک شخصیتی افرادی که روش سخت و پراسترسی را برای زندگی خود انتخاب می کنند، معمولا احتمال ابتلای آن ها به بیماری های مختلف سخت روان تنی را بیشتر می کند.
درمان اختلالات روان تنی
نقش عمده روان پزشکان و پزشکان دیگری که درخصوص بیماران دچار اختلالات روان تنی فعالیت می کنند، واداشتن بیمار برای تغییر رفتار یا سبک زندگی او به گونه ای است که فرایند بهبود را تسهیل کند. این تغییرات اغلب مستلزم تغییر در سبک زندگی (مانند گرفتن مرخصی، رفتن به سفر، ورزش کردن و..) یا تغییر رفتار اختصاصی تر (مانند ترک سیگار، تغذیه سالم و..) است.
درواقع می توان گفت هسته اصی اکثر برنامه های مدیریت استرس را این مهارت ها تشکیل می دهند:
1- خودنگری: در این مهارت از فرم یادداشت های روزانه استفاده و از بیمار خواسته می شود پاسخ های خود را نسبت به حوادث استرس زای روزانه را یادداشت کند. یک استرس به خصوص (مانند مشاجره یا همسر) ممکن است باعث بروز نشانه یا علامت خاصی مانند سردرد، گردن درد، کمردرد، بدخوابی و… شود.
2- بازسازی شناختی: هدف این روش کمک به بیمار برای آگاه شدن از افکار و باورها و انتظارات غیرانطباقی خود و تغییر آن هاست. به عبارت دیگر دیدن نیمه پر لیوان یا مصداق تغییر در نوع دیدگاه است. مثلا در حین مشاجره با همسر، در همان زمان، نقاط مثبت و موارد حمایت او در مسائل مختلف را هم می توان مدنظر قرار داد.
3- تمرینات آرام سازی: در طی این تمرینات با تکنیک های تنفس عمیق و منبسط کردن عضلات، هم زمان با پرداختن به تصورات مثبت و تصویرسازی های خوشایند، عمل می کنیم و بدین ترتیب ذهن و روانمان هم زمان با جسممان آرام می شوند.
4- افزایش مهارت های زندگی: مانند مدیریت زمان، مهارت تاب آوری و صبر و تحمل بیشتر یا افزایش مهارت های حل مسائل و مشکلات پیش آمده در مسیر زندگی.
استرس؛ دلیل اصلی روان تنی
استرس باعث تحریک دستگاه های عصبی، هورمونی، ایمنی و فیزیکی فرد می شود. استرس به طور تدریجی بر شخص تاثیر می گذارد و اثر این عوامل بر بدن به صورت اثر تجمعی است، بنابراین استرس ناشی از هر عامل بر میزان قبلی اضافه می شود و اسرتس فرد را بیشتر می کند. البته استرس ناشی از هر عامل بر میزان قبلی اضافه می شود و استرس فرد را بیشتر می کند.
البته استرس ناخوشایند را «دیسترس» و استرس خوشایند را همان «استرس» می نامند؛ درواقع واکنش بدن به شرایط لذت بخش و شرایط ناخوشایند نیازمند فرایندهای تطابقی در ذهن است.به بیان دیگر در مرحله اول بدن با واکنش های مختلف برای تنظیمات هیجانی و بیوشیمیایی خود وارد عمل می شود و تطابق و هماهنگی یا مقاومت در برابر استرس از بین می رود و علائم مختلفی در جسم و روان فرد بروز می کند.
شکل های مختلف بروز استرس
استرس گاهی با افزایش فشار خون و تپش قلب باعث افزایش برون ده قلب در وضعیت سکون فرد می شود (برخلاف ورزش و وضعیت پویا) و بدین ترتیب منجر به اختلالات قلبی و عروقی در فرد می شود. مثلا وقتی دانش آموزان در روزهای برگزاری امتحانات، دچار بعضی علائم سرماخوردگی می شوند، یکی از دلایل آن می تواند به دلیل دچارشدن به استرس و درنتیجه، کاهش عملکرد سیستم ایمنی بدن باشد.
انواع استرس
به طور کلی می توان گفت سه نوع استرس وجود دارد:
• استرس شیمیایی: منشا این استرس می تواند هوای آلوده، آب نامناسب، مصرف سیگار یا الکل باشد.
• استرس فیزیکی: عوامل اصلی این استرس آلودگی صوتی، تغییرات فشار جوی، ضربه به سر یا بدن و برخورد الکتریسیته به بدن می توانند باشند که معمولا منجر به تغییرات شیمیایی هم می شوند.
• استرس روان شناختی: هیجانات منفی مانند ترس، اضطراب، خشم، احساس گناه، یا حتی هیجانات مثبتی مانند احساس شادی می تواند عامل اصلی پدیدآمدن این گونه استرس باشد. بعضی محققان معتقدند علاوه بر استرس های عمومی مانند وقوع طلاق، مرگ همسر یا اعضای دیگر خانواده، بعضی شخصیت های خاص با بیماری های روان تنی خاص در ارتباط هستند.
واکنش های متفاوت به استرس
افراد معمولا آستانه تحمل استرس متفاوتی دارند. بعضی افراد می توانند به خوبی شرایط استرس زا را مدیریت می کنند، در حالی که دیگران نمی توانند به راحتی با آن کنار بیایند. این موضوع به جنبه های شخصیتی افراد و به ویژه به نوع نگاه آن ها و تفسیرشان از عوامل استرس زا و قدرت تاب آوری و تحمل آن ها بستگی دارد.
وقتی شرایط به گونه ای است که میزان استرس از آستانه تحمل فرد فراتر می رود، بعضی عوارض فیزیولوژی یا روان شناختی یا هر دو اتفاق می افتد. این موضوع به میزان و مدت زمان تحمل استرس نیز بستگی دارد.
استرس همراه با خود مشکلات بسیاری را برای فرد ایجاد می کند. از ریزش موها گرفته تا مشکل در گوارش و خوردن خوراکی ها. استرس آسیب زیادی به بدن انسان وارد می کند و موجب ابتلا به بیماری ها و عارضه هایی مانند سندرم روده تحریک پذیر، تعریق بیش از حد، دندان قروچه و ریزش مو می شود.
استرس باعث می شود که سردردها مکررتر و خواب شبانه دشوارتر شود؛ استرس حتی مانع از عملکرد خوب دستگاه گوارش می شود. در این گزارش کارشناسان به شش بیماری ناشی از استرس اشاره کرده اند.
سندرم روده تحریک پذیر
استرس از جمله شایع ترین علل ابتلا به سندرم روده تحریک پذیر به شمار می رود. افراد زیادی در سراسر جهان به سندرم روده تحریک پذیر مبتلا هستند. هفت درصد از پزشکان معتقدند که سندرم روده تحریک پذیر شایع ترین بیماری گوارشی است. درد ناشی از سندرم روده تحریک پذیر توسط اسپاسم های عضلانی در شکم ایجاد می شود
و گرچه علائم این بیماری از شخصی به شخص دیگر متفاوت است، اما از جمله این علائم می توان به درد شکم، اسهال، یبوست و همچنین نفخ شکم اشاره کرد.کارشناسان علت واقعی ابتلا به این بیماری را نمی دانند اما اتفاق نظر دارند که برخی عوامل از جمله استرس می توانند باعث بروز علائم آن شوند. هر چند پیشگیری کامل از استرس ناممکن است اما برخی اقدامات می توانند در این زمینه کمک کننده باشند.
از جمله این اقدامات می توان به ورزش کردن و روش های ساده ی نفس کشیدن برای آرام شدن اشاره کرد. همچنین صحبت کردن درباره آنچه در ذهن انسان می گذرد، یا گردش با دوستان و انجام کارهایی که برای انسان لذت بخش هستند، می توانند تاثیر خوبی داشته باشند.
تعریق بیش از حد
محققان تئوری های مختلفی درباره تعریق در زمان استرس دارند؛ از جمله آنها این که یک علامت است و تحت استرس بودن فرد را به اطرافیان نشان می دهد. تعریق ناشی از گرمای محیط و یا فعالیت بدنی توسط غدد عرق اکرین ( eccrine) تولید می شود، اما تعریق ناشی از استرس در درجه اول از غدد آپوکرین (pocrine) ناشی می شود.
تقریبا چهار میلیون غده تعریق در سراسر بدن انسان وجود دارد و بیشتر آنها را می توان در کف دست، کف پا، صورت و زیر بغل پیدا کرد. غدد آپوکرین در مناطقی از بدن یافت می شوند که تجمعی از فولیکول های مو دارند و تعریق بیشتری در این مناطق صورت می گیرد که حاوی پروتیین ها و لیپیدهای بیشتری است.
زمانی که بدن در حالت استرس قرار دارد، این غدد عرق را به سطح پوست هدایت می کنند. کارشناسان توصیه می کنند که در صورت تعریق بیش از حد و اگر مزاحم روند عادی زندگی است، باید به پزشک مراجعه کرد.
دندان قروچه
محققان میان استرس و دندان قروچه نیز ارتباطی پیدا کرده اند. سردرد از شایع ترین علائم دندان قروچه است، اما اغلب علت آن تشخیص داده نمی شود. از دیگر علائم دندان قروچه، می تواند به اختلالات خواب، گوش درد و خشکی و سفتی عضلات فک، شانه ها و گردن اشاره کرد. در نتیجه ی دندان قروچه، علائمی از فرسایش و ترک روی دندان ها مشخص می شود و این وضعیت نهایتا می تواند به از دست دادن دندان ها منجر شود.
در صورت بروز دندان قروچه باید به دندانپزشک مراجعه کرد؛ دندانپزشک محافظ مخصوصی در اختیار بیمار قرار می دهد تا هنگام خواب بر دهان بگذارد و به این ترتیب عوارض دندان قروچه کاهش یابد.دندان قروچه علل مختلفی دارد که از جمله آنها می توان به اختلال در خواب، اضطراب، و رژیم غذایی حاوی کافئین اشاره کرد.
ریزش مو
از دیگر عوارض استرس ریزش مو است. استرس زیاد در طولانی مدت باعث ریزش مو می شود. گمان می رود که ریزش مو ناشی از هورمون های استرس، باعث می شود که فولیکول های مو به خواب روند و به ریزش مو هنگام شستشو و یا شانه کردن منجر می شود.
پزشکان با اشاره به این که انواع مختلفی از ریزش موی مرتبط با استرس وجود دارد، می گویند: وضعیت هایی که موجب ریزش مو می شوند با استرس وخیم تر می شوند و لازم است برای درمان آنها به پزشک مراجعه کرد.
بی خوابی
از مدت ها قبل ارتباط استرس و بی خوابی شبانه مشخص شده است. هورمون های ناشی از استرس که در بدن ترشح می شود، تعادل میان خواب و بیداری را بر هم می زند. پزشکان برای این منظور چند راهکار ارائه داده اند که یکی از آنها پرهیز از نگاه به هرگونه صفحه نمایش در هنگام خواب است زیرا نور ناشی از این صفحه نمایش ها موجب اختلال در خواب می شود.
همچنین توصیه شده است که زمان مشخصی برای خواب شبانه و بیداری در صبح ها تعیین شود. ورزش روزانه نیز از دیگر عواملی است که مشخص شده است موجب افزایش احساس آرامس و کاهش علائم اضطراب و افسردگی می شود و بنابراین به خواب کمک می کند. همچنین استفاده از یک رژیم غذایی متعادل روزانه و پرهیز از مصرف نوشیدنی های حاوی کافیین از دیگر راهکارهایی است که به داشتن خواب خوب شبانه کمک می کنند.
خستگی
خستگی، یک احساس مزمن بی انگیزگی و یا نبود انرژی است که اغلب در نتیجه بی خوابی ناشی از استرس ایجاد می شود. استرس و فشارهای زندگی روزمره می توانند طاقت فرسا باشند و باعث شوند که شخص احساس کند هیچ انرژی ندارد. همچنین نشان داده شده است که مشکلات سلامت روانی مانند اضطراب می تواند باعث شوند که انسان حتی بعد از استراحت احساس خستگی بیشتری نماید.
پزشکان برای رفع خستگی ناشی از استرس توصیه می کنند که افراد منبع استرس خود را شناسایی کرده و آن را از بین ببرند. آنها به افرادی که نمی توانند علت احساس اضطراب خود را پیدا کرده و یا قادر به حل آن به خودی خود نیستند، توصیه می کنند که به مشاور و یا درمانگر مراجعه کند. حرکات منظم مدیتیشن (تمرکز ذهن)، ورزش و مصرف رژیم غذایی متعادل و سالم از راهکارهای دیگری برای آرامش روان است.
خبرگزاری آریا-استرس آسیب زیادی به بدن انسان وارد می کند و موجب ابتلا به بیماری ها و عارضه هایی مانند سندرم روده تحریک پذیر، تعریق بیش از حد، دندان قروچه و ریزش مو می شود.
به گزارش خبرگزاری آریا،استرس باعث می شود که سردردها مکررتر و خواب شبانه دشوارتر شود؛ استرس حتی مانع از عملکرد خوب دستگاه گوارش می شود.
به گزارش روزنامه دیلی میل،در این گزارش کارشناسان به شش بیماری ناشی از استرس اشاره کرده اند.
***سندرم روده تحریک پذیر
استرس از جمله شایع ترین علل ابتلا به سندرم روده تحریک پذیر به شمار می رود. افراد زیادی در سراسر جهان به سندرم روده تحریک پذیر مبتلا هستند. هفت درصد از پزشکان معتقدند که سندرم روده تحریک پذیر شایع ترین بیماری گوارشی است. درد ناشی از سندرم روده تحریک پذیر توسط اسپاسم های عضلانی در شکم ایجاد می شود و گرچه علائم این بیماری از شخصی به شخص دیگر متفاوت است، اما از جمله این علائم می توان به درد شکم، اسهال، یبوست و همچنین نفخ شکم اشاره کرد.
کارشناسان علت واقعی ابتلا به این بیماری را نمی دانند اما اتفاق نظر دارند که برخی عوامل از جمله استرس می توانند باعث بروز علائم آن شوند. هر چند پیشگیری کامل از استرس ناممکن است اما برخی اقدامات می توانند در این زمینه کمک کننده باشند.
از جمله این اقدامات می توان به ورزش کردن و روش های ساده ی نفس کشیدن برای آرام شدن اشاره کرد. همچنین صحبت کردن درباره آنچه در ذهن انسان می گذرد، یا گردش با دوستان و انجام کارهایی که برای انسان لذت بخش هستند، می توانند تاثیر خوبی داشته باشند.
***تعریق بیش از حد
محققان تئوری های مختلفی درباره تعریق در زمان استرس دارند؛ از جمله آنها این که یک علامت است و تحت استرس بودن فرد را به اطرافیان نشان می دهد.
تعریق ناشی از گرمای محیط و یا فعالیت بدنی توسط غدد عرق اکرین ( eccrine) تولید می شود، اما تعریق ناشی از استرس در درجه اول از غدد آپوکرین (pocrine) ناشی می شود.
تقریبا چهار میلیون غده تعریق در سراسر بدن انسان وجود دارد و بیشتر آنها را می توان در کف دست، کف پا، صورت و زیر بغل پیدا کرد.
غدد آپوکرین در مناطقی از بدن یافت می شوند که تجمعی از فولیکول های مو دارند و تعریق بیشتری در این مناطق صورت می گیرد که حاوی پروتیین ها و لیپیدهای بیشتری است.
زمانی که بدن در حالت استرس قرار دارد، این غدد عرق را به سطح پوست هدایت می کنند. کارشناسان توصیه می کنند که در صورت تعریق بیش از حد و اگر مزاحم روند عادی زندگی است، باید به پزشک مراجعه کرد.
***دندان قروچه
محققان میان استرس و دندان قروچه نیز ارتباطی پیدا کرده اند. سردرد از شایع ترین علائم دندان قروچه است، اما اغلب علت آن تشخیص داده نمی شود. از دیگر علائم دندان قروچه، می تواند به اختلالات خواب، گوش درد و خشکی و سفتی عضلات فک، شانه ها و گردن اشاره کرد. در نتیجه ی دندان قروچه، علائمی از فرسایش و ترک روی دندان ها مشخص می شود و این وضعیت نهایتا می تواند به از دست دادن دندان ها منجر شود.
در صورت بروز دندان قروچه باید به دندانپزشک مراجعه کرد؛ دندانپزشک محافظ مخصوصی در اختیار بیمار قرار می دهد تا هنگام خواب بر دهان بگذارد و به این ترتیب عوارض دندان قروچه کاهش یابد.
دندان قروچه علل مختلفی دارد که از جمله آنها می توان به اختلال در خواب، اضطراب، و رژیم غذایی حاوی کافئین اشاره کرد.
***ریزش مو
از دیگر عوارض استرس ریزش مو است. استرس زیاد در طولانی مدت باعث ریزش مو می شود.
گمان می رود که ریزش مو ناشی از هورمون های استرس، باعث می شود که فولیکول های مو به خواب روند و به ریزش مو هنگام شستشو و یا شانه کردن منجر می شود.
پزشکان با اشاره به این که انواع مختلفی از ریزش موی مرتبط با استرس وجود دارد، می گویند: وضعیت هایی که موجب ریزش مو می شوند با استرس وخیم تر می شوند و لازم است برای درمان آنها به پزشک مراجعه کرد.
***بی خوابی
از مدت ها قبل ارتباط استرس و بی خوابی شبانه مشخص شده است. هورمون های ناشی از استرس که در بدن ترشح می شود، تعادل میان خواب و بیداری را بر هم می زند. پزشکان برای این منظور چند راهکار ارائه داده اند که یکی از آنها پرهیز از نگاه به هرگونه صفحه نمایش در هنگام خواب است زیرا نور ناشی از این صفحه نمایش ها موجب اختلال در خواب می شود. همچنین توصیه شده است که زمان مشخصی برای خواب شبانه و بیداری در صبح ها تعیین شود. ورزش روزانه نیز از دیگر عواملی است که مشخص شده است موجب افزایش احساس آرامس و کاهش علائم اضطراب و افسردگی می شود و بنابراین به خواب کمک می کند. همچنین استفاده از یک رژیم غذایی متعادل روزانه و پرهیز از مصرف نوشیدنی های حاوی کافیین از دیگر راهکارهایی است که به داشتن خواب خوب شبانه کمک می کنند.
، استرس آسیب زیادی به بدن انسان وارد می کند و موجب ابتلا به بیماری ها و عارضه هایی مانند سندرم روده تحریک پذیر، تعریق بیش از حد، دندان قروچه و ریزش مو می شود.
استرس باعث می شود که سردردها مکررتر و خواب شبانه دشوارتر شود؛ استرس حتی مانع از عملکرد خوب دستگاه گوارش می شود. در این گزارش کارشناسان به شش بیماری ناشی از استرس اشاره کرده اند.
سندرم روده تحریک پذیر
کارشناسان علت واقعی ابتلا به این بیماری را نمی دانند اما اتفاق نظر دارند که برخی عوامل از جمله استرس می توانند باعث بروز علائم آن شوند. هر چند پیشگیری کامل از استرس ناممکن است اما برخی اقدامات می توانند در این زمینه کمک کننده باشند.
تعریق بیش از حد
محققان تئوری های مختلفی درباره تعریق در زمان استرس دارند؛ از جمله آنها این که یک علامت است و تحت استرس بودن فرد را به اطرافیان نشان می دهد. تعریق ناشی از گرمای محیط و یا فعالیت بدنی توسط غدد عرق اکرین ( eccrine) تولید می شود، اما تعریق ناشی از استرس در درجه اول از غدد آپوکرین (pocrine) ناشی می شود.
تقریبا چهار میلیون غده تعریق در سراسر بدن انسان وجود دارد و بیشتر آنها را می توان در کف دست، کف پا، صورت و زیر بغل پیدا کرد. غدد آپوکرین در مناطقی از بدن یافت می شوند که تجمعی از فولیکول های مو دارند و تعریق بیشتری در این مناطق صورت می گیرد که حاوی پروتیین ها و لیپیدهای بیشتری است.
دندان قروچه
محققان میان استرس و دندان قروچه نیز ارتباطی پیدا کرده اند. سردرد از شایع ترین علائم دندان قروچه است، اما اغلب علت آن تشخیص داده نمی شود. از دیگر علائم دندان قروچه، می تواند به اختلالات خواب، گوش درد و خشکی و سفتی عضلات فک، شانه ها و گردن اشاره کرد. در نتیجه ی دندان قروچه، علائمی از فرسایش و ترک روی دندان ها مشخص می شود و این وضعیت نهایتا می تواند به از دست دادن دندان ها منجر شود.
در صورت بروز دندان قروچه باید به دندانپزشک مراجعه کرد؛ دندانپزشک محافظ مخصوصی در اختیار بیمار قرار می دهد تا هنگام خواب بر دهان بگذارد و به این ترتیب عوارض دندان قروچه کاهش یابد.
ریزش مو
از دیگر عوارض استرس ریزش مو است. استرس زیاد در طولانی مدت باعث ریزش مو می شود. گمان می رود که ریزش مو ناشی از هورمون های استرس، باعث می شود که فولیکول های مو به خواب روند و به ریزش مو هنگام شستشو و یا شانه کردن منجر می شود.
بی خوابی
از مدت ها قبل ارتباط استرس و بی خوابی شبانه مشخص شده است. هورمون های ناشی از استرس که در بدن ترشح می شود، تعادل میان خواب و بیداری را بر هم می زند. پزشکان برای این منظور چند راهکار ارائه داده اند که یکی از آنها پرهیز از نگاه به هرگونه صفحه نمایش در هنگام خواب است زیرا نور ناشی از این صفحه نمایش ها موجب اختلال در خواب می شود.
خستگی
پزشکان برای رفع خستگی ناشی از استرس توصیه می کنند که افراد منبع استرس خود را شناسایی کرده و آن را از بین ببرند. آنها به افرادی که نمی توانند علت احساس اضطراب خود را پیدا کرده و یا قادر به حل آن به خودی خود نیستند، توصیه می کنند که به مشاور و یا درمانگر مراجعه کند. حرکات منظم مدیتیشن (تمرکز ذهن)، ورزش و مصرف رژیم غذایی متعادل و سالم از راهکارهای دیگری برای آرامش روان است.
استرس شغلی چیست و چه دلایلی دارد
در این مورد اتفاق نظر وجود دارد که استرس شغلی به خاطر تعامل میان کارمند و شرایط کاری ایجاد میشود. اما در مورد دلیل اصلی استرس شغلی، دیدگاهها متفاوت هستند؛ ویژگیهای شخصیتی کارمند اهمیت بیشتری دارد یا شرایط کاری؟ این تمایز مهم است چرا که آنها به شیوههای مربوط به کاهش و جلوگیری از استرس در کار واکنشهای متفاوتی نشان میدهند.
برخی معتقدند که تفاوتهای فردی، مانند شخصیت و مهارت تحمل، مهمترین عوامل در پیشبینی این مسئله هستند که آیا برخی شرایط کاری خاص موجب استرس میشود یا خیر. چیزی که برای یک فرد استرسزاست، شاید برای فرد دیگری آزاردهنده نباشد. این باور حاکی از آن است که شیوههای پیشگیری از ایجاد استرس شغلی، باید روی کارمندان و راههای کمک به آنها برای تحمل شرایط کاری دشوار متمرکز باشند.
تفاوتهای فردی مهم هستند، اما شواهد علمی نشان میدهند که شرایط کاری خاص برای اغلب مردم استرسزا هستند. پراسترسترین شرایط کاری آنهایی هستند که در آن کارمندان در شرایطی که توقعات زیادی از آنها میرود، احساس ناتوانی میکنند.
دیدگاهِ مبتنی بر تجربه و تحقیق NIOSH از این قرار است که در معرض شرایط کاری پراسترس بودن (استرسزاهای شغلی)، تأثیر مستقیمی بر امنیت و سلامت کارگر دارد، اما عوامل فردی و دیگر عوامل موقعیتی هم میتوانند در این میان مداخله کنند تا این تأثیر را قویتر یا ضعیفتر سازند. برخی عوامل فردی و موقعیتی که میتوانند تأثیرات شرایط کاری پراسترس را کاهش دهند، عبارتند از: تعادل میان کار و زندگی خانوادگی یا فردی، شبکهی حمایتی شامل دوستان و همکاران و داشتن نگرشی آرام و مثبت.
شرایط کاری که ممکن است منجر به استرس شوند عبارتند از:
- طراحی وظایف: کار سنگین، زمان استراحت کم، ساعات کاری طولانی و کار شیفتی، وظایف پر جنبوجوش همیشگی و کماهمیت، نداشتن مهارتهای مورد نیاز و نداشتن حس کنترل بر شرایط؛
- شیوهی مدیریت: عدم مشارکت کارگران در تصمیمگیری، ارتباطات ضعیف در سازمان، عدم وجود سیاستهای دوستدار خانواده؛
- روابط بین افراد: محیط اجتماعی بد و عدم وجود حمایت یا کمک از سوی همکاران و ناظران؛
- نقشهای شغلی: انتظارات شغلی متضاد یا نامطمئن، مسئولیت زیاد، داشتن سِمتهای مختلف؛
- نگرانیهای شغلی: عدم وجود امنیت شغلی و فرصت رشد، پیشرفت یا ارتقا و تغییرات سریعی که کارگران آمادگی آنها را ندارند؛
- نگرانیهای محیطی: شرایط فیزیکی نامطلوب یا خطرناک مانند شلوغی، سروصدا، آلودگی هوا یا شرایط ارگونومیک؛
استرس شغلی و سلامتی
برخی از کسالتهایی که برای تعیین ارتباطشان با استرس شغلی مورد مطالعه قرار گرفتند عبارتند از: آشفتگیهای خلقوخو و خواب، حالت تهوع، سردرد، روابط آشفته، بدخلقی، عدم رضایت شغلی و روحیهی پایین. شناسایی این علائم اولیهی استرس شغلی آسان است، اما مشاهدهی تأثیر بیماریهای مزمن دشوار است؛ چرا که در طول زمان پیشرفت میکنند و علاوه بر استرس، تحت تأثیر عوامل بسیار دیگری هم هستند. مدام شواهد زیادی به دست میآیند که نشان میدهند استرس نقشی اساسی در مشکلات مزمن سلامتی مانند بیماریهای قلبی عروقی، اختلالات عضلانی اسکلتی، اختلالات روانی و جراحتهای محل کار ایفا میکند. در نیویورک، لسآنجلس و سایر شهرهای بزرگ ایالات متحده، فرض بر این است که افسر پلیسی که هنگام کار یا در زمانهای دیگر دچار حملهی قلبی میشود، در واقع دچار جراحت شغلی شده است و به وی غرامت پرداخت میشود. حتی اگر این افسر هنگام تشویق تیم فوتبال مورد علاقهاش یا اسکی در دامنههای پربرف دچار حملهی قلبی شود، باز هم حملهی قلبی را در ارتباط با شغل وی به حساب میآورند. بر طبق دادههای به دست آمده از آمار ادارهی کار، کارمندان و کارگرانی که به دلیل استرس، نگرانی یا سایر اختلالات مربوطه، مجبور به گرفتن مرخصی میشوند، میتوانند تا ۲۰ روز از کار دست بکشند.
تحقیقات نشان میدهند که خودکشی، سرطان، زخم معده و اختلالات سیستم ایمنی با شرایط کاری پر استرس در ارتباط هستند. برای گرفتن نتایج قطعی تحقیقات بیشتری در این زمینه باید صورت گیرد.
برخی کارفرماها بر این عقیده هستند که شرایط کاری پر استرس برای افزایش بهرهوری و سودآوری لازم هستند. اما تحقیقات نشان میدهد که شرایط کاری پر استرس با غیبت از کار، تأخیر ورود و انگیزهی کارگران برای ترک شغل ارتباط دارد که همهی اینها هم برای کسبوکار هزینهبر هستند.
مطالعات اخیر در مورد سازمانهای سالم نشان میدهد سیاستهایی که به نفع کارگران باشند، به نفع سودآوری هم هستند. سازمان سالم، سازمانی است که نرخ جراحت، بیماری و ناتوانیِ کمی دارد و در بازار، رقابتی عمل میکند. NIOSH ویژگیهای سازمانی مربوط به استرس کم و بهرهوری بالا را شناسایی کرده است. برخی از این ویژگیها عبارتند از:
- تشویق کارمندان برای عملکرد کاری خوب
- فرصتهای پیشرفت شغلی
- فرهنگ سازمانی که تک تکِ کارگران را ارج مینهد
- اِعمال مدیریتی که مطابق ارزشهای سازمانی باشد
فشارهای دنیای متصل معاصر هم در استرس نقش دارند. موبایل، ایمیل و اینترنت به شکل روزافزونی جدایی از استرسهای محل کار و توجه کامل به اولویتهای فردی را دشوار میسازند. دیوید بالارد (David Ballard)، روانشناس، دارای مدرک MBA و همکار انجمن روانشناسی آمریکا در این مورد میگوید: «با اینکه فناوری بدون شک زندگی ما را بهبود میبخشد، اما سرریزِ اطلاعات میتواند به افزایش استرس در ملتی که زیاد کار میکنند منجر شود و باعث استفاده از رفتارهای ناسالم برای غلبه بر آن استرس شود.» سیگار کشیدن، رژیم غذایی بد، نوشیدن الکل و سایر رفتارهای ناسالم میتوانند منجر به بیماریهای قلبی جدیِ بلندمدت شوند. بالاد میگوید: «مهم این است که یاد بگیرید چگونه به شکل مؤثر استرس خود را مدیریت کنید تا در محل کار و منزل در بهترین شرایط ممکن باشید.»
استراتژیهای مربوط به استرس شغلی
- نگرانی، کجخلقی
- احساس افسردگی
- کنارهگیری اجتماعی
- خستگی، مشکل خواب
- مشکل تمرکز
- گرفتگی عضلانی یا سردرد
- از دست دادن میل جنسی
- استفاده از الکل یا مواد مخدر برای تحمل مشکلات
از خودتان مراقبت کنید
وقتی استرس کار در عملکرد شغلی و زندگی فردی مداخله میکند و تأثیرات نامطلوبی بر سلامتی میگذارد، باید کاری انجام دهید. وقتی نیازها برآورده شوند، قویتر و انعطافپذیرتر خواهید شد. مسائل کوچک میتواند خلق و خو را بهبود بخشند، انرژی را افزایش دهند و موجب احساس کنترل شوند. این مسائل عبارتند از:
- ورزش منظم حتی اگر به وظیفهای روزمره هم تبدیل بشود، باز هم تسکیندهندهی قوی استرس است. تمرینات هوازی موجب افزایش ضریان قلب و تعریق میشوند، انرژی را افزایش میدهند، تفکر را شفاف میسازند و ذهن و بدن را آسوده میکنند. ۳۰ دقیقه تمرین هوازی روزانه بسیار خوب است. البته در صورت لزوم میتوانید آن را به دو یا سه بخش هم تقسیم کنید.
- خوردن غذا در وعدههای کوچک و مکرر به ثابت نگاه داشتن قند خون، انرژی و تمرکز کمکتان میکند. این کار جلوی تغییرات خلقوخو را میگیرد.
- استرس میتواند موجب بیخوابی شود. بیخوابی هم موجب استرس و عدم تعادل احساسی میشود. برای خوابتان زمانبندی داشته باشید؛ هدفتان باید ۸ ساعت خواب در شب باشد.
- روابط نزدیک برای غلبه بر دورههای استرس حیاتی هستند. به اشتراک گذاردن احساسات با اعضای خانواده و دوستان، به ویژه به صورت رو در رو، به تسکین استرس کمک میکند.
اولویتبندی و سازماندهی
وقتی استرس شغلی بسیار سخت و آزاردهنده به نظر میرسد، با انجام کارهایی ساده میتوانید حس کنترل بر خود و کارتان را دوباره به دست آورید. توانایی جدیدتان در حفظ کنترل فردی، غالبا از سوی همکاران به خوبی درک میشود و ممکن است موجب ایجاد روابط بهتر در کار هم بشود. این کارها عبارتند از:
- زمان خود را با تعادل میان کار، خانواده، فعالیتهای اجتماعی، مسئولیتها و استراحت تقسیم کنید.
- تعهد بیش از حد برای خود ایجاد نکنید. معمولا افراد تمایل دارند که زمان مورد نیاز برای انجام وظایف را دستکم بگیرند. میان کارهایی که «باید» انجام شوند و کارهایی که «بهتر است» انجام شوند، تمایز قائل شوید. وظایفی را که اهمیت کمتری دارند، میتوانید به انتهای فهرست وظایف منتقل کنید یا اصلا حذفشان کنید.
- سعی کنید منزل را زودتر ترک کنید. رسیدن به محل کار حتی ۱۰ یا ۱۵ دقیقه زودتر هم میتواند تفاوت چشمگیری ایجاد کند. دیر رسیدن به محل کار ممکن است استرس را افزایش دهد.
- زمانهای استراحت منظمی را در طول روز برای خود طرحریزی کنید؛ راه بروید یا ذهن خود را خالی کنید. دور شدن از میز کار یا محل کار برای ناهار بهرهوری را افزایش میدهد.
- وظایف را به ترتیب اهمیت اولویتبندی کنید. اگر کار نامطلوبی را باید به انجام برسانید، آن را سریعتر انجام دهید. این کار موجب بهبود کیفیت بقیهی روز کاری میشود.
- پروژهها را به مراحل کوچک تقسیم کنید و هر بار فقط روی یک مرحله تمرکز کنید.
- به افرادی که توانایی انجام این وظیفه را دارند، مسئولیتهایی را واگذار کنید. نیاز به کنترل تمام جزئیات را فراموش کنید.
- مصالحه میتواند به کاهش استرس در همه کمک کند. اگر از سایر کارگران انتظار دارید که تغییر کنند، خودتان هم باید تمایل به تغییر داشته باشید.
هوش هیجانی خود را تقویت کنید
شناسایی و استفاده از احساسات به شیوههای مثبت و سازنده، هوش هیجانی نامیده میشود. کارگرها حتی در محیط کاری پر استرس هم میتوانند کنترل بر خود و اعتماد به نفسشان را حفظ کنند. این امر به همان اهمیت توانایی فکری و یا حتی از آن هم مهمتر است. هوش هیجانی ارتباط مؤثر با دیگران است و موجب تسکین احساسات صدمهدیده میشود و استرس را از بین میبرد. مهارتهای اساسی برای تمرین هوش هیجانی عبارتند از:
- آگاهی از عوامل استرسزای فردی و پاسخهای مناسب برای آنها
- آگاهی از محیط احساس داخلی و تأثیرات آن بر ارتباط با سایرین، انگیزه و برآورده کردن نیازهای شخصی
- استفاده از نشانههای غیرکلامی و زبان بدن غالبا تأثیرگذارتر از کلمات هستند. تماس چشمی، حالات چهره، طرز ایستادن، تماس و سایر نشانهها میتوانند موجب ایجاد اعتماد، علاقه و ارتباط شوند یا از آنها جلوگیری کنند. ارسال، خواندن و پاسخ به نشانههای غیرکلامی اجزای مهمی در ایجاد ویژگیهای محیط کار هستند.
- توانایی استفاده از شوخی را در خود ایجاد کنید تا بتوانید استرس را کاهش دهید و روابط کاری را مستحکم سازید. البته شوخیهایتان نباید متوجه فرد خاصی باشد.
- درگیریها را به صورت سازنده حل کنید. روی زمان حال تمرکز کنید و رنجشها و عدم توافقهای گذشته را فراموش کنید. گاهی بهترین راه حل، موافقت با این امر است که عدم موافقت وجود دارد.
- سعی نکنید مسائل غیرقابل کنترل، به ویژه رفتار دیگران را کنترل کنید. روی مسائلی تمرکز کنید که میتوانید کنترل کنید، از جمله مدیریت خود.
- «اگر با مشکل زندگی کنید، مشکل بزرگتر میشود. اگر با راه حل زندگی کنید، راه حل بزرگتر میشود.»
– ناشناس
استرس امری گریز ناپذیر در زندگی همه افراد است و حتی کسانی که بیشترین اعتماد به نفس و خونسردی را دارند هم با استرس مواجه می شوند. امروزه استرس جزء جدایی ناپذیر زندگی است و نیاز است برای کنترل آن اطلاعات کافی در مورد آن داشته باشیم. در این مقاله 6 اشتباه رایج در مورد استرس بیان شده است
اشتباه اول: استرس برای همه یکسان است.
این باوری اشتباه است و استرس در هر یک از ما متفاوت است موقعیت استرسزا برای یک فرد ممکن است برای دیگری عادی باشد و بالعکس هر کدام از ما راههای مختلفی برای پاسخ به استرس داریم.
اشتباه دوم: استرس همیشه برای ما مضرر است
براساس این دیدگاه عدم وجود استرس برای ما شرایطی شاد و سالم و امن ایجاد میکند و شاید این رایجترین اشتباه در مورد استرس باشد. استرس برای هر فرد شرایطی است که تنشها به یک موی نازک رسیده و از کنترل خارج میشود.ولی، استرس میتواند نمک و ادویه زندگی باشد و حتی با مدیریت صحیح و یادگیری مهارتهای درست زندگی منجر به اتفاقات خوشایند شود. مدیریت استرس و کنار آمدن با شرایط استرسزا و حل آن ما را خلاق و شاد میکند و عدم مدیریت آن مضرات زیادی دارد و حتی گاهی میتواند کشنده باشد.
اشتباه سوم: استرس همه جا هست پس ما هیچ کاری نمیتوانیم در مقابل آن انجام دهیم
ما میتوانیم زندگی را به گونهای برنامهریزی کنیم که استرس ما را در خود غرق نکند. برای اینکار نیاز به یافتن ریشه اصلی استرس است. برنامهریزی موثر در ابتدا در برگیرنده شناسایی اولویتها و شناسایی مشکلات جزیی و ساده و در نهایت حل آنها است. در آخر پیدا کردن و حل پیچیدهترین گره است.
وقتی استرس به صورت نامناسب مدیریت شود و شدت آن برای هر چیزی یکسان باشد، الویتبندی استرس از بین رفته و می تواند باعث شود که همه مشکلات یکسان به نظر برسد و در نتیجه استرس همه جا هست!
اشتباه چهارم: مردمیترین تکنیک کاهش استرس بهترین آن است!
هیچ راه حل عمومی برای کاهش استرس وجود ندارد، همه ما باهم تفاوت داریم و در شرایط مختلفی زندگی میکنیم و موقعیتها برای همه انسانها یکسان نیست و در نهایت پاسخ ما به استرس و محرکها متفاوت است. هر فرد به درستی مناسبترین راه را برای کاهش استرس خودش میداند.
اشتباه پنجم: عدم نشانه، عدم استرس
وقتی مصرف دارو منجر به از بین رفتن مشخصات و علایم استرس می شود این به معنی عدم وجود استرس نیست! در حقیقت پنهان شدن علامتها با کمک دارویی ممکن است شما را از سیگنالهای اصلی تنش زا محروم کند و شما نتوانید با راهکارهای ساده روان شناختی به درمان ریشهای استرس بپردازید.
اشتباه ششم: تنها به علایم بیرونی استرس توجه نکنیم!
استرس شامل علایم فرعی و کمتری نیز هست مانند سر درد و ترشح اسید معده و ممکن است به راحتی نادیده گرفته شود.توجه به علائم فیزیکی و جسمی در شرایط تنش زا جز علایم فرعی و پنهان استرس است. این مسئله زنگ خطری جدی برای شماست که کنترل موقعیت از دست شما خارج شده است.
خبرگزاری آریا -
استرس زیاد در فعالیت های روزانه تاثیر میگذارد
درسته که کمی استرس در زندگی نرمال و لازمه اما استرس زیاد هم در فعالیت های روزانه تاثیر میزاره و زندگی شخصی و سلامت مون رو به خطر میندازه. برای درمان استرس پیشنهاد میکنیم از این تکنیک سنتی ژاپنی که فقط 5 دقیقه طول میکشه و در هر مکانی قابل انجام هست استفاده کنید.
برای تمرین این تکنیک لازمه که بدونیم هر انگشت بیانگر احساسی متفاوت هستند.
درمان استرس با تکنیک ژاپنی در 5 دقیقه
انگشت شست
به مبارزه با نگرانی کمک می کند.
انگشت اشاره
به مبارزه با ترس کمک می کند.
انگشت میانی
به مبارزه با رنجش و عصبانیت کمک می کند.
انگشت انگشتری
این انگشت به شما کمک می کند با افسردگی و ناراحتی مبارزه کنید و قاطعانه تر عمل کنید.
انگشت کوچک
اضطراب را درمان و خوش بینی و اعتماد به نفس را بالا می برد.
درمان استرس باتکنیک ژاپنی
روشهای تکنیک ژاپنی
برای هم آهنگ کردن انرژی در بدن انگشت را با دست دیگر بگیرید و تمام انگشت ها به همراه شست را دور آن بپیچید. انگشت را به مدت 1 الی 2 دقیقه بگیرید و زمانی که نبض را احساس می کنید تاثیر آن را هم متوجه می شوید.
برای آرام کردن ذهن کف دست را با انگشت شست دست دیگر به آرامی به مدت 1 دقیقه فشار دهید.
این تمرین را برای تعادل و ایجاد آرامش هر روز انجام دهید.
منبع: بدونیم
استرس امروزه در زندگی اکثر افراد دیده می شود ، از تاثیرات روحی آن که بگذریم ، این موضوع می تواند تاثیر قابل توجهی بر روی سلامت جسمی شما داشته باشد. از اولین عوارض این موضوع می توان به بیماری های پوستی و همچنین ریز مو اشاره کرد.
یکی از نشانه های در تعادل بودن بدن، وجود موهای سالم است. زمانی که تندرست هستیم و از نظر روحی در وضعیت خوبی قرار داریم به احتمال زیاد موهایمان نیز درخشان و شاداب به نظر می رسند. هنگامی که از نظر روحی در وضعیت نامطلوبی قرار می گیریم یا به بعضی از بیماری ها مبتلا می شویم، موهایمان شادابی خود را از دست می دهند، گاهی شروع به ریزش می کنند و به دلیل فعالیت زیاد غدد چربی به سرعت چرب می شوند.
استرس می تواند سبب بروز مشکلات ناگهانی در پوست و مو شود و همین مشکلات نیز به خودی خود می توانند بر شدت استرس بیفزایند. با ما همراه شوید تا تاثیر استرس روی موها را بررسی کنیم.
همه ما روزانه تعدادی از موهایمان را از دست می دهیم؛ به طور معمول در هر روز حدودا ۱۰۰ تا ۱۲۵ تار مو از سر هریک از ما جدا می شود اما گذشته از این ریزش موی طبیعی، در بعضی از افراد ریزش مو بیش از حد معمول است. این امر دلایل مختلفی دارد که می توان به عوامل ژنتیکی، افزایش سن و تغییر سطح هورمون ها در بدن اشاره کرد. اگر در زندگی به مشکلات روحی دچار شویم ممکن است نتوانیم به خوبی تغذیه کنیم، وزنمان را از دست بدهیم و یا نتوانیم به راحیت بخوابیم.
تمام این اتفاق ها موجب بروز استرس ناگهانی در بعضی از افراد می تواند موجب شود که یک دوم تا سه چهارم از موها به مرحله استراحت که اصطلاحا به آن تلوژن گفته می شود، وارد شوند. از هنگام بروز استرس بین سه تا شش ماه طول می کشد تا موها شروع به ریزش کنند؛ بنابراین برای پیداکردن علت ریزش مو باید اندکی به عقب برگردیم تا ببینیم آیا در سه تا شش ماه یا حتی تا نه ماه قبل از ریزش مو اتفاقی رخ داده است که بتوان ریزش مو را به آن نسبت داد. خوشبختانه این شکل از ریزش مو که در اثر استرس رخ می دهد طی شش تا هشت ماه متوقف می شود.
از دلایل دیگر این نوع از ریزش مو می توان به تب یا عفونت شدید، اع مال جراحی مهم یا بروز بیماری های عمده، رژیم های غذایی نامناسب به ویژه رژیم کم پروتئین و استفاده از بعضی داروها مانند قرص های جلوگیری از بارداری و بعضی داروهای ضدافسردگی اشاره کرد.
فرایند سفیدشدن مو از مناطق حفره مانندی در ناحیه ریشه مو شروع می شود. یک فرد عادی حدود ۱۰۰ هزار عدد از این حفره ها که فولیکول نامیده می شوند، در سر خود دارد که هرکدام از آنها از توانایی ساخت مو در طول زندگی فرد برخوردارند. در بخش انتهایی هریک از فولیکول ها کارخانه رشد مو وجود دارد که در آن سلول هایی به نام کراتینوسیت ها برای تولید مو با یکدیگر همکاری می کنند.
در کنار کراتینوسیت ها سلول های دیگری به نام لانوسیت ها نیز وجود دارند که رنگدانه هایی به نام ملانین را تولید می کنند. این رنگدانه ها در دو طیف رنگی قهوه ای تیره تا سیاه و زرد تا قرمز وجود دارند. ترکیب نسبت های متفاوت رنگدانه هایی از رنگ های مختلف سبب می شود موی هر یک از ما رنگ منحصر به فردی داشته باشد. مویی که بیشتر ملانین خود را از دست داده باشد به رنگ خاکستری درمی آید و چنانچه تمامی رنگدانه های خود را از دست بدهد سفید می شود. همیشه حدود ۸۰ تا ۹۰ درصد از موهای ما فعال و در حال رشد هستند که این مرحله می تواند بین دو تا هفت سال طول بکشد.
پس از طی این مرحله روند مرگ سلول های تشکیل دهنده مو آغاز و فولیکول وارد مرحله استراحت می شود که در نهایت ریزش موها را به دنبال دارد. به دلایل نامعلومی کراتینوسیت ها نسبت به سلول های ملانوسیت طول عمر طولانی تری دارند. چیزی که منجر به ازدست رفتن رنگ مو می شود مرگ تدریجی سلول های ملانوسیت است که وظیفه رنگی کردن موها را به عهده دارند. سوال این است که آیا استرس می تواند در شتاب بخشیدن به مرگ ملانوسیت ها که در رنگ موها نقش دارند، موثر باشد؟ پاسخ به این سوال به سادگی امکان پذیر نیست. زیرا عوامل متعددی در فرایند سفیدشدن موها تاثیرگذار هستند.
تاکنون رابطه روشن و واضحی بین استرس و روند سفیدشدن موها یافت نشده است. هورمون های استرس می توانند رادیکال های آزاد تولید کنند و ممکن است سفیدشدن موها نتیجه آسیب مزمن ناشی از وجود رادیکال های آزاد باشد. همچنین امکان دارد رادیکال های آزاد در روند تولید ملانوسیت ها و در بقای آنها اختلال ایجاد کنند. مدارکی وجود دارند که نشان می دهند هورمون های استرس در ناحیه موها به عنوان واسطه ای عمل می کنند که علائمی را به ملانوسیت ها منتقل می کنند تا رنگدانه ها را به کراتینوسیت ها ارسال کنند.
اگر ارسال این علائم مختلف شود رنگدانه ها به موها تحویل داده نمی شوند. شاید به همین دلیل است که متخصصان پوست و مو بیشتر در میان بیمارانی که دچار استرس هستند افزایش سرعت سفیدشدن موها را مشاهده می کنند.
دانش > پزشکی - همشهری آنلاین:
امروزه، به عقیدۀ عموم، استرس امری بد و اجتنابناپذیر است. اما، در میانۀ قرن بیستم، نظریهپردازان معتقد بودند که مقدار کمی استرس خوب است.
کتاب جذاب و خواندنی یان رابرتسون، «آزمون استرس»، سراسر داستانهایی علمی و شاهدی است بر این گفتۀ نیچه: آنچه مرا نکشد نیرومندترم میکند. سؤال اصلی رابرتسون این است: آیا میشود خود را طوری تربیت کنیم که بیشتر شبیه نیچه باشیم و با استرسهای زندگی قدرتمندانه روبهرو شویم؟
استرس بیماری همهگیر روانشناختی عصر ماست و دیگر بهندرت به یاد میآورند که این واژه در معنای امروزی خود، ابتدا، تنها بهصورت یک استعاره به کار میرفته است. پیش از نیمۀ قرن بیستم، «استرس» اصطلاحی در فیزیک و مهندسی محسوب میشد و برای توصیف فشاری به کار میرفت که نیروهای بیرونی بر مادهای مانند چوب یا فلز وارد میکردند. سپس زیستشناسی این واژه را وام گرفت و برای توصیف واکنش هورمونی مکانیکی به محرکها به کار برد. اما کاربرد «استرس» در فیزیک نیز خود اقتباسی استعاری از قدیمیترین تعریف ثبتشدۀ این واژه بود، یعنی سختی یا فلاکت. طبق واژهنامۀ انگلیسی آکسفورد واژۀ stress (استرس) احتمالاً در «distress» (پریشانی) ریشه دارد.
امروزه، به عقیدۀ عموم، استرس امری بد و اجتنابناپذیر است. اما، در میانۀ قرن بیستم، نظریهپردازان اولیه دریافتند که مقدار کمی استرس خوب است و میتواند نیروبخش و مشوق باشد. ازاینرو هانس سایلی، متخصص غدد، تمایزی میان eustress (استرس خوب) و distress (استرس بد) قائل شد. در اصل، تفاوت میان استرس خوب و بد در خودِ استرسهای بیرونی نیست، بلکه در چگونگی واکنش انسان یا دیگر حیوانات به آن است. آنطور که هملت به روزنکرانتس میگوید: هیچ چیزی خوب یا بد نیست، تفکر ماست که خوب یا بد را میسازد.
یان رابرتسون، روانشناس و عصبپژوه، در کتاب بسیار جذاب و خواندنی خود تسلی افراطی مشهوری را که نیچه عرضه میکرد، بیان میکند: آنچه مرا نکشد نیرومندترم میکند. سؤال اصلی رابرتسون این است: آیا میشود خود را طوری تربیت کنیم که بیشتر شبیه نیچه باشیم و با استرسهای جزئی و جدی در زندگی قدرتمندانهتر روبهرو شویم؟
وی ابتدا از دریچۀ یک شرححال علمی دوستداشتنی به این پرسش میپردازد و اشاره میکند که اولینبار در دهۀ ۱۹۸۰ شواهدی کشف شدند که نشان میدادند مغز سختافزار نیست بلکه در واکنش به تجربهای جدید، از لحاظ فیزیکی، تغییر میکند. (این پدیده را اکنون انعطافپذیری عصبی مینامیم.) رابرتسون مینویسد: این کشف مرا سردرگم کرده بود. نرمافزار تجربه میتواند سختافزار مغز را بازمهندسی کند. (احتمالاً این مسئله به همین اندازه هم تعجبآور بوده زیرا، در آغازِ امر، استعاراتِ رایانهای به شکلی نامناسب در زیستشناسی انسانی به کار میرفتند).
رویداد بعدی زمانی بود که معلوم شد عملکرد ژنها در بدن نیز در واکنش به محرکهای محیطی، شامل محرکهای استرسزا، تغییر میکند. چنین کشفیاتی رابرتسون را به این اعتقاد رساند که همه میتوانند یاد بگیرند ذهن و احساسات خود را کنترل کنند و اینگونه استرس را در محدودۀ خود به یک مزیت تبدیل کنند.
راهبردهای تحقق این امر بدین شرح هستند: به خودتان یادآوری کنید که خلبان خودکار را متوقف کنید، صاف بنشینید (حالت صافْ حالت انگیختگی را در مغز افزایش میدهد)؛ روی کاری که انجام میدهید تمرکز کنید (یک ذهن سرگردان همیشه ناشادتر از ذهنی است که روی کاری که انجام میدهد متمرکز است، حتی اگر آن کار بسیار طاقتفرسا باشد)؛ احترام به خودتان نیز مفید است، همانطور که گروه استِیپل سینگرز در ترانۀ به خودت احترام بگذار توصیه میکنند؛ سعی کنید نگران نباشید، زیرا ظاهراً استرس... نانگرانها را بهسوی نقطۀ شیرین۱ اجرا سوق میدهد و نگرانها را از آن خارج میکند.
این نظرات خوباند اما موضوع اصلی این است که چطور باید آنها را تحقق بخشید. هشدارِ نگران نباشید تنها سبب میشود نگرانهای عادتیْ نگرانتر شوند زیرا حالا بیش از هر چیز دیگر نگرانِ نگرانبودن خود هستند. پیشنهاد رابرتسون برای کمک به حل چنین مشکلاتی این است که افراد بیاموزند برداشت همیشگی خود از علائم فیزیولوژیکی خاص (تپش قلب، تعریق و مانند آن) را تغییر دهند و مثلاً به خود بگویند: من هیجانزدهام و نه مضطرب.
اینها به شکلی دقیق و صریح [در کتاب] توضیح داده شدهاند. رابرتسون مطالب خود را با ارائۀ داستانهایی تبیین میکند، داستانهایی دربارۀ تصادفات رانندگی، زمینلرزه، اینکه چرا اهالی هنر در زمان روبوسی سر خود را بهسمت راست خم میکنند، و ماجرای بیمارانی با مشکل خشم افراطی؛ سپس، با آگاهیای آمیخته با دقت و همفکری، نظرات پیچیدۀ علمی را به بحث میگذارد. وی به برخی مطالعات دربارۀ تصویر عصبی اشاره میکند اما تأکید دارد که شواهد روانشناسی بالینی و سایر حوزهها نیز به همان اندازه ارزشمند هستند. یکی از نتایج که در قالبی زیبا عرضه میشود این است که یادگیری نوعی جراحی مغز و اعصاب است. (شاید در اینجا نیز نشانهای از این تصور دیده شود که هر چیز مربوط به عصبْ معیاری محکم برای حقیقت تجربۀ انسانی است، اما در فضای فعلی میتوان از این نشانه چشمپوشی کرد).
نتیجه این است که افراد بهبودپذیری که در مقابل تلخیهای زندگی این جملۀ بکت را به کار میبرند که نمیتوانم ادامه دهم. ادامه میدهم۲ همانهایی هستند که قادرند میان نظرات نزدیک شدن و دوری کردن تعادلی سازنده برقرار کنند. (وی هوشمندانه متذکر میشود که دوری کردن میتواند سازنده باشد: چه دوری کردن از اهداف خودِ قبلی پس از اتفاقی سهمگین که زندگی را تحت تأثیر قرار میدهد و چه دوری کردن از الگوهای معمول تفکر در جستوجوی راهکارهایی خلاقانه.) رابرتسون مراقب است که زیادی خوشبین یا احساساتی نشود: استرس را نمیتوان همیشه به شکلی مثبت تفسیر کرد، بهویژه در خصوص افرادی که حس میکنند قادر به کنترل زندگی خود نیستند. شعار نیچه تنها دربارۀ بدبختیهایی صدق میکند که خیلی جدی نیستند. اما بههرحال، پیام وی، که تمرین متمرکز میتواند روش کار ذهن انسان را (درون محدودیتهای خود) تغییر دهد، پیامی الهامبخش و پیشبرنده است.
این اعتقاد قدمت زیادی دارد. همانطور که فیلسوف رواقی اپیکتت سالها قبل گفته بود: بدانید که واژگان زشت یا پرخاشگریها بهخودیخود بیحرمتی نیستند، بلکه این قضاوت شماست که از آنها بیحرمتی میسازد. پس هر گاه کسی شما را به خشم میآورد، بدانید فکر خودتان است که خشمتان را برانگیخته است. پس تلاشتان این باشد که نگذارید احساساتْ شما را از کوره به در برند. زیرا اگر زمان را به دست بگیرید و کمی مکث کنید، راحتتر میتوانید خود را مهار کنید. در زمانۀ ما، بنیانگذاران درمانهای شناختی مدرن مانند سی.بی.تی۳ -که مهارتهای آن شالودۀ بخش مهمی از توصیههای رابرتسون است- خود، آگاهانه از رواقیها الهام میگیرند. اینگونه است که دانش مدرن بار دیگر فلسفۀ باستان را تصدیق میکند.